شریک کم‌تحرّک

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_54
#جلسه_230 الی 232

⭕️ #شیعه_پاپ_ومصیبت_استکبار

⭕️ شریک کم‌تحرّک

بسم الله الرحمن الرحیم

به مناسبت دیدار پاپ فرانسیس با آیت الله العظمی سیستانی سخنان زیادی نگاشته شده است و از جوانب مختلفی این واقعه بررسی شده است. اما من می‌خواهم به عنوان یک مسلمان با جناب پاپ چند کلامی سخن بگویم!

آقای پاپ! همانگونه که خود شما هم می‌دانید، میان ما مسلمانان و شما مسیحیان وجوه مشترک بسیار است؛ امّا وجه مشترک اصلی همه‌ي ادیان آسمانی الله است. همانگونه که در سخنان امام راحل آمده است همه‌ي ما اهل خداشناسی و توحید هستیم. (صحیفه امام / ج۱۱ / ص۳۹)

مهمترین وجه مشترک ما آغاز با خدا است؛ این توحید است که سخن تمامیِ دین‌باوران و معتقدان به ادیان الهی را متفاوت کرده است. تمامی موحدان عالم دلبسته‌ی خداوند متعالند و در زندگیِ دنیایی و آخرتی خود به او تکیه کرده‌اند و زندگی خود را به دست حضرت حق سپرده‌اند. تمامی موحدان به هنگام بلا و مصیبت روبه‌سوی او می‌کنند و در تلاشند توحید را در تمام شئونات زندگی خود جریان دهند. این فقط وجه اشتراک ما مسلمانان و شما مسیحیان نیست؛ بلکه تمام موحدان عالم در این قصه‌ي فطری شریکند و با این گرایش فطری تمام موحدان عالم باهم دیگر پیوند می‌خورند و احساس برادری می‌کنند.

اما کدام توحید است که وجه اشتراک ما شده است؟ توحید با کدام خوانش می‌تواند وجه اشتراک ادیان الهی باشد؟ کدام معنای توحید است که موحدان عالم فطرتا به آن گرایش دارند؟

توحید را حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه‌ای در مقاله‌ي « روح توحید نفی عبودیت غیر خدا » از سه جنبه‌ی جهان‌بینی عمومی، مطالعات و قضاوت درباره انسان و از دیدگاه خط مشی اجتماعی بررسی کرده است.
از دیدگاه جهان بینی عمومی؛ توحید به معنای وحدت و یکپارچگی همه جهان و خویشاوندی تمام اجزاء و عناصر آن است. به معنای هدف‌داری آفرینش و حساب‌شدگی و انضباط محاسبه‌ شده‌ی جهان و وجود روح و معنا در فرد فرد اجزاء آن نیز هست.

و از دیدگاه قضاوت در مورد انسان؛ توحید به معنای وحدت و یکسانی انسان‌ها در رابطه با خدا است. به معنای وحدت و برابری انسان‌ها در آفرینش و مایه‌های انسانی نیز هست. و همچنین به معنای برابری انسان‌ها در امکان تعالی و تکامل و به معنای آزادگی همه‌ي انسان‌ها از قید اسارت و عبودیت غیرخدا نیز هست و …

و اما از دیدگاه خط‌مشی اجتماعی؛ توحید صلاحیت هرگونه طراحی و کارگردانی مستقل و خودسرانه در امور جهان و انسان را از هر کسی جز خداوند متعال سلب می‌کند. و همچنین حق ولایت و سرپرستی جامعه و زمامداری زندگی انسان را نیز از هرکسی بجز خدا نفی می‌کند. در عین اینکه مالکیت مطلق و اصیل نعم و ذخائر و موجودی‌های جهان را به خدا اختصاص داده است، انسان‌ها را در رابطه با نعیم جهان دارای حق برابر می‌شناسد.

لذا توحید از سویی یک جهان‌بینی است و از سویی دیگر یک دکترین اجتماعی است. توحید طرحی است برای محیطی متناسبِ رشد و تعالی سریع و سهل انسان. محیطی که جامعه را فراهم می‌کند برای به سعادت رسیدن انسان؛ سعادتی که خود از مشترکات تمامیِ ادیان الهی است. (منبع: خلاصه‌ی بخشی از مقاله روح توحید / آیت الله العظمی خامنه‌ای)

لذا انسان موحد، اگر موحد راستین باشد نمی‌تواند در برابر مشرکینی که قصد مدیریت جهان را بر اساس امیال نفسانی خود دارند ایستادگی نکند، نمی‌تواند خود را موحد بخواند در حالی که نفی غیر خدا نمی‌کند. وقتی قرار است موحد باشیم و نفی غیر خدا کنیم باید در تمام شئون اجتماعی و فردی نفی غیر خدا کند، هنگامی انسان شایسته نام موحد است که صف‌بندی‌ها و تمام نظامات غیر الهی را بر هم زند و تنها به دنبال نظام الهی باشد، نظامی که از توحید سرچشمه گرفته باشد، نظامی که خداوند برای به سعادت رسیدن ما فرستاده است.
ادامه👇🏽

آری یک موحد واقعی، موحدی که می‌خواهد در عمل هم توحیدی رفتار کند، نمی‌تواند با استکبار سازش کند و استکبار را بزرگ‌ترین مانع اجرای نظام الهی می‌داند و یک موحد واقعی دم از صلح و سازش با مستکبرین نمی‌زند. در قرآن کریم آمده است که « با پیشوایان کفر مبارزه کنید؛ چرا که آنان را هیچ عهد و پیمانی نیست »(سوره‌ی توبه / آیه ۱۲) هرچند این دستور به مبارزه در متون دینی ما است، اما این دستور ریشه در توحید دارد و علاوه بر آن عقلایی است، خود شما هم بد عهدی‌های مستکبران را چشیده‌اید. این مستکبران و سوداگران در طول تاریخ بشریت معروف و مشهور به عدم پای‌بندی و تعهد به میثاق و عدم وفا به سوگند هستند؛ پس چگونه می‌توان با اینان دم از صلح زد؟ موحدان خود داعیه دار صلح هستند و برای صلح هزینه می‌دهند؛ « والله یدعوا الی دار السلام » (سوره‌ی یونس / ایه ۲۵)؛ خداوند متعال به سوی سرمنزل سلامت و سعادت می‌خواند؛ اما موحد واقعی همانگونه که داعیه صلح و سلامت را دارد، در برابر ضد صلح‌ها هم می‌ایستد و با هرچه و هرکس که بخواهد صلح را برهم زند به مبارزه می‌خیزد. آیا این عقلانی است که با عنوان صلح، گرگان را در گله‌ی گوسفندان راه دهیم؟ مگر نه این است که « ترحم بر پلنگ تيز دندان / ستمكاري بود بر گوسفندان ».

آری جناب فرانسیس! ما داعیه صلح داریم، و این ورود به‌جای مراجع و علمای ما بود که برای ثبات صلح و امنیت فتوای جهاد صادر کردند. و البته این ورودهای به سیاست و حکومت را هم از شئون روحانیت و مراجع می‌دانیم و این باور را از توحید گرفته‌ایم؛ آنجایی که توحید حق سرپرستی و زمامداری هر کس غیر خدا را نفی می‌کند و ولایت غیر الله نفی می‌شود، ولایت فقیه و سرپرستی فقیه تئوری است که ریشه می‌دواند و رشد می‌کند و این مغایرتی ندارد با حق ولایت خداوند و این در راستای همان ولایت و زمام‌داری خداوند است فقیه در تلاش است که احکام الهی را در روی زمین اجرا کند و در پی فراهم کردن زمینه‌های اجرا شدن احکام الهی است. فقیه و روحانیت واقعی، این چنین عالمی است؛ همانگونه که روحانیت اصیل را این گونه روحانیون می‌دانیم و به کنجی خزیدن و به مسائل اجتماعی پیرامون خود و جهان بی‌توجه بودن را دور از شئون روحانیت بلکه منافی توحید اصیل می‌دانیم، نه تنها از علمای مسیحیت بلکه از تمام موحدان عالم انتظار این چنین برخورد کردن را داریم. دین‌داری و توحید را جدای از سیاست نمی‌دانیم و اساسا امکان تفکیک دین از سیاست نیست، مگر قرار است تنها نام دین و توحید را یدک بکشیم؟

انتظار داریم وقتی قرار است توحید در زندگی‌ها جریان پیدا کند، آن توحیدی زنده شود که به مبارزه و ستیزه با مستکبران عالم می‌پردازد و در پی‌ احقاق حق مظلوم از ظالم است و به طور عام به دنبال پیاده کردن دستورات الهی در تمام شئون فردی و اجتماعی است؛ انتظار داریم توحید راستین در زندگی‌ها جاری شود.

جناب پاپ! برای ایجاد صلح و آرامش لازم نیست متحمل سختی مسافرت‌های متعدد شوید، کافی است به عنوان یک موحد و یک عالم ادیان توحیدی به ستیزه با مستکبران برخیزید و مستکبرانی که به شما قرب مکانی دارند را از این استکبار ورزی‌ها بازدارید و به جای مسافرت‌هایی که بیشتر جنبه‌های رسانه‌ای دارند تا آنکه ثمره‌ای در راستای ایجاد صلح داشته باشند، اهتمام خود را در مبارزه با مستکبران عالم به خرج دهید. آقای پاپ اگر واقعا به دنبال صلح هستید چرا به ظلم‌هایی که در حق یمن، فلسطین، کشور‌های آفریقایی و … می‌شود توجه نمی‌کنید؟ چرا در هنگامی که سردمداران حکومت‌های شما داعش را خلق کردن و بعد از آن با تمام قوا از آن‌ها انواع حمایت‌ها را کردند، سخنی در باب صلح و آرامش خطاب به سیاسیت‌مدارن‌تان نگفتید؟‌ چرا خود را از اداره‌ی حکومت‌ها به کنار می‌دانید؟ یک موحد واقعی هیچ‌گاه نسبت به امور جامعه و جهان پیرامونش بی‌توجه نیست و اساسا اگر بخواهد موحد باقی بماند نمی‌تواند نسبت به ظلم‌هایی که استکبار جهانی نسبت به مظلومان روا می‌دارد، بی‌تفاوت باشد. یک موحد نمی‌تواند نسبت به پیاده نشدن حکومت الهی بر روی زمین بی‌اعتنا باشد.

جناب پاپ! اگر مسئله شما برقراری صلح میان فلسطین و اسرائیل اشغالگر است، باید بگویم که تا زمانی که اشغالگران، سرزمین مسلمانان را پس ندهند این مبارزه وجود دارد و تا محو اسرائیل به پیش خواهد رفت؛ مگر شما با کسی که به خانه‌ي‌تان تجاوز کند و شما را از حقوق خودتان محروم کند، سازش می‌کنید و با او دم از صلح می‌زنید؟ خود شما هم اگر کسی به زور وارد خانه‌ی شما شود و آنجا را اشغال کند با او به مبارزه و دفاع بر می‌خیزید و تا اشغالگر را از خانه خود بیرون نکنید، آرام نمی‌گیرید.
🌺

😓 با عرض معذرت نتوانستم به تعهد پای بند باشم و فقط یک ساعت و نیم (یعنی به اندازه‌ی ۳ یادداشت)برای این یادداشت وقت بگذارم؛ و به خاطر عدم مهارت، و دانش ناچارا ۲ ساعت وقت برایش گذاشتم!

