معناي يكپارچگي و وحدت قلمرو زندگي و هستي انسان

يادداشت 1
يك‌شنبه 8 تير 99

به معناي يكپارچگي و وحدت قلمرو زندگي و هستي انسان

مي‌تواند اشاره به اين مهم باشد كه توحيد در آغاز مي‌بايست در ساحات وجودي خود انسان برقرار شود و ساحت عقل و بينش انديشه با گرايش و اقدام و عمل، هم‌ساز و هم‌سو باشد و هر دو بر گرد يك كانون بچرخند.

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#اميد_فشندي
#يادداشت_1
#جلسه_101

توحید از دیدگاه انسان‌شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_1
#جلسه_101

بحار الأنوار : في حديثِ المِعراجِ : يا أحمدُ ، اجعَلْ هَمَّكَ هَمّا واحِدا ، فاجعَلْ لِسانَكَ لِسانا واحِدا ، و اجعَلْ بَدَنَكَ حَيّا ، لا تَغفُلْ عنّي ، من يَغفلْ عنّي لا اُبالِي بأيِّ وادٍ هَلَكَ .حديث
بحار الأنوار : در حديث معراج آمده است : اى احمد! اهتمامت را يكى كن و زبانت را يك زبان ساز و بدنت را زنده بدار و از من غافل مباش، هر كه از من غافل باشد، اهمّيتى ندهم كه در كدام وادى هلاك شود.

ربّ واحد مستلزم، هویتی متوحّد و موحّدانه است. انسانی که ارباب متفرق برای خود اختیار کرده اگر چه بر زبان قل هو الله احد هم زمزمه کند اگر چه بر زبان تهلیل بگوید و تکبیر زمزمه کند اما در ساحات مختلف زندگی اش ارباب متفرق باشند که برای حیات فردی و اجتماعی و تمدنی و تاریخی وی تصمیم بگیرند این حیات یک حیات مؤمنانه نخواهد بود.
ربّ واحد از آنجا که ربّ است و پروردگار و مربی انسان است برای انسان زیست جهانی متوحّد می پسندد نه آنکه آدمی زندگی اش سراسر تشتت و تفرق باشد.

توحید کلمه لازم بیّن کلمه توحید است.
زندگی توحیدی زندگی ای است که مالامال از همبستگی و هم بودگی و همگنی و همگونی و توحّد است. زندگی توحیدی زندگی ای است که تمام ساحات و شئون حیات بشری پاره های یک وجود هستند. زندگی توحیدی زیستی است که انسان را به وحدت میرساند انسانی که به وحدت نرسیده دریچه خویشتن خویش بر خود نخواهد گشود.

گسستگی پاره های وجودی حیات انسان به واسطه حکمرانی ارباب متفرق بر آن استراتژی پایه نظام سلطه و دستگاه استکبار
ابلیس از روز اول آفرینش سعی در گسسته ساختن پاره های وجودی حیات و زیست انسان داشته است. پروژه ابلیس و ولیده وی یعنی نظام سلطه و دستگاه استکبار غرقه ساختن انسان در کثرات است. تلاش وی برای این است که ارباب متفرق را بر حیات انسانی حاکم ساخته و زندگی بشریت را محفوف به کثرات کند، کثراتی که اضطراب آفرینند.
حیات در گروه متوحّدانه زیستن و موحّدانه زیستن است. ابلیس با معماری یک زیست پاره پاره ما را در ورطه اماته می اندازد. چیزی که ما در آن هستیم حیات نیست. موت و اماته است.

در این میان به حیات امروز بشر که نگاه میکنیم هر ساحتی با تعریفی تقلیل یافته و تحریف شده و تخفیف داده شده حیات بشریت را به شکلی تعریف کرده به گونه ای که انسان امروز متحیّر است که چرا نظم و نظامات خرد و کلان جهانی انسانیت من را به رسمیت نشناخته و با من همچو حیوانی متمدن برخورد می سازند. حقوق بشر می نویسند اما حقوق حیوان متمدن اراده می کنند. کرامت و منزلت انسانی را می سُرایند اما در عمل کرامت و منزلت انسانی را زیر سیاستهای کثیف استکباری و استعماری و فاشیستی خود خرد می کنند.

