تجربه نوردی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_130
#جلسه_366
#تجربه_نوردی
#زورخانه

خیلی وقت بود میخواستم این ورزش باستانی تجریه کنم
تقریبا از دبیرستان تا الان ولی تو نظام اولویت های زندگیم خیلی جاش تغییر کرده بود
تا اینکه امشب توفیق شد با آقا #سعید_خورشیدی رفتیم زورخانه شهید فهمیده اول بلوار امین
سانس ویژه طلاب
همین که وارد زورخونه شدیم سمت چپ مرشد نشسته بر کرسی گود و یک حال و احوال گرمی با ما کرد وقتی متوجه شد برای ثبت نام اومدیم گفت بفرماید بشنید تا استاد قنبری تشریف بیارن
چندنفری هم اطراف گود با لباس های مخصوص داشتن گرم می کردند
با تعجب داشتیم در و دیوار و آدما رو نگاه می کردیم کم کم جمع مستان رسید و مرشد بر طبل مستانه خود نواخت
با ذکر خداوند بزرگ و مدح امیر الامومنین
چون میدونستم این ورزش خیلی سنت و قانون داره با دقت دنبال کشف این قوانین بودم
برای ورود به گود همه (پله وردی گود رو به جایگاه مرشد است) ابتدا از مرشد اذن می گرفتن و اگر مرشد رخصت میداد وارد گود می شدن و با دستشان به زمین گود بوسه می زدند
همه که وارد شدن پیر گود که با سابقه ترین فرد جمع است ورهبری گود با اوست وسط گود آمد
کمی مدح مولا گفت و به یکی اشاره کرد و فرد مشارالیه با استفاده از وزنه چند حرکت میانه گود اجرا کرد
اولین قانون اجرا این هست که سمت فرد میان گود باید به روی مرشد باشد و تمام حرکات و فن ها رو با اجازه مرشد و طبق ضرب مرشد انجام دهد
بعد چند نفر دیگر هم با انتخاب پیر از خود حرکات نمایشی در کردند
در این میان اولویت با سادات بود در گود وبیرون گود سادات احترام ویژه ای دارند شروع حرکت را پیر از سادات شروع می کند حتی اگر ریش سفید هم در گود باشد
و به ورود یکی از سلاله بن الزهرا مرشد به زنگ می نواخت تا همه احترام کنند و این ویژه بودن و زنگ زدن خود نشانه احترام بو
هم زمان با شروع برنامه گود چند نفری هم با لباس غیر رسمی اطراف گود در حال تمرین بودند که دوره آموزش خود را طی می کردند 3ماهی باید خارج از گود تمرین کنیم بعد با تشخیص مربی (همان پیر گود) می توانیم وارد گود شویم
کسی حق ندارد بدون لباس مخصوص وارد گود شود
البته کنار افراد تازه کار که بیرون گود تمرین می کردند گاهی قدیمی های زورخانه هم می آمدن و با لباس شخصی چند حرکت از بیرون همراهی می کردند و می رفتند که مرشد با ورود این پیشکسوت ها هم یک زنگی به افتخارشان می زد و سلام و خداقوت می گفت
گفتگو های این ورزش علاوه بر صدای تنبک و زنگ و صدای مرشد.
دعا های مرشد بود که هرازچندگاهی همه را دعا می کرد
در آخر هم آخرین حرکت هم یک حرکت چرخشی بود
که طبق سنت زورخانه هرکسی آخرین نفر باشد حق دعای زمین هم با اوست امشب یکی از سادات جوان آخرین نفر حرکت پا را رفت و مرشد گفت دعا کنید شما دعا با پا زن آخر است
جوان سید هم با یک قانون دیگر که تا وقتی بزرگ تر هست دعای گود با ریش سفید است حق دعا را به پیر واگذار کرد اما استدلال نزد مرشد رد شد و گفت خیر حق دعا با آخرین پا زن است
در این حین پیر و جوان گفتگوی کوتاهی کردن و پیر با صدای بلند گفت حق با پا زن اخرست با اجازه مرشد
و شروع کرد به حرکت پا زدن و یک چرخ نمایشی هم زد و خودش مصداق پا زن آخر شد و همه را از آدم تا خاتم انقلاب وشهدا و مسئولین و ورزشکاران را دعا کرد
در آخر دعا مرشد نام حضرت ولی عصر (عج) را آورد همه رو به قبله زانو به زمین زدند و احترام کردند و با دعای فرج ورزش تمام شد موقع خروج هم ابتدا سادات با اجازه پیر گود و مرشد زمین را می بوسید و از گود خارج می شد

اما این آخر کار نبود بعد از ورزش رسمی مربی که همان پیر راه بود در گود می ماند و تازه وارد ها را آموزش می داد و از قواعد این ورزش می گفت.

روز اول تقریبا همین قدر کاسب بودم
خیلی تجربه عالی بود
چقدر این ورزش ویژه بود
وقتی این صحنه ها رو میدیدم مرتب تو ذهنم این ورزش و ثمرات تربیتش رو با کراسفیت و ورزش های که قبلا تجربه کرده بودم مقایسه می کردم

نسبت کار و هنر در زندگی دینی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#ایمان_نیک_گفتار
#جلسه_366
#یادداشت_38

🔰نسبت کار و هنر در زندگی دینی

🔺استاد مطهری در رابطه با نوع مواجه ی انسان با کار می فرمایند:

“انسان باید كاری كند كه به كار، تنها از نظر منافعش علاقه مند نباشد، از جنبه ایجاد شاهكار علاقه مند باشد.”

🔺این جملات من را به یاد مباحثات غرب شناسی مان انداخت. جناب استاد طاهرزاده در مورد مقوله ی کار و و پیشه و نسبت آن با هنر مطالب جالبی به میان آورده اند. نوشته ی زیر بهره ای از مباحث ایشان در این موضوع است که با کمی اضافه و تغییر در چینش مطالب تقدیم می گردد (جملات داخل گیومه متعلق به ایشان است):

