جهان بینی و ایدئولوژی از منظر #دکتر_شریعتی 2

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_252 (بخش دوم)
#جلسه_336

💠 جهان بینی و ایدئولوژی از منظر #دکتر_شریعتی

2️⃣ ایدئولوژی
لغت ايدئولوژي يك رابطه مستقيم با کلمه ديگري به نام روشنفكر يا انتلكتوئل دارد. اين دو تا لازم و ملزوم همديگرند. بنابراين روشنفكر يا انتلكتوئل ناچار از آن جهت که ايدئولوژي مشخص کننده تيپ فكري او است؛ بايد تصور دقيقي هم از ايدئولوژي داشته باشد.
کلمه ايدئولوژي همان طور که مي بينيد «ايده» از دو کلمه به معناي فكر، خيال، آرمان، صورت ذهني و عقيده، و لوژي به معناي منطق و شناخت، تشكيل شده است. بنابراين ايدئولوژي به معناي عقيده شناسي است، و در يك کلمه ایدئولوژی یعنی «عقیدت» همان کلمه که ما در زبان خودمان به نام عقيده مي فهميم. و بنابراين، ايدئولوگ يعني کسي که صاحب يك عقيده خاص است؛
علم عبارت است از آگاهي عالم نسبت به واقعيت خارجي. اما ايدئولوژي عبارت است از نوع اعتقاد متفكر نسبت به ارزش واقعيت خارجي و ارزيابي اين واقعيت خارجي و همچنين اعتقاد به اينكه اين واقعيت خارجي چه ناهنجاري هايي دارد و چگونه بايد تغييرش داد و به شكل ايده آل در آورد.
پس ايدئولوژي از سه مرحله درست مي شود: يكي جهان بيني، يكي نوع ارزيابي انتقادي محيط و مسائل، و يكي پيشنهادها و راه حل ها به صورت ايدئال و هدف ها. پس هر ايدئولوژي يك مرحله انتقادي نسبت به وضع
موجود (Statu quo) دارد.
ايدئولوژي اگر بيخودي بود، از فلسفه بايد سر مي زد؛ اگر ايدئولوژي مي بايستي از فلسفه سر مي زد، رهبران ايمان ها بايد فلاسفه مي بودند، و مجاهدين راه حقيقت، فيلسوف ها. در صورتي که فلاسفه چهره هاي پفيوز تاريخ اند، و اين توده ها هستندکه، به عنوان بهترين سربازان ايدئولوژي ها، به مبارزه در تاريخ آغاز کرده اند، جان داده اند و مي دهند. بنابراين مي بينيم که اين فلاسفه نيستند که ايدئولوژي مي سازند، مردم اند که ايدئولوژي به وجود مي آورند و اين است که برجسته ترين و سازنده ترين پيشوايان و طراحان و پيام آوران ايدئولوژي پيامبران اند که، به تصريح قرآن و تأييد تاريخ، از ميان توده برخاسته اند.

🏷 منبع کتاب جهان بینی و ایدئولوژی ص 1 تا 94

جهان بینی و ایدئولوژی از منظر #دکتر_شریعتی

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_252 (بخش اول)
#جلسه_336

💠 جهان بینی و ایدئولوژی از منظر #دکتر_شریعتی

1️⃣ جهان بینی
انسان هيچگاه جهان را به همان گونه و همان اندازه که جعرافيا از آن سخن مي گويد، نمي بيند. جهان بيني فرد تابع ابعاد مشخص معنوي و مادي جامعه او است و با تغيير و توسعه برج و باروهاي يك مدينه، جهان خارج نيز در ديد افرادي که در آن زيست مي کنند، تغيير و توسعه مي يابد.
اهميت فراوان مسئله از اينجاست که هر کس آنچنان عمل مي کند که جهان را مي بيند. يعني تصويري که از هستي در ذهن ما نقش بسته است، در عمل ما، عقيده ما، رفتار اجتماعي ما، و زندگي اجتماعي و زندگي فردي ما تأثير مستقيم دارد.
❇️ انواع جهان بيني ها
يكي جهان بيني مادي است ماترياليسم، جهان بيني مبتني بر اصالت ماده. يعني معتقديم که هر چه هست، عبارتست از: مجموعه اي از عناصر و روابط و فعل و انفعالاتي که همه، مادي است. پس جهان بي شعور است، پس جهان بي اراده است، پس جهان هدف خاصي ندارد.
بنابراين جهان مادي، منتهي مي شود به بيگانگي انسان با جهان، تضاد آدمي با عالم. جهان بيني مادي بلافاصله به پوچي مي رسد. وقتي که جهان معني نداشته باشد، انسان هم معني نخواهد داشت. وقتي که هستي هدفي نداشته باشد، فرد هم نمي تواند هدف داشته باشد.
روح غالب بر قرن بيستم در غرب پوچي است، در صورتي که روح غالب بر قرن نوزدهم ايدئولوژي بود.
اما جهان بيني مذهبي چيست؟
من نه مبلغ مذهب هستم، نه مذهب ارثي را تبليغ مي کنم و نه تعهدي دارم براي تبليغ دين. اين يك نوع تفكر علمي و تحقيقي من است که به جايي رسيده و آن را مي گويم. اين اگر مورد قبول مذهبي ها باشد يا مخالفين مذهب، زياد فرقي نمي کند زيرا اين برداشت شخصي من است،
وقتي جهان بيني مادي به يك نوع اپيكوريسم و خيام مآبي برسد، آنوقت جهان بيني مذهبي به چه چيزي خواهد رسيد؟ زيرا جهان بيني مادي، به هر حال، بر اساس علم است اما جهان بيني مذهبي، بر اساس خرافه هاي مانده از گذشته انسان استکه هنوز به علم نرسيده بود. جهان بيني مذهبي عبارتست از: تصويري از هستي که، آن هستي، مثل يك کشور، مثل يك سازمان تحت نظارت يك قدرت قاهري در آن بالا اداره مي شود که چرخ عالم را مي چرخاند، که سيارات را مي چرخاند، که اشكال و اشياء را آن طوري که خودش خواسته، ساخته، آدمها را همان طوري که ميل خودش بوده، به وجود آورده و ما هم آن جوري هستيم که او مي خواهد، نه آن جور که ما
مي خواهيم باشيم. پس در اين نظام جهان بيني مذهبي، انسان پوچ است. در جهان بيني مادي، جهان پوچ بود، هيچ کس نداشت، هيچ معني نداشت؛ اما در جهان بيني مذهبي، جهان کسي را دارد، صاحب دارد، يك آقا بالا سر دارد، خدا دارد، آفريننده دارد، قاهر و مدبر دارد؛ پس انسان چيست؟ بازيچه دست مشيت خدا يا خدايان. انسان، مهره بي اراده ايست که فقط و فقط، اراده خدا، او را به هر جا که خودش بخواهد حرکت مي دهد. پس در جهان بيني مذهبي يك نوع فاتاليسم وجود دارد يعني پوچي انسان، يعني بي ارادگي، يعني بي شخصيتي و بي اصالتي انسان.
چرا من معتقدم که: هم مترقي ترين و علمي ترين و بخصوص انسان دوستانه ترين، يعني اومانيستي ترين و منطقي ترين جهان بيني ها، جهان بيني مذهبي است، و هم منحط ترين و ضد انسان ترين ونيرومند ترين عامل نفي شخصيت واصالت در انسان، جهان بيني مذهبي است؟ اين دو قضاوت متناقض درباره مذهب، چرا به وجود مي آيد؟ خيلي روشن است : به خاطر اين است که ما متأسفانه قضاوتي را که الان درباره مذهب داريم، از دو جا مي گيريم :
.1 از گذشته تاريخي مان، که يك مذهب منفي ضد انساني و منحط است که به ما رسيده. يا به آن معتقديم، که مي شويم يك مذهبي خرافي منحط)به طور کلي عرض مي کنم( يا با آن مخالفيم، که مي شويم يك روشنفكر مخالف مذهب منحطي که از گذشته به ما رسيده بي مذهب .
.3 از تجربه روشنفكران و دانشمندان قرون جديد بعد از رنسانس که با قرون وسطاي مذهبي در افتادند .
پس ما وقتي مي خواهيم بگوييم مذهب چيست، هر دومان (هم کسي که معتقد به مذهب هست و هم کسي که مخالف مذهب است) يكي هستيم.
در جهان بيني مذهبي، جامعه تابع جهان است، نظام حاکم بر زندگي مادي محكوم و معلول نظام حاکم بر عالم وجود است، و در يك تعبير ساده تر، هر چه بر روي زمين مي گذرد انعكاسي است از آنچه بر اراده خداي بزرگ گذشته است؛

