معامله ناآگاهانه از دید اسلام

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_139
#جلسه_358

در اسلام برای هرگونه مبادله مالی و به تعبیر شهید بزرگوار هر گردش ثروت، لازم است دو طرف مبادله کاملا از مطلع باشند و اسلام معامله‌ی ناآگاهانه را معامله نمی‌داند. با توجه به نفی غرر در معاملات و این اصل، شاید بتون گفت که ورود به معاملاتی که نیاز به تخصص خاصی دارد، برای جاهل به آن تخصص جایز نیست. به عنوان نمونه شاید بتوان ورود ناآگاهانه مردم به بورس را ذکر کرد. هر چند در نگاه اولیه نمی‌توان این دست از معاملات را غرری دانست.
و تا حدودی غرری بودن معامله را می‌توان نسبی دانست.
🌺

حرمت ربا در کنار نفی غرر

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_140
#جلسه_358

از آنجایی که نکته‌ای که در ادامه می‌آید ارتباطی با یادداشت قبلی ندارد، در یادداشتی مجزا خدمت‌تان تقدیم می‌شود، هر چند هر دو یادداشت کوتاه هستند و حد نصاب یک یادداشت را ندارند.

⭕️حرمت ربا در کنار نفی غرر

شهید مطهری در مقام بیان مشخصات اسلام، دو مشخصه حرمت ربا و نفی غرر را در کنار هم آورده‌اند تا اعتدال اسلام و نظریات اسلامی را نشان بدهند.
ما در ربا می‌گوییم نباید تجارت و مبادله ریسک نداشته باشد و ریسک آن نزدیک به صفر شود، بلکه باید احتمال سود و زیان هر دو باشد حال با نسبت مشخصی و نباید احتمال ضرر صفر باشد و لذا ربا که احتمال ضرر آن صفر است، نهی می‌شود و تا حدی باید در تجارت اهل ریسک بود و از طرف دیگر هم ریسک‌پذیری زیاد هم نفی شده است که نباید آنقدر ریسک‌پذیری در معاملات جریان داشته باشد که حتی ثمن و مثمن و یا یکی از آن مشخص نباشد، و یا قمار به عنوان یک مبادله پرریسک، به شدت در اسلام نهی شده است.
لذا به نظر می‌رسد که در مبادلات مالی حد میانه‌ای از ریسک‌پذیری مد نظر است، نه افراط و نه تفریط. و این در کنار هم آوردن این دو مشخصه «حرمت ربا» و «نفی غرر» به این فهم کمک می‌کند.

تحلیلی اجتماعی از آثار مخرب ربا در بیان علامه طباطبایی:

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_138
#جلسه_358
#اندیشه_ربا
#باز_تقریر

🔰تحلیلی اجتماعی از آثار مخرب ربا در بیان علامه طباطبایی:

💠بخش اول
علامه طباطبایی در تفسیر آيات 275 الى 281 سوره بقره بعد از بیان تفسیر خودشان از این آیات “بحثٌ علمی فی الربا” مطرح کرده و یک تحلیل تمدنی از ربا عرضه میکنند:
گزارشی مختصر همراه با متن بیان ایشان تقدیم می شود:

1️⃣مقام اول:توضیح حکمت و ریشه پدیدآیی معاوضه و مبادله
– انسان در پی کسب کمالات وجودی من جمله حوائج مادی
– رفع حوائج مادی یعنی عمل متعلق به ماده
– انسان مالک عملش و مالک ماده ای که بر آن عمل میکند می باشد.
– انسان به تنهایی همه حوائج خویش را نمی تواند برآورده سازد.(متفردا)
– انسان برای رفع حوائج خویش نیازمند اجتماع تعاونی می باشد تا از عمل غیر منتفع گردد.
– در اجتماع تعاونی به جهت انتفاع از غیر و عمل غیر معاوضه شکل میگیرد.
– این اصل و ریشه معاوضه و تبادل است

تقدم مرارا في المباحث السابقة: أن لا هم للإنسان في حياته إلا أن يأتي بما يأتي‏ من أعماله لاقتناء كمالاته الوجودية، و بعبارة أخرى لرفع حوائجه المادية، فهو يعمل عملا متعلقا بالمادة بوجه، و يرفع به حاجته الحيوية، فهو مالك لعمله و ما عمله (و العمل في هذا الباب أعم من الفعل و الانفعال و كان نسبة و رابطة يرتب عليه الأثر عند أهل الاجتماع) أي أنه يخص ما عمل فيه من المادة لنفسه، و يعده ملكا جائز التصرف لشخصه، و العقلاء من أهل الاجتماع يجيزون له ذلك فافهم.
لكنه لما كان لا يسعه أن يرفع جميع حوائجه بعمل نفسه وحدة دعي ذلك إلى الاجتماع التعاوني و أن ينتفع كل بعمل غيره و ما حازه و ملكه غيره بعمله، فأدى ذلك إلى المعاوضة بينهم، و استقر ذلك بأن يعمل الإنسان في باب واحد أو في أبواب معدودة من أبواب العمل و يملك بذلك أشياء ثم يأخذ مقدار ما يرفع به حاجته، و يعوض ما يزيد على حاجته مما ليس عنده من مال الغير، و هذا أصل المعاملة و المعاوضة.

2️⃣مقام دوم: پدیدآیی اشکالات معاملات
مواردی که باعث شد در مسئله معاملات مشکلاتی پدید بیاید:
– متفاوت بودن اموال و امتعه ای که انسان ها به دست می آورند.
– مختلف بودن احتیاج انسانها به اموال امتعه کسب شده
– کالاها همیشه به یک اندازه موجود نیست

غير أن التباين التام بين الأموال و الأمتعة من حيث النوع، و من حيث شدة الحاجة و ضعفها، و من حيث كثرة الوجود و قلته يولد الإشكال في المعاوضة، فإن الفاكهة لغرض الأكل، و الحمار لغرض الحمل، و الماء لغرض الشرب، و الجوهرة الثمينة للتقلد و التختم مثلا لها أوزان و قيم مختلفة في حاجة الحياة، و نسب مختلفة لبعضها إلى بعض.

3️⃣مقام سوم: ضرورت وضع قیمت و قرارداد اجتماعی پول
– وضع قیمت به وسیله فلزات کم یاب
– وضع مقیاسهای مختلف برای کالاهای متفاوت: مقیاس طولی، مقیاس حجمی، مقیاس وزنی و … برای سهولت در ارزش گذاری و قیمت گذاری
– جایگزینی اسکناس پول به جای طلا و نقره

فمست الحاجة إلى اعتبار القيمة بوضع الفلوس و الدرهم و الدينار، و كان الأصل في وضعه: أنهم جعلوا شيئا من الأمتعة العزيزة الوجود كالذهب مثلا أصلا يرجع إليه بقية الأمتعة و السلعات فكان كالواحد التام من النوع يجعل مقياسا لبقية أفراده كالمثاقيل و المكائيل و غيرهما، فكان الواحد من وجه النقد يقدر به القيمة العامة و يقوم به كل شي‏ء من الأمتعة فيتعين به نسبة كل واحد منها بالنسبة إليه و نسبة بعضها إلى بعض.
ثم إنهم لتعميم الفائدة وضعوا آحاد المقاييس للأشياء كواحد الطول من الذراع و نحوه، و واحد الحجم و هو الكيل، و واحد الثقل و الوزن كالمن و نحوه، و عند ذلك تعينت النسب و ارتفع اللبس، و بان مثلا أن القيراط من الألماس يعدل أربعة من الدنانير و المن من دقيق الحنطة عشر دينار واحد، و تبين بذلك أن القيراط من الألماس يعدل أربعين منا من دقيق الحنطة مثلا و على هذا القياس.
ثم توسعوا في وضع نقود أخر من أجناس شتى نفيسة أو رخيصة للتسهيل و التوسعة كنقود الفضة و النحاس و البرنز و الورق و النوط على ما يشرحه كتب الاقتصاد.
ثم افتتح باب الكسب و التجارة بعد رواج البيع و الشراء بأن تعين البعض من الأفراد بتخصيص عمله و شغله بالتعويض و تبديل نوع من المتاع بنوع آخر لابتغاء الربح الذي هو نوع زيادة فيما يأخذه قبال ما يعطيه من المتاع.
.

