فلسفه و علوم انسانی غرب، تئوریزه شده مفهوم استکبار

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#علوم_انسانی
#استکبار
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_49
#جلسه_225

 

🔶فلسفه و علوم انسانی غرب، تئوریزه شده مفهوم استکبار🔶

استکبار به معنی برتر دانستن خود نسبت به حق می باشد. اما مسئله ای که می تواند نسبت استکبار و علوم انسانی غربی را مشخص کند. تئوریزه کردن استکبار می باشد.
استکبار همان طور که معنا شد، یعنی طلب برتری نسبت به حق و خود را مبدا حق و حقیقت دانستن.
حق و حقیقت یعنی اینکه مفهوم ذهنی بنده آیا همان چیزی است که از واقع دریافت شده یا نه ؟ اگر همان باشد، حقیقت هست ولی اگر آن نباشد، دیگر حقیقت نیست. حال وقتی شما خویش را مبدا حقیقت و حق بدانی و اساسا برای واقع نمایی ادراکات ارزشی قائل نشده باشی، دیگر نسبتی میان دریافت شما و واقع نخواهد ماند که تطابق آن بخواهد حقیقت شود. لذا تمامی یافته های شما به عنوان حقیقت برای خود شما ثبت و ضبط می شود.
اما نکته ای که حائز اهمیت می باشد این است که این همان مبنای فلسفه و علوم انسانی غرب می باشد که به نسبیت کشیده می شود. شاید بتوان این گونه ادعا کرد که اساسا فلسفه و علوم انسانی غرب، تئوریزه شده مفهوم استکبار است.
فتامل…

ارزش مبنا در شناخت بنا و فرار از التقاط

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#التقاط
#مبنا
#بنا
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_50
#جلسه_225

🔰ارزش مبنا در شناخت بنا و فرار از التقاط🔰

التقاط یعنی گلچین سخنان خوب در کنار یکدیگر به صورتی که مبانی آن سخن ها با هم متفاوت باشند و سازگاری نداشته باشند. اما آیا اساسا التقاط چیز ناپسندی است؟!
بنا و سخن ، چیزی غیر از مبنا و پایه نیست. بنا و سخن، همان مبنا هست در موطنی دیگر. حال اگر شما به این گزاره اعتقاد داشته باشی که بنا همان مبنا است در موطنی دیگر چگونه دو کلامی که از دو مبنای متفاوت می باشند را در کنار یکدیگر قرار می دهی و این سازه را پسندیده می دانی و ادعا می کنی که بین گزاره ها جمع سالم زده ای؟!
در مواجهه های علمی باید به محض شنیدن بنا و سخن، مبنای آن را در نزد خویش حاضر کرد، این یعنی برخورد عالمانه و مجتهدانه با بنا و سخن. و در صورت یافتن تناقض با مبنای خویش، آن گزاره ارزشی جز این که الهام بخش ایده های نوین باشد را ندارد.
فتامل…

غرب ستیزی، رویکردی راهبردی برای تشکیل هویت اسلامی در راستای تولید علوم انسانی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#علوم_انسانی
#غرب_ستیزی
#راهبرد
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_51
#جلسه_225

🔺غرب ستیزی، رویکردی راهبردی برای تشکیل هویت اسلامی در راستای تولید علوم انسانی🔺

در فضای تولید علم دینی، مواجه های مختلفی با علوم انسانی غربی می شود. اما مسئله این است که در فضای تحول علوم انسانی کدام راهبرد برای تحول مناسب تر می باشد؟
شاید بتوان این گونه ادعا کرد که راهبرد غرب ستیزی در فضای تولید علوم انسانی اسلامی نتیجه بخش تر می باشد. چرا که اساسا مشکل اصلی جامعه نخبگانی در مواجه با علوم انسانی غربی، بی هویتی و بی شخصیتی نسبت به تراث دینی و مذهبی خویش هست. و برای مقابله با این بی هویتی باید ابتدا هژمونی و سیطره تمدن و علوم انسانی غربی برای جامعه نخبگانی شکسته شود تا بتوان با هویتی غنی از جنس اسلامی، به تولید علوم انسانی اسلامی پرداخت.
اما این نکته را نباید فراموش کرد که راهبرد غیر از مبنای ما در تولید علم دینی می باشد. شاید در مبنا ما به رویکرد غرب ستیزی تمایل نداشته باشیم اما در راهبرد به خاطر شرایط موجود و هژمونی سنگین علوم انسانی غربی مجبور به رویکرد غرب ستیزی شده باشیم.
لذا تفاوت بین مبنای نگاه به علوم انسانی غربی و راهبرد برای تولید علم دینی در مقابله با علوم انسانی غربی می تواند ارزشمند باشد و این یک ضعف تلقی نشود. و حقیر رویکرد استاد فلاح را در جریان حلقه اندیشه کلامی این گونه فهم کرده ام. فلذا ایجاد یک هویت غنی اسلامی در مواجهه با تراث دینی و مذهبی برای تولید علوم انسانی اسلامی از وظایف خطیر حلقه اندیشه کلامی می باشد.

آیا دعوای مستکبر و مستضعف دعوای بالاصاله است؟

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_67
#جلسه_225
#ایده

🔰🔰آیا دعوای مستکبر و مستضعف دعوای بالاصاله است؟

❇️در مکتب حضرت امام(ره) دعوای مستکبر و مستضعف، دعوای کوخ نشین و کاخ نشین، دعوای پابرهنه و ثروتند به شدت پررنگ است. گویی امام(ره) اصل دعوا را همینجا میداند.
حضرت آقا(حفظه الله) نیز در مقاله روح توحید، با استناد به قرآن کریم، صف مستکبرین و متفرین را مقابل صف توحید قرار میدهد.

❓اما آیا دعوای اصلی در اینجاست؟ ارتکاز ما از قرآن و سنت این است؟ آیات و روایات این را به ما میگوید؟
به نظر میرسد که در تراث دینی ما دعوای مومن و مسلم با کافر و مشرک بسیار پررنگ تر است. حال چرا این دعوا به سطح دعوای مادی تنزل کرده و در ادبیات امامین انقلاب به این نحو تبلور پیدا کرده است.
⁉️مگر هر ثروتمندی بی دین است و مقابل جبهه ی حق و توحید؟ مگر هر فقیری پیرو اسلام راستین و یاری گر جبهه حق است؟ اساسا فقر و غنا چه ربطی به دین و نبرد دائمی جبهه ی حق و باطل دارند؟ چرا تنها کسانی تا آخر خط با ما هستند که طعم محرومیت و استضعاف را چشیده باشند؟

🌟✨چند ایده میتوان زد:
1- کوخ نشین و کاخ نشین، تقریر مسلم و کافر است در ساحت اجتماعی:
یک ایده این است که منظور از کوخ نشین و کاخ نشین همان بیان دینی مسلم و کافر و جبهه ی حق و باطل است در ساحت اجتماعی. به خاطر غلبه افراد کوخ نشین و مستضعف در جبهه حق و غلبه افراد ثروتمند در جبهه باطل، این تغییر نام انجام شده است. شاید غرض سهولت تطبیق مصادیق در ساحت اجتماعی برای عموم افراد باشد.

