جدی ترین نقد حزب الله به آقا !

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_53
#جلسه_210
#طرح_رهبری
#نقد_رهبری

✅ جدی ترین نقد حزب الله به آقا !

🔸 معمولا بر خلف چیزی که مشهور شده ، حضرت آقا خیلی نقد می شوند؛ هم در بین انقلابیون و هم در بین افرادی که خیلی میانه ای با گفتمان انقلاب ندارند.
دامنه ی این نقدها هم خیلی وسیع است و معمولا هر تصمیم و یا هر موضع گیری آقا با یک سری انتقاد در سطوح مردم و نخبگان مواجه می شود. ( خیلی جالبه که آقا هر کار هم بکند باز همه را نمی تواند راضی کند)

🔸 اما از آن جا که جوان مومن انقلابی هیزم خشک آتش انقلاب و یا حتی وقود این آتش محسوب می شود ، بررسی انتقادات و سوالاتی که این جماعت نسبت به عملکرد حضرت آقا مطرح می کنند اهمیتی مضاعف پیدا می کند.

🔸 در بین انتقادات جریان حزب اللهی به آقا هم تقریبا می توان همه ی تصمیمات و موضع گیری های آقا را مشاهده کرد. یعنی تقریبا هر تصمیم و هر موضع گیری مهمی با انتقاد یک بخش از جبهه مواجه می شود یا حداقل اگر بیان هم نمی شود به مذاق خیلی ها خوش نمی آید و به صورت تلخ با آن برخورد کرده و در حداقلی ترین حالت سانسور می شود!!

🔸 با این همه و علی رغم وجود نقدهای مختلف و بعضا متضاد جبهه انقلاب نسبت به آقا ، می توان جوهره ی واحدی برای همه ی این نقدها پیدا کرد! به عبارت دیگر اگرچه که هر دسته از جریان حزب اللهی در برخی مصادیق خاص به آقا انتقاد دارند ولی ریشه ی همه ی این انتقاد عمدتا یک چیز بوده و همه ی این ها صغری یک کبری محسوب می شوند

🔸 #محافظه_کاری !
بله محافظه کاری !
همان پدیده ای که به تعبیر خود حضرت اقا #قتلگاه انقلاب است.
اصلی ترین نقد و ریشه ی قریب به اتفاق نقدهای انقلابیون به حضرت آقا ، فداکردن ارزش ها ، آرمان ها و جهت گیری های انقلابی در پای مصالح نظام و واقعیت های موجود کشور است!
درد همه این است که چرا آقا در فلان قضیه محکم نایستادند و انقلابی برخورد نکردند!
راست هم میگویند !
انتظار بی جایی هم نیست!
در تمام این موضوعات دوستان انقلابی بر اساس بیانات و صحبت های بعضا مکرر خود حضرت آقا انتظار موضع گیری ها و تصمیم گیری های انقلابی تری بوده و هستند.

◀️
عدالت و مبارزه با فساد
حمایت از مستضعفان
قوه قضاییه
مذاکره با آمریکا
آتش زدن برجام
جریان نفوذ
مقابله با جریان سازش
مقابله با لیبرال های وطنی
مقابله با فتنه 88 و سران فتنه
اعطای آزادی های مشروع به مردم
آزادی بیان و پس از بیان
دادن حق اعتراض و تجمع به اقشار گوناگون
انتقام سخت
حمایت از مستضعفین عالم (کشمیر ، چچن ، ایغورها ، میانمار و…)
وحدت با اهل سنت
مساله بنزین
سبک زندگی
سند 2030
احیای طب اسلامی ایرانی
مقابله با مظاهر فساد اخلاقی
صدا وسیما
خصوصی سازی
مدیریت بیت رهبری
دستگاه نماز جمعه
نمایندگان ولی فقیه
فدا کردن ولایت فقیه پای مردم سالاری
فداکردن مردم سالاری پای ولایت فقیه

🔸 این لیست می تواند طولاتی تر از این هم باشد. در تک تک این موضوعات جمعی از بچه حزب اللهی بر اساس متن ها و صحبت های موجود از حضرت امام وخود حضرت آقا ، معتقدند که آن طور که باید و شاید آقا محکم نگرفتند و مصلحت سنجی های نه چندان لازمی صورت پذیرفته است.