زندگی گرایی!!!

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_78
#جلسه_358
#بازتقریر

🔰 زندگی گرایی!!!
گاهی ما فهم اشتباهی از اولویت های زندگی خود داریم و این باعث می شود یک عمر بدویم، ولی به چیزی نرسیم؛ یا اینکه بهتر بگوییم چیزی که عائدمان می شود، خیلی کمتر از آن مقداری است که می توانستیم کسب کنیم.
به نظر می رسد ایده «زندگی گرایی» که استاد عزیز مطرح می فرمایند، جزو همین اولویت هایی است که باید لحاظ کنیم. شاید در وهله اول با انرژی جوانی و روحیه جهادی نیروهای انقلابی نسازد، ولی وقتی روی آن کار شود و رسیدگی های لازم به آن انجام شود، می تواند ویرایش اساسی به وضعیت فعلی جبهه انقلاب بزند.
شاید یکی از وجوه نامأنوس بودن این ایده این باشد که معمولا آنچه از زندگی بزرگان ما روایت شده، سختی ها و مجاهدت هایی است، که بیرون از خانه و در زمینه های اجتماعی یا سیاسی متحمل می شدند و یا اخلاق ومنشی که در حیطه فردی خود داشتند. اما اینکه رسیدگی آنها به زندگی خود چگونه بوده، معمولا فهم درستی از آن نداریم.
رسیدگی به زندگی در تبلیغ هم، اهمیت زیادی پیدا می کند. وقتی دیگران یک زندگی مترقی به روز و با نشاط از ما ببینند، به تفکرات ما بهتر جذب می شوند؛ در مقابل نیز، وقتی ما حرف های فوق العاده بزنیم، ولی دیگران از زندگی ما لذت نبرند و به آن جذب نشوند، ارتباط لازم را، با حرف های ما برقرار نمی کنند.

#تقریر1 جلسه 358-14000915

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_358
#تقریر
جلسه 358-14000915

🔰ارائه آقای امیری

پرداختن به ربا از منظر اندیشه ی کلامی به این معنا است که یک مقدار دغدغه ی اجتماعی این مسئله را پررنگ تر ببینیم.
در این کلیپ که حدود 5 دقیقه است، تلاش شده از منظر اجتماعی این موضوع دیده شود، بعد نکاتی را عرض خواهم کرد.

از یک منظر می توان به اقسام ربا و تعریف آن پرداخت که همه ی دوستان اطلاع دارند. آن نکته ای که می خواهم عرض کنم، مربوط به حکمت داستان است. اگر ما مطلع شویم نسبت به حکمت ربا، مواجه ی ما با مردم و حاکمیت عوض می شود.

خدای متعال می فرماید یمحقوا الله الربا، از طرفی می بینید که جریانات اجتماعی بر پایه ی ربا درست شده است و علی الظاهر هم دستاوردهایی داشته اند.

در مورد ربا یک تخصیص هایی صورت گرفته است. یک دسته خروج های حکمی بوده و دسته ای دیگر خروج های موضوعی. مثلا امام رضا ع ربای بین پدر و فرزند یا زن و شوهر یا مسلمان از کافر حربی را خارج می کنند و حکم شان را برمی دارند.

مسئله ای که اینجا مطرح می شود این است که آیا حرمت ربا ذاتی است؟ اگر اینگونه است، تخصیص هایی که اینجا اتفاق افتاده چگونه است؟

سه مفهوم قرآنی را داریم که اگر خوب درک کنیم، بسیاری از این مسائل فهم می شود:
1- نعمت؛ یکی از مصادیق نعمت، مال است.
2- روزی؛ آن مالی را که شما بتوانید استفاده کنید، روزی شما است.
3- برکت؛ برکت در مال، آن روزی که شما توانستید استفاده کنید اگر در راه خدا استفاده شود، برکت شاملش شده است.

به اتفاق آرای مراجع، سیستم بانکی ما قطعا ربوی است. چندین سال پیش آقای جوادی آملی در خطبه های نماز جمعه فرمودند که اگر لقمه ی حلال دیدید، سلام من را هم به آن برسانید.

روایت های فراوانی هم داریم که در آخرالزمان افراد بدون استثناء دچار ربا می شوند و اگر هم دچار نشوند، قطعا غبار آن شامل حال او می شود.

یک بحثی هم در بانک داری بدون ربا، امثال شهید صدر مطرح کردند که مطالبه از حوزه است. مطالبه ی حضرت آقا از حوزه همین آزاداندیشی فقهی است که یکی از مصادیقش همین بانکداری و ربا است.

قانون بانکداری بدون ربا هم سال 1362 تصویب شده است که بعضی اعتقاد دارند که در اجرا دچار مشکل هستیم و بعضی هم معتقدند که اساسا قانون اشکال دارد.

شهید صدر هم می فرماید که باید بانک ها را تقسیم بندی کنیم.
در لسان روایت ما ربا را زشت ترین گناه دانسته اند.
شهید مطهری هم بحث هایی دارند.

آن ربایی که در غرب اتفاق می افتد این است: برای رسیدن به سود بیشتر از ربا استفاده می کنند که به نظرشان سودمند است.

آقای جوادی آملی هم به شدت پیگیر این بحث هستند و جایی گفتند که درآمدی که کارمند های بانکی کسب می کنند هم حرام است.

روایت جالبی هم از امام صادق ع هست که می فرمایند رباخوار از دنیا نمی رود تا زمانی که شیطان دیوانه اش کند.

دو تا کتاب هم در این زمینه آقای یوسفی تولید کرده اند. اولی در مورد ربا و دومی در مورد کاهش ارزش پول در قرض الحسنه.

🔰استاد فلاح
این بحث طویل الذیل است و اینکه ما چه نسبتی با آن بگیریم، باید دوستان تأمل بفرمایند و تصمیمی از سر درنگ در این باره داشته باشیم.

آهنگ کاری ما اینجا روشن است ولی فکر می کنم چون جلسه به حسب روالی که دارد مجبور است از این موضوع عبور کند.

اما اگر دو کار صورت بگیرد خیلی خوب است:
1- تصویری از این بحث داشته باشیم، احادیث ربا فهرست شود و جلوی چشم ما باشد، به خصوص کسانی که اعتقاد داشتند به اینکه بانک های ما ربوی هست. خصوصا این جمع ما که امکان حضورهای گفتمانی دارد به این مسئله احتیاج دارد. مثلا این گزاره ی جنگ با خدا باید دقت شود.
2- دومین کار محتوایی این است که به طور خلاصه بتوانیم از انواع ربا تصویر داشته باشیم و بفهمیم که در کشورمان گرفتار چه گونه هایی از ربا هستیم.

ما در همین راستا چه کاری می توانیم انجام دهیم، یکی از چیزهایی که می شود به آن فکر کرد، البته این خیلی ورود سنگینی در این بحث نیست اما اینکه خود همین جمع ما که همه با هم 40 یا 50 نفر می شویم، این تعداد تصمیم بگیرند با کمک همدیگر بحث اقتصاد شخصی شان را حل کنند. ایده بزنند و فکر بکنند که در بهترین حالت اقتصاد این جمع چگونه می شود و یک قدمی در واقعیت بگذارند. مثلا بین خودمان یک بساط گرم قرض الحسنه داشته باشیم و بقیه کارهایی که می شود انجام داد. ظرفیت های پول ساز و ثروت ساز را شناسایی بکنید. تأمل کنید که مثلا فعالیت های عزیزان باید به سمت اقتصادی شدن حرکت بکند یا خیر؟ همین زحمت هایی که دوستان می کشند از این زاویه نگاهی شود که شما بالاخره یک حیات تخصصی یا نیمه تخصصی دارید، این نباید آورده داشته باشد؟ اگر به یک آورده ای با یک نگاه متین چشم داشته باشیم، چگونه باید به سمتش حرکت کنیم؟
1️⃣

#تقریر 2جلسه 358-14000915

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_358
#تقریر
جلسه 358-14000915

🔰ربا(ادامه از قبل)
باید ببینیم که خودمان چقدر می توانیم به سمت آن اقتصادی که بعدا می خواهیم توصیه کنیم، حرکت کنیم. مثلا می گویید که شما بعضی از مختصات تمدنی را ندارید. مثلا شما به حاکمیت وصل نیستید، شما جمع بسیار محدودی هستید، حتی یک شهر هم نیستید و… .