دکتر عماد آبشناس:

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_35
#جلسه_230
#بررسی_نقاط_مثبت_دیدار_پاپ_و_آیت_الله_سیستانی
به این دو دیدگاه نسبت به این سفر نگاه کنید

دکتر عماد آبشناس:
شاید برخی ندانند اما در بسیاری از کشورهای عربی تا قبل از انقلاب اسلامی شیعیان جزو مردمان درجه دو و یا سه به شمار می آمدند بدیهی است موفقیت ها و درخشش جمهوری اسلامی و حمایت آن از شیعیان منطقه برای اینکه جایگاه خود را به دست آورند اصلی ترین دلیل به حساب می آید که امروزه رهبر کاتولیک های جهان حاضر می شود چند هزار کیلومتر را سفر کند تا با مرجع تقلید شیعیان عراق آیت الله العظمی سیستانی ملاقات کند.
چون تازه آنها متوجه شده اند که اقتدار کجا است و دست کی است
رادیو فردا:
تا زمانی که جمهوری اسلامی با اتهام‌های سیاسی و امنیتی فضا را برای فعالیت پیروان ادیان و مذاهب گوناگون محدود می‌کند و واتیکان را که مهم‌ترین نهاد مذهبی در جهان است با همین اتهام‌ها از خود دور می‌کند، طبیعی است که زمینه برای سفر رهبر کاتولیک‌های جهان به ایران فراهم نشود.
درباره سفر اخیر پاپ به عراق تحلیل های گوناگونی به وجود آمد تحلیل هایی که گاها به شدت متناقض یا در تقابل با یکدیگر بود که این نقطه نظرات هرکدام به دلیل پیشینه های فکری و انگیزه های نویسندگان این متون به بخش خاصی از سفر پرداخته اند و نتیجه ای که دلخواه خود بود از آن گرفته اند.
مثلا گروهی علت این سفر را علم کردن حوزه ی نجف در مقابل قم خواندند و گروهی تقابل مرجعیت و ولایت،
گروهی قسمت هایی از این دیدار مثل عدم بدرقه آیت الله سیستانی تا درب منزل را بعنوان نشانه ای از اقتدار بزرگ کردند و گروهی عدم رعایت پروتکل های بهداشتی را بزرگ کردند و…
سعی ما در این یادداشت بر شمردن نقاط قوت و مثبت این دیدار است از همین رو به ذکر نکاتی چند اشاره خواهیم کرد:
1. تغییر ذهنیت جهان نسبت به تشیع:
باتوجه به جامعه آماری 425 میلیون نفری مسیحیان کاتولیک و ساختارهای دینی آنها(مثل:عصمت پاپ و نگاه مرکز گرای کاتولیک ها) این دیدار می‌تواند نقطه عطفی در تغییر نگرش مسیحیان کاتولیک و به طبع آنها تغییر نگرش بخش اعظمی از سایر مردم جهان نسبت به تشیع (مذهبی که در رسانه ها با خشونت و قمه زنی به جهان معرفی شده نه با محبت و همدلی) باشد.
2. ساده زیستی مرجعیت تشیع:
ساده زیستی مرجعیت تشیع می تواند مدلی از سبک زندگی دینی را به دنیا معرفی کند مدلی که دین دست آویز چپاول اموال مردم نیست و رهبران دینی خود کمترین بهره از لذایذ مادی را خواهند برد ضمن اینکه حتی زمینه مقایسه بین سبک زندگی رهبران ادیان مختلف را نیز فراهم می کند.
3. نمایش همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان و مسیحیان :
یکی دیگر از بخش‌های مورد اشاره در صحبت های این دیدار اهمیت و تاکید بر همزیستی مسالمت آمیز پیروان این ادیان در عراق بود و این به نفی هجمه های رسانه ای علیه مسلمانان کمک شایانی خواهد کرد
تصویری که رسانه ها از کشور های اسلامی ساخته اند تصویر مکانی نا امن براز بروز عقاید متفاوت از اسلام در این کشور هاست و جالب تر اینکه غرب را نماد آزادی عقیده می‌خوانند!!!
تاکید مرجعیت شیعی بر حفظ امنیت مسیحیان خط بطلانی بر این فضا سازی ها می‌تواند باشد.
4.تضعیف اسرائیل:
برخلاف تصور رایج با کار رسانه ای دقیق می‌توان از این سفر بر علیه منافع اسرائیل بهره برداری کرد
در دنیا اسرائیل به عنوان قومی ضعیف و مظلوم شناخته می‌شود قومی که <<هولوکاستش>> دلیلی بر نفی وجود خدا در بین فلاسفه و نویسندگان غربی است
ملتی که از حداقل ها برخوردار نیستند و حق زندگی مسالمت آمیزشان!!! هم توسط مسلمانان رعایت نمی شود
در این شرایط کشور عراق با پراکندگی جمعیتی ادیان و مذاهب مختلف همانند لبنان می‌توانند الگویی مناسب از همزیستی مسالمت آمیز بین ادیان و مذاهب گوناگون باشند و این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد کنند که پس چرا اسرائیلیان نمی‌توانند اینگونه بین مسلمانان زندگی کنند؟
به نظر بنده این دیدار جدای از اهداف بانیان آن می‌تواند دست آوردهای مهمی هم برای جبهه ی حق داشته باشد البته به شرط هوشمندی و استفاده حداکثری از نقاط قوت آن نه برجسته سازی نقاط ضعف آن

پاپ سفید در جهانی سیاه

حمزه وطن فدا, [۱۶.۰۳.۲۱ ۰۶:۳۳]
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_96
#جلسه_230

💠پاپ سفید در جهانی سیاه 1️⃣

چه شاد و بشاش است چهره این هپی پاپ
چه برقی دارد سپیدی ردای اطلسی اش
چه درخشان و جذاب است صورت سرخ و سفیدش
میوه آبدار کدام باغستان روشن و آزاد است
که این طور فریبا و دلربا از شاخه های دوستی بر پنجره های جهان سرک میکشد و فرود می آید
از کدام بهشت، از کدام سرزمین رویا آمده است که در این غبارستان معاصر گردی و خاکی بر دیبای سپیدش ننشسته است.

از سرزمین قصر و رقص
سرزمین شادی و رفاه
از سرزمین کلیساهای رنگارنگ
سرزمین زینت و زیبایی
از سرزمین سلامت و صلح
سرزمین سواد و دانش ، سپیدی و آرامش
از جهان اول ، جهان دسته یک

و چه آورده است این سفیر سفید برای خاک نشینان سرزمین سواد
سرزمین سیاهی

نمیدانم
شاید پدر برای موعظه ما آمده است
شاید اعانه های کریسمس را قرار است به دست مان برساند
نمیدانم
شاید امده است به سان همه پدران روحانی ، به رسم دیرین کلیسا ، از ما اعتراف بگیرد و ما را سبک کند
یا در ازای مبلغی جهنمی که آتشش به سرزمین سیاهمان نشسته است را به قطعاتی از بهشت معاوضه کند

 

نمیدانم چرا
شاید شکوه و ابهتش باشد
شاید اعتماد به نفس و جسارتش باشد
شاید …
چه اهمیتی دارد
هر چه هست ، سخت مرا به یاد اسلاف خود می اندازد
به یاد بزرگان نجران
چه شکوهی ، چه هیبتی ، چه جلالتی
چه البسه ای ، چه هیاتی ، چه جماعتی
چه ادعایی ، چه دعایی، چه عظمتی

آمده بودند کار را یکسره کنند
حتم دارم مشاورین رسانه ای شان تمام تاکتیک ها و تکنیک ها را بارها و بارها مرور کرده بودند
مثل همیشه خوب و حرفه ای
کدام کس جلو باشد و کدام کس عقب تر
کدام کس سخن بگوید و کدام کس قدم بزند
کدام کس شروع کند و کدام کس ادامه دهد
کدام کس چه رنگ بپوشد و کدام کس طرفه کله کج بگذارد
مثل همیشه خوب و حرفه ای

چه قدر چشم نواز

و آن طرف مثل همیشه پرت از تمام رسانه ها ، مشاوره ها
زنی با چادری وصله کرده، از سر حیا و ادبی ذاتی پشت مردان
و دستانی که از زیر چادر به دست کودکانی گره خورده است
و جلوتر ، دو مرد
یکی سالخورده تر و دیگری جوان
یکی از یکی ساده تر ، بوتراب تر
یک خانواده پنج نفره
نشسته روی خاک، دستانی به آسمان ، در حالت دعا

نمیدانم چه شد
چه ولوله افتاد در این جمع
کدام پرنده ترس بال گشود بر سرشان
چه دیدند در این سادگی خانوادگی
که این چنین تمام مشاوره ها گم شد
آداب و اَرِنج فراموش شد
و نیامده ، راه آمده را عقب عقب به سمت خانه کج کردند

به ظاهر مباهله ای انجام نشد و یک طرف سه به هیچ زمین را واگذار کرد
اما انگار در گیر و دار این آمد و شد نفرینی سخت گرفته است که این چنین از پس قرن ها و قرن ها
اخلاف آن اسلاف ، با وجود تمام مشاوران رسانه ای ، با تمام تاکتیک ها و تکنیک های پیش دستی و پیشتازی و پرستیژ، کماکان عقب عقب، سمت خانه را میجویند
میروند و سرگردان وادی ها به هیچ خانه ای نمیرسند

به اندازه یک تاریخ هجری آویزان و معلق ، میان تاریکی ها تلو تلو میخورند
و تنها در این روزگاران نزدیک به دو و نیم میلیارد انسان را در این تاریکی ها رها ساخته اند.

