وقتی از #فطرت سخن میگوییم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_36
#جلسه_164
#نشست_فطرت

🔹#فطرت_سنگ😊

🌋وقتی از #فطرت سخن میگوییم
1️⃣گاهی شبیه این است که از یک بسته ، از یک #تراشه یا از یک سری ترسمات صحبت میکنیم که در نهاد انسان و هنگام خلقت کارگذاشته شده است.
یک سری #تنظیمات_کارخانه که حالا حالا در طول زندگی برای برخی این تنظیمات فعال میشود و گاهی نمیشود.
(مخصوصا در آن نگرشی به فطرت که آن را در بعد معرفتی در وجود انسان دنبال میکند این نگاه کاملا هویداست )

🏔پس فطرت چیست؟
یک سری داده های اولیه، فهم های اولیه که به شکل فابریک روی انسان نصب شده است
حالا با قبول این تعریف یک عده وجود این تنظیمات و داده های اولیه را قبول و یک عده رد میکنند.
و اینجا با قائلین فطرت و قائلین به عدم فطرت رو به رو میشویم . که عدمتا در نگاه غربی به فطرت با این دسه بندی رو به رو هستیم .

🗻حالا ما برای درست کردن این بحث و نجات از این تقریر سطحی میگوییم ، نه خیر!

2️⃣فطرت چیزی جدا از خلقت انسان نیست ، یک امر علی حده و مغایر با خلقت انسان نیست که به شکل انضمامی به انسان تعلق بگیرد و البته فقط هم به حوزه معرفت منحصر نمیشود.
بلکه فطرت همان شخصیت انسانی است ، همان ساخت انسان است ، همان خلقت انسان است و جعل و خلقتی جدای جعل و خلقت انسان نیست ، بلکه به نحوه این خلقت و نحوه بودن انسان دارد اشاره میکند.
خلقت انسان است که مساوق کمال دوستی و تنفر از نقص است، او این گونه خلق شده است.
این تقریر دوم قطعا ارتقای خوبی است برای بحث فطرت و با آیه فطرت الناس و معنای واژگانی فطرت نیز سازگار تر است است و ما را از دست تقریر مکانیکی و کم رمق اول هم خلاص میکند.

در این نگاه فطرت چیزی شبیه و عِدل طبیعت انسانی است
مثل این که انسان قوه بینایی دارد ، انسان قوه فکر کردن دارد یا قوایی دیگر از این دست
یک انسانی نیست که حالا یک قوه فکر کردن هم در او نصب شده است ، نه اصلا ساخت انسانی او این گونه است که از این دارایی بهره مند است.

ما ایا نمیتوان تبیین بهتری از فطرت داشت؟
3️⃣ایا با بحث #اسماء_الهی خیلی راحت تر و خوش نشین تر نمیشود این بحث را تقریر کرد؟
به این شکل که

اگر انسان #تجلی اسماء الهی است اگر #مظهر اسماء الهیه است خب روشن است که سراسر #علم است و #حیات است و #قدرت است
هر اسمی در ساخت او موثر بوده است ، دارایی انسان است و انسان چیزی جز ان نیست
اگر اسم حیات و علم و قدرت است که تجلی کرده است و شده است انسان، پس دارایی او علم و حیات و قدرت است
حالا این اسماء یا در باطن و در خفا هستند یا ظاهر و آشکار .
و به حسب قواعدی به شکل تشکیکی مرتبه ای از آن ها حاضر و مرتبه ای از آن ها در باطن است.
به شکل بالقوه ظرفیت شکوفاییی و ظهور همه این اسماء و مراتبشان هست که از مسیر سلوک و کنش اختیاری انسانی میتواند رقم بخورد و محقق بشود.
پس به شکل بالقوه انسان دارای تمام کمالات الهی است چون مخلوق #اسم_جامع_الهی است.

به نظر میرسد این ادبیات ، ساده و بی استبعاد توان روایت روشن فطرت و دارایی فطری انسانی را که در تقریر های قبلی به جان کندن باید اتفاق می افتد، داشته باشد.

#سوال❓

❓حالا ذیل این بحث اشکال یا سوالی که میتواند مطرح شود چنین است که؛
مگر همه عالم تجلی اسماء الهی نیستند؟
اگر این طور است پس همه عالم باید دارای دارایی های فطری باشد.
از همین سنگ و کلوخ گرفته تا دیگر اشیاء ریز و درشت عالم.
و اینگونه بحث #فطرت_سنگ مطرح میگردد.

❓آیا اینکه در روایت میگوید تمام عالم از سنگ و چوب و گیاه و حیوان مشغول عبادت و تسبیح پروردگار هستند و کشف و کرامات انبیاء و اولیاء هم بر این امر کاملا صحه میگذارد
اینکه در غم مصیبت سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، سماوات و ارض هم مصیبت زده و داغدار هستند یا در روز عاشورا از زیر هر سنگی خون جاری میشود یا به اذن الهی گوش به فرمان ولیّ خدا هستند و به او عشق می ورزند و امور فراوانی از این دست
دلالت بر این ندارد که برای غیر انسان نیز باید معتقد به یک دارایی فطری بود جدای از طبیعتی که هر یک از ایشان دارند.
یا با آن ادبیات اول مثلا نمیتوان گفت که تراشه یا بسته فطرتی برای سنگ و سایر اشیائ نیز نصب و جاسازی شده است؟

حال اگر این تعابیر درست باشد
❓تفاوت فطرت انسانی که در آیه مطرح شده است با فطرتی که برای سنگ و اقران او مطرح است چیست و در کجاست؟

❓آیا تفاوت این دارایی های فطری به شمول و جامعیت اسماء الهیه متجلی شده در انسان نسبت به سایر موجودات بر میگردد
ایا به ظهور و فعلیت بیشتر این اسماء در انسان بر میگردد؟
به اختیاری بودن ظهور این اسماء در انسان بازگشت دارد؟

❓چه تفاوتی وجود دارد که در ایه فطرت به شکل خاص فطرت انسانی مورد توجه قرار میگیرد
و ایا بیان این ایه فطرت را از سایر موجودات نفی میکند یا به تفاوت فطرت انسانی با سایر فطرت ها اشاره میکند یا عنوان فطرت برای دارایی های اسمائی سایرین تعبیر درستی نیست یا اینکه اساسا فطرت امری جدا از فضای تجلی اسمائی است و نباید با این ادبیات به توضیح آن پرداخت یا …

❇️به نظر میرسد تحلیل فلسفی عرفانی فطرت سنگ در کنار نمونه ها و تجربه های معرفتی عارفان یا تبیین های روایی از این امر به فهم روشن تری از مقوله فطرت انسانی کمک خواهد کرد.

چند نكته

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_45
#جلسه_163

چند نكته در مورد مباحث جلسه امروز:

#يك : اين چند خطي كه حضرت استاد سيدعلي خامنه‌اي از توحيد تقرير فرموده‌اند، پردازشی روشن از انديشه‌ي #توحيد_سياسي است. برخي معتقدند كه اسلام نه يك #نحوه زندگي كه برتر از آن، آمده تا به زندگي بشر #معني ببخشد. كساني كه دين را از #معنابخشي به عرصه‌ي معماري سياسي حيات اجتماعي مي‌كشانند، هم آبروي دين را بر باد مي‌دهند و هم آينده‌ي جامعه را.

#دو : توحيد اساسا در فضاي فكري-فرهنگي شيعه مطرح نبوده و نيست و تماما خرج ولايت شده، باطن توحيد را ولايت اهل بيت مي‌دانيم و ولايت هم در حقايق وجودي و باطني ايشان خلاصه شده و همواره ميان #غدير و #سقيفه در كشاكش است.

#سه : همين قدر هم كه توحيد در طرح ذهني متفكران شيعي معاصر بالا آمده، شديدا متأثّر از جريان سلفي‌گري در جهان اسلام – خصوصا – اخوان المسلمين – است.

#چهار : از منبرهاي بيت رهبري گرفته تا پستوهاي برائتي‌هاي قم، يك صدا شنيده مي‌شود، ولي با دو زبان، با يك تقسيم كار؛ تهران مدافع منافع و امنيت ملّي و چهره‌ي منطقه‌اي جمهوري اسلامي است، قم هم حافظ هويت ناب شيعي: سلام بر وحدت!

