معنای_راهبردی_هویت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_42
#جلسه_214
#معنای_راهبردی_هویت

از آنجا که به نظر می آید بحث هویت هنوز تعریفی راهبردی از آن ارائه نشده مدتی را بر فهم راهبردی از این کلیدواژه قرار دادم که سعی میشود که بخشی از این مطالعات را ذیل یک الی دو یادداشت خدمت دوستان ارائه کنم.

آنچه که در تعریف هویت مطرح می شود طبق نظر مشهور آن بخش از پاسخ هایی است که در تعریف ایجابی اشیاء به کار می بریم مثلا در پاسخ به سوال تو کیستی؟ تو اهل کجا هستی؟ تو اهل چه مذهبی هستی؟
پاسخ های ایجابی به این سوالات در دل خودشان یک بخش تنزیهی دارد یعنی وقتی می گوییم «من ایرانی هستم، یا من مسلمان هستم» عملا نفی می کنیم غیرایرانی بودن را یا نفی می کنیم غیرمسلمان بودن را.

ریچارد رورتی از فیلسوفان معاصر آمریکایی، قائل است که: کوتاه ترین پاسخی که را هرکسی در پاسخ به پرسش از کیستی خودش می دهد هویت اوست. که البته نفی غیر نیز در این تعریف نهان است.
میتوان این تعریف را بسط داد که هر قوم و اجتماعی نیز دارای یک هویتی است به طور مثال قوم عرب هویتی دارد که قوم کرد و فارس ندارد این هویت یک هویت اجتماعی برای اقوام کرد است.

در مرتبه ای بالاتر می توان گفت اندیشه ها نیز با قطع نظر از افراد یک هویتی دارند به طور مثال اندیشه اسلامی هویتی دارد و اندیشه غربی نیز هویتی دارد و هرکدام از این اندیشه ها اگر هویتی دارند یک غیریتی نیز دارند

این مسئله که هر هویتی باید در کنار غیریت خود معنا شود تعبیر بسیار دقیقی در هویت شناسی ها است. اگر بناست هویتی در فضای امروز تعریف گردد باید جنس و فصل اخیر این هویت با دقت انتخاب گردد تا بتواند به طور جامع و مانع از غیر خود تفکیک شود. اگر اندیشه اسلامی بر روی زمین و به طور عینی اندیشه مقابل خود را اندیشه مسیحیت نوظهور تعریف کند، از حیث تقابل می توان پذیرفت که این هویت در تقابل با مسیحیت نوظهور است ما نمی توان پذیرفت که غیریتی که بتواند هویت اندیشه اسلامی را جامع و مانع تعریف کند، مسیحیت نوظهور باشد لذاست که در تعریف هویت اندیشه اسلامی باید با یک دقتی جنس و فصل اخیر را انتخاب کرد تا این تعریف از هویت جامع و مانع شود.

از این رهرو است که اتفاقا تعریف هویت شیعی در طی مراتب مختلف تاریخی معناهای راهبردی متفاوتی به خود می گیرد که البته جوهره همه یکی است اما متناسب اینکه در هر دوره تاریخی کدام غیریت، برای این هویت جامع و مانع است معنای راهبردی دیگری به خود خواهد گرفت.
اگر به تاریخ برگردیم متوجه می شویم که در یک دوره کفر به معنای انکار الله به صورت علنی و پررنگ در تقابل با اندیشه اسلامی است و بعد از دوره ای مسیحیت و یهود در تقابل قرار می گیرد و در دوره ای دیگر اهل سنت و بعد وهابیت در این غیریت قرار می گیرد. اما امروزه آن اندیشه ای که در غیریت جامع و مانع در برابر هویت شیعی قرار گرفته اندیشه غربی است.

اگر این غیریت را بپذیریم خیلی اهمیت پیدا می کند که اقتدارات هویت شیعی را با یک نظام اولویت به عرصه نبرد بکشانیم زیرا که اگر انتخاب اقتدرات و شاخصه ها به درستی صورت نگیرد عملا در پذیریش این غیریت دچار خطای ادراکی شده ایم و نتوانستیم با نگاه ایجابی و سلبی متعادلی به این مفهوم بنگریم.
ان شاء الله سعی می شود که در یادداشت بعد درباره این اقتدرات با همین نگاه بیشتر بحث گردد.

چقدر از ادبیات دانش مدیریت و برنامه ریزی اطلاع داریم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_3ُ6
#جلسه_214
#امتداد_گفتمان_توحید
#برنامه‌ریزی_راهبردی
#راهبرد

❓چقدر از ادبیات دانش مدیریت و برنامه ریزی اطلاع داریم؟ اصلا آیا مباحثی که در دانش امروز و به اسم مدیریت تولید شده است، برای ما قابل استفاده است؟ شناخت ادبیات و اصطلاحات چقدر ما را در برنامه ریزی کمک می کند؟ آیا شناخت آنها ما را از فضای اسلامی خودمان دور نمی کند؟
🔸در تمام سطوح برنامه ریزی جمهوری اسلامی و حتی در جلسه خودمان از اصطلاحات این دانش استفاده می کنم. مثلا اهداف بلندمدت، اهداف میانی، راهبرد، چشم انداز، سرمایه انسانی، آرمان و… . پس بهتر است یک نگاه اولیه ای به این اصطلاحات داشته باشیم.
❇️البته حضرت استاد در یکی از جلسات فرمودند که ما برای اصطلاح راهبرد هم باید جایگزین ارائه بدهیم.

➖مدیریت استراتژیک (راهبردی)
🔸معمولا به کسی مدیر می گوییم که بتواند برای هر مشکلی راه حلی ارائه کند و هر کاستی ای را جبران کند و هر ضعفی را تدبیر کند. مدیر خوب کسی است که برای هر وضعیتی، آماده باشد و ایده داشته باشد.
🔸اما در نگاه راهبردی، همه مشکلات احصا می شود، اولویت بندی می شود، با ارائه یک یا چند راهبرد، سعی می کنند همه مشکلات و ضعف ها را حل کنند و به هدفی که از پیش تعیین شده است، دست بیابند.
🔸البته برنامه ریزی راهبردی خیلی زمان بر است و این طور نیست که فقط ادعا کنیم مثلا با راهبرد الف، همه مشکلات حل می شود. بلکه باید به صورت دقیق و واضح نشان داده شود و رابطه راهبرد با تک تک مسائل و ضعف ها و رساندن آنها به نقطه مطلوب مشخص گردد.
🔹برای کشف راهبرد، و همچنین کشف وضعیت موجود، مدل ها و الگوهای متعددی در دانش مدیریت ارائه شده است که مطالعه آنها هم خالی از فایده نیست. (شاید در یادداشت دیگری به آنها پرداختم.)
🔹همچنین اصطلاحات دیگری در برنامه ریزی راهبردی دخیل هستند که آشنایی با آنها، به برنامه ریزی کمک می کند. (شاید در یادداشت دیگری به این هم پرداختم)

🔸🔸🔸مثلا فرض کنید، یک جای خیلی خیلی دور، یک حلقه ای وجود داشته باشد، و ما بررسی کرده ایم و چند مشکل برای آن احصا کرده ایم. مثلا حضور کم رنگ است. یادداشت هایشان را نمی دهند. مطالعه هم هنوز جدی نشده است. یک مدیر تاکتیکی، به تک تک این موارد می پردازد و برای حضور، راه حل پیدا می کند. برای یادداشت جداگانه گام تعریف می کند. و برای مطالعه هم لابد یک چیزی در همین حد پیشنهاد می دهد.
اما یک نگاه راهبردی مثلا از استاد خواهش می کند که بحث را چالشی تر مطرح کنند و پر هیجان تر و حتی یک مقدار هم ناموسی اش کنند. طبیعتا اعضا درگیر می شوند. حضور پررنگ می شود. بحث داغ می شود، افراد به جوشش در می آیند و یادداشت می نویسند. احتمالا برای بررسی بیشتر منابعی را هم مطالعه می کنند.
در یک جمله، برنامه ریزی راهبردی، شبیه همان «یک تیر و چند نشان» خودمان است.