رقص_نخبگان برای استکبار

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_72
#جلسه_225

💠#رقص_نخبگان برای استکبار💠

🔰پرده اول: #شریح_قاضی
تاریخ مینویسد: مسجد کوفه مملو از جمعیتی شد که پشت سر ابن زیاد به نماز عشا ایستاده بودند. چرا چنین شد؟ بنده که نگاه میکنم، میبینم خواصِ طرفدارِ حق مقصرند و بعضیشان در نهایت بدی عمل کردند. مثل چه کسی؟ مثل شریح قاضی. شریح قاضی که جزو بنی‌امیّه نبود! کسی بود که میفهمید حق با کیست. میفهمید که اوضاع از چه قرار است. وقتی هانی بن عروه را با سر و روی مجروح به زندان افکندند، سربازان و افراد قبیله‌ی او اطراف قصر عبیدالله زیاد را به کنترل خود درآوردند…
شریح قاضی گفت: میخواستم حرفهای هانی را به کسانی که دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعکس کنم. اما افسوس که جاسوس عبیدالله آن‌جا حضور داشت و جرأت نکردم! جرأت نکردم یعنی چه؟ یعنی همین که ما میگوییم ترجیح دنیا بر دین! شاید اگر شریح همین یک کار را انجام میداد، تاریخ عوض میشد….
یک وقت یک حرکت بجا، تاریخ را نجات میدهد و گاهی یک حرکت نابجا که ناشی از ترس و ضعف و دنیاطلبی و حرص به زنده ماندن است، تاریخ را در ورطه‌ی گمراهی میغلتاند. ای شریح قاضی! چرا وقتی که دیدی هانی در آن وضعیت است، شهادت حق ندادی؟! عیب و نقصِ خواصِ ترجیح دهنده‌ی دنیا بر دین، همین است….
۱۳۷۵/۰۳/۲۰

🔰پرده دوم: ثنویّت نظام معرفتی بلیه امروز دنیای اسلام
امروز دنیای اسلام نه تنها با نخبگان و خواصی مواجه است که بسان شریح قاضی دین خود را به دنیا می فروشند بلکه این نخبگان برای جنایتهای استکبار علیه بشریت نیز تبیین های تئوریک سر هم کرده و در ردای روشنفکری برای استکبار خوش رقصی می کنند.
امروز دنیای اسلام مواجه است با نظام معرفتی برآمده از غرب و ایده وارداتی آن یعنی دانشگاه که امروز به صورت غالب سبب انفعال تئوریک نه تنها جمهوری اسلامی بلکه دنیای اسلام در برابر دستگاه استکبار شده است.
#اصالت_ماده و عقل تجربی صرف نه تنها در علوم انسانی ذاتا مسموم بلکه حتی در دانشگاههای فنی و پزشکی ما به صورت وحشتناک و تخدیر کننده به ذهن و هویت معرفتی دانشجویان این امت مجاهد و مؤمن تلقین می شود.

🔰پرده سوم: معنای تعرّب بعد الهجره در روزگار کنونی
امروز دنیای غرب و دستگاه استکبار نه تنها زر و زور و یا به عبارت دیگر قدرت و ثروت را برای خود فراهم کرده بلکه برای کل پویش خود نیز فلسفه بافی نموده و عروسکان خیمه شب بازی را برای تقریر های فاخر دانشی نیز تدارک دیده است.
اف بر نخبگانی که ارزشهای فطری خود را به دنیای غرب می فروشند و با خوش رقصی تمام توجیه گر و نوکر دستگاه استکبار می شوند.
اف بر نخبگان و خواصی که به عصر غلبه نور بر ظلمت پشت کرده(1) و به جای آنکه عقلانیت نوین انقلاب اسلامی را در آغوش کشند با وضعیتی مشمئز کننده و نفرت انگیز با جاهلیت مدرن همخواب می شوند.
به واقع معنا و تفسیر تعرّب بعدالهجره امروز چیزی جز این نیست که نخبگانی با نخوت و تبختری برآمده از تنفس در پارادایم غربی که اصالتا مادی گرا است شمشیر به روی معارف حقه اسلام و ارزشهای فطری کشیده و از پشت به دنیای اسلام خنجر بزنند.

💠اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ
وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ💠

پ.ن:
1. وَالَّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُمُ الطّاغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ ۗ أُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فيها خالِدونَ﴿۲۵۷/سوره بقره)

#جاهلیت_مدرن
#خوش_رقصی_نخبگان
#ثنویت_نظام_معرفتی
#تعرب_بعدالهجرة

آیا دعوای مستکبر و مستضعف دعوای بالاصاله است؟

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_68
#جلسه_225
#ایده

🔰🔰آیا دعوای مستکبر و مستضعف دعوای بالاصاله است؟

2- دقت در معنای مستکبر و مستضعف:
مستکبر را به معنای کسی که در مقابل پذیرش حق سرکشی میکند و خود را از حق برتر میبیند، معنا میکنند. این فرد در مقابل حق قیام میکند و مردم را با قدرت و ستم تحت سلطه ی خود وارد میکند. لذا مردم را از حق و حیات طیبه دور میکند. در این فضا، به آن مردمی که تحت قدرت این مستکبر، مظلومانه از سعادت جا می مانند مستضعف گفته میشود.
به کمک این معنای لغوی، میتوان گفت نبرد واقعی جبهه ی حق و جبهه باطل، همان نبرد مستکبرین و موحدین است. در واقع کسانی که در مقابل دین الهی قیام میکنند و به مبارزه با او برمیخیزند همان مستکبرین هستند که منافعشان در خطر است.
لکن باز این سوال باقی می ماند که عطف مستکبرین به کاخ نشین ها و ثروتمندان و عطف مستضعفین به کوخ نشینان و پا برهنگان نشان می دهد که منظور امام بزرگوار در این مطلب خلاصه نمی شود.

