چرا آقا در بین جریان انقلابی #سانسور می شود؟

#یادداشت
#یادداشت_29
#احمد_قوی
#جلسه_172
#طرح_رهبری

✅ چرا آقا در بین جریان انقلابی #سانسور می شود؟

🔸 بسیاری از کسانی که با ادبیات حضرت آقا ارتباط داشته و دارند متفق القول هستند که سخنان و دغدغه های ایشان تا حد خوبی نه تنها در فضای افکار عمومی جامعه، بلکه حتی در بین #جریان_انقلابی هم آنگونه که باید شنیده نمی شود و در بسیاری از مواقع صرفا چند تیتر یا جملات معنادار ناظر به #فضای_سیاسی روز در اذهان جریان حزب اللهی نقش می بندد!

🔸 فلذا این سوال همیشه وجود داشته که چرا این نارسایی جدی وجود دارد و چه نسخه ای برای درمان این مساله باید پیچید؟

🔸 به نظر می رسد بحثی که امروز حضرت استاد در باب لایه های مختلف حوادث اجتماعی مطرح کردند. یکی از دلایل مهم این نارسایی عمیق و خطرناک باشد. به این معنا که جریان انقلابی به دلیل مشاهده و توصیف حوادث اجتماعی از لایه های مغایر با لایه ای که رهبر انقلاب اتخاذ کرده اند؛ عملا به #تحلیل ها و در ادامه به #راهبردهای متفاوتی از حضرت آقا می رسند.

🔸 فلذا سخنان و مطالبات ایشان زیاد در ذهن جریان انقلابی پررنگ جلوه نخواهد کرد و عملا این حس به وجود می آید که ایشان حرف خیلی مهمی نزدند!
با این وضعیت اتفاقی که عملا در حال رقم خوردن می باشد این است که آقا مسیر خودشان را می روند و ما هم راه خودمان را !

🔸 البته اگر بخواهیم جانب انصاف را رعایت کنیم باید اعتراف کنیم که در مصادیق روبه جلوتر نیز هر فرد یا جریانی رصد کرده تا ببیند از بین سخنان آقا چه قسمت هایی به دست فرمان خودش نزدیک تر بوده؛ همان را سر دست گرفته و به دنبال تحقق مطالبه آقا راه می افتد!

🔸 قطعا در این فضا ناموسی کردن ماجرا و حملات رسانه ای به آن ها که جور دیگری می فهمند چاره ی کار نخواهد بود. چه آن که اگر با همین نسخه پیش برویم احتمالا امثال ما هم دیر یا زود مبتلا به همین #مغایرت در فهم خواهیم شد!

#زدن_به_صحنه کل شیء بحسبه!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_75
#جلسه_171

💠 #زدن_به_صحنه کل شیء بحسبه!

☑️ #معرفی_یادداشت: یادداشت خوبی برادر #امیر_حسین_سعیدی_صابر نوشتند در مورد ابهاماتی که در مورد نحوه وصل به صحنه و زمان و چگونگی وصل به صحنه وجود دارد، چند جمله ای در مورد این بحث می نویسم.
🔺 در یک فیشی که از آقا در گروه گذاشته بودم با عنوان #نقش_تمدنی_روحانیت آنجا ایشان بعد از اینکه خط کلی نظام اسلامی را به سمت ایجاد #تمدن_اسلامی بیان می کنند، و بعد از اینکه امکان برقراری تمدن اسلامی برای ما وجود دارد وارد یک بحث بسیار مهمی می شوند که نقش‌آفرینان اصلی در این عرصه چه كسانی هستند؟ بعد از بیان اینکه برای ایجاد هر تمدنی دو عنصر اساسی لازم است، این دو عنصر را تولید فکر و پرورش انسان می دانند. به این دلیل نقش آفرینان اصلی در عرصه تمدن سازی را با علمای دین می دانند که این ها هستند که این دو عنصر اساسی لازم برای تمدن اسلامی را تأمین می کنند.
🔺 ایشان این نقش علمای دین را یک نقش یگانه و منحصر به فرد می دانند که در راستای این دو عنصر اساسی برای رسیدن به تمدن اسلامی جایگاه شان از همه جایگاه های دیگر برجسته تر است.
🔺 مبتنی بر این بیان آقا می خواهم بگویم که اساسا زدن به صحنه باید برای ما یک معنای پری داشته باشد؛ در بهترین حالت در اذهان زدن به صحنه دارد به معنای پرورش انسان دیده می شود (که البته گاهی آدم احساس می کند که از این هم پایین تر تقریر می شود) اما بخش مهمی از این زدن به صحنه تولید فکر است؛
🔺 رهبری اساسا انقلاب را به یک سخن نو بودن معنا می کنند؛ و می فرمایند: «اساس حكومت اسلامى يك حرف نو در دنيا بود» (04/ 11/ 1378) بيانات در ديدار اعضاى هيئت علمى كنگره‏ى امام خمينى(ره) / معلوم است که منظور از سخن نو اینجا یک فکر و اندیشه نو است، که مبتنی بر آن یک تعریف نو از جهان و انسان و اداره جهان به دست آمده است.
🔺 می خواهم بگویم که تولید فکر حتی بر پرورش انسان مقدم است؛ تو باید بتوانی بر اساس یک فکری یک انسان خاصی را تربیت بکنی؛ اگر شما تولید فکر نداشته باشید اساساً چشمه انقلابت خواهد خشکید، حتی چشمه تربیت انسان.
🔺 تکلیف اساسی ما در مسیر رسیدن به تمدن سازی این هاست، باید حواسمان باشد که وقتی مشغول کار فکری هستیم، آن هم کار فکری ناظر به صحنه با دغدغه صحنه، با ملاحظه اینکه نرویم در کتابخانه گم و گور بشویم، دقیقا در صحنه هستیم؛ بالاتر اصلا صحنه اصلی نبرد اینجاست، در یادداشت قبل صحنه اصلی نبرد را به بحث #جنگ_اراده_ها تعبیر کردم (که بیان خود آقاست) اراده و عزم مبتنی بر یک سخن نو و اندیشه نو است، لذا به تقریر دیگر میشود گفت که صحنه اصلی نبرد دست کسانی است که دارند #سخن_تولید_می_کنند.
🔺 باید حواسمان باشد که صحنه ای که ما به آن می زنیم صحنه ای لطیف و خاص است؛ صحنه #تولید_فکر خیلی نامرئی است با وجود اینکه قوی ترین عنصر در همه تحولات است؛ باز صحنه #پرورش_انسان خیلی مرئی تر است، هر چند که معمولا آن انسان های تربیت شده دیده می شوند تا کسی که آن ها را تربیت کرده است؛ ولی صحنه تولید فکر خیلی مخفی است این به این دلیل است که عقل هویت مخفی ای دارد؛ شما وقتی وارد صحنه ای می شوی و عناصر کلیدی و تأثیر گذار در یک دامنه وسیعی از کشور را به یک عزم می رسانی، یه یک تصمیم می رسانی؛ این هیچ وقت دیده نمی شود؛ ولی اگر کسی بخواهد اسکن تمدنی بکند، می گوید آن فکری که پشت همه این حرکت ها هست را چه کسانی دارند تأمین می کنند این فعل اولا و بالذات به آن ها منتسب است تا به این قوای عامله ای که دارند عملیات می کنند؛ کما اینکه افعال ما بیشتر افعال عقل ما هستند تا افعال بازوان و قدم های ما؛ هر چند که عقل بدون بدن هم در این جهان مادی نمی تواند کاری را پیش ببرد، ولی معلوم است که آنچه که اصالت دارد عقل است. این سخت یابی و دیریابی نقش عقل نباید برای کسانی که می خواهند عقل شوند هم مخفی باشد؛
🔺لذا باید حواسمان باشد که آن کسانی که قرار است #روح_تمدن را تأمین کنند کسانی هستند که در نقطه #تولید_فکر نشسته اند، آماده شدن برای رسیدن به این نقطه راهی ساده و همه کس پوی نیست و رهروان محدودی خواهد داشت؛ باید همت ما این باشد که در این نقطه سرچشمه خیمه بزنیم و آدم این نقطه شویم؛ و بدانیم که این #مادر_همه_عملیات_ها و به صحنه زدن ها ست؛ و البته در افق این مادری رفتن و ایستادن زحمت می خواهد و تلاش که بخش خوبی از آن تلاش فکری و #تغذیه_جامع_از_تراث_اسلامی است که باید سختی آن را به تن بخریم و بدانیم که رسیدن به قله هر چند خیلی فاخر و عظیم است ولی از همین قدم های کوچک و اولیه ای که در دشت داریم بر می داریم شروع می شود؛ کسی که در دشت صاف و هموار بلنگد مطمئنا به قله که هیچ به کوهپایه هم شاید نرسد و اگر هم برسد در اولین شیب تند سقوط خواهد کرد.

