تصويري كه قرآن از بعثت انبيا ارائه مي‌دهد،

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_42
#جلسه_157

تصويري كه قرآن از بعثت انبيا ارائه مي‌دهد، نه به خيز يك عالم و عارف و استاد اخلاق براي تعليم و تهذيب و تزكيه نزديك است و نه به خروش جرياني برخاسته، براي مبارزه با ظلم و استكبار و امپرياليسم، هرچند كه هر دو را در دل خود دارد.

چه اين‌كه اگر صرفا براي تعليم و تزكيه بود، ديگر درگيري با طاغوت و مترفينش چه بود؟!
و اگر صرفا براي خلق مستضعف و اصلاح نظام توزيع منابع و امكانات بود، ديگر جهاد اكبر و توصيه به تقوا و تهذيب اخلاق و توجه به معاد و آخرتش چرا؟!

نه قدرتش برآمده از سلطه و سيطره و نگهباني (حفيظ) و حتي وكالت بود، نه علم و اخلاقش بريده از جمع و ویرایش اجتماعي.

تلاوت آيات و بيّنات، تزكيه، تعليم كتاب و حكمت و تعيين ميزان و شريعت، و انذار و تبشير؛ اين‌همه را پيامبر براي چه آورد و با اين‌ها چه مي‌خواست بكند؟
تا مردم برخيزند؟ بله، ليقوم الناس (بالقسط)
يا تا دين برپا شود؟ بله، أن أقيموا الدين.

عدالت را بايد در نسبت ميان ساخت وجودي و پايه‌ي انسان (فطرت) و ساخت مطلوب روابط و تعاملات اجتماعي، و قوانين و ساختارها با يكديگر لحاظ كرد.

عدالت را اگر به توصيه‌هاي اخلاقي (حتي اگر جمعي و ناظر به حل آسيب‌هاي اجتماعي) مانند انفاق و صدقه و وقف و مواسات و… تقليل دهيم، خطاست، و اگر مردم‌پايگي را هم در آن نبينيم، خطاست.

#خلاصه، اصلاح جامعه هرچند كه بر قيام دروني مردم تكيه دارد، ولي غايت اين قيام اگر ناظر به ويرايش نظام تعاملات و تقسيم منابع و امكانات (كه مبارزه با زرسالاران و زورمداران را ملازم دارد) نباشد، خوش‌بينانه اين است كه بهينه و كارآمد نيست (چون معماري و مديريت حيات اجتماعي دست فرعون و هامان و قارون است) و بدبينانه اين است كه افيون توده‌هاست!

واقع‌بینانه و منصفانه نیست که از انسان انتظار خیز (قیام) و سرعت و سبقت در خیرات را داشت، اما بندهایی را که بر اندیشه و عزم و انگیزه‌ی ایشان تنیده شده، ندید.

پنجگانه ای در نقد نگاه های در بند تقسیمات مرسوم!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_58
#جلسه_157

💠 پنجگانه ای در نقد نگاه های در بند تقسیمات مرسوم!

1️⃣ تقسیم عقاید، اخلاق، احکام تقسیمی برای یک زندگی فردی! تقسیمی که عامل جدا سازی عرصه های دین از هم شده!

🔺 تقسیمات خیلی امور مهمی هستند، تقریبا علاوه بر شاکله سازی ذهنیت ها، یک فرهنگ را نیز حامل هستند و به سرعت همه مفاهیم را اسیر خود می کنند و به بند می کشند. هر چه این تقسیم قوی تر باشد می تواند بند و اسارتی برای مفاهیم نباشد بلکه دسته بندی ای بدهد که هم کارآمد باشد و هم حامل فرهنگی رشد دهنده باشد.
🔺 یکی از آن تقسیمات مشهور در عالم اسلام تقسیم ساحت های دین به سه ساحت عقاید اخلاق و احکام است، این تقسیم با مشی عملی که در عالم اسلام اتفاق افتاد عملا خودش حجاب شده است، زیرا عقاید را به یک سری امور ذهنی تأویل برده است و اخلاق را نیز به یک سری خلقیات فردی و احکام را نیز به یک سری روابط فردی من با خدا؛
🔺عیب دیگر این تقسیم این است که در هم تنیدگی مفاهیم دینی را خراب کرده است و هر مفهوم را در یک گوشه ای برده و اسیر ذهنیت های غلط کرده است.

2️⃣ اخلاق و عقاید اسیر تقسیمی دیگر در احکام!
🔺 تقسیم دیگری که در احکام مبتنی بر یک ذهنیتی از نسبت خدا با خلق ایجاد شده است، تقسیم احکام به واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح است که از ذهنیتی ناشی می شود که رابطه خدا با خلق را رابطه عبد و مولی تلقی می کند.
🔺 علاوه بر تدقیقی که می شود بر این بحث کرد که آیا اساسا نسبت تکلیف محورانه از رابطه حق و خلق نسبتی دقیق و جامع هست یا خیر؛ این تقسیم باعث شده که دو حوزه دیگر یعنی عقاید و اخلاق به اموری مستحب و فضل ترجمه شوند، حالا عقاید با یک وجوب شرعی که بخشی از آن ها در فقه می گیرند کمی نجات یافتند، ولی اخلاق کاملا ترجمه ای استحباب گونه شده است.

3️⃣ #انفاق، صدقه، وقف، #مواسات، ایثار و … اسیر نگاه فردی و بخشی و استحبابی به اخلاق
🔺 از طرفی امور اینچنین اموری اخلاقی تلقی شده اند و اخلاقیات هم از طرفی به بخشی از دین تأویل رفتند و هم آن بخش با یک فرهنگ فردی همراه شد و اخلاقیات به رابطه فردی من و خدا ترجمه شد، و هم با حاکمیت نگاه تکلیف محورانه فقه به اموری مستحب تأویل برده شد!

4️⃣ غفلت از نگاه ها راهبردی دین برای جاری شدن در جامعه
🔺 یکی از آسیب های سه اتفاق فوق، این است که نگاه های راهبردی در اجرای دین مورد غفلت واقع شد، یعنی گاهی یک فعلی توسط دین جایگاه راهبردی پیدا کرده است برای تحقق و به کمال رسیدن جامعه دینی ولی زاویه نگاه فردی و بخشی و استحبابی مانع از دیدن اهمیت آن شده است؛
🔺 شما سراغ متون اصلی دین که می روید این خط کشی های عقاید اخلاق احکامی و این خط کشی واجب حرام مستحب مکروه مباح را خیلی صریح و واضح نمی بینید، ادبیات خیلی توسعه یافته تر از این است؛ گاهی یک امری به عنوان راهبردی برای اصلاح جامعه اتخاذ می شود، مثلا فرهنگی مثل فرهنگ اخوت و مواسات که اساسا این است که دارد ساخت جامعه شیعی را شکل می دهد و به جلو می آورد.
🔺 گاهی این آیات و روایات راهبردی دست اصولیون که می افتد و می خواهند از آن قاعده اصولی با همین نگاه تنگ عبد و مولایی در بیاورند و کلا زاویه راهبردی مورد غفلت شان هست، صحنه مضحکی درست می کند! (راجع به استنادات به آیه فاستبقوا الخیرات و …)

5️⃣ #عدالت یک امر اخلاقی؟!
🔺 در مورد عدالت هم با وجود اینکه در دسته بندی مرسوم باید در دسته اخلاق قرار بگیرد، چون سنخ و جنسش به سمت فضای اجتماعی می کشد، دچار دوگانگی هایی شدیم. از طرفی در فضای اسیر ذهنیت استحبابی به اخلاق عدالت معانی ای فردی پیدا کرده است مثلا معنای ملکه ای درونی ترک محرمات و انجام واجبات! از طرفی ما که بعد از انقلاب در افق اجرای دین قرار گرفته ایم، مایل هستیم عدالت را به همان معنای قرآنی #قیام_مردم_برای_قسط که #هدف_بعثت است معنا کنیم؛
🔺 در این دوگانه که قاعدتا ما عدالت را به معنای دوم معنا می کنیم، دوباره تحت تأثیر همان ذهنیت استحبابی و بخشی و غیر راهبردی به امور اخلاقی مخصوصا اموری مثل صدقات و انفاق و اخوت و مواسات و … تأویل به امور فردی و استحبابی و خیره ای برده می شود؛ در حالی که به نظر باید با همین نگاه راهبردی به امور اخلاقی در ساخت جامعه اسلامی و نقش روح را بازی کردن برای شکل دهی به تمدن اسلامی؛ این امور را از این بندها و حجاب ها رها کنیم و همانطور که عدالت را به معنای #عدالت_اجتماعی دیدیم، مواسات و انفاق و وقف و صدقه را نیز به همین افق رویکرد اجتماعی بکشانیم و جایگاه راهبردی آن ها در حرکت به سمت جامعه اسلامی را روشن کنیم.
🔺 ما دو گام از گام های پنجگانه رسیدن به تمدن اسلامی را همزمان با هم در حال طی کردن هستیم (#دولت_اسلامی و #جامعه_اسلامی) و ساب های این شکلی به مفاهیم کلیدی زدن بسیار ضروری است.

