طرح یک سوال: گفتمان سازی آزاداندیشی چگونه میتواند به ترویج حق طلبی کمک کند؟

تابحال بارها مسأله گفتمان سازی آزاداندیشی در جمع مان مطرح شده است.

اما در ذهن بنده همیشه ماهیت این کار نامشخص بوده است.

بهمین دلیل از جمع دوستان سوالی دارم و از پاسخ های رفقا استفاده خواهم برد.

و آن اینکه: اگر درون مایه ی آزاداندیشی حقیقت طلبی ست در اینصورت گفتمان سازی حقیقت طلبی و سر زبانها افتادن مسأله ای که کاملا ماهیت تواضع و انکسار قلبی در برابر حق دارد چقدر در تحقق نتیجه یعنی متواضع شدن قلب ها در برابر حق فایده دارد؟

اسلام ترویج حق طلبی را در جامعه چگونه دنبال میکند؟

و نقش عباداتی مانند نماز و تعبدیات در تحقق چنین هدفی چگونه است؟

چیستی راهبرد محتوایی (تقریر کلام برادر همت و نقد و بررسی آن)

????چیستی راهبرد محتوایی (تقریر کلام برادر همت و نقد و بررسی آن) ????

#سید_ابراهیم_رضوی
#آزاداندیشی
#یادداشت 108

????تقریر کلام برادر همت
اگر به کل مسیر حرکت نگاه کنیم، ما سه راهبرد داریم.
????راهبرد اول، انتخاب ایده اولیه اصلاحی جامعه ایران است. این راهبرد، عبارت است از آزاداندیشی. این انتخاب در بحث مختصات راهبردی آزاداندیشی، مورد بررسی قرار گرفته است.

????بعد از انتخاب آزاداندیشی و پرداخت اندیشه آزاداندیشی و تهیه عصاره آن، این سوال مطرح می شود که ما برای گفتمان سازی، چه چیزی از اندیشه آزاداندیشی را گفتمان کنیم؟ اگر بخواهیم یک گزاره را هدف قرار دهیم، آن جمله چه چیزی است؟
راهبرد محتوایی یعنی همین گزاره مورد هدف از اندیشه آزاداندیشی. برای انتخاب این راهبرد محتوایی، باید به چهار مولفه سوق ملی، اقتضائات جامعه در نسبت با محتوای آزاداندیشی، اقتضائات خود عملیات گفتمان سازی و اقتضائات خود اندیشه توجه کنیم.
مراد از توجه به اقتضائات جامعه، این نیست که به انواع و اصناف و اقشار و سنین مختلف جامعه نگاه می شود بلکه مخاطب، ذهن ایرانی است نه نخبگان یا عموم مردم یا معلمان یا خانواده ها و یا دانش آموزان و غیره. مخاطب وجه مشترک بین همه این انواع و اصناف است.
به عنوان مثال وقتی به آن چهار مولفه نگاه می کنیم، به این نتیجه می رسیم که راهبرد محتوایی عبارت است از ضرورت حق طلبی و حق طلبی در مقام تفکر یعنی آزاداندیشی. حال بعد از انتخاب این راهبرد محتوایی، یک مفاد گفتمانی متناسب با این راهبرد تهیه می شود.

????سپس برای شروع عملیات گفتمان سازی، سوال دیگری مطرح می شود که این مفاد گفتمانی (که از راهبرد محتوایی بدست آمده) را چگونه برای انواع و اقشار و سنین مختلف رقم بزنیم؟ در این مرحله پای راهبرد سوم به میان می آید که به آن راهبرد عملیاتی می گوییم.
در این مرحله، مخاطب، اصناف و اقشار و سنین مختلف جامعه هستند. لذا باید به اقتضائات همه آنها توجه شود و درنتیجه با توجه به تفاوت اقتضائات آنها، راهبردهای مختلفی برای گفتمان سازی بدست می آید.
در این مرحله سناریو های گفتمان سازی ممکن است متفاوت باشد و هم قالب های تبلیغی. مثلا برای قشر نوجوانان از قالب شعر و رمان و فیلم استفاده می شود. برای قشر نخبگان علمی، از قالب مقاله و کرسی های آزاداندیشی بهره گرفته می شود و در قشر جوانان دانشجو، قالب تریبون آزاد و نشست های علمی و گفتگویی مورد استفاده قرار می گیرد.
????به نظر بنده در اینجا باید مفاد گفتمانی دومی نیز اضافه کنیم. همانطور که بعد از راهبرد محتوایی، مفاد گفتمانی ای داریم که برخاسته از راهبرد محتوایی است، در اینجا هم برخاسته از راهبرد عملیاتی، باید مفادهای گفتمانی مختلف برای اقشار مختلف آماده شود.

????نسبت به این تقریر برادر همت، سوالات و اشکالاتی قابل طرح است.
????اشکال اول این است که اگر راهبرد محتوایی، گزاره منتخب از اندیشه آزاداندیشی است، این کلام با نظر برادر کرانی در مورد راهبرد محتوایی قابل جمع نیست. راهبرد محتوایی برادر کرانی عبارت است از: «آزاداندیشی تنها راه فهم حقیقت اسلام و پیام های اساسی آن». این گزاره درحقیقت از مختصات راهبردی آزاداندیشی است. یعنی این گزاره در مرحله راهبرد اول است. به تعبیر دیگر این گزاره، به ظرفیتی در آزاداندیشی اشاره می کند که موجب می شود که ما آزاداندیشی را به عنوان راهبرد اصلاحی جامعه ایران، انتخاب کنیم.
مگر اینکه برادر کرانی بفرمایند که مراد بنده از این گزاره، بیان مختصات راهبردی آزاداندیشی نبوده بلکه این گزاره، دقیقا گزاره منتخب بنده از اندیشه آزاداندیشی می باشد که با توجه به چهار مولفه سوق ملی و اقتضائات جامعه و گفتمان سازی و اندیشه بدست آمده و بر اساس آن مفاد گفتمانی را تولید می کنیم.
در این صورت اشکال روشی به فرمایش برادر همت و کرانی وارد نیست. هرچند که در درست بودن انتخاب این راهبرد به عنوان راهبرد محتوایی، باید تأمل شود.

