علم دینی مسئلهای منفعل یا فعال (نقد مختصری بر بیان دکتر محسن دنیوی در ضرورت علم دینی)
مؤسسه ارزشمند معنا در تابستان 1401 دوره ای تحت عنوان «آشنایی با برخی از ایده های معاصر علمدینی» طراحی و اجرا میکند که با جمع طلاب دوره کلام انقلابی مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی در حال شرکت در این دوره ارزشمند هستیم.
جلسه اول این دوره برادر عزیز جناب دکتر محسن دنیوی به تبیین ضرورت مسئلهی علم دینی پرداختند، اگر بخواهیم لب کلام ایشان که در سه ساعت ارائه شد را بیان کنیم به این صورت بود که ایشان میفرمایند: «تغییر نسبت دین و علم کل دنیای جدید را خلق کرده است. اگر بخواهیم به گرفتاری های دنیای مدرن گرفتار نشویم باید نسبت علم و دین را تغییر بدهیم». این تقریر از ضرورت علم دینی یک تقریر انفعالی است، و ضرورت نیاز به علم دینی را به صورت یک امر واکنشی در مقابل دنیای مدرن تعریف میکند.
اما ضرورت علم دینی را میشود به صورت دیگری نیز تبیین کرد؛ زندگی دینی قطعاً نیازمند پشتیبانی تئوریک است، اساساً هر امر گسترده اجتماعی بدون پشتیبانی نظری امکان یک حیات گسترده تمدنی را پیدا نمیکند، به عبارت دیگر وقتی اقدامات انسان گسترده و در بازهی زمانی طولانی انجام شود، به کانون نیرومند انضباط بخش نیاز بیشتری خواهد داشت؛ اگر علم را به معنای دانش بگیریم یکی از اجزای قطعی این کانون انضباط بخش دانش است. البته با تقریر دیگری علم را میتوان اعم از دانش و اندیشه دانست، و اندیشه که حالت نوباوگی دانش است و هنوز به انضباط و چکش کاری دانش نرسیده است و از آبشخورهای متعدد دانشی و تجریه اجتماعی و هویت اجتماعی تغذیه میکند، نیز به عنوان کانون دیگر انضباط بخش میتواند باشد.
پس میتوان یک تحلیل فعال نسبت به ضرورت علم دینی ارائه کرد، آن هم اینکه حیات دینی مخصوصاً اگر بخواهد در حد و اندازه یک زندگی تمدنی ظاهر شود، نیازمند به پشتیبانی نظری است و پشتیبانی نظری هم نیازمند به وجود علومی است که از این زیست دینی اجتماعی پشتیبانی کنند، پس اگر هم در غرب نسبت علم و دین به هم نمی ریخت، باز هم نیازمند به تولید علوم دینی برای پشتیبانی از حیات گسترده دینی بودیم.
این هم معلوم است که علم دینی را به هر تعریفی که بگیریم، قطعاً علومی که میخواهند از یک زندگی تمدنی دینی پشتیبانی بکنند، علم دینی خواهند بود.
#یادداشت_324