#پنچ : حجةالاسلام مهدي مسائلي (http://azadpajooh.com/)، گروه جامعه‎شناسي تشيّع زير نظر خانم دكتر سارا شريعتي (http://www.socio-shia.com/) و واحد مطالعات فرهنگ شيعي نشر آرما (https://nashrearma.com/product-category/arma-books/sarv/) مشغول پژوهش هاي قابل استفاده اي پيرامون فكر و فرهنگ و هويت شيعي هستند.

ناظر_به_طرح_بحث_آقای_وطن_فدا

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#حامد_خواجه
#یادداشت_1
#جلسه_163
#ناظر_به_طرح_بحث_آقای_وطن_فدا

⭕️ آقای وطن‌فدا در نقد دکترین اجتماعی بودن توحید، گفتند که این توحید اجتماعی از قبل هم بوده است و چیزتازه‌ای نیست که مولف آن را آورده باشد. مثال‌هایی را هم بیان کردند که توحید در جامعه رواج داشته است.

⭕️ در دفاع از مولف باید گفت که ایشان هم نمی‌گویند که چیز تازه‌ای می‌خواهم بیاورم که بگوییم این از قبل هم بوده است؛ سخنی که ایشان دارد این است که اسلام ناب این توحید را آورده است و اتفاقا این نمونه‌هایی که در طول تاریخ می‌‌بینید، به خاطر توحیدی است که اسلام به ارمغان آورده است.
🔆 در واقع مولف در حال مبارزه با غرب‌زدگانی است که از اوایل دوران قاجار شروع شدند و تا قبل از انقلاب به صورت جدی به دنبال آوردن مدرنیته به ایران بودند. و مولف آن توحیدی که در آن فضای غرب‌زده قبل از انقلاب بوده است را نقد می‌کند.

⭕️ لذا وقتی آقای وطن‌فدا می‌خواستند از توحید اجتماعی در گذشته مثال بزنند؛ مثال‌هایی که مربوط به دوران صفویه و ماقبل بوده است را می‌آورند.

اصل_اساسی_هرتمدنی_بایدتوحیدباشد

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#حامد_خواجه
#یادداشت_2
#جلسه_163
#اصل_اساسی_هرتمدنی_بایدتوحیدباشد

⭕️ در فضایی که سایه فرهنگ مدرنیته همه‌ی ذهن‌ها را فراگرفته است، از نکته‌ای مهم غفلت شده است؛ که اصل اساسی هر تمدنی باید توحید باشد. و به نحوی به توحید ابراهیمی رجوع داشته باشد که همه‌ی ادیان ابراهیمی به دنبال آن هستند. در این نگاه تمدنی است که ما شیعیان در عین اینکه وظیفه تمدن‌سازی داریم،‌ احتیاجی به شیعه کردن دیگران نداریم.
وقتی روی توحید دست بگذاریم نه تنها همه‌ی مسلمانان بلکه تمام پیروان ادیان الهی طالب این تمدن می‌شوند؛ تمدنی که اصل اساسی آن توحید است. البته باید توحید تقریر و تبیین شود.

🔆 لذا وقتی اینگونه به تمدن اسلامی نگاه کنیم؛ دیگر باعث کنار زده شدن اهل تسنن و یا افغانی‌ها و یا مسیحی‌ها و … نمی‌شویم.

⭕️ و با نگاهی که شیعه در مورد انتظار منجی دارد، می‌توان پیوندی بین مباحث تمدنی و مهدویت برقرار کرد و این که می‌گویند تعدادی از جوانان مسیحی یاران حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام هستند؛ روشن می‌شود.

ضرت آقا سال 94 در دیدار با فرماندهان سپاه می فرمایند:

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتبت_معرفتی_توحید
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_9
#جلسه_165

🔰مقوله ی آرمان

🔅حضرت آقا سال 94 در دیدار با فرماندهان سپاه می فرمایند:

«خب، انقلاب چه کار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی اینجور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آنوقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: «فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛» «اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم» شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همهی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه. » 25/۰۶/1394

❓ایشان حیات طیبه را همان آرمانی می دانند که انقلاب به دنبال تحقق آن است و باید دائما زنده بماند و اقشاری همچون دانشجویان روحیه ی مطالبه اش را داشته باشند. اما حیات طیبه یعنی چه؟

«خب، حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی همهی این چیزهایی که بشر برای بِهزیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو حیات طیّبه است؛ ملّت ذلیل، توسری خور، حیات طیّبه ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو حیات طیّبه است. حیات طیّبه را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است. حیات طیّبه ی یک ملّت، از جمله این است که این ملّت، عزیز زندگی کند، سربلند زندگی کند، وابسته نباشد، مستقل زندگی کند …یکی از چیزهایی که حیات طیّبه را تأمین میکند، پیشرانی در علم و تمدّن جهانی است. یک ملّتی بتواند در مجموعهی دانش جهانی و مدنیّت جهانی، حالت پیشران داشته باشد و جلو ببرد؛ برای ارتقای کلّ بشریّت، یک نردبان جدیدی را جلوی پای بشریّت بگذارد؛ این یکی از اجزای حیات طیّبه است.» 25/۰۶/1394

📝 فهرستی از عناوین مربوط به آرمان نوشته ام که تقدیم میکنم:

• چیستی آرمان
• فرق آرمان و اهداف انقلاب اسلامی
• مصادیق آرمان برای انقلاب اسلامی
• لزوم آرمان خواهی و آرمان گرایی
• دوگانه آرمان خواهی و واقع گرایی
• آرمان سازی و ایجاد آرمان برای جامعه
• نسبت ولایت و مقوله ی آرمان
• نهاد اصلی آرمان ساز در جامعه
• جایگاه نخبگان در آرمان سازی
• نقش جنبش های دانشجویی در مطالبه آرمان ها
• جایگاه حوزه در مقوله ترسیم آرمان ها و مطالبه آن
• نسبت مردم با آرمان خواهی و آرمان سازی
.

روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#تفاوت_دو_توحید
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_7
#جلسه_165

❇️یکی از موضوعاتی که میتواند منبع خوبی برای بررسی های ما در تحلیل توحیدِ اسلام آورده و توحید پیش از اسلام باشد، خصوصا از این منظر که #آورده_ی_میدانی شان چه تفاوتی داشته است، و بود و نبودشان منجر به بودن یا نبودن چه نقاط قوت و ضعفی در یک اقدام آرمان خواهانه و اصلاح گرانه می شود، تفاوت اقدامات مصلحانه ی بزرگترین اصلاح خواه تاریخ بشر یعنی حضرت محمد بن عبدالله (ص) پیش و پس از بعثت است.

❇️اگر از منظر سران مکه، و یا هر کافر اهل تحلیلی که به هیچ وجه معتقد به نزول وحی و وجود ارتباط غیبی میان محمد بن عبدالله (ص) و خداوند نیست، به اقدامات ایشان نگاه کنیم، بروز چه تفاوتی باعث میشود که به هنگام مواجهه با دعوت توحیدی و کم جمعیت او پس از ادعای نبوت، به او ثروت مکه و سروری آن را پیشنهاد کنیم تا دست از این دعوت خود بردارد، و وقتی قبول نکرد انواع شکنجه ها و قتل ها و تحریم ها را برای نابودی آن دعوت به کار ببریم، اما در مواجهه با پیمان معروف به « حلف الفضول » که همان محمد بن عبدالله (ص) پیش از بعثت برای احقاق حقوق مظلومین بسته بود و به آن عمل نیز میکرد، چنین واکنش هایی نداشته باشیم؟

❇️از منظر یک کافر شخصی که میان اهل مکه سال ها به «محمد امین » شناخته شده بود، و فردی سرشناس بود، همان انسان، با همان شناخت همیشگی ای که از او داشتیم، با همان روحیات همیشگی، با همان پاکی و صداقت همیشگی و آرمان خواهی همیشگی، ایده ای جدید را به میدان آورده است، که این بار تحلیل منِ محاسبه گرِ دنیا خواه این است که این ایده مرا از ریشه نابود خواهد کرد.

❇️باید توجه داشت که برای چنین شخصی هیچ معیاری جز معادلات صحنه وجود ندارد، و او را با تفاوت های نظری کاری نیست! لذا آنچه تفاوت واکنش های او به اعمال محمد بن عبدالله (ص) را باعث شده است، تفاوت های نظری او پیش و پس از بعثت نیست، بلکه تفاوت اقدامات و اثر های میدانی اوست.