 

 

نمیدانم چرا
ولی حس میکنم از هیچ کس در زندگی ام به اندازه کشیش ها بدم نمی آید
نه آژانس یهود
نه مفتی های مفت
نه نفتی های زفت
نه کوئیلو و اشو
نه رایس و ترامپ
نه بارسا و مسی
نه کالباس و سوسیس
نه سران فتنه
نه شاهین نجفی و گلشیفته
نه حتی ترکیب ناهنجار ساسی و الکسیس

حس میکنم
همه چیز زیر سر پاپ هاست
داغ ها و درد ها ، انفجارها ، انهدام ها
همه از آستین و یقه این کشیش های سفید ترگلی بیرون میجهد

حس میکنم نشانی یک تاریخ انتقام این جاست
جنگ ها و فقرها ، عقده ها و یأس ها ، کاخ ها و کوخ ها ، سکه ها و سکس ها و سکته ها

از یهود بد سگال انتظاری نبود
اما اگر آن روزِ روز، به جای ترک زمین ایمان می آوردند این پاپ ها و کشیش ها
وای اگر این چنین معطل نمی کردند بشر را زیر دست و پای دینی منحرف و عنین و علیل
وای اگر میگذاشتند دست نبی خاتم ، دست دین حنیف برسد به دست بشر
وای اگر کتمان نمی کردند بشارت عیسی را و پشت سر او صف میکشیدند
وای اگر میفهمیدند که منحرف نشده ی این رسم آسمانی هم دیگر نمیتواند بشر آخرین را نگه دارد چه رسد به نسخه های بدلی محَرّ ف آن
وای اگر متوجه میشدند این آیین مقطعی تک چشم شده ، نمیتواند بشر دو چشم را تا نهایت هدایت گری کند

آه از این مسیحیت کور ، این آیین کر
آه از این دهن کجی وقیح به انجیل مبشر
این خزیدن زشت از گوشه میدان مباهله به کنج حسادت و ذلت
آه از این بی محلی به دعوت نبی ختمی
این بی مبالاتی در فهم عوض شدن دوران ، قد کشیدن انسان

آری ،همین است که بشر را این چنین به خاک مذلت کشیده است
این است که او را این قدر نسبت به دین افسرده و ملول کرده است
همین
دینی که دوران تاریک درست میکند
دینی که تنها با زور میتواند بماند
دینی که رقیب دانش و عقل است
دینی که رقیب تمیزی و لبخند
دینی که همدوش جهل است
دینی که رقیب عشق و ازدواج است
دینی رقیب دنبا
دین اعتراف و انگیزیسیون
دینی که مقابل ظلم طرف دیگر صورتش را به دست ظالم میسپارد
دینی رقیب غیرت و عدالت
دینی رقیب انسان

دینی که بالاخره فطرت سالم بشر دیر یا زود آن را قی میکرد
دینی که مادر تمام بی دینی های بشر امروز است
دینی که از رحم بی ازدواج دور از عقل و عاطفه اش مدرنیته متولد شد
دینی که برای بقایش هر روز چند نوبت صورتش را به زیر سیلی اربابان دنیای جدید میسپارد
دینی که برای دوامش به وصلت یهود در آمده است و آرمان آرماگدون را در چهره بوش پدر و پسر به انتظار نشسته است

 

دور شدیم
این پاپ جامانده از نجران را کدام انگیزه به سرزمین نفت و مقاومت کشانده است
نمیدانم
انگیزه های مسیحیت آویزان دستان یهود را بیش از خودش باید از یهود جستجو کرد
اما هر چه باشد روشن است که مثل همه این هزار و اندی سال نه به نفع بشر است ، نه به نفع دین
هر چه باشد ادامه همان عقب عقب رفتن های اسلاف نجرانی است

اما هر چه هست
سخت دل به هم زن است این لباس سفید ، این نماد سفید ، این پرچم سفید ، این پاپ سفید صلح آمیز
سخت مهوع است این سفیدی تصنعی سالوسی
در دوران اسارت سفیدی ها، رواج سیاهی ، تاراج بشر
آن هم در سرزمین سواد ، سرزمین جنگ ، سرزمین فقر ، سرزمین سیاه شده از غلظت حضور سفید پوستان سفید دست سفید قلب سفید منظر سفید …

اما هر چه دل به هم زن است این سفیدی و لبخند ،در این سیاه زمانه ی ماتم
سخت به دل، چسبناک می آید
او که در مقابل این سفیدی یخ ، آرام و متین نشسته است
آن سید ساده و صمیمی ، اما با وقار و با شکوه

با این عمامه سیاه سیادت، با این عبای سیاه ، این نماد سیاه ، این نشان عزا
این نشانه جنگ ، این پرچم قیام ، این سیاهی بلیغ که مقتضای حال زمانه ماست ، زمانه سرزمین سواد

سخت دلخواه آمد
این چهره غم گرفته ، این محاسن بلند بی آلایش ، این سادگی پرصلابتِ غیور
درست شبیه صورت اسلاف ، بدون شعبده مشاورهای رسانه ای
شبیه محاسن سفید پیامبر در استقامتی به طنین سوره هود
شبیه چهره تکیده علی زیر بار غم های امت
شبیه صورت پژمرده بیت الاحزانی زهرا
شبیه رنگ و روی زرد حسنین از گرسنگی های سوره هل اتی ، سوره انسان

آبرو و شرف بود این سیاهی پر بلاغت در این قاب تصویر ، این ارثیه سنگین سیادت اسلاف ، این استعاره بلند از غمی که فصل انسان است
واقعی واقعی ، دور از تمام تصنعات سنتی و صنعتی
مردمی مردمی به بلندای غم مردم عراق
مهربان مهربان ، به اندازه ی پدری بزرگ

در برابر آن سفیدی یخ ، سفیدی دوغ ، سفیدی دروغ
در برابر دروغی به بزرگی دروغ اسلاف
در برابر فریبی به شقاوت فریب اسلاف
🌿

با سلام و عرض پوزش از همه دوستان
این چند روز در گیر و گرفت بودیم و نشد آن چنان که باید بوده باشیم
نه در حضور نه در یادداشت

دیشب از باب جبران مجبور شدم بنشینم تا صبح یادداشت را تمام کنم
هر چند که باز هم آنچه که دلم میخواست از اب در نیامد

🌹

بهترین مقوله برای برندسازی، #نوشتن مستمر است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_53
#جلسه_229

⭕️ بهترین مقوله برای برندسازی، #نوشتن مستمر است

یکی از ثمرات یادداشت نوشتن مستمر، ایجاد یک ذهنیت اجتماعی از نویسنده است. این وجه یا ذهنیت حتی در بین جمع خودمان هم با مستمر نوشتن ایجاد می‌شود؛ چنانچه تا حدودی هم ایجاد شده است.

با این مستمرنویسی می‌توانیم از خودمان تصویری شفاف و روشن ارائه کنیم؛ هم در جمع خودمان و همچنین با رشد و ارتقا یافتن سطح یادداشت‌ها، در اجتماع. این مقوله که در بین تولیدکنندگان محتوا به برندسازی یا برندینگ معروف است، دارای ارزش بسیار زیادی است.
البته به خاطر هویت فردی که در فضای غرب وجود دارد تمرکز اصلی روی برند‌های شخصی است و بیشتر تلاش‌ها روی برند کردن یک شخص است.

امّا اگر همین برندسازی برای یک جمع مثلا ۳۰ نفره رخ بدهد، یعنی یک جمع ۳۰ نفره در باب یادداشت‌نویسی در مجامع عمومی معروف شوند و این جمع تمام اتفاقات جامعه را رصد کند؛ آنگاه هر کس قصد انجام دادن هر اقدامی را داشته باشد و احساس کند که از زیر ذره بین این جمع دست به قلم خواهد گذشت، دیگر به راحتی هر کاری را نمی‌کند، و به راحتی کسی جرئت چیزی گفتن یا نوشتن پیدا نمی‌کند، چرا که می‌داند اگر حرفی بزند از زیر تیغ نقد یک جمع ۳۰ نفره خواهد گذشت؛ البته این به معنای بسته شدن باب آزاداندیشی نیست؛ بلکه به معنای ارتقای سطح آزاداندیشی است که هر کس، هر چه به زبانش آمد را به عنوان تفکر و علم بیان نکند و بداند برای حرف زدن باید قواعد را رعایت کند و گرنه کسانی مچ او را خواهند گرفت.

و حال اگر کمی آرمانی‌تر فکر کنیم و این را یک هویت حوزوی بدانیم و در جامعه، حوزه با این هویت شناخته شود که اقدامی اگر صورت گیرد قطعا از دید حوزه بررسی و نقد خواهد شد.

آبادانی دنیا، هدف اصلی خلقت انبیا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#آبادانی_دنیا
#هدف_خلقت_انبیا
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_55
#جلسه_229

 

🔰آبادانی دنیا، هدف اصلی خلقت انبیا🔰

🔶دین اولا به ذات برای آبادانی دنیا آمده است و ثانیا بالعرض برای آبادانی آخرت آمده است. این گزاره برگفته شده از تفسیر مرحوم علامه طباطبایی از آیه 213 سوره بقره می باشد.
طبق آیه، مردم به صورت یک امت واحده بوده اند و سپس براساس فطرت با یکدیگر به درگیری و اختلاف پرداختند. در این هنگام، حق تعالی انبیا را مبعوث کرد تا میان آن ها در همین دنیا حکم کند و اختلاف آن ها را با عدل و قسط از بین ببرد.
🔺لذا اساسا هدف تشریع دین ایجاد یک زندگی دنیایی در تراز دینی است. لذا دین به دنبال مهندسی دنیا می باشد و اگر تمدن را بروز و ظهور عقل معاش بدانیم و بگوییم تمدن یعنی ویرایش تمام فاکتورهای حیات دنیوی، در این صورت اساسا هدف اولیه دین،ایجاد یک تمدن دینی می باشد. و ثانیا بالعرض به دنبال آبادانی آخرت هست. یعنی اساسا حکم آبادانی توسط دین به دنیا برمی گردد نه به آخرت و این حکم بالعرض و المجاز به آخرت برمی گردد. چرا که آبادانی آخرت از نتایج و ثمرات آبادانی دنیا می شود.

