هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#اانسان_ها_در_رابطه_با_نعیم_جهان_دارای_حق_برابر_میشناسد
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_13
#جلسه_141

🔅هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا
خداوند تمام نعمت های خود را برای تمام انسان ها به صورت مساوی وب برابر قرار داده است.

اما با توجه به دونکته:

1️⃣ظرفیت انسانی:درست است که نعمت برای همه برابر است اما ظرفیت انسان ها برابر نیست
وبه تبع آن برداشت ها و بهره وری ها هم یکسان نیست
در این اتمسفر است که رقابت شکل می گیرد اگر این رقابت برای توسعه وجودی و استفاده از نعم الهی در جهت رشد و کمال وتقرب به خدا باشد می شود رقابت سالم می شود “السابقون السابقون ”
اما اگر این ظرفیت با زور و استعمار باشد آنهم برای استخدام نعم برای میل انسانی و معصیت الهی این رقابت رقابتی برای نابودی و خسران است .

2️⃣در نکته قبل اشاره کردیم که ما نسبت به نعم برابر هستیم اما طیفی از روایات و ایات دلالت بر برتری مومنین بر کفار ویا برتری مومنین نسبت به بعضی از مومنین دارد .
🔹 لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(ال عمران 139)
🔹یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ(حجرات13)

❓حال اینجا این سوال مطرح می شود که آیا این برتری مومن بر کافر یا متقی با غیر متقی یا صالح یا غیر صالح و حتی مراتب تشکیکی از تقوا و ایمان علت بر اولویت در استفاده از نعم الهی دارد یا خیر؟

🔸رقابت سالم وجود ندارد🔸

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#توحیدحقوقی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_17
#جلسه_141

🔸رقابت سالم وجود ندارد🔸

#رقابت #تعاون #اخوت #سبقت
[ناظر به یادداشت شماره 13 برادر #محمد_حسین_خانی ]

در نکته اول فرموده اید در اتمسفری که برداشت ها و بهره وری ها یکسان نیست، رقابت شکل می گیرد!
رقابت می تواند سالم باشد، و می تواند ناسالم باشد.

دنیا دار تزاحم است. در اتمسفری که تزاحم شکل می گیرد، باید برای رفع تزاحم چاره اندیشید.
یا این چاره اندیشی قانون تنازع بقا، قانون جنگل و به عبارت دیگر رقابت بر سر منافع و تشدید خوی حیوانی انسان است
و یا #تعاون ، #اخوت ، #ایثار و مهار خوی حیوانی انسان، و در عوض تقویت ابعاد متعالی انسان را چاره کار می دانیم.

از همین جا می خواهم ادعا کنم اصلا رقابت سالم نداریم.
حذف رقیب، در مفهوم رقابت نهفته است که به هیچ عنوان نمی توان آن را به سمت تعالی جهت دهی کرد. تنها راه جهت دهی آن، استفاده از مفهوم سبقت است که در واقع ماهیت متفاوتی از رقابت دارد.
سبقت ناظر به خود فرد است، و البته تلاش برای رشد بیشتر نسبت خود.

این که در کلام بزرگان ما گاهی رقابت سالم، مشاهده می شود را به عنوان یک پل برای گذر از مفهوم مخرب رقابت می دانم در زمانه ای که نگاه مدرن غربی رقابت را در تمام ارکان و ابعاد زندگی ما نهادینه کرده است.

قطعا فرصت ها برابر هستند

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حقوق_برابر_همه_انسانها_از_نعیم_جهان
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_11
#جلسه_141
#برابری_حقوقی
🔰 اشکال ابتدایی :
1️⃣ قطعا فرصت ها برابر هستند
2️⃣ قطعا فقط این تلاش بیشتر است که باعث بهره بیشتر از نعیم جهان میشود
◀️ پس کسی که بهره کمتری از نعیم جهان برده، لابد تلاش کمتری کرده …
❓سوال : چرا باید کسی که تلاش بیشتری کرده، تحت عنوان زکات و خمس و صدقات و … به یک عده ای بدهد که تلاش نکرده اند ؟ مگر نفرمودید لیس للانسان الا ما سعی ؟ آیا این تناقض را باید با تعبد پدیرفت و هیچ اندیشه ای از این پشتیبانی نمیکند؟ با این دست فرمون قارون حق دارد بگوید این حاصل تلاش من است و الا فرصت ها که از ابتدا برای همه برابر بوده !
🔰حلّ اشکال :
🔦 اشکال بالا به ظاهر عبارت “فرصت ها و امکانات بطور مساوی در اختیار همگان است ” وارد است.
( البته که مراد نویسنده خیلی بعید است همین عبارت ساده باشد ، چه اینکه فقط با چند روز زندگی کردن در عالم میفهمیم ، فرصت های بهره بردن از نعمت ها قطعا برای همه مساوی نیست ! )
اما در عوض…
📗 تیتری که در جزوه هست ، دقیق است .
اگر مراد از برابری فرصت ها ، برابری در “حقوق” باشد. دیگر اشکالی به مطلب وارد نخواهد بود، بلکه با در نظر گرفتن یکسری مبانی اولیه اسلامی به نظر بدیهی هم می آید که حقوق انسانها نسبت به نعیم جهان با یکدیگر برابر است و شریعت ( شامل خمس و زکات و صدقات و … ) موید این مسئله و در مسیر برقراری حقوق فهم خواهد شد.
👇
توصیف : برابری در حقوق
توصیه : ایجاد برابری در فرصت ها

