شکست #مشروطه سرچشمه #غرب_زدگی!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_53
#جلسه_152

💠شکست #مشروطه سرچشمه #غرب_زدگی!

🔺 یکی از نکات قابل تأمل این است که چه شد که جامعه ایران شیعی یک مرتبه به صورت سنگین و جدی غرب زده شد و سر تا پای زندگی انسان ایرانی را مدرنیته گرفت؟
🔺 در فضای حکومت #قاجار ما نقاط شروع این انحراف را داریم و لایه حاکمان و شاه و شاهزادگان با رفت و آمدهای غربی ها تحت تأثیر ظواهر مدرنیته قرار گرفتند، ولی این یک اتفاق در لایه حاکمان بود و فرصت اینکه به زندگی عموم مردم وارد شود را هنوز پیدا نکرده بود. خود حاکمان هم در بیشتر برهه ها به خاطر حضور علما نمی توانستند برخی کارها را بکنند، بگذریم که اساسا حاکم و پادشاه یک عنصر تأثیر گذار در کل حیات اجتماعی کشور نبود و کشور به صورت حکومت های محلی و خوانین اداره می شد؛ و اساسا قبل از این پدیده دولت (استیت) مدرن حاکمان این همه در جزئیات سرنوشت مردم مؤثر نبودند. علاوه بر آن بخش های زیادی از امور دست علما بوده است از تعلیم و تربیت گرفته، تا دادگستری، تا سیستم ثبت اسناد اعم از مالکیتی و ازداج و طلاق و … تا سایر سیستم های حیات اجتماعی.
🔺 اتفاق وحشتناکی که فی الواقع جاده صاف کن ورود مدرنیته به شکل گسترده و تا عمق زندگی مردم ایران شد، اتفاقاتی بود که در #انقلاب_مشروطه افتاد؛ اینکه چه شد که شکست خوردیم در این یادداشت نمی گنجد، اما شکست مفتضحانه ای که علما در واقعه مشروطه خوردند، یک سرخوردگی عجیبی در حوزه های علمیه ایجاد کرد و استعمار و دست نشانده هایش (روشنفکران) یک قلدری مثل رضا خان که چیزی جز بازیچه دست نبود را به حاکمیت کشاندند و از این سرخوردگی و قبض شدیدی که حوزه های علمیه پیدا کردند نهایت استفاده را کردند، و تمام سیستم های اجتماعی که دست روحانیت بود را یکی بعد از دیگری از دست آن ها خارج کردند و این یعنی بی دفاع گذاشتن ملت شیعه در مقابل هجوم مدرنتیه و فرهنگ آن!
🔺 علما در حوادث مشروطه اشتباهات بزرگی مرتکب شدند، مخصوصا علمای نجف! آدم واقعا می ماند که چرا این میزان سادگی به خرج داده شد. خدا از سر اشتباهاتشان بگذرد و حوزه های علمیه را از تکرار چنین اشتباهاتی مصون بدارد!
🔺 ما یک شکست مفتضح خوردیم و مچاله شدیم و رفتیم درون خودمان و متهجر شدیم و ملت عزیز ایران شیعه را که حاصل تلاش هزاران ساله علمای سلف و مجاهدان سلف بود را بی دفاع رها کردیم فوقع ما وقع!
🔺 دوران پهلوی یک دوران بی سابقه و عجیب در کل تاریخ ایران است، در یک فاصله 50 ساله ایران و ایرانی به ذلت محض رسیده است و یک غرب زدگی عمیق در عمق جان آن ها نفوذ داده شده است، طوری که انقلاب اسلامی با همه عظمتی که داشت تا دهه ها و خدایی نکرده صده ها گرفتار این کیش شخصیت خواهد بود!
🔺 بیرون آوردن این سموم از بدن یک ملت کار بسیار سختی است، مخصوصا اینکه نهادینه شده است و خودش را در قالب علم و سایر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی حفظ کرده است و ما برای این سم زدایی مجبوریم مدام زهر ماری به خورد ملت بدهیم تا شاید آرام آرام بتوانیم دُز آن را کم کنیم تا کامل استبراء شود و از این نجاسات هویتی پاک گردد.
.

علوم انسانی غربی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#علوم_انسانی_غربی
#علوم_انسانی_اسلامی
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_10
#جلسه_152

 

• علوم انسانی غربی ، علم ذاتا مسموم و مستضعف پرور است ، وقتی فضای جامعه نخبگانی و علمی ما غرق در باتلاق علوم انسانی لجن بار غرب است دیگر فضا برای تنفس و زیست فکری و فرهنگی اسلامی برای ما ناممکن می شود. علوم انسانی غربی حداقل مسبب سه نگاه و ریکرد است :
○ 1-نفی ذاتی تمدن اسلامی : در فضای تمدن غربی، حق تعالی و توحید هیچ جایگاهی ندارد و محوریت عالم با انسان غیر الهی است و این رویکرد عملا با فضای تمدن اسلامی که بر اساس توحید و بسط حکومت الله بر روی زمین استوار است کاملا در ضدیت و در تنافی هستند.
○ 2-نفی انگیزه و گرایش برای حرکت به سمت تمدن اسلامی : تمدن غربی تمامی میل ها و گرایشات بشری را مادی کرده و همه ارزش های بشری را به بهانه ارزش آزادی آن هم با تقریری ضد آزادی ، از بین برده است . لذا تمایل و انگیزه و انرژی روحی بشریت برای قیام ، از بین رفته است .
○ 3-نفی استعدادهای جامعه اسلامی : حکومت تمدن غربی در تمامی فضا ها خصوصا فضای تعلیم و تربیت سبب خودکم بینی جامعه اسلامی شده است لذا هیچ یک از دارایی های خودش را نمی بیند و دائما در حال تخریب استعدادها و ظرفیت های خودش می باشد.
○ فتامل …/ ان شا الله ادامه دارد…

من_انسان_کیستم؟

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_38
#جلسه_152

#من_انسان_کیستم؟

چه كسم من چه كسم من كه بسي وسوسه‌مندم
گه از آن سوي كشندم گه از اين سوي كشندم

ز كشاكش چو كمانم به كف گوش كشانم
قدر از بام درافتد چو در خانه ببندم

مگر استاره چرخم كه ز برجي سوي برجي
به نحوسيش بگريم به سعوديش بخندم

به سما و به بروجش به هبوط و به عروجش
نفسي همتك بادم نفسي من هلپندم

نفسي آتش سوزان نفسي سيل گريزان
ز چه اصلم ز چه فصلم به چه بازار خرندم

نفسي فوق طباقم نفسي شام و عراقم
نفسي غرق فراقم نفسي راز تو رندم

نفسي همره ماهم نفسي مست الهم
نفسي يوسف چاهم نفسي جمله گزندم

نفسي رهزن و غولم نفسي تند و ملولم
نفسي زين دو برونم كه بر آن بام بلندم

بزن اي مطرب قانون هوس ليلي و مجنون
كه من از سلسله جستم وتد هوش بكندم

به خدا كه نگريزي قدح مهر نريزي
چه شود اي شه خوبان كه كني گوش به پندم

هله اي اول و آخر بده آن باده فاخر
كه شد اين بزم منور به تو اي عشق پسندم

بده آن باده جاني ز خرابات معاني
كه بدان ارزد چاكر كه از آن باده دهندم

بپران ناطق جان را تو از اين منطق رسمي
كه نمي‌يابد ميدان بگو حرف سمندم

چالش_های_اسلام_و_لیبرالیسم_در_آزادی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسانها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_18
#جلسه_152
#چالش_های_اسلام_و_لیبرالیسم_در_آزادی

