کدام دو گانه ، دو گانه اصلی است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_102
#جلسه_234

#نوع : سوال و تحلیل

?کدام دو گانه ، دو گانه اصلی است

ما در توضیح صف بندی جبهه حق و باطل در فضای قرآنی میتوانیم از عناوین متعددی بهره ببریم و دو گانه های گوناگونی را به تصویر بکشیم .
دو گانه هایی نظیر
مومن و کافر
موحد و مشرک
مستضعف و مستکبر
مومن و مستکبر

همه این عناوین در قرآن استعمال شده است ، در ایات متفاوتی هر کدام از اینها به فراخور در مقابل هم
گاهی یا ایها الذین آمنوا در مقابل یا ایها الذین کفرو آمده است
گاهی مستضعف مقابل مستکبر طرح شده است

اما دوست دارم به این دقت کنیم که ایا میشود بین این دو گانه ها دست به انتخاب زد و یکی از این دو گانه ها را به عنوان دو گانه اصلی انتخاب کرد و سایر عناوین و دو گانه ها ، دو گانه هایی در حاشیه این دو گانه اصلی یا منتزع یا متخذ یا متضمن از آن هستند .

و بعد در فضای اندیشه اجتماعی اسلامی ، وقتی که میخواهیم جامعه را صورت بندی و خط کشی کنیم به آن دو گانه اصلی تکیه کنیم و از اینکه دو گانه های فرعی و حاشیه ای تبدیل به اصل شوند جلوگیری کنیم

یا اینکه باید گفت همه این دو گانه ها در عرض هم و تنها تفنن در تعبیر است و فرق چندانی ندارند

به نظر دو گانه #مومن_مستکبر ، دو گانه ای اصلی است که به بهترین شکل تقابل و مناط تقابل جبهه حق و باطل را نشان میدهد و تکیه بر سایر دو گانه ها منجر میشود که عمق و انگیزه و ملاک درگیری این دو جبهه گم بشود.

ما در جامعه اسلامی خودمان و در طول تاریخ حیات اسلامی شاهد هستیم که چگونه تکیه بر دو گانه #مومن_کافر محل نزاع را مورد تحریف قرار داده است
وقتی در سطح اجتماعی دعوا به سطح ایمان و کفر کشیده شود ، طبیعی است که جریان علمی اسلامی در توضیح و تبیین این دو گانه ، وارد انواع و اقسام بحث های نظری خواهد شد که ایمان چیست ، کفر چیست ، ادله ایمان چیست ، ادله کفر چیست ، اشکال 1 پاسخ 2 رد 3 و فعلل و تفعلل
چون این دو گانه این طور القا میکند که عده ای هستند که خب کافر شده اند و نمیتوانند ایمان بیاورند ، چرا چون امکان وحی را باور نمی کنند ، چون امکان معاد را باور نمی کنند، چون امکان حساب را باور نمی کنند ، چون امکان خدا را باور نمی کنند ، اتفاقی که در کل جریان علمی حوزوی ما در فضای کلامی افتاده است
و بعد در دسته بندی های اجتماعی ، دیگری مومنین میشوند صرفا کفار ، فارغ از اینکه مشغول چه کنش اجتماعی هستند.
طبیعتا امریکایی اهل کتاب و انگلیسی مسیحی یا اسرائیلی یهودی به ما نزدیک تر است تا کومونیست های شوروی یا چینی های بودایی
ذیل همین نحوه دو گانه سازی است که دوباره شاه شیعه پهلوی به ما نزدیک تر است تا سگ سنی های فلسطینی
یا خانم چادری با هفت سر سرمایه و کارخانه و زد و بندو ریخت و پاش ضد انقلاب احساس قرابت بیشتری داریم تا این خانم شل حجابی که عاشق انقلاب و مدافعان حرم است

یا از آن طرف وقتی تقابل را به دو گانه #مستضعف_مستکبر تبدیل میکنیم ، به شکل طبیعی بحث را در حد یک بحث اجتماعی تقلیل داده به حل مناقشه ظالم و مظلوم میپردازیم و بریده از نسبتی که هر یک از این دو طرف نسبت با خدای متعال دارند ، به تحلیل این استضعاف و استکبار و روش های استکبار و روش های درگیری و مبارزه با مستکبرین خواهیم پرداخت و هیچ دلیلی هم نمی بینیم که پایی از خدا و پیامبر و ولایت را به میدان بکشیم
اتفاقی که برای چپهای ایرانی در دهه پنجاه افتاد و چه بسا کتاب روح توحید نفی عبودیت غیر خدا در مواجهه با این جنس دو گانه سازی خطرناک به نگارش در آمده باشد
و در دسته بندی های اجتماعی ، این کمونیست بی خدای بی ریشه تروریست را به این طلبه و بازاری مومنی که در روش های مبارزه با ما اختلاف دارد ترجیح بدهیم.

از این رو به نظر دو گانه #مومن_مستکبر دو گانه روشن تر و سالم تر و دلالت مند تری است
که هم ریشه تقابل جبهه مقابل ایمان را نشان میدهد که چیزی فراتر از یک اعتقاد یا دیدن و ندیدن خدای متعال است ، پدیده ای انسانی به نام کبر ، به نام جاه ، به نام سلطه و تسلط بر جامعه هم از طرفی نمی گذارد حقیقت این تقابل در سطح ظالم و مظلوم و دعوایی اقتصادی سیاسی منجمد بشود و ریشه های این سلطه گری که همان استکبار مقابل خدای متعال است به فراموشی سپرده شود.

اما باز هم جای این سوال است که در حقیقت و نفس الامر
این کفر است که مقدمه استکبار است ، یعنی این ندیدن خدای متعال و حقیقت هستی ( یعنی عزت حق و ذلت عبد ) است که منجر به استکبار میشود
یا این استکبار و تسلط و غلبه اجتماعی است که منجر به کفر میشود
یا اینکه اساسا استکبار مقابل خدای متعال و حق است که منجر به کفر و ندیدن یا انکار خدای متعال میشود

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها