فتح خاکریز گفتمان مفاهیم کلان و رئیسی حیات بشری

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_76
#جلسه_228

#الهیات_زیستن
#الهیات_مفاهیم

💠پرده اول: فتح خاکریز گفتمان مفاهیم کلان و رئیسی حیات بشری
در یادداشت پیشین مطرح شد که اولین مرتبه مقابله این دو جریان حق و باطل در ساحت ادبیاتی و واژگانی و معنا بخشی و روایت کردن عالم است. یعنی ما یک روایتی از انسان، هستی و خداوند داریم، جریان باطل هم یک روایتی دارد.
این مفاهیم چه هستند:
خدا، علم، دین، عقل، انسان، دنیا، هستی، هدف زندگی، عدالت، آزادی، کرامت انسان

هر یکی از این مفاهیم در بافتار و شبکه ای از دیگر مفاهیم اند که معنا می گردند. چگالی معنایی هر یک از مفاهیم فوق به واسطه جهان معنایی و مهمتر از آن بنیاد مفهومی این مفاهیم است که تعیین می گردد.

یکی از تجلیات #ملئت_ظلما_و_جورا این است که از این مفاهیم جز پوستینی وارونه برای بشر چیز دیگری نمانده!

رهبر انقلاب در این دو سال چند سخنرانی و پیام #محوری داشتند،

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_أمامي
#یادداشت
#جلسه_228
#جنگ اراده ها

رهبر انقلاب در این دو سال چند سخنرانی و پیام #محوری داشتند،
۱. گام دوم
۲. دیدار با دانشجویان ۹۸/۳/۱
۳. سالگرد رحلت امام ۹۹/۳/۱۴

📌در مورد اول و دوم جوانآن و امت پرورش یافته در بطن نظام #امام_و_امت را با قیام بر علیه نظام دیوان سالار برای پیشرفت ایران فراخواندند … و در مورد سوم نقاط کانونی برای فروپاشاندن این نظام که فرآورده هایی برای تمدن غرب می دهد را مشخص کردند ….

📌جنگ امروز جمهوری اسلامی تقابل درو اراده است … اراده ای زورمند و غول آسا که فرقی در بین نهاد های منصوب به رهبری و … نیست که سعی دارند با #استیلا و #علو اراده های انسانی امت را در خود #هضم کنند … و هر حق را با محوریت پندار خود تحقق دهند.

و اراده ای که سالهاست آیت الله خامنه ای با پرورش امت برای تحقق دولت اسلامی کارکرد خود را در عرصه های مختلف نشان داده است …

جنگ اراده ها… در برابر نظام بوروکراسی و و دیوان سالار انقلاب اسلامی به #نقطه_جوش خود رسیده… و گذر از آن به گام های انقلاب سرعت می بخشد

درباره نشست_میدان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_95
#جلسه_227

#نوع_نقد

☘️درباره نشست_میدان

▫️اول از همه ، تشکر تشکر تشکر
بابت نشست میدان ، دبیرش ، مشاورانش ، دست اندرکارانش / خدا قوت

▫️دوم از همه ، شکر و دعا و طلب توفیق
بابت بودن نشست و برای ارتقایش و تکمیلش

▫️سوم از همه ، اتصال و ارتباط نشست میدان با مباحث کلاس های موجود فتوت مثل کلاس فقه و حلقه کلامی یا فضای ماموریتی فتوت ( این خیلی مهم است )

💠و اما اصل مساله

🔸تیتر جلسه
موضوعی که مطرح شده است حقیقتا خیلی جذاب تر از این عنوانی است که ذکر شده است
این موضوع ذیل مباحث #کلاس_فقه استاد سید علی موسوی
پیرامون مناقشات ناموسی و تعیین کننده #مساله_زمین در مبحث #اصلاحات_ارضی و قانون کار بعد از انقلاب اسلامی و کش مکش های میان #شورای_نگهبان و #دولت نسبتا چپگرای دهه شصت و بعد ورود های بدیع حضرت #امام و حضرت #آقا در نسبت با این فضا شکل گرفته است.
و نشست میخواهد نگاه حضرت امام و حضرت آقا را در مصلحت سنجی های پیچیده ایشان در تعامل با بازیگران متنوع صحنه اراده کشور نشان بدهد.
که بحثی به شدت روزآمد و کاربردی و ناظر به میدان امروز انقلاب است.

📌با این وصف ، ای کاش تیتر و عنوان این جلسه در تراز خاستگاه بحث در کلاس فقه اموال دولت اسلامی انتخاب میگشت .

📌چون عنوان فعلی چیزی شبیه بحث های کلی و علمی محض در موضوع مصلحت است ، چیزی شبیه فقه و مصلحت جناب استاد علیدوست.

📌خود من اگر نمی دانستم داخل این ارائه چیست ، با این تیتر اصلا جذب نمی شدم و چه بسا قید جلسه را میزدم ( البته قبل از تعهد حلقه کلامی که حضور در نشست را الزام نموده است و الا الان که هر موضوعی باشد موظف به شرکت هستیم 😊)

🔸مقدمات پیشا جلسه
حالا جدا از تیتر و عنوان بندی مطلوب است پیش از جلسات
یک مرقومه ای ولو کوچک از محتواهای متناسب با موضوع و فضای جلسه در اختیار مخاطبان قرار بگیرد که هم اهمیت بحث را نشان دهد و مخاطب را #تشنه کند ، هم ذهن مخاطب را به #آمادگی و #شکفتگی لازم برای شنیدن محتوای نشست برساند.
و الا استاد جلسه باید بخش زیادی از جلسه را صرف آمادگی های ذهنی مخاطب نماید که منطقا باید پیش از جلسه فراهم میشد
چیزی شبیه آهن سرد کوفتن.

🔸انصاف
میدانم که در کثرتی از مشاغل همه کارها دارد پیش میرود
از این رو این حرف و حرف هایی مشابه را نباید حمل بر ایراد و انتقاد کرد
اما باید گفتمان حرفه ای گری و چوب آن یا به عبارت بهتر چتر آن را همیشه بالای سرمان نگه داریم و بالاخره موفق شویم.