یکی از رهاوردهای تمدن غربی برای بشر امروز سختی و تکلف در کار کردن است به همین دلیل آموزه ی اسلامی “کار بزرگ ترین تفریح است” برای انسان امروز بی معنی و حتی زننده است. همین امر موجب می شود که پدیده ی بازنشستگی در فرهنگ غربی معنا پیدا کند در حالی که در فرهنگ اسلامی باز نشستگی معنا ندارد .
اما به راستی چرا اینگونه است؟ چه می شود که کار کردن برای بشر امروز سخت تر از انسان گذشته می شود؟
ریشه این پدیده را باید در #تضاد_روحی بشر امروز با کار جستجو کرد. در نگاه اسلامی «کار و پيشه وسيله‌ي ظهور استعدادهايي است که روح و روان انسان در ارتباط با غيب به دست آورده است، حال اگر زندگي صنعتي زمينه چنين کاري را از بين برد، عملاً انسان را از حقيقت انداخته و امکان به فعليت آوردن استعدادهاي او را از بين برده است. در کار صنعتي امکان بروز استعدادهاي انساني و به فعليت آوردن آن‌ها کشته شده است. وقتي تمام مقصد انسان توليد بيشتر از يک کالا شد و فراموش كرد براي انجام چه كاري در اين دنيا آمده است، اولين تضاد او، تضاد روح اوست با کارش، و اين معضل بسيار بزرگي در زندگي هر فرد خواهد شد، و چيز بسيار عجيبي است. شغل و پيشه‌اي که بايد راه ورود به عوالم بالا باشد، وسيله خُردشدن انسان در خود مي‌شود. زيرا در فرهنگ غربي، پيشه و كار انسان از روحش نشأت نمي‏گيرد و كار روزانه‌اش از جانش بيگانه است. »
به همین دلیل «پيشه‌ور‏ گذشته با پيشه‏ور امروز ماهيتاً متفاوت‌ اند»، «مفهوم سنتي پيشه با مفهوم هنر يكي است»، در این نگاه هر پيشه‏اي چون از معنويت انسان نشأت می گيرد هنر است. هنرمندان گذشته همان پیشه وران هستند و اینطور نیست که کار و هنر از یکدیگر جدا باشد. اما امروزه هنرمندان قشری از جامعه هستند که هنرورزی را نه یک شغل و وظیفه بلکه وسیله ای برای ارضاء غریزه ی شهرت طلبی خود قرار می دهند. «هنرمند جديد مي‏خواهد خود را بنماياند، ولي در هنر قديم هنرمند مي‏خواهد آنچه را برجانش نگاشته شده، به عنوان يک تکليفِ روحاني، بروز دهد، تا استعدادش به فعليت برسد»« او براي ارتباط با غيبِ جانش، هنر را مي‏نماياند و عشق خود به معاني را بروز مي‏دهد. كار او در واقع اجراي وظيفه‏اي زنده در كنار زندگي ساير انسان‌هاست و نه تافته‏اي جدا بافته بر دوش انسان‌ها»«وقتي نظام جامعه طوري تنظيم شده که هر کس بر اساس طبع و استعدادش به سوي شغل خود مي‌رود عملاً شغل و هنر جدا از يکديگر نخواهند بود. در بينش ديني، کيفيت ذاتي افراد است که نوع فعاليت‌ آ‌ن‌ها را تعيين مي‌کند، در حالي‌که در بينش غربي چون افرادِ بريده از هر سنتي، صرفاً عدد به شمار مي‌آيند و مي‌توان آن‌ها را به جاي يکديگر قرار داد، ديگر به کيفيت توجه نمي‌شود تا کار آن‌ها بستر ظهور هنر گردد. در بينش غربي فعاليت‌ها منحصراً ماشيني است و از هر حقيقت انساني خالي مي‌باشد و لذا براي انسان هيچ امکاني فراهم نمي‌شود تا رازهايي بياموزد و به نمايش آورد. اينجاست که نمي‌توان شغل‌هاي ماشيني را به معني واقعي آن، شغل ناميد، زيرا اگر بپذيريم شغل و پيشه چيزي است که از خودِ انسان سرچشمه مي گيرد و به منزله‌ي تجلي يا گسترش طبيعت خاص اوست، حتماً بايد انسان‌ها با شغل خود راه ورود به رازهاي درون را بيابند و بر بقيه بنمايانند و اين کار در عيني که شغل است، هنر است و توجه به جنبه‌ي اعلاي وجود آدمي»

عباد العقل همان عباد الرحمن اند

#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_145
#جلسه_366
#عقل_عبدانی
#عقل_ربانی

🔰عباد العقل همان عباد الرحمن اند

در کافی روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:
أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ مَا اَلْعَقْلُ؟
قَالَ
مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ
وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ

قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ؟
فَقَالَ
تِلْكَ اَلنَّكْرَاءُ تِلْكَ اَلشَّيْطَنَةُ
وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ .

در این حدیث حضرت عقل را با حقیقت هستی یعنی توحید معرفی میکنند. عقل همان ابزاریست که انسان را موحد سازد. عبد سازد. راه اکتساب جنان و عبودیت رحمان را بدو نشان دهد.

حال اگر با رویکردی اجتماعی بخواهیم این مسئله را بازخوانی کنیم باید بگوییم حکومت دینی موظف به پرورش قوه عاقله برای جامعه و امت اسلامی می باشد.
قوه عاقله را می بایست ما با تعریف عقل بشناسیم. برای تبیین بهتر به بیانی از رهبری رجوع میکنیم:
“قوّه‌ی عاقله چیست؟ عقل چیست؟ عقل در ادبیّات اسلامی فقط آن دستگاهی نیست که محاسبات مادّی میکند برای ما؛
نه، اَلعَقلُ‌ ما عُبِدَ بِهِ‌ الرَّحمٰنُ‌ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان؛ عقل این است.
اَلعَقلُ‌ یَهدی‌ وَ یُنجی؛عقل این است.
عقل باید بتواند انسانها را تعالی ببخشد.
عقل در یک سطح، آن عاملی است که انسان را به مقام قُرب میرساند، به مقام توحید میرساند؛
در یک سطح پایین‌تر، عقل آن چیزی است که انسان را به سبْک زندگی اسلامی میرساند؛
در یک سطح دیگر هم عقل آن چیزی است که ارتباطات مادّی زندگی دنیا را تنظیم میکند؛
همه‌ی اینها کار عقل است. عقل و قوّه‌ی عاقله آن قوّه‌ای است که بتواند همه‌ی اینها را دارا باشد”
۱۳۹۷/۰۳/۲۰-بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها

اگر حکومت دینی در پرورش قوه عاقله خویش کاهلی کرد. سستی کرد. ضعف و کندی از خود نشان داد نمیتوان فردای روشنی برای آن جامعه متصور بود.
یا اگر حکومت دینی در پرورش قوه عاقله خویش فقط جنبه محاسبات مادی را پرورش داد آن دیگر عقل نیست به تعبیر حضرت نکراء هست و دیگر ما با جامعه ای مواجه هستیم که با نکراء و شیطنت اداره می گردد.

نکراء و تمدن نکرایی

#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_146
#جلسه_366
#نکراء
#تمدن_نکرایی
#جنگ_روایتها

🔰نکراء و تمدن نکرایی

در کافی روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:
أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ مَا اَلْعَقْلُ؟
قَالَ
مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ
وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ

قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ؟
فَقَالَ
تِلْكَ اَلنَّكْرَاءُ تِلْكَ اَلشَّيْطَنَةُ
وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ .

در این حدیث حضرت جوهره عقل را هموار کننده راه عبودیت حق سبحانه می دانند. بعد در ادامه آن فرد از آنچه که معاویه مسلکان از آن بهره می جویند پرسش می کند. حضرت می فرمایند هر چند شبیه به عقل است اما عقل نیست. آن نکراء و شیطنت است.

حال در این میانه ما مواجهیم با تمدنی که برپا شده و نه تنها بسترسازی و زمینه جویی و راهیابی برای گستردن حاکمیت الله بر روی زمین نمی کند بلکه به عکس مصرانه بشریت را به سوی فساد و تباهی و شقاوت و جهنم سوق داده و از هیچ تلاشی برای اطفاء نور هدایت مضایقه نمی کنند و مدام بر طبل صد عن سبیل الله می کوبند و زوزه تفرعنی انا ربکم الاعلی از حلقوم نحس پیشوایان این تمدن شنیده می شود همانگونه معاویه هزار و چند صد سال پیش اینگونه مشی کرد.

پس به حق ما با تمدنی نکرایی و برآمده از نکراء و شیطنت مواجه هستیم که هر چند شبیه به عقل است اما عقل نیست و این آن روشنگریست که می بایست ما انجام دهیم. هر چند زرق و برق این تمدن نکرایی چشمان بشریت پر کرده است و از عالمیان دلبری کرده اما می بایست در این جنگ روایت ها تصویری روشن و واضح از حجم ظلم و جور برآمده از این تمدن نکرایی ترسیم نمود.
.