بشریت تشنه است. تشنه آرامش…

بشریت چشم انتظار است. چشم انتظار حیات و زیستی دیگر…

چشم جهانی نگران توست……….المستغاث بک یابن الحسن

يك‌شنبه 8 تير 99

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_1
#جلسه_101

حضرت اقا در کتابچه ژرفای نماز ذیل تفسیر تسبیحات اربعه می فرمایند:
دانستن این چهار خصوصیت (سبحان الله،الحمد لله،لا اله الا الله،الله اکبر) برای شکل گرفتن یک تلقی درست وکامل از توحید تاثیر عمیقی دارد.
وهر کدام ازیک حیثی بدنه توحید را توصیف می کنند.

سپس حضرت اقا دوگانه #ذهن و #عین را مطرح می کنند ومی فرمایند تکرار این اذکار فقط معرفت ذهنی انسان وآگاهی او را افزایش نمی دهد ؛بلکه دانستن و تکرار صفات الهی باید حرکت ومسئولیتی پدید آورد و تکلیفی رافراخور آن حقیقت که بدان معرفت یافته را برعهده بگیرد.
به بیان دیگر این ذکر باید یک دغدغه کار اجتماعی ، خدمت رسانی ،و اقامه دین را منجر شود.
یعنی هرچه تو این اذکار را بگویی وبیشتر توجه کنی مسئولیت اجتماعی سخت تری داری .
ذهنیتی که کاملا ناظر به عینیت و اقدام است
جالب تر اینجاست که حضرت آقا در ادامه معرفتی را صحیح می دانند که در صحنه منجر به عمل بشود.
با این اوصاف می توانیم:
مومنین را براساس خط کش عمل و اقدام طبقه بندی کنیم همچنین جوامع را جدای از دین حاکم بر آن طبق مولفه های اسلامی و ارزش های اسلامی نمره داد و فهمید کدام جامعه در حقیقت اسلامی است وکدام جامعه ادای اسلامی شدن را در می آورد البته ارش ها تشکیکی است مثلا ظلم ستیزی ومبارزه با استعمار اولویتی بالاتر از بانک داری و نظام اقتصاد اسلامی دارد (در مثال مناقشه نیست).

#ژرفای_نماز

آشفتگی ذهنی

#یادداشت / #پرسش
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسانشناختی
#حمزه_وطنفدا
#یادداشت_1
#جلسه_101

🔸آشفتگی ذهنی

❓مولف فضایی را تصویر میکند که عمل انسانی از ذهن انسانی فاصله میگیرد
یعنی یا عمل توحیدی است و فعل مشرکانه یا بالعکس
آیا از نظر فلسفی چنین چیزی ممکن است ، آیا میشود عملی جز از آبشخور یک برداشت و یک ذهنیت به تحقق برسد آیا ذهن مشرکانه میتواند عملی توحیدی یا ذهنی توحیدی عملی مشرکانه پدید آورد ؟
اگر ذهن مسیری برود و عین مسیری عملا حرکت عینی دارد با چه پشتوانه ای پیش میرود؟

به نظر ، این دوگانگی نمی‌تواند بین ذهن و عین باشد
بلکه دوگانگی در خود ذهن دارد اتفاق می افتد
یعنی با آشفتگی ذهنی ، با آشفتگی گفتمانی در فضای ذهن فرد یا جامعه رو به روییم.
یعنی جهتی از ذهن به سویی و جهتی به سوی دیگر است
چیزی شبیه کش مکش های غریزه و فطرت، نفس اماره و لوامه،

ذهن اوست که اسیر دو قطب شده است و حالا این کشاکش و آشفتگی ذهنی آشفتگی عملی و عینی را باعث میشود .

قدرت اختیار

#یادداشت / در جواب #محسن_همت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_3
#جلسه_101

❗️ادعا
ادعایی که #محسن_همت مطرح میکند این است که ما با موقعیت هایی در انسان مواجهیم که به واسطه قدرت اختیار حتی بدون معرفت از طرق دیگری نظیر انجام رفتار به سوی چیزی میل پیدا میکند .

