چرا با وجود انجام تکلیف در برخی موارد به نتیجه ای که در روایات آمده نمی رسیم؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محسن_همت
#یادداشت_22
#جلسه_187

#کارآمدی_دین
💎برش اول
مقدمه1
خداوند حکیم است و کاری را بیهوده جعل و تکلیف نمی کند. (حتی د ربرخی از امور خودش علت جعل را عیان نموده) زکات
مقدمه2
خداوند علم مطلق است اگر تکلیفی را با شرایط خاص را برای رسیدن به نتیجه ای قرار داده با علم به اینکه قطعا به آن منتج می شود قرار داده است.
نتیجه
پس اگر تکلیف آنگونه که خداوند متعال امر فرموده، امتثال شود ممکن نیست که به نتیجه نرسد.

نکته: حکم از احکام فردی و اجتماعی است و با این تقسیم هیچ خللی در این اصل وارد نمی شود.

❓سوال: چرا با وجود انجام تکلیف در برخی موارد به نتیجه ای که در روایات آمده نمی رسیم؟
اگر خداوند خود علت تکلیف را مشخص کرده پس باید به درستیِ فهم در تشخیص تکلیف و صحت و کیفیت امتثال آن خدشه کرد.
اگر خداوند علت جعل تکلیف را مشخص نکرده است. نمی شود به این راحتی نتیجه بخشی را معیار سنجه قرار داد

💎برش دوم
در بسیاری از موارد کارها آنطور که جعل شده امتثال می شود اما به نتیجه ای که مد نظر مکلف هست حاصل نمی شود.
از امام حسن تا امام یازدهم علیهم السلام همگی تحت نقشه های کوتاه مدت و طولانی مدت دست به مبارزه ی تقیه ای زدند تا بتوانند حکومت اسلامی را به دست صاحبش برسانند.آنچه که باید میشد در ظاهر نشد که نشد. آنها می دانستند که خلافت ظاهری دیگر قرار نیست لیاقت حضور اهل بیت را داشته باشد اما از تلاش در این راستا کوتاهی نکردند. و حتی جان خود را فدای احیاء حکومت اسلامی کردند.
در اینجا به تشخیص و نحوه امتثال مکلف چون امام معصوم است هیچ خدشه ای وارد نیست! و این یعنی «ولله عاقبت الامور»
خدا بهتر می داند در چه زمان و مکانی حق را پیروز گرداند…

جمع بندی
خود دین معیار خوبی ست برای اینکه بتوانیم کارآمدی را سنجه قرار دهیم یا نه؟ بگونه ای که اگر خود دین نتیجه اعمال و رفتار مکلف را مشخص کرده باشد پس باید بدانیم اگر تکلیف و روح حاکم براعمال و اوراد را فهم کرده باشیم به میزان کیفیت امتثال، نتیجه رخ می نماید. و گرنه نمی توان سنجه قرار داد…
ولله عاقبت الامور

ضرورت پرداخت به کارآمدی دین و لوازم آن

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حسین_علیمردانی
#جلسه_187
#کارآمدی_دین

♨️ضرورت پرداخت به کارآمدی دین و لوازم آن

⭕️ابتدائا به نظر می رسد که چاره ای جز این بررسی نداریم. چون بررسی کارآمدی، همان دستگاه تحلیل انسان است و هر عملی که از او سر می زند(خودآگاه یا ناخودآگاه) برآمده از همین دستگاه تحلیل است.

🔺اگر زمینه های کارآمدی دین را به درستی تشخیص ندهیم و برمبنای آن به تحلیل نپردازیم، دشمنان دین با دستگاه تحلیل مریضی که به ما ارائه می کنند،(علوم انسانی غربی) ناکارآمدی دین را به ما حقنه می کنند.

🔺شاید نپرداختن جدی به همین معیار است که باعث شده عقیده ی سکولار مجال ارائه پیدا کند.

⭕️علوم انسانی اسلامی، معیار ارزیابی کارآمدی جامعه اسلامی است.

🔺خود پرداختن جدی به کارآمدی دین مبین اسلام، منجر به تولید علوم انسانی اسلامی می شود.

🔺زیرا آنچه که در جامعه بروز پیدا کرده است، حاصل فهم دینی ما است. در واقع با فهمی که از شریعت داشته ایم به تجربه دینی پرداخته ایم. اگر این تجربیات را به درستی تحلیل کنیم، به عرصه ی دیگری از فهم و تحلیل راه می یابیم که سابقا درکی از آن نداشته ایم.

🔺به تعبیر دیگر تولید علوم انسانی اسلامی متوقف بر تجربه ی عینی عقاید اسلامی است. یعنی تحلیل همین تجربیات است که علم دینی پدید می آورد.

💠مثلا بر مبنای فقه اسلامی، قضاوتی در مورد بانک به دست می آوریم و اجازه می دهیم بخشی از اقتصاد یک کشور اسلامی باشد، وقتی این سیستم را تجربه می کنیم، می بینیم آنچه در صحنه رقم می زند ربا و پولشویی و شکاف طبقاتی و … است.
تحلیل درست از این تجربه و ارائه پیشنهاد جایگزین آن، یک قدم مؤثر در تولید علم اقتصاد اسلامی است.

◀️ادامه دارد…

الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_30
#جلسه_187
#تقریر_یک_ایده
#خدمت_به_مردم
#الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت

🔰بزرگترين مبارزه با آمريكا، خدمت به اين مردم است. هركه مى‏خواهد با امريكا مبارزه اساسى كند، بايد به اين مردم خدمت كند. هر كه مى‏خواهد با دشمنان اين ملت مبارزه عملىِ كارآمد كند، با فساد مبارزه كند.
(14 خرداد 82)

🔸شعار توحید از همان ابتدا با مستکبرین وقدرتمندان زمان خوش درگیر می شود
امروز هم امریکا به عنوان بزرگترین و اصلی ترین دشمن اسلام شناخته شده
یعنی جبهه اسلامی در اولویت برای مبارزه باید این نکته را بداند و دشمن اصلی و فرعی را بشناسد
حالا که دشمن اصلی توحید امریکاست
نحوه مبارزه ما با این شیطان بزرگ خیلی مهم است اینکه چگونه جبهه توحید باید به پیکار این دشمن بروود

🔸حضرت اقا به عنوان پرچمدار جریان توحیدی و سکان دار این کشتی نجات هم این دشمن را می شناسد هم با نحوه های مبارزه آسناست وتجربه داشته نسبت به همپیمانان و دشمنان داخلی و خارجی هم اطلاع کافی دارد

🔸حضرت آقا بزرگترین و بهترین مبارزه با دشمن را
خدمت به مردم ایران می داند
این مبارزه را مبارزه اساسی و عملی می داند

🔹ظاهرا نقشه پیروزی را اینگونه ترسیم کرده اندکه اگر ما ایران را ایرانی الگو کنیم و مردمان از این جمهوری اسلامی رضایت داشته باشند وپای آرمان های خود بمانند تمدن غرب و دشمن ما بیشترین ضربه را میخورد این ایران الگو یک تنبه ایست برای تمام ملت ها که می توان مستقل و با عزت نفس روی پای خود بود و زیربار زور نرفت و پیشرفت کرد ودر رفاه بود

