اشکال حضرت آقا به شهید مطهری

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصاتـاسلام
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_81
#جلسه_250

✨اشکال حضرت آقا به شهید مطهری✨

« با توجه به این واقعیت، می توان به طور خلاصه سه خصوصیت مهم را در بحث ها و گزارش های فکری اسلامی، ضرورتی دانست که تخلف از آن، شایستۀ متفکران آگاه و مسئول این روزگار نیست:

۱- نخست آنکه معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و همچون همۀ مکاتب اجتماعی ناظر به تکالیف عملی و به ویژه زندگی اجتماعی باشد و هر یک از مباحث نظری، از این دیدگاه که چه طرحی برای زندگی انسان و چه هدفی برای بودن او و چه راهی برای رسیدن به این هدف ارائه می دهد، مورد بررسی و تأمل و تحقیق
قرار گیرد.

۲- دیگر آنکه مسائل فکری اسلام، به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یک واحد، مورد مطالعه قرار گیرد و هر یک به لحاظ آنکه جزئی از مجموعۀ دین و عنصری از این مرکب و استوانه ای در این بنای استوار است و با دیگر اجزا و عناصر، ه مآهنگ و مرتبط است و نه جدا و ب یارتباط با دیگر اجزا بررسی شود تا مجموعاً از شناخت این اصول، طرح کلی و همه جانبه ای از دین، به صورت یک ایدئولوژی کامل و بی ابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چند بعدی انسان، استنتاج شود

۳- دیگر آنکه در استنباط و فهم اصول اسلامی، مدارک و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد، نه سلیقه ها و نظرهای شخصی یا اندوخته های ذهن و فکر این و آن… تا حاصل کاوش و تحقیق، به راستی «اسلامی » باشد و نه هر چیز جز آن. برای برآمدن این منظور، قرآن کام لترین و موث قترین سندی است که می توان به آن متکی شد که: «باطل را از هیچ سوی بدان راه نیست 1» و «در آن، مایۀ روشنگری هر چیز هست 2» و البته در پرتو تدبری ژرف پیما که خود، ما را به آن فرمان داده است»

🔰حضرت آقا در مقدمه ی کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، در مقام بیان 3 ویژگی ی مغفول در آثار اندیشمندان حوزه معارف اسلامی هستند. میفرمایند 3 ویژگی عینیت داشتن، یکپارچه و نظامند بودن، برامده از منابع اصیل بودن سه اصل اساسی است که در بحث های معارفی موجود مورد توجه قرار نگرفته و متفکرانی که احساس مسئولیت میکنند و میخواهند به عنوان مصلح اجتماعی حرکتی را رقم بزنند باید این سه نکته را رعایت کنند.

❇️لذا مقایسه نظرگاه حضرت آقا و شهید مطهری با در جهان بینی، با استقاده از این متن حضرت آقا صحیح نیست. ویژگی های یک جهان بینی خود یک بحث معارفی ست لکن حضرت آقا در مقام بیان شیوه ی طرح بحث های معارفی، به طور کل، اصلا ناظر به کلام شهید مطهری نمی باشند.

✅لکن نکته ای را که میشود از این متن ناظر به شهید مطهری برداشت کرد و در واقع اشکال حضرت آقا به شهید مطهری و امثال ایشان است، همان نکته ی اولی ست که ایشان رعایت آن را به متفکرین توصیه کرده اند و تخلف از آن را جایز نشمرده اند.

🔹عبور از ذهن محض و رسیدن به توصیه های اجتماعی و ارائه طرح برای انسان و جامعه انسانی به نحوی که مسئولیتی بر دوش مخاطب بیاورد و او احساس تعهد و تکلیف کند و او را به قیام برساند، نکته ای است که در آثار شهید مطهری(ره) مغفول مانده است. یا لااقل از این حیث نسبت به اندیشمندانی نظیر حضرت آقا و امام در سطح پایین تری قرار دارد.
همین نکته نقطه امتیاز آثار حضرت آقا از شهید مطهری است.

گوهر تابناك اسلام در منشور عصر؟

#امید_فشندی
#یادداشت_125
#جلسه_250
#شاخصه‌های_اسلام

💡 گوهر تابناك اسلام در منشور عصر؟

طیف سنتی‌ها و ولایتی‌ها تقریبا در پی این نبوده و نیستند كه اسلام را در چند گزاره یا پرتو و یا شاخصه ارائه كنند، بلكه به همان اندازه كه روایات به معرفی اسلام پرداخته‌اند قناعت می‌كنند و ظاهرا روی خوشی به دخالت عقل در ارائه‌ی متناسب با عصر از اسلام نشان نمی‌دهند.

خب طبیعی است كه وقتی پای عقل و عصر به عرصه‌ی فهم و معرفت دینی باز شود، بیش از محوریت متون مقدس و دغدغه‌ی كشف و بسط حقیقت، یا حداقل هم‌پایه با آن، عطش‌ها و نیازها و اقتضائات زمین و زمانه می‌تواند به اندیشمند و متكلّم جهت بدهد.

بدون شک شهید مطهری از پیشگامان نهضت بزرگ‌اسلامی است

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_47
#جلسه_250

بسم الله الرحمن الرحیم

حقیت این است که هر چند ما عُلُو های فراوانی رو در آثار حضرت آقا، و خط مشی مبارزاتی و اقامه ای ایشان مشاهده می کنیم و احساس میکنیم که نوعا منحصر به فرد هستند، اما -همان طور که همه اذعان داریم – نباید این‌ها همه باعث شود تا حتی ذره ای از عُلُو استاد شهید مطهری در چشم مان کم شود.

بدون شک شهید مطهری از پیشگامان نهضت بزرگ‌اسلامی است و از معدود کسانی است بر نقشه ی حرکت نهضت اشراف فراوان دارد.

او از نزدیک ترین شاگردان امام‌به ایشان در امر نهضت است و کارنامه ای که او در همین مدت کوتاه عمرش پس از انقلاب اسلامی از خود بهوجای گذاشته است بسیار شگفت انگیز است.

همین آقای ما با تمام بلندایش، می فرمود برای ما نفر بعد از امام شهید مطهری (ره) بود، خب آقا که خیلی چیزها را میفهمد و میداند، و خیلی هم از ایشان و از امام شناخت دارد، اما قضاوتش از ایشان چنین چیزی است.

آنچه از تولیدات محتوایی ایشان در مدت کوتاه پس از انقلاب اسلامی به دست ما رسیده است ( اعم از سخنرانی ها و یادداشت ها و… ) شگفت انگیز و بسیار قابل تامل اند. امری که حکایت از پر کاری،پر فهمی و موقعیت شناسی ایشان دارد.

اینکه ایشان در بدو انقلاب اسلامی قطع قریب الوقوع پشتیبانی از جانی قم را تشخیص میدهد و تصمیم میگیرد هفته ای چند روز به قم‌بیاید و به تربیت طلاب مشغول شود نیز امری است که از ذکاوت ایشان حکایت میکند، مساله ای که چشم‌شهید بهشتی را نیز گرفته است.

در کل از دل آنچه از ایشان نقل میشود و یا در دل آثار ایشان مشاهده میشود چنین بر می آید که ایشان در هر سه لایه ی اندیشه ی بنیادین، اندیشه ی اجتماعی و اندیشه ی راهبردی صاحب فکر و نظر بوده اند.

امری که دد طول تاریخ حدودا ۶۰ ساله ی نهضت در تک و توکی از افراد قابل یافتن است.

از کنار آخرین اثر قلمی چنین شخصیت برجسته، جامع و پخته ای اصلا نمی توان به سادگی گذشت، و یا مثلا بدون ساحت ها بحث دست از برخی سخنان او برداشت و …

باید مطهری را در تراز مطهری دید و سپس نقد کرد، و الا در نقد او ره به جایی نمی بریم الا در خیال خود.

خصوصا آنکه گویا این اثر ( مقدمه ای بر جاان بینی اسلامی ) با همکاری آقا تنظیم شده است.

مقایسه آثار حضرت آقا و شهید مطهری

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_80
#جلسه_249

✨مقایسه آثار حضرت آقا و شهید مطهری✨
❇️شاید خوب باشد برای مقایسه ی آثار حضرت آقا (حفظه الله) و شهید مطهری (رحمه الله علیه) فقط به تلاش برای فهم هدف دو بزرگوار اکتفا نکنیم بلکه سراغ مخاطبین برویم و ببین با مطالعه این آثار چه اثری در وجود آنها حاصل شده است. زیرا ممکن است این دو بزرگوار هر کدام هدفی داشته باشند و حتی آن را بیان هم کرده باشند لکن در دستیابی به آن هدف در مقام عمل موفق نبوده باشند و هدفی دیگر حاصل شده باشد.

🔰تجربه ی شخصی بنده به عنوان یک مخاطب آثار این دو بزرگوار این است که
✅با مطالعه ی آثار شهید مطهری(رحمه الله علیه) حس دست و پنجه نرم کردن با بحث های علمی کلاسی به بنده دست می داد و سعی در فهم استدلالت و اشکال کردن به آنها را داشتم. لکن کلاس بی فایده ای یا کم فایده ای نبود که محتوای آن به درد هیچ جا نمیخورد. کلاسی بسیار پر باری که مطالب قابل استفاده بسیار زیاد، متناسب با سوالات و مسائل روز زندگی داشت. کلاسی زنده ای که مطالبش گره های ذهنی حاضر مخاطب را حل میکند و به سوال های حیاتی او پاسخ های بسیار متقن ارائه میکند. کلاسی که در زندگی همه ی انسان جزء نیاز های حیاتی است. لکن بسیار کم پیش می آمد که از مرحله ی ذهن فراتر رود و مرا به قیام و حرکت برساند. معلومات و استدلالت نظری را بسیار قوت می بخشید لکن تهییج برای حضور وسط میدان و شمشیر زدن برای اسلام بسیار کم رنگ یا کند بود.

✅در مطالعه آثار حضرت آقا (حفظه الله) نیز وزن علمی اثر بسیار مشهود بود. مطالب پر بار علمی و مخصوصا نوع نگاه به هستی و قواعد عالم بسیار قابل استفاده بود. لکن در مطالعه ی این آثار احساس میشود که نویسنده نمیخواهد به همه ی بحث های حول یک موضوع بپردازد و آن را از زوایای مختلف بررسی کند و نظرات افراد مختلف را بیاورد و تبیین کند و بعد رد کند تا یک موضوع کاملا پرداخته شود و جای هیچ اشکالی باقی نماند، بلکه از هر بحث علمی گزاره های تیز و هدفمند انتخاب میشود که مخاطب را سریع به کنه مطلب می رساند. با چند خط اصل حرف را میزند و آن را در ذهن مخاطب می نشاند. هرچند همه زاوایا را تبیین نمیکند و حرف های نزده ی بسیاری باقی میگذارد، لکن با چند گزاره هدفمند میخواهد نسخه برای زندگی فرد ارائه کند و او را به حرکت و قیام برساند. میخواهد خیلی سریع اثر هر گزاره علمی را در عرصه زندگی فرد و تغییری که با دانستن این گزاره باید در زندگی خود حاصل کند را نشان دهد. اجازه نمیدهد که مخاطب بعد از دانستن آرام بنشید. لذا قدرت جریان سازی اجتماعی بسیار بالایی دارد.

🔰در یک کلام با مطالعه آثار شهید مطهری(ره) احساس میکردم که ذهنم رشد کرده و بسیاری از مطالب را فهمیده ام و می توانم با دیگران حول آن موضوع بحث کنم. لکن با مطالعه ی آثار حضرت آقا (حفظه الله) آتشی به جانم می افتاد که حس میکردم نشستم اشتباه است و باید بلند شوم و جایی را به آتش بکشم یا بسازم.

چرا از انديشمندان معاصر توصيف نداريم؟

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_156
#جلسه_249

💠 چرا از انديشمندان معاصر توصيف نداريم؟

☑️ #معرفـیادداشت: امروز جناب استاد فلاح در کلاس حلقه اندیشه کلامی در بحث مقایسه دو کتاب روح توحید و مشخصات اسلام، این نکته را فرمودند که (اساسا ما در توصیف اندیشمندان معاصر خودمان که سرمایه های ما هستد مشکل داریم و این توصیف را امر مهمی نشمردیم که به آن بپردازیم) این یادداشت به چرایی این بحث می پردازد.

🔺 توصیف یک سرمایه فرع بر دیدن و استفاده کردن از آن سرمایه است؛ وقتی سرمایه ای دیده نشود، یا به درستی از آن استفاده نشود؛ اساساً کالای ارزشمندی نیز تلقی نخواهد شد تا بخواهیم به صورت درجه 2 خود او را سوژه تأملات کنیم.
🔺 مشکل اساسی در اینکه ما توان کافی برای توصیف اندیشمندان معاصر خودمان و معلوم کردن میزان و چگونگی استفاده ای که می توانیم از هر یک ببریم؛ را نداریم این است که نیروهای انقلابی مشغول تغذیه گسترده از این شخصیت های ارزشمند انقلاب نیستند؛ وقتی این تغذیه صورت نمی گیرد، اساساً این سرمایه آنقدر جدی نمیشود که بخواهد موضوع تأملات درجه 2 قرار بگیرد.
🔺 اگر هم افرادی استفاده هایی دارند، معمولاً از یکی از این شخصیت ها بهره هایی می برند، و کار به جایی نمی رسد که در موقف استفاده از کلیه ظرفیت ها قرار بگیریم و همه این ها را وزنه ها و قله هایی ببینیم که با تنوعاتی که دارند، می توانند تنوع نقش هایی که ما می توانیم در خدمت به انقلاب انجام بدهیم را نیز معنا کنند.
🔺 جایی شنیدم که آماری از فعالین فرهنگی جبهه انقلاب گرفته شده بود، و مطالعه و شنیدن شان بیشتر از منبری های معروف بود تا اندیشمندان و علمای طرازی مثل امام و آقا و شهید مطهری و … این نشان می دهد که ما جبهه را اینطور بار نیاوردیم که دائماً مشغول استفاده از سرمایه بزرگی به نام اندیشمندان معاصر باشد، لذا او هم این فرهیختگی را هیچ وقت به دست نمی آورد که بتواند از این سرمایه ها توصیف داشته باشد و اندازه و قد هر یک را بداند و توقع از هر یک را تنظیم کند و با این فضای روشن شروع کند هم به بهره مندی و هم به ضریب دادن فکر آدم ها، در صحنه جامعه انقلابی ایران.
.

بررسی ابعادی از مشخصات نگاری

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_46
#جلسه_249

بسم الله الرحمن الرحیم

معرفی یادداشت : بررسی ابعادی از مشخصات نگاری

بسیاری از ماها و خصوصا بسیاری از مردم عادی ( شامل حتی طلاب عادی ) در عین حالی که از مومنین محسوب میشوند و به دین مبین اسلام و حقانیت آن ایمان دارند، اما بیشتر می توان گفت مسلمینِ عنوانی هستند. یعنی آن چیزی که به آن ایمان و اعتقاد دارند « عنوان » اسلام است.

معتقدند اسلام حق است.
اسلام دین برتر است.
اسلام دین پیروز است.
اسلام بهترین سخن را دارد.
اگر به اسلام رجوع کنیم بهترین کار را کرده ایم.
باید جانمان را فدای اسلام کنیم.
باید در راه اسلام بکوشیم و رندگی کنیم.
و …

و همه ی این ها فعلا و تا اطلاع ثانوی اعتقاداتی در مورد « عنوان » « دین اسلام » است.

