مالکیت مطلق و ید امانی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_11
#جلسه_137

بسم الله الرحمن الرحیم

🔰مالکیت مطلق و ید امانی

مالکیت مطلق واصیل همه نعم وذخائر موجودی های جهان مختص خداست یعنی ما وقتی خود را مالک میخوانیم یک مالکیت مجازی منظورمان است زیرا مالک حقیقی تمام نعم که خود انسان را هم شامل می شود خداوند است ،به ادبیات فقهی یعنی ما یدمان ید امانی است یعنی مالک اصلی اوست به اذن او من توان واجازه تصرف دارم

🔰#ید_امانی : ما در دو صورت اذن در تصرف داریم
1- اذن مستقیم مالک یا اذن از طریق قائم مقام و یا وکیل مالک
2- مواردی که شرع از سوی مالک اذن می دهد (مالی که در معرض تلف است )
در بحث ما مصداق مورد دوم با مورد اول یکی است.

اگر بخواهیم دقیق بررسی کنیم ما باید در تمام تصرفات (تمام کنش های فردی و اجنماعی) اجازه ای از مالک داشته باشیم یعنی باید قبل از هر کاری این سوال را از خود بپرسیم ایا خداوند در این کار در این فعل در این حرف رضایت دارد ؟ ایا او اذن داده یا نه ؟ این اجازه نه تنها برای حجت واحتجاج بلکه برای اذن تصرف در آن نعمت است
یک پله بالاتر خودمان به عنوان ملک الهی ایا اجازه انجام هر کاری را داریم ایا می توانیم کاری یا فعلی خلاف اذن مولی انجام دهیم ؟
وقتی نگاه ما به خودمان و تمام نعمت ها وهستی اینگونه شد کار ها اصلاح می شود چون اگر کاری خلاف اذن مولی انجام دادی شما نعمت را تلف کردی وضامن هستی این نعمت شاید وقت ،جسم و یا استعداد تو باشدتو حق نداری در راهی که مولی اذن نداده این نعمت را خرج کنی.

🔰بحث دوم در ید امانی تلف در صورت غیر تعدی است یعنی ای انسان اگر نعم الهی را بدون هیچ کم کاری و تعدی از دست دادی و محروم شدی مواخذه نمی شوی شاید بشود به تعبیری گفت خیلی مامور به نتیجه نیستی اگر در وظیفه خود که امانت داری نعم الهی است کوتاهی نکنی کار حل است.

🔸این قاعده را می توان در ولایت پذیری نیز تعمیم داد این انقلاب یک امانت است ومالک اصلی آن خداوند است اما تفاوتی که دارد این امانت یک وکیلی دارد از طرف مالک که امرش و دستورش عین دستور مالک واجب الطاعه است.

معانی مالکیت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_33
#جلسه_137

#معانی_مالکیت:

💠تفسیر المیزان سوره حمد: الرب هو المالک الذی یدبر امر مملوکه. (تعریف لغوی)؛ پس یکی ملک در آن هست و یکی تدبیر

▪️ملک: نوع قیام شیء بشیء یوجب صحة التصرفات: ارتباط و پیوندی که موجب می شود همه تصرفات در آن صحیح باشد.

• ملکیت عرفی و اعتباری: این یک مفهوم عرفی از ملکیت است و این ملکیت هم اعتباری است برای زندگی اجتماعی و همه ی عقلا در سراسر عالم آن را می فهمند.

• ملکیت حقیقی: ملکیت حقیقی آن جایی است که یک چیزی در حقیقت خودش و وجود خودش وابسته و بند به چیز دیگری باشد نه اینکه یک ارتباطِ اعتباری برقرار باشد مثلا انسان میگوید: یدی، رجلی، عینی و… وقتی خداوند متعال مالک انسان می شود، از این جنس حقیقی است. یعنی انسانها هیچ وجودی استقلالی ندارند. ملکیت حقیقی آنجایی است که شیء در ذاتش محتاج و مملوک باشد. این مملوکیت را ما در رابطه ی خود با خدا باور نکرده ایم و به خیالمان مملوک اعتباری خدا هستیم نه مملوک حقیقی. چون مملکویت را اعتباری میگیریم گویی فکر میکنیم میشود بی خدا هم باشیم. در مملوکیت اعتباری حالت زنندگی و کراهتی هم که داریم از همین جهت است که فکر میکنیم این موجود حقیقتا ملک نیست لکن آمده اند با یک اعتبار او را ملک دیگران کرده اند لذا از این مساله تنفر و انزجار داریم.
به خیالمان همانطور که عبد و مولای عرفی زننده است، رابطه مان با مولای حقیقی را هم طوری تعریف میکنیم که زننده می شود. در اینجا اصلا ملکیت اعتباری نیست. اینجا استقلالی نیست، اینجا وجودی نیست ولی در رابطه ی عبد عرفی اینها همه هست و همین تناقض موجب زننده بودنش می شود. این فضای مبنایی اصول هم هست، و در اذهان ماها مبانی اصولی مان پر رنگ شده است ، در اصول ما رابطه ی خودمان با خدا را اعتباری میگیریم و همین موجب این شده که ما همیشه خودمان را ملک اعتباری تصور کنیم لذا وقتی میگوییم ما تحت تدبیر هستیم و… بدمان می آید.

جوامع استیلایی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_22
#جلسه_137

در نگاه جامعه شناسانه به تاریخ جوامع و تمدن های بشری و بررسی روابط پایه افراد جامعه ، با سه #نظریه_اجتماعی رو به رو هستیم

◾️#جوامع_استیلایی
که روابظ شان را بر اساس استیلاگر و استیلا جو سامان داده اند و نظریه اجتماعی شان ، یعنی آن امری که روابط در آن جامعه را شکل داده است، استیلاست
جوامع کهن ، نظام های پادشاهی که در آن سلطان و اشراف تافته ای جدا بافته هستند و طبقه ای اعلی و نظر کرده خدایان و مرتبطین با خدایان محسوب میشوند و مردم یا رعیت یا بردگان و در طبقه سفلی هستند مصداق این نظریه اجتماعی هستند

◾️#جوامع_بازار
که روابطشان به مثابه متعاملین و متبایعین شکل گرفته است و خرید و فروش و احتیاج هر یک از طرفین معامله به دیگری ، نظام اجتماعی ایشان را شکل داده است.
جامعه مدرن که در آن همه چیز هویت تجاری و داد و ستدی دارد و به مثابه یک بازار بزرگ است ، نمونه این نظریه اجتماعی هستند .

◾️#جامعه_اخوت
که روابط بر اساس محبت و اخوت و کرامت بنا شده است و نه کسی نسبت به دیگری استیلا دارد و او را به بردگی میگیرد و نه تعادلش بر اساس دارندگی و نیاز توامان اقتصادی به یکدیگر تعریف شده است.
جامعه انبیاء تنها مصداق چنین نظریه پایه اجتماعی است که صورت اکمل آن در دوره ظهور حجت خداوند محقق میشود.

🔹جامعه استیلایی جامعه گرگ و گوسفندی است و یک گرگ مسلط همیشه گوشت و استخوان گوسفند را میجود ، این جامعه تبعیض آمیز اساسی یک سویه دارد ، سویی بهره مند و بهره کش و سویی بی بهره و بهره ساز
🔹اما جامعه بازار ، اگر چه در آن شبه تعادلی تصویر میشود و روی کاغذ و در مقام نظر جامعه ای یک سویه نیست ، اما این تعادل محصول گسترش کمّی گرگی به تمامی افراد جامعه است و روابط از رابطه گرگ_گوسفند جامعه استیلا به رابطه گرگ_گرگ بدل شده استکه هر یک از طرفین میخواهد دیگری را بدرد و دارایی او را به خود ضمیمه کند اما احتیاج هر یک از طرفین به دارایی طرف دیگر و همین طور کثرت عرضه ها و تقاضا ها ، علی رغم گرگی طرفین جامعه را در کل به نوع حداقلی از ثبات و تعادل کشانده است.

پیرامون این دو جامعه باید بیش از این گفت و شنید اما مهمترین سوال این است که:

❓چرا جوامع استیلایی و بازاری شکل میگیرد و علی رغم نکبات این دو جامعه ، به خصوص اکنون که هر دو نظریه اجتماعی به جلوه تام و تمام رسیده اند و فساد آن رخ نموده است ، بشر نمیتواند به جامعه اخوت که ارزوی فطری اوست دست یابد.

📌پاسخ را باید در کتاب روح توحید نفی عبودیت غیر خدا جستجو کرد
وقتی جلوه توحید در “برابری انسان ها در مقابل خدای متعال” برای جوامع بشری رخ ننموده باشد ، این طبیعی است که طاغوت در فضای جهل بشر به انحاء مختلف برای خود خویشاوندی و نزدیکی ویژه به خدای واحد یا خدایان تعریف کند و اینگونه در یک استیلای مطلق بشر را در مرداب زندگی بردگی غرقه سازد.

📌پاسخ را باید در کتاب روح توحید نفی عبودیت غیر خدا جستجو کرد
وقتی توحید در افق مالکیت مطلق و اصیل همه نعم و ذخایر جهان و اختصاص آن ها به خدا معنا نشود یا این معنا در ذهن و قلب بشر سیطره نیابد طبیعی است که مال من ، مال من است و این مال باید هر روز فربه تر و فربه تر گردد و اشتهای تحریک شده ام مال تو و هر مال دیگری در عالم را هم طلب میکند و مال خود میداند و هیچ مانع و کنترل عقلی و عقلایی در میان نیست مگر ضعف من در بلعیدن مال دیگران یا قوت ایشان در عدم بلعیده شدن .
در این جامعه تجارت پایه ی گرگ بنیان ، میتوان تمام پدیده ها که حالا بر اساس این نظریه اجتماعی بازار به کالا تبدیل شده اند ، از علم و سلامتی و ورزش و دانش و فرهنگ و عفت و خانواده و طبیعت و آسمان و زمین و کوه و دریا و جنگل و صحرا و کرات و همه چیز و همه چیز را به قوت گرگی بلعید و تنها گرگی سایر گرگ ها این عیش نوس را حد بزند و تنگ نماید و دنیا در سایه ای از جنگ و تکالب گرگ ها فرو رود.

📌اما با نگاه توحیدی، به سهولت و طبیعی ، روابط اجتماعی، صورت اخوت به خود میگیرد، چرا که این مال از آن من نیست که قرض دادنش یا انفاق کردنش برایم خسارتی به بار آورد
این مال او از آن او نیست که به آن طمع کنم و از چنگش به در آرم ، مال خداست
من مال خودم نیستم که خودم را از برادرم دریغ کنم ، من ، دارایی ام ، توانایی ام ، آبرویم ، اموالم ، فرزندانم ، همه و همه امانتی الهی است که باید طبق قاعده به صاحبش برگردد و این دست صاحب حقیقی اموال و دارایی من است که از آستین نیاز برادر مومنم بیرون می اید و اینگونه با اعطای دارایی ام به برادرانم ، امانت را به صاحبش بر میگردانم . از مال برادرم که چون مال خودم به امانت از جانب خدای در دست او سپرده شده است ، محافظت میکنم

ارتقای دین و دینداری

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_9
#جلسه_136
#ارتقای_دین_و_دینداری
میفرمایند دین آمده لیقوم الناس بالقسط، دین آمده تا مردم برخیزند و هر چیزی را سر جای خودش بگذارند.
برای این کار انبیا را فرستاده که میگویند : آمده ایم دفینه خاک خورده عقل شما را بیرون بیاوریم و برانگیزیم.
بعد میگوید لا اکراه فی الدین !
یا اینکه فرمود : أفی الله شک ؟!
جای دیگر فرموده : ان الدین عندالله الاسلام
این گزاره ها را کنار هم که میگذاریم ، تعریفمان از دین چقدر ارتقا می یابد !
گویی همانطور که اسلام مفهوم ولایت را ارتقا بخشیده ، مفهوم اخوت را ارتقا بخشیده ، مفهوم انسان را ارتقا بخشیده ، یک ارتقا و توسعه عظیم هم درباره مفهوم دین رقم زده ، دیگر این دین ، دینی بر حق اما در عرض ادیان هندوئیسم و مسیحیت و یهود و فرق کوناکون نیست ، بلکه اصلا یک مفهومی را از خودش ارائه کرده که مافوق همه اینهاست. اینجا همه شریعت روح دارد، اینجا قرآن یک دنیا از مفاهیم است نه صرفا کتابی که خوانده شود و ثواب و حور وقصور به ارمغان بیاورد .اینجا دین بمعنای مبارزه با تکوین بشر ، برای رسیدن به سعادت نیست ، بلکه ترجمه تشریعی تکوین خود اوست و چارچوبی برای کمال او فی الدنیا و الاخره
ضمنا اگر مفهوم دین ارتقا پیدا کرد، پس تصویر ما از دینداری هم باید ارتقا پیدا کند، روش تبلیغ دین هم باید ارتقا پیدا کند !

آموزش و پرورش انقلابی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_10
#جلسه_136
#آموزش_و_پرورش_انقلابی
جلوه اندیشه قیام محوری مستفاد از آیه 46 سوره سبأ ، یا همان اندیشه انقلابی که جانمایه هر پیشرفتی را اراده مردم میداند در آموزش و پرورش چگونه خواهد بود ؟
شاید در یک جمله بتوان گفت : لیقوم الناس بالعلم !
در چنین فضایی ، همه امکانات آموزشی یا در جهت برانگیختن دانش آموز به سمت علم به کار گرفته میشوند یا در جهت تسهیل حرکت او در مسیر علم پس از قیام به آن
نگاه ما این خواهد بود که نهادی به نام مدرسه ( یا مسجد در حالت مطلوب ) علم را معرفی میکند، فضا را روشن میکند و نهایتا نقش ترغیب کننده را ایفا میکند. بعد از برانگیختگی دانش آموز بسوی علم ، برای او کتابخانه ، استاد و امکانات آموزشی فراهم میکند. آن وقت دانش آموز خودش برنامه ریزی تحصیلی را بدست میگیرد که چقدر بخواند و چه بخواند و قطعا انسان به برنامه ای که خودش نوشته باشد پایبند تر است از برنامه ای که بدون لحاظ حتی یکی از نیاز او نوشته شده باشد.
چنین نظام تعلیمی اگر پا بگیرد، دیگر با کرونا و تعطیلی و باد و طوفان هم مختل نخواهد شد. برای نگه داشتن افراد هم نیازی به امتحان و نمره و تهدید و … نیست.
در زمینه تربیت هم همینطور، کار مدرسه میشود لیقوم الناس ( اعم از دانش آموز و خانواده ) بالحق!
نکته : دانش آموز یا طلبه فرقی نمیکند …

ولایت تکفل هست اما اراده و اختیار کسی را تضعیف نمیکند.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_6
#جلسه_135

#جمع_سالم_بین_ولایت_و_اراده_کامل

گفته شد : ولایت تکفل هست اما اراده و اختیار کسی را تضعیف نمیکند.

حاج آقای علی محمدی در برنامه مصیر میگفتند : مهمترین نکته ای که در نطام تشکیلاتی سید منیرالدین حسینی هاشمی مرا جذب کرد این بود که تشکیلات جوری نظام مند میشد که اختیارات کسی را ذره ای سلب نمیکرد.

این جمع بین تکفل و اراده یکی از ویژگی های ولایت است و جذابیتی که این ویژگی برای فطرت انسان دارد را میتوان نشان از فطری بودن میل به چنین مفهومی دانست.
اما
چگونه میشود که هم تکفل باشد و هم اختیار را از شما سلب نکند ؟
چگونه میشود دیگری متکفل تو باشد ، حاکم بر تو باشد اما اختیار تو خدشه دار نشود و کاملا صاحب اراده باشی؟
این اتفاق با چه چیزی به جز جان یکی شدن و وحدت تلقائی اراده ها ممکن است ؟
درک کردن چنین معنایی از ولایت بسیار دشوار است و با ذهن های ما فاصله ها دارد …
اما اگر فاصله ها رفع شود و “ولایت” صحیح و نیرومند توصیف شود، همه افرادی که برای جلوگیری از ظلم و دیکتاتوری و حاکم شدن انسان بر سرنوشت خودش، به دموکراسی پناه برده اند، به ولایت خواهند گروید.

استاد پناهیان در سخنرانی روز غدیر برای جمعی از دانشجویان لندن :

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_7
#جلسه_135

استاد پناهیان در سخنرانی روز غدیر برای جمعی از دانشجویان لندن :

– اولا میفرمایند ( نقل بمضمون ) : بجای صرف کردن نیرو برای اثبات ولایت، سعی کنید ولایت را آنگونه که هست توصیف کنید.
( احتمالا از همان جهت که توصیف نیرومند، غالبا خودش زمینه تجویز را فراهم میکند و نیازی به قبولاندن تجویزات ندارد )

– سپس توضیح هایی درباره ولایت میدهند :
» مدیریت توام با رعایت کرامت انسان
» یک دلسوزی بی نظیر و شدید
» تامین نیاز عاطفی کل جامعه ( جامعه بمثابه یک خانواده )

خیلی جالب است اما ی جا گفته میشود که : ولایت آنقدر جنبه همگانی اش پررنگ است که در بستر ولایت ممکن است جامعه به سمت و سویی خلاف اهداف الهی و صحیح حرکت کند اما ولی جامعه علی رغم برخورداری از قدرت مطلق ، اعمال قدرت نمیکند و بزرگوارانه برخوردار میکند !

لایت یک زاویه نگاه یا رویکرد در ارتباط بین افراد جامعه و حاکمان جامعه است ؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_8
#جلسه_135
#چند_سوال
ولایت یک زاویه نگاه یا رویکرد در ارتباط بین افراد جامعه و حاکمان جامعه است ؟
ولایت یک وظیفه است که باید محقق شود ؟
ولایت یک عمل اخذ کردن و انتخابی است که یکی خدا و مومنین را ولی بگیرد و دیگری طاغوت را ؟
ولایت یک توصیف از حقیقت ارتباط انسان هاست ؟
ولایت که بمعنای تکفل است، یک نسبت است که بین دو طرف برقرار میشود؟ در رابطه رسول خدا با مردم این نسبت دوطرفه تکفل چطور تصویر میشود ؟

أکید حضرت استاد بر این است که مفاهیم اسلامی و شیعی، خصوصا ولایت را، در بستر فرهنگ اسلامیِ پشتیبان آن بفهمیم.