????اشکال دوم این است که سه مرحله ای کردن راهبرد، لازم نیست. هدف شما از راهبرد دوم یعنی راهبرد محتوایی چیست؟ اگر هدفتان این است که به اقتضائات ذهن مردم ایران و سوق ملی و غیره توجه کنیم که در راهبرد اول در بحث مختصات راهبردی آزاداندیشی، به آنها توجه کرده ایم. و اگر هدفتان این است که به اقتضائات اقشار و سنین مختلف جامعه توجه کنیم و مفاد گفتمانی مختلفی برای آنها آماده کنیم که این کار در راهبرد سوم یعنی راهبرد عملیاتی است.
جواب این اشکال این است که اگرچه در مرحله راهبرد اول، به اقتضائات ذهن مردم ایران توجه کرده بودیم اما آن توجه برای انتخاب اصل راهبرد اصلاحی بود. یعنی با توجه اقتضائات ذهن مردم ایران و دیگر چیزها، به این نتیجه رسیدیم که راه حل اصلاح، تحقق آزاداندیشی در وجود مردم است. اما در راهبرد دوم، به اقتضائات ذهن مردم ایران توجه می کنیم تا این را کشف کنیم که از دل اندیشه آزاداندیشی، چه گزاره ای را گفتمان کنیم؟
بخاطر همین است که ملاک انتخاب این گزاره، صرف اقتضائات ذهن مردم ایرانی نیست بلکه سوق ملی، اقتضائات گفتمان سازی و اقتضائات اندیشه و تفکر هم ملاک هستند. درحالیکه در مرحله انتخاب راهبرد اول، اقتضائات گفتمان سازی و اقتضائات اندیشه و تفکر و شاید سوق ملی، محل توجه نبود. لذا به نظر می رسد می توان این سه راهبرد طولی را تصویر کرد.

????اشکال دیگری که برادر حسن زاده به آن اشاره می کردند این بود که طبق طرح برادر همت، مفاد گفتمانی بدست آمده از راهبرد محتوایی به اقشار و سنین مختلف جامعه توجهی نمی کند درحالکیه واضح است که مفاد گفتمانی مورد نیاز توده مردم با مفاد گفتمانی نخبگان و همچنین با مفاد گفتمانی دانش آموزان متفاوت است.
برای جواب به این اشکال به نظر بنده، همان نکته ای که در پایان تقریر کلام برادر همت اضافه کردم را باید بگوییم. به نظر بنده بعد از راهبرد عملیاتی باید مفاد گفتمانی دومی نیز اضافه کنیم. همانطور که بعد از راهبرد محتوایی، مفاد گفتمانی ای داریم که برخاسته از راهبرد محتوایی است، در اینجا هم برخاسته از راهبرد عملیاتی، باید مفادهای گفتمانی مختلف برای اقشار مختلف آماده شود.
در این صورت به برادر حسن زاده اینگونه جواب می دهیم که آن مفاد گفتمانی ای که به تعدد اقشار و اصناف متعدد است، مفاد گفتمانی دوم است. مفاد گفتمانی اول، محتوایی است که نتیجه نگاه به ذهن مردم ایران و سوق ملی و اقتضائات خود گفتمان سازی و خود اندیشه است.

با آزاداندیشی می توانیم بر مشکلات بشوریم؟

????با آزاداندیشی می توانیم بر مشکلات بشوریم؟????

#سید_ابراهیم_رضوی
#آزاداندیشی
#یادداشت 107

????مقدمه: انسان در طول تاریخ همیشه با مشکلات فردی و اجتماعی مواجه بوده است. این سوال تاریخی همیشه وجود داشته است که راهبرد حل مشکلات انسان مخصوصا در عرصه اجتماعی چیست؟ چگونه جامعه به خوشبختی و سعادت می رسند؟ امروزه پاسخ به این سوال سخت تر از گذشته است؛ چراکه انسان امروزی به مراتب از انسان گذشته پیچیده تر و مشکلاتش نیز پیچیده تر شده است.
انسان امروزی بخاطر هدف قرار دادن توسعه مادی، پیشرفت عقل ابزاری، کثرت اطلاعات، تولید ابزار و تکنیک و غیره، دنیا و زندگی اش را دچار تغییرات اساسی کرده است و این تغییرها، چالش ها و بحران های متفاوتی را برای خودش و جوامع غیرمادی به وجود آورده است. عمق بحران ها در حدی است که انسانیت انسان در خطر افتاده است. شاید بتوان گفت امروز جهان غرب، منحط ترین جامعه انسانی را رقم زده است.

????کشوری مانند ایران بر علیه هرگونه حرکت و نمادهای مادی قیام کرده است و با شعارهای فطری و توحیدی، جنگی تمدنی با آنها را ظاهر کرده است. این جنگ تمدنی در تمام عرصه های اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و غیره است. که مهمترین آن در عرصه فرهنگ و در سبک زندگی و شناخت و باورهای مردم است. غرب، با سیطره و قدرت سیاسی و علمی ای که دارد، ذهن همه مردم جهان را بدست گرفته و با سبک زندگی ای که معرفی کرده، امیال، علایق، باورها و حرکت های مردم را مدیریت می کند.
امروز همه جهان از جمله ایران با مسائل غرب، کمابیش مواجه هستند فلذا مشکلاتی را برای آنها پدید آورده است. هرچه جامعه اسلامی ایران غربی تر شود، هم برای توحیدی بودنش و هم برای مقابله با دشمن تمدنی اش، با مشکلاتی مواجه می شود.

????به نظر می رسد وضعیت دنیا طوری است که هر دو جبهه کفر و حق، روز به روز در حال خالص تر شدن هستند. هم جبهه کفر، صریحتر، شجاع تر و بی مهابا تر از گذشته به جنگ با خدا رفته اند و هم جبهه حق، صریحتر، عمیقتر و قوی تر از گذشته در حال ساخت جامعه اسلامی و مقابله با دشمن هستند.
این امر باعث شده است که در تحلیل وضعیت دین داری در جمهوری اسلامی نسبت به گذشته، هم نمودها و مظاهری از دین داری را می بینیم که اصلا در گذشته نبوده است و هم مظاهری از بی دینی می بینیم که بیشتر شبیه جامعه غیرتوحیدی است. این یعنی هر دو جریان دین داری و سکولاریسم در ایران در حال رشد هستند. یعنی جامعه ایران دچار گسست و دو قطبی شده است و ارزش های مشترک در حال کمتر شدن و زوال است. این واقعیت جهان امروز است.

????حال سوال این است که در این وضع موجود، راهبرد اصلاح جامعه، سعادت، پیشرفت و مقابله با دشمن و نقشه هایش چیست؟
????اگر در این وضع جهان امروز تأمل کنیم، توصیه به آزاداندیشی را درک خواهیم کرد. برای غلبه بر مشکلات، باید عقلانیت افزایش پیدا کند تا حق و حقانیت روشن شود و با تحقق آن، بشر به خواسته های فطری خودش برسد. و عقلانیت، حاصل نمی شود مگر با رواج اندیشه و فکر کردن و رها شدن اندیشه از تعصب و جهل و هوای نفس و تنبلی و غیره.

????روح آزاداندیشی، حق طلبی است. هرچه آزاداندیشی بیشتر رواج پیدا کند، روح حق طلبی که همان توحید است، بیشتر محقق می شود.
به نظر آن چیزی که بیشترین سوخت بار را دارد و بنیادی ترین تغییرها را رقم می زند، آزاداندیشی است. با آزاداندیشی می توان، محکمترن سد در مقابل هجمه های دشمن را ایجاد کرد. مهمترین هجمه دشمن، خراب کردن ذهن و ساخت امیال مادی است و لذا برای خنثی سازی آن، ما نیز با آزاداندیشی باید ذهن مردم را روشن ساخته و پوشالی بودن و سیاهی تفکر و حرکت غرب را نشان دهیم.

????راهبردهایی چون عدالت خواهی، گفتمان سازی ارزش های دینی، جنگ سخت، اجبار و زور و غیره، همگی این مشکل را حل نخواهند کرد.
بسیاری از این راهبردها، روشهایی همانند روش غربی است. ما نباید مانند جبهه باطل که با مخفی کردن حرفهای حقیقی و تسویل و تزیین، ماهیت زشت باطل را زیبا و حق جلوه می دهند، عمل کنیم. آن کسی که باید از صراحت و کشف همه حقایق بترسد، جبهه باطل است نه جبهه حق. حق، اگر حق است، خودش را به خوبی نشان می دهد.

????البته باید توجه داشت که راهبرد آزاداندیشی، زمانی جواب می دهد که به خوبی گفتمان شود و جامعه را درگیر کند. و الا اگر این راهبرد را، ضعیف و شل اجرا کنیم، شاید دشمن این امر توحیدی پر معنا را هم از معنا خالی کند و حتی آن را به نفع خودش مصادره کند. کاری که در این سالهای گذشته به خوبی انجام داده و بسیاری از شعارهای فطری و توحیدی را برای مقاصد خودش به سرقت برده است.

چرا یادداشت و چگونه؟

????چرا یادداشت و چگونه؟????

#سید_ابراهیم_رضوی
#آزاداندیشی
#یادداشت 106

✅ سود یادداشت
1- قدرت تفکر را بالا می برد
2- دقت در استدلال را افزایش می دهد
3- نویسندگی یک ابزار اثرگذار اجتماعی قوی ای است که برخورداری از آن، موجب کارآمدی انسان می شود.
4- راهی برای گفتمان سازی است. مخصوصا در قشر فرهیختگان و نخبگان جامعه

✅راه اعتلای یادداشت
1- میزان نگارش یادداشت، باید متعادل باشد. به نظر بنده یادداشت هرروز شاید مقداری زیاد باشد. گرچه برای شروع شاید لازم بود که دوستان زیاد بنویسند هرچند کیفی نباشد. اما بعد از مدتی، دیگر این گونه یادداشت نوشتن، راضی کننده نیست. در حال حاضر باید کمتر یادداشت داد ولی یادداشت خوبی داد
2- برای رفقایی که در یادداشت نویسی مشکل دارند، یکی افراد مأمور همراهی و رشد آنها شود.
3- یادداشت ها حتما توسط رفقا خوانده شود و گاهی در حلقه خوانده شود و مورد ارزیابی قرار بگیرد
4- در قالب های مختلف یادداشت های قابل انتشار، منتشر شوند. مثلا یادداشت های ترویجی و گفتمان سازی در نشریه ای برای عموم چاپ شود. بعضی یادداشت های نقادانه، در قالب مقاله یا یادداشت های انتقادی، طرح شود و …
5- شاید یک طرح این باشد که همه رفقا موظف شوند که از محتوای یادداشت شان، جملاتی جهت توییت آماده کنند و آن را در فضای مجازی پخش کنند. در این صورت هفته ای چندین جمله حکیمانه در موضوعات کلام انقلابی که به موضوعات روز جامعه است، منتشر می شود.
البته برای قوی بودن توییت ها شاید لازم باشد در ابتدا، یک شورایی ابتدا آنها را تایید کند و سپس توسط افراد منتشر شود.

حفاظت شده: جهان، منتظر چشم بینا و زبان گویای انقلاب اسلامی

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

تقسیم مراحل گفتمان سازی به دو لایه اندیشه و عملیات

بسم الله الرحمن الرحیم

  • برای گفتمان سازی فرایندی در نظر گرفته شده است.
  • اندیشه ، عصاره معرفتی ، راهبرد محتوایی ، مفاد گفتمانی ، روایت کلان ، عرصه ها، انواع مخاطب ، قالب ها ، این ها مراحلی هستند که در فرایند گفتمان سازی باید رعایت شود اما می توان این مراحل را به دو لایه کلی اندیشه و عملیات تقسیم کرد.
  • یعنی از مرحله اول که اندیشه هست تا مرحله چهارم که مفاد گفتمانی وجود دارد در لایه اندیشه هستیم و معمولا ملاحظه هایی که در این مراحل اعمال می شود از جنس اندیشه می باشد اما از مرحله پنجم که روایت کلان است تا مرحله هشتم که قالب ها می باشد، در لایه عملیات حضور داریم فلذا جنس ملاحظه ها بیشتر در فضای عملیات و صحنه می باشد.
  • با این توضیح در لایه راهبرد محتوایی ما با توجه به عصاره معرفتی و اندیشه ، نسبت اندیشه مد نظر را در طرح کلان فرهنگی مشخص می کنیم به عبارت دیگر جنس نکاتی که به عنوان راهبرد محتوایی در لایه بیان می شود از جنس اندیشه است برای مثال این که اندیشه آزاداندیشی چه نسبتی با پیشرفت فرهنگی و چرخه پیشرفت فرهنگی مادر و از این دست بحث ها دارد.
  • البته از آن جایی که بحث گفتمان سازی است در این مرحله هم مخاطب به صورت کلی لحاظ می شود یعنی در این حد که مخاطب نهایی گفتمان سازی مردم ایران هستند لذا شرایط و اقتضائات مردم ایران نیز در این فضا حضور پیدا می کند اما آن ها هم از جنس اندیشه می باشد برای مثال این که مردم ایران فکور هستند یا مردم ایران اسلام و تشیع را انتخاب کرده اند.
  • فلذا در این مرحله چون در لایه اندیشه هستیم وارد نکات ریز صحنه و عملیات نمی شویم و این از خاصیت لایه اندیشه است و توجه به آن نکات عملیاتی و صحنه ای در لایه بعدی که عطف توجه به صحنه می باشد مورد بررسی قرار می گیرد.

حفاظت شده: تمرین کارگاه یادداشت نویسی

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

و باز هم رهزنی اصطلاحات

سوال جدی این است که راهبرد محتوایی چیست و بناست چه کاری انجام دهد؟

آن چه واضح است این است که در بین اعضای حلقه، در این باره اختلاف نظر وجود دارد و هر کس بنا به تصوری متفاوت از راهبرد محتوایی، پیشنهادات متفاوتی می دهد. اما چرا این اختلاف نظر ایجاد شده است؟ مگر ما پیش از این درباره روند تولید مفاد گفتمانی و نقش هر مرحله مباحثه نکرده ایم؟ مگر مدونه ثابتی نداشته ایم؟

به نظر می آید یکی از عواملی که این مشکل را پدید می آورد، خود اصطلاح جعلی «راهبرد محتوایی» باشد.

شاهد این قضیه علاوه بر اختلاف نظرهای جدی داخل جلسه و بیرون جلسه، مراجعه برخی اعضا به معنای اصطلاح مستقر «راهبرد محتوایی» در دانش های مختلف و از جمله بازاریابی است.