در متن قبل اشاره کردیم در نگاه اول بین شعار های هر دو مکتب هیچ تضاد و تناقضی نیست هر دو آزادی را ارزش می دانند هر دو مقابله با ظلم را هدف خود می دانند هر دو به انسان احترام قائل هستند.

اما…
وقتی که کمی دقیق تر شویم می بینیم آزادی لیبرالی یک آزادی بسیار مطلق است که اگر به این آزادی مطلق بخواهی عمل کنی در جامعه دچار تعارض های می شوی بین آزادی انسان ها باهم وچون آزادی فی نفسه محترم است هیچ دست بالاتری نیست که رفع تزاحم کند عملا شما یک تئوری جنگل را به وجود می آوری
اسلام در اینجا آزادی را ارزشمند می داند اما نه آزادی مطلق آزادی در یک چارچوب مشخص
وآن چارچوب مصالح عموم جامعه است یعنی شما تا جای آزادی که حرفت، عملت، به اعتقاد و آسایش جامعه و دیگران ضربه نزند

انَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ انْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذينَ امَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اليمٌ فِى الدُّنْيا وَ الآخِرَة
(نور 19)

در سلام حتی اجازه به آسیب زدن به خودت را هم نداری به این بهانه که با آسیب زدن به خود آزادی کسی را سلب نکرده ای
در اسلام حکم فردی که خودکشی کرده با فرد عادی که فوت می شود متفاوت است واین عمل عملی منکر و منهی است
اما در مکتب لیبرالیسم شما اگر خود کشی کنی آزادی وهیچ مشکلی ندارد

🔺لیبرالیسم که محورش انسان اومانیستی است عین ضد آزادی و تحقیر انسان وانسانیت است
تحریف آزادی است
لیرالیسم یک زیست حیوانی است .
لیبرالیست بردگی انسان است اما با شعار آزادی

سایس_پیکو

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_19
#جلسه_152
#سایس_پیکو2
چندی پیش حجت الاسلام سید مصطفی مدرسی رضوان الله علیه، در متنی مفصل مباحثی را درباره قرارداد شیطانی سایس پیکو ارائه فرمودند و اهداف شوم نظام سلطه در تفرقه امت واحده مسلمانان در منطقه آسیای غربی را بیان کردند.
در راستای این مطلب باید به بخشی دیگری از این صحنه نیز توجه کرد. اساسا تئوری نظام سلطه جهت حکومت بر منطقه ای که بیشترین اعتقاد منتسب به اعراب از حیث افراد، در آن جاری و ساری است، با توجه به نوع و سبک زندگی آنها که قبیله ای و عشیره ای است، با راهبرد تجزیه کردن و تفکیک آنها به مناطق خردتر و تسلط یک حاکمیت مرکزی منتسب به غرب جهت پیشبرد اهداف مدرنیته جلو میرود، لذا تئوری تصرف نیل تا فرات در نگاه قرار داد سایس پیکو با مرکزیت اسرائیل کاملا مشهود است.
فتنه داخلی سوریه و شروع ورود داعش، اولین تلنگرها در ذهن مستشرقین زده شد که احتمالا قرارداد سایس پیکو با ورود حکومت داعش در حال از بین رفتن است و در آستانه تحولی عظیم بعد از جنگ جهانی اول به دست مسلمانان هستیم از این رهرو بسیاری از مسلمانان در آن منطقه با موج شکل گیری حکومت اسلامی داعش همراهی کردند.
اما داستان از جایی دیگر دنبال می شد که شاید سرنخ این فتنه را می توان به شخصی ربط داد به نام «برنارد هنری لوئیس».
برنارد لوئیس از شرق شناسان مطرح دنیای معاصر است که در سن 102 سالگی در سال 2018(اردیبهشت ماه 1397) با انبوهی از بنیان گذاری های علمی در راستای مطالعات شرق شناسی در آمریکا بر اثر کهولت سن درگذشت.
این شخص نظریه پرداز سیاست مداخله ایالات متحده در منطقه عربی (غرب آسیا) در زمان دولت بوش نیز بوده است؛ المنار فلسطین بعد از درگذشت لوئیس نوشت: «مستشرق، جاسوس و مبلغ صهیونیستی یهودی، برنارد لوییس [چهار روز پیش] درگذشت و میراثی از کینه، گمراهی و خباثت فکری و دسیسه‌های بسیار از خود به جا گذاشت».
تئوری این پیرمرد صهیون از سال 1970 میلادی به بعد(بعد از گذشت تقریبا 55 سال از قرارداد سایس پیکو یعنی همزمان با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران در منطقه) تجزیه کشورهای عربی بود زیرا که برنارد لوئیس معتقد بود که محال است اعراب بتوانند کشوری به معنای مدرن بسازند چون آنها بر اساس جامعه ای که نظام قبیله‌ای و طائفه‌ای بر آن حکومت می‌کند تاسیس شده‌اند. از همین رو این شرق‌شناس بریتانیایی پی برد که آمریکا باید از این تناقضات قومی و تعصب های قبلیه ای و طائفه ای به نفع منافع راهبردی خود در منطقه بهره‌برداری کند حتی در جایی می گوید: «اعراب و مسلمانان قوم فاسدی هستند که نمی‌توان آنها را متمدن کرد و اگر به حال خودشان رها شوند دنیای متمدن را با موج انسان‌های تروریست که تمدن‌ها و جوامع را نابود می‌کنند، بنابراین راه حل درست برای برخورد با آنها اشغال مجدد و استعمار مجدد آنهاست.»
و عملا این طرح به نام «دکترین لوئیس»، ثبت شد و این دکترین به طور واضح قائل بود که با تجزیه کشورهای ایران، عراق، سوریه، ترکیه، عربستان سعودی، منطقه خاورمیانه بزرگ متشکل از کشورهایی خواهد بود که دیگر توان تبدیل شدن به تهدید برای امنیت ملی و منافع منطقه‌ای ایالات متحده آمریکا را نخواهند داشت و به موازنه یکدیگر مشغول خواهند بود، به عبارت دیگر انقلاب اسلامی ایران توانسته بود اهداف بلند مدت سایس پیکو را به هم نزد و برنارد لوئیس سایس پیکو2 را طراحی کرد تا با مدلی جدید این مسیر را به سرانجام برساند.
اما سرانجام داعش و تجزیه منطقه نیز با محوریت تئوری انقلاب در نطفه، خفه شد و انقلاب اسلامی ایران توانست شاهد مرگ لوئیس و دکترین او باشد.

