اسلام دشمن بيكارى و بيكارگى

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_92
#جلسه_363
#نقد و #تقریر

متن مشخصه :
” كار: اسلام دشمن بيكارى و بيكارگى است. انسان به حكم اينكه از جامعه بهره مى‏گيرد و بهره مى‏برد و به حكم اينكه كار بهترين عامل سازنده فرد و اجتماع و بيكارى بزرگترين عامل فساد است، بايد كار مفيد انجام دهد. اسلام انگل بودن و «كلّ» بر جامعه بودن را در هر شكل مورد ملعنت قرار داده است «ملعون من ألقى كلّه على النّاس» ”

🔹 ظاهرا استاد شهید در این گزاره در صدد بیان اهمیت موضوع کار و مذمت بیکارگی هستند. و از این متن چیزی در مورد نسبت مفاهیم اقتصادی مثل کار و سرمایه و دعوای چپ و راست اقتصادی و موضع اسلام در این دعوا چیزی بدست نمی آید.
البته این نکته نیز قابل انکار نیست که اصل توجه به مفهوم کار و ضریب گرفتن این مفهوم در نظر استاد شهید تا حد یک مشخصه ایدئولوژیک کاملا متاثر از بستر تاریخی نگارش متن است که در آن دعوای سرمایه و کار به شدت در جامعه دیده می شود.

🔹 و از همین رو است که استاد شهید می خواهند نظر اسلام را در مورد یک مفهوم مهم و چالش برانگیز بیان نموده و جایگاه آن را در نظام اندیشه اسلام مشخص نمایند. و این اظهار نظر در مورد یک مفهوم چالشی مانند کار به نوعی از مقدمات اظهار نظر و موضع گیری در دعوای اقتصادی کار و سرمایه خواهد بود.

استضعاف و استراتژی های شیطان

#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_144
#جلسه_363
#استعمار_فرانو
#عقل_مایه_استضعاف
#باز_تقریر

🔰استضعاف و استراتژی های شیطان

ابلیس در طول تاریخ با استراتژی های گوناگون سعی در به استضعاف کشاندن بنی آدم و بازداشتن ایشان از نیل به مقام خلیفة اللهی داشته است.
در طول تاریخ آدمی اگر نیاز جنسی ای داشته است این موضوع دستمایه استضعاف بنی آدم شده است.
اگر نیاز به غذا و رفع گرسنگی داشته این موضوع نیز به نحو دیگری دستمایه استضعاف او گشته است.
اگر نیاز به پرستش داشته این مهم نیز به نحو دیگری زمینه سر برآوردن مستکبرینی که ادعای ربوبیت داشته اند گشته و اینان انسانها را به بردگی و استخفاف و استضعاف کشاندند.
در میان همه اینها عجیب تر آنست که حق سبحانه حجت باطنی ای در میان انسانها به ودیعه گذاشته تا این ودیعه سراج و نوری باشد در جهت یافتن نجات و راه سعادت.
اما در قرون پس از رنسانس خصوصا یکی دو قرن اخیر شاهد آن هستیم که آن ودیعه و حجت باطنی یعنی عقل دستخوش تحریف گشته و آنچه که حقیقتا و مصداقا وهم بوده به عنوان عقل و عقلانیت به بشریت معرفی شده است و دین که اعتلا بخش و اعتبار بخش به عقل و عقلانیت بوده و هست به عنوان خرافه و افیون توده ها معرفی می گردد.
امروز در عصر استعمار فرانو که به انسانها فرصت فکر کردن داده نمی شود با نسخه و ورژن بسیار پیچیده و عجیبی از استضعاف مواجه هستیم و آن این است که انسان با سرمایه وجودی اش یعنی عقل به استضعاف کشیده شده است.
.

تقویت نیروی عقل، اولین و مهمترین کار در بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله)

#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#فیش
#جلسه_363

🔰تقویت نیروی عقل، اولین و مهمترین کار در بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله)

این بعثت در واقع دعوت مردم به عرصه‌ی تربیت عقلانی و تربیت اخلاقی و تربیت قانونی بود. اینها چیزهائی است که زندگیِ آسوده و رو به تکامل انسان به آنها نیازمند است.
در درجه‌ی اول، تربیت عقلانی است. یعنی نیروی خرد انسانی را استخراج کردن، آن را بر تفکرات و اعمال انسانْ حاکم قرار دادن، مشعل خرد انسانی را به دست انسان سپردن، تا راه را با این مشعل تشخیص بدهد و قادر بر طی کردن آن راه باشد؛ این اولین مسئله است؛ و مهمترین مسئله هم همین است. علاوه بر اینکه در درجه‌ی اول در بعثت پیغمبر، مسئله‌ی عقل مطرح شده است، مسئله‌‌ی دانائی مطرح شده است، در سرتاسر قرآن و تعالیم غیر قرآنیِ پیغمبر هم، هرچه شما نگاه میکنید، می‌بینید تکیه‌ی بر عقل و خرد و تأمل و تدبر و تفکر و این گونه تعبیرات است؛ حتّی در روز قیامت از زبان مجرمان، قرآن میفرماید: «لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فی اصحاب السّعیر»؛(۱) علت اینکه ما دچار آتش دوزخ شدیم، این است که به عقل خود، به خرد خود مراجعه نکردیم، گوش نکردیم، دل ندادیم؛ لذا امروز که روز قیامت است، به این سرنوشت ابدی تلخ مبتلا شدیم.

در کارنامه‌‌ی همه‌ی پیغمبران، در زندگی همه‌ی پیغمبران – این مخصوص پیغمبر خاتم هم نیست – دعوت به عقل در درجه‌ی اول است. البته در اسلام این قویتر و روشنتر و واضح‌تر است. لذا امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در علت بعثت انبیاء میفرماید: «لیستأدوهم میثاق فطرته» تا به اینجا که: «و یثیروا لهم دفائن العقول»؛(۲) گنجینه‌های عقل را، خرد را استخراج کنند. این گنجینه‌ی خرد در دل من و شما هست. اشکال کار ما این است که مثل آن انسانی هستیم که بر روی گنجی خوابیده است، از آن خبر ندارد و از آن بهره نمیبرد و از گرسنگی میمیرد. وضع ما اینجور است. به عقل وقتی مراجعه نمی‌کنیم، عقل را حَکم وقتی قرار نمی‌دهیم، عقل را تربیت وقتی نمی‌کنیم، زمام نفس را به دست عقل وقتی نمی‌سپریم، وضع ما همین است.