ما اولا کاری با راهبرد محتوایی به این معنا نداشتیم.

شاید مناسب باشد یک بار دیگر، حاجتمان به این گام چه بوده و بنا بوده این گام چه نقشی ایفا کند؟ اگر بتوانیم به این پرسش، پاسخ واضحی بدهیم، این ذهنیت مشترک پدید می آید. حال این که برای آن چه اصطلاحی جعل کنیم، بحث دیگری است.

ما پس از مباحثه اندیشه آزاداندیشی و برای کمک به تولید مفاد گفتمانی، چند مرحله میانی تعریف کردیم.

با توجه به این که اندیشه آزاداندیشی، بحثی مفصل و ذو ابعاد است، احتیاج به یک جمع بندی فشرده و کامل از کل اندیشه بود تا همه اندیشه یک جا ملاحظه شود.

برای این منظور گام عصاره معرفتی، پیشنهاد شد.

اما گزاره های عصاره معرفتی مستقیما نمی توانند وارد مفاد گفتمانی شوند. برخی از آنها نقش محوری و پررنگ تری دارند. بعضی از گزاره ها، حتما باید در مفاد باشند. به بعضی از گزاره ها نباید تصریح کرد و بعضی از گزاره ها حتما در مراحل اولیه نباید بیایند. هم چنین در عصاره معرفتی، وزن کشی و ضریب دهی بین گزاره ها لحاظ نمی شود. و تقدم و تاخر بین آنها در ثبوت و اثبات خیلی مد نظر نیست. به همین منظور برای انتخاب صحیح محتوا از میان گزاره های عصاره معرفتی، ابتدا باید ملاحظات کلی را مد نظر قرار داد و بر اساس آن مفاد گفتمانی را نوشت.

این مرحله را که در آن ملاحظات کلی مد نظر قرار می گیرد، گزاره های گفتنی و نگفتنی تفکیک می شود، تقدم و تاخر گزاره ها لحاظ می شود و نظری کلی هم به وضعیت موجود صحنه می شود، راهبرد محتوایی نام نهاده ایم.

در واقع گام راهبرد محتوایی، چارچوب کلی و ملاحظاتی است که در تولید مفاد گفتمانی بر اساس عصاره معرفتی به کار می بریم.

این خواسته اگر چه می تواند ابهام هایی داشته باشد، اما روشن تر از آن است که این قدر اختلاف وجود داشته باشد. به نظر مشکل اصلی در ایجاد این اختلاف، استفاده از لفظ مشترک و اصطلاح مستقر در دانش های دیگر است.

 

تای تمرین!

بسم الله الرحمن الرحیم

تمرین طور یادداشت با کلمات مربوط به حلقه:

 

این تازه

بای بسم الله ه

آی آزمونک ه

الف استاده

بای بیاتانی ه

پای پیمانجو! ه

تای تعهدات ه

ثای ثروت ه

جیم جمالت ه / جوهری ه /

چای! چهره خروجی ه / چرخه پیشرفت ه

حای حلقه است / حسنزاده است /

خای خواجه است

دال دوستی ه

ذال ذوب شدن ه

رای رضانسب ه / راهبردی ه

زای زاییدن ه

[دیگه] ژای! شارژم ه!

سین سعیدی ه / سید ه / سبد اقدام ه

شین شرافت ه / شب بویی ه

صاد انصاری ه! / صابر ه /

ضاد ضرب دستش ه

طای طاقتش ه

ظای ظرافتش ه / ظالم بودنش ه

عین عبودیت ه / علیمردانی ه /

غین غیبتاش ه

فای فلاح ه! / فرهنگ ه / فتوت ه

قاف قبیله مون ه

کاف کلام ه /

گاف گفتمان سازی ه / گروهی ه /

لام کلام ه!!

میم مادر ه (اشاره به ایده «مادر» فرهنگی!) / مجازی ه / مردمسالاری ه / محمدیه است

نون نمایندگان استانی ه

واو واگویه است

های هم حلقه‌ای ه / همت ه /

یای یادداشت ه

 

اینم دیگه تای تمتشه!

حلقوی بیاندیش! (صمیمی نگاره ای پیرامون اندیشه حلقوی)

بسم الله الرحمن الرحیم

حلقه کلامی همیشه محفلی برای با هم اندیشیدن بوده است!

همین جمله چقدر بُرد دارد؟

در برهه های اخیر تر حلقه که کار کارگاهی تر شده و رسما با هم تولید میکنیم و پیش میرویم، حلقه رنگ و بویی تازه پیدا کرده است.

از جلسات خلاقانه محسن جان همت، تا از آب در آوردن رج به رج گام های گفتمان سازی…

 

همان طور که میدانید در این بخش کوچکی که اکنون در آن هستیم (راهبرد محتوایی) توفیقی متفاوت از گذشته نصیب بنده شده است و آن هم این است که در حد تهیه یک پیش نویس سهمی بیشتر از قبل در پیشبرد کار ایفا کرده ام؛ البته همین هم با ارزاق لا یحتسب الهی روزی ما شد که خیلی هم مایه ی امتنان است.

اما اکنون که متنی از حقیر محور قرار میگیرد و ورود های خوب و جدی دوستان فرهیخته ام حول آن را نگاه میکنم، دریافت شیرین و جدیدی از کارهای حلقه پیدا میکنم،

دوستانم هر کدام نکاتی میگویند و من که پیش نویس را نوشته ام طبعا نسبت به هر کدام موضع و موقعیتی دارم، موافق، مخالف، در حال آموختن، و … گاهی متوجه میشوم حرفمان یکی است اما نه من آنقدر خوب بیان کرده ام که او بفهمد و نه پیشتر به خوبی اکنون به سخن او فکر کرده بودم! و همه ی اینها برایم درس هستند و آورده دارند.

گاهی به این فکر میکنم که این که ما هر کدام قطعه ای از این پازل را می آوریم، چقدر کار پیشرفته ایست، انگار رفته رفته دارد سیمرغمان بال میزند! و بال زدن سیمرغ کجا و بال زدن گنجشکی مثل من!

گاهی هم به این فکر میکنم که آیا بعد از این میتوانیم به این راحتی ها دل به کاری بدهیم که اینطور حلقوی رسیدگی و پی ریزی نشده است؟ شاید سخت باشد! انگار بخواهیم یا نخواهیم ذائقه مان دارد تغییر میکند!

و فکر ها و عبرت های دیگر…

پیشتر در یادداشتی خطاب به طلاب مدرسه مشکات توضیح داده بودم که چه شد که ما سوار بر این ابر ماشین شدیم، و از وقتی سوارش شدیم چه بر سرمان آمد؛ اما یک چیز را شاید باید به آن اضافه کنم و آن هم همین که اگر خوب سوارش شوید بعد از آن بعید است به راحتی بتوانید سوار بر ماشین دیگری بشوید!

 

یادداشتم به اینجا رسیده اما من هنوز نتوانسته ام در یک جمله، خوب و صریح عنوان یادداشتم را مصرف کنم، لذا به یک گزاره توصیه ای که شاید برای همین امروزهای حلقه و حلقویون هم مفید باشد رو می آروم و آن هم اینکه: «حلقوی بیاندیش!» ای برادر!