❇️الآية تبين السبب في تشريع أصل الدين و تكليف النوع الإنساني به، و سبب وقوع الاختلاف فيه ببيان: أن الإنسان- و هو نوع مفطور على الاجتماع و التعاون- كان في أول اجتماعه أمة واحدة، ثم ظهر فيه بحسب الفطرة الاختلاف في اقتناء المزايا الحيوية، فاستدعى ذلك وضع قوانين ترفع الاختلافات الطارئة، و المشاجرات في لوازم الحياة فألبست القوانين الموضوعة لباس الدين، و شفعت بالتبشير و الإنذار: بالثواب و العقاب، و أصلحت بالعبادات المندوبة إليها ببعث النبيين، و إرسال المرسلين.
الميزان في تفسير القرآن ؛ ج‏2 ؛ ص111

♻️اين آيه سبب تشريع اصل دين را بيان مى‏كند، كه چرا اصلا دينى تشريع شده، و مردم‏ مكلف به پيروى آن دين شوند؟ و در نتيجه بينشان اختلاف بيفتد، يك دسته به دين خدا بگروند، دسته‏اى ديگر كافر شوند، و اين معنا را اينطور بيان كرده: كه انسان- اين موجودى كه به حسب فطرتش اجتماعى و تعاونى است- در اولين اجتماعى كه تشكيل داد يك امت بود، آن گاه همان فطرتش وادارش كرد تا براى اختصاص دادن منافع به خود با يكديگر اختلاف كنند، از اينجا احتياج به وضع قوانين كه اختلافات پديد آمده را برطرف سازد پيدا شد، و اين قوانين لباس دين به خود گرفت، و مستلزم بشارت و انذار و ثواب و عقاب گرديد، و براى اصلاح و تكميلش لازم شد عباداتى در آن تشريع شود، تا مردم از آن راه تهذيب گردند، و به منظور اين كار پيامبرانى مبعوث شدند
ترجمه تفسير الميزان ؛ ج‏2 ؛ ص167

❇️و قد تبين من الآية أولا: حد الدين و معرفة، و هو أنه نحو سلوك في الحياة الدنيا يتضمن صلاح الدنيا بما يوافق الكمال الأخروي، و الحياة الدائمة الحقيقية عند الله سبحانه، فلا بد في الشريعة من قوانين تتعرض لحال المعاش على قدر الاحتياج
الميزان في تفسير القرآن ؛ ج‏2 ؛ ص130

♻️پس از آيه شريفه چند نكته روشن گرديد: اول حد دين و معرف آن و اينكه دين عبارت است از روش خاصى در زندگى دنيا كه هم صلاح زندگى دنيا را تامين مى‏كند، و هم در عين حال با كمال اخروى و زندگى دائمى و حقيقى در جوار خداى تعالى موافق است، ناگزير چنين روشى بايد در شريعتش قوانينى باشد كه متعرض حال معاش به قدر احتياج نيز باشد
ترجمه تفسير الميزان ؛ ج‏2 ؛ ص194

#حقِ_مستکبرانه

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محسن_همت
#یادداشت_40
#جلسه_229
#رسانه

#حقِ_مستکبرانه
❌سوال؟
مستکبر حق را میداند و با این حال خود را بالاتر از آن می داند یا ملاک ما او با ما برای تشخیص حق متفاوت است و او حق را چیز دیگری میداند؟
🔵پاسخ:
با چهره پردازی مستکبر تقریبا این سوال پاسخ داده می شود.
یکی از ویژگی های بارز مستکبر این است که روی حرف خودش پافشاری می کند و دیگران را در مواجهه با موضع خود میسنجد. اگر خودش را حق می داند این اشکالی ندارد؛ اما نکته اینجاست که علاوه بر اینکه گوش شنیدن حرف دیگری را ندارد، بلکه نمی گذارد حرف دیگری در صحنه بیاید و عنوان شود. بازار ذهنیت انسان ها بشدت برای وی مهم است و از آمدن حرف جدید ناراحت و عصبانی می شود. صحنه اذهان را با دیکتاتوری هر چه تمام تر مدیریت میکند. و بشدت از #روشنگری بیم دارد. به محض آمدن حرف مخالف با اشکالات روشی او را از میدان بدر می کند…
نفع او در جهل مردم است او با مردم به آنچه می خواهد میرسد به قدرت، ثروت، جایگاه اجتماعی و …
اما عصر جدید جنگ با مستکبر بسیار پیچیده تر شده چرا که جهل را بصورت علم تئوریزه کرده و به مردم می فروشد.
آنچه که بسیار عجیب است این است: که مردم برای جاهل شدنبسار تلاش می کنند و حتی پول میدهند تا مدرک بگیرند، منزلت اجتماعی پیدا کنند و… با جاهلانی روبرو هستیم که وهم عالم بودن دارند.
این یک هنر است که بتوانی جهل را تئوریزه کنی وبه عنوان علم به مردم غالب کنی
ما عرضه این را نداشتیم که علم خوب را به مردم هدیه کنیم.
سوال؟
🔆اگر پیامبر الان در ایران مبعوث میشد چه روشی را برای رساندن پیام حق به مردم ایران و دنیا انتخاب می کرد؟

#تبلیغ_کارآمد
#تبلیغ_راهبردی

#راز_یا_مسئله_بودن_شسکت_و_پیروزی_پیامبران

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_55
#جلسه_229
#راز_یا_مسئله_بودن_شسکت_و_پیروزی_پیامبران

در سوالی که مطرح شد که آیا پیامبران الهی در طول تاریخ شکست خورده اند و یا پیروز بوده اند و اگر پیروز بوده اند به معنای پیروزی جبهه حق بر باطل، این پیروزی چه ماهیتی دارد که در ظاهر خود را نمایان نکرده است؟

این دو سوال را می توان از سوالاتی دانست که بحث پیروزی انبیا را از حالت راز خارج کرده و به مسئله رسانده است. برای واضح تر شدن گزاره فوق اشاره می کنم به تبیینی که استاد رهدار از تفاوت بین راز و مسئله بیان فرمودند با این توضیح که، وقتی گزاره ای در حالت راز است در پشت ذهن می ماند و چون اجازه قرار گرفتن در جلوی ذهن ندارد و نمی توان به ابعاد مختلف آن نظر انداخت و از مبانی آن پرسش کرد، در حالت راز باقی ماند اما اگر همان گزاره در جلوی ذهن قرار گیرد و اجازه پیدا کند که به تمام ابعاد آن نظر انداخت و از همه نظرگاه ها از آن پرسش های مبنایی کرد یعنی این گزاره به حالت مسئله رسیده است.

مثال معروف این تفاوت را می توان در بحث قیام عاشورا تطبیق کرد؛ قیام عاشورا بر اساس مدل مذکور یک راز است زیرا که هیچ بحث تاریخی نسبت به واقعه عاشورا وجود ندارد، در هیچ منبعی از روایت های واقعه عاشورا بحث تاریخی جدی در فاصله زمانی شروع حرکت کاروان اسرا به شام و برگشتشان به کربلا و بعد مدینه نیامده است با اینکه در این مسیر بیش از یکماه، دو معصوم همراه کاروان بوده است و قطعا جدای از روایات مرثیه گونه، اتفاقات قابل روایت زیادی افتاده است و نظر تاریخی به آنان هویت ساز است. حتی می توان به کتب مقتل موجود مراجعه کرد متوجه خواهیم شد که اولین مقتل به نقل مشهور کتاب مقتل الحسین ابومخنف بوده که حدودا 40 سال بعد از واقعه عاشورا تدوین شده و امروز نیز در دسترس نیست و اگر مطلبی از آن اطلاع داده است تاریخ طبری است. این گونه ابهامات تاریخی و از طرفی بدیهی بودن واقعه عاشورا نشان از این دارد که بحث تاریخی و علمی از واقعه عاشورا نشده است و صرفا به صورت راز باقی مانده است.

حال چرا این اتفاق مهم تاریخی شیعه که 1400 سال است برای آن جریان ها و هویت ها ساخته و تمدنش را با شعار انتقام آن واقعه شکل داده است باید از نگاه دیگری بررسی کرد؛ اما روشن است که در تاریخ شیعه گزاره هایی به صورت سوال و بعضی در حد راز خود را حفظ کرده اند.

شاید بتوان درباره شکست یا پیروزی پروژه های پیامبران نیز اینگونه بحث کرد که سعی میگردد در فرازی دیگر این نگاه را تبیین شود.

مباحثه یادداشتی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_95
#جلسه_229
#_نوع_یادداشت: پیشنهاد

💠#مباحثه یادداشتی

#معرف_یادداشت: داشتم در این گروه گشت میزدم ، به چشمم آمد که خیلی از دوستان دارند بحث هایشان ناظر به هم میرود جلو ، اما حس کردم که این اصلا جلوی چشمماان نیست ، لذا پیشنهادی به ذهنم آمد که در ادامه تقدیم میشود:

🔹از نقائص حلقه / ناظر نبودن یادداشت ها به هم

یکی از نقص های حلقه محترم و عزیزی که داریم و دربیان دوستان مکرر می آید این است که
اعضای حلقه یادداشت های هم دیگر را نمی خوانند
ناظر به هم گفتگو نمی کنند
یادداشت ها و محتواهای یک دیگر را نقد نمی کنند
و اینگونه است که مباحثه شکل نمیگیرد
از این رو جذابیت گروه از جذابیت گروه های مباحثه محور پایین تر است
و این باعث میشود ، شوق یادداشت فروکش کند

حال آنکه اگر یادداشت ها بروند در دل همدیگر و در کار هم باشند،، فضا فضای دیگری خواهد شد
یک فضای زنده یادداشتی
یک فضای مباحثه فکری
یک فضای گفتگوی آزاد اندیشی

اما
واقعیت این است که ، همین الان در دل این گروه مباحثاتی بین دوستان در یادداشت هایشان شکل گرفته است
اما کثرت یادداشت ها شاید اجازه ندهد که سیر این گفتگو ها و مباحثاتی که در دل گروه دارد اتفاق می افتد را ببینیم

لذا خوب است که …

🔹حالا #پیشنهاد:
یک عده از دوستان این مباحثات که بعضا دارد بین رفقا انجام میشود را ببینند و در خود گروه در قالب برخی یادداشت ها گزارش کنند
یعنی در یک یادداشت نشان دهند که فلان عزیز این یادداشت را شروع کرد ، و عزیز دیگر این پاسخ را داد و عزیز سومی در این موضوع ورود دیگری کرد
و ….
——————————————————————————————-
فی الواقع الان دارد پیشنهادی برای نوع دیگری از انواع یادداشت ارائه میگردد که در جایگاه #نوع_یادداشت با هشتگ# گزارش_مباحثه در متن بازتاب پیدا میکند.
——————————————————————————————-
🔹نتایج:
این کار #باعث میشود که :
1️⃣اولا دیگرانی که در آن مباحثه نبودند ، یا حتی خود آنها که در این مباحثه بودند میتوانند این مباحثه را ببینند ، به آن بپیوندند یا ادامه دهند
2️⃣ثانیا موجب میگردد مباحثه کردن با یکدیگر در قالب یادداشت ها موضوعیت پیدا میکند .

🔹لازمه اجرایی:
1️⃣اولین لازمه این است که بتوانیم یادداشت های هم را راحت تر بخوانیم
لازم نباشد کل یادداشت را بخوانیم تا بفهمم یادداشت دنبال چیست .
خب از این رو
➖در یادداشت ها حتما تیتر اصلی و کلی داشته باشد .
➖در یادداشت ها حتما نظارت و ارتباط آن به یادداشت دیگر دوستان مشخص باشد .
➖در یادداشت ها حتما نوع یادداشت مشخص شده باشد .
➖آقا عقیل ایده ، معرف یادداشت را مطرح کردند که آن هم اگر به یادداشت ها اضافه بشود خیلی خوب است.

متعهد بودن سخته

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_39
#جلسه_229

😥متعهد بودن سخته

از الان تا نيم ساعت در حال عمل به تعهدي كه داده ام هستم.
دارم سعي میكنم يك اثری به نام يادداشت بزایم.
به هادي جوهري گفتم هادي كمك نميدونم چي بنويسم.
هادي گفت: خودم ميخواستم بحثي رو كه استاد چند جلسه پيش سر كلاس فرمودند بنويسم ولي حال نداشتم.
اينكه عدم شناخت ما از پيامبران سبب انفعال ما ميشود. وقتي ما ذهنيت صحيحی از عملكرد و سيره‌ي انبيا نداريم چگونه ميتوانيم وارث و ادامه دهنده‌ي ماموريت‌هاي ايشان باشيم.
ديدم اين بحث خيلي برام جذاب نيست.