علاقمند بودم که دوستان به این مسئله فکر کنند که جمع ما می تواند یک تعهدی بر دوش خودش احساس بکند که ما با این نیت به این سمت حرکت بکنیم که اقتصاد این جمع کاملا حل شود.

ما موظف هستیم که از رزاقیت الهی استفاده کنیم و به سمت یک اقتصاد شکوفا در زندگی خودمان حرکت کنیم. خود این چه وزنی دارد؟ من احساس میکنم که ادبیات و رویکرد اقتصاد مقاومتی از این استقبال می کند. به خصوص یک جمعی که همه ی این جمع باید چاره اندیش باشند. جمع ما همه باید چاره اندیش باشند و به امور اقتصادی فکر کردن، خیلی آدم را به کف صحنه متصل می کند. از این جهت کارمندی اصلا چیز خوبی نیست. کارمند بخشی از عقلش تعطیل می شود. اما اینکه شما دائما دارید به این فکر می کنید که به چه صورتی یک رزق حلالی به دست بیاورید و بعد هم تا رزقی به دست می آید ” و فی اموالهم حق معلوم لالسائل و المحروم” هنوز لذت اینکه یک درآمدی به دست آوردید را کاملا نمی چشید، این را جدا می کنید و انفاق می کنید، این ها چقدر صحنه ی جذابی است. این ها را دوستان فکر بکنند.

اجمالا دارد به این ها فکر می شود. من فکر می کنم که خیلی فردی دارد به قضیه فکر می شود. حتی جمعی دارد فکر می شود ولی باز هم فردی است. مثلا ما بیشتر از زاویه ی رفع مشکلات دوستان داریم به این قضیه فکر می کنیم. خودتان هم می دانید که دست و پا هم زیاد زده شده است. منتها دعوت من این بود که این احتمالا کم است. شما برای اقتصاد مسئولیت دارید ولی در غالب کار خودتان.

دعوت می کنم دوستان در مورد اقتصاد تأملی بکنند و بفرمایند که می شود ما اینطور به مسئله فکر کنیم؟

یک راه این است که شما به گفتمان اقتصاد پاک فکر کنید، شما وظیفه دارید این گفتمان را ترویج بکنید، خودتان اول باور کنید که بدون بانک و ربا میشود، بدون وحشی گری و رقابت می شود و … بدون همه این چیزهایی که الان غرب در زندگی های ما پدیده های بسیار معمولی کرده است، می شود زندگی کرد و چیز متفاوتی فهمید.

مثلا الان شما درک امور معنوی را از دست داده اید! اینقدر در حرص قرار داده اید! الان همه ی طلبه ها را به سمت بورس سوق داده اند، الان چیز خوبی شده است؟ خیلی طلبه ها محاسبه گر شده اند، تا یک پولی دستش می آید سریع به این فکر می کند که کجا سرمایه گذاری کند، به این فکر نمی کند که یک کسانی باید مشکلاتشان برطرف شود.
ما ظاهرا خیلی منفعلانه داریم عمل می کنیم. طلبه ها هم دارند از دست می روند.

آیا می توانیم به همچنین چیزی فکر بکنیم؟ 1- کار گفتمانی در مورد اقتصاد پاک. 2- یک کار عملی در حوزه ی اقتصاد. اینکه یک فکری بکنند تا اقتصادشان تأمین بشود. الان تقریبا مدل ما کارمندی است. یا شهریه است یا حق الزحمه.

باید به سمت اقتصاد مقاوم حرکت بکنیم. درست است که ما نمی توانیم اقتصاد کلان ارائه کنیم ولی واقعا نمی شود اقتصاد خرد ارائه کرد؟ یک اقتصاد خرد مقاوم ارائه بکنیم. مثلا فرض کنید، ما رفع حوائج بکنیم، حتما که نباید پول دربیاوریم. همین را شروع به داد زدن می کنیم. رفع حوائج را باید هدف گرفت و همین فرهنگ هایی که جدی نمی گرفتید باعث شده است که فکر کنید که من باید بروم پول دربیاورم که آبرومندانه زندگی بکنم! اگر رفع حوائج را هدف بگیرید، آن اصرار روی پول درآوردن خیلی تغییر می کند. مثلا همین قدر که من شما را مهمان بکنم و این سنت ها را زنده بکنید، رفع حوائج در همین ها بوده است. بعد چقدر همه چیز ساده میشود. یک حاجت هم برطرف نمی شود. چند حاجت در یک حرکت برآورده می شود.

یک عقلی به اسم عقل معاش دارد می رود. عقل معاش، عقل اقتصادی نیست. عقل زیستن است.

باید زندگی های خودمان را غنی بکنیم، مثلا ما فیلم نمی بینیم و همین طور کتاب نمی خوانیم، این ضعف و تنک مایگی زندگی ما است. شما چرا فکر می کنید که این به اقتصاد شما ربطی ندارد. ما طرح یک زندگی غنی شده را بریزیم، آقای یامین پور می گفت: اگر ما بچه حزب اللهی ها یاد بگیریم که چگونه زندگی کنیم کسی نمی تواند جلودار ما باشد و رسما در این مملکت امپراطوری می شویم.
2️⃣

تقریر جلسه 358-14000915

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_358
#تقریر
جلسه 358-14000915

🔰ربا(ادامه از قبل)
باید ظرفیت هایمان را بیشتر کشف کنیم. یعنی من طلبه خیلی می توانم بهینه تر زندگی بکنم. ولی فقه متأسفانه فقه راکد است. فقه ما از واقعیت های جامعه چندید دهلیز عقب است. فقه یعنی شریعت. شریعت یعنی راه.

فقه باید همین ها را بحث کند. حالا یک جایی نمی خواهد واجب بگوید، حداقل مستحب بگوید، من که می فهمم اجمالا ثواب دارد ولی وقتی فقیه می گوید فرق می کند.

فقیه را بدجور معرفی می کنند. اصلا اجتهاد این نیست. اجتهاد یعنی اینکه جرئت کند و بگوید که موبایل نخرید! البته حرام نیست. الان فقهای ما رزمنده نیستند، حافظ تراث هستند، فقیه باید خط مقدم راهیابی باشد، فقیه یعنی کسی که راهیابی می کند، فقیه باید به شدت شخصیت راهبردی داشته باشد، به شدت باید تسلط بر همه ی دین داشته باشد و توصیه کند که چه کار بکنیم.

الان حضرت آقا تنها مانده است. مثلا از ایشان درمورد ورزش بانوان می پرسند بعد ایشان فکر می کنند و پاسخ می دهند. فقه ما باید جلوتر از این حرف ها باشد، مثلا بگوید که بانوان باید ورزش بکنند و … .

الان این بحث ها جرئت می خواهد، به خصوص با این سیستمی که فقیه تربیت می کنیم که واقعا فقهای ما متدین هستند، این آدم متدین باید جرئت کند و بگوید که بروید و سینماها را پر کنید. اگر این اتفاق بیفتد، حضرت آقا با آسودگی رهبری می کند. ولی الان همه ی فشارها روی حضرت آقا است. الان خود حضرت آقا هم با احتیاط جلو می آید، اگر یک مقدار بیش از این ها شریعت ورزی کند خود ایشان لطمه می بیند.

دعوت اصلی بنده این است. دوستان به فکر یک زندگی مترقی برای خودشان باشند، بعد ببینند که جامعه چه می شود. بنده تضمین می دهم که اگر زندگی خودتان را درست کنید و رفقا دست به دست هم بدهند و زندگی خودشان را یک زندگی مترقی امروزی مؤمنانه و نورانی تبدیل بکنند و سبک زندگی مترقی درست کنند، مثلا می بینید حتی مشکلاتی که همسران شما دارند حل می شود و … .