راهبرد محتوایی2

اصل نیاز به مفاد گفتمانی از این جهت است که بتوانیم ارتباط سهل و مفیدی با مخاطب بگیریم و از دریچه فهم و درک او و متناسب با دغدغه های او اندیشه های مد نظر را به خورد او بدهیم.
اگر مخاطبان مختصات مختلفی دارند، طبیعتا باید مفاد گفتمانی های مختلفی ناظر به مخاطبین مختلف داشته باشیم. یک مفاد گفتمانی عام که مختصات کلی مردم ایران در آن مورد لحاظ قرار گرفته خوب است، لکن این رج اول است و باید به تناسب گروه مخاطبین مفاد گفتمانی بومی سازی شود. مفاد گفتمانی نباید صرفا به صورت کلی و برای عموم مخاطبین تدوین شود بلکه باید متناسب گروه های مختلف هدف و بر اساس دغدغه ها و دارایی ها و موقف کنونی آنها متغیر باشد. این تفاوت ها در مفاد گفتمانی در سطح اندیشه و صورت بندی اندیشه است نه در سطح عملیات و طرح اجرایی.

اگر این را بپذیریم طبیعتا برای تدوین مفاد گفتمانی های متفاوت باید راهبرد های محتوایی متفاوتی داشته باشیم و در تدوین راهبرد محتوایی مخاطب و اقتضائات آن نقش کلیدی دارند.
البته مانعی نیست که یک راهبرد کلان داشته باشیم و متناسب با آن مفاد گفتمانی کلان خود را بر اساس کلان مخاطب خود تولید کنیم. لکن بعد از این مرحله باید متناسب با گروه هدف که در اینجا نخبگان فرهنگی انتخاب شده اند نیز تولید مفاد گفتمانی صورت گیرد.
.

حفاظت شده: در نظر گرفتن مخاطب در راهبرد محتوایی

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

گزارشی از جستجو در باب راهبرد محتوایی ( 2 – آگاهی ببخش ! )

در یادداشت قبل به این مطلب اشاره شد که عمده محتوایی که در منابع غیر بومی حول پدیده راهبرد محتوایی سامان داده شده، ذیل موضوع بازاریابی قرار دارد. برخی از توصیه هایی که برای تعیین راهبرد ارائه محتوا در ان متون مطرح شده بود، به نظر برای ارائه محتواهای غیر تبلیغاتی نیز مفید می آمد. در یادداشت قبلی توصیه به عدم صراحت در دعوت و آراستن آن با پیام های متعدد غیر مستقیم بررسی شد.
توصیه دیگر این است :
انسان ذاتا از آگاهی استقبال میکند.
سکوهای مجازی این ویژگی را تشخیص داده اند و روی آن حساب ویژه باز کرده اند. عمده جذابیت شبکه های اجتماعی بخاطر ارائه اطلاعات و آگاهی است. البته فارغ از مفید یا بی فایده بودن این اطلاعات ! مطالبی مانند این که آیا میدانید اگر یک سنگ یک تنی را داخل آب بیاندازیم چه میشود ؟ آیا میدانید کانگورو موقع تولد چه شکلی است ؟ میخواهید از وضعیت فعلی قیمت دلار و سکه آگاه باشید ؟ و هزاران ازلاعات دیگری که با دانستن و نداستن آن، آب از آب تکان نمیخورد. آنها مصرف بیش از پیش انسان را میخواهند و از این تمایل به آگاهی برای افزایش مصرف داده های مجازی بهره میکشند.
ظاهرا عصر ما علاوه بر عصر سرقت شعارهای فطری، عصر به بردگی کشیدن صفات فطری هم هست !
در مقام ارائه یک اندیشه مانند اندیشه آزاداندیشی به ذهن ها نیز ، بهتر است بجای گزاره های دستوری و باید و نباید ، روی گزاره های خبری که اطلاعات و آگاهی مخاطب را بالا میبرد تمرکز کرد. مثلا در قالب یک آگاهی عینی، توضیح داده شود که فضای آموزشی اعم از حوزوی و دانشگاهی اگر چند ویژگی را داشته باشد به تولید علم منتهی میشود و حتی خود فرایند آموزش نیز در آن پویا و زنده خواهد بود. یکی از آن چند ویژگی و بلکه شاید مهمترین آنها، روحیه آزاداندیشی و حق طلبی است. اما به جای مطرح نمودن با جمله : آزاداندیش باشید تا تولید علم رقم بخورد، از جمله : برای پیشرفت در علم، به روحیه حق طلبی و عدم تعصب نیاز داریم، چه بسیار پویش های علمی سنگینی که بخاطر نداشتن این روحیه به بیراهه رفتند و چه بسیار پویش های علمی چالاکی که با حفظ این روحیه به مقصود دست یافته اند.
نکته مهم در ارائه فکت و آگاهی به مخاطب این است که هر مقدار این آگاهی به صحنه عینیت نزدیک تر و هویتی گزارش گونه داشته باشد مقبول تر است و گزاره های تحلیل معمولا به این راحتی اخذ نمیشوند.

میزو من میچینم!

بسم الله الرحمن الرحیم

در قبال نخبگان(!) غربزده یا غرب مالی شده و …

یا حتی فراتر از این، در قبال تمامی کسانی که به نحوی از روی نخبگی با آزاداندیشی مختار ما فاصله دارند،

یک راهکار این است که ما برویم و ببینیم اینها چرا با ما همراه نیستند و سعی کنیم دانه دانه موانع را با استدلال و …. بر طرف کنیم

اما یک راهکار دیگر این است که ما با استفاده از عمق هویتی ایشان، و بدون اینکه متعرض ساحات نظری بالفعل شان بشویم، به ایشان نفوذ کنیم و طرح بحثمان را پیش ببریم!

یعنی میز بازی را ما بچینیم!

طرف بچه شیعه است و اربعین بر خلاف تمام آموزه های دانشگاهی اش خرج میکند و مصرف میکند، و بعد برمیگردد سر کلاس درسش خلاف آنچه عمل کرده و به آن عشق ورزیده را تدریس میکند!

 

شبیه این کار را امام هم در انقلاب اسلامی کرد!

کاری کرد که همه ی آنها که مسلمان بودند و شیعه بودند و ایرانی بودند و یا حتی بعضا دستپرورده نظام طاغوت هم بودند، در نهضتش شرکت کردند!

ما هم در گفتمان سازی آزاد اندیشی میتوانیم نسبت به این اقشار از چنین راهی ورود کنیم!

این مساله بخشی از توضیحات پشتیبان راهبرد محتوایی است.

