#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#جلسه_312
#یادداشت_97
#امیداست_همه_بخوانند
❌❌❌
طبق روالی که دبیر محترم در جریان هستند ساعت ۷:۲۵ صبح به کلاس رسیدم و از ساعت ۷ به صورت مجازی آنلاین بودم تا به حضوریها متصل شوم.
اما آنچه که باعث شد به طبقه دوم رفته و کلاس را همان مجازی ادامه دهم، چندین نکته بود که چون اتفاقا دبیر محترم را مقصر نمیدانم لازم دیدم در همین جا به صورت یادداشتی علنی تذکراتی را هرچند از منظری شخصی اعلام کنم و امیدوارم دوستان دیگر هم اگر صلاح میدانند ورود کنند که خدایی نکرده برداشتی از سر اغراض شخصی صورت نگیرد.
– اولین نکته ای که به نظرم می آید این است که روش مباحثه امروز و شبیه امروز، روشن است که سمت و سوی جدلی پیدا کرده و حداقل خود این ارتکاز برایم ایجاد شده که در این قالب اصلا بنایی به تفاهم نیست و صرفا عبارتها و جملاتی را با هجوم و فریاد بی مورد، تکرار میکنیم و بارها اتفاق افتاده که در پشت فریادها نهایتا یک سوء تفاهم بوده و همه افراد کلاس ناظر به یک سوء تفاهم ساعتها نشسته اند البته قدری شور و حرارت شاید داشته باشد.
– در جلسه ای که عنوان آن حلقه اندیشه ای است بخواهیم به قول برادر رضا نسب همان مباحث تکراری دو جلسه پیش را(قطعا بدون توجه است) با صدایی بلندتر، جدل گونه تر به جمع تحمیل کنیم و اجازه ندهیم هیچ ورود جدی تری هم رخ دهد تا جایی که دبیر جلسه از مدیریت کلاس عاجز شده و تقریبا هیچ کس نمیتواند کلاس را به فضای اندیشه برگرداند، به نظر می آید خسرانی فراتر از یک عدم توفیق در کسب علم رخ داده و شاید قابل جبران نباشد.
– هدف از مباحث این ایامِ حلقه به استناد به صحبتهای استاد محترم، حل مسئله به صورت عمیق نیست و عملا در این ایام، موضوعات و مباحث متنوعی بناست به عنوان سرفصل های این درس زخمی شود و عبور می کنیم تا ذهنیت ها نسبت به مباحث کلام انقلابی نزدیک شده و در پله های بعد بتوان عمیقا ورود کرد.
عملا درمرحله شکل گیری یک ذهن و هویت جمعی در کلام انقلابی هستیم لذا توقع بیش از این ایجاد کردن و توقع بیش از این تحمیل کردن، یعنی تغییر دادن مسیر اصلی طراحی شده برای این کلاس، که قطعا بدون کسب اجازه از طراحان، قابل پذیرش نیست.
– برداشت بنده از این گونه ورودهایی که ظاهری بسیار نازیبا و خلاف شأن اندیشه کلامی دارد، این است که بعد از مدتی در اذهان جمع این گزاره پیش فرض گرفته شود که «وقتی این روش مباحثه و طرح بحث شروع شد هیچ کس دیگر صاحب حق نیست و همه موظف اند چه بخواهند و چه نخواهند باید به صحبت ها گوش دهند چه آن صحبت ها مفید فایده باشد و چه نباشد، چه تکراری باشد و چه نباشد، چه لحنی متناسب فهم داشته باشد و چه نداشته باشد».(حتی گاهی از یادداشت ها نیز همین برداشت را می کنم)،
این قالب نازیبا این قدر غلبه بر معنا و مفهوم دارد که از همه جملات و استدلال ها و کلمات یک جمله بیشتر نمی فهمم: «شما نمی فهمید چه می گویم و ایرادی ندارد در جهل بمانید و فکر کنید درست می روید».
– همان طور که عزیزانمان بارها و بارها از یک بار یا دوبار میان کلامشان آمدن یا اجازه ندادن به اینکه بحثشان به اتمام رسیده باشد، آن قدر برآشفته اند و فریادهایی برآوردند که «چرا اجازه نمی دهید بحث من به اتمام برسد(البته با کلماتی که قابل بیان نیست)»، باید این حق را به طرف های دیگر هم داد که همین قدر برآشفته باشند اما محذورها و موانعی جلوی خود احساس می کنند که هنوز ذائقه شان به این روش ها تغییر نکرده است.
– نکته ی نهایی عرض حقیر این است نرم افزار اندیشه کلامی به گونهای طراحی شده که کارامدیش در این است که متناسب هر موضوعی باید اجازه داد ذهن های دیگر نیز از پایگاه خودشان با بحث درگیر شوند وذهن جمعی شکل بگیرد، چه بسا ورود های دیگر با سلایق متفاوت و اشراقات دوستانمان به خیلی از گره های ذهنی ما کمک کند، چه بسا مسائل دیگری نیاز باشد تا بحثی که در جریان است خوب شکل گرفته و تصویر ارائه کند ولی ورودهایی که دیکتاتور مآبانه و تحمیلی، تمامی درگیری ها را به یک جهت منصرف می کند قطعا برای همه اعضا محرومیت ایجاد خواهد کرد و نهایتا این خواهد شد که آن موضوع بدون دیده شدن غالب جوانبش، به راحتی رد داده شود.
صمیمانه دست بوس همه رفقا و عزیزانم در جمع اندیشه کلامی هستم و به نظرم آمد که راهی جز این یادداشت برای حل مشکل فعلا وجود ندارد.
پیشنهاد نهایی نیز دارم که اینگونه مباحثات بیشتر باید یادداشت محور دنبال گردد و گروه اندیشه کلامی در ایتا قطعا این غرض را تامین می کند.
عرضم را با دو حدیث که ابتدائا به خودم هستم به اتمام میرسانم:
از رسول خدا صلوات الله علیه:
_ من ابتغى العلم لیباهى به العلماء او یمارى به السفهاءاو تقبل افئده الناس الیه فالى النار
_ لا تعلموا العلم لتباهوا به العلماء او لتماروا به السفهاء ولا لتجرتروا به على المجالس فمن فعل ذلک فالنار فالنار