ربا نشانه هلاکت است

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_127
#جلسه_358
#سوال
🔆امام صادق علیه السلام:
اذا اراد الله بقوم هلاکاً ظهر فیهم الربا

ربا نشانه هلاکت است
یعنی وقتی مردم جامعه نسبت به این حرام امر به معروف نکنند و ربا در جامعه ظاهر شود
ظاهر شود یعنی واقعا زیاد باشد درصدش یعنی ازادانه مردم ربا می دهندو می گیرند
روایت می فرماید اگر ربا ظاهر شد یعنی این جامعه مسیر هلاکت و تباهی خودش را شروع کرده

آیا می توانیم علت اصلی این وضع اقتصادی کشور را ربا بدانیم
ربای که تمام بانک های جمهوری اسلامی با بهره های بالا به مردم می دهند و هیچ خانواده ای نیست که تا به حال وام نگرفته باشه
اصلا زندگی کردن و رشد خیلی از افراد کشور بدون وام گرفتن ممکن نیست
و دربرابر این حرام فقط چند نفر از مراجع صحبت های داشته اند و نهی از منکر کرده اند
به نظر شما ما چقدر شرایطمان مثل روایت فوق است.

هشتگ پیشنهادی ذیل بحث گونه های یادداشت

#حمزه_وطن_فدا
#جلسه_358
#یادداشت_116
#نوع_یادداشت: #تدبیر_حلقه

🔷 هشتگ پیشنهادی ذیل بحث گونه های یادداشت

به نظر میرسد خوب است برخی عناوین دیگر را نیز به انواع یادداشت اضافه کنیم تا یادداشت ها از جامعیت بیشتری برخوردار گردند.

🎗#تدبیر_حلقه
◼️پیشبرد بهینه و فعال حلقه نیازمند مشارکت همه دوستان است
▫️بخشی از این مشارکت صورت عملی و اجرایی دارد که تحقق مطلوب نرم افزار حلقه را موجب میشود ، از جدی گرفتن این حلقه تا حضور فعال و با نشاط و پرسخن سر کلاس تا تاملات و مطالعات و یادداشت ها تا هوای رفقای حلقه را در انجام این امور داشتن ‌و هویت جمعی حلقه را پاس داشتن تا برای این حلقه دعا کردن و توسل کردن تا …

▫️اما بخشی از این مشارکت صورت نظری دارد ، فکر کردنی درجه ۲ به خود حلقه ، معنای این حلقه را فهمیدن ، این معنا را ارتقا بخشیدن ، نرم افزار حلقه را درک کردن و در ارتقاء آن کوشیدن ، و این دریافت ها را با یکدیگر به اشتراک گذاشتن ، نسبت به نرم افزار حلقه و نحوه اجرای و اتفاقات حلقه بازخورد دادن ، جدا از نگاه ، حس خود را از حلقه انتقال دادن ، برای پیشبرد حلقه و بهتر شدن امور پیشنهاد دادن
کما اینکه حضرت استاد در برخی جلسات میبینیم که به فراخور در این وادی گفت و گوهای ویژه ای دارند.

✅شاید اگر بخواهیم برای این جنس تاملات هشتگی را در نظر بگیریم ، مسامحتا هشتگ #تدبیر_حلقه مناسب باشد .

گزارش_عملیات

#حمزه_وطن_فدا
#جلسه_358
#یادداشت_117
#نوع_یادداشت: #تدبیر_حلقه

🔷 هشتگ پیشنهادی ذیل بحث گونه های یادداشت

🎗#گزارش_عملیات

🔶برخی از رفقای حلقه، امروز بیرون یا درون فتوت مشغول خدماتی هستند که با جنس محتوایی و کنشی حلقه همخوانی بسیاری دارد ، یعنی میتوان ان را نوعی خروجی آماتوری و اولیه از کنشگری حلقه کلامی در فضای اجتماعی به حساب اورد .
🔸روایت کنش دوستان و درگیری های ایشان در فضای جامعه میتواند در ارتقاء ذهنی و عملی دوستان حلقه مفید واقع شود و آرام آرام زمینه های کنشگری عمومی و جمعی حلقه را فراهم آورد.
🔸چه کارهای تبلیغی دوستان ، چه کارهای تربیتی ، چه کارهای فکری و اندیشه ای ، چه پروژه های پژوهشی ، چه حتی فعالیت های خدماتی و به طور کلی هر است اقدام عینی که در محیط اجتماعی یا تخصصی مشغول پیگیری است و به نحوی با ساخت ذهن جامعه ارتباط دارد ، میتواند یادداشت هایی را به خود اختصاص بدهد.
🔸و جدا از مطلوبیت های مهم مذکور ، هدف خواستنی دیگری را نیز این جنس یادداشت محقق میسازد که عبارت از آشنایی تفصیلی حلقه نسبت به اعضای خویش است. (محمد امامی با عنوان تعارف در اردوی خاوه به این مهم اشاره داشت)

🔸حلقه خیلی دوست دارد بداند
جریان مدرسه علم و عمل #امید_فشندی در تهران چیست.
فضای دبیرخانه اقتصاد مقاومتی #مجتبی_امیری در چه حال است
بچه های مشهد، #امامی و #قوی و #کلاتی در مجموعه #ربّیون چه میکنند
#شب_بویی در قرارگاه حوزه انقلابی مشغول چیست، پروژه های پژوهشی که کار میکند چیست
#حمید_فتحی در معاونت فرهنگی سازمان سر کی را میتراشد
#محسن_همت در معنا و مبنا دنبال چه اثری است
#جوهری و #خداپرست و #ایمان و #رضوی و شفیعی در #مسجد_محمدیه چه جهادی دارند
#صحرایی در انواع و اقسام کارها از خیریه تا تجارت و تبلیغ
حتی قدری نزدیک تر
#عقیل در معاونت تعلیم و تربیت
#حسن_زاده و #کرانی در کارگروه روح توحید پژوهشکده
#سید_مدرس در قصه #پیشرفت و #طرح_رهبری و #حلقه_های_میانی
حتی خود #استاد_فلاح در میدان های گوناگون، در قرب ، در
و رفقای دیگر با کارهای دیگر که کمتر آفتابی شده اند

🔸برخی یادداشت ها میتواند در این فضا پروژه های کلان و مجموعه های دوستان را به تصویر بکشد
🔸و برخی نیز به نمایش خود عملیات های دوستان و یافت ها و نکات ایشان بپردازد .

✅شاید هشتگ #گزارش_عملیات عنوان بدی نباشد برای این جنس از یادداشت ها.
2⃣

ربا؛ مشروعیت و مصلحت

#امید_فشندی
#یادداشت_212
#جلسه_358
#مشخصات_اسلام
#بازتقریر

🔰ربا؛ مشروعیت و مصلحت

نهادهای اقتصادی – مانند سایر نهادها – در جمهوری اسلامی مشروعیت خود را نه از حوزه می‌گیرند و نه از رضایت مردم، بلكه از اساس قانون اساسی و سازوكارهای تصویب و اجرای قوانین در آن می‌گیرند.

هر قانون و رویه‌ای كه مراحل مندرجه در قانون اساسی و نهادهای وابسته را طی كرده باشد، مشروع است؛ چون مورد تنفیذ قانون و ولایت فقیه است.

این، اصل ماجراست.

در چنین سازوكاری، هر صدایی از #حوزه یا #مردم كه بخواهد قوانین و سازوكارهای قانونی كشور را به‌بهانه‌ی #مشروعیت_دینی یا #مقبولیت_مردمی به چالش بكشد، برخلاف مصالح ملّی و موجب تشویش روانی و آشوب اجتماعی جامعه خواهد شد.

در جمهوری اسلامی، نه #مجتهد_دینی می‌تواند از پایگاه دین نظام را به چالش بكشد و نه #فعال_اجتماعی از پایگاه مردم؛ مشروعیت و مقبولیت هر دو ذیل مصلحت نظام تعریف و توجه می‌شوند و باید گفت:
آنچه در راستای #مصالح نظام اسلامی باشد، مشروع است و باید مقبول هم واقع شود.