✅اساسامطالعه ی تفاوت اقدامات یک پیامبر پیش و پس از بعثت، آورده های فراوانی در تحلیل آنچه یک توحید ناب قدسی به ما خواهد داد دارد. موضوعی که در قرآن کریم با اشارات قابل توجهی در مورد حضرت موسی(ع) بیان شده است.

#ریاضت_یادداشت
#مرتاضان_یادداشت_گرا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_68
#جلسه_165

💠 دروغی به نام معنای بدون نحوه

🔺 دو جلسه پیش بحثی مطرح شد که اسلام اساسا آمده است که یک معنا را تأمین، و خود اسلام هم یک معنا است؛ لزوما تلازمی بین معنا و اینکه یک نحوه ای از زندگی و بودن در آن باشد وجود ندارد و اساسا اشتباه ما همین بود که از این معنا غافل شدیم و به قالب ها و نحوه بودن ها چسبیده ایم.

🔺 در بررسی این بحث باید گفت که اساسا این سخن ساخته و پرداخته اذهان مریض روشنفکری است که در دنیای معاصر دنبال این هستند که تمام تیزی های دین را بگیرند و دین را تبدیل به یک امر #اخته بکنند که با منافع هیچ زورمدار و ظالم و مستکبری درگیر نباشد. چیزی که تحت عنوان دین جهانی مطرح است در واقع یک مجمع بی خاصیتی از همه ادیان است، یعنی هر چیزی که در ادیان هست که به درد خر کردن بشر می خورد، به درد این می خورد که تبدیل به یک موجود رام شود که با نظام ظالمانه حاکم بر جهان کاری نداشته باشد و عین یک بره سرش را پایین بندازد و بچرد، و اگر کل گله اطراف خودش و حتی گله های دیگر را ببرند و ذبح کنند باز او فقط بع بع بکند و منتظر ریختن علوفه ای بشود و مشغول خوردن!
🔺 اساسا نمی شود گفت که معنایی داریم که هیچ شکل بودنی را اقتضا که هیچ حتی توصیه نمی کند؛ اگر هر معنایی یک روح و حقیقت دارد، آن روح و حقیقت تا زمانی که روح است که هیچ بروز و اثری ندارد، اتفاقا روح و حقیقت و معنا حتما بستری می خواهد برای جاری شدن؛ لذا شما قطعا فقه لازم داریم چه در جامعه اسلامی و دینی باشد و چه در بی دین و بلکه ضد دین ترین جامعه که آنجا به آن حقوق می گویند؛
🔺 شاید آن هم شاید بتوان گفت که معانی بسیار تنک و فردی که ادعایی برای سعادت بشر ندارند، خیلی اقتضای قالب و نحوه خاصی از بودن را ندارند، ولی وقتی شما سخنی می آوری که ادعا می کند که من هستم که سعادت بشر را الی الابد تأمین می کنم؛ من هستم که سخن پایانی هستم و بعد از من دیگر اساسا سخنی نیست؛ این معنا تا زمانی که در قالب و نحوه بودن نیاید اساسا ادعایش مسخره است؛ خب این معنای فخیم را به چه شکل می خواهی متحقق کنی؟ لذا می بینیم که قرآن که کتاب هدایت و سعادت است، علاوه بر تأکید بر آن معنا پر است از نحوه بودن و جاری شدن آن معنا، یعنی فقه.
🔺 بله این سخن صحیح است که اگر کار ما به جایی رسید که از معنا غفلت کردیم و چسبیدیم به قالب ها؛ اگر قالب ها از آن روح و حقیقت خالی شد؛ این یعنی انحراف و تحریف آن سخن؛ اگر هم با چنین چیزی مواجه شدیم، برخورد صحیح نفی ظواهر و قالب ها به صورت مطلق نیست، باید نفی ظاهر گرایی و قالب گرایی کرد و از آن طرف در روح و معنایی که باید در همه این ظواهر بدود دمید و آن را تقویت کرد.
🔺 ولی متأسفانه حلقوم هایی که الان این سخنان از آن ها بیرون می آید، #شیپور_شیطان هستند و هیچ وقت ملتزم به این نمی شوند که اگر مهم ترین معنایی که شما برای سعادت بشر ارائه کرده اید عبارت است از توحید؛ لازمه صریح و روشن آن (به قول حضرت آقا روح آن) نفی عبودیت غیر خدا است و شما در این نفی با همه طواغیت و مستکبرین عالم درگیر می شوید؛ یعنی این معناگروی برای تقویت معنای مورد نظر اسلام نیست، این برای زمین زدن معنای مورد نظر اسلام است، منتها می بینند که به خود معنا نمی شود مستقیم حمله کرد، لذا از راه نفی قوالب و ظواهر و نحوه های تحقق آن معنا شروع می کنند چون می دانند که با نفی نحوه های بودن خیلی راحت و سریع تر می شود به نفی آن معنا و روح رسید.
🔺 اساسا این معناگروی خود حامل یک معنایی است، معنایی که در آن معنا سعادت بشر در عبودیت و بندگی خدا، در سیر به سمت حیات طیبه، در رشد کمالات الهی نیست؛ بلکه معنایی است که خدایش یک چیز #گوگوریمگوری است و خود همین هم به فجیع ترین شکل توصیه هایی به نحوه بودن دارد، چون این معنای از معنا خود دعوت به یک #خریت و #گوسفندیتی است که با آن #گوگوریمگوریت کاملا همراه و همسان است.
.

شناخت_میدان #عدالت #جهان_اسلام #جریان_شناسی

#یادداشت
#یادداشت_24
#احمد_قوی
#جلسه_164
#یادداشت_روشی
#شناخت_میدان #عدالت #جهان_اسلام #جریان_شناسی

• چرا اطلاع از میدان و رصد دائمی مسائل مهم انقلاب اسلامی حیاتی است؟!
دیروز در کلاس فقه بنا بر دلایلی بحث به نوع مواجهه ما با متفکرین جهان اسلام کشیده شد. در آن جا استاد اعتقاد داشتند که ما باید روحانیونی داشته باشیم که برای دفاع از انقلاب اسلامی و پیشبرد اهداف تمدنی انقلاب توانایی گفتگو و محاجه های راهبردی با اندیشمندان سایر مکاتب ، جریان ها و مذاهب را داشته باشند. آن هم در شرایطی که بسیاری از این متفکرین نگاههای انتقادی تندی نسبت به عملکرد جمهوری اسلامی و تشیع پیدا کرده اند!
از طرفی ویژگی ارتباطات و گفتگوهای راهبردی این است که طرفین برای اثبات مدعا و کرسی نشاندن نظریه خود به دفعات از جزییات میدان و حوادث متنوع استشهاد آورده تا رقیب را قانع کرده و افکار عمومی نخبگان را با خود همراه سازند. مثلا امروز شما با هر غیر ایرانی یا غیر شیعه ای در مورد نگاه جهانی انقلاب اسلامی و پروژه تمدن سازی صحبت کنی سریعا بحث به ماجراهای مربوط به عراق و سوریه کشیده خواهد شد. در این بین اگر ما تسلطی کافی به لایه های مختلف این ماجراهای گسترده و عمیق نداشته باشیم عملا بازنده خواهیم بود و در نهایت مجبوریم روایت طرف مقابل از ماجرا را چذیرفته و سیاست های کلان و عملکرد جمهوری اسلامی در منطقه را محکوم کنیم!
البته این ضرورت محدود به مسائل بین الملل نیست و در مسائل مهم داخلی هم دقیقا همین نیاز و همین ضعف جدی و راهبردی وجود دارد از مساله عدالت و مبارزه با فساد گرفته تا مسائل اقتصادی کشور و مباحث اجتماعی ، فرهنگی از قبیل حجاب و سینما تا حتی مسائل سیاست داخلی و خارجی که ما گمان می کنیم که اشراف کافی را داریم ولی واقعیت این است که ما معمولا با روایتی صاف و بدون چالش از مسائل برخورد کرده ایم. نتیجه این مواجهات خام این است که معمولا یا مساله را با سادی سازی پشت سر میگذاریم و یا با مواجهه با چند شبهه نسبتا سنگین از میدان به در می شویم.
ولی با این همه در مسائل بین المللی ناآگاهی ، بی خبری و تصاویر بعضا کاریکاتوری ما بیش از حد تاسف برانگیز است.

توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_46
#جلسه_164

#حوزه #مردم #نهاد_تعلیم_کتاب_و_حکمت

در مي‌خانه گشاييد به رويم شب و روز
كه من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم

جامه‌ي زهد و ريا كندم و بر تن كردم
خرقه‌‌ي پير خراباتي و هشيار شدم

واعظ شهر، كه از پند خود آزارم داد
از دم رِند مي‌آلوده، مددكار شدم

بگذاريد كه از بتكده يادي بكنم
من كه با دست بت ميكده بيدار شدم

پیامبر اسلام آمد تا آیات و بیّنات الهی را بر مردم بخواند، ایشان را پاک گرداند و کتاب و حکمت بیاموزد:

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ (آل‌عمران/164)

نطفه‌ی نهاد حوزه با اخبار بسته شده، نه کاری با آیات و کتاب الهی داشته و دارد، نه همّ و غمّی برای حکمت‌آموزی؛ متن حوزه فقه است و اصول.

#سؤال_راهبردی_بنده این است که برای تعلیم کتاب و حکمت، چقدر می‌توانیم روی نهاد حوزه حساب باز کنیم؟ بهتر نیست که رو به سوی مردم کوچه و بازار (نخبگان و عوام) کنیم؟

روایت امام از نسبت خود با حوزه و مردم:

شما بايد نشان دهيد كه در جمود حوزه‏هاى علميه آن زمان كه هر حركتى را متهم به حركت ماركسيستى و يا حركت انگليسى مى‏كردند، تنى چند از عالمان دين باور دست در دست مردم كوچه‏ و بازار، مردم فقير و زجر كشيده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پيروز بيرون آمدند. شما بايد به روشنى ترسيم كنيد كه در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانيت اصيل در مرگ آباد تحجر وتقدس مآبى چه ظلمها بر عده‏اى روحانى پاكباخته رفت، چه ناله‏هاى دردمندانه كردند، چه خون دلها خوردند، متهم به جاسوسى و بى‏دينى شدند ولى با توكل بر خداى بزرگ كمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسيدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ايمان و كفر، علم و خرافه، روشنفكرى و تحجرگرايى، سرافراز- ولى غرقه به خون ياران و رفيقان خويش- پيروز شدند. (نامه به آقاى سيد حميد روحانى جهت مأموريت تدوين تاريخ انقلاب اسلامى، 67/10/25)

سقیفه بزرگترین توطئه علیه توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_22
#جلسه_163
#پیشینه_تاریخی_مقابله_با_توحید

🔰سقیفه بزرگترین توطئه علیه توحید

همیشه در طول تاریخ درمقابل جریان توحید جریان های قیام می کردند تا این نهضت را نابود کنند علت مخالفت آنها با این جریان حذف منابعی است که تا قبل از این با زورگویی برای خودشان تصاحب کرده بودند و منافع خودشان را در خطر می دیدند .
جبهه کفر برای نابودی جریان توحید از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند و هدف اول او نابودی کامل وحذف فیزیکی این جریان است
اما همیشه توان مقابله با این جریان را ندارد در همچین شرایطی که مقابله وجنگ تن به تن به نابودی خودشان منجر می شود .
ناامید نمی شوند وسعی می کنند با #نفوذ در جریان حق این خط را را از مسیر اصلی خود منحرف کنند.
ضربه وخسارت نفوذ به مراتب از مقابله فیزیکی بیشتر است
اسلام همیشه در طول تاریخ بیشترین ضربه را از نفوذی ومنافقین خورده افرادی که دشمن بودن آنها برای امت واضح نبود
این نفوذیها بودند که سقیفه را تشکیل دادند و وتفرقه ای بزرگ بین امت اسلامی انداختند
دشمن خارجی هم از این تفرقه بیشترین استفاده را کرد و ما همیشه شاهد جنگ بین مسلمین بودیم
خدا لعنت کند نفوذی های که با بدعت های خود جریان اصیل اسلامی را منحرف کردند

🔰 پیش بینی اولین بدعت اولین توطئه
قَالَ سُلَيْمٌ وَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ «1» كُنْتُ أَمْشِي مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِينَةِ فَأَتَيْنَا عَلَى حَدِيقَةٍ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ قَالَ مَا أَحْسَنَهَا وَ لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا ثُمَّ أَتَيْنَا عَلَى حَدِيقَةٍ أُخْرَى فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِيقَةٍ قَالَ مَا أَحْسَنَهَا وَ لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا حَتَّى أَتَيْنَا عَلَى سَبْعِ حَدَائِقَ أَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا وَ يَقُولُ لَكَ فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا فَلَمَّا خَلَا لَهُ الطَّرِيقُ اعْتَنَقَنِي ثُمَّ أَجْهَشَ بَاكِياً وَ قَالَ بِأَبِي الْوَحِيدُ الشَّهِيدُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَامٍ لَا يُبْدُونَهَا لَكَ إِلَّا مِنْ بَعْدِي أَحْقَادُ بَدْرٍ وَ تِرَاتُ أُحُدٍ قُلْتُ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دَيْنِي قَالَ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِكَ فَأَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ حَيَاتَكَ وَ مَوْتَكَ مَعِي وَ أَنْتَ أَخِي وَ أَنْتَ وَصِيِّي وَ أَنْتَ صَفِيِّي وَ وَزِيرِي وَ وَارِثِي وَ الْمُؤَدِّي عَنِّي وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي عَنِّي وَ أَنْتَ تُبْرِئُ ذِمَّتِي وَ تُؤَدِّي أَمَانَتِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي النَّاكِثِينَ مِنْ أُمَّتِي وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ لَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِذِ اسْتَضْعَفَهُ قَوْمُهُ وَ كَادُوا يَقْتُلُونَهُ فَاصْبِرْ لِظُلْمِ قُرَيْشٍ إِيَّاكَ وَ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْكَ فَإِنَّكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ مَنْ تَبِعَهُ وَ هُمْ بِمَنْزِلَةِ الْعِجْلِ وَ مَنْ تَبِعَهُ وَ إِنَّ مُوسَى أَمَرَ هَارُونَ حِينَ اسْتَخْلَفَهُ عَلَيْهِمْ إِنْ ضَلُّوا فَوَجَدَ أَعْوَاناً أَنْ يُجَاهِدَهُمْ بِهِمْ وَ إِنْ لَمْ يَجِدْ أَعْوَاناً أَنْ يَكُفَّ يَدَهُ وَ يَحْقِنَ دَمَهُ وَ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمْ يَا عَلِيُّ مَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا وَ أَسْلَمَ مَعَهُ قَوْمٌ طَوْعاً وَ قَوْمٌ آخَرُونَ كَرْهاً فَسَلَّطَ اللَّهُ الَّذِينَ أَسْلَمُوا كَرْهاً عَلَى الَّذِينَ أَسْلَمُوا طَوْعاً فَقَتَلُوهُمْ لِيَكُونَ أَعْظَمَ لِأُجُورِهِمْ يَا عَلِيُّ وَ إِنَّهُ مَا اخْتَلَفَتْ أُمَّةٌ بَعْدَ نَبِيِّهَا إِلَّا ظَهَرَ أَهْلُ بَاطِلِهَا عَلَى أَهْلِ حَقِّهَا وَ إِنَّ اللَّهَ قَضَى الْفُرْقَةَ وَ الِاخْتِلَافَ عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ لَوْ شَاءَ لَجَمَعَهُمْ «2» عَلَى الْهُدى‏ حَتَّى لَا يَخْتَلِفَ اثْنَانِ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَا يُتَنَازَعَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِهِ وَ لَا يَجْحَدَ الْمَفْضُولُ ذَا الْفَضْلِ فَضْلَهُ وَ لَوْ شَاءَ عَجَّلَ النَّقِمَةَ فَكَانَ مِنْهُ التَّغْيِيرُ «3» حَتَّى يُكَذَّبَ الظَّالِمُ وَ يُعْلَمَ الْحَقُّ أَيْنَ مَصِيرُهُ وَ لَكِنْ جَعَلَ الدُّنْيَا دَارَ الْأَعْمَالِ وَ جَعَلَ الْآخِرَةَ دَارَ الْقَرَارِ- لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى «4» فَقُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ شُكْراً عَلَى نَعْمَائِهِ وَ صَبْراً عَلَى بَلَائِهِ وَ تَسْلِيماً وَ رِضًى بِقَضَائِه‏
🔺کتاب سلیم بن قیس ج2 ص569