مشخصات اسلام از نگاه استاد شهید

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_76
#جلسه_336

مشخصه برای مشخصات اسلام !

مرحوم استاد شهید به گونه ای مشخصات اسلام را به نگارش در آورده اند که سوالات زیادی در مورد منطق و شیوه ی دسته بندی مشخصات گوناگون ایجاد می شود و خیلی از ما نمی فهمیم ایشان برچه اساس اینگونه تقسیم بندی کرده اند.
در یک تحلیل واقع بینانه می توان مدعی شد که ایشان از روش استقرا برای کنار هم قرار دادن این مشخصات استفاده کرده اند و مواردی که به ذهن شریفشان خطور کرده را بیان نموده اند.
اما سوال جدی تری که می توان مطرح کرد این است که چرا ایشان از بین تمام مواردی که می توانستند به عنوان مشخصه مطرح کنند، این موارد را ذکر کرده اند؟

گذشته از این واقعیت که بخشی از مشخصات مطرح شده در این اثر ،مشخصات بنیادین اسلام است که در هر اثری و در هر عصر و مصری باید به آن توجه داشت. ولی بدون تردید بخشی از موارد مطرح شده کاملا ناظر به شرایط خاص زمان و مکانی آن روز جامعه ایران و جهان اسلام است علاوه بر این ایشان حتما برای نگارش این اثر مخاطبانی لحاظ کرده بودند که به فضای فکری و نیاز آن ها نیز نظر داشتن و همچنین طرح کلانی که ایشان به عنوان یک مصلح اجتماعی در آن مقطع پیگیری می کردند تاثیر بسزایی در محتوای نگارش یافته داشته است.

لزوم امام حکیم برای هر امت

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_114
#جلسه_336
#ضد
#آموزه_های_ضد

🔸لزوم امام حکیم برای هر امت

الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُهُ وَ ذَلَّ مَنْ لَيْسَ لَهُ سَفِيهٌ يَعْضُدُهُ.

مستند ضد با بررسی مقوله جمعیت در بعضی از کشور ها و به تصویر کشیدن اثرات تصمیم های کلان دولت ها در بحث جمعیت و چالش های که برای 30 ،40 سال آینده یک کشور ایجاد می کند به خوبی این مطلب را رساند که هر کشوری برای تضمین بقای خود باید یک رهبر حکیم داشته باشد . رهبری که در تصمیم گیری ها فقط معضلات فعلی وکوتاه مدت جامعه را نبیند بلکه به 50 سال آینده ونسل های بعدی نیز فکر کند و بعد دست به اقدامات مهم و اساسی بزند
در این مستند تجربه کشور کره ، دانمارک،ایران و بعضی دیگر از کشور ها این حقیقت را به خوبی نشان داد که چطور سیاست تک فرزندی و فرزند کمتر زندگی بهتر
چه چالش های برای یک کشور ایجاد کرد
جمعیت همیشه یکی از مهمترین مولفه های قدرت بوده و هست
#آینده_پژوهی
در این امر این خلا احساس شد که همیشه باید یک تیم آینده پژوه کنار رهبران حکومت ها وجود داشته باشد تا در تعیین خطوط کلان و ریل گذاری های کلان کشور به حاکمان مشورت بدهند و مزایا و معایب طرح ها را توضیح دهند .

