نوشته‌ها

توجه به نخبه قهری است

توجه به نخبه یک امر طبیعی و متین است و حتی می‌توان گفت تا حدی هم این توجه قهری است. امّا اینکه در عمل تا چه اندازه نخبه‌گرایی به خرج داده شود این از اهمیت بالایی برخوردارد است؛ اینکه جایگاه نخبه در هندسه نظام سیاسی مشخص باشد و اینکه نقش نخبه واضح باشد و میزان تاثیر و آزادی و محدودیتی که برای نخبه قائل هستی، این از امور مهمی است که با صرفا احترام به نخبه گذاشتن و در حرف نخبه‌گرایی نشان دادن کار را حل نمی‌کند.

در میدان عمل ناچار هستید به نخبه‌گرایی؛ اگر نخبگان در صحنه نباشند، کل این صحنه برچیده خواهد شد و نمی‌توانی طرح و پروژه را پیش ببری، به طور کل سفره جمع خواهد شد. نخبه‌گرایی مسئله‌ی مهمی است که الحمدلله در اندیشه‌ی حضرت آقا به عنوان رهبر این انقلاب در کنار مردم سالاری به صورت جدی جایگاه ویژه‌ای دارد؛  که در نگاه اولیه احساس می‌شود مردم سالاری در تناقض با نخبه‌گرایی است، امّا در نگاه حضرت آقا این دو عنصر کلیدی بدون تناقض در کنار هم جای گرفته‌‌اند.

از باب نمونه برای هنگامی که نخبگان در صحنه نباشند و کل سفره برچیده خواهد شد؛ یک نمونه صحنه‌ی دفاع مقدس بود؛ وقتی نخبگان در صحنه نباشند این چنین می‌شود که حضرت امام ناچار می‌شوند جام زهر قطع نامه ۵۹۸ را بنوشند!

نمونه‌ی دیگر در بحث آزاداندیشی است؛ وقتی نخبگان در صحنه نباشند؛ یعنی آزاداندیشی را نمیشناسند، وزن آن را نمی‌بینند، لذا حرارتی نسبت به آن ندارند؛ در عمل می‌بینیم که از سال ۸۱ که حضرت آقا به صورت علنی این مسئله را پی‌گرفتند و مطرح کردند، می بینیم که الان بعد از گذشت ۲۰ سال هنوز هم که هنوز است اتفاقی رقم نخورده است.

و یا نمونه‌ی دیگر جام زهر برجام است؛ وقتی نخبگان در عرصه اقتصاد در صحنه نیستند و اقتصاد مقاومتی فهم نمی‌شود، در سال ۹۲ گفتمان مذاکره بالا می‌آید و یک دولتی بر سرکار می‌آید که برجام را بر کشور تحمیل می‌کند.

نخبه بسندگی؛ مکتب امامی ست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_159
#جلسه_387
#اشکال

✨نخبه بسندگی، مکتب امامی ست؟

❇️در جلسه 387 جناب استاد در مقام پاسخ به این اشکال که چرا شهید مطهری توحید را به عنوان گزاره 26 از ایدئولوژی اسلامی آورده اند و در مقام مقایسه با مقام معظم رهبری که خورشید را به مثابه یک خورشید که سایر گزاره ها و مفاهیم تنها پرتوی از آن هستند، اینگونه فرمودند که مقام معظم رهبری حفظه الله مخاطب خود را توده مردم قرار داده بودند لکن شهید مطهری فضای آکادمیک و مخاطب خاص آن را در فعالیت هایشان هدف گرفته بودند. این اختلاف در آثار شان خودش را نشان داده است. لکن هردوی این بزرگواران کاملا مکتب امامی و با همان مبانی اسلام ناب و مکتب امام تفکر و فعالیت میکنند و تفاوت فقط در نوع رویکرد است.

?اشکالی که مطرح میشود این است که فارغ از افراد موضوع بحث( شهید مطهری ره و حضرت آقا حفظه الله) چه طور میشود این دو نوع رویکرد هردو در مکتب امام ره تعریف شوند؟ هر فردی با توجه به نگاهی که به جایگاه مردم دارد، در روش مبارزاتی خود میتواند یکی از این دو نوع رویکرد نخبه گرایی یا توده گرایی را انتخاب کند.

مسلم است که حضرت امام ره نگاه خاصی به جایگاه مردم داشتند و وظیفه اصلی خود را به عنوان امام و جانشین پیامبر ص و اولیای معصومین ع ، قیام مردم می دانستند. لذا مخاطب قیام حضرت امام ره از ابتدا توده مردم بودند و ایشان از ابتدا مستقیما با مردم سخن میگفتند و خود را منحصر در نخبگان نمی کردند. مردم سالاری و همه کاره بودن مردم از شاخصه های اصلی مکتب امام ره است که آن را از بسیاری از حرکت ها و قیام ها متمایز میکند. حضرت آقا نیز در بیان ویژگی های انقلاب اسلامی، به سه ویژگی مردمی بودن، اسلامی بودن و رهبری مقتدر حضرت امام ره اشاره میکنند.

حال چه طور ممکن است بگوییم که فردی رویکرد مبارزاتی خود را با فاصله از توده مردم اتخاذ کرده و مخاطب اصلی خود را نخبگان و فضای آکادمیک قرار داده و در عین حال وی را کاملا منطبق بر مکتب امام ره بدانیم؟
ممکن است در سایر لایه ها منطبق بر مکتب امام ره باشند لکن لااقل در این مورد از مکتب امام ره فاصله دارند.
(باز هم عرض میکنم که بحث ناظر به اشخاص نیست و استفهام حقیقی است. چه طور این پارادوکس جمع می شود؟)