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_28
#جلسه_134

تأکید حضرت استاد بر این است که مفاهیم اسلامی و شیعی، خصوصا ولایت را، در بستر فرهنگ اسلامیِ پشتیبان آن بفهمیم.

اما یک نکته‌ای هست: مفاهیم فکری و ارزشی اسلامی هرچقدر هم که ریشه‌دار و هم‌آهنگ با ساخت وجودی انسان و هستی باشند، تا نتوانیم آن‌ها را در سازه‌ی اجتماعی و تعاملات انسانی تصویر نکنیم، و چالش‌ها و خصوصا تزاحمات عرصه‌ی اجرا را پاسخ‌ نگوییم، سخت می‌شود که به گفتمان و فرهنگ و سبک زندگی تبدیل شوند؛ خصوصا برای مخاطب امروز.

ما هم شاید کمی در آغاز با استاد هم‌راه و حتی مشتاق و دل‌داده شویم، ولی وقتی دوباره به مناسبات اجتماعی برمی‌گردیم، تردید و تزلزل.

مثلا عرض کردم که نسبت مواسات با تسخیر و تفضیل، و نسبت ولایت سازوکار اداره جامعه و چرخش قدرت و ثروت.
البته هنوز زود است، ولی یک گریزی هم زده شود، خوب می‌شود.

💠 #ولایت اعم است یا اخوت؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_39
#جلسه_134

💠 #ولایت اعم است یا #اخوت؟

🔺تا قبل از این تفکیکی که استاد فلاح ارائه فرمودند که اخوت جان یکی بودن است و #مواسات برای هم بودن و ولایت در کار هم بودن، و به ولایت را در واقع چهره عینی تر و عملیاتی تر اخوت دیده است که حتی از مواسات هم اخص تر است؛ در ذهن بنده اینطور بود (هست!) که انگار باید جای ولایت و اخوت را جا به جا کنیم!
🔺یعنی ولایت آن حقیقتی است که جان مشترک ما است، و اخوت این چهره عملیاتی است که در کار هم بودن است.
🔺ولایت آن حقیقت مشترک بین مؤمنین است آن ریسمان مشترکی است که جان مشترک آن ها است، لذا است که اهل بیت که در مقام آن حقیقت مشترک ایستاده اند ولی هستند و ولایت دارند، و مؤمنین که در مقام پایین تر این فضا حضور دارند باید با اخوت (در کار هم بودن) و مواسات (برای هم بودن) به آن حقیقت مشترک خودشان به آن جان مشترک شان که ولایت است نزدیک و بلکه متصل بشوند، و البته غایت همه رسیدن به جانِ جان (جانان) است که همان حضرت حق عز اسمه است.
🔺به همین دلیل به نظر رسید که شاید جای اخوت و ولایت را عوض کنیم بهتر باشد!
به نظر می رسد این بحث در افق تکوین و لایه حقیقت عالم بسته شده است.
🔺اما اگر بیاییم در افق شریعت بگوییم که باید همان حقیقت اصلی که ولایت است و در قوس نزول به صورت تشکیکی در مواسات و مؤخات جاری می شود، حالا در قوس صعود از مؤخات و مواسات بگذرد تا به آن حقیقت ولایت دوباره برگردد (الی المصیر)
🔺به عبارتی بین برادران و مواساتیان یک رابطه ولایتی برقرار است، و هر کسی به این حقیقت اخوت و مواسات نزدیک تر باشد ولایت بیشتری دارد! و البته در چهره عملیاتی آن، فقیه چون نزدیک ترین هویت به آن هویت مؤاخاتی و مواساتی است در عصری که غیبت معصوم را داریم، به عنوان کسی که ولایت عامه را بر عهده دارد نائب امام معصوم در شئون شریعتی او می شود.

🔹 البته همچنان دلم راضی نیست! و احساس می کنم یک تغییر دیگر هم در این چینش می شود داد آن هم جا به جا کردن، اخوت و مواسات است! یعنی مواسات بشود در کار هم بودن، و اخوت بشود برای هم بودن!
.

نسبت ولایت، اخوت، امامت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_32
#جلسه_134

نسبت ولایت، اخوت، امامت

قرآن در باب ولایت بین مؤمنین می فرماید:

وَٱلْمُؤْمِنُونَ وَٱلْمُؤْمِنَٰتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَآءُ بَعْضٍۢ ۚ يَأْمُرُونَ بِٱلْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ ٱلْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤْتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَيُطِيعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ ۚ أُوْلَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ ٱللَّهُ ۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

همچنین می فرماید:
لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ

و از سویی در باب اخوت بین مؤمنین می فرماید:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ

به نظر می رسد اخوت تجلی ولایت بین مؤمنین است و امامت تجلی ولایت بین امام و مؤمنین می باشد.

به عبارتی خیط طولی : نبوت و امامت است و خیط عرضی اخوّت می باشد.

ولایت یعنی یک همبودی یعنی همبستگی و پیوستگی و این همبودی در نسبت با امام در قواره رابطه امامت-امت نمود پیدا میکند و در نسبت مؤمنین با یکدیگر در قواره اخوت.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_31
#جلسه_134

نسبت مواسات با نظام تسخيري و تفضيلي

خیلی طرح بحث عالی و ویژه ای برادر فشندی داشتند؛ بنده به شدت ذهنم در این باب درگیر شد و مطارحات ذهنم را در این باب می نگارم:

اولا در باب نظام تسخیری

در نظام تسخیری طرفین در تسخیر یکدیگر هستند. مثلا قله برای قله بودن در تسخیر دامنه است و دامنه برای قله بودن در تسخیر قله!
مثال واضح دیگر پدر برای پدر بودن در تسخیر فرزند خویش و فرزند برای بودنش در تسخیر پدر خویش است یا مثالی دیگر معلم برای معلم بودن نیاز به شاگرد دارد و در تسخیر شاگرد است و شاگرد نیز برای آموختن در تسخیر معلم است
همچنین آن کسی که میخواهد مظهر اسم سمیع الهی بشود در تسخیر کسی است که مظهر اسم متکلم است و همچنین بالعکس کسی که مظهر اسم متکلم است در تسخیر اسم سمیع الهی می باشد.
همچنین خالق برای خلق کردن در تسخیر مخلوق است و مخلوق برای وجود داشتنش در تسخیر خالق!
به هر حال تسخیر طرفینی است هر چند فصل اخیر تسخیر متفاوت است ولی در جنس تسخیر هر دو مشترکند.
از این سو نظام تسخیری بدین معنای تکوینی مؤید مواسات است. یعنی پدر برای فرزند است و فرزند برای پدر(مشهور است انت و مالک لابیک)

اما مواسات و نظام تفضیلی

از آنجا که اکمل العباد افقر العباد هر آن کس که فضائل بیشتری دارد می بیند که اینها از خویشتن خویش نیست بلکه از حق سبحانه می باشد فلذا بیش از پیش در کار دیگران بر می آید چرا که فضائلی که دارد امانتی خالق است نزد او برای خدمت به خلق.

فلذا باز اینجا نظام تفضیلی هم مؤید مواسات است چرا که هر که دارایی بیشتر دارد این دارایی او نیست بلکه امانت الله است نزد او و او موظف به جریان و سریان دادن این سرمایه در جامعه اخوت ایمانی می باشد.

همان طور که کامل مکمل دارایی اش آنچنان است که موظف است از دیگر عبادالرحمن دستگیری به عمل بیاورد

اگر بخواهیم نظامی را بر پایه ی اخوت ومواسات ونظام ولایی طراحی کنیم .

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_10
#جلسه_134

#اخوت
#مواسات

اگر بخواهیم نظامی را بر پایه ی اخوت ومواسات ونظام ولایی طراحی کنیم . نظامی که بر مبنای جان یکی شدن باشد غصه دیگری را خوردن ،از خود گذشتن باید تمام جوانب کار را ببینیم مثلا در این نظام

رابطه مومنین با طاغوت؟
روابط بین الملل؟
دستگاه قضایی؟
سبک زندگی؟
نظام اداری؟
و…
چگونه خواهد بود
چه جوابی به این سوالات داریم وآیا در این نظام جایگاه هر گزاره و روابط گزاره ها با یکدیگر مشخص است
لازمه این نظام این است که تمام گزاره های مکتب را یک باز تقریر کنیم
مثلا در نظام اخوت ما دیگر در جامعه با فقر، اختلاف طبقاتی، وبه تبع آن بیکاری آسیب های اجتماعی طرف نیستیم
اخوتی که بر مبنابی کرامت انسانی و حفظ عزت نفس است تمام افراد آن درسطح خوب و رفاه اجتماعی مناسبی زندگی می کنند.

ولایت در فرهنگ شیعی؛ دوستی یا سرپرستی؟!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_14
#جلسه_134

🔸ولایت در فرهنگ شیعی؛ دوستی یا سرپرستی؟!

اگر چه مفهوم ولایت در فرهنگ شیعی، مبتنی بر اخوت و مواسات است و این بحث هم بسیار خوب و لازم است، اما به نظر می رسد ارتباطی به محتوای متن روح توحید ندارد.
در متن کتاب مستقیما اشاره به سرپرستی و زمامداری جامعه دارد. و آن را مختص به خدا می داند.
مطرح کردن زوایای دیگر ولایت، اگر چه مهم هم باشند، اما خروج از بحث است و چه بسا نه تنها کمکی به متن نکند، بلکه ما را از متن دورتر کند.

اصلا به نظر می آید این مفهوم ولایتی که تقریر شد، بیش از آنکه برخاسته از فرهنگ شیعی باشد، به فرهنگ اهل سنت نزدیک است. ولایتی که بیش از آنکه بوی سرپرستی بدهد، رایحه دوستی عمیق دارد! آنجایی که مدعی می شوند من کنت مولاه به معنای دوستی است.

اشکال دوم هم این که به قراین مختلف مراد متن از ولایت، همان حکومت است.
یک قرینه این که قبل از حق ولایت، حق تقنین را -به حکم آنکه آفریننده اوست،- آورده است.
قرینه دیگر این که جای جای متن از واژه حکومت، زمامداری و سرپرستی در کنار ولایت استفاده کرده است.
قرینه دیگر این که هیچ اشاره ای به اخوت و مواسات و حتی ولایت عرضی نکرده است

اخوت قبل یا بعد ولایت ؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#احمد_قوی
#یادداشت_34
#جلسه_134

اخوت قبل یا بعد ولایت ؟

تصور اولیه ی بنده تا پیش از طرح بحث استاد این بود که این اخوت است که بر پایه ی ولایت شکل میگیرد و نه برعکس. بویژه اگر از اخوت تکوینی بین آحاد بشر بگذیریم و وارد محدوده اخوت ایمانی و مکتبی شویم این مدعا اقرب به ذهن است.
به گمان حقیر اخوت ایمانی بین مومنین زمانی شکل می گیرد که افراد به واسطه تعلق و وابستگی شان به یک محور واحد( امر ولایت و حتی شخص ولی) به یک هویت واحد و در نتیجه به اخوت می رسند. شبیه به همان مثال اربعین که استاد فرمودند که ما از امام حسین شروع میکنیم و بعد به اخوت می رسیم (اگر برسیم). البته این مثال را استاد در ذم این وضعیت مطرح کردند ولی شاید حالت مطلوب همین باشد و نیاز به دستکاری وجدان فطری بچه شیعه ها نباشیم!
البته شاید در باب رابطه اخوتی (ابوت، بنوت ؟) که بین شخص ولی و مومنین برقرار می شود به نوعی بتوان ولایت را متاخر از اخوت دانست.

پ ن : شاید همان طور که آقای رضانسب اشاره کردند طرح بحث استاد در لایه ی تکوین بسته شده فلذا موجبات سوالات و ابهامات فراهم گشته است!