لذا شاید در بسیاری از موارد این اعتقادات و این ایمان ها از برّندگی کافی در عمل برخوردار نیست. یعنی این ایمان ها و اعتقاداتشان فقط در بزنگاه ها و در مواقف حاد و بسیار واضح به کار می آید. آن جاهایی که دیگر حتی عنوان هم در حال انکار شدن است.

حتی اگر تهدیدی هم در میان نباشد، حرکتی هم در جهت آمران های اسلامی به آن صورت رخ نمی دهد. یعنی این ایمان ها سازندگی هم در پی ندارند. آن چه این ایمان ها پدید می آورد باز چیزهایی در حد عناوین است.

شاید بتوان گفت نخستین چیز بسیار جهت بخشی که می تواند در این میان پلی برای حرکت از عنوانی بودن به معنونی بودن باشد، سخن از مشخصات اسلام است. یعنی یک چارچوب کلی راجع به همین عنوانی که به آن ایمان داریم.

سخن از یک چارچوب کلی می تواند

اولا بسیار مورد پسند مخاطب عنوانی باشد. چرا که او احساس می کند راجع به تمام آن چه او باور دارد سخن به میان آمده است.

ثانیا می تواند به شدت مورد ایمان قرار بگیرد و مثل عمل زایی اجمالی سابق، عملزایی گسترده تری و جهت دار تری را پدید بیاورد.

ثالثا گشاینده ی باب سوال در مورد اسلام بشود. سوالاتی که از رهگذر ضرب نکات مختلف این تفصیل اولیه در یکدیگر پدید می آیند و …

رابعا می تواند از تحریف عنوان جلوگیری کند. با این توضیح که با توجه به این که راه تحریف اساسا این است که حکایتگری عنوانی را دستکاری کنیم، حال اگر قدری کلیات این حکایت گری را مشخص کرده باشیم دستکاری آن سخت تر خواهد شد.

و…

به نظر میرسد کتاب طرح کلی اندیشه ی اسلامی در قرآن هم چنین کتابی باشد. و همین جور آثار را می توان از آن در مخاطب عام سراغ گرفت.

همچنین یک نکته ی دیگری که این مساله می تواند برای ما پدید بیاورد این است که ما هم می توانیم در آنچه لازم التعلیم می دانیم برای جامعه ی خودمان، از این روش استفاده کنیم. مثلا چیزی بنگاریم با عنوان « مشخصات انقلاب » یا « مشخصات طلبه ی انقلابی »… که می تواند بسیار جهت بخش باشد.

یک نکته ی دیگر که در این میان خود نمایی میکند این است که ما وقتی مشخصات دین عظیمی مثل اسلام را، مشخصات انقلاب عظیم مان را، یا مشخصات منش عظیمی مثل انقلابی بودن را، می نگاریم، آن قدر شکوهمند هستند که وقتی آن انسان باورمند به عنوان، با این همه شکوه و عُلُوّ در عنوان مورد باور خود مواجه میشود به شدت احساس هویت و انگیزه پیدا میکند و بشدت به حرکت خواهد افتاد و بر ایمانش نیز افزوده خواهد شد.

گونه شناسی راهبردی معرفی اسلام

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_77
#جلسه_249

گونه شناسی راهبردی معرفی اسلام

یکی از دغدغه های اندیشمندان اسلامی به خصوص در سده اخیر نحوه و فرم معرفی اسلام می باشد.

روح نگاری اسلام
مشخصه نویسی اسلام
اسلام در قامت یک جهان بینی
اسلام در قامت یک ایدئولوژی
اسلام در قامت یک مکتب سیاسی اجتماعی
و…
آنچه که ضروری می نماید تدارک یک خودآگاهی در شناخت گونه شناسی راهبردی معرفی اسلام می باشد.
در فضای روایات نیز ما تنوعات خوبی در معرفی اسلام می بینیم.
باری ما نظر می اندازیم به اسلام و میخواهیم آن را معرفی کنیم.
باری دیگر نظر می اندازیم به ذهن جامعه و میخواهیم اسلام را معرفی کنیم.
گونه شناسی راهبردی معرفی اسلام یک ضرورت راهبردی برای کسانی است که میخواهند گام در مسیر لیظهره علی الدین کله بردارند.

كتاب مشخصات اسلام شهيد مطهري جامعيت بيشتري نسبت به كتاب روح توحيد دارد.

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_155
#جلسه_248

#معرف_یادداشت: بعد از خواندن «كتاب روح توحيد نفي عبوديت غير خدا» سراغ بحث (مشخصات اسلام) از شهيد مطهري رفتيم كه بخشي از كتاب وحي و نبوت است؛ در ابتداي ورود به مشخصات اسلام توجهي در مقايسه اين دو كتاب صورت گرفت كه اين يادداشت به اين بحث مي پردازد.

🔺 در مقايسه اين دو اثر موارد ذيل را مي شود اشاره كرد:

1️⃣ كتاب مشخصات اسلام شهيد مطهري يك رويكرد دانشي دارد ولي كتاب روح توحيد امام خامنه اي يك رويكرد انديشه اي.
توضيح اينكه، هم به علت اينكه خود شهيد مطهري دانشي تر است و امام خامنه اي انديشه اي تر؛ و هم به جهت محتوايي كه دو اثر عرضه كرده اند به وضوح مي توان ديد كه مشخصات اسلام در افق دانشي بسته شده است و ادبياتش نيز دانشي است ولي روح توحيد انديشه اي است و ادبياتش نيز انديشه اي است.

2️⃣ كتاب مشخصات اسلام شهيد مطهري جامعيت بيشتري نسبت به كتاب روح توحيد دارد.
به خاطر انتخاب رويكرد دانشي مشخصات اسلام، موارد زيادي از سرفصل هاي تفكر اسلامي را آورده است.

3️⃣ كتاب روح توحيد يك انتخاب دارد ولي كتاب مشخصات اسلام گزاره ها را هم عرض آورده است. (دال مركزي پيشنهاد كرده ولي مشخصات اسلام گزاره هاي هم عرض ارائه كرده، فوقش در سه سرفصل به صورت كلاسيك)
روح توحيد، توحيد را به عنوان دال مركزي سخن اسلام انتخاب كرده است و همه چيز را حول آن معنا مي كند؛ ولي مشخصات اسلام در يك فضاي سرد و گِرد 29 گزاره را در سه سرفصل در كنار هم چيده است به عنوان خطوط اصلي سخن اسلام.

4️⃣ كتاب روح توحيد حركت زا است و در جهت غايت مشخصات نويسي موفق تر از كتاب مشخصات اسلام است.
به دليل اينكه رويكرد انديشه اي در كتاب روح توحيد انتخاب شده و به دليل اينكه سخن تيز و روشني دارد و انتخاب دال مركزي را انجام داده است، به راحتي مي تواند مخاطب را به حركت وابدارد، بر خلاف مشخصات اسلام كه علي رغم فوق العاده بودن و جامعيتي كه دارد چون رويكرد دانشي دارد و بحث را گِرد و بدون انتخاب كرده است، به اندازه روح توحيد حركت زايي ندارد.

5️⃣ كتاب روح توحيد قرآني است و مشخصات اسلام فلسفي
در كتاب روح توحيد 79 آيه مورد استفاده استنادي يا شواهدي قرار گرفته است، و اين حجم استفاده از آيات در اين اثر مختصر فوق العاده است، اما كتاب مشخصات اسلام در افق فلسفي بسته شده است و از ادبيات و فضاي فلسفي براي تبيين سخنان خود بهره بده است.

6️⃣ كتاب روح توحيد امكان داشتن مخاطبيني فراگير نسبت به مشخصات اسلام دارد.
هم به دليل رويكرد انديشه اي و هم به دليل ادبيات قرآني و عاميانه هم به دليل داشتن انتخاب و تعيين دال مركزي كتاب روح توحيد مي تواند به لحاظ گسترده مخاطب فراگير تر از مشخصات اسلام باشد كه هم رويكرد دانشي دارد، هم ادبيات فلسفي و هم دال مركزي را انتخاب نكرده است.

