توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_17
#جلسه_147
✅بخش اول:
در مصاحبه ای که حسنین هیکل در تاریخ 2/9/57 درباره شکل گیری انقلاب با امام خمینی رضوان الله علیه دارند در آنجا مصاحبه کننده سوالی را مطرح می کند که: «يك سؤالِ شايد كمى شخصى دارم كه مطرح كنم؛ چه شخصيت يا شخصيتهايى- در تاريخ اسلامى يا غير اسلامى- غير از رسول اكرم (ص) و امام على (ع) شما را تحت تأثير قرار داده است و روى شما مؤثر بوده است؟ و چه كتابهايى- بجز قرآن- در شما اثر گذاشته است؟»
امام رحمه الله علیه در پاسخ به این سوال می فرمایند: «من نمى‏توانم به اين سؤال الآن جواب بدهم. احتياج به تأمل دارد. كتابهاى زيادى ما داريم؛ شايد بتوان گفت در فلسفه: ملا صدرا، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر. علوم اسلامى ما خيلى غنى هستند؛ خيلى كتب داريم. نمى‏توانم براى شما احصا كنم‏»
وقتی حضرت امام چند کتابی که اندیشه خود را متاثر از آنها می دانند دراینجا نام می برند، قطعا می بایست برای کشف نظر ایشان و برداشت هایشان از نظریه ولایت و امثالهم به همین مکاتب رجوع کرد.
لذا روشن است که به عنوان نمونه اگر بخواهیم اندکی «ولایت» را بکاویم اولین مرتبه تحقیق در این اندیشه رجوع به فلسفه صدرا در این موضوع است.
در این موضوع صدرا در اشراق دهمِ شاهد اول از مشهد پنجم شواهدالربوبیه در بحث «في تعديد الصفات التي لا بد للرئيس الأول أن يكون عليها و هي اثنتا عشرة صفة مفطورة له»، دوازده صفت را برای کسی که بر مسلمین ولایت پیدا می کند می شمارد:
1. صاحبِ فهم و درکی نیکو و سریع و گیرنده باشد تا بتواند هرچه را می‌شنود و یا به او گفته می‌شود، بدان‌گونه که گوینده قصد دارد و طبق واقع و حقیقت امر است، درک کند. از آن‌جا که پیامبر مبعوث از جانب خدا است، بالطبع عقلی بسیار روشن و قوی و نفسی نورانی دارد؛
2. دارای حافظه‌ای قوی باشد تا بتواند آن‌چه را می‌فهمد و یا احساس می‌کند در قوه حافظه خویش حفظ و ضبط کند و هرگز آن را فراموش نکند. نفس پیامبر چون متصل به لوح محفوظ است این شرط را نیز دارد؛
3. دارای فطرتی صحیح، طبیعتی سالم، مزاجی معتدل و تام الخلقه و آلاتی نیرومند و قادر بر انجام اعمالی که در شأنِ او است، باشد؛
4. دارای زبانی فصیح و بلیغ باشد تا که زبان، او را در بیان آن‌چه در ضمیر او است، یاری دهد. از آن‌جا که وظیفه پیامبر تعلیم و ارشاد بندگان به‌سوی خیر و سعادت ابدی است، چنین شرطی ضرورت دارد؛
5. دوست‌دار علم و حکمت باشد تا بدان‌حد که تأمل در معقولات، او را رنج ندهد و کوشش و جدیت در راه فهم و ادراک آن‌ها به او آزاری نرساند؛
6. بالطبع حریص بر شهوت‌رانی و انجام امیال نفسانی نباشد، بلکه از انجام آن‌ها و از لهو و لعب دوری گزیند و نسبت به لذایذ نفسانیه دشمن و بدبین باشد، زیرا شهوات و لذات نفسانیه حجابی است بین او و عالم نور و وسیله‌ای است برای اتصال و تعلق او به عالم غرور؛
7. صاحب عظمت نفس و احتشام و دوست‌دار نزاهت و شرافت بوده و نفس او از هر امر زشت و ناپسند و رکیک و پلید و از داشتن یا اتصاف به آن ابا و امتناع ورزد و نسبت به آن کبریا و ترفع داشته باشد و به اموری بالاتر و برتر از آن‌چه که او را پست و خفیف کند، توجه نماید و از هر جنسی نوع برتر و شرافت‌مندتر را اختیار کند و از قبول چیزهای پست و حقیر و از نظر افتاده و بی‌مقدار اجتناب ورزد، مگر به قصد ریاضت دادن نفس و اکتفای به کم‌ترین و خفیف‌ترین امور مربوط به عالم دنیا؛
8. نسبت به کلیه خلایق رئوف و مهربان باشد و از مشاهده منکرات خشمگین نشود تا بتواند با لطف و مهربانی از اشاعه آن‌ها جلوگیری کرده، بدون داشتن قصد تجسس و تفحص از اوضاع و احوال و وقایع، اقامه حدود مقرر را از جانب خداوند متعال تعطیل نکند؛
9. دارای قلبی شجاع باشد و از مرگ بیم و هراس نداشته باشد، زیرا عالم آخرت بهتر از دنیا است؛
10. جواد، یعنی بخشنده نعمت‌ها و عطایا باشد، زیرا خزائن رحمت و نعمت الهی تا ابد باقی و بی‌خلل و نقصان‌ناپذیر است؛
11. خوشحالی و بهجت او هنگام خلوت و مناجات با خدا از همه خلایق بیش‌تر باشد، زیرا او عارف به مقام حق و عظمت و جلال او است و حق تعالی منبع حسن و جمال و در حسن و جمال از کلیه موجودات اجل و ارفع است؛
12. سخت‌گیر و لجوج نباشد و دعوت به اقامه عدل و انصاف را به آسانی بپذیرد و در انجام آن به سرعت گام بردارد و در دعوت به اقامه ظلم و جور و عمل قبیح بسیار سخت‌گیر باشد و از پذیرفتن آن امتناع ورزد

در باب دو گانه های #عدالت_ولایت و #عدالت_مواسات

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_24
#جلسه_147
#عدالت_و_مواسات

🔷در باب دو گانه های #عدالت_ولایت و #عدالت_مواسات
♻️#یادداشت1️⃣ : 💠صورت بندی بحث

_عدالت مقدم است بر ولایت ، عدالت مقدم است بر مواسات
_نه! نه! قبول ندارم ، این ولایت است که هم بر عدالت مقدم است هم بر مواسات
_این چه حرفی است ، عدالت از همه چیز بالاتر است ، ما که اشعری نیستیم ، ما افعال خدا را هم با عدالت میسنجیم
_نه! نشد، ما تحت ولایت الهی است که میتوانیم به عدالت برسیم
نه آقا! …..
___________________________________________________________________
🔸به نظر خوب است جهت اجتناب از پراکنده گویی و گم شدن لا به لای بحثی پر پیچ و دامنه پیش از ورود در محتوای بحث ، چینش و فهرستی از ابعاد و اقوال و مبادی بحث داشته باشیم.