پرهیز از تقلیل نحوه تبلیغ انقلاب به شعارهای خاص تشیع فرصت یا تهدید؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_65
#جلسه_163

💠 پرهیز از تقلیل نحوه تبلیغ انقلاب به شعارهای خاص تشیع فرصت یا تهدید؟

🔺 در کلاس #حلقه_اندیشه_کلامی بحثی مطرح شد که یکی از راه های توسعه دین و پیشروی و صدور انقلاب اسلامی به جهان اسلام و حتی فضای بین المللی این بود که ما در فضای تبلیغی خودمان را محدود به تقریری شیعی از بیان خود نکنیم و هدف گذاری مان این نباشد که در گام ابتدایی به صورت صریح و مباشر دعوت به تشیع کنیم؛ تا اینکه بتوانیم همین شعارهای زیبایی مثل توحید را بتوانیم به آزادگان جهان برسانیم.
🔹 در یک نگاه همراهانه می توان اینطور تقریر کرد که خوانش مبارزه خیز از توحید برای تمام مستضعفین جهان (اعم از جهان اسلامی و فضای بین المللی) بسیار جذاب است، جامعه ای که تحت ستم مستکبران عالم است و نظام سلطه انواع و اقسام ظلم ها را بر آن روا داشته است، به راحتی می تواند با مطرح کردن دوگانه استکبار و استضعاف و مبارزه مستضعفین با مستکبرین برای رهایی از زیر یوغ آنان، جذب شود.
🔺 اینطور حتی بقیه شعارها و محتویات دینی شما هم قابلیت پیشروی پیدا می کرد، مخصوصا اگر می توانستید با راه انداختن انقلاب مستضعفین، استکبار فعلی را براندازی کنی؛ چون شما بودی که رهبر این پیروزی بودی (یدخلون فی دین الله افواجا) اتفاق می افتاد و مردم فوج فوج به دینی که باعث این رهایی شده است می پیوستند.
🔺 در واقع نیازی نیست که خودت را تقلیل بدهی، ولی نیازی نیست که همه خودت را هم بگویی!
🔹 بدبختی از یک جایی شد که برخی ها به این نتیجه رسیدند که فقط همان بخشی از حرف هایمان که الان قابلیت طرح دارد درست است و بقیه اش غلط است.
ما در نهایت می خواهیم کل جامعه انسانی را شیعه کنیم، ولی این یک فرایندی دارد و این فرایند نیازی نیست که همه حرف هایت را همه جا صریح و کامل بیان کنی باید به ظرفیت محیط مورد مخاطب هم نگاه کنی و اینکه چه بخشی از حرف ها را الان می توانی بگویی او را به حرکت در می آورد.
🔺 اما به نظر می رسد باز هم مطرح کردن انقلاب به صورت یک نظام که مبتنی بر یک اندیشه های دینی در مقابل مستکبرین ایستاده است و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است و بدون اینکه او هم بخواهد آن ها را بدوشد تلاش می کند تقویت شان کند تا بتوانند مبارزه کنند؛ بهترین راه برای #صدور_انقلاب است و این چند #جوجه_روشنفکری که این رویکرد را غلیط می کنند و می خواهند بگویند کلا همین حرف های مشترک شما با همه ادیان بخش صحیح است و فضا را به #پلورالیسم بکشانند چندان پایگاه اجتماعی ندارند که بخواهند خطر تلقی شوند. ضمن اینکه این ها باز اگر آن بخش مبارزه با استکبار انقلاب را می گرفتند می گفتند همین صحیح است باز خوب بود، معمولا بخش هایی که می شود یک موجود اخته و رام نظام سلطه با آن ساخت را می گیرند و به عنوان وجه مشترک معرفی می کنند.

آیا این متن نافی حیات توحیدی قبل از انقلاب است؟»

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_66
#جلسه_163

💠«آیا این متن نافی حیات توحیدی قبل از انقلاب است؟»

🔺 خود این متن در زمانی متولد شده که زندگی توحیدی در عفن ترین وضعیت خود است! لذا دارد توحید ناب و صحیح را مطرح می کند و نه نفی بودن این نگاه در قبل.
ولی حقیقتش این است که توحیدی که در انقلاب اسلامی فرصت بروز پیدا کرد را به جز صدر اسلام در هیچ دوره ای نمی شود مشاهده کرد. توحیدی که مبتنی بر همین عقاید اصلی مذهبی با دست نشانده های شیطان بزرگ و سپس خود شیطان بزرگ درگیر می شود و بر خلاف همه تلاش های قبلی شیعه از خود ائمه گرفته تا نهضت های اصلاحی بعدی توانست به نحو خالصانه ای حکومت اسلامی تشکیل بدهد، نه حکومت یک پادشاه اجمالا شیعی با میدان دادن نسبی به عالمان دین.

راهبردنگاری وحدت1⃣

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ارزیابی_ادعای_توحید
#اندیشه_پشتیبان_وحدت
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_15 (بخش ۱)
#جلسه_163
#جلسه_168
#جلسه_171
#نشست_پنجم

🤝راهبردنگاری وحدت1⃣

🔰در جلسات گذشته بیان شد که ملاک ارزشیابی یک مکتب در سه جهت خود را نمایان می‌سازد:
1️⃣ از جهت صحت گزاره‌های بنیادین
2️⃣ از جهت سازواری و نظام مندی گزاره‌ها
3️⃣ از جهت کارآمدی و منفعت بخشی

به نظر می‌رسد که این سه جهت اصلی به خوبی از یکدیگر پشتیبانی کرده و اثبات هر یک، انتاج دیگری را در پی خواهد داشت.

🔸از لایه صحت سنجی گزاره‌ها که عبور کنیم، طبعا به نظام‌مندی و سازواری آن‌ها اذعان خواهیم کرد. چراکه اگر معیار در صحت سنجی را دائر مدار واقع نمایی در نظر گرفته و واقعیت را نیز در فضای فلسفه اسلامی پس از پذیرش حضورش، واحد بیانگاریم، این وحدانیت، کلاف سردرگم گزاره‌ها و انگاره‌ها را به سرعت انتظام بخشیده و همه را در آخر به یک اصل و ریشه منتهی می‌سازد… #کلمه_توحید!

🔸تبلور این انتظام و وحدت گرایی را می‌توان در سه لایه به نمایش گذاشت:
1️⃣ لایه شناختی —> که همگرایی میان علوم انسانی و امتداد بخشی به بینش‌ را نتیجه می‌دهد
2️⃣ لایه انسانی —> که اتحاد قلوب را در میان افراد یک جامعه رقم می‌زند
3️⃣ لایه ساختاری —-> که عدالت اجتماعی را در ساخت نظامات اجتماعی متبلور می‌سازد

🔰در این نوشتار به تبلور توحید در لایه دوم می‌پردازیم…

🔸اگر درست صحنه‌ را ببینیم، جامعه انقلابی ایران را به شدت تشنه‌ی وحدت خواهیم یافت. اما نه در حد یک اتحاد استراتژیک در میان چند فرقه‌ی دینی؛ بلکه اساسا اندیشه وحدت متاثر از یک نگرش ناب توحیدی است که وقتی از رهگذر انسان عبور می‌کند، قلوب متشتت و جدا از هم را به یکدیگر پیوند داده و منجر به یک پیوستگی و ولایت میان آحاد گشته و یک هویت مستقل جمعی را رقم می‌زند.

🔸ما در این برهه از تاریخ بیش از پیش به اندیشه و راهبرد پشتیبانی کننده از کلان مسئله وحدت نیازمندیم. باید در عرصه‌های مختلف اجتماعی، اقدام به طراحی برنامه‌های متعددی کرد که وحدت میان آحاد، اصناف، اقشار، ادیان و… را فراهم آورد. وگرنه صحبت از خلق اراده مردمی برای پیشرفت و تعمیق اهداف راهبردی انقلاب، شعاری بیش نخواهد بود.