#نارسایی‌های_جبهه‌ی_انقلاب

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#معيار_ارزيابي_ادعاي_توحيد
#اميد_فشندي
#يادداشت_51
#جلسه_171

#نارسایی‌های_جبهه‌ی_انقلاب
#نسبت_متن_و_مرکز_جبهه

آقای مهدیان در کتاب طرح کلی اندیشه مقاومت، بر دوگانه‌ی متن/مرکز جریان حق (امت/امام) خیلی می‌چرخند. (البته غالبا متن را حاشیه‌ی مرکز می‌کنند.)

بخشی از نارسایی‌های مورد اشاره‌ی حضرت استاد هم ناظر به گسست‌هایی بود که میان موقف و فکر و طرح رهبری با نیروهای انقلاب وجود دارد.

پرداختن به فکر و طرح رهبری خیلی مهم، خوب است که اساسا در مورد #مقوله‌ی_رهبری هم یک تبیینی ارائه شود.

رهبری چیست؟ جبهه‌ی انقلاب دقیقا چه نسبتی با رهبری باید بگیرد؟ و چرا؟

ضرورت_مکتب_امام_ره

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_32
#جلسه_171
#سبک_زندگی
#نظام_انتخاب_ها
#ضرورت_مکتب_امام_ره
❇️برای انتخاب مسیر زندگی و تعیین نقشی که میخواهیم در این دنیا ایفا کنیم، هرکسی ازطریقی به نتیجه می‌رسد.
-برخی به دنبال علاقه ی خود میروند و متناسب با آن کاری را نقشی را انتخاب میکنند
-برخی از فرهنگ حاکم بر جامعه تبعیت میکنند و نقشی که از لحاظ اجتماعی مقبول است را بر عهده میگیرند.
-برخی متناسب با میزان درآمد مادی، کاری را عهده دار میشوند.
و…..
✅اما انسان موحد که میخواهد خدایی زندگی کند و در تمام زندگی اش جز فرمان خداوند متعال نباشد، چگونه انتخاب میکند؟

۱.انسان موحد برای این که بفهمد چه باید بکند و وظیفه اش برای آینده زندگی چیست و چه خدمتی میتواند ارائه دهد یا بهتر بگویم چه مسیری را یا چه وظیفه ای را یا چه رشته ای را برای ادامه زندگی انتخاب کند،
باید ببیند که خدا از او چه میخواهد.

بعثت طبیعی انسان انقلابی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_74
#جلسه_170

💠 بعثت طبیعی انسان انقلابی

☑️ #معرفی_یادداشت: در بحث #انقلابیگری_آفت_ها_و_افق_ها (عنوان را من دادم!) که جناب استاد از دیروز مشغول ارائه هستند، مطالب بسیار زیادی هست که می شود تک تک گرفت و به آن ها توجه کرد و پرداخت؛ یکی از بحث هایی که بعد از بیان اینکه انقلابی بودن فصل اخیر ما است و انقلاب ما یک انقلاب عصر ساز بود و ما را وارد یک دوران جدید کرد که به قول حضرت آقا #عصر_امام_خمینی است؛ بیان شد بحث زیست متفاوت انسان انقلابی است.
🔺 بحث جالبی را استاد پرداخته بودند که انسان انقلابی برای اینکه بخواهد نقش های انقلابی ایفا بکند باید به مرحله بعثتی طبیعی برسد و این بعثت طبیعی را اینطور تبیین فرمودند که یک جوشیدنی از درون باید اتفاق بیفتد، باید از درون او یک دعوت متفاوت بجوشد.
🔺 در امتداد این بیان می خواستم چند جمله بنویسم؛ ارزش این سخن جایی معلوم می شود که بفهمیم ارزش جوشش از درون و درون زایی چیست! اما چه چیزی از درون انسان انقلابی می جوشد که او را مبعوث به دعوتی متفاوت می کند؟ به نظر می رسد که این جوشش، جوشش یک #عزم متفاوت است؛ از آنجا که حضرت امام عزم را #جوهره_انسانیت می دانند، به این معنا خواهد بود که به هر میزان که عزم و اراده داری انسان هستی؛ و اگر قرار است انسانی صفت #انسان_انقلابی را به خود بگیرد، باید دارای عزمی متناسب با این عنوان فاخر باشد؛ آن چیزی که از درون او می جوشد یک #عزم_غنی_شده_انقلابی است که او را صاحب دعوت می کند.
🔺 اما دعوت این انسان انقلابی مبعوث چیست؟ با توجه به اینکه حضرت امام این مرحله از انقلاب را مرحله #یقظه می دانستند و مدام آیه #قل_انما_اعظم_بواحده را تکرار می فرمودند؛ به نظر می رسد که #دعوت_انقلابی که از درون این انسان انقلابی دارای عزم غنی شده می جوشد، را بتوانیم متعلق همین آیه بدانیم و آن هم #قیام_لله است.
🔺 از آنجا که اندازه اراده و عزم انسان انقلابی برای قیام لله محدود به خود و محیط محدود اطرافش نمی شود، باید بگوییم که انسان انقلابی چیزی که هدف می گیرد، رقم خوردن یک عزم و اراده در اندازه یک ملت باشد؛ یعنی آن عزم غنی شده برای قیام لله، در اوج خود می خواهد که اینقدر توسعه پیدا کند که یک ملت ارده و عزم بکنند برای یک قیام لله عمومی؛ یعنی دنبال رقم خوردن #ارده_ملی برای رقم زدن یک قیام عمومی است. لذا است که رهبر معظم انقلاب در جلسه 1 خرداد 98 با دانشجویان که در واقع جلسه تفسیر بیانیه گام دوم است، غایت نهایی را ایجاد یک #حرکت_عمومی معرفی می کنند.
🔺 اگر اینچنین است، آن وقت درگیری و جنگی که انسان انقلابی پیدا می کند درگیری و جنگ و مبارزه با #اراده_های_شیطانی است؛ یعنی اراده هایی که می خواهند #قیام_للنفس و #قیام_للشیطان را رقم بزنند؛ لذا است که اساسا جنگی که در جهان در جریان است را می توان #جنگ_اراده_ها دانست؛ هر اراده ای که بتواند خود را غالب کند اوست که کارش پیش می رود.

توصيف، ريشه‌يابی، راه‌حل

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#معيار_ارزيابي_ادعاي_توحيد
#اميد_فشندي
#يادداشت_50
#جلسه_170

#نارسايي‌هاي_جبهه‌ي_انقلاب
توصيف، ريشه‌يابی، راه‌حل

حضرت استاد توصيف بسيار فاخري از نارسايي‌هاي جبهه‌ي انقلاب ارائه فرمودند.
طبيعتا ريشه‌هايي دارد و به طرح‌ها و راه‌حل‌هايي خواهد رسيد.

به‌نظرم مي‌رسد كه ازجمله ريشه‌هاي اصلي اين نارسايي، گسست‌هاي فكري با آبشخورهاي معرفتي انقلاب است، حضرت امام و حلقه‌ي اول شاگران ايشان، خط فكري-فرهنگي خاصّي در حوزه بودند كه متأسفانه پس از پيروزي، با حذف فيزيكي و ترور شخصیتی از صحنه و حوزه، هر دو، خارج شدند.

طبيعتا ترميم اين گسست‌ها نيز نيازمند يك رجعت عقلانیتی به همان خط فكري-فرهنگي است.