3- جمع دو ایده:
شاید بتوان ایده یک و دو را جمع کرد. به این رفتارهایی از خود بروز میدهند که تقویت جبهه ی باطل است و در آن جبهه قرار میگیرند. در مقابل عموم محرومین و ستم دیدگان به خاطر خصع کرد. به این نحو که دعوای اصلی بین موحدین و مستکبرین است. لکن عموم ثروتمندان به خاطر خصوصیات خاص زندگی مادی و استفاده ی بیش از حد از نعمت های دنیا (در حالی که بسیاری از مردم در محرومیت به سر میبرند) در کنش های اجتماعی رفتارهایی از خود بروز میدهند که تقویت جبهه ی باطل است و در آن جبهه قرار میگیرند. در مقابل عموم محرومین و ستم دیدگان به خاطر خصوصیات محرومیت و استضعاف، روحیه مقابله با ظلم و عدالتخواهی را در درون خود زنده نگاه داشته اند و به دنبال حقیقت و حیات طیبه هستند وفطرتشان بیدار تر است. لذا در کنش های اجتماعی در جبهه حق قرار می گیرند.
4- …….نحو که دعوای اصلی بین موحدین و مستکبرین است. لکن عموم ثروتمندان به خاطر خصوصیات خاص زندگی مادی و استفاده ی بیش از حد از نعمت های دنیا (در حالی که بسیاری از مردم در محرومیت به سر میبرند) در کنش های اجتماعی رفتارهایی از خود بروز میدهند که تقویت جبهه ی باطل است و در آن جبهه قرار میگیرند. در مقابل عموم محرومین و ستم دیدگان به خاطر خصع کرد. به این نحو که دعوای اصلی بین موحدین و مستکبرین است. لکن عموم ثروتمندان به خاطر خصوصیات خاص زندگی مادی و استفاده ی بیش از حد از نعمت های دنیا (در حالی که بسیاری از مردم در محرومیت به سر میبرند) در کنش های اجتماعی رفتارهایی از خود بروز میدهند که تقویت جبهه ی باطل است و در آن جبهه قرار میگیرند. در مقابل عموم محرومین و ستم دیدگان به خاطر خصوصیات محرومیت و استضعاف، روحیه مقابله با ظلم و عدالتخواهی را در درون خود زنده نگاه داشته اند و به دنبال حقیقت و حیات طیبه هستند وفطرتشان بیدار تر است. لذا در کنش های اجتماعی در جبهه حق قرار می گیرند.
4- …………..ا

به لحاظ اخلاقی ما چه میزان می توانیم یک رفتار نا به حق را مستکبرانه تحلیل کنیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_37
#جلسه_225

یک سوالی که در دل مباحث برای بنده پررنگ شد این بود که به لحاظ اخلاقی ما چه میزان می توانیم یک رفتار نا به حق را مستکبرانه تحلیل کنیم؟

گفتیم استکبار این است که انسان خود را از حق هم برتر بداند، یعنی با حق مخالفت می کند اما این مخالفت از روی تجزیه و تحلیل نیست، بلکه از باب محوریت یافتن « من » خودش است. در واقع مشکلش با حق این است که خلاف میل یا حرف من است، پس حتی اگر مستدل هم باشد جلویش می ایستم.
اما نمود بیرونی این استکبار تنها یک چیز ثابت دارد و آن هم انجام دادن کار غلط است، ولی پیرامون آن ممکن است ظاهری زشت داشته باشد ممکن هم هست ظاهری زیبا داشته باشد.
همچنین گفتیم که حتی مومنین هم چندان مبرای از عمل مستکبرانه نیستند و ممکن است آن ها هم مبتلی شوند.
خب مومنین اگر عمل مستکبرانه انجام دهند، آیا ظاهرش رنگ و بوی ایمانی به خود نمیگیرد؟ خود ما اگر با چیزی مستکبرانه مخالف باشیم، آیا امکان ندارد برایش آیه و روایت جور کنیم؟ و اساسا با ظاهری متین و مودب هم بیانش کنیم؟

از طرفی، گاه ممکن است ما واقعا داریم خطا می کنیم و از روی استکبار نیست که با آیه و روایت از چیزی که نفس الامریا خطاست دفاع می کنیم، بلکه واقعا نظر ما و نتیجه ی تجزیه و تحلیل حق طلبانه ی ما همین است.

همچنین برعکس آن هم ممکن است، یعنی شخصی نه از روی استکبار بلکه از روی تحلیل، ولی در دفاع از موضع خود رفتار منطقی ای بروز نمی دهد، کانه او واقعا بی دلیل و مستکبرانه دارد از حرف خودش دفاع می کند.
در این صورت ظاهر یک عمل استکباری، با یک عمل غیر استکباری ممکن است یکی باشد. سوال اینجاست که با این مقدمات، اگر ما با کسی مواجه شدیم که مصرانه بر خطایی اصرار دارد، با چه ملاک هایی می توانیم عملش را مستکبرانه تلقی کنیم و واکنشی متناسب با یک مستکبر را به او نشان دهیم، و یا عملش را غیر مستکبرانه بدانیم و واکنش لازم به عمل غیر مستکبرانه داشته باشیم؟

آیا اخلاقا مجازیم یک عمل با ظاهر مستکبرانه را مستکبرانه قلمداد کنیم و واکنش متناسب با آن را داشته باشیم؟
آیا 70 بار ظن نیک بردن، در اینجا جا دارد؟

مراحل کبر،

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_41
#جلسه_225

🔶شرح ما وقع:
صحبت از مراحل کبر، از خودپسندی تا استکبار بود. فرمودند که استکبار به معنای خود را برتر از حق دانستن است و امروز مصداق این استکبار، مکاتبی هستند که خود انسان را محور قرار داده اند و واقعیتی فرای انسان را نفی می کنند و می گویند محور خود من هستم و آنچه من می اندیشم، و آنچه می پسندم صحیح است. این ها اگر صحبت از اخلاق می کنند، از اخلاقی نسبی سخن می گویند که خودش بی اخلاقی است.
پرسشی در جلسه مطرح شد و آن هم این که این حرف هایی که روشنفکران و غربی ها می زنند همان حرف های علما و عرفای ماست.
پاسخ استاد هم البته دقیق بود. این که تفاوتی وجود دارد و آن هم این است که علما و عرفای اسلام همه به واقعیت و حق معتقدند.