انقلاب به معنی الاعم

ا#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_39
#جلسه_210

🔺انقلاب به معنی الاعم

معنی انقلاب را همیشه قلب و دگرگونی می دانستیم انقلاب یعنی تغییر وضع موجود یعنی قیام علیه یک زشتی
معنای متبادر از انقلاب همیشه از همین جنس معنا ها بوده.

🔺انقلاب یعنی اراده ملی

اما اینکه انقلاب را اراده یک ملت معنی کنیم حرف جدیدی است
این 5مرحله هرکدام نیاز به انقلابی به‌این معنا دارند یعنی برای اقامه دولت اسلامی کار اصلی و حرف آخر را اراده مردم
می زند.

🔺عوامل تقویت اراده ملی و رفع موانع برای تشکیل این اراده
لذا باید فکری به حال این اراده جمعی کرد
چگونه می شود اراده یک ملت را استوار کرد؟
چگونه باهم برای پیشرفت خودمان هم اراده می شویم؟
باید عوامل سستی وبی ارادگی را شناسایی وبرای رفع آن برنامه ریزی کنیم

مردم سالاری ولایی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_125 (بخش اول)
#جلسه_210

💠 مردم سالاری ولایی

☑️ #معرف_یادداشت: ذیل بحث #اراده_ملی به عنوان #ایده_اصلاحی_مادر و #نظریه_پایه برای تحلیل حرکت نهضت اسلامی؛ #جلسه_210 ورودی به بحث #جایگاه_مردم_در_اندیشه_رهبری شد که در همان ابتدا و با خواندن یکی دو فیش از سخنان رهبری، کلاس وارد مباحثه در این موضوع شد؛ به صورت جذابی کلاس #فقه_حکومتی جناب #استاد_موسوی نیز امروز که در بحث خمس و انفال و فیء است؛ ذیل بحث للامام بودن انفال و فیء وارد بحث نسبت مردم و ولیّ شد، مباحث استاد موسوی را در این یادداشت تقریر می کنم.

🔺 دغدغه اینکه مهم ترین کانونی که اسلام برای اصلاح #حیات_اقتصادی به عنوان یکی از مهم ترین و مؤثرترین عرصه های حیات انسانی طراحی کرده است چیست دغدغه بسیار جذابی است؛ وقتی که به خود قرآن به عنوان اصلی ترین و اصیل ترین منبع اسلام مراجعه می کنیم، پدیده ای به نام #فیء را به این عنوان معرفی می کند!
مٰا أَفٰاءَ اَللّٰهُ عَلىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرىٰ فَلِلّٰهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ كَيْ لاٰ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ اَلْأَغْنِيٰاءِ مِنْكُمْ وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ ﴿الحشر، 7﴾
🔺 ابتدائا عجیب به نظر می رسد؛ ولی واقعاً قرآن چیزی که مانع از این می شود که اموال دست به دست بین اغنیاء بچرخد را فیء معرفی می کند؛ سؤال اساسی این است که فیء شامل چه مواردی می شود که چنین اثری دارد؟
🔺 به روایات که مراجعه می کنیم، فیء بخشی از انفال است و انفال هم در مهم ترین موارد آن شامل
1️⃣ کلیه زمین های سرزمین اسلامی می شود که بدون جنگ فتح شده باشند و این یعنی بخش اعظم بلکه با یک اغماضی همه سرزمین اسلامی!
پس یکی شد #زمین.
2️⃣ کلیه دریاها و رودخانه ها
یکی دیگر هم شد #آب
3️⃣ کلیه جنگل ها
4️⃣ کلیه معادن!
یک قلم این معادن یعنی کلیه ذخایر نفت و گاز!
تا برود به معادن مس و آهن و طلا و نقره و ….

