ستون های مردم سالاری

بسم الله الرحمن الرحیم

  • مردم سالاری و ولایت مردم، ایده حکمرانی برای حاکمیت الله بر عالم می باشد اما این مردم سالاری و ولایت مردم با دموکراسی غربی تفاوت های جدی دارد.
  • مردم سالاری در این ایده فرهنگی مادر که از اندیشه حضرت امام تغذیه می کند، دارای سه ستون اصلی می باشد که هر کدام مانند یک علم، سبب برافراشته شدن پرچم و خیمه مردم سالاری شده اند. و آن ها آزاداندیشی، اخوت و مواسات و زندگی گرایی می باشند.
  • آزاداندیشی دو کار ویژه جدی در تحقق مردم سالاری دارد یکی آن که سبب رشد جامعه از حیث علمی می شود و دیگر آن که به تولید علم برای جامعه کمک می کند. و این رشد جامعه، سبب ایجاد اراده ملی در جامعه می شود که اساسا این اراده ملی به ولایت مردم و مردم سالاری منتج می شود و در امتداد آن یشرفت جامعه رخ خواهد داد.
  • اخوت و مواسات ، در نقش تنظیم کننده روابط اجتماعی میان مردم می باشد. یعنی اساسا ولایت مردم و مردم سالاری زمانی می تواند در جامعه محقق شود که روابط میان مردم با یکدیگر براساس اخوت و مواسات صورت گرفته شده باشد و الا ولایت مردم معنایی ندارد چرا که اساسا ولایت مردم به دنبال ایجاد اراده ملی برای تحقق حاکمیت الله می باشد و اگر روابط براساس اخوت و مواسات شکل نگیرد، ولایت مردم همان دموکراسی و رای اکثریتی می شود که با پمپاژ های رسانه به نفع نظام ظاغوت هدایت می شود.
  • و زندگی گرایی اهمیت دارد چرا که زیست مردم است که به تحقق ولایت مردم کمک می کند یعنی اگر زندگی دقیق و درست طراحی و تنظیم شود، خود کمک به سزایی در تحقق ولایت مردم خواهد داشت. به عبارت دیگر باید زیست مردم به نحوی طراحی شود که تحقق مردم سالاری را آسان کند. شاید بتوان این گونه ادعا کرد که اساسا اخوت و مواسات کلان ایده برای زندگی می باشد و در این جا قرار است که آن کلان ایده را در ساحت های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ترجمه کرده تا زندگی و زیست جامعه و مردم تمام قد به کمک تحقق مردم سالاری آید.

جایگاه ولایت در ایده فرهنگی مادر ( نسبت لایه های ولایت با یکدیگر )

بسم الله الرحمن الرحیم

  • ایده فرهنگی مادر ما از محتوای مکتب امام تغذیه می کند. در مکتب امام، ولایت جایگاه ویژه ای دارد. و اساسا غایت و هدف دنیا، تحقق مسئله ولایت الله در آن می باشد. اما این ولایت به صورت طولی از الله تبارک و تعالی شروع می شود و بعد به معصوم علیه السلام و بعد از آن به فقیه و در نهایت به مردم می رسد.
  • اما برای تحقق ولایت تشریعی حق تعالی بر عالم باید سایر مقام های ولایت محقق شود. یعنی تا زمانی که ولایت معصوم و فقیه و ولایت مردم در جامعه محقق نشود، تحقق ولایت الله در جامعه معنایی ندارد. چرا که اساسا آن ها هستند که دغدغه حاکمیت الله را دارند و می تواند ولایت الله را در عالم محقق کند.
  • ولایت فقیه در راستای همان ولایت معصوم می باشد و میتوان این دو را از یک جنس در نظر گرفت.
  • اما رابطه این دو ولایت با ولایت مردم به صورت دو سویه می باشد. به عبارت دیگر برای تحقق ولایت معصوم و فقیه، نیازمند ولایت مردم هستیم چرا که اگر مردم به سبب اراده خویش ولی را انتخاب نکنند اصلا ولایت تشریعی برای معصوم و فقیه محقق نمی شود. و از آن طرف تنها ضامن و راه تحقق ولایت مردم، ولایت معصوم و فقیه می باشد چرا که آن ها کار ویژه خود را محقق کردن ولایت مردم می دانند. و اساسا تحقق حاکمیت الله را در آن می دانند که ولایت مردم و مردم سالاری محقق شود. این گونه است که رابطه ولایت معصوم و فقیه با ولایت مردم به صورت دو سویه می باشد و همدیگر را تکمیل می کنند و در نهایت سبب تحقق ولایت و حاکمیت الله بر عالم می شوند.