#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_8
#جلسه_141

این گفتار، مقاله‌ای از حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای است که اولین بار، در سال ۱۳۵۶ چاپ شده است. معظّم‌له آن را به درخواست یک دانشجو و در پاسخ به این سؤال که «اعتقاد به توحید، عملاً چه نقشی در زندگی انسان دارد؟» نوشته‌اند.

فضای سخن و پشت صحنه متن:
این متن در مقطعی نوشته شده که جریانات مبارزاتی چپ گرا #ایدئولوژی_اسلامی (مذهب) را متهم به غیر انقلابی و خنثی بودن در برابر بی عدالتی می کرده اند ( گزاره های مشهوری مانند دین افیون توده هاست ، مذهب و مذهبیون توجیه گر ظلم سرمایه داری و… در همین مقام تحلیل می شود) و بر اساس همین شبهه بسیاری از جوانان انقلابی و عدالتخواه به سمت این گروهها متمایل می شدند. فلذا یکی از دغدغه های جدی متفکرین مسلمان اثبات گزاره “امکان مبارزه و انقلاب بر اساس ایدئولوژی اسلامی و مهم حیاتی بودن عدالت در مذهب” بوده است.

توحيد از ديدگاه خط‌مشي اجتماعي

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#حق_برابر_انسان‌ها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#اميد_فشندي
#يادداشت_33
#جلسه_141

حقير نسبت به مقاله‌ي روح توحيد حسّ خيلي خوبي دارم؛ ولي نسبت به نسبتي كه در حلقه با اين مقاله مي‌گيريم، نگران هستم.

مطالبي كه در پاسخ به عطش يك نسلِ تشنه و آشفته اما پرشور و برخاسته، و در زمان و زميني در آستانه‌ي رستاخيز، و از زبان مردي برانگيخته‌شده از مردم و در مردم … براي فهم مقصود نويسنده‌ي چنين متني نمي‌توان در متن ماند يا صرفا از مباني معرفتي كمك خواست.

منظورم اين نيست كه متن براي امروز سخني ندارد يا اساسا به سنت‌ها فرازميني و فرازماني اشاره ندارد، ولي … متن را بايد در زمينه‌ي خود فهميد، وگرنه به قيود و قرائن لبّي توجّهي نمي‌كنيم و با عباراتي مجمل يا مطلق برمي‌خوريم و به‌مرور يا به توجيه تحكّمي يا ترديد انكاري خواهيم رسيد.

عَلیكَ بِالْقَصدِ فِی الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ‌ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_13
#جلسه_141
آنچه که در بحث بهره مندی از نعم در جامعه توحیدی مغفول ماند این است که سعی و تلاش در جامعه توحیدی در راستای «نیاز» است.
در روایتی در غررالحکم آمده است که: «عَلیكَ بِالْقَصدِ فِی الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ‌ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ
بر تو باد به میانه روی در كارها؛ هر كس از میانه روی روی گرداند، ستم می كند و هر كس به آن چنگ زند، ‌عدالت ورزد»
این روایت به روشنی بیان می دارد که یکسانی در بهره مندی از امکانات و فرصت ها کفه ای از یک ترازو است و سنجش ظرفیت و استعدادها و آنگاه با راهبرد میانه روی به سراغ نعم رفتن کفه ای دیگر و تا این دو کفه به تعادل نرسند، عملا درگیری بین حق و باطل و جهاد در برقراری عدالت پابرجاست زیرا که طبق این حدیث، راهبرد میانه روی، باید از سمت انسان توحیدی «اخذ» شود و عدالت بورزد و الا جز ستم چیزی را به دنبال نخواهد داشت.

رست است که نعمت برای همه برابر است اما ظرفیت انسان ها برابر نیست

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#اانسان_ها_در_رابطه_با_نعیم_جهان_دارای_حق_برابر_میشناسد
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_13
#جلسه_141

🔅هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا
خداوند تمام نعمت های خود را برای تمام انسان ها به صورت مساوی وب برابر قرار داده است.