تو فكر بودم كه يهو اميرحسين اومد كتابخونه يك سركي بكشه و خداحافظي كنه بره. براش دست تكون دادم كه بياد جلو، گفتم داداش چيكار كنم يادداشتم نمياد، نميدونم چي بنويسم يك لحظه فكر كرد گفت شما در مورد “منم بايد برم” نكته‌اي نداري. گفتم واضحه، اينا تنافي ندارند دیگه. از طرفي هم عقيل و سيد مرتضي خوب تبيين كردند. گفت احمد قوي دوباره جواب عقيل رو داده ها. عقيل ميگه مقاومت جنس و پيشرفت فصل اخيره. گفتم خوب درسته ديگه.
مكملم هستند يا مثلا مقاومت بستري براي پيشرفت هستش. يعني هر دو مهم اند اما الان بايد پيشرفت رو بولد كنيم. پيشرفت در بستر مقاومت.
امير حسين گفت خب همين خوب ديگه بنويس ميشه يادداشت.
پیشرفت اسلامي با پیشرفت غربي خيلي فرق دارد و فقط در لفظ باهم مشترك‌اند.
در گام دوم ما بايد با قيام و مقاومت به پيشرفت اسلامي برسيم. به تعبيري مي‌توان گفت كه پيشرفت موضوعيت دارد و مقاومت طريقيت.

نيم ساعتتم تموم شد.
سنگيني تعهد و بار روانيش از كاري كه تعهد داده‌ام بيشتر است.

ظرفيت فحش خوري لازمه كار اجتماعي

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_147
#جلسه_229

☑️ ظرفيت فحش خوري لازمه كار اجتماعي

☑️ #معرف_يادداشت: ذيل بحث #ويژگي_هاي_مستكبر پنجمين ويژگي او اين بيان مي شود كه (مستكبر ولي خدا را جاه طلب معرفي مي كند)
»باني و رهبر دعوت توحيد را داراي انگيزه‌هاي جاه‌طلبانه و سودجويانه معرفي مي‌كند و بدين‌وسيله و نيز با تكيه بر سنت‌هاي كهنه و پوسيده كه يك‌سره پيرايه‌هاي نظم مسلط است از كاربرد و نفوذ دعوت توحيد در ميان مردم مي‌كاهد :
قٰالُوا أَ جِئْتَنٰا لِتَلْفِتَنٰا عَمّٰا وَجَدْنٰا عَلَيهِ آبٰاءَنٰا وَ تَكونَ لَكمَا اَلْكبْرِيٰاءُ فِي اَلْأَرْضِ وَ مٰا نَحْنُ لَكمٰا بِمُؤْمِنِينَ ﴿يونس‏،78﴾
ذيل اين بحث اين نكته توسط استاد مطرح شد كه «ولي خدا هميشه تنها مي ماند» و در ادامه اين بحث، اين نكته را فرمودند كه اگر كسي ظرفيت فحش خوري ندارد كار بزرگ تعريف نكند! در اين يادداشت به اين #ظرفيت_فحش_خوري به عنوان يكي از لوازم كار اجتماعي كردن مي پردازيم.

🔺 وقتي كه انسان مي خواهد كار بزرگي انجام بدهد، آن كار حتماً خيلي ها و خيلي از كارها را مجبور است نفي كند؛ و اين نفي حتماً با منافع عده اي درگير مي شود؛ يكي از مهم ترين حربه ها براي جلوگيري از بالا آمدن يك رقيب در فضاهاي غير اخلاقي #اتهام_زني است؛ لذا پر تكرار ترين سخناني كه قرآن از مقابله ها با انبياء ذكر مي كند همين #اتهام_زني به آن هاست، كه آن ها را ديوانه و سحر شده و … مي ناميدند تا مردم سمت آن ها نروند.
كَذٰلِكَ مٰا أَتَي اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاّٰ قٰالُوا سٰاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿الذاريات‏، 52﴾
إِنَّ هٰذٰا لَسٰاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿الأعراف‏، 109﴾ ﴿الشعراء، 34﴾
قٰالَ اَلْكٰافِرُونَ إِنَّ هٰذٰا لَسٰاحِرٌ مُبِينٌ ﴿يونس‏، 2﴾ ﴿ص‏، 4﴾
قٰالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ اَلَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿الشعراء، 27﴾
وَ يَقُولُونَ أَ إِنّٰا لَتٰارِكُوا آلِهَتِنٰا لِشٰاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿الصافات‏، 36﴾
🔺 انبياء الهي هميشه توسط جبهه مقابلشان مورد اتهام هاي متعددي قرار مي گرفتند، اگر انبياء مي خواستند در مقابل اين اتهام پراكني دشمنانشان منفعل شوند و از صحنه به در روند، هيچ وقت كار #جبهه_حق به پيش نمي رفت؛ چون ساده ترين كارها براي از ميدان به در كردن رقيب همين تهمت پراكني عليه اوست.
🔺 اين رذيله اخلاقي فقط در صحنه هاي مقابله با دشمنان نيست، بلكه هر كسي در يك محيط اجتماعي بخواهد كار مهمي انجام دهد، به صورت اغلبي مورد اتهام هايي قرار مي گيرد، و يا لا اقل فحش هايي به سمت او روانه مي شود، يا لا اقل تير انتقادهاي محيطي به سمت او روانه خواهد شد؛ اگر كسي سينه اي گشاده نداشته باشد كه بتواند اين سختي هاي كار را تحمل كند؛ نمي تواند ميان داري و سنگ صبوري صحنه را داشته باشد و نمي تواند كار را به پيش ببرد.
🔺 گاهي با وجود اينكه سخت مشغول كار هستي، چشم باز مي كني مي بيني همه انتقادهاي صحنه به سمتت روانه شده است؛ و فحش است كه نثارت مي شود؛ اگر #ظرفيت_فحش_خوري نداشته باشي، نمي تواني صحنه را به پيش ببري.
🔺 گاهي سخت مشغول كار هستي، و اين سخت مشغول بودن تو را از عيب هايت غافل مي كند، و اين غفلت كم كم به #خود_بي_نقص_پنداري مي كشد و به همين دليل #ظرفيت_فحش_خوري تو پايين مي آيد و در مقابل انتقادات واقعي صحنه مقاومت بي خود مي كني؛ چون يك #خود_بي_خود مياندار صحنه شده است؛
🔺 اين بيان كه اگر #ظرفيت_فحش_خوري نداري كار تعريف نكن! يك راهبرد اساسي و يك الگوي مديريتي كاربردي براي از آب در آوردن كارهاي اجتماعي، مخصوصاً كارهاي تأسيسي است.
🔺 اگر براي خدا كار كنيم خدا قول داده است كه خودش از مؤمنين دفاع مي كند؛ ما وظيفه دفاع از خودمان نداريم، اگر مؤمن باشيم و مؤمنانه حركت كنيم؛ خدا به صحنه مي آيد و از ما دفاع مي كند:
إِنَّ اَللّٰهَ يُدٰافِعُ عَنِ اَلَّذِينَ آمَنُوا ﴿الحج‏، 38﴾
🔺 البته در مقابل ديگر مؤمنان ما وظيفه داريم كه يك كار خدايي انجام دهيم آن هم اينكه از آن ها در مقابل تهمت ها و انتقادهاي نابجا دفاع كنيم؛ برتري مؤمني كه در جامعه حضور اجتماعي دارد، #ولي_خدا است، لذا بالاترين وظيفه دفاعي ما دفاع از ولي الله است؛ و البته بالاترين كسي كه به هيچ وجه نبايد در موضع دفاع از خود برود نيز همين ولي اللهي است؛

استکبار نظام سلطه، تکبّر سلطه‌طلبان نظام

#امید_فشندی
#یادداشت_107
#جلسه_229
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

💡 استکبار نظام سلطه، تکبّر سلطه‌طلبان نظام

خوی استباریِ نظام سلطه البته که همواره در پی تضعیف و نابودی نظام اسلامی بوده و هست، اما آفت دیگری که هم‌پای نظام سلطه پیش آمده، تکبّر و تفرعن برخی اشخاص (اصطلاحا هیئت امنای نظام) و نهادهای انقلابی است که خط و خویش را برتر از مردم می‌بینند و خود را قیّم و ارباب مردم می‌دانند….

این‌که دشمن بیرونی را بیش از موانع درونی قدر می‌دهیم به همان آفتی برمی‌گردد که پیش‌تر اشاره شد: نقطه‌ی آغاز قیام را در بیرون خویش جسته‌ایم نه در درون … جهاد اصغر را سترگ‌تر از جهاد اکبر شمرده‌ایم.

پاپ فرانسیس کیست؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_56
#جلسه_229

#فرانسیس_و_تابو_شکنی
#مسیحیت_تبشیری

🔸پاپ فرانسیس کیست؟

خورخه ماریو برگولیو 84 ساله رهبر کلیساهای کاتولیک جهان که ابتدا دیپلم رشته شیمی را گرفت و سپس به مدرسه علوم دینی رفت بعدها لیسانس فلسفه را از کالج ماکسیموسن خوزه اخذ کرد و درکالج
اینما کولادا به تدریس ادبیات و روانشناسی پرداخت و در همان سال ها مطالعات الهیات خود را به اتمام رساند و به مقام
استادی الهیات دست یافت .

🔸فرانسیس وکلیسا

او در سال 1992 به عنوان دستیار اسقف بوینوس آیرس پذیرفته شد و در سال1998 خود مقام سراسقفی آنجا شد ونمایندگی کلیسای کاتولیک شرقی در آرژانتین را گرفت.

وی درسال 2001 به مقام کاردینالی (عالی ترین مقام دینی بعد از پاپ در کلیسای کاتولیک) شد.

⛪️نهایت درسال2013 با استعفای پاپ بندیکت شانزدهم به عنوان پاپ انتخاب شد و لقب فرانسیس را که برگرفته از قدیس فرانسیس آسیزی ایتالیای که حامی فقرا بود را برای خود برگزید.

🔸پاپ فرانسیس وجذابیت های منحصر به فرد خود

پاپ فرانسیس که خود را حامی فقرا می داند .
🔺اولین پاپی است که علاقه خود را به رقص #تانگو ابراز کرده وگفته در جوانی تانگو می رقصیده.

🔺فرانسیس در شب گزینشش به عنوان پاپ بر خلاف سنت کلیسا به جای استفاده از تشریفات و ماشین مخصوص بدون همراه و با اتوبوس در مراسم حاضر شد که این حرکت او بازتاب های زیادی داشت و او را به عنوان پاپ بی پیرایه به دنیا معرفی کرد.