ابعاد و علل مختلف اغتشاشات اخیر

بسم الله الرحمن الرحیم

  • پدیده اغتشاشات 1401 ، برگرفته از یک جنگ ترکیبی تمام عیار دشمن بر ایران بوده است اما این جنگ تمام عیار، علل و ابعاد مختلفی می تواند داشته باشد. اما این علل و ریشه های متفاوت از یک نقطه محوری و ریشه اصلی در حال تغذیه هستند. با یک استقرا از نگاه ها و بیانات اندیشمندان، می توان برخی از علل را احصا کرد ، اما نکته اصلی این است که ریشه اصلی را برای تحلیل این اتفاقات، در چه بدانیم.
    • 1-بروز قدرت نرم انقلاب اسلامی در در یک سال اخیر و شکوفایی اراده انقلابی در بدنه کارگزاران کشور
    • 2-تغییر ژئوپلیتیک منطقه در دو سال آینده و تثبیت قدرت ممتاز جمهوری اسلامی
    • 3-معضلات و ناگواری های متعدد معیشتی و اقتصادی
    • 4-برآورد سازمان های امنیتی دشمن از از حال و هوای انقلابی در ایران و فعال نمودن تمامی گسل ها و پیشران ها
    • 5-انباشته شدن انواع و اقسام اعتراضات در جامعه و نبود لایه سیاست در ایران
    • 6-دولت و الگوهای توسعه گرا
    • 7-حذف جریانهای مختلف سیاسی از قدرت و یک دست شدن حاکمیت
    • 8-وجود خشونت در تعامل حاکمیت با مردم و از میان رفتن اعتماد اجتماعی به نظام که شروع آن مسائل بنزین و آبان ۹۸ است
    • 9-تغییر زیست جهان نسل جدید به جهت پدیدار شدن تکنولوژی های نوین ارتباطی
    • 10-سرکوبی غرایز؛ نیازهای جنسی زنان
    • 11-تولد جامعه نوین در ایران و تغییر ساختارهای کلان اجتماعی از جمله زنان
    • 12-نبود ساز و کار اعتراض و گفتگو در در کشور
    • 13-ضعف سازوکارهای حکمرانی
    • 14-سنت تمحیص‌‌‌ و ابتلا
    • 15-تسخیر افکار عمومی توسط جنگ ادراکی و شناختی دشمن و نبود حاکمیت رسانه ای و فضای مجازی در ایران
  • این ها برخی از تحلیل های متفاوت از علت اصلی پدیدآمدن اغتشاشات می باشد. نکته دیگری که حائز اهمیت می باشد این که است که با یک بررسی اولیه می توان این را فهمید که برخی ریشه و علت اغتشاشات اخیر را ، در ناکارآمدی های اجرایی در جمهوری اسلامی می دانند ، برخی آن را به عدم وجود عقلانیت کارآمد در جمهوری اسلامی برمیگردانند ، عده ی زیادی آن را به طراحی های دشمن متصل می کنند، عده ای دیگر ظلم به زنان و مسائل جامعه شناختی را علت می دانند و عده ای ریشه آن را در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی می دانند. این ها ریشه ها و عوامل مختلف برگرفته شده از تحلیل های متفاوت از وضعیت اغتشاشات نشات می گیرد.

اهمیت فرهنگ در روایت پیشرفت

هر سال و با آغاز جام جهانی ، مردم 32 کشوری که در جام جهانی حاضر هستند، با چشم امید، عملکرد تیم ملی کشور خود را بررسی می کنند و امیدوارند تیم ملیشان، عملکرد بسیار خوبی داشته باشد. اما سطح انتظار و توقع کشورهای مختلف از عملکرد تیم ملی خود، متفاوت است. مردم برخی کشور ها فقط در صورتی که قهرمان شوند، راضی می شوند. برخی همینکه به جمع 4 تیم برتر برسند. برخی 8 تیم برتر و برخی صرفا صعود از گروه. حتی برخی از تیم ها فقط با به دست آوردن یک پیروزی، تعطیل رسمی در کشورشان اعلام می کنند و به جشن و پایکوبی مشغول می شوند.
اما نکته ای که در این یادداشت قصد دارم به آن بپردازم، تاثیر فرهنگ بر روایت پیشرفت، در مسابقات جام جهانی است. به عنوان مثال، می توان از عملکرد امسال تیم ملی در جام جهانی در دو مسابقه نخست گروهی است. می توان با حس تحقیر شکست شش بر دو مقابل انگلیس را پررنگ نمود و می توان به پیروزی ارزشمند دو بر صفر مقابل ولز، نگاه ویژه ای داشت. این که به کدام بیشتر بپردازیم و ایران را 6تایی ببینیم، یا پیروز درمقابل یک تیم اروپایی، فقط به نوع نگاه ما به کشور و روایتی که از پیشرفت کشور داریم، برمیگردد. این موضوع، امسال و با سیاسی تر شدن جام جهانی، وضوح بیشتری دارد.
زمانی صرف حضور در جام جهانی پیروزی بزرگی برای ایران بود و مردم ایران، همین که به جام جهانی صعود می کردیم، آن را موفقیت بسیار بزرگی قلمداد می کردند. اما الان و با پیشرفت ایران در عرصه فوتبال و حرفه ای تر شدن تیم ملی نسبت به ادوار گذشته، توقع از تیم ملی صعود از مرحله گروهی است و صرف حضور در جام جهانی اهمیت زیادی ندارد و پدیده ای معمولی و طبیعی تلقی می شود. اینکه ما چنین رشد و پیشرفتی را ببینیم، یا فقط با چشم تحقیر بنگریم و از نبودن ایران در جمع 8 تیم برتر افسوس بخوریم، بستگی به نوع نگاه ما دارد.
مسأله درمورد دیدن یا ندیدن پیشرفت کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، همینگونه است؛ لذا، فرهنگ، در نوع روایت ما از پیشرفت، تاثیر بسیار زیادی دارد. لذا می گوییم اولا روایت پیشرفت از خود پیشرفت مهمتر است و دوما اصلاح فرهنگ حاکم بر اذهان مردم از روایت پیشرفت نیز، مهم تر است.