عدالت_ولایت_مواسات

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_34 #فیش_دوگانه_سازی
#جلسه_157
#عدالت_ولایت_مواسات

🔷در باب دو گانه های #عدالت_ولایت و #عدالت_مواسات
♻️#یادداشت 0️⃣1️⃣: 💠 #دو گانه_سازی آری یا خیر ، چرا و چگونه؟

🔘مساله اول / درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی
📎در ادامه بحث استاد #پناهیان در سال 90 که به دو گانه #ولایت_عدالت اشاره داشتند در محرم سال 99 نیز به دو گانه ای دیگر یعنی #مواسات_عدالت پرداختند که زمینه بحث های فراوانی گشت که از جمله آن به همین سلسله نوشتار و مباحثه ای که در کلاس پیرامون آن شکل گرفت میتوان اشاره کرد.

📌#خلاصه کلام استاد پناهیان در دو گانه سازی عدالت و مواسات / سال 99
▪️عنوان:مهمترین راه پیشگیری از سقوط انسان و نابودی جامعه/جلسه 5 و 6
▪️زمان: 1399/06/3,4 (دهه محرم)
▪️مکان: هیات میثاق با شهدا / دانشگاه امام صادق علیه السلام
▪️ لینک: http://panahian.ir/post/6461#gsc.tab=0

◽️با توجه به این که متن این دو سخنرانی را پیدا نکردم ،مجبور شدم بخشی از هر دو سخنرانی را برای تهیه این فیش گوش کنم و یادداشت بردارم
زمان گذشت و نشد متن یادداشت شده را نهایی کنم
ان شاء الله فردا تکمیل میشود.

⚠️در دست تکمیل ⚠️

انقلاب_57 علیه چه بود؟

#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_18
#جلسه_157
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عدالت #اقامه_قسط #اشرافیت #مترفین #قیام_لله

✅ #انقلاب_57 علیه چه بود؟

🔸 مردم زمانی علیه بی عدالتی قیام خواهند کرد که واقعا عدالتخواه باشند نه منفعت طلب و از ظلم و اشرافی گری متنفر باشند “ولو علی انفسهم” و قند دلشان با دیدن سبک زندگی #مترفین آب نرود!

🔸 اگر این تحلیل را بپذیریم، قطعا این پدیده در #انقلاب_اسلامی نیز به عنوان انقلابی علیه ظلم و طاغوت و استکبار تحقق یافته و می توان آن را در وضعیت جامعه مشاهده کرد.

🔸 با این‌مقدمه روشن می شود که انقلاب اسلامی ایران بر خلاف برخی تحلیل ها که تلاش می کنند آن را صرفا یک شورش و نارضایتی در قبال وضعیت اقتصادی یکی دو سال آخر کشور و بحران نفت قلمداد کنند ، نه تنها در سطح شعارها و آرمان ها اسلامی بود بلکه این شعارها و آرمان ها در مرتبه نخست در جان ملت ایران نشسته بود و ما پیش از انقلاب سیاسی با یک انقلاب انسانی و تحول انفسی مواجه هستیم. در واقع میتوان گفت که مردم ایران ابتدا #علیه_خود و حیات اجتماعی که در آن غوطه ور بودند قیام کردند.

🔸 حیاتی از جنس #فیلم_فارسی ، شهرنو ، قرائتی از مذهب که آن را با فسق و فجور و طاغوت هم قابل جمع می داند ، اسلامی که شعارش “مِی بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن” بود ، مذهبی که شاه را نظر کرده حضرت عباس می دانست و معتقد بود از تنها شاه شیعه جهان باید حمایت کرد ، قیام علیه فرهنگی که در آن “ما نمی توانیم” در راس همه راهبردها بود.

🔸 البته این انقلاب انفسی و این تحول انسانی صرفا بر اساس تحلیل و صورت بندی های ذهنی اثبات نمی شود. این پدیده ی عمیق انسانی ( که بعدها حضرت امام از آن به فتح الفتوح انقلاب تعبیر کردند) علاوه بر همه ی تحلیل ها علامتی آشکار و ثمره ای بی نظیر هم داشت و آن چیزی نبود جز روحیه ی #شهادت_طلبی و آمادگی برای فدا شدن در راه خدا بود.
مردم و علی الخصوص جوانانی که تا چندی پیش آرزوها ، دغدغه ها و تمایلاتی دیگر داشتند در مدتی کوتاه به عناصری تبدیل گشتند که حاضر بودند همه چیزشان را در راه اسلام و انقلاب فدا کنند.

غرب شکاک ولی محکم پدیده ای عجیب ولی واقعی!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_56
#جلسه_156

💠 غرب شکاک ولی محکم پدیده ای عجیب ولی واقعی!

🔘 در دو جلسه قبل بیانی استاد داشتند که در غرب انسان نه تنها مبدأ ارزش قرار گرفته بلکه مبدأ حقیقت نیز قرار گرفته است، هر چه که تو میخواهی حقیقت است، واقعیت هم یک پدیده ای است که نمی توان به آن رسید؛ می خواستم کمی در مورد این بیان بنویسم.

🔺 معنای این سخن این است که غرب هم علت فاعلی و هم علت غایی عالم را منکر است، یعنی هم هستی را صدفه ای می داند و هم این هستی برای چیزی نیست؛ این را هم به وضوح با مبنایی به اسم شکاکیت در معرفت خودشان نشان دادند؛ البته شکاکیت در معرفت از جنس ایده آلیستی نه مثل سوفسطی های قدیم.
🔺 در یک کلام سخن ایده آلیست این است که نمی دانم! شاید باشد! شاید نباشد! اگر هم باشد معلوم نیست که اینی که من می فهمم آن باشد!
🔺 پدیده عجیب در اینجا این است که انسان شکاک باید یک انسان منفعل باشد، یعنی نباید هیچ حرکتی بکند؛ هر کاری بکند خود آن کار نفی وضع فعلی اوست ولی غرب با این لازمه بین فضای معرفت شناسی خود به شدت جدی و محکم است و یک تمدنی بر کل جهان سیطره انداخته است!
🔺 این تضاد مبانی معرفت شناختی با فضای عملی پدیده ای عجیبی است که اولا نشان می دهد که واقعا نمی شود به لوازم این فضای شکاکیت به شکل جدی پایبند ماند و هم نشان می دهد احتمالا از یک طریق دیگری این جدیت را تأمین می کنند و الا این همه آزمایش و سعی و خطا و تلاش معنا پیدا نمی کرد.
🔺 بشر غربی شکاک نیست ادای شکاک ها را در می آورد؛ (شاید در لایه ای از نخبگان اینطوری باشد که اون هم نیست و تهش کانت است که سعی کرده با یک فضای اخلاقی خیلی چیزها را تثبیت کند!) انسان غربی در نفی عالم غیب در نفی خدا و در نفی دین بسیار قاطع است و در اثبات خودش به عنوان محور هستی و اینکه میدان دار اصلی همه امور غرایز حیوانی انسان باشد نیز قاطع است. هم سلبا و هم اثباتا.
🔺 لذا می بینیم دیدن عظمت های هستی که با کاوشگرهایی فضایی تا عمق فضا و با زیر دریایی ها تا عمق اقیانوس ها رفته اند اصلا آن ها را تکان نمی دهد؛ چون یک بار برای همیشه دغدغه واقع داشتن و اینکه یک واقعی ورای این جهان ماده هست را در خود کشته است و همه تلاش های فضایی و اقیانوسی اش نیز برای کشف واقع نیسیت بلکه برای فراهم کردن زمینه تسلط و سیطره بیشتر بر عالم و سود و لذت بیشتر است.
🔺 انسان مدرن یک پدیده عجیب است! نقطه جمع همه فسادهای انسانی و شیطانی من الاول الی الآخر است! به نظرم ما اصلا نمی توانیم انسان غربی را حتی درک کنیم چه رصد که بخواهیم هم ذات پنداری کنیم و بفهمیم!
🔺 انسانی که دغدغه واقعیت را ندارد خیلی پدیده شگرفی است در عالم هستی!!!
.

درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی

🔷در باب دو گانه های #عدالت_ولایت و #عدالت_مواسات
♻️#یادداشت 9️⃣: 💠 #دو گانه_سازی آری یا خیر ، چرا و چگونه؟

🔘مساله اول / درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی

📄#فیش استاد#پناهیان1️⃣

📎از آنجایی که اصل این بحث دو گانه سازی ذیل گفتاری از جناب #پناهیان اولین بار در سال 90 در فضای بحث دو گانه ولایت و عدالت و در سال 99 تحت عنوان دوگانه عدالت و مواسات مطرح شده است ، به نظر رسید مناسب است که خلاصه ای از بحث ایشان و متقدین شان ، ذیل اصل بحث دو گانه سازی در این جا به شکل #فیش و آدرس بازتاب داده شود.

🖇 این فیش ها آخرین یادداشت از سر فصل “مساله اول؛ درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی” است ، در ادامه وارد مساله دوم و سوم یعنی بررسی تقدم ولایت و عدالت و مواسات بر یکدیگر میشویم و در انجا هم ان شاء الله اصل سخن جناب پناهیان و منتقدین ایشان را به شکل فیش ارائه خواهیم نمود.

📌#خلاصه کلام استاد پناهیان در دو گانه سازی عدالت و ولایت / سال 90
▪️عنوان: تقدم «تثبیت ولایت» بر «اجرای عدالت»/ باید فرسنگ‌ها از “عدالت‌زدگی منهای ولایت” فاصله بگیریم.
▪️زمان: 1390/02/18 (ایام فاطمیه)
▪️مکان: بیت رهبری – حسینیه امام خمینی(ره)
▪️ لینک: http://panahian.ir/post/546#gsc.tab=0

◽️ایشان در این سخنرانی از زاویه #امتحان_های_الهی و سخت شدن تدریجی این امتحانات الهی برای جامعه ای که در مسیر ظهور و فرج حضرت صاحب الزمان عج در حال پیشرفت است وارد بحث شدند.
◽️برگرفته از بیان ایشان، امتحانات سخت خدا امتحان بین خوبی ها و بدی ها نیست ، بلکه امتحانات سخت امتحان بین خوبی و خوبی های بالاتر است ، چون در فضای گناهان بالاخره بشر دچار عذاب وجدان میشود و امکان توبه و بازگشت دارد، از این رو سرمایه گذاری شیطان روی خوبی ها و خیراتی است که در مقابل خیرات و کمالات بالاتر و مهم تر قرار میگیرند. کما اینکه خود شیطان به واسطه عباداتی که داشت مقابل دستور عبادت بالاتر که سجده بر انسان بود مقاومت کرد و عرضه داشت که اگر از این امتحان معاف شود با عبادتی دیگر آنرا جبران میکند، حال آنکه خدای متعال فرمود من آن طور که دوست دارم میخواهم عبادت بشوم نه آن طور که تو دوست داری.

◽️با این وصف خطر بزرگ برای جامعه اسلامی را دل بستن و عادت و غره شدن به خوبی های بالفعل خود دانستند که میتواند زمینه بسندگی و سر باز زدن از خوبی های بالاتر بشود و اینگونه، جامعه یا افراد اسلامی ابید نسبت به مقوله عاقبت به خیری دائما در حال خوف باشند.

◽️پس میشود که جامعه اسلامی با بزرگ نمایی یا تعصب و اصرار ورزیدن بر یک کمال انسانی یا حتی دینی در مقابل کمالی برتر صف آرایی کند و این گونه در امتحان الهی مردود گردد.

◽️یکی از این کمالات انسانی که از قضا برای انسان بسیار شیرین و دلرباست مقوله عدالت است که میتواند در مقابل کمال برتر و مقدمی نظیر ولایت بایستد.
در نظر ایشان یکی از امتحانات مهم جامعه دینی بر سر دو راهی عدالت و ولایت اتفاق می افتد که نظیر آن در تاریخ انبیاء و تاریخ اسلام چه در زمان پیامبر ص چه در زمان امیر المومنین به وفور تکرار شده است، امتحان ولایت و عدالت است و در این خصوص ایشان به فراز هایی از تاریخ نظیر داستان جناب خضر ع و حضرت موسی ع ، عدالت خواهی برخی صحابه نسبت به پیامبر اکرم ص در تقسیم بیت المال یا پذیرش صلح و همین طور عدالت خواهی برخی اصحاب امام علی ع در به کارگیری کارگزاران حکومتی نظیر اشعث و ابن عباس یا عدالت خواهی معاویه در مقابل حضرت امیر ع اشاه میکنند.

لذا اهل بیت نیز برای نجات امت ایشان را از پذیرش هر #ولیجه* یا ولایجی غیر از اهل بیت ع بر حذر داشته اند که با این وصف عدالت یا هر مفهوم کمالی دیگری میتواند اینجا نقش ولیجه ای دون اهل بیت ع را بازی کند.

🔲در یک جمله ایشان در این سخنرانی دو گانه سازی را به شکل یک دوراهی در فضای امتحانات الهی بین یک مفهوم خوب و مفهومی خوبتر تصویر میکنند .

☑️این جنس دو گانه سازی
▫️ هم میتواند قول اول موافقین که دو گانه سازی راهبردی بود را شامل شود
▫️و هم میتواند در بر گیرنده قول دوم موافقین، مبنی بر تقدم نفس الامری و حقیقی برخی مفاهیم نسبت به برخی دیگر باشد
▫️و از هر دو زاویه میتوان این دو راهی امتحانی بین خوب و خوب تر در کلام استاد پناهیان را تقریر نمود.
———————————————————————————————
*ولیجه
الولیجة بمعنى ما یتّصف بالولوج و الاتّصال و الارتباط القلبىّ الباطنىّ بالنفوذ و الإلقاء و التأثیر، کما فی الخواصّ من الأحباب و الأصحاب و الأرحام. یراد منها ما یکون نافذا فی قلوبهم و مؤثّرا فی أفکارهم و ملقّنا فیهم خلاف قول اللّه و رسوله (التحقیق‌فی‌کلمات‌القرآن_13/198)

برای بسط عدالت چه کنیم؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_57
#جلسه_156

💠 برای بسط عدالت چه کنیم؟
🔘 پاسخی با استفاده از آیه 25 سوره مبارکه حدید
لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَيِّنٰاتِ وَ أَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ اَلْكِتٰابَ وَ اَلْمِيزٰانَ لِيَقُومَ اَلنّٰاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا اَلْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنٰافِعُ لِلنّٰاسِ وَ لِيَعْلَمَ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اَللّٰهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿الحديد، 25﴾

1️⃣ بسط توحید (فرهنگی » فردی و اجتماعی
🔺 از آنجا که سخن اصلی یا اصل سخن دین توحید است و انبیاء هم که ارسال می شوند برای قیام مردم به قسط در نهایت می خواهند این عدالت را به سمت توحیدی کردن جان ها و جوامع پیش ببرند، لذا هر چه آن غایت نهایی بسط پیدا کند زمینه برای بسط عدالت بیشتر فراهم می شود.
🔺 راه بسط توحید منحصر در عدالت نیست و اگر شما از طرق دیگری توانستید بسط توحید در جان ها و جوامع را رقم بزنید، خود به خود جامعه به سمت بسط بیشتر عدالت پیش خواهد رفت.

2️⃣ قیام لله مردم (به جای اینکه کسی خود را متولی عدالت بشمارد)
🔺 دومین عنصر در آیه بحث این است که غایت ارسال رسل قیام مردم است برای عدالت! این یعنی اگر شما می خواهید عدالت را بسط بدهید، باید مردم قیام لله بکنند، لله از آن جایی تامین می شود که رسل آمدند و رسل دعوتشان به قیام لله است؛ کمک به بسط عدالت نیز از اینجا تأمین می شود که غایت اول این قیامی که انبیاء به آن دعوت می کنند اجرای عدالت است؛ لذا اگر شما توانستید که مردم را به قیام لله بیاورید یعنی زمینه بسط عدالت را فراهم کردید.
🔺 قیام مردم هم لزوما به این معنا نیست که یک تیمی بگذارید برای حرکت های مردمی برای مطالبه عدالت؛ بلکه شما اگر یک امت قیام کرده داشته باشید، یعنی اراده کرده باشد که روی پای خود بایستد و هر میزان از سخن خدا را که می فهمد در زندگی فردی و اجتماعی خود جاری کند؛ این امت قیام لله کرده است.
🔺 اگر ساختن جامعه خود به عنوان یک الگو برای رقم زدن تمدن اسلامی وظیفه اش هست، قیام برای همین امر یعنی قیام لله مردم؛ و این ممکن است بسته به افراد و استعدادها و نقش های مختلف اجتماعی مصادیق کوچک و بزرگی داشته باشد.

3️⃣ تحکیم جایگاه متولی اجرای عدالت
🔺 از آنجا که رسولان به عنوان متولی اجرای عدالت در آیه معنا شده اند، آن هم از طریق اینکه ایشان مسئول این هستند که مردم را به افق قیام به قسط برسانند؛ لذا یکی دیگر از راهکارهای بسط عدالت این است که کسی که متولی اجرای عدالت است (که در زمان فعلی ولی فقیه است) جایگاهش تحکیم شود و امرش نافذ گردد و امت بتوانند رابطه تولی گری نسبت به امام خود داشته باشند؛ اگر چنین شود زمینه برای بسط عدالت به وسیله به قیام کشاندن مردم توسط ولی مهیا تر می شود.

4️⃣ قیام حوزه علمیه
🔺 اگر به غیر از شخص ولی فقیه علما را به عنوان وارثان انبیاء متولی به قیام رساندن مردم برای برپایی عدالت بدانیم؛ ما علاوه بر شخص ولی فقیه، نهاد حوزه علمیه نیز سهمی از وراثت انبیاء دارد که در این آیه فلسفه ارسال انبیاء را به قیام رساندن مردم برای قسط می داند؛ لذا اگر حوزه علمیه علاوه بر تبیین و تبلیغ دین الهی، وظیفه اجرا و اقامه و تولی گری برای خود نیز قائل بشود و به میدان وظیفه انبیائی خود یعنی به قیام رساندن مردم برای بر پایی عدالت وارد شود؛ زمینه برای بسط عدالت فراهم تر می شود.
.

اقامه_دين_و_قسط

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_41
#جلسه_156

#قيام_لله
#دين_فطري
#اقامه_دين_و_قسط

#یک » تنها (پايه‌اي‌ترين) موعظه‌ي خداوند متعال در قرآن كريم به انسان، «قيام لله» است:

قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْني‏ وَ فُرادي‏ (سبأ/46)

و در آيه‌اي ديگر مي‌فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ‏ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّه‏ (نساء/135)

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّي بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسي‏ وَ عيسي‏ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ‏ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيه‏ (نساء/135)

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ‏ النَّاسُ بِالْقِسْط (حديد/25)

از مجموع آيات فوق برمي‌آيد كه نسبتي مستقيم و ملازمه‌اي روشن ميان «قيام لله» و «إقامه‌ي دين و قسط» وجود دارد؛ اساس موعظه‌ي اصلي شريعت به بشر، قيام است و از طرفي هم هدف از تشريع دين («شرع لكم من الدين» به انضمام «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات») اقامه‌ي دين و قسط توسط خود مردم است، يعني خود مردم قيام كنند براي اقامه‌ي قسط، و اين قيام براي قسط، همان اقامه‌ي دين است.

#دو » نسخه‌ي بي‌انحراف (حنيف) و استوار (قيّم) دين و شريعت در فطرت مردم نهاده شده، و به‌هرميزان كه بشر برخيزد (قيام كند)، شريعت هم برخاسته، از همين روست كه مردم، فاعل اقامه‌ي دين هستند و اساسا قيام لله و اقامه‌ي دين و قسط، دو روي يك سكّه هستند:

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ‏ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏ (روم/30)

#سه » بنابراين؛ برپايي عدل و قسط كه غايت ارسال رسل و انزال كتب است، از رهگذر اقامه‌ي دين و شريعت است و اين هم پابه‌پاي رستاخيز دروني انسان پيش مي‌آيد. شريعت، فنّآوريِ فراوري و شكوفايي فطرت است و فطرت، شريعت نشكفته و قسط و عدل، توازن متناسب ميان عوامل انساني و امكانات مادي براي اين شكوفايي.

#تكمله » عدل و قِسط از واژه‌هاي نزديك به هم هستند، از كتب لغت و تفاسير برمي‌آمد كه عدل مفهومي فراگيرتر از قسط و بيشتر ناظر به جنبه‌ي فاعليت انسان دارد، اما قسط ناظر به تقسيم و توزيع متوازن – و عادلانه‌ي – «سهم» است. ظلم مقابل عدل است و جور و تبعيض مقابل قسط (يمْلأُها عَدْلا و قِسْطاً كما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً).

تبلیغ_فعال

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسانها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#حمیدرضا_شب‌بویی
#یادداشت_20
#جلسه_156
#تبلیغ_فعال
به خاطر دارم استاد فلاح طرحی را برای تبلیغ فعال معماری کرده بودند که می بایست یک چهاردهم هفته را اختصاص به یک تبلیغ فعال جریان ساز داد.
هم چنین اینکه خودشان تجربه این گونه تبلیغ را داشتند و به شدت کارآمد می دیدند.
با توجه به اینکه اندیشه کلامی به دنبال فهم مسائل ذهنی جامعه است و باید با این مسائل آشنا باشد جدای از اینکه خوب است از افرادی که در میدان و فضای عینی رصد میکنند ،استفاده کنیم اما به نظرم لازم است دوستان هم خودشان در میدان بودن را تجربه کنند.
به نظرم این مسئله قدری کم رنگ است و شاید ما را به دلیل یک اسیب جدی در فضای انقلاب که خلا تئوریک اوست، از میدان غافل کند و حتی گاهی قدرت کنشگری را از ما بگیرد و همین امر موجب گردد همیشه برای طرح ها چشممان به دنبال کنشگرانی باشد که کمی با فضای فکری ما همراه گردند.
پیشنهاد میشود قبل از جلسه با اقای قمی در نشستی، طرح تبلیغ استاد فلاح ارائه شود و پس از ان از امثال حاج اقای قمی استفاده شود، که شاید بتوان در طرحمان از ایشان کمک بگیریم.
عملا میتوان با بسته پیشنهادی با ایشان رو به رو شد.

جایگاه عدالت در غرب

#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_17
#جلسه_156
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عدالت #اقامه_قسط

ناظر به طرح بحث آقایان #عقیل_رضانسب و #محمد_امامی

1.با توجه به مباحثی که در کلاس پیرامون جایگاه عدالت در غرب مطرح شد می توان گفت که تمدن غرب و نظام سرمایه داری نمونه خوبی از اقامه بی عدالتی در جامعه است . پس میبایست به این تجربه با دقت نگریست و از آن درس گرفت.
بی تردید یکی از مهم ترین یافته های ما در این مواجهه، فهم دقیق نقطه کانونی و سر آغاز انحراف در غرب (محوریت نفس اماره ، تکیه بر عقل خود بنیاد و نفی ربوبیت الهی و تبدیل این ها به فرهنگ عمومی جامعه) است. حال اگر ما به فکر ساختن اجتماع ، تمدن و یا جهانی عادلانه هستیم باید روی همین نقطه (محوریت توحید ، گرایشات فطری و ربوبیت تشریعی الهی) سرمایه گذاری کنیم.

۲. از طرفی میدانیم که اقامه ی قسط با قیام ناس پیوندی جدی دارد به گونه ای که شاید بتوان آن ها را ملازم هم دانست. در اینجا اگر این گزاره را در گزاره قبلی ضرب کنیم این مطلب حاصل می شود که لازمه اقامه قسط ، ایجاد یک حرکت عمومی توحیدی (قیام لله ناس) است.

۳. بر اساس قرائت شیعی از اندیشه اسلام به راه افتادن یک حرکت وسیع و عمیق همچون قیام لله توده های مردم بدون وجود یک امام عادل که سلسله جنبان و هدایت گر مسیر باشد ممکن نیست.

۴. امام عادل برای به حرکت در آوردن توده ها و همچنین هدایت قیام در طول مسیر که آمیخته با دشواری ها و پیچیدگی های فراوانی است ، به همراهی و یاری عده ای از خواص نیازمند که است که نقش “السابقون” ، “یدعون الی الخیر” و “قوام بالقسط” را ایفا می کنند.
افق فهم و توانایی این گروه و طبقه باید به اندازه ای باشد که از سویی بتوانند پابه پای امام حرکت کرده و از سویی بارسنگین هدایت و همراه کردن مردم (عموم مومنین) را به دوش بکشند.

۵. ظاهرا این گروه اختصاصی به جمع یا صنف خاصی ندارند ولی علی القاعده در مرتبه نخست حوزه های علمیه باید به تربیت انسان هایی در این تراز بیندیشند.

۶. بر اساس خیلی از تحلیل ها در بزنگاه های اساسی تاریخ شیعه (انقلاب) ، نقص کمی و کیفی در این طبقه بیش از مولفه های دیگر به چشم آمده

تحلیل حوادث اجتماعی، احتیاج به یک دستگاه فکری دارد.

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#جلسه_155
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عدالت

🔺تحلیل حوادث اجتماعی، احتیاج به یک دستگاه فکری دارد.

🔸دستگاه تحلیل مطلوب ما برگرفته از مکتب امام ره است که آن را عالی ترین فهم از اندیشه ی توحیدی در عصر حاضر می دانیم.

🔹بسته به اینکه چه ضریب نفوذ و عمقی برای یک حادثه ی اجتماعی در نظر می گیریم، می توانیم آن را در یک دستگاه فکری مورد بررسی قرار دهیم.

🔸بی عدالتی، بی حجابی، بی تفاوتی، منفعت طلبی، تنهایی، ناامیدی و … حوادث اجتماعی هستند که بدون داشتن یک دستگاه فکری منسجم قابل تحلیل و ارزیابی نمی باشند. به عبارتی اگر بدون داشتن یک نظام اندیشه به حل این مسائل و مشکلات بپردازیم، جز سرگردانی و هلاکت چیزی عاید نمی شود.

🔹از دیدگاه مکتب امام ره عدالت چقدر اهمیت دارد و در کدام لایه از حوادث اجتماعی قرار می گیرد؟

نگاه حضرت امام به آزادی و بعضی از مقولات

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسانها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_19
#جلسه_154
#دو_گانه_های_آزادی

💢نگاه حضرت امام به آزادی و بعضی از مقولات

1️⃣ آزادى داديم كه آزادى را براى ملت وسيله رشد ملت قرار بدهند(آزادی_رشد)

2️⃣آيا ما با بندگان خدا به طورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است رفتار مى‏كنيم؟ حالا كه آزاد شديم، آزادى را وسيله براى خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار مى‏دهيم. يا آزادى را براى مخالفت با خدا و استكبار بر مردم‏(آزادی_خدمت)

3️⃣آيا ما با بندگان خدا به طورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است رفتار مى‏كنيم؟ حالا كه آزاد شديم، آزادى را وسيله براى خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار مى‏دهيم. يا آزادى را براى مخالفت با خدا و استكبار بر مردم‏(آزادی_اسلام)

4️⃣اگر شما بخواهيد استقلال پيدا بكنيد و آزادى حقيقى پيدا بكنيد، بايد كارى بكنيد كه در همه چيز خودكفا باشيد؛ مستغنى باشيد. كشاورز بايد كارى بكند كه ديگر ما احتياج گندم به خارج نداشته باشيم. دانشگاهى بايد كارى بكند كه ما در طبابت، ديگر احتياج به خارج نداشته باشيم، در مهندسى احتياج به خارج نداشته باشيم‏(آزادی-خودکفایی)

5️⃣اگر شما بخواهيد استقلال پيدا بكنيد و آزادى حقيقى پيدا بكنيد، بايد كارى بكنيد كه در همه چيز خودكفا باشيد؛ مستغنى باشيد. كشاورز بايد كارى بكند كه ديگر ما احتياج گندم به خارج نداشته باشيم. دانشگاهى بايد كارى بكند كه ما در طبابت، ديگر احتياج به خارج نداشته باشيم، در مهندسى احتياج به خارج نداشته باشيم‏(آزادی_مطبوعات)

6️⃣حالا من آزادم كه هر كارى مى‏خواهم بكنم؟ آزادم كه به هر كه مى‏خواهم اذيت بكنم؟ آزادم كه هرچه مى‏خواهم بنويسم؟ ولو به ضد اسلام باشد؛ ولو به ضد منافع مملكت باشد. اين آزادى است؟! اين را ما مى‏خواستيم؟ ما آزادى مى‏خواستيم، يا آزادى در پناه اسلام ما مى‏خواستيم؟ ما اسلام مى‏خواستيم. اسلام هم آزادى دارد، اما آزادى بى‏بندوبارى نه. آزادى غربى ما نمى‏خواهيم. بى‏بندوبارى است آن. هركس با هر جورى مى‏خواهد!؟ هرچه هرچه!؟ نيست آنطور. آزادى كه ما مى‏خواهيم، آزادى در پناه قرآن ما مى‏خواهيم.(آزادی_قرآن)

فطرت، اسب سوخته یا هدهد سلیمان؟!

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_39
#جلسه_153

فطرت، اسب سوخته یا هدهد سلیمان؟!

پیش‌تر (#یادداشت_3) کمی در مورد فطرت در دو لایه‌ی نظری و عملی نوشته بودم. مباحث امروز، آن ذهنیتم را در مورد فطرت بیشتر تقویت کرد.

نظریه‌ی فطرت در تقریر سنتی خود، به‌ظاهر اسب سوخته‌ای را می‌ماند که در قمار قبیله‌ی ایمان با قافله‌ی تکامل طبیعی (وراثت) و اومانیزم، همواره به هزیمت می‌رود.

دعوا بر سر چیست؟ وقتی هر دو طرف، داستانی مشترک از حرکت تاریخی انسان داریم: موجودی آزمند و زیاده‌خواه و زراندوز و زورجو که تمام زیرکی‌اش را برای هرچه دارایی (رفاه) و بی‌بندی (آزادی) بیش‌تر به‌کار می‌بندد. حالا چه فرق می‌کند که این حال بشریت را وضع طبیعی او بدانیم (وراثت تکاملی داروینی) یا شیطنت‌های نفس امّاره؟ آیا فطرتی که فقط به #إلهام اکتفا می‌کند (فألهمها فجورها و تقواها) می‌تواند در برابر نفسی که به‌سختی #أمر می‌کند (إن النفس لأمّارةٌ بالسوء) بایستد؟ پیروز این رویارویی پیش از آغاز روشن نیست؟

غرض این است که تقریرهای مرسوم و سنّتی از فطرت، برگ برنده‌ای در برابر جریان انسان‌گرایی نیست، انسان گرگ‌گون غربی را فقط با همان بندهای اخلاقی و قانونی غربی می‌تواند به بند کشید.

خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش
بِنَمانْد هیچ‌اش الّا هوس قمار دیگر

عدالت_ولایت_مواسات

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_32 #فیش_دوگانه_سازی
#جلسه_153
#عدالت_ولایت_مواسات

🔷در باب دو گانه های #عدالت_ولایت و #عدالت_مواسات
♻️#یادداشت 8️⃣: 💠 #دو گانه_سازی آری یا خیر ، چرا و چگونه؟

🔘مساله اول / درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی

♣️در #یادداشت_27 ام ذیل قول #موافقن دو گانه سازی مفاهیم دینی ،گفته شد که با کثیری از روایات رو به رو هستیم که در آن ها بین مفاهیم دینی مقایسه صورت گرفته است و از برتری یا تقدم برخی بر برخی دیگر سخن رانده شده است .
و وعده شد که در پستی مجزا، بخشی از این روایات جمع آوری شود و در معرض دید قرار بگیرد.

♣️اکنون در این پست میخواهیم برخی از این روایات یا احیانا آیات را جمع کنیم.