🔸در این بحث ما با سه مساله کلی و چندین قول مواجه هستیم، در این یادداشت به معرفی مساله پرداخته و در یادداشت های بعد اقوال و اشکالات، ذیل هر یک از عناوین را، مرور و قول مختار را تبیین میکنیم.

🔘مساله اول :
دو گانه سازی و مقایسه مفاهیم دینی و اجتماعی و مقدمیت و اولویت و ارجحیت بخشیدن به یکی و سلب این امور از دیگری
آیا این کار درست است؟

➖قول موافقین
➖قول مخالفین
➖قول مختار ، قول تفصیل
➕ضمیمه: ( دو گانه سازی – دوقطبی سازی – مفاهیم دینی )

🔘مساله دوم :
مقدمیت و اهمیت و اولویت عدالت بر ولایت

➖قول موافقین
➖قول مخالفین
➖قول مختار ، قول تفصیل
➕ضمیمه : مبادی تصوری (معانی تقدم – معانی عدالت – معانی ولایت )

🔘مساله سوم :
تقدم و تفضل و ترجح عدالت بر مواسات

➖قول موافقین
➖قول مخالفین
➖قول مختار ، قول تفصیل
➕ضمیمه: مبادی تصوری ( معانی تقدم – معانی عدالت – معانی مواسات )

موقف_اصلاح_اجتماعی: مصلح اجتماعی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_35
#جلسه_147

#عدالت_و_مواسات
#عدالت_و_ولایت
#موقف_نظریه_پردازی: دانشمند
#موقف_اندیشه_ورزی: اندیشمند
#موقف_اصلاح_اجتماعی: مصلح اجتماعی

برادر حمزه تلاشی ستودنی و ارجمند در راستای صورت بندی مباحثات اخیر داشتند. بنده قدری میخواستم به تلاش این کمی اضافه کنم.

به نظرم یک خلطی که در حال صورت گرفتن است این است که ما موقف افراد را و موقف سخنان افراد را نمی فهمیم.

ما در انقلاب اسلامی گرفتار #خلأ_تئوریک هستیم. این را بایستی در ظرف مباحثات مان مد نظر داشته باشیم.
ما در باب الهیات اجتماعی ولایت کم گذاشته ایم.
در باب الهیات عدالت قصورات فراوانی داریم.
در باب الهیات مواسات کم کار بوده ایم.
ما نظریه اجتماعی ولایت نداریم. ما نظریه اجتماعی عدالت نداریم.
و …

خب در این ظرف خلأ تئوریک ما شاهد خرده جریانهای کنشگر در وسط میدان انقلاب هستیم.

یک سطح بحث آنست که نخبگان دانشمند ما به همین صحنه نگاه کنند و سوژه و مسئله های دانشی برای کار پژوهشی خویش بیابند.

سطح دیگر آنست که ما برای ایران امروز و فردا یک اندیشه گفتمانی منسجم و نظام مند را برای پیشبرد انقلاب اسلامی به سوی اهداف حرکت کنیم.

سطح دیگر آنست که بیاندیشم به لحاظ راهبردی ایران امروز نیاز به تمرکز بر چه موضوع و مفهوم و ارزشی دارد؟! جبهه انقلاب و حزب اللهی های ایران را به کدام سمت بایستی سوق داد؟

پناهیان یک اندیشمند برکنار و یک روشنفکر پیپ به دست نیست. پناهیان دغدغه ظهور دارد. دغدغه اصلاح اجتماعی دارد. دغدغه قیام ایران را دارد. دغدغه بالندگی فکر جبهه انقلاب و حزب اللهی ها را دارد.

ما بایستی سطوح بحث ها را از همدیگر تفکیک کنیم. همچنین موقف حضور افراد و کنشگری ایشان را از همدیگر تفکیک کنیم.
.

دشمن شناسی از مسیر عدالت خواهی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_14
#جلسه_147

🔰دشمن شناسی از مسیر عدالت خواهی

#ضرورت_و_اهمیت_اراده_ملی

حضرت آقا در سخنرانی 14خرداد سال 95 به تبیین شاخصه های انقلابی گری پرداختند و 5شاخص را برشمردندکه یکی از آن ها
“حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او” است.
عامل اصلی پیروزی جمهوری اسلامی در این چهل سال وحدت کلمه واتحاد ملی و به تبع این اتحاد ملی اراده ملی بود که شکل گرفت؛ ملت ایران برای حفظ این نظام در مقاطع وحوادث مختلف وگردنه های پرپیچ وخم بوسیله این اراده ملی سربلند شد و کام دشمن را همیشه تلخ کرد.

حضرت آقا تنها علت پیروزی را این اراده ملی می دانند و در خرداد سال 78 در دیداربا مردم در روز میلاد حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
“اما استکبار با آن دولتی و با آن نظامی که به مردم، به اراده‌ی مردم، به عواطف مردم و به ایمان مردم متکی است، نمیتواند مقابله کند. چون مقابله‌ی با مردم و با ملتهاست.”

ادامه دارد…

شریعت_و_شهریاری

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_35
#جلسه_147

#شریعت_و_شهریاری

پایه‌ی پود (رشته‌های عرضی و افقی) تعاملات مردم در بافت اجتماعی، بیشتر بر اساس توصیه‌های اخلاقی و آداب اجتماعی ساخت می‌یابد، اما تار سطوح خرد و کلان تدبیر امور و اداره‌ی جامعه، بر اساس الزامات قانونی، ورود حاکمیتی در تعاملات پودی مردم نیز با وضع قوانین تحقق می‌یابد.