🔺روایت انفال را که از جمله آن ها فیء است تصریح می کند که «الْأَنْفَالُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ.» وسائل الشيعة ؛ ج‏9 ؛ ص523 و اینکه للمسلمین باشد و برای مردم باشد به جز در خراجی که زمین های مفتوحه عنوة که با جنگ گرفته شده اند، چیزی نداریم.
🔺 با مردم مردم کردن دست مردم نمی افتد، می گویی مردم می افتد دست پولدار ها. مشکل عمده بخش عمده صنایع کشور ما همین مردمی مردمی گفتن است، یک عالمه شرکت در بورس دارید تا دلت می خواهد مردم سهام دارند؛ می گویند سهامداران عمده این ها می شوند هیئت مدیره، بعد این ها چطوری اداره می کنند؟ همه شرکت ها و بانک ها الان دارند اینطوری اداره می شوند؛ این هیئت مدیره یک طوری اداره می کند که سود اساسا به هیئت مدیره برسد نه از راه حقوق گرفتن (هیئت مدیره ای هست که از آن شرکت حقوقی نمی گیرد می گویند تبرعا دارم خدمت به شما می کنم این شرکت سود آور نیست و من چون دلم می سوزد دارم کار می کنم) همه شرکت ها یک شرکتی کنار شرکت است، فروشنده به این شرکت و خریدار از آن شرکت همان شرکت است که سهامدار آن خود این آقا و فامیل های او ست یا یک سری آدم صوری؛ آنجا حیات خلوت شان است. این شرکت دارد زیان می کند و آن شرکت را سودش را کسی نمی تواند حساب کند. بانک ها همینطور است، وام های اساسی را شرکت های حاشیه بانک می گیرند، نه مردم! حتی بانک های حزب اللهی!
🔺 لذا مشکل از جایی آغاز می شود که شما می گویی مال مردم، ولی سلطه بر این مال برای کیست؟ آخرش هم دولة بین الاغنیا می شود. می گویی این را تبدیل می کنم به یارانه و به صورت مساوی بین مردم تقسیم می کنم؛ شما الان می گویید ای کاش برق و گاز و نان همان قیمت بود و این یارانه نبود؛ نظام سرمایه داری مثل جاروبرقی همه چیز را می مکد. یکسان هم تقسیم کنی یکسان همه را می مکد بالا می برد.
🔺 مشکل اصلی از جایی آغاز می شود که امتیاز منطقی ویژه ای باید حاکم کنی که هویت تربیتی دارد. اول و آخر مسئله من مردم هستند و آخرش هم سود باید به مردم برسد. اما این تصویر سوسیالیستی اسلامیزه شده که به همه یکسان بدهید! آن کسی که می خواهد تربیت کند بر اساس صلاحدید خودش و هزاران فاکتور که مؤثر است باید تشخیص بدهد.
🔺هر چه امام بدهد ذیل ولایت می دهد، فقیری که از امام می گیرد چه حالی به او دست می دهد؟ می گوید قربانت بشوم امام هر چه تو بگویی. تا اینکه الان می گوید حقم است مالم است! هویت مردمی که تحت ولایت هستند با مردمی که تحت ولایت نیستند دو تا است.
.🔺 جامعه اسلامی مردمش مردم نمی شوند مگر با امام. امام است که اساسا این مردم را دارای هویت می کند و مردم می کند وگرنه این ها بی هویت هیستند هیچی نیستند. تو با امامت است که ارزش داری!
🔺 جامعه اسلامی چگونه هویت مستحکم خود را پیدا می کند؟ مردم چطوری احساس می کنند می توانند و قدرت دارند؟ مردم ایران بدون امام خمینی احساس نمی کردند که هستند و می توانند؛ مثال واضحش بعد از امام علی ع است، مردم احساس نمی کردند ما هستیم، فقط قدرتمندها و صاحبان مکنت هستند که هستند! او که بیاید مردم احساس می کنند هیچی نیستند، چه کسی است که باعث می شود مردم احساس کنند ما هستیم؟ بدون امام اصلا ممکن نیست. تا امامی نباشد مردم بی هویت هستند هیچی نیستند، بقضیة خارجیه هم هیچی نیستند. چون هویت جمعی ندارند. یک نظریات بی خودی هست که جامعه شناس ها دارند می گویند و ما مسلمین داریم تکرار می کنیم، جامعه یک هویت مستقل است یا نیست؛ سوال اصلی این است که این ساخت را چه کسی دارد پدید می آورد؟ جامعه خارجی است به حسب کسی که دارد آن هویت خارجی را می دهد. ائمه خیلی مهم هستند ائمه الکفر و ائمه الهدایه! امام است که دارد به او هویت می دهد.
🔺 مردم به سادگی درک می کنند آن روزی که همه وجودش را در یک ولی خدا دید حرکت می کند. آن روزی که گفت نفت من است و بده از دست او در می آورند اما روزی که مال امام دانست تو را بالا می برد. روزی که از دست امام می گیری کرنش داری و تحت ولایتش قرار می گیری و رشد می کنی.
🔺 مسئله اصلی در هویت انقلابی اسلام این است که ولایت را محور همه چیز در عالم می کند. نظام سیاسی و اقتصادی ما ولایی است، اگر ولایی به معنای حکومتی باشد همه جای دنیا اینطوری است، نظام ما ولایی است به این معنا است که حتی در تعاملات فردی ما با چیزی به اسم حاکمیت ما چیزی به اسم وکیل نمی بینیم که از طرف من وکیل است که مال من را دارد مدیریت می کند، می گویم مال تو است و تو داری به من می دهی، نوکرت هم هستم. او هم مال خودش را نمی دهد مال الله التی آتاهم را دارد می دهد.
🔺 رفقا ما کوتاهی کردیم. تصویری که غربی ها از دموکراسی داشتند چشم ما را کور کرد. آن ها دارند می گویند مردم و حق مردم و رأی مردم، و واقعا هیچ ارزشی برای این ها قائل نیستند. همه اش زد و بند است. تنها واقعیت عالم که در عصر حاضر توانست قدرت چیزی به نام مردم را نشان بدهد انقلاب اسلامی بود آن هم به خاطر ولایت حضرت ولی عصر بود که نماینده اش آمده بود این را تسری بدهد. اگر نبود این ولایت با این هویت نبی اکرم، اصلا شما هیچ واقعیتی برای مردم نداشتی.
.

