#مشخصات_اسلام

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_44
#جلسه_301

یکی از عواملی که موجب می شود دانش های حوزوی و از جمله فلسفه اسلامی امتداد پیدا نکنند، اینست که طلبه وقتی وارد حوزه می شود، هرکدام از علوم را که وارد می شود، از اول شروع می کند‌ و لذا، طول می کشد تا به مرزهای فعلی دانش برسد. این موضوع در فقه و اصول لمس می شود، که طلبه از شرح لمعه شهید ثانی فقه را شروع می کند و یا اصول شیخ انصاری رحمت الله علیهما.
مزایای بسیار این روش، از جمله اینکه موجب می شود طلبه در دانش عمیق شود پوشیده نیست؛ ولی یکی از آفت های آن هم، اینست که تحولات در حوزه خیلی کند است. چرا که طلبه سال هایی طلایی از وقت خود را، صرف آموختن عمیق دانش می کند و در این مدت، افراد زیادی از متعلمین خسته شده و رها می کنند و برخی دیگر نیز، فقط می توانند خوب دانش را بیاموزند و فرصت و رمقی برای امتداد دانش ندارند.
از جهتی می توان گفت دانشگاه اینگونه نیست و دانشجوی هر علمی آخرین نظریات آن علم را مطالعه می کند.
بهترین گزینه، به نظر، جمع بین این دوست. به نحوی که برخی طلاب، همچون سیستم سنتی حوزه علوم حوزوی را از ابتدا و همراه با تمامی تحولات و تغییرات بیاموزند و گروهی دیگر، مبانی فلسفی را، به صورت موجز و مختصر بیاموزند و آنها، علم را دانشگاه و یا در علوم دیگر امتداد بدهند.
طبعا این نظر، بسیار از حیث روش شناسی جای بحث و بررسی دارد؛ ولی به نظر، یکی از اقداماتی که باید در راستای امتداد فلسفه انجام گیرد، این است.

نازله جهان غیب بودن این جهان و بحث #رب_النوع و #مُثُل_افلاطونی

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_208
#جلسه_300

💠 نازله جهان غیب بودن این جهان و بحث #رب_النوع و #مُثُل_افلاطونی

سومین مشخصه اسلام در بخش جهان بینی را شهید مطهری «نازله جهان غیب بودن واقعیات این جهان» می دانند، در تبیین این بحث امور مقدر و محدود این جهان را در مرتبه و جهانی بالاتر دارای وجوداتی نامقدر و نامحدود می دانند و این را همان اندیشه قرآنی #خزائن_عند_الله می دانند.
یکی از آموزه های حکمی که بیان کننده این محتواست بحث رب النوع یا مُثُل افلاطونی است که در بیانی وجودی عنوان #وجود_سعی یا #کلی_سعی را به خود گرفته است.
در نظریه ارباب انواع تبیین می شود که «براي هر نوعي از انواع موجودات طبيعيۀ جسمانيه، صورتي است مجرد از ماده و عقلاني الوجود در عالم الهي» ترجمه و تفسیر شواهد الربوبیه – جواد مصلح – ص 244
ملاصدرا نظریه رب النوع یا مُثُل را با همه انتقادهایی که امثال بوعلی به آن داشتند تثبیت می کنند و ادله متعددی برای اثبات آن می آورند، بنا بر این نظریه همه امور مقدر و محدودی که در این عالم داریم دارای یک وجود سعی است که وجوداً نسبت به این موجود پایین تر دارای شدت وجودی است و همه افراد این نوع که در پایین هستند در واقع نازله آن وجود شدیدی هستند که در عالم بالاتر از این عالم ماده تحقق دارد،
جناب صدرالمتألهین در اسفار ج‏2، ص: 62 در تبیین معنای مُثُل می فرمایند:
«أن لكل نوع من الأنواع الجسمانية فردا كاملا تاما في عالم الإبداع هو الأصل و المبدأ و سائر أفراد النوع فروع و معاليل و آثار له و ذلك لتمامه و كماله لا يفتقر إلى مادة و لا إلى محل متعلق به بخلاف هذه فإنها لضعفها و نقصها مفتقرة إلى مادة في ذاتها أو في فعلها»

لذا می توان گفت که این مشخصه اسلام در فضای حکمت اسلامی با عنوان ارباب انواع و مُثُل آمده است و این معنای عمیق از خزائن عند الله را احتمالاً بدون ذائقه فلسفی نشود تثبیت کرد. (مگر با فهم های رو به عمق عرفانی)
.

لزوم جریان حکمت در زندگی برای اتصال به عالم غیب

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_93
#جلسه_300

⭕️لزوم جریان حکمت در زندگی برای اتصال به عالم غیب

در جلسه امروز که به مشخصه سوم پرداخته شد سخن از غیب و عالم غیب به میان آمد. عالمی که اصل است و اگر تصویر درستی از آن داشته باشیم زندگی‌های‌مان معنا‌دار می‌شود و احساس اصل داشتن می‌کنیم و به آسودگی خاطر می‌رسیم. اگر عالم غیب و رابطه آن با دنیا فهم شود دیگر انسان احساس پوچی نخواهد داشت؛ اصلا پوچی معنا نمی‌دهد وقتی اصلی به این عظمت و بزرگ داشته باشد.
در قسمتی از جلسه به این پرداخته شد که چرا این عالم غیبی که از آن صحبت می‌شود در جان ما حاضر نیست و تصویر درستی از آن نداریم. پاسخی که در جلسه به آن پرداخته شد، این بود که چون حکمتی که می‌آموزیم را از آن خود نمی‌کنیم. حکمت را برای خود ترجمه نمی‌کنیم. به عبارت دیگر به زبان عمومی گفتن همین فلسفه و حکمت نیاز است تا این اینگونه مفاهیم به خوبی برای‌مان تصویر شود. وقتی این قبیل مفاهیم، خوب تصور شود، تجربیات زیستی ما را دگرگون خواهد کرد حتی آن تجربیاتی که پایه علوم شده‌اند.

ظاهرا تفسیری که حضرت امام شروع کردند، از این جنس کارها بود. یعنی حکمت را برای مردم می‌گفتند چرا که مخاطب آن برنامه، مردم بودند. آن تفسیر اگر ادامه پیدا می‌کرد، حکمت و عرفان به کف جامعه می‌رسید و جامعه‌ای آشنا با حکمت داشتیم. وقتی حکمت در زندگی مردم جریان پیدا کند، تصورات دگرگون می‌شود و زندگی دیگری رقم خواهد خورد.

