معنای اینکه اراده مردم مظهر اراده الهی است در دو لایه تکوین و تشریع

#يادداشت
#مقام_مردم
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_165
#جلسه_264

💠 معنای اینکه اراده مردم مظهر اراده الهی است در دو لایه تکوین و تشریع

1️⃣ اراده مردم مظهر اراده خداوند در لايه تكوين
🔺يكي از مباني اساسي نظريه (مردم سالاري ديني) اين است كه اراده مردم، مظهر اراده الهي است؛ اين بحث در دو سطح تكويني و تشريعي قابل طرح است؛ در سطح تكويني و به صورت لمّي بحث ساده است، زيرا اراده تكويني خداوند به اين تعلق گرفته است كه اراده اش در عالم از مسير انسان جاري شود، لذا وقتي انسان و جامعه انساني به اراده برسد، اراده الهي به نحو تكويني در همين ظرف ظهور و بروز پيدا مي كند. اساساً مجراي جاري شدن اراده الهي در حيات اجتماعي از مسير اراده انسان ها است؛ البته اين اراده به دو شكل مثبت و منفي قابل جريان است؛ و خداوند در قرآن در دو آيه كليدي در هر دو شكل بيان كرده كه اساساً تغييرات اجتماعي مثبت و منفي از مسير اراده انساني رقم مي خورد.
🔺 آيه اي كه مثبت بيان مي كند مي فرمايد:
❇️ إنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰي يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ ﴿الرعد، 11﴾
🔺در اين آيه تغيير ما بقوم كه توسط خدا انجام مي شود متوقف بر تغيير ما بانفس شده است؛ يعني اگر مي خواهيد در جهت مثبت تغييري در اجتماعي ايجاد شود كه اين تغيير تغييري است كه خدا به صحنه مي آيد و رقم مي زند، راهش اين است كه خود آن قوم اراده كنند.

🔺آيه اي كه منفي بيان مي كند مي فرمايد:
❇️ ذلِكَ بِأَنَّ اَللّٰهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهٰا عَليٰ قَوْمٍ حَتّٰي يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ ﴿الأنفال‏، 53﴾
🔺در اينجا تغيير نعمت هايي كه خداوند به صورت پيش فرض بخشي را به همه انسان ها داده است و بخشي هم ناشي از تلاش هاي نسل هاي قبل به دست يك جامعه رسيده است، به اين صورت از دست مي رود كه اگر قوم اراده اي كند كه مستحق از دست دادن آن نعمت بشود، آن نعمت را خدا به صحنه مي آيد و از آن قوم مي گيرد.

2️⃣ اراده مردم مظهر اراده خداوند در لايه تشريع
🔺اما در لايه تشريع ابتدائاً سخت است كه بگوييم اراده انسان ها مظهر اراده تشريعي الهي است؛ چون اراده هاي انساني بالا و پايين زيادي دارد و گاهي حتي يك امت قيام كرده نيز ممكن است در اراده هاي خود به خطا برود، لذا نمي توانيم بگوييم اراده مردم همان اراده تشريعي خداوند است؛ چنين چيزي خطر جدي براي سكولار و عرفي كردن دين محسوب مي شود. لذا مردم مردم كردن اگر به فضايي كشيده شود كه اين مظهريت را براي اراده مردم قائل باشيم، مي تواند به سكولار كردن دين كشيده شود.
🔺 اما اگر يك نگاه فرايندي به اراده مردم داشته باشيم مي توان ادعا كرد كه فرايند اراده انسان ها دقيقاً همان اراده تشريعي خداوند است. اين ادعا را هم به دو صورت مي شود بيان كرد؛ يكي در سطح اراده كلي همه انسان ها در طول تاريخ، اين بحث يك عنوان فني در فلسفه تاريخ است و انديشمندان معاصر مباحثي را مطرح فرمودند؛ يكي از اين انديشمندان شهيد مطهري است؛ ايشان حركت كلي تاريخي انسان را به صورت يك نمودار سينوسي با شيب رو به بالا قائل هستند، يعني درست است كه حركت كلي اراده تاريخي انسان فراز و نشيب دارد ولي شيب اين نمودار رو به بالا است و فرايند اراده كلي انسان در طول تاريخ به سمت نقطه كمالي است كه شريعت براي او در نظر گرفته است.
🔺 يك سطح ديگر هم اراده كلي يك جامعه و امت قيام كرده است، يعني امتي كه جهت كلي و هويت آن به سمت قيام الهي است، با وجود اينكه در مسير كلي حركت خود ممكن است فراز و نشيب هايي داشته باشد و در برهه هايي از زمان دچار خطاهايي شود، اما اگر فرايندي نگاه كنيم، فرايند كلي اراده هاي اين جامعه در جهت مثبت و حركت رو به تعالي است؛ يعني اين جامعه را اگر فرصت بدهي و اراده هاي خطاي او را سركوب نكني، نهايتاً در خيز بعدي نمودار سينوسي خود علاوه بر اينكه در قله بالاتري قرار مي گيرد با يك شيب رو به بالا، اراده هاي خود را اصلاح و ارتقا خواهد داد. درست است كه پيشرفت با شيب خطي و تند مطلوب است، ولي با توجه به سنت رشد تدريجي و همچنين تجربه كردن جوامع براي ارتقاي فهم و عمل رشد يافته تر در مرحله بعد؛ گاهي ممكن است بهترين انتخاب در حال حاضر اين امت همين انتخاب خطايي بود كه انجام دادند. البته اين به معناي نپذيرفتن اصل خطا بودن آن اراده خاص در آن مقطع نيست.
☑️ لذا مي شود قائل به اين شد كه اگر به صورت فرايند نگاه كنيم، مي توانيم قائل به نوعي عصمت براي اراده هاي امت قيام كرده شويم.

پیشرو و جلودار بودن

#یادداشت
#مقام_مردم
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_17
#جلسه_264

ممکن است برخی علاقه مند باشند رابطه ولی فقیه با مردم را در نظام اسلامی، رابطه فرماندهی و تبعیت تعریف کنند. بدین معنا که ولی فقیه فرمان می دهد و مردم تبعیت می کنند. گرچه این تصور در نگاه اول زیبا به نظر می رسد و ولایت مداری و اطاعت از ولی فقیه را در ذهن ما زنده می کند، ولی در واقع با این نگاه، مردم به حاشیه رانده شده و عملا از مردم سالاری دینی، تنها پوسته ای بی معنا باقی می ماند. در چنین حالتی، پوزیشن مردم، پوزیشن وسط میدان بودن نیست؛ چرا که همیشه مردم منتظر فرمان ولی هستند و حتی رابطه ال در این نگاه، فرمان ولی هم در اکثر موارد روی زمین می ماند.
اما نگاه دوم رابطه ولی فقیه و مردم را، به نحو مشارکت و هدایت می داند. مردم در تمامی امور سیاسی و اجتماعی حکومت مشارکت و دخالت می کنند، ولی فقیه نیز، در موارد مقتضی خواست و حرکت عمومی مردم را هدایت می کند‌. ولی فقیه کسی است که مردم و ظرفیت های مردمی را به خوبی ساخته و مردم را با سمت هویت برتر و متعالی تر سوق می دهد.
در ایده مردم سالاری دینی، نه تنها ولی فقیه حامی مردم می شود، بلکه باید ساختار سیاسی، اقتصادی و … نظام اسلامی نیز، باید به گونه ای باشد که مردم جلودار باشند و ساختارها، حامی مردم؛ کما اینکه در برخی از مقاطع جنگ، همین را شاهد بودیم. نیروی مردمی بسیج در اکثر عملیات های جنگی پیشرو و تعیین کننده اصلی بودند و دستگاه های نظامی تنها حامی آنها بوده و از آنها پشتیبانی می کردند.
سیستم اقتصادی مطلوب نیز، سیستمی است که مردم به صحنه بیایند و اقتصاد کشور را به پیش ببرند.
اینکه می بینیم ولی فقیه مستقیم با مردم صحبت می کند و اکثر خط دهی های مهم نظام را در دیدار با اقشار مختلف مردم مطرح می کند، بخاطر پیشرو و جلودار بودن مردم است.

داستان ما و قانون اساسی

#امید_فشندی
#یادداشت_140
#جلسه_264
#مشخصات_اسلام

داستان ما و قانون اساسی

مردم‌سالاری لایه‌های مختلفی دارد؛
تا كدام سطح و لایه حاضریم كه سالاریت اراده‌ی مردم را بپذیریم؟

قانون اساسی ما گرچه در آغاز عبور از یك انقلاب ملّی و فرا قومی/مذهبی به یك حركت مذهبی و حتی فرقه‌ای شد، اما به‌هرحال بالاترین میثاق ملّی و بن‌مایه‌ی حقوقی هویت ملّی ماست و باید محور تعامل مردم و حاكمیت قرار گیرد.

گرچه ما – حزب‌اللهی‌ها و ولایت‌مداران – ولایت‌فقیه را نه صرفا اصلی از فصول قانون اساسی بلكه فراتر از قانون و حاكم بر آن می‌دانیم، اما توجه نداریم كه فقط #قانون است كه می‌تواند ضامن #نظم_امور و اداره‌ی كشور قرار گیرد.

رهیابی به ژرفای #طریقی و #حقیقی ولایت‌فقیه در گرو پایبندی به ظواهر #شریعی آن است كه در قانون اساسی ما تجلّی یافته.

چرا ما حسّ ناموسی به قانون اساسی، سیاست‌ها كلان ابلاغی و قوانین جاری كشور نداریم؟

آخرین وصایاى امام را به یاد بیاورید؛ قانون، فصل‏ الخطاب‏ است؛ قانون را فصل‏ الخطاب‏ بدانید. (بیانات در خطبه‌ی نمازجمعه‌ی تهران – ۲۹ خرداد ۸۸)

مردم سالاری

#یادداشت
#مقام_مردم

#حامد_خواجه
#یادداشت_64
#جلسه_264

وقتی سخن از مردم سالاری است و قرار است مردم سالار باشند؛ این کدام مردم هستند که سالار اند؟ یا بهتر است بپرسیم کدام اراده‌های مردم در راس قرار می‌گیرند و سالار می‌شوند؟ کدام اراده و خواست مردم است؟ آیا هر خواست و اراده‌ای می‌تواند مورد توجه باشد؟ آیا هر خواست مردم ولو اینکه خلاف فطرت و طبیعت بشر و یا خلاف شریعت و دین هم باشد، باید در راس قرار بگیرد و مورد توجه باشد؟

پاسخ روشن است، این طبیعی است که وقتی دین و شریعت این سالاریت مردم را تایید و امضا و حتی تا حدی می‌توان گفت توصیه می‌کند، قطعا خواستی مد نظر است که شرعی باشد. خواست و اراده‌ای که خلاف شرع نباشد وگرنه که دین و شریعت آن را امضا نمی‌کرد. لذا است که گفته می‌شود مردم سالاری دینی.

هر چند که اگر خواست‌های شرعی مردم به صورت تمام و کمال برآورده شود، خواست‌هایی خلاف شرع نخواهند داشت، انسان فطرتا میل به خوبی‌ها دارد و از بدی‌ها گریزان است.

نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است

#یادداشت
#مقام_مردم
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_55
#جلسه_264

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت آقا: « نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجی‌مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است. »

نظریه ی مردمسالاری دینی پیش از آن که حاوی یک ایده ی حکمرانی باشد، حکایت گر یک تفسیر خاص از هستی، از انسان، از خداوند، از روابط حاکم بر هستی و از سعادت است. و نهایتا مبتنی بر این ها نظریه ای پیرامون الگوی حرکت و سیر جامعه میدهد.

چنین تفسیری از چنان موضوعاتی، بی گمان از ابراز قضاوتی تعیین کننده پیرامون اقتصاد صرف نظر نمی کند.و بسیار تهاجمی هر دستور العملی که مغایرت با خودش داشته باشد را برکنار، غیر منتج و غلط میداند.
این تفسیر می تواند خودش را پس از گذر از سیاست هایی کلی در قالب یک مدل عملیاتی به بروز برساند.

حقیقت این است که همین مردمسالاری دینی، و همین نگرش دینی به مردم و جایگاه مردم است که ما را مجبور به اقتصادی مردمی میکند و از هر فرمولی که با این مساله در تعارض باشد بر حذر میدارد.
منکران و مخالفان اقتصاد مقاومتی نیز باید پیش از هر چیز تکلیف خودشان را با مساله ی مردمسالاری معلوم نمانید. که آیا بنا دارند مردم را به رسمیت بشناسند؟ یا خیر

اقای ظریف اگر شناخت تمدنی از مردم ایران میداشت خود را در موقف تقابل با میدان استکبارستیزی مردم قرار نمیداد.

#یادداشت
#مقام_مردم
#دکتر_ظریف
#جلسه_263
#محمد_صحرایی

اقای ظریف اگر شناخت تمدنی از مردم ایران میداشت خود را در موقف تقابل با میدان استکبارستیزی مردم قرار نمیداد.
مردم ایران یک تاریخ از ناحیه استکبار درد کشیده اند، یک تاریخ مبارزه کرده اند، او باید میفهمید که جایگاه سردار سلیمانی در قلوب مردم برخواسته از استکبارستیزی مومنانه اوست نه بخاطر روحیه میدان طلبی و گانگستری.
او نباید با آن عقلانیت غربی، مردم ایران را توبیخ میکرد.
درست است، دعا و مناجات با خداوند نیز باندازه استکبارستیزی، با مناجاتهای شبانه امیرالمومنین و حضرت زهرا، در خون این ملت دمیده شده
آری مناجاتهای امام سربریده زیر خنجر شمر در جان این ملت ثبت است
اما این مناجات نه آن مناجاتی ست که توئیت میشود و بین 80 میلیون نفر پخش میشود
اینچنین مناجاتی نمی تواند برای ایستادن در مقابل روحیه استکبارستیز این ملت، جاده ای صاف کند.
این مناجات بی ریشه است در این تمدن
مردم این را به رویشان نمی آورند اما از اعماق وجودشان فرق ایندو مناجات را می فهمند.
ممکن است عده ای او را بخاطر اینکه از طرف کری، جواد صدا زده میشود حلوا حلوا کنند اما در بزنگاه، خواهد دید که چگونه توسط این ملت کنار گذاشته خواهد شد.
این آن عقلانیتی نیست که بتواند در مقابل فهم عمیق عقلانی برخواسته از دینِ مردم ایران دوام بیاورد.

رهبر انقلاب در وصف سردار دلها

#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_61
#جلسه_263
رهبر انقلاب در وصف سردار دلها فرمودند: قاسم سلیمانی یک مکتب است؛ این جمله را اگر اینگونه تفسیر کنیم که زاییده مکتب امام در عصر جدید انقلاب، مکتب قاسم سلیمانی است و این صغری را ضمیمه کبری دیگری کنیم که قلب مکتب امام، مردم سالاری است، می بایست شواهدی دال بر این ارتباط بیابیم و بتوانیم نسبت مکتب سلیمانی با مردم سالاری دینی چگونه است و این مکاتب تا چه حد بر هم تطابق دارد.

سیدالشهداء مقاومت، در سخنرانی که شاید زیاد دیده شده باشد، در جمعی مطرح میکند که: «در وصیت نامه حضرت امام جمله ای است که اوج عاطفه حضرت امام به ملت ایران است و در عین عاطفه دریایی از حکمت گنجانده شده است، حضرت امام می فرماید ملت ایران که جانم به فدایشان باد
ملتی که مستحق جانی همچون جان امام است، جان من، جان حسین بادپا، جان اله دادی، جان جمالی و جان همه شهیدان ما ارزش دادن و فدا شدن در راه این ملت را دارد.»

اگر بخواهیم یکبار مکتب سلیمانی را معرفی کنیم به نظرم باید همین یک بند را شعار این مکتب قرار داد زیرا که مکتب سلیمانی حجیتی بر مردم قائل است که فداشدن برای مردم را جهاد فی سبیل الله دانسته و شهادت را فدای ملت شدن میداند لذا در این مکتب دفاع از حرم و شهدای مدافع حرم، شهدای فدا شده برای ملت تفسیر میگردد.

این گونه تصور میکنم که در مکتب پیرجماران اگر کسی به ارمغانی از کمالات دست یابد همین است که هویت او یک گزاره شود و آن: فدا شدن برای ملت باشد؛ اگر این هویت در شخصی شکل بگیرد بی درنگ او شهید خواهد شد. طوبی لکم و لنا

توضيح دو قيد سالاريت و ديني در كليد واژه مردم سالاري ديني

#يادداشت
#مقام_مردم
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_164
#جلسه_263

💠 توضيح دو قيد سالاريت و ديني در كليد واژه مردم سالاري ديني

1️⃣ سالار:
🔺 كلمه سالار به معناي فرمانده و سردار آمده است؛ در لغت نامه دهخدا آمده (سالار. (اِ) در پهلوي و در پازند «سالار» ارمني «سلر» . همريشه و هم معني سردار. / سردار بزرگ / مهتر و امير / سپه سالار / سپهبد / سركرده / اميرالجيش)
🔹خرد باد همواره سالار تو / مباد از جهان جز خرد يار تو. (مولوي)
🔹سپاهي كه عاصي شود بر امير / ورا تا تواني به خدمت مگير
ندانست سالار خود را سپاس / ترا هم نداند، ز غدرش هراس (سعدي)
🔹چو افراسياب آن سپه را بديد / كه سالارشان رستم آمد پديد (فردوسي)
🔹باده را بر خرد مكن غالب / ديو را بر ملك مكن سالار (خاقاني)

🔺همانطور كه مي بينيم در معناي سالار يك نوع فرماندهي و جلوداري و معيار بودن خوابيده است؛ لذا در تركيب (مردم سالاري ديني) سالاريت به معناي اين است كه مردم محور و جلودار و معيار حركت اجتماعي خواهند بود؛ خود اين اصطلاح نشان دهنده اين است كه در نگاه واضع آن نقش مردم يك نقش معيار است، يعني او براي مردم يك مشروعيتي قائل است.

2️⃣ ديني:
🔺 براي فهم اينكه قيد ديني در كليدواژه (مردم سالاري ديني) به چه معناست بايد ببينيم اساساً مردم سالاري غير ديني چه معنايي دارد. از آنجا كه دين خود را مطابق فطرت بلكه خود فطرت انساني مي داند (فطرة الله التي فطر الناس عليها … ذلك دين القيم!) در هر جايي كه دين محور و عليه المدار حركت اجتماعي جامعه نباشد، قطعاً و بتاً خواست و اراده عمومي انسان ها محور نخواهد بود، اين دين است كه انسان را خليفة الله مي داند و براي انسان كرامت قائل است و او را مخلوقي مي داند كه خلقت او تبارك الله به خالقش دارد؛ از فضاي ديني آن هم اسلام ناب فاصله كه بگيريم، اساساً انسان به اين معنا كرامت و احترامي ندارد، لذا در جامعه غير ديني قطعاً محور حركت اجتماعي به دست ملأ و مترفين خواهد افتاد و جريان هاي زر و زور و تزوير حتي اميال فطري انسان مثل آزادي خواهي و معنويت گرايي را نيز به نفع خود و براي به استحمار و استعمار در آوردن انسان مصادره خواهند كرد؛ در جامعه غير ديني مردم هيچ سالاريتي نخواهند داشت ولو با شعار دموكراسي سر آن ها كلاه بگذاريم و در نهايت يك طبقه سرمايه دار همه مقدرات جامعه را به دست بگيرند.
🔺لذا قيد ديني در اصطلاح مردم سالاري ديني يك قيدي توضيحي نيست بلكه يك قيد احترازي و تأسيسي است؛ اين حتي به معناي اين نيست كه در عمل در جامعه غير ديني مردم سالار نخواهند بود، بلكه حتي در لايه نظر هيچ ايدئولوژي اي نمي تواند و نخواهد توانست براي انسان سالاريت و محوريتي قائل شود، چون در غير ايدئولوژي ديني مردم در افقي قرار نمي گيرند كه اراده آن ها بخواهد محور حركت اجتماعي قرار بگيرد.

برای مبارزه با رژیم شاه تزهای مختلفی مطرح بود

#یادداشت
#مقام_مردم
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_16
#جلسه_263

برای مبارزه با رژیم شاه تزهای مختلفی مطرح بود و بعضا عملی هم، شد؛ مثل قیام مسلحانه! اما آنچه موفق شد، ایده امام بود. بسیج کردن مردم و مردم را پیشرو نهضت قرار دادن. پس از انقلاب زمینه آن بود که همچون سایر انقلاب ها مردم به خانه های خود برگردند و انقلابیون بر مردم حکومت کنند؛ اما امام از همان ابتدای انقلاب، مردم را در همه امور سیاسی مشارکت داد و رای و خواست مردم را، میزان و ملاک قرار داد.
پیشبرد صحیح انقلاب در راستای اهداف خویش نیز، تنها با این نگرش و التزام با لوازم آن ممکن است. تنها در صورتی که به خواست عمومی مردم توجه کرده و آن را سرلوحه جهت گیری ها و عملکرد خود قرار دهیم.
این رویکرد، در برخی موارد به ظاهر آفاتی نیز، دارد؛ ممکن است منجر به روی کار آمدن دولتی باشد، با گفتمانی غلط! اما مردم سالاری دینی اقتضا می کند که وقتی خواست عمومی مردم به دلیل اشتباه محاسباتی تصمیم غلطی است، که آثار منفی کوتاه مدت نیز دارد، حکومت اسلامی نیز، تحت عنوان نرمش قهرمانانه با این تصمیم همراهی کند، تا تجربه تاریخی ملت افزایش یابد.
این روش تربیتی در حکومت داری، رشد ملت را در طول زمان در پی دارد و چون مردم مفطور به فطرت الهی هستند، تصمیمات کلی که مسیر نظام را به طور کامل منحرف کند، نمی گیرند. بلکه باید تصمیمات غلط مردم را، به مثابه لغزش یا نشستن یا حرکت با سرعت کم در مسیر رسیدن به قله در نظر گرفت؛ حرکت به سمت قله است، اگر چه مشکلاتی هم، در طول مسیر پیش می آید؛ ولی این مشکلات در حرکت کلی انحراف جدی ایجاد نمی کند.

دین و انسان، كدام‌یک برای دیگری؟

#امید_فشندی
#یادداشت_139
#جلسه_263
#مشخصات_اسلام

💠 دین و انسان، كدام‌یک برای دیگری؟

دین برای انسان و خدمت به او آمده؟
یا انسان در خدمت دین است و در بند آن؟

تقریر مشهور از ادیان و اسلام این است كه آمده‌اند تا سوار انسان شوند و او را رام كنند؛ از انسان تسلیم می‌خواهد و خلاصه انسان محور و پیشران نیست و دین راهنما، بلكه دین و متون و مفسّران آن میدان‌دارند و عموم انسان‌ها هم پیرو و مؤمن و تكلیف‌دار.

تفاوت این دو رویكرد ساده نیست!

یكی از محورهای جریان #اصلاح‌گری_دینی در دو قرن اخیر، تقریرهای انسان‌گرایانه از دین بوده، ازجمله تقریری كه از اسلام در دوران نهضت اسلامی ارائه می‌شد، عرفانی و معرفتی و حق‌مدار و انسان‌محور … نه صرفا تكلیف‌مدار و فقه‌محور، گرچه بعد از پیروزی انقلاب و تشكیل نظام اسلامی، اسلام شریعت‌محور (فقه مرسوم) فرمان نگهبانی و اداره كشور را به دست گرفت.

امام #موسی_صدر در بخش‌های آغازین خطبه‌ی موعظه‌ی آغاز روزه، در كلیسای كبوشیین بیروت (۱۹ فوریه ۱۹۷۵ – ۳۰ بهمن ۱۳۵۳) می‌گوید:

#برای_انسان_گرد_آمده‌ایم، انسانی كه ادیان برای او آمده‌اند، ادیانی كه یكی بوده‌اند و هركدام ظهور دیگری را بشارت می‌داده است و یكدیگر را تصدیق می‌كرده‌اند. خداوند، به‌ واسطۀ این ادیان، مردم را از تاریكی‌ها به سوی نور بیرون كشید و آنان را از اختلافاتِ ویرانگر نجات داد و پیمودن راه صلح و مسالمت آموخت. ادیان یكی بودند، زیرا در خدمتِ هدفی واحد بودند: دعوت به سوی خدا و خدمتِ انسان. و این دو نمودهای حقیقتی یگانه‌اند. و آن گاه كه ادیان در پی خدمت به خویشتن برآمدند، میانشان اختلاف بروز كرد. توجه هر دینی به خود آن‌قدر شد كه تقریباً به فراموشی هدفِ اصلی انجامید. اختلافات شدت گرفت و رنج‌های انسان فزونی یافت. https://b2n.ir/y71535

امثال آقای #سیدحسن_آقامیری در ایران https://www.youtube.com/c/Hasanaghamiri/about و #سیدعلی_طالقانی در عراق https://b2n.ir/g55287 ، از دسته‌ی این اندیشمندان دینی و مبلغان مذهبی هستند.

اختلاف نظر بین علما امری اجتناب ناپذیر و حتی لازمه تولید علم است.

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_47
#جلسه_263

#مقام_مردم
#مکتب_امام

1️⃣ اختلاف نظر بین علما امری اجتناب ناپذیر و حتی لازمه تولید علم است. اما همین اختلافات می تواند آسیب زا باشد، اگر به هر دلیلی به جای این که این اختلافات موجب هم افزایی شود، موجب اصطکاک و یا نفی یک دیگر و یا انحراف یک جریان شود.

2️⃣ جایگاه و مقام مردم در اندیشه امام خمینی و تقریر ایشان از نگاه اسلام به مردم، فاصله زیادی با برداشت رایج جریانات حزب الله و تفکرهای اسلامی دارد. اینجا یک اختلاف نظر مشاهده می شود. حوزه، حزب الله و جریانات مختلف وابسته شان، نه در نظر و نه در عمل، چنین باوری ندارند. شواهد و قرائن زیادی برای چنین اختلاف دیدگاهی وجود دارد. از لایه های سطحی و پایین دستی کف میدانی که «مردم نمی فهمند» تا لایه های بنیادی و نظری «نظریه ولایت فقیه» و بحث «مقبولیت و مشروعیت و نحوه رد دموکراسی و نحوه پذیرش جمهوریت» همه صحه می گذارند بر این که اندیشه رایج ما، فرسنگ ها با مکتب امام و رهبری در رابطه با مردم فاصله دارد.

3️⃣ مکتب امام، به آزاداندیشی و نظریه پردازی و صاحبان تفکر و اندیشه بسیار نیاز دارد. دائما باید در رصد مخالفان و موافقان باشد و نو به نو به روز شود. اما آسیب آنجایی رخ می دهد که نظریه مخالف (نظیر تفکرات لیبرال) حاکم شود. اینجاست که دیگر اختلاف نظر نه تنها سازنده نیست و مخرب نیز هست.

4️⃣ مردم سالاری را اگر قلب مکتب امام بدانیم، و گزاره دوم را اگر بپذیریم، مسئله خطرناک می شود. یعنی جریان حزب اللهی ما و حوزه ما، فرسنگ ها از قلب مکتب امام فاصله دارد. مسئله به اینجا ختم می شود؟! یعنی فقط در رابطه با جایگاه مردم در اندیشه و عمل، با مکتب امام تفاوت داریم یا موضوعات دیگری نیز وجود دارد؟! ظاهرا موضوعات ریز و درشت بسیاری وجود دارد که تلقی حوزه و تلقی حزب الله با نظر امام و رهبری -به عنوان فصل اخیر و راقی ترین قرائت از اسلام- ، فاصله زیادی دارد. این بار البته با پدیده بسیار بسیار خطرناک تری مواجهیم.

5️⃣ این اختلاف نظر، و این تعویق فکری از کجا ناشی می شود؟ عوامل مختلفی را می توان بر شمارد اما شاید مهمترین عامل آن، عدم مرجعیت مکتب امام و به حاشیه رفتن آن و محور قرار گرفتن اندیشه های دیگر باشد. این اندیشه های دیگر را خرده مکتب های درون جریان حزب الله می دانیم که جای مکتب اصلی را گرفته اند و در نتیجه نه تنها سازنده نیستند که در نقش فعلی شان مخرب نیز هستند.

6️⃣ این اختلافات در سطوح مختلف اثر گذار است و حرکت انقلاب اسلامی را منحرف و یا کند می کند. از لایه های سیاسی و ژورنالیستی تا لایه های تولید علوم انسانی و حتی لایه های بنیادی تر. به طور مثال در روش شناسی تولید علوم انسانی، می توان با رویکرد مکتب امام وارد شد و می توان با رویکرد سنتی حوزه. می توان جایگاه مردم را در تولید اقتصاد اسلامی، این چنین دانست و می توان مشروعیت را تنها از خدا دانست. حاصل آن که نتیجه بسیار متفاوت می شود و سر از یک ابادی دیگری در می آورد.

جریانات رقیب مکتب امام در درون حزب الله

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_48
#جلسه_263

#مقام_مردم
#مکتب_امام

❌جریانات رقیب مکتب امام در درون حزب الله

1️⃣ تفکر سنتی حوزه. همان چیزی که برخی از آن به حوزه نجف یاد می کنند. آن حوزه سیاست گریز منزوی بعد از مشروطه. این تفکر رایج، در بدنه بخش عمده ای از حوزه وجود دارد و حتی بخش زیادی از جریان حزب الله هم تحت تاثیر چنین تفکراتی هستند.
2️⃣ آیت الله مصباح و موسسه امام خمینی. این تفکر که قدرت بسیاری پیدا کرده است و حتی می توان گفت قرائت معیار جریان حزب اللهی را شکل داده و تفکر امام و رهبری را نیز به حاشیه برده، به یک معنا بزرگترین رقیب مکتب امام در درون جریان حزب الله است. فاصله زیاد این اندیشه با مکتب امام را می توان به راحتی نشان داد. البته این اختلاف نظر بسیار خوب است تا وقتی که این قرائت تبدیل به قرائت معیار نشده باشد. اما وقتی تقریبا تمام جنبش دانشجویی و اکثریت بدنه حوزه برای تولید علوم انسانی و هم چنین علوم عقلی را به خودش اختصاص می دهد، وقتی طرح های بزرگی نظیر طرح ولایت و یا دوره های آموزشی و پژوهشی موسسه اجرایی می شود، دیگر نمی توان به راحتی از کنار اختلافات این جریان گذر کرد.
3️⃣دانشگاه امام صادق. با نحوه ورودش در تولید علوم انسانی و مواجهه با غرب و همچنین با نحوه ورودهای سیاسی و تربیتی در تولید به اصطلاح مدیر برای جمهوری اسلامی.
4️⃣ مرحوم سید منیر، آیت الله میرباقری و جریان فرهنگستان
5️⃣ محمدرضا حکیمی، مکتب تفکیک و بخش زیادی از جنبش های موسوم به عدالتخواهی
6️⃣ جریاناتی مانند دانشگاه مفید. البته به نظر لطمه این جریانات کمتر باشد. چون تکلیف جبهه انقلاب با آنها روشن تر است و موانع جدی ای برای شناخت و امتداد مکتب امام نیستند.

7️⃣ … شما می توانید به این لیست بیفزایید.

⁉️ نمی دانم حتی شاید در نگاه افراطی تر مثلا علامه طباطبایی، یا شاید مثلا تفکر شهید صدر، شاید مثلا تفکر شهید مطهری و حتی شاید تفکر شهید بهشتی، فاصله هایی با مکتب امام داشته باشند که اگر تلقی رایج شوند،از تفکر ناب امام فاصله گرفتخه ایم.

❇️ به نظر باید در میزان توجه به اندیشه ناب امام و رهبری و همچنین وزن دهی به جریانات درون جبهه انقلاب، باز بینی های جدی ای صورت بگیرد. تا بتوان حرف های ناب مکتب امام را به صحنه میدان آورد. تقدس صاحبان اندیشه و علمای انقلابی سر جای خودش باقی است اما این احترام، نباید مانع مشاهده اختلافات با مکتب امام بشود.

امامت امت یعنی چه ؟

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#امامت_امت
#مردم_سالاری
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_66
#جلسه_262

 

امامت امت یعنی چه ؟

دو تقریر و خوانش برای امامت امت می توان داشت. و باید دید کدام یک از این دو تقریر و خوانش مراد حضرت امام بوده است.

تقریر اول : یکبار امت را به معنای امم و مردم کل جهان می بینیم و امامت امت یعنی این که مردم ایران به عنوان امام و الگوی این امم قرار گرفته اند و قرار است هدایت و سر رشته داری این امت ها را بر دست بگیرند.

تقریر دوم : خوانش دوم این است که مراد از امت همان امت ایران و مردم ایران می باشد. و معنای از امامت امت یعنی امامت و رهبری مردم و امت ایران بر خود.

اساسا تقریر دوم با مسئله مردم سالاری و مقام مردم ارتباط وثیقی دارد و شاید بتوان ادعا کرد که اساسا تقریر و خوانش دوم است که یک حرف و سخن ویژه و نو می باشد .چرا که این مسئله که هر گروهی در میان گروه های دیگر پیشتاز و جلو دار باشد اساسا تبدیل به امام و راهبر آن ها می شود. و این نکته خاص و جدیدی نمی باشد. و لذا ملت و امت ایران به سبب جلو داری در قیام مردمی و حرکت مردمی، امام امم می باشد.

اما حال سوال اصلی ما مطرح می شود و این است که اساسا در این خوانش امامت یعنی چه ؟ این که یک مردم و امتی بر خود امام می شوند و خودشان سر رشته داری امور جامعه خویش را بر عهده می گیرند یعنی چه ؟ جنس این امامت از جنس همان امامت امام معصوم است ؟ نسبت امامت امت با امامت امام جامعه ( ولی فقیه ) چیست ؟ و …
این ها سوالاتی است که در باب مسئله امامت امت مطرح می باشد.

تفاوت نظریه مردم سالاری دینی با نزدیک دموکراسی

#یادداشت
#مقام_مردم
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_15
#جلسه_262

تفاوت نظریه مردم سالاری دینی با نزدیک دموکراسی

گرچه به ظاهر لیبرال دموکراسی مطرح شده در غرب با مردم سالاری دینی تشابهاتی (به خصوص در برگزاری انتخابات و تعیین مسئول با رای مردم) دارند، ولی تفاوت های اساسی و بنیادینی با یکدیگر دارند.
در دموکراسی، محور انسان است و امیال و خواسته های اوست، که بالاصاله مورد توجه قرار می گیرد. اما در مردم سالاری دینی، محور همچنان خداست و اختیارات مردم در حیطه آنچه خدا اجازه داده مطرح می شود. لذا در دموکراسی قانون را خود مردم مشخص می کنند و خواست اکثریت مردم، مشروعیت نیز می بخشد؛ اما در مردم سالاری دینی، قانون از طرف خداوند متعال تشریع شده است و مشروعیت را، خدا می بخشد. این تفاوت، نتیجه دیگری نیز، دارد و آن، اینکه در دموکراسی نسبی گرایی مطلق حاکم است؛ اما در مردم سالاری دینی، حق حاکم است.
آنچه معمولا از واژه مردم سالاری دینی به ذهن متبادر می شود، برگزاری انتخابات است. حال آنکه، مردم سالاری به مراتب عمیق تر و موثر تر از صرف حضور در انتخابات است.
مردم سالاری، یعنی مردم رهبرند و در شرایط مختلف، کنش گری می کنند. به عبارت بهتر، در مردم سالاری، مردم در وسط گود قرار دارند. در چنین نظامی مسئولین فقط جهت گیری های مردمی و ملی را به سمت و سوی صحیح هدایت می کنند

کدام مردم؟

#یادداشت
#مقام_مردم
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_55
#جلسه_262

بسم الله الرحمن الرحیم

کدام مردم؟

با نزدیک‌ شدن به فصل انتخابات و بالا رفتن تدریجی حرارت فعالیت های انتخاباتی جای یک طرح بحث بسیار مهم‌ با نامزدان ریاست جمهوری هست.

انتخابات در ایران به نحوی است که مردم کاملا سهم خودشان را در اداره ی حکومت حس میکنند، آنها متوجه اند که حضور یا عدم حضورشان، و انتخابشان، اموری واقعی با تاثیراتی واقعی و کف میدانی هستند.

میدانند اگر اکثریت ما تمایلمان به فلان‌ کاندیدا باشد و به او رای بدهیم قطعا همو رییس جمهور خواهد شد.

این‌مهم را سیاسیون هم‌خوب میدانند، و برای همین‌است که تمرکز ویژه ای بر تبلیغات و افکار عمومی میکنند.

در واقع انتخابات موسمی است که به زور و اجبار قانون اساسی، همگان‌موظفند به مردم رجوع کنند و برای مدتی کوتاه هم که شده خواست ایشان‌را ملاک‌قرار دهند، هر کاری که میخواهند بکنند باید آن‌را از رهگذر جمع بندی مردم‌پیگیری کنند.
چه بخواهند انتخابات تحریم شود، چه بخواهند حضور حداکثری باشد، و یا بخواهند شخص یا گفتمان مشخصی پیروز شود.

با عبارتی عامیانه میتوان‌گفت در این‌موسم، ریش همه ی سیاسیون در دست مردم است.

در چنین شرایطی یک‌پرسش بسیار ویژه را به مردم پیشنهاد میکنم تا از کاندیداها بخواهند در مورد آن نظرشان را شرح دهند و اگر لازم شد عملا اثبات کنند یا در کارنامه ی خودشان نشانش دهند.

و آن پرسش این است‌ که: ” به سراغ کدام‌ مردم‌آمده اید؟ ” دیدگاه شما در مورد مردم‌چیست؟
از مقام و جایگاه مردم‌چه تلقی ای دارید؟

از ایشان بپرسند آیا شما مردمسالاری را قبول دارید؟ کدام مردم را قبول دارید و چگونه سالارشان میدانید؟

به مردم مان پیشنهاد میکنم تا پاسخ درخوری که مناسب با فطرت شان، و عزت و کرامت شان نیست دریافت نکرده اند، به کسی نمره ی قبولی ندهند. و ریش کسی را رها نکنند.

مردم‌سالاری، توصیف یا توصیه؟

#امید_فشندی
#یادداشت_138
#جلسه_262
#مشخصات_اسلام

💠 مردم‌سالاری، توصیف یا توصیه؟

در ظاهر امر به‌نظرمی‌رسد كه مردم‌سالاری اسلامی نمی‌تواند به‌عنوان یك توصیه الزامی (تكلیف شرعی) از سوی عالمان دینی به جامعه‌ی اسلامی عرضه شود، بلکه تناقض‌نماست، چون در صورت باور به سالاریت مردم، اساسا وجهی ندارد كه از پایگاهی به نام دین و شریعت (آن هم شریعتی فقهی) بخواهیم برای مردم تكلیف مشخص كنیم، به ایشان حق بدهیم كه سرنوشت خود را به دست گیردند و …

پس بهتر نیست كه مردم‌سالاری را در لایه‌ی بینش و باور اسلامی مطرح كنیم؟ به این معنا كه اسلام اساسا انسان و آگاهی و اراده‌ی او را محور تحولات و مناسبات اجتماعی می‌بیند و بنای جامعه‌پردازی و نظام‌سازی را هم بر كانون اراده‌ی ملی می‌داند؟

انتخابات که یکی از مهم ترین صحنه های بروز و ظهور ی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#حلقه_اندیشه_کلامی
#مردم_ابزاری
#مردم_سالاری
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_65
#جلسه_261

با گذشت چهل و دو سال از استقرار جمهوری اسلامی در ایران عزیز ما، اما هنوز صحنه انتخابات که یکی از مهم ترین صحنه های بروز و ظهور یک حکومت می باشد، براساس مبانی جمهوری اسلامی اداره نمی شود. انتخاباتی که باید کمک به تحقق استقرار دولت اسلامی کند. تبدیل به یک لجن زار تبلیغاتی برای شومن های انتخاباتی شده است. لجنی از جنس لیبرال دموکراسی.

اما قصوری هم از جانب جمهوری اسلامی سر نزده است و باید این طور گفت که هرچه فریاد دارید بر سر جریان و امت حزب الله بزنید. جریان حزب الله اساسا تا کنون نتوانسته است از داشته ها و دارایی های خویش حراست کند و از آن طرف جریان لیبرال به شدت توانسته است داشته های ارزشمند و بزرگ حزب الله را به لجن برده و به عنوان نقطه ضعف و یا با حرفه ای گری به نفع خویش، مصادره کند.

وقتی اندیشمندان لیبرال، اساس جمهوری اسلامی که نشات گرفته از وحدت کلمه جمهوری اسلامی است را، به لجن التقاط برده و این کشف بزرگ خمینی کبیر را التقاط دانسته و او را به تلفیق جمهوریت لیبرالی و اسلامیت دینی متهم می کنند و حتی یک اندیشمند اسلامی سر از لاک خود بیرون نمی آورد و هیچ دفاعی از این هویت ارزشمند جمهوری اسلامی نمی کند، دیگر چه توقع نا به جایست تا برای به قهقرا رفتن انتخابات و لجن زار شدن آن کسی کاری کند.

جمهوری اسلامی تحقق حکومت اسلامی با مبنای مکتب امام خمینی ره می باشد. مکتبی که قوی ترین و غنی ترین تقریر از اسلام ناب محمدی را دارا می باشد. این قرائت از اسلام، قلب حاکمیتی خویش را مردم سالاری دینی می داند. و اساسا بین مردم سالاری دینی با دموکراسی غربی تفاوت قائل است. تفاوتی که بارها و بارها از زبان مفسر و سکان دار این مکتب شنیده شده است. و دائما به حراست و حفاظت از این مبنا توصیه شده است.

((مبنای مردم سالاری دینی با مبنای دموکراسی غربی متفاوت است. مردم سالاری دینی – که مبنای انتخابات ماست و برخاسته ی از حق و تکلیف الهی انسان است – صرفا یک قرارداد نیست. همه ی انسان ها حق انتخاب و حق تعیین سرنوشت دارند؛ این است که انتخابات را در کشور و نظام جمهوری اسلامی معنا می کند. این، بسیار پیشرفته تر و معنادار تر و ریشه دار تر از چیزی است که امروز در لیبرال دموکراسی غربی وجود دارد؛ این از افتخارات ماست؛ این را باید حفظ کرد. ))
1384/03/14 – بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی

اما مسئله اصلی این است که باید ببینیم انتخابات با مدل فعلی خویش در جمهوری اسلامی، تا چه اندازه به الگوی مردم سالاری دینی که قلب مکتب امام می باشد نزدیک است و از آن تغذیه می کند.

مردم سالاری دینی یعنی رهبری مردم و امت. یعنی هدایت و سر رشته داری امور جامعه توسط مردم و امت. این غنی ترین و کامل ترین تفسیر و تعریف از مردم سالاری می باشد.
اما حال فقط کافیست نگاهی به کارزار انتخابات بیاندازیم. تا متوجه شویم صحنه ای که می توانست به یک اقتدار تاریخی و حکمرانی برای جمهوری اسلامی تبدیل شود، تبدیل به یک لجن زار لیبرالیستی شده است.

صحنه ای که باید تبدیل به سالاریت مردم می شد، تبدیل به ابزاریت مردم شده است. ابزاریتی از جنس تفکر و فرهنگ اومانیستی و لیبرالیستی. وقتی در فرهنگ و تمدن غربی انسان به یک حیوان ابزار ساز تعریف می شود. ابزاریت تبدیل به فصل اخیر هویت غربی و مدرن می شود. و این فصل اخیر سعی بر حضور در تمام شئون تمدن غرب می کند و خود را حکمفرمای بر این تمدن می کند. با این نگاه دیگر ابزاریت مردم در انتخابات به شیوه لیبرالی نباید خیلی تعجب بر انگیز باشد.

اما در فضای حکمت اسلامی، انسان به حیوان ناطق تعریف می شود و نطق و عقل فصل اخیر این تعریف می باشد. و عقلانیت فصل اخیر هویت انسان و جامعه اسلامی می شود. و لذا این عقلانیت تا همه مرز های این هویت بسط پیدا می کند و وقتی به صحنه انتخابات می رسد به دنبال سالاریت عقل مردم در اداره کشور می باشد.
اما لیبرال دموکراسی فقط و فقط به دنبال ابزاریت مردم برای اداره یک انتخابات می باشد. ابزاریتی که فقط یک مهر تایید حداکثری برای نحوه حکمرانی و اداره کشور می باشد.

 

با این توضیحات ؛ حال به صحنه اداره انتخابات در کشور نگاهی بیاندازید. انتخاباتی که ملاک اصلی در آن، فقط رای آوری شده است. و برای این رای آوری دست به هر اقدامی زده می شود. تخریب رقیب ، دوگانه سازی و دو قطبی سازی ، هیجان و جنجال زیاد و … همه و همه به ایجاد یک رقابتی ناسالم و لجن زار از جنس لیبرالیستی کمک می کند.

در صحنه ای که رقم خورده است کاندید ها بیش از آن که به دنبال اثبات خود برای مردم و تاییده گرفتن از آن ها برای ایجاب های گفتمانی خویش باشند، به دنبال رد و تخریب و سلب اشخاص رقیب هستند و این یعنی از کار افتان عقل و عقلانیت در صحنه انتخابات و دوری انتخابات از مبنای مردم سالاری و نزدیکی آن به مبنای مردم ابزاری.
در این صحنه مردم بیش از این که به ایجاب های مدیریتی و برنامه ای جریان ها توجه کنند. به فن خطابه و فن تخریب گری مناظره ای افراد توجه می کنند. و این اتفاق شوم و ناگوار آنقدر بسط و گسترش یافته است که تبدیل به رویکرد اصلی همه گروه ها در انتخابات شده است. و حتی جریان به ظاهر حزب الله نیز برای پیروزی در انتخابات به این شیوه استمساک می کند. و متاسفانه این صحنه آنقدر وجاهت و وقاحت و سفاهت پیدا کرده است که حتی دیگر به صورت رسمی و علنی هر جریان برای حضور در انتخابات از نامزد های پوششی استفاده می کند. پوشش از چه ؟ پوشش و دفاعی برای تخریب های حریف . و پوشش و حمله برای تخریب کردن حریف.

این نحوه برگزاری انتخابات، محمود احمدی نژاد را تبدیل به یک اسطوره انتخاباتی می کند چرا که حال اپوزیسیونی او نسبت به همه جریان ها، یک حال فوق لیبرالی برای انتخابات است. لذا او در این صحنه به عنوان رای آور ترین نامزد می تواند خود را معرفی کند . احمدی نژادی که در این مدت گذشته فقط و فقط به تخریب رقبا خویش پرداخته و در صحبت هایش حتی یک طرح و برنامه ارائه نکرده است.