شاید مواسات را بشود در خیط اخوت جانمایی کرد و عدالت را در خیط ولایت ( گرچه اخوت نیز ولایت عرضی است)؛ توصیه به مواسات اگر عدالت‌قراری مسئولین را سست کند، خطاست، چه اینکه عدالت‌خواهی نیز اگر مواسات مردمی و حسّ «برای هم بودن» را تضعیف کند، بی‌جاست.

وقتی شریعت را بر سریر شهریاری نشاندیم و کلید خزائن زمین را به دست شیخ و شریعت‌پناهان سپردیم، شرعی نیست که شهریاران حکومت اسلامی را صرفا با وعید آتش جهنم از بی‌عدالتی بازداریم (توصیه‌های بی‌خطر!)، اما عموم متشرّعین را با الزامات و بند و زندان دنیایی.

درمان بی‌عدالتی‌های عمیق در جامعه، عدالت است نه مواسات … چه این شهریارانند که با بی‌عدالتی، مواسات را به اضطرار اخلاقی تقلیل می‌دهند.

عدالت_مواسات

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محسن_همت
#جلسه_147

#عدالت_مواسات
به نظرم اگر کسی بخواهد این مشکل را حل کند قبل از آن باید به چند پرسش پاسخ دهد
🧭پرسش اول
با توجه به اینکه ما در مرحله دولت اسلامی هستیم صرف وقت و انرژی روی مدیران(مطالبه گری) مهمتر است یا مردم(گفتمان سازی)؟
یعنی نزاع را سیاسی بدانیم یا فرهنگی؟

🧭پرسش دوم
اگر گروه دوم به مردم نقش ویژه می دهند و
ادعا می کنند که گفتمان مواسات راهبردی برای رسیدن به عدالت است؛
آیا عدالتخواهان نمی توانند ادعا کنند که «گفتمان» مطالبه گری نیز راهبردی برای رسیدن به عدالت است؟
#نزاع_جدید
گفتمان عدالت یا گفتمان مواسات
🧭پرسش سوم
آیا واقعا مواسات راهی برای رسیدن به عدالت است؟ چگونه؟ و چرا مقدم است بر مطالبه گری؟

عدالتخواهی امروز به چه کار می آید؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عدالتخواهی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_18
#جلسه_147
#سیاست و #فرهنگ

❓عدالتخواهی امروز به چه کار می آید؟
1. در این متن مفهوم عدالت و عدالتخواهی دو مقوله تفکیک شده است.
2. دعوای این متن بر سر جایگاه عدالت در ثبوت و اثبات نیست. که عدالت همواره امری پسندیده و مطلوب است.
3. این متن ناظر به جریانات عدالتخواهی نیز نیست. و به ریز و درشت، سطحی و عمیق، منحرف و مستقیمشان کاری ندارد.

اما مسئله متن، دیدن عدالتخواهی در بطن انقلاب اسلامی است.
در وضعیت موجود که نظام طاغوتی پهلوی نفی شده و نظام الهی جمهوری اسلامی، برپا گردیده و در شرایطی که هنوز این نهضت در تشکیل دولت و جامعه اسلامی ناموفق بوده است، باید دید عدالتخواهی چه جایگاهی دارد.

آیا می توان بدون عدالتخواهی به دولت اسلامی دست یافت؟
و آیا مواسات، بدون عدالتخواهی می تواند دولت و جامعه اسلامی را محقق کند؟

معتقدم راه اصلی و اساسی تشکیل دولت اسلامی، تولید علم است. وقتی هنوز نظریه مدیریت اسلامی، اقتصاد اسلامی، تعلیم و تربیت و همچنین نظام پزشکی اسلامی نشده است، آیا می توان با عدالتخواهی و مواسات به نتیجه رسید؟!

عدالتخواهی اگر خوب تعریف شود، شاید برای تولید مسئله و مقدار کمی هم در حل مسئله به ما کمک کند.
یعنی به جای این که عدالتخواهی را به سوت زنی تقلیل دهیم، کمی عمیق تر ببینیم و مسئله را ببریم روی نهادها و قوانین.
بنابراین عدالتخواهی اگر هدایت شود می تواند راهبرد خوبی برای حرکت به سمت تشکیل دولت اسلامی باشد.
مواسات به معنای دقیقش که نشات گرفته از اخوت باشد، کجای این نقشه قرار دارد؟
مواسات بیش از آن که به مفهوم عدالت پیوند داشته باشد، به ولایت مربوط است.
آیا جان یکی بودن و در مرحله بعدش برای هم بودن، می تواند عدالتخواهی مطلوب را محقق کند؟

ظاهرا اگر عدالتخواهی را سوت زنی -به تعبیر دیگر پاچه گیری- ببینیم، قطعا باید نفرت و کینه مسئول فاسد را به دل گرفت و از او برائت جست و بیزار بود تا بتوان عدالتخواه خوبی بود.

آن که حرف از مواسات می زند، در نگاه اول، می خواهد با عدالتخواهی مقابله کند! هم می گوید از مسئول فاسد کینه به دل نگیر و برادرش باش. و هم می گوید اصلا بگذار مسئولین بخورند و ببرند و فساد کنند، ما هم بین خودمان با مردم، تقسیم می کنیم!
قائل به مواسات یعنی کار فرهنگی بکنیم و چه کار به سیاست داریم. در مقابل عدالتخواه می گوید راه حل مشکلات کشور، سیاسی است. یعنی باید حاکمیت اصلاح شود و جلوی فسادش گرفته شود، تا بتوان کار فرهنگی کرد که الناس علی دین ملوکهم!

می توان همین بحث را در لایه های عمیق تر -با معنای غیر سطحی از عدالت و مواسات- هم دید. ولی آنچه در نهایت ثابت است این است که چاره اصلی و اولی حل مشکلات را فرهنگی می بینیم یا سیاسی.