واقعیات این جهان نازله ی جهان غیب است

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_300

🔰واقعیات این جهان نازله ی جهان غیب است

🔺اعتقاد و ایمان به غیب، کلید دین داری است.

این پیامبران هستند که ما را از غیب عالم آگاه می کنند. ما به صورت طبیعی درگیر ظواهر این عالم هستیم و عالم غیب را انکار می کنیم، هر چند که در تحلیل برخی از پدیده های عالم متحیر شویم.

انبیای الهی با تحلیل محسوسات انسان به رمز گشایی از عالم شهود می پردازند تا آنجایی که عالم غیب را اصل و مبدأ و مقصد او می نامند. و برای اثبات حقانیت خود شواهدی از غیب عالم به نمایش می گذارند.

اثبات اینکه عالم غیبی دارد، کار دشواری نیست زیرا شهود انسان از محسوساتش پیچیده در ابهاماتی است که توان تحلیلش را ندارد. خصوصا اگر در واقعیت پدیده ها تعقل کند ابهامات او چند برابر می شود و دستگاه تحلیل منطقی برای آن نمی یابد.

در این گرفتاری فطرت خداجوی انسان، او را راحت نمی گذارد و مدام به دنبال این است که راهی باز کند.

یا بی خیالی طی می کند و خود را به غفلت می زند.
یا عجز خود را به درگاه خدایان دست ساخته اش عرضه می کند.
یا به دعوت پیامبران لبیک می گوید.

دو راه اول قطعا به نابودی اش می انجامد و راه سوم تعالی او را در پی دارد.

معنای تزکیه

#محمد_صحرایی
#مشخصات_اسلام
#زکات_اندیشه
#یادداشت_62
#جلسه_300

گفته شد که در واژه زکات هر دو معنای تزکیه و رشد و نموّ اشباع شده است و می تواند خیلی بیش از معنای خاصش در ابواب معاملات امتداد پیدا کند.
مثلا میتوان امتداد و بسط تمدنی دادن و به ساحت زندگی کشاندن یک اندیشه را زکات آن اندیشه نامید.
حضرت استاد اصطلاحات دینی را دارای عمق مفهومی زیادی دانستند که قابلیتهای فراوانی در آنها نهادینه شده ، مثل اصطلاح قبله.
یک سوال:
آنگاه که نیاز به وضع یک اصطلاح برای یک مفهوم می یابیم آیا نمی توان قرآن را حاوی و غنی و مشیر به آن مفهوم دانست تا ردّ پای آن مفهوم را در قرآن دنبال کرد و از ظرفیت الفاظ قرآنی، برای فهم و تبیین عمیق تر از آن مفهوم بهره جست و حتی در وضع اصطلاح مناسب برای آن مفهوم از اصطلاحات قرآنی کمک گرفت؟
بعنوان مثال در ادبیات دینی برای افرادی از جامعه که اندیشه خود را به عرصه زندگی میکشانند چه عنوانی بکار برده شده؟
به عبارت دیگر امتداد دادن اندیشه به عرصه زندگی در اندیشه دینی با چه عنوانی مطرح شده است؟
فارق از اینکه چنین رویکردی نسبت به مفاهیم دینی کار درستی هست یا خیر در فحصی که در این باره داشتم بنظرم رسید واژه ولایت، واژه نزدیکی به این مفهوم باشد.
مرحوم علامه طباطبائی در تبیین ولایت، حاکمیت انسان بر بدن خود{اینکه اراده های خود را در ساحت بدن امتداد میدهد} را یک نحوه از ولایت میداند.

در آیات 120 تا 122 از سوره مبارکه ی نساء نیز بعد از اشاره به وعده دادن و آرزو ایجاد کردن باطل توسط شیطان در برخی افراد، اتخاذ شیطان بعنوان ولی را خسران مبین دانسته که از آن فهمیده میشود که ولی گرفتن شیطان همان به عرصه عمل کشاندن اندیشه ها و القائات شیطانی است که همان خسران مبین دانسته شده است.

#تغییر_ساختار_معرفتی

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_300
#یادداشت_87
#تغییر_ساختار_معرفتی

در جلسه اخیر اشاره به بحث ساختارهای معرفتی شد که بعضی از گزاره ها اگر به ساحت اندیشه بنشینند ساختار معرفتی را دستخوش تغییر خواهند کرد از حضرت استاد سوال شد که آیا این ساختارهای معرفتی با ورود گزاره‌های غیرحقیقی ولایت طاغوت دچار تغییر شدند که پاسخ این بود اگر این ولایت طاغوت هم نبود و ورود گزاره‌های آنها وجود نداشت نیز ساختارهای معرفتی می‌بایست بعضی از گزاره ها را با طی کردن مسیر اندیشه به جان انسان بنشانند

با توجه به مقدمه فوق لازم دانستم اشاره‌ای به یکی از مصادیق نظام سلطه و تغییر بعضی از ساختارهای معرفتی در طی تاریخ داشته باشم

در تیر ماه ۱۳۴۸ هجری شمسی طی یک خبر ناسا اعلام می کند که ماموریت آپولو ۱۱ با موفقیت انجام شد آپولو ۱۱ ماموریتی بود که از مسیر آن نیل آرمسترانگ اولین فضانورد ایست که در ساعت ۸ و ۱۸ دقیقه شب قدم بر روی کره ماه می گذارد و به عنوان اولین انسانی که به روی کره ماه قدم میزند نام او در تاریخ فضانوردی و بشریت ثبت می گردد.

این واقعه تا به امروز توانسته ۶۲ سال از روایت تاریخ بشریت را به خود اختصاص دهد و امروز می بینیم پیشرفت بشری با آپولو گره خورده تا جایی که اگر کسی بخواهد از سختی و پیچیدگی امری صحبت کند از ضرب المثل «آپولو هوا کردن» استفاده می کند تازه این ضرب المثل اتفاقی است که در ساختار زبانی مردمی فارسی زبان رقم زده است حال اگر بررسی کنیم که این اتفاق طی این ۶۲ سال چه ساختارهای معرفتی دیگری را به خود منعطف کرده و دستخوش تغییر قرار داده است متوجه خواهیم شد که موضوع قدم زدن انسان بر کره ماه یک گزاره ای است که تمام ساختارهای معرفتی بشر را طی ۶۲سال مورد تغییر قرار داده است.