این همان لجن لیبرال دموکراسی غربی است که میراث تعفن بار جریان غرب گرا و غرب زدگی برای جمهوری اسلامی شده است.
و تا زمانی که این الگو اصلاح نشود تحقق دولت اسلامی در ایران محال است چرا که برای تحقق دولت اسلامی باید مردم در جامعه سالار باشند. و سالاریت مردم یعنی رهبری و سر رشته داری امور جامعه توسط مردم با عقلانیتی اسلامی.
و حتی اگر یک گزینه ایده آل در انتخابات رای هم بیاورد باز دولت به سمت اسلامیت و کارآمدی نرفته است چرا که این دولت نیز با مدل و شیوه لیبرالیستی بر سر کار آمده است و لذا دوباره جمهوری اسلامی باید خودش را در انتخابات شکست خورده بداند چرا که باز هم از مبنای مردم سالاری که قلب مکتب امام و جمهوری اسلامی است فاصله گرفته است و از پیروزی دور شده است. و مردم برای تحقق دولت اسلامی قیام نکرده اند.

#تاریخ_تمدن_اسلامی

#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_60
#جلسه_261
#تاریخ_تمدن_اسلامی
در برهه ای از تاریخ انقلاب به سر می بریم که شاید اگر بتوانیم به خوبی از این -بقول حضرت اقا- «پیچ تاریخی» عبور کنیم، لحظه لحظه های آن برای تمدنها مثال زدنی باشد؛ عبور از پیچ تاریخی که گفتمان انقلاب و نشعه های آن ظلمات مختلف تاریخ را می شکافد و خفتگانی را به فطرت الهیشان بیدار میکند. چه خواندنی می شود این تاریخ!!!

تاریخی با روی کار آمدن و قدرت گرفتن آنها که ذره ای به این گفتمان معتقد نبودند اما ساعتها سجده بر آستان حق ساییدند که خدا از گناهانشان درگذرد.

تاریخی که فتنه ها از پشت هم آمد تا جهانیان را به کورانه ترین نقطه بکشاند و همه را به یک افسار بکشد اما کورسویی، نقطه امید در دلشان روشن نگه داشت و طناب پوسیده هزارساله شان را پاره کرد.

اما افسوس هایی در دل این تاریخ هنوز وجود دارد، افسوس از اینکه افول مستکبرین به چشم و شهود رسید اما ادبیاتی نبود که بر موج این افول سوار گردد و دستان ناخدایان کشتی انقلاب را پر زور تر کند و به کمک آنهایی برساند که دل و امیدشان از کشتی تایتانیک بریده شده است.

تاریخ بعدها خواهد نوشت که اگر ذره ای این ادبیات مفاهمه با آنها که دل بریده از مستکبرین شده بودند،
پرجوهرتر در صحنه نبرد می آمد، میتوانست پرچمش را هرچه زودتر به قله اقتدار تاریخ بنشاند و در این شب عزیز میتوان گواهی داد که یارای هیچ بنی بشری نبود که با آن مقابله کند.

از این شب عزیز که مقدرها را به امضای ولی و صاحب تاریخ تمدن های متعالی می رسانند، میخواهیم که دست تقدیر الهی بر دستان آنهایی فشرده شود که آرزومند خواندن «تاریخ تمدن اسلامی» هستند که افسوس ها را شامل نباشد و امروز در گام دومشان، برگهایی از تاریخ تمدن اسلامی پر افتخار را به خود اختصاص دهند.

كدام مردم؟

#امید_فشندی
#یادداشت_137
#جلسه_261
#مشخصات_اسلام

💠 كدام مردم؟

در بحث از مقام مردم و مقوله‌ی مردم‌سالاری، هنوز تكلیف خود را با مردم مشخص نكرده‌ایم؛ دقیقا كدام مردم را صاحب‌مقام و سالار می‌دانیم؟

اگر دین و اسلامیت را #حیثیت_تقییدیه برای مردم‌سالاری بدانیم، در واقع این دین و اسلام – طبیعتا علمای اسلام – است كه سلارند نه مردم، پس چه ضرورتی هست كه بر مردم‌سالاری اصرار بورزیم؟

بله. طبیعتا در جامعه‌ای كه اكثریت آن مسلمان هستند، فرهنگ و بینش‌ها و ارزش‌ها اسلامی به فضا رنگ و سو می‌دهد، اما نه به‌عنوان یك #صافی_استصوابی!

#فتوت_و_میدان

#امید_فشندی
#یادداشت_135
#جلسه_260
#شاخصه‌های_اسلام

#فتوت_و_میدان

از واكنش‌های این روزهای #فَتَوِیه (اهل فتوت) به صوت منتشرشده از آقای #ظریف چه برداشت‌هایی می‌توان داشت؟

گرچه قریب‌به‌اتفاق رفقا در دوگانه‌ی میدان و دیپلماسی، حق را به میدان دادند و در كنار حاج قاسم و مقابل ظریف ایستاند، اما من این #هشدار را به خودمان می‌دهم كه همگی فرسنگ‌های از #میدان به دور هستیم.

در مقایسه با امثال ما، ظریف و حاج قاسم هر دو #مرد_میدان هستند، هر دو درگیر چالش‌های عینی هستند، ما اما اهل حرف هستیم كه باد هواست، دركی میدانی از چالش‌های اداره‌ی كشور نداریم.

گرچه می‌كوشیم كه از تریبون‌های رسمی، یك صدای واحد در مورد #فرمان نظام شنیده شود، اما جامعه درواقع باشتاب به‌سوی واگرایی پیش می‌رود، لایه‌ی فرهیخته و كارشناس و اهل فكر كشور از سیاست‌های رسمی و اعلامی نظام فاصله‌ی اساسی دارد.

یك طرف ما مثلا #امت_حزب‌الله و ولایت‌مداران سر تا پا دهن هستیم، مقابل خود هم طیفی به‌اصطلاح لیبرال و غرب‌زده و خودفروخته كه با بغض و كینه و نفاق در پی نابودی نظام هستند، ترسیم می‌کنیم.

در چنین فضای قطبیده‌ای كه سخن پیش از آنكه از دهان خارج شود، پاسخش آماده است، بیشتر به فضای جاهلیت نزدیكیم تا گام دوم انقلاب و فصل فرهیختگی.

هر طرف، برای خودی‌های می‌گوییم، تا خود را خنك كنیم
وگرنه از طرف مقابل گوشی برای شنیدن ما نیست
و چالش میدانی، مسئله‌ی ما نیست
و طبیعتا، درد حلّ آن را هم نداریم.

عجب عادت ناپسندی كرده‌ایم كه در پس هر حادثه، پی‌جوی نقش فرشته و شیطان هستیم.

تحلیل داشته باشیم
حتی جمع‌بندی و قضاوت داشته باشیم
حتی فرمان‌داری در میدان را شایسته‌ی یك فكر و طرف بدانیم

اما چرا اینگونه؟