ملاک مهم با ارزش بودن یک مساله چیست؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_12
#جلسه_147
#عدالت #مواسات

ملاک مهم با ارزش بودن یک مساله چیست؟

در دنیایی زندگی می کنیم که به برکت! فضای رسانه ای روزانه انبوهی از سوالات شبهات و یا دعواها تولید می شود .
اما به موازات همه ی این مساله ها یک سوال دیگر نیز همواره گوشه ی چشم یک طلبه مانند یک چراغ چشمک زن حضور دارد؟
ما چه نسبتی با این مسائل باید داشته باشیم؟ آیا باید با هر موجی سریع احساس تکلیف کنیم و دل به دریا بزنیم ؟ یا اینکه مسائل بسیار مهم علمی باقی مانده و فعلا باید مجتهد بشویم تا بعد؟ و یا اینکه در این بین راهی میانه برگزینیم؟
بر فرض ورود به مسائل موجود در افکار عمومی بر اساس چه ملاکی می توان به اهمیت و فوریت یک مساله رسید ؟
آیا جنس مساله تعیین کننده فوریت یا اولویت است(اعتقادی،سیاسی یا فرهنگی بودن) یا نوع افرادی که درگیر آن هستند(کیفی) یا حجم افرادی که درگیر ماجرا شده اند(کمی) یا اینکه تمرکز و سرمایه گذاری دشمن روی یک موضوع اهمیت ساز است و و و ؟؟؟
بر فرض فهم صحیح از ملاک های فوریت و اهمیت با چه روش هایی می توان در کمترین زمان و با صرف کمترین هزینه به اصلی ترین مسائل و نقاط کانونی که تولید و حل مساله وابسته به آن هاست دست یافت؟
همه ی اینها و انبوهی دیگر از سوالات تعیین کننده در نسبت گیر ما با جامعه و افکار عمومی تاثیر گذار است که در شرایط فعلی ما بر اساس فهم های ناخوداگاه خویش از ان ها عبور کرده و به صحنه واقع می رسیم!

جمع بندی نظر دو طرف (بر اساس فهم بنده نگاه های معتدل و معقول از هر دو طرف)

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_10
#جلسه_146
بخش اول

✅جمع بندی نظر دو طرف (بر اساس فهم بنده نگاه های معتدل و معقول از هر دو طرف)

تذکر: در این بحث اختلاف سر اولویت و اثر گذاری بیشتر است و الا هم روش های عدالتخواهانه صحیح و هم مواسات طلبی برای امروز انقلاب اسلامی لازم است.

🔸جریان عدالتخواه :

آن چیزی که در جامعه باید محقق شود عدالت (برابری در امکان استفاده از فرصت ها برای رشد متناسب باظرفیت) است. فلذا اگر عدالت محقق شود نیازی به رزمایش مواسات و و پررنگ کردن آن به میزان فعلی نیست.
به عبارت دیگر انقلاب و تشکیل حکومت برای اصلاح ساختار ها و اقامه عدل از جایگاه حاکمیت است و اگر مواسات و انفاق مردم کافی بود چرا نظام جمهوری اسلامی تشکیل شد؟!
البته در شرایط فعلی جامعه که قوانین ، ساختارها و مدیران تولید نابرابری می کنند، مواسات جایگاه ویژه ای دارد. چرا که عدالت به یک باره محقق نمی شود و در کوتاه مدت باید به مستصعفان رسیدگی کرد. ولی این باعث نمی شود که راهبرد اساسی برای حل مشکلات را مواسات بدانیم و عدالت را از کانون توجهات دور کنیم.
بر اساس این نگاه ضریب دادن به مواسات در مقایسه با عدالت به نوعی حکم ثانوی (راهبرد کوتاه مدت و یا میان مدت) محسوب می شود و راهبرد اساسی و ریشه ای تلاش برای تحقق عدالت و عدالت خواهی به معنای درست خود (مطالبه ، نقد ، جریان سازی ، پیگیری ، حل مساله و حتی ورود به حاکمیت) است. حتی اگر مواسات طلب باشیم (که هستیم) مواسات حقیقی در این است که بی عدالتی را در سطح کلان برطرف کنیم و این خود بهترین کمک و مواسات نسبت به برادران دینی است. #مواسات_ساختاری

بخش دوم

🔸مواسات طلبان:

قطعا عدالت در جامعه اسلامی باید محقق شود آن هم در سطح حکمرانان ، ساختارهای حاکمیتی و قوانین. بنابراین اختلاف نظر در مساله دانستن و یا مساله ندانستن عدالت نیست. ولی سوال اساسی این است که این “عدالت” با تمام ارزشی که دارد چگونه محقق خواهد شد؟ جریان عدالتخواه باید به اینخن
بیندیشد که چگونه می توان قسط را اقامه کرد؟

نکته دیگر این که تصویری که از مواسات ارائه می گردد در تعیین جایگاه آن نقش مهمی دارد. اگر مواسات را به عنوان جمع آوری کمک و صدقه در نظر بگیریم قطعا جایگاه آن همان امر ثانوی است که در شرایط بی عدالتی باید ضریب بگیرد و موضوع آن در فرض اقامه قسط تا حد زیادی کمرنگ می گردد.(البته از بین نخواهد رفت)
ولی بر اساس این نگاه مواسات را نباید صرفا با رویکرد فردی و عمل خارجی مواسات (جمع آوری کمک های مردمی) تحلیل کرد.
مواسات در اینجا بیشتر به معنای حاکم کردن گفتمان مواسات بر افکار عمومی جامعه و تبدیل شدن این پدیده به یک فرهنگ عمومی است به گونه ای که در ذائقه عمومی جامعه ما تبدیل به پسند اجتماعی گردد و این پسند خود را در سبک زندگی و حیات ما نشان دهد.
حال اگر تحلیل ما از پدیده مواسات اینگونه با
باشد جایگاه آن متفاوت خواهد بود. بر اساس این تحلیل مواسات صرفا به عنوان پر کننده چاله های حاصل از بی عدالتی نیست. بلکه این مفهوم می تواند به عنوان گفتمان حاکم بر افکار عمومی، مقدمه و “پیش ران” اقامه قسط محسوب گردد. بلکه می توان ادعا کرد که برخلاف تصور رایجی که از برقراری عدالت در اذهان نقش بسته، این تحلیل از نقش و جایگاه فرهنگ مواسات در اقامه قسط با راهبرد اساسی “لیقوم الناس بالقسط” که هدف ارسال رسل را اقامه قسط توسط “مردم” معرفی می کند و هم چنین رویکرد “مردم سالارانه” مکتب امام که همه موفقیت ها را مدیون و مرهون قیام لله امت می داند، سازگارتر است. #رویکرد_تمدنی

