سکولاریسم عملی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_2
#جلسه_102

#سکولاریسم_عملی
سقیفه تجلی و تمثل گسست ذهن و واقعیت است. شروعی است برای پی ریزی خطرناک سکولاریسم عملی. ذهن خداگرایان و خدا باوران در عملیاتی تن به واقعیتی غیر خدایی دادند. به عبارت دیگر ذهن جامعه هر چند میدانست و می فهمید که علیٌ حقٌ و الحق مع علیٍّ لکن این باور تجسد و تعیّن عینی نیافت.

سکولاریسم عملی یعنی اینکه انسان در ذهن خود خدایی را قبول داشته باشد اما در حیات خویش نشانی از صبغة الله نباشد. سکولاریسم عملی یعنی اینکه کسی که بر زبان شهادتین را جاری ساخته و تکبیر می گوید اما در عمل مکبّر تمدن غرب است در عمل معظّم پول و ثروت است و … .
سکولاریسم عملی یعنی ما توحید را صرفا برای آرامش ذهنی میخواهیم و نه برای آنکه مغناطیس وجود ما در تمام شئون زندگی مان سوی موحّدانه بدهد.

#جهنّم_اعمال و #جهنم_اعتقادات
وقتی سخن از جهنم می شود مراتبی را برای جهنم تصوی می کنند؛
جهنم اعمال
جهنم صفات
جهنم اعتقادات

چه بسیارند انسانهایی که عملشان فاسد است اما این عمل تبدیل به صفت رذیله در وجود وی نشده و یا از سر اعتقاد ناصواب وی نبوده است.
اینان همان کسانی اند که اعتقادات و صفات نادرستی نداشتن اما اعمالشان نادرست بود. اما جهنم اعتقادی جهنمی است که کاملا در بنیادی ترین لایه های وجودی خویش فساد را کاشته است. کسی که فطرت توحیدی خویش را کنار گذاشته و فطرت وی منکوس گشته است.

مردم ایران بعد از اسلام در جهنم اعتقادی قرار نگرفتند. شاید ما در جهنم افعالی باشیم یا بعضا گرفتار جهنم صفاتی اما اعتقاد این مردم سراسر اسلامی و سراسر انقلابیست. این سرمایه ایست که رهبران انقلاب از ابتدا تاکنون بدان اعتماد و اتکال کرده اند.

تفاوت باور با اراده

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_2
#جلسه_102

🔹 بخش 1️⃣ دوگانه باور و عمل! (تفاوت باور با اراده)
از آنجا که به نظر دوگانه ای که آقا با عنوان اندیشه و عمل و ذهن و واقعیت مطرح کرده است بیشتر اشاره به بحث دوگانه باور و عمل دارد و اینکه توحید یعنی بین باور و عمل تو هماهنگی وجود داشته باشد؛ به نظر این بحث را سوق دادن به سمت اینکه هر فعلی توسط انسان چون انسان فاعل ارادی است پس اراده ای پشت آن است و نمی توان فعل بدون اراده داشته باشیم؛غلط است.
اراده را مخصوصا اگر اینقدر وسیع در نظر بگیریم در واقع حاصل جمعبندی باورها و موانع نفسانی و شیطانی اجرای این باورها، بعلاوه میزان شدت باور فرد است؛ یعنی همه این ها با هم کنش و واکنش می کنند و برآیند آن ها در یک نقطه ای می شود اراده کردن یا نکردن انسان؛ به همین دلیل انسانی که به علت ضعف باور (با وجود باور داشتن) تحت تاثیر وسوسه نفس اماره و شیطان قرار گرفتن، عملی خلاف باور خودش مرتکب می شود، در نهایت با اراده خودش انجام می دهد و این اراده این دوگانه ای که آقا می گوید را خراب نمی کند. گاهی همان لحظه که دارد با اراده خودش این عمل خلاف باورش را مرتکب می شود هم دارد خودش را سرزنش می کند! گاهی همان لحظه و گاهی چند گام بعد از آن عمل خلاف باور دست بر می دارد (توبه)
اساسا اگر عمل خلاف باور ممکن نباشد مجبوریم سر از یکی از این دو امر در بیاوری یا می گوییم برو باورش را تغییر بده دیگر تمام اعمالش درست می شود و به عصمت می رسد؛ (که این به وضوح ساده انگارانه است) یا می گوییم اگر کسی اولین گناه را انجام داد باورش مخدوش می شود و معلوم است که باور نداشته است (این هم به وضوح باطل است، این همه انسان مسلمان دارای یک سری گناهان!)
اگر این دومی را بخواهیم سفت و محکم بهش پایبند باشیم باید بگوییم که به جز انسان معصوم همه انسان ها مشرک هستند!