اهمیت مهندسی فرهنگی

مهندسی فرهنگی اهمیت بسیار بالایی دارد، که متاسفانه به آن توجهی نمی شود و به عبارت بهتر، درک درست و دقیقی از آن وجود ندارد. نه تنها درک صحیحی از مهندسی فرهنگی نداریم، بلکه نسبت به پیوست فرهنگی هم، خیلی بی توجه هستیم. با اینکه پیوست فرهنگی الگویی خفیف تر از مهندسی فرهنگی است، ولی چون با عبارت پیوست و به صورت موضوعی مازاد بر اصل به آن توجه می شود، طبعا مورد توجه قرار نمی گیرد و نگاه فرعی به آن می شود.
وقتی به مهندسی فرهنگی یا حتی پیوست فرهنگی در موضوعات مختلف توجه نمی کنیم و طبعا از الگوهای غربی تبعیت می کنیم، طبعا مشکلات فرهنگی بسیاری برای ما پدید می آید، که مجبوریم برای برطرف کردن آن مشکلات برنامه ریزی کرده و راه حل هایی بیابیم، یا پدید آوریم.
این موضوع، ناشی از درک نکردن ظرفیت های تمدنی است، که پس از انقلاب در اختیار داریم و مثل قبل از انقلاب، کاملا منفعلانه در صدد اصلاح و ویرایش مشکلات فرهنگی مردم و جامعه هستیم و اصلا در این سطح نمی اندیشیم، که چگونه می توانیم از ساختارهای حاکمیتی استفاده کنیم و فرهنگ جامعه را با سرعت و کیفیت خیلی بیشتری ارتقا بدهیم.
برای تبیین بهتر موضوع، مثالی از استاد طاهرزاده به عنوان حسن ختام یادداشت می آورم : شما به شکل آشپزخانه‌های گذشته و حال بنگرید. اگر آشپزخانه‌ی OPEN داشته باشیم و هال بزرگی هم داشته در مقابل آن باشد که همه‌ی مهمان‌ها در آن جمع شوند، وقتی خانم‌ها و آقایان به عنوان میهمان در آن‌جا جمع شوند، طبیعی است که خانم‌ها برای میهمانی آرایش کنند و بهترین لباس‌هاشان را هم بپوشند. اگر مذهبی باشند خانم‌ها این طرف سالن می‌نشینند و مردها هم طرف دیگر. حال هرقدر هم که خانم‌ها بخواهند خود را از چشم نامحرم بپوشانند شکل محیط طوری است که نمی‌توانند و لباس‌های میهمانی هم که عموماً مقداری باز است، معلوم است که در این فضا رعایت احکام الهی سخت می‌شود لذا در این سبک از زندگی چاره‌ای نیست جز این‌که خانم‌ها از احتیاط‌های دینی کوتاه بیایند، بدون این‌که بخواهند. فضا است که این بی‌احتیاطی را تحمیل می‌کند، از طرفی وقتی آشپزخانه‌ی OPEN در انتهای سالن در معرض دید مردان است خانم خانه نمی‌تواند خود را حفظ کند و این سبک زندگی او را مجبور می‌کند از عقاید خود عدول کند، حتی اگر قبول داشته باشد باید نسبت به نامحرم حجاب را رعایت کند، اما این سبک زندگی آن حجابی را که او می‌خواهد رعایت کند، نمی‌پذیرد. در حالی‌که اگر محل پذیرایی مردان از زنان جدا بود، مانند خانه‌های سنتی که دور تا دور حیاط خانه اتاق بود، خانم‌ها در اطاق مخصوص به خود به راحتی چادرهای خود را بر می‌داشتند و زیبایی‌های خود را ظاهر می‌کردند و مردان هم جدا بودند و آشپزخانه هم گوشه‌ای از خانه بود، هم مردان در امنیت بودند که چشمشان به نامحرم نیفتد و بخواهند بقیه‌ی زنان را با همسر خود مقایسه کنند و هم زنان راحت بودند.

یادداشت نویسی

همانگونه که در فضای دانش مقاله های پژوهشی راه خوبی برای گسترش و رشد دانش است، یادداشت نیز، راه بسیار خوبی برای نشر و انتشار اندیشه می باشد. پس یادداشت یک اتفاق ویژه و اقدامی حرفه ای است و نه صرفا کاری سطحی و ساده! همانگونه که صحبت کردن یک هنر است و کسی که هنر سخنوری داشته باشد، به مراتب بهتر و مؤثرتر از دیگران صحبت می کند، در زمینه یادداشت نویسی نیز، همینگونه است.
به خصوص که بتوان یادداشت را چابک و غنی نوشت. هرچقدر یادداشت چگال باشد و نویسنده یادداشت بتواند طی چند خط نکات مهم و مؤثری را به مخاطب خود منتقل کند، آثار به مراتب بهتر و بیشتری خواهد داشت.
برای بهتر نوشتن، باید بیشتر نوشت و بیشتر خواند! هرچه بیشتر بخوانیم و بیشتر بنویسیم، به مرور قلم قوی تری خواهیم داشت.
از لایه ای دیگر، یادداشت نویسی راهی برای گفتمان سازی است. از آنجا یادداشت سریعتر نوشته می شود و بیشتر دست به دست می شود، به راحتی می توان با یادداشت های متعدد، در موضوعی خاص گفتمان سازی کرد.
یادداشت نویسی نیز، مثل سایر کارها، وقتی گروهی انجام شود و افراد متعددی با محاسن و معایب شخصی خودشان به صورت جمعی در موضوع واحد و با بیان های متعدد یادداشت بنویسند، هرکدام مخاطب خودشان را پیدا می کنند و جذابیت های خاص خودشان را پیدا می کنند.

جهاد در چرخه‌ی پیشرفت فرهنگی

چرا ما در چرخه‌ی پیشرفت فرهنگی، تقابل با دشمن را احساس نمی‌کنیم؟

چنانچه در یادداشت قبل (+) اشاره شد، اگر ما در تقابل و چالشی که با جهان استکبار داریم به صورت کلان بنگریم، خواهیم یافت که «پیشرفت» نقطه تلاقی و چالشی است؛ نقطه درگیری‌ساز است. پیشرفت ایران اسلامی، همان میدان مبارزه و جهاد.

