جاذبه ی هویت در درون و دافعه ی غیریت با بیرون!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_49
#جلسه_207
#هویت
#فطرت
#اراده_ملی

🔵 جاذبه ی هویت در درون و دافعه ی غیریت با بیرون!

اثاره ی هویت برانگیزاننده اراده یک #مجتمع است!
اما این پررنگ بودن هویت چه نتایجی به دنبال خواهد باشد ( با عینک بدبینانه و انتقادی) :

1. ضریب گرفتن هویت و مولفه های هویتی باعث تقویت رابطه و اتحاد بیش از پیش آحادی می شود که خود را متعلق به یک هویت می دانند

2. فربگی هویت باعث می شود که افراد از #دیگری های هویتی شان فاصله گرفته و ارتباطاتشان محدود به #خودی ها شود. از آن جا که شیئیت شیئ (هویت بودن هویت) به #فصل_اخیر و ممیزات آن هویت با سایرین است ، برای تقویت هویت و مولفه های هویتی در جامعه ناچار به پررنگ گردن نقاط اختلاف و تمایز و مابه الامتیازات خواهیم بود.

3. قرائت های هویت محور از یک حرکت اجتماعی ( مانند انقلاب) منجر به بوم بسندگی آن حرکت شده و اجازه گفتگو و امکان صدور را از آن خواهد گرفت

4. هویت محوری باعث می شود که گفتمان ، ادبیات و واژگان یک نهضت تنها مصرف داخلی داشته باشند و امکان فهم آن ها برای سایرین ممکن نباشد.

5. هویت محوری بر خلاف فطرت گرایی منجر به نوعی خلوص گرایی می شود که امکان محقق کردن مواردی مثل جبهه جهانی مستضعفین در برابر مستکبرین را دور از دسترس خواهد کرد. #جذب_حداقلی #دفع_حداکثری

پ ن : این موارد لزوما نظر شخصی حقیر نیست ولی به نظر می رسد همین امروز هم برای سر دست گرفتن پدیده ای مثل هویت به سوالات و اشکالات فراوانی باید پاسخ بدهیم. نه از باب جواب شبهه بلکه از باب انتخاب راهبردی که توان جمع کردن صحنه ای را با این وسعت و پراکندگی داشته باشد

وجود_خدا_در علوم_انسانی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_11
#جلسه_207
وجود_خدا_در علوم_انسانی
اول از همه باید به بعد تاریخی علم مدرن توجه کنیم یکی از اتفاقات مهمی که بعد از دوره رنسانس شکل گرفت جدایی علم از ریشه هایش بود علوم مدرن که غالبا زاده ی صده ی معاصر هستند بدون تاریخچه ی خود یا عملا با تاریخچه جدید( بخوانید جعلی) به وجود آمده اند مثلا تقربیا همگان تا اسم روانشناسی می آید یاد فروید می افتند و نام فیزیک با انیشتین گره خورده این درحالی است که از چندین هزار سال قبل این علوم علاوه بر این که رواج داشته صاحب نظران بزرگی نیز در میان آنها بوده حال باید نگاهی به این چند صد سال اخیر انداخت مردم اروپا با تمدنی کهن (تمدن روم باستان) در دوران عصر تاریکی خود(قرون وسطا) اسیر بربر ها شدند و حکومت‌هایی که شکل گرفت حکومت های باشکوهی همچون روم نبود از طرفی سلاطین با فشار زیاد بر مردم و ایجاد فقر مطلق بین آنها فشار را از پیش بیشتر می‌کردند کلیسا هم که در اوایل این قرون نقش حمایتی از مردم را داشت در اواخر مکانی برای فشار بیشتر شده بود
بهشت فروشی ها برای ساخت کلیسا
دادگاه های تفتیش عقاید و… زمینه ساز جنبش های اصلاح طلبی درون گفتمانی( جنبش پروتستان) که البته بعدها زمینه ساز مخالفت علنی با کلیسا و بعدتر خدا گردید اضافه کنید به اینها انقلاب فرانسه
پیشرفت چشم گیر علوم و تکنولوژی و…
اینجا بود که از نظر من بشر دنبال راه حلی گشت که یک بار برای همیشه جلوی حکمرانی کلیسا را بگیرد و آن چیزی نبود جز باز تعریف همه علوم
هیوم و تجربه گرائی افراطی اش کوچکترین رحمی به عقل گرائی دکارتی نکرد و تجربه شد تنها راه شناخت
اینجا نقطه ی آغازین همه چیز است اقتصاد جدید، روانشناسی جدید، فیزیک جدید و حتی ریاضی جدید اینجاست علوم شکل گرفته بر اساس تجربه راه هرگونه مداخله ی الهی را می‌بندد پس واضح است واژه برکت و معجزه مفهومی غیر قابل درک و حتی بی معنی و مضحک است 2000همیشه 2000 است حتی اگر بگویی خدا به آن برکت می‌دهد!

مشکلی_به_نام_قابلیت_اندازه_گیری

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_12
#جلسه_207
وجود_خدا_در علوم_انسانی_قسمت_2
مشکلی_به_نام_قابلیت_اندازه_گیری
علاوه بر مباحثی که در یاد داشت قبل به ذهن بنده می رسید مشکلی دیگر در مواجهه با وارد کردن خدا به علوم وجود دارد
برای یادآوری مشکل اول این بود که علوم جدید از ابتدا برای نفی خدا باز تعریف و ساخته شده بود
اما مشکل دوم هم مشکل بزرگی است واژه ها و مفاهیم دینی قابلیت سنجش و اندازه گیری ندارند مثلا مفهوم برکت به شخصه بسیار با این مفهوم سر و کار داشته ام و مطمئنا دوستان هم قطعا در زندگی خود تجربه کرده اند بعضی زمان ها زندگی های ما طلبه ها با مبالغی می‌گذرد که برای هیچکس قابل تصور هم نیست ولی خب آیا برکت قابلیت سنجش و اندازه گیری را دارد
مثلا بگویید اگر ده هزار تومان داشته باشیم با برکت می‌شود بیست هزار تومان بدون برکت همان ده هزار تومان هست اگرچه مطمئنا برای همه پیش آمده که بعضی وقتها ده هزار تومان برای ما کار پنجاه هزار تومان کرده و بعضی وقتها کار هزار تومان هم نکرده
اگرچه در دین راه هایی برای افزایش برکت در مال و اولاد و… آمده ولی آیا قابلیت اندازه گیری و محاسبه را دارد؟؟؟ ده هزار تومان، بیست هزار تومان می‌شود یا سی یا پنجاه؟؟؟
به نظر یکی دیگر از چالش های پیش رو در ورود مفاهیم دینی به علوم جدید قابلیت اندازه گیری آن است

