نارسایی در تحلیل فلسفی از جامعه

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_112
#جلسه_327

⭕️نارسایی در تحلیل فلسفی از جامعه

در تحلیل‌های فلسفی از جامعه به وضوح نارسایی‌ داریم و فلسفه و فکرفلسفی ما پشتیبان فکر اجتماعی ما نیست.
در مقام دفاع از فلسفه شاید بتوان گفت که توجه به مفهوم جامعه و جامعه‌شناسی، رواج چندانی در محیط‌های فلسفی نداشته است و همانگونه که آقای فشندی در یادداشت‌ ۱۸۷ خود آوردند، بعید نیست که مفهوم جامعه همزمان با پیمان وستفالی، متولد شده باشد یعنی قرن ۱۷ میلادی و قبل از آن توجهی به این مفهوم نبوده است که فیلسوفان ما به آن التفات داشته باشند.
امّا این، آنچنان قابل قبول نیست، ما در تاریخ خود ابن خلدون را داریم که بعضا پدر جامعه شناسی خوانده می‌شود و او در قرن ۱۴ میلادی میزیسته‌ است؛ یعنی قبل از آنکه غرب ادعای جامعه‌شناسی داشته باشد، ما جامعه‌شناسی داشتیم. (فیش در این زمینه (https://eitaa.com/fishkalami/77))

گذشته از همه‌ی اینها ما اگر هیچ توجهی هم به مفهوم جامعه نداشتیم، به هر حال یک جامعه‌ای داشتیم و روابطی بین افراد جامعه برقرار بود که همین کافی بود که افکار را متوجه این روابط بکند. به هر حال آنچه که لازم است برای شکل‌گیری جامعه، انسان است و روابط بین آن‌ها؛ که این، با دو انسان هم شکل می‌گیرد. البته شاید بتوان در حکمت عملی تاحدی از این عنایت فلسفه به جامعه را یافت. و همچنین باید این را هم در نظر داشت که جریاناتی در تاریخ ما بوده است که فضا را برای فلسفه بسیار تنگ کرده بودند که حتی فیلسوف گاها امکان پشتیبانی از خود فلسفه را هم نداشته است و نارسایی‌هایی در خود فلسفه هم داشتیم و داریم.
🌺

مفهوم جامعه

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_75
#جلسه_327

در استقبال از یادداشت های برادران #امید_فشندی و #محمد_انصاری

به نظر می رسد همانگونه که برادر فشندی اشاره کردند مفهوم جامعه یک مفهوم وارداتی است که بسته به رویکردهای مختلف تعاریف خاصی از آن در علوم اجتماعی و سیاسی صورت گرفته است.
لذا به نظر می رسد در گام نخست باید نسبت مفوم جامعه در ادبیات امروز با مفاهیمی مثل امت یا قوم که مورد اشاره قرآن کریم قرار گرفته است مشخص شود. به ویژه آن که مفهومی همانند ” امت ” یک مفهوم اضافی محسوب می شود و در کنار مفهوم امام معنا دار است و یا حتی قوم که معمولا در قرآن به صورت اضافی مطرح شده است ( قوم فرعون ، قوم موسی ، قومک و… ) . و علاوه بر این قوام مفهوم امت بیش از آن که بر پایه های صرفا اقتصادی و قرابت فیزیکی یا نژادی استوار باشد بر پایه های مکتبی استوار شکل گرفته است. برخلاف مفهوم جامعه روابط و مفاهیم مدرن به شدت در آن اشراب شده…
علاوه بر این ها در بحث فلسفی نحو وجود جامعه باید به این نکته دقت داشت که جدا از مرکب حقیقی یا صناعی بودن جامعه باید به این نکته دقت داشت که اساسا چه زمانی جامعه شکل میگیرد و چه فرآیندی تحقق میابد که ما به مجموعی از از انسان ها “جامعه ، قوم یا امت میگوییم ؟

جدایی فلسفه از واقعیت های زندگی

#یادداشت_54
#جلسه_327
.
جدایی فلسفه از واقعیت های زندگی
.
امروزه با شکل گیری فضاهای جدید در جامعه برای تحقق مطلوب عالمان دینی در صحنه واقعیت های زندگی، با خلأهای تئوریک بسیاری مواجه می شویم . یکی از علومی که به شدت با این مشکل مواجه است، فلسفه است.
.
فلسفه مادر علوم است و بخصوص دستگاه حکمت متعالیه با نوع نگاه وجودی که ارائه می کند، با تمام پدیده های خارجی به نحو جدید تعامل می کند. اما آنچه در واقع می ببینیم، اینست که فلسفه و تفکر فلسفی فیلسوفان مسلمان پیش از انقلاب، لااقل، تاثیر زیادی در جامعه نداشته.
.
هیچ وقت ندیدیم تفاوت اصالت وجود و اصالت ماهیت را، در زندگی خود و قس علی هذا …
.
حتی نمی توانیم امتدادهای فلسفی را، در زندگی خود تصور کنیم و بگوییم بنا بر قول به وحدت وجود، این تفاوت در تعاملات جامعه حاصل خواهد شد و … .
.
این شرایط، یک دوراهی در مقابل فلسفه قرار می دهد؛ یا فلسفه خود را به صحنه اجتماع وصل می کند و از فکر فعال اجتماعی پشتیبانی می کند و یا اینکه نگاه های اعتباری و جدلی کما فی السابق، راهبری اجتماعی را ادامه می دهند و فلسفه از صحنه اجتماع به کلی، کنار خواهد رفت .

مشخصاتـاسلام

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_125
#جلسه_327

دیروز به تناست کاری که در مرکز گفتمان توحید داشتم بحثی مطرح شد. برای کارهای مرکز دنبال چند طلبه بودم که به آنها پیشنهاد همکاری در مرکز را بدهم. لذا احوال چندین نفر از طلاب خوب مدرسمان، که اکثرا از سطح تحصیلی خوبی برخوردار بودند و بعضا نخبه تحصیلی یا تبلیغی بودند را جویا شدم. با کمال تاسف فهمیدم که اکثرا درس را رها کرده اند و شغلی برای خود دست و پا کرده اند و در گیر مسائل مالی شده اند. اکثرا درآمد های ناچیزی هم داشتند. آنقدر اوضاع خراب بود که سردرد گرفتم. طلابی که 10 15 سال عمر خود را در حوزه تلف کرده اند و صدها میلیون تومان خرج آنها شده است . اگر طلبه نبودند و در دانشگاه تحصیل میکردند و یا بازاری میشدند یقینا وضعی بسیار بهتر از حال کنونی داشتند.
چند نکته را جای تامل جدی می دانم:

1-با این حجم از نابودی خروجی های حوزه و از طرفی با وجود قلت ورودی های حوزه، چه طور میخواهیم برای آینده بشریت نقشه بکشیم و چه طور میخواهیم این نقشه ها را اجرایی کنیم؟
2-حوزه را چه شده که اینقدر دور از جامعه و فایده رساندن به انسان زیست میکند؟ چه شده که علاوه بر مردم، خود طلاب هم نمی دانند به چه دردی میخورند و انبوه تحصیلاتی که میگذرانند چه دردی از خودشان و دیگران دوا میکند؟ لذا از لحاظ هویت صنفی به پوچی میرسند و به ناچار در هویت اصناف دیگر ظاهر میشوند.
حوزه با روند پیش رو قطعا رو به اضمحلال میرود. حوزه هیچ نقشی در زندگی مردم بازی نمیکند. لذا قبل از اینکه مردم او را نابود کنند و احترامش را بشکنند، خودش از درون در حال پوچی و نابودی است
3-کرونا علاوه بر آسیب های آشکار، چه آسیب های پنهانی بر ما وارد کرده است؟ بسیاری از طلاب با مجازی شدن دروس و فاصله گرفتن از درس و از طرفی با تعطیل شدن فضاهای تبلیغی بیشتر احساس پوچی و عدم فایده میکنند. بسیاری به شهرستان مهاجرت کرده و بسیاری نیز به کارهای خارج از طلبگی روی آورده اند و بالکل از طلبگی منفک شده اند.
4- به خاطر حفظ ما در مسیر خداوند متعال را هزاران مرتبه حمد کنیم و شکرگزار همه نعمات او( استاد خوب، جمع خوب، دغدغه ها و افکار ارزشمند، خانواده خوب و….) باشیم.

جوان را باهویّت بار بیاورید.

#یادداشت
#ابوذر_ظفری
#مشخصات_اسلام
#هویت
#یادداشتـ16
#جلسه_327

جوان را باهویّت بار بیاورید. اگر جامعه‌ای احساس هویّت نکرد، صداهای بلند تحکّم‌آمیز، راحت او را مغلوب خواهد کرد. آن که ایستادگی میکند، آن کسی است که احساس هویّت میکند؛ حالا این هویّت، گاهی هویّت ملّی است، گاهی هویّت دینی است، گاهی هویّت انسانی است، شرف است؛ هرچه؛ با هویّت باید بار بیایند. خوشبختانه امروز جامعه‌ی اسلامی ـ ایرانی ما یک هویّت ریشه‌دار و تاریخی و قوی و قابل استقامتی دارد که این را نشان هم داده؛ این را به جوانمان بایستی منتقل بکنیم. بالاخره پس مسئله‌ی فرهنگی مسئله‌ی مهمّی است؛ بخشهای فرهنگی باید احساس مسئولیّت کنند و در این زمینه باید کار کنند.۱۳۹۷/۰۳/۲۰
بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاه‌ها

چه کسی این مسئولیت را برعهده دارد ؟
آموزش و پرورش ؟ حوزه ؟ دانشگاه ؟ سازمان های فرهنگی دولتی ؟
رسانه ملی ؟ سینما ؟

هویت جوان ما چگونه در حال شکل گیری است ؟
غیر از این است که دشمنان انقلاب ار طریق شکبه های مجازی ، سلبریتی ها ، ماهواره ها و ….. در حال ایجاد هویتی جدید در نسل جوان ماست …

ما کجای کار هستیم ؟

تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!بخش5

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_249 (بخش پنجم)
#جلسه_327

💠 تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!

❇️ رد شخصیت و هویت مستقل داشتن جامعه

3️⃣ رد اینکه: جامعه نیرو و قهر جمعی کنترل کننده افراد است

✅ تقریر: در زندگی اجتماعی، فرد همیشه خود را با فشار و نیرویی مواجه می‌یابد که ناظر و مهار‌کنندۀ اوست و چارچوبی نسبتاً پایدار و محدود‌کننده برای کردار او فراهم می‌کند. این قدرت آمر و قاهر، خود را، علی‌رغم میل فرد، بر وی تحمیل می‌کند. … عکس‌العمل‌هایی که جامعه در‌برابر تخلفات فرد نشان می‌دهد، ولو بسیار ناچیزو در حدّ خندیدن و مسخره کردن باشد، آثار و عواقب نامطلوب و سوئی خواهد داشت که دیر یا زود ارادۀ فرد را درهم می‌شکند و او را به همرنگی با جماعت، سوق می‌دهد. … این نیرو و فشار و قهر و جبر انکارناشدنی از‌آنِ چه موجودی است؟ واضح است که چون هیچ‌یک از افراد انسانی دارای چنین سلطه و اجباری نیست، پس نمی‌توان آن را جز به «جامعه» منسوب داشت؛
❌ رد: اولاً: نیرو و فشار مورد بحث، هرگز به‌حدی نمی‌رسد که فرد مسلوب‌الاختیار گردد و نتوان وی را صاحب ارادۀ آزاد دانست. ثانیاً: هرکسی در زندگی اجتماعی، کما‌بیش با نیرو و فشاری رو‌به‌رو می‌شود و به‌همین‌سبب، کارهایی را علی‌رغم میل باطنی خود انجام می‌دهد، ولی سخن بر سر این ا‌ست که این نیرو و فشار از کجا نشئت می‌‌گیرد.
واقع این است که قدرت مزبور از‌آنِ موجود هیولا‌مانند، به‌نام «جامعه»، نیست. کسی که در‌صدد مخالفت عملی با قوانین یا افکار عمومی است، در‌حقیقت، به جنگ آرا و نظریات، احساسات و عواطف، و امیال و اهواء قاطبۀ اعضای جامعه می‌رود و چون هیچ‌کس آن‌قدر قوی نیست که گروهی از اشخاص ضعیف‌تر، نتوانند بر او فایق آیند، شخص ناسازگار و تک‌رو، در بیشتر موارد، دیر یا زود به مسیری که سایرین می‌پسندند، خواه راه حق باشد و خواه راه باطل، بازگردانده می‌شود.
پس مبارزه، درواقع بین فرد و «جامعه» نیست، بلکه میان فرد و سایر افراد (یا اکثریت افراد) است.
صلاح‌اندیشی و آینده‌نگری خود فرد است که وی را از پوییدن راه خلاف باز‌می‌دارد، نه نیروی قاهر و جبّار «جامعه».