اما با توجه به دونکته:

1️⃣ظرفیت انسانی:درست است که نعمت برای همه برابر است اما ظرفیت انسان ها برابر نیست
وبه تبع آن برداشت ها و بهره وری ها هم یکسان نیست
در این اتمسفر است که رقابت شکل می گیرد اگر این رقابت برای توسعه وجودی و استفاده از نعم الهی در جهت رشد و کمال وتقرب به خدا باشد می شود رقابت سالم می شود “السابقون السابقون ”
اما اگر این ظرفیت با زور و استعمار باشد آنهم برای استخدام نعم برای میل انسانی و معصیت الهی این رقابت رقابتی برای نابودی و خسران است .

2️⃣در نکته قبل اشاره کردیم که ما نسبت به نعم برابر هستیم اما طیفی از روایات و ایات دلالت بر برتری مومنین بر کفار ویا برتری مومنین نسبت به بعضی از مومنین دارد .
🔹 لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ(ال عمران 139)
🔹یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ(حجرات13)

❓حال اینجا این سوال مطرح می شود که آیا این برتری مومن بر کافر یا متقی با غیر متقی یا صالح یا غیر صالح و حتی مراتب تشکیکی از تقوا و ایمان علت بر اولویت در استفاده از نعم الهی دارد یا خیر؟

🔸رقابت سالم وجود ندارد🔸

[در پاسخ به محمد حسین ت خانی مزرعه اخوند]
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#توحیدحقوقی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_17
#جلسه_141

🔸رقابت سالم وجود ندارد🔸

#رقابت #تعاون #اخوت #سبقت
[ناظر به یادداشت شماره 13 برادر #محمد_حسین_خانی ]

در نکته اول فرموده اید در اتمسفری که برداشت ها و بهره وری ها یکسان نیست، رقابت شکل می گیرد!
رقابت می تواند سالم باشد، و می تواند ناسالم باشد.

دنیا دار تزاحم است. در اتمسفری که تزاحم شکل می گیرد، باید برای رفع تزاحم چاره اندیشید.
یا این چاره اندیشی قانون تنازع بقا، قانون جنگل و به عبارت دیگر رقابت بر سر منافع و تشدید خوی حیوانی انسان است
و یا #تعاون ، #اخوت ، #ایثار و مهار خوی حیوانی انسان، و در عوض تقویت ابعاد متعالی انسان را چاره کار می دانیم.

از همین جا می خواهم ادعا کنم اصلا رقابت سالم نداریم.
حذف رقیب، در مفهوم رقابت نهفته است که به هیچ عنوان نمی توان آن را به سمت تعالی جهت دهی کرد. تنها راه جهت دهی آن، استفاده از مفهوم سبقت است که در واقع ماهیت متفاوتی از رقابت دارد.
سبقت ناظر به خود فرد است، و البته تلاش برای رشد بیشتر نسبت خود.

این که در کلام بزرگان ما گاهی رقابت سالم، مشاهده می شود را به عنوان یک پل برای گذر از مفهوم مخرب رقابت می دانم در زمانه ای که نگاه مدرن غربی رقابت را در تمام ارکان و ابعاد زندگی ما نهادینه کرده است.

برابری حقوقی

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حقوق_برابر_همه_انسانها_از_نعیم_جهان
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_11
#جلسه_141
#برابری_حقوقی
🔰 اشکال ابتدایی :
1️⃣ قطعا فرصت ها برابر هستند
2️⃣ قطعا فقط این تلاش بیشتر است که باعث بهره بیشتر از نعیم جهان میشود
◀️ پس کسی که بهره کمتری از نعیم جهان برده، لابد تلاش کمتری کرده …
❓سوال : چرا باید کسی که تلاش بیشتری کرده، تحت عنوان زکات و خمس و صدقات و … به یک عده ای بدهد که تلاش نکرده اند ؟ مگر نفرمودید لیس للانسان الا ما سعی ؟ آیا این تناقض را باید با تعبد پدیرفت و هیچ اندیشه ای از این پشتیبانی نمیکند؟ با این دست فرمون قارون حق دارد بگوید این حاصل تلاش من است و الا فرصت ها که از ابتدا برای همه برابر بوده !
🔰حلّ اشکال :
🔦 اشکال بالا به ظاهر عبارت “فرصت ها و امکانات بطور مساوی در اختیار همگان است ” وارد است.
( البته که مراد نویسنده خیلی بعید است همین عبارت ساده باشد ، چه اینکه فقط با چند روز زندگی کردن در عالم میفهمیم ، فرصت های بهره بردن از نعمت ها قطعا برای همه مساوی نیست ! )
اما در عوض…
📗 تیتری که در جزوه هست ، دقیق است .
اگر مراد از برابری فرصت ها ، برابری در “حقوق” باشد. دیگر اشکالی به مطلب وارد نخواهد بود، بلکه با در نظر گرفتن یکسری مبانی اولیه اسلامی به نظر بدیهی هم می آید که حقوق انسانها نسبت به نعیم جهان با یکدیگر برابر است و شریعت ( شامل خمس و زکات و صدقات و … ) موید این مسئله و در مسیر برقراری حقوق فهم خواهد شد.
👇
توصیف : برابری در حقوق
توصیه : ایجاد برابری در فرصت ها