7️⃣ قلم روح توحيد جذاب تر، زيبا تر، نشیط تر و روح دار تر است نسبت به مشخصات اسلام.
مشخصات اسلام به صورت گزاره گزاره و جدا از هم آمده است و به جز جمع كردن ذيل سه سرفصل سياق واحد ديگري ندارد؛ اما روح توحيد يك مقدمه طوفاني دارد، بعد جوانب گوناگون محتواي توحيد، بعد هم اين جوانب را امتداد مي دهد و با درگيري با استكبار و معنا كردن عبادت كار خود را پايان مي دهد، يعني شاهد يك متن با يك طرح روشن و هم بند هستيم نه صرفا گزاره هاي يك تا بيست و نه!

مجاهدین خلق

#محمد_أمامي
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#یادداشت
#جلسه_248

📌یکی ازتفاوت های مهم شخصیت هایی که نقش اصلاح گری خود را صرفا اندیشه ای تعریف می کنند با مصلحانی که وارد مدیریت صحنه مبارزه میشوند، درک عمیق از عمق راهبردی جریان های موازی می باشد و برقراری نسبت به آنها می باشد…
در ادامه نوشته به چند اتفاق و نسبت سنجی #شهید مطهری و #آیت_الله_خامنه_ای با آنان اشاره میشود..

📍مجاهدین خلق

“مهم ترین خبر سال 1350برای انقلابی ها خبری شدن مبارزات گروه مسلحانه ی سازمان مجاهدین خلق بود . گروهی که از سال های ابتدایی دهه چهل پس از ماجراهای 15 خرداد پایه های فکریش ریخته شد و در سال 1346 تاسیس شد. در روزهایی که گروه های مسلحانه و چریک غالبا از گروه های کمونیستی بودند، ورود این گروه به مبارزه مسلحانه با انگیزه های قوی دینی از نیروهای مومن خیلی جذاب بود. شنیده شده است که استاد مطهری از شنیدن این خبر از شوق به #گریه افتاده است. و سایر روحانیون مبارز نیز خوشحال شده اند.

آقای خامنه ای با وجود #همدلی با برخی از اعضای سازمان، #نگرانی هایی نیز داشته است. محمد باقر فرزانه می گوید:
آقای خامنه ای در منزل شهید موسوی قوچانی، برای جمع معدودی بحثی داشتند. بعد از اتمام جلسه من به اتفاق ایشان بیرون آمدم و آقای خامنه ای به من گفتند سازمانی کشف شده است به نام مجاهدین خلق، این افراد در اسلام شناسی و در معرفت دینی، مشکل دارند ودرآینده نیز به خاطرهمین مساله با مشکلات عمده مواجه خواهند شد.
نظرآقای خامنه ای به چهار سال پیش از تغییر ایدئولوژی سازمان مربوط است:
” من در سال 50وقتی کتاب شناخت را که حنیف نژاد و احمد رضایی برایم آورده بودند خواندم وتفکرات مارکسیستی را به وضوح در آن دیدم، در سفری به تهران با عزت الله سحابی که واسطه ارتباط محمد حنیف نژاد با من بود، قرار گذاشته به خانه او رفتم و همین مطلب را به او گفتم. عینا همین پاسخ را داد. یعنی ضمن تایید این که پایه های فکر مارکسیسم در افکار آنان رسوخ دارد گفت سعی من این است که این انحراف ها را اصلاح کنم”
منبع: روایتی از زندگی وزمانه سید علی خامنه ای، صفحه 132

اسلام، معرفت و مبارزه

#امید_فشندی
#یادداشت_124
#جلسه_245
#شاخصه‌های_اسلام

اسلام، معرفت و مبارزه

#مطهری نه‌تنها با تقریر انقلابی از اسلام مؤافق نبود و با آن مقابله هم می‌كرد، بلكه با رویكرد انقلابی برای حل مسائل جامعه و طرح اسلام هم همراه نبود، اساسا دغدغه‌های معرفتی داشت و طرح او هم برای اصلاح جامعه، اصلاح فكر دینی مردم بود.

اینكه در سال پایانی نهضت و منتهی به پیروزی انقلاب و متأثر از فضای انقلابی كشور، با مبارزات و طرح حضرت امام همراه شدند را نمی‌شود پای دغدغه‌ی عصری ایشان نوشت.

اما در برابر، امثال آقایان خامنه‌ای و هاشمی و شریعتی، كاملا رویكرد انقلابی و مبارزه‌خیز از اسلام داشتند و در تقریر شاخصه‌های آن نیز نقاطی را برجسته می‌كردند كه به بیداری سیاسی-اجتماعی مردم و شوراندن ایشان یاری رساند.

مطهری در وادی معرفت مستقر بود بود اگر هم رویی به سمت جامعه داشت، برای طرح معرفت اسلامی در آن بود، اما مؤلف مقاله‌ی »روح توحید« در وادی مبارزه برخاسته و معارف اسلام را هم خرج این مبارزه می‌كند.

#استعمار_و_استكبار

#امید_فشندی
#یادداشت_117
#جلسه_239
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

✅ #استعمار_و_استكبار

استعمار را می‌شود امتداد تمدنی استكبار در قالب یك حاكمیت دانست، یعنی وقتی یك دولت مستكبر بی‌هیچ استحقاقی خود را برتر از دیگر ملل و دول می‌یابد و تمام منابع و امكانات و سرمایه‌های مادّی و انسانی دیگران را سهم خود می‌داند، شروع می‌كند به تصرف در جان و مال و منابع و فرهنگ و تاریخ ملّت‌ها.

#استعمار_كهنه
با نیروی سخت نظامی خود را بر ملت‌ها تحمیل و ایشان را تحقیر و ذلیل می‌كرد.

#استعمار_نو
با جذب نیروی انسانی و نخبگان ملت‌ها، مدیران و آینده‌سازان آن ملت و كشور را بر اساس فكر و فرهنگ و سیاست‌های خود تربیت می‌كند (دانشگاه‌ها) و با مدیریت این نیروها از درون و نظم بین‌المللی بر اساس اسناد كلان از بیرون، اهداف خود را خیلی نرم و ظاهرا با احترام به استقلال و فرهنگ ملت‌ها پیگیری می‌كند.

#استعمار_فرانو
ظاهرا نه خیلی دنبال تصرف مستقیم در منابع است، نه نفوذ نرم از رهگذر تربیت نسل مدیران، بلكه با ایجاد بسترهایی مانند رسانه‌های جمعی و پیام‌رسان‌ها و شبكه‌های اجتماعی و … بر ذهن و هویت عموم مردم اثر می‌گذارد و خیلی نرم و بی هیچ تحمیل و تحقیر و استخفاف و استخوافی، مردم خود مشتاقانه شخصی‌ترین افكار و احساسات و لحظات خود را به اشتراك می‌گذارند و با این #اشتراك‌گذاری و #هم‌افزایی جمعی، نبض حیات یك ملّت را در دست می‌گیرد (#big_data) و مردم را به‌ظاهر #كاربر اما در واقع #كالا برای شبکه‌های عظیم اقتصادی تبدیل می‌کند.

#سؤال_اساسی این است كه ابزار و حربه‌ی استكبار برای فردای بشر چیست؟

#کلاب_هاوس

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_78
#جلسه_237

#کلاب_هاوس

🔰مدتی است که بستر جدیدی در فضای مجازی ایجاد شده است که به سرعت در حال گسترش است.
آدم های بسیار معروف جهانی به سرعت در آن عضو شده اند.
تبلیغات وسیعی در مورد آن انجام میگیرد و هر چند روز یکبار یک خبر از آن بالا میاید.
سبک کارش هم عجیب است. در فضای امروز که تصور میشود اکثر افراد تمایل به امکانات و آزادی عمل بیشتر داشته باشند، این نرم افزار به شدت محدود است.
عکس نمیتوانی بفرستی
فیلم نمیتوانی بگذاری
کلیپ صوتی نمیتوانی بگذاری
و….

