تقدم گفتگو بر آزاد اندیشی

بسم الله الرحمن الرحیم

  • گفت و گو به عنوان یک پدیده اجتماعی، مقدم است بر آزاد اندیشی به عنوان یک پدیده اجتماعی.
  • گفت و گو زمانی رخ می دهد که دو خصلت در جامعه وجود داشته باشد، یکی میل و طلب برای شنیدن و دیگری تمایل بیان حرف حق. برای ایجاد میل و طلب برای شنیدن باید افراد در خود روحیه آزاداندیشی را ایجاد کنند. در این جا مقدمیت آزاداندیشی به عنوان یک پدیده اجتماعی نیاز نیست بلکه به عنوان یک خصلت فردی مورد نیاز است. و اما برای تحقق میل بیان حرف حق، نیازمند فضای خالص اندیشی هستیم. چرا که اساسا شروع گفت و گو در محیطی رقم می خورد که حجاب ها و موانع جدی که اندیشه را به فساد می کشاند، حضور نداشته باشد. لذا برای بیان حرف حق، باید روحیه خالص اندیشی در جامعه ایجاد شود.
  • در نتیجه با این دو ویژگی، می توان پدیده اجتماعی گفت و گو را رقم زد پس به تعبیری شاید بتوان این گونه ادعا کرد که گفت و گو مقدمتا در محیطی خالص و بدون موانع اندیشه رقم می خورد و بعد از آن که پدیده اجتماعی گفت و گو در جامعه ایجاد شد، حال فضا برای ایجاد پدیده اجتماعی آزاد اندیشی مهیا می شود. چرا که آزاد اندیشی به عنوان یک پدیده اجتماعی را شاید بتوان عام تر از گفت گو در نظر گرفت . به عبارت دیگر، چتر آزاداندیشی، نسبت به چتر گفت و گو بازتر می باشد و افراد و اغیار بیشتری در خود جای می دهد اما این پدیده ایجاد نمی شود مگر آن که ابتدا پدیده گفت و گو در جامعه رقم بخورد.
  • در پدیده گفت و گو فضا بیشتر درون گفتمانی می باشد اما همین فضا، محیط جامعه را برای شنیدن و بیان حرف حق، مهیا می کند و خود زمنیه ساز برای آزاد اندیشی می شود. چرا که در محیط آزاداندیشی اجازه تنفس و بیان به اغیار بیش از فضای گفت و گو داده می شود.

ضرورت و نتایج صبوری در بیانات رهبری

ضرورت صبر:

از موانع تحقق آرزوهای بزرگ انقلاب، بی‌ارادگی است؛ یکی از موانع، تنبلی است؛ یکی از موانع، بی‌صبری است. بی‌صبری؛
اگر میخواهیم در این راه موفّق بشویم، باید بصیرت پیدا کنیم. امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) فرمود: اَلا وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر؛(۱) باید بصیرت پیدا کرد، باید در این راه صبور بود. وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا؛(۲) اگر با بصیرت حرکت کنیم و صبر کنیم و استقامت به‌خرج بدهیم اثری نمیبخشد؛ امّا وقتی‌که ما هم مثل آنها حرف بزنیم، مثل آنها کار بکنیم، آن‌وقت نتیجه این میشود.