مشکل_این_جهانی_نبودن

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_13
#جلسه_207
وجود_خدا_در علوم_انسانی_قسمت_سوم
مشکل_این_جهانی_نبودن
تا اینجا دو مشکل از مشکل ورود خدا به علوم جدید را برشمردم
اول اینکه علوم جدید در فضایی غضب آلود نسبت به کلیسا شکل گرفت و چهار چوب های همه ی علوم صرف نظر از ریشه هایش دوباره پایه ریزی شد
دوم مشکل عدم قابلیت اندازه گیری در مفاهیم دینی و رفتار خداوند
در این یادداشت میخواهم به بحث سوم بعنوان عدم این جهانی بودن امور متذکر شوم
یکی از مشکلاتی که ورود خداوند به علوم ایجاد می‌کند نحوه ی تاثیر گذاری او بر امور است یعنی علاوه بر آنکه مفاهیم دینی قابلیت سنجش ندارند از میزان و نحوه ی تاثیر آنها هم اطلاعی در دست نیست مثلا مفهوم معجزه که در بیانات استاد ذکر شد دارای چند مشکل است اول اینکه بیان فرمودند عزم و اراده ملی زمینه ساز بروز آن است اولا که سلمنا نحوه‌ی به وجود آوردنش را فهمیدیم آیا راه های تولید دیگری نیز دارد؟؟؟
2.هر عزم ملی ای معجزه ساز است؟؟؟
3.اگر نه و فقط زمانی معجزه می‌کند که در راستای اهداف اللهی باشد نحوه تشخیص اهداف اللهی ای که زمینه ساز معجزه است چیست؟؟؟
4.دایره اثر گذاری آن چه اندازه است؟ ایا فقط محدود به همان قوم و همان ملت است یا سایر ملل را نیز متاثر می‌کند؟
5. نحوه ی اثر گذاری آن چگونه است؟و…
به نظر می‌رسد مفاهیم دینی اینچنینی نیاز به تدوین یک چهار چوب مشخص برای قابل فهم شدن دارد

دین_دست_ساز_بشر

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_14
#جلسه_207
وجود_خدا_در علوم_انسانی_قسمت_چهارم
دین_دست_ساز_بشر
یکی از شبهاتی که مطرح است داستان پیداش دین بین انسانهاست
متن شبهه چنین است:
انسانی همواره میل فراوانی به فهم پیرامون خود و تسخیر آن داشته است لذا برای این هدف بعد از مدتی به یادگیری جادو پرداخت تا بتواند به سبب آن بر محیط پیرامون خود غلبه کند بعد از این دوره و تلاش های فروان در این زمینه وقتی دید که نمی‌تواند بدینوسیله مثلا زلزله را از بین ببرد راهی تازه پیدا کرد و آن خلق موجودی برتر با قدرت بی انتها برای تسخیر جهان بوسیله خود بود اینجا بود که خدایی متولد شد که می‌توانست همه کار بکند و آن هم در حالی که خود او مسخر انسان بود و انسان به وسیله ی انجام مناسک و پرستش هرچه میخواست می‌کرد تصور کنید انسانی که مثلا با جادو هم نمی‌توانست باران نازل کند حالا با خواندن نماز باران می تواند!!!!
گرچه بشر روز به روز با کسب آگاهی از جهان پیرامون خود و پی بردن به قوانین حاکم بر آن نیازش به پرستش بعنوان ابزاری برای رسیدن به حوائج کمتر شد
اینجا بود که بشر تصمیم گرفت از راهی دیگر بر دنیا مسلط شود و آن راه علم بود و دین شد افیون توده ها، مظهر ساده انگاری و توهم و…
این نگاه نگاهی است که بر علوم جدید حاکم است و این چیزی است که در اکثر آثار هنری بخصوص فیلم ها و سریال‌ها می‌شود دید
دین داران عقب افتاد، متحجر و بی سواد
بی دینان دانشمند، متفکر و واقع نگر

وجود_خدا_در علوم_انسانی_قسمت_پایانی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_15
#جلسه_207
#وجود_خدا_در علوم_انسانی_قسمت_پایانی
#نتیجه_گیری
بشر با تجربه تلخ کلیسا ساختاری جدید برای علم طراحی کرد ساختاری که مشکلاتی همچون عدم امکان اندازه گیری و آن جهانی بودن را نداشت او حالا می‌توانست پیرامون خود را درک کند و چیز هایی که برایش ناشناخته بود روز به روز کمتر میشد حالا به درکی نسبتا درست از قوانین حاکم بر جهان رسیده و نیازی به موجودی ماورایی برای اعمال قدرت ندارد اینجاست که تصمیم میگیرد برای همیشه پایه خدا را از علوم ببرد و ناشناخته هایش را به تصادف و استثنا تعبیر کند.
به نظر بنده ما برای اینکه بتوانیم زمینه ورود خداوند به علوم را وارد کنیم اول باید راهی برای قابل درک کردنشان و برنامه پذیر کردنشان پیدا کنیم اینکه مفهومی مثل انشالله بار منفی پیدا کرده شاید یکی از دلایلش این باشد که قابل سنجش نیست اینگونه خیلی وقتهاست که کاستی های خود را به تصمیم خدا نسبت می‌دهیم و از زیر بار مسئولیت در می رویم باید دنبال چهار چوبی برای نظام مند کردن مفاهیم دینی پیدا کرد تا بشود بر اساس آنها زمینه سازی مناسبی برای تغییرات اساسی در ساختار های علمی کنونی انجام داد

مثلث مخاطبین گفتمان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مثلث_گفتمان
#تبیین_سازی
#تصمیم_سازی
#مسئله_سازی
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_33
#جلسه_206

مثلث مخاطبین گفتمان

شاید بتوان مخاطبینی که در نسبت با یک گفتمان درگیر هستند را به سه گروه تقسیم بندی کرد.
1-مردم: گفتمان در نسبت با مردم باید تبیین سازی شود، یعنی باید این گفتمان در نزد عموم جامعه به یک مطالبه عمومی برسد و این برای آن ها تبیین شده باشد که فلان مسئله باید مطالبه آن ها باشد. لذا گفتمان در این لایه کارش تبیین سازی می باشد.
2-کارگزاران نظام: در این لایه باید این گفتمان در لایه تصمیم سازی ورود کند ، یعنی آن مطالبه عمومی که در جامعه حاکم است باید در لایه تصمیمات کارگزاران نظام هم بیاید لذا وظیفه گفتمان در این لایه تصمیم سازی می باشد.
3-نخبگان جامعه : و گروه آخر نخبگان جامعه هستند که در این لایه گفتمان باید بتواند آن مطالبه عمومی را برای نخبگان تبدیل به مسئله کند تا نخبگان وظیفه حل مسئله های مربوط به گفتمان را بر عهده گیرند. لذا گفتمان در این لایه وظیفه اش مسئله سازی می باشد.