اساسا تنها کاری که اجازه ی آن را داری این است که در اتاقی عضو شوی و گفت و گوی زنده انجام دهی.
آن هم فقط زنده!
یعنی مکالمات مدتی بعد از گفتگو کلا پاک میشود!
امکان ضبط جلسات هم وجود ندارد!
هرچه بیشتر در مورد این نرم افزار دانسته می شود انسان بیشتر احساس خطر میکند. احساس اینکه ذهنی حیله گر پشت این آپ نشسته و دقیقا آن را برای شکل دهی به یک جریان اجتماعی جهانی طراحی کرده است.

❇️این چند وقت هرچه از این بستر دیدم، این بود که آدم های معروف ایرانی، همراه چندین شخصیت معروف خارجی در یک اتاق عضو شده اند و ساعت ها ( بیش از 6 ساعت) در مورد مسائل و سوالات مهم نظیر دموکراسی، حجاب و…. صحبت کرده اند.
ظرفیت اتاق ها هم 5000 نفر است. ولی همه اجازه ی صحبت ندارند.
هیچ تبلیغات و فعالیت درآمدزای دیگری نیز در این نرم افزار انجام نمیشود!
نکته جالب تر آنکه فعلا کسی نمیتواند خودش در این فضا عضو شود و حتما باید دعوتنامه داشته باشد!

🔴اینها بیشتر فضا را حساس میکند. جای تامل دارد.
دستگاه های فرهنگی و امنیتی کشور هم که طبق معمول منفعلانه صبر میکنند تا یک بستر همه گیر شود و جزئی از زندگی افراد جامعه شود، بعد هم خیلی ساده، بی هیچ تدبیر فعالانه ای، آن را فیلتر میکنند.

🖌یمکن:
گام های بعدی کرونا
نقش بیشتر فضای مجازی در زندگی افراد
نزدیک کردن مهره های نظام سلطه به اذهان مردم
القای عقاید و باور های غربی در دل ملتها
دسترسی به بطن جوامع و تاثیر گذاری بر توده مردم(جبران دوری در فضای حقیقی)
وقت تلف کردن بیشتر در فضای مجازی
سطحی بار آوردن ذهن افراد
شکل دهی به اراده های ملی
ایجاد فضای ازاد از سانسور حکومت ها برای انجام بحث های رادیکال
اخته کردن نخبگان مخالف
جایگزین کردن آموزش مجازی به جای آموزش حقیقی و مدارس
و…….
.

توسعه در مفهوم و معنا شناسی رحم:

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_60
#جلسه_237

🔅 أنا الرحمنُ خلقتُ الرَّحم و شققتُ لها اسماً من اسمی فَمَن وَصَلَها وَصَلْتُه وَ مَنْ قَطَعَها قَطَعْتُه
(بحارالانوار ج۴۷ ص۱۸۷)

در این حدیث قدسی خداوند نام رحمن خود را به رحم داد تا این رابطه را بیان کند که کسی که صله رحم کند او را به رحمت خود وصل می کنم و هرکس که قطع رحم کند او را از رحمت خود دور می کنم.
در اهمیت صله رحم به همبن روایت بسنده می کنیم و می رویم سراغ بحث اصلی این یادداشت

🔸توسعه در مفهوم و معنا شناسی رحم:

از نظر عرفی ارتباط دو صورت دارد:

نسبی: مثل پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ و خاله و عمو و…
ویکی هم سببی که به علت سبب یک ازدواج ایجاد می شود.

❓اگر ما این دو قسم را داخل در معنای رحم بدانیم آیا رحم فقط همین دوقسم است؟

🔰 توسعه در مفهوم رحم و هویت شیعی:

یک شیعه به این واسطه که شیعه هست و یک #هویت_شیعی دارد به تبع این هویت دارای یک ارتباطات و رابطه های می شودکه برای او رحم به حساب می آید

🔹ارحام هویت شیعی:

1️⃣اهل بیت علیهم السلام

🔅 قال رسول الله: أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة
در این روایت پیامبر اکرم خودشان و امیر الامومنین را پدران امت خود می دانند
که این دو به عنوان مصداق اتم واکمل 14 معصوم هستند واین یعنی شیعه یک رحم دارد که آن اهل بیت هستند و کسی که خود را از این منابع نور و رحمت قطع کند خداوند از رحمت خودش آنها را قطع می کند.
از وود مقدس امام رضا علیه السلام روایت است الامام الانيس الرفيق والوالد الشفيق
امام را والد شفیق معرفی می کند یعنی تمام ائمه علیهم السلام پدران امت رسول خدا هستند.

2️⃣برادران دینی

🔅اِنّما المِؤمنونَ إخوةٌ
حجرات 10

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ سُرُوراً.

رحم دیگر برادر مومن است که در روایت عیال الله تعبیر شده

اگر در مفهوم روایات صله رحم توسعه بدهیم و رحم را درست معنی کنیم به سبک زندگی اسلامی نزدیک می شویم
در این میان باید تعریف درست از چند گزار را مشخص کرد
و در گام بعد رابطه این گزاره ها با یکدیگر را مشخص کنیم

در این منظومه یک فرد شیعه رابطه خود با خداوند
با اهل بیت علیهم السلام
با عالمان دینی
با برادران دینی
وبا انسان های که در انسانیت با آنها مشترک است مشخص می شود

سودهی ساخت شخصیتی به رؤیت‌ها و روایت‌ها

#امید_فشندی
#یادداشت_114
#جلسه_236
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

💡سودهی ساخت شخصیتی به رؤیت‌ها و روایت‌ها

ظاهرا «ساخت شخصیتی» انسان، بیش از هر عامل و مانع دیگری به درك و تشخیص و تحلیل او از متن تاریخ و حوادث و شخصیت‌های تاریخی سودهی می‌كند.

بی‌شك تحلیل بعثت و رستاخیز یك انسان كه از ژرف‌ناك‌ترین و رمزآمیزترین حوادث در صفحه‌ی تاریخ و صحیفه‌ی حقیقت انسانیت بوده، به غایت سخت است.

گزارشی كه خود خداوند متعال از این بعثت می‌دهد این است:
رَبَّنا وَ ابْعَثْ #فیهِمْ‏ رَسُولاً #مِنْهُم‏
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ #فیهِمْ‏ رَسُولاً #مِنْ_أَنْفُسِهِم‏
فَأَرْسَلْنا #فیهِمْ‏ رَسُولاً #مِنْهُمْ
هُوَ الَّذی بَعَثَ #فِی_الْأُمِّیینَ رَسُولاً #مِنْهُم

از میان تمام صفاتی برجسته‌ای كه می‌شد برای پیامبران برشمرد و به ایشان بالید، خداوند بر دو ویژگی تأكید دارد:
#از_مردم_بودن (منهم، من أنفسهم)
#در_مردم_بودن (فیهم، فی الأمّیین)

#از_مردم_است ؛ یعنی از جنس و مثل مردم است، در خورد و خوراك و پوشاك و تعاملات و معاملات و آداب و عادات و فرهنگ و رسوم، تافته‌ای جدابافته از بافتار اجتماعی مردم نیست، غریب و ناآشنا از مردم نیست، بلكه نام‌آشنا و امین مردم و هم‌جوش با ایشان است، با مردم زندگی كرده و در میان ایشان رشد كرده….

و این‌همه #مردمانگی و #امّی‌بودگی باعث شده تا عمیقا مردم را بفهمد و به‌راحتی با ایشان ارتباط بگیرد و مكالمه بكند و تفهیم و تفهم حاصل شود، همه می‌فهمیدند كه پیامبر چه می‌گوید و چه می‌خواهد، هرچند اگر تصدیقش نمی‌كردند و به انكارش برمی‌خاستند.

