چرا شیعه به سمت گفتمان جامع حرکت نکرده است؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_3
#جلسه_133
چرا شیعه به سمت گفتمان جامع حرکت نکرده است؟
نمی دانم این استقرا چقدر تام است ولی به گمان من وقتی یک جوان حزب اللهی با هزار امید و آرزو پایش را داخل حوزه میگذارد اولین چیزی که به صورت خیلی جدی آزارش میدهد عدم فهم جامع از دین و روح کلی شریعت است!
همین زاویه نگاه می تواند ما را به بازخوانی انتقادی تراث سوق بدهد. و همواره این سوال پیش روی ما باشد که چرا در تراث ما این مساله حیاتی مغفول واقع شده؟
از ضعف و قوت های احتمالی که بگذریم شاید یکی از عوامل موثر بر این پدیده این بوده باشد که شیعه همواره دغدغه استناد به متن داشته و تا جای ممکن از “رای” (تحلیل های شخصی) پرهیز میکرده. تا جایی که یکی از نوامیس هویتی فقه امامیه همین مساله است.
جناب کشی در رجال ماجرایی را نقل میکند که در آن حضرت صادق ع حد وسط برتری یک فقیه امامی (محمدبن مسلم) بر یک فقیه از عامه را اتخاذ از سنت و استناد به نص قرار میدهند
فقال (علیه السلام) إذا صرت إلى الكوفة فأتيت ابن أبي ليلى فقل له أسألك عن ثلاث مسائل لا تفتيني فيها بالقياس و لا تقول قال أصحابنا …(رجال کشی ص 163)
این مولفه در تمام تاریخ امتداد پیدا کرده تا جایی که حتی در عصر حاضر و پس از انقلاب اسلامی هم مباحثی مثل مقاصد شریعت و حتی تنقیح مناط هم در بین اهل سنت به مراتب پررنگتر از فضای شیعه است چرا که آن ها به راحتی به تحلیل ها و استشمام هایی که از روح شریعت دارند میدان می دهند!
بنابراین در بازخوانی و تحلیل تراث این عنصر نیز باید به مورد توجه قرار بگیرد و الا ممکن است دچار خودزنی افراطی و تحلیل های دور از واقع شویم.
شاید یکی از ید بیضاهایی که حضرت امام به رخ کشید همین بود که توانست با حفظ اصالت و پایبندی به نص مساله فهم کلی از روح شریعت را در حرکت خود لحاظ کند.

از نكات ويژه‌اي كه حضرت استاد در اين جلسه توجه دادند، #فرهنگ_پشتيبان ارزش‌ها اجتماعي بود.

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_26
#جلسه_132

از نكات ويژه‌اي كه حضرت استاد در اين جلسه توجه دادند، #فرهنگ_پشتيبان ارزش‌ها اجتماعي بود.

چقدر توجه اقتداربخش و آرامش‌آفريني!
و چه گم‌شده‌ي مورد نیازی در حوزه!

نه در مسير صعودمان در مراحل تحصيلي حوزه به اين مقوله توجه مي‌كنيم، و نه در نزول‌مان در ساحت جامعه.

يك وجه اين بي‌توجهي مي‌تواند اين باشد كه #كار_سخت_مي‌شود!
ديگر بذرپاشي و سپارش به خدا نيست!

تبليغ؛ شديدا به تعذيه از كلام نيازمند، و به آگاهي از موقف ذهن جامعه و عطش‌هاي آن نيازمند خواهد شد، به امتداد و تمركز و پيوستگي و آينده‌انديشي و دست در معماري اجتماعي‌بردن خواهد انجاميد … و اين‌ها همه عزم مي‌خواهد.

ارتقای فرهنگ پشتیبان مواسات

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_2
#جلسه_132

ارتقای فرهنگ پشتیبان مواسات.

نگاه ارمان گرایانه ما اقتضا دارد که عالی ترین سطح را در فرهنگ پشتیبان مواسات طلب کنیم. ولی با آمدن روی زمین و تلاش برای محقق کردن مطلوب با چند سوال جدی برخورد خواهیم کرد:

1. نسبت سطوح مختلف فرهنگ پشتیبان چیست؟ آیا این سطوح تباین دارند یا این که همه ی اینها مراتب مختلف یک حقیقت هستند؟

2. آیا اسلام سیاست ارتقای فرهنگ پشتیبان را برای همه ی مخاطبان در دستور کار دارد یا این که مراتب مختلف این فرهنگ را به رسمیت شناخته و بر اساس سطوح مختلف ایمانی و معرفتی از انسان ها توقع دارد؟

3. اگر در سوال قبلی حالت اول را بپذیریم سوال بعدی این است که نصوص اسلامی چگونه و با چه منطقی ارتقای نیت ها در انسان و در جامعه را مهندسی میکند؟
در پاسخ به این سوال حجم زیاد آیات و روایاتی که مقاصد دنیوی را به عنوان انگیزه عمل صالح مطرح میکنند قابل تامل است و باید مورد توجه قرار بگیرد.

اخوت باعث مواسات و مواسات تقویت کننده اخوت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_37
#جلسه_131

💠 #اخوت باعث #مواسات و مواسات تقویت کننده اخوت

🔺در بیانی که استاد داشتند، رابطه اخوت و مواسات یک رابطه بالا به پایین تصویر شد، یعنی این اخوت است که بخواهد جاری بشود در بروزهایی مثل مواسات تجلی پیدا می کند،
🔺از طرفی یک بیانی هم شد که مواسات است که به اخوت دامن می زند و باعث اخوت می شود.
🔺سوال این است که اگر مواسات ثمره و معلول اخوت است پس چرا انگار رابطه برعکس می شود و مواسات است که باعث اخوت می شود؟
🔺این بحث به بحث نقش عمل در ارتقای باور نزدیک می شود. درست است که مواسات معلول و ثمره اخوت است اما همانطور که رابطه ایمان و عمل صالح به این صورت است، آن چیزی که اصالت دارد ایمان است و نقش عمل صالح بالا بردن ایمان است
❇️ إلَيْهِ يَصْعَدُ اَلْكَلِمُ اَلطَّيِّبُ وَ اَلْعَمَلُ اَلصّٰالِحُ يَرْفَعُهُ ﴿فاطر، 10﴾
🔺در اینجا نیز اخوت شبیه ایمان است و مواسات شبیه عمل صالح، یعنی مواسات یک عملی است که باعث بالا بردن اخوت می شود، یعنی اخوت را تقویت می کند.
🔺بعلاوه ما در مورد عمل یک بحث دیگری در روایات داریم که خود عمل وعاء فهم است، یعنی خود عمل باعث فهم می شود.
❇️ الْعَمَلُ وِعَاءُ اَلْفَهْمِ
(https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/293466) أعلام الدین , جلد۱ , صفحه۹۶
🔺لذا در جمعبندی می شود گفت که مواسات به عنوان یک عمل اخوتی هم باعث تقویت اخوت می شود و هم اخوت خفیفی که وجود داشته باشد را تشدید می کند.
🔺یک بحث دیگر هم این است که در فضای دینی دستور داده شده که اگر یک خلق و سجیه اخلاقی را ندارید خودتان را به آن ببندید تا خود همین باعث ایجاد آن شود،
❇️عنْهُ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : كَفَى بِالْحِلْمِ نَاصِراً وَ قَالَ إِذَا لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ . (https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/105713) الکافي , جلد۲ , صفحه۱۱۲
🔺این یعنی اینکه اگر هم اخوت وجود نداشته باشد، جامعه ای که مواسات پیشه می کند خود همین بستن خود به مواسات باعث ایجاد و تشدید اخوت می شود.