چرا حس شمیشر زدن نداریم

#یادداشت
#یادداشت_28
#احمد_قوی
#جلسه_170
#شناخت_میدان
#میدان_انقلاب

✅ چرا حس شمیشر زدن نداریم⁉️

◀️ در استقبال از مباحثه برا دران #عقیل_رضانسب و #امیرحسین_سعیدی_صابر

💠 این که ما دائما دغدغه ی زدن به صحنه را داریم و حواسمان جمع است که اگر به صحنه متصل نباشیم حتما یک جای کار می لنگد را نشانه ی هویت انقلابی رسوخ کرده و عدم عافیت طلبی می دانم.
و صد البته این نگاه درست و بجا که ” زدن به صحنه کل شیئ به حسبه” را هم کاملا تصدیق می کنم.

🔸 به گمانم این که بخواهیم وجود این دغدغه و این سوال را صرفا با این تحلیل که “کار زیربنایی سخت است پس مشتری ندراد” تحلیل کنیم خالی از اشکال نیست.شاید یکی از دلیل اصلی این که ما همواره درگیر این دغدغه و سوال هستیم این باشد که در موقف کنونی خودمان احساس نشاط آفرین و لذت بخش #شمشیر_زدن را نداریم!

🔸 اما سوال اصلی همینجا شکل میگیرد که چرا با وجود این که تلاش برای خلق معنا، پشتیبانی فکری جبهه انقلاب و تلاش برای جریانسازی رهبری فرهنگی را زدن به صحنه و حتی صحنه ی اصلی می دانیم ولی باز هم حس #شمشیر_زدن نداریم؟

🔸 به نظر می رسد یکی از اصلی ترین علت هایی که ما حس #شمشیر_زدن نداریم این است که گمان می کنیم برای حل مشکلات و نارسایی های موجود انقلاب اسلامی و حرکت به سوی آرمان ها، دارایی های فعلی مان کفایت کرده و اصلی ترین مشکل ما بی عملی و حرکت نکردن در مسیر #حل_مساله است. (خصوصا با توجه به گزاره هایی مانند من عمل بما یعلم علمه الله ما لم یعلم)
البته قصد ندارم سهم این عامل مهم را انکار کرده و سهم بی عملی ها و شانه زیر بار مسئولیت ندادن ها را کوچک بشمارم.

🔸 ولی اگر واقعی و دقیق نگاه کنیم می یابیم که با وجود همه ی مشکلاتی که از این ناحیه متوجه جبهه انقلاب شده است ، باز هم ضعف دارایی و نداشتن #سخن_نو و عدم تشخیص مسائل بنیادین و اولویت دار و در اختیار نداشتن پاسخ های اساسی برای این مسائل سهم بسیار مهمی را به خود اختصاص می دهد.

🔸 البته ممکن است در مواجهه ابتدایی با صحنه این ضعف جدی را خیلی از ما زیاد جدی نگیریم ولی وقتی در جاده حرکت به سمت آرمان ها به میانه های راه و گردنه های پر پیچ و خم می رسیم از ضعف خود را نشان خواهد داد.
🔸 ناگفته نماند که در میانه راه هم ممکن است عده ای از ما این نقص اساسی را درک نکرده و با توهم حرکت به سمت آرمان ها مسیرهای انحرافی را اتخاذ کنیم؛ ولی آن هایی که چشم به قله آرمان داشته و دل در گرو اصالت ها دارند می دانند که جواب های غیر مکتبی ما را به آرمان ها نخواهد رساند.

🔸 با توجه به این تحلیل اگر ما بتوانیم در موقف فعلی مان نواقض ، ضعف های بنیادی و نیازهای اساسی #میدان را مشاهده و فهم کنیم ، تا حد خوبی آن دغدغه ی اساسی و احساس شمشیر نزدن برطرف خواهد شد.

🛑یه کوچولو ادامه دارد

پ ن : این یادداشت را دیشب نوشتم ولی به دلیل قطعی اینترنت موسسه ایتا وصل نشد فلذا از بیخ منهدم شد. امشب دوباره همه شو از اول هم فکر کردم و هم نوشتم ولی به دلیل اینکه از دیشب تا حالا نه یادم میاد که به چی فکر کردم و نه این که چی نوشتم ، احساس میکنم یه جاهاییش جاافتاده.
امیدوارم در حساب و کتاب سیدنا الدبیر این وجیزه حداقل دو تا یادداشت حساب بشه😁

زنبور #مورچه #عنكبوت

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#اميد_فشندي
#يادداشت_49
#جلسه_169

#زنبور #مورچه #عنكبوت

زنبور در ميان حيوانات از يك #فرهيختگي خاصي برخوردار است؛ نه چون مورچه دائما ذليل و آواره‌ي زمين است براي جمع آذوقه و یک‌پارچه چشم است به دست بیگانه، نه مانند عنكبوت که در خويش مي‌تند و تلاشي نمي‌كند، بی‌نیازی پوشالی از غیر دارد.

#زنبور اما، درون‌زا و برون‌گراست!
به ظرافت در پي گرده‌هاي سودآور مي‌رود، مي‌مكد، فراوري مي‌كند، عسل مي‌دهد!
هم نوش دارد و هم نيش!
نه مورچه‌وار كلا واردكننده است، نه عنكبوت‌گون درگير ترشحات درون خود است.

#طلبه‌ي_فرهيخته‌ي_انقلابي، نه در تارعنكبوت‌های حوزه اسير مي‌شود، نه دل به مورچستان دانشگاه مي‌بندند:

وَ أَوْحي‏ رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ‏؛ خطاب به امام گفتم اين زنبورهاي عسل، همان طلبه‏ها بودند كه نشستند اين شهد را – حرف شما را – مكيدند، بعد منتشر شدند در اطراف كشور و در جاهاي مختلف و اين شهد را به كام مردم ريختند؛ آنجايي هم كه لازم بود نيش زدند؛ نيش هم زدند! (94/12/25)

انقلابی_گری

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_20
#جلسه_169
#شیئت_شی_به_فصل_اخیر
#انقلابی_گری

📝گفته می شود شیئیت شیء به فصل اخیرش است. اما این فصل اخیر را چگونه می یابیم؟ بر اساس کارآمدی و آنچه به مراد ما نزدیک است فصل اخیر را تعیین می کنیم یا واقعا و بر اساس واقع فصل اخیر مشخص می شود.

📝اگر فصل اخیر بیانگر تمام هویت شی است، چرا فصل اخیر ملت ایران یا جماعت حزب اللهی ما انقلابی بودن است؟
چرا فصل اخیرشان عاقل نیست؟
چرا فصل اخیر موحد نیست؟ یا متاله؟
چرا فصل اخیر مسلمان واقعی نیست؟ یا مسلمان به اسلام ناب؟
چرا فصل اخیر را منتظر ندانیم؟
اصلا چرا فصل اخیر شیعه نباشد؟ مگر شیعگی کم از انقلابی گری دارد که شاید بسیار بیشتر از انقلابی بودن، هویت بخش و انگیزه آفرین باشد.

📝ضمن این که کژتابی و ابهام واژه انقلابی را هم ندارد. و دیگر لازم نیست بگوییم مفهوم غلطی از انقلابی گری در خون ما هست و باید آن را دیالیز کنیم. شیعه بودن یک مفهوم مثبت است و همواره امکان ارتقا دارد.
به خلاف مفهوم انقلابی که لفظ مشترک پایمال شده ای است چه در علوم سیاسی مادی غربی که معنای خاص دارد. و چه در ذهن بخشی از بدنه مردم که معنای تندرو و متحجر دارد.

📝مرحله بعد از پذیرش انقلابی گری به عنوان فصل اخیر، این است که تلاش کنیم برای ارائه تقریر فاخری از ماهیت انقلابی گری. شاید انفعال جبهه انقلاب را بتوان با تلاش برای تقریر فاخری از انسان، یا ارائه تقریر فاخری از عقلانیت یا اسلام یا تشیع و یا توحید حل کرد.