لیبرالیسم و عدالت

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#جلسه_152
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#لیبرالیسم #عدالت

🔰لیبرالیسم و عدالت(ادامه از قبل)

🔸ما معتقدیم حد کمال تمام ارزش های والای انسانی نه تنها در معصوم تجلی می یابد، بلکه اصلا با او معنا می شود. تا جایی که اعمال او معیار سنجش قرار می گیرد.

وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ … (انبیاء؛ 7)
السّلامُ علَی میزانِ الأعمالِ (زیارت مطلقه حضرت امیر ع)

🔹در واقع عدالت را با معصوم و در معصوم و همراه او می یابیم.

عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ

🔸اینطور به نظر می رسد که حیات بشری با انسان کامل آغاز می شود، ادامه می یابد، خاتمه می پذیرد. به عبارتی فصل انسان از حیوان، انسان کامل است. خدای متعال اصل انسانیت را در او به ودیعه نهاده و سایرین به میزانی که شبیه اویند، انسان به شمار می آیند.

🔹با این اوصاف، هر مکتبی که می خواهد برنامه که برای زندگی بشر تدارک ببیند، باید ابتدائا انسان کاملش را معرفی کند، هم به صورت نظری و هم به صورت مصداقی.

🔺مصداقا آنچه که مکاتب بشری به عنوان انسان کامل به نشان داده اند، در سپهر اندیشه ی اسلامی، مصداق شیطان و پست تر از حیوان می یابیم!
.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسان‌ها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_13 152
#جلسه_158

✅عدالتخواهی انسانگرا‼️ 1⃣

🔰قرآن تکلیف اقامه #عدالت_اجتماعی را بر گردن #جامعه می‌نهد. اما چه جامعه‌ای؟ آیا هر جامعه‌ای توانایی پذیرش چنین بار سنگینی را دارد؟
میفرماید خیر. جامعه‌ای اقامه قسط می‌کند که عاقله، اراده و بلکه زمامداری خود را در دست ولی الله قرار داده باشد.
جامعه وحدت‌گرا و مستجمع تحت لوای انسان مصطفی دین است که اساسا قابلیت پیدا می‌کند تا متصف به #قوامین_بالقسط شود. یعنی آن چنان رشد و تربیتی باید در این جامعه رقم خورده باشد که مجاری بسط عدالت را تحت طراحی عقل فعال خود، یعنی ولی حاکم در آورد.

🔰در #فرد نیز آن هنگام عدالت در حوزه شخصیت انسان بسط می‌یابد که قوای معنوی اراده‌ساز وی، تحت فرماندهی عقل قرار گیرد، تا عدالت در ساحت بروزات شخصیتی وی نمودار شود.

🔰و این را خوب می‌دانیم که ظاهرِ امروزِ جامعه، روگرفتی است از مجموع شخصیت عمومی افراد ذیل آن جامعه؛ که در این بین نخبگان و خواص جریان ساز که عزم و عمل آن‌ها منجر به خلق اراده عمومی می‌شود، نقش بسزایی دارند.

🔰حرف آن است که می‌توانیم بر سر ساختارهای حاکمیتی سال‌ها دعوا کرده و به دنبال مطلوب‌ترین شکل توسعه‌ی پایدار عدالت، وقت صرف کرده و با مشی آزمون و خطا در برگزیدن سخت‌ترین و سلب‌ترین چارچوب‌های نظارتی، یا برنامه‌های مطلوب توزیع عادلانه امکانات و ظرفیت‌ها بکوشیم؛ اما آخر سر به نظر می‌رسد اموری باقی خواهد ماند که صرفا با سنجه‌های حاکمیتی قابل شناسایی و جلوگیری نیست.

🔰مثلا فقدان روحیه جهادی در برنامه ریزی اقتصادی و اصلاح معیشت قشر مستضعف، آن هم در گیرودار جنگ ظالمانه اقتصادی و پنجه در پنجه شدن با غول‌های نظام سرمایه‌داری، که هر لحظه در جهت راهبرد تنگی معیشت عمومی برای تغییر رفتار مردم می‌کوشند، با کدام سنجه محکمه پسند قابل تعقیب و پیگیری است؟
یا برخورداری از بعضی امتیازات و اعتبارات که منتج به پیمانکاری یک مجموعه خاص گردد و یا انتصاب در موقعیت و مقامی خاص را در پی داشته باشد و… در بسیاری از موارد قابل سنجش به شکلی آسان و قابل تشخیص نخواهد بود.
یا اینکه اصلا یک نهاد مدیریتی، در مجموع با توجه به امکانات و ظرفیت‌ها (مثل بودجه، امکانات، اعتبار، ظرفیت تشکیلاتی و…) و همچنین آسیب‌ها و چالش‌ها (مثل کمبودها، دشمنی‌ها و…) آیا سرجمع توانسته همه‌ی توان خود را برای خدمت به کار گیرد، یا بخش عمده‌ای از امکانات را هدر داده و خود و اطرافیان را منتفع ساخته است؟! قطعا اذعان خواهیم کرد که بخش قابل توجهی قابل شناسایی و بازخواست نیست.
حتی پدیده اشرافیگری نیز پدیده‌ای نیست که صرفا با زور حاکمیت بتوان از آن بلیه‌ی اسفبار گریخت.
وقس علی هذا، که هر یک به تنهایی مجرایی برای بی‌عدالتی و منکوب شدن حق مستضعفین قرار می‌گیرد.

🔰نگارنده، هرچند شدیدا به وجود رویکرد سیستمی در دین معتقد است و #نظام_اسلامی را طرح راهبردی دین برای تعالی #عبودیت در سطح کلان اجتماعی می‌پندارد؛ و هم‌چنین شاهد زیر نظامات ظلم پروری هم هستیم که ذیل کلیت نظام اسلامی شکل گرفته‌اند و گویی وظیفه‌ای جز برهم زدن تعادل جامعه و بازتولید فقر و طمع و تنفر ندارند؛
از نظام بانکداری و بورس اوراق بهادار گرفته تا مدیریت فشل بهداشتی، مدارس غیرانتفاعی، بوروکراسی اداری و…

🔰اما نکته اینجاست که راه حل مشکل را کجا می‌جوییم؟
در نظام‌سازی صرف؟ یا انسان‌سازی در سطح خرد و کلان (بدون رویکرد سیتمی)؟ و یا چیزی میان این دو قابل توصیف است؟

عدالتخواهی انسان‌گرا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسان‌ها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_14
#جلسه_152
#جلسه_158

✅عدالتخواهی انسان‌گرا‼️

🚫آیا صرفا با کار اندیشکده‌ای یا ایجاد تعاملات بین نخبگانی در آکادمی‌های دربسته مشکل #عدالت_اجتماعی حل می‌شود؟ یا با فریادهای علما بر سر منبر و فحاشی بر سر تریبون‌های دانشگاه؟ یا دزد دزد کردن در فضای مجازی و سرک کشیدن در زندگی آقازاده فلان شیفته خدمت(!)، ریشه فقر و فساد را برای همیشه می‌خشکاند؟!