حال اگر مروری به چند سال اخیر کنیم متوجه می‌شویم که جریانی در دهه اخیر شکل می‌گیرد که شروع به بررسی توطئه بودن واقعه سفر به کره ماه می کنند و این جریان معتقدند که سفر به کره ماه از اساس امری خلاف واقع و کذب بوده است اما با تمامی استدلالاتی که این جریان تاکنون کرده است و با تمام تلاش‌هایی که در حوزه نشر این استدلالات داشته‌اند از جمله چاپ کتب، ساخت مستند، برگزاری نشست ها و کنفرانس ها اما هنوز نتوانستند ساختار معرفتی بشر را به قبل از پذیرفتن سفر به کره ماه برگرداند تا آنجا که با بررسی‌های صورت گرفته روشن شده است که فقط ۶ درصد از مردم آمریکا و ۲۸ درصد از مردم روسیه معتقدند که سفر به کره ماه از اساس کذب است

هدف از این مطلب فوق این بود که قدری ضرورت تغییر ساختارهای معرفتی به واسطه گزاره‌هایی که در طول شکل‌گیری یک تمدن خود را برجسته و پررنگ می کنند بیشتر گردد لذا به نظر می آید در یک جنگ تمدنی، از ویژه ترین نقاطی که باید به از آن استفاده کرد برگرداندن بشر به ساختار معرفتی حقیقی و فطری اوست و این راهی جز پر رنگ شدن گزاره های توحیدی ندارد.

تنزیل در ادبیات شیعی یک مفوم کاملا توحیدی است

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_89
#جلسه_300
#تنزیل_چیست

تنزیل در ادبیات شیعی یک مفوم کاملا توحیدی است
تنزیل یعنی:
و ان من شی‏ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم
تنزیل یعنی اینجا همه خوبی ها فیک است اصلش عند ربنا است
اینجا نعمت ها نسخه ضعیف شده خود نعمت است
نگاه دیگر به تنزیل یک نگاه توحیدی است نگاه طولی که اگر بخواهی به منشاء این برسی به خدا می رسیم

تنزیل یک جنبه رمزآلودگی دارد ؟
که این مطلب اصلش چیست؟

اصلا تنزیل من رب العالمین که می خوانیم وقتی کمی تامل کنیم متوجه می شویم همه چیز از اوست
و وقتی میخوانیم انا لله وانا الیه راجعون
دوباره تکرار می شود که از او هستیم و قرار است به سوی او برگردیم
فقط تفاوت برگشت ها در نحوه برگشت و حضور در محضر الهی است.

🔸اما چون عظمت الهی در این دار فنا و محدود گسترده و وسیع است وقتی میخواهی به این فکر کنی که جهان غیبی است که بی نهایت است دربرابر این دنیا و عالم اینجا با همه بزرگی اش چیزی نیست
قبولش برای ذهن های آلوده به دنیا سخت است
سخت قبول می کنیم که غیبی هست
چرا چون این عالم درچشممان خیلی بزرگ است و دوم اینکه چشم ها آلوده به دنیا شده خیلی علاقه ای به دنیای دیگر ندارد

آنچه عموم طلاب به دنبال آن به حوزه می آیند

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_43
#جلسه_300

آنچه عموم طلاب به دنبال آن به حوزه می آیند، دین داری است و می خواهند با حضور در اتمسفر حوزه، به مدارج بالای دین داری برسند. اما در بدو ورود، با درس های ادبیات عرب، منطق و … مواجه می شوند و نوعا بدون آنکه بدانند چرا و ربطش را به طلبگی خود بفهمند، محکوم به یادگیری این علوم هستند. این روال، هرروزه برای طلبه تکرار می شود که باید سر کلاس حاضر شود و علوم مختلف را به خوبی یاد بگیرد. سیستم ارزیابی حوزه نیز، تنها ملاک را دانستن علوم حوزوی قرار می دهد.
درحالیکه آنچه به نظر اهمیت دارد، دارا شدن این علوم توسط طلاب است و نه دانا شدن به این علوم. تغییر این اولویت موجب می شود که حتی درصد کمی از طلاب هم که به حکمت علاقه نشان می دهند، تنها دانای به حکمت می شوند و نه دارای حکمت.
این موضوع وقتی اهمیت زیادی پیدا می کند که به اصل دین هم سرایت پیدا کند و طلاب علوم دینی، دین دانانی صرف شوند، که آنچنان که از آنها انتظار می رود، دین دار نیستند و بدتر از آن، دین را هم اینگونه به مردم منتقل کنند و به دنبال آن باشند، که مردم هم دین دان شوند، که نتیجه آن، طبیعتا دین داری نخواهد شد. همانطور که شاهد ساعت ها آموزش درس معارف به دانش آموزان و دانشجویان هستیم، بدون آنکه نتیجه مطلوب از آن حاصل شود.

صیدی من الصیاد السید!

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_95
#جلسه_300

🔴صید السید:
آقا سید مصطفی در آخر جلسه فرمودند:
حالا یک پیشرفت از اویی و به سوی اویی می خواهیم.
دغدغه ی اصلی انقلاب اسلامی
ارائه ی الگوی توحیدی حل مسئله بوده است،
نه حل مسئله با هر الگویی یا با رایج ترین الگوهای حل مسئله.

🔵صیدی من الصیاد السید!
داخل پرانتز:”ممنونم از برادر بزرگوار جناب مستطاب حاج شیخ امیر حسین سعیدی دامت برکاته! آدم حرف خودشو میخونه برا خودش تازگی داره😅”

🔰تقریری از پیشرفت از اویی
جوهره آدمی عزم و اراده اوست. عزم توحیدی برخاسته از فطرت مخموره است. فطرتی که ذلک الدین القیّم. پیشرفت از اویی یعنی پیشرفت برخاسته از فطرت توحیدی. یعنی پیشرفتی که از دفینه های عقل انسانی را اثاره کند. یعنی پیشرفتی که از جان و جهان بعثت یافته انسان مفطور علی التوحید برخاسته باشد. یعنی پیشرفتی که از نقطه عزیمت ذهنی و عاطفی گره خورده با توحید برخاسته باشد. یعنی پیشرفتی از که عقل صاعد برخاسته باشد. یعنی پیشرفتی که از عقاید توحیدی برخاسته باشد.
پیشرفت از اویی یعنی پیشرفتی که از #نسل_برخاسته و #امت_امام برآمده باشد.