نسبت مواسات و پیشرفت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_38
#جلسه_131

💠نسبت #مواسات و #پیشرفت

🔺یک بحثی در کلاس مطرح شد که نسبت مواسات با پیشرفت چیست؟ آیا مواسات نمی تواند باعث رکون و بی حرکتی شود؟ یعنی بگوییم اینکه شما به مواسات و برای هم بودن دامن بزنید، وقتی بقیه در یک رکونی به سر ببرند تو هم وارد آن رکون و بی حرکتی می شوید.
🔺به نظر می رسد که این نگاه آسیب شناسانه یک بحث ذهنی است و به خود مفاهیم دقت نمی کند، یعنی بالاخره هر بحثی که شما بکنید چه دینی و چه حتی غیر دینی طرف می تواند بگوید نکند یک مرتبه فلان آسیب را به بار آورد!
🔺مواسات اساسا در بستری از اخوت ایمانی بالای می آید و در این بستر افراد در کار ارتقای یکدیگر هستند نه پایین آوردن و کاهیدن از هم؛ لذا بحث های دوستان شبیه این بود که اگر برای ماشین بوق گذاشتیم و بعضی ها دستشون رو گذاشتند رو بوق و مدام بوق زدند و کلی آلودی صوتی در شهر ایجاد کردند چه؟! پس بیاییم فکر کنیم شاید اصلا نباید برای ماشین بوق بگذاریم!!!
🔺مواسات به خاطر اینکه در بستر اخوت شکل می گیرد و اگر مومنین برای هم هستند، یعنی در کار پیشرفت و ارتقای مادی و معنوی هم هستند، و سعی می کنند بن بست هایی که جامعه ایمانی در آن گیر کرده است را بشکنند و به پیش بروند،
🔺به همین خاطر مواسات یک فرهنگ است که جامعه را رو به پیشرفت اسلامی می برد، حالا اینکه این وسط دو نفر هم به اسم مواسات نفسانیات خودشان را دامن بزنند که از ارزش این بحث نمی کاهد!
.

نسبت مواسات با نظام تسخيري و تفضيلي

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط‌مشی_اجتماعی
#امید_فشندی
#یادداشت_25
#جلسه_131

نسبت مواسات با نظام تسخيري و تفضيلي

به‌گمانم، ازجمله‌ي سنت‌هايي كه در برخورد اوليه با مقوله‌ي مواسات مورد چالش قرار مي‌گيرد، دو سنت است كه ظاهرا در سازه‌ي اجتماعي بارگذاري شده:

اولي » نظام تسخيري:

أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون‏ (زخرف/32)

دومي » نظام تفضيلي:

وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ‏ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلي‏ بَعْض (نساء/32)

بايد بررسي كنيم كه «براي هم بودن» (مواسات) چگونه با «ديگري را براي كار خود تسخيركردن» و با «حركت و سرعت و سبقت در كسب فضائل» قابل جمع است؟!

پس شايد بتوان گفت كه اخوت، گونه‌ي خاصي از ولايت است، و مساوات، از لوازم اخوت.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#امید_فشندی
#یادداشت_24
#جلسه_130

حضرت استاد امروز تقريري بسيار فراگير و توصيفي از اخوت ارائه فرمودند. اين تقرير از جهتي به نظريه‌هاي اخلاقي نوع‌دوستانه نزديك است و فراتر از مرزهاي ايمان و كفر، پيوندي تكويني ميان بشريت را يادآور مي‌شود.

اما اخوت در قرآن، پيوند ميان قلوب مؤمنين است (فألّف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخوانا، إنّما المؤمنون إخوة)، برخلاف ولايت كه حتي ميان غيرمؤمنين، چه كفّار (الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْض‏) و چه منافقين (وَ الَّذينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ‏ أَوْلِياء بَعْض) نيز برقرار مي‌شود.

پس شايد بتوان گفت كه اخوت، گونه‌ي خاصي از ولايت است، و مساوات، از لوازم اخوت.

از معجزه نبی ختمی (ص) تا معجزه امت ختمی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_28
#جلسه_130

🔰از معجزه نبی ختمی (ص) تا معجزه امت ختمی

تحلیلی الهیاتی راهبردی از امر مواسات

💠اگر معجزه نبی ختمی قرآنی است که تمام الحقایق است و این کتاب بر قلب ایشان که حقیقت تام عرش الرحمن است انزال گردیده، قلبی که در توصیف آن حضرت امام خمینی ره اینچنین توصیف میکنند:

▪️”چون قلوب اولیاء به حسب فطرت اصلیّه، مختلف و متمیّزند، یک قسم از قلوب است که به افق رحمت نزدیکتر و مناسبتر است، و آن قلوبی است که از اسماء جمال و رحمت، ظاهر شده، و خود ظهور تجلّی رحمت و جمال است؛ چون قلب عیسوی- علی نبینا و آله و علیه السّلام-. در این قلوب، رجاء غلبه بر خوف دارد، و تجلّیات جمال غالب بر تجلّیات جلال است. و یک طایفه از قلوب است که به افق جلال و عظمت نزدیکترند و آن قلوبی است که از تجلّی جلال ظاهر شده، و خود ظهور تجلی جلالند؛ چون قلب یحیوی [علیه السلام ]. در این قلوب، خوف غلبه بر رجا و تجلّیات جلالیّه غالب بر تجلّیات جمالیّه است.
و یک قسم از قلوب، آنهائی است که جمع بین هر دو تجلی نموده و این نحو قلوب، هر چه به افق اعتدال نزدیکتر باشند، کاملترند، تا آن جا رسد که تجلّیات جمال و جلال بر حدّ استواء و اعتدال حقیقی، بر قلب آنها ظاهر شود. نه جلال را بر جمال غلبه باشد و نه جمال را بر جلال. و صاحب این قلبِ جمعیِ احدیِ احمدی، خاتم دائره کمال و جامع ولایت مطلقه و نبوّت مطلقه است. و آن، خاتم نبوّات و مرجع و مآب ولایات است.”*

💠آنگه معجزه امت ختمی نیز برپایی عرش اخوت بر روی زمین است تا مستقر قرآن باشد و حکومت قرآن جز به برپایی نظام امت-امامت میسور نیست.