تقابل_رستگاری_و_survive

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_10
#جلسه_206
#سوهان_تمدنی
#تقابل_رستگاری_و_survive
یکی از موضوعاتی که تقریبا در همه ی محصولات رسانه ای غرب از بازی گرفته تا فیلم و هرچیز که فکرش را میکنید و حتی نمی‌کنید به چشم می‌خورد مبحث survive هست گرچه ترجمه تحت اللفظی آن زنده ماندن یا همان بقاست ولی به لحاظ مفهومی یه روح کلی و یک آرمان به حساب می آید
آثار زیادی در این موضوع به خصوص مستقلا تولید شده که به آن ژانر survival می‌گویند اصافه کنید به این دسته آثار آخر زمانی و حتی ابر قهرمانی مخصوصا آن جایی که اکثر ابر قهرمان ها قابلیت فناناپذیری دارند immortality
به جرات می‌توان گفت مهمترین آرمان برای انسان مدرن مسئله بقاست و این آرمان از بدو تولد تا لحظه مرگ توسط رسانه های مختلف و آثار هنری و فرهنگی ذره ذره در وجود او شکل می‌گیرد و خب نتیجه آن این است که هر چه که بقای او را هدف بگیرد یک تهدید است و خوب و بد صرفا باتوجه به این آرمان شکل می‌گیرد اینجاست که مادی گرائی با نیزه تیز شده ی بقا به جان انسان مدرن می‌نشیند
از طرفی دین اسلام تعریفی در مقابل این مفهوم دارد و آن مفهوم شهادت است من از خیلی جهان بررسی کردم به نظر بنده تنها راه مقابله با مفهوم بقا پرنگ کردن مفهوم شهادت است مفهومی که مثلا با یک تشعیع شهید حججی اش برنامه های چندین ساله غرب را به باد می‌دهد اینجاست که این جمله معروف معنا پیدا می‌کند #شهید_سلیمانی_خطرناک_تر_است_از_ژنرال_سلیمانی

رابطه ایده اصلاحی مادر و گفتمان زمینه ای با اقدام راهبردی و گفتمان عملیاتی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_120
#جلسه_206

💠 رابطه ایده اصلاحی مادر و گفتمان زمینه ای با اقدام راهبردی و گفتمان عملیاتی

☑️ #معرف_یادداشت: در ادامه بحث #امتداد_امروزین_توحید مباحثی مطرح شد با عناوین؛ ایده اصلاحی مادر، اقدام راهبردی، گفتمان زمینه ای، گفتمان پشتیبان، گفتمان هویت، گفتمان پیشرفت، اراده ملی، که در این یادداشت تلاش می کنیم که یک نظم پیشنهادی برای ارتباط این بحث ها ارائه کنیم.

🔺 نقطه تمایز انسان از سایر مخلوقات که باعث شده که خداوند با خلق این موجود خود را #احسن_الخالقین بنامد، در تفاوت جوهری این مخلوق با سایر مخلوقات است؛ تفاوت جوهری این بود که او مظهر همه اسماء الهی بوده است و این مظهریت همه اسماء (نفخت فیه من روحی) «حجر 29» برای او یک حالت خدایی درست کرده است (اجعلک مثلی!)

عبدي أطعني أجعلك مثلي، أنا حيّ لا اموت اجعلك حيّا لا تموت، أنا غنيّ لا أفتقر أجعلك غنيّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء يكون أجعلك مهما تشاء يكون.
الجواهر السنية في الأحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)، ص: 709
خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ / الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏1، ص: 134

🔺 این مثلیت و صورت الهی داشتن متجلی در قدرت اختیار و اراده او ست؛ انسان است که می تواند اختیار ایمان کند یا اختیار کفر، و این همه نظام جزا و پاداش برای این وجه تفاوت جوهری او بر پا شده است.
🔺 با توجه به این وجه ممیزه انسان می توان آن را میزان انسانیت دانست.

«بعضى از مشايخ ما، أطال اللّه عمره، مى‏فرمودند كه «عزم» جوهره انسانيت و ميزان امتياز انسان است‏.» (خمینی، روح‌الله، شرح چهل حديث، ص7)
«شيخ بزرگوار، شاه‏آبادى، روحى فداه آن(عزم) را مغز انسانيّت تعبير مى‏كردند.» (خمینی، روح‌الله، آداب الصلوة(آداب نماز)، ص52)

🔺 پس اگر یک #مصلح_اجتماعی بخواهد در جامعه انسانی یک حرکت اصلاحی را شروع کند باید محوریت کار و ایده اصلاحی او با این عنصر کلیدی و اساسی و شخصیت ساز انسان باشد؛ لذا اساساً #ایده_اصلاحی_مادر برای حرکت دادن انسان و جامعه انسانی مبتنی بر عزم و اراده است؛ هر چه از فرد به سمت جامعه حرکت کنیم فقط مقیاس این اراده بزرگ تر می شود، و الا ایده اصلاحی برای حرکت فرد و جامعه انسانی دمیدن در اراده اوست؛ به سمت جامعه که حرکت کردیم این اراده یک #اراده_فراگیر می شود.
🔺وقتی که دنبال شکل گیری اراده فراگیر در جامعه باشیم، پای عنصر مؤثری مثل فرهنگ و به طور خاص امر عجیب تأثیر گذاری مثل گفتمان باز می شود؛ وقتی پوشش گفتمانی باشد می توان امید زیادی به شکل گیری اراده فراگیر داشت. لذا پوشش گفتمانی که برای این ایده اصلاحی مادر که شکل گیری اراده فراگیر است، لازم می شود یک پوششی است که آن را گفتمان زمینه ای می دانیم.
🔺 در مرحله بعد برای رقم خوردن این ایده اصلاحی مادر روی زمین و با توجه به شرایط مکان و زمان و وضعیت جامعه نیازمند اتخاذ اقدامات راهبردی و مهمی است که بشود هر یک گام را با این اقدامات اساسی برداشت؛ این اقدام راهبردی باید هم از آن ایده اصلاحی مادر تغذیه کرده باشد و بلکه روی زمین رقم زننده آن ایده اصلاحی مادر ولو به اندازه یک قدم باشد؛ و هم از پشتیبانی آن گفتمان زمینه ای برخوردار باشد چون خود ایده اصلاحی مادر از این پوشش گفتمانی تغذیه کرده است.
🔺خود این اقدام راهبردی که برای این گام حرکت است، نیز نیازمند #پوشش_گفتمانی_خاص غیر از آن پوشش گفتمان زمینه ای است؛ این پوشش گفتمانی هم باید امتداد آن گفتمان زمینه ای باشد که در فضای اسلامی مهم ترین گفتمان زمینه ای توحید است، و هم باید امتداد آن ایده اصلاحی مادر باشد؛ لذا باید گفتمان های خاص هم از آن نگاه به انسان که از نقطه اراده تغییرات فردی و اجتماعی او رقم می خورد بهره برده باشد، و هم از آن پوشش گفتمان زمینه ای که مهم ترینش توحید است.
🔺 به همین دلیل می بینیم در اقدام راهبردی پیشنهادی که #قیام_جوانان_برای_ساختن_ایران است، هم اراده فراگیر هست که نماد آن قیام است، و هم توحید که روح آن نفی استکبار است در این عنوان هست که می دانیم این ساختن و الگو کردن مهم ترین مبارزه با استکبار است و ما را به سمت آن نظریه سعادتمان که نقطه اوج آن تمدن اسلامی است، سوق می دهد.
🔺 گفتمان پیشرفت و هویت که برای پشتیبانی از این اقدام راهبردی انتخاب شده است نیز علاوه بر اینکه آن ایده اصلاحی مادر در آن حضور دارد (به این شکل که برای شکل گیری اراده فراگیر باید روی عناصر هویتی جامعه دست گذاشت و پیشرفت و حرکت کردن خود اعمال اراده در سطحی ویژه است) آن گفتمان زمینه ای که نمادش توحید بود نیز اینجا با دو چهره سلبی و اثباتی خود (تنزیهی و تشبیهی) حضور دارد، هویت نماد سلب و و پیشرفت نماد ایجاب است.
.