پیشرفت از اویی اما پیشرفتی نیست که برآمده از عزم طاغوتی برخاسته از فطرت محجوبه باشد. پیشرفت از اویی پیشرفتی نیست که انسان را غرق در ظلمات کرده و دست او را از دفینه عقل انسانی دور سازد. پیشرفت از اویی پیشرفتی نیست که از جان و جهان انسان در اصر و اغلال برخاسته باشد. پیشرفت از اویی پیشرفتی نیست که از نقطه عزیمت گره خورد به شهوات و امیال انسانی برخاسته باشد. پیشرفت از اویی پیشرفتی نیست که ابتنای به عقل ساقط داشته باشد. پیشرفت از اویی پیشرفتی نیست که از عقاید ضال و مضل پدید آمده باشد.

💠تجویز راهبردی:
مبتنی بر توصیف فوق میتوان مواردی را به عنوان تجویزهای راهبردی بر شمرد:

1. گفتمانسازی اندیشه توحیدی و بالنده ساختن عقاید توحیدی مردم ایران:
نظیر گفتمانسازی کتاب روح توحید یا بسط اشعار توحیدی یا تولید انبوه داستان و رمانهای توحیدی نظیر داستان راستان

2. تلاش در جهت روایتی فاخر و غنی از تجربه های برآمده از فطرت توحیدی:
نظیر تجربه هشت سال دفاع مقدس

3. تاکید بر افزایش بهره وری نهادهای فطرت خیز و عقل بارور:
نظیر مساجد و هیئات حسینی که خویشاوندی فطری را بارور می سازند.

4. تلاش در جهت ویرایش نهادهای تعلیمی و تربیتی کشور بر مدار تربیت توحیدی:
تحول حوزه
تحول آموزش و پرورش
تحول دانشگاه

5. تاکید مضاعف بر مناسک و مشاعری که هویت فطری توحیدی را در انسان بارور می سازند:
نظیر اعتکاف، نماز جمعه، نماز جماعات

6. …؟

❓شاید به تعبیر استاد مهمترین همّ و غمّ نخبگان ما بایستی این باشد که در جهت تمهید و تدارک پیشرفت از اویی اگر بخواهیم به جامعه ذائقه توحیدی بدهیم باید چه کاری بکنیم؟

نازله جهان غیب بودن این جهان و بحث #رب_النوع و #مُثُل_افلاطونی

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_208
#جلسه_300

💠 نازله جهان غیب بودن این جهان و بحث #رب_النوع و #مُثُل_افلاطونی

سومین مشخصه اسلام در بخش جهان بینی را شهید مطهری «نازله جهان غیب بودن واقعیات این جهان» می دانند، در تبیین این بحث امور مقدر و محدود این جهان را در مرتبه و جهانی بالاتر دارای وجوداتی نامقدر و نامحدود می دانند و این را همان اندیشه قرآنی #خزائن_عند_الله می دانند.
یکی از آموزه های حکمی که بیان کننده این محتواست بحث رب النوع یا مُثُل افلاطونی است که در بیانی وجودی عنوان #وجود_سعی یا #کلی_سعی را به خود گرفته است.
در نظریه ارباب انواع تبیین می شود که «براي هر نوعي از انواع موجودات طبيعيۀ جسمانيه، صورتي است مجرد از ماده و عقلاني الوجود در عالم الهي» ترجمه و تفسیر شواهد الربوبیه – جواد مصلح – ص 244
ملاصدرا نظریه رب النوع یا مُثُل را با همه انتقادهایی که امثال بوعلی به آن داشتند تثبیت می کنند و ادله متعددی برای اثبات آن می آورند، بنا بر این نظریه همه امور مقدر و محدودی که در این عالم داریم دارای یک وجود سعی است که وجوداً نسبت به این موجود پایین تر دارای شدت وجودی است و همه افراد این نوع که در پایین هستند در واقع نازله آن وجود شدیدی هستند که در عالم بالاتر از این عالم ماده تحقق دارد،
جناب صدرالمتألهین در اسفار ج‏2، ص: 62 در تبیین معنای مُثُل می فرمایند:
«أن لكل نوع من الأنواع الجسمانية فردا كاملا تاما في عالم الإبداع هو الأصل و المبدأ و سائر أفراد النوع فروع و معاليل و آثار له و ذلك لتمامه و كماله لا يفتقر إلى مادة و لا إلى محل متعلق به بخلاف هذه فإنها لضعفها و نقصها مفتقرة إلى مادة في ذاتها أو في فعلها»

لذا می توان گفت که این مشخصه اسلام در فضای حکمت اسلامی با عنوان ارباب انواع و مُثُل آمده است و این معنای عمیق از خزائن عند الله را احتمالاً بدون ذائقه فلسفی نشود تثبیت کرد. (مگر با فهم های رو به عمق عرفانی)

لزوم جریان حکمت در زندگی برای اتصال به عالم غیب

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_93
#جلسه_300

⭕️لزوم جریان حکمت در زندگی برای اتصال به عالم غیب

در جلسه امروز که به مشخصه سوم پرداخته شد سخن از غیب و عالم غیب به میان آمد. عالمی که اصل است و اگر تصویر درستی از آن داشته باشیم زندگی‌های‌مان معنا‌دار می‌شود و احساس اصل داشتن می‌کنیم و به آسودگی خاطر می‌رسیم. اگر عالم غیب و رابطه آن با دنیا فهم شود دیگر انسان احساس پوچی نخواهد داشت؛ اصلا پوچی معنا نمی‌دهد وقتی اصلی به این عظمت و بزرگ داشته باشد.
در قسمتی از جلسه به این پرداخته شد که چرا این عالم غیبی که از آن صحبت می‌شود در جان ما حاضر نیست و تصویر درستی از آن نداریم. پاسخی که در جلسه به آن پرداخته شد، این بود که چون حکمتی که می‌آموزیم را از آن خود نمی‌کنیم. حکمت را برای خود ترجمه نمی‌کنیم. به عبارت دیگر به زبان عمومی گفتن همین فلسفه و حکمت نیاز است تا این اینگونه مفاهیم به خوبی برای‌مان تصویر شود. وقتی این قبیل مفاهیم، خوب تصور شود، تجربیات زیستی ما را دگرگون خواهد کرد حتی آن تجربیاتی که پایه علوم شده‌اند.