.۱۳۹۴/۱۰/۰۸
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌

————————————————————————————————————————–

جنگ اراده ها

لازمه‌ی عمل هم «صبر» و «توكل» است. شماها مسئولان كشور هستید در بخشهای مختلف؛ كارهای زیادی برعهده‌ی شما است؛ كارهای شما، هم كار دنیا است، هم كار آخرت؛ یعنی وقتی به انجام وظیفه‌ی خود میپردازید، هم دارید دنیا را آباد میكنید، زندگی را آباد میكنید، هم دارید باطن و درون خودتان را آباد میكنید. این عمل – كه هم عمل دنیائی است، هم عمل اخروی است – احتیاج دارد به دو عنصر: صبر و توكل. آیه‌ی شریفه‌ی قرآن میفرماید: «نعم اجر العاملین. الّذین صبروا و علی ربّهم یتوكّلون».(۱) صبر یعنی پافشاری، پایداری، مقاومت، ایستادگی، هدف را فراموش نكردن. فرمود: «ان یكن منكم عشرون صابرون یغلبوا مئتین»؛(۲) در میدان نبرد، در میدان رویاروئی با دشمن، اگر صبر داشته باشید، میتوانید با این نسبت بر دشمن غلبه پیدا كنید.
مكرر عرض كرده‌ایم؛ در عرصه‌های گوناگون جهانی، درگیری‌ها غالباً #جنگ_اراده‌ها است؛ هر طرفی كه اراده‌اش زودتر ضعیف شود، شكست خواهد خورد. صبر یعنی این عزم را، این اراده را نگه داشتن، حفظ كردن. توكل هم یعنی كار را انجام دادن و نتیجه را از خدا خواستن.

۱۳۹۲/۰۴/۳۰
بیانات در دیدار مسئولان نظام‌

————————————————————————————————————-

خداوند متعال خط صبر را جلوی پیغمبر گذاشت. باید صبر کرد.

«بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. یا ایّها المدّثّر. قم فأنذر. و ربّک فکبّر. و ثیابک فطهّر. و الرّجز فاهجر. و لاتمنن تستکثر. و لربّک فاصبر».
۱۳۸۹/۰۸/۰۳
بیانات در دیدار طلاب غیرایرانی حوزه‌ی علمیه‌ی قم‌

———————————————————————————————————————–

دستورالعملهای خداوند برای مقابله‌‌ی با دشمنی‌ها به پیغمبر
خداوند برای مقابله‌‌ی با دشمنی‌ها به پیغمبر دستورالعمل داد؛ از اوّل بعثت، خدای متعال پیغمبر را امر به صبر کرد. در سوره‌ی مدّثّر که جزو همان سوره‌های اوّلِ بعثت است، میفرماید: وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر؛(۱) صبر کن برای خدای خودت. در سوره‌ی مزّمّل که آن هم جزو همان سوره‌های اوّل قرآن است، میفرماید که «وَ اصبِر عَلیٰ ما یَقولون».(۲) در جاهای دیگرِ قرآن هم مکرّراً این معنا هست. در دو جا [میفرماید]: وَ استَقِم کَماٰ اُمِرت؛(۳) استقامت کن؛ هم در سوره‌ی هود هست، هم در سوره‌ی شوریٰ هست. بنابر‌این، دستورالعمل وارد شده

د.۱۳۹۹/۰۱/۰۳
سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران

———————————————————————————————————————–

اگر میخواهیم در این راه موفّق بشویم، باید بصیرت پیدا کنیم. امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) فرمود: اَلا وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر؛(۱) باید بصیرت پیدا کرد، باید در این راه صبور بود.

.۱۳۹۷/۰۴/۰۹
بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام)

————————————————————————————————————————

نتایج صبر کردن:

شماها مسئولان كشور هستید در بخشهای مختلف؛ كارهای زیادی برعهده‌ی شما است؛ كارهای شما، هم كار دنیا است، هم كار آخرت؛ یعنی وقتی به انجام وظیفه‌ی خود میپردازید، هم دارید دنیا را آباد میكنید، زندگی را آباد میكنید، هم دارید باطن و درون خودتان را آباد میكنید. این عمل – كه هم عمل دنیائی است، هم عمل اخروی است – احتیاج دارد به دو عنصر: صبر و توكل. آیه‌ی شریفه‌ی قرآن میفرماید: «نعم اجر العاملین. الّذین صبروا و علی ربّهم یتوكّلون».(۱) صبر یعنی پافشاری، پایداری، مقاومت، ایستادگی، هدف را فراموش نكردن. فرمود: «ان یكن منكم عشرون صابرون یغلبوا مئتین»؛(۲) در میدان نبرد، در میدان رویاروئی با دشمن، اگر صبر داشته باشید، میتوانید با این نسبت بر دشمن غلبه پیدا كنید
.
۱۳۹۹/۰۱/۰۳
سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران

———————————————————————————————————————

هرگاه ملتی، جماعتی، فردی در مقابل یک محنتی که بر آن جمع یا بر آن فرد یا بر آن ملت وارد میشود، صبر و بصیرت به خرج داد، آن محنت برای او تبدیل میشود به نعمت. راز پیروزی حق، پیروزی کلمه‌ی حق، انتشار حق، انتشار توحید در طول تاریخ در میان بشر همین نکته است. انبیای عظام الهی، و در مواردی ملتهائی که تحت حاکمیت این بزرگان بودند، این همه محنت را تحمل کردند؛ باید در طول تاریخ نامی از پیام پیغمبران نمانده باشد؛ باید فکر آنها، ایده‌ی آنها، راه آنها در زیر تندباد حوادث تلخ بکلی نابود شده باشد، در هم پیچیده شده باشد، از بین رفته باشد. شما میبینید بعکس است؛ یعنی هرچه تاریخ جلوتر آمده، پیام نبوتها در میان مردم، در افکار مردم، زنده‌تر شده است. رازش همین نکته است: صبر و بصیرت در مقابل محنتها.
۱۳۹۰/۰۴/۰۶
بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه

—————————————————————————————————————–

وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ ‌الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَرٰت(۱)؛
«وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا»؛(۳) این یک قانون -قانون آفرینش- است. صبر و تقوا موجب میشود که همین دشمن عنود، این کپسول زشت کینه و بغضاء، با همه‌ی توانایی‌هایی که برای خودش فراهم کرده، هیچ غلطی در مقابل شما نتواند بکند
.۱۳۹۷/۰۴/۰۹
بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام)

——————————————————————————————————————————-

وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا؛(۲) اگر با بصیرت حرکت کنیم و صبر کنیم و استقامت به‌خرج بدهیم اثری نمیبخشد؛ امّا وقتی‌که ما هم مثل آنها حرف بزنیم، مثل آنها کار بکنیم، آن‌وقت نتیجه این میشود.

.۱۳۹۴/۱۰/۰۸
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌

————————————————————————————————————————

آن کسی که میگوید، از سر اعتقاد خالص و جازم؛ و می‌ایستد بر سر گفته‌ی خود، از سر تصمیم مؤمنانه و شجاعانه؛ و استمرار میدهد این حرکت را با صبری که خدای متعال در قرآن فرموده است: «و اللَّه یحبّ الصّابرین» – مایه‌ی محبت خدای متعال است – این ارزش پیدا میکند؛ این میشود شخصیتی که نام او اثر میگذارد، راه او برای رهروان دستور راه میشود و چهره‌ی او باقی میماند.۱۳۸۹/۰۴/۰۷
بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه‌ی قضائیه‌

———————————————————————————————————————

هرجا ملّتها حرکت و ایستادگی کنند، صبر و مقاومت نشان بدهند، پیروزی قطعی است۱۳۹۴/۰۸/۱۲
بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان

———————————————————————————————————————

موفقیتِ ملت ایران ناشی از دو عامل بصیرت و صبر بوده است.۱۳۹۰/۱۰/۱۹
بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی

———————————————————————————————————————

حوادث از یک نقطه شروع میشود و زنجیره‌وار پیش میرود. اگر استقامت ، صبر ، تداوم در راه و استمرار عمل بود، آن وقت همه‌ی خیرات و همه‌ی برکات بر آن مترتب میشود.۱۳۹۰/۱۰/۱۹
بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی

———————————————————————————————————————

اگر چنانچه ما صبر کردیم، این صبر موجب میشود که خدای متعال فرج را برساند.۱۳۹۱/۰۹/۲۱
بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی اساتید دانشگاه‌های جهان اسلام و بیداری اسلامی

———————————————————————————————————————

 

