مواجهه با اندیشه ها

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_100
#جلسه_288

✨مواجهه با اندیشه ها

❇️یکی از اشکالاتی که میشود به فضای اندیشه ای جبهه ی انقلاب و مخصوصا حوزه های علمیه وارد کرد، عدم مواجه با اندیشه و تفکر افراد است.

از ابتدای انقلاب تا کنون، افراد و جریان های گوناگونی در مسیر انقلاب اسلامی قرار گرفته اند و در نهایت یا با آن همراه گشته و یا به مقابله با آن پرداخته اند.
تعداد افراد و جریاناتی که در مقابل انقلاب قرار گرفته اندکم نبوده اند. از منافقین و نهضت آزادی و مارکسیست ها گرفته تا احمدی نژاد و مرحوم هاشمی و …….
در مقابل جریانات و اندیشه هایی که با انقلاب همراهی کرده اند نیز بسیار بوده اند. از شهید مطهری ره گرفته تا آیت الله مصباح ره

🔸لکن تقریبا در اکثر این موارد مواجه ی ما با این افراد و جریانات در ساحت اندیشه و فهم کلامشان نبوده است. غالبا تحلیل ها را در افق رفتار های سیاسی تقلیل داده ایم و با مواجه های کف خیابانی و فحش و فحش کشی ختمش کرده ایم.

🔹مثلا از منافقین هیچ تحلیل اندیشه ای برای مردم ما باقی نماده است. منافقین که بوده اند و حرف اساسی شان چه بود و سعی داشته اند چه گفتمانی را بر ایران حاکم کنند؟ عموم مردم ما دشمنی شان با منافقین از این حیث است که آنها آدم کش هستند. لکن معلوم نیست که چرا کشته اند و به چه می اندیشه اند. فیلم هم که می سازیم فقط همین مسائل را نشان میدهیم . عمق فاصله ی جریان انقلاب از منافقین را به تصویر نمیکشیم.

🔸در مورد مرحوم هاشمی هم همین طور شد. از هاشمی نخواستیم حرف بزند تا عمق تفکر و اندیشه ی او برای ایران اسلامی مشخص شود. نگذاشتیم بگوید تا مشخص شود که ایران لیبرال چه بلایی بر سر توده مردم می آورد. دائما مواجه ی با او را سیاسی کردیم و به دزدی ها و ثروت خاندان او تقلیل دادیم.

🔸در قضیه احمدی نژاد نیز همین گونه داریم عمل میکنیم. تا حرف میزند همه به فکر خفه کردن اویند. نمی گذارند حرف بزند تا ته اندیشه و ایده اش باری ایران اسلامی مشخص شود. تقلیل دعوا در سطح شعارهای سیاسی و دعوای های کف صحنه و….

🔰در مواجه با جریان های همراه نیز همین کار را کرده ایم.
حرف های آقای مصباح ره را درست نشیدیم و نشست برگزار نکردیم که نقاط اشتراک اندیشه ی ایشان با مقام معظم رهبری حفظه الله و مکتب امام چیست؟ نقاط افتراقش چیست؟ کدام اندیشه قوی تر است و میتواند ایران اسلامی را به سعادت برساند؟ و…..

فقط دعوا کردیم و فحش دادیم. دعوا را سیاسی کردیم. جبهه پایداری را به توپ بستیم. شاگردانش را گردن زدیم. همه را خفه کردیم به هزار دلیل درست یا غلط. به خاطر افتراق های داشته و نداشته. در زمان حیاتش کم بود بعد از مرگش هم ادامه دادیم. هنوز هم دست بردار نیستیم. اصلا نفهمیدیم برای چه فحش میدهیم. نفهمیدیم او چه میگفت و چه می خواست بکند. فقط چون کینه ی پایداری را در دل داشتیم، زدیم.
.

تلاشی برای معنای چند کلید واژه مهم

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_193
#جلسه_288

💠تلاشی برای معنای چند کلید واژه مهم

در تلاش اولیه ای سعی کردم کلید واژه هایی که درصدد فهم آن ها هستیم را در چهار دسته بندی در بیاورم، در این دسته بندی ها فقط کلید واژه هایی که تقریباً هم معنا و یا دارای معانی بسیار نزدیک به هم هستند در کنار هم قرار گرفتند و علت قرابت آن ها توضیح داده شده است.