🔹 بخش 2️⃣: فطرت توحیدی انسان عامل انجام اعمال صالح از کافر!
به وضوح مشاهده می کنیم که انسان های کافر و ضعیف الایمان اعمال صالحی را مرتکب می شوند و واقعا هم قصدشان دوشیدن انسان ها و سوء استفاده از آن کار خیرشان نیست (بله مواردی اینچنین هم داریم که قصدشان سوء استفاده باشد) اگر بگوییم که دوگانه باور و عمل ممکن نیست، یا باید بگوییم که محال است از انسان کافر عمل صالحی صادر شود (که این اگر نیت را هم جزو عمل بگیریم شاید صحیح باشد ولی داریم یک نگاه ساده تر می کنیم، مثلا انسان کافری واقعا جان کسی را به نیت انسان دوستی نجات می دهد یا کمک مالی و غذایی و عاطفی به او می دهد.) یا باید این عمل صالح را از او قبول کنیم، که در این صورت این دوگانه باز ایجاد شده است. [اینکه سرانجام این عمل نزد خداوند چگونه است بسته به جاهل قاصر یا مقصر بودن او دارد و …]

🔹 بخش 3️⃣: رد مشکل ناساگاری تیتر و ذیل متن آقا
اینکه در عنوان متن گفته زندگی و هستی و در متن فقط زندگی را آورده نشان دهنده این است که ایشان از زندگی و هستی یک چیز را اراده کرده نه دو چیز را؛ بعد این زندگی است که دارای دو ساحت باور و عمل است که توحید می خواهد این ها را به وحدت برساند و از دوگانگی بیاندازد.
اینکه زندگی دوم را به معنای عامی بگیریم که شامل زندگی و هستی بشود و بعد اندیشه و ذهن را معادل هستی و عمل و واقعیت را معادل زندگی بگیریم خیلی خلاف ظاهر است!
.

کارهای ذهن

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_2
#جلسه_102
کارهای ذهن مختلف است. در نتیجه تبعیت عمل از ذهن نیز متفاوت خواهد بود. برای ذهن لااقل دو ساحت زیر را میتوان در نظر گرفت:
1️⃣ساحت علم: برخی داشته های ذهن از سخن علم، آگاهی ودانش است. این ساحت از دارایی های ذهن انسان، در طول حیاتش به طرق مختلفی عموما اکتساب میشود. تبعیت عمل از این ساحت ذهن بسیار آزادانه است. یعنی بسیار پیش میاید که انسان علم به چیزی دارد، لکن در کسر و انکسار علم و نفس اماره و وسوسه ی شیاطین انس و جن و …. انسان در مقام عمل خلاف علمش عمل میکند.

2️⃣ساحت اندیشه: ساحت اندیشه، وقتی حاصل میشود که انسان علم خود را به کار گیرد و در صحنه عمل تجریه کسب کند. در این صورت خواه ناخواه یک دسته باورها و اعتقاداتی برای انسان حاصل میشود که از جنس علم نیست. فراتر از علم است. علم فرد هنوز به آنجا نرسیده لکن از عمق وجود باور دارد. یک فضای اتمسفر فکری که حتی تحلیل فرد از علومش را نیز تغییر میدهد. یک امهاتی که فرار از انها برای فرد بسیار سخت است. در این ساحت در اکثر مواقع عمل فرد مطابق ذهنش است و از آن تبعیت میکند. بسیار اندک است که در این ساحت ذهن مطلبی داشته باشد و به فرد اجازه بدهد که در مقام عمل کار دیگری بکند. لکن در این ساحت نیز دوگانگی اندیشه و عمل محال نیست و ممکن است فرد تحت تاثیر عوامل مختلف نظیر خطا ، نسیان و یا قلة علم و آگاهی، در تطبیق اندیشه اش با خارج و واقعیت دچار دوگانگی شود.
#دانش
#اندیشه

ایمان به خدا اولین مرحله سعادت است و آخرين مرحله نیز لقاء پروردگار است.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشتت_2
#جلسه_102