⚠️⚠️لازم به ذکر است که این روایات خرد خرد جمع میشود و طبیعتا این پست به تدریج تکمیل میگردد.
⚠️⚠️از دوستان عزیز نیز #تقاضا دارم که در تکمیل این پست برادرشان را #یاری دهند و چنانچه به آیات یا روایاتی که دلالت بر این دو گانه سازی یا مقایسه مفاهیم و گزینش مفاهیم در میان سایر مفاهیم دارند (نظیر آنچه به عنوان تقدم ولایت بر عدالت یا تقدم مواسات بر عدالت یا بالعکس طرح شده است ) برخورده اند یا بر میخورند، متن یا آدرس آن را به بنده معرفی نمایند.

پاسخ به مسئله بومی ذیل پارادایم اسلامی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_55
#جلسه_153

💠 الگوی #تولید_علوم_انسانی_اسلامی ای که منجر به قال الباقر و قال الصادق گذاشتن پشت حرف های غربی ها می شود!

🔺 در جلسه قبل جناب #استاد_فلاح یک الگویی برای تولید علوم انسانی بیان فرمودند که به طور خلاصه چند مرحله داشت،
1. شکل گیری پارادایم اسلامی
2. زیستن با مسئله ها
3. بومی شدن مسئله
4. پاسخ به مسئله بومی ذیل پارادایم اسلامی

🔺 در این الگو هم شکل گیری #پارادایم اسلامی مهم است، و هم زیستن با مسئله ها؛ به عبارتی کسانی باید وارد فضای علوم انسانی بشوند که پایگاه معرفتی اسلامی شان مستحکم شده باشد، نمی شود طلبه ای که چند سال ادبیات و لمعه را خوانده بفرستی برود علوم انسانی غربی را بخواند و توقع داشته باشیم که این برایمان #علوم_انسانی_اسلامی تولید کند؛
🔺 از طرف دیگر زیستن با مسئله ها تا به مرحله بومی بودن و شدن مسئله خیلی مهم است، اینکه شمای فقیه بنشینی و بگویی من فقط دستگاه پاسخ به سوال هستم و هر سوالی بیاید پاسخ می گویم، رویکرد غلطی بوده که باعث گیر کردن چرخ تولید علوم اسلامی شده است. البته شاید صرفا خود فقیه مقصر نباشد، و حکما و متکلمین ما نیز در اینکه این الگوی مفهومی شکل گرفته باشد مقصر باشند. اینکه ما می رویم مسئله را از هر جایی هست می گیریم می آوریم هم تازه مسئله فقه ما نبوده است؛ مسئله این بوده که تحت یک پارادایمی و یک نحوه زیستی مسئله هایی ایجاد شده و با یک عقلانیت خاصی به این مسئله ها پاسخ هایی داده شده است، حالا آن پاسخ ها را می آورند به من فقیه عرضه می کنند که حکم شرعی شان چیست!!! این به لحاظ #سیاست_گذاری_تولید_علم یعنی فاجعه!
🔺 این رویکرد منجر به این شده که ما گله گله طلبه می فرستیم به فضای علوم انسانی ولی چون شخصیت علمی اسلامی پیدا نکردند و از طرفی تحت هیمنه یک پارادایم اسلامی هم فکر نمی کنند و الگوی مواجهه با دانش های غربی مان هم غلط است؛ یک عده #حجت_الاسلام_دکتر داریم که کارکردشان شبیه #محلل_ها شده است، حرف های غربی ها را بر می دارند و یک قال الباقر و قال الصادق علیهم السلام می گذارند بر سرش و می گویند دیدی اسلام هم همین را می گفت؟!!
🔺 لذا این جمله جناب استاد فلاح خیلی ارزشمند است که عزیز من علوم انسانی ترجمه ای یک چیز بی معنا است، علوم انسانی یعنی تو خودت از بوم خودت بلند شوی و ببینی و زندگی کنی تا مسئله های بومی خودت را بتوانی دقیق رصد بکنی و بعد تحت پارادایم بومی اسلامی خودت به آن ها پاسخ بدهی!
🔺 حالا این وضع حوزه ماست، وضع دانشگاه ما که #به_شدت_بحرانی است! نمی دانم کدام عقل حکم می کند که جوان 18 ساله ات را همینطور بی دفاع بفرست زیر دست استادهای از فرق سر تا نوک انگشت غربی که نظریه های غربی را به آن ها القا بکنند و بعد هم لایه کارشناس های کشورت که این ها هستند که تصمیم گیر هستند و مسئولین عروسک خیمه شب بازی بیش نیستند؛ این ها هستند که لایه ثابت همه تصمیم سازی ها هستند؛ این قشر را پر کردیم از فارغ التحصیلان علوم انسانی #ذاتا_مسموم و دائما این #مارهای_سمی مشغول نیش زدن به پیکر مظلوم نظام اسلامی هستند!
🔺 سیاست گذاری تولید علوم انسانی اسلامی ما به شدت رنجور و اشتباه است، باید برای این فکری کرد.
.

لیبرالیسم و عدالت

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#جلسه_153
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#لیبرالیسم #عدالت

🔰لیبرالیسم و عدالت

🔸هر حرف حقی، نه تنها مورد تأیید موحد است بلکه تقریر قوی ترش نزد او موجود است.

🔹زیرا منشأ تمام حقایق عالم، توحید است و عالی ترین توصیف از حقیقت این جهان، از منظر توحید صورت می پذیرد.

🔸مکاتب بشری که با توحید بیگانه اند به صورت پایه، توان تحلیل حقایق زندگی بشر را ندارند و اگر هم تحت تأثیر گرایش های فطری انسان، تحلیلی از ارزش های انسانی مطرح می کنند، باعث انحراف فطرت و نابودی بشر هستند.

🔺ألَم تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللَّهِ كُفرًا وَأَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ (سوره مبارکه ابراهيم آیه ۲۸)

جمع قول موافقین و مخالفین

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_30 و #یادداشت_31
#جلسه_151 و #جلسه_152
#عدالت_ولایت_مواسات

🔷در باب دو گانه های #عدالت_ولایت و #عدالت_مواسات
♻️#یادداشت 7️⃣: 💠 #دو گانه_سازی آری یا خیر ، چرا و چگونه؟

🔘مساله اول / درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی

🔶#قول_مختار / یادداشت 3

✅جمع قول موافقین و مخالفین

▫️دغدغه های نه گانه موافقین که در یادداشت قبل مرور گردید به سان مقدماتی است که ایشان را به الگوی دو گانه سازی سوق میدهد.
به نظر میرسد میتوان ضمن قبول و تایید این مقدمات از نتیجه ی موافقین فاصله گرفت و به جای آنکه به الگوی دو گانه سازی تن داد، پای نسبت و تناسب میان مفاهیم را به پیش کشید.

▫️میتوان از حالت سلب و ایجاب و صفر و یک خارج شد و از طیف ها و نسبت ها و سهم ها و چینش ها و آرایش ها سخن گفت.
در رسیدن به هدف ، در پیشبرد انسان و جامعه به سوی خدا ، مفاهیم دینی با یکدیگر اتصال و نسبتی دارند ، در نسبتی خاص با یکدیگر ارایش هندسی پیچیده ای را رقم زده اند .
▫️هر یک از مفاهیم چون نقطه ای در گرافی گسترده اتصالی به نقاط دیگر دارد و نسبتی میان او دیگر مفاهیم برقرار است آن هم نه اتصالاتی خشک و ایستا ، بلکه خود اتصالات نیز به حسب عوامل متعدد، دارای تغیرات و شدت و ضعف ها هستند. و در نقطه مرکزی این گراف که همه اتصالات با گذر از این نقطه انجام میشود انسان و جامعه انسانی قرار گرفته است و به حسب حالات متغیر او شدت و ضعف این اتصالات تغییر میکند.

▫️اینگونه است که برای تحقق یک امر کمالی، دهها مفهوم کمالی دیگر باید به میان بیایند و هر یک سهمی را بر عهده بگیرند.