انفکاک مقوله شغل و پیشه از کسب درآمد، خطایی راهبردی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#ازنظرایدئولوژی
#سیدمرتضی_شرافت
#جلسه_366
#یادداشت_74
#نقد

🔰انفکاک مقوله شغل و پیشه از کسب درآمد، خطایی راهبردی

گاهی نگاه های عمیق و ژرف گرایانه یک پدیده را ازمعنا تهی می کند. به نظر نگاه اندیشمندان اسلامی و علما در طول تاریخ نسبت به مسائل اقتصادی این چنین است.
وقتی به آثار کتبی و شفاهی علما مراجعه می کنیم، پر است از تقدیس کار و ضرورت برآوردن نیازهای دیگران و حتی واجب کفایی بودن مشاغل و… .
اما وقتی عملکرد علما و زهدی که معنا می کنند را می پوییم، برداشت متفاوتی وجود دارد.
در سیره رایج مقدسین، کار اگر برای پول در آوردن باشد، نه تنها مقدس نیست که مذموم نیز هست.
در سیره فعلی و حتی قولی علمای قرون اخیر مشهود است که خودشان فعالیتی برای کسب درآمد نداشته اند و طلاب را نیز از کسب درآمد نهی می کرده اند.
این تفکر امروز نیز جاری و ساری است.
یعنی اگر طلبه ای به فکر کسب معاش خود باشد، اولا طلبه فاضلی نیست. ثانیا به جایی نخواهد رسید. احتمالا توکلش هم مشکل دارد که نمی تواند به وعده های صادق اعتماد کند.
این رویکرد است که باعث می شود هر گونه تلاش مادی را ما سطح پایین تلقی کنیم.
یعنی یک ساحت مادی داریم که پست است و دون است و بی ارزش است. یک ساحت بالاتری هم داریم که ساحت ایثار است و گذشت. ساحت علم است و عقل. ساحت معنویت است و تقوا و عبادت.

اما می توان نگاه دیگری نیز به کسب سود و مادیات داشت. اسلام به همین ها توصیه می کند. و در حین توصیه به همین ورودهای اجتماعی و تجارت و معامله و کسب سود، می خواهد معنویت و رشد را تامین کند. می خواهد سایر ابعاد وجودی انسان را تامین کند.
این نگاه را خود اندیشمندان اسلامی در موقف نظر بسیار عالی تبیین کرده اند. همان طور که شهید مطهری می فرمایند کار، پرورش دهنده تمام ابعاد و کانون های وجود انسانی است.

اما وقتی به مقام عمل فردی و حتی توصیه های اجتماعی می رسیم، قضیه متفاوت می شود. ظاهرا در پس ذهن اندیشمندان اسلامی، نگاهی منفی به کار و کسب هست. و فرار از مادیات را به عنوان یک ترقی تلقی می کنند.

یک جنس زهد مذموم و رهبانیت پنهانی که در عمق اندیشه اسلامی ما ریشه دارد. ریشه ای عمیق که اثراتش را در امتدادها و ثمره ها نمایان می کند.
ادبیاتی که از قرآن و روایات فرسنگ ها فاصله دارد و به ذهن سنتی ما بسیار نزدیک است.

می خواهم بگویم، برای جامعه ای که زهد را غلط می فهمد، دنیا را بالکل مذموم می پندارد و از عقل معاش بهره پایینی دارد و برایش تلاشی هم نمی کند، جدایی بین معیشت و کسب درآمد نه تنها ارتقا نیست، که تنزل است.
سطح بالاتر نگاه به کار، آنجایی است که اصلا انسان باید به دنبال سودش باشد. و مومن کسی است که پردرآمد باشد و سرش کلاه نرود و ساده نباشد.
با فردی که می تواند سود کسب کند و پول در بیاورد، می توان از تجارتی بالاتر سخن گفت. چنین انسانی در موقف فهم معامله با خدا قرار دارد. وگرنه برای انسانی که سفیه است، معامله سودآور هم که باشد ارزش آن چنانی ای ندارد.

جبهه انقلاب به وحید بهبهانی نیاز دارد (درنگی بر برخورد اخباری با بیانات رهبری)

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_282
#جلسه_366

💠 جبهه انقلاب به وحید بهبهانی نیاز دارد (درنگی بر برخورد اخباری با بیانات رهبری)

یکی از امور شایعی که این روزها در جبهه انقلاب بین نیروهای انقلابی شایع شده است، برخورد سطحی و اخباری گونه با بیانات رهبری است. با هر کلیدواژه ای که رهبری بیان می کنند نهادهای انقلابی ما چند صباحی آن را سر دست می گیرند و کأنه احساس می کنند یک مسئله کاملاً جدید و یک خواسته کاملاً جدید از آن ها مطرح شده است و برای جامع عمل پوشاندن به منویات رهبری! باید بسیجی وار دنبال آن بدوند.
فضا طوری است که فصل اخیر نیروهای انقلابی و آخرین ورژن ذهنی و عاطفی شان آخرین سخنرانی رهبری است! منهای همه سخنرانی های قبلی، و منهای نظام اندیشه رهبری!

این باعث شده است که ثبات قدم در جبهه کم شود، آدم های اصلی و جدی و ساختارهای جدی که شما برای هدایت جبهه تشکیل داده ای، و بنا بود که نقش میخ های ثبات بخش (اوتاد) را برای جبهه بازی کنند خود سرگردان هستند. دائماً از این شاخه به آن شاخه می پرند و دائماً احساس تغییر مأموریت و وظیفه ای که باید دنبال کنند می شوند.

این در حالی است که رهبری را باید به صورت کلی و یک کل دید، بلکه بیش از آن باید نظام اندیشه آقا را دید و نقش های با ثبات و مداوم برای خود در نظر گرفت؛

می گویند یک عالم اخباری روایتی را دید که هر کسی که ریشش بیش از یک قبضه باشد احمق است، ریشش را گرفت دید که بیشتر است، هُل شد، هر چه دنبال چیزی گشت دم دستش چیزی برای کوتاه کردن ریش نبود، با خود گفت کبریت را می گیرم زیرش تا اندازه یک قبضه می سوزانم؛ آتش را گرفت و کل ریشش سوخت! زیر روایت نوشت «قد جُرِّبَت» (تجربه شد!)

کنش های رهبری پیچیده فهم نمی شود و دائماً با فهم های سطحی مورد قضاوت قرار می گیرند و این بلای سطحی گری و عدم ثبات قدم از نیروهای اصلی به بدنه سر ریز می کند و یک سرگردانی و گیجی را رقم می زند.
جبهه انقلاب به وحید بهبهانی نیاز دارد که فضای اخباری گری برخورد با رهبری را بشکند!
.

اشاره به نقش و اهمیت برخی مشاغل

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#جلسه_366
#یادداشت_109
#اشاره_به_نقش_و_اهمیت_برخی_مشاغل
#شاه_آبادی

مرحوم شاه آبادی در کتاب شذرات المعارف در باب رفع حاجت اصولی 5گانه را بر میشمارند بعنوان اصول معاونات به این معنا که مشاغل و رفتارهایی که در رفع نیاز انسانها اصل اند به ترتیب اولویت 5 چیز هستند.
اصل اول: باب کشاورزی
ایشان ابتدا به کشاورزی با اصطلاح إعداد موادّ قابله اشاره می کنند و إقبال به آن را فطری و طبیعی بشر میدانند با این شاهد که وقتی طفل فی الجمله به شعور در می آید ملعبه اش آب و خاک است. پس باید با کشاورزی بین آب و خاک و انسان احداث ربط کرد.
در سایه کشاورزی میتوان تحصیل معاش حلال نمود و سپس مرفّه الحال به أمور راجع به معاد پرداخت.
اصل دوم: باب صناعت
این باب متاخر از باب اول است و در واقع إظهار کمال موجود است. طبیعتا با توسعه ی باب کشاورزی نیاز انسانها به مأکول و ملبوس رفع میشود و گرفتار اختلالگران معاش نمیگردند و آزادانه به صناعت می پردازند.
اصل سوم: باب تجارت
تجارت بعد از توسعه ی کشاورزی و صناعت است و مادامی که ایندو مازاد بر کفاف نباشند تجارت و احداث راه آهن مضر است و بیشتر سبب واردات است.
اصل چهارم: باب إدانه
إدانه یعنی وام دادن و وام گرفتن. که هر کسی در عالم أعم از فقیر و غنی محتاج آن میشود و باید مواظبت شود که صورت قرض الحسنه داشته باشد نه ربا.
اصل پنجم: باب اعانت
اعانت ضعفاء که علاوه بر حکم عقل و شریعت به حکم غیرت و رأفت که فطری بشر است نیز واجب می باشد.