لازمه‌ی این حد از هم‌فهمی، یك نوع هم‌عصری‌بودن و گونه‌ای از سنخیت است، منظورم این نیست كه دستگاه محاسبه‌ی پیامبر مثل سایر مردم بود، یا ساخت شخصیتی او مثل دیگران بود، نه!
فعلا توصیف شفاف‌تری ندارم …

و اما #در_مردم_است ؛ یعنی رسالت او در میان مردم و با مردم رقم می‌خورد، هم‌كاروان و هم‌قافله با ایشان است، راهش جدا از راه و مسیر مردم نیست، نه راه‌زن است و ره ره‌گذر، نه منزل است و نه معبر، و نه حتی چراغ راه؛ چه این همه هم‌راه با كاروان مردم نیستند، یا ساكنند و یا صاعقه، اما پیامبر پابه‌پای مردم پیش می‌رود، البته كه دعوت دارد و حتی دعوا راه می‌اندازد، اما علیه مردم نمی‌شورد، ایشان را تحقیر یا ترك نمی‌كند … به میزانی كه دعوتش بگیرد خب طبیعتا به قافله‌سالاری مردم ارتقا می‌یابد.

صنف روحانیت كه خود را وارث كتاب و سنت و رسالت می‌داند، گرچه در این دو ویژگی بسیار جلوتر از سایر گروه‌های فكری-سیاسی است كه دعوتی و داعیه‌ی راهبری مردم را دارند، اما با شخصیت پیامبر هم فاصله بسیار دارند و ساخت شخصیتی ایشان مانع از فهم بسیاری از پدیده‌های انسانی شده است، از جمله حقیقت بعثت و شخصیت پیامبر!

اهميت روش تبليغ انبياء در برانگيختن دشمني طواغيت

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_152
#جلسه_235

💠 اهميت روش تبليغ انبياء در برانگيختن دشمني طواغيت

☑️ #معرف_يادداشت: مؤلف محترم كتاب #روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا بحثي را مطرح كرده اند كه چه عاملي باعث دشمني مستكبرين با انبياء به عنوان دعوت كنندگان به توحيد شده است؟ در پاسخ به اين سؤال دو بحث مطرح مي كنند، يكي شناخت چهره مستكبر در دو قالب چهره نگاري و تيپ نگاري مستكبران؛ و ديگري محتواي نفي عبوديت غير خدا است كه توحيد همراه خود دارد. ذيل اين بحث طرح بحثي توسط #استاد_فلاح مطرح شد، كه آيا غير از محتواي توحيد كه نفي عبوديت غير خدا مي كند و عامل اصلي خصومت مستكبرين است، كيفيت و روش دعوت انبياء هم طور خاصي بوده است كه باعث دشمني مستكبرين شده باشد؟ در اين يادداشت به اين بحث مي پردازيم.

🔺 انبياء علاوه بر اينكه محتواهايي ارائه مي دادند كه اين محتواها دشمني برانگيز بوده است و منافع مستكبرين و طواغيت را نفي مي كرده است؛ كه در رأس اين محتواها توحيد بوده است؛ همين محتواها را نيز با كيفيت و شيوه هايي عرضه مي كرده اند كه خود اين كيفيت ارائه نيز دشمن ساز بوده است.
🔺 در طول تاريخ بسيار مشاهده شده كه وقتي محتواها همراه با روش هايي نشود كه خود آن روش ها نيز نفي كننده مستكبرين است، طواغيت مي توانند محتواها را مصادره به نفع خود كنند؛ حتي نهضت هاي انبياء و حتي نهضت نبوي نيز وقتي كه توحيدش با روش هاي نرم و لاي زر ورق پيچانده شده عرضه شد، و سعي شد محتواهاي توحيدي طوري عرضه شود كه گزش نداشته باشد، آن هم با انگيزه مانع نشدن طواغيت از پخش محتواي توحيدي، مبلغان ديني دست به تغييراتي در روش هاي خود زدند كه اين تغييرات حتي محتواها را نيز از اصالت انداخت و دچار انحراف هايي كرد؛ يعني وقتي مبلغان دين به جاي اينكه دعوت دين را صريح و بي پرده و با اصالت هاي خود به ميان بياورند ولو درگيري آفرين با مستكبران بشود، مجبور شدند بخش هايي از محتواهاي ديني را حداقل سانسور كنند، يعني مسكوت بگذارند و اين مسكوت گذاشتن كم كم به انحراف هاي ديني انجاميده است؛ نقطه شروع هم همين تلاش براي پيگيري محتواهاي ديني با روش ها و كيفيت هايي بود كه گزش براي مسلطين و زورمداران ايجاد نكند.
🔺 لذا دعوت انبياء با وجود اينكه يك محتوايي داشت كه قوت و اصالت براي آن محتوا است و آن محتواست كه دشمني دشمنان واقعي انبياء را باعث مي شده است؛ دعوت انبياء به شيوه و روش هايي انجام مي شده است كه اين روش ها نيز خود عامل دشمني دشمنان بوده اند.
🔺 مهم ترين نكته روشي در دعوت انبياء كه باعث دشمني مي شده است، صراحت و جديت و سانسور نكردن بخش هاي گزش آفرين محتواهاي الهي بوده است. نبي چون مبعوث به يك محتوايي بوده است، با وجود اينكه بقدر عقول قوم خود صحبت مي كرده اند و بسترهاي فرهنگي و اجتماعي را مراعات مي فرمودند، لكن هيچ وقت سخنان را با روش هايي بيان نمي كردند كه سخن آن ها براي مستكبرين و قدرتمداران گزش نداشته باشد، و در همان شروع كار مسلطين مي فهميدند كه اين دعوتي است كه قطعا منافع آن ها را به خطر خواهد انداخت.

اسلامِ انقلابی یا انقلاب اسلامی؟

#اميد_فشندي
#يادداشت_113
#جلسه_235
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار

🔹 اسلامِ انقلابی یا انقلاب اسلامی؟

برخلاف طيف انديشمنداني مانند مطهري و مفتح و حتي بهشتي كه بيشتر به رويكر معرفتي-فرهنگي در نهضت گرايش داشتند، امثال علي شريعتي و سيدعلي خامنه‌اي به تقرير مبارزه‌خيز و ستيزجو از اسلام قائل بودند و طبيعتا در دوران رهبري نيز همين تقرير از اسلام غالب شد؛ تقريري كه ستيزه با طاغوت را بر مبارزه با طغيان دروني اولويت مي‌دهد، روح توحيد را «نفي» مي‌داند و مبارزه با استكبار را معيار اصلي.

خداوند رحمتش را شامل و سابق بر همه چيز مي‌داند (رحمتي وسعت كلّ شيء) اما ما اصرار داريم كه غضبش را چهره كنيم.

جالب است که جناب آقاي #روحاني هم به‌عنوان طرف‌داران #اسلام_رحماني ، از استاد مطهري شاهد می‌آورد:

شما همين جمله شهيد مطهري را كه گفت #انقلاب_اسلامي و #اسلام_انقلابي را مدنظر قرار دهيد، او در آن مقالاتش پيرامون انقلاب اسلامي به اين خطر بزرگ اشاره مي‌كند، او مي‌گويد ما انقلاب اسلامي داريم و نه اسلام انقلابي،‌ انقلاب اسلامي معنايش آن است كه در جامعه تحرك بزرگي را به وجود آوريم. انقلابي را در ابعاد سياسي،‌ اقتصادي و اجتماعي به پا كنيم كه هدف آن اسلام و ارزش‌هاي اسلامي باشد… اسلام انقلابي معنايش اين است كه ما اصل را به انقلاب و مبارزه مي‌دهيم و بخشي از اسلام را قبول داريم كه ما را دعوت به جهاد و مبارزه مي‌كند،‌ يكي از مشكلات ما قبل از پيروزي انقلاب در برابر برخي گروهك‌ها و حتي بعد از پيروزي انقلاب در برابر آنها اين بود كه انقلاب اسلامي را نپذيرفته بودند و اسلام انقلابي را قبول داشتند… آنها مي‌گفتند آنجايي كه جهاد و مبارزه است آنجا ما اسلام را قبول داريم و در آنجايي كه از ديد آنها مبارزه نيست مي‌گفتند اسلام را قبول نداريم. به تعبير آن معلم بزرگ اسلام احكام بي‌شماري دارد كه يكي از آنها جهاد و مبارزه است و اگر ما انقلاب را مي‌خواهيم به خاطر تحقق ارزش‌هاي اسلام مي‌خواهيم و اگر مبارزه را دنبال مي‌كنيم براي استقرار اهداف نظام اسلامي و فرهنگ اسلام و اجراي قرآن و سيره پيامبر و ائمه خدا عليهم‌السلام است. (چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ در مراسم گرامیداشت مقام معلم که در سالن اجلاس سران)

رسانه وهم محور

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_56
#جلسه_234

رسانه وهم محور

بسم الله الرحمن الرحیم

مستکبران طرفدار وهم هستند و با عقل دشمنی دارند. بر خلاف موحد که طرفدار عقل است و به دنبال اقامه کردن عقل است و ضدیت با وهم دارد.