20 آذر 1400

چند گزاره ی مهم در مورد عقل فطری در نظر علامه طباطبایی:

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#جلسه_358
#یادداشت_101

چند گزاره ی مهم در مورد عقل فطری در نظر علامه طباطبایی:
چیستی:
عقل فطرى آن حقيقتى در انسان است كه به وسيله آن خير از شر در امور عملى(صلاح از فساد) و حق از باطل در امور نظرى تشخيص داده مى شود .
عقل فطری انسان در حالتی فعلیت پیدا میکند که انسان در حالت تعادل قوای فطری باشد یعنی جانب شهوت یا غضب و سایر قوا از حیطه ی فطری خود خارج نشده باشند.
عصمت عقل فطری:
عقل فطری انسان معصوم از خطا و اشتباه است زیرا محال است تکوین عالم، عقل فطری را برای تشخیص حق از باطل در انسان به ودیعه بنهد در حالیکه قبلش بین عقل(موجود) و خطا(معدوم) رابطه برقرار کرده باشد.
و اینکه گاهی میبینیم که عقل انسان خطا میکند بدلیل خارج شدن قوای غضب و خشم و شهوت از حالت فطری و اعتدال است که در چنین حالتی دیگر عقل فطری نیست زیرا عقل مورد نظر در قران عقلی است که در حالت سلامت فطرت به انسان دست میدهد.

تقسیم عقل به عقل نظری و عملی
در انديشه علّامه عقل فطرى به عنوان حقيقتى معرفى شده كه به وسيله آن خير از شر در امور عملى و حق از باطل در امور نظرى تشخيص داده مى شود، مى توان گفت عقل انسانى دو گونه فعاليت مى تواند داشته باشد: فعاليت ادراكى و فعاليت عملى. و به اعتبار همين فعاليت هاى دوگانه، عقل به دو قسم نظرى و عملى قابل تقسيم مى باشد.
الف. عقل نظری
علامه حيطه كاركرد عقل نظرى را تشخيص حقيقت هر چيز مى داند و نه حكم به بدى و خوبى چيزى و رفتارى، از این رو موطن عمل عقل نظرى معانى حقيقى و غيراعتبارى است،
چون اين گونه مدركات عقلى براى خود ثبوت و تحققى مستقل از عقل دارند، و ديگر براى عقل در هنگام ادراك آنها عملى باقى نمى ماند جز اخذ و حكايت، و اين همان ادراك است و بس، نه حكم و قضاء
ايشان همچنين در خصوص منشأ عقل نظرى معتقداست:علوم كلى وفكرى كه همچون بديهيات عقلى نه ربطى به اعمال خوب و بد انسان دارد و نه ربطى به خواص اشيا، بلکه وديعه اى الهى است كه با تسخير و اعطا نصيب انسان شده است.

ب. عقل عملى
عقل عملى از ديدگاه علّامه عقلى است كه به حسن و قبح حكم مى كند، و براى ما مشخص مى كند چه عملى حسن و نيكو، و چه عملى قبيح و زشت است
ايشان موطن عمل عقل عملى را عمل آدمى دانسته است، آن هم عمل نه از هر جهت، بلكه از جهت اينكه آيا صحيح است يا نه، جايز است يا باطل، و هر معنايى كه از اين قبيل باشد امورى اعتبارى خواهد بود كه در خارج تحقق و واقعيتى ندارد، تنها محل تحققش همان موطن تعقل و ادراك است، و همين ثبوت ادراكى بعينه فعل عقل است و قائم به خود عقل، و معناى حكم و قضا همين است

علّامه طباطبائى منشأ علوم عملى را مانند علوم عقلى الهام از ناحيه حق تعالى مى داند. ايشان با استناد به آياتى همچون فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (شمس: 8) و فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيها (روم: 30) معتقد است: درستى و نادرستى افعال به وسيله عقل نظرى و يا حس قابل كشف نيست، بلكه خداوند آن را در فطرت و قلوب انسان ها قرار داده است

آفات تکریم

#یادداشت
#یادداشت_96
#مشخصات_اسلام
#جلسه_357
#سعید_خورشیدی
#تقریر

#آفات_تکریم

یکی از آفات اجرای اخلاق اسلامی و رویه مردمسالاری، که همان رویه تکریم است، این است که افراد مختلف اند و بازخوردهای متفاوتی بروز میدهند.
یکی از فضاهای مستعدی که در آن ممکن است افراد باطن خودشان را بهتر ببینند، فضای تکریم است.
در فضای تحقیر معمولا انسان ها پایین نگه داشته میشوند اما در فضای تکریم اندازه های ظروف انسان ها معلوم میشود . بعضی افراد خیلی خوب از فضای تکریم استفاده میکنند اما بعضی اینطور نیستند و در این فضا دچار خیلا و توهماتی میشوند. مقتضای برخورد تربیتی این است که گاهی فتیله تکریم را پایین بکشیم ! این کار و مانند آن، تقلاهایی است که برای جلوگیری از آفات تکریم یا هر عمل اخلاقی لازم است. البته نقیضه ای که باید از آن جلوگیری شود هم جدی است!
زمینه هایی وجود دارد که موجب میشود فرد مورد تکریم قرار رفته، چون تکریم را نمی فهمد و متوجه آن نیست، طرف مقابل را احمق تلقی کند ! مثل اینکه به او خرما تعارف شود و او در ذهن خودش بگوید : طرف مقابل از روی حماقت پول خودش را به خرما داده و بصورت رایگان به من میدهد !
( البته بای دتوجه داشت که با انگیزه های متفاوتی میشود به سراغ تکریم رفت و از آن استفاده کرد. )
یکی از آسیب های فضاهای کریمانه این است که در طرف حال خاصی ایجاد میشود و بادی او را میگیرد !
این آسیب را باید در محیط خودمان واگویه کنیم، برایش ادبیات سازی و فرهنگ سازی کنیم، تا بتوانیم جلوی آن را بگیریم و بیشترین بهره را از فضای تکریم ببریم.
این که تعامل ما در یک فضای کریمانه باشد و همه بده بستان ها در این بستر شکل بگیرد، جزء بخش های فاخر فرهنگ و تفکر اسلامی و شیعی ماست. جوامع علمی و حوزه های علمیه نسبت به این پدیده موظف هستند.
لازم است با ابزار فقاهت آسیب های هر دو جهت را مشخص کرده و راهکار جلوگیری از آن را نیز ارائه کنیم.
ما تکریم و آفات آن را در رفتار انسان حکیمی مثل حضرت آقا هم میبینیم.
ما افرادی را مشاهده میکنیم که نسبت به ایشان محبت دارند اما گرفتار یک نخوت نخبگی شده اند و در اثر همین نخوت، گاهی با ایشان درگیر هم میشوند که البته این درگیری به اندازه آن نخوت بد نیست !

رابطه ربا و تورم

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_138
#جلسه_357

⭕️رابطه ربا و تورم

شهید بزرگوار می‌فرمایند که اگر سرمایه از جریان عملی خارج شود و در معرض کاستی و نابودی نباشد و صورت ذمّه به خود بگیرد، هیچ سودی به آن تعلق نمی‌گیرد و آن سودی که از این راه گرفته شود را ربا و حرام می‌دانند.
با این سخن اگر کسی ۱۰ سکه طلا امسال قرض بدهد و سال آینده همان ۱۰ سکه طلا را مطالبه کند، نه قیمت زمانی که قرض داده شده، این مطالبه ربوی به حساب می‌آید. چرا که با توجه به وجود تورم، به خصوص در طلا و سکه، افزایش قیمت اینجا وجود داشته است. و سودی است که بدون هیچ عمل و تلاشی است و سرمایه نه تنها در معرض کاستی نیست بلکه در معرض افزایش خود به خودی هم هست. و این باعث می‌شود که سنت قرض دادن آنقدر سخت و سنگین شود که کمتر کسی به سمت آن برود.
ولی اگر مشکل ربا را به گونه‌ای حل کنیم که اینکه به فرض مثال یکسال ۱۰۰ گرم طلا قرض داده است و در موعد باز پرداخت قرض، ۱۰۰ گرم طلا در ذمه او است، حال ممکن است نرخ تورم منفی بوده باشد و ارزش این ۱۰۰ گرم کمتر هم شده باشد و یا رشد تورم کم بوده باشد و تفاوت قیمت قابل توجهی نداشته باشد. و تا حدودی نوعی ریسک پذیری در آن هست البته این در جامعه‌ی کنونی ما کمتر قابل تصور است که با نرخ تورم بالایی روبه‌رو هستیم و گاها با قرض دادن طلا ممکن است چندین برابر آنچه در ربا مرسوم است، سوددهی داشته باشد.
در مسئله ربا، مسئله تورم نقش کلیدی دارد و تورم پدیده‌ی نوظهوری نیست بلکه از زمانی که پول وجود داشته است این مسئله قابل تصور است و شواهد آن در روایات ما هم وجود دارد.