این گنجینه در اختیار ما هست، اما از آن استفاده نمی‌کنیم. آن وقت از بی‌عقلی و از جهل و عوارض فراوان آن دچار مشکلات فراوان زندگی در دنیا و در آخرت می‌شویم. لذا در حدیثی نبی مکرم اسلام (صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم) فرمود: «انّ العقل عقال من الجهل»؛عقل عقال جهل است. عقال آن ریسمانی است که به پای حیوان – شتر یا غیر شتر – میبندند که حرکت نکند، قابل کنترل باشد. میفرماید عقل عقال جهل است؛ این پای‌بندی است که مانع میشود از اینکه انسان با جهالت حرکت کند. بعد میفرماید: «و النّفس کمثل اخبث الدّواب»؛ نفس انسان مثل شرورترین حیوانات است؛ مثل شرورترین چهارپایان است؛ نفس این است. «فان لم تعقل حارت»؛(۳) وقتی این نفس را عقال نکردید، مهار نکردید، کنترلش را در دست نگرفتید، سرگردان میشود؛ مثل حیوان وحشی‌ای که نمیداند کجا میرود، سرگردان میشود؛ با این سرگردانی است که مشکلات به وجود می‌آید برای انسان در زندگی شخصی خود، در زندگی اجتماعی خود و برای یک جامعه‌ی انسانی. عقل این است.

اولین کار پیامبر مکرم اثاره‌‌ی عقل است، برشوراندن قدرت تفکر است؛ قدرت تفکر را در یک جامعه تقویت کردن. این، حلال مشکلات است. عقل است که انسان را به دین راهبرد می‌دهد، انسان را به دین می‌کشاند. عقل است که انسان را در مقابل خدا به عبودیت وادار می‌کند. عقل است که انسان را از اعمال سفیهانه و جهالت‌آمیز و دل‌دادن به دنیا باز می‌دارد؛ عقل این است. لذا اولْ‌کار این است که تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه انجام بگیرد؛ تکلیف ما هم این است.
بیانات در سالروز عید سعید مبعث‌ – ۱۳۸۸/۰۴/۲۹

كار(عمل)، كوشش(سعی/ماكسب) و سودمندی(نفع) در اسلام

#امید_فشندی
#یادداشت_215
#جلسه_363
#مشخصات_اسلام
#بازتقریر

🔰 كار(عمل)، كوشش(سعی/ماكسب) و سودمندی(نفع) در اسلام

در قرآن – به‌عنوان متن اصیل و اصلی آموزه‌های اسلام – بسیار روی كار و سعی و سودمندی تأكید و سفارش شده است؛ به صرف ایمان قناعت نكرده و ایمان و عمل را همیشه قرین هم آورده و اجر عمل پیروان سایر ادیان (یهود و نصاری و صابئین) را تضمین كرده(بقره/62).

فراتر از كار، كوشش را شرط لازم برای سودمندی و اثربخشی دانسته (لیس للإنسان إلّا ما سعی – نجم/39) و اساسا آنچه برای انسان به‌دست می‌آید و حاصل می‌شد (ماكسب) را به كار و كوشش متوقف می‌داند.

و سرانجام، شرط پایداری و برقراری كاروكوشش را – علاوه بر ایمان – سودمندی برای مردم می‌داند: و أمّا ما ینفع للناس فیمكث فی الأرض (رعد/17)

تو گویی كار و كوششی كه به نفع و خیر مردم نباشد، ابتر و بی‌ثمر و باد هواست.

29 آذر 1400

آیا طلاب کار می کنند؟

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_80
#جلسه_363
#سوال

🔰 آیا طلاب کار می کنند؟

یکی از سوال هایی که در ذهن مردم و بعضاً طلاب مطرح می شود، اینست که چرا طلبه ها کار نمی کنند؟
در این یادداشت قصد داریم با بیانی که شهید مطهری (رحمة الله علیه) از کار دارند، به فعالیت های طلبگی بنگریم.
طلبگی، به معنای صحیح و مطلوب، اصلا با بیکاری و بیکارگی سازگاری ندارد و این شاخصه کار را، به تمامه دارد. (گرچه در فضای فعلی حوزه ها، خمودگی و ایستایی بسیار زیادی حاکم است و کاملا بر خلاف وضع مطلوب، در سبک زندگی عموم طلاب، بیکاری و بیکارگی بسیار دیده می شود.)
علاوه بر آن، شاخصه سود رسانی را هم، دارد؛ گرچه مدرنیته و غلبه مادی گرایی، باعث می شود که لااقل بخشی از مردم این حس را نسبت به طلاب نداشته باشند، که واقعاً به جامعه سود می رسانند؛ ولی در واقع، طلاب سود بسیار بزرگی به جامعه می رسانند و آن هم، هدایت معنوی جامعه است.
اما شاخصه سوم، که کلّ بر جامعه نبودن است، به شدت محل تأمّل است؛ چرا که سیستم ارتزاق طلاب، مبتنی بر وجوهات شرعی است و در واقع، مبالغی که مردم به حکم دین پرداخت می کنند را، استفاده می کنند.
این ویژگی (کلّ بودن)، به شدت در طلبگی و فعالیت های طلاب دیده می شود. اما واقعا دلیل آن چیست؟ چرا مردم حتی به مشاور (حوزوی یا غیر حوزوی) به راحتی پول پرداخت می کنند و آن را واقعا حق الزحمه می دانند، اما در قبال پرداخت پول به طلاب، در ازای تبلیغ دین، چنین حسی را نداشته و نوعا بخاطر اعتقادات دینی و یا حس ترحم مبالغی را پرداخت می کنند؟ علت این مسئله چیست؟ آیا مشکل از جانب نگاه مردم است، یا نوع فعالیت طلاب؟

چیستی اراده و عوامل تقویت آن:

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#یادداشت_12
#جلسه_362
#اراده
#تقریر

✅چیستی اراده و عوامل تقویت آن:

🌿اگر ما بخواهیم تصور درستی از اراده داشته باشیم،‌ لازم است انسان با اراده را بشناسیم. اراده یعنی خواستن و توانستن، از نظر اخلاقی کسی با اراده است که می خواهد از مرتبه بشریت به مرتبه انسانیت و قرب به خداوند عروج کند و در این راه تمام انتخاب‌ها و عملکردش بر اساس بینش و دانش و مطابق فطرت است نه میل و غرایز حیوانی و بشری.

🌿اسلام از انسان می خواهد که انسان شود و اراده قوی داشته باشد و زندگی اش را انسانی کند. احکام نورانی اسلام انسان ساز است، یعنی اراده انسانی را احیا می کند. تمام دین و آموزه های عقلانی و وحیانی آن برای این است که انسانیت و اراده انسانی را شکوفا نماید و آدمی را از بشریت و حیوانیت نجات دهد.

🌿جهاد اکبر، یعنی در درون انسان یک نبرد دائمی میان هویت بشری و هویت انسانی انسان همیشه درگیر است. همواره این دو در تضاد و کشمکش هستند، انسان می خواهد تابع عقل و منطق و فطرت خود باشد اما بشریت و حیوانیت او را وادار می کند تا از هوای نفس و شهوت و غضب و غریزه پیروی کند. انسان واقعی کسی است که در این جهاد اکبر پیروز شود و بر نفس خود غلبه نماید و از عقل و منطق تبعیت کند. انسانی که در مسیر کمال است، صاحب اراده است

🍀اما برای کسب اراده باید چه کار کرد؟ به نظر میاید بنا به سفارش برخی روایات و اساتید اخلاق نقطه عزیمت به این سمت نظم است و نظم آنچه همگان دوست دارند اما….