تبیین ضرورت گفتمان هویت

سم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_57
#جلسه_206

تبیین ضرورت گفتمان هویت
❇️بنابر تجربه ی تاریخی و نیز بنابر فرمایشات امامین انقلاب، برای تحقق هر هدفی باید اراده ی ملی را پای آن کار بیاوریم. اگر مردم برای هدفی قیام کنند و برای تحقق آن به صحنه بیایند و هزینه دهند، اراده ی الهی نیز به آن کار تعلق میگیرد و نصرت او شامل حال این کار میشود و این هدف یقینا محقق میشود.

❇️به چه وسیله ای میخواهیم مردم را پای کار بیاوریم و اراده همگانی ملی را منبعث کنیم؟
برای اینکه بتوانیم دلهای مردم را متوجه هدفی کنیم و آن ها را به سمت آن هدف منبعث کنیم، نیازمند آن هستیم که مردمی را که با ایشان سروکار داریم به درستی بشناسیم.
ویژگی های ایشان را بدانیم.
نقاط قوت و ضعفشان را بشناسیم.
مفاهیم ناموسی شان را شناسایی کنیم.
نسب به نقاط تحریک پذیر عواطف آنها کسب آگاهی کنیم.
نظام روابط بین آنها را به درستی درک کنیم.
و…..
تا بتوانیم به وسیله ی این ادراکات و معلومات، به درستی روی اراده ی آنها تاثیر بگذاریم و آن را جهت دهیم.
این مدرکات و معلومات که شناخت ما از جامعه است، در واقع هویت آن جامعه است. ما با شناخت هویت افراد یک جامعه و هویت خود جامعه و درک ویژگی های هویتی ایشان میتوانیم نقاط تمرکز و اقدام را برای جهت دهی به اراده ی جمعی این جامعه مشخص کنیم و قیام مردم را رقم بزنیم.
🔰بنابراین شکل دهی به اراده ی ملی بدون شناخت هویت آن جامعه و تمرکز بر ویژگی های هویتی او غیر ممکن است.

#هویت_و_اراده‌ی_معطوف_به_پیشرفت

فشندی, [۲۶.۰۱.۲۱ ۲۳:۴۲]
#اميد_فشندی
#جلسه_206
#يادداشت_81

#هویت_و_اراده‌ی_معطوف_به_پیشرفت

همان‌گونه که #باشخصیت‌ها غالبا اهل عزم و اراده و اقدام هم هستند، یک قوم و ملتی هم که شخصیت‌دار است، از عزم و اراده‌ی ملّی برخوردار است.

شخصیت و هویت به‌مثابه‌ی نرم‌افزاری است که امکان دسترسی به تمام ظرفیت‌ها و دارایی‌های وجودی و درونی را به انسان می‌دهد؛ بی‌هویتی یعنی سست‌عنصری

به قول شیخ عارف کامل امام ما، آیةالله شاه‌آبادی، #یأس و ناامیدی از اسباب ممرضه‌ی جامعه‌ی ما شده است که به خودباختگی یا خودفروختگی می‌انجامد و ما را چون گوسفندی در دستان اراده و اقتدار ذابح قرار می‌دهد ….

البته از این نکته چشم‌پوشی نشود که هویت و اراده‌ی برخاسته از آن، لزوما معطوف به پیشرفت نیست، لازم است که عناصر هویت‌سازی که می‌تواند آبشخور اراده‌ی معطوف به پیشرفت باشد را احصا و احیا کنیم.

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند …

اندیشه قرآنی

#یادداشت

#حامد_خواجه
#یادداشت_33
#جلسه_206

🔴در اندیشه قرآنی ما با اراده‌ي جمعی مردم، خلق معجزه می‌شود و در جز با اراده‌ي مردم تغییری رخ نخواهد داد. برای تغییر باید مردم بیایند پای کار و باید مردم قیام کنند. برای اینکه چیزی خواست و مطالبه مردم شود، نیاز به پوشش گفتمانی است. گفتمانی حاکم بر فضای عمومی جامعه شود. وقتی مسئله‌ای در میان عموم مردم تبدیل به گفتمان و مطالبه همه شد، دیگر نخبگان و مسئولان نمی‌توانند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند؛ اتفاقا اگر بخواهند نخبه باقی بمانند و اگر بخواهند مسئول باشند باید به آنچه گفتمان عمومی مردم شده است توجه کنند وگرنه توسط همین مردم کنارگذاشته می‌شوند.

🔺برای گفتمان‌سازی باید هویت جامعه هدف در نظر گرفت. باید متوجه باشیم که جامعه‌ي هدف هویت شیعی و ایرانی دارد. هویتی که در جان‌شان نفوذ کرده است. برای خلق اراده، باید هویت کاوی کرد. و در هویت کاوی اعتقادات و دین‌داری مهم است. لذا در گفتمان‌سازی برای قیام مردم، توجه به هویت حائظ اهمیت است.
🌺

🔰هویت ایرانی در آینه سلیمانی‼️

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#گفتمان_سازی_مکتب_امام
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_23
#جلسه_206

#اراده_ملی
#بسط_هویتی
#هویت_شیعی
#هویت_ملی

🔰هویت ایرانی در آینه سلیمانی‼️

بیانات رهبری را در آستانه سالگرد شهید سلیمانی (مورخ ۹۹/۹/۲۶) می‌توان یکی از نمونه‌های راقی در بسط انگاره‌های انقلابی تا ساحت هویتی ملت ایران دانست.