قال امیر المومنین:
من السعاده التوفیق لصالح الاعمال

و قال الله الحکیم فی کتابه الکریم:
فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا(کهف110)
ایمان به خدا اولین مرحله سعادت است و آخرين مرحله نیز لقاء پروردگار است.
یعنی انسان از اول طریق سعادت تا آخر آن باید عمل صالح انجام بدهی، برای آمدن در صراط الهی ورسیدن به خدا راهی جز عمل صالح نیست.
حضرت آقا ایمان واعتقادی را درست وکاری می داند که ایجاد تکلیف و مسئولیت کند که به اقدام وبه تعبیر قران به عمل صالح ختم شود، یعنی اعتقاد صرف ارزش چندانی ندارد. شهادتین گفتن تو را مسلمان می کند ولی مسلم نمی شوی تسلیم نمی شوی؛ وقتی تسلیم می شوی که این اعتقاد خودت را جامه عمل بپوشانی واین هنگام دمیدن ناقوس جنگ مشخص می شود.
پس ارزش را فهمیدیم که به عمل است نه اعتقاد وحالا درباره رابطه این دو نیز
تناقض و پاردوکسی میان عمل و اعتقاد در انسان مشاهده می شود راه دور هم نرویم فقط کافی است کمی به خودمان توجه کنیم.
کم خلاف اعتقاد و قطع خود عمل کرده ایم؟؟؟
لذا پر واضح است که رابطه مستقیمی بین ذهن وعین و عقیده و عمل نیست.

🔰🔰به چند آیه هم اشاره کنیم.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید؛
چرا سخنی می‌گویید که به آن عمل نمی‌کنید؟!

#قرآن_کریم
۲ صف

بترسید از اینکه سخنی بگویید و به آن عمل نکنید؛بسیار موجب خشم و غضب خدا است.

#قرآن_کریم
صف/۳

ودر آخر هم استاد سخن حضرت سعدی می فرماید :

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست

اگر نسبت به ترک یا فعل عملی از درون علی السویه باشد، هرگز آن را مرتکب نخواهد شد

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_2
#جلسه_102
بسم الله الرحمن الرحیم
قطعی است که آدمی اگر نسبت به ترک یا فعل عملی از درون علی السویه باشد، هرگز آن را مرتکب نخواهد شد، ارتکاب هر عمل مبتنی است بر رجحان یافتن جانب فعل آن در پیشگاه نفس انسان و غیر از این شدنی نیست.

اما چگونه این رجحان رخ می دهد؟ آیا به غیر از حیطه ی معارف و نظریات انسان عامل دیگری موثر خواهد افتاد؟ آیا شکل گیری جزمِ ( تصدیق ) نفس چیزی در حیطه ی علوم حصولی انسان است یا در حیطه ی علم حضوری وی؟

اینکه انسان در خود می یابد که بخلاف آگاهی خود عمل میکند، فی الواقع تخطی از علوم حصولی خویش را می یابد، و این به ما نشان می دهد که علوم حصولی در پیشگاه جزم نفس تمام الموضوع نیستند؛ انسان به خوبی می یابد که امیال او، عواطف او، تجارب او، وهم ها و خوف های او، در حرکت نفسش به سمت یکی از طرفین نفی و ایجاب، ترک یا فعل یک عمل موثرند.

مثلا:
انسان به طریق علم حصولی یقین دارد که از جسم بی جان یک انسان کاری ساخته نیست اما به تاثر از اوهام خویش خوف میکند و از گذراندن شب خویش در کنار جسد بی جان پرهیز میکند؛ و یا میداند استعمال سیگار برای او مضر است اما به دلیل لذتی که از بوی آن می برد و آرامش خاطر و تخدیری که بالتجربه پس از استعمال آن پیدا میکند و یا حتی به دلیل عوامل فیزیکی و انس جوارح مادی خود میل به استعمال آن دارد و آن را استعمال میکند.

پس می بینیم که عمل انسان قطعا تابع درون اوست و از آن تخطی نمیکند ، اما درون او را تنها علم حصولی اش تشکیل نمی دهد بلکه عوامل متعددی بر آن اثر میکنند.