🔺او در یک سخنرانی خود اعلام کرد: کلیسا دیگر به برزخ اعتقاد ندارد چون این اعتقاد با عشق الهی در تعارض است
🔺او خیلی از آموزه های تورات و انجیل را متعصبانه و غیر علمی بیان کرد او داستان نوح و پیدایش 7آسمان را یک دروغ می داند و معتقد است این داستان ها با مباحث علمی روز دنیا همخوانی ندارد .
او انجیل را یک کتابی زیبا می داند که در بعضی از بند ها بندگان را به تعصب دعوت می کند او نظرش بازبینی این قسمت های انجیل است .

🔺او اولین پاپی است که اعلام کرده آرزو دارد روزی یک زن پاپ شود.

🔺فرانسیس به اقلیت های جنسی و همجنس گرایان نگاه های منحصر به فردی دارد وبه عنوان یک پاپ درخواست قانونی شدن رابطه آنها را از دولت خواسته(پاپی جون به بروبچ همجنس باز خیلی حال داده که از حد شمارش خارجه)

🔺او در چندین سخنرانی خواهان لغو مجازات اعدام شد.

🔺فرانسیس پاپی است که اجازه نمی دهد انگشتر او را ببوسند(سنت کلیسا)

🔺او در یک اقدامی عجیب پای رهبران سودان را بوسید تا به جنگ داخلی بازنگردند.

🔺فرانسیس تنها پاپی است که تا بحال از خودروی ضد گلوله استفاده نکرده

🔺وی شخصا برای اطعام فقرا اقدام می کند و به صحنه می رود.

🔺بزرگوار در یک سخنرانی افراد آتئیست را حقیر نمی شمارد ومعتقد است ایمان با عشق را باید جدا کرد و رحمت خدا شامل آتئیست های مهربان هم می شود.

این ها چند دلیل از دلایلی است که باعث شده تا به او لقب
#هپی_ترین_رهبر_مذهبی_جهان
و
#لیبرال_ترین_پاپ_تاریخ
را بدهند.

پاپ فرانسیس

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_41
#یادداشت_42
#یادداشت_43

#جلسه_229
#جلسه_230
#جلسه_231

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب پاپ فرانسیس اخیرا و در سال 1399 هجری شمسی و 2021 میلادی به کشور عراق سفر کرده و با حضرت آیت الله العظمی سیستانی ( حفظه الله ) دیدار کرده است.

برخی تحلیل گران این دیدار را یک دیدار « تاریخی » عنوان کرده اند. چه این توصیف را صحیح بدانیم و چه ندانیم جا دارد نگاهی به بستر تاریخی این رخداد داشته باشیم، تا ببینیم حتی اگر وصف تاریخی برای این ملاقات صحیح باشد در امتداد چه وقایعی و ذیل چه هویت هایی این رخداد صورت گرفته است.

البته پیش از این شایسته است از همین منظر شهر مقدس و عظیم الشلان نجف اشرف را که این دیدار در آن رخ داده است مورد توجه قرار دهیم. این شهر مدفن وصی آخرین پیامبر خدا(ص) است. مردی که تمام عمر خویش را به اقامه ی مجاهدانه ی توحید پرداخته است. از دوران مبارزات مکی و مدنی در عهد رسول الله (ص) گرفته تا دوران 5 ساله ی حکمرانی وی.

در کارنامه ی زندگی 63 ساله ی آن مرد بزرگ اعمال بزرگ و تاریخ سازی به چشم می خورد از قبیل: اجابت دعوت پیامبر خاتم (ص) در دعوت عشیرة الاقربین و قیام برای نصرت ایشان، مقاومت در دوران تحریم شعب ابیطالب، امداد به هجرت رسول خدا (ص)، نبرد تعیین کننده در جنگ بدر و احزاب و فتح خیبر ( قلعه ی نفوذ ناپذیر یهودیان در اطراف مدینه )، و حضور فعال در فتح مکه و شکستن بت های داخل کعبه .

و همین طور حکومتی اصلاح گر و عدالت گستر و به دور از ظلم و تبعیض که با تمامی مظاهر فساد و موانع زندگی سعادتمندانه ی بشری سر ستیز داشته است و سه نبرد بزرگ را فاتحانه پشت سر گذاشته است.

نبرد با معاویة بن ابیسفیان که حکومتی مفسدانه بر اساس زر و تزویر داشت و حاضر به همکاری در حکومت عدالت گستر نبود.

نبرد با متنفذین اجتماعی و ثروتمندانی که جریان بدون تبعیض را نمی پذیرفتند

و نبرد با کج فهمانی که با بی خردی در همه ی برهه ها عملا مانع گسترش حق می شدند و نهایتا رو به تکفیر و کشتار و ظلم به نام دین آوردند.

دوران وصایت این ولیّ تامّ الهی با ترور وی توسط برخی از همین دشمنان در حالی به پایان رسید که او گام های مهمی را برای اصلاح زیر ساخت های اجتماعی ناظر به سعادت بشر برداشته بود و جریان اجتماعی عمیقی که امروزه آن را با نام « شیعه » می شناسند بنیان نهاده بود و خط مشی همیشگی اصلاح و عدالت گستری و پی ریزی حیات سعادتمندانه ی بشری را تعیین فرموده بود.

نجف اشرف که جناب پاپ بر آن وارد شدند مدفن چنین مردی است. و اساسا تجمع شیعیان در آن شهر برآمده از ارادت تاریخی و جاودانه ی ایشان است به سیدالاوصیاء (ع) و مشی و مکتب حق گستر وی.

هویت شیعی اگر چه در حیویت و زنده بودن خویش با فراز و نشیب همراه بوده است اما همواره دارای این قهرمانان و این آرمان ها و اهداف و ارزش ها بوده است، به همین منظور همواره توسط قدرتمندان مفسد مورد شدید ترین فشار ها و ظلم ها قرار می گرفته و همواره تلاش می شده تا تعالیم اصلاح گرانه ی شیعی به مرحله ی ابراز نرسند و هر گاه بروزی از این تعالیم سر میزده مورد سرکوب قرار می گرفته است.

کاستی ها و نارسایی هایی نیز در طول تاریخ برای این هویت پدید آمده بود، عدم دسترسی آنان به حکومت و تجربه ی حکمرانی، و عدم تطبیق و مساله شناسی و تحقیق ناظر به اصلاح حیات اجتماعی در بسیاری از تلاش های علمی علمای شیعه در سالیان دراز، و برخی تجارب شکست خورده در بستر اقدامات و مبارزات اصلاح گرانه ی اجتماعی صد و پنجاه سال اخیر همه و همه وضعیت خاصی را برای این جریان در کمتر از صد سال گذشته پدید آورده بود.

شکست جریانات اسلامی در واقعه ی انقلاب مشروطه که عملا به رهبری مرحوم آخوند خراسانی (رحمت الله علیه ) حرکت می کردند، به نحوی که هم مرحوم شیخ فضل الله نوری به شهادت رسید و هم مرحوم آخوند ترور شدند از جمله مسائل مهمی بود که روحانیت به پا خاسته ی نجف را از سیاست دور کرد و انزوا و گوشه گیری سرسختی را بر ایشان تحمیل کرد.

از طرفی جنگ های جهانی اول و دوم وضعیت بسیار خاص و جدیدی را بر ممالک اسلامی و امت اسلامی تحمیل کرد، شکاف های گسترده و سیطره ی عملی بیگانگان و کفار بر سرنوشت مسلمین و خصوصا شیعیان پدید آمد.

برخی قیام های ضد استعماری علمای عراق با شکست مواجه شد و رهبران آن ها به بلاد دیگر تبعید شدند.

در ایران هم رضاخان قلدر در طمع توسعه ی غربی کمر به محدودیت های دین بسته بود، او تلبس به لباس روحانیت را ممنوع کرد و در صدد تعطیلی حوزه های علمیه برآمد الگوها و ساختار های اداری غربی را بدون وجود هیچ نوع ما بازایی در ایران برپا ساخت و علوم لازم برای اداره ی آن ساختارهای نا مرتبط را نیز وارد کرده بود. مراسمات مذهبی را ممنوع کرده، به ترویج مظاهر غیر دینی می پرداخت و حجاب را نیز ممنوع کرده بود، او حتی قیام مومنین و علمای مشهد را در حرم مطهر رضوی به گلوله بست و واقعه مسجد گوهر شاد را پدید آورد.

وضعیت شیعیان در کشور هایی از قبیل لبنان و سوریه و حجاز و … هم بهتر از این نبود. در بسیاری از نقاط شیعیان اقشاری ضعیف نگه داشته شده بودند و در امور مناطق خودشان هیچ نوع دخالت تعیین کننده ای نداشتند. حتی اموری از قبیل داشتن مراکز تعلیم دینی و .. نیز بسیار برایشان سخت و ناممکن بود.

بعد از آن نیز دولت های ضعیف و دست نشانده در اکثر ممالک اسلامی بر سر کار آمدند و همان سیاست های دین زدایانه را پیش گرفتند. تجارب گذشته، اکثریت علما و به تبعشان شیعیان را از دخالت در امور سیاسی و قیام علیه این وضعیت منع می کرد. برخی از آن ها تنها به همین که حاکم کشورشان ولو اسما شیعه باشد بسنده کرده بودند و همین را مغتنم میشمردند و قیام علیه او را از دست دادن همین منفعت حداقلی می دانستند.

در این میان انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(رحمت الله علیه ) و پس از آن تشکیل نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت اسلامی که بر محور ولایت فقیه و فقه شیعی اداره می شد تحولی بزرگ و تاریخی را رقم زد که جمیع مناسبات پیش از خود را دگرگون کرد. استمرار و بقای این حکومت، فائق آمدنش بر چالش های طاقت فرسای متعدد و در عین حال پیشرفت چندین جانبه، و افزایش روز افزون جنبه های مختلف قدرت او به کلی جایگاه شیعه را تغییر داد.

این انقلاب به « هویت شیعی» اقتدار بخشید و بذر امید و اعتماد به نفس را در دل اقشار مختلف شیعی در جهان کاشت و نقطه ای شد برای آغاز تغییرات مهم در چگونگیِ بودنِ شیعیان در جهان.

ترس از مبتلا شدن به آنچه بر سر حکومت پهلوی آمد باعث شد تا حتی معدود علمایی که بیم اقدام به قیام از ایشان میرفت به بیرحمانه ترین شکلی کشته شوند. مرحوم شهید سید محمدباقر صدر (ره) مثال خوبی بر این موضوع هستند.