▪️حضرت آیت الله شاه آبادی استاد امام ره در این باره می فرمایند:
“از تصدير آيه شريفه بقوله تعالى: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» و تذييل آن بقوله تعالى: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ»* چنين استفاده مى‏شود كه خداوند عالم قرآن مجيد را كه حبل اللّه است، از عرش الرحمن نازل فرموده بر عرش اخوّت انسان، تا فهميده شود كه مستقرّ قرآن و نواميس الهيه، جامعه اخوّت مسلمين است؛ البته نمى‏توان قرآن عظيم را به انفراد نگهدارى نمود؛ بلكه بايد به ايادى متحده جامعه اخوت‏ 75 انسانيّت، آن را مانند تاج كرامت بر سر نهاد تا مايه افتخار دنيا و آخرت گردد.”

💠به دیگر سخن از بعثت نبی ختمی ص تا بعثت امت ختمی صیرورتی است که در طی آن امت ختمی به مرتبت امامت امم نائل گشته و تحقق آیه ” وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ” را نوید میدهد.

💠از آن زمان که قرآن بر قلب نبی ختمی که حقیقت عرش الرحمن** است انزال*** شد تا آن زمان که قرآن بر عرش اخوت مؤمنین تنزیل**** شود بشر برای سعادت خویش به آزمون و خطاهای بسیاری دست یازیده است.

💠پروژه امام جامعه، برپایی جامعه ای اخوت بنیان است؛ جامعه اخوت بنیان جامعه ای است که بر مدار فضائل انسانی نظم تمدنی، نظامات خرد و کلان خود را سامان می دهد. این همان نظم تمدنی است که به ظهور و تحقق تام نظام امت-امامت منجر میگردد.

💠همچنین این مقوله را میتوان از زاویه نظر حکومتی نیز تحلیل نمود. جمهوری اسلامی یا به تعبیر دیگر مردمسالاری دینی قالبی برای حکمرانی است که در آن تلاش می شود تا انسان که موجودی دو بعدی است و هم بعد علوی دارد و هم بعد سفلی، انسان علوی بر انسان سفلی غلبه پیدا کرده و حیات انسانی بر مدار فضائل انسانی و نه بر مدار غرایز حیوانی سامان بیابد.

💠حیات انسانی اخوت بنیان، حیاتی است که انسانِ انس طلبِ کمال خواهِ عزت پسندِ عون جوی ولایت مطلقه قرآن بر جان و نفس خویش پذیرفته است.

💠به تعبیر دیگر از آنجا که اخوت مشتمل بر چهار امر انس، کمال، عزت و عون می باشد و هر یک از این موارد به ترتیب متکی به یک رویی، اتحاد و همدلی، فروتنی و تواضع و فتوت جوانمردی می باشد مواسات یگانه راهبردی است که در دل خود این موارد را مشتمل بوده و زمینه ساز تحقق اخوت انسانی در جامعه ایرانی می باشد.

💠از دیگر سو نظام امت-امامت که نظامی اخوت بنیان می باشد معجِز نظام سلطه و باطل السحر سحره امپراتوری رسانه ای غرب می باشد. در غائله ای که کرونا برپا که که میتواند آن را حادثه ای در عداد حوادث تمدنی بر شمرد که نظم موجود تمدنی را به چالش کشید غرب وحشی بیدار شد و صحنه هایی در انظار همگان پدیدار گشت که بیانگر هویت و شخصیت حقیقی انسان غرب مدرن بود.
.

💠اما از این سو، راهبرد مواسات، حقیقت فطریِ انسان متألّه و مرتبت عقلانیت جامعه ایمانی و شیعی را نشان داد؛ حضرت امیر علیه السلام به ما آموخته اند که فی تقلّب الاحوال علم جواهر الرجال! در غائله کرونا بود که جوهره جامعه ایمانی و جوهره جامعه کفر خود را نشان داد هر چند پیش از این به واسطه سحر سحره امپراتوری رسانه ای غرب نظم مدرن و سبک زندگی آمریکایی قلّه حیات انسانی نشان داده می شد. اما رب العالمین به همه جهانیان نشان داد که قدرت ایمان بالاتر از همه قدرتهاست و عقلانیت شیعی برترین عقلانیتهاست.

💠همچنین همانطور که اشاره رفت، مواسات راهبردی بود که گامی دیگر جامعه ایران را به مرتبت و منزلت امامت امم نزدیکتر ساخت؛ این راهبرد ساخت درونی ملت ایران را به لحاظ عاطفی و رفتاری تحکیم کرده و همبستگی اجتماعی مردم ایران را تقویت نمود.
به تعبیر دیگر مواسات فضیلتی که به واسطه این فضیلت شایسته است دیگر امم به امتی که برخوردار از این فضیلت است اقتدا کنند.

پ.ن:
*شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 142- 143

**قال رسول الله صلی الله علیه و آله: َّ قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ.

***انزال به معنای نزول دفعی است

**** تنزیل به معنای نزول تدریجی است

***** و في الكشاف:، فإن قلت: فما حقيقة قوله: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؟ و قرئ أسوة بالضم. قلت: فيه وجهان: أحدهما أنه في نفسه أسوة حسنة أي قدوة و هو المؤتسي أي المقتدي به كما تقول: في البيضة عشرون منا حديد أي هي في نفسها هذا المبلغ من الحديد. و الثاني: أن فيه خصلة من حقها أن يؤتسي بها و تتبع و هي المواساة بنفسه انتهي…
در تفسير كشاف گفته: اگر كسي بپرسد حقيقت معناي آيه‏” لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ” چيست؟ البته با در نظر گرفتن اينكه كلمه” اسوة” به ضمه همزه قراءت شده، در جواب مي‏گوييم دو احتمال هست، اول اينكه خود آن جناب اسوه‏اي حسنه و نيكو است، يعني بهترين رهبر و مؤتسي يعني مقتدي به است، و اين تعبير نظير تعبير زير است، كه در باره كلاهخود مي‏گويي بيست من آهن، يعني اين كلاه بيست من آهن است، دوم اينكه بگوييم خود آن جناب اسوه نيست، بلكه در او صفتي است كه جا دارد مردم به وي در آن صفت اقتداء كنند، و آن عبارت است از مواساة، يعني اينكه خود را برتر از مردم نمي‏داند «1» الميزان في تفسير القرآن ج‏16، ص: 289
.