آنتی تز دشمن نام امیدی ملت ایران نسبت به توانایی های خود است نسبت به ارزش مقاومت و ایستادگی است که در مقابل جبهه کفر دارند

🔷الگوی اسلامی ایرانی اسلامی پیشرفت همه نقشه مبارزه جمهوری اسلامی با تمدن غرب است

حوزه باید الگو را جدی بگیرد
الگو خیلی غریب است
لگو یکی از ابر پروژه های حضرت آقاست
الگو تمام شعور و فهم نخبگان جمهوری اسلامی است
الگو بهترین مدل مبارزه با دشمنن است
الگو هم نفی دارد و هم ایجاب

#الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت

ناظر به متن برادر شرافت اعلی الله مقامه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_28
#جلسه_186
#تقریر_دشمن

ناظر به متن برادر شرافت اعلی الله مقامه
این نوع تقریر کردن از یک اندیشه و تفکر کار سختی نیست ترامپ هم نظرش درباره ما همین است که شما به غرب نسبت می‌دهی این نوع تقریر کردن تقریر کردن به سبک داعشی است
تقریر یک مکتب وقتی صحیح است که بزرگان آن مکتب آن را قبول کنند یک طرفه به قاضی رفتن کار شما را حل نمی کند
علمی تر غرب را تقریر کنید
با وحشی وحشی کردن تفکر شما اهلی نمی شود

ما همه وحشی هستیم چون نفس اماره داریم
(و ما ابری نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم)
انسان گرگ انسان است جمله پُر بیراهی نیست.
قرآن زیبا تشبیه می کند امر کردن به نفس را
(و اتبع هواه فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث)

ما و غرب همه مخاطب اغوای شیطان هستیم دشمن قسم خورده ای که برای گمراهی ما حریص تر است تا غرب

به نظر تمام تعریف شما از غرب وانسان غربی بر جامعه و ماهم کاملا صادق است
همه ما حیوانیم
دست ما به گوش نمی رسید

جامعه ی زندگی گرای ایده آل، جامعه ای در مرحله ی بقاست.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_11
#جلسه_186
#زندگی_گرایی

✍️🔖جامعه ی زندگی گرای ایده آل، جامعه ای در مرحله ی بقاست.

🔰اگر جامعه را یک مرکب حقیقی بدانیم که همانند انسان درجات سعادت و شقاوت را طی می کند، مراحل سلوک عرفان عملی را می توان برای آن هم تصویر نمود.
🔸یکی از طرح های رایج اهل معرفت در سلوک الی الله ، اسفار اربعه است که نام آن اولین بار در شرح تلمسانی بر منازل السائرین آمده است و عبدالرزاق کاشانی با دقت و ظرافت بسیار به تعریف و ترسیم این سفرها همت گماشته است. طرح کاشانی به توسط شاگرد او داود قیصری دستخوش تغییراتی شد و به دست صدرالدین شیرازی معروف به ملاصدرا رسید. طرح سلوکی اسفار اربعه ی ملاصدرا بیش از آنکه وامدار کاشانی و قیصری باشد بهره مند از نوشته های حکیمانی چون ابن سینا و قطب رازی است و در مجموع می توان گفت ترکیبی است از حکمت عرفانی ابن سینا و قطب شیرازی و نگاه عرفانی برگرفته از اندیشه ابن عربی.
🔸در طرح صدرایی اسفار اربعه، سفر اول تا فنای سالک ادامه می یابد و سفر دوم، یعنی سفر در حق از همین نقطه آغاز می شود. از سفر سوم پای خلق به میان کشیده می شود تا جایی که مرحلة چهارم با فنای سالک همراه است، اما سیری است در میان خلق و تلاشی است برای هدایت ایشان و برای عهده داری امورشان. این سفر که بقای بعد از فنا نامیده می شود ، خود، بخش نهایی سیر سالک و بالاترین تحول برای اوست
🔸اقتضای حالت فناء ، بی خودی و غفلت از خلق و ماسوی الله است، چنانچه حالت بقاء ، هشیاری و توجه تام به مخلوقات و کثرت عالم در عین حقانی بودن را اقتضا می کند. قبل از رسیدن به فناء، داشتن کثرت ها مانع راه است اما بعد از رسیدن به بقاء، قوت سالک محسوب می شود. به همین دلیل است که انبیای الهی برای هدایت و دستگیری می بایست در مرحله ی بقایی به سر ببرند و إلا توان عصمت از خطا در تدبیر امور و مواجهه معصومانه با کثرات عالم را نخواهند داشت.
✅ اکنون جامعه ای را در نظر بگیرید که در سیر و سلوک الی الله است. اگر حال یک جامعه تلاش برای حصول فناء و ترک کثرات باشد دیگر نمی تواند در تدبیر زندگی اش دچار نقصان و نوسان نباشد و یک زندگی کامل و آباد با همه ی ظرافت ها و تفاصیلش محقق کند . فقط زمانی این نقصان ها برطرف خواهد شد که توجه تامش به سمت این دنیا جلب شود و این توجه تام او را از حق غافل نکرده باشد، اگرچه که والیان و حاکمان آن در مرتبه ی بقاء به سر ببرند، زیرا وضعیت یک جامعه ،بروز حالت مردمان آن است و تا مردم زندگی گرا نشوند، یک زندگی آباد اسلامی رقم نخواهد خورد.
🔴 اگر اسلام یک مکتب زندگی گراست، این به تبع اوج مقام بقاء پیامبر ختمی و اوصیای ایشان است، این درست است که امت هم می توانند و یا می بایست خود را به بقاء بزنند ، ادای آن را در بیاورند تا گوشه ای از این حقیقت به منصه ظهور برسد و زمینه برای تحقق فناء اجتماعی آسان تر گردد ، اما تحقق تام زندگی گرایی جز با رسیدن مردم به مقامات بقائی امکان پذیر نخواهد بود.
.

مشکل اصلی جامعه دینی کجاست؟

#یادداشت_17
#محمد_امامی
#دنیای_مبارزان
#جلسه_186

مشکل اصلی جامعه دینی کجاست؟
چرا بعد از مدتی یاران واصحاب پیامبر به ایین و منسک او پشت می کنند؟ درحالیکه هنوز ادعای اخرت گرایی دارند ؟
چطور ممکن است عده ای از مبارزین انقلاب۵۷ فرسنگ ها با ارمان ها وشعارهای انقلاب خود فاصله بگیرند؟ درحالیکه عمامه برسردارند و دم از دین و اخرت می زننند؟
مشکل کجاست ؟
ایا انها دنیا گرای محض شده اند،‌چون جوامع مادی ؟ چطور ممکن است منغمر در دنیا بشوند درحالیکه معتقد به ارزش های اخروی هستند وحتی ان ها را در صف اول انفاق کنندگان می بینیم؟
مشکل اصلی این است ک در جامعه دینی دوجریان داریم، که پایبندی به ارزش های هریک ازاین جریان ها، حکم ضمانت ماندن در انقلاب یا اخراج از ان را میدهد .
جامعه دینی نه اخرت گرای محض است و نه منغمر در دنیا . مشکل این جانیست .
عده ای از مبارزین انقلابی حتی در دوران مبارزه وبعد از ان انقلاب کردند تا هم دنیا را اباد کنند وهم اخرت را . برای دنیا هویتی مستقل از اخرتی پیش رو تصویر کردند . و هرچه انقلاب پیش رفت این ها چندین قدم به ارتجاع نزدیک تر شدند، اغاز ارتجاع این جریان دینی از این نقطه کانونی است . تا در نهایت به دنیا گرایی محض می رسند …
اما انقلاب خمینی دنیا را می خواست چون مزرعه اخرت بود، او دنیا را برای اخرتی اباد میخواست. نه دنیایی درعرض اخرت. دنیا را ممری می دید برای فلاح اخرت . لذا هیچگاه در حیرت تضاد ارزش های این دو نخواهد افتاد

