ماهیت شناسی سلبریتی، نقطه اثرگذاری تمدن غرب در عصرحاضر

در یادداشت های گذشته در بحث لایه های حوادث اجتماعی، توضیح داده شد که هر پدیده ای را باید متناسب لایه ای که در آن قرار می گیرد تحلیل کرد و جابه‌جایی نظرگاه در هر یک از این لایه ها قطعا تحلیلی ناقص، غیر مطابق با واقع و نارسا را خروجی می دهد.

از طرف دیگر توضیح داده شد که هر پدیده ای زاییده یک تمدن است و باید متناسب در هر لایه ای که قرار می گیرد، زمینه تمدنی آن پدیده و دسترسی هایی که آن تمدن برایش ایجاد می کند را در نظر گرفت و ضریب دهی آن را تحت یک تمدن ترجمه کرد و نشان داد.

یکی از پدیده های زاییده‌ی عصر حاضر تمدن غرب، حادثه ای راهبردی به نام «سلبریتی» است. شاید از آن جهت که «سلبریتی» معمولا به صورت یک پدیده ای هم چون سوپر استارهای سینما در ذهن حاضر شده است، برای جامعه شناسانی که اساسا حساسیتی بر روی تحرکات تمدن غرب ندارد، توجه ویژه ای ایجاد نکرده است که بخواهند این پدیده را قدری ماهیت شناسی کنند.

در تعریف سلبریتی، دیکشنری کمبریج انگلیس اینگونه آورده است:

«کسی که مشهور است و خاص بودنی در تجارت های با تم سرگرمی دارد»

البته تعریف های متعددی از سلبریتی شده است اما بهترین تعریفی که جامعیت و مانعیت خوبی دارد همین تعریفی است که کمبریج ارائه کرده است. این تعریف به خوبی بیان می دارد که اولا باید بپذیریم که صرف مشهور بودن موجب شکل گیری پدیده سلبریتی نمی شود. زیرا که غرب برای شهرت کلمه ای دارد به نام «famous» و این کلمه با «celebrity» متفاوت است به تعبیری دیگر غرب تفاوت بین شهرت و سلبره شدن را قائل است و رابطه این دو پدیده عموم و خصوص مطلق است یعنی همه سلبریتی ها مشهور هستند اما هر مشهوری لزوما سلبریتی نیست.

شهرت حوزه های متعددی دارد ، شهرتها اساسا یک خاص بودن را در خود دارند که این خاص بودن باید معنا گردد تا قبل از به وجود آمدن پدیده سلبریتی شهرت ها با زحمت، تلاش و حتی می توان گفت به زبان عامیانه با جان کندن رقم می خورند لذا می بینیم که یک ورزشکار مشهور به دلیل زحمت زیادی که در حوزه ورزشی خود می کشد و شهرت پیدا می کند یا یک بازیگر سینمایی به همین نحو و حوزه های دیگر نیز همین گونه است.این گونه شهرت در دل خود و فرای از توانایی منحصر به فردی که با زحمت و تلاش موجب دیده شدن شده است، یک پیام و معنایی را به مخاطب خود(افرادی که او را مورد توجه و دیدن قرار دادند و اساسا به دلیل همین دیده شدن صدق مشهور بودن می کند) منتقل می کند، به فرض مثال یک ورزشکار مشهور که خاص بودنش فلان مهارت ورزشی در حد اعلی می باشد به مخاطبان خود پیام پیروزی، امید و قدرت که با زحمت و سختی همراه است را منتقل می کند. البته هر کدام از این مفاهیم نیز جدا از اینکه تحت سیطره یک تمدن معنا می شود، پیوست های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و… یک تمدن را هم به همراه دارد.

اگر همین شهرت را به جایی برسانیم که از پیام تهی گردد، و صرف دیده شدن موضوعیت پیدا کند، شهرت باید خاص بودنش را از نقطه ای تامین کند که این منبع همان، شهوت دیده شدن است. لذا در پدیده سلبریتی این شهوت با نمایش غیرواقعی خود را بالا آورده و توجه اذهان را به خود جذب خواهد کرد.