نگاه تشکیکی به اخوت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_36
#جلسه_130

💠 نگاه #تشکیکی به #اخوت
🔺 در فضایی که اخوت را به معنای جان یکی بودن می گیریم، اخوت به شکل تکوینی دارد معنا می شود، و این خود می رساند که من اولا با همه جهان برادر هستم (که اگر کل هستی را به عنوان انسان کبیر بدانیم، باز هم اینجا یک اخوت بین انسان و انسان مطرح است) و ثانیا با همه انسان ها برادر هستم،
🔺 من و همه انسان های دیگر افراد رب النوع انسان هستیم، و این یعنی اشتراکی شدید.
🔺 اگر نسبت رب النوع انسان به انسان ها نسبت علی معلولی است، یک اشتراک سنگینی بین من و همه انسان ها برقرار است.
🔺 اما در فضای دینی انگار اخوت دارد بین مؤمنین مطرح می شود
❇️ إنَّمَا اَلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ﴿الحجرات‏، 10﴾
🔺 ربط این فضای تکوینی با این فضایی که شریعت دارد می گوید چیست؟
🔺 یک ایده اولیه این است که اگر قوس نزول و صعود را از هم جدا کنیم مسئله حل می شود؛ یعنی در قوس نزول به صورت تکوینی ما در یک اخوت تکوینی سنگین با بقیه انسا ها و بلکه با همه اشیاء می رسیم، ولی در قوس صعود هر چه انسان ها به آن رب النوع انسان نزدیک تر باشند اخوت بیشتر و شدیدتری نسبت به هم دارند،
🔺 یعنی اخوت تبدیل به یک مفهوم #تشکیکی می شود که مؤمنین چون تکوینا نزدیک ترین افراد به آن حقیقت انسانی هستند اخوت بیشتر و خالص تری بین آن ها برقرار است، ولی همچنان حتی با دورترین انسان هم به خاطر بهره مندی از جوهره انسانیت یک اخوتی جاری است.

نسبت مواسات و پیشرفت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_29
#جلسه_130

نسبت #مواسات و #پیشرفت

برای یافتن نسبت مواسات و پیشرفت ابتدائا بایستی محل نزاع را تقریر کنیم:

یک مسئله این است که انقلاب اسلامی محمل دو نظام حکمرانی شده است نظام دیوان سالار یا به تعبیری دولت-مردم(nation-state) و نظام امت-امامت

همچنانکه از ابتدای انقلاب اسلامی شهید بهشتی می فرمایند دو دیدگاه در اداره کشور و حکمرانی حاکم بوده است اکنون نیز این دو دیدگاه حاکم است اکنون یک دیدگاه حامی نظام دیوانسالار یا نظام دولت-مردم است و بدنه کارشناسی دانشگاهی نیز را میتوان حامی و پیاده نظام این نوع از حاکمیت دانست
از سوی دیگر دیدگاهی بوده که حامی نظام امت-امامت بوده است و نهاد روحانیت را میتوان حامی و امتداد امام در دل امت دانست.

در داستان کرونا برای اداره صحنه ما با کاستی های جدی ای از جانب نظام دیوانسالار شاهد بودیم کما اینکه در قضیه هشت سال دفاع مقدس این کاستی ها را شاهد بودیم و همچنین در سالهای بعد از جنگ

این کاستی ها را رهبری با هدایت و راهبری رزمایش همدلی جبران نمودند رزمایش همدلی از بطنا و ژرفای نظام امت-امامت برخاست

اما آیا این جنس کنش ها و پویشها و حرکتها که برخاسته از نظام امت-امامت هست زمینه ساز رخنه پوشی نظام دیوانسالار نمی شود؟

آیا استعاره صاحبخانه خوب، همسایه خوب، همکار خوب، زمینه ساز این نمی شود که سیاستگذار ناکارآمد، مدیرکل ناکارآمد، قانون گذار ناکارمد دیده نشود؟! بازخواست نشود؟!

کنشها و پویشهای برخاسته از نظام امت-امامت اگر میخواهد به پیشرفت و سازندگی اسلامی ایرانی منجر شود چه لوازمی دارد که بایستی تدارک شود؟
.

از رویکرد خیریه ای تا رویکرد مواساتی

#یادداشت / در استقبال از کامنت #عقیل_رضا_نسب
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_19
#جلسه_130

🔹از رویکرد خیریه ای تا رویکرد مواساتی

رویکرد خیریه ای به نظرم منظوری متفاوت از رویکرد مواساتی دارد

رویکرد خیریه ای این جنایتی است که اتفاقا نظام مدرن دارد نسبت به فقیرانش که اتفاقا ، تیپ کمیته امداد منحرف شده در سالهای سازندگی هم ظاهرا بی گرایش نسبت به آن نبوده است
مدلی که میگوید ما توسعه پیدا میکنیم و مستضعفین زیر این چرخ له میشوند و بعد ما با تامین اجتماعی یا جمع آوری اعانه و امثالهم ، سعی میکنیم نگذاریم این بدبختها بمیرند
لذا به عدالت که نمیخواهیم برسیم ، به اخوت و مواسات که نمیخواهیم برسیم
بخور بخور ها به جا
ولی خب جهت رفع عذاب وجدان بیایید جشن عاطفه ها یک لباس و پتویی بدهید تا شب راحت بخوابید.

این جنایتی است که هیچ ربطی هم به آن مواسات ندارد
و لذا به نظرم برادر رضایی دارند به این اشاره میکنند

و لذا تهافتی نیست بین دو بحث
و این تقریر شما که مواسات را در افق انقلاب اسلامی تعریف میکند ، کاملا به سمت عدالت و حل کلان مساله فقر گرایش دارد
و از آن خیریه و اعانه ای که صرفا سوپاپ اطمینان نظام سرمایه داری است فاصله های عمیق دارد.

انقلاب اسلامی و ساختاری با خواستگاه دوگانه؟!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_1
#جلسه_130

انقلاب اسلامی و ساختاری با خواستگاه دوگانه؟!

یکی از بحث های مهم این است که که در عصر حاضر تمدن غرب به ابعاد مختلف حیات بشریت طعم خاصی بخشیده و حتی پدیده ای در حد انقلاب اسلامی هم تا زمانی که به مستوای یک تمدن نرسد به تنهایی نمیتواند ما را از این احاطه تمدنی به طور کامل نجات دهد. لذا میبینیم که بعضا حتی تصورات ما از پدیدها و مفاهیم ناب اسلامی هم در پارادایم غربی شکل گرفته و فهمیده میشود.

این تصور که جمهوری اسلامی در درون خود ترکیبی از ۲ ساختار “دولت ملت” و “امام امت” است شاید ثمره همین فضا باشد.
طبعا قابل انکار نیست که ساخت فعلی نظام مردم سالاری دینی بویژه در قالب و شکل، شباهت های زیادی به “دولت ملت” مدرن دارد بویژه اینکه تا حد خوبی الگو گیری هم اتفاق افتاده است.لکن همانطور که در ادبیات آقا تصریح شده است جوهره جمهوری اسلامی تلفیق دو عنصر موازی نیست بلکه ریشه ی این ساختار را در دل اندیشه اسلامی باید جستجو کرد.
لذا اگر چه که ظاهرا جمهوری اسلامی نتیجه به هم بافته شدن دولت مدرن و نظام امامت است. ولی واقع مطلب این است که نظام امامت بر قالب دولت مدرن سوار شده و با ویرایشی هوشمند رنگ و طعم ویژه ای به آن بخشیده که ماهیت این پدیده را تغییر داده است.
بنابراین در تحلیل نوع مناسبات مردم و حاکمیت در جمهوری اسلامی نباید به تحلیل های مرسوم جامعه شناسی و علوم سیاسی بسنده کرد.