پ.ن: البته رفقا توجه دارند که مثال بالا صرفا یک مثال از سرزمینی دور افتاده بود و ربطی حال فعلی ما ندارد.

پیشرفت ایرانی – اسلامی یعنی ساخت ایران

#یادداشت

#حامد_خواجه
#یادداشت_38
#جلسه_213

⭕️سوال❓

پیشرفت ایرانی – اسلامی یعنی ساخت ایران. وقتی سخن از ساخت ایران است، اسلامیت در کجای این داستان قرار می‌گیرد؟ اگر ساخت ایران مدنظر است که همان پیشرفت ایرانی نامیده می‌شد و قرین شدن آن با اسلام معنایی ندارد. در ادامه بحث پیشرفت حسینی و وهویت حسینی و گفتمان حسینی مطرح شد. در این میان حلقه رابط میان پیشرفت ایرانی اسلامی و پیشرفت حسینی بیان نشد؛ این دو چه نسبتی دارند که ما از پیشرفت ایرانی اسلامی به پیشرفت حسینی رسیدیم؟

اراده‌ی_ملّی_يا_امّی

#اميد_فشندی
#جلسه_213
#يادداشت_88

#اراده‌ی_ملّی_يا_امّی؟ (3)

اگر آفرينش #اراده‌ی_ملی در گرو اثاره‌ی هويت شيعی و حوزوی است، اثاره‌ی #هویت_امّی چه؟

تقرير عرفی (عالم و عامّی) ما شيعيان از اسلام شديدا با هويت شيعی – خصوصا تقرير مناسكی – گره خورده است و چنين هويتی، از زايش يك اراده‌ی امّی سترون است.

در #يادداشت_87 به تفاوت بارز دو رهبر سابق و فعلی جمهوری اسلامی در پرداختن به اراده‌ی امّی و ملّی پرداختم؛ حضرت امام از چنان اقتدارات توحيدی برخوردا بود كه هرگز تن به شهادت شريعت در محضر ولايت و مناسك ولايی شيعه نمی‌داد و حتی از رفتن به مسجد جمكران هم خودداری می‌كرد، از دوران صدر اسلام و حكومت خلفای راشدين با غرور ياد می‌كرد و تن به مرزبندي‌های مذهبی نمی‌داد.

اما حضرت آقا، گرچه تقريرهای توحيدی و ويرايشگرانه‌ی ايشان از ولايت در «طرح كلی انديشه اسلامی در قرآن»، حاكی از گرايش ايشان به گستره‌ی دين‌پيرايان مذهبی است؛ اما طبيعتا از مقام و مكانت لازم برای پيگيری پرونده‌ی اصلاحی خود – خصوصا در دوران رهبری – برخوردا نبود و لذا عرصه‌ی دين و تبليغ يك‌پارچه دست‌مايه‌ی مبلغان و مدّاحان شد، البته كه حذف روشنفكران دينی همچون بهشتی و مطهری و مفتح و باهنر و حتي منتظری از حيات دينی جامعه‌ی ايران را نبايد كم‌تأثير دانست.

درنتيجه، هويتی جمهوری اسلامی به‌مرور از امّی به ملّی و شيعی گرايش پيدا كرد و هم‌اكنون، از منبر بيت رهبری گرفته تا بيت حضرت آيةالله وحيد خراسانی، در كوره‌ی هويت شيعی دميده می‌شود.

اهل سنت ايران در بيشتر مناطق سنّی‌نشين اجازه‌ی ساخت يك مسجد را هم ندارند، چگونه دنيای اسلام و جهان مستضعفين را به خود اميدوار كنيم كه در پی تشكيل يك هويت فراگير در مقابل نظام سلطه هستيم؟

هندسه_ریاضی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_41
#جلسه_213
#عوامل_ضعف_اراده
#خیال
#هندسه_ریاضی

♻️در دو یادداشت قبل #ترس و #جهل را اشاره کردیم و اثرات مخرب این دو عنصر در شکل گیری ارده ملی را توضیح دادیم.

⚠️عامل سوم #وهم است وهم وخیال یکی دیگر از محل های است که دشمن از آن استفاده می کند و با پرورش آن باعث می شود دست به انتخاب ها و تحلیل های اشتباه شویم
حضرت امام در چهل حدیث درباره خیال اینگونه تعبیر می کنند که :خیال منشای برای نفوذ جنود شیطان است که موجب بسی از بدبختی ها می شود.
یک ملت اگر نتواند این راه نفوذ را از حمله جنود شیطان بزرگ وکوچک محافظت کند به جامعه ضربه سنگینی وارد می کند دشمن از همین نقطه ضعف استفاده می کند و با محصولات ضد فرهنگیی خود سعی بر پرورش این قوه می کند تا در نقاط حساس و زمان های سرنوشت ساز بر موج آن سوار شود و این ملت را از هدف اصلی خود دور کند

✅ راه درمان چیست؟
قوه خیال را باید تربیت کرد
جای که عقل صحنه را در دست نگیرد خیال میدان داری می کند
یکی از راه های مستحکم کردن عقل تحصیل ریاضی و هندسه است
البته این نکته باید در سیستم آموزشی کشور دیده شود باید تا یک حد خوبی تمام دانش آموزان ما در این روند آموزشی 12ساله به میزان مناسب از درس ریاضی و هتدسه بهره ببرند .

حقیقت گفتمان پیشرفت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_21
#جلسه_213

🔴 حقیقت گفتمان پیشرفت

دراین جلسه استاد اشاره کردند که مراد از گفتمان پیشرفت این نیست که دائما حرف از کلمه ی پیشرفت بزنیم. یعنی باید در مصادیق آن ورود بکنیم. یعنی گفتمان پیشرفت به حمل شایع مدنظر است نه به حمل اولی
به ذهنم رسید تا این تذکر را بدهم که مبادا حرف زدن از گفتمان پیشرفت و نیاوردن صورت تفصیلی آنچه که حقیقتا از آن مدنظر داریم، حجابی برای فهم های ما شود و ما نتوانیم آنچه را که با ادبیات گفتمان سازی دنبال می کنیم محقق سازیم.
چرا که پرداختن بیش از اندازه به اسم یک چیز جدای از رسمش، نتیجه ای جز دور شدن ما و شکل گیری جهل های مرکب نسبت به آن نخواهد داشت.
برای نزدیک شدن به تصویر واقعی گفتمان پیشرفت چند سوال مطرح می کنیم:
مراد ما از گفتمان پیشرفت چیست؟
اینکه هر کسی در حوزه ی کاری خود قدمی رو به جلو بردارد؟
اینکه مردم پای کار حل مسأله های راهبردی و اولویت دار انقلاب اسلامی بیایند؟
پیشرفت در چه حوزه هایی مدنظر است؟ آیا ما از گفتمان پیشرفت، همه ی عرصه های مورد نیاز جامعه را مدنظر داریم؟
اگر اینگونه است، آیا تکثر حوزه های مختلف پیشرفت، مانع تمرکز لازم در گفتمان سازی نیست؟
آیا پیشرفت در حوزه ی خاصی وجود دارد که به مثابه نقطه ی کانونی سایر پیشرفت های جامعه قرار بگیرد؟
ما از گفتمان پیشرفت چه لایه هایی از جامعه را مدنظر داریم؟
محتوای سخن ما در گفتمان سازی برای پیشرفت چه خواهد بود؟

درخواست حقیر از جلساتمان این است که کمی جلوتر برویم، و تصویرمان را از گفتمان پیشرفت را شفاف تر کنیم.
.