ترجمان مقاومت، هنگامی که در شخصیت فردی شهید سلیمانی محدود شود، بیش از یک اسطوره و ستاره‌ای که از دورترین نقاط کهکشان کورسویی از امید و الهام را فرا روی مخاطب تشنه قرار دهد، فایده‌ی دیگری ندارد.

اما اگر آن اسطوره، از دست نایافتگی خارج شد و در ساختار اندیشه، انگیزه و رفتار یک جامعه تبلور یافت، در رهگذر زمان، نه می‌توان به فراموشی‌اش سپرد، و نه می‌توان از مولد بودن ساقطش کرد…
چراکه دیگر با یک “شخص” طرف نیستیم؛ بلکه با ساختمان شخصیتی و هویتی یک “جامعه” مواجه خواهیم بود که تا عمیق‌ترین لایه‌های وجودی آن ریشه دوانده و محصول سال‌ها تربیت توحیدی آن جامعه را، به دست با کفایت اولیاءالله، به نمایش گذاشته است. به طوریکه پدیداری امثال سلیمانی، نه مستثنی، بلکه از جمله موالید عادی و ذاتی چنین جامعه‌ایست.

🔻نمونه ای از این بسط هویتی را در زیر می‌توان به نظاره نشست:👇

🔹شهید [سلیمانی]، هم #قهرمان_ملّت_ایران شد و هم #قهرمان_امّت_اسلامی شد؛ این نکته‌ی اساسی است. ایرانی‌ها هم به خودشان افتخار کنند که مردی از میان آنها از یک روستای دورافتاده برمیخیزد، تلاش میکند، مجاهدت میکند، خودسازی میکند، تبدیل میشود به چهره‌ی درخشان و قهرمان امّت اسلامی.

🔹امّا قهرمان ملّت ایران است، به خاطر اینکه ملّت ایران داشته‌های فرهنگی خودش و معنوی خودش و انقلابی خودش را و ارزشهای خودش را در او متبلور دید، در او مجسّم دید…
وقتی شهید شد، فقط انقلابی‌ها نبودند که او را تکریم کردند و بزرگداشت برای او در ذهن و عالم واقع و خارج ایجاد کردند [بلکه] همه‌ی اقشار نسبت به او -حتّی کسانی که انتظار نمیرفت نسبت به یک عنصر انقلابی، این جور ابراز احساسات بکنند- ابراز احساسات کردند؛ چرا؟ به خاطر همین:
#تبلور_ارزش‌های_فرهنگی_ایرانی و ایران بود؛ این خیلی باارزش است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46944

اثبات مدعا

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_56
#جلسه_205

اثبات مدعا
به نظر می رسد بحث اینکه چرا گفتمان امروز ما گفتمان پیشرفت و گفتمان هویت است در حلقه خالی است. این ادعا چندین مرتبه تکرار شده است. لکن وقت مستقلی برای اثبات این ادعا و ارائه ادله متقن اختصاص داده نشده است. (حداقل برای حقیر مسلم نشده است که گفتمان مورد نیاز امروز جامعه ما این دو گفتمان هستند.)
به نظر می رسد تکرار مدعا، به نحوی منجر شده است که این ادعا در اذهان جمع مسلم فرض شود و همه آن را پذیرفته شده بی انگارند.
لکن از جناب استاد تقاضا میکنم که وقتی اختصاص دهند که حول این موضوع بحث شکل بگیرد و مقدمات استدلال به طور کامل بیان شود و بحث کاملا در اذهان بنشیند.

گام اول: قیام مردم ایران علیه شاه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_36
#جلسه_205

#گام_اول_انقلاب

🔺گام اول: قیام مردم ایران علیه شاه
🔺با گفتمان شاه باید برود

حضرت آقا فتح الفتوح انقلاب را تربیت جوانان مومن و پاک و دارای اراده محکم می دانست.

جوانانی که به جذابیت های دنیا و هوا وهوس های نفسانی خود پشت کردند جوانانی که برخلاف رفتار و خواسته طاغوت زمان خود به دنبال معنویت و ارزش های انسانی بودند.

فتح الفتوح انقلاب یقظه ای بود در حکومت شیطان بر جهان

تربیت جانهای الهی
بیدار شدن این جانها
اعتلای روحی این جوانان
این ها فتح الفتوح انقلاب بود که ارزشش در نگاه امام از فتح بستان، خرمشهر، آبادان بیشتر بود
این فتح الفتوح معجزه گام اول انقلاب بود

#گام_دوم_انقلاب

🔺قیام مردم برای ساخت ایران پیشرفته
🔺با گفتمان :هویت و پیشرفت

دعوت حضرت آقا در گام دوم دعوت به یک قیام است اما نه قیامی برای بیداری بلکه قیامی برای حرکت برای تولید برای پیشرفت
معجزه گام دوم از جنس قیام است قیامی که متکی به یک هویت با افتخار شیعی است قیامی که متکی به خودباوری است قیامی که نقشه آن هم در حال طراحی است و طراح صحنه همه را به قیام برای تحققش دعوت کرده
قیام برای تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرف

نظریه پیشرفت: فرایند تحقق نظریه سعادت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_119
#جلسه_205

💠 نظریه پیشرفت: فرایند تحقق نظریه سعادت

☑️ #معرف_یادداشت: در ادامه بحث #امتداد_امروزین_توحید که دو گفتمان #هویت و #پیشرفت به عنوان امتداهای امروزین توحید مطرح شد، بحث #گفتمان_منتخب برای وضعیت امروز انقلاب مطرح شد و در اینجا مطرح شد که این گفتمان منتخب در واقع نقشی پوششی برای یک #اقدام_راهبردی را بازی می کند که آن اقدام راهبردی در واقع #ایده_اصلاحی_مادر یک رهبر اجتماعی است؛ #شکل_گیری_اراده_ملی به عنوان #اقدام_راهبردی منتخب مطرح شد، و کلیدواژه هایی همانند، پیشرفت، نظریه سعادت، اهداف غایی به این صورت بیان شد که «اراده ملی اگر با ادبیات اندیشه ای، نظری و پایه گفته شود می شو نظریه سعادت و اگر با ادبیات راهبردی گفته شود می شود پیشرفت» در این یادداشت تلاش می کنم،نسبت بخشی دوم این بیان که نسبت اراده ملی با نظریه سعادت هست را تبیین کنم.