⭕️ جواب
آیا به شکل فلسفی انسان میتواند بدون معرفت اقدام کند. بدون شناخت بپسندد؟

حتی در آن حالتی که میرود اربعین و میپسندد به هر جهت معرفت جدیدی برای او حاصل میشود

آنکس که به ظاهر خلاف معرفت عمل میکند ، ما چون در افکار و شخصیت او نیستیم حس میکنیم خلاف معرفت عمل کرد ، چه بسا معرفت مکنونی است که رو می آید و معرفت سطحی است که عقب میرود
یعنی معرفتی جا به جا میشود ولی ما با معرفت قبلی او را میسنجیم.

او کمال را می شناسد، در مصداق اشتباه کرده یا اصلا مصداق را پیدا نکرده حالا یک آن در ساحت حضرت ابی عبدالله علیه السلام قرار میگیرد و آن گمشده را پیدا میکند، چه حصولی چه حضوری چه اکتسابی چه وهبی ولی به هر جهت معرفت دارد سر صحنه کار میکند.

اندیشه و عمل دو جهان مستقل از هم نیستند

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_1
#جلسه_101
اندیشه و عمل دو جهان مستقل از هم نیستند ، اگر چه از دو جنس اند اما فضای مشترکی دارند ، موطن ثابت و واحدی دارند، هر دو بخشی از حیات انسان اند .
به همین خاطر ممکن نیست هر یک بدون لحاظ دیگری به جهتی سیر کند و مشکلی برای انسان ایجاد نشود . قطعا این دو میل به همراهی و یکی شدن دارند . تصورش هم محال است ، کسی که در عالم ذهن رو به قبله بایستد و در واقعیت رو به طاغوت و بتواند در عین آرامش به حیات خودش ادامه دهد یا بالعکس ، در ذهن رو به طاغوت باشد و در واقعیت رو به قبله. چنین انسان هایی اذیت میشوند و روی آرامش نمیبینند، این اثر طبیعی و غریزی این حالت است نه عقاب خداوند ! این حالت تعارض همان درد است ، درد جسمانی علامت مشکل یا بیماری جسمانی استو چنین درد روحانی ( تعارض و دوگانگی و نا آرامی ) نشان از بیماری روحی شرک!
حال اگر داخل ولایت الهی آمد و ذهن و عینش را بر جهت قبله استوار کرد، به همان مقداری که در ساختن این توحید، موفق باشد ، آرام میگیرد، میجنگد ولی آرام است، فریاد میزند ولی آرام است ، میدود ولی آرام است .
انزل السکینه فی قلوب المومنین لتزدادو ایمانا مع ایمانهم
اگر هم هر دو ساحت حیات را بخواهد بر یک جهت واحد که خدایی نباشد، استوار کند هرگز نخواهد توانست، چون به هر سو رو کند چیزی را میبیند ، خویشاوندی و ووحدتی هم بین این همه کثرات فهم نمیکند ، پس هرچه بیشتر بگردد بیشتر در تعارضات فرو میرود و دیگر هرگز روی آرامش نمیبیند. لبخند میزند اما ناآرام است ، مهربان است اما ناآرام است ، ظاهرا طمانینه دارد اما ناآرام است.
انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین

همه دعواها از توحید است!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_1
#جلسه_101
همه دعواها از توحید است!
همه چیز از توحید است. اگر توحید حل شود همه چیز حل میشود و اگر حل نشده باقی بماند هیچ چیز درست نمیشود.
یکی از دعواهای همیشگی ما با شیعیان است. شیعیانی که خداوند را به طور کامل قبول دارند. ائمه و همه مقدسات را قبول دارند. حتی فراتر از قبول داشتن، در ساحت فردی نیز بهترین اعمال را دارند. لکن ملتفت آن نیستند که باید خدا را در همه ی عرصه ها وارد کنند. به ساحت اجتماع که میرسد، گویی فقط راه حق و ولی الهی را قبول دارند لکن اصلا متلفت به جایگاه ایشان و اوامرشان نیستند و در عمل هیچ کنشی ندارند. این شخص در واقع در توحیدش خلل است. اینجاست که میگوییم فقط کسانی که ولایت مدارند موحد حقیقی اند.
رسول الله(ص) میفرمایند: «قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِي اَلْإِسْلاَمِ أَطَاعَتْ إِمَاماً جَائِراً لَيْسَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِي اَلْإِسْلاَمِ أَطَاعَتْ إِمَاماً هَادِياً مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً.»