اراده ی ملی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_15
#جلسه_210

«اراده ی ملی»

آقا:
« اراده ی ملی » جانمایه ی پیشرفت حقیقی و همه جانبه است.

انقلاب اسلامی چیزی جز « اراده ی ملی » نیست.
نظام اسلامی چیزی جز « اراده ی ملی » نیست.
دولت اسلامی چیزی جز « اراده ی ملی » نیست.

استاد :
اجازه بدهید جای «اراده ی ملی » بنویسم « قیام مردم ».
کسی که قیام میکند رهبر است.

=> اراده ی ملی = قیام ملی = رهبری ملی = امامت ملت ( امت )

در این مدار، بیانات و جملات ارزشمندی میبینیم که با عنایت به دلالت هایی که دارند ذهن ما نمی تواند از کنار آن ها به سادگی عبور کند. سخن از مفاهیم بسیار مهمی به میا ن می آید که گویی ریشه ی تمام اندیشه ی اجتماعی ما و پس از آن راهبردها و عملیات های ما را همین ها باید تشکیل دهند.
ذهن چنین می فهمد که اگر عقیده ی من بر این است، پس فلان 1 و فلان 2 و فلان 3 و … باید جایشان را به بهمان 1 و بهمان 2 و بهمان 3 بدهند.
مثلا اگر دولت اسلامی چیزی جز قیام مردم نیست، پس پیشرفت ما از راهی جز قیام مردم نمی گذرد، پس حق ندارم برای آینده ی نهضت به مسیرهای دیگری تن بدهم که با قیام ملت نسبتی ندارند، پس باید به جای تکمیل پیچ و مهره ی حرکت های قیّم مآبانه ی سیاسی در فکر طرحی برای قیام خود مردم باشم.