علوم انساني غربی علم يا جهل؟

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_141
#جلسه_227

💠 علوم انساني غربی علم يا جهل؟

☑️ #معرف_يادداشت: ذيل آيه شريفه وَ إِذٰا تُتْليٰ عَلَيهِ آيٰاتُنٰا وَلّٰي مُسْتَكبِراً كأَنْ لَمْ يسْمَعْهٰا كأَنَّ فِي أُذُنَيهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذٰابٍ أَلِيمٍ ﴿لقمان‏،7﴾ علوم انساني غربي به عنوان يكي از مصاديق كأَنَّ فِي أُذُنَيهِ وَقْراً معرفي شد، و علوم انساني را علومي كه اسمش علم است ولي جاهل پرور است معرفي شد، در اين يادداشت كمي اين سخن را بسط مي دهيم.

🔺 در فرهنگ ديني ما واژه #عالم_جاهل وجود دارد و روايت دسته اي عالمان را جاهل ناميده اند، مثلا در حكمت 107 نهج البلاغه مي خوانيم؛ وَ قَالَ (عليه السلام): رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ يَنْفَعْهُ] لَا يَنْفَعُهُ. حكمت 107 نهج البلاغه
اما اين دست سخنان در فضاي اسلامي بيشتر به اين معنا است كه كسي واقعا علمي دارد و علم او هم علم است، ولي چون بر مبناي آن علم خود رفتار نمي كند، علم او به او نفعي نمي رساند؛ و چه بسا همان علم او حجابي شود براي هدايتش.
🔺 اما آيا علوم انساني غربي نيز مصداق چنين سخناني است كه واقعا علم است ولي چون يا بر اساسش رفتار نمي شود و يا علمي است كه حجاب پذيرش حق شده، داريم مي گوييم كه مصداق كأَنَّ فِي أُذُنَيهِ وَقْراً قرار گرفته است؟ يا به اين صورت است كه اساساً علوم انساني غربي علم نيست؟
🔺 حقيقت اين است كه براي سنجش اين سخن بايد اهميت #پارادايم و نقش آن در علم را بررسي كنيم، زيرا چه بسا كه در گزاره هاي خُرد يك دانش كه بياييم، آن گزاره ها درست باشد، اما مجموع هويت آن علم و سمت و سو هاي آن و مباني معرفت شناسانه و روش شناسانه اي كه پشت توليد اين علم قرار گرفته است، همچنين مباني انسان شناسانه و هستي شناسانه و خداشناسانه اي كه پشت آن علم قرار گرفته است (مجموع چيزهايي كه يك پارادايم را مي سازد)؛ كل آن علم را به شكلي كند كه اگر يك فضايي كه نافي اين پارادايم است، و پارادايمي مقابل اين پارادايم را برگزيده است، بالكل مصداق جهالت بداند، آن هم جهالتي عميق و تو در تو.
🔺 واقع هم اين است كه اگر با يك #پارادايم اسلامي بخواهيم به قضاوت در مورد علم و جهل بنشينيم، تمام سخناني كه بر اساس مباني هستي شناسانه و انسان شناسانه و خداشناسانه و معرفت شناسانه و روش شناسانه غربي توليد شده است، چون اساساً از يك فضاي انسان محوري به معناي محوريت نفس اماره انسان، و نفي خدا و بلكه دشمني با خدا، و شكاكيت در معرفت شناسي و روش هاي صرافاً تجربي و يا عقل ابزاري؛ حاصل شده است، تبديل به يك ظلمات تو در تويي شده است، كه حتي واژه جهل هم براي توصيف اين علوم قاصر است؛
🔺 بهترين توصيف براي اين علوم انساني غربي همان واژه اي است كه رهبري به كار برده اند و اين علوم را #علوم_ذاتاً_مسموم ناميده اند؛ جهل اگر جهلي ساده و بسيط باشد، گاهي ممكن است عامل نجات هم بشود، مثلا جايي كه روايات ما چنين فضايي را ترسيم مي كنند:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا بَلَغَتِ النَّفْسُ هَذِهِ وَ أَهْوَي بِيَدِهِ إِلَي حَلْقِهِ لَمْ يَكُنْ لِلْعَالِمِ‏ تَوْبَةٌ وَ كَانَتْ لِلْجَاهِلِ‏ تَوْبَةٌ. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏2، ص: 440
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: يَا حَفْصُ يُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ‏ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ يُغْفَرَ لِلْعَالِمِ‏ ذَنْبٌ‏ وَاحِدٌ. الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏1، ص: 47

سخن اين نيست كه خود جهل باعث نجات است، سخن اين است كه جهل هاي ساده و بسيط ممكن است زمينه اي شوند براي رجوع و برگشت، و يا بگوييم باعث بشود كه محاسبه انسان خفيف تر باشد؛ اما واقعاً اين علوم انساني ظلمتي درست كرده كه مصداق اين آيه شريفه است:
ظُلُمٰاتٌ بَعْضُهٰا فَوْقَ بَعْضٍ إِذٰا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرٰاهٰا وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اَللّٰهُ لَهُ نُوراً فَمٰا لَهُ مِنْ نُورٍ ﴿النور، 40﴾
🔺 #جمعبندي:
لذا اگر با نظام ارزشي و نظام هستي شناسانه و خداشناسانه و انسان شناسانه و معرفت شناسانه اسلامي به صحنه علوم نگاه كنيم، كل پيكره علوم انساني غربي چيزي جز يك #جهل_پيچيده و يك #ظلمت_عميق نيست كه حقيقتاً مصداق جهل است و اطلاق واژه علم بر آن كلاهي است كه خود غرب بر سر ما گذاشته است.

آیا پیامبران موفق شدند؟

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محسن_همت
#یادداشت_37
#جلسه_227

آیا پیامبران موفق شدند؟
💡مقدمات
وجود تقابل جبهه حق و باطل از ابتدای خلقت انسان.