ظاهرا تفسیری که حضرت امام شروع کردند، از این جنس کارها بود. یعنی حکمت را برای مردم می‌گفتند چرا که مخاطب آن برنامه، مردم بودند. آن تفسیر اگر ادامه پیدا می‌کرد، حکمت و عرفان به کف جامعه می‌رسید و جامعه‌ای آشنا با حکمت داشتیم. وقتی حکمت در زندگی مردم جریان پیدا کند، تصورات دگرگون می‌شود و زندگی دیگری رقم خواهد خورد.

واقعیات این جهان نازله ی جهان غیب است

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_300

🔰واقعیات این جهان نازله ی جهان غیب است

🔺اعتقاد و ایمان به غیب، کلید دین داری است.

این پیامبران هستند که ما را از غیب عالم آگاه می کنند. ما به صورت طبیعی درگیر ظواهر این عالم هستیم و عالم غیب را انکار می کنیم، هر چند که در تحلیل برخی از پدیده های عالم متحیر شویم.

انبیای الهی با تحلیل محسوسات انسان به رمز گشایی از عالم شهود می پردازند تا آنجایی که عالم غیب را اصل و مبدأ و مقصد او می نامند. و برای اثبات حقانیت خود شواهدی از غیب عالم به نمایش می گذارند.

اثبات اینکه عالم غیبی دارد، کار دشواری نیست زیرا شهود انسان از محسوساتش پیچیده در ابهاماتی است که توان تحلیلش را ندارد. خصوصا اگر در واقعیت پدیده ها تعقل کند ابهامات او چند برابر می شود و دستگاه تحلیل منطقی برای آن نمی یابد.

در این گرفتاری فطرت خداجوی انسان، او را راحت نمی گذارد و مدام به دنبال این است که راهی باز کند.

یا بی خیالی طی می کند و خود را به غفلت می زند.
یا عجز خود را به درگاه خدایان دست ساخته اش عرضه می کند.
یا به دعوت پیامبران لبیک می گوید.

دو راه اول قطعا به نابودی اش می انجامد و راه سوم تعالی او را در پی دارد.

معنای تزکیه

#محمد_صحرایی
#مشخصات_اسلام
#زکات_اندیشه
#یادداشت_62
#جلسه_300

گفته شد که در واژه زکات هر دو معنای تزکیه و رشد و نموّ اشباع شده است و می تواند خیلی بیش از معنای خاصش در ابواب معاملات امتداد پیدا کند.
مثلا میتوان امتداد و بسط تمدنی دادن و به ساحت زندگی کشاندن یک اندیشه را زکات آن اندیشه نامید.
حضرت استاد اصطلاحات دینی را دارای عمق مفهومی زیادی دانستند که قابلیتهای فراوانی در آنها نهادینه شده ، مثل اصطلاح قبله.
یک سوال:
آنگاه که نیاز به وضع یک اصطلاح برای یک مفهوم می یابیم آیا نمی توان قرآن را حاوی و غنی و مشیر به آن مفهوم دانست تا ردّ پای آن مفهوم را در قرآن دنبال کرد و از ظرفیت الفاظ قرآنی، برای فهم و تبیین عمیق تر از آن مفهوم بهره جست و حتی در وضع اصطلاح مناسب برای آن مفهوم از اصطلاحات قرآنی کمک گرفت؟
بعنوان مثال در ادبیات دینی برای افرادی از جامعه که اندیشه خود را به عرصه زندگی میکشانند چه عنوانی بکار برده شده؟
به عبارت دیگر امتداد دادن اندیشه به عرصه زندگی در اندیشه دینی با چه عنوانی مطرح شده است؟
فارق از اینکه چنین رویکردی نسبت به مفاهیم دینی کار درستی هست یا خیر در فحصی که در این باره داشتم بنظرم رسید واژه ولایت، واژه نزدیکی به این مفهوم باشد.
مرحوم علامه طباطبائی در تبیین ولایت، حاکمیت انسان بر بدن خود{اینکه اراده های خود را در ساحت بدن امتداد میدهد} را یک نحوه از ولایت میداند.

#تغییر_ساختار_معرفتی

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_300
#یادداشت_87
#تغییر_ساختار_معرفتی

در جلسه اخیر اشاره به بحث ساختارهای معرفتی شد که بعضی از گزاره ها اگر به ساحت اندیشه بنشینند ساختار معرفتی را دستخوش تغییر خواهند کرد از حضرت استاد سوال شد که آیا این ساختارهای معرفتی با ورود گزاره‌های غیرحقیقی ولایت طاغوت دچار تغییر شدند که پاسخ این بود اگر این ولایت طاغوت هم نبود و ورود گزاره‌های آنها وجود نداشت نیز ساختارهای معرفتی می‌بایست بعضی از گزاره ها را با طی کردن مسیر اندیشه به جان انسان بنشانند

با توجه به مقدمه فوق لازم دانستم اشاره‌ای به یکی از مصادیق نظام سلطه و تغییر بعضی از ساختارهای معرفتی در طی تاریخ داشته باشم

در تیر ماه ۱۳۴۸ هجری شمسی طی یک خبر ناسا اعلام می کند که ماموریت آپولو ۱۱ با موفقیت انجام شد آپولو ۱۱ ماموریتی بود که از مسیر آن نیل آرمسترانگ اولین فضانورد ایست که در ساعت ۸ و ۱۸ دقیقه شب قدم بر روی کره ماه می گذارد و به عنوان اولین انسانی که به روی کره ماه قدم میزند نام او در تاریخ فضانوردی و بشریت ثبت می گردد.