زندگيِ دنيا يا زندگيِ دنيايي

#يادداشت_62
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#معيار_ارزيابي_ادعاي_توحيد
#اميد_فشندي
#جلسه_186

زندگيِ دنيا يا زندگيِ دنيايي
نسبت حيات/دنيا/آخرت در قرآن

خداوند متعال در برخي آيات خود را #حيّ معرفي مي‌كند، در برخي ديگر #محيي ، در بعضي خود را خالق #حياة و #موت ، و در بعضي ديگر #إحيا و #إماته را به خود نسبت مي‌دهد ، در آياتي تساويِ #محيا و #ممات انسان‌ها را رد مي‌كند، و در تمام آياتي كه به نسبت حيات با دنيا مي‌پردازد، همه‌جا تركيب وصفي #الحياة_الدنيا به‌كار مي‌برد.

ويژگي‌هايي كه قرآن براي حيات دنيايي برمي‌شمارد: لهو، لعب، تفاخر، تكاثر، متاع قليل، متاع غرور و زينت است.

نسبت مردم با آن: اراده‌ي آن (يريدون)، حبّ آن، ايثار آن بر غير آن، زينت ديدن آن، مغرورشدن به آن، رضايت به آن، اطمينان به آن و فرح‌ناكي از آن است.

براي حيات آخرتي هم فقط دو وصف به كار مي‌برد: حَيَوان، دار القرار.

به اصحاب حيات دنيايي، عذابِ خزي و ذلت و غضب الهي وعده مي‌دهد، لازمه‌ي قتال في سبيل الله را خرج حيات دنيايي براي خريد آخرت مي‌داند، و به اولياي الهي در حيات دنيايي بشارت مي‌دهد.

اما جالب‌تر اينكه آب را مايه‌ي حيات معرفي مي‌كند: و جعلنا مِن الماء كلَّ شيءٍ حيٍّ ، و حيات دنيايي را به آب باراني تمثيل مي‌كند كه از آسمان جاري شده بر زمين گياهاني مي‌رويد كه پس از سبزي و خرّمي، به‌سرعت خشك و با باد پراكنده مي‌شوند، گويي كه اصلا نبوده‌اند:

وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلي‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مُقْتَدِراً (كهف/45)

#خلاصه : يك دنيا داريم و يك حيات دنيايي، دنيا در مقابل آخرت نيست، بلكه سطحي ظاهري و كم‌مايه است از حيات (مانند گياهي که جلوه‌اي زودگذر از آب حيات است) … حيات دنيايي اما به همين سطح حيات ظاهري بسنده‌كردن است، باطن آن را نديدن يا انكار آن است.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (أنفال/24)

باز هم دوگانه #تکلیف و #نتیجه !

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#یادداشت_35
#احمد_قوی
#جلسه_186
#کارآمدی

باز هم دوگانه #تکلیف و #نتیجه !
بحث امروز جلسه حلقه کلامی ناگهان ما را به میان یک دعوای سنگین گفتمانی پرت کرد که سالهاست اذهان نخبگان جریان انقلابی را به خود مشغول کرده و البته پاسخ های متنوعی نیز به این مساله سرنوشت ساز داده شده است!
اما به گمانم بحثی که در جلسه امروز ما شکل گرفت تا حد زیادی مشترک بود و تقریبا همه ی افراد حاضر در بحث یک دغدغه را دنبال میکردند.
گمان ندارم که در جمع ما قائل به این مطلب باشد که در دوگانه تکلیف و نتیجه صرفا باید به یک طرف مایل شد و دیگری را به گوشه ای وانهاد.
اما به نظر می رسد که مساله اصلی ما در تعیین حد و مرزها و مصادیق پیچیده است.
به عنوان مثال محاسبات مادی چه مقدار باید در حساب و کتاب ما ضریب داشته باشد؟
نصرت الهی و ایمان به غیب در چه مواردی و تا چه حدی باید در تصمیم گیری های ما پررنگ باشد؟
نکته ی بسیار مهم دیگری که خیلی اوقات باعث می شود محاسبات ما به خطا منجر شود بحث توهم واقع بینی است. خیلی اوقات خودی ها به دلیل توصیف غلطی که از واقع دارند دچار تحلیل های غلط و در نتیجه انفعال می شوند. شاید بتوان عمل کرد خیلی ها در فتنه 88 را از این قبیل دانست.
در برخی موارد هم به نظر می رسد که قدرت ایمان و عمق نگاههای توحیدی فرد را در مرتبه ای از عقلانیت قرار می دهد که با همین محاسبات مادی و عقلایی به فهم های مترقی دست پیدا میکند.
نمی دانم این دو مثال تا چه مقدار و از مصادیق کدام دسته هستند؟

مثلا در جنگ 33 روزه اکثر کارشناسان معتقد بودند که پیروزی با رژیم صهیونیستی است. حتی خود کادر فرماندهی و مدیریت حزب الله نیز امید چندانی به موفقیت نداشتند اما حضرت آقا بشارت پیروزی را در همان روزهای اول می دهند…
در ماجرای سوریه حتی خود بشار اسد هم قصد ترک سوریه را داشت ولی باز….

باید بیشتر به این مساله فکر کرد. مساله امروز و بالفعل جریان انقلابی در کف میدان جنگ گفتمانی همین است!
با آمریکا مذاکره بکنیم یا نه؟
مردم چه مقدار پای کارند؟
به آقای جمهوری اسلامی چه مقدار باید امید وار بود؟

این دستوری است که اساتید اخلاق برای عمل به شریعت حقه می دهند.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حسین_علیمردانی
#جلسه_186
#کارآمدی_دین

♻️مشارطه، مراقبه، محاسبه

🔺این دستوری است که اساتید اخلاق برای عمل به شریعت حقه می دهند.