اخوتی که نیست، چرا نیست؟

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_20
#جلسه_133

🔹اخوتی که نیست، چرا نیست؟
🔹اخوتی که نیست چگونه هست خواهد شد؟

⭕️اینها سوالات مهمی بود که در جلسه امروز توسط برادر #حسین_علیمردانی طرح بحث شد و بقیه دوستان هم آن را امتداد دادند.

این #اخوت
➖با این زمینه زیرساختی و گرایش فطری
➖با این جذابیت ها و زیبایی ها
➖با این کارکرد ها و اقتدارات
که گویی اسم رمز و کلید همه کمالات و موفقیت هااست آنسان که بزرگ مردی چون آیت الله #شه_آبادی در #شذرات_المعارف اساسا زمینه تحویل قرآن به بشر و تحمل آن گوهر توسط بشر را به پدیدآیی زمینه اخوت گره میزند.

⭕️حال با این وصف
❓چرا باید از این معنا در حیات بشر دور باشیم
❓آیا این دوری ناشی از سختی های این امر است
و سختی های اخوت است که حیات ما را از او دور کرده است
❓آیا کمال دسته چندم است و تا برخی کمالات به صحنه نیاید، او که معلول اینهاست نیز متولد نخواهد شد.
❓یا ایا….

⭕️اینها درست اما به نظر مشکل جای دیگری است
پدیده ها هر چه قدر سخت
وقتی نشانه گرفته شوند
وقتی مورد توجه قرار گیرند
وقتی گفتمان شوند
وقتی زیبایی هایشان به چشم بیاید
وقتی مورد توصیه قرار گیرند
وقتی اسوه ها و الگوهایش به نمایش در آید
وقتی جایش معلوم شود
دیر یا زود مورد طمع و هوس و عزم و اراده آدمیان قرار میگیرند
دیر یا زود فرهنگ میشوند و فرهنگ، زبری های هر امر سختی را میساید و نرم میکند.

⭕️مشکل از کجاست؟
🔻مشکل این است که این پدیده هم مثل ده ها مثال از نوامیس هستی از کلید های گنج حیات ،هنوز در پرده و حجاب است و بر ما رخ ننموده،
🔻مشکل این است که اخوت ناشناخته است
🔻مشکل این است که اخوت هدف گرفته نشده است
🔻مشکل این است که جز چند شعر و چند شعار و چند خط روضه برادری و خواهری چیزی به شکار ذهن امت اسلام نیامده است.

⭕️هر چند که همین روضه برادری ، روضه “اخا ادرک اخاک” ، همین سلام “اخ المواسی” ، همین سلام “اخت ولی الله” همین روضه های خواهری زینب سلام الله علیها ، دلی از شیعه برده است که مفهوم برادری و خواهری را در تارک عرش نظاره میکند و شاه فرد این کمال انسانی را چون جان، عزیز میدارد.

⭕️اما
🔻 ورای این دل
🔻ورای این عاطفه
🔻ورای این حس مقدس
🚫چشمی و عقلی برای دیدن و یافتن این کمال بلکه شاه کلید کمالات باز نکرده است.
🚫جایش را نیافته است ، نسبتش با سایر کمالات را پیدا نکرده است ، خسارت فقدانش را نکاویده است ، ریشه واماندگی های گوناگون حیات فردی و اجتماعی اش را در ترک این متروک مبارک ادراک نکرده است.

⛔️از این رو امروز بی بهره یا کم بهره از این کمال غرق بلاها و دستخوش طوفانهای زندگی افکن است.

⁉️حال باید این سوال را پاسخ یافت که چرا این گونه است
چرا با این همه دانش و اخلاص و عمل وضعمان این است و بی آنکه بخواهیم اساسی ترین امکانات و نعمتها برای تحقق حیات طیبه الهی روی زمین از کف ذهن مان رفته است به تبع در کف میدان زندگی مددکارمان نیست.
♨️انشاء الله در یادداشت بعدی به این سوال میپردازم.

نسبت مواسات و پیشرفت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_30
#جلسه_133

نسبت #مواسات و #پیشرفت

در یادداشت پیشین سعی کردم قدری حول محل نزاع بچرخم هر چند که جهت بالندگی بحث بیش از این بایستی خرج کرد. لکن حسب تلاش های متنوع رفقا به همین مقدار اکتفا میکنم.

یک زاویه مسئله این است که بالغایة ما به دنبال چه هستیم وقتی میگوییم مسئله ما فقر زدایی است با وقتی که میگوییم مسئله ما پیشرفت است ما دو گونه مسئله داریم تعریف میکنیم.

#روایت_مسئله بسیار حائز اهمیت است؛ اینکه چه چیزی را نهایتا میخواهیم تحصیل کنیم و چه چیزی را نهایتا میخواهیم محقق سازیم.

روایت فقر زدایی از چالش و معضل در واقعیت پاسخ خیریه ای ای نیز خواهد داشت پاسخی که صدقه دهنده از روی ترحّم و نه احترام
رویکرد صدقه دادن آن هم به صورت ترحمی و یا به تعبیری رویکرد خیریه ای از آنجا که باعث خشکاندن عزم در جامعه می شود و جوهره انسانیت را به تعبیری تضعیف میکند اصلا مطلوب نیست.

به نظرم بایستی پدیده ها را بر مدار #عزم و #اراده ارزیابی کرد. اگر امر و پدیده ای را به گونه ای با آن مواجه شدیم که زمینه ساز اثاره عزم و اراده گردید مطلوبیت دارد و اگر این محقق نشد اصلا مطلوبیت ندارد.

حتی پیش از پاسخ روایت مسئله ما بایستی به گونه ای باشد که این مقوله را در خود انعکاس دهد وقتی ما مسئله را فقر زدایی تقریر میکنیم تا وقتی که مسئله را پیشرفت تقریر میکنیم ما دو رویکرد در تعریف مسئله در پیش گرفته ایم و روایت مسئله به صورت بندی پیشرفت به اثاره عزم و اراده کمک بیشتر و بهتری میدهد.

اگر عزم و اراده را جوهره انسانیت قلمداد کردیم این مسئله را نباید از نظرگاه خویش دور بداریم و کاملا بایستی بر تمام افعال عقلی و قلبی و جوارحی ما حاکمیت داشته باشد.