🔸فرهنگ شدن سنت های غلط
نکته دیگری که در این مستند به خوبی نشان داده شد
این است که اگر یک چیزی را در جامعه به زور #تبلیغات و #قانون به سنت تبدیل کردی و فرهنگ عمومی شد تغییرش خیلی سخت می شود.
کشور های که در مدت 5،6 سال تک فرزندی را در کشورشان فراگیر کردند و این مصیبت همه گیر شد.
وقتی که متوجه به اشتباه تصمیم خود شوند و دست به اقدامات اصلاحی زدند بیشتر از 6سال طول خواهد کشید که این سنت غلط برچیده شود. آنهم اگر برچیده شود.
به عنوان مثال به نظر شما در ایران چندسال طول می کشد تا نرخ رشد ما به میزان نرخ رشد دهه60 برگردد؟؟

🔸نگاه مردم و حکومت به فرزندآوری:
در بین تمام این کشور ها وملت ها نکته دیگری که جالب بود نوع نگاه مردم به فرزند بود مثلا در کره بعضی از روستا ها به قانون تک فرزندی اهمیتی نمی دادند و بیشتر از یک فرزند داشتند چرا چون نگاه مردم روستا به فرزند نگاه نیروی کار است اگر یک خانواده یک فرزند داشته باشد و خانوداه ای 6 فرزند درامد آنها نیز متغییر است روستا محل کشاورزی و دام پروری است واین با نیروی کار مرد جوان قابل انجاماست. لذا می بینیم روستایان بر خلاف تمام این تبلیغات و حمایت ها به این قانون نه گفتند .

مثال دیگر نگاه های دینی و مذهبی است یهودیان ارتدکس چون متعبد ترین فرقه یهود هستند و بیشترین تعبد را به شریعت دارند همیشه دارای خانوداه های پر جمعیت هستند و عموما از قشر متوسط و متوسط به پایین جامعه هستند .
چرا اینها به این سبک زندگی می کنند؟؟ چون در شریعت یهودی ازاله کردن امری حرام است و در تورات فراوان از قوم یهود خواسته شده که فرزند بیاورند و متکثر شوند.

نگاه دوم نگاه حکومت به بحث جمعیت است که یک کشور به جمعیت چه نگاهی دارد:
مولفه قدرت
نیروی کار
مصرف کننده
نابودگر طبیعت
تداوم حاکمیت
و…

🔸اسلام و فرزندآوری

در اسلام ازدواج و فرزند آوری اهمیت ویژه ای دارد و در این راستا به روایتی از وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله بسنده می کنم که فرمودند:
أَکْثِرُوا الْوَلَدَ أُکَاثِرْ بِکُمُ الْأُمَمَ غَدا
به تعداد فرزندانتان بیافزایید تا در قیامت به فزونی شما به امت ها تفاخر کنم
یعنی پیامبر به زیادی امتش افتخار می کند.
ویک مسلمان وقتی این نکته را بداند چرا نباید با فرزندآوری مایه افتخار پیامبرش شود .
(رزقنالله وایاکم )

حوزه های علمیه در این چندسال نسبت به این مهم بسیار غفلت کردند اینها وظایفی است که فقط برعهده حوزه های علمیه است و ما از هیچ ارگان و نهاد دیگری توقع نداریم که این مسائل را با این زاویه نگاه برای مردم تبیین کند .
🔅اینکه فزونی امت فخر پیامبر است.
🔅اینکه فرزند صالح باقیات و صالحات است.
🔅در روایت داریم خدا فزونی مسلمین را دوست دارد چون جمعیت تسبیح کنندگان زیاد می شود.
🔅حضرت علی(علیه السلام) در کلام بسیار مهم می فرماید: «تَنْزِلُ‏ الْمَعُونَةُ عَلَى‏ قَدْرِ الْمَئُونَة» (كمك [الهى] به اندازه حاجت و نياز نازل مى شود).

🔅به امام کاظم(ع) نوشتم، حدود پنج سال است که از طلب بچه خودداری کرده ام و این بدان سبب است که همسرم از این کار ناخشنود است و می گوید تربیت و نگهداری فرزندان به علت کمبود مالی مشکل است. نظر شما چیست؟ امام در پاسخ به من نوشت: در پی فرزند باش؛ زیرا روزی آنها را خداوند عزوجل می دهد).
و…
این حقیقت را که از اسرار و سنت های الهی است چه کسی به غیر از حوزه باید برای مردم تبیین کند.

ذهن جامعه 1

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محسن_همت
#جلسه_336
#یاداشت_75

💠ذهن جامعه 1
اگر کسی طرح حاکمیت نوین امام روح الله را به خوبی بفهمد آن وقت نقش ویژه ای برای مردم قائل میشود. این نقش این قدر مهم خواهد بود که در تمام تصمیم گیری ها باید لحاظ شود (این حداقل کاری است که می تواند انجام دهد). شاید بهتر باشد که بگوییم مردم خودشان باید در تصمیم گیری های کلان حضور داشته باشند چون خودشان هستند که باید آن را محقق کنند.
وقتی مردم این قدر مهم می شوند یکی از پدیده های حیاتی ای که هر حکومتی برخود لازم می داند که به آن رسیدگی ویژه کند؛ پدیده ای است بنام #ذهن_مردم یا شاید #افکار_عمومی
🔻جایگاه افکار عمومی در غرب
«کنترل» و حتی «مدیریت» افکار عمومی یکی از شاخصه های بسیار مهمی ست که حکومت های غربی برای تسلط بر ملت خودشان و حتی کشور های دیگر از آن بهره می گیرند.
نویسندگان حوزه اجتماعی، همچون کراوز و ویلیامز معتقدند مرجع امنیت، جامعه است و لذا هویت جمعی را در مرکز مباحث خود قرار می‌دهند.
این ایده متعاقباً نزد اصحاب مکتب کپنهاك رشد و توسعه یافته و به تولید نظریه امنیت اجتماعی شده، منتهی گردیده که امنیت خرده هویت‌ها را در دستور کار دارد.
بر این اساس افکار عمومی موضوع اراده دولت دانسته نمی‌شود، بلکه این دولت است که باید افکار عمومی را در تحلیل و اقدام خود لحاظ نماید و به گونه‌اي تابع آن باشد.
نظریه پردازان غربی هم بخوبی دریافته اند یکی از مهم ترین عوامل ایجاد قدرت عموم مردم هستند.حتی اگر نگاه ابزاری برای رسیدن و حفظ قدرت داشته باشند. اما امام برای رشد خود مردم این پدیده را پررنگ می کند
🌟 به نظرم یکی از تفاوت های دموکراسی و مردم سالاری همین است.