💠مثلا
🔸در مرحله مشارطه، تصمیم می گیریم که نماز را اول وقت بخوانیم؛
🔹سپس در مرحله مراقبه، تلاش می کنیم این تصمیم یادمان نرود و ملتزم به آن باشیم؛
🔸در مرحله محاسبه نیز بررسی می کنیم که آیا تکلیفمان را درست انجام داده ایم؟
➖اگر تکلیف را به درستی انجام دادیم، شکر می کنیم.
➖اما اگر تکلیف را به درستی انجام ندادیم، استغفار می کنیم و بعد از آن علت فوت تکلیف را بررسی می کنیم و تحلیل به دست می آوریم.
✔️هر چه این تحلیل به واقعیت نزدیک تر باشد، احتمال عمل به تکلیف در آینده بیشتر می شود، چرا که مکلف تلاش می کند تا زمینه های بی توفیقی را از بین ببرد.

🔺این مراحل سه گانه

✅از یک نظر، نرم افزاری مطمئن برای جامه عمل پوشاندن به عقاید حقه است.

🔸زیرا با پیاده سازی این مراحل هر لحظه عزم انسان برای عمل به عقایدش تقویت می شود و به عبارتی ایمانش قوی تر می شود.
➖اگر موفق به عمل شود، شکر نعمت به جا می آورد و طعم موفقیت، ذائقه ی او را دگرگون می کند و شوقش را برای چشیدن موفقیت دوباره دو چندان.
➖اگر شکست بخورد، توبه می کند، و عطوفت خدای توبه پذیر مایه ی تلاش چند برابریش برای رسیدن به محبوب می شود.

✅از نظرگاه دیگر، بستر فهم و تولید تجربه متراکم است.

🔹عمل و تجربه، مواجهه با عینیت و نوامیس عالم تکوین است. کاربست عقاید نادرست، قطعا به شکست می انجامد و از آن طرف کاربست عقاید درست قطعا موفقیت هایی دربر دارد.

☑️عقایدمان را اعمال می کنیم:

➖اگر مطابق با واقعیت باشند، کارکردشان را در واقعیت می بینیم و پرده ای از اسرار عالم از جلوی چشممان برداشته می شود و توان فهم واقعیت های پیچیده تری را پیدا می کنیم.

➖اگر خلاف واقع باشند، تجربه واقعی، ما را به فکر فرو می برد که نکند عقیده ی نادرستی انتخاب کرده باشیم.

⚠️از نظرگاه اسلامی، عقاید اسلامی و شریعت حقه، نوامیس عالم هستند و عمل به آن ها نه تنها منجر به پیشرفت ما می شوند بلکه تنها راه تعالی ما همین است.

🔰در عرصه ی اجتماعی نیز می توانیم از این نرم افزار برای اعمال عقیده استفاده کنیم.

☑️در واقع بحث از کارآمدی حکومت اسلامی، یک محاسبه ی کلان اجتماعی است.

#کارآمدی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#یادداشت_35
#احمد_قوی
#جلسه_185
#کارآمدی

یکی از نکات مهمی که در باب کارآمدی باید به آن توجه کنیم مولفه های فرامادی موجود در دستگاه حساب و کتاب و #عقلانیت_ایمانی است. و الا مقایسه ی مادی کارآمدی بین دو دستگاه کفر و ایمان در طول تاریخ غالبا به نفع جبهه کفر رقم خواهد خورد. در قرآن کریم آیاتی به این موضوع پرداخته است. به عنوان نمونه در آیه 33 تا 35 سوره زخرف به این مولفه کلیدی اشاره شده است :

وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ وَزُخْرُفًا ۚ وَإِنْ كُلُّ ذَٰلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ

اما یکی از نصوصی روایی که این مولفه به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته و مثالهای جالبی هم ذکر شده خطبه قاصعه نهج البلاغه است . در بخشی از این خطبه امیرالمومنین #امتحان و ایمان آوردن از سر اختیار را فلسفه ی سادگی ظاهری انبیا بیان میکنند:

وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ ع عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَيْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَيْدِيهِمَا الْعِصِيُّ فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْكِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَيْنِ يَشْرِطَانِ لِي دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْكِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ فَهَلَّا أُلْقِيَ عَلَيْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِه‏ وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِأَنْبِيَائِهِ حَيْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ يَفْتَحَ لَهُمْ كُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْيَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ يَحْشُرَ مَعَهُمْ طُيُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِينَ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ وَ بَطَلَ الْجَزَاءُذوَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَابِلِينَ أُجُورُ الْمُبْتَلَيْنَ وَ لَا اسْتَحَقَّ الْمُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الْمُحْسِنِينَ وَ لَا لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ مَعَانِيَهَا.

وَ لَوْ كَانَتِ الْأَنْبِيَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْكٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَيْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ لَكَانَ ذَلِكَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِي الِاعْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ [مِنَ‏] فِي الِاسْتِكْبَارِ وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ فَكَانَتِ النِّيَّاتُ مُشْتَرَكَةً وَ الْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ الِاتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ وَ التَّصْدِيقُ بِكُتُبِهِ وَ الْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ وَ الِاسْتِكَانَةُ لِأَمْرِهِ وَ الِاسْتِسْلَامُ لِطَاعَتِهِ أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً لَا تَشُوبُهَا [يَشُوبُهَا] مِنْ غَيْرِهَا شَائِبَةٌ وَ كُلَّمَا كَانَتِ الْبَلْوَى وَ الِاخْتِبَارُ أَعْظَمَ كَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَل‏

چقدر دوست داشتنی ست عربده های این مرد!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_42
#جلسه_185
#امام
#نفی_طاغوت
#درد

🔰چقدر زیباست!
چقدر دوست داشتنی ست عربده های این مرد!
چقدر خالصانه و چقدر صادقانه، تمام هیبتش را به میدان آورده.
چقدر دردناک است این غمی که دل او را میفشارد و اشک را از چشم دلبستگان به او جاری میکند.
این یک جلوه ی یک انسان موحد مقتدر مظلوم است.
چرا باید حکیمی چون او، این چنین برافروخته شده باشد و اینگونه عصبانی فریاد برآورد؟

❇️چیزی که موحد را برافروخته میکند و او را به این جوش و خروش می اندازد، جولان و تسلط طاغوت است. موحد واقعی که تمامی هستی اش را توحید گرفته و بند بند سلولهای وجودش عبودیت محض حضرت حق است، وقتی جولان طاغوت و طاغوتیان را در جامعه میبیند، جامعه ای که تلاش و کوشش فراوان کرده، خون داده و جوان هایش را فدای اسلام عزیز کرده، آتشی به جانش می افتد.
◀️ تا ده روز وقت میدهد که این نمادهای طاغوتی را از جامعه حذف کنند. لذا در اندک زمانی ظاهر جامعه اسلامی میشود.
⏪ لکن برای پاکسازی باطن و از بین بردن افکار طاغوتی، 10 روز زمان کافی نیست. افکار پوسیده و پلشتی که مردم را به استضعاف میکشد و جامعه را به قهرا میبرد. برای از بردن این افکار و این افراد زمان لازم است. نسل ها باید تربیت شوند.
🔰همین افکار پوسیده است که اجازه نمیدهد بروکراسی و نظام دیوان سالاری پهلوی از جامعه ی ایران رخت بربندد. همان قالب ها، همان ادارات، همان سازمان ها و همان وزارتخانه های فشل پهلوی را برای اداره ی ایران اسلامی به کار می گیرد و راه نجات مردم مستضعف! را در پیاده کردن نظام لیبرال دموکراسی میداند. باهمین تفکر روشنفکرانه! پس از مدتی، معدود نهاد ها و کمیته های نهضتی، نظیر جهاد سازندگی را که امام بزرگوار با قیام ملت بر پا کرده بود و عملکرد بسیار مطلوبی داشتند، از میان بر می دارند و تمامی امور را به دست دیوان سالاری غربی میدهند.
– این درد پدر پیر این امت است وقتی که نتوانسته ظاهر و باطن امت خویش را توحیدی کند و تجلی حضرت حق را در سرتاسر زندگی مردم جلوه گر کند.
– این غم این بزرگمرد است و شرمندگی اش از خون های ریخته شده ، شرمندگی از مردم مستضعف، شرمندگی از رسول الله ص و حضرت حجت اروحنافداه
(کلیپ تقطیع شده است)