🔷اما بعد:
1. بعد از توجه مداوم و دائمی به اشتباه روشنفکران و غربی ها در نفی حقیقت و واقعیت، شناخت نظرات مختلف آنها خالی از لطف نیست. چه بسا برای رشد اندیشه کلامی انقلابی ما لازم باشد.
2. این که غرب در موضوعی افراط و یا اشتباه می کند، نباید ما را از تفکر راقی اسلامی مان دور کند. در اندیشه اسلامی، شاید به ظاهر شباهت هایی به آنچه امروز غرب به آن رسیده است، یافت شود اما باید توجه داشت که ظرافت های خاصی در اندیشه اسلامی وجود دارد.
مثلا اگر در علم اصول صحبت از قطع و حجت در مقابل یقین بالمعنی الاخص می شود، غرضش همان پلورالیزم یا نفی واقعیت نیست. اصولیون در کنار حجیت قطع و بحث معذریت ومنجزیت، صحبت از مصلحت سلوکیه می کنند. صحبت از دایر مدار مصالح و مفاسد واقعی بودن احکام می کنند.
یا اگر عرفا از اهمیت خود انسان و سیر انفسی می کنند، نفی حق منظورشان نیست.
یا اگر اهل ذکر، از اهمیت ذکر و آثار نامحدود تکوینی آن می گویند، یا اگر جایگاه نیت در روایات این قدر ارزش پیدا می کند، همه این ها اگر چه شباهت هایی با غرب دارد، اما دقت هایی دارد که بسیار از اندیشه غربی متفاوت می شود.
غرض آن که به صرف این که این اندیشه شباهت با غرب دارد، نباید منکرش شد و یا کتمانش کرد. بلکه باید به تفصیل و روشن تر تبیینش کرد. که از این راه است که می توان اقتدار مکتب اسلام نسبت به سایر مکاتب جدید و قدیم را نشان داد.

خون_جوانان_ما_میچکد_ازچنگ_تو

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_أمامي
#یادداشت
#جلسه_225
#خون_جوانان_ما_میچکد_ازچنگ_تو

📌امام #محمد_رضا را بدتر از رضا خان میدانست، چون #منافق بود ؛ هربار که خود را در معرض خطر می ددید، رنگ های جدید به خود می زد. ظاهر خود را پیرایشی جدید می کرد.تا شاید از جهل جاهلان و تقدس پوچ #مقدس_نمایان بهره ای ببرد. که بهره هم می برد. و از انان سپری خود بسازد، که ساخت. و از تریبون و #ارایش_گری آنان برای موجه ساختن حکومت خود استفاده کند.

📌امام رضا خان را بدتر از فرعون میدانست، چون #فرعون درحال #توبه دستور به #کشتار نمیداد، اما محمد رضا درپوستین توبه اسلحه بردست داشت، و#گوسفندی بود در پوست #گرگ تا به گله بزند.

📚و این از #حربه_های استکبار است که برای حفظ و موجودیت خود ظاهر خود را تزیین میکند، تا شاید عده متحجر حکم به زیبایی آن بدهد.

امام دوران #انقلاب را اینگونه ترسیم می کند :

(اوضاع مثل امروز نبود، هرکس صد در صد معتقد به مبارزه نبود، زیر فشار ها وتهدیدهای مقدس نماها از میدان به در می رفت، ترویج شاه تفکر : “شایه سایه خداست”، ویا”با گوشت وپوست نمیتوان در مقابل توپ وتانک ایستاد” و یا “جواب خون مقتولین را چه کسی میدهد” وازهمه شکننده تر، شعار گمراه کننده ” حکوممت قبل از ظهور امام زمان باطل است وهزاران قلت دیگر)

📌دستگاه #مهذب_کننده شاه با شعار

های “شاه سایه خداست”، #تزویر را ،

و با “شعار با گوشت وپوست نمیتوان در مقابل توپ وتانک ایستاد”، #ترس را

و با شعار های ” خون مقتولین را چه کسی میدهد”، “حکومت قبل ا ز ظهور امام زمان باطل است” #تردید را

به جامعه ایرانی و مبارزین انقلاب تزریق می کرد.

📌اما حال باید چه کرد تا از مردم چهره واقعی و ودهشت آلود شاه را بببنیند.

1. برخورد مستقیم با متحجرین: نصحیت کردن، یا مبارزه منفی،
تحلییل امام این بود این راه کار جواب نمیداد :

(…هزاران ان قلت دیگر، مشکلات بزرگ وجان فرسایی بودند که نمی شد با نصیحت ومبارزه منفی و تبلیغات جلوی ان ها را گرفت .)

2. #خون_دادن:
در این حالت مواجه مستقیم با متحجرین نکرده ایم ، بلکه با با مردم به میدان آمده ایم ، ان هم نه مردم عادی ، مردمی که حاضر به فداشدن وخون دادن هستند.

” تنها راه حل مبارزه وایثار خون بود که خداوند وسیله اش را اماده نمود”

و#خون ان شمشیری است که پرده از چهره مزوارنه و مستکبرانه شاه بر میدارد، #خون فریاد شجاعانه ای است که ترس را از دل های می زداید، و #خون صلابتی است که یقین و غیرت را جایگزین تردید و شک میکند.

خون اسلحه مستضعفین است در برابر مستکبرین، جامعه ای به امامت می رسد که #خون بدهد…

#ترس
#تردید
#خون

معرفت_شناسي_عرفاني و تفاوت آن معرفت شناسي انسان گراي غربي

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_139
#جلسه_225

💠 #معرفت_شناسي_عرفاني و تفاوت آن معرفت شناسي انسان گراي غربي

☑️ #معرف_يادداشت: بعد از تبيين اينكه اگر معناي استكبار خود را برتر از حق ديدن است، تمدن غرب با شكاكيت در فلسفه و رسيدن به نسبيت در معرفت، اساساً انسان را محور كرده حق كرده است و اين يعني اين خوي شيطاني را نهادينه كردن، يا به تعبيري كه در يادداشت قبل #يادداشت_138 آورديم، #تمدن_فوق_شيطاني غرب را بنا كرده است؛ سؤالي پرسيده شد كه در #عرفان_اسلامي نيز با جايگاهي كه براي انسان قائل هستند، همان حرف هاي اومنايسم را دارند مي زنند و بخش زيادي از كلاس امروز #حلقه_انديشه_كلامي به اين بحث پرداخته شد؛ در اين يادداشت به اين بحث توجه مي كنيم و بیان استاد را تقریر و يك #مقاله خوب نيز در اين زمينه معرفي مي كنيم.

🔺 بياني كه استاد داشتند دو نكته مهم داشت،
1️⃣ يكي خطر #التقاط به اين معنا كه حواسمان باشد، در مباحث دچار التقاط نشويم به اين معنا كه از هر خرمني گلي بچينيم و بعد احساس كنيم كه يك دسته گل خوشگل فراهم آورديم، در حالي كه اين خرمن ها و گل هاي آن ها هيچ سنخيتي با هم ندارند؛ ذيل اين بحث يك تذكري در اشتراك واژگان دادند كه اشتراك واژگان شما را بازي ندهد و احساس نكنيد محتواها يكي است؛ تمدن غرب استاد #دزديدن_شعارهاي_فطري است و نبايد گول ظاهر واژگان مورد استعمال او را خورد.
2️⃣ نكته دوم جناب استاد اين بود كه بايد هر بنايي كه مي گيريم مبناي آن را نيز توجه داشته باشيم، و الا اينجا هم كلاه سرمان مي رود؛ اشتراك در بنائات نبايد ما را سريع به اين نتيجه برساند كه حرف ها يكي است؛ گاهي دو بناي ظاهراً شبيه هم از دو مبناي كاملاً مقابل هم بر آمده است؛ مبناي شكاكيت در رسيدن به معرفت، كه فلسفه غرب را به انسان محوري رسانده است، با جايگاه انسان در عرفان آن هم عرفاني كه همه هستي اش در خدا محوري است و كل دغدغه اش را خدا پر كرده است و اگر انسان را هم مي بيند به عنوان تجلي خدا مي بيند؛ زمين تا آسمان با هم متفاوت هستند.