🔰به نظر می‌رسد تنها راهکار پیشرفت در حوزه عدالت همان است در بیانیه #گام_دوم طرح شد:👇
👈ورود عنصر #اراده_ملی در کانون مدیریت کشور. عنصری که #جان‌مایه‌ی_پیشرفت_حقیقی_و_همه_جانبه است.
بلکه اساسا روح حاکم بر بیانیه گام دوم خلق اراده ملی است. اراده برای #حرکت و #پیشرفت. از همین روست که بر روی مقوله #جوان متمرکز شده و حرکت و جوشش جوانانه و متعهدانه را برای ساخت دولت جوان انقلابی، یگانه راهبرد جهش انقلاب در گام دومِ جامعه پردازی برمی‌گزیند.

🔰پس با پدیده عمیق #انسان طرف هستیم!
طبیعتا انسانی که از شهد مصفای دین نوشیده، در اتمسفر فرهنگ اسلام تنفس کرده، تحت زعامت و ولایت حکیم انقلابی تربیت شده، در کانون گرم خانواده با لقمه حلال و شیر پاک و آغوش مهر مادر رشد و تعالی یافته و در آوردگاه حوادث دوران آبدیده شده است، از رهگذر اندیشه و عزمش هر چه برون تراود صحنه را به نفع #توحید رقم خواهد زد. چون در این شرایط به طور قطع می‌توان #فطرت را کنش‌گر اصلی میدان دانست.
حال ثمره چنین تراوشی می‌خواهد ساحت مدیریت اجتماعی باشد، یا ساحت تولید علوم انسانی، یا طراحی تاکتیک‌ها و تولید ابزار و یا…

🔻لقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ … [سوره الحديد : 25]

🔻يا أَيُّهَا الَّذِينَ #آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ ۚ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا ۖ فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا ۚ وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا [سوره النساء : 135]

🔰#اندیشه از رهگذر #اراده انسان و جامعه انسانی عبور می‌کند و این‌گونه خلق #علوم_انسانی_پایه را رقم می‌زند.

🔰این انسان و جامعه‌ی منبعث از آن، اگر در حضیض الحاد و ماتریالیسم باشد، علم لیبرال تولید می‌شود؛ و اگر فرد در سلوک #انسان_کامل باشد و جامعه در تراز #جامعه_نبوی، اندیشه اسلامی در قامت علوم انسانی رخ نشان داده و حیات نوین آینده جامعه اسلامی را کارگردانی می‌کند.

🔰از آن طرف ساختارهای ناعادلانه برای مدیر عادل و فطرت‌مدار، همچون لباسی تنگ بر اندامی رشید هستند که یا از هم دریده می‌شود و یا بالاجبار تعویض.
و جامعه‌ی قائم، زنده و عدالتخواه نیز ذره‌ای تحمل ظلم زرسالاران منفعت‌گرا را ندارد و هاضمه‌اش فرد یا ساختار ظلم‌پرور را به مثابه عنصری نامطلوب و طعامی نامطبوع در بدن، پس زده و قی می‌کند!

🔰فلذا با نیم نگاهی به تحولات اجتماعی معاصر و در رأس آن‌ها انقلاب اسلامی ایران و تجربه‌ی چهل ساله‌اش، درخواهیم یافت که آکادمی‌ها و محافل علمی، به تنهایی قدرت #تحول_آفرینی و اصلاح‌گری در صحنه‌های گونه‌گون اجتماعی رو نخواهند داشت، مگر با پیوست یک بدنه انسانی که آن ایده و اندیشه را عمیقا می‌فهمد و با ایده راهبردی آن کاملا آشناست، و جوهره‌ی عزم و جهاد را تا رسیدن به غایت مطلوب، کارگر می‌سازد.

🔰وگرنه انسان و جامعه انسانی غیر فرهیخته، تنبل و مشوب به آلاینده‌های تمدن مادی، زلال ترین آب حیات دینی را هم اگر به خوردش بدهی، به شیرابه‌ی زباله‌دانی مدرنیته مبدل می‌سازد!

🔻… إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ [سوره الرعد : 11]

🔻هوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ [سوره الجمعة : 2]

👈پ.ن : تذکری بود جهت پررنگ کردن جنبه تربیتی و انسان‌شناختی در بررسی‌های حوزه عدالتخواهی

درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی

ادامه⬅️
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_30 و #یادداشت_31
#جلسه_151 و #جلسه_152
#عدالت_ولایت_مواسات

🔷در باب دو گانه های #عدالت_ولایت و #عدالت_مواسات
♻️#یادداشت 7️⃣: 💠 #دو گانه_سازی آری یا خیر ، چرا و چگونه؟

🔘مساله اول / درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی

🔶#قول_مختار / یادداشت 3

✅جمع قول موافقین و مخالفین

▫️دغدغه های نه گانه موافقین که در یادداشت قبل مرور گردید به سان مقدماتی است که ایشان را به الگوی دو گانه سازی سوق میدهد.
به نظر میرسد میتوان ضمن قبول و تایید این مقدمات از نتیجه ی موافقین فاصله گرفت و به جای آنکه به الگوی دو گانه سازی تن داد، پای نسبت و تناسب میان مفاهیم را به پیش کشید.

▫️میتوان از حالت سلب و ایجاب و صفر و یک خارج شد و از طیف ها و نسبت ها و سهم ها و چینش ها و آرایش ها سخن گفت.
در رسیدن به هدف ، در پیشبرد انسان و جامعه به سوی خدا ، مفاهیم دینی با یکدیگر اتصال و نسبتی دارند ، در نسبتی خاص با یکدیگر ارایش هندسی پیچیده ای را رقم زده اند .
▫️هر یک از مفاهیم چون نقطه ای در گرافی گسترده اتصالی به نقاط دیگر دارد و نسبتی میان او دیگر مفاهیم برقرار است آن هم نه اتصالاتی خشک و ایستا ، بلکه خود اتصالات نیز به حسب عوامل متعدد، دارای تغیرات و شدت و ضعف ها هستند. و در نقطه مرکزی این گراف که همه اتصالات با گذر از این نقطه انجام میشود انسان و جامعه انسانی قرار گرفته است و به حسب حالات متغیر او شدت و ضعف این اتصالات تغییر میکند.