حال در این میان مواسات امری است بر آمده از اخوت و در جهت اثاره عزم و اراده جمعی.

سرگشتي در ميان مطلوبيت‌هاي فراوان

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_27
#جلسه_133

سرگشتي در ميان مطلوبيت‌هاي فراوان
#گزارش_میدانی

چندي پيش با جمعي از رفقا، در خدمت حاج آقا مصطفي پورمحمدي، دبير كل جامعه روحانيت مبارز بوديم، همان وزير دولت آقاي احمدي‌نژاد. در اين چندسال، موقف راهبردي‌تر و ذهن بازتري پيدا كرده‌اند.

دغدغه‌ي بازسازي جامعه روحانيت را داشتند و با تغييراتي در اساس‌نامه‌ي آن، روند را آغاز كرده‌اند.

نقدونظري بر آن به ذهنم رسيد كه بي‌ربط به موضوع «سرگشتگي در ميان مطلوبيت‌هاي فراوان» نيست:

1- بسيار كلي، تقريبا هيچ سوگيري راهبردي ندارد، خيلي همه‌جانبه بود؛ فهرستي از شعارها: تحكيم مباني، صيانت و پاسداري، حمايت همه‌جانبه، يك‌كاسه‌كردن ولي فقيه با علماء و مراجع، و…

2- نمي‌دانم كه غير از اين اساسنامه؛ پيوستي هم در مورد اصول و راهبردها و ايده‌هاي روشن در مورد مسائل دارند يا نه (مثل جوزه «اصول ما» حزب جمهوري)، اگر نداشته باشند كه فاجعه است.

3- ساختاري كاملا از بالا به پايين دارد، شوراي مركزي كه جاي‌نشينان هيئت مؤسس هستند، مادام‌العمر هستند و هر تغيير و اصلاحي بايد به تصويب ايشان برسد. عملا شوراي رهبري تشكيل داده‌اند.

اما نكات قابل تأملي هم داشت:

! در مقدمه، كليدواژه‌هايي مانند «خواست مردم»، «هويت‌جويي»، «تعاليم اسلام ناب»، «نقش راهبري»، «نماد رابطه متقابل ميان قدرت دولتي و نيروهاي اجتماعي» به‌كار رفته‌بود كه خيلي مهم و دل‌گرم‌كننده بود … ولي در ادامه كلا يك خط ديگري رو ادامه مي‌دهند.

! البته سازوكارهاي مفصل و خوبي براي عضويت‌گيري و غيره مشخص كرده بودند، ولي عملا تا فوت اعضاي شوراي مركزي، هيچ اتفاق خاصي نخواهد افتاد.

! نكته مهم ديگر اينكه واقعا هيچ رسالت متعيّن خاصي از اساسنامه بو نبردم! هيچ صحبتي در مورد نسبت جامعه با حكومت، با مردم، با حوزه نشده … گاهي سازماندهي روحانيت شيعه رو از وظايف خود شمرده، گاهي حمايت همه‌جانبه از انديشه‌ي سياسي-اجتماعي امامين انقلاب … درصورتي كه هيچ توضيحي در مورد حوزه و انديشه امامين نمي‌دهد.

! تقريبا تمام مسئوليت‌هايي كه به نهادهاي ديني و فرهنگي كشور سپرده شده را از وظايف خودش شمرده.

!!! و مهم‌ترين ملاحظه‌ي بنده: جامعه براي بقا و نقش‌آفريني، نياز به يك عقلانيتي براي حل چالش‌ها و تعارضات سياست‌ها و مصالح و منافع، عبور از بحران‌ها و خلاصه عقلانيتي كه مغزاي فرداي ما باشد، دارد؛ درصورتي‌كه تقريبا در جمع خود، حتي يك نفر را هم ندارند. عقلانيت راهبردي اكثر آقايان خشك‌ شده !! بنابراين بيشتر مشغول خويش و حفظ موقعيت خويش خواهند شد.

غفلت از نگاه راهبردی و تربیتی به شریعت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_21
#جلسه_133

ادامه ای بر یادداشت قبل #یادداشت_20

💠غفلت از نگاه راهبردی و تربیتی به شریعت

سوال #یادداشت_قبل ( #یادداشت_20) این بود که :
❓چرا از اخوت با این همه زیبایی و اقتدار دوریم و به آن نمیرسیم
⬅️پاسخی که مطرح شد به طور خلاصه این بود که مشکل این است که ما در فضای فکری امروز و دیروزمان این پدیده اخوت را به سان بسیار دیگر از پدیده ها کمتر شناخته ایم ، کمتر پیرامون نقش و کارکرد و هویت آن فکر کرده ایم ، نسبت هایش با سایر پدیده ها را کمتر کاویده ایم و طبیعی است که بدین سبب کمتر آن را نشانه گرفته ایم و کمتر به سوی آن سوق یافته ایم .

❓حال سوال این است ، خود این غفلت ، خود این ناشناختگی از کجا آب میخورد و معلول چیست ؟

⬅️به نظر میرسد همه چیز به نوع نسبتی که در فضای فکری و فرهنگی خود با شریعت اسلامی برقرار کرده ایم بر میگردد و ضعف هایی که در نگاه به شریعت محیط های علمی و عمومی اسلامی را در بر گرفته ، ما را به ان نقطه نا مبارک رسانده است.
⬅️حقیقت آن است که شریعت ابزاری است برای تحقق حیات طیبه فردی و اجتماعی انسانی
آن طور که حضرت امام خمینی در کتاب ولایت فقیه تبیین میکنند ، شریعت اسلامی ابزار دست ولیّ حق است که با استفاده از این ابزار و امکانات ، اهداف عالیه انسانی را به دست انسان ها در محیط انسانی محقق سازد.
با این وصف هر عنصری از شریعت بناست در شخصیت فرد و جامعه اسلامی نقشی را بر عهده بگیرد و اثری را بر جای گذارد
⬅️در دوره ای که شاهراه وحی باز است ، پیامبر در مقام راهبری جامعه به صورتی مستقیم به آموزه ها و پیشنهادات خدای متعال تمسک میکند و مبتنی بر آن جامعه و افراد آن را به پیش میراند، ائمه معصومین نیز مستظهر به علم الهی ، کارکرد عناصر شریعت را میشناسند و از رمز و راز و نسبت و تناسب ایشان آگاه هستند لذا به راحتی تبیین میکنند که مثلا اکنون وقت جهاد نیست ، اکنون وقت علم است ، یا اکنون وقت تمرکز بر امر به معروف است ، اکنون وقت تقیه و صبوری است ، اکنون وقت شهادت است یا اکنون وقت مناظره و مباحثه است. اکنون باید حج را نیمه کاره گذاشت و اکنون باید ….