چرا از شهید مطهری توقع داریم …

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_118
#جلسه_335

چرا از شهید مطهری توقع داریم که از بسیاری از چیز‌های دیگری هم در کنار این مشخصه‌ها بحث کند؟
بله تا حدی می‌توان از ایشان توقع داشت که بعضی از مباحث را هم بگویند ولی نه به آن گستردگی که در جلسه امروز مطرح شد، و البته این به همان بحثی برمی‌گردد که در ابتدای مشخصات اسلام هم مطرح شد، اینکه آیا شهید مطهری قرار است خصوصیاتی از اسلام را بشمارد که مشخصه اسلام است یا اینکه قرائتی را ارائه کند که مشخصه اسلام است؛ یعنی بحث نبوت در ادیان دیگر هم آمده و فقط منحصر در اسلام نیست، امّا تقریری ناب از آن در اسلام می‌شود که نبوت عمیق آن است و انتهای نبوت را می‌گوید و این تقریر از مشخصه‌های اسلام است و الا که نبوت در دیگر ادیان هم هست؛ اگر با این نگاه به مشخصه وارد بحث شویم، بله درست است که از شهید بزرگوار توقع داشته باشیم که از دیگر مباحث مانند آنچه امروز در جلسه نام برده شد هم صحبت کنند.

عنصر زمان و مكان در مشخصه‌نویسی

#امید_فشندی
#یادداشت_192
#جلسه_335
#مشخصات_اسلام

🔰عنصر زمان و مكان در مشخصه‌نویسی

پیش‌تر هم اشاره شد كه اساسا مشخصه‌نویسی در پاسخ به نیاز و اقتضائات زمین و زمانه صورت می‌گیرد و این انتظار به‌جایی نیست كه مشخصه‌نویسان را در مقام جامعیت و بیان تمام ویژگی‌های ذاتی و عرضی ادیان و مكاتب فكری قرار دهیم.

حتی از قرآن نیز كه متن مكتوب دین است نیز نمی‌توان چنین انتظاری داشت، چه اینكه بالأخره باید پاسخگوی ذهن و زبان و نیازهای زمانه‌ی خود هم می‌بوده و صرفا برای آیندگان نبوده، پس می‌بایست كه نوعی از تحریف كه از جانب اقتضائات زمانی و مكانی ایجاد می‌شود را در مورد آن بپذیریم.

مرگ اندیشی

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#جلسه_335
#محمد_صحرایی
#یادداشت_87

🔹 در تکمیل مشخصات اسلام از مرگ اندیشی سخن بمیان آمد.
– از تفاوت ایندو در نگاه اسلام و نگاه غرب
– از اینکه در اندیشه ی دینی، از شخص مرگ اندیش بعنوان عاقل ترینِ مردم یاد شده اما در نگاه غربی شخص مرگ اندیش شخصی روان پریش دانسته میشود.
در مقایسه ای بین مرگ اندیشی در دو فضای تفکر دینی و ضد دینی درمی یابیم که:
در تفکر غربی مرگ اندیشی یک انسان یعنی توجه به نقطه ی نابودی و اتمام همه چیز که أمری محتوم و گریزناپذیر است.
اندیشه ای که همه ی لذات دنیوی را که همه ی هدف تلاشها و آمال انسانهاست را در کامش به شدت تلخ میکند.
اندیشه ای که مانع از هر گونه تلاش و جدیّت و امید در کارها و حتی مهرورزی های انسان میشود.
در این تفکر، به درستی شخص مرگ اندیش شخصی روان پریش خواهد بود.
مدیران ترویج این تفکر باید سعی کنند حواسّ انسانها را از این واقعیت که از قضا هر روز پیش چشم انسانهاست پرت کنند.
کاری بس سخت و دشوار که قاعدتا در عمل ناموفق است.
حقّا انسان در این اندیشه چقدر مظلوم و محروم است از لذت بردن.
از لذت باقی بودن، از لذت عبادت و ارتباط با خالق هستی، از لذت اتحاد وجودی با همه ی عالم، از لذت هدفداری، از لذت محاسبه و نتیجه داشتن اعمال ولو باندازه مثقال ذرّةً .
در این تفکر تنها کسانی میتوانند از حیات خود لذت ببرند که خود را به نفهمی بزنند، آنهایی که آنقدر در بیرون سروصدا راه بیاندازند و فریاد بزنند و پارتی بروند که صدای ناله ی درون خود از بی هدفی و بی ثمری و تمام شدن را نشنوند.

✅در تفکر اسلامی اما مرگ اندیشی یعنی خارج شدن از غفلت
✅ توجه و آمادگی لحظه به لحظه برای حیات و سعادتی أبدی که أمری محتوم است
✅ یعنی سو دادن و نیت الهی داشتن در هر عمل و کاری
✅ یعنی خاشع شدن و خروج از توهم و غرور
✅ یعنی ظلم نکردن و تضییع نکردن حقوق مردم و خداوند
✅ یعنی حرص نزدن و آرام شدن
✅ یعنی مضاعف شدن تلاش و پرهیز از فرصت سوزی
✅ و هزاران باید و نباید فطرت پسندی که همه ی بشر شرق و غرب عالم به دنبال بدست آوردنش هستند.
و اما آنچه اشک آور است اینکه مشاورانی مسلمان یا نیمه مسلمان با ذائقه و تفکر کفرآمیز در جامعه ی اسلامی در حال مشاوره و راهنمایی و درمان مردم مسلمان هستند.
مثل اینکه انسانی کودن و احمق یا دیوانه مشغول هدایت یا نصیحت یک انسان بزرگ و صاحب اندیشه شود در حالیکه هیچکدام متوجه واقعیت نباشند.
نه آن دیوانه متوجه دیوانگی خود و نه آن انسان بزرگ صاحب کمال و اندیشه متوجه دارایی و فضل خود.
خصوصا آنجا که اندیشه ی عمیق الهی اش به طعنه های درمانگر به سخره گرفته میشود.
مشاوری که با لبخندی ظاهری و تصنعی که تداعی کننده ی رضایت مندی اش از زندگی لجنش است خودش را سرپا نگه داشته است