راز ارتباط علم و گرسنگی در لسان روایات چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#یادداشت_13
#جلسه_362
#اراده
#تقریر

✅راز ارتباط علم و گرسنگی در لسان روایات چیست؟

🌿عدَّةُ الدَّاعِی «1» ، أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ ع یَا دَاوُدُ إِنِّی وَضَعْتُ خَمْسَةً فِی خَمْسَةٍ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی خَمْسَةٍ غَیْرِهَا فَلَا یَجِدُونَهَا وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِی الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی الشِّبَعِ وَ الرَّاحَةِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَضَعْتُ الْعِزَّ فِی طَاعَتِی وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی خِدْمَةِ السُّلْطَانِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ الْغِنَى فِی الْقَنَاعَةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی کَثْرَةِ الْمَالِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ رِضَایَ فِی سَخَطِ النَّفْسِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی رِضَا النَّفْسِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا فَلَا یَجِدُونَهَا.(بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 75، ص: 453)

🌿 خداوند به حضرت داود(ع) وحى کرد من پنج چیز را در پنج چیز قرار داده ام ولى مردم آن را در پنج چیز دیگر میجویند ولى نمى یابند. علم را در گرسنگى و کوشش قرار داده ام آنها در سیرى و آسایش مى جویند و نمى یابند.

🌿مقصود از گرسنگی با توجه به این که همراه با کوشش ذکر شده و در ادامه نیز آمده که مردم علم را در سیری و راحتی می جویند و نمی یابند،به نظر میاید تحمل مشکلات است یعنی علم با تن پروری و راحت طلبی میانه ای ندارد و کسی که طالب علم است باید سختی تحصیل و مشکلات آنرا تحمل کند معنای دیگری نیز روایت می تواند داشته باشد و آن این که مقصود از گرسنگی کم خوراکی باشد چون پرخوری موجب خواب زیاد و کندی ذهن می شود.

🌿بدیهی است اسلام با رفاه موافق است و اتفاقا شریعت اسلام به دنبال کسب رفاه عمومی میباشد اما با رفاه زدگی یا به عبارت قرآنی آن از مترفین شدن مخالف است و لذا آتچه موجب سلب توفیق در کسب علم نافع میشود این است که طالب علم گمان کند بدون زحمت و کوشش و با راحت طلبی و رفاه خواهی میتواند به این مهم دست یابد که این موضوع در لسان روایت و کلام علماء نیز به خوبی تبین شده است.

ضدیت با ضد جریان های اجتماعی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#جریان_اجتماعی
#اراده
#جامعه
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_136
#جلسه_362

 

🔰ضدیت با ضد جریان های اجتماعی🔰

عزم و اراده جوهره انسانیت می باشد. اساسا یعنی هویت یک انسان به اراده او می باشد. از طرفی دیگر در فضای علوم اجتماعی، اثبات می شود که جامعه هویتی شبیه انسان دارد. فلذا باید برای جامعه نیز جوهره ای باشد. و جوهره جامعه نیز اراده و عزم جامعه می باشد. اما این اراده و عزم جامعه به شکل جریان های اجتماعی ظهور و بروز خواهد کرد.

و از طرفی شهید مطهری ضدیت با ضد اراده را از ویژگی های ایدئولوژی اسلامی می داند. و حال اگر قرار باشد این ویژگی را بسط داده و در لایه اجتماعی نیز پررنگ کرد، می توان این گونه ادعا کرد که ضدیت با ضد جریان های اجتماعی نیز از ویژگی های ایدئولوژی اسلامی می باشد. چرا که جریان های اجتماعی در جامعه به مثابه اراده در انسان می باشد.
و این گزاره فهم جدید و ویژه ای در حکمرانی و اداره جامعه ایجاد می کند.

اراده‌ی ضد اراده

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_142
#جلسه_362

⭕️اراده‌ی ضد اراده

اراده به تبعِ احترامی که اسلام برای عقل قائل می‌شود، محترم می‌شود؛ چرا که قوه‌ی مجریه عقل می‌باشد. پس اگر اراده را به عنوان قوه‌ی مجریه عقل محترم شمردیم، نمی‌توانیم هر اراده‌ای را دارای ارزش دانست و احترامی را که اسلام برای اراده قائل است برای هر اراده‌ای تعمیم داد. به حسب آنکه این اراده از چه عقلی برآمده و به دنبال به‌اجرا کشیدن کدام عقل است، ارزش آن متفاوت می‌شود.

وقتی عقل، به گونه‌ای تعریف شود که ضد عقل باشد، اراده‌ای هم که قوه‌ی مجریه این عقل است، ارزشمند نیست و بی‌راه نیست که ضد اراده خوانده شود. این چنین اراده‌ای که در ظاهر اراده به نظر می‌رسد، واقعا اراده‌ی مدنظر دین نیست و نباید از اسلام توقع حمایت از این اراده را داشت و امید داشتن به مبارزه دین با ضد این اراده، امیدی بی‌پایه است. چنانچه در بعضی از دستورات حتی به نفی این اراده هم پرداخته شده است؛ مثلا هنگامی که اراده به سمت دنیا کشیده شده است.

آرایش جبهه حق

بسم الله الرحمن الرحیم

به تناسب یکی دو جمله ی استاد در مورد برخی برخورد های دشمنان از قبیل « وسوسه » که در بیانیه ی گام دوم هم به آن اشاره شده است نگاهی به عرصه های دشمنی انداختم.

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_80
#جلسه_362
#قالب ؟

مدتی است بر روی این مساله فکر میکنم که آرایش مواجهه های ما بعنوان کسانی که حضوری در جبهه ی حق داریم، چگونه است؟

به این معنا که چه عرصه های نبردی وجود دارد و چه سنخ دشمنانی وجود دارند؟

یکی از اولین تقسیم بندی های کلان و کلی ای که در باید امر به ذهن میرسد تقسیم بندی ای است که برآمده از سه نوع جهاد تعریف شده در دین مبین اسلام به دست می آید:
جهاد اصغر
جهاد کبیر
جهاد اکبر

در این سه نوع جهاد ما با سه دسته کلی دشمن مواجهیم که البته هنوز وارد بررسی فعالیت های این دشمنان نشده ایم، و اگر وارد بررسی فعالیت هایشان بشویم خواهیم دید که هم افزایی هایی بین این سه دسته وجود دارد و عرصه ی نبرد را می تواند پیچیده تر کند.

آن سه دشمن عبارتند از : 1- دشمن خارجی ظاهری عیان 2- دشمنان خارجی ظاهرا دوست ( منافقین ) 3- دشمن باطنی

البته نمی دانم شیطان جزو کدام دسته قرار میگیرد و مبارزه با شیطان در زمره ی کدام دسته از انواع جهاد است.

نکته ی مهم در مواجهه با هر سه تای این دشمنان این است که یکی از امور بسیار شایع در میان انسان های این است که دشمنان خود را دشمن نمیپندارند و آنان را به عنوان دشمن خودشان اخذ و لحاط نمیکنند تا پیرامون مواجهه با او از همین زاویه تدبیر و تصمیم گیری و عمل داشته باشند.