به نظر میرسد اینکه برخی مواسات را به عنوان یک مفهوم ناب اسلامی به خیریه بازی نظام سرمایه داری و سوپاپ اطمینان بی عدالتی ساختاری ترجمه میکنند و یا اگر فراخوان ولی فقیه در رزمایش مواسات به وام دادن امامت به “state” تلقی می شود ریشه در همین احاطه پارادایمی و غربی فهم شدن مفاهیم و پدیده های اسلامی است.

پ ن: طبیعتا این حرف به این معنا نیست که در جمهوری اسلامی عده ای مواسات را تبدیل به خیریه نمیکنند ویا بی کفایتان بدنبال مخفی کردن گندهایی که زدند نباشند.

برادري(اخوّت)، پيوند ميان دل‌هاي باورمند است.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#امید_فشندی
#یادداشت_23
#جلسه_129

برادري(اخوّت)، پيوند ميان دل‌هاي باورمند است. اساسا جايگاه باور، دل است (حبّب إليكم الإيمان و زيّنه في قلوبكم، و لمّا يدخل الإيمان في قلوبكم و…).

ظاهرا پيش‌زمينه‌ي پيوند حقيقي دل‌ها، باورمندي آن‌هاست؛ وگرنه دل‌هاي بي‌باور، زمينه‌ي پيوند و جمع‌شدن را ندارند: تحسبهم جميعا و قلوبهم شتّي.

اما ولايت، گستره‌ي پهني از معاني را دربرمي‌گيرد؛ از حقيقي و تكويني تا اعتباري و تشريعي، از پيوندي ميان دو تن، تا پيماني مشترك ميان مردم و زمام‌دار.

در سطح اجتماعي و سياسي، ولايت و ايمان نسبت «عام و خاص من وجه» دارند؛ چراكه نه هر ايماني به ولايت مي‌رسد: وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّي يُهاجِرُوا، و نه هر بي‌ايماني بي‌ولايت است: وَ الَّذينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ‏ أَوْلِياء بَعْض

به‌هرحال؛ اخوت ملازم با ايمان است، اما ولايت اعم از ايمان و اخوت است.
ايمان و باورمندي را نيز مي‌توان مرز ميان ولايت حقيقي و ولايت اعتباري دانست؛ نتيجه اين مي‌شود كه باورمندي درگاه اتصال با واقعيت و متن هستي است.

اما مواسات (هواي هم را داشتن)؛ از لوازم اخوت است، حقوقي است كه دو برادر بر گردن هم دارند.

واژه مواسات

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_12
#جلسه_129

السلام علی العباس بن امیرالمومنین المواسی أخاه بِنَفسِهِ(1)

واژه مواسات را اولین بار، در توصیف ویژگی های حضرت عباس علیه السلام شنیدم از زبان منبری ها در شب تاسوعا. حتی یکی از علت های مقام بالای ایشان را همین مواسات بر می شمردند. که بالاترین مواسات، مواسات به جان است و برترین مصداقش در غیر معصوم مربوط به حضرت عباس است.

اما همیشه دو سوال برایم باقی مانده بود، یکی معنای دقیق مواسات. و دیگری این که چرا در این سلام نفرموده اند: المواسی «مولاه» یا «امامه». و چرا فرموده اند المواسی اخاه.

توضیحات همان منبری ها برایم قانع کننده نبود.
اما وقتی معنای ولایت را درست بفهمیم و جایگاه اخوت به عنوان یک رکن در ولایت مشخص بشود، دیگر این سوال مطرح نیست. و پاسخش روشن است.

حتی با این معنا از ولایت و اخوت و مواسات، می توان «بنفسی انت یا اخی» که حضرت سیدالشهدا درباره حضرت عباس فرمودند را نیز درک کرد.

و چه زیبا در این فراز از زیارت مواسات و اخوت و ولایت در کنار هم حضور دارند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) زیارت ناحیه مقدسه

طرح رهبری

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_16
#جلسه_128

#طرح_رهبری

وقتی به موضوعاتی که پیرامون بحث ولایت و در ادامه آن ولایت فقیه در طول زمان از گذشته تا به حال مطرح شده است نظر میکنیم متوجه غفلتی دهشتناک و نا بخشودنی میشویم .

غالب مباحث در فضای ولایت یا به شکل سنتی در فضای بحث مشروعیت و امثال آن و در فضای روشنفکری نیز در بحث کنترل و مهار قدرت ولیّ فریز شده است.

و حتی وقتی بحث به مدار میدان اجتماعی کشیده میشود ، موضوعات جدید نیز باز با همین ذهنیت ها و مدل های مفهومی مورد دقت قرار میگیرد .

در حالیکه اصلی ترین بحث که نحوه استفاده و بهره مندی از ولیّ و همچنین نحوه های معونت و نصرت او ست اساسا مورد هیچ توجهی قرار نگرفته است

همه بحث ها در مقدمات این که ولایت اری یا نه
یا اینکه ولایت چگونه منحرف نشود و ما را نبلعد خلاصه شده است

در حالیکه اگر ولایت آن ظرفیت و معنای عظیمی است که در دستگاه خلقت بار بزرگی از اصلاح حیات بشری به دوش آن گذاشته شده است باید بعد از بحث های مقدماتی اثباتی به این فکر کرد که چگونه میتوان این ظرفیت را شکوفا کرد و در جهت بهره مندی انسان ها از آن استفاده کرد .
و با کمال شگفتی متوجه میشویم در این خصوص با میدانی کاملا بکر پا نخورده رو به رو هستیم.

نه او که به غلیظ ترین صورت اثبات میکند که این ولایت در امتداد ولایت الهی است و اطاعت از او اطاعت از خداست
نه او که در صدد کنترل آن است و میخواهد در رقابتی وهمی بین حق مردم و خدا ، دست و بال ولیّ را مبتنی بر اندیشه سیاسی اش ببندد
هیچ کدام به این فکر نمی کنند که خب از این ولیّ چه استفاده ای قرار است بکنیم و چگونه و چه استفاده ای میتوانیم برای او داشته باشیم و چگونه

لذا میبینیم در دل این همه کرّ و فرّ در بحث ولایت ، اوحدی از افراد هم به طرح های اصلاحی تربیتی اجتماعی مبارزاتی اقتصادی سیاسی تمدنی ائمه توجه نکرده اند و هر چه هست یا صرف روایت تاریخ است یا نقل کلمات اهل بیت ع و شرح آن است یا بحث های کلان کلامی الهیاتی
و اساسا شیعه این گونه بار نیامده است که با جنس سوال #چه_باید_کرد_های_راهبردی به سراغ اهل بیت برود
لذا یا سوال احکامی خرد دارد از ایشان که الان این حلال است یا حرام ، این حکومت فلانی حق است یا باطل یا من میتوانم در حکومت باطل کار کنم یا نه و ….
یا سوالاتی کلان و هستی شناسانه که خب اهل بیت صادر اول هستند یا نه
شفاعت امت را دارند یا نه
در رجعت بر میگردند یا نه

در حالیکه مساله اصلی شیعه که چه باید کرد و به کجا باید رفت و چگونه که اساسا شأن اصلی امامت خلفای الهی روی زمین است اصلا دیده نشده است.