چرا دیر مبعوث می شویم؟

#يادداشت
#هم_اندیشی_التزام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_251
#جلسه_335

💠 چرا دیر مبعوث می شویم؟

هر چقدر که محصولی که می خواهد حاصل بشود پیچیده تر باشد علاوه بر اینکه مسیر رشدی که باید طی شود تا به محصول برسیم سخت است، به شکوفایی رسیدن نیز سخت تر می شود.
در فضای نباتات و حیوانات نیز چنین است، خود انسان هم که نماد این ظرفیت است که از یک نقطه ناتوانی محض که فرزند هیچ حیوانی به این ناتوانی نیست شروع می کند تا به فنای فی الله پیش می رود.
در فضای تربیت نیرو برای مأموریت های مختلف نیز همین نکته وجود دارد، گاهی به یک تکنسین برای راه اندازی یک کار یدی تکرار شونده نیاز داریم که ممکن است چند ماهه تربیت شود، گاهی مدیر می خواهیم که علاوه بر طی یک مسیر دانشی و مهارتی گسترده و پیچیده تر، نیازمند به طی دوره کارآزمایی بیشتر و اگر برای یک مدیریت رده بالا بخواهیم، باید به نحو جدی تجربه در سطوح پایین تر داشته باشد.

حیات تمدنی پیچیده ترین سطح حیات انسانی است، و اگر شما بخواهید سربازارن تمدنی خودت را تربیت کنی مخصوصاً اگر در یک مبارزه تمدنی باشی و ادعایت این باشد که هسته اصلی آن حرکت تمدنی یک نیروی خاص حوزوی است، که دارای یک دارایی های چند لایه دانشی و اندیشه های و اطلاعاتی و عواطفی و اخلاقی و …. است، به ثمر رسیدن هم سخت است و هم پیچیده و هم به ثمر رسیدن نیرو ها یا به عبارتی مبعوث شدن افراد نسبت به این مأموریت با تعویق و سختی مواجه خواهد شد.
یکی از توصیه هایی که بعد از مدتی که افرادی در این هویت پخته شدند می شود به آن ها کرد این است که توقع پرورش جوجه و بره را از خودشان نداشته باشند، باید سفت و سخت پای کار ماند و با نعره تک تک سلول های وجودت را در بیاوری و ثبات قدم به خرج بدهی و ثبات قدم به خرج بدهی و ثبات قدم به خرج بدهی؛ بعد امید مبعوث شدن داشته باشی.
مأموریتی که دارد به تو پیشنهاد می شود مدیریت یک شهر یا حتی کشور نیست، مأموریت تو مدیریت جریان سازی برای تمدن سازی است! این مأموریت دارایی هایی می خواهد که باید خیلی پایش عرق ریخت.

یک نکته افزون تر هم اینکه در خود دوران رشد بودن آن هم به نحو جدی و سنگین؛ یک اقتضائاتی دارد که به مبعوثیت هایی که افرادی که این دوره را گذرانده اند را نباید از خود توقع داشت.

#تواصی_به_حق
#تواصی_به_صبر

اهمیت «عمل»در میدان

#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_128
#جلسه_335

قبلا در چند یادداشت به اهمیت «عمل» پرداخته بودن لکن با توجه به مباحث امروز حلقه، باز هم ضرورت پرداختن به این مطالب احساس میشود.

گره خوردن به عینیت و میدان تنها از راه مباحثه ی مسائل میدان حاصل نمیشود.
ما باید گره خورده به میدان و مردم باشیم. باید در اجتماع حاضر باشیم.
کل حوزه منفک از جامعه شده است. ما که دغدغه انقلاب و جامعه را داریم نیز فقط تا حدی از مسائل آن بحث میکنیم و مسائل اجتماعی حاضر نمیشویم.

هرچقدر هم استاد بزرگوار مطالب با ارزشی را بیان بفرمایند، تا مخاطب در میدان درگیر نباشد و درد نداشته باشد بسیاری از حرف ها را نمی فهمد. یا ناقص می فهمد. یا میفهمد ولی به اهمیت آن عنایت ندارد یا ….
اصلا درجه ای فهم هست که جز در میدان به دست نمی آید.

هر چقدر هم از اهمیت مبانی و… گفته شود،۷ جای میدان را پر نمی کند. به نظر رفقای اندیشه کلامی باید حضور جدی در میدان داشته باشند. نمیگویم پروژه ی سنگینی که باعث فاصله رفقا از مباحث شود را اخذ کنند، لکن لااقل میتوان کارهایی تعریف کرد که با جامعه ارتباط حداقلی شکل بگیرد. مثلا منبر ها باید جدی شود و این مطالب به جامعه منتقل شود( لا اقل در مقام انتقال مطالب مرتبه ای از دغدغه و فهم شکل بگیرد) یا مثلا الگویی که در ارائه کتاب سلول های بهاری ببرای دانشگاه شریف انجام شد ادامه پیدا کند و….

یک مرحله تجربه انتخابات را داشتیم که چون پروژه ی عظیمی بود همه امور را تحت شعاع قرار داد ولی از پروژه های کوچک نباید غافل شد.

بهترین نوع توانمند سازی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_46
#جلسه_335

اینکه در میدان دوران رشد سپری شود خیلی در کارآمدی نیرو موثر است و بهترین نوع توانمند سازی همین مدل است.
اما این روش یک آفت مهم دارد و آن غفلت از کارهای تمدنی و دیربازده است.
زیرا فراغتی برای تحلیل و اسکن کلان جامعه ندارند.
اینان فرصتی برای ریشه یابی درد ندارند و مدام به دنبال علاج اورژانسی جامعه هستند. مشغول جمع آوری مجروحین هستند. لذا به شدت عمل گرایند.
اگر این نکته تدبیر شود بهترین دانشگاه، کف خیابان است.