اگر این مساله در مقیاس ملت فقط جواب می دهد، پس باید در فکر یک طراحی انبوه باشم و حق ندارم به مقیاس های کوچک فکر کنم! چرا که خطاست و مرا به مقصد نمی رساند.

و …

خلاصه بسیار تعیین کننده اند.

این تعیین کنندگی موجب می شود که به راحتی از کنار تصدیق صحت این گزاره ها عبور نکنیم.
برای تصدیق این گزاره ها چنین به نظر می رسد که یک راه خوب این باشد که با فهم دقیقی از تک تک ارکان تشکیل دهنده ی این جملات – که محکی شان حقیقتی خارجی است – ترکیب این ارکان و سپس حمل هر کدام بر دیگری را به خوبی بیابیم و ببینیم؛ و از خود بپرسیم که آیا این حمل صحیح است؟ آیا ما این همانی را در می یابیم؟

لذا باید مفاهیم « اراده » « ملی » « انقلاب » « نظام » « دولت » « اسلامی » « قیام » « مردم » « رهبر » را به خوبی شناخت تا سپس ترکیب های « اراده ی ملی » « قیام مردم » « انقلاب اسلامی » « دولت اسلامی » و … نیز شناسایی شده و بعد جملاتی از قبیل « نظام اسلامی چیزی جز اراده ی ملی نیست » ارزیابی گردند.

اراده

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_16
#جلسه_210

« اراده »

استاد فرمودند «اراده بعد از طلب و تصمیم و عزم است» ، انسان چیزی را مطلوب می یابد، تصمیم به بدست آوردنش میگیرد و عزم میکند، و سپس اراده در او شکل می گیرد.

در کتاب جایگاه عزم اثر جناب استاد جملاتی آمده است که در فهم هرچه بیشتر مفهوم اراده به ما کمک می کنند :

« یقینا بین میل و اراده باید فرق گذاشت. میل فعلِ دل و عزم و اراده فعلِ عقل است »

« انگیزه، عزم و اراده فعلِ عقل در موطن قلب اند »

« از آنجا که انسان هویت شعوریِ ارادی دارد، برای حرکت با کشش غریزی عمل نمی کند، بلکه باید عقل سهم خود را ایفا کند تا انسان، فعلی را انجام دهد. حتی اعمال غیر ارادی یا به ظاهر غریزی نیز در انسان به لحاظ وجود شناختی ماهیتی عقلانی دارند که این ماهیت بسیط است و کارکرد عقل در اعمال غریزی قابل تفکیک نیست. »

« جوهره ی انسان فراتر از میل است و هر فعلی در وجود او باید به تایید عقل او برسد »

به نقل از امام خمینی (ره) ( الطلب و الاراده ص 55 ):« فاعلم ان العزم و الاراه و التصمیم و القصد من افعال النفس و لم یکن سبیلها سبیل الشوق و المحبه من الامور الانفعالیه »

به نقل از شهید مطهری (ره) ( در توضیح فرق بین شوق و اراده و این که این دو بدون یکدیگر نیز در انسان تحقق پیدا می کنند : « مثلا انسان وقتی گرسنه است میل به خوردن پیدا می کند، گاهی چیزی را شدیدا مشتاق است ولی آن را اراده نمی کند چون با طبیعتش موافق نیست. گاهی به عکس است، شوق نیست ولی اراده هست. مثلا انسان یک دوای بد مزه ای را می خورد، در حالیکه طبع فرار می کند . پس کاری که ملایم عقل است مورد اراده است. »

ایشان در بخش دوم این کتاب بحث را از منظر اخلاقی پی میگیرند و در آن جا سخن از مغلوبیت عقل به میان می آید، به نحوی که مملکت وجود در سیطره ی واهمه می افتد. همچنین در بخشی با عنوان « جمع بندی » سه نکته توجه را جلب میکند : 1- به لحاظ اخلاقی انسان باید افعالش را از روی اراده انجام دهد نه میل 2- به لحاظ بحث فلسفی انسان هیچ کاری را از روی میل انجام نمیدهد 3- امکان زوال عقل و سقوط در منجلاب وهم وجود دارد.