وحدت – برابری – عدالت یک حقیقت از سه زاویه نگاه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_43
#جلسه_141

💠 وحدت – برابری – عدالت یک حقیقت از سه زاویه نگاه

🌐 مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا که فصل اول کتاب را ذیل جوانب گوناگون محتوای توحید سامان داده اند، در هر سه بحث به یک حقیقت از سه زاویه، هستی شناسانه (از دیدگاه جهان بینی عمومی) – انسان شناسانه (از دیدگاه مطالعه و قضاوت درباره انسان) و جامعه شناسانه (از دیدگاه خط و مشی اجتماعی) مورد بحث قرار داده است.
در واقع این سه بحث به شدت به هم وابسته هستند بلکه یک بحث هستند در سه فضا.
1️⃣ وحدت
🔹در اینجا ایشان می فرمایند «توحید به معناى وحدت و یکپارچگى همۀ جهان و خویشاوندى تمام اجزاء و عناصر آن است. چون سلسله‌جنبان آفرینش، یکى است و همگان از یک مبدأ و منشأند، و خدایان و آفرینندگان مختلف، دست اندر کار آفرینش و گردش جهان نبوده‌اند، پس این همه، اجزاء یک مجموعه‌اند و کل جهان، یک واحد است و داراى یک جهت‌گیرى؛»

🔺در این افق ما بحث وحدت را داریم که همین بحث وحدت در لایه انسان شناسی که وارد می شود معنای برابری انسان ها را می گیرد.
2️⃣ برابری
🔹 در اینجا بیش از یک گزاره را به برابری اختصاص می دهند:
➖ «توحید به معناى وحدت و یکسانى انسانها در رابطه با خدا است. / توحید به معناى وحدت و برابرى انسانها در آفرینش و مایه‌هاى انسانى نیز هست. / توحید به معناى یکسانى و برابرى انسانها در امکان تعالى و تکامل نیز هست.»
🔺 دغدغه محوری مصنف در این فضا این است که نشان دهد که از نگاه انسان شناسانه انسان ها هم در رابطه با خدا یکسان هستند، هم در مایه های انسانی یکسان هستند، و هم در امکان تعالی یکسان هستند.
🔺 یکسانی هم در اینجا یعنی در اصل امکان رشد و تعالی و مایه های انسانی همه این امکان را در اختیار دارند، خدا هم که خدای همه است.
3️⃣ عدالت
🔹 «توحید انسانها را در رابطه با نعیم جهان داراى حق برابر می‌شناسد.»
🔺 اینجا دیگر سخن از اصل برابری انسان ها در اصل تعالی و مایه های انسانی و رابطه با خدا نیست، بلکه سخن از #حق است، یعنی انسان ها دارای حقوق یکسانی در رابطه با نعمت های جهان هستند.

🏷 در واقع عدالت از برابری تغذیه می کند و برابری از وحدت. یعنی رابطه این سه با هم رابطه اصل و مبنا برودن هر یک برای دیگر است به نحو یک طرفه از طرف وحدت. یعنی یک حقیقت در این عالم موج می زند به نام وحدت انسان ها و وحدت انسان با همه عالم، از این حقیقت هستی شناسانه بحث مساوات و برابری انسان ها ناشی می شود و از این مساوات و برابری بحث عدالت.
.

معنای عدالت!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_44
#جلسه_141

💠 معنای #عدالت!

🔺 در یک نگاه اولیه می توان گفت که عدالت در این زاویه نگاه که مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا انتخاب کرده است، را باید به معنای #عدم_تبعیض گرفت.
🔺 توضیح بیشتر اینکه ایشان می فرمایند که در یک جامعه توحیدی و یا از نگاه اجتماعی توحید اقتضای یک جامعه بی تبعیض را دارد که انسان بما هو انسان دارای حق برابر از نعیم جهان هستند. نعمت های این جهان هیچ یک اختصاص به یک تیره و نژاد و جغرافیا و حتی ایدئولوژی خاصی نیست و اینطوری نیست که بگویید این نعمت مختص به ما است و دیگران هیچ حقی برای بهره مندی از آن ندارند. «نحن ابناء الله و احبائه»
🔺 این به این معنا نیست که بودن در یک تیره و نژاد و یا حضور در یک جغرافیا و یک ایدئولوژی خاصی زمینه برای بهره مندی و در اختیار بودگی یک نعمت را برای شخصی سهل تر یا دشوارتر نمی کند، می گوید اگر از نگاه اجتماعی بنگریم مقتضی توحید عدم اختصاص حق به دسته یا گروه یا شخص خاصی است به نحوی که دیگران حق بهره مندی از آن را نداشته باشند.
🔺 بله انسان ها هر چه تلاش بکنند بیشتر بهره مند می شوند و این طبیعی است و جزو نوامیس این عالم است. و همچنین جزو نوامیس این عالم است که وقتی در یک محیطی نسل هایی تلاش کردند نسل های بعدی از حاصل آن تلاش ها بهره مند خواهند شد، لذا نیازی نیست برای اینکه بخواهیم عدالت را تصویر بکنیم حتما همه چیز را صفر بکنیم و بر گردانیم به حالتی که حضرت آدم و حواء پا بر زمین گذاشتند؛ در عدالت می خواهیم بگوییم اختصاصی برای کسی نیست و جامعه توحیدی یعنی جامعه ای که تبعیض در آن نهادینه نشده است.
🔺 این بی تبعیضی هم یک امر تشکیکی است یعنی هر چه تبعیض کمتر باشد جامعه توحیدی تر است، و اینطور نیست که اگر یک مراتبی از تبعیض در جامعه دیده شد دیگر آن جامعه اصلا از زاویه عدالت مردود است و اصلا توحیدی نیست.