🔸خیز تمدنی جوانان و حرکت جبهه گونه مردم به سمت آرمانها، شدیدا تشنه به الهیاتی است که الهام بخش #وحدت و #اخوت باشد. بلکه چه بسا اینگونه بگوییم که نوامیس خلقت، رهاورد فطرت و اقتضای رحمت، همگی روبه‌سوی ایجاد “جماعت” دارد. تا جایی که به قول مرحوم شاه‌آبادی، تنها قلوب مجتمعه مومنین است که مهبط وحی و محل انزال #قرآن قرار می‌گیرد… و الا فلا!

☘️واعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
[سوره آل عمران : 103]
🔻از تصدیر آیۀ شریفه بقوله تعالی: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» و تذییل آن بقوله تعالی: «وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ» – الآیة چنان مستفاد می شود که خداوند عالم قرآن را که حبل الله است از عرش الرحمان نازل فرموده بر عرش اخوت انسان، تا فهمیده شود که مستقر قرآن و نوامیس الهیه جامعۀ اخوت مسلمین است و البته نتوان قرآن عظیم را به انفراد نگهداری نمود، بلکه باید به ایادی متحدۀ جامعۀ اخوت انسانیت، آن را مانند تاج کرامت بر سر نهاد تا مایۀ افتخار دنیا و آخرت گردد.
(شذرات المعارف / آیت الله شاه آبادی / شذره دوم / معرفه7)

🔸اگر مقوله وحدت در عین “طریقیت”، خود نیز در اندیشه انسان انقلابی “موضوعیت” نداشته باشد و ما را ملزم به طراحی ایده‌هایی جهت وحدت آفرینی نکند، طبیعتا اقتضای عالم ماده و همچنین کارگردانی شیطان، اجازه‌ی چنین رشدی را به جامعه بشری نخواهد داد. چه که خوب میدانیم و می‌شناسیم و به تجربه آزموده‌ایم، ذاتِ تکثر گرا و وحدت‌شکنِ این عنصر مانع تراش در مسیر فطرت را!

👈پ.ن: متعلقات وحدت هم که بسیارند، وحدت میان:
🔗شیعه و سنی
🔗حوزه و دانشگاه
🔗اقشار مردم با یکدیگر
🔗دولت و ملت
🔗ملت و نخبگان
🔗صنعت و دانشگاه
🔗عالمان و اندیشمندان با یکدیگر
🔗شاخه‌های علوم انسانی (سیاست، فرهنگ، اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی و…)
🔗و…
اما همگی نیازمند اندیشه پشتیبان وحدت هستند…

شیعه کردنی نیست، شدنی است.

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#جلسه_163
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی

🔰شیعه کردنی نیست، شدنی است.

✅خوانش فطری از دین یک ضرورت راهبردی برای رهبری جهانی اسلامی است.

🔸تقریر فطری از دین، تقلیل نیست، تعالی است، رهبری است، زعامت جهانی است، بعثت است، نبوت است، حرکت به سمت ولایت و ظهور است.

🔹ما مفطور بر توحیدیم و این مفهوم وحدت بخش، به ذاته هیچ تعویقی برای وحدت بخشی و اتحاد جان های پاک ندارد.

🔸هر حرف حقی، نه تنها مورد تأیید موحد است بلکه تقریر قوی ترش نزد او موجود است.

🔹برای این تقریر فطری زحمتی نکشیدیم و شاید اعتقادی هم به آن نداشته باشیم! نشانه اش این است که به قیام ها و طغیان های به حق بشر در مقابل ظلم و استبداد واکنش درخوری نشان نمی دهیم و از این دست جنبش ها را سررشته داری نمی کنیم یا حتی رقم نمی زنیم.

.

تقلیل_گرایی_توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_21
#جلسه_163
#تقلیل_گرایی_توحید

💠 در #کتاب «إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجل الله تعالى فرجه الشريف، ج‏2، ص: 233» آمده است که: في الموائد: إذا ظهر القائم (عج) قام بين الركن و المقام و ينادي بنداءات خمسة: الأول: ألا يا أهل #العالم أنا الإمام القائم، الثاني: ألا يا أهل العالم أنا الصمصام #المنتقم، الثالث: ألا يا أهل العالم إن جدّي #الحسين قتلوه عطشان، الرابع: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي #الحسين عليه السّلام طرحوه عريانا، الخامس: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي #الحسين عليه السّلام سحقوه عدوانا.

✅با توجه به این که این روایت بیشتر در #مرثیه هایی شنیده شده است که جنبه روضه و بکاء آن بر تفسیر حدیث، سنگینی می کرده، لذا بحث های معرفتی در این روایت کمتر شنیده شده است.

♻️در #سندیت این حدیث می توان به صحبت های آیت الله العظمی #بهجت رضوان الله علیه رجوع کرد که زیاد شنیده شده که ایشان به آن استناد می فرمودند(1).

💠با توجه به اينكه اشاره شد «#توحید راهی تازه در برابر انسان است»، می توان به این حدیث با همین زاویه دید، نگریست و اینگونه به نظر می رسد که در این روایت حضرت حجت، انگاه که می خواهند ظهور خود را ندا دهند، #اهل_عالم را با محوری ترین کلیدواژه #قیام_عاشورا خطاب قرار میدهند.

💠واضح است که در اینجا، به قول حضرت آیت الله #بهجت: «[این ندا]به هر کسی به #لغت [و زبان] خودش می‌رسد. در عالَم [هستی]، نه [فقط] در این #پنج_قاره یا مثلاً #چهار_اقلیم. نه‌خیر، نه، این‌ها محدود هستند، آن هم با دستگاه، [اما] او #غیر_محدود است بدون دستگاه».

✅پس قیام عاشورا و بحث #ولایت و #توحید و تمامی درگیری های مهم و #تمدن_ساز شیعی نه تنها قرائتی، فراملیتی و فرامذهب و فرادینی دارد، بلکه قرائتی #فراتمدنی می توان از آن داشت.

✅دستگاه توحید و ولایت، آن دستگاهی است که بتواند تمامی بنیادهای شیعی را با ندا و ادبیاتی #عالم_گیر فریاد بزند و چه بسا این که گفته شد که در این برهه از #انقلاب_اسلامی نتوانستیم زبان و ادبیاتی تولید کنیم که #مفاهیم_بنیادین_شیعی را به همه #انسان ها برساند گواه از یک نقص جدی در فهم توحید و ولایت اصیل نزد شارع است.

🔰آنچه که باید در اینجا پذیرفت این نکته است که به قطع یقین، جبهه انقلاب، یکی از موانع و گردنه هایی را که نتوانسته پشت سر قرار دهد و #نفی_عبودیت_غیرخدا را به عینیت بگذارد، عبور از #تقلیل_گرایی اسلام به مذهب، و از مذهب به حزب است.
اینکه تا کنون #حوزه_علمیه_جهان_تشیع برایش مهم نیست که #مسیحیت و #یهود در چه حال و پروژه ای در گذران اند و #جهان_اسلام تحت کدامین سیطره ها در حال حرکت است یعنی ما در چهارچوب توحید و ولایت قرار نداریم و با طرح ولی هنوز تطبیقی که نداریم هیچ بلکه دچار شرک شده ایم.

🔰دستگاه توحید وقتی مخاطبش را عالم قرار می دهد، باید خود را با لوازم این حرف تطبیق دهد و عقلانیتش را در افق عالم بلند کند والا خودش ضد خودش خواهد بود.
آیا اکنون می توانیم در #حوزه_جهان_تشیع به نقطه ای اشاره کنیم که به پروژه ها و #تهدیدهای_جهان_کفر می اندیشد و برایش عالم و انسان آن قدر مهم باشد که بتواند مصداق این بیان شریف شود که: «#حوزه ‏ها و #روحانيت بايد #نبض_تفكر_و_نياز_آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم #جلوتر_از_حوادث، مهياى عكس العمل مناسب باشند.(2)»؟!

🔰شیعه ای که هنوز نمی تواند بیاندیشد که تمامی #نظامات_حکمرانی این دنیا، از نظام فرهنگی، آموزشی، فناوری و اطلاعات، تکنولوژی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی همه و همه درحال تغییر و شکل گیری مدلی جدید، ذیل یک تهدید #Climate_Changin است، یعنی توحید و ولایتش تحت یک پروژه بسیار خطرناک دچار #تقلیل_گرایی و #Reductionism جدی است و با #طرح_رهبری فاصله و اختلاف زیادی دارد.