وحدت جهان

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_59
#جلسه_334

روزانه حوادث مختلفی در جای جای عالم اتفاق رخ می دهد، که ما احتمالا از برخی از آنها مطلع می شویم؛ اما واکنش ما نسبت به آن اتفاقی که بعضی از آنها زندگی چند خانواده را تحت تاثیر قرار داده، نهایتا چند ثانیه تأثر است؛ اما وقتی یک اتفاق ناگوار کوچکی درمورد خود ما رخ دهد (مثلا تلفن همراه ما گم شود)، بسیار متأثر و ناراحت می شویم و چه بسا تا مدتی دل و دماغ انجام کار دیگری را نداشته باشیم؛ چرا؟!؟ تفاوت در چیست؟!؟ چرا وقتی گوشی من گم می شود، ناراحت می شوم، اما گوشی غریبه ای که گم می شود، متأثر نمی شوم؟!؟ چون بین خود و ما یملک خودم، نوعی وحدت احساس می کنم.
حال، با این نگاه به وحدت جهان بنگریم؛ وقتی معتقد باشیم جهان سراسر وحدت است و جان همه انسان ها با هم متحد است، به گونه ای دیگر با هم تعامل می کنیم و جور دیگری به زندگی می نگریم. گرچه تمدن غرب، آنقدر ما را در فردیت فرو برده، که نمی توانیم خود را متحد با یکدیگر ببینیم و حتی دیگر «چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار» را هم، نمی فهمیم.

وحدت جهان

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_117
#جلسه_334

وقتی می‌گوییم جهان وحدت دارد، از همان ابتدا به مبارزه‌ی با سطحی نگری و ظاهر بینی برخواسته‌ایم. چراکه این وحدت اصلا با دیده ظاهر درک و احساس نمی‌شود بلکه نیاز است با فهمی ورای فهم عادی به سراغ جهان و پیرامون خود برویم.
به هر رو ما به راحتی نمی‌توانیم این وحدت داشتن را درک کنیم؛ وقتی یک پدیده‌ای را پدیده‌ای واحد می‌نامیم، یعنی حرکت و رشد و نقصان قسمتی از این پدیده در دیگر قسمت‌های این پدیده اثر می‌گذارد؛ این ادعایی است که با وحدت داشتن جهان مطرح می‌شود، یعنی اینکه من یک گناهی بکنم، در سنگ هم که از جامدات است تاثیر دارد، همانگونه که وقتی در بدن یک اتفاقی رخ می‌دهد در تمامی اجزای دیگر تاثیر می‌گذارد، مثلا یبوست که در گوارش آدمی است، در جای جای بدن تاثیر می‌گذارد و …
و از آنجایی که ما این تاثیرگذاری‌های در جهان را به ادراک ظاهری درک نمی‌کنیم این نشان از ادراکی ورای این ظاهربینی‌ها و ادراکات ظاهری دارد که عمیق‌تر و مهم‌تر است و ما برای فهم درست و صحیح پیرامون خود به کنار زدن این ظاهربینی‌ها داریم.
🌺

جایگاه حکمت و فلسفه در نظام تحصیل حوزوی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#فلسفه
#جایگاه_فلسفه
#حوزه_علمیه
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_113
#جلسه_334

🔰جایگاه حکمت و فلسفه در نظام تحصیل حوزوی🔰

در حوزه های علمیه حکمت و فلسفه سالیان درازی است که با رویکرد های متفاوت تدریس می شود. و هر یک از این رویکردها می تواند جایگاه مختلفی را برای این علم مشخص کند اما شناخت این رویکردها علاوه بر تعیین جایگاه فلسفه به پیشبرد علم نیز کمک خواهد کرد. شاید بتوان این گونه ادعا کرد که در حال حاضر با سه نوع رویکرد فلسفه مورد توجه و آموزش قرار می گیرد.

🔸1-رویکردی سلبی که در این مدل دانش پژوهان ارزش اصالی برای فلسفه قائل نیستند و حتی در برخی از موارد آن را نفی می کنند اما از آن جا که در جدال احسن با کفار و مشرکین برای اثبات توحید و سایر اعتقادات به بحث های فرادینی و برون دینی احتیاج است، لازم هست که به سلاح فلسفه مجهز شده تا بتوانیم با آن ها محاجه کنیم و اثبات عقاید کنیم. رویکرد سلبی حداقلی ترین رویکرد در مورد فلسفه است.

🔸2-رویکرد دوم برای فلسفه ارزش اصالی قائل است و آن را زیربنا و پایه فکری نظام هستی شناسی و جهان بینی فلسفی میداند و آن را فراتر از یک سری گزاره ها برای جدال احسن با مخالفین می داند.

🔸3-و اما رویکرد سوم که شاید بتوان ادعا کرد که حداکثری ترین نگاه موجود به فلسفه است و واقعا فلسفه را به صورت جدی به عنوان راس العلوم و اعم العلوم بودن می پذیرد این است که علاوه بر دو نگاه قبل، فلسفه را بن مایه ی نظام سازی برای علوم دیگر و حتی فقه اخص می داند. فلسفه حدود و ثغور خیلی از نظامات فقهی و علمی را مشخص می کند و امتدادهای آن است که علوم انسانی را تحت شعاع قرار داده و … لذا رویکرد سوم جایگاه ویژه ای برای فلسفه قائل شده و حتی آن را از مبادی اجتهاد می داند.

درک صحیح از طی مسیر کثرت به وحدت

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#وحدت
#کثرت
#قوس_صعود
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_114
#جلسه_334