مثلا دشمن خارجی با طراحی پیچیده دامی برای شما پهن میکند ولی شما متوجه آن نمیشوید، لذا آن دام را دام نمیپندارید و رفتار را متناسب با آنچه که باید با یک دشمن داشت ساماندهی نمیکنید، مثلا فرض کنید در قضه ی کرونا چنین چیزی وجود دارد.

یا اینکه منافقین چیزهایی را برای شما به عنوان مصالح قلمداد میکنند یا با شما سخنانی را میگویند که شما متوجه نیستید که اینها « فی قلوبهم مرض » هستند وحرف آنها را از روی صدق و خیرخواهی می پنداید و به آن به عنوان مشورتی دوستانه و خیرخواهانه برخورد میکنید.

یا اینکه نفس شما تقاضاهایی دارد که با حقیقت رشد و علو شما در تضاد قطعی است، شما در حالیکه رو به بالا دارید، نفس تان با خواهش های رو به پایین خود و با ظاهر سازی پیچیده ی خود آن را برای شما مطلوب جلوه میدهد و شما به آن تن میدهید، مثلا به مشا میگوید جواب فلان حرف فلان شخص را باید بدهی، و یک صورتبندی معقول هم به آن میکند، در حالیکه در باطن این مساله، چیزی جز خود بزرگ بینی و استکبار نیست و شما با این کارتان در زمین استکبار روز افرون خود گام برداشته و عقبگرد کرده اید اما فکر میکند که به یک وظیفه ی دینی عمل کرده اید.
و چنین اتفاقی جز ضرر برای شما ندارد و نفس در باطن خودش متوجه ریشه ی خواسته ی خودش هست، اما برای شما تسویل میکند تا قبول کنید و به خواسته اش برسد هرچند که این کار در واقع به ضرر شماست. و این یک رفتار دشمنانه است.

البته مساله ینفس ظرافت هایی دارد که ففعلا متعرض اش نشدم اما به صورت خلاصه اینکه : این نفس کسی جز خودمان نیست، خودمانیم!

#تقریر1 جلسه362-14000922

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_362
#تقریر
جلسه362-14000922

🔰14. [ضدیت با ضد عقل]

چیزی که دارد بیان می شود، ضدیت با ضد عقل است.

آیا این را نمی شود به عنوان ویژگی مطرح کرد. در مورد مشخصات گفتیم، بعضی گوشت است، محتوا است و بعضی ویژگی است البته برای نوع استنباط های ما یک انضباط و هدایت الهامی دارد.
گزاره ی 14 ویژگی است یا محتوا؟

➖محتوا باید ما را ملزم بکند یعنی الزامات و بایدهایی که مبتنی بر آن جهان بینی است باید مشخص باشد. این گزاره طعمی هستی شناسانه دارد و ما را ملزم به چیزی نمی کند و به ویژگی شبیه است. به نظر می رسد که ویژگی ها توصیفی هستند و توصیه ای نیستند و از جنس جهان بینی هستند.

یک بررسی داشتیم که این دست از مشخصه ها را چون ویژگی ایدئولوژی اسلامی می بیند، در ایدئولوژی ها آورده است. به جهت تبویب این ها در ایدئولوژی آمده است. اگر بیشتر دقت بکنیم، باید در مقدمه بیاوریم. البته ممکن است که فراتر از ایدئولوژی این ها را به عنوان یک خصیصه عمومی ایدئولوژی اسلامی مطرح بکنیم چون در ایدئولوژی بنا بود که ارزش ها و الزامات را بیان کنیم.

اینجا گزاره ی محتوایی نمی بینم و بیشتر دارد خصلت ایدئولوژی اسلامی را مطرح می کند.

🔰15.[ضدیت با ضد اراده]

15. ضدّيت با ضدّ اراده: همچنان كه عقل محترم است و پاره‏اى از دستورهاى اسلامى براى نگهبانى عقل است، اراده كه قوّه مجريّه عقل است نيز محترم است، از اين رو «بازدارنده» ها كه در زبان اسلام «لهو» ناميده شده است، حرام و ممنوع است.
یک پیوندی بین عقل و اراده در این متن دیده می شود. همانطور که اسلام برای نگهبانی از عقل اسلام قیام کرده است برای نگهبانی از چیزهای دیگر هم قیام کرده است.

در سرفصل قبلی«ضدیت با ضد عقل» گفتیم که سه بحث داریم: 1. عقل چیست؟ 2. ضد عقل یعنی چه؟ 3. طرح شما برای ضدیت با ضد عقل چیست؟

دیروز گفتیم که تعریف عقل اصلا می تواند طوری مطرح شود که ضد عقل باشد و عقل اسلامی را ضد عقل به حساب بیاورد. این واقع شده است. مثلا این اسم های زیبایی که روی گناهان بزرگ می گذارند، مثل عدالت جنسی! هم باشی! و … . این واژه ها را تغییر داده اند، کسی هم که این واژه ها را استفاده کند، خود احمق است. یعنی متوجه نمی شود که پشت این چه گرایشی هست. یک ایدئولوژی پشت این است. توسعه ی دموکراسی مثلا… .

🔺جایگاه عزم و اراده در اندیشه ی اسلامی

در دیدگاه اسلامی عزم و اراده جوهره ی انسانیت شمرده می شود. قمیت کل امرء ما یحسنه. آن چیزی که شما تحسین می کنید و شما را به اعجاب می اندازد، قیمت شما را نشان می دهد. پس قیمت گذاری به معنای دل مشغولی است و نشان می دهد که تو کجا هستی، کانون شخصیت تو که دل تو است، کجا است. و بر اساس آن نقطه ای که دل شما مشغول است، روی شما قیمت می گذاریم.

ما درون را بنگریم و حال را . نی برون را بنگریم و قال را

عزم و اراده، جوهره است چون شما برای عزم کردن، تمام قوای خود را بسیج می کنید. دارایی های شما پشت عزم قرار می گیرد.

🔺اموری که اراده و عزم را تضعیف میکند

ضدیت با ضد اراده را نباید محدود کرد، چون نگاه اسلام به اراده این است که جوهره ی انسانیت است فلذا چیزی که اراده را تضعیف بکند، اسلام میانه ی خوبی با آن ندارد.

▫️انس با راحت
انسان نفس باهوشی دارد، تا یک مقداری به نفس راحتی می دهید، بعد اگر بخواهید از تنبلی فاصله بگیرید، این نفس از خودش اکراه نشان می دهد و شما با سختی مواجه می شوید. اگر مدتی به خودتان راحتی بدهید، با آن انس می گیرید.

راحتی و رفاه ضد اراده است. آقای جوادی می فرمودند که رفاه طلبه ها زیاد شده است. اینطور دیگر نمی توانیم شیخ انصاری تربیت کنیم! ایشان می فرمود که شما فکر می کنید که علم و رفاه با هم جمع می شوند؟! اصلا اینطور نیست. اگر رفاه بیاید علم از در دیگر بیرون می رود.

زهدی که اسلام می گوید همه اش فی الدنیا نیست، زهد من الدنیا نیز هست.

