تقریری از حق یابی مومن

در نگاه هستی شناسانه اسلامی حق حضوری پر قدرت دارد و تنها حاضر صحنه است. اوست که هست و ماسوی آن همه نمود آن می باشند. در این نگاه ما نیاز به کاوش برای جستن حق نداریم بلکه اصل حضور ما در این عالم ما را به حق متصل می کند برای یافتن حق تنها التفات و توجه لازم است و حاجتی به پویش نیست چون حق دائم خود را به ما می نماید و انسان در هر ارتباط با صحنه هستی به حق دست پیدا می کند اما پرده غفلت مانع از درک این حق یابی انسان است.

مومن آزاد اندیشی ترین جریان در عالم است سوژه تمام زندگی مومن توحید است . ودر در حرکتی مستمر از تنزیه به تشبیه همواره به دنبال یافتن مغزای حق است. صحنه زندگی مومن یعنی زیستن در دریای حق اما همواره عطش آب و عمقی بالاتر از دریای برای مومن باقی است. به همین خاطر مومن در همان حال که به حق دست یافته بازهم دست نیاز حق یابی دارد آن گاه که حق را لمس کرده از این دستیابی حق را منزه می کند آن گاه که حق دست یافته عطش همراهی دیگران را دارد و خود در افق بالاتری به دنبال رفع فهم خود از حق است. این اضطرار و استقرار به مومن امکان حرکت و حرکت دادن می دهد.

تفکیک اهداف آزاداندیشی به اجتماعی و فردی

به هنگام بررسی آزاداندیشی و ذات کاوی آن، روی آزاداندیشی فردی متمرکز شدیم و بنا بر این بود که قبل از ورود حیطه‌ی اجتماعی، ابتدا آزاداندیشی فردی روشن شود و به همین خاطر هم به راحتی توانستیم میان آزاداندیشی و آزادی بیان تمایز بگذاریم؛

امّا در مقام بر شماردن اهداف آزاداندیشی، این تقید به آزاداندیشی «فردی» مراعات نشد! در این مقام دیگر اهداف کلی آزاداندیشی برشمرده می‌شود؛ و حتی بعضی از اهداف بیان شده، منحصر در آزاداندیشی اجتماعی هستند؛ شاید به نظر برسد تفکیک میان اهداف آزاداندیشی فردی و اجتماعی، فایده‌ای نداشته باشد ولی یک ثمر خوب این کار روشن شدن علت این تفکیک و شروع و تمرکز ما روی آزاداندیشی فردی است.

ش