به نظر می رسد در مقام جمع بندیِ برخی نکات و با اندکی تامل می توان این گزاره را مطرح کرد که : اگر در انسان عقل حکومت کند، آنچه ملایم عقل است مورد اراده قرار می گیرد و اگر در انسان وهم حکومت کند آن چه ملایم وهم است مورد اراده قرار میگیرد.

و ای بسا بتوان برخی جملات بالا را چنین تعمیم داد : اراده فعل عقل یا وهم است در موطن قلب

البته در توضیح این تهافت ظاهری توضیحی از جناب استاد دریافت کردم بر این مضمون که وهم بلحاظ هستی شناختی همان عقل است و آن را عقل ساقط می گویند به این معنا که تنزل کرده و مشغول به امور نازله گشته است.

ملی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_17
#جلسه_210

« ملی »

شاید در تحلیل این مفهوم آن را بسیار هم افق و نزدیک به مفهوم مردم ارزیابی کنیم، اما نخست در این جا آن چه به ذهن می رسد را بیان می کنیم و بعد هر میزان که در تحلیل مفهوم « مردم » نیز کارآیی داشت از آن بهره می بریم

در درجه ی اول مشخص است که کلمه ی « ملت » یک اسم جمع است و محکی آن «یک» « مجموع » است، یک هویت واحد که برآمده از مجموعه ای از چیزهاست. وقتی می گوییم ملت ایران ملت مقاومی است، یا ملت عزتمندی است، یا ملت مستقلی است و … در واقع در مورد تک تک افراد صحبت نمی کنیم، بلکه در مورد یک هویت واحد سخن می گوییم، هویتی که علیرغم تمام تکثر ها و تفاوت ها و شدت و ضعف های افراد تشکیل دهنده اش یک وصفی دارد که بر کلیت این عنوان مجموعی صدق می کند.

به عنوان مثال ما وقتی به یک خاندان نگاه می کنیم و میبینیم که این خاندان دارای مثلا ده شهید هستند، میگوییم این خاندان خاندانی حزب اللهی هستند، یا می گوییم این خاندان دین شان را به انقلاب ادا کرده اند ( کما اینکه مثلا امام فرمودند اصفهان دین اش را به انقلاب ادا کرده است ) و …، در این بیان در حالی که ای بسا این ده نفر 10 درصد این خاندان هم شاید نباشند ولی این وصف در مورد این خاندان درست است، چرا که بالاخره مجموع مناسبات درون این خاندان، ارزش ها تربیت ها و … باعث میشود که برآیند این خاندان به چنین نقطه ای برسد که ده نفر انسان به جبهه بروند و به شهادت برسند.

« ملی » هم یعنی منسوب به ملت، منسوب به این هویت واحد مجموعی که فارغ از تک تک افراد به دست می آید.

اما یک سسوال باقی می ماند و آن این که چه نشانه هایی را می توانیم به عنوان نشانه های وصف یک ملت به یک صفت قلمداد کنیم؟ یا به عبارت دقیق تر ملاک صحت و سقم یک وصف برای یک ملت چه خواهد بود؟

این پرسش را خصوصا با توجه به محل بحث اصلی می توان پر رنگ کرد که از کجا بفهمیم یک ملت ( آن هویت مجموعی ) اراده اش به چه چیزی تعلق گرفته است؟

تاملی اندر صورت و معنای عزم آفرین

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_63
#جلسه_210

🔰تاملی اندر صورت و معنای عزم آفرین

همیشه اصالتها برایم الهام بخش و افق گشا بوده است.

یکی از مصادیق قطعی این اصالت ها زورخانه و فرهنگ زورخانه ای و پهلوانیست.

در زورخانه پیوند پارامترهای فراوانی را مشاهده میکنیم:

هویت شیعی و نام مولا علی علیه السلام

هویت ایرانی و پهلوانی

اخلاق و عرفان در بستر فتوت و جوانمردی

هنر در محمل شعر و موسیقی

و خود ورزش

اینگونه همه چیز را در هم تنیدن و بافتن و یک بافتار پرشور و حماسی برآوردن حقا که کار هر کسی نیست.
بلکه یک عقلانیت تاریخی که سالها روی آن کار شده باشد توان برآوردن چنین اثر شکوهمندی را خواهد داشت.