معنای صبر و تواصی به صبر در بیانات رهبری

معنای صبر:
صبر یعنی پایداری؛ در مقابل میل به گناه، انسان پایداری کند؛ در مقابل بی‌حالی و بیکاری و تنبلی به انجام وظیفه، انسان پایداری کند؛ در مقابل دشمن پایداری کند؛ در مقابل مصائب گوناگون، خودش را حفظ کند، نفْسش را حفظ کند، پایداری کند؛ این معنای صبر است؛ صبر یعنی پایداری. ما امروز بیش از همه چیز احتیاج داریم به پایداری.
بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ و جمعی از مسئولان نظام ۱۴۰۰/۰۸/۰۲

 

صبر یعنی در مقابل وسوسه‌ها مقاومت کنند؛ وسوسه‌ی مال، وسوسه‌‌ی مقام، وسوسه‌ی شهرت، وسوسه‌ی نام و نشان.
۱۴۰۰/۰۳/۰۶
بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی

 

…صبر یعنی چه؟ صبر یعنی در میدان باقی ماندن، از میدان بیرون نرفتن. بعضی از میدان میگریزند؛ بعضی نمیگریزند امّا بتدریج از میدان کناره میگیرند؛ این خلاف صبر است. صبر یعنی پایداری کردن، در میدان ماندن، استقامت کردن. صبر یعنی چشم به هدفهای دور و به افقهای دور دوختن؛ چشم دوختن به هدفهای دور. گاهی انسان از یک موفّقیّت نقد خرسند میشود، خوشحال میشود، گاهی مغرور میشود، و خطرناک این است که قانع میشود؛ این خطرناک است؛ این موجب میشود که انسان در میدان باقی نماند. نه، هدفِ دور را نگاه کنید، قلّه را نگاه کنید؛ ببینید پیام حقیقی انقلاب و نظام اسلامی چیست و ملّت ایران را و امّت اسلامی را و در نهایت جامعه‌ی بشری را به سمت چه هدفی میخواهد حرکت بدهد؛ به آنجا نگاه کنید. حرکت انقلاب اسلامی یک چنین صبری را لازم دارد.
۱۳۹۷/۰۴/۰۹
بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام)

 

….حالا صبر یعنی چه؟ صبر به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن و انتظارِ نتایج و حوادث را کشیدن نیست؛ صبر یعنی ایستادگی کردن، مقاومت کردن، محاسباتِ درست خود را و محاسباتِ دقیق خود را با خدعه‌گریِ دشمن تغییر ندادن؛ صبر یعنی پیگیریِ اهدافی که برای خودمان ترسیم کرده‌ایم؛ صبر یعنی با روحیه حرکت کردن و ادامه دادن؛ این معنای صبر است. اگر چنانچه این ثابت‌قدم بودن و مقاومت کردن، با عقل و تدبیر و مشورت همراه بشود -همچنان که در قرآن هست «اَمرُهُم شوریٰ بَینَهُم»(۴)- قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد.

۱۳۹۹/۰۱/۰۳
سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران

در روایاتِ متعدّد هم هست که صبر تقسیم میشود به صبر عن المعصیة، صبر علی الطّاعة و صبر در مقابل حوادث
بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ و جمعی از مسئولان نظام

 

صبر اجتماعی در مقابل صبر فردی
مصداق «وَ تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»بشوید؛ همدیگر را حفظ کنید و نگه دارید؛ مثل کوه‌نوردها در جاهای خطرناک که با ریسمان یکدیگر را، کمرها را، به هم وصل میکنند؛ یکی اگر پایش بلغزد، پرت نمیشود تا آخر کوه؛ وقتی به همدیگر وصل شدند، ریسمان بستند، اگر یکی لغزید، دیگران که هنوز نلغزیده‌اند، او را نگه میدارند و بالا میکشند؛ ارتباط و اتّصال، این‌جوری است. تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر؛ هم به پیمودن راه حق یکدیگر را توصیه کنید، هم به صبر؛ صبر یعنی استقامت، ایستادگی، ثبات قدم، در مقابل حوادث تلخ نلغزیدن، نلرزیدن، مردّد نشدن؛ این عرض ما با شما است.۱۳۹۵/۰۲/۰۱
بیانات در دیدار اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان

مردم سالاری دینی

«وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ» (القصص ۵)

مردم سالاری هدف حکومت است. همه تلاش ها برای این است که مردم به صحنه بیایند، رشد کنند، رشید شوند و زمام امور و سرنوشت خودشان را در دست گیرند.
به صحنه آمدن مردم و ولایت آنها وسیله نیست. این خود هدف است. مگر نه این است همه پیامبران و ادیان الهی آمده اند که انسان را رشد دهند، مگر همه قوانین شریعیت برای به سعادت رساندن انسان نیامده است..

«لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ» (حدید ۲۵)

لذا مردم سالاری خود هدف است. ولایت فقیه در تضاد با مردم سالاری نیست بلکه اگر ولایت فقیه درست تصویر بشود، ولایتی ست در مسیر به ولایت رساندن همه مردم. پروژه ولی فقیه این است که مردم را به سمت قیام و در دست گرفتن امور هدایت کند و هیچ تقابلی با مردم سالاری ندارد.

خلاصه ای از جهان آرا از زبان خودم

بسم الله الرحمن الرحیم

استاد فلاح شیروانی در تحلیل حوادث اخیر بر لزوم گشودگی نگاه از جزئیات و در نتیجه رویت حوادث اخیر در بستر یک حادثه ی کلان تر و بزرگتر تاکید میکند. او که مبتنی بر مبانی پایه و عمیق فلسفی و عرفانی مکتب امام خمینی نقش مردم را در انقلاب اسلامی اساسی ترین نقش قلمداد میکند حادثه ی اصلی را با نگاهی تاریخی و تمدنی «عزم تاریخی ملت ایران برای پیشرفت و تعالی» میداند، او با اشاره به تحمیل عقب ماندگی به ملت ایران در دو قرن اخیر، نهضت های مختلف ملت ایران در این مدت را شاهدی بر این عزم تفسیر کرده و توجه میدهد که همه ی این نهضت ها به جز انقلاب اسلامی به شکست منتهی شدند.

استاد فلاح شیروانی در مقایسه میان نهضت های مختلف ملت ایران «طرح امام خمینی» را عامل پیروزی و کامیابی ملت ایران در قیام سال 57 و پس از آن میداند.

وی با تاکید بر این جمله از بیانیه ی گام دوم انقلاب اسلامی که «اراده ی ملی جانمایه ی پیشرفت همه جانبه و حقیقی است.» آن را دال مرکزی بیانیه قلمداد میکند و معتقد است اگر نگاهمان به تعالیم حضرت امام و فرهیختگی های رهبر انقلاب درست باشد خواهیم دانست که این جمله نه چیزی از سنخ یک نصیحت پدرانه بلکه یک عقیده ی راسخ و با دقت در معنای کلمه ی «پیشرفت»، محور حرکت انقلاب اسلامی و اساسا همان «مردمسالاری دینی» است.

در همین راستا وی با تبیین مساله ی «اراده ی ملی» و نقش تک تک افراد، و نسل ها در شکل گیری آن، حوادث اخیر را از طرفی حاصل تربیت صحیح انقلاب اسلامی میداند که جوانان را اهل اراده کردن و ورود در مسائل مربوط به سرنوشت خود بار آورده است و از این ملت یک ملت با نشاط ساخته است، و از طرفی ضمن انتقاد به تشخیص نادرست برخی جوانان معترض در مصداق آنچه باید به دنبال آن بروند معتقد است با شکل دهی فضای ملی گفتگو و با ورود نخبگان، میتوان به معترضین نشان داد که آنچه باید با عزم و اراده و جسارت به دنبال آن بود «حل مسائل عینی ایران عزیز» است و لازمه ی این خواست مترقی شانه دادن زیر بار مسئولیت حل مسائل کشور است، نه آشوب و دعوا آن هم برای مطالبات غیر موثر در سرنوشت ملت.

حفاظت شده: وحدت؛ یک اصل یا استراتژی

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

نخبه کیست ؟ نخبگی چیست؟ (2)

نخب بمعنای برگزیدن برترین گزینه است و با کلمه انتخاب هم ریشه است.
از این رو در معنای عرفی نخبگی میتوان دو عنصر برتری و برگزیدگی را دخیل دانست.
در دوره های مختلف زندگی بشر ،عرصه های متعددی برای ایجاد و بروز نخبگی وجود داشته است.