📝اصلا از حیث کارآمدی هم که بررسی کنیم چه لزومی دارد ما بر روی واژه انقلابی سرمایه گذاری کنیم؟

❓پرسش این است که انقلابی بودن چه مزایایی نسبت به شیعه بودن، مسلمان بودن، عاقل بودن و موحد بودن دارد؟

انقلابی_فرهیخته

#یادداشت_18
#سعید_خورشیدی
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#جلسه_169

#انقلابی_فرهیخته

🔰واژه #انقلابی در تاریخ خودش معانی مختلفی را کسب کرده که و معمولا به چپ ها، کثیرالانتقاد ها، انسان های پر شور و خروش، و در اثر همین معانی گاهی به افراطی ها، گاهی به شورشی ها اطلاق شده است. در حالی که مغز معنای انقلاب به این معانی نبوده و نیست !
به نظر می رسد این ادبیات یک #ادبیات_ضد_انقلاب است. ادبیاتی است که با دگرگونی و بعثت و حرکت و مانند اینها میانه ای ندارد و سعی دارد اینها را همیششه بعنوان خروج و شورش و انحراف تلقی کند.
🔰در طرف مقابل عکس این ماجرا برای واژه #فرهیختگی اتفاق افتاده است. در طول تاریخ واژه فرهیخته هیچگاه برای افرادی که اثرات مستقیم دارند و به اصطلاح درون میدان هستند به کار نرفته.
اتفاقا این ادبیات هم به شدت ضد انقلاب است!

به همان اندازه که واژه انقلابی با خون و اسلحه و تعقیب و گریز همراه شده ، واژه فرهیختگی با کتاب و قلم و میز تحریر همراه است.

✅در جلسه گفته شد : فصل اخیر امت اسلام ناب انقلابی بودن است ! اما انقلابی بودنی که همان فرهیختگی هم هست. این مفهوم جدید تولید شده، هم شور و حرارت واژه انقلاب را دارد و هم فهم و افق بلند واژه فرهیختگی.
✅این یک حالت اجتماعی است که از لحاظ تاریخی #قدمت ی به اندازه تاریخ انبیا دارد اما برای #بازتعریف خودش دچار #ابهام و نیازمند #روشنگری بسیار است.

تعریف مفاهیم ارزشی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_15
#جلسه_169

بازتعریف مفاهیم ارزشی، گام اول تحول، برای حرکت به سوی جامعه فرهیخته

جامعه امروز ایران به خاطر مشکلات فرهنگی و اقتصادی که درگیر آن است به شدت دچار سطحی نگری و بی خردی شده است.
لذا تصمیمات و تحلیل های سطحی زیادی را در این جامعه مشاهده می کنیم.
راه برون رفت جامعه ایران از این وضعیت #پوپولیست_زده، چیزی جز ایجاد #فرهیختگی در این جامعه نیست.
فرهیختگی یک پدیده سیاسی نیست که بتوان با دستورالعمل و ارائه پروتکل و قوانین آن را در جامعه ایجاد کرد. فرهیختگی از جنس #فرهنگ و #اندیشه است. برای ایجاد فرهیختگی در جامعه، باید یک #عزم_راسخ و پولادین به سمت فرهیختگی و #تحول در جامعه ایجاد کرد.
ایجاد این عزم بر عهده حوزه علمیه می باشد. حوزه علیمه باید #رهبری_فرهیختگی جامعه را بپذیرد.
حوزه ای که در حجره های نمور زیست می کند، زمنیه ساز فرهیختگی که نیست هیچ، مخرب آن هم می باشد. فرهیختگی جامعه از #نخبگانی بودن حوزه نشات می گیرد.
و حوزه ای نخبه است که در صحنه اجتماع به حل مسائل #انقلاب می پردازد.
انگار پیش از هرچیزی به یک #نهضتی برای بازتعریف مفاهیم ارزشی خود نیازمندیم…
#فرهیختگی
#عزم
#حوزه_علمیه
#نخبگی
#انقلاب
و…
فتامل…

نسبت هویت سیاسی ، انفلابی ، تمدنی و فرهنگی

#یادداشت
#یادداشت_27
#احمد_قوی
#جلسه_169
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

🔸 نسبت هویت سیاسی ، انفلابی ، تمدنی و فرهنگی
چرا انقلابی گری ما بیش از هرچیزی رنگ و بوی سیاسی دارد؟
با وجود همه نقد هایی که به بروزات پررنگ سیاسی انقلابیون وارد است . ولی شاید بتوان در پررنگ شدن سیاست در هویت انقلابی ، تا حدودی به حزب اللهی ها حق داد.
در فضای انقلاب اسلامی از ابتدا تا کنون مساله سیاست ضریب جدی داشته ، ملموس ترین جلوه ی انقلاب یک اتفاق سیاسی بوده و پس از آن نیز نظام سیاسی حاکم بر کشور و راس حاکمیت تغییر 180 درجه ای داشته و رهبر انقلاب در جایگاه نفر اول سیاسی کشور قرار گرفته و بیشترین کنش ملموس رهبران انقلاب در لایه ی سیاست بوده و همچنین چالشی ترین اتفاقات این 4 دهه عمدتا سیاسی بوده اند (جنگ ، فتنه های گوناگون ، چالش دائمی با استکبار و…) ؛ بنابراین می توان این طور گفت که ممیزه هویتی جریان انقلابی عبارت است از سیاست فلذا غیریت یابی و غیریت سازی های ما نیز در فضای سیاسی رقم خورده است.
از طرفی نمی توان پررنگ بودن جلوه های سیاسی را به “فصل اخیر بدون وجود اجناس” تحلیل کرد. چرا که فصل اخیر یک ماهیت همواره اجناس ما قبل را در دل خود دارد.
با تمام این ها شاید بتوان گفت یک انقلابی حتی در سیاسی ترین بروزات خود حامل تمام ابعاد انقلابی گری می باشد (ولو به صورت ناخودآگاه و من حیث لایشعر) ولی از آن جا که در بسیاری از مصادیق ، تبیین اندیشه ای و تحلیل تناسبات موجود بین ابعاد مختلف انقلاب صورت نگرفته. این هویت های سیاسی به صورت سطحی و بعضا حتی تک بعدیی شکل گرفته است.

روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حامد_خواجه
#یادداشت_5
#جلسه_169

⭕️ فصل اخیر ما انقلابی بودن است؛ یعنی تمام هويت ما که در عصر حاضر زندگی می‌کنیم به انقلابی بودن‌مان است. و حتی توحید و سلوک هم ذیل این انقلابی بودن است. انقلابی که حضرت روح الله برای حاکميت نور الهي بر زندگي بشرِ امروز، آوردند.

⭕️ با نظر به انقلاب، ما مي‌توانیم در دوران به حجاب‌رفتن حقيقت، موجب گشايش تازه‌ي حقيقت شویم تا وفاداري به عالم قدس را نشان دهیم و از اين طريق با شروع عصر بينات، زمينه‌ي ظهور انسان کامل فراهم شود.

⭕️ از اين جهت انقلاب اسلامي شروع تاريخ ما خواهد شد. و از نظمي که کانت به جهان مدرن داد و ما با آن نظم جهان را مي‌فهميديم، آزاد مي‌شويم و از آن به بعد به چيزهايي مي‌پردازيم که به آن‌ها نياز داريم؛ نه به آنچه که مسئله‌ي دنياي مدرن است و نیاز ما نیست.

پیگیری و معماری عزم فاخر تمدنی وظیفه‌ی کیست

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ارزیابی_ادعای_توحید
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_17
#جلسه_170 تا #جلسه_178

#معماری_عزم_ملی
#طرح_راهبردی_ولی

✅پیگیری و معماری عزم فاخر تمدنی وظیفه‌ی کیست⁉️
(بخش اول)

📛اپیدمی بیماری فراگیر جهانی، سیاست‌های جهانی کاهش جمعیت، پروژه هارپ و تاثیرگذاری‌های اقلیمی، جنگ جهانی غذا و دارو، طراحی‌ منحصر سازی گلوگاه‌های اقتصادی جهان با اهداف سبعانه سیاسی، سلاح‌های پیچیده کشتار جمعی، طراحی اینترنت و دست اندازی سایبرنتیک به همه‌ی شئون حیات فردی و اجتماعی و… بسیاری دیگر از برنامه‌های بلند مدت و استراتژیک که استیلای حکمرانی جهانی طبقه‌ سرمایه‌دار زالو صفت را به قیمت نابودی حرث و نسل هدف گرفته است، همگی نشان از یک طرح راهبردی کلان با جهت‌گیری تمدنی دارد که قدم به قدم به سیطره عمق راهبردی جبهه کفر لباس عمل پوشانده و از فروپاشی زودهنگام دور سازد.