فرماندهی شیطان و طاغوت در جبهه باطل و همچنین فرماندهی پیمبران و اوصیائشان در جبهه حق( فرمانده هر دو جبهه بهترین های همان جبهه هستند)

رهبری طاغوت بر هوای نفس ها وغالب کردن هوا بر انسان و رهبری اولیاء الله بر قلوب و بعد عِلوی انسان.

🧐وضعیت موجود
جبهه باطل، توانسته بر قامت خباثت هایش لباس تمدن بپوشاند و آن را تبدیل به سبک زندگی و قانون کند.
جبهه حق توانسته در مقابل تمام دسیسه ها مبارزه کند و پیشتازانه رو به جلو حرکت کند تا یکی یکی از سنگرهای دشمن را فتح کند.

🌟نتیجه
خوب ها در خوبی رشد کرده اند و بدها در بدی.

ما رشد جبهه حق را مدیون خودسازی ها، خون دل ها و تلاش های پیامبران الهی و ائمه هدی هستیم.

🎯وظیفه ما
به قول حضرت آقا نباید بگذاریم بار پیامبران روی زمین بماند. باید دنبال بهترین مسیر برای یاری جبهه حق باشیم(راهبردی و عملی)

حرف نو بودن فطرت

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_142
#جلسه_227

💠 حرف نو بودن فطرت

☑️ #معرف_يادداشت: در بحث استکبار و ذیل آیه وَ إِذٰا تُتْليٰ عَلَيهِ آيٰاتُنٰا وَلّٰي مُسْتَكبِراً كأَنْ لَمْ يسْمَعْهٰا كأَنَّ فِي أُذُنَيهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذٰابٍ أَلِيمٍ ﴿لقمان‏،7﴾
که #علوم_انسانی_غربی را به عنوان علومی مستضعف پرور که غریزه انسان در آن محوریت دارد مطرح شد؛ بحث #حرف_نو بودن فطرت مطرح گردید، در این یادداشت کمی این بیان استاد را تفصیل می دهم.

🔺دلیل اصلی سخن نو بودن سخنانی که از فطرت انسانی بر می خیزد این است، انسان فطرت دارد! فطرت یک امر واقعی در انسان است و انسان بر یک خمیره الهی سرشته شده است؛ هم گرایش های الهی و فهم های الهی؛ در کنار این فطرت الهی، که قرآن آن را خود دین می داند؛
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اَللّٰهِ اَلَّتِي فَطَرَ اَلنّٰاسَ عَلَيْهٰا لاٰ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اَللّٰهِ ذٰلِكَ اَلدِّينُ اَلْقَيِّمُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ يَعْلَمُونَ ﴿الروم‏، 30﴾
انسان به دلیل اینکه به اسفل سافلین فرستاده شده است، حقیقتی متناسب با این جایگاه عالم نیز پیدا کرده است؛
لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسٰانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿التين‏، 4﴾ / ثُمَّ رَدَدْنٰاهُ أَسْفَلَ سٰافِلِينَ ﴿التين‏، 5﴾
این هویت اسفل السافلینی انسان همان نفس اماره اوست، همان چیزی است که غرائز را مدیریت می کند و غرائز از آن می جوشند؛
🔺 این مختصات باعث شده است که انسان دارای آن فطرت الهی دائماً دچار غفلت از فطرت خود شود؛ یا به عبارتی فطرت او را غشاوه ها و غبارها بگیرد؛ و لذا کاری که انبیاء می کنند، این است که می آیند به کمک یک رسول درونی که برای مدد به این فطرت الهی درون انسان قرار گرفته؛ یعنی عقل؛ غبار را از این فطرت الهی او بزدایند و او را به اصل خود برگردانند؛ لذا امیرالمومنین علیه السلام مأموریت انبیاء الهی نسبت به انسان را همین وفادار کردن آن ها به #میثاق_نامه_فطرت و اثاره دفائن عقول آنها می داند؛
وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ‏ فِطْرَتِهِ‏ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول‏ / نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 43
🔺 هر سخنی که انسان را به آن اصالت های فطری خود، بعد از دچار شدن به غبار و غشاوه و تاریکی های ناشی از فعالیت نفس اماره، برگرداند؛ سخنی نو برای او خواهد بود. لذا انقلاب اسلامی یک سخن نو است، سخنی که در این #ظلمات_آخرالزمان و این همه گیره #تمدن_شیطانی دو مرتبه انسان را به رجوع به فطرت دعوت می کند.
🔺 مکتب امام سخن نو است به این دلیل که بشری که گرفتار شیطان شده است و به بی راهه رفته است را می خواهد از این بی راهه برگرداند. که این سخن نو مکتب امام را هم خود امام و هم آقا عبارت می دانند از توحید! راجع به بیانات رهبری در (۱۳۸۲/۰۷/۲۲) و سخنان امام در (شرح حديث جنود عقل و جهل، ص89)

آیا عموم مردم سخن پیامبران را می‌فهمیدند؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_51
#جلسه_227

⭕️ آیا عموم مردم سخن پیامبران را می‌فهمیدند؟

❇️وقتی پیامبری برای یک قوم مبعوث می‌شد و آن پیامبر به تبلیغ شریعت می‌پرداخت، آیا عموم مردم سخن پیامبر را می‌فهمیدند و به دلشان می‌نشست، به گونه‌ای که گم شده‌ی خود را پیدا کرده باشند و همچنین در ادامه همراهی با آن داشتند؟

❇️در نظر اول پاسخ منفی است، و اگر هم مثبت است به صورت تمام و کمال نیست. شاید تعداد اندکی از قوم با آن پیامبر عظیم همراه بودند ولی این درک سخنان و فهمیدن آن در بین عموم مردم وجود نداشته است. این پاسخ ابتدایی است که شاید ریشه در تعلیمات گذشته ما داشته باشد.

❇️امّا آیا واقعا مسئله چنین بوده است؟ آیا واقعا عموم مردم سخن نبی را نمی‌فهمیدند؟ اگر اینگونه باشد، حکمت ارسال نبی زیر سوال می‌رود؛ قرار است با فرستادن نبی، راه برای قوم نمایان شود، حال اگر عموم قوم این فرستاده را نفهمند و این فرستاده توان همراه کردن قوم با خود را نداشته باشد، این ارسال با غرض هماهنگی ندارد.