آیا ما صلاحیت برنامه ریزی برای ایران را داریم؟!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_3ُ5
#جلسه_213
#امتداد_گفتمان_توحید
#ایده_مادر
#اقدام_راهبردی

⁉️ آیا ما صلاحیت برنامه ریزی برای ایران را داریم؟!

🔸آن چه واضح است این است که این جلسه و یادداشت هایش فعلا جنبه تمرینی دارد.
❓اما اگر بخواهیم در موقف طراحی ایران فردا قرار بگیریم، چه مقدماتی احتیاج داریم و در چه ابعادی باید زمینه رشدمان را فراهم کنیم؟
شاید همین تمرین ها هم بخشی از این کار باشد. اما قطعا تمرین صرف کفایت نمی کند که بی مایه فطیر است.

❇️برای روشن شدن ابعاد بحث این مثال خوب است:
فرض کنید امروز بیایند به شما بگویند می خواهیم یک ساختمان بسازیم و مدیریت پروژه اش از صفر تا صد بر عهده شما.
چه پارامترهایی را باید لحاظ کنیم؟
– شناخت کاربری ساختمان
– نقشه
○ تعداد طبقات
○ استفاده متناسب از زمین
○ اندازه اتاق ها
○ متراژحیاط
○ نحوه ارتباط اتاق ها و دسترسی درون ساختمان
§ جایگاه محوری یا حاشیه ای آشپزخانه و آثار آن
§ جایگاه اتاق مهمان
§ طراحی خانه به صورت متمرکز یا پراکنده (مثلا حیاط وسط و همه اتاق ها به دورش یا تقسیم تمرکز در قسمت های متفاوت)
– مصالح
○ استقامت
○ سرمایش و گرمایش
○ هزینه
○ دیگر چه؟
– زیبایی
– اجرای پروژه
○ تقدم و تاخر خرده عملیات ها
○ شناخت و اطلاعات نسبت به عاملان(کارگر و معمار و…)
○ صرفه جویی در زمان
○ صرفه جویی در هزینه ها
○ دیگر چه؟
یک سوال مهم این است که چقدر از علوم جدید (عمران و معماری و متالورژی و…) می توان استفاده کرد؟ چقدر از معماری سنتی باید استفاده کرد؟

🔸دیگر چه پارامترهایی را می توان لحاظ کرد؟ برای ساخت یک ساختمان ایده آل، (یا یک آرمانشهر) بسیار بسیار مواردی که اصلا به ذهن من هم نیامده است.

➖مثلا سرمایش و گرمایش مرکزی باشد یا نه؟ اصلا چه باشد؟
➖مثلا این که در نقشه و مصالح و… چه نکاتی رعایت شود تا ساکنین این ساختمان از سلامت بالاتری برخوردار باشند؟
➖یا این که در این خانه آرامش بیشتری داشته باشند و شادتر باشند؟ رنگ ها چقدر موثرند؟ نورگیری چقدر موثر است؟ رطوبت موجود چطور؟ دما، مصالح و…
➖ایا می توان خانه ای ساخت که افراد آن باهوش تر باشند؟ مهربان تر باشند؟ صمیمی تر باشند؟
➖آیا می توان معنویت را به طور زمینه ای در این خانه لحاظ کرد؟ مثلا اختصاص اتاقی به معنویت برای نیایش و نماز و.. خوب است یا بد؟ یا اصلا مواردی را لحاظ کنیم که حضور ملائکه در این خانه فراهم تر باشد و حضور شیاطین ناممکن تر.

❌از این جنس سوالات بسیار زیاد است که بسیاری از آنها حتی برای ما مطرح هم نیست.

می خواهم بگویم در برنامه ریزی برای یک جامعه این مسئله به مراتب پیچیده تر است. پاسخ به سوالاتی که بسیار سخت تر از ساخت یک خانه است، احتیاج به کار بسیار زیاد و جدی دارد.
➖ما الان شناخت درستی از وضع موجود انسان و جامعه، وضع مطلوب آنها و نحوه رسیدن از وضع موجود به مطلوب نداریم.
➖انسان چیست؟ جامعه چیست؟ وضع مطلوب اینها چیست؟ نحوه مطالعه وضع موجود مردم ایران چیست؟ چه شاخصه هایی دخیل است؟
➖وضع مطلوب و آرمانشهر ما چیست؟ تراث ما در این زمینه چقدر پیش رفته است؟
➖چطور از وضع موجود باید به سمت وضع مطلوب حرکت کرد؟ برنامه ریزی چیست؟ برنامه ریزی راهبردی چیست؟ تولیدات غرب چقدر در این زمینه قابل استفاده است؟

اگر چه پاسخ دادن به سوالات موجود درباره برنامه ریزی مطلوب برای یک جامعه بسیار سخت است، اما از آن سخت تر، شناخت مطلوبیت هایی است، که برای ما ناشناخته است.

آغاز انقلاب و نظام اسلامی از نقطه‌ی صفر

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#امتداد_امروزین_توحید
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_27
#جلسه_213

#پیشرفت_حسینی
#گفتمان_هویت

🔰آغاز انقلاب و نظام اسلامی از نقطه‌ی صفر⁉️

📜به این فراز از بیانیه گام دوم لطفا توجه کنید:👇

انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه‌ی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همه‌چیز علیه ما بود…
… ثانیاً: هیچ تجربه‌ی پیشینی و راه طی‌شده‌ای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیام‌های مارکسیستی و امثال آن نمی‌توانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه‌ی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.

🔸در جلسه نکته‌ای بیان شد مبنی براینکه یکی از راهبردهای رهبری اجتماعی در حاکمیت انگلیس، حل مسائل سیاسی و اجتماعی از راه ترجمان فرهنگی از آن نیازهاست؛ به طوریکه زمزمه‌ساز بوده و از طریق مدیریت ذهنیت‌ها، مسائل را با هزینه‌ی کمتری حل نمایند. این ایده به صورت کلی مقبول واقع شد.

🔸اما ترجمان فرهنگی از نیازهای نهضت اسلامی، که به صورت واضحی با تار و پود مولفه‌های هویتی جامعه گره خورده است، آیا می‌تواند همواره نسخه‌ای کارگشا برای مهندسی اجتماعی باشد؟

🔸خصوصا در جامعه ایران، که عنصر تشیع نقش بسیار پررنگی در چارچوبه هویتی آن جامعه دارد، به نظر می‌رسد وام گرفتن از هویت شیعی به نفع پیشرفت ملی، بسیار دشوار باشد.

📌از یک تشکیلات همیشه معرض چه انتظاری برای پیشرفت در حوزه حکمرانی داریم؟

عاشورا و گفتمان پیشرفت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#امتداد_امروزین_توحید
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_28
#جلسه_213

#پیشرفت_حسینی
#گفتمان_هویت

🔰عاشورا و گفتمان پیشرفت⁉️

🔸همانطور که در بیانیه گام دوم بیان شد، یکی از اعجازهای انقلاب، شکل گیری و تحقق آن بدون هیچگونه تجربه‌ی پیشینی و الگوی مشخص است. نه تنها قیام‌های اجتماعی معاصر در کشورهایی مانند فرانسه، روسیه، الجزایر، کوبا، چین و… قابلیت الگو شدن و رهاوردی الهام بخش دارد، بلکه حتی قیام‌های صدر اسلام هم شاید واجد الگویی مشخص و واضح برای این سطح از جامعه پردازی و تقابل تمدنی نباشد. تا حدی که رهبر در بیانیه گام دوم چنین معجزه‌ای را منوط به نورانیت قلب حضرت امام و صفای باطن ایشان کرده و جمع میان جمهوریت و اسلامیت و همچنین ابزارهای تشکیل و پیشرفت در آن حوزه را جز با هدایت الهی آن قلب قدسی میسور ندانسته است.

🔸تاریخ شیعه سراسر مشحون از اعتراض است به ظلمی تاریخی که پس از نبی مکرم اسلام در ساحت حاکمیت نهادینه شد، و نه تنها بر مابقی زندگی انسان ۲۵۰ساله تا آغاز عصر غیبت سایه افکند، بلکه پس از آن نیز توفیق هیچ دستاورد قابل اتکایی در حوزه حاکمیت و اقامه عدالت اجتماعی نداشت.
(حتی چهارسال حاکمیت امیرالمومنین‌ع نیز سراسر مبارزه با جنگ‌های تحمیلی و اصلاح ساختاری و تصفیه سیستم دولتی است)

🔸این خفقان تاریخی و رویکرد عدالت‌خواهانه، خود نقش موثری در تکوّن هویت جامعه شیعه دارد. اما به نظر می‌رسد عرصه‌های پیشرفت، بسیار فراتر از دغدغه‌های یک تشکیلات همیشه معترض است.

🔻فلذا…
📌 گروه زدن انگاره‌های هویت شیعی با مقوله پیشرفت ملی چگونه امکان پذیر است؟
📌ترجمان فرهنگی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت در جامعه شیعه ایران چگونه امکان‌پذیر است؟
📌(به طور عینی‌تر) حادثه عاشورا، چگونه از دغدغه پیشرفت ملی با همه جوانبش حمایت می‌کند تا با کلیدواژه #پیشرفت_حسینی ساحت قلوب مومنین ایرانی را فتح کرده و به اقدام موثر وادار سازد؟
📌دوره کوتاه مدت حاکمیت پیامبر‌(ص) در مدینه و حضرت امیر(ع) در کوفه، چقدر می‌تواند از دغدغه پیشرفت ما در ساحت گفتمانی پشتیبانی کند؟

عامل تفوق اراده‌ای بر دیگر اراده‌ها چیست

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#امتداد_امروزین_توحید
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_26
#جلسه_211 و #جلسه_212

#اراده_انفسی
#اراده_آفاقی
#جریان_امامت

🔰عامل تفوق اراده‌ای بر دیگر اراده‌ها چیست⁉️

🖋به گفته مرحوم شاه‌آبادی عزم جوهره‌ی انسانیت است. یعنی شخصی که ملاکات انسانیت و مشتقات فطرت در او بیشتر محقق باشد، در قوت عزم و اراده‌ی او نمودار می‌گردد.

🖋#عدالت فردی را آنطور که تعبیر کرده‌اند، برخاسته از تعادل میان قوا و داشته‌های انسانی است. اصلی‌ترین عامل برقراری تعادل میان قوا نیز #تقوا است. به عبارت دیگر توحیدی کردن قوای انسانی.

🖋#نیت نیز هنگامی است که جهت‌گیری افعال انسان مشخص شود. افعالی که از عزم واراده تبعیت جسته اما برآیند قوای انسان است.
این قوا آن هنگامی که از عقلانیت تغذیه کرده و از معنویت بهره جوید، از عدالت برخوردار گشته و برآیندی خواهد داشت که منطبق بر خواست فطرت است؛ فطرتی که از ضرباهنگ هستی پیروی می‌کند. در اینجاست که مفهوم تقوا تعیّن می‌یابد. یعنی تنظیم قوای انسانی برای سودهی به سمت غایت مطلوب.

🖋فلذا هرکس قدرت عظیم‌تری در تنظیم قوا به خرج دهد، از اراده‌ی والاتری برخوردار خواهد گشت و #صاحب_عزم (اولوالعزم) خواهد شد. پس بر دیگر اراده‌ها تفوق یافته و اراده‌ی عالی خود را مسلط بر دیگر اراده‌ها نموده و آنها را در طول اراده خویش قرار می‌دهد. به دیگر تعبیر #امامتِ_اراده‌های_انسانی را در دست می‌گیرد.

🖋حال اگر شخص امامت بر قوای خود پیدا کرد (اقامه دین انفسی)، بر دیگر انسان‌ها نیز شأنیت امامت خواهد یافت (اقامه دین آفاقی).

🖋خلق اراده ملی، آنگاه موثر خواهد افتاد که جریان امامت، و پیوستار ولایت، خود شأنیت امام بودن یافته و طلایه‌دار عزم و اراده ملی گردد. وگرنه با صرف گفتمان‌سازی و ایجاد زمزمه فراگیر، اما بدون مشاهده‌ی الگو و #دستِ_دعوت‌کننده (نه هل دهنده!) شاید خلق عزم و اراده ملی کمی بعید نماید…

☘️منْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ

زور کار فرهنگی چقدر است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_54
#جلسه_211
#گفتمان
#فرهنگ
#سیاست

زور کار فرهنگی چقدر است ⁉️

وقتی یک جهت گیری و یا یک پدیده در جامعه ای تبدیل به فرهنگ و گفتمان شد ، عملا همه حتی مسئولان مجبور می شوند که در همان چارچوب عمل کنند. این از اقتدارات کار گفتمان سازی است!

🔸 اما یکی از سوال های اساسی که در مورد گفتمان سازی باید به آن جواب بدهیم این است که چگونه یک جهت گیری یا یک مفهوم در یک جامعه تبدیل به گفتمان خواهد شد؟

آیا فرهنگ سازی در محیط اجتماعی صرفا از بستر کار فرهنگی میسر است؟

آیا برای تغییر یک فرهنگ غلط و جایگزین کردن یک فرهنگ صحیح منحصرا باید از عملیات هایی از جنس فرهنگ مدد گرفت؟

تاثیر متغیر های سیاسی و اقتصادی در گفتمان و فرهنگ عمومی حاکم بر اذهان مردم چیست؟

مثلا تصویب و یا عدم تصویب قانون ممنوعیت ورود خودروهای لوکس خارجی چه تاثیری در فرهنگ عمومی دارد؟

یا مثلا پیروزی های جبهه مقاومت بر جبهه استکبار در منطقه چه مقدار بر ازدیاد فرهنگ خودباوری و نفی روحیه غربزدگی تاثیر گزار بوده است؟

سوال جدی تر این است که آیا کار فرهنگی منحصرا در موارد معهودی است که از کار فرهنگی می شناسیم ( کتاب نوشتن ، سخنرانی ، فیلم سازی ، گفتگو ، کار رسانه ای ، فعالیت هنری و…) یا این که کنش های سیاسی و افتصادی هم بسته به جهتگیری ،غایت و جوهره ای که دارند فرهنگی محسوب می شوند؟
☘️

زور کار فرهنگی چقدر است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_54
#جلسه_211
#گفتمان
#فرهنگ
#سیاست

زور کار فرهنگی چقدر است ⁉️

وقتی یک جهت گیری و یا یک پدیده در جامعه ای تبدیل به فرهنگ و گفتمان شد ، عملا همه حتی مسئولان مجبور می شوند که در همان چارچوب عمل کنند. این از اقتدارات کار گفتمان سازی است!

🔸 اما یکی از سوال های اساسی که در مورد گفتمان سازی باید به آن جواب بدهیم این است که چگونه یک جهت گیری یا یک مفهوم در یک جامعه تبدیل به گفتمان خواهد شد؟

آیا فرهنگ سازی در محیط اجتماعی صرفا از بستر کار فرهنگی میسر است؟

آیا برای تغییر یک فرهنگ غلط و جایگزین کردن یک فرهنگ صحیح منحصرا باید از عملیات هایی از جنس فرهنگ مدد گرفت؟

تاثیر متغیر های سیاسی و اقتصادی در گفتمان و فرهنگ عمومی حاکم بر اذهان مردم چیست؟

مثلا تصویب و یا عدم تصویب قانون ممنوعیت ورود خودروهای لوکس خارجی چه تاثیری در فرهنگ عمومی دارد؟

یا مثلا پیروزی های جبهه مقاومت بر جبهه استکبار در منطقه چه مقدار بر ازدیاد فرهنگ خودباوری و نفی روحیه غربزدگی تاثیر گزار بوده است؟

سوال جدی تر این است که آیا کار فرهنگی منحصرا در موارد معهودی است که از کار فرهنگی می شناسیم ( کتاب نوشتن ، سخنرانی ، فیلم سازی ، گفتگو ، کار رسانه ای ، فعالیت هنری و…) یا این که کنش های سیاسی و افتصادی هم بسته به جهتگیری ،غایت و جوهره ای که دارند فرهنگی محسوب می شوند؟

جدی ترین نقد حزب الله به آقا !

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_53
#جلسه_210
#طرح_رهبری
#نقد_رهبری

✅ جدی ترین نقد حزب الله به آقا !

🔸 معمولا بر خلف چیزی که مشهور شده ، حضرت آقا خیلی نقد می شوند؛ هم در بین انقلابیون و هم در بین افرادی که خیلی میانه ای با گفتمان انقلاب ندارند.
دامنه ی این نقدها هم خیلی وسیع است و معمولا هر تصمیم و یا هر موضع گیری آقا با یک سری انتقاد در سطوح مردم و نخبگان مواجه می شود. ( خیلی جالبه که آقا هر کار هم بکند باز همه را نمی تواند راضی کند)

🔸 اما از آن جا که جوان مومن انقلابی هیزم خشک آتش انقلاب و یا حتی وقود این آتش محسوب می شود ، بررسی انتقادات و سوالاتی که این جماعت نسبت به عملکرد حضرت آقا مطرح می کنند اهمیتی مضاعف پیدا می کند.

🔸 در بین انتقادات جریان حزب اللهی به آقا هم تقریبا می توان همه ی تصمیمات و موضع گیری های آقا را مشاهده کرد. یعنی تقریبا هر تصمیم و هر موضع گیری مهمی با انتقاد یک بخش از جبهه مواجه می شود یا حداقل اگر بیان هم نمی شود به مذاق خیلی ها خوش نمی آید و به صورت تلخ با آن برخورد کرده و در حداقلی ترین حالت سانسور می شود!!

🔸 با این همه و علی رغم وجود نقدهای مختلف و بعضا متضاد جبهه انقلاب نسبت به آقا ، می توان جوهره ی واحدی برای همه ی این نقدها پیدا کرد! به عبارت دیگر اگرچه که هر دسته از جریان حزب اللهی در برخی مصادیق خاص به آقا انتقاد دارند ولی ریشه ی همه ی این انتقاد عمدتا یک چیز بوده و همه ی این ها صغری یک کبری محسوب می شوند

🔸 #محافظه_کاری !
بله محافظه کاری !
همان پدیده ای که به تعبیر خود حضرت اقا #قتلگاه انقلاب است.
اصلی ترین نقد و ریشه ی قریب به اتفاق نقدهای انقلابیون به حضرت آقا ، فداکردن ارزش ها ، آرمان ها و جهت گیری های انقلابی در پای مصالح نظام و واقعیت های موجود کشور است!
درد همه این است که چرا آقا در فلان قضیه محکم نایستادند و انقلابی برخورد نکردند!
راست هم میگویند !
انتظار بی جایی هم نیست!
در تمام این موضوعات دوستان انقلابی بر اساس بیانات و صحبت های بعضا مکرر خود حضرت آقا انتظار موضع گیری ها و تصمیم گیری های انقلابی تری بوده و هستند.

◀️
عدالت و مبارزه با فساد
حمایت از مستضعفان
قوه قضاییه
مذاکره با آمریکا
آتش زدن برجام
جریان نفوذ
مقابله با جریان سازش
مقابله با لیبرال های وطنی
مقابله با فتنه 88 و سران فتنه
اعطای آزادی های مشروع به مردم
آزادی بیان و پس از بیان
دادن حق اعتراض و تجمع به اقشار گوناگون
انتقام سخت
حمایت از مستضعفین عالم (کشمیر ، چچن ، ایغورها ، میانمار و…)
وحدت با اهل سنت
مساله بنزین
سبک زندگی
سند 2030
احیای طب اسلامی ایرانی
مقابله با مظاهر فساد اخلاقی
صدا وسیما
خصوصی سازی
مدیریت بیت رهبری
دستگاه نماز جمعه
نمایندگان ولی فقیه
فدا کردن ولایت فقیه پای مردم سالاری
فداکردن مردم سالاری پای ولایت فقیه

🔸 این لیست می تواند طولاتی تر از این هم باشد. در تک تک این موضوعات جمعی از بچه حزب اللهی بر اساس متن ها و صحبت های موجود از حضرت امام وخود حضرت آقا ، معتقدند که آن طور که باید و شاید آقا محکم نگرفتند و مصلحت سنجی های نه چندان لازمی صورت پذیرفته است.

انقلاب به معنی الاعم

ا#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_39
#جلسه_210

🔺انقلاب به معنی الاعم

معنی انقلاب را همیشه قلب و دگرگونی می دانستیم انقلاب یعنی تغییر وضع موجود یعنی قیام علیه یک زشتی
معنای متبادر از انقلاب همیشه از همین جنس معنا ها بوده.

🔺انقلاب یعنی اراده ملی

اما اینکه انقلاب را اراده یک ملت معنی کنیم حرف جدیدی است
این 5مرحله هرکدام نیاز به انقلابی به‌این معنا دارند یعنی برای اقامه دولت اسلامی کار اصلی و حرف آخر را اراده مردم
می زند.

🔺عوامل تقویت اراده ملی و رفع موانع برای تشکیل این اراده
لذا باید فکری به حال این اراده جمعی کرد
چگونه می شود اراده یک ملت را استوار کرد؟
چگونه باهم برای پیشرفت خودمان هم اراده می شویم؟
باید عوامل سستی وبی ارادگی را شناسایی وبرای رفع آن برنامه ریزی کنیم

مردم سالاری ولایی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_125 (بخش اول)
#جلسه_210

💠 مردم سالاری ولایی

☑️ #معرف_یادداشت: ذیل بحث #اراده_ملی به عنوان #ایده_اصلاحی_مادر و #نظریه_پایه برای تحلیل حرکت نهضت اسلامی؛ #جلسه_210 ورودی به بحث #جایگاه_مردم_در_اندیشه_رهبری شد که در همان ابتدا و با خواندن یکی دو فیش از سخنان رهبری، کلاس وارد مباحثه در این موضوع شد؛ به صورت جذابی کلاس #فقه_حکومتی جناب #استاد_موسوی نیز امروز که در بحث خمس و انفال و فیء است؛ ذیل بحث للامام بودن انفال و فیء وارد بحث نسبت مردم و ولیّ شد، مباحث استاد موسوی را در این یادداشت تقریر می کنم.

🔺 دغدغه اینکه مهم ترین کانونی که اسلام برای اصلاح #حیات_اقتصادی به عنوان یکی از مهم ترین و مؤثرترین عرصه های حیات انسانی طراحی کرده است چیست دغدغه بسیار جذابی است؛ وقتی که به خود قرآن به عنوان اصلی ترین و اصیل ترین منبع اسلام مراجعه می کنیم، پدیده ای به نام #فیء را به این عنوان معرفی می کند!
مٰا أَفٰاءَ اَللّٰهُ عَلىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ اَلْقُرىٰ فَلِلّٰهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ كَيْ لاٰ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ اَلْأَغْنِيٰاءِ مِنْكُمْ وَ مٰا آتٰاكُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مٰا نَهٰاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِيدُ اَلْعِقٰابِ ﴿الحشر، 7﴾
🔺 ابتدائا عجیب به نظر می رسد؛ ولی واقعاً قرآن چیزی که مانع از این می شود که اموال دست به دست بین اغنیاء بچرخد را فیء معرفی می کند؛ سؤال اساسی این است که فیء شامل چه مواردی می شود که چنین اثری دارد؟
🔺 به روایات که مراجعه می کنیم، فیء بخشی از انفال است و انفال هم در مهم ترین موارد آن شامل
1️⃣ کلیه زمین های سرزمین اسلامی می شود که بدون جنگ فتح شده باشند و این یعنی بخش اعظم بلکه با یک اغماضی همه سرزمین اسلامی!
پس یکی شد #زمین.
2️⃣ کلیه دریاها و رودخانه ها
یکی دیگر هم شد #آب
3️⃣ کلیه جنگل ها
4️⃣ کلیه معادن!
یک قلم این معادن یعنی کلیه ذخایر نفت و گاز!
تا برود به معادن مس و آهن و طلا و نقره و ….

🔺روایت انفال را که از جمله آن ها فیء است تصریح می کند که «الْأَنْفَالُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ.» وسائل الشيعة ؛ ج‏9 ؛ ص523 و اینکه للمسلمین باشد و برای مردم باشد به جز در خراجی که زمین های مفتوحه عنوة که با جنگ گرفته شده اند، چیزی نداریم.
🔺 با مردم مردم کردن دست مردم نمی افتد، می گویی مردم می افتد دست پولدار ها. مشکل عمده بخش عمده صنایع کشور ما همین مردمی مردمی گفتن است، یک عالمه شرکت در بورس دارید تا دلت می خواهد مردم سهام دارند؛ می گویند سهامداران عمده این ها می شوند هیئت مدیره، بعد این ها چطوری اداره می کنند؟ همه شرکت ها و بانک ها الان دارند اینطوری اداره می شوند؛ این هیئت مدیره یک طوری اداره می کند که سود اساسا به هیئت مدیره برسد نه از راه حقوق گرفتن (هیئت مدیره ای هست که از آن شرکت حقوقی نمی گیرد می گویند تبرعا دارم خدمت به شما می کنم این شرکت سود آور نیست و من چون دلم می سوزد دارم کار می کنم) همه شرکت ها یک شرکتی کنار شرکت است، فروشنده به این شرکت و خریدار از آن شرکت همان شرکت است که سهامدار آن خود این آقا و فامیل های او ست یا یک سری آدم صوری؛ آنجا حیات خلوت شان است. این شرکت دارد زیان می کند و آن شرکت را سودش را کسی نمی تواند حساب کند. بانک ها همینطور است، وام های اساسی را شرکت های حاشیه بانک می گیرند، نه مردم! حتی بانک های حزب اللهی!
🔺 لذا مشکل از جایی آغاز می شود که شما می گویی مال مردم، ولی سلطه بر این مال برای کیست؟ آخرش هم دولة بین الاغنیا می شود. می گویی این را تبدیل می کنم به یارانه و به صورت مساوی بین مردم تقسیم می کنم؛ شما الان می گویید ای کاش برق و گاز و نان همان قیمت بود و این یارانه نبود؛ نظام سرمایه داری مثل جاروبرقی همه چیز را می مکد. یکسان هم تقسیم کنی یکسان همه را می مکد بالا می برد.
🔺 مشکل اصلی از جایی آغاز می شود که امتیاز منطقی ویژه ای باید حاکم کنی که هویت تربیتی دارد. اول و آخر مسئله من مردم هستند و آخرش هم سود باید به مردم برسد. اما این تصویر سوسیالیستی اسلامیزه شده که به همه یکسان بدهید! آن کسی که می خواهد تربیت کند بر اساس صلاحدید خودش و هزاران فاکتور که مؤثر است باید تشخیص بدهد.
🔺هر چه امام بدهد ذیل ولایت می دهد، فقیری که از امام می گیرد چه حالی به او دست می دهد؟ می گوید قربانت بشوم امام هر چه تو بگویی. تا اینکه الان می گوید حقم است مالم است! هویت مردمی که تحت ولایت هستند با مردمی که تحت ولایت نیستند دو تا است.
.🔺 جامعه اسلامی مردمش مردم نمی شوند مگر با امام. امام است که اساسا این مردم را دارای هویت می کند و مردم می کند وگرنه این ها بی هویت هیستند هیچی نیستند. تو با امامت است که ارزش داری!
🔺 جامعه اسلامی چگونه هویت مستحکم خود را پیدا می کند؟ مردم چطوری احساس می کنند می توانند و قدرت دارند؟ مردم ایران بدون امام خمینی احساس نمی کردند که هستند و می توانند؛ مثال واضحش بعد از امام علی ع است، مردم احساس نمی کردند ما هستیم، فقط قدرتمندها و صاحبان مکنت هستند که هستند! او که بیاید مردم احساس می کنند هیچی نیستند، چه کسی است که باعث می شود مردم احساس کنند ما هستیم؟ بدون امام اصلا ممکن نیست. تا امامی نباشد مردم بی هویت هستند هیچی نیستند، بقضیة خارجیه هم هیچی نیستند. چون هویت جمعی ندارند. یک نظریات بی خودی هست که جامعه شناس ها دارند می گویند و ما مسلمین داریم تکرار می کنیم، جامعه یک هویت مستقل است یا نیست؛ سوال اصلی این است که این ساخت را چه کسی دارد پدید می آورد؟ جامعه خارجی است به حسب کسی که دارد آن هویت خارجی را می دهد. ائمه خیلی مهم هستند ائمه الکفر و ائمه الهدایه! امام است که دارد به او هویت می دهد.
🔺 مردم به سادگی درک می کنند آن روزی که همه وجودش را در یک ولی خدا دید حرکت می کند. آن روزی که گفت نفت من است و بده از دست او در می آورند اما روزی که مال امام دانست تو را بالا می برد. روزی که از دست امام می گیری کرنش داری و تحت ولایتش قرار می گیری و رشد می کنی.
🔺 مسئله اصلی در هویت انقلابی اسلام این است که ولایت را محور همه چیز در عالم می کند. نظام سیاسی و اقتصادی ما ولایی است، اگر ولایی به معنای حکومتی باشد همه جای دنیا اینطوری است، نظام ما ولایی است به این معنا است که حتی در تعاملات فردی ما با چیزی به اسم حاکمیت ما چیزی به اسم وکیل نمی بینیم که از طرف من وکیل است که مال من را دارد مدیریت می کند، می گویم مال تو است و تو داری به من می دهی، نوکرت هم هستم. او هم مال خودش را نمی دهد مال الله التی آتاهم را دارد می دهد.
🔺 رفقا ما کوتاهی کردیم. تصویری که غربی ها از دموکراسی داشتند چشم ما را کور کرد. آن ها دارند می گویند مردم و حق مردم و رأی مردم، و واقعا هیچ ارزشی برای این ها قائل نیستند. همه اش زد و بند است. تنها واقعیت عالم که در عصر حاضر توانست قدرت چیزی به نام مردم را نشان بدهد انقلاب اسلامی بود آن هم به خاطر ولایت حضرت ولی عصر بود که نماینده اش آمده بود این را تسری بدهد. اگر نبود این ولایت با این هویت نبی اکرم، اصلا شما هیچ واقعیتی برای مردم نداشتی.
.