اگر ما جهاد را هر تلاشی نمی‌بینیم و به تلاشی که در مقابله و در میدان درگیری با دشمن باشد، جهاد می‌نامیم؛ در میدان پیشرفت هم کاملا مقابله با دشمن وجود دارد؛ هر چند در نگاه‌های ابتدایی تنها در تحقق پیشرفت جمهوری اسلامی و ایران قوی تلاش می‌کنیم ولی در واقع این پیشرفت یعنی زمین زدن منطق «لیبرال‌دمکراسی» غربی؛ و این همان مبارزه است.

لذا بنده نمی‌دانم چرا از چرخه‌ی پیشرفت فرهنگی، مبارزه و جهاد فهمیده نمی‌شود!؟ بنده هرجایی که تنها فقط نام پیشرفت هم بیاید حساس می‌شوم که اینجا در تقابل با دشمن هستیم. چه برسد در این چرخه که «پیشرفت» تماما حضور دارد؛ در واقع روح حاکم در این چرخه جهاد و مبارزه است؛ چرا در مبارزه و درگیری، همیشه باید «مدافع» باشیم؟ با این چرخه ما در واقع حمله می‌کنیم.

مد فرهنگی

یکی از اسب هایی که ما در عرصه فرهنگ داریم، نداشتن خلاقیت است. حضرت آقا در بیانات خود، از پدیده مد دفاع می کنند؛ چرا که مد (به شرط آنکه از ناشی از هویت اسلامی ایرانی باشد، برآمده از خلاقیت و نوآوری است. ما در این زمینه واقعا هیچ حرفی نداریم. همیشه از مد انتقاد کرده ایم و فقط در مقابل مد های جدیدی که از فرهنگ غرب ارائه می شود، در انفعال محض انتقاد کرده و سعی کرده ایم با آن مقابله کنیم.
اینقدر مردم و جوانان منتظر نوآوری های ما هستند، که با کوچکترین نوآوری، به شدت استقبال می کنند. لذا، ما به شدت نیاز داریم به طرح های خلاقانه و نورآوری در عرصه فرهنگ؛ بخصوص که ملت ایران به شدت از پروژه های ملی استقبال می کنند.

ابهامات و سوالاتی در طرح اصلاحی استاد

?ابهامات و سوالاتی در طرح اصلاحی استاد?

?بعد از شنیدن تمام سخنان نظری و راهبردی استاد، این سوال مطرح است که طرح اصلاحی استاد چیست؟ مغز ایده ایشان در امر فرهنگ چیست؟ اگر بخواهیم طرح را در یکی دو جمله خلاصه کنیم، چه می گوییم؟ ایده مادر استاد چیست؟ اساسا مگر ایده مادر را نباید عاقله فرهنگ بدهند؟ حداقل مگر آنها نباید این ایده را قبول داشته باشند؟
عاقله فرهنگ کیست که آنها باید این ایده را مبنای کارشان قرار دهند؟ قرار است حلقه اندیشه کلامی، عاقله فرهنگ را تربیت کند؟ قرار است خود ما عاقله فرهنگ باشیم؟
اساسا این چرخه از شئونات کیست؟ آیا قرار است ما چرخه را راه بندازیم؟
اینکه ما درباره مسائلی کلان صحبت میکنیم، به ضعف های بیشمار موجود در افراد در کشور اشاره می کنیم، از نبود عقلانیت دینی و راهبردی گلایه می کنیم و از شناخت اسلامی ناب سخن می گوییم، با این سخنان به دنبال تغییر در چه هستیم؟ طرح راهبردی ما چیست؟ مگر ما اعضای حلقه می توانیم به راحتی در این ساحت های کلان کاری کنیم و تغییری ایجاد کنیم؟
از لوازم مهم تغییر دادن و انقلاب کردن، مقبولیت در نزد افراد مورد نظر است. سوال این است که این حلقه در فتوت از چه مقبولیتی در جامعه و دولت و نخبگان و حتی خود حوزه برخوردار است؟ آیا انقلاب کردن، شرایط دیگری نمی خواهد؟ نسبت ما با دیگر گروه ها و اندیشمندان که از عقلانیت نسبی هم برخوردار هستند، چیست؟
آیا این حلقه فراتر از یک ایده فرهنگی اجتماعی می تواند دست به اصلاح کلان در امر فرهنگ بزند؟

?آن چیزی که به صورت ابتدایی به ذهن بنده می رسید، این دو حرکت است:
1- این حلقه تمرکز کند بر ارتباط گیری بین نخبگان در حوزه و دانشگاه و میزی برای مباحثه و گفتگو فراهم کند. از رهگذر این تعامل و مباحثه، در بین نخبگان، جبهه سازی اتفاق بیفتد تا جبهه با قدرت خودش که از مقبولیت بالایی برخودار است، بتواند تغییراتی را رقم بزند.
البته باید توجه داشت که این جبهه، لزوما به همین نظرات استاد و حلقه نمی رسند. شاید به چرخه و ایده مادری دیگر برسد. و طبیعتا حلقه هم پایبند به همین نتایج است. اساسا در این طرح حلقه اندیشه کلامی، فقط زمینه جبهه را فراهم می کند و خودش از امتیاز ویژه ای برخوردار نیست.
حال در این طرح، اینکه فتوت باید به دنبال چه کسانی برود و چه کسانی را باید پای کار بیاورد و اصلا چه کسانی پای کار می آیند، خودش نیازمند تأملات جدی و گسترده است.