🔺مقاله اي در اين زمينه از جناب #آيت_الله_رضا_رمضاني ديدم با عنوان «معرفت شناسي عرفاني» براي تفصيل به مقاله مراجعه شود؛ (متن مقاله در #فيش_نگار به عنوان يك فيش ثبت شده است)
در چکیده مقاله می خوانیم «اين‌ مقاله‌ درصدد است‌ پس‌ از بيان‌ رويكردها دربارة‌ فاعل‌شناسي‌ و واقعيت‌ عالم‌ و امكان‌ معرفت‌ و تفاوت‌ معرفت‌ و علم، به‌ مهم‌ترين‌ مباحث‌ معرفت‌شناسي‌ عرفاني‌ بپردازد؛»
متن مقاله در لینک زیر هست:
https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/65547/1
.

شبهه تعارض الزامات تربیتی با لوازم آزاداندیشی علمی

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#ایمان_نیک_گفتار
#يادداشت_26
#جلسه_225

💢شبهه تعارض الزامات تربیتی با لوازم آزاداندیشی علمی

🔹در همه ی محیط های علمی دین باور این مسأله وجود دارد: چگونه تربیت کنیم تا حریت و آزاداندیشی علمی فدای اعتقادورزی متربی نشود؟ و بالعکس، یعنی چگونه تربیت کنیم تا اعتقاداتمان در مخاطره ی آزاداندیشی قرار نگیرد؟

🔸اینکه در میان امت حزب الله، نمی توان به صورت پایه بین آزاداندیشی و معتقد بودن جمع سالم کرد، خود قصه ی پردردی ست که محل صحبت ما نیست. اکنون مسأله ی ما در حیطه ی روش اقدام است.

🔹برای پاسخ به این سوال ابتدا باید روشن کنیم که اینجا چه مطلوبیت هایی از تربیت و آزاداندیشی با یکدیگر درگیر هستند؟ به عبارت دیگر کدام خواسته های ما از این دو مقوله به یکدیگر تنه می زنند؟

🔺در حوزه ی تربیت:
ما از تربیت حرکت به سوی حق می خواهیم، حق صفت معرفت های ماست و این یعنی هرچیزی در اندیشه ی ما پذیرفتنی نیست و ما باید برای رسیدن به معرفت حقیقی از اندیشه ی #خود حراست کنیم.
این یعنی مقوله ی شخصیت و خودباوری برای ما جدی است، آدمی که خودش را باور ندارد، نمی توان به رشد و صلاحش امید داشت.
خودباوری معانی و ابعاد مختلفی دارد:
خودباوری به معنای اینکه کسی برای خودش ارزش و کرامت قائل بشود
خودباوری به معنای اینکه خودش را صاحب توان و اراده ببیند
خودباوری به معنای اینکه یک فرد خودش را در دایره ی مومنین بداند و از جرگه ی دین و ایمان احساس بیگانگی نکند
و خودباوری به معنای اینکه فردی اندیشه ی خود را حق بداند و از این ناحیه احساس قوت بکند.
این مشخص است تا زمانی که فردی اندیشه ی خود را حق نداند، شخصیت مستحکمی نخواهد داشت، او همیشه احساس تحیر می کند و مذبذب است و خودیت او در خطر جدی قرار دارد.

🔺در حوزه ی آزاداندیشی:
آزاداندیشی هم یک مطلوبیت اجتماعیست و هم یک مطلوبیت تربیتی، اکنون ما آن را در نسبت با تربیت می سنجیم.
از قضا آزاداندیشی هم به دنبال حق است او می خواهد حق را همانطور که هست بیابی و به مراتب عالی تر حق صعود بکنی. آزاداندیشی ناظر به همان خود است، خودی که از جهتی می بایست خودباور باشد، اکنون باید به خودش اکتفا نکند، اگر خودت را زیاد ببینی و زیاد به هویت و خودیت خود پایبند باشی پا از مرز آنچه که هستی فراتر نخواهی گذاشت.
نقطه ی درگیری آزاداندیشی با تربیت اعتقادی دقیقا همینجاست.

ادامه مطلب در یادداشت بعدی تقدیم خواهد شد.
.

گاها رشد زیاد و سریع ما را از اصالت‌هامون جدا می‌کند

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#امتداد_امروزین_توحید
#حضور_المبانی_عند_البنائات
#علی_اکبرنژاد
#جلسه_225
#یادداشت_42

🔰گاها رشد زیاد و سریع ما را از اصالت‌هامون جدا می‌کند‼️

📌شاید یکی از آفات رشد سریع و شکوهمند جریان انقلاب آن باشد که به مرور از مبادی و اصالت‌هایش فاصله گرفته و سرخوش و مُعجِب از میوه‌های درخت قد کشیده و تنومندی که آفریده، بی‌خیال ریشه‌هایش گشته، زمینه را برای افول و خشکیدنش فراهم آورد.

📌کما اینکه هر بار از تراث شیعی غافل شدیم از قفا ضربه خوردیم و هرگاه قدر پدرانمان را ندانستیم از خیلی کوچک‌ترها سیلی نوش جان کردیم!

📌ما از چیزی عبور نکردیم، بلکه همان را شکوفا کردیم.
کما اینکه از دعوت محمدی عبور نکردیم، بلکه در قواره‌ی شیعی تفصیلش دادیم.
از مکتب اسلام شیعی عبور نکردیم، بلکه با مکتب امام شکوفایش ساختیم.
از امام عبور نکردیم، بلکه با تجربه‌ی چهل‌ساله نظام اسلامی پایگاهش را استقرار بخشیده، لحظه به لحظه از شیرینی ثمراتش ملتذّ گشتیم.