▪️مثلا در همین سه گانه ولایت و عدالت و مواسات
به جان آنکه بگوییم کی اصل است و کی فرع ، کی متن است و کی حاشیه ، کی برود و کی بماند ، من طرفدار این هستم و تو طرفدار او ، من این را میپسندم و تو او را ، به نظر من شرع تاکیدش روی این است یا آن ، این مقدم است آن موخر ، این اول است آن دوم و امثالهم
بیاییم و از نسبت های این سه امر کمالی صحبت کنیم

▪️بگوییم این سه باید درچه آرایشی نسبت به هم قرار بگیرند تا انسان و جامعه انسانی به آن نقطه ای که باید، برسد.
ولایت چه سهمی دارد و چه نقشی ، مواسات چه کمکی میکند و کجا قرار میگیرد و عدالت در این میان چه نسبتی با ایشان برقرار میکند

▪️در نوع غلطی از این دو گانه سازی ها به نظر میرسد در مبنایی مغایر با آنچه این جا پیشنهاد میشود ، به این کمالات و ارزش ها به شکل انفرادی نگاه میشود
▪️میگوید عدالت یا میگوید مواسات یا میگوید ولایت و گمان دارد که با تاکید و انتخاب هر یک از این ها کار تمام است و میشود تحقق یکی از اینها را اراده کرد و از ان گفتمان ساخت و برای برنامه ریخت و آن را به تحقق کشاند
در حالیکه اگر در نگاهی دقیق تر روابط شبکه ای مفاهیم را ورانداز کنیم در خواهیم یافت که برای تحقق هر یک از این مفاهیم که بیش از دیگر مفاهیم میپسندیم یا لازم و ضروری تر ارزیابی میکنیم تا چه حد به سایر مفاهیم محتاجیم .

▪️مگر میشود از ولایت سخن گفت ، ولایتی را به میان کشید و به سوی تحقق آن گام برداشت در حالیکه نسبت او با عدالت روشن نشده باشد
یا مگر ممکن است که عدالت را طلب نمود و مطالبه کرد اما از ولایت و مواسات چشم پوشید و سهم بزرگ ایشان در تحقق این معنا را درنیافت.

🔹با این حساب ، باید به جای این دو گانه سازی ها که به تعبیر مخالفین به سوی دو قطبی ها پیش میرود ، سخت گیرانه و دقیق نسبت های میان مفاهیم را سنجید و سهم هر یک را روشن نمود.

🔹در این حالت، دغدغه موافقین را با کشف نحوه جایگیری این مفاهیم در هندسه شبکه ای مفاهیم دنبال نمود ، چه بسا در برداشتی از این چینش به این جمع بندی برسیم که مثلا ولایت از جایگاهی مشرف و مهیمن برخوردار است یا عدالت در نقطه پیشران و محرک ایستاده است و مواسات در موقف بستر و پشتیبان یا بالعکس یا نسبت های دیگر

🔹به این شکل هم ازنگاه بسیط و یکنواخت به مفاهیم دینی خلاص شده ایم و در نگاهی از بالا (عقابی یا هلیکوپتری یا اسامی از این دست ) پستی و بلندی های سرزمین گسترده مفاهیم را دیده و باور کرده و در صدد تهیه نقشه توپوگرافی مفاهیم بر می آییم و دغدغه موافقین را رعایت میکنیم و هم از نفی و اثبات و رد و قبول و تحقیر و تعظیم بی جای مفاهیم که دغدغه مخالفین بود فاصله میگیریم.

☘️

آزادی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_29
#جلسه_152

#آزادی
❇️1-انسان به گونه ای خلق شده است که در همه ی شرایط، تحت فرمان یک عامل فرمانده قرار دارد. فرهنگ، آداب و رسوم، قوانین، حاکم و…. به انسان فرمان میدهند.
– حتی انسانی که تنهای تنها در یک غار زندگی میکند نیز از جایی فرمان میگیرد. او در حال اطاعت از نفس خود است.
– بنابر این انسان ناچار است که اطاعت کند و حالتی غیر از اطاعت برای متصور نیست

❇️2- این انسان که باید اطاعت کند، هرچه تعداد فرماندهان عرصه ی زندگی او کمتر باشد و نیروهای کشنده، او را به جهات کمتری بشکند و مسیر حرکت او به وحدت نزدیک تر باشد، طبیعتا از آزادی بیشتری برخوردار است.
– بنابراین آزاد ترین حالت یک انسان، وقتی است که حاکم زندگی او تنها یک فرد باشد و حکام مختلف او را به جهت های مختلف نکشانند. یک قبله و یک جهت در مسیرش باشد و تمام وجودش به همان سمت بگراید.

❇️3- هیچ حاکم و فرماندهی نیست که فرماندهی اش شامل و کامل باشد و انسان بتواند در همه ی ابعاد زندگی فقط از او اطاعت کند و از سایر فرماندهان بی نیاز باشد مگر خداوند متعال. لذا وحدت فرمانده فقط در صورتی فرض دارد که انسان تمام قوای وجودی خود را تحت فرماندهی خداوند متعال قرار دهد.

✅بنابراین لیبرال ها که دنبال آزادی انسان ها هستند و اصل اول برای آنها آزادی است، باید بیش از دیگران به دنبال توحید بیایند.

تفاوت عقلانیت قرآنی و عقلانیت فلسفی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_52 (بخش 1)
#جلسه_152

💠 تفاوت عقلانیت قرآنی و عقلانیت فلسفی

🌐 به مناسبت بحث در مورد تفاوت عقلانیت قرآنی وفلسفی که امروز جناب #استاد_فلاح در کلاس مطرح فرمودند بحث ایشان را که درکلاس های فلسفه از ایشان استفاده کردیم، را در این یادداشت تقریر می کنم.

🔅 ابتدا یک بحثی از #شهید_مطهری در این زمینه تقدیم می شود و در پست بعد تقریر بیانات استاد فلاح

🔹 شهید مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه ذیل عنوان ارزش تعقلات فلسفى در مسائل ماوراء طبيعى‏ می گوید:
🏷 «در نهج البلاغه مسائل الهى به دو گونه مطرح شده است. در يك گونه آن، جهان محسوس با نظاماتى كه در آن به كار رفته به عنوان «آيينه‏اى» كه آگاهى و كمال پديدآورنده خود را ارائه مى‏دهد مورد تأمل و جستجو قرار گرفته است. و در گونه ديگر، انديشه‏هاى تعقلى محض و محاسبات فلسفى خالص وارد عمل گرديده است. بيشترين بحثهاى الهى نهج البلاغه را تفكرات عقلى محض و محاسبات فلسفى خالص تشكيل مى‏دهد. درباره شئون و صفات كماليه و جلاليه ذات حق تنها از شيوه دوم استفاده شده است.
چنانكه مى‏دانيم در ارزش اين گونه بحثها و در به كار بردن اين شيوه تفكر شك و ترديدهايى هست. همواره افرادى بوده و هستند كه اين گونه بحثها را از نظر عقلى و يا شرعى و يا هر دو ناروا مى‏دانند. در عصر ما گروهى ادعا مى‏كنند كه روح اسلام با اين‏چنين تجزيه و تحليل‏ها ناسازگار است و مسلمين تحت تأثير فلسفه يونان نه به هدايت و الهام قرآن وارد اين گونه مباحث شدند، و اگر دقيقاً تعليمات قرآن را مد نظر قرار مى‏دادند خود را گرفتار اين مباحث پرپيچ و تاب نمى‏كردند. اين افراد به همين جهت در اصالت انتساب اين قسمت از مباحث نهج البلاغه به على عليه السلام تشكيك مى‏كنند.
در قرن دوم و سوم هجرى گروهى از نظر شرعى با اين گونه بحثها مخالفت كردند.
اين گروه مدعى بودند كه بر مسلمانان فرض است كه به آنچه از ظواهر الفاظ- در همان حدى كه عامه مردم فهم مى‏كنند- فهميده مى‏شود متعبد باشند و هرگونه سؤال و جواب و چون و چرايى بدعت است. احياناً اگر فى المثل كسى درباره آيه قرآن:
«الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏» پرسش مى‏كرد، اخم مى‏كردند و ناراحت مى‏شدند و طرح چنين سؤالى را ناروا مى‏دانستند و مى‏گفتند: «الكيفية مجهولة و السؤال بدعة» يعنى حقيقت مطلب بر ما مجهول است و پرسش ممنوع‏ !.
در قرن سوم، اين گروه (كه بعدها «اشاعره» ناميده شدند) بر معتزله كه اين گونه تعقلات را جايز مى‏شمردند، پيروز شدند و اين پيروزى ضربه بزرگى بر حيات عقلى اسلام وارد آورد. اخباريين خود ما در قرنهاى دهم تا چهاردهم و مخصوصاً در قرنهاى دهم و يازدهم دنباله رو افكار اشاعره بودند. اين از جنبه شرعى.
اما از جنبه عقلى. در اروپا به دنبال پيروزى روش حسى و تجربى بر روش قياسى در طبيعيات، اين فكر پيدا شد كه روش تعقلى نه تنها در طبيعيات بلكه در هيچ جا اعتبار ندارد و تنها فلسفه قابل اعتماد فلسفه حسى است. نتيجه طبيعى اين نظر اين بود كه مسائل الهى مشكوك و غير قابل اعتماد اعلام شود، زيرا از قلمرو مشاهدات حسى و تجربى بيرون است.
سابقه موج اشعريگرى در دنياى اسلام از يك طرف، موفقيتهاى پياپى و حيرت‏انگيز روش حسى و تجربى در طبيعيات از طرف ديگر، گروهى از نويسندگان مسلمان غير شيعى را سخت به هيجان آورد و سبب پديد آمدن يك نظر تلفيقى شد كه هم از جنبه شرعى و هم از جنبه عقلى، به كار بردن روش تعقلى را در الهيات مردود اعلام كردند.»
📚 مجموعه آثار شهيد مطهري (سيرى در نهج البلاغه)، ج‏16، ص: 386