اراده ی ملی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_15
#جلسه_210

«اراده ی ملی»

آقا:
« اراده ی ملی » جانمایه ی پیشرفت حقیقی و همه جانبه است.

انقلاب اسلامی چیزی جز « اراده ی ملی » نیست.
نظام اسلامی چیزی جز « اراده ی ملی » نیست.
دولت اسلامی چیزی جز « اراده ی ملی » نیست.

استاد :
اجازه بدهید جای «اراده ی ملی » بنویسم « قیام مردم ».
کسی که قیام میکند رهبر است.

=> اراده ی ملی = قیام ملی = رهبری ملی = امامت ملت ( امت )

در این مدار، بیانات و جملات ارزشمندی میبینیم که با عنایت به دلالت هایی که دارند ذهن ما نمی تواند از کنار آن ها به سادگی عبور کند. سخن از مفاهیم بسیار مهمی به میا ن می آید که گویی ریشه ی تمام اندیشه ی اجتماعی ما و پس از آن راهبردها و عملیات های ما را همین ها باید تشکیل دهند.
ذهن چنین می فهمد که اگر عقیده ی من بر این است، پس فلان 1 و فلان 2 و فلان 3 و … باید جایشان را به بهمان 1 و بهمان 2 و بهمان 3 بدهند.
مثلا اگر دولت اسلامی چیزی جز قیام مردم نیست، پس پیشرفت ما از راهی جز قیام مردم نمی گذرد، پس حق ندارم برای آینده ی نهضت به مسیرهای دیگری تن بدهم که با قیام ملت نسبتی ندارند، پس باید به جای تکمیل پیچ و مهره ی حرکت های قیّم مآبانه ی سیاسی در فکر طرحی برای قیام خود مردم باشم.

اگر این مساله در مقیاس ملت فقط جواب می دهد، پس باید در فکر یک طراحی انبوه باشم و حق ندارم به مقیاس های کوچک فکر کنم! چرا که خطاست و مرا به مقصد نمی رساند.

و …

خلاصه بسیار تعیین کننده اند.

این تعیین کنندگی موجب می شود که به راحتی از کنار تصدیق صحت این گزاره ها عبور نکنیم.
برای تصدیق این گزاره ها چنین به نظر می رسد که یک راه خوب این باشد که با فهم دقیقی از تک تک ارکان تشکیل دهنده ی این جملات – که محکی شان حقیقتی خارجی است – ترکیب این ارکان و سپس حمل هر کدام بر دیگری را به خوبی بیابیم و ببینیم؛ و از خود بپرسیم که آیا این حمل صحیح است؟ آیا ما این همانی را در می یابیم؟

لذا باید مفاهیم « اراده » « ملی » « انقلاب » « نظام » « دولت » « اسلامی » « قیام » « مردم » « رهبر » را به خوبی شناخت تا سپس ترکیب های « اراده ی ملی » « قیام مردم » « انقلاب اسلامی » « دولت اسلامی » و … نیز شناسایی شده و بعد جملاتی از قبیل « نظام اسلامی چیزی جز اراده ی ملی نیست » ارزیابی گردند.

اراده

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_16
#جلسه_210

« اراده »

استاد فرمودند «اراده بعد از طلب و تصمیم و عزم است» ، انسان چیزی را مطلوب می یابد، تصمیم به بدست آوردنش میگیرد و عزم میکند، و سپس اراده در او شکل می گیرد.

در کتاب جایگاه عزم اثر جناب استاد جملاتی آمده است که در فهم هرچه بیشتر مفهوم اراده به ما کمک می کنند :

« یقینا بین میل و اراده باید فرق گذاشت. میل فعلِ دل و عزم و اراده فعلِ عقل است »

« انگیزه، عزم و اراده فعلِ عقل در موطن قلب اند »

« از آنجا که انسان هویت شعوریِ ارادی دارد، برای حرکت با کشش غریزی عمل نمی کند، بلکه باید عقل سهم خود را ایفا کند تا انسان، فعلی را انجام دهد. حتی اعمال غیر ارادی یا به ظاهر غریزی نیز در انسان به لحاظ وجود شناختی ماهیتی عقلانی دارند که این ماهیت بسیط است و کارکرد عقل در اعمال غریزی قابل تفکیک نیست. »

« جوهره ی انسان فراتر از میل است و هر فعلی در وجود او باید به تایید عقل او برسد »

به نقل از امام خمینی (ره) ( الطلب و الاراده ص 55 ):« فاعلم ان العزم و الاراه و التصمیم و القصد من افعال النفس و لم یکن سبیلها سبیل الشوق و المحبه من الامور الانفعالیه »

به نقل از شهید مطهری (ره) ( در توضیح فرق بین شوق و اراده و این که این دو بدون یکدیگر نیز در انسان تحقق پیدا می کنند : « مثلا انسان وقتی گرسنه است میل به خوردن پیدا می کند، گاهی چیزی را شدیدا مشتاق است ولی آن را اراده نمی کند چون با طبیعتش موافق نیست. گاهی به عکس است، شوق نیست ولی اراده هست. مثلا انسان یک دوای بد مزه ای را می خورد، در حالیکه طبع فرار می کند . پس کاری که ملایم عقل است مورد اراده است. »

ایشان در بخش دوم این کتاب بحث را از منظر اخلاقی پی میگیرند و در آن جا سخن از مغلوبیت عقل به میان می آید، به نحوی که مملکت وجود در سیطره ی واهمه می افتد. همچنین در بخشی با عنوان « جمع بندی » سه نکته توجه را جلب میکند : 1- به لحاظ اخلاقی انسان باید افعالش را از روی اراده انجام دهد نه میل 2- به لحاظ بحث فلسفی انسان هیچ کاری را از روی میل انجام نمیدهد 3- امکان زوال عقل و سقوط در منجلاب وهم وجود دارد.

به نظر می رسد در مقام جمع بندیِ برخی نکات و با اندکی تامل می توان این گزاره را مطرح کرد که : اگر در انسان عقل حکومت کند، آنچه ملایم عقل است مورد اراده قرار می گیرد و اگر در انسان وهم حکومت کند آن چه ملایم وهم است مورد اراده قرار میگیرد.