یکی از این عرصه ها ثروت اندوزی است. از یک نگاه میتوان کسی را که در جمع آوری ثروت برتر از دیگران است و این ویژگی او را مورد انتخاب مردم قرار میدهد ، نخبه دانست. البته نخبه ای که در ثروت اندوزی برتر است. از مصادیق این نخبگان میتوان به قارون و راکفلر اشاره نمود.

یک عرصه دیگر میتواند قدرت باشد. در دوره های مختلف فردی که میتوانسته قدرت نظامی وسیاسی بیشتری را به انحاء مختلف کسب کند، مورد انتخاب مردم قرار میگرفته ، این نوع از نخبگی اعم از نوع اول یعنی نخبگی در عرصه اقتصاد است. به نطر میرسد هیچگاه ثروت بدون قدرت انسان ها را در مظان انتخاب قرار نمیداده و همیشه ثروتمندی نخبه شمرده میشده که بتواند بوسیله آن سلطه ای را رقم بزند. پس میتوان گفت آنچه واقعا نخبه مادی میسازد قدرت است !

سوال : انتخاب افراد قدرتمندی مثل کورش و اسکندر و … در تاریخ، به معنای نخبه بودن آنهاست ؟
اگر خوب دقت نماییم مشاهده خواهیم کرد که علت سرشناس بودن و نخبگی تاریخی چنین افرادی عاملی جز قدرت نداشته! و همین عامل سبب شده تا ایشان سرفصل های تاریخ قرار بگیرند و احیانا لفظ نخبه بر ایشان اطلاق شود.
لذا در یک لایه عمیق تر میتوان ادعا نمود که در هر جامعه ای، کسی که قدرت را در دست دارد و راهبر آن جامعه است میتواند نخبه را تعریف کند. این همان معنایی است که در ابتدای یادداشت قبل مورد اشاره قرار گرفته بود.
اساسا اعتبار کردن یک مفهومدر جامعه، از کسی برمی آید که قدرت داشته باشد !
مفاهیم اعتباری اگر منشأ خارجی ناشته باشند، حتما مصلحت یا مفسده خارجیه ای دارند که موجب اعتبار آنها توسط معتبر حکیم شده اند. مصلحتی که موجب وضع و اعتبار مفهوم نخبگی و تطبیق آن در یک جامعه میشود، لزوم وجود یک عده افراد خاص برای پیش بردن راهبرد های اتخاذی رهبر یا رهبران آن جامعه است.
برای مثال وقتی رهبری جامعه لیبرال به دست سرمایه داران می افتد، راهبرد آنها مصرف خواهد بود. آنها طبیعتا به یک قشر نخبه دارند تا عنان جامعه را به سمت مصرف بکشند. آن گاه نمادهای مصرف گرایی به عنوان نخبگان به جامعه معرفی میشوند.
پس میتوان نخبه را بصورت کلی اینگونه تعریف نمود : کسانی که در مسیر راهبردهای مرکز ثقل قدرت جامعه، بیشترین و موثرترین خدمات را ارائه کنند.

پرسش : آیا این یک تعریف کارکردگرا نیست ؟ آیا اطلاق نخبه به کسی که خدمتی به هیچ قدرتی نمیکند صحیح نیست ؟
پاسخ : بله، این تعریف کارکردگراست، زیرا اولا هیچ مفهوم اعتباری اجتماعی بدون کارکرد نیست، بلکه اساس تولد آن مفهوم کارکرد اوست. افرادی که خدمتی به قدرتی ارائه نمیکنند یا از آن باب نخبه نامیده میشوند که حضورشان در ذیل یک قدرت تقویت آن قدرت و خدمت به اوست ( طبیعتا در عالم خلأ نداریم و آن فرد بالاخره در یک اتمسفری تنفس میکند ) و یا اینکه از باب استعداد و قوه خدمت به او اطلاق نخبه میشود.