☘️وإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ
[سوره البقرة: 205]

🔸سخن آن‌جاست که اگر ما هم که خود را علمداران جبهه مستضعفین جهان می‌دانیم، در لایه تمدنی نیاندیشیده و به خرده سیاست‌گذاری‌های تصنعی و کوتاه مدت تن در نهیم، قطعا در این غائله شکست خواهیم خورد.

🔸چه بسا یکی از اساسی ترین علل انحطاط جهان اسلام پس از چند دوره باشکوه تمدن اسلامی نیز، همین عدم درک درست از شکل گیری جریان نوپدید “استکبار” باشد.
جریانی که دیگر از بربریت و تجاوزات جزئی به ساحت مقدس “انسان” فاصله گرفته و “شیطان” را نه در حد جن و انس، بلکه در قامت یک “تمدن” به نمایش گذاشته است.

🔸زهی بی‌خردی که در برابر دشمنی که انگاره‌های تمدن خبیث خویش را با سلاح موشکی بر ما نشانه گرفته است، با داس و دشنه فریاد “وا اسلاما” به مقابله برخیزیم!

🔸تاریخ معاصر گواهی می‌دهد که در هنگامه چرخش تاریخی دست فرمان جهان به نفع مدرنیته، گویی نه نجف به عنوان مرکز تشیع، درک درستی از پدیده استکبار و استعمار داشت؛ و نه حکومت عثمانی به عنوان مرکزیت جهان اهل تسنن.
فلذا نجف خاطره تلخ شکست مفتضحانه‌اش در خیزش مشروطه را به دوش کشید و حکومت بزرگ عثمانی نیز گرفتار بازی کثیف استکبار شد و نهایتا بند بند وجودش با قرارداد سایکس-پیکو از هم فروپاشید.

 

🔰چه اسلام را فی نفسه دارای یک طرح راهبردی کلان بدانیم، چه زعمای اسلام را در هر دوره‌ای، با شدت و ضعف، واجد ذهنی برخوردار از یک اندیشه ناب راهبردی بیانگاریم که از خلوص، دانش و جامعیت ایشان برخاسته و صد البته در عصر روح الله، به اوج خود رسیده است؛ به هر حال شیعیان همواره در ذیل یک طرح راهبردی می‌توانستند عزم و توان خود را تنظیم کرده و به میدان کارزار نفی طواغیت عالم برخیزند.

🔸این نقش راهبری و طراحی یک مسیر راهبردی برای زدودن انگاره‌های تمدن غرب و پیاده سازی الگوی نظام پیشرفته‌ی اسلامی، قطعا در کوران دوره‌ی انقلاب به اوج خود رسیده است.
اما سوال اینجاست که وظیفه‌ی پشتیبانی از این طرح راهبردی ولی و هدایت عزم عمومی به سمت و سوی اهداف بلند این طرح بر عهده‌ی کیست؟
آیا نهاد خاصی هست که وظیفه‌ی پیگیری مستدام این طرح راهبردی را برعهده‌ی خویش احساس کند؟
یا اینکه وظیفه‌ی ذاتی کدام مجموعه، سازمان یا تشکیلاتی، مشتمل بر پیگیری طرح راهبردی ولی، در سطح کلان حاکمیتی خواهد بود؟

🔸طبعا وظیفه‌ی چنین نهادی، پس از هضم درست درون مایه‌ی طرح، آن است که باید با #معماری_عزم_ملی، #قیام_جوانان و نخبگان جبهه را به ثمر نشانده و از این رهگذر #عنصر_اراده_ملی را در کانون مدیریت کشور قرار دهد. در این هنگام است که می‌توان با اقتدار، مدعی #پیشرفت_همه‌جانبه_و_حقیقی در سطح کلان ملی شد.

کلام انقلابی ⬅️ طرح راهبردی ولی ⬅️ معماری عزم ملی ⬅️ قیام جوانان ⬅️ ورود عنصر اراده ملی در کانون مدیریت کشور ⬅️ پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی

🔴آیا خود رهبر چنین وظیفه‌ای را باید بر دوش کشیده و مسئولیت چنین پروژه‌ای را بپذیرد؟
آیا بیت رهبری مسئول پیگیر طرح رهبر است؟
یا خبرگان رهبری با توجه جایگاه حساس مجلس خبرگان؟
یا ائمه جمعه و جماعات با توجه اتصالات مردمی ایشان؟
یا سپاه پاسداران که وظیفه ذاتی‌اش حراست همه جانبه از اهداف و آرمان‌هاست؟
یا نهاد دین در دو لایه حوزه علمیه و جریان مبلغین؟
یا نهاد دانشگاه، با اتصال به بدنه نخبگان جوان؟
یا نهاد بسیج مستضعفین؟
یا اندیشکده‌‌های راهبردی و متعهد به سرنوشت کشور اسلامی؟
یا سازمان تبلیغات اسلامی با وظیفه‌ی خطیر حفظ چارچوب‌های اسلام ناب در ساحت اندیشه و عزم مردم؟
و یا…

☘️وكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا ۗ وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ ۚ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ ۗ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
[سوره البقرة: 143]

💠تاملی در #معیار ارائه شده برای #ارزیابی و #سنجش ادعای توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_38 و #یادداشت_41
#جلسه_167 و #جلسه_169

💠تاملی در #معیار ارائه شده برای #ارزیابی و #سنجش ادعای توحید2️⃣

◼️#مقدمه: مرور یادداشت قبلی
در یادداشت پیشین متن نویسنده را حامل دو ادعای کبروی و صغروی پیرامون ارزیابی و سنجش ادعای توحید معرفی کردیم؛
◽️#ادعای_کبروی
ایشان یک ادعای کبروی دارد که در توحید غیر فعالی که نظارت به طرح و قواره ای نو برای حیات اجتماعی و سیاسی اقتصادی انسان نداشته باشد و با انداد و رقیبان سر سازگاری نشان دهد و توحید انقلابی انبیاء را به امری نظری برای محافل و مجادلات فروبکاهد
حقیقتا توحید نیست
◽️# ادعای_صغروی
اما در ادامه ایشان با طرح این معیار به قضاوت پیرامون حنفاء مکه پیش از ظهور اسلام دست میزنند و ان ها را فاقد توحید واقعی معرفی میکنند و البته حال و هوای متن و ظرف صدور چنان است که کاملا اشعار دارد که قضاوت ایشان درباره تاریخ اسلامی نیز به همین منوال و مصداق توحید غیر واقعی است.

◽️و اگر حتی قضاوت نویسنده این گونه نباشد اما اثرش این است که عطش و اراده ای برای ما درست میکند که با این دغدغه تاریخ خود را ورق بزنیم و با این متر و معیار به محک ان بپردازیم.
تا ببینیم در این هزار و چهار صد سال توحیدمان چگونه بوده است؟
حقیقی و عینی و فعال یا ذهنی و هپروتی و منفعل

◼️و اما بعد؛

💎مومنین توحید را متوجه شدند
توحید یعنی نفی عبودیت تمام الهه ها
خب حالا میخواهیم روی زمین تمام الهه ها را نفی کنیم
این شعار یک خط است و ساده اما روی زمین کار چه طور باید دنبال شود

_الهه ها کیستند ،
_الهه چیستند ؟
_معیار عبودیت الهه ها چیست
_معیار نفی عبودیت الهه ها چیستند
_راه عبور از عبودیت الهه ها چیست
_راه نظامی است یا فرهنگی است یا حکومتی است یا …
_اول کدام الهه ها نفی میشود
_الهه های سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی یا …
_حالا اصلا این الهه ها را من باید نفی کنم یا ما
_در زندگی شخصی ام اول یا در زندگی اجتماعی
_این “ما” چه کسی خواهد بود
_این “ما” چگونه شکل میگیرد
_بزرگ و جلودار این “ما” چه کسی است
_معیار و ملاک های انتخاب این بزرگ تر برای “ما” چه کسی است
_همراهی “ما” با این بزرگ تر چگونه باید باشد
_وقتی این جلودار حائز ملاک ها نبود و غایب بود چه کسی جلودار خواهد بود
__کلمات آن جلودار صاحب ملاک در زمان غیبتش را چگونه باید بفهمیم
_اگر در برداشت از کلمات او اختلاف افتاد چه باید کرد
_به کدام بخش از کلماتش باید بیشتر توجه نمود

💎هزار و یک سوال و مساله
هزار و یک مقدمه لازمه هست که باید جمع بشود و احصا بشود
تا من بتوانم به شکل واقعی نفی عبودیت غیر خدا بکنم
و این نفی ذهنی و عقلی و قلبی من ، به لسان یا به فعل آن هم فعال کارا و اثر بخش آن هم به شکل اجتماعی در آید.