▫️لهو و لعب
این را شهید هم ذکر کرده است. البته می توان این را به عنوان یک مثال از انس با راحت مطرح کرد نه به عنوان یک عامل.

▫️موسیقی
آیت الله بهجت با هیچ موسیقی خوب نبود. حتی این سنج هایی که ایام مصیبت می زدند، به مذاق ایشان خوش نمی آمد.
1️⃣

#تقریر2 جلسه362-14000922

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_362
#تقریر
جلسه362-14000922

🔰15.[ضدیت با ضد اراده]

باید چیزهایی که اراده را تضعیف می کند فهرست کنیم و سبدی از مغضوبین اسلام را درست کنیم. همین را می توان تبدیل به مبنای روان شناسی اسلامی کرد و تبدیل به کارگاه تقویت اراده کرد. الان شما برای اینکار یک کشور آزمایشگاه دارید! الان بررسی بکنید شاید همین گوشی ها ضد اراده است.

به این دستور یا خصیصه قدری بازتر نگاه کنیم؛
ضدیت با ضد اراده در نظام تعلیمی: اینکه کتاب ها را تسهیل می کنند، خوب است یا بد است؟ زاد التوانی بالعزم. با عزم کردن می شود با سستی مقابله کرد.

➖ضدیت عقل و اراده را خیلی درون دینی داریم مطرح می کنیم، باید ضدیت عقل را با نگاه برون دینی مطرح کنیم. مثلا اگر عده ای حجاب را نخواهند یا شریعت را اراده نکنند، این ها می شود ضد اراده.
➖احکام دین ضدیت با اراده ندارد. حتی اگر با نگاه برون دینی به آن نگاه کنیم.

🔺نقش اندیشه ورزی در توسعه ی دانش

حوزه با این نقش آشنا نیست و می خواهد توسعه ی دانش را پژوهش انجام می دهد. به خاطر همین الگوی خلق دانش محدود و ذهن بسته است که با پدیده ای مثل انقلاب اسلامی نمی تواند ارتباط تخصصی و حرفه ای بگیرد. و الا در خانه ی حضرت آقا را از پاشنه در می آوردند به عنوان اینکه تو چشمه ی خلق معنا هستی! و تو باید به حوز وصل باشی! مثلا امروز صبح چه چیز جدیدی به دست آورده ای؟!

الان متوجه این چیزها نیستیم، مثلا یک نفر را به عنوان نماینده ی ولی فقیه فرستادیم، نمی دانیم که حوزه باید به این آدم وصل شود. البته نه به خاطر اینکه این آدم باید از دانش برخوردار شود که این هم درست است و الگوهایی که دارد پیاده می شود نادرست است و حوزه باید جواب بدهد، به خصوص اگر سرصحنه این ها راببینید که پژمرده می شوند و نشاط اتصال به دانش را از دست می دهند. از این طرف حوزه هم باید بفهمد که من به نشاط مسئله مندی او احتیاج دارم و … .

🔺الگوی شش ضلعی خلق دانش

الگوی خلق دانش تمدن گرا از چهار چیز تغذیه می کند: 1- مبانی معرفت شناختی؛ 2- مبانی روش شناختی؛ 3- مبانی سیاست گذاری تولید علم؛ 4- مبانی مدیریت مراکز دین پژوهی.

یکی از ضعف های حوزه این است که نمی داند که اندیشه ورزی چه جایگاهی در توسعه ی فهم دین دارد. به خاطر همین جایگاه مردم یا پدر و مادرشهید را نمی داند. کلا حوزه خیلی اندیشه شناس نیست. اندیشه به عنوان یک پدیده ی انسانی و اجتماعی. مناسبت این دو را به خوبی نمی داند در حالی که ایندو باید یک زوج مرتب تشکیل بدهند.

از این طرف هم شما باید فرمول خلق دانش را باید پخته کنید. فرمول خلق دانش باید خیلی مترقی به پیش رود. کارویژه دانش به انضباط کشیدن احتمالات و اعتقادات است.(دیسیپلین) و الا احتمالات فراوان شما را به یک فضای آشفته ی ذهنی می کشاند، بعد احساس می کنید که ایمان چیز مزخرفی است و تنها انسان های مونگل هستند که ایمان می آورند! اندیشمند همیشه شکاک است. او دارد رسما ایمان را تحقیر می کند. و فقط خلق سخن می کند و اسم کارهایش را تفسیر می گذارد و اصلا با حقیقت کاری ندارد و می گوید ایده ای که می دهید باید خیلی خوب حقیقت را تفسیر کند. حتی عمیق تر این است که اصلا با حقیقت بد است.

اگر در قید دانش باشید، اندیشه ورزی شما را مهار می کند. ولی اگر بتوانید در عین حال اندیشه ورز باشید و یک فکر نهادی برای اندیشه ورزی کرده باشید، که من پیشنهادم این است، یعنی دانش و اندیشه را بتوانید به هم وصل بکنید، یک تمدن فکور و پشرو و خالق دانایی خواهید داشت.

قید دانایی لازم است فلذا برای تنوع های روزآمد به خصوص ما که در فضای دینی تنفس می کنیم و این همه اهتمامی که به قداست دین داریم، حتما روی فقاهت باید تأکید کنیم و با کارهای قدیمی ها انس داشته باشیم مانند مکاسب و لمعه و … این ها دقیقا شخصیت شما است. انس داشتن هم به معنای توقف در این ها نیست. باید سعی بکنید که به عقل محتوایی و روشی این تراث پی ببرید. این الگو، این کتاب و محتوا مورد احترام حضرت امام و آقا است که این آشوب را به پا کرده اند، اینطور نیست که فکر کنید این ها راهبردی به تراث احترام می گذارند، خیر، این فقه سنتی جواهری را منتج و پویا می دانند.
2️⃣

بهترين تفريح كار است نه بهترين كار تفريح!

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#یادداشت_14
#جلسه_362
#كار
#تقریر

✅بهترين تفريح كار است نه بهترين كار تفريح!

🌿بیکاری در رحم لهو و لعب رشد می کند و در خاک کشورها متولد می شود و درجامعه پرورش یافته و تولید نسل می کند و ناگفته پیداست که این بیکاری به پیری و مرگ نمی رسد تا اینکه کاری بکنیم و اگر نفس را مشغول کاری نکنیم او ما را مشغول به خود خواهد کرد.

🌿آنجا که بهترین کار تفریح شد آدمی خاسر و نادم می شود زیرا که عمر توسط زمان در مکانی معلوم یا نامعلوم به سرقت می رود و فرقی نمی کند که در متن تابستان باشیم یا که پاییز و زمستان و بهار و چه خوب می شود اگر در همه ی فصل ها برای ما بهترین تفریح، کار شود نه بهترین کار،تفریح.

🌿ترکیبی از درگیری و سرگرمی کار امروز شده است و اگر جذب کاری بهتر نکنید آنها جذب تفریح لغوی و لهوی می شوند آن هم به بهانه مختلف که دشمنان شما بیکار نیستند و شما اگر نسازید آنها می سازند و نه تنها اعتقادها و اخلاق ها و انسانیت را بلکه حتی خود آدم ها را هم با ابزار های خود میخرند،که نه تنها بکشند بلکه حتی زنده و خلق کنند و پیدا وکشف کنند.