لذت بردن از تفریح و سرگرمی، سرفصل جدیدی در زندگی امروزی است که شاید در گذشته به این شدت و حدت معنا نداشته.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حسین_علیمردانی
#جلسه_185

🔰لذت بردن از تفریح و سرگرمی، سرفصل جدیدی در زندگی امروزی است که شاید در گذشته به این شدت و حدت معنا نداشته.

🔸مثلا در زندگی که ممر درآمدش دامداری و کشاورزی بوده، ورزش کردن بی معنا بوده است.

🔹یا مثلا در خانواده های پر جمعیتی که صله رحم برایشان اهمیت داشته، تماشا کردن فیلم یا گوش دادن به موسیقی برای رسیدن به آرامش، مسخره به نظر می رسیده.

🔸یا مثلا خانواده ای که امکان مسافرت داشته، پرداختن به بازی کامپیوتری برایشان منزجر کننده می نموده.

🔹یا مثلا کسی که از معنویت بهره ای داشته، بحث از موفقیت ظاهری و شهرت و رسیدن به مادیات بی معنی بوده و حتی برای رسیدن به مقام قرب الهی، بلای دنیایی را طلب می کرده.

🔰در این دوران اما زندگی بدون تفریح و سرگرمی غیرممکن بنظر می رسد.

🔹زندگی ای که ماشین، به جای ما حرکت می کند و حتی از شستن مخرج بول و غائطمان هم مضایقه نمی کند.

🔸زندگی ای که فضای مجازی تخیلی، محمل محبت حقیقی ما به یکدیگر شده و گاها یک بغل و بوس محکم برای بعضی آرزو شده است.

🔹زندگی ای که پر از رقابت برای منفعت بیشتر مادی شده است و حتی خوابیدن هم مانع پیشرفت شما به حساب می آید.

🔸زندگی ای که معنای عشق در آن به اندازه ی بوسیدن و لیسیدن جنس مخالف تقلیل پیدا کرده، و در همین لذت حیوانی خلاصه می شود.

🔹رندگی ای که یک عمر بی وقفه و وحشیانه تلاش می کند تا بعد از بازنشستگی بتواند در روستا و مزرعه زندگی کند و گیاه و حیوان پرورش دهد.

🔸زندگی ای که وقتی به موفقیت ظاهری و مادی می رسد، شروع به سرکشی و طغیان می کند و وقتی خود را از دسترسی به این ها ناکام می بیند، ناامید می شود و حتی خودکشی می کند.

🔰تفریح و سرگرمی جزء لاینفک زندگی امروز ما است

🔸تا شاید یادمان برود مادر و پدری کنج خانه سالمندان نیازمند محبت ما هستند.

🔹تا شاید یادمان برود فقر برادر و خواهرمان را و بتوانیم لقمه هایی نحس دنیایی را به تنهایی و لذتی دیوانه وار مرگ کنیم.

🔸تا شاید یادمان برود بی پناهی یتیم را برای اینکه حق او را راحت تر ضایع کنیم و مال او را بالا بکشیم.

🔹تا شاید یادمان برود که مدام در حال کاستن هستیم و برای همیشه زنده نخواهیم ماند.

🔸تا شاید یادمان برود که چه درد و رنجی برای زندگی کردن داریم تحمل می کنیم.

🔹تا شاید یادمان برود که در آغوش آفریننده ای مهربان زندگی می کنیم.

🔺انگار تفریح و سرگرمی در زندگی مدرن، غایت یک زندگی بی موالات است.
🔻زندگی که می خواهدخودش را فراموش کند، چرا که خدا را فراموش کرده است.

🔰لذت موحد اما جنسش فرق می کند.

🔸موحد چون خدا را می شناسد و به او عشق می ورزد، هر جایی که معشوقش را بیابد، مسرور می شود و لذت می برد.
🔹از آنجایی که تنها واقعیت عالم، خداست و موحد توان فهم و درک این واقعیت را دارد، سرتاسر زندگی یک انسان موحد مملو از عشق و لذت و شادی واقعی است.

⁉️با این تفاصیل آیا می توانید به یک انسان خداشناس بگویید که برای رفع خستگی و آلام خود، بیا به تفریح و سرگرمی بپرداز!
▫️در منطق انسان موحد، تفریح یعنی غفلت از لذت با خدا بودن و چون هیچ لذتی را همتراز آن نمی بیند، تفریح یعنی عذاب، یعنی درد کشیدن یعنی خود را به ثمن بخس فروختن، یعنی خسران!

⚠️خلاصه از نظرگاه توحیدی، آنچه در زندگی امروزی تفریح و سرگرمی نامیده می شود، غفلت و خسران است.

🔰سؤال اینجا است که با این نظرگاه سخت توحیدی چگونه باید به جامعه سازی پرداخت؟!

❔آیا باید تفریح و سرگرمی را به کلی نفی کنیم؟
❔آیا باید به تفریحاتمان زنگ خدایی بزنیم؟
❔آیا باید گوشه ای را برای سرگزمی باز کنیم و به آرامی آن را از زندگی مان حذف کنیم؟
❔آیا…؟

🔰بنظر می رسد که باید به زندگی دیگر بیندیشیم که سرشار از لذت واقعی باشد.

▫️زندگی که آنقدر دیوانه کننده نباشد که نیازمند مجالی برای بروز جنون و دیوانگی باشد.

✅زندگی دیگر نیازمند اندیشه ای دیگر است. نیازمند انقلاب اندیشه است. نیازمند تمدن دیگر است.

☑️انقلاب کرده ایم، از نوع اسلامی اش.(من و مارادونا را کجا می برید!)

➖آیا با این انقلاب تمدن دیگری را رقم زده ایم؟
سهل است!
➖آیا با این انقلاب جامعه اسلامی رقم زده ایم؟
سهل است!
➖آیا با این انقلاب دولت اسلامی رقم زده ایم؟

✔️انقلاب کرده ایم و در حد توان، نظامی را بر مبنای آن رقم زده ایم.

🔺انقلاب کرده ایم ولی این انقلاب هنوز دستش به زندگی ما نمی رسد.
🔻انقلاب کرده ایم ولی هنوز انقلابی نشده ایم.
.