الگوی طلایی2

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_152
#جلسه_366
#تقریر
#ایده

✨الگوی طلایی
….ادامه یادداشت قبل

🔸به نظر میرسد روحانیونی که در خط مقدم انقلاب اسلامی بودند،‌ علی رغم حضور و حمایت مردم در سال 42 ، یک خلا جدی احساس می کردند آن اینکه باید اعتقادات اسلامی به شکل مبنایی برای مردم حل شود و تبدیل به گفتمان گردد. والا این نضهت به نتیجه صحیح نمی رسد. لذا می بینیم که همه این حدود 10 نفرِ اصلی، عمده کار خود را از سال 42 تا سال 56 صرف مبارزه نرم و تبیین اعتقادات اسلامی برای مردم با حداقل تنش با حکومت کرده اند.

آیت الله فرحانی که در این سالها در دوران نوجوانی به سر می بردند، می فرمودند که در آن سالها از کتاب ها و سخنرانی هایی که به دست ما میرسید، حس میکردیم که شاگردان حضرت امام به صورت هماهنگ یک پروژه را دنبال میکنند و تمام این مطالب که مطرح میشود تکمیل یک پازل را دنبال میکند.

حضرت آقا در توضیح این مطلب می فرمایند:
«همه مسائل دینی به تدریج در طول پانزده سال بحث شد. در سال چهل و هفت مهم ترین بحث دینی یعنی ولایت فقیه، مسئله اساسی حکومت در اسلام، به وسیله امام امت که آن روز در نجف تبعید بودند، به صورت استدلالی و بنیانی مطرح شد. جلسات متعدد در سراسر کشور، در حوزه های علمیه، در تهران، به وسیله اندیشمندان، مطالعه گران، مفسران، اسلام شناسان برای تفسیر مبانی اسلام و مسائل اساسی معرفت اسلامی گذاشته می شد و بحث می شد.»

✅از این مسئله می توان نکات فراوانی در مورد سبک مبارزاتی حال حاضر به دست آورد.
یک نکته میتواند این باشد که :
در این مرحله نیزکه مشکلات فراوانی احساس می شود و مردم روز به روز از ارزش های اسلامی دورتر میشوند، اگر عده ای از روحانیون پروژه ی خود را عمیق کردن باور های مردم قرار دهند و برای به میدان آوردن مردم و محکم و استوار در میدان نگه داشتن آنها تلاش کنند، در یک مدت 10 15 سال به هدف خود رسیده و میتوانند انقلاب را یک گام به پیش ببرند و پیشرفت اسلامی را رقم بزنند.

الگوی طلایی1

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_151
#جلسه_366
#تقریر
#ایده

✨الگوی طلایی

🔰در دوران مبارزات انقلاب اسلامی،‌ دو نقطه عطف طلایی وجود دارد که مسیر مبارزه را دگرگون کرده است.
یکی قیام 15 خرداد و دیگری شهادت آقا مصطفی؛ بعد از هرکدام از این دو حادثه انقلاب وارد مرحله جدیدی شده و نوع مبارزات تغییر کرده است. از این دو مرحله به عنوان یک حرکت موفق نکات فراوانی برای الگو گیری در مبارزات عصر حاضر میتوان به دست آورد. در این یادداشت در مورد قیام 15 خرداد و اتفاقات قبل و بعد از آن توضیح داده میشود.

🔸مرحله اول مبارزات انقلاب، از سال 41 تا قیام 15 خرداد
تا قبل از قیام 15 خرداد، حرکت مردم در مبارزات انقلاب اغلب جنبه هیجانی و احساسی داشت. مردم ایران سالها خشم خود را از رژیم شاهنشاهی فروخورده بودند و اقدامات ضد انسانی و ضد اسلامی آنها را تحمل کرده بودند، وقتی حضرت امام آشکارا روی منبر اقدامات رژیم را زیر سوال برد (با آنکه ایشان آن سالها خیلی معروف نبود) لکن مردم احساس کردند که این حرف ها ، حرف های خودشان است و از دل آنها برآمده است. لذا با تمام وجود حمایت کردند و به میدان آمدند. تا جایی که وقتی بعد از سخنرانی بسیار تند حضرت امام ره در روز عاشورا مورخ 13 خرداد 1342 و دستگیری ایشان توسط رژیم طاغوت،‌ برای اولین بار مردم در روز 15 خرداد به صورت خودجوش، بدون اینکه هیچ گروه و تشکیلاتی از ایشان دعوت کند و آنها را سازمان دهی کند، به خیابان ها ریختند و از حضرت امام حمایت کردند و تا آخرین قطره خون در میدان ماندند. رژیم در اینجا عکس العمل بسیاری خشنی نشان داد،‌تا جایی که گفته میشود 15هزار نفر را در یک روز کشت.

✅اینجا از نوع حرکت حضرت امام ره چند نکته بسیار ناب در خصوص نوع شروع مبارزه، خصوصیات دعوت و نوع به میدان آوردن مردم میشود اصطیاد کرد.

🔸بعد از قیام 15 خرداد
بعد از قیام 15 خرداد و شدت برخورد رژیم،‌ گروه های مبارز عملا میدان مبارزه را ترک کردند و کنار کشیدند. فقط نهضت مبارزه اسلامی با جلو داری روحانیون در میدان ماند ولی سبک کارش را به کلی تغییر داد و یک حرکت بلند مدت آرام برای گفتمان سازی عقاید اسلامی و عمق بخشی به تفکر و اندیشه مردم را آغاز کرد. حضرت آقا توصیفی دارند از این تغییر سبک مبارزات:
«پانزده خرداد، ما را از یک مرحله به مرحله دیگری از مبارزه وارد کرد….تجربه ما(پانزده خرداد)، یک تجربه فوق العاده معجزه آسایی بوده. قساوت دستگاه نقطه پایان مبارزه نشد. بلکه نقطه شروعی شد برای یک مرحله جدید و تعیین کننده نسبت به مبارزه و انقلاب. مبارزه پس از پانزده خرداد، از مرحله شور و هیجان غالب بر محاسبه و مبارزه تند آتشین، وارد مرحله جدیدی شد که عبارت بود از مبارزه دراز مدت، بنیانی، توام با صبر و حوصله و انتظار و امید و سازندگی های معنوی، بر مبنای بینش اسلام از تحولات اجتماعی و حرکت های تاریخی.
ایمان مردم که عامل اصلی وسعت و عمق مبارزه بود، برای یک برخورد حساب شده و عقلانی، و نه فقط یک برخورد شعاری و هیجان آمیز، احتیاج داشت به عمق، به تفسیر درست از اسلام و به استدلال متین نسبت به معارف اسلامی. در آن روز در کشور ما، اسلام با تفسیر استعماری تفسیر می شد.»

بعد از این بیان، تفسیر استعماری دین را توضیح میدهند که چه ویژگی هایی داشت( که استاد در کلاس قرائت فرمودند) و می فرمایند: «لذا بود که برای تداوم و تعمیق و خلاصه تضمین نهضت، شرط اصلی، ارائه تفسیر قرآنی صحیح از دین بود.»

ادامه دارد….

بررسی لغوی و اصطلاحی کار در فرهنگ قرآنی و فرهنگ اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#یادداشت_15
#جلسه_365
#کار
#تقریر

✅بررسی لغوی و اصطلاحی کار در فرهنگ قرآنی و فرهنگ اسلامی

🌿کار و تلاش از دیدگاه قرآن کریم:
در قرآن کریم کلمات زیر بیانگر کار و تلاش می‌باشد:
1ـ عمل:
یعنی کار، کردار، فعل این کلمه در قرآن 366 مورد آمده است.

2ـ کسب:
روزی جستن، حاصل کردن، شغل، پیشه این کلمات در قرآن 66 مرتبه آمده است.

3ـ سعی:
یعنی کوشیدن، کار کردن، عمل کردن. این کلمه نیز 30 با در قرآن ذکر شده است.

4ـ جهد:
یعنی کوشیدن، رنج بردن، سعی، تلاش، این کلمات با مشتقات آن 41 مورد آمده است.