🔺 در یادداشت قبل #یادداشت_118 به این بحث پرداختیم که غایات و اهداف اسلامی اگر یک نظام پیدا کنند #نظریه_سعادت متولد می شود، اگر بخواهیم اهداف اسلامی روی زمین تحقق پیدا کند به یک فرایندی برای تحقق آن ها نیازمند هستیم، این فرایند تحقق اهداف اسلامی در نظریه مترقی رهبر معظم انقلاب یک فرایند 5 گامی دارد:
1. انقلاب اسلامی
2. نظام اسلامی
3. دولت اسلامی
4. جامعه اسلامی
5. تمدن اسلامی
به نظر می رسد که اساساً #نظریه_پیشرفت همین فرایند تحقق اهداف اسلامی باشد، یعنی اگر کسی برای تحقق اهداف اسلامی (که نظام آن ها نظریه سعادت را تشکیل می داد) دارای یک نظریه باشد، دارای نظریه پیشرفت است.
لذا به نظر نظریه پیشرفت امام خامنه ای همین فرایند 5 گامه انقلاب تا تمدن است.

مقوله ی اتصال به نخبگان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#اتصال_به_نخبگان
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_14
#جلسه_205

⭕️مقوله ی اتصال به نخبگان

📍جایگاه اتصال به نخبگان برای تحقق عزم و اراده ی اجتماعی کجاست؟

🔵 ثقالت اندیشه ی انقلاب
اگر اندیشه انسانی را سرچشمه ی اصلی همه ی تحولات اجتماعی تلقی کنیم، انقلاب اسلامی نیز به عنوان بزرگترین تحول اجتماعی در قرن بیستم می بایست از اندیشه ای مترقی و نخبگانی تغذیه کرده باشد که ما آن را اندیشه ی حضرت امام می دانیم. این تفکر را باید محصول قرن ها فرهیختگی حوزه های علمیه در طول تاریخ و مجاهدت های نهایی حضرت امام و شاگردانشان برای تولید آن دانست.
با این نگاه ، این طبیعی خواهد بود که ما با یک اندیشه ی سهل و روان و زودیاب مواجه نیستیم، این یک حقیقت ثقیل و پرمولفه است
و هر کس را توان دستیابی به آفاق آن نیست.
برای امتداد این اندیشه و تعلق اراده ها به آن راهی به جز احراز این اندیشه نیست و نخبگان دریچه ی اصلی فهم آن را برای ما هموار می کنند.

🔵 هویت جمعی دانش و سیاست گذاری تولید علم
ما برای انقلاب نیازمند دانش تمدن گرا هستیم. دانش هایی که بتوانند خلأ تئوریک انقلاب را در عرصه های مختلف حیات مردم پر کرده و زندگی اسلامی جدیدی را سامان دهند. با توجه به اینکه دانش هویتی جمعی دارد، زمینه سازی برای اتصال هرچه بیشتر عقول نخبگانی وایجاد ساختارهایی برای بهره برداری از دستاورد گفتگوی اندیشه ی آنان ضروری می شود
اگرچه که دستیابی به دانش به دلیل سنگینی و سردی آن، روند کندی داشته و برای سرعت بیشتر باید از مزیت های نسبی اندیشه استفاده کرد، اما در عین حال نباید از خیزهای دانشی و اقدامات تولید علمی و سهم آنها در شکل گیری عزم و اراده ی عمومی نیز غافل شد. سامان دهی این مقوله هم اندیشه ای می طلبد که تحت عنوان سیاست های تولید علم، مرهون اتصال به نخبگان است.

🔵 شخص محور نبودن حرکت های پایدار اجتماعی
این را باید بپذیریم، یک نخبه اگر قوی ترین اندیشه ها را هم به میدان بیاورد نمی تواند به تنهایی مرجع و ملجأ یک حرکت کلان در عرصه ی جامعه باشد. نخبگان زیادی باید دست به دست هم دهند تا یک سازه ی اجتماعی قدرتمند و پیشران شکل بگیرد.
اهمیت این موضوع برای ضمانت تداوم کار بیشتر نمایان می شود چرا که محوریت یک نفر به عنوان تنها نخبه ی این حرکت اجتماعی، در خوش بینانه ترین حالت به انقطاع آن بعد از وجود آن شخص منجر خواهد شد.
پی بردن به این واقعیت، ضرورت اتصال به نخبگان را نشان می دهد. نخبگان، ستون های فکر و فرهنگ انقلاب اسلامی هستند و بدون اتصال به آنها نمی توان حقیقت انقلاب اسلامی را احراز کرد چه برسد به اجرای آن.

#مکتب_امام » #امتداد_امروزین_توحید

#اميد_فشندی
#جلسه_205
#يادداشت_80

#مکتب_امام » #امتداد_امروزین_توحید

مرور بر متنی که در 96/6/6 در محضر رهبر معظم انقلاب با موضوع طلبه عصر انقلاب و مکتب توحیدی امام خمینی رحمةالله‌علیه خواندم:

و العصر؛
قسم به عصر قیام و إقامه، عصر انقلاب اسلامی،
و قسم به عصاره‏ی فکر و فرهنگ شیعی، امام خمینی

«يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم» ﴿الأنفال/ 24﴾

انقلاب اسلامی آغاز عصری نوین و محصول رستاخیز حیات‏بخش حضرت روح‏الله است.

رستاخیزی که تاریخ را ورق زد، و مسیر صیرورت جان‏ها و جوامع را بر مدار توحید تا منزل تمدن ترسیم، و #هویّت_توحیدی انسان را إحیا کرد.

دقیقاً همین خوانشِ تمدّنی و #توحیدمحور از عصر انقلاب است، که نفس‏های مکتب پرمدّعای مادّی را به شماره انداخته و کاخ موهومِ متّکی بر عقل خودبنیادش را به ریزش کشانده:

«فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ‏ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِم‏» (نحل/26)

این همه، مرهون بینش و باور و برنامه‏های امام‏ راحل است که با قیام خود، حوزه را تا تراز انقلاب و إقامه‏ی #توحید و تمد‏ن‏سازی پیش آورد. اوست که روحانیت را از توقّف در فرش #رساله‌بسندگی به عرش #رسالت‌محوری تعالی بخشید، و نسبت ورثه‏ی انبیاء را با مردم، از «محدّث و مستمع» و «مرجع و مقلّد» به «امام و امّت و ولایت» بدل کرد.

عدم شناخت ما از گفتمان و قدرت و توانایی

#یادداشت

#حامد_خواجه
#یادداشت_31
#جلسه_205

در جلسه ۲۰۵ اشاره‌ای به عدم شناخت ما از گفتمان و قدرت و توانایی آن شد و برای تقریب به ذهن مثال عدم شناخت از فیلم و سینما زده شد؛ که واقعا نمی‌دانیم فیلم چه توانی دارد. از این قبیل مثال‌ها در این دوران زیاد هستند که با وجود توانایی و قدرت بالایی که دارند ما نسبت به آن‌ها شناختی نداریم. مثل موسیقی. با موسیقی می‌توان انقلابی به پا کرد و ملتی را به شور و شعف آورد. در زمینه موسیقی فایل پی‌دی‌افی از سخنان رهبری در بازدید سرزده از صدا و سیما در ۹ مرداد ۱۳۷۵ در فضای مجازی منتشر شده است؛ که اگر نگاهی هرچند اجمالی به آن داشته باشیم خالی از لطف نیست؛ (دانلود فایل (http://s12.picofile.com/file/8401298818/moosighi_ra_nejat_dahid.pdf.html)) البته در یادداشت بعدی خلاصه‌ای از این فایل پی‌دی‌اف می‌آید.