(1):https://bahjat.ir/fa/content/1104
(2): منشور روحانیت؛ صحیفه امام، ج1، ص292

راهبردنگاری وحدت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ارزیابی_ادعای_توحید
#اندیشه_پشتیبان_وحدت
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_16 (بخش ۱)
#جلسه_163
#جلسه_168
#جلسه_171
#نشست_پنجم

🤝راهبردنگاری وحدت2⃣

🔰یکی از راهبرد‌های مهم در مقوله وحدت، توجه به #فصل_اخیر_هویتی جوامع است. طبعا افراد در ذیل هر جامعه‌ی انسانی که تعلقات، دلبستگی‌ها و اشتراکاتی را با یکدیگر حس می‌کنند، از یک فصل اخیر هویتی برخوردار هستند که آن‌ها را از دیگر جوامع و گروه‌های هم عرض متمایز می‌سازد.

🔸 هر دو فرد یا گروهی، اگر در فصل اخیر هویتی خود به اشتراک نرسند، اتحاد آن‌ها با یکدیگر و حرکت جمعی‌شان به سمت یک آرمان مشترک، سخت غیر ممکن می‌نماید.
مثلا اگر جامعه‌ای فصل اخیر هویتی خود را جوهره‌ی نژادی و خونی در نظر گرفته باشد، امکان ندارد که با دیگر نژادهایی که تفاوت‌های خونی با آنها دارد، به وحدت حقیقی برسند. مگر آنکه با راهبردهایی مانند ازدواج میان قومی یا خلق دشمن مشترک و… ، درصدد درمان این گسست اجتماعی برآمده و وحدتِ میان گروهی را برقرار سازند.
یا اینکه اگر “حوزه” فصل اخیر هویتی خود را برخی انگاره‌های سنتی خود (درس، لباس خاص، تلمذ، سیادت، حجره‌نشینی و…) در نظر بگیرد، به نظر می‌رسد امکان برقراری اتحاد واقعی با هیچ گروه و قشر دیگری نخواهد داشت. نه دانشگاه، نه مردم و نه حاکمیت…!

🔸در مسئله تعامل ما با اهل سنت و #جهان_اسلام نیز همین است. اگر جامعه شیعی ایران، فصل اخیر هویتی خود را انگاره‌های فرقه‌ای خود دیده باشد، وحدت با اهل سنت و جهان اسلام به یک شوخی بیشتر می‌نماید تا یک رشد مهم تمدنی!
نه آنها رفتار ناخالص و موذیانه‌‌ی(!) ما را قبول می‌کنند و نه ما افقی را برای همکاری و تعامل سازنده با ایشان مطمح نظرمان خواهد بود… مگر آنکه در نهایت امر با یک تهدید و احساس خطر و فشار حاکمیت و رهبری، چند صباحی سخن از وحدت بگوییم و در عین حال با لبخندهای تصنعی‌مان، خلوص انقلابی را قی نماییم!!!
خیر… فهمی که مکتب امام نسبت به مسئله وحدت دارد، با آنچه ما و برخی نخبگان متوهم و فرقه گرای ما اتخاذ کرده‌اند فرسنگ‌ها فاصله دارد…

 

🔻ما در جمهوری اسلامی این هفته را، یعنی از دوازدهم تا هفدهم [ربیع‌الاوّل] را، به عنوان #هفته‌ی-وحدت نامگذاری کرده‌ایم. این یک نامگذاری محض نیست، یک حرکت سیاسی و تاکتیکی هم نیست؛ این یک اعتقاد و ایمان قلبی است. جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه معتقد به لزوم اتّحاد امّت اسلامی است. این [کار] سابقه هم دارد… این یک اعتقاد است، یک اعتقاد قلبی و عمیق است. بعضی‌ها تصوّر میکنند یا وانمود میکنند که این یک تاکتیک سیاسی است؛ نه، این جور نیست؛ این یک ایمان قلبی است؛ معتقدیم به این و معتقدیم که خدای متعال این را از ما خواسته است.
(امام خامنه‌ای؛ 1398/08/24بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌)

🔸ما و اهل سنت خیلی سریع باید به یک اشتراک هویتی و تمدنی واحد برسیم. اگر این اتفاق بزرگ و مبارک هرچه سریعتر محقق نشود، با چهره‌ای که دولت غرب زده کنونی از ج.ا.ا در نگاه جهان اسلام تخریب کرده، در آینده‌ای نزدیک با چالش‌های فراوانی مواجه خواهیم شد که تیغ تمدنی ما را علیه استکبار جهانی کند می‌سازد و سرعت ما را به سمت تمدن اسلامی کندتر…

🔸در اینجا به شدت به الهیاتی فرامذهبی بلکه فرادینی نیازمندیم که الهام بخش و اندیشه‌ساز بوده و ادبیات مشترک ما با جبهه مستضعفین را تولید کرده و زمینه ساز یک حرکت موثر جهانی علیه کفر نهادینه شده توسط جهان مدرن شویم.

🔸اما به نظر می‌رسد که این فصل اخیر هویتی همان باشد که در جلسات گذشته بدان پرداختیم… هویت انقلابی!
یعنی ما باید به سرعت تقریرهایی از انقلاب ارائه دهیم که خلق یک هویت ناب انقلابی کند و فطرت انسانی را با آن گره بزند نه تمایزات دینی، خونی و ظاهری را. هرچند آنقدر دامنه انقلابی‌گری وسعت دارد که به راحتی فطرت‌های سالم انسانی را در آغوش گرفته و به سرعت علیه کفر و طاغوت جهانی بسیج کند و در مسیر معماری حیات نوین الهی و سبک زندگی دینی قرار دهد.

☘️قلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ [سوره آل عمران : 64]

چندین واژه نیاز به تعیینچندین واژه نیاز به تعیین تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_64
#جلسه_162