▫️اینگونه است که برای تحقق یک امر کمالی، دهها مفهوم کمالی دیگر باید به میان بیایند و هر یک سهمی را بر عهده بگیرند.

▪️مثلا در همین سه گانه ولایت و عدالت و مواسات
به جان آنکه بگوییم کی اصل است و کی فرع ، کی متن است و کی حاشیه ، کی برود و کی بماند ، من طرفدار این هستم و تو طرفدار او ، من این را میپسندم و تو او را ، به نظر من شرع تاکیدش روی این است یا آن ، این مقدم است آن موخر ، این اول است آن دوم و امثالهم
بیاییم و از نسبت های این سه امر کمالی صحبت کنیم

▪️بگوییم این سه باید درچه آرایشی نسبت به هم قرار بگیرند تا انسان و جامعه انسانی به آن نقطه ای که باید، برسد.
ولایت چه سهمی دارد و چه نقشی ، مواسات چه کمکی میکند و کجا قرار میگیرد و عدالت در این میان چه نسبتی با ایشان برقرار میکند

▪️در نوع غلطی از این دو گانه سازی ها به نظر میرسد در مبنایی مغایر با آنچه این جا پیشنهاد میشود ، به این کمالات و ارزش ها به شکل انفرادی نگاه میشود
▪️میگوید عدالت یا میگوید مواسات یا میگوید ولایت و گمان دارد که با تاکید و انتخاب هر یک از این ها کار تمام است و میشود تحقق یکی از اینها را اراده کرد و از ان گفتمان ساخت و برای برنامه ریخت و آن را به تحقق کشاند
در حالیکه اگر در نگاهی دقیق تر روابط شبکه ای مفاهیم را ورانداز کنیم در خواهیم یافت که برای تحقق هر یک از این مفاهیم که بیش از دیگر مفاهیم میپسندیم یا لازم و ضروری تر ارزیابی میکنیم تا چه حد به سایر مفاهیم محتاجیم .

▪️مگر میشود از ولایت سخن گفت ، ولایتی را به میان کشید و به سوی تحقق آن گام برداشت در حالیکه نسبت او با عدالت روشن نشده باشد
یا مگر ممکن است که عدالت را طلب نمود و مطالبه کرد اما از ولایت و مواسات چشم پوشید و سهم بزرگ ایشان در تحقق این معنا را درنیافت.

🔹با این حساب ، باید به جای این دو گانه سازی ها که به تعبیر مخالفین به سوی دو قطبی ها پیش میرود ، سخت گیرانه و دقیق نسبت های میان مفاهیم را سنجید و سهم هر یک را روشن نمود.

🔹در این حالت، دغدغه موافقین را با کشف نحوه جایگیری این مفاهیم در هندسه شبکه ای مفاهیم دنبال نمود ، چه بسا در برداشتی از این چینش به این جمع بندی برسیم که مثلا ولایت از جایگاهی مشرف و مهیمن برخوردار است یا عدالت در نقطه پیشران و محرک ایستاده است و مواسات در موقف بستر و پشتیبان یا بالعکس یا نسبت های دیگر

🔹به این شکل هم ازنگاه بسیط و یکنواخت به مفاهیم دینی خلاص شده ایم و در نگاهی از بالا (عقابی یا هلیکوپتری یا اسامی از این دست ) پستی و بلندی های سرزمین گسترده مفاهیم را دیده و باور کرده و در صدد تهیه نقشه توپوگرافی مفاهیم بر می آییم و دغدغه موافقین را رعایت میکنیم و هم از نفی و اثبات و رد و قبول و تحقیر و تعظیم بی جای مفاهیم که دغدغه مخالفین بود فاصله میگیریم.

دنیای_عدالت_سُرایی

بسم الله الرحمن الرحیم
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محسن_همت
#جلسه_151

#دنیای_عدالت_سُرایی
مبحث عدل در اسلام چیزی همانند وضع قانون به وسیله قانونگذار یا رواج آن در عرف جاری جامعه نیست که اعتبار و ارزش پیدا کرده باشد؛ بلکه اعتبار و مشروعیت همه آنها از خود عدالت بوده و عدالت نیز تابع خواست و اراده قانونگذار و سلیقه فردی یا جمعی افراد نیست؛ بلکه حقیقتی است که ارزش ذاتی و اعتبار نفسانی دارد و از آنجایی که عدالت، حقیقتی فراتر از عرف، قانون و قرار داد است، لذا اگر اینها با عدالت مطابق نبودند، از مشروعیت ساقط میشوند. قطعا عدالت یکی از اصول ناموسی دین مبین اسلام است و امیرالمومنین علیه السلام را شهید راه عدالت می خوانند. خداوند در قرآن بوسیله آیه «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالسقط » فلسفه رسالت انبیا را عدالت معرفی می کند.
اما به نظرم عدالت هدف غایی دین نیست. البته تا زمانی که عدالت برقرار نشده قیام برای برپایی عدالت، همان هدف است اما زمانی که آخرین ذخیره الهی حضرت بقیة الله ظهور کردند و عدل و داد را در تمام جهان گستراندند رسالت دین به اتمام می رسد؟ نه تنها به اتمام نمی رسد بلکه تازه امکان تحقق هدف غایی فراهم می شود. هدف نهایی دین چیزی جز «توحید» نیست و در واقع عدالت بستر تحقق توحید همه جانبه و خالص است. فرق اساسی ما با سایر #مکاتب_عدالت_سُرا توحید است.

تمام انسانها برابر آفریده

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسانها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_17
#جلسه_151
#لیبرالیسم

❓این جملات از کیست؟؟

“تمام انسانها برابر آفریده
شده اند و توسط خالق شان از یک سری حقوق بهره مند شده اند، از جمله این
حقوق: زندگی، آزادی و پیگیری سعادت و خوشبختی است”

این حرف حضرت آقا در روح توحید
یا اینکه فرازی از سخنان امام خمینی نیست

این گوشه ای از اعلامیه استقلال ایالت متحده آمریکاست
تحت عنوان اصول لیبرالیسم
ادبیات بسیار نزدیک وشاید بتوان گفت همان ادبیات حضرت آقاست در روح توحید که چندی پیش از آن گذشتیم.
جدا از ریشه این حرف ها که بر می گردد به انقلاب صنعتی و برابری حقوق زن ومرد
و بعد ها تبدیل به سند بنیادین برای لیبرالیسم در انقلاب فرانسه و سازمان حقوق بشر شد.