این واقعه تا به امروز توانسته ۶۲ سال از روایت تاریخ بشریت را به خود اختصاص دهد و امروز می بینیم پیشرفت بشری با آپولو گره خورده تا جایی که اگر کسی بخواهد از سختی و پیچیدگی امری صحبت کند از ضرب المثل «آپولو هوا کردن» استفاده می کند تازه این ضرب المثل اتفاقی است که در ساختار زبانی مردمی فارسی زبان رقم زده است حال اگر بررسی کنیم که این اتفاق طی این ۶۲ سال چه ساختارهای معرفتی دیگری را به خود منعطف کرده و دستخوش تغییر قرار داده است متوجه خواهیم شد که موضوع قدم زدن انسان بر کره ماه یک گزاره ای است که تمام ساختارهای معرفتی بشر را طی ۶۲سال مورد تغییر قرار داده است.

حال اگر مروری به چند سال اخیر کنیم متوجه می‌شویم که جریانی در دهه اخیر شکل می‌گیرد که شروع به بررسی توطئه بودن واقعه سفر به کره ماه می کنند و این جریان معتقدند که سفر به کره ماه از اساس امری خلاف واقع و کذب بوده است اما با تمامی استدلالاتی که این جریان تاکنون کرده است و با تمام تلاش‌هایی که در حوزه نشر این استدلالات داشته‌اند از جمله چاپ کتب، ساخت مستند، برگزاری نشست ها و کنفرانس ها اما هنوز نتوانستند ساختار معرفتی بشر را به قبل از پذیرفتن سفر به کره ماه برگرداند تا آنجا که با بررسی‌های صورت گرفته روشن شده است که فقط ۶ درصد از مردم آمریکا و ۲۸ درصد از مردم روسیه معتقدند که سفر به کره ماه از اساس کذب است

هدف از این مطلب فوق این بود که قدری ضرورت تغییر ساختارهای معرفتی به واسطه گزاره‌هایی که در طول شکل‌گیری یک تمدن خود را برجسته و پررنگ می کنند بیشتر گردد لذا به نظر می آید در یک جنگ تمدنی، از ویژه ترین نقاطی که باید به از آن استفاده کرد برگرداندن بشر به ساختار معرفتی حقیقی و فطری اوست و این راهی جز پر رنگ شدن گزاره های توحیدی ندارد

تنزیل در ادبیات شیعی یک مفوم کاملا توحیدی است

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_89
#جلسه_300
#تنزیل_چیست

تنزیل در ادبیات شیعی یک مفوم کاملا توحیدی است
تنزیل یعنی:
و ان من شی‏ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم
تنزیل یعنی اینجا همه خوبی ها فیک است اصلش عند ربنا است
اینجا نعمت ها نسخه ضعیف شده خود نعمت است
نگاه دیگر به تنزیل یک نگاه توحیدی است نگاه طولی که اگر بخواهی به منشاء این برسی به خدا می رسیم

تنزیل یک جنبه رمزآلودگی دارد ؟
که این مطلب اصلش چیست؟

اصلا تنزیل من رب العالمین که می خوانیم وقتی کمی تامل کنیم متوجه می شویم همه چیز از اوست
و وقتی میخوانیم انا لله وانا الیه راجعون
دوباره تکرار می شود که از او هستیم و قرار است به سوی او برگردیم
فقط تفاوت برگشت ها در نحوه برگشت و حضور در محضر الهی است.

🔸اما چون عظمت الهی در این دار فنا و محدود گسترده و وسیع است وقتی میخواهی به این فکر کنی که جهان غیبی است که بی نهایت است دربرابر این دنیا و عالم اینجا با همه بزرگی اش چیزی نیست
قبولش برای ذهن های آلوده به دنیا سخت است
سخت قبول می کنیم که غیبی هست
چرا چون این عالم درچشممان خیلی بزرگ است و دوم اینکه چشم ها آلوده به دنیا شده خیلی علاقه ای به دنیای دیگر ندارد

دین داری

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_43
#جلسه_300

آنچه عموم طلاب به دنبال آن به حوزه می آیند، دین داری است و می خواهند با حضور در اتمسفر حوزه، به مدارج بالای دین داری برسند. اما در بدو ورود، با درس های ادبیات عرب، منطق و … مواجه می شوند و نوعا بدون آنکه بدانند چرا و ربطش را به طلبگی خود بفهمند، محکوم به یادگیری این علوم هستند. این روال، هرروزه برای طلبه تکرار می شود که باید سر کلاس حاضر شود و علوم مختلف را به خوبی یاد بگیرد. سیستم ارزیابی حوزه نیز، تنها ملاک را دانستن علوم حوزوی قرار می دهد.
درحالیکه آنچه به نظر اهمیت دارد، دارا شدن این علوم توسط طلاب است و نه دانا شدن به این علوم. تغییر این اولویت موجب می شود که حتی درصد کمی از طلاب هم که به حکمت علاقه نشان می دهند، تنها دانای به حکمت می شوند و نه دارای حکمت.
این موضوع وقتی اهمیت زیادی پیدا می کند که به اصل دین هم سرایت پیدا کند و طلاب علوم دینی، دین دانانی صرف شوند، که آنچنان که از آنها انتظار می رود، دین دار نیستند و بدتر از آن، دین را هم اینگونه به مردم منتقل کنند و به دنبال آن باشند، که مردم هم دین دان شوند، که نتیجه آن، طبیعتا دین داری نخواهد شد. همانطور که شاهد ساعت ها آموزش درس معارف به دانش آموزان و دانشجویان هستیم، بدون آنکه نتیجه مطلوب از آن حاصل شود.

خطر برخورد تکفیری با سرمایه هایی مثل شهید مطهری

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_206
#جلسه_299

💠 خطر برخورد تکفیری با سرمایه هایی مثل شهید مطهری

دغدغه #خلوص_گرایی در شیعه (که شبیه دغدغه #سلفی_گری در اهل سنت است) همیشه منجر به شکل گیری جریاناتی شده است که بخشی از سرمایه ها و میراث تاریخی ما که نوابغ و علمای نورانی ما پدید آوردند، را به طور کل نفی کنند و بخواهند با اندک سرمایه ای که برای خود نگه می دارند مشکلات جامعه اسلامی (شیعی) را حل کنند.
تاریخ معاصر پر است از این جریانات؛ مکتب تفکیک، انجمن حجتیه، فرهنگستان علوم اسلامی، مرحوم صفائی حائری، بخش عمده جریان سنتی حوزه و …

نکته مهمی که در رفتارشناسی این جریانات رخ می دهد این است که به شدت جریان مقابل خود را مورد طعن و رد و حتی تکفیر قرار می دهند. (حالا اینجا چون عقل اهل بیت در معارف روایی ما هست، معمولا به غلظت سلفی گری در اهل سنت نمی شود)

وجه ممیزه همه این جریانات نا دیده گرفتن و کنار گذشتن بخشی از سرمایه هاست که معمولاً میراث حکمی و عرفانی اولین گزینه برای کنار گذاشتن است. طرح های اصلاحی این بزرگواران معمولاً با صفر کردن بخشی از سرمایه های عظیم در اختیارشان است و معمولاً هم طرح های پخته و کارآمدی ندارند.