🌿هر کسی روزی این ایستِ دلهره آور قرآنی را خواهد شنید که:«وَ قِفُوهُم انَّهُم مَسئُولُونَ‏»یعنی آنها را نگه دارید تا که پاسخ بدهند، نه تنها از آنچه که گذشت بلکه حتی درباره آنچه که توانایی انجامش را داشتند و می توانستند برای آن بیشتر سعی کنند تا از نعمت و سود آن بهره برداری کنند اما نکردند.

🍀اين ها بخشي از يادداشت يك طلبه حوزوي است كه در اهميت كار در اسلام بيان نموده است👇
https://www.bultannews.com/fa/ne

عقل، آزاداندیشی، مردم‌سالاری

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_141
#جلسه_361

عقل، آزاداندیشی، مردم‌سالاری

در مشخصه چهاردهم از مشخصات ایدئولوژي اسلام، به ضدیت با ضد عقل پرداخته شده است و از مقام پر اهمیت عقل در اسلام سخن به میان آمده است و اینکه اسلام تا چه اندازه برای عقل اهمیت قائل است که به مبارزه‌ی با هر آنچه که ضدیت داشته باشد با عقل بر می‌خیزد به عنوان نمونه برخورد شدید اسلام با مسکرات را دیده‌ایم.

از این اهمیت قائل شدن اسلام برای عقل، می‌توان درجه‌ی اهمیت آزاداندیشی نزد اسلام پی‌برد. کسانی که از آزاداندیشی ضرر می‌کنند به دنبال ترویج بی‌عقلی هستند و از هرچیزی که با عقل ضدیت داشته باشد و مانع اندیشیدن باشد، به نام آزادی استقبال می‌کنند و آن را ترویج می‌دهند؛ چرا که اگر عقل آدمی بیدار باشد و به تعقل و اندیشه بپردازد، منافع‌شان در خطر می‌افتد و لذا تا حد ممکن مانع تعقل هستند تا با تقلید‌های کورکورانه دیگران، منافع‌شان را حفظ کنند، امّا اسلام که نظر به حقیقت دارد و منافعی هم اگر هست نسیب خود انسان می‌شود ابایی از آزاداندیشی ندارد بلکه راه نجات را هم تعقل و آزاداندیشی می‌داند، تا حدی که پذیرش اصول عقاید از روی تقلید و غیر تحقیق را قبول نمی‌کند.

و همچنین از این احترام به عقل، اهمیت و جایگاهی که اسلام برای مردم قائل است هم فهمیده می‌شود؛ اینکه این همه توجه به عقل برای آن است که مردم با تعقل درست، خود به صحنه بیایند و با عقل دینی دریچه اتصال به حقیقت و غیب باشند(+).
اگر عقل‌گرایی و تعقل در جامعه رواج پیدا کند، آنگاه است که می‌توان به مردم سالاری واقعی رسید و الّا اگر با کار‌های رسانه‌ای و متشنج‌کردن جو و فضا و ایجاد دوگانگی و … مردم سالاری تحقق پیدا نمی‌کند و تنها خود را فریب می‌دهیم که مردم سالاری را حاکم کرده‌ایم.
مردم سالاری، نیاز به رشد عقلی دارد، نیاز است که مردم اهل تعقل باشند و واقعا از روی عقل به صحنه بیایند.
🌺

فرم گرایی افراطی ثمره غرب مدرن

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#غرب_شناسی
#فرم_محتوا
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_135
#جلسه_361

 

🔰فرم گرایی افراطی ثمره غرب مدرن🔰

در عالم ماده همه چیز از دو قسمت فرم و محتوا تشکیل شده است. در ابتدا فرم ها براساس معنا ها و محتوا ها طراحی می شده است. اساسا بشر به سبب فرم ها و صورت ها، به دنبال ارتباط با معنا بوده است. حتی در احکام شریعت نیز، فرم نماز در صدد اتصال ما به محتوا و معنای نماز می باشد.
اما مسئله زمانی شروع می شود که بشر مدرن رابطه خود را با عالم غیب به عنوان معنا بخش عالم ماده قطع می کند. در این حالت دیگر محتوا و معنایی وجود ندارد که بتوان به سبب آن فرم هایی را طراحی کرد که تا به سبب آن فرم ها اتصال به عالم معنا و محتوا تحقق یابد. در گذشته چون که محتوا و معنا حضور داشت، فرم و صورت نماینده ای برای این اتصال بوده اند. اما حال به سبب عدم وجود این معنا و اتصال به غیب، دو اتفاق برای بشر مدرن رخ میدهد. یکی آن که سبب می شود بشر مدرن در خلا معنا و محتوا افراطی در توجه به فرم برای خود تحقق بخشد. و دیگر آن که فرم های جدید حظی از معنا و محتوا نبرده باشند. و همه آن ها برساخت های وهمیات ذهن بشر مدرن باشد.
لذا این خروجی افراط در فرم گرایی و استفاده از فرم های خالی از محتوا و معنای حقیقی، آثار غرب مدرن می باشد، و الا اصل توجه به فرم و صورت از ویژگی های فطری بشر می باشد چرا که بشر به سبب فرم و صورت رابطه خود را با عالم معنا حفظ می کند.

اجمالی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی در مورد #رابطه_عقل_و_دین

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_277
#جلسه_361

💠 اجمالی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی در مورد #رابطه_عقل_و_دین

1️⃣ دیدگاه استاد یزدانپناه

محل بحث ما در مورد حکمت نظری و حکمت عملی است.
عقل به اینکه در کار خودش محدودیت هایی دارد و همچنین به صورت تدریحی می رسد معترف است، لذا عقل محصول خود را یک هستی شناسی ناقص می داند؛ و برای تکمیل این نگاه های هستی شناسی خود را نیازمند وحی و نبوت می داند.
عقل دین را هستی شناسی قدسی می داند. پس تا زمانی که عقل قطعی نباشد نمی تواند قرینه لبّی فهم متن دینی شود. با این نگاه عقل دین را معیار خود می داند و به راحتی به متن دینی دست نمی زند، و تا زمانی که عقل قطعی نباشد به خود اجازه نمی دهد که متن دینی را کنار بزند.
البته در قطع عقلی هم فرد با فرد متفاوت است و گاهی کسی تا 4 مقدمه که بخورد بیشتر نمی تواند جلو برود ولی برخی ها که قوی هستند تا 100 مقدمه هم که می روند برایشان عقل قطعی است.
پس فقط عقل قطعی می تواند قرینه لبّی دین باشد، اما جلوتر از این عقل، دیگر در کار متن دینی حاضر نیست. چون جلوتر از این می شود عقل نظری خاص که مخصوص افراد است و هر کسی به حسب کار فلسفی که می کند به آن می رسد. این التفات را هم داشته باشیم که عقل قطعی به حسب افراد شدت و ضعف پیدا می کند. کسی هم که این شکوفایی عقل را دارد باید با دقت در فهم متن دینی تلاش کند ببیند آن چه که می فهمد را می تواند از متن دینی در بیاورد یا خیر. آن تیز فهمی اش را بیاورد در متن دینی و احتیاط کند. و تسرع در قرینه لبّی گرفتن نکند و سعی کند آن چه که متن دینی گفته است را با دقت تامل کند.