1️⃣ مرام نامه – مانیفست – منشور – مواضع
در لغت نامه دهخدا مرام نامه و مانیفست معادل هم گرفته شده با این توضیح که مرامنامه یعنی «آنچه مقاصد و هدفهای یک حزب یا گروه یا جمعیت سیاسی و اعضاء و معتقدان آن را دربردارد. نوشته یا کتابچه ای که در آن مسلک سیاسی حزب یا جمعیتی و فلسفه ٔ پیدایش آن و مقاصد و اغراض و هدفهای افراد آن و طرق رسیدن به آن اهداف مسطور است» و مانیفست نیز یعنی «نوشته‌ای که در آن، یک گروه یا حزب، نظریات سیاسی، اجتماعی، مذهبی، فلسفی، و یا ادبی خود را اعلام می‌کنند؛ مرام‌نامه.»
منشور نیر معنایی نزدیک به مرام نامه و مانیفست دارد، منشور نیز همانند این دو یک اعلامیه است که نظر یا نظریات شخص یا گروهی را اعلام می کند، و خیلی ملتزم نیست که حتماً این ها لزوماً اصلی ترین ها باشند و یا یک نظام و منظومه ای را تشکیل بدهند.
به نظر می رسد که مواضع نیز معنای مشابه مرام نامه و مانیفست را دارد، اما در مقدمه کتاب «مواضع ما» حزب جمهوری جمله ای آمده که این حس را ایجاد می کند که مرام نامه و مانیفست از یک اختصاری برخوردار است و مواضع همان کارکرد مرام نامه و مانیفست را دنبال می کند، منتها تفصیلی تر است:
«برادران و خواهران همرزم: اعلام مواضع فکری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از ضرورت‌های هر انقلاب و هر تشکیلات انقلابی است. حزب جمهوری اسلامی آرمان های کلی خود را در مرامنامه ای که در آغاز ایجاد حزب منتشر شد به اطلاع همه رساند و اینک خوش وقتیم که مواضع تفصیلی حزب را در رابطه با آن ارمان ها به اطلاع شما می رسانیم.»
البته هم مواضع و هم مرام نامه تلاش می کند که اصلی ترین سخنان را بزند و یک انتظامی هم داشته باشد؛ ولی به نظرم می رسد که در اینجا دغدغه محوری بیان سخنان و اعلام مواضع است و لزومی نمی بیند که فقط اصول و مبناها و حرف های اساسی خود را بگوید و همچنین لزومی نمی بیند که حتماً یک نظام ارائه کند.

2️⃣ اصول – مبانی / مشخصات و مختصات
اصول و مبانی در واقع اصلی ترین و مهم ترین و اساسی ترین سخنان یک شخص یا گروه هستند که اگر بخواهد هم محوری ترین و هم تشخص بخش ترین سخنان خود را بیان کند دست روی این موارد می گذارد.
مشخصات و مختصات نیز بسیار نزدیک به اصول و مبانی هستند، با این تفاوت که اصرار سنگینی که در اصول و مبانی وجود دارد که اصلی ترین و کلیدی ترین ها را بیاورد و سعی می کند همه سخنان را به مناشء واحدی برساند، در اینجا وجود ندارد. البته خیلی هم باز گرفته نمی شود و سخنان اصلی و هویت بخش را می خواهد بیاورد، ولی آن اصرار سنگینی که در فشرده کردن در اصول و مبانی هست در اینجا نیست.

3️⃣ نظام – منظومه – طرح کلی
نظام و منظومه و طرح معنایی بسیار نزدیک به هم دارند، یعنی اینجا علاوه بر اینکه می خواهد مواضع خود را بگوید، و علاوه بر اینکه دغدغه سخنان اصلی و محوری را دارد؛ دغدغه به نظم کشیدن و در یک ساختار ریختن را دارد. در هر انتظامی یک اجزائی وجود دارند که برای یک غایتی به نظم کشیده می شوند؛
طرح کلی هر چند کلمه طرح لمحه ای به سمت عملیات به آن می دهد منتها وقتی کلمه کلی با آن ترکیب می شود، به نظرم می رسد که دغدغه این ترکیب نیز همان به نظم کشیدن و ساختار دادن است.

4️⃣ مکتب و مشرب
مکتب همان ایدئولوژی است، یعنی مبتنی بر یک جهان بینی و توصیفی از عالم به یک سری باید ها و نباید هایی می رسند که هر دو بسیار به هم نزدیک هستند، این باعث می شود که ایسم یا شاید معادل فارسی «این ها» «گروه» یا «مدرسه» تشکیل شود.
مشرب اخص از مکتب است، یعنی ذیل یک مکتب می توانیم مشارب مختلفی داشته باشیم، مشاربی که با حفظ آن سخنان و مشخصه هایی که مکتب را تشکیل داده، ذیل آن به تفاوت هایی می رسند ولی مجموعاً از آن مکتب خارج نمی شوند.
عناصر هویت بخش مکتب شاید خیلی به مبانی و اصول نزدیک باشند ولی در مکتب ناظر به بخش رسیدن به یک سری الزام است، در حالی که مبانی و اصول بیشتر می خواهد اصلی ترین سخنان که ممکن است برخی توصیفی باشند و بخشی توصیه ای که معمولا توصیفی هستند؛ را بیان کند.

چند سوال و ابهام در رابطه با ضرورت بررسی اصطلاحات

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_59
#جلسه_288

🔶چند سوال و ابهام در رابطه با ضرورت بررسی اصطلاحات

⁉️تصویر واضحی داشتن از این اصطلاحات و شناخت چنین ادبیاتی به چه کار می آید؟ و چرا اهمیت دارد؟

🔷آیا چنین دقتی برای فهم بهتر کلام نخبگان غربی و یا دانشگاهی است؟! یا برای درک بهتر اندیشه علمای حوزوی به ما کمک می کند؟
اگر چنین باشد این جا یک ان قلت جدی وارد است. ما باید نظریات غربی را در چارچوب های اسلامی خودمان بررسی کنیم نه این که بخواهیم چارچوب اندیشه را نیز از آنها بگیریم. در رابطه به اندیشمندان حوزوی هم به نظر نمی آید چنین ورودهای درجه دویی مورد نیاز باشد. که اکثر علمای ما به این مباحث بیش از همان رئوس ثمانیه، نپرداخته اند.