❇️از سویی دیگر وقتی می‌گوییم پیامبر فطرت‌ها را مخاطب قرار می‌دهد و با سخنانی بلیغ از امور فطری می‌گوید؛ به صورت طبیعی باید به دل مخاطب بنشیدند.

⁉️پس این پاسخ اولیه که شاید بتوان از قرآن هم برای آن شاهد آورد، خلاف تحلیل است؟
✳️در ابتدا باید گفت که شاید برداشت ما از تاریخ اشتباه است و تاریخ آنچنان که بوده است برای ما نقل نشده است و تصور اشتباهی در ذهن‌ها شکل گرفته است.
و ثانیا بر فرض صحت تصور تاریخی، باید موانع این امر را هم دید. یکی از موانع از بین بردن فطرت‌ها است. و همچنین مستکبرانی که با ساختن جو تبلیغاتی علیه پیامبران، مانع رسیدن سخن می‌شدند و چندین عوامل دیگر که از جانب خود این قوم به راهنمایی شیاطین ایجاد می‌شد.

جمع راهجو

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_23
#جلسه_227

♦️جمع راهجو

▫️بسم الله الرحمن الرحیم
🔸چقدر دلچسب و حائز اهمیت بود، توصیف و توصیه ای که حضرت استاد در مورد حلقه اندیشه کلامی و این جمع مبارک داشتند.
«یک #جمع_راهجوی_منکسر_و_متواضع»

🔸واقعا توجه مهمی است.اولا خود راهجو بودن جمع و اینکه دائما #دغدغه_انتخاب_صحيح_مسیر و قدم گذاشتن در طریق اصلاح حقیقی که مورد رضایت خدای متعال و امام عصر(عج) است، در میان تک تک جمع #زنده باشد. همواره حال «اهدناالصراط المستقیم» داشته باشیم و همواره #طلب_راهیابی به سوی کمالات را افزایش دهیم. طلبی که مقدمه عزم است و از پایداری و ازدیاد عزم محافظت و پشتیبانی می کند.
🔸دوما اینکه این حال راهیابی، مرکب با حال انکسار و تواضع است. هم #تواضع_علمی، هم #تواضع_اخلاقی و هم #تواضع_رفتاری.
هم تواضع و انکسار در برابر قدرت مطلق هستی و بی نیاز مطلق، خدای متعال و هم تواضع در مقابل بندگان او و در آداب معاشرت عرفی و علمی و هم تواضع در مقابل حرف حق و اندیشه برتر.
چقدر زیبا و مترقی است این حالت. این توصیفات استاد من را به یاد این عبارت انداخت: «ای که مرا خوانده ای، راه نشانم بده…»
🔹رفقا بیایید این حالت را در جمع مان زنده تر کرده و تبدیل به ملکه جمع کنیم …

همه مادر معرض مستکبر شدن هستیم.

#طلب_حلالیت_از_استاد_عزیز_بابت_کم_کاری
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#استکبارستیزی
#حسین_حافظی_نژاد
#یادداشت_5
#جلسه_227

برای استکبار ستیزی تنفر از تکبر و استکبار بایددر وجود افراد نهادینه شودآیه ۳۴ سوره مبارکه بقره می‌فرماید: « وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ؛ و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبر ورزید و از فرقه کافران گردید. » تکبر، خلق شیطانی است و استکبار ریشه کفر است.
#اخلاق
همه مادر معرض مستکبر شدن هستیم.
چگونه ریشه این استکبار را بخشکانیم و یا مهارش کنیم؟
چگونه فرزندانمان را استکبار ستیز تربیت کنیم؟
چگونه جوانان و نوجوانانمان را برای چنگ زدن به صورت استکبار و شکستن کمر استکبار تربیت و تشویق کنیم؟
#جواب_خلاصه
الگودهی و الگوگیری یک مقوله و امر مهم در تربیت کردن محسوب می‌شود. باید دید رهبر ما، رییس جمهورما، محبوب ماو مشهوران جامعه ما در این زمینه چگونه رفتار می‌کنند؟
اگر رفتار این افراد(مثلا رئیس جمهور البته اشاره به شخص خاصی ندارم🤪) متکبرانه باشد از استکبارستیزی چیزی جز شعار باقی نمی‌ماند. بزرگان جامعه و خانواده باید تواضع را پیشه رفتار خود سازند و فرهنگ‌ساز باشند تا جوان و نوجوان ما استکبار ستیزی در وجودش نهادینه شود.
#درد_دل
طلبه ای که نسبت به مسائل پیرامون خودش،نسبت به بی عدالتی های صورت گرفته مسئولین مربوطه و…انتقاد بجا داشته باشد،اما با بستن دهان و چشمش روبرو شود و عدالت خواهی اورا(مدعیان عدالت و کسانیکه لباس اسلام به تن کردندو عامیانه تر بگویم گرگهایی که در لباس میش هستند) در نطفه خفه کنند.چقدر تاب مقاومت و ادامه مبارزه با استکبار را دارد؟
دانشجویی که احساس تکلیف می کند و حرف و شعار عدالتخواهی را از زبان من طلبه می شنود و خودش را آماج تیرها و ترکشهای عدالتخواهی قرار می دهد و در حکومت اسلامی با او به بدترین وجه برخورد می شود چقدر تاب مقاومت و ادامه راه را دارد؟
و همچنین دانش‌آموزی که از معلم و والدین خود انتقاد بجا داشته باشد،اما با مقاومت آنها روبرو شود نمی‌تواند معنی نفی کبر را درک کند.
#اخلاق
تکبر در زندگی امروز خانواده‌ها و در سطح جامعه وجود دارد (همین که من نمی توانم امر به معروف و نهی از منکر کنم.همین که نسبت به رفتار اشتباه کارمندان یک اداره به خاطر اینکه مبادا اعتراض من موجب عقب افتادن کارم شود واین نشانه خودخواهی و تکبر است که بخاطر نفع خودم در مقابل خطای دیگران سکوت میکنم).و نشان آن افزایش رشد نزاع در جامعه است. تا زمانیکه که نتوانیم با شیطان درون خود مقابله کنیم در برابر شیطان بیرونی (مستکبر و مستکبرین)نیز نمی‌توانیم از خود مقاومت نشان دهیم.
فرد متکبر هیچ وقت نمی‌تواند بامتکبران بجنگد،(نمونه بارز آن دولت نا فخیمه الان ما که بوی تعفن تکبرشان عالم را گرفته است).
بندگان مخلص خداوند (عباد الرحمن)هستند که می‌توانند به صف متکبران یورش ببرند. رزمندگان دفاع مقدس و مبارزان انقلاب اسلامی فرزندان امام روح الله، حاج قاسم ها،همت ها،باکری ها،رجایی ها و…افرادی متواضع و با اخلاق بودند که در برابر دشمنان خداوند سرسختی و مقاوم می‌کردند و الگوهایی شدند تا بتوانیم برای استکبار ستیزی به ایشان اقتدا کنیم.