اندیشه لیبرال با این اصول متولد شد و در تمام عرصه ها :فرهنگی، سیاسی، اقتصادی،اخلاقی، دینی ،حاکمیتی، و…
امتداد پیدا کرد و ساختار های را پدید آورد که تا به امروز نیز ادامه دارد
مثلا اخلاق لیبرالی یعنی:ملاک خوب وبد هر چیز خود انسان است وبه همین دلیل تمام امیال و کنش های انسان قابل احترام است ونباید توسط هیچ کس سرکوب شود

🔸فوکویاما سقوط شوروی وبلوک شرق را به نابودی تنها رقیب تاریخی لیبرالیسم تعبیر می کند و از طرف دیگر رقیب جدید تفکر را تمدن اسلامی بیان می کند واز آن به جنگ تمدن ها نام می آورد.

واکنون ما در این جنگ تمدنی به سر می بریم

🔺یادداشت بعد اسلام و لیبرالیسم
ادامه دارد…

چرا پروژه اصلاح جریان روشنفکری نگرفت؟!

#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_15
#جلسه_151
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#لیبرالیسم #آزادی #عدالت #روشنفکری

✅ چرا پروژه اصلاح جریان روشنفکری نگرفت؟!
اگر بپذیریم جریان روشنفکری غرب هدف اولیه اش اصلاح بوده است سوال اساسی این است که چرا این همه تلاش و فکر و ایده به جایی که روشنفکران هوسش را داشتند نرسیده (و نخواهد رسید)
گره اصلی کار کجاست که هر چه می روند راه را نمی یابند؟
چرا نمونه های وطنی بعد از آن همه سر و صدا در مشروطه نهایتا تبدیل می شوند تئورسین رضاخان؟
آیا صرفا خطای در تشخیص بوده یا ضعف در تحقق هدف ها و یا راهبرد را غلط تشخیص داده اند؟
جالب اینجاست که بر خلاف جریان روشنفکری ایران که از روز اول وابسته و بیمار متولد شد(تعبیر آقا در دغدغه های فرهنگی) ، جریان روشنفکری غرب برخاسته از متن و مسائل بومی جامعه خودش بوده فلذا کارآمدیش به مراتب بیشتر از روشنفکری فشل و از آبادی به دور وطنی است. ولی با این همه باز هم این جریان نتوانسته شعارهایش را محقق کند. بلکه حتی روز به روز دنیا از آن دورتر می شود.

با توجه به تحلیلی که استاد بیان فرمودند شاید بتوان گفت اساسی ترین مشکل این نهضت اصلاحی تجویز داروی اومانیسم برای نیل به اصلاح بود و به عبارتی دیگر این اصلاح طلبی برخاسته از اومانیسم و تقویت کننده آن بود.
از همین رو باید گفت که انحراف اصلی همان نقطه ی شروع است. درست همان لحظه ای که “انسان” منقطع از توحید و انسانی که عبد نیست در جایگاه محور عالم قرار میگیرد.
نفی عبودیت الله (که روی دیگرش عبودیت نفس و طاغوت است) اولین و اساسی ترین طغیان بشر است. فساد و ظلم اصلی درست همان لحظه ای رقم می خورد که انسان با شعار حفظ کرامت در مقابل “رب” خود تکبر می ورزد و شان خود را بالاتر از بندگی تعریف می کند.

با این توضیح به نظر می رسد که صورت سوال اول دقیق نیست و شاید بهتر باشد آن را اینگونه مطرح کنیم:
چگونه ممکن است که جریان روشنفکری غرب که خود به نوعی تئوری پرداز این طغیان و فساد ریشه ای بوده (و هست) بتواند آزادی ، کرامت انسان و سایر شعارهای زیبایی که مدعی آن بوده را محقق کند؟!

لیبرالیسم و عدالت

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#جلسه_151
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#لیبرالیسم #عدالت

🔰لیبرالیسم و عدالت

🔸توصیف ما از انسان و معنای زندگی اش باعث شکل گیری توصیه هایی برای چگونه زیستن است.

🔹لیبرالیسم یا هر مکتب انسانی دیگری که درکی از توحید ندارند و نمی توانند حتی عبودیت که یکی از نیازهای فطری بشر است را درست تصور کنند، چگونه می توانند برای خواسته های بی نهایت انسان، پاسخی درخور بیابند و توصیه ای داشته باشند.

آزادي_رفاه_عدالت

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_37
#جلسه_151

#آزادي_رفاه_عدالت

ظاهرا رفاه و آزادي دو ويژگي برجسته از انديشه‌ي ليبرال است، و چه‌بسا آزادي نيز در خدمت رفاه است، چه‌اينكه رفاه برخورداري و بي‌نيازي است و آزادي، بي‌قيدي و در بند نبودن، و روشن است كه مي‌توان رها بود اما سرشار از نياز.

عدالت اما بر اين انگاره استوار است كه هر چيزي سازه‌ي وجودي خاص خود را دارد كه نسبت خاصي را ميان چيزهاي گوناگون برقرار مي‌سازد؛ نسبتي كه به دست انسان و در اختيار او نيست.

عدالت، آزادي‌‌خواهي و رفاه‌طلبي را به بند مي‌كشد، پس در برابر آزادي (بي‌بندي) است.
البته یک تقریر از عدالت این است که آن را به آزادی تأویل می‌برند: عدالت یعنی برابری در بهره‌مندی از آزادی.

انقلاب اسلامی امتداد هدف انبیاء

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_16
#جلسه_150

🔰انقلاب اسلامی امتداد هدف انبیاء

اینکه انقلاب اسلامی حرف جدیدی است آن هم در زمانی که کل دنیا را به راست و چپ تقسیم کرده بودند؛ حرف درستی است.
اما اینکه بگویم انقلاب اسلامی یک حرفی را آورد که تا آن زمان کسی مطرح نکرده بود خیر.

حرف انقلاب همان حرف انبیاء است همان حرف نبی ختمی (ص) است . حرفش همان لا اله الا الله است حرفش همان سعادت بشر است
اما چرا این حرف تقسیمات چپ و راست را تغییر داد چون بشریت این خط عبودیت را فراموش کرده بود وعده ای برای منافع خود برای این فراموشی برنامه ریزی کرده بودند انقلاب اسلامی این مافیای را که بشریت را به نابودی می برد از بین برد و نقشه آن ها را رو کرد
انقلاب اسلامی در واقع یک گرد و خاکی از عقول بشریت را کنار زد به تعبیر حضرت امیر علیه السلام (ليثيروا لهم دفائن العقول)
حرف جدید انقلاب این تنبه است
حرف انقلاب به کمال رسیدن بشریت است در یک نظام عادلانه وتوحیدی