🔷اما اگر بگوییم این رفع ابهام و واضح شدن اصطلاحات، ابزار شناخت ما را توسعه می دهد و اقتدارهای علمی به ما می دهد، و ما را در اندیشیدن و تفکر و حتی شناخت اسلام کمک میکند، اشکالات جدی تری مطرح می شود.
همان ان قلتی که پیش تر مطرح شد، اینجا با شدت بیشتری مطرح است.
ان قلت دیگر این که اصلا آیا چنین ابزاری برای شناخت اسلام به ما کمک می کند یا بیشتر ما را گمراه می کند؟ آیا این چنین نیست که تک تک گزاره های اسلام، بیانگر کل اسلام هستند و نگاه دانشی، توانایی هضم و تحلیل چنین حقیقتی را ندارد؟
یا این شبهه تکراری که اگر این گونه شناختی مفید بود، انبیا و ائمه اولی بودند که این طور اسلام را معرفی کنند.
یا این که استفاده از این ادبیات غربی، شناخت اسلام با چارچوب ها و مدل های غربی نیست؟ و این طور ما اسلام را حدهای غیر منصفانه نمی زنیم؟

نظام فکری در کشاکش ثبوت و صیرورت

#امید_فشندی
#یادداشت_169
#جلسه_288
#مشخصات_اسلام

💠 نظام فکری در کشاکش ثبوت و صیرورت

نظام و منظومه‌ی فکری هرچه به میدان واقعیتِ جاری و منتشر نزدیک‌تر باشد، و هرچه بخواهد سررشته‌داری حیات اجتماعی و راهبری #ذهن_جامعه را در دست بگیرد؛ ناگزیر است از نوعی سیّالیت … نه به‌معنای سست‌پایگی و بی‌مبانی و هرزگی … اما بالأخره باید تغییر و تحول و حرکت و صیروت عالم را در ببیند.

کلام مرسوم و سنتی که طبیعتا عالم خلقت را نظام احسن می‌داند، آنچه #هست را درست و آنچه می‌شود را #ضروری و #حکیمانه می‌بیند و خیلی سهمی برای صیرورت هستی (إلی الله مصیر الأمور) و خصوصا حرکت انسان بر اساس آزادی و اراده ی آگاهانه در نظر نمی گیرد

حضرت آقا می فرماییند مکتب امام یک مکتب به روز بود .

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_82
#جلسه_288
#مکتب_امام
#مکتب_صحیح

در یادداشت حضرت استاد از ویژگی های مکتب امام #به_روز بودن را مطرح کردند که حضرت آقا می فرماییند مکتب امام یک مکتب به روز بود .

با این نکته برای من سوال شد که:
❓یک مکتب در ادبیات کلاسیک چه وِیژگی های باید داشته باشد تا مکتب شود ؟؟؟؟
❓ دو مکتب امام خمینی ره چه ویژگی دارد ؟

🔰مکتب چیست؟
استاد شهید#مطهری در تعریف مکتب می گوید:
یک تئوری کلی و
یک طرح جامع و هماهنگ و منسجم است
که هدف اصلی کمال انسان و تأمین سعادت همگانی است
و در آن خطوط اصلی وروشها، باید ها و نبایدها ،خوبها و بدها، هدفها و وسیله ها، نیازها و دردها ودرمانها، مسئولیتها و تکلیفها مشخص است
و منبع الهام تکلیفها و مسئولیتها برای همه افراد می باشد.
(مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ص 54-46)

تعریف کلاسیک مکتب:
مکتب مجموعه چند جهان بینی و ایدئولوژی و طرح‌ها و نظریه‌های متفاوت ولی همسو که نیازهای فکری را برای رسیدن به سعادت روشن می‌سازد. مکتب طرحی منسجم برای چگونه زیستن ارائه می‌کند که در این طرح مسئولیت‌ها و تکلیف‌ها برای نیل به کمال براساس ارزش‌های مادی و معنوی تعریف شده‌است.

ادامه دارد…

قسمت دوم

🔹ویژگی های مکتب

از مجموع این دو تعریف و تفاوت های که در تعریف مکتب دینی و غیر دینی هست چند ویژگی را می توان برای مکتب برشمرد:

1️⃣یک طرح جامع و منسجم است.

2️⃣اجزای آن نظام‌مند و هماهنگ است.

3️⃣دارای ویژگی متمایز کننده است.

4️⃣دارای جهان‌بینی خاص و دستور العمل‌هایی برای تحقق آن است.

5️⃣همزمان جنبه‌های مختلف درون علمی و برون علمی را مورد توجه قرار می دهد.

6️⃣ضمن تعیین مسئولیت، الهام بخش است.

7️⃣دارای حد و مرز و ضوابط مشخص است.