تفاوت عقل قطعی در این است که یک حالت شدت و ضعفی در این عقل قطعی قائل می شوند، در مقابل نظری مثل آیت الله عابدی شاهرودی که ایشان یک #عقل_همگانی قائل می شوند و عقل را در این میزان به عنوان قرینه لبّی می پذیرند؛ البته جناب استاد یزدانپناه خود عقل همگانی را نیز یک توسعه ای قائل هستند و #شهود_عقلی را نیز جزو عقل همگانی می دانند.

🔷 منبع: جلسه 44 درس شرح تفسیر المیزان 15 دی 1395

عقلانیت_اقتصادی

#محمد_امامی
#یادداشت_78
#مشخصات_اسلام
#جلسه_361
#عقلانیت_اقتصادی

🔰نظام اسلامی برای ورود افراد جامعه به بازار و عرصه مبادلات تجاری معیار ها و ضوابطی را معین نموده است.که معمولا در ذیل کتاب الحجر بحث از این ضوابط می شود. در نظام اقتصادی اسلام تنها به مکلف بودن فرد در عبادیات و عاقل بودن فرد در مقابل جنون کفایت نمی کند بلکه از ضوابط دیگری برای احراز عقلانیت ملکف در بازار سخن میگوید.

رشد ورشادت اصطلاحاتی است که برای عقلانیت مجوزه برای ورود به بازار استعمال می شود. در مقابل فرد رشید حرف از سفاهت انسانی است، رشادت فرد از دل امتحاناتی است که باید والدین او از بگیرند. یختبر بما یلائمه ( لمعه کتاب الحجر)

❌ اما سفیه کیست و به با چه رفتارهایی سفاهت فرد ثابت میشود ؟ و صلاحیت او برای حضور در بازار از بین می رود؟

براساس تحریر الوسیله امام خمینی: السفيه هو الذي ليس له حالة باعثة على حفظ ماله و االعتناء بحاله، يصرفه في غير موقعه، و يتلفه بغير محله.(تحریر الوسیله ج 2 ص 15)

سفیه کسی است که توانایی حفظ مال خودش را نداشته باشد و اموال خود را در غیر موضع خود به کار بگیرد. به این انسان مبذر میگویند، تفاوت تبذیر و اسراف در همین است که فرد مبذر اموال را در غیر محل خود به کار می برد اما مسرف در همان محل بیش از حد مصرف میکند.

در کتاب تذکرة الفقها ج 14 ص 208 به مواردی چون خرید اطعمه نفیسه، انفاق درمحرمات برای اثبات سفاهت یک شخص مثال زده است.
نکته جالب تر این که زوال عقلانیت اقتصادی افراد با احراز شدن مواردسفاهت از بین میرود و شخص صلاحیت مبادلات اقتصادی را ازدست میدهد و تنها با حکم حاکم که نماد عقلانیت بالاتر از صلاحیت مبادلات اقتصادی پیدا می کند.

اجمالی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی در مورد #رابطه_عقل_و_دین

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_278
#جلسه_361

💠 اجمالی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی در مورد #رابطه_عقل_و_دین

2️⃣ دیدگاه حضرت آیت الله عابدی شاهرودی

ایشان رابطه را در حد تعامل بخشی از گزاره های عقلی که آن را #عقل_همگانی می شمارند می دانند.
می فرمایند: ««از ديدگاه قاصر من نظام‏ هستى‏ و نظام‏ عقلى‏ و نظام شرعى و اخلاقى، داراى يك پيوست ژرف و فرازنده و گسترده است كه شگفتى‏هاى آن و رازهايش پايان ندارد. بر اين اساس است كه طبيعتِ عقل، كه #خرد_همگانى است، از سوى نصوص دينى مَدرك و حجّت درونى ناميده شده است كه پيوست موجود خردمند و اخلاقيت‏پذير را با حجّت برون ذهنى و جهانى- كه پيغمبران و امامان معصومند- امكان پذير مى‏سازد. عقل اكتسابى و خاص كه غير ضرورى و غير همگانى است و در اكتساب نظريات به كار مى‏رود، گرچه مُمّد است و براى ما موجودات خطاپذير، سرمايه است، اما مَدرك درونى نيست. مَدرك درونى تنها عقل همگانى مى‏باشد كه معيار استدلال و سنجش و ادراك است. البته عقل همگانى براى كُنش‏هاى خود مرحله عقل خاص را به كار مى‏برد اما تا جايى كه محدود به شرايط و حدود عقل خاص است ديگر رتبه عقل همگانى را ندارد.
ذات خدا مقوّم چيستى دين مى‏باشد و چون عقل همگانى با اين‏كه به چيستى اجمالى دين راه مى‏برد و هستى اجمالى آن را تصديق مى‏كند اما به تفصيلات آن آگاهى ندارد و ممكن هم نيست به خودى خود آگاه شود، و باز چون عقل اكتسابى طريق تضمين شده نيست، بدين جهت مى‏بايد در نظام هستىِ امكانى، راهنمايان معصوم از سوى خدا تقرير شده باشند تا سنخ دين را با تفصيلات آن به بندگان خدا ابلاغ كنند.
عقل بدين شيوه تضمين شده به شناخت دين و شناخت پيغمبران و امامان معصوم راه مى‏يابد. سپس از قانونِ اقتضاىِ نظام الهىِ عالم- كه وجود دليل‏هاى لازم و كافى را براى شناخت آن راهنمايان ايجاب مى‏كند- به شناخت پيغمبران خدا و رسالت ختميّه رسول خدا و شناخت امامت ختميّه دوازده امامِ تعيين شده از سوى خدا به طور تضمين شده نايل مى‏شود. بدين گونه در اين تراز عالى بين عقل و شرع رابطه دو سويه برقرار است. در ترازهاىِ اشتقاقىِ بر آمده از اين تراز تا آن‏جا كه عقل همگانى كفايت مى‏كند ملازمه برقرار مى‏باشد.»
مقدمه شرح نهایه (فروغ حکمت) ج 1، ص 30-31