2- استاد و افرادی از این حلقه به جایگاهی برسند که دارای مقبولیت وسیعتری در میان نخبگان مخصوصا طلاب شوند. در اذهان نخبگان، به عنوان یک اندیشمند و تئوریسین خاص شناخته شوند یا مسئول نهاد یا جایگاه خاصی شوند. و بعد از آن از امکانات در اختیار، برای همراهی نخبگان و بکار گیری آنان استفاده کنند و سپس به تسهیل گری برای جبهه سازی و بعد تغییر ساختار ها بپردازند. البته در این طرح هم باید بین این نظرات حال حاضر و نظرات نخبگان، رفت و برگشتی رقم بخورد و نتیجه مبنای کار قرار گیرد.

تلاشی برای فهم چرخه پیشرفت فرهنگی- بخش چهار (ایده فرهنگی مادر)

حالا چرخه پیشرفت فرهنگی چه نسبتی با ایده فرهنگی مادر دارد؟

بر اساس الگوی ارائه شده، ایده فرهنگی بناست، توسط عاقله تولید شود و بر اساس آن گفتمان سازی شود و این چرخه تکمیل شود.

یعنی جایگاه ایده فرهنگی مادر، ذیل هدایت های رهبری و عاقله فرهنگ است. و طرحی است برای طراحی گفتمان و اقدام به گفتمان سازی. در واقع ایده فرهنگی مادر تعیین کننده این است که چه چیزی را گفتمان کنیم و این گفتمان به دست چه کسانی باید برسد.

چرخه پیشرفت در واقع نقشه عملیاتی برای ایده فرهنگی مادر است.

این ایده می تواند ابتدائا ساده تر تولید شود و در فرایند چرخه نو به نو تکمیل شود و ارتقا یابد و حجم گسترده تری از عاقله فرهنگ را درگیر خود کند.

اساسا الگوی چرخه، و بازسازی دوباره، باعث می شود از نقاط روشن ولو کوچک و اندک، بتوان شروع کرد و تا ابعاد گوناگون و مفصل دست یافت.

تلاشی برای فهم چرخه پیشرفت فرهنگی- بخش سه (چرخه پیشرفت فرهنگی)

چرخه پیشرفت فرهنگی چه می گوید؟

این الگو چند پیام اصلی دارد:

اول آن که این چرخه نسبت بین ولی با نخبگان و مردم را بیان می کند. این رابطه را یک چرخه می داند که پیشرفت یکی بر سایر عناصر این چرخه موثر است.

این چرخه در واقع پاسخی است به نسبت بین حاکمیت خدا، ولایت معصوم، ولایت فقیه، نخبه گرایی و مردم سالاری، خاصه در حوزه فرهنگ.

دوم آن که در این چرخه برخی غناصر پررنگ تر شده اند. عاقله نخبگانی، حلقه های میانی، که همه نقش واسط را دارند. یعنی حلقه های وصل و ترجمه کننده و امتداد دهنده سخن بین یک حلقه اصلی با حلقه دیگر. از این رو این چرخه، یک طرح اصلاحی است.

سوم آن که این چرخه درصدد بیان آن است که ولی با مردم و در مردم می اندیشد. او با مردم رشد میکند و الهامات و ایده های ناب تری ارائه می کند.

چهارم آن که نخبگان دیده می شوند. اهمیت می باند و نقش واقعی ایفا می کنند.

پنجم آن که مردم موثرند. مردم در مسیر رشد هستند. نگاه تربیتی و فرهنگی لحاظ شده است. علاوه بر آن مردم به رشد همدیگر و اولیایشان کمک می کنند. در واقع مردم در کار رشد و پیشرفت همدیگر هستند.

ششم آن که جایگاه طراحی های رهبردی و برنامه ریزی های عملیاتی دیده و لحاظ شده است.

هفتم آن که تجربه نگاری، ثبت وقایع، و تاسیس علوم فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است. نسبت به بازرخوددهی و رشد آن طرح ارائه شده است.

و البته این چرخه از بسیاری از اندیشه های بنیادین و مبانی جهان بینی و انسان شناسی اسلامی و روشی تغذیه می کند و در الگوی ارائه شده، مورد لحاظ قرار گرفته اند.

همچنین این چرخه اولا توجه به اصلاح الگوی حل مسئله برای پیشرفت فرهنگی است. الگویی که با همه مبانی قبلی متناسب باشد.

تلاشی برای فهم چرخه پیشرفت فرهنگی- بخش دو (مفاد گفتمان جامع)

مفاد گفتمان جامع باید ارکان هویت شیعی را نشانه بگیرد.

از این حیث اخوت عمیقا در این تراز است. اخوت، مواسات و ولایت.

ولایت رکن اصلی هویت شیعی است. این گزاره را مجموعه اعتقادات و همچنین آیات و روایات متواتری به بیان های مختلف تبیین کرده اند. از آثار ولایت، توجه به انسان کامل به عنوان تعریف انسان و پیوند با او است.

پیوند اجتماعی با ولی، ذیل اخوت شکل می گیرد. از این منظر هرچه معنای عمیق تری از اخوت در ذهن و اندیشه جامعه شکل بگیرد، به اتصال عمیق تری با ولی دست می یابیم.


حق جویی، حق خواهی و حق طلبی رکن دیگر هویت شیعی است. ظلم ستیری و عدالتخواهی، روی دیگر این حق خواهی است. در نگاه قاهر و مسیطر توحیدی، آزاداندیشی یعنی حق خواهی. و آزاداندیشی می تواند تامین کننده این حق جویی و حق طلبی باشد.