جمع بندی : به نظر می رسد که در شرایط کنونی جمهوری اسلامی اساسی ترین سوالی که برای جریان حزب اللهی مطرح است و باید برای آن پاسخی بیابیم چگونگی تحقق #دولت_اسلامی است. آیا دولت اسلامی با صریب گرفتن گفتمان انقلاب در بین مردم محقق می شود یا با حل مسائل توسط جریان انقلابی و اقبال مردم به جریان انقلابی؟ منظور از تشکیل حلقه های میانی و نسبت آن با گفتمان سازی و حل مساله چیست؟
شاید ریشه این اختلاف تا حدوری به این سوال برگردد که نسبت جامعه و حاکمیت در تحقق دولت اسلامی چیست؟

توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_15
#جلسه_146
در ششم مهرماه سال 1356 امام خمینی رضوان الله علیه با طلاب نجف از باب هشدار نسبت به برداشت های غلط از احکام اسلام می فرمایند: «اخيراً باز يك وضع ديگرى پيدا شده است و آن اينكه اشخاصى پيدا شده‏اند، نويسنده‏هايى پيدا شده‏اند كه متدينند، خوبند، خدمتگزارند، چنانچه آنها هم خوبند، فقها هم خدمتگزار، متكلمين و فلاسفه هم خدمتگزار، اينها هم- همه هم- مى‏خواستند به اسلام خدمت بكنند، مى‏خواستند احكام اسلام را- او به حَسَب فهم خودش، او به حَسَب فهم خودش- براى مردم تشريح كنند و بيان كنند. حالا هم يك جمعى پيدا شده‏اند كه اينها نويسنده‏اند و خوب هم چيز مى‏نويسند لكن آيات قرآن را عكس آن چيزى كه فلاسفه و عرفا آن وقت [مطرح‏] كرده بودند و همه ماديات را برمى‏گرداندند به‏ معنويات، اينها تمام معنويات را به ماديات بر مى‏گردانند، عكس آنها.
آنها مى‏گفتند كه اصلًا اسلام آمده است براى اينكه توحيد و سايرِ- مثلًا- مسائل عقلى الهى را تعليم بكند و ساير چيزها، همه مقدمه آن است و اينها را بايد رها كرد و خُذِ الْغايات «1» بايد شد. از اين جهت اعتنا به فقه- البته نه همه، بعضى شان- به فقه و فقها و اعتنا به اخبار و اعتنا به ظواهر قرآن [و] كثيرى از احكامى كه در قرآن هست، اينها را كار نداشتند؛ رد نمى‏كردند لكن مثل رد كردن بود؛ همان كار نداشتن و بى‏طرف بودن و چى كردن و از آن طرف هم اصحاب اينها را تخطئه كردن و قشرى خواندن اينها. اين معنايش اين بود كه ما نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ «2» و بعضى‏اش را نه، ما كار نداريم يا قبول نداريم.
جنبه ماديت، حالا كه در دنيا غلبه پيدا كرده است به اين سختى و دنيا با زرق و برق زياد شده است و- عرض مى‏كنم كه- اصحاب دنيا خيلى زياد شده‏اند، حالا هم يك دسته‏اى پيدا شده‏اند كه اصل تمام احكام اسلام را مى‏گويند براى اين است كه يك عدالت اجتماعى پيدا بشود؛ طبقات از بين برود. اصلًا اسلام ديگر چيزى ندارد؛ توحيدش هم عبارت از توحيد در اين است كه ملتها در زندگى توحيد داشته، واحد باشند. عدالتش هم عبارت از اين است كه ملتها همه به طور عدالت و به طور تساوى با هم زندگى بكنند؛ يعنى، زندگى حيوانى على السواء! يك علفى همه بخورند و على السواء با هم زندگى بكنند و- عرض مى‏كنم- به هم كار نداشته باشند، همه از يك آخورى بخورند. اين همه آياتى كه وارد شده است راجع به معاد و راجع به- عرض مى‏كنم- توحيد، و آن همه براهينى كه وارد شده است راجع به اثبات يك نشئه ديگرى «3»، اينها [را] آنى كه متدين است غَمْضِ عين مى‏كند، چشمهايش را از اين آيات مى‏پوشد و مى‏رود سراغ آيات ديگر؛ آنى كه خيلى تدينش قوى نيست تأويل مى‏كند و همين.»
صحبت امام به خوبی روشن می کند که احکام، در زمانی که عده ای اسلام را به عنوان یک عنوان میدانی و نقطه ای تفسیر می کنند مانند عدالت اجتماعی و مثال می زنند که مردم علف بخورند علی السواء، این یعنی فهم مفاهیم انسانی خارج مکتب فقه و سیطره ولایت فقیه بر آن، یعنی انحراف تام، که در آن زمان برای جلوگیری از این انحراف، امام مستقلا با طلاب سخنرانی می کنند.
این افت در مفاهیم پایه شیعی هم اکنون دامن گیر انقلابیون روشنفکر شده است.

مطهری_باشیم_یا_خامنه_ای

#یادداشت_ششم
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مطهری_باشیم_یا_خامنه_ای
#جلسه_146
#محمد_امامي

رهبر انقلاب در کتاب “إن مع الصبر نصرا”(خون دلی که لعل شد)؛ جریان های اسلامی مبارز انقلاب اسلامی را دو دسته می کنند:

۱. گروهی که خود را در دل مباحث اندیشه ای وارد کرده اند و به دنبال آن هستند که مفاهیم دینی را به قرائت اصیل خود برگردانند.

۲. گروه دیگر که وارد مبارزات میدانی شدند .

شهیدآن مطهری ، بهشتی، مفتح را نماینده جریان اول معرفی می کنند و خودشان می گویند : بنده سعی کردم در هر دو جریان باشم.