نفس اماره خطرناک ترین مخلوق خداست.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_42
#جلسه_227

مقابله #استکبار ، #غریزه و #نفس_اماره ، با #فطرت
#نعمت_غریزه

🔶چند گزاره از جلسه امروز:
1. برای آب و هوای غریزی، سخنان فطرت همواره تازه است در عین قدمت
2. طبع انسان تمایل به غریزه دارد.
3. امتداد افق غریزه به افق نفس اماره می کشد.
4. نفس اماره خطرناک ترین مخلوق خداست.

چطور شد؟! دوباره مرور می کنم:
اگر سخنان فطرت تازه است، به خاطر زمینه بودن حال و هوای غریزه در انسان و جوامع است. با انسانی سر و کار داریم که طبعش متمایل به غریزه است. غریزه اش زنده است و فعال. غریزه ای که امتدادش، نفس اماره است. نفس اماره ای که بسیار بسیار وحشتناک و ترسناک و مخوف است.
فطرت در این حال و هوا چه کار می تواند بکند؟! تازگی سخن کافی است؟! چرا طبع انسان باید به سمت چنین غریزه ای تمایل داشته باشد؟! چرا انسان این چنین آفریده شد؟!

🔶ماهیت بینی و وجود یابی
قبل تر از این که حلقه اندیشه کلامی تشکیل شود، جلسه ای داشتیم با حضرت استاد به نام #حلقه_اندیشه_حکمی . جایی برای تعمیق و بومی سازی آنچه در نهایه می خواندیم. جلسه ای مباحثه-مطالعه محور و جذاب.
بعد از چندین ماه که در حال و هوای نگاه وجودی، قدم می زدیم، شهود عقلی وجود را پذیرفته بودیم و برایش تلاش می کردیم، در همین حین بحث از چیستی ماهیت مطرح شد. این که ماهیت اصلا چیست؟ نحوه وجودش چطور است؟ اصلا چرا هست و چرا ما ماهیت بین هستیم؟! آن چه ذهن من را در آن شرایط مشغول می کرد، این بود که این چه قاعده لطفی است و چه نعمتی است از جانب خدا که من این گونه می بینم و حواس دارم؟!
بعد از چند جلسه ای حضرت استاد ما را بردند در فضای تلاش های بی پایان قرب الهی و کمال طلبی و درک وجود بالاتر و عدم توانایی درک وجود مطلق. همان تحمید و تسبیح دائمی و رشد انسان.
آن جا کمی برایم ماهیت بینی به عنوان یک نعمت سلوکی، قابل پذیرش شد.

شاید همین توجه را بتوان نسبت به تمایل طبع انسان به غریزه نیز لحاظ کرد.

برای_تا_آخر_ماندن

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_امامی
#یادداشت
#جلسه_227
#برای_تا_آخر_ماندن

#سوال

“تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.”

📌أين جمله از پیام قطعنامه ي امام که خبر از وارثین و برپادارندگان آینده انقلاب می دهد، برای راهبردی و طراحی نیازمند تامین پشتیبانی هایی است.

📍فقر ، محرومیت، استضعاف، چه قدرتی دارند، که تضمین کننده پایداری افراد در #صراط انقلاب است؟ این قیودات نافی، جایگزین های خود چون:تیزهوشی؛فرهیختگی، توانمندان و. است.؟

📌فقر و محرومیت و استضعاف در چه ساحتی است؟ فرهنگی،سیاسی،اقتصادی؟
اگر اقتصادی معنا کنیم ،دیگر نباید امیدی به #بالانشینان داشت، که هیچ گاه طعم فقر و محرومیت را نچشیده اند؟
چگونه می توان به آنان طعم #فقر و #محرومیت را چشاند؟

📌 برای تربیت نیروی #پیشران جامعه،
فقر و محرومیت یک عنصر اساسی است؟

یا #طبقه_متوسط که دورانی فقر و استضعاف چشیده اند، و اکنون کمی از #عدالت بهره می برند، عناصر بهتری هستند؟

 

برای تا آخر ماندن آیا طعم فقر و محرومیت و استضعاف را #چشیده ایم؟؟؟

موفقيت يا عدم موفقيت انبياء!

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_143
#جلسه_227

💠 موفقيت يا عدم موفقيت انبياء!

☑️ #معرف_يادداشت: ذيل بحث حرف نو و جذاب بودن #سخنان_فطري براي بشريت، مباحثه اي در كلاس شكل گرفت، كه اگر اينطور بوده است، چرا ظاهر اين است كه همه امت ها انبياء خود را پس زده اند، و كار به جايي رسيده است كه خداوند بر آن امت عذاب نازل كرده است؟ در اين يادداشت به پاسخ اين سؤال پرداخته مي شود.