5ـ فعل انجام دادن:
کار کردن، عمل، کار، کردار این کلمات نیز در قرآن 107 مورد آمده است.

6ـ شغل:
یعنی کار و پیشه و حرفه این کلمه با مشتقات آن نیز 2 مورد بیان شده است.

این کلمات در قرآن در مفهوم عام آن «کار» است که خود از اهمیت خاصی برخوردار است و وقتی کار و کوشش ارزش پیدا می‌کند که توأم با ایمان باشد. از آیات مختلف قرآن چنین می‌توان گرفت که کارگر به معنای عام به کسانی اطلاق می‌شود که با ایمان و اعتقاد از فکر و اعضاء و جوارح خود برای انجام هر کاری کمک می‌گیرند.

🌿معانی کار در فرهنگ اسلامی:
«کار در لغت فارسی در معانی مختلف استعمال شده است.
1 ـ به معنی شغل، عمل، پیشه بکار رفته است.
2 ـ رفتار و کردار
3 ـ آنچه در عالم خارج تحقق می‌یابد
4ـ ممارست، اشتغال، تمرین
5ـ حادثه
6ـ صنعت و هنر
7ـ رنج و زحمت
8ـ بنا و ساختمان
9ـ حاجت احتیاج
10 ـ وسیله معیشت»
«تمام این معنی و مفاهیم در معنای کار استعمال شده است و این امر نشان‌دهنده گستردگی و غنای بالای این کلمه در فرهنگ اسلامی می‌باشد.»

🍀انسان در نگرش اسلامی دارای کرامت و ارزش انسانی است و بر او بایسته است که پیش از هر چیز این کرامت ذاتی را در جهان هستی پاس دارد و از طرفی، کار از دیدگاه اسلام وظیفه طبیعی انسان، رمز رشد و پیشرفت فرد و جامعه، راز شادابی فرهنگ‌ها، شعار و شعور انسان توحید‌گرا، روح و جان دین محمد(ص) و پیشه شایسته کرداران خوبان بارگاه خداست.

تشکیلات هیئت

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_82
#جلسه_365

🔰 تشکیلات هیئت

هیئت تشکیلاتی است فاخر و بسیار پیشرفته تر از تشکیلات اداری و سازمانی.
تفاوت جوهری تشکیلات هیئت با تشکیلات اداری و سازمانی این است که در هیئت، هرکس به نوبه خود احساس مسئولیت می کند. اما در اداره، همه منتظرند مدیر وظایف آنها را مشخص کند و هر کس، کار خود را انجام بدهد. اما این مسئله که کار دیگری پیش رفت، یا نرفت؟ به من ارتباطی ندارد. لذا گاهی در یک اداره یا سازمان، کارها لنگ یک امضا می ماند. گاهی تعداد زیادی آدم پشت در یک اتاق ساعت ها معطل می مانند، درحالیکه در اتاق کناری، کارمندی کاری نداشته و بیکار است.
اما در تشکیلات هیئت، با اینکه یک کسی مسئول هیئت است، اما کسی منتظر دستور نیست. هرکس کاری را که به قسمت خود مربوط می داند، حتی اگر کسی انتظار انجام دادن آن را هم نداشته باشد، با قدرت و لذت تمام انجام می دهد. در هیئت با اینکه هر کس مسئول یک قسمت است، اما خود را در قبال همه کارهای هیئت مسئول می داند و اگر کاری روی زمین مانده باشد، منتظر نیست کسی به او بگوید این کار را انجام بده؛ بلکه با اشتیاق خود را موظف به انجام آن می داند.
هیئت، ساختار ولایی است، که قابلیت الکوگیری دارد. گاهی در مجموعه خودمان سعی می کنیم نیروها را تشکیلاتی تربیت کنیم؛ درحالیکه از ظرفیت هیئت غافل هستیم. روحیه هیئتی خیلی راحت کارها را پیش می برد و ما را به خیلی از آفت های تشکیلات مبتلا نمی کند.
این نوشتار در صدد بود خواننده را متوجه ظرفیت عظیم هیئات کند و فقط به بخشی از نکات برجسته و مهم هیئات پرداخت. با دقت و صرف وقت بیشتر، می توان فهرست کامل تری به دست آورد.

#نقد ناظر به متن استاد قنبریان حفظه الله ( بخش اول)

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_94
#جلسه_365
#نقد ناظر به متن استاد قنبریان حفظه الله ( بخش اول)

اما همه ی سخنان یادداشت قبل به این معنا نیست که با پخش این مدلی برنامه سوره موافق باشم
باید عرض کنم که اینن فرمایش ح قنبریان هم قابل پذیرش نیست:

1️⃣ اگر این برنامه میخواست گفتگو و دیالوگ علمی باشد و نه مونولوگ یک طرفه ای که در آن جمعی از اندیشمندان شیعه می آیند و سقیفه را مودبانه و علمی نقد می کنند باید حد اقل 2 یا 1 شب به طرف حامی سقیفه داده می شد تا او هم بیاید و به صورت علمی و حتی در حد فلسفه سیاسی از این گفتمان و نظریه دفاع کند. ( سنی های ایران قطعا بیشتر از 10 درصد جمعیت هستند) . توقع ندارید که طرف سنی 10 شب بنشیند و از تریبون رسانه ی ملی تمام حیثیت و هویت و اعتقادش مورد نقد مودبانه قرار بگیرد و او هم هیچ مطالبه ای برای زدن حرف از همان تریبون نداشته باشد. حتی اگر بگوییم مملکت مال شیعه است و تریبون هم ندهیم باز هم امثال گرگیج در نماز جمعه می آیند و به نقدهای مودبانه شما جواب می دهند
و احتمالا باز حرفهای بیخودی هم زده بشود
و باز امثال جناب کاشانی دست به توییت بشوند
و باز موج مطالبه از قم و مشهد راه بیفتد
و باز نظام به زور طرف را برکنار کند
و باز محبوبیت طرف ده برابر شود و تبدیل به نفر دوم سنی های ایران شود
و باز کلیپ از حضرت آیت الله وحید پخش بشود که فرموده اند اگر قرآن باطل شود عیسی بن مریم ع حرام زاده می شود و باز سنی ها بگویند گریگیج هم چیزی بیشتر از حرف مرجع تقلید شیعه نگفته و توهین نکرده
و باز فاصله اجتاعی اهل سنت از نظام بیشتر شود و احساس تبعیض کنند
و باز عبدالحمید به آقا نامه بنویسد
و باز آشوب کنند و باز ما مجبور شویم آشوب را جمع کنیم و
باز در برابر ترویج معارف اهل بیت سدی ایجاد شود و باز سنی های محب اهل بیت که روز عاشورا نذری می دادند به سمت وهابیت گرایش پیدا کنند
و باز فاصله ی اهل سنت جهان اسلام از ما بیشتر شود
و باز مساله فلسطین به حاشیه رود و باز آتش در عراق و سوریه بالا بگیرد و
باز آمریکا جوانان مسلمانی که باید با اسرائیل بجنگند را به مصاف حاج قاسم بفرستد
و باز آقا به حاج حسین همدانی بگوید تا جایی که می شود از این ها کمتر بکشید چون این جوان ها از امت اسلام هستند که فریب خورده اند و باز…

#نقد ناظر به متن استاد قنبریان حفظه الله (بخش دوم)

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_95
#جلسه_365
#نقد ناظر به متن استاد قنبریان حفظه الله (بخش دوم)

اما همه ی سخنان یادداشت قبل به این معنا نیست که با پخش این مدلی برنامه سوره موافق باشم
باید عرض کنم که اینن فرمایش ح قنبریان هم قابل پذیرش نیست:

2️⃣ شما وقتی یک برنامه رسمی در صدا و سیمای ملی پخش می کنی برای نقد سقیفه خیلی معنا دار است. حتی اگر استاد قنبریان بخواهند در آن جا ساختار سیاسی سقیفه را بررسی کنند.
این برنامه اگر در صفحه اینستاگرام شخصی بود اصلا این بحث ها مطرح نبود. اگر منبر عادی بود اصلا مطرح نبود و… مساله صدا و سیمای رسمی نظام است.
واقعا این که جمهوری اسلامی در این 40 سال از تریبون صدا وسیما رسما و علنا و با تابلو وارد این دعوا نشده ( ولو علمی ولو در حد شیخ محسن قنبریان) ناشی از یک تحلیل عاقلانه برخاسته از ذهن رهبرانش است. تحلیلی که بیان می کند موقف تاریخی ما و عمق و پیچیدگی این فتنه ( سقیفه ) که بیش از 1000 سال در تمام مویرگ های 90 درصد مسلمانان نفوذ کرده به گونه ای است که تو نمی توانی نام سقیفه و هویت سنی و این تابلو را از تریبون رسمی نظامت نقد کنی. چرا که نقد رسمی و واضح و مودبانه همانا و شروع یک جدال بی پایان با اکثریت قاطع یک امت همانا…
دقت بفرمایید الان مساله ما نقد رسمی و با اسم سقیفه است و الا اگر منظور نقد اندیشه و گفتمان بدون نام بردن باشد به گونه ای که اهل سنت احساس نکنند شیعیان دارند مذهبشان را نقد می کنند تا خودشان را اثبات کنند خیلی هم خوب است ( ولی متاسفانه خیلی کم انجام می شود و اساسا آدم های کمی داریم که بتوانند غدیر و سقیفه را در تراز یک نظریه ی سیاسی بفهمند و تحلیل کنند).
جمهوری اسلامی اگر در این 40 سال در تریبون صداوسیما این بحث حساس را حتی عالمانه هم مطرح نکرده به خاطر عاقل بودنش است. بحث عالمانه محیط عالمانه می طلبد. بنده به استاد قنبریان بزرگوار عرض می کنم هر وقت این بحث های عالمانه را توانستید در یک جمع عالم سنی مطرح کنید و کار نهایتا به دعوا نکشید می توان به صدا وسیما هم فکر کرد.
بنده موافق بحثهای عالمانه در محیط های علمی هستم. (البته به عنوان یک جزئ از یک طرح گسترده) ولی عزیزان عالم و فاضل ما باید بتوانند بروند با فضاهای علمی آن طرف مدتی نشست و برخاست کنند و بتوانند 4 کلمه با طرف مقابل صحبت کنند بدون این که دعوا بشود و الا نقد عالمانه در صداسیما که کاری ندارد … اگر به همین سادگی می شد با بحث های عالمانه در محیط های عمومی این ماجرا را جمع کرده که 1000 سال شیعه در اقلیت محض نمی ماند!
فضای صدا وسیما حتی با فضای الغدیر هم متفاوت است… الغدیر کتاب علمی است که یک عالم نوشته و از مذهبش دفاع کرده. الغدیر تریبون رسمی نظامی نیست که میلیون ها نفر شهروند سنی دارد که آن ها هم خودشان را در همه ی امکانات کشور سهیم می دانند و همین الانش هم که تو سقیفه را نقد نکردی ، سخت معتقدند که در این 40 سال به اندازه درصد جمعیتشان از صدا و سیما بهره نداشتند ( حتی در حد شبکه های استانی و نه ملی )….
روضه شهادت در فاطمیه گرفتن و از تریبون رسمی پخش کردن هم با نقد مستقیم سقیفه در تریبون رسمی خیلی متفاوت است. آن روضه یعنی این که علی رغم وحدت و همه ی لوازمش من شیعه هستم و از شیعه بودنم هم کوتاه نمی آیم شهادت هم میگیرم و نه وفات که این خودش یعنی ما اوضاع را آن طور که شما میگویید گل و بلبل نمی دانیم ولی نقد سقیفه یعنی حمله مستقیم… دوستان نگویید دلالت التزامی شهادت یعنی نقد سقیفه چرا که در ساحت جامعه و حوادث کلان بین دلالت التزامی و مطابقی زمین تا آسمان متفاوت است

نقد ناظر به متن استاد قنبریان حفظه الله (بخش سوم و پایانی)

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_96
#جلسه_365
#نقد ناظر به متن استاد قنبریان حفظه الله (بخش سوم و پایانی)

اما همه ی سخنان یادداشت قبل به این معنا نیست که با پخش این مدلی برنامه سوره موافق باشم
باید عرض کنم که اینن فرمایش ح قنبریان هم قابل پذیرش نیست:

3️⃣ از همه ی این ها مهم تر این که شما برای اقامه ی کلمه ی توحید و برافراشتن پرچم ولایت و عالم گیر کردن معارف اهل بیت طرحی داری که یکی از اجزای مهم این طرح همین امت اسلام است که متاسفانه مبتلا به سقیفه شده. امتی که بنا داشتی با آن ها و روی دوش آن ها و با دست و بازوی آنها و با مال و جان و حیات آنها یک پروژه جهانی را جلو ببری و روشن کردن شعله ی این جدال همه ی آن طراحی تاریخی را به فنا می دهد…. طرحی که طراح آن خود مولا امیرالمونین است
طرحی که سنی های ناصبی و اموی و عثمانی را تبدیل می کند به اکثریت صوفی که همه محب اهل بیت هستند و حتی برخی فقط نمازشان دست بسته است و الا چیز دیگری از سنی بودن ندارند

طرحی که 4 نفر روز سقیفه را تبدیل می کند به حضور الحاضر روز مرگ عثمان
و به هزاران قلم به دست روز سلسله الذهب
و به کرور کرور شیعه روز اول غیبت کبری
و به یک کشور رسمی شیعه در زمان علمای صفویه
و به یک ملت قیام کرده و یک نظام مقتدر شیعی در عصر حاکمیت استکبار.
این در حالی است که تمام دنیای اهل سنت در این چهار دهه در حسرت یک حکومت اسلام گرای سنی می سوزد و با غبطه به شمای شیعه نگاه می کند که چه طور مشت آمریکا را در سوریه خواباندی ، از حرمت دفاع کردی
و اساسا بعد از انقلاب اسلامی شما بود که شیعیان در عالم اسلام عزت گرفتند و در لبنان و عراق و… برای خودشان کسی شدند و در همین حال این شما هستی پرچم دار مساله فلسطینی و قصد داری وحدت اسلامی در مقیاس امت واحده را ایجاد کنی و برای دست یابی به همین مهم است که در تمام طول دوران بعد از انقلاب به دنبال این نبودی که با مناظرات کلامی راه انداختن یکی یکی بروی و سنی ها را شیعه کنی و اتفاقا همین عقلانیت باعث می‌شود که سنی های دنیای اسلام به شما اعتماد کرده و از پروژه شما نترسند.

بله مساله اصلی این است که ما باور کنیم که دستگاه ولایت طرحی دارد و این طرح نه تنها راهبردی بلکه تاریخی است و ما باید ظرفیت حضور و نقش آفرینی در این طرح را داشته باشیم.

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_281
#جلسه_364

💠 دوگانگی سودمندی و بیکاری و آزاردهندگی هویتی طلاب!

شهید مطهری فلسفه «کار کردن» را سه چیز می داند،
1. کار بهترین عامل سازنده فرد و جامعه و بیکاری عامل فساد (فعال بودن / مبارزه با بی تحرکی)
2. بهره دادن به جامعه در مقابل بهره هایی که از جامعه می گیریم. (سودمندی / مبارزه با بیهودگی)
3. سربار و کَلّ بر جامعه نبودن (امرار معاش – مبارزه با بیکاری)

چون معنای اول مطلق فعالیت را مد نظر قرار داده است، هر مصداقی از فعالیت که آورده شود معنای اول حاصل می شود، و چون فعلاً این دو مورد استقرائاً برایمان مطرح است و اقسام و انواع کارها را می شود ذیل این ها قرار داد، باید گفت که 2و3 مصداق 1 هستند، لذا نقطه تمرکز را بر این دو مورد می بریم. البته ممکن است مصادیق اختصاصی برای مورد 1 نیز بتوان در نظر گرفت، آن هم در حالتی است که یک فعالیت کاملاً شخصی و برای رشد و نشاط شخصی خود فرد انجام می شود، که هم در این بحث نگاه ما به فضای اجتماعی است و هم می توان همان را تمهیداتی برای سودمندی برای جامعه دانست.