🔰درک صحیح از طی مسیر کثرت به وحدت🔰

عالم دو قوس صعود و نزول دارد. ابتدا انسان توسط قوس نزول از وحدت محض به کثرت محض، از اعلی علیین به اسفل سافلین آمد. و حال قرار است که توسط قوس صعود به عالم بالا برگردد.
قواعد قوس صعود و نزول با یک دیگر متفاوت است. قوس نزول، حرکت از وحدت به کثرت می باشد. ولی قوس صعود، حرکت از کثرت به وحدت. این تفاوت سبب نگاه متفاوتی به عالم می شود.
در قوس نزول عالم یکپارچه دیده می شود و از این یکپارچگی قرار است به کثراتی برسیم که هر کدام از آنان جلوه ای از آن وحدت محض می باشد اما در حرکت قوس صعود، این مسیر متفاوت است چرا که حرکت از کثرات به سمت وحدت می باشد.
برای رسیدن به وحدت باید درک صحیحی از کثرت داشت. چرا که قرار است از کثرت به وحدت رسید یعنی باید با حفظ تفاوت کثرات، آنان را به حرکت واداشته تا به یک وحدت حقیقی متصل شوند. اما اگر این کثرت و تفاوت کثرات لحاظ نشود اساسا وحدت سالم و حقیقی رقم نخواهد خورد.
شاید بتوان این گونه ادعا کرد که برخی از انتقادهایی که به اندیشمندان حوزه فلسفه صدرایی وارد است از همین باب می باشد. یعنی آنان در رساندن عالم به وحدت، کثرت کثرات را لحاظ نمی کنند.
عدم توجه به کثرت کثرات سبب به وجود آمدن درک های ناصحیح از دین، ولایت فقیه، حکومت دینی، مردم، مردم سالاری و … می شود. چرا که راه رسیدن به وحدت حقیقی از همین کثرات عبور خواهد کرد.
فتامل

آداب_انقلابی2

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_105
#جلسه_334
#آداب_انقلابی2

در بحثی که گذشت، این گزاره ذکر شد که رهبر انقلاب در آداب انقلابی گری، توسل به شهدا را درکنار توسل به خدا و اهل بیت علیهم السلام، از مسیرهای سلامت معنوی ذکر میکنند.
پشتیبانی اندیشه ای و سپس دانشی از این نوع سلامتی که رهبری انقلاب تعریف میکنند نه تنها که اتفاق نیافتاده بلکه در دوره ای گذار، این نقطه قوت در حال زخمی شدن است.

برنامه بدون تعارف در جمعه شب گذشت که با دکتر علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی ایران مصاحبه شد، دو آهنگ و روح به آن حاکم بود، یکی روحیه پهلوانی و جوانمردی که در غالب کشتی گیران این منش نهادینه شده و در کمتر ورزشی از انواع ورزش های ایران میتوان یافت و دوم روح معنوی که با حضور علیرضا دبیر این نقطه در کشتی ایران پر رنگ و پر فروغ شده است که البته در دوره های قبل نبوده است. تاکید بر اقتدارات شیعی، توسل به اهل بیت و شهدا، معنویت های جمعی در ایام عزای اهل بیت همگی از شاخصه های دوران مدیریت ایشان است.

جالب توجه است که گلایه های این مرد، همگی به این مطلب بر میگشت که چرا روحیه جوانمردی و خصوصا معنوی را در کشتی حی و پویا نگه داشته است و جالب تر اینکه از همین نقطه موج های اجتماعی نیز به این افراد فشار وارد کرده است و عملا این فشار اجتماعی دست آویزی است برای مسئولینی که تا کنون نخواسته اند ورزش در سلامت معنوی نیز به سر ببرد.

هم چنین میتوان به خاطره ای اشاره کرد که گرایی قهرمان طلا بیان میکند و از معجزه ای
پرده میدارد که توسل به شهید گمنامی که ازابتدای حرکتش با او عهدی بسته بود چگونه اورا در دوازده ثانیه پایانی به جایگاه قهرمانی اش برگرداند. اما متاسفانه هیچ روایتی از این نگاه پشتیبانی نمیکند و اینگونه دیدگاه ها در تونل های سکوت، به سمت خفقان میرود.

روایت پهلوانی ها و معنویات بنا، مربی کشتی فرنگی یا درستکار مربی کشتی آزاد هم میتوان به این موضوع ضمیمه کرد.

این نوع گلایه ها ناشی از این نکته است که متکلمین ما نتوانسته اند ذهن اجتماعی را در حمایت از آداب انقلابی‌گری، پشتیبانی کنند و اینگونه است که بستر برای شکل گیری بی‌ادبی‌های اجتماعی به صورت مواج باز میگردد و باید شنوای صدای ناله‌های سخت اسطوره‌هایمان برای حفظ این سلامت باشیم.

اسطوره های تمدنی انقلاب در اوج مظلومیت اند باید انها را دریافت.

آرامش زایی و اطمینان بخشی نقاط وحدت بخش و سختی رؤیت این نقاط!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_250
#جلسه_334

💠 آرامش زایی و اطمینان بخشی نقاط وحدت بخش و سختی رؤیت این نقاط!

نقاط وحدت بخش همیشه نقاط آرامش زا و اطمینان بخش هستند، وحدت همیشه انس می آورد، انسان با هر چیزی که نوعی وحدت احساس کند به سرعت انس می گیرد؛ ما حتی با اشیائی که مال ما هستند نیز انس می گیریم، چون به همین میزان که وحدتی از جهت داخل در ملک من شدن دارند مورد انس قرار می گیرند.
اگر در محیطی باشیم که هیچ انسانی نباشد به محض دیدن یک انسان، احساس شعف و از تنهایی در آمدن می کنیم چون می دانیم که من با او در یک حقیقتی به نام انسانیت شریک هستیم، حالا اگر این وحدت من با او یک وحدت نژادی باشد احساس قرابت و انس بیشتری می کنیم، اگر فراتر وحدت زبانی نیز باشد احساس قرابت و انس ما بیشتر می شود، اگر فراتر رود و وحدت قومی و قبیله ای و خانوادگی نیز به میان آید این احساس قرابت و انس به اطمینان نیز بدل می شود، اگر فراتر این وحدت در دین و مذهب باشد این اطمینان و انس چند برابر می شود.
نقاط وحدت بخش همیشه نقاطی خواستنی و آرامش زا برای انسان هستند.
ولی به نظر می رسد وحدت های هستی شناسانه وحدت هایی هستند که به سختی رصد می شوند، یعنی هر چشمی توان دیدن آن ها را ندارد و لذا با وجود داشتن یک وحدت غلیظ با همه عالم این وحدت در چشم ما نیست، چون اساساً وحدت یک پدیده ای است که مُدرَک آن عقل است!