جوهر اصلی در مکتب امام، رابطه دین و دنیاست. اساسا اسلام حقیقی به دنبال سلوک در دل دنیا و رسیدن به آخرت از دنیاست. شاید لا رهبانیة فی الاسلام و رهبانیة امتی الجهاد توجه به همین معنا باشد. نه نفی دنیا و نه توجه صرف به دنیا مورد تایید اسلام نیست. بلکه اسلام به دنبال ساخت دنیا و آباد کردن آخرت انسان است. به همین معنا دنیا مزرعه آخرت است. این نگاه علاوه بر توجه به آخرت، دنیا را نیز ارزشمندتر می کند. و بعدی معنوی و در مرتبه ای بالاتر به دنیا می دهد. زندگی گرایی یک نگاه پایه در اندیشه اسلامی است.

گذشته از آن که در زندگی گرایی می توان رئوس سبک زندگی اسلامی را جستجو کرد.

 

تلاشی برای فهم چرخه پیشرفت فرهنگی- بخش یک (اثاره هویت شیعی)

مبتنی بر شناخت واقعی از مردم ایران، و سه انتخاب بزرگ و تاریخی این ملت، یعنی اسلام، تشیع و انقلاب، یک راهبرد انتخاب می شود: اثاره هویت شیعی

این هویت در ملت ایران و حتی جهان اسلام ریشه های تاریخی دارد. و عمیقا فطری است. فطرتی که با شریعت اسلامی، با اخلاق و احکام و با سنت ها و شعائر دینی و مذهبی هدایت شده، رشد و کمال یافته تا به امروز رسیده است. بی توجهی به این سرمایه بزرگ یک خسارت بزرگ است.

مردمی که صدها سال است در فرهنگ و آیین و آداب و رسومشان، اسم و رسم اهل بیت، یعنی انسان های کامل آرمانی نهادینه شده. ظلم ستیزی، عدالتخواهی، حق جویی، وفاداری، شجاعت، سخاوت، دستگیری از محرومین و مظلومین، اخوت و برادری، انفاق و ایثار و مواسات، خدمت رسانی، احترام به بزرگترها، علما، والدین، اساتید و …، احترام به انسان، رحمت دانستن زنان و دختران، توجه و احترام عمیق به خانواده و… ریشه های تاریخی در نسل های متعدد این مردم دارد. این مردم رشد یافته و تربیت شده یک مکتب اعجاز آمیز الهی هستند.

رویکردهای توحیدی و تربیتی و فرهنگی، اثاره هویت شیعی را پشتیبانی می کنند.

و هویت شیعی، است که می تواند حکومت و تمدن را تامین کند.

راستی ارکان هویت شیعی چیست؟

تلاشی برای فهم چرخه پیشرفت فرهنگی- بخش صفر

پیش از پرداختن به ایده فرهنگی و چرخه پیشرفت فرهنگی، کمی ذهنیت های اولیه و سطحی ام را مرور می کنم:

ایده اصلاحی باید بر اساس مزیت ها و نقاط قوت مبتنی بر جهان بینی توحیدی، فطری، تربیتی، فقهی، حکومتی و با الگوی شریعت شیعی وطرح ائمه و جریان سازی ایشان باشد.

راه حل قطعی و ضروری کدام است؟ ابتدا باید سمت و سو ها و مطلوبیت ها و اهداف را معین کرد.

واقعا هدف ما چیست؟

بعد از تعیین تکلیف هدف، باید تعیین کرد کدام مسیر یا راه ها برای این هدف وجود دارد و هر کدام چه مزیت هایی دارند؟

در مرحله بعد از بین راه ها اولویت بندی کرد و یک مسیر واحد یا ترکیبی برای رسیدن به این هدف مشخص شود.

در نهایت باید تکلیف را مشخص کرد و بر اساس ایده اصلاحی اقدام کرد.

 

ابعاد و زوایای مختلف برای طراحی پدیده نهضت گفت و گو

بسم الله الرحمن الرحیم

  • برای طراحی یک سازه در جهت پدیده نهضت گفت و گو باید ابعاد و زوایای مختلفی را در نظر گرفت تا بتوان یک طراحی دقیق و حرفه ای برای آن در نظر داشت. در طراحی باید به سوالات زیر پاسخ داد :
    • چرایی گفت و گو ؟
    •  چیستی گفت و گو ؟
    • چگونگی گفت و گو ؟
    • مخاطب گفت و گو ؟
    • محتوای گفت و گو ؟
    •  قالب گفت و گو ( دیالوگ یا مونولوگ یا … ) ؟
    • مکان گفت و گو ؟
    • زمان گفت و گو ؟
    •  روش گفت و گو ( اقناعی ، توجیهی ، جدلی و … ) ؟
    •  اهداف گفت و گو ؟ خروجی گفت و گو ؟
    •  نسبت گفت و گو با مفاهیم ارزشی مانند ازادی و جمهوریت و … ؟
    •  تجسدها و تعین های گفت و گو ؟
    • نمادهای گفت گو ؟
    • بسترهای گفت و گو ( مراد از بستر های گفت و گو انواع فضای های مجازی و حقیقی می باشد )؟
    • مجریان گفت و گو ( مراد از مجریان این است که در این طراحی چه کسی نقش مجری و راهبر پدیده گفت و گو در جامعه می شود ؟ حوزه ، حاکمیت ، مردم و یا … ) ؟
    • سازمان های مرتبط با گفت و گو ( یعنی چه سازمان و ارگان هایی، ایجاد پدیده گفت و گو در جامعه در سبد کاری آن ها قرار می گیرد ) ؟
    • نهاد های مردمی مرتبط با گفت و گو (  یعنی چه نهادهای مردمی، ایجاد پدیده گفت و گو در جامعه در سبد کاری آن ها قرار می گیرد ) ؟
  • این ها بخشی از مسئله هایی می باشد که برای طراحی یک سازه برای پدیده نهضت گفت و گو در جامعه باید به آن پاسخ داد و در یک طراحی حرفه ای و دقیق به آن ها نیاز داریم. البته که این ها فقط سوال هایی است که به صورت کلی درباره طراحی سازه گفت و گو جمع آوری شده است و الا بخشی دیگر از سوالات مختص به ویژگی های آن جمعی است که قرار است مجری و راهبر آن سازه باشند چرا که اقتضائات و شرایط ویژه آن جمع و گروه می تواند طراحی ما را دچار تغییر و تحول های جدی کند.