بازتقریر

بسم الله الرحمن الرحیم

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_76
#جلسه_357
#بازتقریر ؟

یکی از کارهای بسیار بسیار گیرا و جذب کننده ی استاد که گاه گداری اتفاق می افتد و تاب این را دارد که عقل و صبرم بِبَرد و طاقت و هوش.. این است که ایشان گاهی مفاهیم تنقیح شده ی ضریب بالا داری را که میانمان رواج یافته و شاید گاه مبانی دین اش را هم خوب شنیدیم و ای بسا فهم هم کرده ایم در ادبیات دینی مان جایش را نشان میدهند. و مثلا میگویند فلان بحث بود که چند سال راجع به آن صحبت میکردیم و هر جا رسیدیم چکش کاری اش کردیم و … این همان فلان مفهوم دینی ماست.

مثلا امروز و دیروز در مورد « مردمسالاری » این کار را کردند، یک بار از آن تعبیری کردند که برای ذهن من موجب ارتقای زیاد بحث شد و تصوراتم از عمق مردمسالاری بالا رفت و تازه فهمیدم چققققدر بحث مهم و عمیقی بوده است. و از آن به « ولایت مومنین » تعبیر کردند.

البته نه اینکه سابقا هم به همین میزان کاربردی بودن مفهوم ولایت را درک میکردم، و یا تعین یافتگی مفهوم ولایت مومنین را در ساختار حکمرانی متوجه میشدم، و حالا که فهمیدم منظور از مردمسالاری همان ولایت مومنین است صرفا برایم مردمسالاری عمق پیدا کند بلکه ولایت مومنین هم برایم روشن تر شد، سابقا میفهمیدم که یکی از مفاهیم بلند و عمیق و اساسی اندیشه ی سیاسی اجتماعی اسلام ولایت مومنین است، که اگر ما روزی بتوانیم خوب چارچوب ها را از فضای مدرن خلاص کنیم میتوانیم آن را تحقق ببخشیم و آن وقت چه ها که شووووود… همین قدر.

و از مردمسالاری هم یک ایده ی ناب حکمرانی میفهمیدم که اگر جلو برود اکثر و بلکه همه ی مقاصد اسلامی را میتواند محقق کند و چه میکند و چه میکند و اجمالا چه تفاوت هایی دارد با اندیشه های حکمرانی دولتی مدرن و …
ولی الآن وقتی هر دو مفهوم در فضای اختصاصی خودشان قدری برایم خیس خورده بودند و ناگهان استاد پرده از این مساله برداشتند که این همان است، ناگهااااان جرقه ها بود که در ذهنم زده میشد، احساس میکردم سلسه چراغ های ریسه واری که خاموش بودند دارند روشن میشوند. و همه اش با همین جمله : مردمسالاری که همان « ولایت مومنین » است…

یا مثلا یک بار در بحث رهبری ( که البته باز رهبری هنوز آنقدر هم در ذهنمان مفهوم دین زدوده ای نیست ) ایشان میگفتند رهبری همان امامت و ولایت است و ما وقتی میگوییم رهبری داریم جایگاه را تنزل میدهیم و تنزل یافته هم با آن برخورد میکنیم….

خب این مساله الفاظش در ذهن ما چیز جدیدی نبود ولی وقتی خوب به تفاوت دو نگاه فکر میکنم میبینم خیلی تفاوت ایجاد میکند و حتی کرده است. این که ما سید علی خامنه ای ( دام ظله الشریف ) را یک امام و نائب الامام بدانیم و این منصب را هم در دستگاه مترقی اسلامی تقریرش کنیم و نه صرفا یک امر نا معلوم مقدس ( که البته مقدس هم هست حتما ) می تواند اساسا ساخت مناسبات ما با ایشان را تغییر دهد، و اینکه این نگاه کمرنگ شده است هم پیامدهای منفی ای داشته است.

یادداشتی گذرا بر ماهیت ربا

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#ازنظرایدئولوژی
#سیدمرتضی_شرافت
#جلسه_357
#یادداشت_73
#تقریر

🔰یادداشتی گذرا بر ماهیت ربا
#بخش_اول

ربا از ریشه ربو به معنای رشد و نمو است.
این تعبیر بسیار دقیق انتخاب شده است.
بعدتر به این عنوان خواهم پرداخت.

🔸پذیرش مالکیت و آزادی اقتصادی در اسلام
همان طور که پیش تر در مشخصات اسلام گفته شد، اسلام مالکیت افراد و همچنین آزادی اقتصادی را می پذیرد.
آنچه مشهود است این است که در اسلام ابزاری برای کنترل انباشت ثروت و اختلاف طبقاتی و همچنین فروپاشی های اقتصادی در نظر گرفته شده است که یکی از آنها ربا است.

🔸ریسک سرمایه گذاری
اسلام ریسک اقتصادی متوسط را می پذیرد. ریسک اقتصادی بسیار بالا، جایی که غرر رخ می دهد، نظیر قمار را ممنوع می داند. همچنین ریسک اقتصادی پایین برای سرمایه گذاری را نمی پذیرد و بر این اساس ربا را حرام اعلام می کند. اما ریسک متوسط نظیر مضاربه و مساقات و مزارعه و … که هم امکان سود و هم امکان ضرر عقلایی و قابل اندازه گیری دارد را می پذیرد.

🔸اما ربای فقهی چیست؟
به طور کلی در فقه دو نوع ربا مطرح است: ربای قرضی و ربای معاملی.

🔸ربای قرضی
ربا از متفرعات قرض است. یعنی جایی که کسی پولی را قرض دهد و بخواهد بیش از آنچه داده است پس بگیرد.
در این ربا دو نکته مهم مطرح است:
اول- ماهیت قرض، ماهیت قرض انتقال ملکیت است. یعنی فردی ملکیت مالش را به دیگری بدهد و در ازایش ضمان بگیرد یا نگیرد. و وقتی هم که ملکیت منتقل شد، دیگر نمی توان نسبت به مال دیگری ادعای انتفاع و منفعت داشت.

دوم- زمان. در قرض زمان مطرح است. یعنی وقتی کسی پولی را می گیرد، به مدتی زمان احتیاج دارد تا بتواند پس بدهد.

🔸ربای معاملی.
ربای معاملی را مشهور در مکیل و موزون می دانند. به این صورت که در مکیل و موزون اگر ثمن و مثمن از یک جنس بودند، زیاده نباید باشد.
ربای معاملی در نگاه اولی، حکم عجیبی است. و به نظر خلاف عرف است. یعنی عرف می پذیرد که یک کیلو از یک نوع برنج مرغوب، معادل دو کیلو از یک برنج نامرغوب ارزش دارد. اما چرا اسلام اصرار دارد وقتی می خواهیم این دو نوع برنج را معامله کنیم، هر چقدر از نوع مرغوب دادیم، همان مقدار از نوع نامرغوب دریافت کنیم؟!!

سوال اینجاست که چه داعیه ای بر چنین معامله ای وجود دارد؟ چرا خرید و فروش انجام نمی دهند و معامله کالا به کالا صورت می دهند. آنچه در بررسی های تاریخی مشهود است، این نوع معامله نوعی فرار از ربای قرضی بوده است. فرار از ربای قرضی، که از آن با عنوان حیل ربا هم تعبیر می کنند، هم راه های شرعی دارد و هم غیر شرعی.
به این صورت که کسی می خواهد مثلا ۱۰۰ میلیون قرض بگیرد، معادلش ۳۰ کیسه برنج می گیرد. قرض دهنده می گوید یک سال دیگر که می خواستی برنج مرا پس دهی، ۵۰ کیسه پس می دهی.