وحدت در ماهیت انسانی باز کمی ملموس تر است! وحدت در وجود انسانی! وحدت در وجود حیوانی! وحدت در وجود گیاهی! وحدت در وجود معدنی! وحدت در وجود جوهری؛ بلکه مطلقاً وحدت در وجود با همه عالم! این ها وحدت هایی است که به راحتی نمی توانند رؤیت شوند تا حالا بخواهند انس زا و اطمینان آفرین باشند.

وحدت یک پدیده عجیبی است که انسان با تمام وجود عاشق آن است و فطرت او به شکل عجیبی به سمت نقاط وحدت بخش کشش دارد؛ اما اکثر انسان ها توان رؤیت فراتر از وحدت های سطحی و اعتباری را ندارند و عجیب این است که همین انسان ها به خاطر این #فطرت_وحدت_خواه خود در حال ساختن نقاط وحدت بخشی هستند که خیلی از اوقات نقاطی توهمی و خود ساخته و ضعیف هستند! ما در طرفداری از فلان تیم فوتبال وحدت داریم، ما در عشق به فلان سلبریتی وحدت داریم، ما در علاقه به فلان غذا وحدت داریم، ما در … وحدت داریم!

عشق به وحدت یک کشش فطری عجیب در وجود انسان است.

نگاه وحدتی به جهان

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_127
#جلسه_334

نگاه وحدتی به جهان و حس یگانگی و خویشاوندی با تک تک اجزای آفرینش، ضمن اینکه با طبع انسان سازگار است و گرایش به وحدت در وجود انسان نهفته است، از جهتی بسیار مشکل است و انسان را دچار دوگانگی میکند. چه طور میشود با کل عالم یکی شد؟ چه طور میشود همه عالم را از خود دانست و با آنها احساس خویشاوندی کرد؟ چه طور میشود هم جهاد کرد و هم عشق ورزید؟ چه طور میشود وقتی شمشیر برگردن کافر گذاشته و خونش را بر زمین ریختی در همان حال عاشق او باشی و او را از خود بدانی و برای خیر او و کل عالم او را بکشی؟ چه طور میتوانی با داعشی که نوزاد را می پزد و زیر برنج برای مادرش می برد حس یگانگی و خوشاوندی داشته باشی و از اعماق جان او را دوست داشته باشی و برای سعادتش دل بسوزانی؟
انگار باید به لایه ی بالاتری از نگاه وحدتی رسید با نگاه دیگری به کل جهان هستی نگاه کرد.

عشق یا تکلیف

#یادداشت
#ابوذر_ظفری
#مشخصات_اسلام
#جلسه_334
#یادداشت_17

عشق یا تکلیف !
عبادت عاشقانه یا عبادت از روی تکلیف
همیشه برای خودم این سوال بود کهعبادتی که فقط برای بهشت رفتن یا ترس از جهنم باشه ، چه لذتی داره؟ اصلا عبادتی که صرفا بخاطر ترس از جهنم یا رفتن به بهشت باشد چه تغییری در من بوچود میاره ؟ اینکه چون مجبورم باید عبادت کنم و راهی ندارم جز عبادت کردن و انجام دستورات دین

از بچگی به ما می گفتند این کار رو انجام بده چون ثواب داره ، این کارو انجام نده چون میری جهنم ، چرا هیچ وقت گفته نشد که خدا عاشقته ، خدا دوستت داره و دوست داره توام عاشقش بشی
چقدر قشنگ میشد که رابطه ما با خدا از نوع رابطه عاشقی باشه ، چون خدا گفته من انجام میدم و چون او دستور داده من انجام نمیدم
چون رضایت مجبوب برام مهمتر از هر چیزیه ، چون من عاشق خدا هستم پس هر کاری که این رابطه عاشقی رو محکم تر میکنه انجام میدم
هر کاری میکنم که رضایت او رو بدست بیارم
عبادت عاشقانه کجا و عبادت تکلیفی کجا ، وقتی که من بدونم انجام دستورات یعنی محکم شدن رابطه عاشقانه با محبوب قطعا نگاه من به زندگی عوض میشه

ای کاش به جای ترسیدن از جهنم یا رفتن به بهشت عاشقی با خدا رو یاد میگرفتیم از بچگی….

ببخشید که عامیانه نوشتم ، فضا عاشقانه بود دلم نیومد رسمی بنویسم 🌹🌹

بحث ترکیب در لسان فلسفی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_123
#جلسه_333

به نظر می رسد بحث ترکیب در لسان فلسفی ما از نوعی فقر ادبیاتی یا تشتت ادبیاتی رنج می برد و هنوز این بحث به درجه متقنی از رشد نرسید. لذا هرکسی از زاویه ای موضوع را مورد بررسی قرار میدهد و یکی از اسامی مورد اعتبار خود را به مصداق مرکب خارجی نسبت میدهد.

استاد امینی نژاد مرکب را از سه حیث تقسیم بندی کرده اند. در تقسیم دوم ایشان مرکب را به انضمامی و اتحادی تقسیم نموده اند. مرکب انضمامی را تعریف کرده اند به مرکبی که در آن اجزا باهم ترکیب می شوند لکن ذات اجزا به نحو به شرط لا در کل موجود باشد و در مقابل آن ترکیب اتحادی را قرار داده اند. مرکب اعتباری را نیز به سه نوع صناعی، اعتباری و طبیعی بالعرض تقسیم کرده اند.

جامعه انسانی قطعا یک ترکیب انضمامی است که در آن اجزا در عین ترکیب، به نحو به شرط لا در کل وجود دارند. حال محل بحث این است که جامعه مرکب انضمامی صناعی است، مثل ماشین؛ یا مرکب انضمامی اعتباری است، مثل ترکیب انسان و درخت؛ یا مرکب انضمامی طبیعی بالعرض است مثل بدن یک حیوان.

علامه هر سه نوع ترکیب انضمامی را اعتباری میداند. لکن میتوان با ظرایفی اشکالاتی به این دیدگاه وارد کرد و بعضی از انواع (مثلا طبیعی بالعرض یا صناعی) را حقیقت دانست.

جامعه قطعا از نوع دوم، یعنی اعتباری نیست. از بین ترکیب انصمامی صناعی و ترکیب انضمامی طبیعی بالعرض، مرکب جامعه بیشتر به مرکب انضمامی صناعی است.