این یادداشت ادامه دارد…

دستگاه محاسباتی و تحلیل حوادث جاری3، قیام 19 دی

حضرت آقا میفرمایند: «در دهم دی ماه سال ۵۶، رئیس‌جمهور آمریکا آمد در تهران و یک نطق غرّائی(۱) کرد در تمجید اغراق‌آمیز و دروغین از محمّدرضا. در این نطق غرّاء گفت «ایران جزیره‌ی ثبات است»؛ یعنی چه؟ یعنی خیال آمریکا از ایرانِ وابسته و مسئولان نوکرمَآب ایران آسوده است؛ اینجا جزیره‌ی ثبات است -این مال دهم دی ماه است- دَه روز نشده بود که قضیّه‌ی قم اتّفاق افتاد و نوزدهم دی ماه مردم قم قیام کردند، حرکت کردند، با جان خود، با تن خود علیه آن رژیم ظالم و وابسته و فاسد به میدان آمدند. دستگاه محاسباتی آمریکا و غرب این است؛»

این اتفاقات در حالی است که حضرت امام در نامه هایی که پیش از این و در پاسخ به سوالات یا تسلیت های وارده بخاطر شهادت اقا مصطفی میدهند چند مرتبه خبر از سقوط قریب الوقوع رژیم پهلوی میدهند. (مثلا صحیفه امام ج 3 ص 258 )

حضرت آقا میفرمایند : «قیام مردم قم صف‌بندیِ دو دستگاه محاسباتی، صف‌بندی دو نظام معرفتی، صف‌بندی دو الگوی تحلیلی در مقابل یکدیگر را نشان داد: یکی نظام معرفتی لیبرال‌دموکراسیِ دروغینِ پای‌درگِل غربی، یکی نظام معرفتیِ توحیدیِ اسلامی؛ تقابل دو دستگاه پیش‌بینی و تقویم و محاسباتی را نشان داد»

اما پرسش اصلی اینجاست که دستگاه محاسباتی ایشان چگونه این پیش بینی را کرده است؟

خود حضرت آقا در جای دیگری به این مساله پرداخته اند و آن را توضیح میدهند.
در یادداشت های بعدی اشاره خواهم کرد…

( این یادداشت ها چون همراه با مراجعه به منابع است کمی وقت گیر اند تا نوشته شوند )

حفاظت شده: حکمت چیست و کجاست

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

طرح راهبردی حضرت امام ، انتظار یا انقلاب؟

بسم الله الرحمن الرحیم

  • حضرت امام خمینی ره ، در حرکت و طرح راهبردی خویش برای جامعه ایران کدام یک از اندیشه ها را انتخاب کرده اند ؟ انتظار یا انقلاب ؟
  • مفهوم انتظار یک از مفاهیمی است که در اندیشه شیعی جایگاه ویژه ای دارد. اما وقتی به آن دوره از جامعه برمیگردیم می فهمیم که در آن دوره به سبب فعالیت های انجمن حجتیه و هویت تاریخی جامعه ایران، مفهوم انتظار معنایی غلط در جامعه داشته است. انتظار به سکون و انفعال محض تبدیل شده بود و این تقریر از انتظار با اندیشه اسلام ناب در تعارض بود. انتظار در اندیشه امامین انقلاب را می توان با بیان خود مقام معظم رهبری شناخت.
  • انتظار فرج را افضل اعمال دانسته‌اند؛ معلوم میشود انتظار، یک عمل است، بی عملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که انتظار یعنی این‌که دست روی دست بگذاریم و منتظر بمانیم تا یک کاری بشود. انتظار یک عمل است، یک آماده‌سازی است، یک تقویت انگیزه در دل و درون است، یک نشاط و تحرک و پویایی است در همه‌ی زمینه‌ها. این، در واقع تفسیر این آیات کریمه‌ی قرآنی است که: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین ( بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان – 1384/06/29 )
  • با این توصیف اما امام این را می فهمد که نمی تواند به سرعت این مفهوم را در ذهن جامعه تغییر دهد لذا به جای دست گذاری بر روی مفهوم انتظار برای طرح رهبری خویش از مفهوم انقلاب و قیام استفاده میکند.
  • این یک انتخاب هوشمندانه و راهبردی از حضرت امام می باشد. امام سعی می کند با مفهوم انقلاب و قیام مردم را به سمت انتظار واقعی سوق دهد. این همان هنر حضرت امام می باشد. حضرت امام بدون آن که مفهوم انتظار را در جامعه ایران گفتمان کند ، اما انتظار واقعی و حقیقی را در جامعه ایران محقق کرد چرا که انتظار واقعی همان انقلاب و قیام می باشد.
  • و شاید بتوان گفت که عدم توجه بیش از اندازه به مقوله مهدویت و انتظار در اندیشه حضرت امام یک انتخاب راهبردی می باشد برای حرکت جامعه به سمت حقیقت مفهوم انتظار.