فناوری های اجتماعی حوزه معنویت بهترین حمله به طرح دشمن

بسم الله الرحمن الرحیم

  • اساسی ترین نیاز انسان مسئله معنویت می باشد. جمهوری اسلامی، مزیت نسبی اش نسبت به تمام حکومت ها و مدل های حکمرانی در دنیا، پاسخ عینی برای مسئله معنویت بشر می باشد. و جهان استکبار تمام معضلش با جمهوری اسلامی همین مسئله معنویت می باشد چرا که پاسخ به معنویت در جمهوری اسلامی شیوه ای جدید از حکمرانی را در دنیا رقم زده است و این باعث شده است که ایران تنها کشوری باشد در که نظم کنونی جهان با طرح استکبار و دنیای مدرن همراهی نکند.
  • حتی می توان اتفاقات خاص پدیده اغتشاشات اخیر را در همین فضا تحلیل نمود چرا که این بار پدیده اغتشاشات در داخل به شدت به قبح شکنی و از بین بردن مظاهر معنویت پرداخته است و در بیرون از ایران ، به کمک سلبریتی ها و جریان های دیگر به دنبال این است که یک تصویر زشت و زننده از ایران نشان دهد. همه این کارها را می توان در این جهت معنا کرد که دنیای مدرن و استکبار جهانی به دنبال آن است که به جامعه جهانی نشان دهد که نسخه حکمرانی ایران صحیح نیست تا آن فناوری های اجتماعی در حوزه معنویت دیده نشود و مورد توجه قرار نگیرد.
  • اما در این میان اگر لایه سیاست گذاران فرهنگی در جمهوری اسلامی هوشیار باشند باید سعی بر آن کنند که فناوری های اجتماعی حوزه معنویت را به شدت تقویت و تکثیر کرده تا با این کار نقشه اصلی دشمن را خنثی کند.
  • پدیده اربعین، سرود سلام فرمانده ، راهیان نور ، هیئت ، مواسات و … برخی از آن فناوری های اجتماعی حوزه معنویت می باشند.

گفتمان، چیست و چگونه شکل می گیرد؟ (2)

?گفتمان، چیست و چگونه شکل می گیرد؟ (2)?

? چهارمین شرط موثر در تحقق گفتمان، نوع روابط اجتماعی میان آن مردم است. هرچه نسبت ارتباط مردم باهم عمیقتر و واقعی تر باشد، زمینه برای شکل گیری یک امر در میان همه، فراهم تر است.
البته مراد از ارتباط عمیق میان مردم، یک ارتباط پوشالی و اعتباری نیست. مراد یک ارتباط واقعی و فطری است. ارتباط واقعی یعنی مردمی که در فکر و ایدئولوژی و بعد احساسات و شعارها، شبیه هم باشند. نه صرف اینکه در یک هدف سطحی باهم هم هدف و هم راه باشند.
در این محیط، چون اکثر انسانها منطق فکر و عواطف و عملشان یک چیز است و از یک منشأ سرچشمه می گیرد، لذا اگر امری مطابق فکر و قلب عده ای از آنها باشد، احتمال زیاد مطابق فکر و قلب دیگر افراد هم خواهد بود.

? پنجمین شرط که در شکل گیری یک گفتمان موثر است، ذکر است. که مقابل آن غفلت است. انسان چون دارای چند بعد در این دنیای مادی است، دچار تکثر می شود. تکثر، او را به سمت غفلت می کشاند. انسانی که از امری غافل است، مانند این است که اصلا آن را نمی داند. یعنی آن علم، خاصیت خودش که حرکت است را از دست می دهد. خلاصه اینکه چیزی به گفتمان تبدیل می شود که به ذهنیت مردم تبدیل شده باشد. یعنی جلو چشم آنها باشد و در اندیشه آنها حاضر باشد.
مهمترین چیزی که امروزه موجب حضور و عدم حضور یک علم می شود، رسانه و تبلیغات و هنر است. این قدرت رسانه است که می تواند هیمنه علم را از بین ببرد. می تواند کاری کند که انسانی که نسبت به چیزی عالم است، اما آن علم به کارش نیاید. ما باید بدانیم که با انسان سروکار داریم. انسان صرفا از علم و آگاهی های خودش دستور نمی گیرد بلکه انسان از علمی که در نزدش حاضر است، دستور می گیرد. و رسانه در حضور و عدم حضور علم و آگاهی های ما بسیار دخیل است. مگر انسانهایی که خودشان را از این نوع تأثرات رهایی بخشند.
اساسا رسانه است که نیاز و درد و حس توده مردم را جهت دهی می کند. رسانه است که تعیین می کند چه چیزی گفتمان شود. لذا از شرایط اساسی ایجاد گفمان، عملکرد فعال در عرصه رسانه است. درحالیکه رسانه امروز کاملا به دست دشمن است و اوست که بر گفتمان ها کاملا سوار است و ما فقط در حال دفاع هستیم. تا وقتی برای ولنگاری فضای مجازی، کاری نکنیم، برای گفتمان سازی عمومی کار خاصی نمی توانیم انجام دهیم.

گفتمان، چیست و چگونه شکل می گیرد؟ (1)

?گفتمان، چیست و چگونه شکل می گیرد؟ (1)?