راهبرد محتوایی آزاداندیشی

طبق مباحثی که سابقا در حلقه اندیشه کلامی راجع به سیر تولید مفاد گفتمانی داشتیم و با توجه به جزوه «چیستی مفاد گفتمانی» که خروجی آن جلسات می باشد، راهبرد گفتمانی لایه میانی اندیشه و مفاد گفتمانی است.
تا قبل از این لایه، ما در مقام اندیشه هستیم. صرفا کار تئوریک میکنیم و سعی می کنیم خود اندیشه را بکاویم و بعد از تولید اندیشه، سعی می کنیم محتوای تیز و کلیدی آن را عصاره گیری کنیم و عصاره معرفتی اندیشه را تولید کنیم.
البته قبل از کار بر روی اندیشه، مطابق تحلیلی که از صحنه داشته ایم و نیازی که از عینیت جامعه استشمام کرده ایم، این اندیشه را برای کار انتخاب کرده ایم.

بعد از گردآوری عصاره معرفتی، نوبت به صورت بندی آن جهت ارائه به نخبگان فرهنگی و گفتمان سازی بین آنها می شود. یعنی به مفاد گفتمانی نیاز است. لکن برای تولید این صورت بندی و مشخص کردن مباحثی که باید مطرح شود و مباحثی که نباید مطرح شود و یا اولویت بندی محتواهایی که باید مطرح شود، نیازمند ملاک هستیم. اینجاست که محتاج راهبرد محتوایی میشویم.

راهبرد محتوایی در واقع میخواهد ملاکی به دست ما بدهد که بر اساس آن بتوانیم محتوای اندیشه را ویرایش بزنیم و به مفاد گفتمانی تبدیل کنیم.
اگر خاطرتان باشد در مباحث پیشین راهبرد محتوایی را به شابلونی تشبیه میکردیم که آن را روی عصاره معرفتی می گذاریم. این شابلون از میان اندیشه بخش هایی را برمیگزیند و در نتیجه مفاد گفتمانی به ما میدهد.

لذا آن چیزی که در مفاد گفتمانی مهم است این است که از حیث های مختلف ملاکاتی به ما بدهد که با آن بتوان عصاره معرفتی را ویرایش زد.
این لحاظات حداقل باید 4 حیثی را که در جزوه اشاره شده پژوهش دهد.

یعنی مثلا در راهبرد محتوایی باید این موارد باشد:
– گفتمان آزاداندیشی باید منتهی به خلق قیام در جامعه باشد. لذا نباید به سمت آکادمیک کردن آزاداندیشی برود و باید آن را به شدت مردمی و متنی کند.
– گفتمان آزاداندیش باید به نحوی تقریر شود راس هرم مفاهیم فرهنگی قرار گیرد و بتواند همه محتوا های دیگر را باز تقریر کند
– آزاداندیشی مشترک لفظی است و گفتمان رقیب نیز از این لفظ استفاده میکند. لذا باید به گونه ای مطرح شود که در پارادایم رقیب نیفتد
– -ذهن جامعه ما مرتب توسط رسانه ها و افکار تمدن رقیب تغذیه می شود و قدرت تفکر از آنها سلب شده است. با توجه به این نکته در جامعه ایران، شروع گفتمان آزاداندیشی باید از تفکر و اندیشه باشد. علاوه بر این، این امر کمک میکند که در دام تمدن رقیب در تعریف آزاداندیشی نیفتیم.
– ذهن مخاطب از قبل درگیر مفاهیمی است. مثلا بحث عدالت یا مردم سالاری یا ولایت فقیه از قبل در ذهن مخاطب ما درگیری ایجاد کرده است. آزاداندیشی باید نسبت روشنی با درگیری های ذهنی مخاطب داشته باشد.
-از طرفی نباید روی نقاط حساسیت زا برای مخاطب دست گذاشت و از آنجا بحث را پیش برد. این ممکن است دافعه ایجاد کند و بحث را کند پیش ببرد.

-……………

آزاداندیشی و تعلیم و تربیت

بسم الله الرحمن الرحیم
#حسین_علیمردانی
#فعالیت_کلاسی
#آزاداندیشی_و_تعلیم_و_تربیت
• آزاداندیشی و تعلیم و تربیت
○ عصاره معرفتی
§ آزاداندیشی یک هدف پرورشی است که می تواند مورد طراحی آموزشی قرار گیرد و الگوهای آموزشی موجود را متحول کند. پرداختن به آزاداندیشی در نظام تعلیم و تربیت، یک شخصیت فکور همراه با استقلال فکری و موقن به آموزه ها و دستاوردهای فکری خویش را پدید خواهد آورد و همچنین آسیب هایی همچون آزادی عقیده همراه خواهد داشت که باید جلوگیری شود.
○ جایگاه بحث
§ آزاداندیشی می تواند به عنوان یک هدف پرورشی در دستگاه تعلیم و تربیت مطرح شود.
○ سابقه
§ آزادی در کشف و یادگیری در مکاتب تعلیم و تربیتی مورد بررسی قرار گرفته و ثمرات چندی برای آن در تربیت دوران کودکی شمرده شده است.
§ مدارس مونته سوری از این قبیل هستند.
○ خلاء تئوریک
§ با رشد یافتن دستگاه تحلیل انسان و درک پیچیدگی های انتزاعی، نقش آزادی در تعلیم و تربیت محدود می شود و متعلمین بسته به استعداد ذاتی اسیر قالب ها و دانایی های پیشینیان می شوند.
§ البته باز هم تلاش هایی در جهت رشد و بسط سبک های تفکر مانند تفکر تفسیری، تفکر انتقادی و… صورت گرفته است، اما نتیجه این تلاش هم رقم زدن پلورالیسم معرفتی و دوری از حقیقت دانش بود.
§ آزادی در ساحت اندیشه هیچ گاه با ادبیات خالص مکتب اسلام تعریف نشده؛ طبعا آنچه از آزادی در الگوهای آموزشی محقق شده، منتهی به آزاداندیشی نخواهد شد.
○ ایده پردازی
§ محقق کردن آزاداندیشی در نفوس انسانی می تواند مراحل زیر را داشته باشد.
□ تبیین حقیقت و واقعیت؛ بیان اینکه واقعیتی هست و قابل دسترسی است.
□ بها دادن به سؤالات دانش آموزان و پیگیری آن.
□ جلوگیری از ناامیدی در رابطه با رسیدن به پاسخ.
□ تشویق ایده ها و نظریه پردازی ها.
□ … ب
○ تهدیدها
§ مطرح کردن آزاداندیشی به عنوان هدف آموزشی و پرورشی دارای آسیب های زیر خواهد بود
□ پرداختن به سؤالات متنوع و مافوق درک و بی حوصله گی در مقام تحقیق.
□ عدم توان تشخیص پاسخ درست و گمراهی اعتقادی.
□ تعصب
□ ب….
.