❇️ در همین راستا #شهید_مطهری در بحث #مشخصات_اسلام تقریری به همین شکل از این بحث تحت عنوان #مساوات دارند. البته این تقریر ایشان هر دو زاویه انسان شناسانه و جامعه شناسانه را با همدیگر تلفیق کرده است چون ایشان بحث را مثل آقا سه شقی نکرده بلکه دو شقی کرده و از دو زاویه (1. از نظر جهان بینی و 2 از نظر ایدئولوژی) به بحث توجه کرده اند:
🔹 مساوات: يكی از اصول و اركان ايدئولوژی اسلامی اصل مساوات و نفی تبعيض است از نظر اسلام انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند، مردم از اين نظر دو گونه يا چند گونه آفريده نشده اند، رنگ، خون، نژاد، قوميت ملاك برتری و تفوق نيست، سيد قرشی و سياه حبشی برابرند آزادی، دموكراسی و عدالت در اسلام زاده برابری و مساوات انسانهاست.
.

این گفتار، مقاله‌ای از حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_8
#جلسه_141

این گفتار، مقاله‌ای از حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای است که اولین بار، در سال ۱۳۵۶ چاپ شده است. معظّم‌له آن را به درخواست یک دانشجو و در پاسخ به این سؤال که «اعتقاد به توحید، عملاً چه نقشی در زندگی انسان دارد؟» نوشته‌اند.

فضای سخن و پشت صحنه متن:
این متن در مقطعی نوشته شده که جریانات مبارزاتی چپ گرا #ایدئولوژی_اسلامی (مذهب) را متهم به غیر انقلابی و خنثی بودن در برابر بی عدالتی می کرده اند ( گزاره های مشهوری مانند دین افیون توده هاست ، مذهب و مذهبیون توجیه گر ظلم سرمایه داری و… در همین مقام تحلیل می شود) و بر اساس همین شبهه بسیاری از جوانان انقلابی و عدالتخواه به سمت این گروهها متمایل می شدند. فلذا یکی از دغدغه های جدی متفکرین مسلمان اثبات گزاره “امکان مبارزه و انقلاب بر اساس ایدئولوژی اسلامی و مهم حیاتی بودن عدالت در مذهب” بوده است.

حق برابر انسان‌ها در رابطه با نعیم جهان

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#حق_برابر_انسان‌ها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#اميد_فشندي
#يادداشت_33
#جلسه_141

حقير نسبت به مقاله‌ي روح توحيد حسّ خيلي خوبي دارم؛ ولي نسبت به نسبتي كه در حلقه با اين مقاله مي‌گيريم، نگران هستم.

مطالبي كه در پاسخ به عطش يك نسلِ تشنه و آشفته اما پرشور و برخاسته، و در زمان و زميني در آستانه‌ي رستاخيز، و از زبان مردي برانگيخته‌شده از مردم و در مردم … براي فهم مقصود نويسنده‌ي چنين متني نمي‌توان در متن ماند يا صرفا از مباني معرفتي كمك خواست.

منظورم اين نيست كه متن براي امروز سخني ندارد يا اساسا به سنت‌ها فرازميني و فرازماني اشاره ندارد، ولي … متن را بايد در زمينه‌ي خود فهميد، وگرنه به قيود و قرائن لبّي توجّهي نمي‌كنيم و با عباراتي مجمل يا مطلق برمي‌خوريم و به‌مرور يا به توجيه تحكّمي يا ترديد انكاري خواهيم رسيد.