لذا وقتی پرسشی از طرح امام زمان نداریم و تحلیلی نسبت به طرح امام حسین نداریم ، سخن از طرح رهبری ، سخنی بی معنا و نچسب است.

اینگونه است که اهداف امامت روی زمین مانده است
روش ها و راهبردهای امامت روی زمین مانده است
و کماکان نخبگان و توده مشغول حواشی اند
و لذا نه در هیات آن امام حسینی که هدف از قیامش اصلاح در زندگی امت و بشریت است میتوان نمود روشنی از حیات مصلحانه را سراغ گرفت
نه در حوزه های علمی ، این سوالات خریداری در میدان علم دارد.

با این وصف ، آن جهش حرکت شیعی و شتابی که به سمت ظهور خواهد گرفت در گرو پرسش از طرح رهبری و پرسش از چگونگی مشارکت در این طرح و ارتقای علمی و عملی آن طرح است.

طرح ولي و ولايت در تشريع و زمام‌داري

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط‌مشی_اجتماعی
#امید_فشندی
#یادداشت_22
#جلسه_128

طرح ولي و ولايت در تشريع و زمام‌داري

اگر اصل اولي در روابط بين انسان‌ها را عدم ولايت بگذاريم، پس يعني كسي اين حق را ندارد كه حقوق اوليه‌ي ديگران را محدود يا جهت‌دهي و سازمان‌دهي كند، كسي حق ندارد طرحي دراندازد و انديشه‌ها و اراده‌هاي آحاد بشر را به نظم و نظام بكشاند.

حال اگر از جانب خداوند يا بر اساس معيارهاي تعيين‌شده از جانب او برگزيده شود، باز هم حق طرح‌ريزي ندارد؟ يا بالاتر، تكليف طرح راهبردي‌داشتن ندارد؟

به‌هرحال، در شرايط فعلي، نه امكان پرسش از ولي در مورد طرح ولي وجود دارد، نه معياري براي كشف و سنجش آن، و نه اساسا در ساختار قانوني و حقوقي كشور، چنين چيزي جانمايي شده است.

البته در فضاي فكري مرسوم شيعه، اساسا آينده و انديشيدن به آن و خود را نسبت به ساخت آن مكلّف ديدن، جايي ندارد.

از سوي ديگر، طرح ولي مي‌تواند به سيطره‌جويي دامن بزند، مي‌تواند راه رشد و رويش انديشه‌ها را ببندد، مي‌تواند به ديكتاتوري بیانجامد: يعني همه بايد يك خط را دنبال كنند.

نمي‌دانم! ولايت‌فقيه و مردم‌سالاري، ليثيروا لهم دفائن العقول و ليقوم الناس بالقسط … وليّ، اگر معصوم هم باشد، حتي اگر پيامبر و حامل كتاب هم باشد؛ هيچ وجه تربيتي و مردم‌پروري ندارد كه بخواهد يك برنامه و طرح مشخص روي ميز بشر بگذارد.

از طرفي، بالأخره ولي براي به انضباط‌كشيدن صحنه و براي هدايت و راهبري مردم، نياز به دست فرمان دارد، نياز به قواعد كلي ناظر به حركت ميداني دارد. صرفا نظام بينشي و ارزشي يا مجموعه‌اي از آرمان‌ها داشتن، براي راهبري كافي نيست، واقعا کافی نیست!!

يك راه ميانه‌اي بايد روشن كرد؛ وليّ بايد طرح داشته باشد، ولي نه طرحي كه جايگزين فكر و اجماع عقلائي مردم باشد، نه طرحي كه لقمه آماده در دهان مردم بگذارد … طرح ولیّ بايد در افقي تصوير شود كه به سالارشدگی مردم بيانجامد…

معنای یک رکن مشروعیت بودن #مردم_سالاری

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_31
#جلسه_127

💠 معنای یک رکن مشروعیت بودن #مردم_سالاری

🔺 انتصاب الهی مسئله خیلی مهمی است، و تقریبا مغز داستان همین است. اینکه آیا ولایتی که مطلقا حق خداوند است، آیا خود خداوند به صورت تشریعی شخص یا اشخاصی را به این مقام نصب کرده است یا نه. درست است که در یادداشت قبل توضیحاتی برای #ولایت_مردم دادیم ولی در نهایت اولا آن یک ایده اولیه بود و ثانیا به فرض صحت یک بحث هستی شناسانه است نه یک بحثی در لایه شریعت، و از آنجا که ما در لایه تشریع مشغول اجرای دین هستیم، با وجود اهمیت خواست و اراده #امت_قیام_کرده ولی در لایه تشریع این خواست و اراده مردمی خودش را به شکل شریعت نمی تواند بروز بدهد، بگذریم که حتی برخی انبیاء هم اینطور نبودند که در لایه تشریع ورود کرده باشند یعنی ورود در لایه تشریع واقعا نصب الهی می خواهد و اگر این نصب نباشد فضای قانون گذاری به هم می ریزد و به راحتی به سکولاریسم کشیده می شویم.
🔺 به عبارت روشن در فضای قانون گذاری انتساب قانون به خداوند خیلی مهم است. لذا اگر کسی می خواهد #ولایت_تشریعی داشته باشد حتما باید نصب الهی داشته باشد.
🔺 و اگر کسی نصب الهی داشت کار تمام است، یعنی او #ولی_الهی هست چه مردم بپذیرند و چه نپذیرند، و پذیرش و عدم پذیرش مردم هیچ تأثیری در ولی الهی بودن او ندارد. اما از آنجا که این ولی الهی اولا بدون قبول از طرف مردم روی زمین و در عمل نمی تواند این حق خود را اعمال کند، و ثانیا به فرضی هم که بتواند #حق_اعمال_ولایت بدون خواست و اراده و مقبولیت مردمی را ندارد، لذا اگر بدون خواست و اراده و مقبولیت مردمی حکومت تشکیل دهد (حالا از هر راهی) این حکومت مشروع نیست.
🔺 به عبارت روشن تر با وجود اینکه او نصب الهی را دارد ولی از طرف همان الله اجازه این را ندارد که خود را بر مردم تحمیل کند و بدون خواست و اراده مردمی بر گرده آن ها سوار شود. زیرا هدف نهایی و غایی هدایت خود این مردم است و هدایت یک پدیده اختیاری است و باید مردم اراده کنند و قیام کنند تا بتوان مبتنی بر این قیام آن ها ولی الهی #هدایت_تشریعی آن ها را به دست بگیرد، اما اگر این #قیام_لله منتفی باشد هدایت گری ولی الهی به عنوان حاکم جامعه نیز منتفی است.
🔺 لذا در یک جمعبندی معنای اینکه مردم نیز یک پایه از مشروعیت هستند، اولا به هیچ وجه نمی تواند این باشد که یک پایه ای در عرض مشروعیت الهی و ثانیا به این معنا است که اگر خواست مردم نباشد تشکیل حکومت توسط فقیه مشروع نخواهد بود و اینکه می گوییم حکومت بدون خواست و اراده و مقبولیت مردمی مشروع نیست به این معنا است.