و ای بسا بتوان برخی جملات بالا را چنین تعمیم داد : اراده فعل عقل یا وهم است در موطن قلب

البته در توضیح این تهافت ظاهری توضیحی از جناب استاد دریافت کردم بر این مضمون که وهم بلحاظ هستی شناختی همان عقل است و آن را عقل ساقط می گویند به این معنا که تنزل کرده و مشغول به امور نازله گشته است.

ملی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_17
#جلسه_210

« ملی »

شاید در تحلیل این مفهوم آن را بسیار هم افق و نزدیک به مفهوم مردم ارزیابی کنیم، اما نخست در این جا آن چه به ذهن می رسد را بیان می کنیم و بعد هر میزان که در تحلیل مفهوم « مردم » نیز کارآیی داشت از آن بهره می بریم

در درجه ی اول مشخص است که کلمه ی « ملت » یک اسم جمع است و محکی آن «یک» « مجموع » است، یک هویت واحد که برآمده از مجموعه ای از چیزهاست. وقتی می گوییم ملت ایران ملت مقاومی است، یا ملت عزتمندی است، یا ملت مستقلی است و … در واقع در مورد تک تک افراد صحبت نمی کنیم، بلکه در مورد یک هویت واحد سخن می گوییم، هویتی که علیرغم تمام تکثر ها و تفاوت ها و شدت و ضعف های افراد تشکیل دهنده اش یک وصفی دارد که بر کلیت این عنوان مجموعی صدق می کند.

به عنوان مثال ما وقتی به یک خاندان نگاه می کنیم و میبینیم که این خاندان دارای مثلا ده شهید هستند، میگوییم این خاندان خاندانی حزب اللهی هستند، یا می گوییم این خاندان دین شان را به انقلاب ادا کرده اند ( کما اینکه مثلا امام فرمودند اصفهان دین اش را به انقلاب ادا کرده است ) و …، در این بیان در حالی که ای بسا این ده نفر 10 درصد این خاندان هم شاید نباشند ولی این وصف در مورد این خاندان درست است، چرا که بالاخره مجموع مناسبات درون این خاندان، ارزش ها تربیت ها و … باعث میشود که برآیند این خاندان به چنین نقطه ای برسد که ده نفر انسان به جبهه بروند و به شهادت برسند.

« ملی » هم یعنی منسوب به ملت، منسوب به این هویت واحد مجموعی که فارغ از تک تک افراد به دست می آید.

اما یک سسوال باقی می ماند و آن این که چه نشانه هایی را می توانیم به عنوان نشانه های وصف یک ملت به یک صفت قلمداد کنیم؟ یا به عبارت دقیق تر ملاک صحت و سقم یک وصف برای یک ملت چه خواهد بود؟

این پرسش را خصوصا با توجه به محل بحث اصلی می توان پر رنگ کرد که از کجا بفهمیم یک ملت ( آن هویت مجموعی ) اراده اش به چه چیزی تعلق گرفته است؟

تاملی اندر صورت و معنای عزم آفرین

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_63
#جلسه_210

🔰تاملی اندر صورت و معنای عزم آفرین

همیشه اصالتها برایم الهام بخش و افق گشا بوده است.

یکی از مصادیق قطعی این اصالت ها زورخانه و فرهنگ زورخانه ای و پهلوانیست.

در زورخانه پیوند پارامترهای فراوانی را مشاهده میکنیم:

هویت شیعی و نام مولا علی علیه السلام

هویت ایرانی و پهلوانی

اخلاق و عرفان در بستر فتوت و جوانمردی

هنر در محمل شعر و موسیقی

و خود ورزش

اینگونه همه چیز را در هم تنیدن و بافتن و یک بافتار پرشور و حماسی برآوردن حقا که کار هر کسی نیست.
بلکه یک عقلانیت تاریخی که سالها روی آن کار شده باشد توان برآوردن چنین اثر شکوهمندی را خواهد داشت.

زورخانه و فرهنگ زورخانه ای را یکی از جلوه های عقلانیت اسلامی ایرانی می دانم که ثمره اش عزم حماسی آفرین است.

اما آنچه که در باب ورزش مدرن خاصه ورزش قهرمانی می بینم آن را اینگونه نمی یابم.

شاید توان تحلیل ندارم شاید هم واقعا چیزی در میان نیست که بتوان دید.

اصالت ها را با چشم عزم بین بایستی بار دیگر دید و تحلیل کرد.

شاید عصر جدید و قرن جدید را بایستی خوانشی سراسر از منظر عزم کنیم تا هر آنچه که عزم آفرین است با دو دست غیرت بگیریم و رها سازیم و از بند و تعلق هر آنچه عزم کُش است بگسلیم.

پ.ن:
*اجرای فاخر و جذاب جوانمردان ایران زمین در برنامه عصر جدید

** اراده ملی جان مایه پیشرفت همه جانبه و حقیقی است.(مقام معظم رهبری-بیانیه گام دوم)
.

معیار بودن نقش مردم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#ایمان_نیک_گفتار
#مردم_سالاری
#معیار_بودن_نقش_مردم
#یادداشت_18
#جلسه_210

🔸معیار بودن نقش مردم

اینکه مردم نقش معیار در درستی کارها دارند به چه معناست؟
آیا این به معنای آن است که هر کاری را باید در جامعه به مدد اراده ی عمومی جلو ببریم و اگر از ابتدا حضور اراده ی مردمی وجود نداشته باشد، نباید دست به آن زد تا زمانی که اراده ی عمومی همراه شود؟
حل مساله به واضح شدن آن است که بدانیم ما از برجسته کردن اراده ی مردمی چه می خواهیم؟
1. می خواهیم مردم مسئول بار بیایند و قائم بنفسشان باشند
2. می خواهیم ضمانت تداوم قدرت حاکمیت اسلامی را تامین کنیم
3. ….
این دو در نظر اول کمی شبیه سعادت فرد و جامعه هستند اگرچه که مورد اول نیز از حیث اجتماعی مطلوب است نه صرفا فردی.
باید مشخص کنیم که در نظام ارزشی ما کدام یک مهمتر است و ما در اصل می خواهیم به کدام برسیم؟
اینکه مردم خودشان امام بشوند یا اینکه قدرت حاکمیت اسلامی تداوم داشته باشد؟
این دو با هم بی ارتباط هم نیستند، از طرفی قیام مردم به اداره ی خود خودش عین قدرت است همان قدرتی که هر حاکمیتی به دنبال آن است. از طرف دیگر قدرت حاکمیت، زمینه رشد و تکمیل مردم در جهت قیام به نفس را فراهم می سازد.
این درست است که #قیام به معنای درونی و معنوی اش که همان بعثت درون و هجرت الی الله است ارزش اصلی و جامع همه ی ارزش های انسانی ست اما لزوما هم نباید آن را مساوی این دانست که در هر مصداقی باید کار را به دست مردم سپرد و منتظر ماند، صحنه اقتضائات پیچیده تری دارد، گاهی باید کار را جلو برد و در ادامه اراده ی مردمی را همراه کرد، گاهی برای همان مطلوبیت فعال شدن اراده ی عمومی باید خودت کار را جلو ببری.
آنچه که مهم است این است که حرکت کلی و سیاست گذاری های اصلی به فعال سازی اراده های عمومی مردم و حضور خود آنها معطوف شود و دولت ها به هر بهانه ای دایه های دلسوزتر از مادر نشوند.
صحنه ی انقلاب و وضعیت فعلی جهان به دلیل پیچیدگی هایش قطعا به فرمول های دیگری غیر از معیار بودن مردم نیاز دارد اگر چه که این بیت الغزل همه ی آنها باشد.