توحید از دیدگاه انسان‌شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_13
#جلسه_141
آنچه که در بحث بهره مندی از نعم در جامعه توحیدی مغفول ماند این است که سعی و تلاش در جامعه توحیدی در راستای «نیاز» است.
در روایتی در غررالحکم آمده است که: «عَلیكَ بِالْقَصدِ فِی الاُموُرِ فَمَنْ عَدَلَ عَنِ الْقَصدِ‌ جارَ وَ مَنْ اَخَذَ بِهِ عَدَلَ
بر تو باد به میانه روی در كارها؛ هر كس از میانه روی روی گرداند، ستم می كند و هر كس به آن چنگ زند، ‌عدالت ورزد»
این روایت به روشنی بیان می دارد که یکسانی در بهره مندی از امکانات و فرصت ها کفه ای از یک ترازو است و سنجش ظرفیت و استعدادها و آنگاه با راهبرد میانه روی به سراغ نعم رفتن کفه ای دیگر و تا این دو کفه به تعادل نرسند، عملا درگیری بین حق و باطل و جهاد در برقراری عدالت پابرجاست زیرا که طبق این حدیث، راهبرد میانه روی، باید از سمت انسان توحیدی «اخذ» شود و عدالت بورزد و الا جز ستم چیزی را به دنبال نخواهد داشت.

معنای #عدالت!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_44
#جلسه_141

💠 معنای #عدالت!

🔺 در یک نگاه اولیه می توان گفت که عدالت در این زاویه نگاه که مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا انتخاب کرده است، را باید به معنای #عدم_تبعیض گرفت.
🔺 توضیح بیشتر اینکه ایشان می فرمایند که در یک جامعه توحیدی و یا از نگاه اجتماعی توحید اقتضای یک جامعه بی تبعیض را دارد که انسان بما هو انسان دارای حق برابر از نعیم جهان هستند. نعمت های این جهان هیچ یک اختصاص به یک تیره و نژاد و جغرافیا و حتی ایدئولوژی خاصی نیست و اینطوری نیست که بگویید این نعمت مختص به ما است و دیگران هیچ حقی برای بهره مندی از آن ندارند. «نحن ابناء الله و احبا
🔺 این به این معنا نیست که بودن در یک تیره و نژاد و یا حضور در یک جغرافیا و یک ایدئولوژی خاصی زمینه برای بهره مندی و در اختیار بودگی یک نعمت را برای شخصی سهل تر یا دشوارتر نمی کند، می گوید اگر از نگاه اجتماعی بنگریم مقتضی توحید عدم اختصاص حق به دسته یا گروه یا شخص خاصی است به نحوی که دیگران حق بهره مندی از آن را نداشته باشند.
🔺 بله انسان ها هر چه تلاش بکنند بیشتر بهره مند می شوند و این طبیعی است و جزو نوامیس این عالم است. و همچنین جزو نوامیس این عالم است که وقتی در یک محیطی نسل هایی تلاش کردند نسل های بعدی از حاصل آن تلاش ها بهره مند خواهند شد، لذا نیازی نیست برای اینکه بخواهیم عدالت را تصویر بکنیم حتما همه چیز را صفر بکنیم و بر گردانیم به حالتی که حضرت آدم و حواء پا بر زمین گذاشتند؛ در عدالت می خواهیم بگوییم اختصاصی برای کسی نیست و جامعه توحیدی یعنی جامعه ای که تبعیض در آن نهادینه نشده است.
🔺 این بی تبعیضی هم یک امر تشکیکی است یعنی هر چه تبعیض کمتر باشد جامعه توحیدی تر است، و اینطور نیست که اگر یک مراتبی از تبعیض در جامعه دیده شد دیگر آن جامعه اصلا از زاویه عدالت مردود است و اصلا توحیدی نیست.

❇️ در همین راستا #شهید_مطهری در بحث #مشخصات_اسلام تقریری به همین شکل از این بحث تحت عنوان #مساوات دارند. البته این تقریر ایشان هر دو زاویه انسان شناسانه و جامعه شناسانه را با همدیگر تلفیق کرده است چون ایشان بحث را مثل آقا سه شقی نکرده بلکه دو شقی کرده و از دو زاویه (1. از نظر جهان بینی و 2 از نظر ایدئولوژی) به بحث توجه کرده اند:
🔹 مساوات: يكی از اصول و اركان ايدئولوژی اسلامی اصل مساوات و نفی تبعيض است از نظر اسلام انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند، مردم از اين نظر دو گونه يا چند گونه آفريده نشده اند، رنگ، خون، نژاد، قوميت ملاك برتری و تفوق نيست، سيد قرشی و سياه حبشی برابرند آزادی، دموكراسی و عدالت در اسلام زاده برابری و مساوات انسانهاست.
.

مالکیت تکوینی و تشریعی در متن!