🔺 بايد گفت كه اين ادعا به يك معنا صحيح است و به يك معنا غلط؛ صحيح است چون انساني كه داراي غريزه و شهوات است و دشمني غدار به اسم شيطان دارد، كه قسم خورده كه به جز بندگان مخلَص همه را اغوا كند؛ و اين قسم او را قرآن دوبار تكرار كرده است:
قٰالَ رَبِّ بِمٰا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي اَلْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿الحجر، 39﴾
إِلاّٰ عِبٰادَكَ مِنْهُمُ اَلْمُخْلَصِينَ ﴿الحجر، 40﴾

قٰالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿ص‏، 82﴾
إِلاّٰ عِبٰادَكَ مِنْهُمُ اَلْمُخْلَصِينَ ﴿ص‏، 83﴾
انساني كه بناست با اختيار حركت كند، گرفتار و دچار غشاوه و غبار بر فطرتش مي شود و گاهي تا جايي پيش مي رود كه فطرتش رو به خاموشي مي گذارد، و اساساً فطرتي كه به اسفل السافلين فرستاده شده، در معرض غشاوه است و به همين دليل جمعيتاً انسان هاي زيادي گرفتار اين دور شدن از فطرت خواهند شد. از طرف ديگر ملأ و مترفين و طواغيت وقتي حكومت مي گيرند، بيشتر انسان ها با وجود اينكه مثل اين دسته پست نشده اند، ولي تسليم يك زندگي روزمره مي شوند و از ترس طواغيت و با تبليغات ملأ و مترفين به دعوت هاي فطري انبياء لبيگ نمي گويند! و اين سكوت و همراهي و پذيرش ولايت طاغوت كل امت را گرفتار عذاب مي كرده است.
🔺 اما اين سخن غلط است، به اين معنا كه دعوت انبياء فقط با اين دشمني ها و مقابله ها مواجه نبوده است؛ بلكه هميشه دعوت هاي انبياء با گروه ديگري كه گرويدگان و مؤمنين به انبياء بودند همراه بود؛
وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قٰاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمٰا وَهَنُوا لِمٰا أَصٰابَهُمْ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ وَ مٰا ضَعُفُوا وَ مَا اِسْتَكٰانُوا وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلصّٰابِرِينَ ﴿آل‏عمران‏، 146﴾
🔺 رهبر معظم انقلاب در كتاب #روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا اين دو دوسته را اينچنين مي گويند:
🏷 دعوت‌هاي توحيدي در همۀ دورانها، همين كه قدم در صحنۀ اجتماع نهاده‌اند حساب خود را با صف مسلط و مستكبر، روشن ساخته و بر اثر آن، با دو گونه واكنش متضاد از سوي دو جناح اجتماعي متضاد رو به‌رو شده‌اند؛ با تعرض و انكار و ستيزه از سوي مستكبران، و گرايش و قبول و حمايت از سوي مستضعفان.
🔺 گروندگان به انبياء نيز چنان صحنه هاي زيبايي را در تاريخ بشريت رقم زده اند، كه صحنه هاي زيباي تاريخ در اين ارتباطات رقم خورده است. هم با عشق و شيفتگي و محبت به نبي خدا مي زيستند، و هم حاضر بودند شيرين ترين چيز كه جان است را با سختي و رنج بسيار زياد در راه اهداف متعاليه انبياء الهي فدا كنند؛
🔺 پس نمي توان به نحو كلي گفت كه شعارهاي فطري انبياء براي بشريت جذاب و شيرين نبودند؛ بلكه اين شعارها طرفداراني جان فشان در هميشه تاريخ داشته است؛
🔺 اما بيش از اين هم مي شود ادعا كرد؛ آن هم اينكه جريان مقابل انبياء (جريان باطل و طواغيت) هميشه مجبور بودند كه براي بودن خود، از ظواهر شعارهاي انبياء به نفع آمال شيطاني خود استفاده كنند، و سخنان فطري انبياء را به نفع خود بربايند، و اين فضا هر چه كه در تاريخ جلو آمديم بيشتر شده است، طوري كه در عصر حاضر فرهنگ ظلماني مدرنيته، مجبور است كه براي بودن خود همه شعارهاي فطري كه شعارهاي اصيل انبياء هستند را سر دست بگيرند، و معنايي مطابق اميال و خواسته هاي خود كند؛ اين يعني آرمان هاي انبياء در طول تاريخ جلوتر آمده است و چنان توسعه اي پيدا كرده كه جريان هاي باطل براي حكومت خود مجبور هستند از اين شعارهاي انبياء سوء استفاده كنند.

حرفهای فطری بشر

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_39
#جلسه_227

معرفی یادداشت: در بحثی که در انتهای جلسه ی امروز مطرح شد، ابتدائا نکته ی خوب قابل پیگیری ای مطرح شد ولی در ادامه از یک بحث اصلی تعیین کننده به بحثی فرعی کشیده شد. در این یادداشت قصد دارم سعی کنم آن مطلب اصلی را کمی بالا بیاورم.

بحث از اینجا شروع شد که : یک پارادوکس قابل تامل وجود دارد و آن این است که قدیمی ترین سخن های بشر ( که حرفهای فطری بشر است ) همیشه نو اند، و همیشه جهت بخش هستند.

وجه نو بودنشان این بیان شد که چون همیشه نفس انسان به رذائل می گرود و می کشاند همیشه از این سخن ها فاصله می گیرند و …

در توضیحح این مساله پس از ذکر نکاتی در مورد نفس و حکومت نفس و غرایز، گفته شد که دین هم اتفاقا دعوتش و گزاره هایش خیلی ساده و ناظر به کنترل همین غرایز و .. هستند. و استشهاد شد شد به پیمان عقبه ی اول که پیامبر اکرم (ص) در ملاقاتی که با برخی اهل یثرب داشتند نکاتی را به عنوان پیمان با ایشان مطرح کردند که خیلی چیز های ساده ای بودند و …. از قبیل دروغ نگویید، فحشا مرتکب نشوید و ..

اما این تلقی با برخی تلقی های معمول ما سازگاری نداشت: 1- دین پیام فطرت را می آورد 2- پیام ادیان و دعوتشان همیشه محبوب و نجات بخش بوده است.