📌به نظرم هر جامعه‌ای برای سعادت و تکاملش حتما نیازمند به یک علامه #مصباح است. چه در اصطلاح و چه در معنا… یعنی یک منادی به مبدأ و ریشه!
بلکه مملکت درون هم نیازمنده چنان عنصری است…

📌خدا کند #مصباح درونمان همواره فعال باشد و مدام ما را به سوی مبدأ و ریشه‌هامان دعوت کند، که مبادا قوت زور و بازو گولمان زده، از ریشه‌هامان جدا شویم که این آغاز افول و خشکیدن است.

معنای استکبار در مکتب امام(ره)

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_21
#جلسه_225

♦️معنای استکبار در مکتب امام(ره)

▫️بسم الله الرحمن الرحیم
🔸در رابطه با بحث استکبار و شناخت مفهومی آن، شهید مطهری معتقدند که با توجه به ادبیات قرآنی ما 2 نوع استکبار داریم. یک #استکبار_اخلاقی، که همان روحیه سرکشی و عدم خضوع در برابر خدای متعال و حقیقت است و خود را برتر از حق دیدن و دوم، #استکبار_عملی، که به معنای استعلای بر روی زمین و خود را بزرگتر و مسلط بر دیگران دیدن است. شهید معتقد است که این معنای دوم مرادف می شود با #استضعاف و شاید بتوان گفت که در مقابل معنای اول استکبار نیز #استسلام است.

🔸اما عرض بنده در چند نکته خلاصه میشود:

🔺اول اینکه #نقدی_به_استاد_عزیز داشتم که از ابتدا ترجمه ای که از مفهوم استکبار میکردند و توضیحاتی که می دادند خیلی نزدیک به معنای اخلاقی اسکتبار به تعبیر شهید مطهری بود و بنظرم به قدر کافی و راقی نمیتواند معنای استکبار را اتمسفر مکتب امام برساند.

🔺دوم اینکه #نقدی_هم_به_شهید_مطهری، به خاطر جعل واژه ای که برای این دو برداشت از واژه استکبار انجام داده اند. بنظر حقیر بهتر بود استکبار عملی را #استکبار_اجتماعی و استکبار اخلاقی را #استکبار_فردی نام گذاری میکردند. چون عملا استکبار اخلاقی را در ساحت خصیصه ای از فرد انسانی ترجمه کرده و استکبار عملی را در ساحت اثرگذاری اجتماعی ترجمه کرده است. و این برای کاربست، گویاتر و رساتر است.

🔺و سوم هم اینکه با اندک دانسته های خودم، احساسم این است، آن استکباری که در فضای #مکتب_سیاسی_اجتماعی_حضرت_امام مطرح میشود و بارها تکرار میشود و تکرار میشود و تکرار میشود، استکبار به معنای #اجتماعی آن است. اساسا آنقدر استعمال این واژه در ادبیات حضرت امام و حضرت آقا به این معنا پرتکرار است که میتوانیم بگوییم که این عزیزان، واژه استکبار را برای همین معنای اجتماعی استخدام کرده اند و در همه خطابات و منویات بدین منظور استفاده می‌کنند. مگر جایی خاص که توضیح و تبیین بحثی اخلاقی باشد. مانند شرح چهل حدیث و آداب الصلوة و…

شبهه ی تعارض #هویت_پروری و #آزاداندیش_پروری

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#ایمان_نیک_گفتار
#يادداشت_27
#جلسه_225

🔴 شبهه ی تعارض #هویت_پروری و #آزاداندیش_پروری

🔹با توجه به یادداشت گذشته در مورد محل تعارض الزامات تربیت و آزاداندیشی، اکنون بار دیگر مسأله را بازتقریر می کنیم :
🔺 ما چگونه تربیت کنیم تا در عین ایجاد #خودباوری_دینی و اعتقاد به عقاید حقه در متربی، صفت #خودشکنی و #خودبینی_مذموم اعتقادی نیز محفوظ مانده، آزادانه و بدون تعصب و جمود، مسیر حق و حقیقت را جستجو کند؟

🔸حلقه ی اندیشه ی کلامی دائما دائر مدار همین دو مطلوبیت قرار دارد:

🔺از طرفی باید هویت ما را تقویت کند. هویتی که پرمولفه است و مطلوبیت هایش کم نیست:
هویت فطری، هویت اسلامی، هویت شیعی، هویت انقلابی ، هویت ایرانی، هویت حزب اللهی، هویت جبهه ای، هویت جهادی، هویت مردمی، هویت حکمی، هویت عرفانی، هویت تربیتی، هویت فرهنگی، هویت تمدنی، هویت سیاسی، هویت کلامی(تکلم با ذهن مردم)، هویت دشمن ستیزی، هویت رهبری، هویت مسئولیت پذیری، هویت آرمان خواهی، هویت اخلاقی، هویت تشکیلاتی، هویت علمی و…

🔺از طرف دیگر باید از ما #هویت_ستیزی کند. یعنی نگذارد این هویت ها دست و پای ما را ببندد و مانع پرواز ما بشود. نقص ها و محدودیت های هر هویتی را از آن بزداید و ما را در مقام مطلوب #بی_تعینی و #بی_هویتی_ممدوح مستقر سازد که به قول معروف:
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
این هویت های مطلوب ما می تواند حجاب های نورانی ما بشود و در عین حال، #تعلق_های_مذموم ما را رقم زند.

🔹شاید بتوان گفت تردد ما بین این دو مطلوبیت، بی ارتباط با همان دوگانه ی معروف #تشبیه و #تنزیه و #سلب و #ایجاب نباشد.
مطلوبیت هویت پروری، #رویکرد_تشبیهی ما در امر تربیت است و مطلوبیت آزاداندیشی، #رویکرد_تنزیهی ما در تربیت

شبهه تعارض #هویت_پروری و #آزاد_اندیش_پروری

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#ایمان_نیک_گفتار
#يادداشت_28
#جلسه_225

🔴 شبهه تعارض #هویت_پروری و #آزاد_اندیش_پروری (3)

🔸در دو یادداشت گذشته تحریری از مسأله طرح گردیده و جوانب مختلف محل نزاع روشن شد.

🔸دغدغه ی اصلی این یادداشت ها ارتقاء نرم افزار تعلیمی-تربیتی حلقه ی اندیشه ی کلامی است به همین دلیل می خواهیم به لایه های کاربردی تر بحث نزدیک شویم.