اما نکته ای که مشهود است این است که در ابواب دیگر فقهی نیز از ربا بحث شده است. مثلا در بیع سلف، یا در اجاره، یا در بیع صرف یا در مضاربه و… . که اتفاقا بخش عمده ای از روایات مربوط به ربا، در این ابواب است.

🔸معاملات ربوی
تا اینجا از ربای قرضی و ربای معاملی صحبت شد. اما از مشاهده همه آنچه در ابواب فقهی مشاهده می شود، به عنوان دیگری دست می یابیم به نام معاملات ربوی.

یعنی ربا فقط در قرض نیست. در هر نوع معامله ای ربا می تواند جاری بشود. کما این که روایات بر این مسئله تصریح دارند و فقها نیز در ابواب مختلف تصریح کرده اند که تخلصا من الربا.

🔸نظر به ربا به عنوان معنا و روح
در ابعاد اجتماعی نقش صورت معاملی و شکل ظاهری قوانین اهمیت ویژه ای دارد و سامان دهنده معاملات اجتماعی است. حال سوال این است که ربا هم یک صورت معاملی است؟
در این نوع نگاه، ربا را یک صورت معاملی در عرض سایر صور معاملی قرار نمی دهیم. بلکه ربا یک معنا و یک روح است که می تواند در همه صور معاملی جاری شود. و هر نوع معامله ای را ربوی و حرام کند.

🔸جنگ با خدا و هویت زیرساختی و محوری ربا
آنچه حرمت ربا را موکد می کند، هویت زیرساختی آن است. یعنی اگر ربا وارد جامعه ای شود، فورا محور همه معاملات و زیر ساخت اقتصاد قرار می گیرد.
همان طور که اعراب می گفتند انما البیع مثل الربا. یعنی ربا محور قرار گرفته و بیع را نیز با ربا می سنجند.
همان طور که در نظام اقتصادی سرمایه داری، معیار بررسی کارآیی و بهره وری یک پروژه، نرخ بهره است. یعنی برای این که ببینند پروژه ای سودآور است یا زیان ده، میزان سودی که کسب کرده را با نرخ بهره مقایسه می کنند و در صورتی که پایین تر از نرخ بهره باشد، آن پروژه صرفه اقتصادی ندارد.

حیل ربا

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#ازنظرایدئولوژی
#سیدمرتضی_شرافت
#جلسه_357
#یادداشت_73
#تقریر

#بخش_دوم

🔸حیل ربا
اما سوال این است که اگر ربا این قدر مخرب است، چرا در روایات حیل تخلص از ربا وارد شده است؟!
آنچه در حیل ربا مشهود است، رعایت دو نکته است:
1. قرار دادن ما به ازای واقعی و عینی برای سود است. در این حالت، اگر معامله به نحوی باشد که عرف نپذیرد، معامله سفهی است.
2. بین دو معامله الزام نباشد. یعنی اگر معامله اول صورت گرفت، مشتری و یا بایع بتوانند، معامله دوم را انجام ندهند.

با این دو قید عملا با بخش عمده ای از ربا، مقابله شده است. و سودی هم اگر قابل تصور باشد، به مرور زمان به حداقل خواهد رسید.

🔸ربا و اکل مال به باطل
ربا، سود بدون ما به ازا است. یعنی در ربا تفاوتی ندارد که یک معامله چقدر سود بدهد یا حتی ضرر بدهد. سود در ربا ثابت است و توجهی به شرایط واقعی اقتصادی ندارد. حال این چنین معامله ای را ضرب در جامعه کنید.
فرض کنید در جامعه ای نرخ بهره 10 درصد باشد. حال اگر سود میانگین معاملات اقتصادی مثلا 7 درصد باشد، 3 درصد باقی مانده نرخ بهره، از کجا باید تامین شود؟!
این 3 درصد اضافی را تولید کننده باید از جیب بدهد. اما وقتی در ابعاد اجتماعی بررسی شود، امکان پرداخت چنین سودی برای تولید وجود ندارد. لذا با پدیده ای به نام خلق پول و تورم مواجه خواهیم شد.
در حیل ربا قید اول مانع چنین سود اضافه ای می شود.

🔸بانک و فرمول ثابت ربا
بانک ها فرمول ثابت قرض، زمان، سود ثابت و جریمه تاخیر را دارند. اما چرا فقها بانک را پذیرفتند؟
وقتی ربا را به عنوان یک صورت معاملی بدانیم که تنها در قرض و معاملات مکیل و موزون جاری باشد، با تغییر صورت معاملی دیگر از ربا در امانیم. این بلایی است که بر سر ما آمده است.
اگر ربا به عنوان یک معنا فهم می شد، چنین اتفاقی نمی افتاد. و عملا نظام بانکی نمی توانست از ربا بهره بگیرد.
می توان به مسئله خلق پول نیز اشاره کرد. خلق پولی که بدون ضابطه و ترجیح خاصی به بانک های خصوصی داده شده است.
این مسئله ضرب در پول دیجیتال شده است. نگاهی آماری به میزان پول خلق شده توسط بانک های خصوصی وحشت آفرین است. که البته احتیاج به یادداشت مفصلی دارد.

می توان به آثار مخرب اقتصادی، تربیتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و تمدنی ربا پرداخت.

➖پ.ن: بخش عمده ای از مطالب بالا برگرفته از مباحث فقه استاد موسوی است.

راهکار نبودن پول طلا برای جلوگیری از ربا!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_276 (بخش 1)
#جلسه_357

💠 راهکار نبودن پولطلا برای جلوگیری از ربا!

یکی از ایده هایی که اخیراً برخی از صاحبنظران اقتصاد اسلامی دنبال می کنند و تصورشان این است که با این کار به اقتصاد اسلامی نزدیک می شویم، ایده #پولطلا است؛ این ایده در واقع بازگشت به #پول_اسلامی است، با این تصور که در مورد مسئله پولی که درهم و دینار باشد دیگر پول اعتباری و خلق پول مطرح نخواهد بود و به این واسطه جلوی ربا را می گیریم و اساساً ربا به خاطر همین ماهیت اعتباری پول است که دارد ایجاد می شود.

به نظر می رسد که این تصور صحیح نباشد، یکی از بحث های پر دامنه در روایات صرف این دراهم و دینارهای مغشوش است، یعنی بخش عمده اعتبار پول اعتبار دولت و بازار است. اگر ارزش پول به اندازه طلا و نقره داخل سکه باشد می برند آب می کنند طلایش را می فرموشند و بالاترین لطمه ها را مخالفین به این شکل به دولت ها بزنند و با مشکلات اقتصادی براندازی می کنند.
طلای سکه امامی حدود 8 گرم است قیمت سکه 13 میلیون است (تازه نقد رایج هم نیست)
در روایات ما این بحث هست که تغییر ارزش یک دینار از حدود 7 درهم به 12 درهم اتفاق افتاده است یعنی حدود 70 درصد تورم وجود داشته است، و این تصور که اگر پول به صورت درهم و دینار باشد دیگر تورم ندارد تصوری خام است.