زورخانه و فرهنگ زورخانه ای را یکی از جلوه های عقلانیت اسلامی ایرانی می دانم که ثمره اش عزم حماسی آفرین است.

اما آنچه که در باب ورزش مدرن خاصه ورزش قهرمانی می بینم آن را اینگونه نمی یابم.

شاید توان تحلیل ندارم شاید هم واقعا چیزی در میان نیست که بتوان دید.

اصالت ها را با چشم عزم بین بایستی بار دیگر دید و تحلیل کرد.

شاید عصر جدید و قرن جدید را بایستی خوانشی سراسر از منظر عزم کنیم تا هر آنچه که عزم آفرین است با دو دست غیرت بگیریم و رها سازیم و از بند و تعلق هر آنچه عزم کُش است بگسلیم.

پ.ن:
*اجرای فاخر و جذاب جوانمردان ایران زمین در برنامه عصر جدید

** اراده ملی جان مایه پیشرفت همه جانبه و حقیقی است.(مقام معظم رهبری-بیانیه گام دوم)
.

معیار بودن نقش مردم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ایمان_نیک_گفتار
#مردم_سالاری
#معیار_بودن_نقش_مردم
#یادداشت_18
#جلسه_210

🔸معیار بودن نقش مردم

اینکه مردم نقش معیار در درستی کارها دارند به چه معناست؟
آیا این به معنای آن است که هر کاری را باید در جامعه به مدد اراده ی عمومی جلو ببریم و اگر از ابتدا حضور اراده ی مردمی وجود نداشته باشد، نباید دست به آن زد تا زمانی که اراده ی عمومی همراه شود؟
حل مساله به واضح شدن آن است که بدانیم ما از برجسته کردن اراده ی مردمی چه می خواهیم؟
1. می خواهیم مردم مسئول بار بیایند و قائم بنفسشان باشند
2. می خواهیم ضمانت تداوم قدرت حاکمیت اسلامی را تامین کنیم
3. ….
این دو در نظر اول کمی شبیه سعادت فرد و جامعه هستند اگرچه که مورد اول نیز از حیث اجتماعی مطلوب است نه صرفا فردی.
باید مشخص کنیم که در نظام ارزشی ما کدام یک مهمتر است و ما در اصل می خواهیم به کدام برسیم؟
اینکه مردم خودشان امام بشوند یا اینکه قدرت حاکمیت اسلامی تداوم داشته باشد؟
این دو با هم بی ارتباط هم نیستند، از طرفی قیام مردم به اداره ی خود خودش عین قدرت است همان قدرتی که هر حاکمیتی به دنبال آن است. از طرف دیگر قدرت حاکمیت، زمینه رشد و تکمیل مردم در جهت قیام به نفس را فراهم می سازد.
این درست است که #قیام به معنای درونی و معنوی اش که همان بعثت درون و هجرت الی الله است ارزش اصلی و جامع همه ی ارزش های انسانی ست اما لزوما هم نباید آن را مساوی این دانست که در هر مصداقی باید کار را به دست مردم سپرد و منتظر ماند، صحنه اقتضائات پیچیده تری دارد، گاهی باید کار را جلو برد و در ادامه اراده ی مردمی را همراه کرد، گاهی برای همان مطلوبیت فعال شدن اراده ی عمومی باید خودت کار را جلو ببری.
آنچه که مهم است این است که حرکت کلی و سیاست گذاری های اصلی به فعال سازی اراده های عمومی مردم و حضور خود آنها معطوف شود و دولت ها به هر بهانه ای دایه های دلسوزتر از مادر نشوند.
صحنه ی انقلاب و وضعیت فعلی جهان به دلیل پیچیدگی هایش قطعا به فرمول های دیگری غیر از معیار بودن مردم نیاز دارد اگر چه که این بیت الغزل همه ی آنها باشد.