🔮از این رو در کشف معیار و ملاک ارزیابی و همین طور در تبیین و اعمال آن در عین آرمانگرایی توحیدی و سخت گیری های بلند باید واقعیت را هم به چنگ آورد و الا خیلی راحت و بی حساب و بی انصاف به قضاوت تاریخ و افراد خواهیم نشست

💎حال اگر با این سوالاتی که ذکر شد به سراغ ورق ورق تاریخ مومنین سایر ادیان یا تاریخ اسلام و به خصوص تاریخ شیعه برویم چه خواهیم دید

💎ما قرآن خوانده ایم و میخواستیم مومن و موحد باشیم و واقعا از طاغوت اجتناب کنیم
اما هزار و یک مقدمه را باید طی میکردیم
_باید امام را میشناختیم
_باید مجتمع میشدیم
_باید یاد میگرفتیم قرآن را و دلالت هایش را و عام و خاصش را بفهمیم
_باید در دل هزاران گیر و گرفت حکومت های طاغوتی مجتمع مان را حفظ میکردیم
_باید اختلافات ذهنی و اخللقی و سایر گرفتاری های مالی و اجتماعی مجتمع خودمان را مرتفع میساختیم
_باید در نبود امام ، روایات امام را جمع میکردیم
_روایات را دسته بندی میکردیم
_سره از ناسره اش را مشخص میساختیم
_منطق و روالی برای ساناد و رجالش پیدا میکردیم و برای دلالتش و ظرف صدورش
_باید خدا را میشناختیم تا غیر او را نفی کنیم
_اینجا باید تعقل میکردیم ، تعقل من چیزی بود و تعقل دیگری چیزی دیگر و صدها زاویه و نگاه
_باید روشن میشد مصادیق شرک چیست و الا همه در حال تکفیر هم می افتادند
_جهاد اکبر و نفی طاغوت اعظم نفس که اعدی عدو معرفی شده است دنیای دیگری را مقابل ما باز کرد

🖍واقعا اگر کسی بتواند به قلمی شیوا کل این تاریخ را به اجمال برای ما مرور کند شاید زبان ما نتواند به راحتی بر اساس این معیار به نقد و تخطئه این تاریخ بنشیند

💎اینها که تا اینجا روایت شد سختی های کار بود که نشان میداد نفی عبودیت غیر خدا مستلزم چه فرآیند طولانی و تدریجی است
و چه بسا اگر به هر قطعه ازاین پازل نگاه شود اصلا ادراک نفی عبودیت غیر ندهد ، اما در این مسیر است و لازمه این اتفاق توحیدی.

💎اما در کنار روایت سختی ها که در انتهای یادداشت گذشته به آن پرداخته شد، نتایج پر بار آن و ثمرات تلاش های موحدین در دل این سختی ها نیز شنیدنی است

_ایران زرتشتی مسلمان شد و ایران مسلمان شیعه شد
_ایران زیر چنگ مغول، مغول تسخیر و به مدار شیعه نزدیک ساخت
_ایران شیعه یک حیات عزت مندانه مومنانه را سالیان سال در عهد ها و دوره های مختلف تاریخی تجربه کرد
_که یادگار های فراوانی از آن را در عرصه ها و حیطه های آن میتوان جستجو کرد

▪️شاید عرصه شعر و ادب تمثال خوبی باشد برای روایت و رویت این ادوار
▪️شاید نگاهی به تاریخ عالمان الهی نماد خوبی باشد برای دیدن این تاریخ
▪️شاید نگاهی به معماری و سازه های باقی مانده از آن دوران
▪️شاید نگاهی به تاریخ صنایع و حرف و گروه های اجتماعی در ادوار گوناگون
همه و همه نشانی از یک تاریخ توحید را برای ما به تصویر بکشد که با قضاوت اولیه تفاوت فاحشی داشته باشد

_ایا این شاعران و اشعار توحیدی شان
_این متن های سلوکی و توحیدی
_این قیام های شمشیری و فرهنگی و نفوذ در دربار سلاطین
_این روابط اجتماعی مهربان اخوتی
_این حکمت های مرسوم و روزمره و فاخر در میان ایرانیان
_این میراث کتب حکمی و عرفانی و اخلاقی
_این همه عارف ریز و درشت در اقصی نقاط بلاد اسلامی
_این فتوت نامه های توحیدی و سلوکی که در ارباب صنایع و حرف رایج بوده است
_این هیئات و تکایا و مراثی و مجالس اهل بیت که گاهی در سخت ترین شرایط و زیر بار فشار طواغیت پیش رفته است
_این عشق به ائمه طاهرین که در سرتاسر این بلاد موج زده است
_ووو

💎همه و همه نشان از یک حیات زنده توحیدی ندارد
ایا این قله ها دامنه ها و کوهپایه هایی ندارد
ایا نشان از محیط و فضای توحیدی مستعد شاعر پرور و عارف پرور و عالم پرور ندارد.
زندگانی مردمانی این چنین را چگونه باید به قضاوت نشست؟

💎بله کار سخت است و تدریجی و امام در میدان حضور ندارد و طواغیت عالم را در مشت خود گرفته اند و …
و این ها یعنی بایدقدم قدم رفت و آجر روی آجر گذاشت تا این بنا تکمیل شود

💎نمیتوان به رج های اولیه یک بنای در حال ساخت نگاه کرد و حکم کرد که نه
اینجا مسجد نیست ، اینجا چند آجر است و نهایت یک دیوار
مسجدی است که دارد خرد خرد و رج رج بنا میشود.

▪️روزی باید منابعش را بالا و پایین کند
▪️روزی باید مبانی فقهی حکمی و عرفانی و قرآنی اش کامل شود
▪️روز دیگر باید به تربیت اجتماع و سلوک فردی امتش بر خیزد
▪️روز دیگر باید عده و عده اش را از دل سفاکی طاوغیت خون اشام جمع کند
▪️روز دیگر باید …

💎و این همه دست به دست هم دهد در نقطه ای که رج ها با بالاترین نقطه خود رسیده اند
انقلاب اسلامی و مکتب امام چونان گنبدی بر این دیواره های مستحکم بنا شوند و توحید را به شکل حداکثری در عرصه های مختلف حیات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بکشانند و طواغیت را در تمام این عرصه ها بتارانند. و حالاست که این رج رج دیواره ها ، این خشت های نا پیدای پی ، همگی به حساب می ایند و چشم ها را می نوازند و دست امت اسلام را به خورشید عظمای حیات توحیدی در دوران بقیة الله نزدیک می کنند.

💎البته این تبیین به این معنا نیست که در طول این سالیان سال هیچ گاه امت اسلام از مدار توحید خارج نشده است یا هیچ وقت یله و رها مشترکا با مشرکین بر سر آخوری نیارآمیده است.
نه! قصه آن است که اولا در رویت و روایت تاریخ باید بسیار دقیق و همه جانبه نگر بود و در ثانی، در قضاوت از برآیند این سیر تاریخی باید به کدام جانب متمایل بود ، حیات توحیدی یا حیات شرک آلود.