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُتْبَةَ الْهَاشِمِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع عَنْ رَجُلٍ يَكُونُ عِنْدَهُ دَنَانِيرُ لِبَعْضِ خُلَطَائِهِ فَيَأْخُذُ مَكَانَهَا وَرِقاً فِي حَوَائِجِهِ وَ هُوَ يَوْمَ قُبِضَتْ سَبْعَةٌ وَ سَبْعَةٌ وَ نِصْفٌ بِدِينَارٍ وَ قَدْ يَطْلُبُ صَاحِبُ الْمَالِ بَعْضَ الْوَرِقِ وَ لَيْسَتْ بِحَاضِرَةٍ فَيَبْتَاعُهَا لَهُ‏ الصَّيْرَفِيُّ بِهَذَا السِّعْرِ وَ نَحْوِهِ ثُمَّ يَتَغَيَّرُ السِّعْرُ قَبْلَ أَنْ يَحْتَسِبَا حَتَّى صَارَتِ الْوَرِقُ اثْنَيْ عَشَرَ بِدِينَارٍ هَلْ يَصْلُحُ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنَّمَا هِيَ بِالسِّعْرِ الْأَوَّلِ حِينَ قَبَضَ كَانَتْ سَبْعَةٌ وَ سَبْعَةٌ وَ نِصْفٌ بِدِينَارٍ قَالَ إِذَا دُفِعَ إِلَيْهِ الْوَرِقُ بِقَدْرِ الدَّنَانِيرِ فَلَا يَضُرُّهُ كَيْفَ كَانَ الصُّرُوفُ فَلَا بَأْسَ.»
وسائل الشيعة ؛ ج‏18 ؛ ص183

مشکل اصلی این است که نیاز به نقدینگی رو به تزاید است، جامعه نیاز به سرمایه گذاری دارد مخصوصا در وضعیت الان با این ساخت و سازها و … حجم طلا و نقره همیشه کم است لذا همیشه با مشکل کمبود نقدینگی مواجه می شوی. عدم توان تأمین نقدینگی بازار تورم بالایی ایجاد می کند.
قدیم هم همینطور بوده، نیاز به نقدینگی ایجاد میشده حکومت در ضرب های جدید اگر نقره 72 گندم یا 18 نخود وزنش بوده، 2 گندم را کم می کرده، کم کم لو می رفت، بعد به جای 2 گندم سه چهار گندم کم می کردند یکی دو نخود سرب می زدند. کم کم با سنگ محک این ناخالصی ها را می فهمیدند.
جنگ می شد حاکمیت نقدینگی زیادی لازم داشت. باز هم ناخالصی را زیاد می کردند، و با سنگ محک لو می داد.
از یک زمانی به بعد درهم ستوق می زدند (سه توی) لایه های رویین را خالص می زدند و با لحیم کاری یک لایه مس یا سرب یا حتی خاک داخلش می گذاشتند. با این حالت حتی با سنگ محک هم نمی فهمیدند.

راهکار نبودن پول طلا برای جلوگیری از ربا!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_276 (بخش 2)
#جلسه_357

💠 راهکار نبودن پولطلا برای جلوگیری از ربا!

لذا نیاز به تامین نقدینگی به سمت ضرب پول می رفت.
فقط هم تقلب نبود. هر جا حاکمیت زورش زیاد می شد و اعتبارش زیاد بود می توانست این اعتبار را اعمال کند به این سمت می رفت که ناخالصی ها را زیاد کند و با اعتبار خودش آن را جا بیندازد. تا زمان امیرالمؤمنین یا بعضی نقل ها عمر ضرب سکه آنچنانی نداشتیم، سکه رومی و ایرانی بود خالص هم بودند، چون اگر کسی ناخالصی می زد رقیب او بازار را به دست می گرفت، از زمان اواخر بنی امیه با مشورت و اصراری که حضرت امام باقر ع می کنند عبدالملک بن مروان سکه اسلامی ضرب می کنند؛ کم کم به این سمت می رویم که ناخالصی سکه ها زیاد می شود دلیلش هم ضعف نیست، بلکه قوتی است که اسلام دارد که توانسته بود امپراتوری های ایران و روم را شکست بدهد، لذا حاکمیت هر چه دلش می خواهد ناخالصی می زند.
از مجموع روایات آدم اینطوری می فهمد که اولا تورم زیاد آنجا هست، ثانیا نیاز به نقدینگی زیاد بعلاوه اعتبار و قدرت حاکمیت باعث افزایش ناخالصی در سکه ها می شود. الان شما سکه امامی می زنی با خلوص 900 از 1000 ولی اینطور نمی ماند شما نتوانید نقدینگی را تأمین کنید مجبور هستید به افزایش ناخالصی تن بدهید.
در قدیم صراف ها حواله داشتند، در روایات هم بحث حواله آمده (حتی بحث چک هم از عربی رفته، صک بوده و شده چک) صراف می دید حواله هایی که می دهد هیچ وقت به همان میزان طلایی که دارد حواله به سمتش نمی آید که طلایش را پس بدهد، لذا مثل الان که بانک ها دارند خلق اعتبار می کنند صراف ها خلق اعتبار می کردند، یعنی بیش از آن چیزی که طلا ذخیره داشت حواله می داده است؛
بعد حاکمیت می دیده چرا همه پول ها را این صراف های پدرسوخته بخورند، خود حاکمیت می آمده وسط و حواله می داد و حواله های حاکمیت هم اعتبارش بیشتر بود و هیچ وقت هم حاکمیت به اندازه ای که حواله می داده طلا ذخیره نداشته است.
مثل الان که بانک ها یک ذخیره قانونی دارند، باید 20 درصد پولی که شما سپرده می گذاری را نگه دارند بقیه را می توانند وام بدهند، همین نقدینگی وحشتناکی درست می کند. نقدینگی الان در جامعه نقدینگی ایجاد شده توسط بانک مرکزی نیست، بلکه بانک ها دارند ایجاد می کنند. 80 درصد سپرده شما را وام می دهد دوباره 80 درصد آن وام را هم می تواند وام بدهد و همنیطور یک اعتبار روی اعتبار وحشتناکی ایجاد می شود.
در فضای حواله هایی که صراف های قدیم می دادند هیچ وقت به اندازه 100 کیلو طلا که حواله داده بود، درخواست نداشته با تجربه به دست می آورد که همیشه به اندازه مثلا 40 کیلو حواله ها بر می گردد لذا به اندازه 60 کیلو طلا حواله اضافه بدون پشتوانه می دادند.

در دوران معاصر هم آمریکا معاهده برتون وودز که می گفت باید به اندازه پول هایی که چاپ می شود باید طلا ذخیره داشته باشند، را لغو می کند، دلیلش هم این بود که نمی توانم به اندازه دلارهایی که چاپ می کنم طلا ذخیره کنم، حاکمیت ها هم از خدایشان بود و استقبال کردند؛ دیگر پشتوانه پول طلا نیست.

لذا پول کاغذی را به پول طلا تغییر بدهیم مشکل را حل نمی کند.
.

نگاه کلان در فقه

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_76
#جلسه_357
#قالب ؟

🔰 نگاه کلان در فقه
آنچه به عنوان روش استنباط در احکام و حیطه فقه معهود و معمول است، اینست که مستنبط به قصد کشف یک حکم شرعی خاص، به بررسی ادله اربعه (بیشتر روایات و آیات و با تکیه بر اجماع یا شهرت یا اقوال موجود) می پردازد و نتیجه می گیرد که حکم شرعی در این مورد، کذاست.
سوالی که مطرح می شود، اینست که نگاه کلان و نظام واره به یک باب از ابواب فقهی و یا یک عنوان از عناوین فقهی، در استنباط احکام شرعی و یا به عبارتی دیگر، در فهم بهتر دین اسلام در حوزه رفتار، تاثیری ندارد؟
مثال مشخصی به نظر بنده نمی رسد، ولی فکر می کنم در مسائلی مثل ربا که بسیار عرفی است و به انحاء مختلف در همه زمان ها وجود داشته، فهم دقیق کارکرد سرمایه و بازار کار، می تواند به فهم بهتر نگاه اسلام به ربا تاثیر داشته باشد و از فتواهای منفعل خارج شویم و بتوانیم راه فقهی برون رفت از این شرایط که ربا تبدیل به یک سیستم در نظام جمهوری اسلامی شده را، بیابیم. نوع نگاه نظام واره شهید مطهری که خودشان فقیه و مجتهد هم بودند، می تواند در این زمینه به ما کمک کند.
اینکه ما بدانیم اینکه مثلا قبح ربا تا حد جنگ با خدا بالا رفته و این همه نهی در این زمینه وارد شده، در واقع شارع می خواهد در تعامل سرمایه و بازار، چه اتفاقی نیفتد، باعث می شود که دقیق تر و با نگاهی متفاوت به آیات و روایاتی که در این زمینه هست، بنگریم؛ مشابه آنچه از نحوه ورود استاد موسوی در دوره فقه حکومتی در باب زکات در فقه اقتصاد، یا در باب امر به معروف و نهی از منکر در فقه سیاست دیدیم.
البته، این نوع ورود به فقه، مرز باریکی با تحمیل عقیده خود بر شرع دارد، که باید به خوبی کرانه های این مرزها شناخته و بررسی شود.