4️⃣ رد اینکه: مقاومت در مقابل تغییرات اجتماعی کار هویتی به نام جامعه است

✅ تقریر: نشانه مهم هر شی‌ء عینی خارجی، این است که با حکم و اراده نمی‌توان آن را تغییر داد. … مقصود این است که برای دگرگون ساختن آن، خواستن کافی نیست و باید کوشش کما‌بیش رنج‌آوری به خرج داد تا بر مقاومتش فایق آمد. … «جامعه» هم دارای چنین خاصیتی است، یعنی ارادۀ ما موجب تغییری در آن نمی‌شود، بلکه برعکس، جامعه است که سبب تغییر ارادۀ ما می‌گردد.
❌ رد: اولاً: زندگی اجتماعی هرگز چنان نیست که فرد را بی‌اختیار سازد. ثانیاً: درست است که پدیده‌های اجتماعی را نمی‌توان به صرف اراده و با سهولت دگرگون کرد، ولی عدم تبعیت آنها از ارادۀ فرد، فقط دال بر این است که به اراده‌های سایر افراد جامعه نیز بستگی دارند، نه اینکه نشان‌‌دهنده این باشد که چیزی به‌نام «جامعه» وجود دارد که تابع ارادۀ فرد نیست و در‌برابر آن، مقاومت می‌ورزد.
❇️ نتیجه گیری نهایی:
🔺 خلاصه آنکه هیچ‌یک از این چهار دلیل، و ادلۀ کم‌اهمیت‌ترِ دیگری که بر اصالت جامعه اقامه شده است، وافی به مقصود نیست. آنچه همه این قسم استدلالات اثبات می‌کند، تأثیر‌و‌تأثر و فعل‌وانفعالِ متقابلِ افرادِ اجتماع است که البته مورد شک و انکار کسی نیست. تأثیر و نفوذ افراد اجتماع در یک فرد انسانی نیز هر‌چند عمیق و همه‌جانبه باشد، حقیقی دانستن ترکیب انسان‌ها را تجویز نخواهد کرد؛ چنان‌که همکاری و تعاون افراد هم دال بر پدید آمدن موجودی حقیقی، به‌نام «جامعه»، که آثار مخصوص به خود داشته باشد، نتواند بود.

🔷 در انتها نیز یک فصل به نقد جامعه‌گرایی از نظرگاه قرآنی اختصاص می دهند و اثبات می کنند که از نظرگاه قرآنی نیز جامعه، اصالت ندارد، و تمسک و تشبث جامعه‌گرایان مسلمان به آیات شریفۀ قرآن، نادرست و غیر‌موجه است.
.

تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!بخش4

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_249 (بخش چهارم)
#جلسه_327

💠 تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!

❇️ مفاهیم مورد نیاز برای فهم بحث هویت مستقل داشتن یا نداشتن جامعه

4️⃣ اصالت

🔷 سه معنای اصالت جامعه یا فرد در علوم اجتماعی
1️⃣ «اصالت» به‌معنای حقوقی
🔺 مقصود این است که آیا اولویت و تقدم از‌آنِ حقوق و مصالح جامعه باید باشد یا از‌آنِ حقوق و مصالح فرد.
🏷 «اصالت جامعه» به‌معنای حقوقی‌اش، چیزی جز اولویت و تقدم حقوق و مصالح اکثریت افراد جامعه، بر حقوق و مصالح اقلیت نیست؛ و «اصالت فرد» نیز جز به‌معنای تقدم حقوق و آزادی‌های فردی نیست
2️⃣ «اصالت» به‌معنای روان‌شناختی اجتماعی
🔺فرد انسانی، بر‌اثر زندگی اجتماعی، به‌شدت تحت‌تأثیر و نفوذ عمیق و همه‌جنبه جامعه واقع می‌شود و در همه ابعاد و وجوه حیات خود، از آن متأثر و منفعل می‌گردد. جامعه، با‌استفاده از دو نیروی قاهر «ارتباطات اجتماعی» و «باور‌داشت‌های مشترک»، فرد را می‌پرورد و تربیت می‌کند و او را صاحب شخصیتی خاص می‌سازد. فرد انسانی به‌ندرت بر‌خلاف جهت آب، شنا می‌کند و جوّ اجتماعی حاکم و افکار عمومی را نادیده می‌گیرد. پس، می‌توان گفت که «جامعه» اصل است و «فرد» فرع و تابع آن.
🏷اولاً: جامعه تنها عامل تکوین شخصیت فرد نیست، بلکه عوامل دیگری از‌قبیل «وراثت» نیز دست‌اندرکارند.
🏷ثانیاً: تأثیر و نفوذ عوامل سازندۀ شخصیت، به‌هیچ‌روی اختیار و ارادۀ آزاد فرد و سهم عظیم و سرنوشت‌ساز آن را نفی نمی‌کند.
🏷 ثالثاً: از «اصالت» روان‌شناختی جامعه هرگز نمی‌توان «اصالت» فلسفی آن را استنتاج کرد؛ و این کاری است که بسیاری از متفکران اجتماعی کرده‌اند.
3️⃣ «اصالت» به‌معنای فلسفی
🔺آیا فرد وجود حقیقی عینی دارد و جامعه وجود اعتباری، یا جامعه وجود حقیقی دارد و فرد وجود طفیلی و تبعی، یا هر‌دو وجود حقیقی دارند.
🔺غرض اصلی ما در این بخش پرداختن به همین مسئلۀ بسیار مهم است.
🔹 مدعای بسیاری از جامعه‌گرایان، اگر به زبان فلسفی ترجمه شود، این است که از اجتماع افراد انسانی، مرکبی حقیقی، به‌نام «جامعه» پدید می‌آید، که طبعاً آثار و خواصی دارد که در هیچ‌یک از آدمیان، قابل مشاهده نیست. به‌عبارت‌دیگر، انسان‌ها وقتی گرد هم می‌آیند تا زندگی‌ای را آغاز کنند و کارهای جمعی و عواید و منافع آن کارها را در‌میان خود تقسیم کنند، «ماده»‌ای می‌شوند برای یک «صورت» جدید به‌اسم «جامعه»

❇️ رد شخصیت و هویت مستقل داشتن جامعه

1️⃣ رد اینکه: اعتقادات، عواطف و افعال و انفعالات واحد دال بر روح جمعی واحد است

✅ تقریر: اعتقادات، عواطف، و افعال و انفعالات واحد، دال بر وجود یک روح جمعی واحد است که همه افراد را در تسخیر و تصرف خود دارد. همین روح جمعی، ملاک وجود حقیقی برای جامعه می‌باشد.
❌ رد: وحدتی که به اعتقادات، عواطف، و افعال و انفعالات مشترک افراد یک جامعه نسبت داده می‌شود، مفهومی و ماهوی است، نه وحدت شخصی؛ و حال‌آنکه آنچه با «وجود حقیقی» مساوی است و دال بر آن تواند بود، «وحدت شخصی» است، نه وحدت مفهومی. هر پدیده‌ای که در‌میان افراد یک جامعه اشتراک دارد، به شمارۀ آن افراد، دارای وجودهای شخصی متعدد خواهد بود؛ و اگر وحدتی به آن نسبت می‌دهیم وحدت مفهومی است،

2️⃣ رد اینکه: جامعه موجودی حقیقی مرکب از راه و رسم های عمل، احساس و اندیشه که همگی بیرون از افراد اجتماعی هستند