🔥و ترس ان است که این جنس معیار دهی و ملاک آفرینی دست ما را از یک تاریخ شکوفا کوتاه کند و یک باره ما را از گذشته خود منصرف سازد

💎بله با این معیار که حنفاء مکه تخطئه میشوند ، چه بسا امام سجاد که در واقعه حمله حجاج به مدینه خانه اش نقطه امن است و حیاتش به ظاهر حیاتی همراه و حداقل کم معارضه با نظام موجود به حساب می اید و چون سایرین حج میگذارد و چون سایرین نماز و روزه به جا می آورد
و همین طور زندگی سایر اهل بیت نیز مورد تخطئه قرار بگیرد کما اینکه بعضا قرار گرفته است.
در حالیکه اگر معیار و ملاک قدری مستقیم تر باشد و به ظواهر امر اکتفا نکند ، در تمام سکنات اهل بیت یک توحید و نفی عبودیت غیر خدای مظلوم و پنهان اما قویم و بالنده را میتوان به نظاره نشست.

💎کما اینکه در زحمات اباء نبی مکرم و حنفاء عصر نبوی که سینه به سینه عشق به ظهور نبی خاتم را زنده نگه داشتند و دین خود را در آن کوران جاهلی حفظ کردند و نگذاشتند که انجاس جاهلی طهارت توحیدی شان را لکه دار کند این معنا را میتوان به وضوح یافت
آنها که مظلومانه و پر حسرت اما عزیز و کریم کلید داری کعبه را انجام دادند تا وقتی که اراده خدای متعال بر این قرار گیرد و منت نهد و از دل این عشق و ارادت حنیف پیامبر ختمی را متولد سازد که تمام کاخ های ستم را فرو ریزد و اینگونه بود که در همان اول بعثت نبوی این گونه خوش درخشیدند و به حمایت همه جانبه از پیغمبر خدا پرداختند
ایا این تحول و این پا به رکابی و این جانبازی و فداکاری که امثال حضرت خدیجه و ابوطالب دارند یک شبه حاصل آمده است یا ریشه در یک توحید پنهان اما قوی و اصیل دارد؟

دیالتیک اسلامی، معیاری برای ارزیابی توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید
#دیالکتیک
#دیالکتیک_اسلامی
#تضاد
#معیار_ارزیابی_توحید
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_14
#جلسه_168

 

دیالتیک اسلامی، معیاری برای ارزیابی توحید

عده ای از اندیشمندان و فیلسوفان معاصر به دلیل تاثر از اندیشه های فلسفه غرب به شدت تحث تاثیر اندیشه دیالکتیک هگل شده اند و آن را یا با همان خوانش و یا با خوانش های اسلامی تر می پذیرند. تا اینجای مسئله را کاری نداریم. اما مسئله این است که در مرحله بعد، یا اسلام و یا فلسفه اسلامی موجود را متهم به عدم فهم مقوله #دیالکتیک دانسته و آن را تخطئه می کنند.
در صورتی که صحنه اصلا به این صورت نمی باشد. اسلام اساسا دغدغه و مسئله خود را با ادبیات تضاد و نزاع و دیالتیک آغاز می کند. آقا رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در اولین سخن خود می فرماید قولوا لا اله الا الله…، اساسا اولین و مهمترین دعوت دین اسلام، #توحید است، اما چه توحیدی؟! توحیدی که مبنای خود را با ضدیت و غیریت خودش نسبت به دیگر اله ها و نفی آن ها شروع می کند. درست است که خروجی نهایی توحید، نفی همه اله ها غیر از الله است، و رسیدن به وحدت در همه شئون که این خاصیت حق است، چرا که حق یکی است، اما در بازه ای که اسلام در صدد بسط توحید در همه شئون زندگی است، تا زمانی که این خواسته محقق شود، توحید کاملا در یک نزاع بزرگ و تمدنی و با یک دیالتیک ناب در حال گفت و گو و مبارزه با غیرهایش هست.
در #منطق_دیالکتیک_اسلام، نتیجه هضم شدن غیریت ها در دل توحید هست، این خروجی نهایی دیالکتیک اسلامی، اساسا ضرری به منطق دیالتیک نخواهد زد و این ثمره فقط نشان دهنده قدرت عظیم اندیشه ای اسلام است.
اما حاصل سخن اینکه شاید بتوان گفت که ملاک ارزیابی دیگر برای توحید، مقوله دیالکتیک است، اگر توحیدی که ارائه می دهیم به دیالکتیک با اندیشه ها و جریان های اجتماعی دیگر نپردازد و سعی بر نشان دادن این ضدیت خود با آن ها نکند، توحیدی ناقص و بی معناست. و توحید ناب این گونه است که … ( فتامل )

آیا عنوان #کارآمدی به عنوان معیار ارزیابی ادعای توحید برای این بخش از نوشته مناسب است؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_73
#جلسه_168

💠 آیا عنوان #کارآمدی به عنوان معیار ارزیابی ادعای توحید برای این بخش از نوشته مناسب است؟

🔺 در بخشی از مقاله #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا که با عبارات زیر شروع می شود، ادعا شده است که ایشان می خواهند #معیار_کارآمدی را به عنوان یک معیاری برای سنجش ادعای توحید قرار بدهند:
🏷 در روزگار طلوع اسلام در مکه (کانون بت‌پرستى و عاصمۀ بت‌هاى نامدار عرب) نیز آئین حنیفِ ابراهیم طرفدارانى داشت، لیکن چون در اندیشۀ آنان، توحید فراتر از ذهن و دل و حداکثر فراتر از منش و عمل انفرادى، قلمروى نداشت، وجود آنان کمترین تاثیرى در فضاى فکرى و اجتماعى نمى‌نهاد و در آن بی‌راهۀ جاهلى، حضور آنان مطلقاً احساس نمیشد و آب از آب آن زندگىِ تاسف‌انگیز تکان نمى‌خورد. همه بر یک آبشخور گرد مى‌آمدند و این به‌اصطلاح موحدان، نیز بدون چندان دغدغۀ خاطرى با دیگران در یک چراگاه مى‌چریدند و چون آنان و با همان شیوه‌ها و سنت‌ها، بدنامىِ حیات را می‌گذرانیدند. خاصیت این نگرش و برداشت ذهنى از توحید، همین بى‌خاصیتى و نداشتن نقش فعال است در زندگى و به‌ویژه در زندگى اجتماعى. (الی آخر)
🔺 به نظر می رسد که مؤلف در ادامه آن بحث #جوانب_گوناگون_محتوای_توحید بعد از اینکه توحید را هم از دیدگاه یک جهان بینی عمومی و هم از دیدگاه مطالعه و قضاوت درباره انسان و هم از دیدگاه خط مشی اجتماعی بررسی کرده اند؛ یک جمعبندی دارند می کنند که ابتدای آن این است که حالا که اینطورا ست پس ببینید که توحید اسلام یک نظریه ذهنی نیست بلکه هم جهان بینی می دهد و هم ایدئولوژی (دکترین) حالا هم در ادامه همین جمعبندی می گویند توحیدی که اینچنین باشد یک دعوت انقلابی است و یک دعوتی است برای سامان و قواره ویژه ای دادن به زندگی؛ و نفی وضع موجود و اثبات وضع دیگری بود و لذا است که موافقان آن مشتاقانه و سر از پا نشناخته به آن رو آوردند و مخالفان آن نیز سراسیمه و وحشیانه چنگ و دندان نشان دادند؛ لذا است که باید این #مبارزه_خیز بودن توحید به عنوان معیاری برای سنجش #درستی_و_نادرستی توحید لحاظ شود؛ درستی و نادرستی هم یک ادبیاتی است در فضای صحت نه در فضای کارآمدی.
🔺 لذا به نظر می رسد که شاید گره زدن این بحث ایشان به سه گانه (صحت – سازواری – کارآمدی) که در بحث تئوری های صدق در معرفت شناسی مطرح است چندن موجه نباشد؛ بلکه ایشان اصلا ناظر به بحث کارآمدی نیستند، اگر هم بخواهیم ربط بدهیم باید بگوییم ایشان سنجه درستی و نادرستی یعنی صحت توحید را این می دانند که توحید یک بحث ذهنی و بی اثر نباشد بلکه توحید یک دعوت انقلابی است که به سرعت مبارزه را رقم می زند؛ توحیدی که #مبارزه_خیز نباشد اصلا توحید نیست، یعنی اصلا صحیح نیست که به آن بگوییم توحید؛ یعنی آن گزاره ای که به عنوان توحید مطرح می شود و دعوتی انقلابی نباشد گزاره صحیحی نیست.