تعویق_هویتی_یابی_هویتی_جبهه_انقلاب

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_18
#جلسه_150
#تعویق_هویتی_یابی_هویتی_جبهه_انقلاب
اختلال در دستگاه محاسباتی انقلابیون دیربازی است که اتفاق افتاده و چه بسا همه ما نیز در بخشی از متغیرهای تحلیلی مان دچار همین مشکل باشیم که هنوز روشن نیست؛ در تاییداین مطلب پیشنهاد می کنم درباره جنگ صفین قدری راهبردی تر مطالعه بفرمایید
امیرالمومنین در 4 سال خلافت هر 4 سال درگیر جنگ با خودی بوده است و صفین به تنهایی 18 ماه به طول می انجامد
جنگ روانی علیه امیرالمومنین به جایی می انجامد که بخشی از انقلابیون آن زمان به آرامی این زمزمه بینشان رواج پیدا می کند که «چه بسا ایمان ابوبکر بالاتر از علی است زیرا علی زمانی که ایمان آورد بچه است و احساسی ولی ابوبکر به هرحال رئیس عشیره و قبیله بود و کاملا از سر عقل ایمان اورد و اینکه کسی چون ابوبکر با آن همه قدرت و آبرو و اعتبار چه قومی و چه مالی می تواند بپذیرد که با پیامبر همراه شود قطعا نشان از یک تصمیم گیری کاملا دقیق و برخوردار از منطق و استدلال عقلی است و نمی توان ذره ای به این انتخاب نگاه احساسی داشت لذاست که قطعا جایگاهش نزد پیامبر بالاتر است»(به ظاهر هم منطقی می آید)
این خط جنگ روانی تا آنجا ادامه پیدا می کند که موجب شکل گیری جریانی چون سلفی گری در قرن دوازده می شود و هم اکنون نیز در عربستان سعودی این حرف مطرح است و کتابها برای آن نوشته و از حیث عقلی تحلیل های بسیاری را داشته اند که جایگاه ابوبکر از حیث پذیرش ایمان از امیرالمومنین بالاتر است.(مراجعه به مقالات مومنون بلاحدود)
در جنگ صفین تا به حال برایتان سوال نشده که چه شده که کسی که شک می کند بین تشخیص حق و باطل و می بیند که طرف مقابل هم اذان می گویند و نماز می خوانند نکند که برحق باشند و برای مشکلش پیش امیرالمومنین می آید، چرا امیرالمومنین باید او را به عمار ارجاع دهد؟
مگر حضور خود امیرالمومنین که راس یک جبهه حق است، در آن جنگ کفایت از جداسازی حق وباطل نمی کند؟
چه شده که امیرالمومنین که از نظر ما شیعیان میّز حق از باطل است در جنگ صفین حضورش بیشتر شبهه افکنی می کند و حضورش موجب شک است تا جداسازی حق و باطل؟
شیعیانی که در جنگ صفین به همراه ولی شان در حال جنگ اند افراد پا به رکاب ولی و به قولی جبهه انقلاب محسوب می شوند و همان هایی هستند که اتفاقا نیروهای کف میدانی او به حساب می آیند اما در همین زمان با اینکه در کنارش در حال جنگ هستند وسط معرکه برمی گردد سوال می کند که طرف مقابل حق است یا ما؟ یعنی آن قدر این تعویق هویتی عمیق می شود که جنگ را هم رها می کند. در یک جبهه به ظاهر قرار دارد اما عملش ضد جبهه است و چه بسا کمک به دشمن.
عقب نشینی که دروسط جنگ و در وسط عملیات اتفاق می افتد نه تنها آن شخص به عنوان یک مجاهد موثر، یک تعلیق برایش رقم می خورد بلکه اطرافیان جبهه را نیز با بحران رو به رو خواهد کرد.
در این جایی که نگاه به حضور ولی و اوامر جهادی او از این جهت که وسط معرکه در حال مشخص کردن آرایش ها و نقاط هدف و… است هیچ ابهامی را برطرف نمی کند چه به هم ریختگی بالاتر از این می تواند یک جبهه انقلابی را دچار شکست کند؟؟
آن قدر بی هویتی بر او غالب می گردد که عقب نشینی می کند تا از غیر امام قانع شود و نهایتا ارجاع به عمار که هم رزم اوست موجب دفع شبهه برایش می گردد. یعنی جایگاه عمار در جبهه بالاتر از حضور ولی قرار می گیرد.(اختلال در ادراک ولایت) یعنی دشمن توانسته در جنگ شناختی آن قدر موفق باشد که شاخصه های امامت را در ذهن اعضای جبهه تحریف کند به این معنا که حضور امام امت نتواندن میّز حق و باطل قرار گیرد و غیرمعصوم وغیرامام هرچند که راهنمای درستی باشد دفع شبهه کند.
این اتفاق یک تعویق هویتی است که جبهه انقلاب زمان امیرالمومنین درگیر آن شدند و نهایتا اتفاقات به جایی رسید که حضور امام آن قدر بی ثمر می گردد که با غیبتی کبری رو به رو می شویم.
ادامه–>

رسالت_رسانه_پيام_تبليغ

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_36
#جلسه_150

#رسالت_رسانه_پيام_تبليغ

هين سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بي‌حد و اندازه شود

«پيام»بر، رسول، رسالت (پيام‌بري) و تبليغ و ابلاغ … مفاهيمي كه با دين گره خورده، ناظر به اين است كه دين اساسا يك پيام است، يك سخن پرمفهوم و از مبدأ مشخص است (حال عقل يا وحي يا فطرت فرقي نمي‌كند) … كالاي تو اگر پيام باشد، ابزار تو هم تبليغ و تبيين خواهد شد، بلكه خود، پيام خواهي شد !!

انقلاب مثل بوي‏ خوش‏ گل‌هاست؛ خودش صادر مي‏شود. انقلاب مثل باد بهاري است؛ خودش فضاهاي گرفته و متعفّن را عوض و جابه‏جا مي‏كند. انقلاب را كسي نبايد صادر كند؛ انقلاب خودش صادر مي‏شود. (82/2/10)

درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_29
#جلسه_150
#عدالت_ولایت_مواسات

🔷در باب دو گانه های #عدالت_ولایت و #عدالت_مواسات
♻️#یادداشت 6️⃣: 💠 #دو گانه_سازی آری یا خیر ، چرا و چگونه؟

🔘مساله اول / درستی یا نادرستی دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی

🔶#قول_مختار / یادداشت 2

🔲و اما #قول_مختار

🔷واقعیت این است که نه میشود حرف موافقین را در ترتب ثبوتی حقیقت مفاهیم نسبت به یکدیگر و همچنین ضرورت راهبردی اولویت بخشی به این مفاهیم را در فضای اثباتی نادیده گرفت ، نه میتوان به راحتی از ملاحظه نظری و عملی که در قول مخالفین نسبت به دو گانه سازی هست عبور کرد.
هر دو راست میگویند از یک سو
هم واقعا مفاهیم در لسان دین و حکم عقل همسان و همگن نیستند ،
هم واقعا در مدار تربیت جامعه نیز به حسب حال جامعه باید روی برخی مفاهیم تاکید و تمرکز ایجاد کرد
و هم این خطر هست که برخی مفاهیم کمرنگ و گم شوند یا جامعه دچار دو قطبی انتخاب مفاهیم گردد.
این دو قول علی رغم تهافت و تعارض ظاهری و بدوی، نه مقابل یکدیگر که اتفاقا مکمل یکدیگرند
از این رو بدون رد محتوای هیچ یک از دو قول باید به دنبال #وجه_جمع ایشان بود.