✅ تقریر: هر فرد انسانی، وقتی‌که وظیفه یا تعهدات خود را به‌جای می‌آورد، تکالیفی را اجرا می‌کند که خارج از او، در قوانین و آداب‌و‌رسوم، وجود یافته و تعیین شده‌اند. … وجود تکالیف و الزامات اجتماعی و باورها و آیین‌های دینی و مذهبی پیش‌از وجود یافتن فرد، به‌معنای وجود آنها در خارج از وجود اوست. نتیجه می‌گیریم که این‌گونه امور نه‌تنها در خارج از یک فرد، بلکه در خارج از همه افراد وجود دارند. … «جامعه» موجودی است حقیقی که مرکب است از همین راه ‌و ‌رسم‌های عمل، اندیشه و احساس که همگی در بیرون از افراد اجتماع‌اند.
❌ رد: وجود داشتن تکالیف و الزامات اجتماعی پیش‌از وجود یافتن فرد، جز به‌معنای وجود داشتن آنها در اذهان کسانی که نسبت به آنها عالم‌اند، نیست. به‌تعبیر‌دیگر، هر تکلیف و الزام اجتماعی، به شمارۀ افرادی که از آن آگاهی دارند وجود شخصی دارد، … وقتی‌که فردی از فلان تکلیف بی‌خبر است و سپس ازطریقی، مثلاً از راه مطالعۀ مجموعه قوانین یا رجوع به قانون‌شناسان و حقوق‌دانان، نسبت بدان عالم می‌شود صورت ذهنی جدیدی می‌یابد که تا‌کنون فاقد آن بود، … چیزی که از قلمرو علم یک کس بیرون است، ضرورتی ندارد که از قلمرو علم همگان خارج باشد.
از این مطلب مسلم نمی‌توان نتیجه گرفت که موجود حقیقی دیگری، به‌نام «جامعه» هست که واضع همه احکام و مقررات حاکم‌بر افراد و عالم به‌جمیع آنهاست.

تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه! بخش 3

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_249 (بخش سوم)
#جلسه_327

💠 تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!

❇️ مفاهیم مورد نیاز برای فهم بحث هویت مستقل داشتن یا نداشتن جامعه

3️⃣ ترکیب
🔺 «اجتماع دو یا چند چیز به‌نحوی‌که کلّ واحدی را بسازند که هر‌یک از آنها یکی از اجزای آن کل محسوب شود»
🔺در ترکیب، کثرت اصالت دارد؛ یعنی شیئی واحد را از‌آن‌جهت که واحد است، مرکب نمی‌توان دانست، بلکه از‌آن‌رو که دارای دو یا چند جزء است، می‌توان مرکب خواند.
🔺 در ترکیبات بالفعل، دو یا چند چیز، که وجود بالفعل دارند، گرد هم می‌آیند، به‌گونه‌ای‌که از مجموعشان «کل»ی ساخته می‌شود که هر‌یک از آن‌دو یا چند چیز، یکی از اجزای آن کل خواهد بود. این «کل» از دو حال خارج نیست: یا دارای «صورت» و «فعلیت»ی نو می‌گردد یا نه.
🔹 در شق اول ترکیب، حقیقی است، و در شق دوم غیر‌حقیقی یا اعتباری.
🔺 بدین‌سان، بر‌اثر اجتماع شخصیت‌های متعدد، یک شخصیت واحد دیگری هم حاصل می‌آید. مطابق آنچه در محل خود، به‌تحقیق پیوسته است، این امر امکان ندارد مگر‌اینکه آن دو یا چند چیز حالت «ماده»‌ای را بیابند تا از نو «صورت»ی بر آنها افاضه شود. از‌همین‌روست که «صورت» جدید را جهت وحدت هر مرکب حقیقی می‌دانند.
🔺 در ترکیب اعتباری، موجود حقیقی دیگری، علاوه‌بر خود اجزا، پدید نمی‌آید تا آنها را متحد سازد، یعنی در‌پی اجتماع شخصیت‌های متعدد، شخصیت واحد دیگری حاصل نمی‌شود. اجزای مرکب اعتباری، وجودهای مستقل و آثار جداگانۀ خود را دارند و آثاری که از مرکب، نشئت می‌یابد، چیزی جز مجموع جبری آثار یکایک اجزا نیست.
🔺 نهایت آنکه به‌اعتبار یک جهت خاص، مجموع آن اجزای مستقل بالذّات و مستقل بالأثر را شیئی واحد فرض می‌کنیم؛ و‌گرنه وحدت آنها در خارج، حقیقتی ندارند
🔺همه ترکیب‌های صناعی، مانند میز، صندلی، قلم، کتاب، ضبطِ‌‌صوت و یخچال از‌جمله ترکیب‌های اعتباری‌اند،
🔺ضابطۀ کلی این است که حقیقی دانستن یک ترکیب و وحدت، در گرو اثبات وجود صورت نوعیة واحدی است که منشأ آثار حقیقی‌ای، غیر‌ از مجموع آثار اجزای مرکب باشد.
🔷 رفع دو توهم
🔺 اثر جدید نشان دهنده ترکیب حقیقی نیست
🏷این قول مشهور که «اگر دو یا چند چیز با‌هم چنان پیوندی بیابند که در‌نتیجه آن، اثری جدید از آنها ظاهر شود، ترکیبشان حقیقی خواهد بود» منشأ این توهم شده است که بعضی از مرکبات صناعی مانند ساعت، ترکیب حقیقی دارند. ساعت عبارت است از تعدادی اشیا که با نظم و ترتیب ویژه‌ای در‌کنار هم گذاشته می‌شوند … و اینکه ما از آن وقت را می‌فهمیم، فقط بدین‌سبب است که خودمان آن را به‌گونه‌ای تنظیم کرده‌ایم که طی شدن قسمتی از محیط دایرۀ ساعت توسط یکی از عقربه‌ها، دال بر گذشت بخشی از زمان باشد.
🔺 تأثیر و تأثر حتی علیّ معلولی نشان دهنده ترکیب حقیقی نیست
🏷 کسانی ملاک ترکب حقیقی میان دو چیز را علیت و معلولیت یا تأثیر و تأثر متقابل آن دو چیز پنداشته‌اند.
🔹 اولاً: اگر مطلق علیت و معلولیت ملاک ترکیب و وحدت حقیقی باشد، باید کل عالم حقیقة مرکب باشد از خدای متعالی و مخلوقاتش؛
🔹 ثانیاً: اگر تأثیر و تأثر متقابل، منشأ به‌وجود آمدن شی‌ء واحد باشد، باید همه جهان طبیعت، یک شی‌ء واحد و یک مرکب حقیقی باشد؛

🔷 حاصل آنکه ملاک اصلی ترکیب و اتحاد حقیقی، این است که صورت واحد بسیطی بر‌روی موادی که کثرت بالفعل دارند پدیدار گردد، تا آن مواد متعدد در زیر چتر آن صورت، یکی شوند. از همین‌جا می‌توان دریافت که صرف تعاون و همکاری افراد جامعه و تأثیر و تأثر متقابل موجود در‌میان آنان، دلیل ترکیب و وحدت حقیقی‌شان نخواهد بود. ترکیب و وحدت حقیقی افراد جامعه آن‌گاه پذیرفته می‌شود که ثابت گردد یک روح، که واقعاً «واحد شخصی» باشد، در آنان دمیده شده است.
.

تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!بخش2

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_249 (بخش دوم)
#جلسه_327

💠 تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!

❇️ مفاهیم مورد نیاز برای فهم بحث هویت مستقل داشتن یا نداشتن جامعه

1️⃣ وحدت
🔺 عدم تمییز و تفکیک وحدت مفهومی و وحدت وجودی و خلط و درآمیختن این دو وحدت، زمینه‌ساز اشتباهات، فریب‌کاری‌ها و مغالطات فراوان شده و می‌شود.
🔺 اقسام وحدت مفهومی که فقط مفاهیم و ماهیات بدان متصف می‌شوند،
الف‌) وحدت نوعی: وحدتی که به هر ماهیت تام (نوع)، مانند انسان، اسب، درخت، و آب نسبت داده می‌شود «وحدت نوعی» نام دارد.
ب) وحدت جنسی: وحدتی که به‌جهت ماهوی و ذاتی مشترک میان چند ماهیت مرکب (جنس) نسبت داده می‌شود، «وحدت جنسی» خوانده می‌شود.
🔺 وحدت وجودی: وحدت وجودی (یا عددی یا شخصی) آن است که در موجود ذی‌ماهیت بر هر فردی از ماهیت حمل می‌شود. این وحدت ذاتاً صفت «وجود» فرد است، اگرچه بالعرض منسوب‌به «ماهیت» آن می‌گردد،
🏷 وقتی‌ درباره دو یا چند کس که در یک موضوع توافق دارند، گفته می‌شود که آنان عقیدۀ «واحد»‌ی دارند، «وحدت» مذکور، وحدت ماهوی نوعی است، نه وحدت شخصی؛ زیرا آن عقیده یک وجود ندارد، بلکه به تعداد افرادی که صاحب آن عقیده‌اند دارای وجودهای متعدد است؛
🏷 همچنین است زمانی‌که دو یا چند انسان نسبت‌به یک پدیده احساس و عاطفه یا عکس‌العمل «واحد»‌ی دارند، چرا‌که مثلاً احساس و عاطفه هر‌یک از آنان وجودی جداگانه دارد که قائم به نفس اوست و هیچ‌گونه ارتباط وجودی با احساس و عاطفه دیگری ندارد، «وحدت»‌ی که به این دو یا چند احساس و عاطفۀ همانند نسبت داده می‌شود، وحدتی است ماهوی و مفهومی.
🏷پس سخنانی از‌این‌قبیل که «بر‌اثر معاشرت و مصاحبت افراد انسانی با یکدیگر، احساسات و عواطف آنان درهم می‌آمیزند، ادغام می‌شوند، و وحدت می‌یابند» تعبیرات مسامحه‌آمیزی بیش نیست؛ زیرا نفس هر انسانی مستقل است و نفسانیات او نیز از نفسانیات دیگران استقلال دارد و احساسات و عواطف انسان‌ها نه با‌هم می‌آمیزند، نه در‌هم ادغام می‌شوند، و نه وحدت می‌یابند.

2️⃣ اتحاد
🔺وقتی‌که سخن از اتحاد دو شی‌ء (الف) و (ب) می‌رود، مقصود این نیست که (الف)، (ب) شده است یا (ب)، (الف) گشته است؛ همچنین مراد این نیست که یکی از آن‌دو زایل شده است و دیگری باقی مانده است یا اینکه هر‌دو از‌میان رفته‌اند و شی‌ء دیگری پدیدار گشته است.
🔺 معنای اتحاد این است که دو شی‌ء در‌عین‌آنکه هر‌دو به حال خود موجودند، وجه اشتراکی بیابند و یک نحو وحدتی حاصل کنند. البته محال است که دو چیز از همان حیثیت کثرتشان وحدتی بیابند، یعنی از همان جهت که دو چیزند، یک چیز باشند.
🔺 اتحاد فقط از‌آنِ اشیای کثیر است، از‌آن‌رو که «واحد»‌ند؛ خواه کثرتشان حقیقی باشد و وحدتشان اعتباری، و خواه کثرتشان اعتباری باشد و وحدتشان حقیقی.
🔺 مثالها: اتحاد «ماده» و «صورت» / اتحاد «عرض» و «جوهر» / اتحاد «نفس» و «بدن» / اتحاد چند «ماده» بر‌اثر «صورت» واحدی که به آنها تعلق می‌گیرد / اتحاد، «علت هستی‌بخش» با «معلولش» / اتحاد «عالم» و «معلوم»

تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!بخش1

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_249 (بخش اول)
#جلسه_327

💠 تقریر نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی (ره) در مورد نحوه وجود جامعه!

ایشان در کتاب «جامعه و تاریخ از نگاه قرآن» به صورت مفصل به این بحث می پردازند، در این کتاب طی دوازده بخش به مطالب زیر می پردازند:
1️⃣ بخش اول: مدخل (سه بحث علوم اجتماعی – جامعه شناسی و مفهوم را می پردازند)
2️⃣ بخش دوم: اصالت فرد یا جامعه (ابتدا به مفاهیم مورد نیاز در این بخش مثل وحدت، اتحاد، ترکیب و اصالت می پردازند، سپس بحث ها کسانی که تلاش کردن هویت مستقل برای جامعه ترسیم کنند را طرح می کند و همه آن ها را رد می کند)
❇️ اصل بحث مورد نظر ما در همین دو بخش مطرح می شود که در ادامه تقریری از آن تقدیم می گردد.
3️⃣ بخش سوم: قانونمندی جامعه
4️⃣ بخش چهارم: تأثیر جامعه در فرد
5️⃣ بخش پنجم: تأثیر فرد در جامعه
6️⃣ بخش ششم: تفاوت‌ها و تأثیر آنها در زندگی اجتماعی
7️⃣ بخش هفتم: نهادهای اجتماعی
8️⃣ بخش هشتم: دگرگونی‌های اجتماعی
9️⃣ بخش نهم: تعادل، بحران و انقلاب اجتماعی
🔟 بخش دهم: رهبری
1️⃣1️⃣ بخش یازدهم: جامعه آرمانی
2️⃣1️⃣ بخش دوازدهم: سنت‌های الهی در تدبیـر جوامع

❇️ در مورد اینکه آیا جامعه هویت واحد و مستقلی دارد یا نه مطالب زیر را می فرمایند:

❇️ مفهوم جامعه
🔺لفظ «جامعه»، اسم فاعل مؤنث از مصدر «جمع»، به‌معنای گرد کردن، گرد(هم) آوردن، فراهم کردن یا آوردن، و برهم افزودن است و بنابراین به‌معنای گردآورنده، فراهم‌کننده یا آورنده، برهم‌افزاینده، و دربرگیرنده خواهد بود.
🔺 جامعه عرفاً به‌معنای «گروه» و علی‌الخصوص «گروهی از انسان‌ها» به‌کار می‌رود، خواه آن گروه از مردم که در یک روستا یا دهکده یا شهر یا استان یا کشور یا قاره و خواه همه انسان‌هایی که برروی زمین به‌سر می‌برند.
🔺 به طور خلاصه: در هر موردی که بتوان برای گروهی از مردم «وجه جامع» و «جهت وحدتی» اعتبار کرد اطلاق لفظ «جامعه» بر آن گروه رواست،
🔺دانشمندان علوم اجتماعی و جامعه‌شناسان برای این واژه معنایی دیگر اراده می‌کنند که نه چنان گسترده است که جمیع آدمیان را که بر‌روی این کره زیسته‌اند و می‌زیند و خواهند زیست دربرگیرد و نه چنان محدود که گروه مردان متأهل یک ده کوچک را نیز بتوان «جامعه» نامید. متأسفانه، این معنای متوسط، به‌هیچ‌روی، معین و معلوم نیست؛ یعنی هنوز تعریفی لفظی از «جامعه» ارائه نشده است که مورد قبول و محل اعتنای همه یا اکثر جامعه‌شناسان باشد.
🔺 برخی بر نژاد و رنگ یا زبان یا اسباب و علل دیگری تأکید ورزیده‌اند؛ اما غالباً به هیچ‌یک از این امور به‌عنوان شرط تحقق جامعه نمی‌نگرند، بلکه قبل‌از هرچیز، بر «تقسیم کار و توزیع فرآوردۀ آن» پا می‌فشارند. بر وفق این رأی، انسان‌هایی که پراکنده نباشند بلکه گرد هم آمده باشند و در فعالیت‌هایی که برای اداره و تدبیر زندگی‌شان ضرورت دارد تشریک مساعی کنند و از عواید و منافع آن کارها همه‌شان برخوردار شوند، جامعه واحدی را می‌سازند. بنابراین «جامعه واحد» مجموعه‌ای است از انسان‌هایی که باهم زندگی می‌کنند، کارهایشان مستقل و مجزای از یکدیگر نیست، بلکه تحت یک نظام «تقسیم کار» باهم مرتبط است،
🔺 از این‌روست که بیشتر جامعه‌شناسان، برای تعیین حدود یک جامعه، حکومت واحد و استقلال سیاسی را به‌عنوان ضابطه‌ای پذیرفته‌اند.
🔹 البته بر این عقیده، که «جامعه» را تقریباً مترادف با «کشور» می‌گیرد، نیز خرده‌هایی می‌توان گرفت؛ از‌جمله اینکه «استقلال سیاسی» امری است نسبی، و بنابراین نمی‌تواند ملاک قطعی تمایز جوامع باشد.
کشورهایی که از اقمار سیاسی یکی از ابرقدرت‌ها هستند
کشورهایی که دارای دولت‌های فدرال‌اند
درجۀ استقلالی که هر گروه از انسان‌ها با برخورداری از آن به‌صورت «جامعه» واحد و مجزا در‌خواهد آمد چیست؟
🔹 با‌این‌همه، ضابطۀ حکومت واحد و استقلال سیاسی برای وحدت و تشخص یک جامعه با‌ارزش و معتبر تلقی می‌شود،
🔹 ملازمه‌ای میان قبول این ضابطه و اثبات وجود برای جامعه نیست؛ یعنی ضابطۀ مذکور قابل انطباق بر مجموعه‌ای از آدمیان که وحدت اعتباری دارند هم هست. از‌این‌رو، نباید پنداشت که اگر بپذیریم هر اجتماعی از انسان‌ها که واجد حکومت واحد و استقلال سیاسی باشد، «جامعه»‌ای را می‌سازد، از بحث درباره حقیقی یا اعتباری بودن وحدت جامعه بی‌نیازیم.
.

هویت جامعه

#محمد_امامی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_327

📌در گزاره ۲۲ از کتاب شهید مطهری می نویسد:
“جامعه در کل خود در مجموع تاریخ تابع اراده فردی خاص از افراد انسان نیست.”

📍در مواجه اول این این گزاره تصدیق می شود، اما که کمی واقعیات تاریخ را به آن ضمیمه می کنیم، از روشنایی آن کاسته و به ابهام و اجمال آن افزوده می شود..تاریخ بشریت مملو از درگیری ها، نزاع ها، و کشمکش هاست، که به ظاهر جنگ یک لشگر در برابر یک لشگر یا یک تمدن انسانی در برابر تمدن انسانی است، اما در پشت پرده آن دو نفر یا چند نفر بیشتر نیستند که مردم را به طغیان و انقلاب حرکت می دهند، گاه برای زیاده خواهی و گاه برای رهایی…

〽️تاریخ ستیز ها را می توان با افراد روایت کرد، قابیل در برابر قابیل، موسی در برابر فرعون، محمد(ص) در برابر ابوسفیان، علی در برابر معاویه،حسین در برابر یزید..

🎯 با این روایت دوباره به جمله شهید نگاه می کنیم، آیا اساسا اراده های انسانی فاعل حقیقی تحولات هستند؟ یا آن ها علل معده برای تحقق اراده یک فرد در عالم است؟ و یا شاید اراده فرد معلول و تابع خواست انسان هاست؟

هویت جامعه

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_مرتضی_باروتی
#يادداشت_48
#جلسه_327

از همان جاییکه جامعه مانند فرد انسان است قطعا اراده و هویتی دارد
و مانند خود انسان که درونش دائم در جنگ بین قوای جهل و عقل است و دائم در حال انتخاب و ستیز می باشد و خیلی از شکستها و پیروزیها را تجربه می کند، در جامعه نیز همین قوا نمایندگانی از افراد جامعه دارند و به این منوال است که استاد شهید می فرماید جنگ میان گرایشهای متعال انسان های رشد یافته و به کمال رسیده و گرایشهای پست انسان های حیوان صفت هست تا جامعه به اوج انسانیت برسد.
چگونه می شود که انسانهای پست جبهه باطل را تشکیل می دهند اینگونه است اگر انسان در درونش بر قوای جهل خود پیروز نشده باشد و درمواردی با آن همراهی کند وخود را بنده نفس خویش ببیند واین یعنی اجازه را به طاغوت داده تا بوسیله طرح ریزی طغیان هایش این افراد به اهداف نفسانی درونشان برساند و به عنوان پیاده نظام استفاده کند و این سربازان هم برای رسیدن به اوامر و خواسته های نفس خود با طاغوت همراهی می کنند و طاغوت را اهداف باطلش نزدیکتر می کنند. و این روند و گرایش عینا در جبه حق تحت فرمان عقل که همان رسول باطنی است جبهه ای برای فرماندهی رسول ظاهری که همان انبیاء و ائمه فراهم می سازد. در نتیجه این گرایشات انسان است که جبهه گیری ها و نقش ها را در جامعه چیدمان و آرایش می دهد.