حکمت و رهبری

با توجه به بحثی که جناب استاد فلاح در باب حکمت داشتند و تاکید بر اینکه حکمت موهبتی الهی است که به زیست فرد نیز وابستگی بسیار دارد، میتوان نکاتی را در زمینه ملزومات رهبری اصطیاد کرد.
با توجه به اینکه حکمت برای ولی فقیه لازم و ضروری است و در مسیر ها و گره ها مسیر را به او می نماید، میتوان حدی از حکمت برای رهبری جمع های اسلامی در لایه های دیگر نیز ضروری دانست.
و از آنجا که حکمت به سبک زندگی انسان گره خورده است،‌ کسی که رهبری را هدف گرفته است و برای رشد خودش در آن تراز برنامه ریزی کرده است،‌باید برنامه ویژه ای برای سبک زندگی خود داشته باشد و به مولفه هایی از سبک زندگی که برای انسان حکمت آفرین است توجه ویژه داشته باشد.
لذا مجموعه ای مثل فتوت که رهبری فرهنگی را هدف گرفته و قرار است خروجی هایی تحویل دهد که رهبران فرهنگی جامعه باشند،‌یقینا باید برای سبک زندگی اعضایش برنامه های ویژه ای را طراحی کرده باشد و خصوصا به مولفه هایی که باعث ایجاد حکمت برای افراد میشود به صورت ویژه رسیدگی کند.

رهبری در سیره اهل بیت علیهم اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت156
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت159
#ایده_فرهنگی_مادر
#رهبری_در_کلام_اهل_بیت

ویژگی های رهبری در کلام اهل بیت علیهم السلام:

1️⃣سختی مدیریت:

امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند:
«مدیر مانند ستون وسط آسیاب باید ساکن، استوار و محکم باشد تا تشکیلات به درستی حول محور آن طی طریق کند.»

2️⃣دغدغه دنیا و آخرت:

امام رضا علیه السلام ـ فرمودند:
«در مطالعه احوال بشر هیچ گروه یا ملیتی را نمی یابیم که در زندگی موفق باشد مگر به وجود مدیر و سرپرستی که امور مادی و معنوی آنان را مدیریت کنم.»

3️⃣کف نفس و مهذب بودن:

پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله :
«من احسن فیما بینه و بین الله کفاه الله ما بینه و بین الناس.»
«هر کس میان خود و خدا را اصلاح و نیکو گرداند، خداوند میان او و مردم را اصلاح کند.»

4️⃣سعه صدر:

امیر الامومنین می فرمایند:
«آلة الریاسة سعة الصدر.»
«ابزار سروری، شکیبایی در تحمل نامرادی هاست.»

5️⃣غمخوار امت بودن :

پیامبر اکرم :
«لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین»

6️⃣بی توجهی به اصول،عدم شایسته سالاری و جزئی نگری:

مولای متقیان امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند:

«یُستدلّ علی ادبار الدُّول بأربع: تضییع الاصول و التمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل.»
«چهار چیز باعث سرنگونی دولت هاست: نادیده گرفتن اصول، و توجه به جزئیات، پیش انداختن افراد ناشایست و منزوی کردن انسان های فاضل و کاردان.»

6️⃣نظم:

الامور مرهونة باوقاتها.»
«کارها در گرو وقت و زمان (به خصوص) خودشان می باشد.»

7️⃣مشورت:

«هیچ قومی مشورت نکردند، جز آن که به بهترین امور هدایت شدند.»
امام هشتم ـ علیه السلام ـ نیز فرموده اند:
«ان رسول الله ـ صلی اللّه علیه وآله ـ کان یستشیر اصحابه ثم یعزم علی ما یرید.»
«پیامبر خداـ صلی الله علیه و آله ـ همواره با یاران خویش رایزنی می کردند، سپس تصمیم خود را عملی می ساختند.»
بدیهی است اقدام به مشورت در بررسی و مطالعه جوانب کار است، اما پس از مشورت، برای تصویب و اجرا، اراده واحدی تصمیم گیری می کند، و گرنه موجب هرج و مرج می شود. بیان قرآن کریم هم مؤید همین معناست:
«و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله»
«با آنان مشورت کن؛ سپس هنگامی که تصمیم گرفتی پس بر خداوند توکل کن.»