این تفاوت جر سبب ظهور دو بروز متفاوت در کنش هر جریان است، امثال شهید مطهری تمرکز فعالیت خود را در حسینیه ارشاد قرار داده اند و محصولات فکری آن بزرگوار زیربنا دانشی انقلاب اسلامی را بنا کرده است ، و رهبر انقلاب در کوران مبارزه در مساجد فیل وامام حسن، کرامت أمام جماعت بودند، در مسجد کرامت با حضور شاگردان خود تشکل طلبگی راه اندازی می کنند، تا سازمان یافته مساجد شهر و فضای تبلیغی را به دست بگیرند، حضور پررنگ در دانشگاه ها هم از دیگر فعالیت های ایشان بوده است.

از طرفی دیگر در همان دوران سعی دارند با با حضور در بین مردم نظریات دین را در باب توحید، ولایت ، و… برای مردم ارائه دهند .

این دو مدل در پیش بری انقلاب اسلامی بیش از این ها نیاز به کاوش و بررسی دارد ، که برای پیش بردن جریان انقلاب به چه مدلی برای انقلاب نیازمندیم؟ و بر کدام یک باید بیشتر تمرکز کنیم،؟ لازمه های موفقیت در هر مدل چیست؟
انقلابی که مجتهد واقعی را کسی می داند که توانایی تدبیر و اداره را داشته باشد، با کدام مدل سنخیت بیشتری دارد ؟
و…

عدالت تکوینی نداریم!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_49
#جلسه_144

💠 #عدالت تکوینی نداریم!

🔹 #مختصر: عدالت یک مفهومی است در لایه اجتماعی، نه یک مفهومی در لایه تکوین یا در لایه انسان شناسانه!

🔹 #توضیح_بیشتر
🔺اساسا مفهوم عدالت در لایه اندیشه اجتماعی شکل می گیرد، یعنی وقتی توحید از دیدگاه جهان بینی عمومی و دیدگاه مطالعه و قضاوت درباره انسان را پشت سر گذاشتیم حالا می خواهیم توحید از دیدگاه خط مشی اجتماعی بگوییم مفهوم عدالت بروز پیدا می کند.
🔺 در لایه های تکوینی عالم ما وحدت در وجود و وحدت در حقیقت انسانی را داریم به این دو وحدت، اطلاق عدالت نمی شود، بلکه عدالت در لایه پایین تر که بحث حیات اجتماعی انسان است معنا پیدا می کند.
🔺 بله عدالت اجتماعی ریشه در همان وحدت در حقیقت انسان و وحدت در وجود دارد، لکن یک مفهومی است غیر از آن وحدت ها، همانطور که وحدت در حقیقت انسانی با اینکه ریشه در وحدت در وجود دارد یک مفهومی است غیر از وحدت در وجود!
🔺 پس اینکه بگوییم متن کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا وقتی دارد حق برابر انسان ها در رابطه با نعیم جهان را مطرح می کند، منظورش بهره مندی همه انسان ها از #فطرت است، معنای صحیحی نمی تواند داشته باشد. ما در این لایه داریم از #حق حرف می زنیم حقی به نام #حق_عدالت وقتی وارد لایه حقوق می شویم یعنی در لایه تکوین عالم نیستیم هر چند که حقوق ریشه در تکوین دارد.
🔺 از زاویه ای دیگر ما در سرفصل دوم از فصل 1 کتاب توحید از دیدگاه مطالعه و قضاوت درباره انسان، این بحث برابری انسان ها در بهره مندی از یک فطرت الهی را گذراندیم و اینجا که دارد از دیدگاه خط و مشی اجتماعی بحث می کند، نمی خواهد دوباره همان بحث را تکرار کند، بلکه می خواهد مبتنی بر همان بحث بگوید که چون یک حقیقت انسانی مشترک بین همه ما هست، ما نسبت به همه نعیم جهان دارای #حق_برابر هستیم و نباید #تفاوتهای_غیر_ارادی را به عنوان #ملاک_برتری بین خودمان بگیریم.
🔺 در یک کلام #عدالت به معنای #نفی_تبعیض است، یعنی کسی به خاطر رنگ و نژاد و جغرافیا و ایدئولوژی بر دیگری برتری ندارد، این میزان #سعی و #اراده انسان ها ست که میزان بهره مندی آن ها را تعیین می کند.
🔺 آیاتی هم که به عنوان شاهد مدعای خود می آورد مؤید این برداشت است زیرا در همه آن ها به وجهه اینکه نعیم این جهان #خلق_لکم برای شما خلق شده است تأکید شده است و این یعنی به وجهه #لکمی نعمت ها دارد توجه می کند، آن هم در فضایی که یک جمله قبل آیات این جمله را می گوید «این فرصت، ویژۀ هیچ تیرۀ نژادى، جغرافیائى، تاریخى و حتى ایدئولوژیکى نیست؛» این یعنی با وجهه نفی تبعیضی به واسطه این امور ذکر شده دارد با قضیه عدالت مواجه می شود، و نه با وجهه یک حقیقت در تکوین انسان!
.

عدالت تکوینی نداریم!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_49
#جلسه_144

💠 #عدالت تکوینی نداریم!

🔹 #مختصر: عدالت یک مفهومی است در لایه اجتماعی، نه یک مفهومی در لایه تکوین یا در لایه انسان شناسانه!