لذا سوال پیش می آمد که اگر فرمایش استاد درست باشد پس تکلیف دو چیز باید روشن شود:

1- پیام انبیاء ع واقعا چه بوده است؟ چه چیزی می توانسته عامل موفقیت انبیاء (ع) و نجات بخشی پیام ایشان باشد ؟

2- پیام فطری و دعوت فطری دقیقا چه پیام یا دعوتی است؟ چه فرقی با پیام غریزه دارد؟ چه فرقی با پیام نفس دارد و …؟

که البته در این بحث ها می شد پای این بحث ها را هم باز کرد که آیا اصلا واقعا انبیاء (ع) موفق بوده اند یا شکست خورده اند؟

آیا محبوب بوده اند یا منفور بوده اند؟

آیا گرویدگان به انبیاء ع کسانی بودند که پیامی فطری را دریافت و فهم کرده بودند؟ یا کسانی بودند که از ظلم و ستم و فلاکت دنیوی خویش به ستوه آمده بودند و دنبال راه نجاتی از این وضعیت خودشان بودند؟

و …

که شاید میوه ی اصلی بحثهای ما این ها نباشد، هرچند این ها هم سرفصل های فکر آفرینی هستند.

#جهاد_زیست_بوم_رشد_هویت_شیعی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_53
#جلسه_227
#جهاد_زیست_بوم_رشد_هویت_شیعی

در ۴ اسفند ۹۸، در اولین روز درس خارج رهبر انقلاب بعد از انتخابات مجلس شورای اسلامی، این جمله بسیار گران قیمت بود:

“در مقابل فعالیت هزاران نفر از جبهه دشمن علیه مسائل گوناگون ایران، در جبهه ملت ایران باید میلیون‌ها نفر آماده دفاع، ضربه و حمله متقابل در امور تبلیغاتی و انواع کارهای ممکن برای ملت باشند”

این جملات از رهبر انقلاب در اولین روزهای توطئه ای راهبردی به نام کرونا نشان داد که درگیری از این برهه ازانقلاب به بعد باید گفتمانی حاکم بر سبک زندگی میلیون ها نفر خانواده ایرانی باشد و در اتمسفر درگیری زیست بوم خود را تعریف کنند.

جهاد یک پارادایم برای هویت شیعی تعریف میکند و اورا تا افق تمدنی می‌کشاند اما اینکه تا به حال این زیست بوم برای ما شکل گرفته یا نه میتوان با درصد بسیار بالایی گفت نه. لذا هنوز فرسنگها تا شکل گیری شخصیت تمدنی فاصله داریم و این قدری خسارت است.

سم زدایی از انقلاب اسلامی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_73
#جلسه_227
🔰سم زدایی از انقلاب اسلامی

💠پرده اول: توضیحاتی در باب سم زدایی
سم زدایی، دیتاکسیفیکیشن (به انگلیسی: detoxification)، یا سم‌زدایی متابولیک، از مکانیزم‌های مهم در فیزیولوژی است. سم‌زدایی متابولیک به معنی سم‌زدایی طبیعی توسط خود بدن از طریق پروسه‌های متابولیک درون بدن (مثلا توسط آنزیم‌ها) است. سم‌زدایی، به عنوان وظیفه‌ی اصلی کبد و کلیه تعریف می‌شود.
🔴اصلی ترین اندامها در سم زدایی از بدن
◀️ کبد
کبد قوی ترین سلاح بدن در برابر سموم است. کبد این کار را با حدود ۵۰۰ مکانیسم وابسته انجام می دهد. با استفاده از این مکانیسم ها خون را فیلتر می کند و از ورود سموم به بدن جلوگیری می کند. کبد مواد مغذی را به جریان خون کرده و سپس مواد زائد از طریق کلیه ها یا روده ها از بدن خارج می شود.
◀️کلیه ها
کلیه ها عملکرد چندگانه انجام می دهند. از جمله تنظیم تعادل مایع و الکترولیت در بدن شما. آنها همچنین به کنترل فشار خون نیز کمک می کنند. در واقع کلیه ها را می توان به عنوان تیم تضمین کیفیت نهایی خون دانست. آنها خون را دریافت و فیلتر می کنند. همچنین مواد زاید را از متابولیسم ماهیچه ها می گیرند و به صورت اوره خارج می کنند.

💠پرده دوم: سم و سم زدایی از انقلاب اسلامی

آیا میدانید از ابتدای انقلاب اسلامی هم اکنون چه تعداد دانش آموخته و دانشجوی علوم انسانی داریم؟!!

منم نمیدونم! یعنی هر چقدر آمارها رو بالا و پایین کردم نتونستم در بیارم فقط در سال تحصیلی 95-96 تعداد دانشجویان علوم انسانی بیش از یک میلیون و 900 هزار نفر بوده است. خب با کم و زیاد میشه یه تخمینی زد که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون حداقل بایستی 8 تا 10 میلیون دانش آموخته و دانشجوی علوم انسانی داشته باشیم!!!

خب این دانش آموخته ها اگر این تعداد هستند و نوعا بدنه کارشناسی کشور رو اینها دارند تشکیل میدهند و مسئولیت ها رو اینها گرفته و میگیرند پس با این همه سم تزریق شده به بدنه حاکمیت کشور چگونه جمهوری اسلامی هنوز استحاله نشده و تبدیل به پوستین وارونه نگشته است؟

بله درست حذس زدید!

پاسخ در مکانیسم سم زدایی انقلاب اسلامیست! انقلاب اسلامی مثل هر موجود زنده ای مکانیسم سم زدایی برای خود تعبیه کرده است. یکی از کارکردهای ولایت، کارکرد سم زدایی عقیدتی و معرفتی است. البته هر چقدر این سم قویتر باشد مثل جهل پیچیده و مخفی و مطوی علوم انسانی غربی طبعا سم زدایی آن زمان بر تر است. مضافا اگر جلوی روند تزریق سم گرفته نشود.

ولایت فقیه اگر چه کارکرد رئیسی آن عقل جامعه است و راهبری و هدایت و فرمان جامعه به دست اوست اما این عقل در مقام کبد و کلیه تنزل پیدا کرده تا سمومات معرفتی و عقیدتی را از ذهن و دل جامعه بزداید.