#بسیجی خودش را برای اسلام میخواهد. خودش را فدا میکند تا اسلام در همه ی ساحت های آن پیاده شود. هرچند که در اعمال فردی اش مرتکب اشتباه و معصیت شود لکن #مومن_سنتی اسلام را برای خودش میخواهد. تا جایی پایبند است که به او آسیبی نرسد. تا جایی پای کار است که کسی اذیتش نکند و دعوا راه نیفتد. دعوا که شروع شد با پیشانی پینه بسته از سجده های طولانی کناری می ایستد و تماشا میکند.
آسته برو آسته بیا که گربه شاخت نزنه

توحید از دیدگاه انسان شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_1
#جلسه_101

بسم الله الرحمن الرحیم
چنین به نظر میرسد که مصنف ابتداءا در حال بیان یک الزام عملی نیست، بلکه در حال بیان یک حقیقت است؛ به این معنا که او نمی گوید انسان « باید » قلمرو زندگی اش را وحدت « ببخشد »، بلکه میگوید قلمرو زندگی انسان وحدت «دارد».
و توصیفش از به هم ریختگیِ این وحدت، ناظر به زمانی است که یکی از اجزای این مرکبِ واحد، « محکوم ِ» قطب و قدرتی ضد خدایی بشود و از جهت « طبیعی » خویش منحرف شود. که در صورت چنین اتفاقی ( بر اثر محکوم یک قدرت ضد خدایی واقع شدن ) دچار شرک در « عبودیت » بشود.
در یک کلام یعنی توحید به ما میگوید انسان به گونه ای « سرشته » شده است که در قلمرو زندگی خویش وحدتی خدا گرا و خدا پسند دارد، مگر آنکه تحت قدرتی غیر خدایی به جهتی دیگر « وا داشته » شود.

و این گزاره ای توصیفی است که البته نتیجه ای از جنس باید و نباید هم به دنبال دارد: نباید تحت قدرتی که خدایی نیست وارد شد ( نفی عبودیت غیر خدا برای حفظ وحدت خداگرای قلمرو زندگی که سرشت انسان بر آن بوده است).

انسان شناسی الهی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_1
#جلسه_101

انسان شناسی الهی از نگاه اقا از ابتدا با دوگانه شروع میشود و نکته پر رنگ این دوگانه این است که فقط در این بستر است که میتوان معرفت الهی را در ساحت عینی ظهور داد؛ چه بسا ایشان در این ادبیات، تنها با دو اسم “علیم و عادل” الهی، انسان شناسی را باز میکند و اتفاقا با ظهور هر دو اسم، انسان را موحد میدانند و انسانی که ظهورات یکی از این دوگانه را شکوفا نکند، از انجا که خودش را به ورطه ظلمت و عدم ظهور کشانده “مشرک” نامیده است.
این ادبیات را میتوان عینی تر در تحلیل ایشان در کتاب خون دلی که لعل شد مشاهده کرد آنجا که فرمایند:
《به عقیده من اگر فعالیّت آگاهانه ی فکریِ اسلامی از جنبش و مبارزه جدا شود، خشک و بی روح میشود. روح مبارزه ی دینی هم اگر از آگاهی و اندیشه عاری گردد، دچار ارتجاع و تحجّر میگردد.》
نبود ظهورات اسم علیم، ظلمتی با تعبیر “بی روحی” ایجاد خواهد کرد و در مقابل جنبش و مبارزه که همان ظهور اسم عادل است بدون علم، یعنی ظلمتی که اقا از آن تعبیر به “ارتجاع و تحجر” می فرمایند.