8️⃣وفای به عهد:

امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمودند: رسول خدا ـ صلی اللّه علیه وآله ـ با مردی قرار گذاشت که در کنار صخره معینی در انتظار آن مرد بماند تا وی برگردد.
امام فرمود: شدت گرمای آفتاب پیامبر را در آنجا آزار می داد. اصحاب از حضرت خواستند: چه می شود به سایه منتقل شوید تا آن مرد بیاید. پاسخ فرمود: وعده گاه ما همین جاست و باید همین جا بمانم تا بیاید.
امام علی ـ علیه السلام ـ در مورد پیامبر فرموده است:
«کان اوفی الناس بذمة.»
«از همه مردم نسبت به آنچه تعهد می کرد، وفادارتر بود.»

9️⃣جذب حداکثری:

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله فرمود:

بهترین مدیران و فرمانروایان کسانی هستند که استعدادها و سلیقه های گوناگون را در زیر چتر مدیریت گرد آورند، و بد ترین مدیران کسانی هستند که مجموعه همسو و هماهنگ را متفرّق سازند.

 

0️⃣1️⃣مردم سالاری:

حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر می فرماید:

ای مالک! مبادا در تماس خود با مردم، مدیریت حجابی گردد و بیش از اندازه خویش را از آنان پنهان بداری زیرا دوری و فاصله مدیران جامعه، از مردم نوعی نامهربانی و بی اطلاعی نسبت به امور مدیریت است، و این چهره پنهان داشتن مدیران در حجاب مدیریت، آن ها را از جریانات امور دور نگه می دارد و در نتیجه، بینش و برداشت را از کارها آنچنان تغییر می دهد که بزرگ در نظر آنان کوچک و کوچک، بزرگ و کار نیک، زشت و کار زشت، نیک جلوه می کند و بالاخره حق و باطل به یکدیگر آمیخته می شود.

1️⃣1️⃣پنج ویژگی مدیر:

پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله فرمود:

فرمانروا و مدیر جامعه باید پنج خصلت داشته باشد:

1. گردآوری مالیّات از طریق حقّ و عدل.

2. خرج کردن بوجه عمومی در طریق حق و عدل

3. و این که مردم را بر کارهای نیک پشتیبان باشد.

4. و باید کاری نکند که مردم را به برافروختگی و تندی بکشاند که در این صورت نابود خواهند شد

5. و کار امروزشان را به فردا نیندازد

2️⃣1️⃣جهاد تبین:

حضرت علی علیه السلام مالک اشتر را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید:

ای مالک! هرگاه مردم حرکتهای تو را گویای خدمت ندانستند و نسبت به تو گمان ستمگری بردند، به ابهام زدایی برخیز و با منطق روشن، دلیل خود را از انجام آن کار بیان کن و گمان های آن ها را در مورد خود تعدیل و تصحیح نما زیرا ابهام زدایی علاوه بر این که گامی است در جهت خودسازی و عدالت، نمایانگر دوستی و محبّت به رعیّت نیز می باشد، و توجه داشته باش که بیان این گونه عذرها، نه تنها لطمه ای به مدیریّت تو نمی زند؛ بلکه با رفع ابهام و بیان حقیقت، بدگمانی ها را از بین می بری و به موفقیتی که خواستاری می رسی.

باید سجد شکر بجا آوریم که در عصری زندگی می کنیم که خداوند رهبری را برای ما قرار داده که ویژگی های رهبری طبق سیره اهل بیت را داراست.

شبکه‌های اجتماعی برای تغییر نسل حکمرانی

به هر نحوی اگر از شبکه‌های اجتماعی و حتی فضای مجازی استفاده می‌کنید؛ چه مصرف کننده و چه تولید کننده؛ فکر نکنید که در حال تولید و یا استفاده محتوا هستید! شما در حال کمک به یک حکمرانی هستید؛ در حال تکمیل رسالت شبکه‌های اجتماعی هستید؛ رسالت شبکه‌های اجتماعی به «محتوا» پرداختن نیست بلکه رسالت آن حکمرانی در سطح کلان است؛ صاحبان پلتفرم‌ها خود را حکمران می‌دانند!