🔹 #توضیح_بیشتر
🔺اساسا مفهوم عدالت در لایه اندیشه اجتماعی شکل می گیرد، یعنی وقتی توحید از دیدگاه جهان بینی عمومی و دیدگاه مطالعه و قضاوت درباره انسان را پشت سر گذاشتیم حالا می خواهیم توحید از دیدگاه خط مشی اجتماعی بگوییم مفهوم عدالت بروز پیدا می کند.
🔺 در لایه های تکوینی عالم ما وحدت در وجود و وحدت در حقیقت انسانی را داریم به این دو وحدت، اطلاق عدالت نمی شود، بلکه عدالت در لایه پایین تر که بحث حیات اجتماعی انسان است معنا پیدا می کند.
🔺 بله عدالت اجتماعی ریشه در همان وحدت در حقیقت انسان و وحدت در وجود دارد، لکن یک مفهومی است غیر از آن وحدت ها، همانطور که وحدت در حقیقت انسانی با اینکه ریشه در وحدت در وجود دارد یک مفهومی است غیر از وحدت در وجود!
🔺 پس اینکه بگوییم متن کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا وقتی دارد حق برابر انسان ها در رابطه با نعیم جهان را مطرح می کند، منظورش بهره مندی همه انسان ها از #فطرت است، معنای صحیحی نمی تواند داشته باشد. ما در این لایه داریم از #حق حرف می زنیم حقی به نام #حق_عدالت وقتی وارد لایه حقوق می شویم یعنی در لایه تکوین عالم نیستیم هر چند که حقوق ریشه در تکوین دارد.
🔺 از زاویه ای دیگر ما در سرفصل دوم از فصل 1 کتاب توحید از دیدگاه مطالعه و قضاوت درباره انسان، این بحث برابری انسان ها در بهره مندی از یک فطرت الهی را گذراندیم و اینجا که دارد از دیدگاه خط و مشی اجتماعی بحث می کند، نمی خواهد دوباره همان بحث را تکرار کند، بلکه می خواهد مبتنی بر همان بحث بگوید که چون یک حقیقت انسانی مشترک بین همه ما هست، ما نسبت به همه نعیم جهان دارای #حق_برابر هستیم و نباید #تفاوتهای_غیر_ارادی را به عنوان #ملاک_برتری بین خودمان بگیریم.
🔺 در یک کلام #عدالت به معنای #نفی_تبعیض است، یعنی کسی به خاطر رنگ و نژاد و جغرافیا و ایدئولوژی بر دیگری برتری ندارد، این میزان #سعی و #اراده انسان ها ست که میزان بهره مندی آن ها را تعیین می کند.
🔺 آیاتی هم که به عنوان شاهد مدعای خود می آورد مؤید این برداشت است زیرا در همه آن ها به وجهه اینکه نعیم این جهان #خلق_لکم برای شما خلق شده است تأکید شده است و این یعنی به وجهه #لکمی نعمت ها دارد توجه می کند، آن هم در فضایی که یک جمله قبل آیات این جمله را می گوید «این فرصت، ویژۀ هیچ تیرۀ نژادى، جغرافیائى، تاریخى و حتى ایدئولوژیکى نیست؛» این یعنی با وجهه نفی تبعیضی به واسطه این امور ذکر شده دارد با قضیه عدالت مواجه می شود، و نه با وجهه یک حقیقت در تکوین انسان!
.

آیا جامعه اسلامی و فرهنگ اسلامی مانع شکل گیری انسان های ثروتمند است؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_48
#جلسه_143

💠آیا جامعه اسلامی و فرهنگ اسلامی مانع شکل گیری انسان های ثروتمند است؟

🔺یکی از مواردی که در بحث #عدالت مطرح است این است که فرهنگ اسلامی مانع شکل گیری و تجمیع ثروت در جایی می شود و لذا اگر جامعه توحیدی باشد دقیقا همین سخنی که مؤلف محترم کتاب #روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا می فرمایند صحیح خواهد بود.
🔹 امکانات و فرصت‌ها به‌طور مساوى در اختیار و از آن همگان است، تا از این بساط گسترده هر کس به‌قدر نیاز و در شعاع سعى و عمل خود بهره گیرد. در این پهنۀ بی‌کرانه، هیچ منطقۀ اختصاصى و محصور وجود ندارد. همگان می‌توانند همت و ارادۀ خود را در دست‌یابى به گونه‌گونِ بهرۀ این جهان، بیازمایند. این فرصت، ویژۀ هیچ تیرۀ نژادى، جغرافیائى، تاریخى و حتى ایدئولوژیکى نیست؛
🔺 اما به نظر می رسد حقوق واجب و مستحب و حتی گفتمان و فرهنگی که مجموعه تعالیم اسلامی ایجاد می کند، به سمت حذف قشر ثروتمند نخواهد رفت. اساسا حقوق واجبی که تعیین شده که به هیچ وجه در حد و اندازه ای نیست که بتواند مانع شکل گیری ثروتمندان شود، و همانطور که می دانیم وقتی که حقوق واجب این حالت را دارد به این معنا است که اساسا با اصل قضیه اسلام مشکل جدی ندارد، و الا قطعا با اعمال حقوق واجب سخت گیرانه مانع این قضیه می شد.
🔺 حقوق مستحبی هم که وضعش معلوم است و اولا مستحب است و یک فرد در جامعه اسلامی می تواند بدون رعایت آن ها شخصیت مقبولی در جامعه باشد، (هر چند که برخی وارستگی ها را ندارد) و ثانیا آن هم به میزانی نیست که مانع شکل گیری انسان های ثروتمند در جامعه بشود.
🔺فرهنگ اسلامی هم یک گفتمان سنگین ایجاد نمی کند که از تجمع هر نوع ثروت زیادی جلوگیری کند، بلکه با تشویق و تحریض به تولید خود به خود به سمت توسعه ثروت حرکت خواهد کرد.
🏷 مسئله جدی تر #اداره_حکومت است، مسئله ای که واقعا ما در جمهوری اسلامی با آن درگیر بودیم، اگر شما تجمیع ثروت نداشته باشید نمی توانید به تولیدات انبوه و پر حجم متناسب با یک جامعه 80 میلیونی برسید! در فضای جمعیت زیاد و فرهنگ شهر نشینی نیاز به #کارخانه_های_تولیدی_بزرگ برای برطرف کردن نیازهای مردم داریم، اگر شما بگویید اساسا فرهنگ اسلامی مانع تجمیع ثروت است، با این طور نیازهای یک جامعه کبیر به مشکل بر خواهید خورد
🔺 یکی از درگیری های جدی امثال جریان #تکنوکرات و به خصوص دولت آقای #هاشمی_رفسنجانی نیز همین قضیه بوده است که ما تجمیع سرمایه می خواهیم برای #سازندگی بعد از جنگ؛ ولی اشتباه جدی که این تیم مرتکب شدند نحوه تأمین ثروت (وام بانک جهانی) و فرهنگی که مبتنی بر آن ایجاد کردند.
🔺 و البته واقعا این بحث لا ینحل مانده که چطوری این قضیه را مدیریت کنیم، چه بسیار بچه های جنگ و جبهه که وارد شدند و ثروت آن ها را بعد از یک دهه (کمتر یا بیشتر) تغییر جدی داده است!
🔺 ولی به نظرم اصل قضیه روشن است که وقتی شما با پدیده ای به نام #بلادکبیره و جامعه #شهرنشینی مواجه هستی و با پدیده حکومت داری یک کشور 80 میلیونی ناچار از این هستی که تجمیع سرمایه ایجاد کنی تا نیازهای اساسی مردم برطرف بشود.
🔺 قطعا مدل کمونیستی که همه چیز برای دولت باشد نیز مردود است چون قطعا فسادش بیشتر از تجمیع سرمایه در قشر یا افرادی از جامعه است، #اقتصاد_دولتی یک اقتصادی رانتی و پر فساد است و هنوز که هنوز است عواقب اقتصاد دولتی سنگین دهه شصت را داریم پس می دهیم!
.