?در جامعه، افراد و گروه های مختلفی هستند و حرفها و سخن های زیادی رد و بدل می شود. چیزهای زیادی مطالبه می شود. خواسته ها و نیازهای زیادی مطرح می شود. علایق و لذت های بیشماری بیان می شوند. اتفاقات تلخ و شیرینی چشیده می شود؛ اما اکثر اینها از همان حالت عبور نمی کنند. یعنی بیشتر از زمان حال خودشان و بیشتر از اطرافیان خودشان، زنده نمی مانند.
?چه می شود که یک امر و اتفاقی، مورد صحبت قرار می گیرد؟ شیوع پیدا می کند و سر زبان ها می افتد؟ احساسات و عواطف را بر می انگیزاند؟ و باعث تحریک و انبعاث افرادی می شود؟

?می توان چند شرط ذکر کرد که چرا سختی شیوع پیدا می کند:
? شرط اول این است که انسانها دچار یک خلاء و نیاز باشند و چیزی را که فکر می کنند رافع آن نیاز است، بیابند. البته این نیاز و خلأ، باید به قدری شدید و قوی باشد که موجب حرکت انسان برای رفع آن شود. لذا هرچه این درک نیاز، بر یک عقبه اندیشه ای و فکری مستحکم بنا شده باشد، قوی تر است و دیرتر سرد می شود.
بر این اساس یکی از کارهایی که باید انجام دهیم این است که باید کاری کنیم که مردم، تعالیم دین و انقلاب که نیاز واقعیشان است را نیاز حس کنند. وقتی به مردم میگوییم حجاب لازم است، باید لزوم و نیاز به آن را برای مردم تبیین کنیم. وقتی میگوییم کمک به استکبار ستیزان جهان لازم است، باید مردم نسبت به اهمیت آن قانع بشوند. حتی ضرورت اصل این انقلاب و استکبار ستیزی خودمان را نیز لحظه به لحظه و نسل به نسل باید تبیین کنیم.

? دومین شرطی که موجب گفتگو و بعد گفتمان امری می شود، این است که آن امر، عواطف و احساسات انسان را به هیجان در بیاورد. در آن حماسه و شور باشد. انسان هایی که هنوز فطرتشان کار میکند، آن را اخلاقی تلقی کنند. چیزی باشد که خلأ آن، موجب درد در قلب انسان شود. و الا امری که انسان آن را مورد نیاز حس کند ولی خلأ آن موجب درد و رنج نشود، بعید است که قدرت فراگیری در میان انسانها را داشته باشد.

? شرط سوم، امید به حل شدن و حل پذیری آن امر است. یعنی اگر انسانها نسبت به چیزی احساس نیاز کنند و از نبود آن درد هم بکشند ولی امیدی برای رسیدن به آن نداشته باشند، بازهم اکثر انسان ها برای آن اقدامی نمی کنند و سخنی از آن نمی گویند. لذا همیشه گفتمان بر امری رخ می دهد که انسان نسبت به آن امید داشته باشد. البته احساس حل پذیری با حل پذیری متفاوت است. شاید چیزی واقعا قابل حل نباشد ولی احساس حل پذیری در میان مردم باشد.
ادامه دارد…

برای مردم باشیم نه برای لایک و کامنت و توئیتی ها

خوشبختانه یا متأسفانه هر روز از مسیری می‌گذرم که چشمم به چهره‌های نورانی شما روشن می‌شود، با آن تسبیح های در دست، کنار خیابان…
هر روز با شرمندگی می‌سوزم و رد میشوم…

و این شده آرزوی تکراری هر روز من که:  ای کاش می‌توانستم برایتان کاری بکنم…

ای #مردم مومن و صبور ایران که با صبرتان دشمن و عاملان منافق و اختلاسگرش را به زانو درآورده اید…

برق چشمان هر کدامتان پر از اخلاص و صداقت و نورانیت است…

مبارکتان باشد که خداوند برای شماست ….
و الله مع الصابرین….

هر چند همه ی ما برای مجازی ها شده ایم و کسی سراغی از شما ساکتان مظلوم نمی‌گیرد …

و نصیحت امام مظلومان را فراموش کرده ایم که فرمود:
فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ بِرِضَی الْخَاصَّةِ، وَإِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَی الْعَامَّةِ.

@sahraei313313

اهمیت گفتمان سازی در عرصه فرهنگ

حضرت آقا فرهنگ را به معنی ذهنیت می دانند و معتقدند براساس ذهنیت های مردم می توانیم فرهنگی که بر فضای فکری آنها حاکم است را، بشناسیم. همچنین ایشان درجای دیگر، نتیجه گفتمان سازی را، همراه کردن ذهن های مردم و ذهنیت سازی برای دیگران می دانند. ایشان معتقدند وقتی شما مسأله ای را گفتمان کردید، آن مسأله مردمی و عمومی می شود و نه تنها شما که به آن مشغول هستید، مورد توجه قرار می گیرید، بلکه دیگران نیز، ولو اینکه آن موضوع را قبول نداشته باشند، ناچار به اجرای آن می شوند؛ چون خواست مردمی پیرامون آن شکل گرفته است.
در غیر اینصورت، بزرگترین کارها را هم اگر انجام بدهیم و گفتمان سازی نکنیم نه تنها مردم دیدگاه مثبتی به ما پیدا می کنند، بلکه گاهی از کارهای ما برداشت های بدی نیز، می کنند.
درواقع کار فرهنگی بر خلاف آنچه به ذهن ما می رسد، اقدامات فرهنگی از هم جدا و گسسته نیست. بلکه برنامه هایی است، که منجر به زمزمه شدن و همه گیر شدن آن موضوع می شود.
این نکات را می توان بر فعالیت های سازندگی گروه های جهادی تطبیق نمود.