حضرت امام خمینی ره:
«ما بنای این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طوری رای داد، ما هم از آنها تبعیت می‌کنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. ()»(صحیفه امام، ج11، ص34)

جایی که نظرمان #خلاف_نظر_ولی_فقیه است چه کنیم؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_32
#جلسه_127

💠 جایی که نظرمان #خلاف_نظر_ولی_فقیه است چه کنیم؟

🔺 از آنجا که ولایت فقیه ولایت در عرصه تشریع است، امکان اینکه دچار خطاهایی در برخی تصمیمات شود وجود دارد، و در طول تاریخ انقلاب هم مصادیقی بوده است که امام و رهبری خودشان فرمودند که فلان تصمیم اشتباه بود. مثل کنترل جمعیت.
🔺 لذا این مسئله پیش می آید که اگر جایی ما به نظری خلاف نظر ولی فقیه رسیدیم تکلیف مان چیست؟
🔺 به نظر می رسد باید بحث نظر را دقیقا معلوم کنیم تا واضح شود که در هر شقی چه حرفی می شود زد.
1️⃣ نظر به عنوان یک متخصص
🔺 در برخی عرصه های تخصصی مثل فقه و فلسفه و عرفان (فضای دانشی) یا مثل فرهنگ و روابط اجتماعی و حجاب و زنان و … (فضای اندیشه ای) ممکن است رهبری نظری خاص داشته باشد که آن را صرفا به عنوان یک متخصص در عرض بقیه متخصصین عرضه کرده باشد؛
🔺 در این حالت داشتن نظری خلاف نظر ولی فقیه نه مشکلی دارد و نه هم چیز بدی است؛ در اینجا دقیقا شبیه بقیه کارشناسانی که انسان ممکن است به نظرشان مراجعه کند با او تعامل می شود. البته بسته به موضوع ممکن است به خاطر تسلط و گستردگی دایره اطلاعات و اشراف ولی فقیه انسان توجه خاص به نظر او کند و سعی کند دوباره به مقدمات نظر خودش رجوع کند که نکند خللی در کار بوده و متوجه نبودم. یعنی یک اعتنای ویژه به نظر او کردن است نه منفعلانه و متعبدانه پذیرفتن.

2️⃣ نظر به عنوان رهبر
🔺 در این حالت ولی فقیه نظری دارد و از همه سازوکارها و ساختارهای حاکمیت که در اختیارش هست دارد استفاده می کند که آن نظر جاری بشود.
🔺اگر من امکان ارتباط و مفاهمه با ولی فقیه را دارم و می توانم نظر خلاف خودم را با او به مباحثه بگذارم تا شاید نظر او که من معتقدم اشتباه است تغییر کند؛ خب اینجا معلوم است که از این امکان باید استفاده کرد. شاید رفتم و نظر من عوض شد. البته در همینجا باید دقت شود که اگر بعد از گفتگو همچنان ولی فقیه بر جاری شدن همان نظر خود اصرار داشت و نظرش عوض نشد ولو من هم نظرم همچنان همان است، من نباید در فضای اجتماعی مشیی خلاف نظر ولی فقیه داشت؛ چون ولی فقیه زمام دار و حاکم جامعه است و معلوم است که تشخیص قطعی او باید در فضای اجتماعی جاری بشود، و اساسا او در مقابل تشخیص های قطعی خود مسئول است و بلکه ما به خاطر همین او را گذاشتیم بالای حکومت که با حضور فقاهت خود سخن خدا را در این عرصه بفهمد و جاری کند. اگر من به بهانه اینکه نظرم خلاف این است در مسیر جاری شدن این اراده اخلال کنم هم اولا این شق عصای ولایت خواهد کرد و عملا توان او در اجرای فهم های فقهی خودش را از او می گیریم و این با نصب او منافات دارد، و هم ثانیا تضاد و دوگانگی مدیریتی در جامعه ایجاد می شود و عملا همان حرفی که من می فهمیدم هم نمی تواند جاری شود. تازه در این حالت که ولی فقیه بر جاری شدن فهم و طرح خودش اصرار می ورزد معلوم نیست من نسبت به جاری کردن فهم خلاف آن تکلیفی داشته باشم و بلکه ظاهرا تکلیف به تمشیت حرف ولی فقیه را دارم.
🔺 اگر هم امکان مفاهمه و گفتگو برای تغییر رأی او را ندارم و آن امر مربوط به یک فضای شخصی خودم می شود (که معمولا چنین نیست و ولی فقیه در این لایه که ناظر به یک فضای شخصی نظر دارد در همان شق قبلی که به عنوان یک متخصص است وارد می شود) که مثل یک کارشناس با او برخورد می کنم؛ یا مربوط به یک امر اجتماعی است و من هم امکان اجرای آن در یک عرصه ای که در اختیارم هست را دارم؛ اینجا هم معلوم است که جاری کردن آن همان توالی فاسدی که در پاراگراف قبلی گفته شد را دارد.

3️⃣ حکم
🔺 این حالت دیگر از نظر فراتر می رود و ولی فقیه وارد می شوند و در یک عرصه ای حکمی را صادر می کنند؛
🔺 در این حالت واضح است که قطعا همه باید به این حکم انقیاد نشان بدهند و عمل کنند.
🔺حتی ما در لایه مرجعیت هم این را داریم که در این صورت که حکمی از طرف ولی فقیه آمد او هم موظف است که به آن عمل کند هر چند فتوای خود او چیز دیگری است.
🔺 این هم روشن است و بداهت دارد که اگر بنا باشد احکام حکومتی ولی فقیه جاری نشود با اصل فلسفه وجودی او که حاکمیت فقیه به نیابت از امام معصوم ع است منافات دارد.
.

امکان #احراز_حجیت_زا از نظر امام زمان (عج) در دوران غیبت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_33
#جلسه_127

💠 امکان #احراز_حجیت_زا از نظر امام زمان (عج) در دوران غیبت

🔹 یک مسئله در بحث ولایت فقیه این است که اگر من به نظر خود امام زمان عج در یک مسئله ای رسیدم و یقین کردم که نظر امام زمان این است ولی نظر ولی فقیه خلاف آن بود، تکلیف من چیست؟
🔺 مگر شما نمی گویید قطع حجیت ذاتی دارد و حجیت قطع را نمی شود از آن گرفت اینجا هم من به قطع رسیدم که نظر امام زمان این است و معلوم است که نظر امام زمان بر نظر ولی فقیه اولویت پیدا می کند. مخصوصا اگر مسئله مربوط به امور خطیره ای باشد که سرنوشت انسان های زیادی را تحت تأثیر قرار می دهد.