برای بهتر فهمیدن این مسئله، پیشنهاد می‌کنم مستند «معضل اجتماعی» و یا «The Social Dilemma» را تماشا کنید.

در این دوران که بعضی‌ها می‌گویند از عصر اطلاعات و انفجار اطلاعات گذشته‌ایم و به عصر ضد اطلاعات -اطلاعات دروغ- رسیده‌ایم این قبیل مباحث در غرب زیاد مورد بحث و توجه است. و البته خوب طبیعی است که آن‌ها که زود‌تر به این تکنیک‌ها دست‌یافته‌اند، زود‌تر هم با معایب و مشکلات آن برخورد داشته باشند؛ امّا اینکه ما این مشکلات را همین حالا نمی‌بینیم و گمان می‌کنیم که باید خودمان به مشکل برخورد کنیم تا بعد در مورد آن تصمیم گیری کنیم، جای بسی تعجب است! چرا که از طرف دیگر می‌گوییم که باید تکنولوژی را از غرب بگیریم و در نگاه افراطی‌تر می‌گویند که باید مدرنیته را از غرب بیاوریم. و اصلا متوجه مشکلاتی که مدرنیته پدیدآورده است نیستند.

مستند معضل اجتماعی هم از این قبیل مباحث است. در مورد این مستند باید این را بگویم که ریتم تندی دارد و از آن دسته فیلم‌هایی نیست که بشود با لم دادن جلوی تلویزیون و احیانا تخمه شکستن تماشا کرد؛ بلکه باید به صفحه نمایش میخکوب شد. تا به‌حال چندین مستند درباره جنبه‌های مختلفی از تاثیرات منفی فضای مجازی به خصوص شبکه‌های اجتماعی و سوشال مدیا‌ها بر روی زندگی انسان‌ها ساخته شده‌اند، اما هیچ‌کدام این‌قدر کلی به موضوع نگاه نمی‌کردند.

هر چند این مستند را نتفلیکس که یک شرکت رسانه‌ای حامی دموکراتهاست یا بهتر بگویم دموکرات‌ها این شرکت را حمایت می‌کنند و این مستند کاملا در جهت برآوردن یک هدف سیاسی و به قصد تخریب ترامپ تهیه و تدارک دیده شده، اما فارغ از این مسئله مشتمل بر محتوایی متنی از زیست امروز آمیخته ما با شبکه‌های اجتماعی است. اگر هم می‌گویید به این شدت هنوز در جامعه ما زیست آمیخته با شبکه‌های اجتماعی وجود ندارد که البته من تا حدی منکر هستم ولی باز هم می‌گویم باشد، این فردای ما را نشان می‌دهد. فردایی بسیار نزدیک که شاید بهتر است بگوییم بعداز ظهر  یا شب ما را نشان می‌دهد. و آنچه ما در پیش داریم دیگرانی آن را تجربه کردند. البته در خود همان غرب هم آن چنان این تفکر رواج پیدا نکرده است و هنوز راه در پیشرو دارد تا به خواسته جمعی و انقلاب برسد.

بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ در امتداد طرح رهبری در بیانیه گام دوم

امام خامنه‌ای در بیانیه گام دوم که خطاب به جوانان است و ایشان بعد از مقدمه‌ای که به بازخوانی مسیری که آمدیم پرداخته است، می‌فرمایند:

«اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل درباره‌ی گذشته است.»

و بعدها در تاریخ 1 خرداد 98 در دیدار جمعی از همین جوانان عزیز، در تفسیر بیانیه چهار نقطه مورد تأکید در بیانه را 1. «عظمت حادثۀ انقلاب»؛ 2.  «عظمت راه طی‌شده و کارکرد انقلاب تا امروز»؛ 3. «عظمت چشم‌اندازی است که باید به آن برسیم» و 4. «عظمت نقش نیروی جوان متعهّد» بر می‌شمارند، و با بیان اینکه برای حرکت به سمت آن چشم‌انداز عظیم باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد، محوریت راه‌افتادن و امتداد این حرکت عمومی را جوانان متعهد می‌دانند. بعد هم برای تسهیل ورود جوان متعهد به صحنه پیشرفت کشور به سمت چشم انداز عظیم انقلاب که در بیانیه «ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه)» ذکر می‌شود، را تسهیل‌گری و برنامه‌ریزی «جریان‌های حلقه‌های میانی» می‌دانند.