✅الجمع مهما امکن اولی من الطرح

🔆برای جمع بین دو قول اولا قول موافقین را باید به عنوان یک #فهم_نظری انسان شناسانه و جامعه شناسانه و هستی شناسانه و دین شناسانه در نظر گرفت و بحث مخالفین را به عنوان یک #ملاحظه_عملی اجتماعی مورد توجه قرار داد.

🔅در این صورت باید فهم و دغدغه درستی که موافقین را به سوی دو گانه سازی مفاهیم سوق داده است را تایید کنیم و ارج نهیم و در عین حال ملاحظه عملی مخالفین را هم لحاظ کنیم.

🔻دغدغه مورد ارج موافقین به صورت گزاره ای عبارت است از :
➖اولا دین بناست رافع نیاز و عطش بشریت و درمانی بر درد های او باشد و دین آمده است که رشد بشر را محقق سازد
➖ثانیا این که درد های بشر و نیاز های او گوناگون است
➖ثالثا اینکه این درد ها و نیاز ها به حسب مراحل و مواقف، پیشینه ها و ظرفیت ها تفاوت میکند
➖رابعا اینکه درد ها و نیاز های بشر نسبت به هم دارای اولویت هستند
➖خامسا اینکه عالم مادی محدود و متزاحم است و انتخاب امری او را از انتخاب امری دیگر باز میدارد
➖سادسا اینکه انسان مختار است و باید میان درد ها و نیاز های متنوع خود دست به انتخاب بزند
➖سابعا اینکه با توجه به موارد قبل انسان برای حرکت در مسیر کمال و رفع نقص نیاز به تمرکز و اولویت بندی دارد.
➖ثامنا اینکه دین امری گسترده و پر از مفاهیم متفاوت و متنوع است
➖و تاسعا اینکه مفاهیم دینی نسبت به هم حالتی متوازن و همگن ندارند و بین خود ایشان رتبه بندی است و کارکرد های متنوعی دارند.

🔻دغدغه مخالفین هم که مراقبت و مواظبت از بی مهری به سایر مفاهیم یا گم شدن و از بین رفتن آنها در اثر توجه و تاکید روی دیگر مفاهیم بود .

🔰در یادداشت بعدی صورت بندی جمع بین دغدغه موافقین و مخالفین ارائه میگردد. 🔰

مهندسی_معکوس_لیبرالیسم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محسن_همت
#جلسه_149

#مهندسی_معکوس_لیبرالیسم
اینکه لیبرالیسم از انسان شروع می کند بسیار هوشمندانه و جذاب به نظر می رسد. آزادی خیلی سرخوش کننده ست. اینقدر که بعضی اوقات انسان خودش را جای آنها میگذارد به ایشان حق میدهد. ما در بحث انسان شناسی به این اعتراف داریم که اولین شناخت در انسان نسبت به وجود خود است و بعد کم کم شروع شناخت جهان پیرامون خود می کند و مرحله به مرحله تا برسد به خدا…
اما ما نه در روند آموزشی مان از این نقطه شروع می کنیم و نه در معماری های اجتماعی. ما از خدا شروع می کنیم از اصلی ترین و شاید دیریاب ترین موجود. من گمان می کنم ما اگر از انسان شروع کنیم اما نه انسان منفصل از همه چیز انسان عبد، انسان بنده، انسان حقیقی؛ در طراحی جامعه و سازه های اجتماعی بسیار منسجم تر و دقیق تر عمل خواهیم کرد. تعریف درست از انسان راه را برای فهم اهداف، نیازها، حقوق و تکالیف باز می کند. تا ما علاوه بر نقد مکاتب غربی پیشنهادی هم داشته باشیم. ما هم دارای مکتب باشیم نه فقط توصیه. الان از «لا اله الا الله » فقط لا اله اش را داریم.

کارکرد گروه در فصای مجازی چه می تواند باشد؟

#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_14
#جلسه_149
#یادداشت_روشی
#پیشنهاد

✅ کارکرد گروه در فصای مجازی چه می تواند باشد؟

🔸چند سالی هست که معمولا برای هر پروژه ، درس ، و ححتی مباحثه ای یک گروه در مجازی تعریف مشود تا به پیشرفت کار کمک کند.
گروهها کارکردهای مختلفی دارند برخی صرفا نقش #بانک_اطلاعات را ایفا می کنند برخی دیگر علاوه بر این جهت #هماهنگی اعضا مورد استفاده قرار میگیرند و برخی علاوه بر اینها محل #مباحثه ، نقد و نظر و به #اشتراک_گذاری محتواهای مربوطه است.

🔸ظاهرا هدف گروه اندیشه کلامی بیشتر همین مورد آخری است. تذکرات و پیشنهادات مداوم و همراه با دغدغه حصرت استاد در مورد فعالیت در گروه هم نشان دهنده همین هدف است.

ولی اگر لوازم کار محقق نشود کارکردهای گروه عملا به مورد دوم (بانک اطلاعات و هماهنگی) محدود شده و گروه #سرد خواهد شد.

🔴 یکی از نشانه های سردی گروه ها کم بودن تعداد پاسخ ها (reply) در یک گروه است.
اگر گروه واقعا محل بحث و نقد و نظر باشد یادداشت ها و محتواهای ارسالی با واکنش اعضا مواجه شده و حتی ممکن است منجر به بحث های دو یا چند نفره طولانی شود. ولی اگر اوضاع به گونه ای پیش رود که هر فرد #یادداشت (تکلیف) خود را در گروه قرار داده و کاری به بقیه محتواها نداشته باشد عملا فضا رو به رکود خواهد بود و حتی ممکن است کار به جایی برسد که بعضا حتی یادداشت های ارسالی هم خوانده نشود…

البته یکی از موانع پی روی ما کمبود وقت رفقاست. طبیعتا در یک جمع طلبگی که همه اهل درس و بحث و جدیت هستند فرصت زیادی برای #مجازی_گردی و مجازی بازی پیدا نخواهد شد.
ولی به هر حال می شود روی این ماجرا فکر و ایده پردازی کرد.

✳️ پیشنهادی که فعلا به ذهن بنده می رسد این است که دوستان بخشی از یادداشت های خود را به تحلیل ، نقد و پاسخ به یادداشت های بقیه و همچنین سایر محتواهای ارسال (forward) شده اختصاص دهند.
به این ترتیب هم فضای گروه از این یک نواختی خارج شده و هم می توان سرریز این مباحثات را در جلسه هم مشاهده کرد‌. و صد البته یادداشت ها خوانده شده و 🔨 کاری می شود.