💠 تفاوت عقلانیت قرآنی و عقلانیت فلسفی

📝 بین عقلانیت فلسفی و عقلانیت قرآنی تفاوت هایی هست که مهم ترین آن ها به شکل ذیل است:
1️⃣ زبان
🔺عقلانیت فلسفی منظور عقلانیت آکادمیک فلسفی و عقلانیت کلاسیک فلسفی است؛ که وقتی شما به آن نگاه می کنید می بینید زبان خاصی برای خودش پدید آورده است، نگاه که می کنید می بینید که این زبان با زبان قرآن متفاوت است؛ متهافت نیست ولی متفاوت است.
🔺الان من این را پذیرفتم که فلسفه واقعا به فهم دین کمک می کند؛ ولی عقلانیت فلسفی زبان خاص خودش را دارد و قرآن زبان خاص خودش را؛ و زبان بیانگر نوعی خاص از تفکر است. قرآن یک عقلانیت متمایزی را باعث می شود.
2️⃣ مخاطب
🔺مخاطب فلسفه عقل بشر است و مخاطب قرآن فطرت و دل است.
❇️ذلِكَ اَلْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ ﴿البقرة، 2﴾
🔺قرآن تقوا می خواهد. می گوید من هدایت می کنم ولی متقی را.
🔺عقل واسطه ای است برای اینکه قرآن در مملکت وجود من حرکت بکند و دستش به دل برسد.
3️⃣ روش
🔺روش فلسفه برهانی است ولی روش قرآن فطری و ذوقی است، در عین اینکه از عقل به عنوان عاملی برای دریافت مفاهیم و مقدمه ای برای کار خود استفاده می کند.
4️⃣ نقطه تأکید
🔺تأکید فلسفه بر تفکر است و تأکید قرآن بر طهارت.
❇️ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ اَلْمُطَهَّرُونَ ﴿الواقعة، 79﴾
5️⃣ خروجی
🔺محصول فلسفه بینش و فهم است، ولی محصول قرآن نوعی تحول و تغییر و حرکت درونی است.
❇️ لقاحُ الإيمانِ تِلاوَةُ القرآنِ / غرر الحكم : 7633
6️⃣ تعلیمی یا تربیتی بودن
🔺کتب فلسفی کتب تعلیم هستند ولی قرآن کتاب تربیت است.
❇️و نُنَزِّلُ مِنَ اَلْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ…﴿الإسراء، 82﴾
7️⃣ اتصال به ذهن یا باطن عالم
🔺کتب فلسفی به ذهن متصل است ولی قرآن ریشه در باطن این عالم دارد.
❇️و إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿الحجر، 21﴾

 

غرب_زدگی و از بین بردن عزت و اراده_ملی و تئوریزه کردن #ما_نمی_توانیم؛ عامل همه بدبختی ها

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_54
#جلسه_152

💠 #غرب_زدگی و از بین بردن عزت و #اراده_ملی و تئوریزه کردن #ما_نمی_توانیم؛ عامل همه بدبختی ها

🔺 در نزدیک ترین تحلیل جدی بعد از #مشروطه که در یادداشت قبل عرض کردیم نقطه کلیدی غرب زدگی ایران اسلامی است، توسط یک عالم مجاهد و روشن بین یک تحلیل معجزه گونی ارائه می شود. تحلیل ایشان در مورد وضعیت بعد از مشروطه و روی کار آمدن رضاخان این است که مملکت اسلامی دچار مرض هایی شده است و در یک آسیب شناسی 4 عامل را به عنوان اسباب گرفتاری ملت به این مرض ها ذکر می کند که یکی از مهم ترین آن ها #یأس است و تقریر هم که می کنند می بینیم دقیقا معادل #ما_نمی_توانیم است؛
🔺 این عالم مجاهد حضرت #آیت_الله_شاه_آبادی استاد امام هستند که آتش این انقلاب را ایشان در جان مستعد امام انداختند. عالمی که همان اول رأس فتنه را تشخیص می دهد و به مقابله با رضاخان بر می خیزد و دست به تحصن 11 ماهه در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی می زند!
🔺 استعمار با القای فرهنگ #ما_نمی_توانیم ابتدا ملت ها را مسخ می کرد و بعد به راحتی آن ها را مستعمره می کرد، ابتدا استحمار و سپس استعمار و استثمار!
🔺 چند جمله از حضرت آقا در این زمینه:
🔹 «عزیزان من! صد سال به ما ملت ایران تلقین کرده بودند که شما نمی‌توانید؛ نمی‌توانید کشورتان را اداره کنید، نمی‌توانید عزت به دست بیاورید، نمی‌توانید ساخت‌وساز کنید، نمی‌توانید در میدان علم حرکت کنید، نمی‌توانید، نمی‌توانید؛ ما هم باورمان شده بود.»
(مراسم بیست و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی ره، 14/3/92)
🔹«در باور به خود ـ اعتماد به نفس ـ امام به مردم ایران «#ما_می‌توانیم» را تعلیم داد. امام قبل از آنکه «ما می‌توانیم» را به مردم ایران تلقین کند و تعلیم دهد، «ما می‌توانیم» را در وجود خود زنده کرد؛ اعتقاد خود را به توانائی شخصیتی خود، به معنای حقیقی کلمه، به مظهر بروز و ظهور رساند. …
همین باور به خود، در عمل امام، در گفتار امام، به ملت ایران منتقل شد.»
(مراسم بیست و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی ره، 14/3/92)
🔺 از آنجا که به فرموده خود آیت الله شاه آبادی (نقل امام از ایشان در کتاب چهل حدیث و ….) عزم جوهره انسانیت است؛ لذا می شود گفت که هر چه یک جامعه عزم و اراده داشته باشد آن جامعه کامل تر است، و تجلی این نکته در #اراده_ملی است؛ اگر ما می خواهیم در مقابل موج خانمان بر افکن مدرنیته و غرب زدگی بایستیم و جامعه اسلامی را بازسازی کنیم و به سمت #تمدن_اسلامی حرکت کنیم (که این همان عنصر کلیدی #پیشرفت است که در ادبیات آقا بسیار تکرار شده است) باید #اراده_ملی را جدی بگیریم؛ اراده و عزم ملی چیزی است که یأس را از بین می برد و در جامعه روح #ما_می_توانیم می دمد و جامعه را به حرکت در می آورد.
🔺 آقا در #بیانیه_گام_دوم که هم یک جمعبندی از راه 40 ساله ای است که آمدیم و هم یک مانیفست است برای راهی که در پیش داریم، چیزی که ایران را به عزت و پیشرفت در همه عرصه ها می رساند را #اعتقاد_به_اصل_ما_میتوانیم می دانند
🏷 اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید. (بیانیه گام دوم)
🔺 در اهمیت #اراده_ملی نیز حضرت آقا در بیانیه گام دوم، جان مایه پیشرفت همه جانبه و حقیقی را عنصری به نام اراده ملی معرفی می کنند؛
🏷 انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه‌‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد. (بیانیه گام دوم)
.