💠 چندین واژه نیاز به تعیین تکلیف در بحث #مرتبت_معرفتی_توحید

🔺 مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا در بحثی که عنوان مرتبت معرفی توحید داده شده، ابتدا که وارد می شوند باور به توحید را فراتر از یک باور #ذهنی و بی اثر بیان می کنند و برای اینکه این ذهنی نبودن را بیان کنند می فرمایند توحید هم یک #جهان_بینی است و هم یک #دکترین_اجتماعی.
🔺 ما هم عرض این دوگانه #جهان_بینی / #دکترین_اجتماعی یک دوگانه دیگری داریم که #شهید_مطهری مرتب آن را مطرح کرده اند و حتی #مشخصات_اسلام را هم که می خواهند بیان کنند ذیل این دو گانه مطرح می کنند، آن هم دو گانه #جهان_بینی و #ایدئولوژی است. نسبت این دو گانه با دوگانه ای که آقا مطرح می کند چیست؟
🔺 در معنای دکترین چند معنا آورده شده که مهم ترین آن ها #مکتب و #نظریه است؛ یعنی دکترین یا به معنای یک مکتب است در یک زمینه ای که به آن مضاف می شود؛ یا به معنای یک نظریه است در زمینه ای که به آن مضاف می شود.
🔺 در معادل فارسی دکترین کلمه #رهنامه! در معادل فارسی که فرهنگستان زبان فارسی انتخاب شده که کمی ابهام دارد که منظور مکتب است یا نظریه!
🔺 در معادل عربی نیز دو واژه #عقیده و #مذهب را پیدا کردم. مذهب به معنای طریق و سبیل.
🔺 در معنای #ایدئولوژی رجوعی به آثار شهید مطهری داشتم ایشان ایدئولوژی را معادل مکتب می گیرد و می فرمایند:
«مكتب يا ايدئولوژى چيست و چگونه تعريف مى‏شود؟ چه ضرورتى است كه انسان به عنوان يك فرد و يا به عنوان عضو يك جامعه پير و يك مكتب باشد و به يك ايدئولوژى بپيوندد و ايمان داشته باشد؟» مجموعه آثار شهيد مطهري (انسان و ايمان)، ج‏2، ص: 51
در بررسی ای می کنند بعد از تقسیم افعال انسان به دو دسته التذاذی (غریزی) و تدبیری (عقلی) می فرمایند: «فعّاليّت تدبيرى فرضا به اوج كمال خود برسد، براى انسانى شدن فعّاليّتهاى انسان كافى نيست. فعّاليّت انسانى آنگاه انسانى است كه علاوه بر عقلانى بودن و ارادى بودن، در جهت گرايشهاى عالى انسانيّت باشد و لااقل با گرايشهاى عالى در تضاد نباشد، و الّا جنايت‏آميزترين فعّاليّتهاى بشرى احيانا با تدبيرها و تيزهوشيها و مآل‏انديشيها و طرح‏ريزيها و تئورى‏سازيها صورت مى‏گيرد» همان ص 53-54
سپس برای مشخص شدن نیاز به ایدئولوژی می فرمایند:
«در اينكه نيروى عقل و تفكّر و انديشه براى تدبيرهاى جزئى و محدود زندگى ضرورى و مفيد است بحثى نيست. در دايره كلّى و وسيع چطور؟ آيا انسان قادر است طرحى كلّى براى همه مسائل زندگى شخصى خود كه همه را در برگيرد و منطبق بر همه مصالح زندگى او باشد بريزد؟
اينجاست كه نياز به يك مكتب و ايدئولوژى ضرورت خود را مى‏نماياند، يعنى نياز به يك تئورى كلّى، يك طرح جامع و هماهنگ و منسجم كه هدف اصلى، كمال انسان و تأمين سعادت همگانى است و در آن، خطوط اصلى و روشها، بايدها و نبايدها، خوبها و بدها، هدفها و وسيله‏ها، نيازها و دردها و درمانها، مسئوليّتها و تكليفها مشخّص شده باشد و منبع الهام تكليفها و مسئوليّتها براى همه افراد بوده باشد.» همان ص 54-55
🔺 در رابطه ایدئولوژی و جهان بینی هم قائل هستند که « هر «ايدئولوژى» متّكى به يك «جهان‏بينى» است كه آن جهان‏بينى ايدئولوژى را تفسير مى‏كند.» مجموعه آثار شهيد مطهري (مقالات فلسفى)، ج‏13، ص: 272 و معادل جهان بینی و ایدئولوژی دو واژه حکمت نظری و عملی را قرار می دهند: « اگر بخواهيم به تعبير علماى قديم خودمان بيان كنيم بايد اين‏طور بگوييم كه ايدئولوژى حكمت عملى است و جهان‏بينى حكمت نظرى؛ حكمت عملى زاده حكمت نظرى است، نه حكمت نظرى زاده حكمت عملى‏» مجموعه آثار شهيد مطهري (مسئله شناخت)، ج‏13، ص: 341
🔘 به نظر می رسد که در آن موقع حضرت آقا خیلی دقت ویژه ای در زمینه معنای بحث #دکترین نداشته باشند و چیزی که ایشان می گویند همان چیزی است که شهید مطهری به آن ایدئولوژی می گویند.

☑️ از طرف دیگر یک کلید واژه دیگری نیز هم عرض همین ها داریم به نام #نظام_اندیشه.
☑️ کلید واژه های دیگری همانند #گفتمان – #نظریه_اجتماعی نیز داریم که در همین عداد قرار می گیرند.
🔹 پس کلید واژه هایی که باید معنا و نسبت تناسب آن ها در این بحث برایمان روشن شود موارد ذیل شد:
1️⃣ جهانی بینی
2️⃣ ایدئولوژی
3️⃣ دکترین (اجتماعی)
4️⃣ مکتب (اجتماعی)
5️⃣ نظریه (اجتماعی)
6️⃣ نظام اندیشه
7️⃣ گفتمان

توحید ناب با زندگی انسان کار دارد .

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسانها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_21
#جلسه_162

⛔️توحید ناب با زندگی انسان کار دارد .
توحید ناب با سیاه و سفید زندگی مومن درگیر است و اگر بخواهدمومنانه زندگی کند سبک زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد
اهمیت امتداد توحید از لایه های نظری به لایه های اجتماعی و تبدیل شدن به سبک زندگی اهمیتش تا این اندازه هست که فرقی بین موحد لفظی و لسانی(کسی که فقط در نظر مسلمان است )وبین غیر مسلمان قائل نشده اند
یعنی اگر این توحید در زندگی و مناسبات شما تغییری ایجاد نکند تو مسلمان نیستی
حضرت آقا اینگونه بیان می کنند که توحید ناب تکیه به نظر دارد اما متوقف در نظر نمی شود و تا زیستن وعمل ادامه می یابد

به عنوان مثال درقران کریم:

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (85 الاعراف)
حضرت شعیب بعد از عبادت خداوند قوم خویش را به توصیه های عملی که از توحید نشات گرفته دعوت می کند به رعایت کیل و میزان و ورعایت حقوق یکدیگر …
یعنی موحد کسی است که این قوانین را رعایت کند

دست به ترکیب دسته های بشری نزند.”

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#جلسه_162
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی

🔰”دست به ترکیب دسته های بشری نزند.”

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً

فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ

وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ

وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ

فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ

وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿٢١٣﴾

🔺ارائه ی محتوای توحید توسط انبیای الهی باعث شکل گیری صف بندی های جدید اجتماعی می شود.

🔻محتوای توحید، وحدت بخش است
🔸هم برای موحدین
چون به صراط مستقیم هدایت می شوند
🔹هم برای مشرکین
چون موحدین را مانعی بر استکبار خویش می یابند
.

روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_62
#جلسه_161

💠 روح نگاری سلبی چقدر کشش دارد؟ (1)

☑️ یک سوالی که در مواجهه با رویکردی که مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا دارند پیش می آید این است که این نحوه روح نگاری سلبی تا چه میزان کشش دارد؟ به عبارت دقیق تر اگر روح توحید را مبارزه معنا کردیم، زمانی که ما به جامعه توحیدی خالص (در زمان ظهور) رسیدیم آیا همچنان می توانیم بگوییم روح توحید مبارزه است؟ یا حتی سوال را کمی ارتقا بدهیم، وقتی بساط این دنیا جمع می شود و قیامت برپا می شود، آیا همچنان روح توحید در مبارزه است؟ مبارزه با چه چیزی؟ به عبارتی آیا ما در بهشت که قطعا اوج توحید است باز هم توحید را چنین معنا می کنیم؟

🔺 یک پاسخی که در کلاس به عنوان پاسخ به بخش زمان ظهور و برپایی جامعه توحیدی بیان شد این بود که #نفی_عبودیت_غیر_خدا در جامعه توحیدی هم هست، زیرا که این غیر خدا یک زمان می تواند مستکبرین مسلط باشند و یک زمان که این مستکبرین از بین رفتند و حکومت عدل جهانی برپا شد، می تواند اغیار درونی انسان ها و مکاید نفس باشد، زیرا که در زمان ظهور و بر پایی جامعه عدل مهدوی فوقش شیطان از بین می رود (به عنوان یک وسوسه گر بیرونی) اما نفس اماره انسان که از بین نمی رود، لذاست که با همه آن نعمت ها و الطاف الهی باز مطابق روایات خود حضرت مهدی عج به شهادت می رسند.

🔺 پاسخی دیگر که می توان مطرح کرد که نه تنها حکومت عدل مهدوی بلکه قیامت و بهشت را نیز بگیرد این است که وقتی ما یک هدفی را تعیین می کنیم، زمانی که به آن هدف می رسیم که دچار چگونگی نمی شویم که حالا که ما به این هدف رسیدیم پس دیگر آن مسئله از بین رفت! همه تلاش ما به این بود که به آن هدف برسیم حالا که به هدف رسیدیم دیگر می شود زندگی با آن هدف حاصل شده. وقتی که عبودیت غیر نفی شد دیگر می شود عبودیت حق، وقتی که شما به جامعه مهدوی و یا به بهشت رسیدید دیگر می شود حاصل آمده روح توحید، یعنی روح توحید محقق شده است و شما از این به بعد دارید از این هدف محقق شده بهره مند می شوید. «سوار چو به منزل رسد پیاده می گردد.» در راه رسیدن به معشوق کلی زجر و زحمت می کشد حال که وصال حاصل آمده که نمی گوید حیف شد لذت آن همه زجر و هجران و زحمت را الان ندارم! آن لذت ها که هدف نبود آن ها طریق بود برای رسیدن به یار، حال که رسیدی دیگر می ماند وصال و شیرینی وصال. بله هجران و غم ناشی از آن برای خودش یک شیرینی ای داشت ولی الان به شیرینی اصلی که وصال است مبدل شده است.