حالا با این نگاه سریع به بیانیه به مطالبه رهبری از دولت سیزدهم در تاریخ 6 شهریور 1400 به «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی» کشور سری بزنیم و ببینیم ایشان فرایند محقق شدن این بازسازی انقلابی را چه چیزی تعریف می‌کنند.

یک نکته مقدماتی که در همین سخنرانی توسط رهبری تأکید شد این بود که این سخنان که با عنوان توصیه بیان می‌شود، یک سری امور مستحب نیست بلکه باید عملیاتی بشود، ایشان بعد از اینکه توصیه‌هایی کردند می‌فرمایند:

 اینها توصیه‌های عمومی است؛ البتّه برای اینها باید برنامه‌ی عملیّاتی درست کرد. اگر چنانچه به همین اندازه‌ای که بنده بگویم و شما هم در ذهن شریفتان اینها را نگه دارید یا یادداشت کنید، اکتفا بشود، فایده‌ای ندارد؛ جنبه‌ی نصیحت پیدا کردنِ این گونه حرفها فایده ندارد. اینها باید به برنامه و برنامه‌ی عملیّاتی تبدیل بشود؛ وقتی برنامه شد، آن وقت طبعاً اینها [عملی میشود]. (14000606)

در میان این توصیه‌ها یکی از محورها «فرهنگ و رسانه» بود، ایشان ذیل این عنوان توصیه به «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی» کشور کردند؛ بعد از معنا کردن انقلابی به حرکتی «خردمندانه و عاقلانه باشد نه بی هوا و بی حساب» و «بنیانی بودن و برخاسته از اندیشه و حکمت بودن» که نگرانی ایشان را از اینکه این توصیه به کارهای بی حساب و کتاب و بدون تکیه بر بنیان‌های فکری، منتهی نشود را نشان می‌دهد.

در توضیح این توصیه از «شکوفایی ابزارهای فرهنگی مثل سینما و هنر و رسانه» سخن می‌گویند،  و راه حل این شکوفایی را «میدان دادن و کمک کردن دولت به لشکر عظیم جوانان علاقه‌مند به کار فرهنگی که مشغول به کار هستند» می‌دانند. و می‌فرمایند در صورت کمک و میدان دادن دولت به این لشکر عظیم جوانان «طبعاً کارهای بزرگی انجام خواهد گرفت و قدمهای خلّاقانه‌ای برمیدارند» و دولت را دعوت به «حمایت هوشمند» از این لشکر عظیم جوانان می‌کنند، می‌کنند.

همانطور که می‌بینیم، راه حل تحقق این مطالبه خودشان که «ساختار فرهنگی کشور باید بازسازی انقلابی شود» را دقیقاً همان چیزی می‌دانند که شأن صدور بیانیه گام دوم می‌دانسته‌اند، یعنی اگر در بیانیه گام دوم قرار است با محوریت جوانان و با قیام جوانان پیشرفت به سمت چشم‌اندازهای عظیم جمهوری اسلامی رقم بخورد، در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ کشور نیز قرار است به همین لشکر عظیم جوانان میدان داده شود و دولت در نقش یک «حلقه میانی» بزرگ از این لشکر عظیم «حمایت هوشمند» بکند تا خود این لشکر که صاحب یک اراده الهی هستند با این اراده متفاوت بیایند و این ساختارهای فشل را بشورند و ببرند؛ که برای تغییر ساختار از نقطه خود ساختار نباید شروع کرد بلکه باید یک اراده متفاوتی که روح خواسته‌ها و مطلوبیت‌های شما را دارد و به گرفتاری‌های ساختاری دست و پایش بسته نیست و منافعش در حفظ وضع موجود نیست را به میدان آورد تا توسط این اراده الهی کنشگر در صحنه میدان به ویرایش ساختاری نیز دست زد. و باید گفت که اگر دعوت رهبری در بیانیه گام دوم «قیام جوانان برای پیشرفت به سمت چشم‌اندازهای با عظمت جمهوری اسلامی ایران» است، محوری‌ترین جمله در بیانیه تأکید بر روی همین عنصر اراده ملی است آن جایی که می فرمایند:

«اراده‌ی ملّی جان‌مایه‌‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است.»

 

#یادداشت_334