پروفسور رشید بن عیسی دانشمند و متفکر مسلمان و الجزایری الاصل معروف که اندکی پیش از انقلاب اسلامی و در خلال آشنایی با حضرت امام خمینی (ره) در پاریس به مذهب شیعه مشرف شده است در تحلیل این تغییر به طور مکرر در سخنرانی های خویش مطلبی به این مضمون را می گوید که : « من پیش از انقلاب اسلامی یک بار به عراق سفر کرده بودم، اما در آن زمان هیچ گاه متوجه نشدم که اساسا مذهبی به نام تشیع در این کشور وجود دارد. »

اقدامات متعددی برای جلوگیری از این ارتقای طوفانی هویت شیعی شکل گرفت، از اقدام به تحریف شیعه، استفاده از برخی تعصبات کور، دامن زدن به اختلافات مذهبی و … گرفته تا اقدامات سختی از قبیل نبرد نظامی 8 ساله با ایران، جنگ 33 روزه با حزب الله لبنان و.. تا اینکه در سال های اخیر پس از برکناری صدام از حکومت عراق و اشغال عراق توسط نیروهای تروریستی ایالات متحده، و شکست های سیاسی متعدد دولت ایالات متحده از جمهوری اسلامی و جریانات همگرا با او در عرصه ی سیاست عراق، گروهک تروریستی تکفیری داعش به جان این منطقه افتاد.

اولین اقدامات این گروهک از دشمنی بسیار سرسختانه ی این گروه با شیعیان حکایت میکرد، نبش قبر مطهر صحابی بزرگ امیرالمومنین (ع) ، حجر بن عدی، و تخریب بارگاهش پیام بسیار واضحی داشت. شهرهای زیارتی شیعیان که مرقد امامان معصوم ایشان است، هدف قرار گرفته بودند، زینبیه در سوریه، سامرا و کاظمین در عراق و اندکی بعد کربلای معلی در معرض تهدید بودند، به گونه ای که شهر سامرا به کلی به منطقه ای نظامی و خالی از سکنه تبدیل شده بود و از همه مهمتر این بود که این اتفاقات با سرعت بسیار بالایی رخ میدادند و دارایی ها و اقتدارات جرایانات شیعی در عراق و سوریه توان مقابله با این هجوم را اصلا نداشتند.

اگر این روند ادامه پیدا میکرد به یقین شهرهای عراق یکی پس از دیگری تصرف شده، اعتاب مقدسه ویران میگشتند، حوزه های علمیه با خاک یکسان میشدند و علما و شیعیان جملگی به شهادت میرسیدند. همان گونه که بر بسیاری از شیعیان عادی نیز تنها به جرم شیعه بودن همین آمد.

در این میان، به میدان آمدن قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران به فرمان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی)، در کنار نیروی انسانی به پا خاسته از میان شیعیان لبنان و پاکستان و افغانستان و .. و همچنین شیعیان عراق ذیل فتوای مهم حضرت آیت الله العظمی سیستانی ( مد ظله العالی) و به فرماندهی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و دیگر فرماندهان ارزشمند این جریان، ورق را به کلی برگرداند و امنیت و ثبات این منطقه را تضمین نمود، اعتاب مقدسه از گزند تعرض در امان ماندند و بار دیگر هویت پر افتخار و مقتدر شیعه اعتلایی مجدد را در خود حس کرد.

هزینه های هنگفتی که ظالمان، استعمارگران و خونخواران بین المللی برای پیروزی در این منطقه کرده بودند و بی نتیجه مانده بود باعث شد تا راه حلی جز ترور وحشیانه و به شهادت رساندن سرداران خدوم و محبوب مردم مظلوم این منطقه پیش روی خود نمیدیدند و دست خود را به خون ایشان آلودند. جنایتی که اولین واکنش به آن قیام عمومی مردم در تشییع جنازه ی آنها و مورد حمله قرار دادن بزرگترین پایگاه نظامی آن ها در منطقه و تصویب شدن غیر قانونی بودن حضورشان در کشور عراق بود.

و اینک بعد از گذشت حدود یکسال از این آخرین وقایع، و در این بستر تاریخی، ملی، مذهبی و هویتی، جناب پاپ فرانسیس به عراق سفر کرده اند و پر بازتاب ترین اتفاق سفرشان که برخی آن را تنها دلیل آن سفر نیز گمانه زنی کرده اند تشرف به نجف اشرف و دیدار با مرجعیت شیعه یعنی حضرت آیت الله العظمی سیستانی ( حفظه الله ) بوده است.

اتفاقی که امید است دارای پیامدهای روشن مذهبی و ذیل تعلیم نجات بخش قرآنی « قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا » که به معنای گسترش عبودیت الله و پرهیز از طواغیت است باشد.

آبادانی دنیا، هدف اصلی خلقت انبیا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#آبادانی_دنیا
#هدف_خلقت_انبیا
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_55
#جلسه_229

 

🔰آبادانی دنیا، هدف اصلی خلقت انبیا🔰

🔶دین اولا به ذات برای آبادانی دنیا آمده است و ثانیا بالعرض برای آبادانی آخرت آمده است. این گزاره برگفته شده از تفسیر مرحوم علامه طباطبایی از آیه 213 سوره بقره می باشد.
طبق آیه، مردم به صورت یک امت واحده بوده اند و سپس براساس فطرت با یکدیگر به درگیری و اختلاف پرداختند. در این هنگام، حق تعالی انبیا را مبعوث کرد تا میان آن ها در همین دنیا حکم کند و اختلاف آن ها را با عدل و قسط از بین ببرد.
🔺لذا اساسا هدف تشریع دین ایجاد یک زندگی دنیایی در تراز دینی است. لذا دین به دنبال مهندسی دنیا می باشد و اگر تمدن را بروز و ظهور عقل معاش بدانیم و بگوییم تمدن یعنی ویرایش تمام فاکتورهای حیات دنیوی، در این صورت اساسا هدف اولیه دین،ایجاد یک تمدن دینی می باشد. و ثانیا بالعرض به دنبال آبادانی آخرت هست. یعنی اساسا حکم آبادانی توسط دین به دنیا برمی گردد نه به آخرت و این حکم بالعرض و المجاز به آخرت برمی گردد. چرا که آبادانی آخرت از نتایج و ثمرات آبادانی دنیا می شود.

❇️الآية تبين السبب في تشريع أصل الدين و تكليف النوع الإنساني به، و سبب وقوع الاختلاف فيه ببيان: أن الإنسان- و هو نوع مفطور على الاجتماع و التعاون- كان في أول اجتماعه أمة واحدة، ثم ظهر فيه بحسب الفطرة الاختلاف في اقتناء المزايا الحيوية، فاستدعى ذلك وضع قوانين ترفع الاختلافات الطارئة، و المشاجرات في لوازم الحياة فألبست القوانين الموضوعة لباس الدين، و شفعت بالتبشير و الإنذار: بالثواب و العقاب، و أصلحت بالعبادات المندوبة إليها ببعث النبيين، و إرسال المرسلين.
الميزان في تفسير القرآن ؛ ج‏2 ؛ ص111

♻️اين آيه سبب تشريع اصل دين را بيان مى‏كند، كه چرا اصلا دينى تشريع شده، و مردم‏ مكلف به پيروى آن دين شوند؟ و در نتيجه بينشان اختلاف بيفتد، يك دسته به دين خدا بگروند، دسته‏اى ديگر كافر شوند، و اين معنا را اينطور بيان كرده: كه انسان- اين موجودى كه به حسب فطرتش اجتماعى و تعاونى است- در اولين اجتماعى كه تشكيل داد يك امت بود، آن گاه همان فطرتش وادارش كرد تا براى اختصاص دادن منافع به خود با يكديگر اختلاف كنند، از اينجا احتياج به وضع قوانين كه اختلافات پديد آمده را برطرف سازد پيدا شد، و اين قوانين لباس دين به خود گرفت، و مستلزم بشارت و انذار و ثواب و عقاب گرديد، و براى اصلاح و تكميلش لازم شد عباداتى در آن تشريع شود، تا مردم از آن راه تهذيب گردند، و به منظور اين كار پيامبرانى مبعوث شدند
ترجمه تفسير الميزان ؛ ج‏2 ؛ ص167

❇️و قد تبين من الآية أولا: حد الدين و معرفة، و هو أنه نحو سلوك في الحياة الدنيا يتضمن صلاح الدنيا بما يوافق الكمال الأخروي، و الحياة الدائمة الحقيقية عند الله سبحانه، فلا بد في الشريعة من قوانين تتعرض لحال المعاش على قدر الاحتياج
الميزان في تفسير القرآن ؛ ج‏2 ؛ ص130

♻️پس از آيه شريفه چند نكته روشن گرديد: اول حد دين و معرف آن و اينكه دين عبارت است از روش خاصى در زندگى دنيا كه هم صلاح زندگى دنيا را تامين مى‏كند، و هم در عين حال با كمال اخروى و زندگى دائمى و حقيقى در جوار خداى تعالى موافق است، ناگزير چنين روشى بايد در شريعتش قوانينى باشد كه متعرض حال معاش به قدر احتياج نيز باشد
ترجمه تفسير الميزان ؛ ج‏2 ؛ ص194

تصویر برساخته ای که از انبیا در اذهان شکل گرفته معلول چیست؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_61
#جلسه_228

تصویر برساخته ای که از انبیا در اذهان شکل گرفته معلول چیست؟

وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا لِيُطاعَ بِإِذنِ اللَّهِ ۚ وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَموا أَنفُسَهُم جاءوكَ فَاستَغفَرُوا اللَّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوّابًا رَحيمًا﴿۶۴﴾ سوره مبارکه النساء

برادر #حمزه_وطن_فدا میفرمایند که قاطبه ی انبیا -علی نبینا و آله و علیهم السلام- انسان های معنوی و خوبی بودند شبیه همین علمای معنوی و اخلاقی خودمان که مردم را به ترک دنیا و نماز و روزه دعوت می کرده اند؛ خوب طبیعی است که این دعوت جذابیتی ندارد و اساسا این دعوت قرار نیست حیات مادی دنیایی را ویرایش کند و… . الا چندتایشان مثل حضرت یوسف ، حضرت موسی در دوران مبارزه و شاید حضرت سلیمان و داود؛ حتی در مورد نبی اکرم ص هم قرائت غالب همین است ( که البته درس #فقه_حکومتی ظاهرا این تصویر را کمی تغییر داده).
با این همه بعد از هزاران سال که این روش غیر تمدنی بر حرکت کلی انبیا حکم فرما بود یک آقای #خمینی از راه رسید و مطرح کردن شعارهایی مثل عدالت ، آزادی و جمع دنیا و آخرت توانست #اراده_ملی را پای کار آورده و مسیر مغلوبه را تغییر جهت دهد!

🔸شاید گفته شود عدم تقریرهای فاخر و عمیق از ماهیت نبوت باعث شده که ما این قدر انبیا را انسان های غیر تمدنی تحلیل کنیم؛ ولی به نظر می رسد که مساله ساده تر از این حرفهاست!
اتفاقا تمام تلاش #سید_علی_خامنه_ای در #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی این است که به همه نشان بدهد که این تصویر معهود از انبیا و مدل هدایتیشان حتی با ظواهر و تصریحات قرآنی ناسازگار است! اصلا شاید بتوان گفت که شق القمر آقای خامنه ای این است که این عینک کج بینی را از چشم مخاطب برداشته تا او بدون انبوهی از مرتکزات انحرافی تلنبار شده در ذهنش بتواند با متن #وحی ارتباط بگیرد! و الا استظهارهای ایشان از متن خیلی پیچیده و عجیب و غریب نیست !