حال مجدد به این سوال رجوع می کنیم که آیا ممکن است شخصی در یکی از دو مولفه ی ” اندیشه ” و ” عمل ” دچار شرک شود و در دیگری نه؟ به راحتی می یابیم که با در میان بودن عوامل دیگری از قبیل امیال، عواطف، تجارب و .. به راحتی تخطی عمل از اندیشه شدنی است و البته منحصر در این مساله هم نیست، بلکه عوامل بسیار تاثیر گذار دیگری نیز می توانند کنش کنند عواملی که از قبیل مهندسی جوامع هستند، امور نا محسوس و غیر مدرک برای نوع انسان ها که عمل او را بی انکه بفهمد جهت میدهند، که متن در ذیل محکومیت قدرت ها به آن نیز اشاره کرده است.

امام ره در شرح حدیث جنود عقل و جهلشان چنین مضمونی را میفرمایند : هیچ انسانی کاری را انجام نمیدهد مگر اینکه آن را مصداق کمال می یابد. و خاطی تنها در تشخیص مصادیق به اشتباه افتاده است نه در اصل کمال گزینی.

این بیان نیز تایید تبعیت قطعی عمل از گرایش نفس است.
یعنی امکان ندارد کسی چیزی را نقص بیابد و انجام دهد = یعنی تخطی از یافته ی نفس ممکن نیست
و یعنی آنچه ما در درون خود می یابیم که حکایت می کند از تخطی ما از دانسته های خودمان، چیزی غیر از تخطی عمل است از اذعان نفس.
و در واقع نفس آنچه خلاف دانش خودش است را مصداق کمال « می یابد » و در نتیجه از دانش خویش تخطی می کند.

یا اساسا دوگانگی حقیقی میان علم و عمل و یا ایمان و عمل امکان پذیر است

▫️بسم الله الرحمن الرحیم
مساله ای که در این جلسه برای بنده بیش از مسائل دیگر پررنگ شد، مساله ای بود که استاد عزیز هم یکی دوبار در طی جلسه مطرح کردند و آن هم این بود که آیا اساسا دوگانگی حقیقی میان علم و عمل و یا ایمان و عمل امکان پذیر است یا خیر؟
خب پاسخ اولیه بر اساس مشهودات، ساده است و آن هم اینکه بله، چه بسا انسان به چیزی عالم بوده و بدان عامل نباشد. و یا اینکه عملی را مرتکب شده بدون آنکه پشتوانه های علمی آن را دارا باشد. اما اگر بخواهیمک کمی با نگاه انسان شناسی فلسفی بیشتر روی این مقوله فکر کنیم، مساله کمی پیچیده تر بنظر میرسد. اگر به «اتحاد علم و عالم و معلوم» فلسفه صدرایی و به نظریه «اتحاد عمل و عامل و معمول» پایبند باشیم، چگونه قضاوتی میبایست در مورد حد وسط(؟) این دو یعنی عالم و عامل داشته باشیم؟ چگونه این گسست در یک نفس انسانی معنا پیدا میکند؟ عالم که با علمش اتحاد وجودی پیدا میکند(یعنی علم برایش حضوری میشود)، همین عالم وقتی عامل میشود و نتیجه اش این است که با عملش اتحاد وجودی پیدا کند،چگونه یک نفس میتواند متحد با دو حیث و یا معنای از وجود(؟) شود؟ نسبت این بحث با مباحث مربوط به عقل نظری و عقل عملی چیست؟ خلق اراده در انسان چه فرآیندی دارد؟ نسبت اراده با ایمان وباور چیست؟ علم چگونه از ساحت و عالم عقل به ساحت قلب که پایین تر از عالم عقل و از عالم مثال است منتقل میشود؟ آیا پاسخ همه این سوالات را میتوان از بحث های علم النفس فلسفه اسلامی برداشت کرد؟
تمت.