به نظر می رسد حالت مطلوب این باشد که که مسیر امرار معاش با مسیر سودمندی برای جامعه یکی باشد. یعنی همان فعالیتی که بهره دادن به جامعه در مقابل بهره گرفتن از آن است، راه امرار معاش شخص نیز باشد.
اکثر افراد جامعه به همین صورت هستند، مثلاً معلم، پزشک، مهندس، قاضی و … هم سودمندی شان برای جامعه همین خدماتی است که ارائه می دهند، و هم مسیر امرار معاششان از همین طریق است.
وضعیت فعلی طلاب به این شکل است که این دوگانه در زندگی اکثر آن ها مستقر شده است، مسیرهایی که برای سودمندی آن ها در جامعه دیده شده است به نحو عمده مسیر امرار معاششان نمی شود.

اگر این دو مسیر از هم جدا شوند در جهات متعددی دشواری می آفرینند.
1️⃣ دشواری ناشی از کمبود زمان
اولین دشواری این است که معمولاً هر دو طرف وقت مکفی می طلبد، مخصوصاً وقتی که یکی از آن ها تفنن و فوق برنامه نباشد؛ و شخص در جمع کردن بین این دو به سختی زیادی مبتلا می شود.
2️⃣ دشواری جمع کردن بین دو فضا
سختی بعدی این است که هر شخصی نمی تواند، بین این دو فضا جمع بزند؛ هر فضایی اقتضائات خاص خودش را دارد و انسان را به سمتی می کشد، لذا به شکل عمده موفق نمی شوند، یا به سمت یکی از این ها می کشند که به معنای خداحافظی نسبت به بخشی از هویت یا نیاز خویش است؛ یا دائماً در حال رفت و برگشت بین این دو هستند که معمولاً بعد از مدتی خستگی و افسردگی ایجاد می کند.
3️⃣ ایجاد مشکلات هویتی
اگر در این دوگانه شخص به سمت فعالیتی برای امرار معاش کشیده شود، زندگی تخصصی او که هویت خود را با آن تعریف کرده است، از او فاصله می گیرد و بعد از مدتی هم در فضای شخصی و هم اجتماعی ملطوم واقع می شود و دچار بحران های هویتی و شخصیتی می شود. مگر اینکه به صورت کامل با آن هویت طلبگی خود خداحافظی کند که معمولاً اینطور نمی شود و لا اقل آن بحران های شخصیتی تا آخر آزارش خواهد داد.
4️⃣ ایجاد مشکلات معیشتی
اگر در این دو گانه شخص هویت طلبگی خود را محکم نگه بدارد و بخواهد از همین مسیر برای جامعه سودمندی داشته باشد، به مشکلات معیشتی و عدم توانایی تأمین عائله خود گرفتار می شود؛ و معمولاً این انفعال که دائماً یک عزت سوزی و سرکوب شدن شخصیتی را با خود به همراه دارد باعث می شود که در همان بخش طلبگی خود هم نتواند به اندازه کافی سودمندی داشته باشد.

❇️ به نظر می رسد این مشکل به صورت عمده لاینحل باقی می ماند و یکی از عوامل اساسی انفعال روحانیون و طلاب در جامعه را شکل داده است.
عمده افراد در یک رفت و برگشتی بین این دوگانه باقی خواهند ماند، و هم وجهه خانوادگی و اجتماعی شان دچار خدشه می شود، و هم خودشان به لحاظ شخصی و شخصیتی منفعل و سرخورده می شوند.

پیوند کار با رزق

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_143
#جلسه_364

⭕️پیوند کار با رزق

وقتی تامین سرمایه و پول را به کار پیوند می‌زنیم و تنها به یک نگاه درآمدزایی به پیشه و حرفه داریم، دیگر به راحتی نمی‌توان آن‌ را مقدس دانست. شغلی که در آن تنها کسب درآمد ملاک است و تمام تلاش و اگر اضافه‌کاری هم باشد، فقط برای پول و حقوق بیشتری است، نمی‌تواند تقدس داشته باشد. همانگونه که شغل را در غرب رنج گریز ناپذیر می‌دانند. اما برعکس در فرهنگ اسلامی تفریح مومن را کارش می‌باشد.
در غرب نگاه به آسمان قطع شده است و رسیدن رزق و روزی الهی را باور ندارند و تمام تلاش خود را برای یافتن بیشتر پول به کار می‌گیرند و دائما در حال تلاش بیشتر برای رسیدن به ثروت بیشتر هستند. امّا در فرهنگ اسلامی، رزق و روزی هر شخصی مشخص است و کار تنها یک مجرایی است برای به دست آوردن رزق و روزی و در واقع، کار یک درخواست عملی رزق از خداوند متعال است و در اسلام برای افزایش رزق، به کار بیشتر توصیه نمی‌شود بلکه اموری دیگر چون بیداری بین‌الطلوعین و یا بعضی مستحبات و یا دوری از بعضی مکروهات توصیه می‌شود که در ظاهر شاید هیچ ربطی به زیاد شدن رزق نداشته باشد و مشکل از همین‌جا است که ما گرفتار ظاهری هستیم که تعریف کار غربی برای‌مان ایجاد کرده است؛ حتی بعضی از خوبان‌مان هم اینکه در بین‌الطلوعین بنشینی و قرآن بخوانی را کار به حساب نمی‌آورند تا جایی که خود شخص هم احساس می‌کند کاری نکرده است، حتی کار به همان معنای اول که در مقابل بی‌فعالیتی است.
لذا می‌توان گفت بحث کار پیوند عمیقی دارد با مبحث رزق و روزی.

شغل و معیشت

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_144
#جلسه_364

⭕️شغل و معیشت

اگر کسی به لحاظ معیشتی تامین باشد به هر طریقی، حال باید باز هم به دنبال شغل و پیشه‌ای باشد برای کسب درآمدی؟ یعنی ملاک بی‌کار نبودن این است که از کارش درآمد کسب کند؟
چه بسیار فعالیت‌های اجتماعی که برای جامعه لازم است و اگر نگوییم ذات این فعالیت استغنای از کسب درآمد از آن پیشه را طلب می‌کند حداقل تاثیرگذاری آن به شرط عدم چشم داشت مالی به آن پیشه است؛ حال با این وجود آیا باز هم می‌توان کار را تنها در این دانست که درآمدی در آن باشد؟
نمونه نزدیک آن امر تبلیغ دینی است، اگر به تبلیغ دینی به عنوان یک محل ارتزاق نگاه شود، تا چه حد این تبلیغ تاثیرگذار است؟ حال اگر مبلغی به لحاظ معیشتی و مالی تامین باشد، او را باید بی‌کار خواند؟
بزرگ‌ترین ظلم به زنان همین است که خانه‌داری را کار به محسوب نکردیم و درآمدزایی را شغل به حساب آوردیم و اگر نگوییم همین اتفاق برای طلاب به خصوص طلاب در حال تحصیل در رقم خورده است، در حال رخ دادن است و یک فکری در حال شکل‌گیری است که درس خواندن طلاب اصلا کاری به حساب نمی‌آید و اگر طلبه‌ای بگوید مشغول به درس است، سوالی که از او می‌شود این است که خوب چه کاری می‌کنی؟

چند نکته در باب کار

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_147
#جلسه_364

✨چند نکته در باب کار

🔹اگر کار را به عنوان مطلق فعالیت و عمل انسان بگیریم، آنگاه میتوانیم بگوییم از نظر اسلام علاوه بر اینکه بی عملی و بی کارگی پذیرفته نیست، مطلق کار و عمل هم پذیرفته نیست بلکه اهداف و نیات از نیز در ارزش کار موثر هستند.