🔹یکی از مولفه هایی که ذهن ما را نسبت به امر تربیت واقع بینانه تر میکند و ازچارچوب های ذهنی نسبت به مقوله ی رشد انسانی رهایی می دهد، توجه به محیط و اقتضائات زمانه ایست که متربی در آن زندگی می کند.
🔺اینکه ما در چه دورانی و چه اقتضائات تاریخی، زمانی و محیطی به سر می بریم، در انتخاب اهداف و مطلوبیت های تربیتی و ترجیح بین آنها اثری مستقیم دارد.
🔺بسیاری از تعارضات ذهنی تربیت، با مراجعه به واقعیت صحنه و اقتضائات عینی جامعه قابل حل و فصل است.
🔺این در مورد مسأله ی محل بحث ما نیز این صادق است . درست است که در مقام ذهن بین هویت پروری و آزاداندیش پروری تعارضی بدوی به ذهن می رسد، اما وقتی به واقعیت صحنه ی تربیت نگاه می کنیم ، تا حد خوبی می توانیم به پاسخ هایی دست پیدا کنیم.

▪️واقعیت چیست؟
🔺واقعیت این است که در دنیای امروز
و در دوران انقلاب اسلامی
و با وضعیت فعلی جبهه ی انقلاب
و در محیط تربیتی حوزه ی علمیه ی قم
و حتی در بین اساتید انقلابی و دغدغه مندان حزب اللهی

🔺همه چیز کمکی برای هویت زدایی از ماست، انگار همه چیز می خواهد خودباوری های ما را نابود کند، همه چیز به دنبال حذف مرزهای شخصیتی ما و محو ما انقلابیون از عرصه است.

🔺ما در عصر غرب زدگی به سر می بریم، در عصر بحران هویت، در عصر گسستن از سنت های معقول تاریخ، در عصر انقطاع نسل ها، در عصر معنازدایی از حیات بشر
🔺ما در دورانی از انقلاب اسلامی به سر می بریم که جنگ احزاب انقلاب با دشمنانش شروع شده و دشمنی های آنها به اوج خود رسیده است و همه ی هجمه ها برای محو ما و هویت های ماست؛
🔺 ما در وضعیتی از جبهه ی انقلاب به سر می بریم که دائما نارسایی ها و کم کاری های چهل ساله مان بر سر ما خراب می شود و ناکارآمدی های زیادمان دهان همه را برای تضعیف و تخریب هویت مان پر کرده است؛
🔺در محیطی از حوزه های علمیه تنفس می کنیم که هنوز اتصال به اندیشه ی ناب اسلامی امام در مهجوریت است و بزرگان آن طلبه را در میان مشاوره های واگرا و تحیرزای خود نسبت به انقلاب رها می کنند

🔸گفتیم که رویکرد هویت پروری رویکرد تشبیهی ما در تربیت است، ما هنوز تشبیهی نداریم تا برای ارتقای آن به تنزیه برسیم، هنوز ایجابی نداریم تا به سلبش برسیم، هنوز هویتی نداریم تا برای رهایی از تعین زدگی آن، به تنزیه حریت و آزاداندیشی متمسک شویم.
🔸 تجربه هم همین را نشان داده است، هر چه دیدیم از وادادگی انقلابی ها دیده ایم، از عقب نشینی ها، از انحراف ها ، از جدا شدن از اصالت ها

🔹این درست است که آزادگی و آزاداندیشی هم در میان ما کمیاب شده است و تعویق ما در این عرصه هم زیاد است. ولی باید مراقب بود، مشکل عمده ی ما هویت های ماست. همین ما، همین ما به راحتی خودمان را از دست می دهیم و این محوری ترین مشکل راهبردی امروز انقلاب اسلامی ست.
.

فرمول استقلال طلبه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#طلبه
#فرمول_استقلال_طلبه
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_48
#جلسه_224

 

🔰فرمول استقلال طلبه🔰

از مهم ترین ویژگی های یک طلبه مطلوب و تراز انقلاب اسلامی، استقلال طلبه می باشد. اما مسئله اساسی فرمول دستیابی به این استقلال می باشد. این فرمول شامل چهار مولفه می باشد.

🔺1-شور علمی: اولین مسئله در یک طلبه مطلوب داشتن یک شور و انگیزه مناسب و پایدار در راستای فعالیت علمی می باشد. عموم طلاب یا از شور علمی مناسب برخوردار نیستند و یا شور عملی آن ها ناپایدار می باشد و در برهه های زمانی مختلف دچار نوسانات جدی خواهند شد.

🔺2-شعور علمی: مسئله دوم شعور علمی است، طلاب باید بتوانند تقریری دقیق و کامل و درجه از علوم داشته باشند و جایگاه علوم مختلف را در ساختار فکر اسلامی پیدا کنند تا متناسب با ضریب هر علم، آن را کسب کنند.

🔺3-منطق برنامه ریزی: عامل سوم منطق برنامه ریزی می باشد. برنامه ریزی تحصیلی از مهم ترین ویژگی های یک طلبه تراز می باشد. برای رسیدن به یک تراز علمی باید از یک برنامه واقعی و در عین حال انقلابی و پویا استفاده کرد. که در صورت عدم داشتن برنامه ریزی مناسب دو نکته قبل محقق نخواهد شد.

🔺4-مهارت های تحصیلی: طلبه تراز، برای بالا بردن سرعت و دقت و کیفیت کار علمی و برای تحقق کامل برنامه ها و سازه های علمی خویش، باید از مهارت های مختلف تحصیلی از ساده ترین مهارت ها مانند تایپ ده انگشتی گرفته و تا مهارت های ویژه پژوهشی و … برخوردار باشد.

اندر فرصت و خطر #موفقیت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_137
#جلسه_224

💠 اندر فرصت و خطر #موفقیت

☑️ #معرف_یادداشت: در بحث #استکبار، معنای استکبار را خود را برتر از حق دانستن معنا کردیم، عواملی مثل قدرت و ثروت و موفقیت و … به عنوان عوامل استکبار آفرین مطرح شد، در این یادداشت به بحث #موفقیت و خطر استکبار آفرینی آن در عین اینکه به آن نیاز داریم پرداخته می شود؛ همانطور که قدرت و ثروت و بقیه عوامل نیز اینچنین هستند، یعنی در عین اینکه نیاز حتمی حیات اجتماعی ماست، این خطر استکبارسازی را نیز دارند.