مبانی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_108
#جلسه_327
#الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت
#مبانی_و_الزامات_دینی_جبهه_ی_فرهنگی_اجتماعی_انقلاب_اسلامی

با نگاهی گذرا به این جزوه و مقایسه آن با بخش مبانی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
تقریبا این جزوه را تکمله مبانی الگو دیدم که آن مبانی کلی را تا حد نسبتا خوبی تبین کرده و توضیح داده و بعضی از مطالب را اضافه کرده.

اما یک سوال

چرا فرمانده ای مثل عزیز آقای جعفری که مطلع به حوادث فرهنگی هستند این کار را در راستای کمک و ارتقای به سند الگو نکرده اند؟
چرا این تیم سازی و کادر سازی ها و خدمت علما رسیدن را خرج ارتقا سند نکردند
سندالگوی که دغدغه 8 ساله حضرت آقاست وطبق ادعا های مطرح شده قرار است چشم انداز 50 ساله ایران باشد و ابر پروژه ولی جامعه باشد.
پروژه ای که دوسال به تمام نخبگان حوزوی و دانشگاهی وقت داده شد تا به ارتقای آن کمک کنند .
ودر سال آینده بشود سند بالادستی نظام وهمه مردم و مسئولین در تلاش برای تحقق آن کمک کنند.

این حرکت آن هم بعد از تمام شدن مهلت کمک رسانی به سند الگو یک نوع دوباره کاری است یک نوع موازی کاری است
برای سند الگو هزاران نفر وقت گذاشته اند میلیون ها تومن هزینه شده
هزاران صفحه سند و پیوست دارد
چرا آقا عزیز آن موقع این کار را نکرده اند ؟
سند را قبول ندارند؟
یا ماهیت این سند متفاوت با سندالگو است
چرا ایشان نمیخواهد در طرح اصلی حضرت آقا بازی کند و این راه را برود؟

این جزوه قبل از بررسی محتوای و کارآمدی این سوال ها را برایم ایجاد کرده .

آیا
در این سند نویسی سند و اسناد بالادستی(فرهنگی )دیده شده اند؟
الان ضعف تشکیلات و شبکه سازی ما در این سند نویسی هاست ؟
مبانی جبهه انقلاب در این سند و سند الگو چه تفاوت های دارد؟
واینکه مبانی این سند تا چه اندازه در عملگرا بودن تاثیر دارد؟

تعریف اجتماع

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_108
#جلسه_326

امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
المؤمن اخوا المؤمن کالجسد الواحد اذا اشتکي شيئا منه وجد الم ذلک في سائر جسده.
مؤمن برادر مؤمن است و مانند يک پيکرند که اگر عضوي از آن دردمند شود، درد آن در ديگر پاره هاي پيکر احساس مي شود.
دین اسلام بر خلاف یهودیت دینی اجتماعی است و به اجتماعی بودن و شرکت فعالانه در برنامه های اجتماعی دعوت می کند
و بعضی عبادات را به صورت دسته جمعی توصیه می کند و ثواب گروهی برگزار کردن آن را از تنها اقامه کردن بیشتر می داند

اما اسلام این اجتماعی بودن را منحصر در مسلمین نمی داند
به تعبير حضرت علي عليه السلام:
« مردم يا برادر تو در اصل آفرينش هستند يا برادر ديني و هم کيش تو ». نهج البلاغه، نامه 53 .
لذا هر مسلمانی با تمام افراد دیگر یک نوع ارتباط دارد و آن ارتباط دو هم نوع است
ما
اجتماع را از کنار هم قرار گرفتن افراد با زندگی های متفاوت و ادامه دار تعریف می کنیم.

پوزش بابت این یادداشت آب دوغ خیاری
خیلی حال یادداشت نبود

فقه زندگی محور

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#فقه
#فقه_زندگی_محور
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_105
#جلسه_326

🔰فقه زندگی محور🔰

یکی از مسائلی که می تواند رویکرد فقه را تحت شعاع قرار دهد، موضوع فقه هست. اساسا موضوع فقه چیست ؟ فعل مکلف است ؟ و یا انسان است ؟ و یا ….
شاید بتوان این گونه ادعا نمود که اساسا فقه به دنبال ارائه ی برنامه ای برای سعادت زندگی بشر است. و وقتی فقه غایت خود را ارائه برنامه برای زندگی بشر می داند فلذا موضوع آن باید زندگی انسان باشد. زندگی انسان از یک جامعیت و شمولیتی برخوردار است که می تواند تمام مسئله های انسانی را در خود جای دهد. در مدل های فقه های فردی و یا اجتماعی و یا حکومتی ایراداتی مطرح میشود و هر کدام دیگری را متهم به عدم توجه به سایر وجوه انسانی می کنند. اما در رویکرد زندگی محور این معضل حل میشود.
چرا که زندگی انسان شامل دو بعد فردی و اجتماعی است . زندگی انسان هم بعد مادی دارد و هم بعد معنوی فلذا این رویکرد، فقه را به گونه ای تنظیم می کند که فقه مامنی برای تمامی مسئله های زندگی بشری خواهد شد.
اگر ساختار فقه را با رویکرد زندگی محور بازتعریف کنیم، آنگاه شریعت در مسیر غایت نهایی خود یعنی اقامه دین به تمامه قرار خواهد گرفت چرا که اقامه دین در گرو نحوه زندگی انسان هاست . و اگر این رویکرد لحاظ نشود فقه توانایی اقامه دین به تمامه را از دست خواهد داد.

تقریر اصالت فرد یا اصالت جامعه یا اصالتهما

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_124
#جلسه_326

سوال از اصالت فرد یا اصالت جامعه یا اصالتهما را به دو نحو میتوان تقریر کرد:
۱- تقریر هستی شناسانه:
آیا وجود فرد حقیقی است و وجود جامعه اعتباری- یا وجود فرد اعتباری است و وجود جامعه حقیقی- یا هر دو وجود حقیقی دارند؟ ( این و آن)
۲-تقریری هویت شناسانه:
آیا هویت انسانی تنها وابسته به فرد است- یا تنها وابسته به جامعه است- یا به هر دو وابسته است؟
منظور از هویت در این پرسش، امری است که انسان با آن «من» میشود؛ نه «این» یا «آن». به تعبیر دیگر شخص ذیشعور و ذی اراده مراد است.