سنجه شدن کارآمدی و خطر به محاق رفتن حقیقت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_87
#جلسه_184

💠 سنجه شدن کارآمدی و خطر به محاق رفتن حقیقت

☑️ #معرفی_یادداشت: در بحث #توحید_بی_اثر_و_توحید_مؤثر از بخشی از متن آقا برداشت کردیم که ایشان دارد کارآمدی را به عنوان یک سنجه برای سنجش توحید حقیقی از غیر حقیقی مطرح کند. ایشان می فرماند:
این واقعیت تاریخى می‌تواند معیارى باشد براى سنجش و ارزیابى درستى یا نادرستى ادعاى توحید در همۀ فاصله‌هاى تاریخ. هر جا این ادعا از سوى کسانى مطرح گردیده که وضعى مشابه موحدان مکه پیش از ظهور اسلام داشته‌اند، به دشوارى می‌توان وجود توحید را در آنان باور کرد.
توحید صلح کل، توحیدى که با همۀ ” انداد” و رقیبان خدا بسازد، توحیدى که فقط فرضیۀ پذیرفته شده‌اى در ذهن باشد، چیزى فراتر از یک نقش بدلى از توحید انبیا نیست. بسى طبیعى خواهد بود اگر دینامیسم دعوت انبیا در چنین توحیدى وجود نداشته باشد.»
در این یادداشت توجهی به این بحث می شود و اینکه آیا واقعا کارآمدی یک سنجه در صدق است؟

🔺 بحث کارآمدی یک سابقه ای در فضای #فلسفه_غرب دارد آن هم اینکه غرب بعد از اینکه از اینکه بتواند به واقع برسد ناامید شد، از خیر اینکه قبلا معرفت را #باور_صادق_موجه می دانستند و منظورشان از صدق هم مطابقت با واقع بود، گذشتند و گفتند صدق یک باور به این است که بتواند در عمل #کارآمدی خودش را نشان بدهد؛ و کارآمدی را به عنوان یک سنجه برای حقیقت بودن باور گرفتند؛ البته یک سنجه دومی نیز مطرح شد به عنوان #سازواری که اگر اندیشه ای همبند بود همان صحیح است! این فضا بعد از خداحافظی با اینکه بتوان به واقع رسید ایجاد شده است.
🔺 اینکه ما #کارآمدی را به عنوان یک سنجه برای ارزیابی ادعای توحید مطرح می کنیم، ممکن است ما را وارد این بازی کند که در ذهن مسموم نسبیت گرای فلاسفه غرب نشو و نما پیدا کرده است، در فضای ما کارآمدی نمی تواند به عنوان یک معیاری برای صحت مطرح شود. تنها معیار صحت واقعیت است، یعنی چیزی حق است که مطابق با واقع باشد و چیزی صحیح است که از یک واقعیتی گزارش کند.
🔺بله می توان کارآمدی را به عنوان یک قرینه برای صحت یک فهم دینی تلقی کرد؛ آن هم در جایی که ما با غیر معصوم رو به رو هستیم و بحث فهم از دین و برداشت از دین مطرح است؛ به عبارتی معیار اصلی برای ما مطابقت با واقع است یعنی یک دین حقیقی وجود دارد و به هر میزان که ما آن را درک بکنیم فهمی که داریم صادق است؛ ولی می توان گفت که ما ابتدا اثبات می کنیم که #اسلام_کارآمد_است، بعد از آن می گوییم اینکه این فهم از اسلام ناکارآمد است یک قرینه برای من می شود که دوباره بروم به منابع دینی نگاه کنم ببینم کجا را اشتباه فهمیدم که این فهم ناکارآمد از آب در آمده است. برای من می شود قرینه برای به فهمی و برای دیگران می شود قرینه برای تردید در اسلامی بودن این فهمی که من ارائه می دهم
🔺 کارآمدی را نیز باید مقداری تدقیق کنیم که یعنی چه؛ گاهی یک فهم اجتماعی برای اینکه ثابت بشود که کارآمد است یا نه باید فرصت بروز پیدا کند یعنی اگر کلی مانع ایجاد شده و در واقع این فهم فرصت بروز پیدا نکرده است نمی تواند متهم به ناکارآمدی شود. همچنین گاهی زمینه برای اجرای یک فهم اسلامی فراهم است اما موانع زیاد است و باید با بودن آن موانع سنجید و نظر داد که آیا کارآمد بوده است یا نه؛ گاهی زمینه هست موانع هم آنچنان زیاد نیست منتها غایتی که یک فهم اسلامی در پیش گرفته است غایت بسیار بزرگی است و نمی توان توقع داشت در یک زمان کوتاهی حاصل آید، مثلا تمدن سازی را هدف گرفته است باید فرصت کافی برای اثبات خودش به او داد، البته باید دید که در این مسیر هست و دارد پیش می رود.

💢 #نتیجه_گیری: به نظر می رسد که این سخن که مولف می خواهد کارآمدی را به عنوان یک سنجه برای ارزیابی ادعاهای توحید مطرح کند نیز به این شکل قابل اثبات نباشد، (و البته در کلاس هم کاملا به این شکل مطرح نشده است) مؤلف در واقع می گوید که توحیدی که صرفا یک #برداشت_ذهنی باشد و یک باوری در ذهن باشد که اصلا قصد ندارد که در جامعه جاری شود و یا بهتر بگوییم اصلا طوری است که هیچ جریان اجتماعی پیدا نخواهد کرد؛ توحیدی #غلط است؛ بعد از اثبات ناصحیح بودن این توحید می گوید که این توحید یک #باوری_بی_اثر از آب در خواهد آمد؛ یعنی مولف کارآمدی را به عنوان سنجه مطرح نکرده است بلکه ابتدا توحید ذهنی را یک توحیدی غلط می داند بعد می گوید که این توحید ذهنی قطعا یک پدیده نارکآمد و بی اثر خواهد بود که هیچ تحول اجتماعی نمی توان با آن رقم زد.

💠 تحلیل فلسفی تفاوت لذت مادی انسان اسلامی با انسان غربی!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_88
#جلسه_184

💠 تحلیل فلسفی تفاوت لذت مادی انسان اسلامی با انسان غربی!

☑️ #معرف_یادداشت: امروز در جلسه #حلقه_اندیشه_کلامی بحثی مطرح شد با این محتوا که «انسان اسلامی در هیچ گزاره ای با انسان غربی اشتراک ندارد! حتی لذت های ظاهری مادی!» این بحث مباحثه ای برانگیخت که چه تفاوتی بین سیب خوردن مؤمن و کافر مگر می تواند باشد، این قسمت که یکی هستند. در این یادداشت یک تحلیل فلسفی برای بیانی که جناب #استاد_فلاح ارائه فرمودند ارائه می شود.