🔺 از آنجا که میزان انسانیت انسان اراده و عزم انسان است؛
«بعضى از مشايخ ما، أطال اللّه عمره، مى‏فرمودند كه «عزم» جوهره انسانيت و ميزان امتياز انسان است‏.» (خمینی، روح‌الله، شرح چهل حديث، ص7)
هر میزان که انسان اراده کند و این اراده را اعمال کند، انسانیت او بالا تر می رود؛
🔺 معنای این سخن این است که روح انسان برای مرید شدن و به درجات بالای انسانی رسیدن، نیاز به #اراده_ورزی دارد؛ به همین دلیل در روایات ما #بزرگ_ترین_گناه را ناامیدی دانسته اند؛ انسانی که #من_نمی_توانم و یا جامعه ای که #ما_نمی_توانیم را در خود نهادینه کرده است، به طور کل از مسیر سعادت فردی و اجتماعی باز مانده است و در مسیر تعالی و حرکت به سمت #حیات_طیبه قرار ندارد.
🏷 علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ [روایت صحیحه]
قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُول‏ الْكَبَائِرُ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّه‏ و … / الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏2، ص: 280
🔺 یک نتیجه مهم از این سخنان این است که روح انسان نیازمند به #تغذیه_از_موفقیت_ها است؛ اگر کسی اراده کند و آن اراده را اعمال کند، مستعد برای #اراده_ورزی بیشتر است، و این یعنی این انسان در مسیر تعالی و انسانیت در حال طی طریق است.
🔺 روحی که تجربه موفقیت نداشته باشد و دائماً شرایط شکست را برای خود محیا کند، به بی عزمی و بی ارادگی و #خمودگی و #نمی_توانم و #ناامیدی گفتن نزدیک تر است و همانطور که دیدیم، این انسان در معرض یک #گناه_کبیره است، آن هم گناهی که به سرعت او را از مسیر تعالی و رشد انسانی به سمت #حیات_طیبه باز می دارد.
🔺 اما این را هم باید توجه داد که انسان دقیقاً در همان چیزهایی که حتماً باید در آن ها غوطه ور باشد، امتحان می شود؛ اساساً امتحان در بستری که امکان ابتلا وجود دارد معنا دارد، و الا اگر انسان زمینه لغزشی نداشته باشد امتحان و آزمایش او بی معنا ست. لذا در همین چیزهایی که کمال قطعی انسان است و اگر انسان از آن ها بهره مند نباشد، از انسانیت باز می ماند، شیطان دام خود را پهن می کند و انسان را شبیه به خود می کند.
🔺 همانطور که روح انسان نیازمندی قطعی به #تغذیه_از_موفقیت_ها دارد، این موفقیت ها می تواند دست آویز شیطان شود تا او را با همین عاملی که می توانست به #حیات_طیبه برسد، به زندگی عفن و کثیف و شیطانی بکشاند؛ تازه این عامل رشد انسانی از آن عواملی است که زمینه گناهی که خود شیطان را از درگاه خداوند راند، در آن فراهم تر است؛ یعنی گرفتاری در اینجا، از آن گرفتارهای بزرگ است، که همان استکبار و مستکبر شدن است.
🔹 خداوند همه ما را از شر شیطان و از وسوسه نفس حفظ بفرماید.
.

#محرومیت_مستکبرین

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_50
#جلسه_224
#محرومیت_مستکبرین

🔹در یادداشت قبلی ویژگی مستکبرین را در قرآن بیان کردیم و در این یادداشت محرومیتی که خداوند به مستکبرین نسبت می دهد بیان می شود.
انشالله در یادداشت بعدی دعوت و مبارزه موحدان و مستکبران را بررسی می کنیم و این عوامل را در آن وقایع تطبیق می دهیم.

🔸محرومیت از ایمان:
انما یؤمن بـایـتنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجدا وسبحوا بحمد ربهم وهم لایستکبرون(سجده 15)

🔸محرومیت از هدایت:
قل ارءیتم ان کان من عند الله وکفرتم به وشهد شاهد من بنی اسرءیل علی مثله فـامن واستکبرتم ان الله لایهدی القوم الظـلمین(احقاف/10)

🔸محرومیت از ولایت الله:
واما الذین استنکفوا واستکبروا فیعذبهم عذابا الیما ولایجدون لهم من دون الله ولیا ولا نصیرا(نساء/173)

🔸محرومیت از محبت:
… انه لایحب المستکبرین(نحل/23)

🔸محرومیت از بهشت:
ان الذین کذبوا بـایـتنا واستکبروا عنها لاتفتح لهم ابوب السمآء ولایدخلون الجنة(اعراف/40)

🔸محرومیت از برکت:
ان الذین کذبوا بـایـتنا واستکبروا عنها لاتفتح لهم ابوب السمآء

🔸محرومیت از آمرزش:
سواء علیهم استغفرت لهم‌ام لم تستغفر لهم لن یغفر الله لهم(منافقون/6)

#ایده

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_48
#جلسه_224

#ایده

در یادداشت امروز قصد دارم بحث ابتدای جلسه که مربوط به ذهن فعال بود را به صحبت‌‌های انتهایی جلسه پیوند بزنم؛ صحبت‌هایی که در مورد حلقه و تعهد جدید بود.

اینکه گفته شد تحلیل‌های جامعه، براساس حافظه نزدیک است؛ شاید در خود حلقه کلامی هم به همین صورت باشد. وقتی می‌بینیم که ذهن فعال و آن حافظه نزدیک،‌ هنوز از اردو خاوه فاصله نگرفته است، بهتر از هنگامی که تنها یک هفته گذشته است یا قبل از اجرای اردو، نسبت به تعهدات ملتزم است، شاید نشان از آن دارد که این حافظه نزدیک در تصمیم‌گیری‌های جمع حلقه موثر است.

شاید لازم باشد که ذهن فعال حلقه کلامی متولی داشته باشد تا تعهدات بهتر انجام شود و امور به خوبی پیش‌برود.
و شاید ریشه مشکلاتی که مانع اجرای کامل نرم‌افزار حلقه اندیشه کلامی می‌شود، در همین حافظه نزدیک و ذهن فعال باشد!

درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

#امید_فشندی
#یادداشت_100
#جلسه_224
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

💡 موازنه میان استکبارستیزی (عنصر سلبی هویت ملّی) و خودباوری (عنصر ایجابی هویت ملّی)

استكبار البته خوی ناپسندی است و آنگاه كه در قامت یك دولت یا تمدّن جلوه كند، خسارت‌ها به بار آورد، اما روی دیگر سكّه‌ی سیاه استكبار، #استخفاف است: خودكم‌تربینی!

تا مردی و مردمی خود را كم‌تر از آنچه معیار و مطلوب است نبینند، راه برای دیگری كه خود را برتر از ایشان بداند باز نمی‌شود.

استكبارستیزی خوب است و از شعارهای انقلاب، اما همانطور كه در #یادداشت_90 اشاره كردم، #هویت_ملی ما هم به عناصر سلبی نیازمند است و هم عناصر ایجابی، عرض شد كه ضرورت نفی حكومت شاهنشاهی پهلوی كه عنصری سلبی است، فراگیرتر است از اثبات جمهوری اسلامی… این‌جا هم (به عكس البته) می‌توان گفت كه حداقل به موازات تأكید بر استكبارستیزی كه عنصر سلبی هویت ملی ماست، رواست كه بر خودیابی و خودباوری ملّی هم كه عنصر ایجابی و فراگیرتر است، تكیه شود