🔹از طرفی قرآن می فرماید «لیس الانسان الا ما سعی» یعنی تمام آنچه که برای انسان می ماند و ارزش شخص انسان را مشخص میکند،‌ تلاش و کوشش های اوست که در چه جهتی بوده و او را به سمت چه مقصودی کشانده است. در واقع اینکه انسان به سمت جه مقصودی سعی و تلاش و فعالیت کرده است تمام زندگی او را تشکیل می دهد و ارزش انسانی به همین مطلب است. این هم موید این مطلب است که هدف و نیت در ارزش کار و فعالیت دخیل است. «انما الاعمال بالنیات»

🔹حتی گفته میشود اینکه این فعالیت او را به نتیجه مراد می رساند یا نیز اهمیتی ندارد؛‌بلکه مهم این است که فرد هدف درستی را اراده و نیت بکند و برای دستیابی به آن هدف اقدام و فعالیت و سعی کند، همین مقدار ارزشمند و مقدس است. همانگونه در که در روایت آمده است «نیة المؤمن خیر من عمله و نیة الکافر شر من عمله»
و «النیه الحسنه تدخل صاحبها الجنه»

🔹حتی ممکن است فرد هدف مقدسی را اراده و نیت کند و برای آن فعلی انجام دهد و سعی و کوشش کند لکن آن چه که در خارج محقق میکند یک چیز بسیار مضر و نا مطلوب باشد. در اینجا نیز هرچند آنچه در خارج محقق شده مبغوض شارع است لکن این فرد به علت حسن فاعلی کار ارزشمندی انجام داده و پاداش میگیرد. این همان مسئله ای ست که در فقه با عنوان انقیاد مطرح میشود.

نقش سازمان ها در زندگی ما

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_81
#جلسه_364
#بازتقریر

🔰 نقش سازمان ها در زندگی ما

در جهان مدرن، سازمان ها نقش اساسی دارند و برای انواع و اقسام بخش های مختلف زندگی انسان، سازمان های مختلف و متعددی تأسیس شده
سازمان هایی که خودشان مشکلات زیادی برای حیات انسان ایجاد کرده اند.
گسترش این سازمان ها، به نحوی است که حتی برای ما، تعیین تکلیف هم می کنند. مثالی که جناب آقای محجی امروز زدند، از همین قبیل بود. سازمان اسنپ، مشخص می کند که مسافر، چه میزان به راننده بپردازد و حق کمیسیون خود را هم، به صورت خودکار، از حساب راننده برداشت می کند.‌ همیشه فرم دهی سازمان ها به زندگی انسان، به همین وضوح نیست و گاهی، برای نقش سازمان ها در زندگی خود، باید دقت بیشتری به خرج داد. ضمن اینکه سازمان ها، ارتباطات ما را محدود می کنند و ما انسان ها را، از همدیگر جدا می کنند. مثلا بیمه ما را اینگونه شکل داده، که با کوچکترین تصادفی، منتظر باشیم پلیس بیاید، کروکی بکشد و از بیمه خسارت خود را بگیریم و دیگر حتی با شخصی که با ما تصادف کرده، کاری نداریم.
با افزایش زیست مجازی پس از ظهور کرونا، این سازمان ها گسترش یافته اند و مجالات بیشتری از زندگی و ارتباطات ما را، اشغال کرده اند.
به عنوان مثال، اسنپ هم اکنون خدمات سوپرمارکت، رستوران، مشاوره پزشکی، روانشناسی، رزرو هتل و … ارائه می کند.

اندیشه نواب

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_148
#جلسه_364

✨اندیشه نواب

🔸در نشست دیروز گزارش خوبی از سیر زندگی شهید نواب( سید مجتبی میر لوحی) ارائه شد. هیچ وقت پیرامون زندگی شهید نواب و اسوگی و رهبری که او در زمان خودش برای قشر حزب اللهی داشت اینگونه نشنیده بودم. عبارات عجیبی از شیفگی انسان های بسیاری، که قبلا نظیر آن را فقط در مورد امام شنیده بودم، بیان شد. مثل اینکه شخصی از شدت حب شهید نواب، بعد از این همه سال هنوز که هنوز است سخنرانی های شهید نواب را حفظ است و با همان لحن اجرا میکند و یا اینکه شخصی سبک اذان شهید نواب را حفظ کرده بود و به سبک او اذان میگفت. اینها دلالت بر شدت کاریزما و نفوذ او بر دلها داشت. ضمنا مطالب بسیاری نیز بیان شد ناظر به اینکه جنس حرکت شهید نواب بسیار عالمانه و مبتنی بر اسلام راستین و مبتنی بر اندیشه اصلاحی بوده و تصویری که از فدائیان اسلام برای ما ساخته اند و آنها را تفنگ به دستانی تصور میکنیم که فقط در فکر حذف فیزیکی بوده اند مطابق واقع نیست. بلکه حذف فیزیکی افراد را به شدت قلیل و در مرحله ای که چاره ی دیگری نبوده، دنبال میکردند.

🔰لکن نکته ای که در جلسه مغفول بود( البته ظاهرا دلایلی داشت) این بود که با #اندیشه_نواب آشنا نشدیم. اینکه نواب و فدائیان اسلام دقیقا چه فکری میکردند و به عنوان یک مصلح اجتماعی اندیشه شان برای ساخت جامعه توحیدی چه بود و چه مولفه هایی در ذهنشان نقش محوری داشت.

🔸تنها با اطلاع داشتن از این موارد است که می توان مقایسه صحیحی بین حرکت شهید نواب و سایر جرایانات معاصر داشت و نقاط قوت و ضعف هریک را کشف کرد.

❓به عنوان مسائل فرق حرکت شهید نواب با حرکت امام خمینی ره چه بود که آن حرکت منجر به انقلاب شد و این یکی شکست خورد؟

❇️در پاسخ ممکن است وجوه مختلفی بیان شود:

1️⃣هیچ کدام ضعفی نداشتند و هرکدام در زمان خود بهترین حرکت بودند. حرکت شهید نواب در زمان خودش به عنوان بهترین حرکت بود و اگر حرکت شهید نواب آن زمان انجام نمی شد، حرکت امام خمینی ره نیز امکان پذیر نبود یا با شکست مواجه میشد. لذا حرکت شهید نواب مقدمه حرکت حضرت امام ره بود.

2️⃣ از حیث نظری که هردو حرکت مبتنی بر اسلام و اندیشه توحیدی بودند. لکن برتری حرکت حضرت امام ره ناظر به بعد مردمی بود. نهضت انقلاب اسلامی به هیچ قشر خاصی تعلق نداشت و عموم مردم را درگیر می کرد. حضرت امام ره با صراحت با مردم صحبت میکرد و قیام همگانی را مهم ترین راهبرد برای تحقق جامعه توحیدی می دانست.

3️⃣فرق حضرت امام و نواب در اندیشه اصلاحی شان بود. حضرت امام ره رشد فکر جامعه را برای اصلاحات لازم میدانست ولی نواب حذف افرادی که نماینده طواغیت هستند را برای حرکت به سمت اصلاحات لازم میدانست.

4️⃣هر دو حرکت درست بود و هردو به مردم نیز عنایت داشتند. هرکدام متناسب با شخصیت رهبرانشان با داشته هایشان اقدام کردند. حضرت امام یک شخصیت برجسته حوزوی و مرجع تقلید بود و طبیعتا می توانست بدنه حوزه و بالتبع عموم مردم را با خود همراه کند. لکن نواب علی رغم هوش و علم بسیار زیاد، مرجع تقلید نبود و جایگاه حوزوی بالایی نداشت. لذا باید شهر به شهر میرفت و سخنرانی میکرد تا بتواند عده ای را با اندیشه خود آشنا کند و به مرور مردم را به قیام برساند.
(ادامه دارد…)