پ.ن: متاسفانه نگارنده حداقل دوسالی است که از فضای مطالعات فلسفه اسلامی فاصله گرفته و مسلط به آن نیست. اگر متن از این جهت اشکالاتی داشت خوشحال میشوم تذکر دهید.
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_2
#جلسه_102

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_2
#جلسه_102

#سوال
وحدت قلمرو در زندگی انسان طاغوتی ممکن است؟ یعنی اندیشه و عمل یک فرد، هر دو هماهنگ و ناشی از بعد سفلی او باشد؟ یا وحدت فقط منحصر در جبهه حق است و باطل هماهنگی پذیر نیست؟

شاید بحث هماهنگی ذهن و عین در متن ناظر به مباحث چپ های قبل از انقلاب باشد ولی می توان پای این بحث را به مواجهه با علوم انسانی غربی هم کشاند.
آیا غرب توانسته وحدت قلمرو را در زندگی انسان رقم بزند؟ آیا -ولو در ساحت نظریه پردازی- غرب می تواند چنین چالشی را حل کند؟
ظاهر صحنه این است که آنها با مطرح کردن انسان لذت طلب حریص مادی و کشاندن چنین انسانی در تمام علوم انسانی، و تبیین حداکثری رفتار این انسان در تمامی ساحت های زندگی توانسته اند چنین هماهنگی ای را رقم بزنند.
آنها بعد از مطرح کردن حرص حداکثری و تمام نشدنی مادی انسان و بعد از نهادینه کردن سبعیت در رفتار انسان، مفاهیمی نظیر رقابت کامل و آزادی را مطرح می کنند تا بتوانند هماهنگی را از لایه های مبانی تا لایه های رفتاری رقم بزنند.
ادعای ما این است که آنها به هیچ عنوان نمی توانند چنین وحدتی را رقم بزنند. چون وحدت تنها در حق امکان پذیر است و باطل وحدت پذیر نیست.
در طرف مقابل ماییم که مبانی دقیق و عمیق را نتوانسته ایم تا سر صحنه بیاوریم. اگرچه فقه، قرار است لایه های رفتار را بسازد، اما با نفهمیدن درست مبانی (توحید) فقه را هم از معنا تهی کرده ایم و به ظاهر آن تمسک می جوییم.
این فهم از توحید در ساحت انسان شناسی خیلی راهگشاست. «توحید به معنای یکپارچگی و وحدت قلمرو زندگی انسان است» تا همین جا ما خیلی از راه را می توانیم تنها با توحید بپیماییم. رفتار انسان موحد، در مدار اندیشه توحیدی وی است. اینجا باید از همه معانی قبلی و بعدی توحید بهره جست و توحید در ساحت عمل را معنا کرد.
#نظریه_رفتار_انسان_موحد

طبقه بندی تجویز توصیف

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت6
#جلسه_102

#توصیف#تجویز
در منظومه اسلامی ما هم توصیف داریم و هم تجویز

🔷توصیف های که تجویز هم دارند:
بعضی از ایات و روایت توصیفی هستند که یک تجویزی را در پی دارند مثلا در قرآن وقتی ویژگی متقین را بیان می کند در ضمن توصیف تشویق و تجویز آگاهانه به این صفات هم می دهد.

🔸الذین ینفقون فى السراء والضراء،
🔸والکاظمین الغیظ
🔸والعافین عن الناس
🔸والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم

🔷توصیف صرف

بعضی از توصیف ها فقط توصیف هستند مثل ایات و روایتی که بهشت و جهنم را توصیف می کنند:

🔸درَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ. لاَ یَنْقَطِعُ نَعِيمُهَا، وَ لاَ یَظْعَنُ مُقِيمُهَا، وَ لاَ یَهْرَمُ خَالِدُهَا، وَ لاَ یَبْأَسُ سَاكِنهَا.

🔸لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فیها بُكْرَةً وَ عَشِیًّا

و…

🔷تجویز های که ازدلشان توصیف بیرون می آید:

علل الشرایع و فلسفه احکام تقریبا این دسته را پشتیبانی می کند یعنی شما یک حکم دارید والان از چرایی و فلسفه آن سوال دارید مثلا احکام قبله را می دانید ولی با توجه به فلسفه آن از دل این تجویز هزاران توصیف استخراج می کنید یا مثال حج که چرا باید سالیانه تمام مسلمانان که یک سری از شرایط را دارند به مکه بروند و آن اعمال را بجا بیاورند و غیره
تقریبا شبیه متنی که اقای انصاری از پیام قطعنامه و برداشت های اجتماعی که حضرت امام از حج داشتند.

🔷تجویز صرف
در شریعت بعضی از تجویز ها هستند که فقط تجویز هستند وچون از ناحیه شارع هست باید تعبد داشه باشیم و آن را قبول کنیم مثل اینکه نماز صبح را باید دو رکعت خواند باید جهر خواند و …

#طبقه_بندی_تجویز_توصیف