اندیشه و آزادی دو مختصه مهم برای مختصات راهبردی طرح بحث آزاداندیشی

بسم الله الرحمن الرحیم

  • مفهوم آزاداندیشی از دو مفهوم اندیشه و آزادی نشأت گرفته است و با هر مبنایی که در نظر گرفته شود، آزاداندیشی از آن دو مفهوم متاثر می باشد فلذا در مختصات راهبردی طرح بحث آزاداندیشی باید جایی برای اندیشه و آزادی در نظر گرفته شود.
  • این توجه هم باید از زاویه ثبوتی و هم از زاویه اثباتی باشد یعنی یکبار باید دید که خود مقوله اندیشه و آزادی در تحقق آزادندیشی چه جایگاهی دارند و نسبت هر کدام از آن ها با آزاداندیشی به چه صورت است.
  • اما از جهت اثباتی یعنی آن که جامعه ایران نسبت اش با مقوله اندیشه چیست ؟ اندیشه در جامعه ایران چه جایگاهی دارد ؟ آیا جامعه ایران چه جامعه نخبگانی و چه جامعه عمومی برای اندیشه ارزش قائل هستند ؟ برای مثال آیا جامعه نخبگانی حوزوی به دلیل ارتباط با دانش از اندیشه فاصله ندارد ؟ یا جامعه عمومی به دلیل درگیری زیاد با عواطف و احساسات و دنیای مدرن از اندیشه فاصله نگرفته است ؟
  • یا آزادی در جامعه ایران تا چه اندازه خواست عمومی می باشد ؟ آیا توان تحقق آزادی از جهت های حاکمیتی و امنیتی وجود دارد ؟ و سوال های دیگری که به دو مسئله آزادی و اندیشه توجه می کند و آن ها را از جهت ثبوت و اثبات برای تحقق آزاداندیشی مورد واکاوی قرار می دهد.

مختصات راهبردی آزاداندیشی 4

مختصات راهبردی آزاد اندیشی 4

راهبرد محتوایی چیست ؟

اول باید بدانیم که ما یک خاستگاه راهبردی در مورد آزاداندیشی داریم و یک راهبرد محتوایی.

خاستکاه راهبردی تشخیص نقطه نیازی است که ما را به مساله می‌رساند. مثلا اگر نیاز صحنه را ایجاد یک ایده اصلاحی بدانیم و نبود این ایده را باعث انزوا وانفعال جبهه بدانیم آنگاه در پاسخ به این پرسش بحث آزاد اندیشی را به عنوان یک ضرورت در داخل ایده مادر فرهنگی مطرح می‌کنیم . یا پاسخی از این دست که چون ما در ایران به دلیل تعارض تمدنی اساسا گوش شنوایی در بحث اسلام ناب نبودیم آزاداندیشی یک ضرورت در میدان است که شما بباید بدان بپردازی تا محیط مخاطب اسلام ناب قرار بگیرد را باید درهمین طبقه از بحث قرار داد.

اما راهبرد محتوایی به دنیال آن است که به ما بگوید چه راهبردهای کلانی را باید برای صورت بندی محتوا برای مخاطب شایسته لحاظ کنیم وچه گام های راهبردی باید برداریم تا مخطب به مساله مورد نظر برسد. در اینجا دو مطلب واضح است. اولا برای ما روشن است که چرا ما به بحث آزاد اندیشی پرداخته ایم و با توجه به این نکته اساسا دارایی محتوایی معلومی داریم . ثانیا میدانیم ما طیفی از مخاطبین داریم و باز میدانیم که چه مخاطبی را باید اول فعال کنیم. مثلا میدانیم ما نخبه فکری داریم و نخبه فرهنگی داریم و یک بدنه مردمی. و باز می‌دانیم مخاطب فرهنگی را اول باید فعال کرد. حال سوال این است که ما این محتوای را با چه ملاحظات راهبردی به این مخاطب شایسته برسانیم؟

در اینجا دو نکته مهم را باید تذکر داد

1 . ما یک طیف راهبردهای کلان محتوایی داریم مقلا اگر ما نتوانیم ویژیگی های مخاطب شایسته را به تفکیک دربیاوریم در مورد صورت بندی محتوا نسبت به او دچار چالش می‌شویم. باید بگوییم نخبه فرهنگی دارای فلان ویژیگی هاست و ما هرکجا آن را اصطیاد کردیم با یکسری ملاحضاتی بحث آزاد اندیشی را با او در میان میگذاریم

2 . اگر فرض را بر این بگیریم که ازمرحله اول عبور کرده ایم میتوان چند ملاحظه راهبردی و گام راهبردی را برداشت برای اینکه مخاطب بتواند دریک محیط مناسب فکری به مساله آزاداندیشی برسد. ( من مخاطب شایسته را نخبه فرهنگی ویا رهبر فرهنگی گرفته ام)

  1. از ابتدا با اونباید به صورت عریان از آزاد اندیشی صحبت نکنیم. چون این این مساله انصراف خاصی درایران امروز دارد ودائما رهزنی هایی خواهد داشت.
  2. ما از نیاز امروز صحنه شروع کنیم. به عقیده حقیرخلا ایده اصلاحی در میدان و به تبع آن تشویش دائمی صحنه ، نیاز به یک طرح متفاوت را درمیدان پیش از پیش جدی کرده است
  3. درپی شماره دو و طرح این بحث برای مخاطب باید برای او بتوانیم نوعی از تفکر را از بقیه تفکرها تمیز دهیم. توضیح مطلب آنکه باید روشن کنیم ما درایران امروز اتفافا تفکر ومبانی تفکربسیار داریم و اساسا کشور حاصلخیزی از این جهت بودیم وهستیم. آنچه که ما به آن امروز احتیاج داریم تفکری است که ازآن حل مساله دربیاید. و باید دانست که که شکل گیری مساله درطبقه ای ازفکر واندیشدن راهبردی محقق خواهد شد.
  4. از مخاطب بخواهیم که ایده های راهبردی موجود در صحنه را لیست و اگر پیشنهادی دارد بگوید.
  5. در پی این چندمورد باید از ایده اصلاحی موجود( چرخه پیشرفت فرهنگی به عنوان ساختار و نظم و ایده مادرفرهنگی به عنوان محتوا) بحث کنیم و سپس نشان دهیم که این ایده میتواند از پی حل مسائل برآید. آزاد اندیشی در اینجا به عنوان یک امر ضروری باید در ارتباط با دیگر عناصر بنشیند.
  1. ما باید بتوانیم برای تک تک این مراحل یک صورت بندی محتوایی داشته باشیم.

4 . صورت بندی ها باید برای هر طیف از مخاطب ها متفاوت و منعطف عمل کند. مثلا اگر طیف بدنه جبهه را لحاظ می‌کنیم صورت بندی محتوایی آن در مرحله اول که میخواهد نیاز صحنه را معرفی کند باید کاملا متفاوت ازجایی باشد که میخواهیم برای طیف رهبر فرهنگی مطرح کنیم. لذا باید سناریورهای متفاوتی طراحی کرد.

 

گزارشی از جستجو در باب راهبرد محتوایی ( ۱- محتوایت را داد نزن ! )

راهبرد محتوایی، گزارش یک جستجو

بعد از مدت ها کار فکری و محتوایی روی محتوایی خاص اکنون زمان آن رسیده که وارد مرحله گفتمان سازی آن مفهوم شویم.
ما ابتدا این توده اندیشه را در قالب یک عصاره ریختیم که شامل ده ها جمله سنگین و پرمحتوا میشد. جملاتی که امکان این را داشتند که باز شده و تبدیل به ده ها مقاله بشوند.