🔹 اینجا باید بررسی کنیم که آیا اساسا امکان اینکه ما در دوران غیبت به نظر امام زمان عج برسیم و آن رسیدن هم حجیت شرعی داشته باشد وجود دارد؟
🔺 غیبت اساسا محرومیت جامعه انسانی از حضور انسان کامل بوده است به دلیل اینکه قدر حضور او دانسته نشده و فلسفه آن هم این است که جهان و اتفاقات آن به سمتی برود که زمینه پذیرش امام معصوم فراهم شود تا حضرت تشریف بیاورند و زمام کار را بر عهده بگیرند.
🔺 پس وقتی که چنین مصلحت بزرگی فوت شده است، یعنی در این حالت هیچ ابایی وجود ندارد که یک اتفاقی بیفتد که جمع کثیری از انسان ها به ضلالت بروند، چون این ناشی از عمل انسان ها بوده است و خود جامعه انسانی خود را از درک حضور و محضر امام معصوم محروم کرده است.
🔺 لذا اینکه حضرت در خیلی از امور خطیره ورود نکنند اصلا امر عجیبی نیست. اما اتفاقی که افتاده است از دوران ائمه ای مثل امام صادق ع به بعد به دلیل محدودیتی که برای اهل بیت درست شده و به دلیل اینکه تلاش برای به دست گرفتن حکومت در میان مدت متوقع نبود، حضرات یک سیستمی را طراحی کردند که بتواند فضای هدایت را امتداد بدهد؛ بعد هم نسخه آن ها برای دوره غیبت ولایت فقیه بوده است.
🔺 لذا به صورت پیش فرض این است که قاعده و اصل این است که حاکمیت فقیه را با همه امکان خطاهایی که ممکن است داشته باشد را پذیرفتند و این نسخه را بهترین نسخه برای دوران غیبت خود دانسته اند.
🔺 همچنین توجه شود که ولایت فقیه اساسا یک درجه تنزل است، یعنی وقتی جامعه از نعمت وجود انسان کامل محروم شده است، حالا نزدیک ترین فرد به او را با یک شرایطی او برای زمان محرویت از حضور معصوم پیشنهاد کرده اند.
🔺 پس تا اینجا اصل معلوم شده است و آن چیزی که قاعده است مشخص شد، حالا باید بررسی کنیم که این قاعده در این صورتی که ادعا شده است قابل تخصیص خوردن هست یا خیر؟
🔺 نهایت چیزی که در دوران غیبت می تواند ادعا شود که بتواند امکان حجیت زایی داشته باشد تشرف است، و الا خواب و امثالهم که از حجیت شرعی مخصوصا در امور خطیره اجتماعی آن هم در حالتی که قاعده و اصل در دوران غیبت ولایت فقیه است که حجیت ندارند.
🔺 در بحث تشرف توقیعی از خود حضرت داریم که صریح در نفی است مثل روایت زیر:

➖ يا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِكَ فِيكَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَاذِبٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم‏
كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 516
الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة، النص، ص: 395

🔺 ضمن اینکه اگر تشرف هم اتفاق بیفتد، و حضرت امری در امور اداره حکومت آن هم خلاف نظر ولی فقیه به طرف بکند اولا این خیلی ادعای شاذی است و قطعا ذیل اون کاذب مفتر میره، ثانیا اگر هم حضرت بخواهد چنین کاری بکنند خود ولی فقیه احق ترین افراد به این قضیه است، ثالثا به فرض هم که اتفاق بیفتد باید بحث کنیم که آیا این تشرف می تواند عموم آن قاعده ای که در دوران غیبت داریم را تخصیص بزند (قاعده این بود که اصل این است که در دوران غیبت کار به فقیه واگذار شده است و معصوم به اینکه در این دوران فقیه مصدر کار را در دست داشته باشد و امر اجرای دین را متولی بشود را پذیرفته است بلکه طراحی خودش برای دوران غیبت این بوده است.)
🔺 به نظر می رسد با توجه به روایاتی که ادعای مکاشفه را ادعای کذب می خواند و با توجه به آن قاعده فوقانی این ادعا ها نتواند حجیت آور باشد و نتواند قاعده را تخصیص بزند.
.

با مرور دوباره‌ی مقاله، در کنار بررسی بیانات نویسنده در دوران رهبری نظام؛

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#امید_فشندی
#یادداشت_21
#جلسه_127

توحید و ولایت
فقاهت، شریعت، فطرت
ضمانت اجرایی

با مرور دوباره‌ی مقاله، در کنار بررسی بیانات نویسنده در دوران رهبری نظام؛
اولا به‌خوبی توانسته نسبت میان توحید و ولایت را تبیین کند،
ثانیا به‌خوبی توانسته در طول تقریبا نیم‌قرن اخیر، همان دست‌فرمان را – حداقل در لایه‌ی باورهای معرفتی – حفظ کند.

ایشان ولایت را تجلّی (شکوفایی) توحید در قوس صعود می‌داند، ولایت درواقع توحید صیروری است، توحید به‌معنای یکپارچه‌شدن و به‌هم‌پیوستن و یکی‌شدن است، که خب طبیعتا ریشته در تکوین و قوس نزول هم دارد.

در این فضای فلسفه‌ی سیاسی غرب‌آلوده، تفکر در مورد سازوکار سامان امور جامعه در اسلام سخت است.
از سوی دیگر، در این فضای فقه‌بسنده و متن‌محور نیز، مشروعیتی برای مردم و فهم و خواست و اراده‌ی ایشان قائل شدن، سخت است.

کاملا حس می‌کنم که رهبری حضرات خمینی و خامنه‌ای، گرچه بر فقه تکیه دارد ولی فرسنگ‌ها دور از فقاهت‌بسندگی است.
وقتی شریعت را در حوزه و فقه و قرآن و عترت محصور می‌کنیم، طبیعتا مشروعیت تمام امور هم جز با اتصال به این منابع تصحیح نمی‌شود. اما اگر فطرت مردم را گنج‌گاه نسخه‌ی ناب شریعت بدانیم، آن‌وقت تعامل با این مردم هم به‌کلی عوض خواهد شد.

به‌هرحال؛ مشروعیت ولیّ و حکومت را در اتصال آن به آسمان می‌جوییم، چراکه شریعت را در وحی و حجت ظاهری منحصر می‌کنیم، اما اگر نیم‌نگاهی هم به فطرت پاک و توحیدی انسان و حجت درونی داشته باشیم، اتصال و پیوستگی با آن هم از خاستگاه‌های مشروعیت خواهد بود.

شریعت مکتوب و تأملات تدبیری در فضای فکری شریعت، می‌تواند میثاق مشترک میان مردم مسلمان (و مردم و والیان) باشد که در قالب نظام ارزشی و هنجاری و بعضا قانونی، از حرکت جمعی مؤمنانه پشتیبانی می‌کند، اما برای سامان امور جامعه، و تدبیر اموری که شارع مقدس به تعطیلی یا بلاتکلیفی آن راضی نیست، به چیزی بیش از نظام ارزشی مشترک که فقط ضمانت اخروی دارد، نیاز داریم.

خلیفه یا ولیّ را بر جان و مال و ناموس مردم حاکم کنیم، اما صرفا به کنترل درونی و عقوبت و مؤاخذه‌ی اخروی الهی دل‌خوش کنیم، تقریبا همان دست‌فرمانی می‌شود که اهل‌سنت در پیش گرفت!