اما در این یادداشت سعی شده است که چند جمله از آقا در خصوص گفتمان و گفتمان‌سازی نقل شود تا شاید کمی بیشتر با این پدیده آشنا شویم؛ البته نقل به مضمون. تاریخ سخنرانی برای رجوع در هر قسمت آمده است. و همچنین می‌توانید با مراجعه به این لینک (https://farsi.khamenei.ir/keyword-content?id=1090) همه این فیش‌ها را یک جا ببینید.

🗓 ۲۸/۲/۹۹:
گفتمان‌سازی؛ یعنی همین که شما یک مطلبی را میگویید، پخش میشود، مجموعه‌ی جوانی و غیر جوانی آن را می‌شنوند، بتدریج ذهنیّت درست میکند. این ذهنیّتها همان گفتمان است؛ یعنی یک به اصطلاح جهت‌گیریِ فکری مشخّصی در جامعه به وجود می‌آورد که این چیز باارزشی است.

وقتی گفتمان‌سازی شد، جلب اقبال عمومی حاصل خواهد می‌شود.

🗓 ۱۰/۵/۹۸:
آن وقتی کار، شکل عمومی و مردمی پیدا خواهد کرد که این فکر شما، این جهت‌گیری شما تبدیل به یک گفتمان عمومی بشود.

🗓۹/۳/۹۷:
شعر باید جریان‌سازی کند؛ شعر باید مسائل مهم و مورد ابتلای کشور را گفتمان‌سازی کند (شعر یک ابزار برای گفتمان سازی)

🗓۳۰/۶/۹۶:
گفتمان یعنی آن فکر رایج بین مردم، مطالبه‌ی عمومی مردم. وقتی یک چیزی مطالبه‌ی عمومی شد و گفتمان شد، به‌طور طبیعی به عمل نزدیک خواهد شد.

🗓۱۰/۲/۹۶:
وقتی یک چیزی به‌صورت یک گفتمان عمومی درآمد و خواستِ عمومی شد، طبعاً تحقّق پیدا میکند؛ یعنی مسئولین هم در همان جهت حرکت میکنند.

🗓۶/۳/۹۵:
وقتی افکار عمومی شکل گرفت، یک گفتمانی در جامعه نسبت به یک مسئله‌ای به وجود آمد، این به‌طور طبیعی مجریان و قانون‌گذاران و دست‌اندرکاران را به دنبال خود خواهد کشاند؛ این یک چیز طبیعی است.

🗓۲۰/۴/۹۴:
وقتی که یک آرمانی را دنبال میکنید، میگویید، تکرار میکنید و بجد پای آن می‌ایستید، این یک گفتمان در جامعه ایجاد میکند، این موجب تصمیم‌سازی میشود؛ زیدِ تصمیم‌گیر در فلان مرکز تصمیم‌گیریِ مدیریّت کشوری، وقتی که یک چیزی به‌عنوان یک گفتمان درآمد، مجبور میشود دنبال بکند.

🗓۱۵/۱۲/۹۲:
گفتمان یعنی باور عمومی؛ یعنی آن‌چیزی كه به صورت یك سخنِ مورد قبول عموم تلقی بشود، مردم به آن توجه داشته باشند؛ این با گفتن حاصل میشود؛ با تبیینِ لازم – تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیاده‌روی‌های گوناگون – حاصل میشود؛ با زبان صحیح، با زبان علمی و منطقی و با زبان خوش

🗓۱۴/۱۲/۹۱:
لازمه‌ی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت و رسوخ آن در میان نخبگان، گفتمان‌سازی آن در جامعه است.

🗓۱۴/۱۰/۹۰:
گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند.

🗓۱۳/۷/۹۰ :
یکی از مهمترین تأثیرات همین فکر کردنها این است که شما فضاسازی میکنید، گفتمان‌سازی میکنید[خطاب به جوانان]. در نتیجه، در یک فضای معتقد به یک مبنای فکری یا عملی، رئیس جمهور هم همان جور فکر میکند، وزیر هم همان جور فکر میکند، مدیرکل هم همان جور فکر میکند، کارکنان هم همه همان جور فکر میکنند.
وقتی یک فضای گفتمانی به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیری پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند

🗓۲۲/۹/۸۸:
تبلیغ باید جریان ساز باشد، تبلیغ باید گفتمان ساز باشد، تبلیغ باید فضا ایجاد کند؛ گفتمان ایجاد کند. گفتمان یعنی یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌ای از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشود گفتمان جامعه.

خلاصه سخنان آقا در مورد موسیقی در بازدید سرزده از صداوسیما در تاریخ ۹مرداد۷۵:

#یادداشت

#حامد_خواجه
#یادداشت_32
#جلسه_205

#خلاصه سخنان آقا در مورد موسیقی در بازدید سرزده از صداوسیما در تاریخ ۹مرداد۷۵:

⭕️موسیقی؛ هنری دقیق؛ تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت:
اساسا موسیقی، که در تقسیم‌بندی‌های علوم قدیم، از شعب ریاضی است، و چون با دقت و محاسبه و اندازه‌گیری دقیق سر و کار دارد، جزو بخش‌های دانش ریاضی محسوب می‌شود، هنر دقیقی است. به تعبیری دیگر، هنر موسیقی، محاسبه متکی به طبیعت و فطرت بشری است؛‌ که خرد انسانی، آن محاسبه را براساس تجربه استخراج کرده و برای آن، پیشرفت قواعدی – موازینی گذاشته است.
هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسان‌‌ها و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسان‌ها ساحته شده است. پس می‌بینید که پایه، پایه‌ی الهی است.

⭕️این هنر را در راه خدا مصرف کنیم
در عالم واقع صدایی که از حنجره خواننده صادر می‌شود، با یک پایه الهی و خلقی که مربوط به خدای متعال است، مانند بنایی مستحکم و وسیع، پرجاذبه و رنگین شکل می‌گیرد. من این نکته را می‌خواهم به شما آقایان -اعم از خواننده، نوازنده، آهنگساز و موسیقی‌دان- عرض کنم که این هنر ساخته و پرداخته نعمت‌‌های الهی را که بر اساس یک ذوق و قریحه ذاتی و یک نظم و انتظام خردمندانه شکل می‌گیرد، و در واقع جان دادن به بی‌جان‌هاست، در راه خدا و رضای او مصرف کنید.