جناب علامه مصباح ره می فرمایند:
وقتی سخن از اصالت فرد یا جامعه به مفهوم فلسفی کلمه می رود، مراد این است که آیا فرد وجود حقیقی عینی دارد و جامعه وجود اعتباری ، یا جامعه وجود حقیقی دارد و فرد وجود طفیلی و تبعی، یا هر دو وجود حقیقی دارند؟

به نظر می رسد که تقریر هستی شناسانه پذیرفتنی نیست؛ زیرا هرگز کسی نمیتواند ادعا کند که وجود فرد طفیلی و تابع وجود جامعه است. همه می دانند که وجود یک فرد تنها در جزیره ای دور افتاده، امری محال نیست. بنابر این، پرسش از اصالت در باب فرد، به تقریری هستی شناسانه محلی از اعراب ندارد. البته اگر پرسش از حقیقت جامعه به صورت مستقل مطرح شود میتواند هستی شناسانه تقریر گردد.
بنابر این، مسئله اصالت جامعه از دو معنا می پرسد: اگر به تنهایی طرح شود، پرسشی هستی شناسانه است؛ اما اگر با اصالت فرد مقایسه شود، پرسشی هویت شناسانه و انسان شناسانه خواهد بود.

صورت دقیق پرسش هویت شناسانه چنین است: آیا کیستی انسان تنها وابسته به ویژگی های فردی او است یا تنها وابسته به ویژگی های اجتماعی او یا هر دو؟ این پرسش ملازم با یک پرسش دیگر نیز هست آن اینکه آیا انسان برای خودآگاهی و شناخت خود(علم حصولی)، نیاز به با دیگران بودن دارد؟

چگونه ممکن است جامعه شکل بگیرد؟

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_65
#جلسه_326

بحث در این بود که چگونه ممکن است جامعه شکل بگیرد؟
وقتی به زندگی انسان نگاه می کنیم، دو بعد در آن قابل توجه است.
یکی حضور نفس در عالم ماده و تغییر و حرکت و آثار آن. خاصه اگر به پدیده حضور انسان در محیط، به صورت ویژه توجه شود. چنین حضوری را نه به صورت مقطعی که به صورت دائمی مشاهده کنیم. انسان بر محیط تاثیر می گذارد و از محیط تاثیر می پذیرد. به ماده معنایی جدید می بخشد و از ماده معنای خاصی دریافتی می کند.
از جهتی می توان به وجه اجتماعی چنین بودنی نیز توجه کرد. چنین حضوری در محیط، توسط جامعه انسانی رقم می خورد. که این زندگی جمعی آثار جدیدی دارد. البته که چنین بودنی، زمینه نفس الامری دارد و آن هم عالم انسانی مشترک است.

برای تقریب به ذهن، از الگوی تصویری بالا استفاده می کنم.
تصویر، نشان دهنده پراکندگی حضور یک بازیکن فوتبال در طول 90 دقیقه یک بازی است. این نگاه، با نگاه فرد بازیکن و عدم توجه به نحوه رفتار او در زمین متفاوت است.
این حضور بازیکن در زمین است که به زمین فوتبال معنا می دهد. و البته زمین فوتبال است که معنای دویدن ها و پا به توپ شدن های بازیکن را روشن می کند.
حالا می توان همین حضور این چنینی بازیکن در زمین فوتبال را، در کنار حضور سایر بازیکنان فوتبال دید.
از حضور همه بازیکنان است که یک بازی فوتبال شکل می گیرد. دو تیم که نماد دو خرده اجتماع هستند، با هم تضاد دارند. و البته هر تیم، هویتی مستقل از تک تک افراد تیمش دارد. هویتی که طرفداران فوتبال، بدون توجه به تک تک افراد تیم عاشقش می شوند.

شاید بتوان ابعاد بیشتری برای این تمثیل پیدا کرد.

توجه به زندگی جمعی در تفکرات دینی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_53
#جلسه_326

توجه به زندگی جمعی در تفکرات دینی

فقه فرد، یا فقه زندگی؟

چقدر سخت است که فقه به فرد نگاه کند و نه جامعه

و چقدر سخت تر است که در فقه به زندگی نگاه کنیم و نه فعل

وقتی میخوایم احکام بابی مثل طهارت را استنباط کنیم، اگر با این دید نگاه کنیم که در بیان احکام نجاسات و مطهرات، حکم فعل مکلف را (بریده از زندگی) بیان می کنیم، به گونه ای می اندیشیم و وقتی در همین موضوع کاملا فردی، زندگی انسان ها را مد نظر قرار دهیم و مثلا آثار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … این حکم را در زندگی انسان ها مد نظر قرار دهیم ، آنگاه اندیشه فقهی ما به گونه ای دیگر رقم می خورد و چون چنین نگاهی در سنت فقهی ما، سابقه هم نداشته، چنین نگاهی بسیار سخت هم خواهد بود .

تعریف چند واژه در بحث هویت اجتماعی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#ابوذر_ظفری
#یادداشتـ15
#جلسه_326

تعریف چند واژه در بحث هویت اجتماعی
#جامعهـپذیری : به فرایندی که هر فرد برای مشارکت در زندگی اجتمای دنبال میکند و مسیری که برای شکل دادن به هویت اجتماعی افراد طی می شود جامعه پذیری میگویند
#کجرویـاجتماعی : به کنش هایی که برخلاف عقاید ‌‌‌‌،ارزش ها و هنجارهای جامعه هستند کجروی اجتماعی می گویند
#کنترل_اجتماعی : به مجموعه فعالیت هایی که برای پذیرش فرهنگ جامعه و انطباق افراد با انتظارات جامعه انجام میگیرد کنترل اجتماعی می گویند
#تحرک_اجتماعی :به جابه جایی افراد از یک موقعیت اجتماعی به موقعیت اجتماعی دیگر تحرک اجتماعی می گویند
هویت اجتماعی یک فرد ممکن است در طول زندگی او تغییر کند .کسب هویت های جدید اجتماعی ، با تغییراتی در موقعیت اجتماعی افراد همراه است

مثلا در جامعه ایی که براساس ارزش های نژادی شکل میگرید صرفا برای یک نژاد خاص امکان تحرک اجتماعی صعودی را فراهم میکند
و در جامعه ایی که ارزش های اقتصادی اهمیت و اولویت دارد تحرک اجتماعی صعدی فقط برای کسانی است که ثروت دارند
و در یک جامعه دینی و معنوی نیز هویت هایی که ابعاد متعالی و الهی وجود انسان را نادیده بگیرند ، به رسمیت شناخته نمی شوند

حال باید بررسی کنیم که چه ارزش هایی در جامعه ما به هویت اجتماعی تبدیل شده است که نمی توانیم ابعاد متعالی و الهی وجود انسان را بعنوان هویت اجتماعی در جامعه معرفی کنیم ….

در انسانیت مشترک هستیم.

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_326
#جامعه

در انسانیت مشترک هستیم.

وقتی برای برآوردن غرضی، دور هم جمع می شویم، دارای بروزات جدیدی می شویم که از تک تک افراد ما بر نمی آید.

این اثر جدید، غیر از مجموع آثار افراد اجتماع است و بر هر جمع انسانی دیگری با شرایط مساوی قابل تطبیق است.

منشأ این اثر جدید چیست؟

آیا در جامعه انسانی، زندگی دیگری رقم می خورد؟

آیا استعدادهای ما در هم ضرب می شود؟

آیا … ؟