این روحیه که در خون همه مذهبی ها هست، گاهی می آید و اینقدر خُرد و ریز می شود که بسیار درون گفتمانی و حتی درون گروهی می شود؛ ما عادت داریم که با پیدا کردن یک سرمایه ارزشمند، ارزشمندی دیگر سرمایه ها را نفی کنیم؛ با اندک اختلافی در مبانی و حتی سلیقه ها سریع او را یک اسلام می کنیم و خودمان که اسلام ناب هستیم!
اندیشه های آیت الله خامنه ای یکی از راقی ترین اندیشه های معاصر است بلاشک و آثاری که از ایشان منتشر شده قطعاً طعمی دارد که حتی آثار امام هم این طعم را نداشته؛ اگر این بخواهد منجر به این نکته بشود که ما به راحتی دامنکش و بی اعتنا نسبت به میراث اندیشمندانی چون شهید مطهری و آیت الله مصباح و …. عبور کنیم؛ قطعا غلط است. میراثی که این هم قطعاً یکی از راقی ترین فهم های معاصر است و طعم های آن در مباحث آقا غائب است؛ تازه با این همه تأکیدی که امام و ثم آقا بر شهید مطهری و بعد آقا با شهید مطهری زمان خواندن آیت الله مصباح در مورد رجوع به اندیشه این عزیزان دارند؛ اگر اندیشه این بزرگواران اندک تفاوتی با آقا دارد که نباید کلاً از سپهر اندیشه ای جوانان مؤمن انقلابی حذفشان کنیم.

جهان حدوث زمانی دارد به معنای حرکت جوهری یا تجدد امثال؟

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_207
#جلسه_299

💠 جهان حدوث زمانی دارد به معنای حرکت جوهری یا تجدد امثال؟

مشخصه دومی که شهید مطهری آورده است علی رغم ظاهر نچسب آن «جهان حدوث زمانی دارد.» که ظاهر آن این است که می خواهد بحث معروف حدوث زمانی که در فلسفه و کلام اسلامی مطرح است را بیان کند، مخصوصاً اینکه جمله قبلش می گوید «جهان كه واقعيت ” از اويی ” دارد و به اصطلاح حادث ذاتی است، علاوه بر آن حدوث زمانی دارد» ولی از کلمه #یعنی که شروع می کند به معنا کردن معلوم می شود که اراده ای که ایشان از حادث زمانی کرده است اراده متفاوتی است.
«يك واقعيت متغير و متحرك است بلكه عين حركت است، و چون عين حركت است يك حدوث مستمر است و دائما در حال خلق شدن است، دائما در حال حدوث و فناست، يك لحظه نيست كه جهان خلق و فانی نشود.»

این بحث ایشان به لحاظ محتوایی هیچ ربطی به بحث حدوث زمانی ندارد، تصور متکلمین که قائل به حدوث زمانی عالم بودند این بود که اگر چیزی داشته باشیم که هر چه در بستر زمان عقب برویم همیشه بوده باشد ازلی می شود این در حالی است که این تنها خداست که ازلی است؛ پس همه مخلوقات حادث زمانی هستند، یعنی یک زمانی بوده که نبوده اند و از یک زمانی به بعد خداوند آنها را خلق کرده است.

این بحث که شهید مطهری مطرح می کند در افق حکمی و عرفانی می تواند دو معنای مترقی داشته باشد و نماینده دو بحث در حکمت و عرفان باشد.
1. حرکت جوهری در حکمت متعالیه
2. تجدد امثال در عرفان نظری

در حرکت جوهری جناب ملاصدرا حرکت را از این ظواهری که ما می بینیم ارتقا می دهد و می گوید علاوه بر تغییر و تغیر در اعراض اشیاء، ذات و جوهر هر شیء نیز در حرکت است؛ البته ایشان بحث را از فضای جوهر و عرض که اصطلاحاتی ماهوی هستند به فضای وجودی ارتقا می دهد و اساساً حرکت را از سنخ امور ماهوی نمی دانند و لذا حرکت جوهری در واقع یک #حرکت_وجودی است.
در تجدد امثال نیز عرفا قائل هستند که «همة موجودات عالم دم به دم در حال جدید شدن و نو شدن هستند» و این مبتنی بر قاعده «لا تکرار فی التجلی» است.

تا اینجا ظاهرا این دو نظریه یک چیز می گویند ولی اگر اضافه کنیم که ملاصدرا جواهر مجرد عقلی را موجوداتی ثابت و لایتغیر می داند ولی عرفا کل تعین های خلقی (که شامل عالم عقل هم می شود) علی‌الدوام در تحول و تبدل هستند و هر دم نو می‌شوند و تنها امر ثابت، اصل فیض متجدد است؛ تفاوت دو نظریه روشن می شود.

حال سؤال می شود منظور شهید مطهری کدام مورد است؟

یک قرینه کلی این است که کل فضای این نوشته در افق فلسفی بحث می کند و خیلی قرینه ای بر بردن بحث در افق عرفانی وجود ندارد لذا باید گفت منظور شهید مطهری در اینجای بحث همان حرکت جوهری است.