[ عکس ]
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_42
#جلسه_140

💠 مالکیت تکوینی و تشریعی در متن!
🔺 در عکس قرمزها توصیفی و سبزها توصیه ای هستند. لذا می شود پاراگراف اول توصیفی (تکوینی) و پارگراف دوم توصیه ای (تشریعی) است

❇️ سیاق «چنان نیست که بتوانی فلان کار را بکنی» به این معناست که «نمی توانی فلان کار را بکنی» و نمی توانی ظهور در این دارد که به فلان کار نگاه می کند و توصیف می کند که تو نمی توانی آن کار را بکنی.
🔺 چنان نیست که بتوانی این سنگ به این بزرگی را برداری / بتوانی پرواز کنی و …
🔺 چنان نیست که بتوانی از ملک خدا بیرون بروی و حتی آن تلاش هایت برای فساد نیز ملک خدا است. الفعل فعل الله!
🔺 تو نمی توانی نعیم این جهان را تباه و نابود کنی
🔺 تو نمی توانی نعیم این جهان را بی استفاده بگذاری (یک گوشه فقط بخوری و بخوابی، هم داری از نعمت های خدا می خوری و هم داری از نعمت خواب استفاده می کنی)
🔺 تو نمی توانی نعمت های خدا را جز در راه تعالی انسان به کار بری [قسمت سختش اینجاست] (این جهان تو بخواهی و نخواهی کلش واسه خداست، در یک حرکت جوهری و صیرورت درونی برایندی رو به جلو دارد و هر تلاشی که بشر می کند حتی فسادانگیزهایش چون دارد از نعیم این جهان و ظرفیت های این جهان بهره می برد آن حرکت جهان به سمت اشرقت الارض بنور ربها را دارد نزدیک تر می کند.]
🔹 اینکه از این عبارت فهمیده شود که نمی توانی یعنی نباید بکنی، نیاز به زور بیشتری دارد. هر چند مجازا می توان این اراده را از نمی توانی کرد ولی ظهور نمی توانی در توصیف است نه توصیه!
.

به کمال رساندن و زنده کردن نعم

محمد حسین خانی:
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_12
#جلسه_140

🔰به کمال رساندن و زنده کردن نعم

حضرت آقا در انتهای بحث مالکیت مطلق به زنده کردن نعم اشاره ای کردند یعنی ما بعضی از نعمت ها را نباید منتظر بمانیم تا بالفعل شود وبعد از آن استفاده کنیم بلکه خودمان هم باید تلاشی در جهت به فعلیت رساندن آن نعمت بکنیم
ما باید نعمت های بالقوه را به فعلیت برسانیم و از آن استفاده کنیم .
حضرت امام با جامعیت وشناخت کاملی که از اسلام داشت یکی از ظرفیت های بالقوه اسلام را که امامت وبه تبع آن حکومت اسلامی بود شناخت و با تمام توان سعی بر زنده کردن این نعمت داشت و با استعانت و عنایت الهی این ظرفیت را به فعلیت رساند و در گام بعدی ملتی را به قیام برای به کمال رساندن این ظرفیت دعوت کرد .
اما ظرفیتی که با کمال رساندن آن یک امتی هم به کمال رسید و ظرفیت های پنهانی از اسلام هم در این قیام رو آمد و به چشم ملت آمد یک نعمتی که در دل آن وبستر آن کثیری از نعم الهی زنده نگه داشته وبه کمال رسیدن
اکنون هم حضرت آقا درگام دوم انقلاب مردم را به قیامی که امامه دعوت کرده بود دعوت می کنند تا این نعمت ارزشمند و مقدس را به کمال خود برسانیم و مقدمه ساز ظهور منجی ظهور باشیم.
رحمت خدا بر روح الله محی شریعت

#اقامه_دین
#گام_دوم
#زنده_کردن_انقلاب
#ظهور

توحید از دیدگاه خط مشی اجتماعی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_7
#جلسه_140

مقدمه:
ما در ادبیات دینی با معارفی در لایه های مختلف روبرو هستیم و همانطور که استاد فرمودند بیان گزاره های یک لایه در جایی که نیاز مخاطب چیز دیگری است بر خلاف حکمت و نگاه تعالی بخش دین است. لذا در قرآن کریم که کتاب هدایت و راهبری است به وضوح دیده می شود که به سطوح مختلف معارف با ضرایب و پژواک متفاوتی پرداخته است.
اما در مورد ادعای توصیفی بودن این متن چند نکته به ذهن می رسد:
” چنان نيست كه انسان دارنده بتواند نعيم اين جهان را كه دستاورد تلاش هزاران پديده و عنصر اين جهان است تباه و نابود سازد يا بى استفاده و مهمل بگذارد يا در راهى بجز تعالى انسان بكار برد آنچه در دست انسان است اگر چه براى اوست ولى داده و بخشوده خداست پس بايد در راهى بكار رود كه خدا معين كرده است و در واقع :
درراه طبيعى و اصلى اش در راهى كه براى آن آفريده شده است صرف آن و بهره جوئى از آن در هر جهت ديگر منحرف كردن آن است از جهت طبيعى اش ( فساد) نقش انسان در اين بارانداز نعمت هاى رنگارنگ خدا بكار گرفتن و بهره بردن درست آن است و قبلا البته زنده كردن و به كمال رساندنش.”