⭕️موسیقی‌هایی که یک ملت را نجات داده
البته ما از دوران جوانی خودمان حرف‌های برخی از اهالی هنر را می‌شنیدیم، که روشنفکر مآبانه و واقعا بی‌پایه و اساس، معتنی به این نکته بود که « ما هنر را در راه فکر و پیش‌بینی و سیاست به کار نمی‌بندیم». آن‌ها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان -اعم از شعر و دیگر فنون- بیش از سایرین در خدمت سیاست قرار می‌گرفت. هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هرچه هدف متعالی‌تر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر می‌شود.
تاریخ موسیقی ایران در طول قرون متمادی -چه قبل و چه بعد از اسلام- را خوانده‌ام، و از سیر و سرنوشت موسیقی عرب -بخصوص بعد از اسلام- مطلعم. آنچه براساس مطالعات خود می‌توانم بگویم، این است که موسیقی در منطقه ما، برای هدف‌های متعالی به کار نرفته است و این، به خلاف سر موسیقی در اروپاست. می‌دانید که من به‌طور طبیعی از جمله آدم‌های غرب ستیزم. چنانچه هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت نمی‌کند. در عین حال ویژگی‌های مثبت غرب را از روی محاسبه تایید می‌کنم. یکی از این ویژگی‌ها مقوله موسیقی است.
درست است که در غرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقی‌های منحط وجود دارد، امّا در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقی‌های آموزنده و معنا‌دار هم بوده است؛ موسیقی‌ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می‌تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی‌هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده، کم نبوده است.

⭕️موسیقی را نجات دهید
در شرق -محدوده جغرافیایی ایران و کشور‌های عرب- موسیقی عبارت از آهنگ‌ها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن به «موسیقی لهوی حرام» تعبیر کرده‌اند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شبی دچار بی‌خوابی می‌شده است. موسیقی‌دان‌ها همراه با کنیزکان مغنی، بایستی می‌آمدند تا اسباب طرب او را فراهم کنند. موسیقی‌دان باید خود را می‌شکست تا خلیفه از حالت افسردگی که لازمه خونریزی‌ها، قساوت‌های وی بود، بیرون آید. عین همین قضیه در مورد سلاطین ایران هم صدق می‌کند. پادشاهانی که اهل موسیقی لهو بوده،‌کم نیستند. از جمله آن می‌توان به دربار قاجار و پادشاهان آن اشاره کرد.
توجه می‌کنید که موسیقی در خدمت چه جریان‌ها و کسانی بوده است؟! اینکه می‌بینید در کلمات فقها، موسیقی مقوله‌ای حرام و ممنوع است، به همین خاطر است. در منطقه‌ای که تاریخ موسیقی ما شکل گرفته است، موسیقی معنای صحیح ندارد. شما باید به آن معنا و مفهوم صحیح بدهید و در واقع باعث نجات آن شوید. حرف من با موسیقی‌دان‌ها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدف‌های متعالی ببرید؛ هدف‌هایی فراتر از هدف عیاشی فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذایی‌تر را دوست می‌داشته و چون مورد بی‌اعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، می‌خواهد پای ساز بنشیند و اشکی از ره فراق بریزد.
چنین هدفی در استعمال موسیقی ارزشمند نیست.چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را چنین خوار و ذلیل کنند؟
موسیقی متعالی، موسیقی است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، می‌شود موسیقی را پاک و مقدس نامید. آن وقت می‌شود ما هم مثل غربی‌ها کنسرت داشته باشیم که مردم -اعم از معمولی و متدین- بلیت تهیه کنند و برای شنیدن به آن محفل بیایند.

⭕️همه آنچه از صدا وسیما پخش می‌شود، تایید نمی‌کنم
بنده آدمی نیستم که اگر موسیقی حرامی نواخته شد، بنشینم و به آن گوش بسپارم. آنچه در این مقوله حرام بوده، هنوز هم حرام است.
اخیرا در پاسخ به سوال برخی از دوستان گفتم همه آنچه را که از صدا و سیما پخش می‌شود، از حیث بلااشکال بودن شرعی، تایید نمی‌کنم. بعضی از نواها، واقعا اشکال دارد. مسلما آهنگ‌هایی که از آرشیو صدا و سیما بیرون می‌آیند، حرام است. این آهنگ‌ها زمانی به رسم دربار هارون الرشید، برای افرادی ازخاندان قاجار و پهلوی ساخته شده است. در این آهنگ‌ها ذره‌ای وجه حلیت نیست.

⭕️کلام از محسنات موسیقی ماست
اصلا نقطه قوت در موسیقی فارسی و عربی وجود کلام به صورت اغلبی است. در بعضی اوقات کلامی که با آهنگ نواخته شده همراه است، وجه هدایتگری دارد. و این وجه، در معنای عرفانی، اخلاقی، اجتماعی یا سیاسی کلام، نهفته است. آن وقت است که می‌توان گفت: کلام هدایتگر، موسیقی را دارای جهت متعالی می‌کند. این هنر شما است که بگردید و شعر‌های خوب را پیدا کنید.شعری پیدا کنید که حقیقتا معنای عرفانی یا اخلاقی داشته باشد؛ مثل خیلی از غزل‌های صائب.

⭕️موسیقی را معنادار کنید
خوشبختانه به خاطر محدودیت‌های قهری انقلاب، آن ابتذال‌ها از پیکر موسیقی فرو ریخت. تنها به اینکه آن ابتذال‌ها از بین برود، قانع نیستم. بلکه می‌گویم در همین موسیقی غیرمبتذل سنتی عالمانه هم، شما وظیفه دارید جهت‌گیری درست ایجاد کنید. توقع من از شما هدف‌دار کردن موسیقی است. من این توقع را هم از آقایان خواننده و هم از آقایان آهنگ‌ساز و موسیقی‌دان، دارم. من دعوت به غم‌انگیز بودن و بی‌ذوقی نمی‌کنم؛ بلکه دعوت من، به تعالی شدن و پدیده موسیقی را از ابتلائات مادی بشر بیرون کشیدن و فراتر آوردن است.
در زمینه موسیقی، باید آثاری پدید آورد که برای ملت‌ها و انسان‌های صاحب اندیشه و خردمند، راهگشا باشد. والّا اینکه هر آدم بی‌سر و پا و هر لات عرق خوری از موسیقی التذاذ ببرد و خیال کند ویژه او ساخته شده است، ارزش و اهمیتی ندارد. موسیقی ارزشمند است که انسان‌های خردمند و صاحب اندیشه از آن بهره ببرند و استفاده کنند