❓حال در دوره ای که دست ما از وحی و همچنین از علم الهی لدنی کوتاه است ، این عقلانیت را باید از کجا تامین کرد ، عقلانیتی که تکلیف فعل خرد و کلان فرد و جامعه را مشخص سازد ؟
⬅️روشن است که عالمان دین به عنوان خلفا و وارثان انبیاء و اوصیا باید به این عقلانیت مجهز باشند تا بتوانند جامعه اسلامی را به سوی آن حیات طیبه رهبری کنند.
یعنی باید از کارکرد هر یک از این احکام و عناصر شریعت مطلع باشند تا بتوانند برای اداره و رهبری امت به درستی از هر یک از آنها بهره مند گردند
بدانند کی باید روی چه امری تاکید کرد و کی باید امری را سهل تر گرفت یا حتی پنهان نمود.
کدام امر برای کدام جامعه ممکن است ، کدام امر نقش علت دارد و کدام امر نقش معلول ، کدام امر مقدم است و کدام امر موخر، کدام امر اصلی است و کدام امر فرعی

🔷⬅️اما متاسفانه آنچه رخ داده است ، نوعی قدسی گرایی افراطی است که با مفاد شریعت صرفا از زاویه قدسیت برخورد نموده و از باب اینکه همه ابواب و احکام و خرد و کلان شریعت از جانب خدای متعال است و همه آنها مورد امر و خطاب ، لذا در هر یک از اینها مکلف باید رضایت الهی را صرفا دنبال کند و لزومی به اطلاع از مفاد و واقعیت و کارکرد تک تک عناصر شرعی لازم نیست.
مکلف به قدر وسع و یسر باید به احکام الهی عمل کند و در این عمل نیت خالص داشته باشد و رضایت الهی را دنبال کند و اگر چنانچه فرد و جامعه عمل به احکام شریعت را دنبال کنند ، به خودی خود ، تمام آن اهداف محقق خواهد شد،
یعنی اگر چه ما به شکل تفصیلی نمیدانیم هر پدیده شرعی در صدد چیست یا کدام هدف را دنبال میکند ، اما این را میدانیم که احکام تابع مصالح و مفاسد بوده ، لذا عمل به آن ، خود به خود تحقق حیاط طیبه فردی و اجتماعی را رقم میزند.

🔷⬅️متاسفانه این نگاه که توامان تهی از رویکرد معرفتی و تربیتی و راهبردی است نگاه رایج حوزه های علمیه بوده است و از این رو هم و غم غالب محیط علمی وارثان انبیاء صرف اصول لفظی و عقلی برای درک درست دلالت های متنی و کشف حلال و حرام و مستحب و مکروه شده است و با همین الگوی مفهومی ناقص احکام خمسه ، مکلفین را راهنمایی کرده اند.
یا اگر به شکل غیر غالبی ، رویکرد معرفتی و حقیقت گرایانه دنبال شده است ، یا به جهت نبود رویکرد تربیتی صرفا از زاویه هستی شناسانه و انسان شناسانه کلان به آن پرداخته شده است یا اگر توامان رویکرد تربیتی بوده است ، تنها متعرض فضای فردی بوده اند و به حوزه اجتماعی آن نپرداخته اند.

اگر ادعا می کنیم اخوت فطری است، پس هست.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_13
#جلسه_133

نه! من گرگ نیستم! این من نیستم!
اخوتی که هست! و نمی بینیم!

اگر می خواهیم نگاه راهبردی داشته باشیم، اگر می خواهیم به معماری حیات بشری بیندیشیم، اگر می خواهیم دست روی نوامیس هستی بگذاریم، اگر می خواهیم به شان امامت جامعه نزدیک شویم،
چاره ای نداریم جز این که آنچه هست را ببینیم.
کم بینی و کج بینی و نگاه انتقادی و انقلابی و آرمان گرایی هیچ کدام واقع بینانه نیست.
اگر ادعا می کنیم اخوت فطری است، پس هست.
اساسا اگر با یک هست مواجهه نیست کردیم، تلاشمان معطوف به وجود آوردنش می شود. به وجود آوردن آنچه هست! در مسئله ای حساس و ظریف این مقدار فاصله بنیان برانداز است.

اخوت هست، در نهاد انسان. در فرهنگ همه جوامع.
اگر العلما ورثة الانبیا را قبول داریم و اگر لیثیروا دفائن العقول را می پذیریم، تنها کاری که باید بکنیم، بالا آوردن و نشان دادن اخوتی است که مردم دارند.
این که حتی در غرب وحشی، انسان ها هم را نمی درند و به دندان نمی کشند، علامت خوبی است. اگر چه حد اقلی اما برگ برنده ماست.
تا چه برسد به جامعه ای که فرهنگ انفاق و همدلی و ایثار و اردوهای جهادی و خدمت در آن موج می زند.
ما اصلا از این معنا در حیات بشری دور نیستیم و تا بالاترین مراتبش هم توانسته ایم درک کنیم. پدیده دفاع مقدس را نباید دست کم گرفت. شاید بتوانیم بگوییم اخوت در دوره ما به مراتب فراتر از مسلمانان صدر اسلام است! همان هایی که زجرها چشیدند اما در جنگ احزاب همگی پا پس کشیدند. مقایسه کنید با جوانان داوطلبی که معبر مین گذاری شده را باز می کند. با جان دادن برای برادر، با ماسک دادن در بمباران شیمایی. با همین امروز که جهادگران سلامت به راه افتادند و اخوتی به گستره یک جامعه به نمایش درآمده.

معتقدم بخش دوم متن آقا حمزه یعنی لزوم توجه و تمرکز بر اخوت را باید از این زاویه شروع کرد.