به عبارتی ایشان کل ما حکم به العقل حکم به الشرع را صرفاً در دایره #عقل_همگانی قائل است، اما اگر عقل اکتسابی شود دیگر این ملازمه برقرار نیست. چون نظرهایی که در عقل اکتسابی داده می شود را در معرض ابطال می دانند، لذا عقل به جای اینکه بخواهد تلاش کند که یک طرف قانون ملازمه قرار بگیرد، باید تلاش کند که امکانات خود اقتضائات هستی را در نظر گرفته و نظریات خویش را نقد کند تا به مرحله همگانی عقل نائل شود. به عبارتی تلاش کند همه این مسائل را به عقل همگانی برگرداند، البته ایشان قائل است که این برگرداندن به عقل همگانی نیز کار عقل خاص است و خطابردار است.
در جمعبندی این بحث می فرمایند:
«اين شيوه‏اى است كه در نظام كُلّ، منبعث از نظام مشيّت الهى براى ما انسان‏هاى محدود و تدريجى و ممكن‏الخطا مقرّر شده است و هيچ فرايندى براى اكتساب علم در هيچ زمينه‏اى براى ما جز اين فرايندى كه قانون محدوديت و تدريجى بودن و امكان خطاپذيرى، آن را تنظيم و تحديد مى‏كند وجود ندارد.»
مقدمه شرح نهایه (فروغ حکمت) ج 1، ص 32

همانطور که در یادداشت قبل اشاره شد، جناب استاد یزدانپناه معتقد هستند که نباید عقل همگانی را به این میزان محدود کرد، بلکه باید قضایای قیاساتها معها، و شهود عقلی و حتی استدلال های عقلی قطعی را نیز به این عقل همگانی افزود.

🔷 برگرفته از جلسه 44و45 درس شرح تفسیر المیزان 15 دی 1395

قرآن دستگاه و سامانه گفتمانسازی فرهنگ پشتیبان مردمسالاری / ولایت عامه مردم / امامت امت

#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_143
#جلسه_361
#مصائب_مردمسالاری
#مصائب_تکریم
#قرآن و #فرهنگ_پشتیبان_تکریم
#باز_تقریر

🔰قرآن دستگاه و سامانه گفتمانسازی فرهنگ پشتیبان مردمسالاری / ولایت عامه مردم / امامت امت

قرآن را چنانچه فعل الله بدانیم. فعلی که از جنس گفتار است و این فعل با محوریت وحی و امداد مؤمنین پشتیبانی گفتمانی برای سبد اقدامات راهبردی نبی ختمی صلوات الله علیه و آله فراهم ساخت.

برای آنکه غرض راهبردی فعل کلام الله را بهتر درک کنیم می بایست به مأموریت و هدف راهبردی نبی ختمی صلوات الله علیه و آله نظری مجدد بیاندازیم چرا که هر چند از یک سو قرآن معجزه بود اما از سوی دیگر فعلی بود از جانب حق سبحانه برای امداد نبی ختمی ص در جهت اقامه شریعت ختمی.

به بیان شهید مطهری حضرت نبی ختمی ص در کار معماری شخصیت کرامت بنیان بود. شخصیتی که بتواند بار امامت امم را بر دوش کشیده و مستقر قرآن بر روی زمین شود. ولایت کمالی بود که نبی ختمی ص برای همگان خواسته و در این راه از هیچ جهاد و تلاشی فروگذار نکردند.

حضرت در کار معماری شخصیتی برای امت ختمی بود که آن امت ختمی بتواند جاری مجرای تحقق وعده الهی باشد؛ وعده ای که قرآن می فرماید:
“وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا”
استخلاف بر زمین بار امانتی است که نیازمند شخصیتی رشید و مهدی می باشد.

حضرت در کار معماری شخصیتی برای امت ختمی بود که آن امت ختمی بتواند جاری مجرای اراده الهی باشد؛ اراده ای که قرآن می فرماید:

“وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ”

امامت ارض آن مسئولیت گرانسنگی است که تحققش نیازمند شخصیتی اولوالعزم می باشد.

فلذا حضرت نبی ختمی ابتنائا به اراده الهی که وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ بود با جامعه جاهلی آن روز با کرامت برخورد کرد و این مهم را بنیاد و پایه ای ساخت برای آخرین مأموریت خویش.

طبعا تکریم با آسیبها و آفاتی همراه است چرا که کسی که دنی النفس باشد عرصه کرامت بار چیزی جز زمینه بروز و ظهور زشتی ها برای او نخواهد بود. به طور مثال مبتلا شدن به تکبر، خودپسندی و گردنکشی به سبب پستی و دنائت نفس است که متکبر در خود احساس می کند.

فلذا یکی از خطوطی که قرآن دنبال میکند را میتوان همین بر شمرد؛ قرآن و سامانه مردم نهاد گفتمانسازی با محوریت وحی در پی آنست که جلو آفات و آسیبهای تکریم را گرفته و زمینه را برای یک رشد متعادل فراهم آورد.

قرآن با عتاب و خطابهای خود به مؤمنان و منافقان نهیب میزند که رفتار کریمانه نبی ختمی ص امر را بر ایشان مشتبه نسازد. نبی ختمی ص آن نادره دوران و آن سلاله پیامبران است که همه به مقام و منزلتش رشک می برند. قرآن با فرهنگ سازی و گفتمانسازی در طول 23 سال سدی در برابر طغیان آسیبها و آفات تکریم ایجاد کرد تا معماری شخصیت امت ختمی با کمترین آسیبها همراه گردد.
.

حكومت عقل‌گرایی و اراده‌محوری بر تمام گزاره‌های مكتب اسلام

#امید_فشندی
#یادداشت_214
#جلسه_361
#مشخصات_اسلام
#بازتقریر

🔰 حكومت عقل‌گرایی و اراده‌محوری بر تمام گزاره‌های مكتب اسلام

یكی از تفاوت‌های #اصول_عملیه با #قواعد_فقهیه این است كه اولی در تمام ابواب فقهی جاری می‌شود اما دومی در ابواب خاصی. توجهی كه استاد مطهری می‌خواهد در باب دو مشخصه‌ی #عقل‌گرایی و #اراده‌محوری در منظومه‌ی معارف اسلامی بدهد، ظاهرا از نوع اول است.

نفرموده كه اسلام عقل‌گرا و اراده‌محور است، كه هست؛ بلكه فرموده ما قواعد درجه دومی در اسلام داریم كه نقش نگهبانی از حفظ حریم عقل و اراده را برعهده دارند، با موانع عقل و اراده برخورد می‌كنند، با هرآنچه ضدّ عقل و اراده است ضدّیت دارند.

بر این اساس؛ این توجه بیشتر ناظر به ساخت و سامان و نسبت درونی گزاره‌های معارف و احكام اسلامی است، یعنی در فهم آن‌ها، در اصل و فرع كردن آن‌ها، در تقدم و تأخر آن‌ها، در تزاحم و تنجّز میان آن‌ها، آن‌هایی مورد قبول و مبنای اقدام قرار می‌گیرد كه ضد عقل و اراده نباشد.

و دیگر اینكه این یك اصل پیشینی است نه پسینی؛ یعنی خود عقل و اراده – كه فهم اجمالی عمومی نسبت به آن داریم – مبنای فهم از اسلام است، نه اینكه چون اسلام را كامل و دین خاتم بدانیم، بگوییم هر آنچه اكنون به‌عنوان اسلام مطرح است هیچ منافات و ضدّیتی با عقل و اراده ندارد. (اشعری‌گری)

#خلاصه اینكه اصل عدم ضدّیت با عقل و اراده، #حكومت دارد بر تمام گزاره‌های اسلامی.

22 آذر 1400