نسبت‌یابی_تکوین_و_تشریع

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_34
#جلسه_143

#جانمايي_اختيار_در_طرح_آفرينش
#ضرورت_فهمی_نو_از_طرح_آفریننده
#نسبت‌یابی_تکوین_و_تشریع

نقش اختيار و انتخاب و اراده‌ي آزاد انسان را غالبا به‌گونه‌اي تقرير مي‌كنيم كه گويي يك عنصر نامطلوب و ناموزون با سازمان خلقت و سامان حيات انسان است.

به عبارت ديگر؛ در لايه‌ي تكويني، اگرچه معتقديم كه خداوند انسان را آزاد آفريده، اما لايه‌ي حيات اجتماعي بشر (و تشريع) را به‌گونه‌اي توصيف و براي آن توصيه مي‌كنيم كه در تضاد و تنافي با تصوير اختيار در خلقت قرار می‌گیرد.

روشن‌تر عرض كنم؛ ما در همان لايه‌ي تكوين كه در واقع هندسه‌ی آفرینش طرح می‌خورد، بايد اختيار و آزادي انسان، و لوازم آن و تأثيرات دوسويه‌اي را كه بر ساير عناصر و سنت‌هاي آفرينش دارد، جا‌نمايي كنيم؛ به‌گونه‌اي كه در توصيف و تحليل كنش‌هاي اجتماعي-تاريخي انسان به تهافت و تناقض با تكوين دچار نشویم.

اگر خداوند انسان را آزاد آفريده، و رشد و شكوفايي او را از رهگذر اين آزادي مقدّر فرموده، لازمه‌اش اين است كه زمين بازي (بخوانيد آزمون و امتحان) را تكوينا به‌گونه‌اي طراحي كند كه با اين عنصر هماهنگ باشد.

#توضیح_بیشتر:

دوستان ما چه حسّي نسبت به عالم تكوين داريم؟ در برابر، چه حسّي نسبت به جامعه و تاريخ بشر و فعاليت‌هاي فردي و اجتماعي انسان داريم؟

اولي را عالم قدس و كمال و عدالت و خلاصه تمام اسماي حسناي خداوند مي‌دانيم، دومي را اما، هرچند به زبان – حتي زبان فكر – نمي‌آوريم، دار افسارگسيختگي انسان و خروج از طرح خداوند می‌بینیم.

ناظر به مقاله، در طرح كلان آفرينش، حقي براي انسان در قانون‌گذاري و زمام‌داري و مالكيت و.. قائل نمي‌شويم، بعد دچار چالش مي‌شويم كه حالا تاريخ هزاران‌ساله‌ي بشر را چه‌طور توجيه كنيم؟ اين‌همه خروج و عصيان بر طرح آفريننده مگر ممكن است؟!!

عرض بنده اين است كه بي‌تعارف، دامن اين دعواها به همان عالم تكوين كشيده مي‌شود، بايد يك بازنگري و حتي بازسازي اساسي در فهم خود از طرح آفرينش خداوند داشته باشيم.

بله، البته يك طرح‌واره‌اي از رهگذر تعليمات و مطالعات ديني رسمي و عرفي در ذهنمان نقش بسته است، اما … ضرورت رسیدن به طرحي نو که براي بنده خيلي مهم شده است، البته منظورم اين نيست كه طرح خداوند نوبه‌نو مي‌شود (هرچند كه اين را هم نمي‌توانم بگويم كه نمي‌شود)، اما فهم ما از طرح خدا نياز به نوشدن دارد.

✅اختلاف تکوینی تبعیض نیست‼️

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حق_برابر_انسان‌ها_در_رابطه_با_نعیم_جهان
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_11
#جلسه_143

✅اختلاف تکوینی تبعیض نیست‼️

اختلاف در زمینه‌های استعدادی، ظرفیت‌ها و کمبودها امری پذیرفته شده و طبیعی در انسان‌ها است. وجود اختلاف تکوینی، مشکل ساز نیست… و نامش هم تبعیض نیست.

آنچه بستر‌ساز ظلم است، نفی قابلیت جریان اراده‌ها در مسیر طبیعی فطرت است.

هر استعداد و قابلیتی، طبعا دامنه‌ی محدودی از اراده‌های انسانی را شامل شده، و توانایی بر بروز آن اراده‌ها، لازمه‌ی حق آزادی‌خواهی انسان‌هاست.

آنجایی تبعیض رقم می‌خورد که استعدادهای متکثر و متنوع، در شرایط ثابت، زمینه ظهور و بروز و جریان اراده‌ی برخاسته از انگیزش‌های خود را به طور یکسان نداشته باشند.

و عدالت آن است که هر استعدادی توانایی تراوش اراده‌اش را در مسیر فطرت انسانی دارا باشد.

لذا اینجا نقش “ولیّ عادل” پررنگ می‌شود… تا اجازه ندهد که هیچ استعداد برتر و اراده‌ی قاهری، از گذرگاه نفس اماره، مانع جریان دیگر اراده‌های انسانی شود…

مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ
كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ ۚ
وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
[سوره الحشر:7]

#نسبت_ولایت_و_عدالت