🔺 بحثی که استاد مطرح فرمودند در مورد انسان هایی بود که از مرحله نفس اماره عبور کرده اند! این انسان صاحب یک حیات روحانی است و کسی که صاحب حیات روحانی است صاحب تمام حقایق عالم در عالم بالاتر است، کسی که اندازه اش فراتر از این لذت های مادی شده است اگر نزول کند و همان لذتی که من دارم می برم ببرد که نزول درجه پیدا کرده است. دقت شود که هر چیزی که این پایین هست وجود توسعه یافته او، فردی از او که همه کمالات او را دارد ولی نقص های او را ندارد آنجا تحقق دارد؛ وقتی که به آن فرد وصل شوی دیگر لذتی که می بری به اندازه آن فرد فوق العاده بالایی است نه این فرد محدود و گرفتار انواع نقص های عالم ماده؛ اگر توجه کنیم که هر چیزی که در عالم ماده تحقق دارد، یک تحققی در عالم مثال و عقل دارد، وقتی کسی رفت و به آن فرد مجرد او وصل شد؛ همان فردی که وجود او گرفتار این شوائب مادی نیست، همان فردی که حقیقت این شیء پایین است، همان که این پایین رقیقت اوست؛ واقعا واقعا حظ و لذ های او خیلی خیلی با این کسی که در این مرتبه مادی دارد تجربه می کند فرق می کند! بله این لذت پایین فرد آن است ولی این کجا و آن کجا؛ همانطور که خودشان مثال زدند به ظل و ذی ظل؛ واقعا ذی ظل کجا و ظل کجا، بله می توان گفت که این هم دارد از سنخ همان لذت بهره می برد ولی واقعا اینقدر فاصله زیاد است که به راحتی می توان گفت که نه عزیزم او چیز دیگری است! مثل یک حباب روی آب و خود آب!
🔺 به نظر می رسد ادبیات #رب_النوع و #مُثُل و #وجود_سعی بتواند از این ادبیات مطرح شده پشتیبانی کند؛ اینکه واقعا فاصله بین این دو اینقدر زیاد است که باید گفت اگر کسی که رفته به حقیقت این شیء پایین در بالا وصل شده است، اگر بخواهد بیاید مثل همین انسان مادی از او بهره مند شود، قطعا به چندین مرتبه و بلکه مراتب کثیره نزول کرده است.
.

برداشت نادرست از کارآمدی دین

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حسین_علیمردانی
#جلسه_184

برداشت نادرست از کارآمدی دین

اسلام به ما حیات طیبه و مدینه فاضله و آخرتی آباد، قول داده است.
شک نداریم که اگر به اسلام عمل کنیم به این ها می رسیم.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی…

کارآمدی، معیار محاسبه عمل به اسلام است. یک مراقبه کلان اجتماعی است.

اگر در مقام اثبات، شریعت مبین اسلام ، برای ما کارآمد نباشد:
1- معیار کارآمدی را درست تعریف نکردیم؛
2- اسلام را درست فهم نکردیم؛
3- به شریعت به درستی عمل نکردیم.

کارآمدی را درون دینی می فهمیم.

بررسی کارآمدی دین مبین اسلام، معنایش این نیست که به کافر یا منافق اثبات سودمندی کند. اصلا انگیزه ای برای این کار وجود ندارد.

انسان موحد با کافر هیچ وجه اشتراکی ندارد. اصلا کافر توان فهم زبان مسلمان را ندارد به همین خاطر امکان شکل گیری فضای گفتگوی مشترک با او وجود ندارد، تا چه رسد به اینکه بخواهیم کارآمدی اسلام را هم اثبات بکنیم!

ما با مشرک یک مواجهه بیشتر نداریم: قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون…

#کار_آمدی ، استخدام واژگان ، تصرف در واژه ، نبرد گفتمان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#یادداشت_34
#احمد_قوی
#جلسه_184
#کارآمدی

✅ #کار_آمدی ، استخدام واژگان ، تصرف در واژه ، نبرد گفتمان

🔸 ظاهرا اکثر ما قبول داریم که کارآمدی به معنای غربیش با نسبت چندانی ندارد و قرار گرفتن در میدانی که طرف تعریف کرده در نهایت نتیجه ای جز آنجه او بدان تمایل دارد منجر نخواهد شد.

🔸 البته اگر بخواهیم از حق نگذریم می بینیم که در خود ادبیات دینی بعضا مفاهیم و ارزش هایی معین شده که نقش قله را بازی میکنند و جامعه دینی موظف است به سمت این قله (ها) حرکت کند. یعنی شما در تمام طول مسیر باید نگاهت به قله باشد تا در پیچ و هم جزییات غرق نشده و در مسیر اصلی باقی بمانی. (کارآمدی درون دینی)

🔸 با این وجود همه ی این سخنان در فضای اندیشه ای و در داخل جبهه خودی و قبل از شروع درگیری است ولی گاهی اوقات و در فضای #جنگ_گفتمانی ممکن است استفاده از مفاهیم و ادبیات غربی هم بدون وجه نباشد. استفاده از یک واژه برای ضربه زدن به حریف و بعد از مدتی #تصرف در معنای آن به گونه ای که مفهوم مورد افاده در فضای فکری و پارادایم اسلامی فهم شود.

🔸 نکته مهم دیگر این که بسیاری از کسانی که خواستند ادبیات طرف مقابل را در خدمت ارزش های اسلامی در آورند عملا به ورطه ی انفعال کشیده شده و در نتیجه مفاهیم دینی را به تصرف ادبیات رقیب درآورده اند. فلذا باید دقت کافی در این امر وجود داشته باشد. البته نمونه های موفقی هم داشتیم شبیه استخدام ادبیات #جمهوری توسط حضرت امام ره در نظام سازی اسلامی و یا نوع مواجهه برخی اندیشمندان اسلامی مثل حضرت آقا با مفهومی مثل #ازادی

🔸 البته فراموش نکنیم که این عملیات استخدام و تصرف در نهایت باز هم باعث نخواهد شد که یک واژه بیگانه بتوانند جایگزین و یا هم عرض واژگان اصیل و بومی ما در ادبیات اسلامی ( بویژه ادبیات #قرآن_کریم ) شود! چرا که یک واژه هر قدر هم مورد تصرف قرار گیرد باز هم حد و اندازه ی مشخصی دارد و توان انتقال مفاهیم بلند و معنوی اسلامی را نخواهد داشت.

لذت در دنیای کفر و ایمان

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محسن_همت
#یادداشت_20
#جلسه_184
#تنبه_نه_تحلیل
لذت در دنیای کفر و ایمان
چون دنیای کفر را جز در نشئاتی درک نکرده ایم مقایسه اینها برای ما سخت است. و در برداشت اولیه این برای ما بی معنی می رسد چطور ممکن است در پدیده های دنیایی یکسان لذات متفاوت داشته باشیم. به نظرم از نظر علم حضوری کسی که ابتدا کافر بوده و بعد مسلمان شده این را بهتر بتواند تایید و یا تکذیب کند اما از لحاظ تحلیلی می خواهم در خودمان تنبه ی را ایجاد کنم.
شاید همه ما دوستانی داشته ایم که ابتدا در مسیر دین نبودند و بعد و با اشکی و آهی و … گرفتار محبت امام حسین شده اند و بازگشتند. اینها وقتی از گذشته شان حرف می زنند خیلی جالب و عجیب است. برخی از اینها هم زنا را تجربه کرده اند و هم جماع حلال را هم. به راحتی اعتراف به این امر دارند که لذتی و آرامشی که در حلال است در حرام نیست. نه اینکه لذتی ندارد، دارد اما آن لذت با همان جنس لذت در حلال بیشتر است.
☘️

ایا مومن از دنیا لذت میبرد.؟

#یادداشت
#توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_صحرایی
#یادداشت_4
#جلسه_184
#ایا مومن از دنیا لذت میبرد.؟
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان ذیل آیه شریفه و ان کنتم فی ریب ما نزلنا….
در مورد علیت عامه خداوند بحثی دارند.