چهره نگاری که از مستکبر در قرآن صورت گرفت به وضوح نشان داده است که مستکبران مسلط به لحاظ سیاست و ثروت بر جامعه، برای استمرار داشتن این تسلط شان و تداوم این بهره کشی، فرهنگ و عقیده حاکم بر ذهن ها را به قبضه ی خود در می آوردند و اساسا بنای دشمنی شان با عقل از همین رو بوده است؛ چرا که هنگامی که عقل حاکم بر جامعه باشد، توان این سلطه فکری – فرهنگی را ندارند و لذا است که دوستدار دشمنان عقل بودند. و بهترین ابزارشان برای این تسلط وهم است. وقتی وهم حاکم بر جامعه باشد به راحتی می توانند موجبات تسلیم مردم در برابر وضع موجود و دلخواهشان را ایجاد کنند.

این روزها هم که استکبار جهانی نظام مند شده است و تمدنی بر پایه ی این استکبار شکل گرفته است، برای حفظ تسلط خود دست به تسخیر افکار و عقاید می زنند. و از وهم بهره می برند تا سلطه خود را استمرار بدهند. یک تمدن و نظام بر پایه وهم تشکیل شده است. و از ابزار رسانه های نوین که همه وهم محور هستند بهترین بهره را برای تداوم سلطه برده اند. رسانه هایی که رو به سوی تصاویر و قوه ی بصر حرکت کرده اند و اگر هم در جایی متن آمد، آنقدر باید کوتاه باشد که مخاطب سریع رد شود و فرصت تامل نداشته باشد. طبع و خُلق جامعه را تغییر داده اند که اصلا حوصله تامل نداشته باشد. این هم از شیوه های تداوم سلطه استکبار امروزین است.🌺

” فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ” تا ” فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ “

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_67
#استکبار
#جلسه_234

از ” فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ” تا ” فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ”

استکبار با سبک مغز کردن مردم و فربه سازی وهم و جهلشان آن ها را به پیروی از خود می کشاند تا جایی که ” يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ ۖ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ” .

از طرفی خدای متعال انبیا را فرستاده تا با ” يَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ” به ” یثیروا لهم دفائن العقول ” برسند. لذا دعوت توحیدی انبیا بر پایه ی توسعه ی عقلانیت بناگذاشته شده است.
لذا ممکن است این تصور پیش آید که عقلانی بودن دعوت انبیا که محتوای آن هم دعوت به عقلانیت است با پدیده ی اطاعت میانه ای نداشته باشد.

از طرفی میبینیم که در موارد متعدد قرآن کریم اطاعت از انبیا را در کنار اصل توحید قرار داده و به عنوان مثال محتوای اساسی دعوت چند نفر از انبیا عبارت بوده است از “فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ” .

در این جا این نکته می تواند محل پرسش قرار بگیرد که وجه جمع این دعوت به اطاعت از انبیا و عقلانیت موجود در دعوت های توحیدی چیست؟ چگونه دعوت های توحیدی هم عاقلانه هستند و هم عنصر ولایت پذیری در آن ها پررنگ است؟

در پاسخ شاید بتوان گفت اطاعتی که در دستگاه استکبار وجود دارد و منجر به ضلالت مردم می شود برخاسته از استخفاف عقل و توسعه ی وهم و جهل است فلذا در فرآن کریم در ادامه ی همین آیه می فرماید که ” إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ” این اطاعت طاغوت منجر به فسق آن ها می گردد یا به عبارت دیگر این اطاعت خبر از فسق این قوم می دهد!

اما در مقابل اطاعتی که در دعوت انبیا وجود دارد از طرفی مبتنی بر تقوای الهی است. یعنی در طول توحید محسوب می شود و این به معنای عدم استکبار است. و از سویی دیگر مبتنی بر ویژگی ها و صلاحیت هایی است که رسولان الهی دارا می باشند.

بر همین اساس در سوره ی مبارکه ی شعرا در چند مورد پیامبران الهی قبل از این که مردم را دعوت به اطاعت از خود کنند این گونه فرموده اند ” إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ” . یعنی این دو ویژگی رسالت و امانت باعث می شود که اطاعت مردم از انبیا توجیه پذیر باشد.

رسالت ضامن این نکته است که نبی حامل حقیقت مهم و متعالی است و بحث وهم و جهل در کار نیست. و امانت ضامن این مطلب است که پیامبر الهی در دعوت خود راستگو و قابل اعتماد است. بنابراین می توان گفت که اطاعت در دستگاه توحیدی مشروط به دو ویژگی علم به حقایق و عدل در بیان حقایق است که این دو باعث می شود این اطاعت یک اطاعت عاقلانه محسوب گشته و باعث توسعه عقلانیت گردد. والله العالم.
☘️

یک تعاضد چند جانبه

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_45
#جلسه_234

در یادداشتی که در پاسخ به برادر فشندی نوشته بودم به تمییز بین صورت و سیرت اشاره کردم. یکی از مواردی که برای ما مساله ی تکثر صورت های واحدِ یک سیرت را یادآوری می کند همین مساله ی تیپ شناسی مستکبرین است.

صحبت از صورت های یک حقیقت در واقع پلی به کاربردی کردن و یا حتی به بیانی تمدنی کردن اندیشه ی ما پیرامون آن سیرت است. راه را برای تشخیص ها و تصمیم های سر صحنه باز می کند.

وقتی مصداق سیرت ما امری باشد که در ارتباط با مفاهیم حق و باطل باشد، یکی از بهترین «امکان» هایی که ایجاد می کند قدرت تشخیص حق از باطل در فتنه هاست.

انسان مستظهر به این شناخت ها در فتنه ها ( که همانا ولیده ی در آمیختن حق با باطل یا به عبارتی به صورت حق درآوردن سیرت باطل است ) به راحتی و با سرعتی بالا حق را از حق نما تشخیص می دهد و فریب نمی خورد.

گذشته از اصل مساله ی صورت و سیرت، در بحث امروز ما که ناظر به تیپ شناسی مستکبرین بود شاید بتوان مبتنی بر سیرت شناسی مستکبرین و شناخت انواع صورت های ممکن در هر عصری، تیپ های جدیدی از مستکبرین را شناخت و رونمایی کرد.

در بحث ما چند تیپ به عنوان نمود های جریان استکبار بیان شد: فرعون ها ( حکام، سردمداران، امرا، فرمان روایان، مطاعان )، قارون ها ( ثرتمندان )، هامان ها ( جایگاه داران اجتماعی، ملاء ).

اما خود حضرت آقا در کتاب طرح کلی اندیشه ی اسلامی، گروه دیگری را نیز به عنوان گروه های چهار گانه ی طاغوت بیان می فرمایند با عنوان « احبار و رهبان » ( علمای دین و .. ) و البته شواهد مختلفی را هم از قرآن کریم بیان می فرمایند و بیان می دارند که این چهار گروه همیشه متعاضد یکدیگرند.