علم و عمل و نسبت و پیوند این دو باهم

بسم الله الرحمن الرحیم
بحث از ساحت علم و عمل و نسبت و پیوند این دو باهم، از دغدغه ها و مسئله های جدی مؤلف است که در فصل ایمان طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، هم همین مبحث را از ایشان مشاهده می‌کنیم. ایشان معتقد است که موحد واقعی کسی است که بتواند از اندیشه و معرفت گرفته، تا ایمان و تا عمل خویش را همسو کرده و به هم پیوند دهد. ایشان از طرفی ایمان بدون عقبه معرفتی و فکری را مردود و از طرف دیگر ایمان بدون در پی داشتن عمل را نفی می‌کند.
به راستی انسان چطور می‌تواند از نقطه توجهات خود گرفته، سپس آگاهی ها، اندیشه، علم، عقیده و معرفت، سپس شوق و تمایلات درونی و ایمان و سپس عمل و سبک زندگی خود را در یک راستا و غایت مشترک، هدایت و سازماندهی کند؟ چطور می‌توان از سکولار شدن(جدا شدن عقیده از عمل) جلوگیری کرد؟ انسان امروز چه صعوبت ها و موانعی بر سر این راه دارد؟ دشمن های درونی و بیرونی کدام هستن؟ برای موفقیت در این مسیر چه تجهیزات و لوازمی نیاز دارد؟ فرصت ها و دستگیره ها کدام هستن؟ و خیلی سوالات دیگر…
بنظر در این موارد باید اندیشید تا بتوان پاسخ های اساسی به این درد دیرینه و عمیق بشر داد.
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_1
#جلسه_101

توحید از دیدگاه انسان‌شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_1
#جلسه_101

یکی از امتیازات متن، چگالی بالای آن است. در این متن ار زوایای بسیار متنوعی به توحید نظر شده است. مختصر و مفید.
هر کدام از بخش های متن، ظرفیت توضیح و تبیین بسیاری دارد. در بخش وحدت قلمرو زندگی انسان، می توان از چند جنبه به تبیین پرداخت:
1. جنبه سلوکی. آنجا که سخن از توحید در ساحت اندیشه و توحید در ساحت عمل می آید را می توان یک نقطه ورود بسیار عالی برای این جنبه دانست.
2. نظریه های رفتاری علوم انسانی. اگر صحبت از اجتماع توحیدی، اقتصاد توحیدی، فرهنگ توحیدی، سیاست موحدانه و همچنین انسان موحد می شود، این وحدت اندیشه و عمل و خدایی بودن هر دو، می تواند پایه اصلی همه این مباحث باشد.
3. همخوانی ذهن و عین در دیدگاه توحیدی

#سوال
وحدت قلمرو در زندگی انسان طاغوتی ممکن است؟ یعنی اندیشه و عمل یک فرد، هر دو هماهنگ و ناشی از بعد سفلی او باشد؟ یا وحدت فقط منحصر در توحید و خداباوری است؟

توحید از دیدگاه انسان شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_1
#جلسه_101

بحث از انسان و رسیدن به یگانگی در دو ساحت فردی و اجتماعی قابل بررسی است. رسیدن به یگانگی در ساحت فردی را اینطور معنا کرده اند که روان و شخصیت انسانی به وحدت و یکپارچگی و هماهنگی درونی برسد. در ساحت اجتماعی نیز به معنای هماهنگی افراد و اجزاء جامعه معنا شده است.
مساله ی ما اینجاست که آیا رسیدن به یگانگی ارزش محسوب می شود؟ آیا اساسا این یک بحث ارزش شناختی است؟
اگر مراد ما از ارزش آن چیزی باشد که موجبات رشد و کمال انسان و جامعه را فراهم می کند رسیدن به توحید و یگانگی چگونه باعث کمال خواهد بود؟
تا زمانی که ملاک و معیارهای ارزش شناختی خود را تبیین نکرده باشیم نمی توانیم پاسخ های روشنی به این پرسش بدهیم.

چگونگی عدم توحد

بسم الله الرحمن الرحیم
• مولف سعی بر توصیف دوگانه ای به نام اندیشه و عمل می کند ، در نسبت با این دو گانه نکاتی حائز اهمیت است یکی این که مولف در کتاب طرح کلی در کنار این دوگانه یک بعد سومی به اسم ایمان و باور را قرار می هد ، حال نسبت ایمان با این دو گانه چیست ؟! آیا می توان ایمان را در نسبت با هر بعد اندیشه و عمل به صورت جداگانه در نظر گرفت یا نه ؟! مسئله دیگر چگونگی دوگانگی موضوعی اندیشه و عمل است ، باتوجه به اینکه این دوگانه یک تقسیم انتزاعی می باشد ، چگونه عمل و اندیشه امکان پیدا می کند که از حیث موضوع با هم توحد نداشته باشند ؟!
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#چگونگی_عدم_توحد
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_1
#جلسه_101