اکنون باید یک راهبرد و یک استراتژی میچیدیم برای اینکه این محتوا را چگونه در ذهن احاد جامعه بارگذرای کنیم ؟
واژه استراتژی که ما معادل فراسی آن یعنی راهبرد را استعمال میکنیم، در ابتدا فقط در جنگ ها به کار میرفت و به معنای چینش نیروها بود. اینکه گروهان پیاده را کجا مستقر کنیم و سواره ها را کجا، کدام گروهان اول وارد عمل شود و اگر شکست خورد نقشه بعدی چه چیزی باشد و مسائلی از این دست را استراتژی مینامیدند. شبیه کاری که مربی های فوتبال هم میکنند.

طبیعتا علاوه بر تفکر، نظرسنجی، مصاحبه، الهام غیبی و راه های دیگری که باری اتخاذ راهبرد محتوایی درست وجود دارد، راهی هست به نام رجوع به عقلانیت موجود که نه ادعای اصابت کامل آن رواست و نه ادعای کفایت آن !
اما در کنار سایر روش ها، میتوان روی این روش هم برای رسیدن به راهبرد محتوایی جسابی باز کرد.

بعد از جستجویی نسبتا ابتدایی در اینترنت به مطالبی در باب تنظیم راهبرد محتوایی دست پیدا کردم که با شما به اشتراک میگذارم.
1- راهبرد محتوایی برای بازاریابی موفق !

در جهان مدرنی که امروز تجربه میکنیم، پویش ها معمولا سمت و سوی مادی دارند. هرچند نتایج آنها در مجال های غیر مادی که با آرمان های الهی شکل گرفته اند هم امکان اثرگذاری داشته باشد.
انچه تمدن مادی با همه وجود به دنبال آن میدود، منفعت مادی است. گویا تنها چیزی که جایش خالیست و باید بدنبالش دوید همین است و تمام !
روانشناسی تلاش خود را میکند که کار زیاد و خسته کننده را نرم و قابل قبول جلوه دهد و اقتصاد راه های انحصار در سرمایه را پیش پای محققان میگذارد.
جهان مدرن در باب راهبرد محتوایی هم کاغذهای زیادی تولید کرده است. البته باید توجه داشت که عمده این مطالبی که منتشر شده در فضای توسعه کسب و کار و تبلیغات محصولات تجاری تولید شده اند.

چند تا از توصیه هایی که اینجا مطرح شده است و برای حاجت ما هم قابلیت الهام گرفتن دارد به شرح زیر است :
1- داد زدن جمله بیا بخر! مشتری را فراری میدهد !
ارائه محتوا نباید خیلی صریح باشد. در توضیحش باید بگویم که اگر همینظوری مستقیم و بدون واسطه به پدیده ای مفید، پربرکت و ضروری برای حیات بشری یعنی خورشید نکاه کنیم اصلا تجربه زیبایی نخواهیم داشت، لذت نخواهیم برد و دوست نداریم این تجربه را تکرار کنیم.
اما اگر این نور از شیشه های رنگی میان پنجره های سنتی معماری ایرانی عبور کند نتیجه کاملا برعکس خواهد بود.
تولیدات هنری جبهه انقلاب عمدتا فاقد این نگاه هستند. معمولا در فیلم یا انیمیشنی که تولید میشود مدام داد میزنیم که ما انقلابی هستیم، ما مسلمانیم، ما با امریکا دشمنیم، ما غیرت و حیا داریم و و و …
تاثیر این گونه ارائه محتوا در ذهن مخاطب به همان اندازه عمیق و جدی است که گفتن جمله : بیا این را بخر ! توسط فروشنده در ذهن خریدار !

برای همین به نظر میرسد درست نیست که ما مدام کلمه آزاداندیشی را مطرح کنیم و با استدلال های مختلف اثبات کنیم که آزاداندیشی خوب است و تو باید آزاداندیش باشی !

اما جایگزین چیست ؟

اگر بخواهم جایگزین را در یک کلمه معرفی کنم باید بگویم : هنر !

به عنوان مثال هنر اصیل شعر فارسی پر است از همین زیباسازی های مفاهیمی که ممکن بود خیلی صریح و بی پرده و خشک ارائه شوند.

حافظ جمله ساده ی”دلم برایت تنگ شده” را به شکل زیر بیان میکند :

عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
باز گردد یا برآید چیست فرمان شما ؟

البته مقصود این نوشته در این مرحله ابدا آن نیست که وارد روش های گفتار یا نوشتار شود ، بلکه سعی دارد از این منش در ارائه محتوا الهام بگیرد برای سبک اتخاذ راهبرد برای گفتمان سازی یک مفهوم در جامعه .

ضمنا گفتمانسازی زمانی محقق میشود که با اصنافی از این ابزار ها مفهوم مطلوب را منتقل کنیم و به یک روش بسنده نکنیم.

مثلا میتوان مفهوم مطلوب آزاداندیشی را در تصویر یک آرمانشهر رویایی یا دگم اندیشی را در تصویری از یک پادآرمانشهر منزجر کننده ارائه داد.

رمان 1984 بدون اینکه بگوید : حکومت دیکتاتوری و کمونیستی بد است ، یا ارائه تصویری تاریک و اغراق آمیز این ذهنیت را منتقل میکند و خواننده را به بدیل آن یعنی لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی دعوت میکند.

فلسطین میراث یهودیان واقعی

«او گفت : خداوند از كوه سينا آمد ، از كوه سعير (فلسطین) طلوع كرد و از كوه فاران (مکه) درخشيد و با ده هزار از مقدسين و مؤمنين آمد.»

????یهودی و مومن واقعی به موسی (ع) آن کسی است که به وعده خدا در تورات از عمق جان باور داشت و طبق آن وعده، به عیسی ع ایمان آورد و مسیحی شد.
????یهودی و مومن واقعی به موسی (ع) آن کسی که به وعده خدا در تورات از عمق جان باور داشت و طبق آن وعده، به محمد ص ایمان آورد و مسلمان شد.

یهودی واقعی کسی نیست که در نبود موسی ع گاو پرست شد،
یهودی واقعی کسی نیست که میخواست عیسی ع را به صلیب بکشد
یهودی واقعی کسی نیست که می خواست محمد ص را شهید کند

یهودی واقعی، مسلمان شد و امروز وارثان حقیقی بنی اسرائیل، مسلمانانند.
مسلمانان فلسطین همان یهودیان مخلصی هستند که به کلام خداوند متعال باور داشتند و به فرستاده ی او ایمان آوردند و مسلمان شدند
و اکنون
سرزمین فلسطین میراث حقیقی یهودیان واقعی است
نه میراث آدم کشانی که نه به نبوت موسی ع ایمان آوردند، نه عیسی ع و نه محمد ص