قرینه دیگر برای فهم اینکه شهید مطهری اینجا چه می گوید فهمیدن مراد ایشان از کلمه «جهان» است، اگر منظور از جهان همین عالم ماده است که ما در آن در حال زیستن هستیم، بحث اینجا هم به معنای حرکت جوهری خواهد شد ولی اگر جهان را همه ما سوی الله بگیریم آن وقت این بحث به معنای تجدد امثال خواهد بود.
با توجه به فضای کلی کار شهید مطهری و تقابلی که با مارکسیست ها در آن دوره دارند، به نظر می رسد که مراد ایشان از کلمه جهان همین عالم ماده باشد.
البته قرائنی هم وجود دارد که مراد ایشان از جهان، اعم از عالم ماده و مثال عقل (به اصطلاح عرفا عوالم خلقی) و حتی خداست، در بحث های جهان بینی ایشان گزاره هایی در مورد خدا هم می آورد؛ لذا می توان گفت جهان در اینجا همه عوالم خلقی و حقی است؛ اگر اینطور باشد این بیان غلط می شود چون ما این تجدد امثال را در مورد خود خدا که قائل نیستیم.
همچنین از قرائن دیگری مثل نظم علیّ جهان و … می توان نتیجه گرفت که چون این قواعد غیر از عالم ماده برای عالم مثال و عقل هم هستند مراد ایشان از جهان همان عوالم خلقی است که عرفا می گویند لذا بحث ایشان را باید به معنای تجدد امثال گرفت.

از اصطلاح جهان نمی شود به نتیجه روشنی در مورد این بحث ایشان گرفت، لذا به نظر می رسد با توجه به اینکه اساساً افق بحث ایشان حکمی بسته شده است، این بحث ایشان را به معنای #حرکت_جوهری بگیریم؛
البته قطعاً افقی که در بحث #تجدد_امثال داریم بسیار بالاتر از افق حرکت جوهری است.

پ.ن: در این بحث از کتاب «حکمت عرفانی – جناب استاد امینی نژاد» برای تقریر بحث تجدد امثال استفاده شد.

حاکمیت مجازی:

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_108
#جلسه_299

✨حاکمیت مجازی:

❇️فضای مجازی به بخشی از زندگی میلیون ها انسان تبدیل شده و خودش را از فضای دوم جامعه، به فضایی هم تراز فضای حقیقی رسانده و کم کم دارد گوی سبقت را می رباید و تبدیل به فضای اول انسان ها میشود.
امروزه فضای مجازی قوانین،گویش، سبک کسب و کار، فرهنگ، نوع روابط اجتماعی، آموزش و هزاران بعد دیگر خود را بر میلیون ها انسان تحمیل میکند.

❇️«لا اله الا الله» به ما میگوید شما اجازه ندارید از هیچ چیز و از هیچ کس غیر از خداوند متعال، اطاعت کنید. هرچیزی که به انسان ها دستور میدهد و مطاع قرار میگرد، باید از خدا باشد. توحید یعنی نفی عبودیت غیر خدا. قانون، فرهنگ، آداب و رسوم، حاکم، نظامات اجتماعی و غیره و غیره باید خدایی باشند. قانون خدایی، فرهنگ خدایی و…..
🔸چون تنها فرمانروای مطلق هستی خداوند متعال است.

🔰همانطور که باید انقلاب میکردیم و در فضای حقیقی خود را از تحت اطاعتِ حکومتِ طاغوتی خارج میکردیم و حکومت الهی تشکیل می دادیم، سرانجام روزی در فضای مجازی هم باید انقلاب کنیم و از تحت قوانین و تسلط طاغوت خارج شویم و الا نمیتوانیم به پیشرفت و تمدن توحیدی که سعادت تمام بشیریت است برسیم. مومن اجازه ندارد خود را عبد و اسیر خدا خدا کند.

🔹پ.ن1: فراموش نکنیم که میخواهند فضای مجازی را به عرصه ی حکمرانی آینده تبدیل کنند. پس نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت و نظرات ناپخته داد.
🔹پ.ن2: هرچند در نوع اقدامات و سبک اطلاع رسانی به مردم انتقادات جدی وجود دارد لکن اصل این کار ضروری است و قابل خدشه نیست.

روح نگاری تشبیهی و روح نگاری تنریهی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#روح_نگاری
#تشبیهی
#تنزیهی
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_97
#جلسه_298

 

🔰روح نگاری تشبیهی و روح نگاری تنریهی🔰

در ادبیات دینی اسلام، توحید به عنوان روح اصلی اندیشه دینی شناخته می شود. اما تقریر و نگارش این روح در اسلام متفاوت می باشد.
در بیان اندیشه ها دو نحوه ورود و بیان وجود دارد. گاهی اوقات اندیشه را با رویکرد تشبیهی و ایجابی تقریر می کنند و گاهی اوقات آن را با رویکرد تنزیهی و سلبی.
حضرت علامه شهید مطهری و حضرت علامه سید علی خامنه ای هر دو در آثار خود سعی به تقریر توحید کرده اند و در صدد تقریری دقیق از این روح حاکم بر اندیشه دینی اسلام هستند.
اما شاید بتوان با دقت های ویژه ای میان تقریر این دو اندیشمند بزرگ تفاوت هایی گذاشت و ریشه آن تفاوت ها در همین دو رویکرد باشد.
شهید مطهری بیشتر با زاویه تشبیهی و ایجابی در صدد تقریر از توحید می باشد و لذا بیشتر به دنبال بیان خود وجود و حق تعالی است . شاید بتوان گزاره کلیدی ایشان را گزاره انا لله و انا الیه راجعون دانست. و شاید بتوان ادعا کرد که این فهم شهید بیشتر برگرفته از یک عقلانیت فلسفی است که آن هم متاثر از فلسفه صدرا می باشد.
اما حضرت آقا بیشتر با زاویه تنزیهی و سلبی به بیان توحید می پردازد. گزاره اصلی توحیدی ایشان لا اله الا الله می باشد و دعوای اصلی ایشان در تقریر توحید مبارزه و نفی با غیریت هاست. و شاید بتوان این اندیشه را بیشتر متصل به عقلانیت قرآنی دانست.
در همین راستا می توان مبارزه خیز بودن ادبیات توحیدی حضرت آقا و صلح خیز بودن ادبیات توحیدی شهید مطهری را با در نظر گرفتن تشبیه و ذوق کلامی ادعا کرد.
پ ن : تشکر از اقا سید مصطفی مدرس بابت اضافه کردن اندیشه و ادبیات ویژه به بیان امروز بنده که کمک زیادی در تقریر دقیق تر سخنم داشت.