به نظر میرسد احبار و رهبان در جوامعی که بر اساس یک ایدئولوژِی یا یک دین اداره می شوند به عنوان یک تیپ برجسته از مستکبرین و اصحاب طاغوت خودشان را نشان خواهند داد.

با ذکر مثالی از زمانه ی خودمان به استقبال از یک سوال می روم: در زمان ما هم این تعاضد قابل رویت است :

روزنامه ای اصلاح طلب که مقالاتی در نقد برداشت شیعی از عید غدیر و این مدار معنایی نوشته است، در صفحه ی اول خود خبر دسته ی عزاداری یکی از مراجع تقلید قم را کار می کند.

سلبریتی هایی که نوعا به دین و فرهنگ اسلامی دهن کجی می کنند و مواضع اپوزیسیونی میگیرند، در انتخابات ها از همان جریان سیاسی اصلاح طلب پشتیبانی تبلیغاتی می کنند.

اصلاح طلبان وقتی به حکومت میرسند همین سلبریتی ها را از مالیات معاف می کنند، و زمینه های مختلف برای گسترش فعالیت آن ها را نیز فراهم می کنند.

همچنین زمینه ی ثروت های کلان را برای برخی از ثروتمندان با دادن رانت و … فراهم می کنند.

آن ثروتمندان نیز با سرمایه گذاری در پرژه های فرهنگی و … سلبریتی های مذکور را تقویت می کنند.

همچنین این سیاستمداران و صاحب منصبان وقتی به قم سفر می کنند علیرغم وجود جایگاه رسمی حوزوی، در برنامه ی ملاقات های خود دیدار با این جریانات خاص حوزوی را قرار می دهند .

و….
یک تعاضد چند جانبه

و اما سوال این است که : آیا می توان تیپ های جدیدی را با توجه به وضعیت زمانه ی امروز به تیپ های مستکبرین افزود؟

کدام دو گانه ، دو گانه اصلی است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_102
#جلسه_234

#نوع : سوال و تحلیل

💠کدام دو گانه ، دو گانه اصلی است

ما در توضیح صف بندی جبهه حق و باطل در فضای قرآنی میتوانیم از عناوین متعددی بهره ببریم و دو گانه های گوناگونی را به تصویر بکشیم .
دو گانه هایی نظیر
مومن و کافر
موحد و مشرک
مستضعف و مستکبر
مومن و مستکبر

همه این عناوین در قرآن استعمال شده است ، در ایات متفاوتی هر کدام از اینها به فراخور در مقابل هم
گاهی یا ایها الذین آمنوا در مقابل یا ایها الذین کفرو آمده است
گاهی مستضعف مقابل مستکبر طرح شده است

اما دوست دارم به این دقت کنیم که ایا میشود بین این دو گانه ها دست به انتخاب زد و یکی از این دو گانه ها را به عنوان دو گانه اصلی انتخاب کرد و سایر عناوین و دو گانه ها ، دو گانه هایی در حاشیه این دو گانه اصلی یا منتزع یا متخذ یا متضمن از آن هستند .

و بعد در فضای اندیشه اجتماعی اسلامی ، وقتی که میخواهیم جامعه را صورت بندی و خط کشی کنیم به آن دو گانه اصلی تکیه کنیم و از اینکه دو گانه های فرعی و حاشیه ای تبدیل به اصل شوند جلوگیری کنیم

یا اینکه باید گفت همه این دو گانه ها در عرض هم و تنها تفنن در تعبیر است و فرق چندانی ندارند

به نظر دو گانه #مومن_مستکبر ، دو گانه ای اصلی است که به بهترین شکل تقابل و مناط تقابل جبهه حق و باطل را نشان میدهد و تکیه بر سایر دو گانه ها منجر میشود که عمق و انگیزه و ملاک درگیری این دو جبهه گم بشود.

ما در جامعه اسلامی خودمان و در طول تاریخ حیات اسلامی شاهد هستیم که چگونه تکیه بر دو گانه #مومن_کافر محل نزاع را مورد تحریف قرار داده است
وقتی در سطح اجتماعی دعوا به سطح ایمان و کفر کشیده شود ، طبیعی است که جریان علمی اسلامی در توضیح و تبیین این دو گانه ، وارد انواع و اقسام بحث های نظری خواهد شد که ایمان چیست ، کفر چیست ، ادله ایمان چیست ، ادله کفر چیست ، اشکال 1 پاسخ 2 رد 3 و فعلل و تفعلل
چون این دو گانه این طور القا میکند که عده ای هستند که خب کافر شده اند و نمیتوانند ایمان بیاورند ، چرا چون امکان وحی را باور نمی کنند ، چون امکان معاد را باور نمی کنند، چون امکان حساب را باور نمی کنند ، چون امکان خدا را باور نمی کنند ، اتفاقی که در کل جریان علمی حوزوی ما در فضای کلامی افتاده است
و بعد در دسته بندی های اجتماعی ، دیگری مومنین میشوند صرفا کفار ، فارغ از اینکه مشغول چه کنش اجتماعی هستند.
طبیعتا امریکایی اهل کتاب و انگلیسی مسیحی یا اسرائیلی یهودی به ما نزدیک تر است تا کومونیست های شوروی یا چینی های بودایی
ذیل همین نحوه دو گانه سازی است که دوباره شاه شیعه پهلوی به ما نزدیک تر است تا سگ سنی های فلسطینی
یا خانم چادری با هفت سر سرمایه و کارخانه و زد و بندو ریخت و پاش ضد انقلاب احساس قرابت بیشتری داریم تا این خانم شل حجابی که عاشق انقلاب و مدافعان حرم است

یا از آن طرف وقتی تقابل را به دو گانه #مستضعف_مستکبر تبدیل میکنیم ، به شکل طبیعی بحث را در حد یک بحث اجتماعی تقلیل داده به حل مناقشه ظالم و مظلوم میپردازیم و بریده از نسبتی که هر یک از این دو طرف نسبت با خدای متعال دارند ، به تحلیل این استضعاف و استکبار و روش های استکبار و روش های درگیری و مبارزه با مستکبرین خواهیم پرداخت و هیچ دلیلی هم نمی بینیم که پایی از خدا و پیامبر و ولایت را به میدان بکشیم
اتفاقی که برای چپهای ایرانی در دهه پنجاه افتاد و چه بسا کتاب روح توحید نفی عبودیت غیر خدا در مواجهه با این جنس دو گانه سازی خطرناک به نگارش در آمده باشد
و در دسته بندی های اجتماعی ، این کمونیست بی خدای بی ریشه تروریست را به این طلبه و بازاری مومنی که در روش های مبارزه با ما اختلاف دارد ترجیح بدهیم.

از این رو به نظر دو گانه #مومن_مستکبر دو گانه روشن تر و سالم تر و دلالت مند تری است
که هم ریشه تقابل جبهه مقابل ایمان را نشان میدهد که چیزی فراتر از یک اعتقاد یا دیدن و ندیدن خدای متعال است ، پدیده ای انسانی به نام کبر ، به نام جاه ، به نام سلطه و تسلط بر جامعه هم از طرفی نمی گذارد حقیقت این تقابل در سطح ظالم و مظلوم و دعوایی اقتصادی سیاسی منجمد بشود و ریشه های این سلطه گری که همان استکبار مقابل خدای متعال است به فراموشی سپرده شود.

اما باز هم جای این سوال است که در حقیقت و نفس الامر
این کفر است که مقدمه استکبار است ، یعنی این ندیدن خدای متعال و حقیقت هستی ( یعنی عزت حق و ذلت عبد ) است که منجر به استکبار میشود
یا این استکبار و تسلط و غلبه اجتماعی است که منجر به کفر میشود
یا اینکه اساسا استکبار مقابل خدای متعال و حق است که منجر به کفر و ندیدن یا انکار خدای متعال میشود