پ ن : در این جا دو بحث را باید از هم تفکیک کرد :
1. بحث کارآمدی مدل هدایت و جذاب بودن دعوت انبیا و معنای جذابیت دعوت های فطری
2. رویکرد حکومتی (تمدنی) داشتن انبیا
به نظر می رسد اثبات رویکرد تمدنی داشتن انبیا اصلا به این معنا نیست که مدل دعوت و محتوای دعوت انبیا به دعوت پیامبران مدرنیته و جذابیت های آن شباهت باشد!

ظرفیت شخصی نبی موثر در مدیریت و رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محسن_همت
#یادداشت_38
#جلسه_228

ظرفیت شخصی نبی موثر در مدیریت و رهبری

موفقیت یک حرکت اجتماعی در هر عصر و زمانه ای ریسه در دو امر دارد
رهبر
پیروان

اگر یکی از این دو درست عمل نکنند آن حکت به خوبی شکل نمی گیرد و ادامه پیدا نمی کند و در اصطلاح حلقه کلامی ما موفق نمی شود.
سوال اول: این درست است که همه پیامبران بهترین های تقوایی امت خویش از حیث تقرب به خداوند متعال بودند. اما آیا خدای متعال با توجه به ظرفیت های موجود در شخص نبی راهبرد تبلیغ و هدایت را انتخاب می کند؟ یا نظمی در عالم تکوین است که پیغمبری آماده تا حرفی ز حروف الفبا را در خلقت تعلیم دهد؟
آیا ظرفیت رهبری همه پیمبران به یک اندازه بوده یعنی اگر حضرت ختم مرتبت در زمان حضرت موسی بود دقیقا صحنه را همان طور رهبری و مدیریت می کرد که حضرت موسی پیش برده؟

بنده فکر می کنم پیامبر موفق تر می شد. چون نبی اکرم ص تقرب بیشتری دارند

سوال دوم: این درست است که نبی از حانب خدای متعال است و چون احتمال موفقیت وجود دارد خدا به پیمبری بر می گزیندش وگرنه کار عبس و بیهوده است.
البته در صورت اطاعت و بصیرت پیروان. و بقول آقا اگر پیوان هر نهضت اسلامی دو ویژگی داشته باشند آن نهضت قطعا پیروز است؛ ایمان و صبر.
☘️

سخن از شکست یا موفقیت یک حرکت است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_52
#جلسه_228

⭕️ وقتی سخن از شکست یا موفقیت یک حرکت است، قبل از آن باید یک بحث مبنایی به میان بیاید؛ اینکه اساسا سنجه‌ی ما برای موفقیت یا شکست آن حرکت چیست؟ و هنگامی که به این سوال پاسخ داده شود، بیشتر اختلاف نظرها حل می‌شود و اگر هم حل نشد، سخن بر روی بحث مبنایی‌تری می‌رود که همان بحث سنجه‌ی موفقیت است.

⭕️ در یادداشت قبل اشاره‌ای شده بود به اینکه شاید نارسایی تاریخی برای ما وجود دارد که حرکت انبیاء را مختوم به شکست می‌بینیم؛ در راستای آن‌جا می‌توان همین بحث را داشت؛ که اساسا سنجه‌ی شما چیست که آن حرکت را مختوم به شکست می‌دانید؟ موفقیت یا شکست را چه چیزی می‌پندارید که در مقام مقایسه حرکت انبیا با آن، حکم به عدم موفقیت انبیا می‌کنید؟

⭕️ در راستای همین پاسخ به شکست خوردن طرح و حرکت انبیا در یادداشت قبل؛ می‌توان بحث را این گونه پی‌گرفت که چرا شما حرکت و طرح انبیا را تمام شده می‌پندارید؟ چرا این حرکت ممتد که از ابتدا شروع شده است را فکر می‌کنید تمام شده است و به پایان رسیده است و بعد می‌گویید شکست خورده است؟ چرا خود را داخل در این حرکت احساس نمی‌کنید؟ شاید اساسا قرار بوده است تا همین‌ اندازه پیشرفت کنیم و تا همین حد که این روزها به آن رسیده‌ایم مقصود بوده است و هنوز حرکت به پایان نرسیده است که بخواهیم کل آن را ارزیابی کنیم و حکم به عدم موفقیت کنیم.

⭕️ اگر هم قرار است تا نیمه‌های راه را که آمده‌ایم ارزیابی کنیم، نباید توقع تمام کردن کار را از حرکت داشته باشیم و بگوییم چون نتوانست کار را تمام کند و تمام طرح را اجرا کند، پس شکست خورد. مانند نگاهی که حضرت آقا در انسان ۲۵۰ ساله دارند، ما هم نگاهی به کل انبیا داشته باشیم؛ تمام انبیا در حال پیش‌برد یک پرژه هستند که اگر بخواهیم بهتر بگوییم؛ یک پیامبر به درازای تاریخ در حال پش‌برد طرح دین است.

در مدح یادداشت نویسی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#یادداشت_نویسی
#عقل_پشت_قلم
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_53
#جلسه_228

در مدح یادداشت نویسی
🔰1-عقل پشت قلم🔰

مَن أكثَرَ الفِكرَ فيما تَعَلَّمَ أتقَنَ عِلمَهُ ، و فَهِمَ ما لَم يَكُن يَفهَمُ.
امام على عليه السلام : هر كه در آموخته هايش زياد بينديشد، دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمى فهميده است بفهمد.

از ثمرات فکر در دانسته ها دو چیز می باشد، 1-اتقان ما یعلم و 2-افهام ما لایعلم
اما مسئله ای که مورد نظر می باشد این است که چگونه باید موتور ذهن را روشن کرد و در باب دانسته های خویش، تفکر و تامل کرد.
اکثر افراد احساس می کنند که ابتدا باید در عالم ذهن در باب مسئله ای بیاندیشند و سپس آن را در همان عالم ذهن مرتب کرده و بعد به سراغ قلم آمده و آن را به رشته تحریر در بیاورند. اما این تصور راهی به علم و تفکر نخواهد داشت. چرا که تکثرات زیاد ذهن به ما اجازه فکر را به این راحتی ها نخواهد داد. لذا برای ایجاد تفکر و تامل در باب یک مسئله باید تمرکز ذهنی ایجاد شود.
نوشتن و یادداشت برداری، از فنونی می باشد که سبب ایجاد تمرکز در ذهن شده و ذهن را در مسئله مورد نظر زنجیر می بندد.
نوشتن سبب فکر و عقل می شود، شاید بتوان به زیبایی این پدیده را عقل پشت قلم نامگذاری کرد.
عقل پشت قلم یعنی شما سعی می کنی در باب یک امر بنویسی و خود نوشتن ذهن شما را عقال بسته و آن را بر سر آن امر حاضر کرده و صرف یادداشت نویسی ایده ها و نکات خلاقانه ای را برای شما به ارمغان می آورد. این قدرت عقل پشت قلم می باشد.

در مدح یادداشت نویسی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#یادداشت_نویسی
#زنجیر_علم
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_54
#جلسه_228

در مدح یادداشت نویسی
🔰2-زنجیر علم 🔰

مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله و سلم ؛ ج‏1 ؛ ص361
قوله عليه الصلاة و السلام العلم‏ صيد و الكتابة قيد، قيدوا قيدوا رحمكم الله تعالى علومكم بالكتابة

از ثمرات دیگر یادداشت نویسی، حفظ و ثبت علم هست. بارها برای ما اتفاق افتاده است که مسئله علمی را بررسی کرده اما بعد از مدتی هیچ اندیشه ای از آن علم در نزد ما حاضر نیست. کتابت و یادداشت برداری سبب حضور همیشگی اندیشه و عقل آن علم در نزد ما می شود. و چه زیبا شهید مطهری در کتاب خود این مسئله را به سرچ در یک کتابخانه تشبیه کرده است.

مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏3 ؛ ص316

انسان رشيد كتابها و مطالبى را كه براى خود لازم مى ‏داند، جمع مى‏ كند، آنها را مكرّراً مطالعه و دسته‏ بندى و سپس خلاصه مى ‏كند. خلاصه را يادداشت‏ و به حافظه خود مى‏ سپارد؛ بعد به موضوع ديگر مى‏ پردازد. چنين فردى اگر حافظه‏ اش ضعيف هم باشد از آن حدّ اكثر استفاده را مى‏ كند و مثل كسى مى ‏شود كه كتابخانه منظّمى با قفسه ‏هاى مرتب دارد، كتابخانه ‏اى كه هر قفسه ‏اش به كتابهاى معيّنى در رشته خاص مربوط مى‏ شود به طورى كه هر كتابى را كه بخواهد فوراً دست مى‏ گذارد روى آن و آن را مى ‏يابد؛ امّا اگر غير از اين باشد همانند آدمى است كه كتابخانه ‏اى با هزارها كتاب داشته باشد امّا كتاب ها را روى يكديگر ريخته است؛ هر وقت كتابى را بخواهد دو ساعت بايد دنبالش بگردد تا پيدا كند.

طلبه‌ی انقلابی کیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_38
#جلسه_228

🇮🇷طلبه‌ی انقلابی کیست؟

منشاء بسیاری از فهم‌ها و اقدامات سطحی قشر انقلابی جدی نگرفتن اقتدار دانش‌های حوزوی برای فهم و حل مسئله است. لذا با اخلاص زیاد و دانش کم ولو با اندیشه‌ای در خور، حماسه‌هایی رقم می‌زنند که ای کاش چنین اقداماتی را خلق نمی کردند. این عاشقان خدمت و شهادت با صدای رسا و استوار خود، از یک طرف موجب تمسخر جبهه‌ی انقلاب توسط برخی طلاب فاضل غیر‌انقلابی و برخی دانشمندان دانشگاهی می‌شوند و از طرف دیگر مقدار زیادی از سرمایه‌‌های انقلاب و کشور را مشغول تخیلات و سطحی‌نگری‌های خود می‌کنند.
این قشر دلسوز و مخلص و دغدغه‌مند و گوش به فرمان امام و رهبری، حقیقتا گوش به فرمان نیستند زیرا دانش را جدی نگرفتند و با حوصله و صبر به تحصیل آن نپرداخته‌اند.
انسان نباید جهل خود را با قلدری فریاد بزند. هر کاری روش دارد. انقلابی گری روشی دارد. طلبه‌ی انقلابی تعریفی دارد.

✔️ “دانش” علاوه بر #تهذیب برای طلبه خیلی جدی است.
✔️”طرح ولی” علاوه بر #تهذیب برای فرد انقلابی ناموسی است.
♥️طلبه‌ی انقلابی کسی است که با دانش و امتداد آن به طرح ولی و در طرح ولی با اخلاص خدمت می‌کند.

❌طلبه‌ی انقلابی بودن راحت نیست.