بسط زندگی، حق قانون‌گذاری، عقل بوالفضول

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#اميد_فشندي
#يادداشت_48
#جلسه_168

بسط زندگی، حق قانون‌گذاری، عقل بوالفضول

اسلام و توحید اسلامی برای اینکه در تمام ساحات حیات بشر جاری شود، آیا حتما باید برای پیش از گهواره تا پس از گور، توصیه و تجویز داشته باشد؟ آیا برای معماری یک حیات توحیدی، دست‌وپای فقه و شریعت را باید در تمام ریزودرشت زندگی گستراند؟

اساسا ایده‌ی «اسلام از گهواره تا گور»، به تحقیر یا حداقل تقلیل انسان نمی‌انجامد؟ درست است که به‌هرحال، انسان فاعل احکام شرعی است، اما سرشت توحیدی (عقل و فطرت) این انسان چه جایگاهی در فهم و بسط شریعت دارد؟

بیان جالبی از آیةالله جوادی آملی حفظه‌الله‌تعالی دراین‌باره خواندم که بسیار راه‌گشاست:

معنای امضای شارع مقدس بر عرف و بنای عقلا و تجربه‌ی بشری از سنخ امضاي مالكي نیست كه فضولي، مال او را فروخته بعد هم اين مالک ديده جاي بدي نفروخته، به ثمن خوبي هم فروخته، امضا كرده است. گاهي اينچنين توهم مي‌شود كه حالا چون دانش و تجربه‌ی بشري به اينجا رسيده است و اين مقوله كارآمد بود، شارع مقدس هم ديد چيز بدي نيست، او را قبول كرده است… شارع مقدس دو تا زبان دارد: يكي زبان درون، يكي زبان بيرون، زبان بيرون همين زبان نقل است كه به‌وسيله‌ی قرآن و عترت (عليهم‌السلام) بيان شده، زبان درون زبان عقل است، اين عقل حجت خدا است كه «إنّ لله علي النّاس حجتين». البته در بخش علمی گاهي با وهم و خیال آلوده است، و در بخش‌هاي عملي گاهي با شهوت عجين است و گاهي با غضب رنگين. آنجايي كه مشوب است آن را ترك مي‌كند، مي‌گويد اين سفاهت و جنون است، اين عقل نيست. (درس خارج فقه/جلسه26)

تبیین نگاه نو مکتبی :

#یادداشت
#یادداشت_26
#احمد_قوی
#جلسه_168
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

تبیین نگاه نو مکتبی :
نگاه نومکتبی یعنی این که شما از مکتب خارج شدید؟ الان من می خواهم صدرا را روایت کنم. من احساس می کنم بهتر می توانم روایت کنم. می گوید نه! همان طور بگو که صدار گفته.
نگاه نومکتبی یعنی شما با ذهن امروز تمام حرف های دیروز را می فهمید و سعی می کنید همان دالان فکری دیروز و همان چارچوب و همان طعم و آهنگ را حفظ کنید ولی بر اساس ذهنیت های متاخر –که خود همین مکتب یکی از عوامل ذهنیت های متاخر است- حتی مسئله ها را هم با حتی تقریرش را ارتقا بدهید و با طراوت و غنای بیشتری روایت کنید. و تقریر پاسخ های صدرا را هم ارتقا بدهید.

دو سوال در مورد نگاه نو مکتبی
1. با توجه به تبیینی که از نگاه نو مکتبی شد آیا می توان حرکت و تبیین مکتب امام از اسلام را نوعی خوانش نو مکتبی از اصل اسلام تلقی کرد ؟
به این معنا که حضرت امام بر اساس دارایی های اصیل اسلام و بر اساس ذهنیت های متاخر مسائل را تقریر فرموده اند؟
2. اگر ما با این رویکرد به خود مکتب امام بپردازیم تا چه حد می توان خلوص گرایی را تامین نمود. به بیان دیگر چه معیار صحت و سنجشی وجود دارد که ما تشخیص بدهیم که این تبیین ما از مساله ای که امام به آن ورود نکرده یا ورود کرده و به نظر ما بر اساس مبانی نبوده ، صحیح بوده باشد

معنا و قالب (3) / ضرورت مناسک ساخته شده توسط خود خدا! [ضرورت شریعت]

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_71
#جلسه_167

💠 معنا و قالب (3) / ضرورت مناسک ساخته شده توسط خود خدا! [ضرورت شریعت]

🔺 معنای بدون قالب مخصوصا اگر معنایی بسیار عمیق باشد؛ خیلی در معرض تحریف و استفاده های بسیار خطرناک است. لذا درست است که معمولا اولین تحریف های در معانی عمیقی همچون ادیان که ادعای تأمین سعادت بشر در دنیا و آخرت را دارند؛ اتفاق می افتد #تحریف_ظاهر_گرایی است، اما معمولا تحریف هایی که با استفاده از معانی و رها کردن ظواهر اتفاق می افتد، خیلی عمیق و سنگین هستند و در گام بعد اتفاق می افتند.
🔺 به عبارتی ادیان با همه ارائه ظاهری که انجام دادند، #تحریف_باطن_گرایی در همه آن ها ایجاد شده است و در اکثر ادیان جریان های #صوفیه_انحرافی که با تمسک به باطن ادیان منکر همه ظواهر شدندن نیز ایجاد شدند.
🔺 جریان های ظاهر گرا و جریان های باطن گرا دو لبه یک قیچی هستند که همیشه #اسلام_ناب را مورد تاخت و تاز قرار داده اند و خطر هر کدام در جای خود جدی است.
🔺 از جهتی اتفاقا انسان های فرهیخته و نخبگان جامعه را عموما نمی شود با تحجر و ظاهرگرایی جذب کرد، و معمولا انحرافات عمیق که به شکاف های جدی و پایدار منجر می شود، انحرافاتی است که با تمسک به معنا، ظواهر را نفی می کند و معمولا و آرام آرام به مناسک های عجیب و غریبی روی می آورند.
🔺 لذا باید متوجه باشیم که با مسئله ای مواجه هستیم صراط گونه که از مو باریک تر و از چاقو تیز تر است، هم خطر ظاهرگرایی جدی است و همه مصلحان اجتماعی از دست این ظاهرگراها چه غصه ها که نخوردند (همان ها که امام در موردشان فرمود که خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است. صحیفه امام خمینی – جلد 21 – صفحه 278) و هم خطر باطن گرایی انحرافی و جهله صوفیه همیشه باعث شقه شدن جامعه شده است که به نظرم اگر امام صادق ع می خواستند یک منشور روحانیت بنویسند احتمالا می نوشتند که خون دلی که این پدر پیرتان از دست این باطنگراها خورده از دست هیچ کسی نخورده؛ و همین الان هم فکر کنم اگر آقا منشور روحانیت بنویسد باید شبیه امام صادق بنویسد! (جریان بهار مصداق یک باطنی گرایی انحرافی است).
🔺 اساسا اگر مناسک خدا ساخته (شریعت) نداشته باشیم، آن معانی و سخنان عمیق حقیقتی به شدت در معرض تحریف و سوء استفاده خواهند بود، لذا اگر خود خدا شریعت نمی آورد هیچ وقت نمی توانست با آن سخنان عمیق یک جامعه مؤمنین و یک حکومت دینی بر پا بکند؛ لذاست که قرآن پا به پای نهضت نبوی هم معنا می دمد و هم مناسک؛ این دو بال اگر از هم جدا شوند خطرناک است.
🔺 #مناسک_سازی توسط مؤمنین که در #یادداشت_70 به آن پرداختم، هر چند در حیطه هایی با حساسیت های بالا اجازه داده شده، ولی خود همین هم به میزانی باعث تحریف هایی شده، کما اینکه در قضیه حب اهل بیت و منسک سازی برای ابراز این محبت، می بینیم که خود همین باعث ایجاد جریان های انحرافی زیادی در تاریخ معاصر شده است.