استاد عابدینی حفظه الله در شرحشان میفرمایند
علیت تامه الهی وحدتی دارد که هم شامل خود اشیاء میشود و هم شامل روابطشان.

هم خود اشیاء مخلوق خداوند هستند و هم روابطشان با یکدیگر.
ان ربی علی صراط مستقیم.
خلقکم و ما تعملون.

اگر روابط اشیاء مخلوق خداوند نباشند مستلزم العیاذ بالله جهل خداوند به روابط اشیاء میشود.

بنابراین روابط اشیاء نیز مثل خود اشیاء دارای حقیقت و رقیقت هستند.
روابط اشیاء نیز ساحت خزائن و نازله دارند.
تنزل از ساحت اطلاق به تعین، شامل روابط اشیاء نیز میشود.

پس روابط بین هر دو شیءی در عالم خزائن نیز در عین وحدت و اندماج وجود دارد، اما به نحو حقیقی تر و واقعی تر.

از طرفی بهره و التذاذ از اشیاء تابعی از ارتباط و شدت ارتباط انسان با آن اشیاء است.

و از آنجا که این ارتباط دارای مراتب حقیقت و رقیقت است التذاذ و بهره نیز دارای مراتب حقیقت و رقیقت است.

کافر با حجابی که دارد نمی‌تواند در افقی قرار گیرد که ارتباط حقیقی و بسیط اش با حقیقت اشیاء را درک کند.

بنابراین التذاذ او از سطح ارتباط مادی با اشیاء که توام با تشتت است بالاتر نمیرود.

هیچوقت نمیتوانیم در درون کافر بنشینیم تا بفهمیم چقدر کم لذت میبرد.

البته میتوانیم تفاوت لذت خود از غذا را بین دو حالتی که به شدت عجله و فکر و دل مشغولی دنیوی داریم و هراسانیم را
با وقتی که آرام هستیم و با طمأنینه و خصوصا با یاد خدا و بعنوان نعمت خدا غذا را میخوریم را مقایسه کنیم.

یک کافر هیچوقت نمی‌تواند لذت عمیق یک مومن از کباب را درک کند.
و هیچ وقت هم به درک پایینترش پی نمیبرد.

یک مومن هم هیچوقت نمی‌تواند به سطح بالای لذتش که بخاطر درک ارتباط بسیط تر است پی ببرد.
و نمی‌تواند بفهمد چقدر بیشتر از یک کافر لذت میبرد.

ما از مرتبه وجودی مان غافلیم.
ما از خودمان غافلیم.

یقظه فرهنگی، طرحی برای دغدغه مندی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#یقظه_فرهنگی
#دغدغه
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_20
#جلسه_183

#چالش_یادداشت1️⃣
#قله_هرم_گفتمان

یقظه فرهنگی، طرحی برای دغدغه مندی

در هرم گفتمانی، چیزی شانیت ایستادن در قله هرم را دارد، که بتواند با شعاع وجودی اش تمام کوه را تحت الشعاع قرار دهد.
آن مسئله، باید درد اصلی جامعه کنونی ایران باشد.

درد اصلی جامعه کنونی ایران، بی درد بودن و بی مسئله بودن و بی دغدغگی است. در فضای کنونی جامعه سطح دغدغه های مردم وجوانان آنقدر پایین آمده است که رو به صفر میل می کند. به قول حضرت استاد، دغدغه ها انسان سازند. و دغدغه هر فرد، معرف شخصیت اوست.
این،نیاز اصلی و جوهری جامعه فعلی ایران است.

جامعه ای که تمام مسئله های ذهن جوانانش در کنکور و سربازی و شغل حقوق بگیر، بخور و نمیر خلاصه می شود.قطعا در انفعال محض فرهنگی به سر خواهد برد. در این جامعه دیگر هیچ ارزشی نمی تواند جامعه را بیدار کند، چرا که جامعه کاملا بی حس و منفعل نسبت به خویش شده است.

لذا شاید بتوان ادعا کرد که راهبردی ترین مسئله برای قرار گرفتن در راس قله، یقظه فرهنگی می باشد. این یقظه فرهنگی به دنبال ایجاد شبکه ای از دغدغه های تمدنی در ذهن جامعه ایرانی است.
و به تبع سوار شدن این شبکه مفهومی دغدغه ها بر روی ذهن جامعه، آن جریان اجتماعی عظیم برای تحول فرهنگی، رخ خواهد داد.
یقظه فرهنگی جامعه، گام اول سلوک جامعه ایمانی است.

من مسئولین را نقد میکنم

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#جلسه_183
#یاددشت_21
#سعید_خورشیدی
#ظلم_به_گفتمان_سازی

من مسئولین را نقد میکنم و حالا که در مقام ایشان قرار گرفته ام ( بطور فرضی ) دقیقا و طابقا نعل بالنعل دارم مانند خیلی از همان ها ، بر اساس میل و حدس و غیره برای خودم راس هرم مشخص میکنم.
( البته که برای حدس هم سهمی از کشف واقع هست ! )

بنظر می آید این ظلم در حق جامعه است ، ظلم در حق معارف است !

چطور وقتی پای کشف یک حکم جزئی شرعی وسط است، مبانی اصولی دارم، با مبانی رجالی بسراغ روایات میروم و حتی کار ادبیاتی میکنم، از تاویل عرفانی و تحلیل فلسفی هم بهره میبرم و در نهایت جهد خود را خرج میکنم و میشوم مجتهد و دربرابر خدا نسبت به این حکمی که طبق آن عمل کردم و دیکران را به آن دعوت کردم حجت دارم ، اما در باب جهت دادن به امت اسلامی ، صرفا بر اساس یک حدس میخواهم یک مسئله را هرم پیام قرار بدهم ؟
کو حجت من ؟ کو اجتهاد من ؟ کو استفاده از منابع ؟ کو مطالعه جامعه امروز ؟
به نظر می آید اول باید الگوی خودمان را برای این امر مشخص کنیم و بعد همه جهد و تلاشمان را در این الگو سامان بدهیم، آنوقت کشف ما قابل ارائه خواهد بود. هم قابل ارائه به صاحب نظران و ارباب اندیشه و هم قابل ارائه به محضر حق تعالی

الگویی که در پایین آمده، صرفا یک مثال است از آن چیزی که باید سامان بیابد.
سوال : الگوی دسترسی به همین الگو چه بوده ؟
جواب : الگو غایت محور است و همه مواردی که احتمال میرفته به غایت کمک کند بر اساس استقرا بشری( شاید ناقص ) جمع آوری شده اند و قابلیت کاهش و افزایش هم دارد …