۱. اگرچه که برخی جملات این عبارت قابلیت برداشت دوگانه را دارد. اما برای ظهور گیری از متن باید به سیاق مقام بیان و … توجه کرد.
اینکه گفته شود عبارت “چنان نیست که انسان بتواند” ظهور در توصیف دارد به شدت محل خدشه است. چرا که اساسا ظهور یک کلام و حجیت آن در مقام مراد جدی متکلم و پس از توجه به همه قرائن لفظی و حاای شکل میگیرد و نه در مرتبه مدلول تصوری!
۲. در ما نحن فیه نیز واضح است که متکلم (بویژه با فهمی که از دغدغه ایشان برای تالیف این متن داریم) در مقام بیان توحید افعالی و صیرورت تکوینی عالم به سمت کمال نیستند بلکه در مقام بیان ضرورت توحید تشریعی قرار دارنر . استفاده از جملات خبری در مقام انشا نیز امری متداول است.

عدالت و جهاد

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_12
#جلسه_140
#عدالت_و_جهاد
در بحث قبل، یعنی بحث مالکیت گذشت که همه مالکیت ها از آن خداست، زیرا که او خالق و مالک همه چیز است. لذا با پذیرفتن این اصل توحیدی وارد بحث اجتماعی نسبت انسان ها و نعم می شویم.
حال اگر در این بخش گفته شود که «امكانات و فرصت ها بطور مساوى در اختيار و از آن همگان است تا از اين بساط گسترده هر كس بقدر نياز و در شعاع سعى و عمل خود بهره گيرد» این به معنای این است که امکانات و فرصت ها از آن جهت که همه از آن خداست در نگاه توحیدی نباید سعی و عملی جز در آن سو که خودش مشخص کرده تصاحب گردد. لذا مقتضی بهره بردن از نعمت ها به طور مساوی موجود است، آن زمان که به انحراف کشیده نشود؛ یعنی همان طور که در بحث قبل گذشت ممکن است موانعی وجود داشته باشد که سعی و عمل انحرافی در بهره بردن از نعم رقم بخورد، این درگیری قطعا میدان عدالت و مساوات را به هم خواهد زد و اتفاقا در این درگیری است که #جهاد به معنای حرکت اولیا برای تصاحب نعمت ها از آن جهت که در مسیر تکوینی و تشریعیش به بهره گیری همه انسان ها برسانند، شروع می شود.
لذا نباید این بحث را جدای از مباحث قبل معنا کرد.
در آخر نیز باید به روایتی اشاره کنم که حضرت امیر آیه 29 بقره را ادامه می دهند: « هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ. قال: هو الذي خلق لكم ما في الأرض جميعا لتعتبروا به، و لتتوصلوا به إلى رضوانه، و تتوقوا به من عذاب نيرانه‏(البرهان، ج1، ص162-163)»؛ شاید این روایت بتواند به عنوان مانیفست #جهاد تکوینی بشر تعریف کرد به این معنا که وقتی هر آنچه در زمین برای انسان خلق شده است و انسانی که در بستر تربیت توحیدی هیچ حق مالکیتی برای خودش قائل نیست، لذا از این امکانات و فرصت ها به گونه ای بهره می گیرد که عبرت آموز، دست آویز رسیدن به رضوان الهی، و رهایی از عذاب دوزخ باشد و آن انسان توحیدی مطمئنا اگر غیر از این سعی و تلاش را در قومی از انسان ها مشاهده کند آنها را طاغوت خطاب کرده و علم قیام برای پس زدن این مانع تحقق عدالت اقدام می کند. لذاست که از لحظه شروع زندگی بشری بر زمین جهاد نیز شروع خواهد شد.

إحياي موات

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_32
#جلسه_139

 

#إحياي_موات

از جمله اسباب مالكيت كه در فقه به آن اشاره شده، احياي موات است: زنده‌سازي زمين‌هاي بي‌صاحب و بي‌استفاده

شايد بتوان اسم مالك را از شئونات اسم حيّ خداوند متعال بدانيم؛ يعني مالكيت از شئونات إحيا است، انسان هم به هر ميزان كه تجلّي اسم حيّ خداوند شود، مظهر اسم مالك هم خواهد شد … زنده‌سازي زمين، زنده‌سازي انسان، زنده‌سازي ظرفيت‌هاي نهادينه در طبيعت و …

شايد براي جلوگيري از برخي عوارض منفي مالك‌پنداري انسان است كه سعی می‌شود از او سلب مالكيت كنيم، اما شايد راه ديگر اين باشد همان‌طور كه خداوند مالك همه چيز است، اما رحيم و كريم و عادل و جابر و غفور و شكور و … هم هست و اين همه در كنار هم، مالك مطلق‌العنان ستم‌گر را به «مَلِكٌ كريم» تبديل مي‌كند، تلاش برای جامعيت صفاتی انسان هم او را از «مَلِکٌ جبّار» شدن، باز می‌دارد.