مبارزه جریان حق و جریان باطل(دستگاه استکبار/نظام سلطه)

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_74
#جلسه_227

🔰مبارزه جریان حق و جریان باطل(دستگاه استکبار/نظام سلطه)

💠پرده اول: تقریر فلسفی مبارزه حق و باطل
بحث تمدن سازی یا مبارزه را بخواهیم پی بگیریم. باید برگردیم یک دید کلان داشته باشیم نگاه فلسفه تاریخی. دو جریان حق و باطل هستند در طول تاریخ مدام با هم درگیر بودند،
ما باید ابتدائا تکلیف ما را مشخص بکنیم که شرور یا باطل چه نحوه وجودی در عالم دارند، آیا از جنس وجود و هستی است یا اساساً موجود نیست؟
در ادبیات فلسفه اسلامی شرور را یا عدم می دانند و یا منتهی به عدم. عدم می دانند به این معنا که جهل عدم العلم است، ضعف عدم القدره است و … یا منتهی به عدم می دانند به این معنا که شما به امثال جانوران موذی و سیل و زلزله و … به صورت نسبی متصف به شر می شوند به واسطه اینکه یک فقدانی را در موجودات دیگر رقم می زند. زلزله عدم حیات را رقم می زند لذا متصف به شر می شود. شهید مطهری مفصلاً اینجا بحث کرده است.
نهایتا می شود گفت که وجود از آن جهت که وجود است خیر مطلق است و عدم از آن جهت که عدم است از جهت عدم و ملکه؛ شر مطلق است.
اگر ما بر این اساس بخواهیم نبرد جبهه حق و باطل را، نبرد جنود عقل و جهل را تحلیل بکنیم؛ نبرد وجود و عدم است. به این معنا که
.. إِنَّ اَلْبٰاطِلَ كٰانَ زَهُوقاً ﴿الإسراء، 81﴾
اساساً باطل چیزی نبوده است، پوچ و بطلان محض است.

💠پرده دوم: تقریر عرفانی مبارزه حق و باطل
این تعبیر فلسفی اش هست، تعبیری که ابن عربی شیخ اکبر دارد، این است که هیچ صورتی از احدی از خلایق نمی توانید پیدا بکنید مگر اینکه روحی به همراه او در این صورت هست، و خداوند در اسماء و آیاتش تجلی کرده و چیزی جز حق نیست؛ پس هر آن چیزی که هست جلوه حق است. آن چیزی که مد نظر ما است مصادره این مظاهر و آیات و جلوه ها به نحو و سود جریان حق است.
در همه هستی جوهره حق و حقانیت وجود دارد، ما باید آن جوهره را به نفع خودمان مصادره بکنیم.
یکی از صورتها مفاهیم و واژگان هستند؛ مفاهیم و واژگان را ما بایستی به نفع جبهه حق مصادره کنیم.

💠پرده سوم: اولین گام مبارزه؛ نبرد واژگانی و ادبیاتی است
اولین مرتبه مقابله این دو جریان در ساحت ادبیاتی و واژگانی و معنا بخشی و روایت کردن عالم است. یعنی ما یک روایتی از انسان، هستی و خداوند داریم، جریان باطل هم یک روایتی دارد. انسان را مثلا در حد یک حیوانی که قدرت خلاقیت دارد تعریف بکند، معرفت شناسی انسان را ببرد ذیل عنوان تخیل خلاق مطرح بکند. و …. مفهوم علم در طول تاریخ یک صیرورتی در جریان باطل داشته است و در جریان حق هم یک تعبیر و صیرورت دیگری داشته است.
در این نبرد اولاً الفاظ را به سود جریان حق مصادره بکنیم.
ذیل این می خواهم به مصادره لفظ تمدن و تمدن سازی به سود جریان حق برسم. عبارتی که می خواهم بگویم این است که ربوبیت واژگانی و ادبیاتی جریان حق باید به حد اعلی برسد.
یک حدیثی یکی از دوستان گذاشتند که اولین چیزی که خداوند خلق کرد حروف بود، چنین تعبیری داشت. ما الفاظ حروف و واژگان را خیلی باید جدی بگیریم.
به طور کلی تحت عنوان
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ …﴿الأنفال‏، 60﴾
مصادیق این قوه، فرهنگ پارادایم، گفتمان های سیاسی اجتماعی و علمی؛ سبک زندگی و … همه این ها قوت ها و قدرت هایی است که جریان حق باید در مشت بگیرد برای اینکه در این نبرد تاریخی دست برتر را داشته باشد.
فلذا الان مسئله تمدن را بخواهم مطرح بکنم، تمدن در فضای غرب به معنای مرسومش وجود دارد، اما اگر ما بخواهیم یک چیزی را مطرح بکنیم که مطابق با آن جهان بینی و هستی شناسی ما باشد باید یک سری مطالبی را بیان بکنم.
من جمله اینکه در فضای دریافتی که ما داریم، دین اسلام را چه می دانیم و هستی را چه می دانیم. آن چیزی که حکما و عرفا مطرح می کنند که عالم تکوین بر عالم تشریع کاملا منطبق است، و هیچ فعلی از افعال انبیاء و انسان کامل نیست که خالی از دستور و تشریع باشد؛ اما انسان هایی که در مرتبه پایین هستند منطقه الفراغ دارند، ولی جهان به سمت کوچک تر شدن منطقه الفراغ پیش می رود، هر چقدر پیش می رود زندگی انسان ها و حیات بشری دارای دستورها و تدبیرها و قوانین بر اساس شریعت می شود.

نقش تاریخی و متوقع حوزه علمیه وتوصیف امروز آن

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#راهبرد_تحول_حوزه
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_52
#جلسه_227
#مدرسه_معرفتی_امام_خمینی

🔸نقش تاریخی و متوقع حوزه علمیه وتوصیف امروز آن🔸

حوزه علمیه برای انقلاب اسلامی، نقش مادر و راهبر را دارد. اما مسئله ای که حوزه علمیه امروز با آن درگیر می باشد، عدم توانایی راهبری این انقلاب می باشد. توصیف وضعیت کنونی حوزه، دلالتی بر این عدن توانایی است.

🔺ضرورت تحول حوزه🔺

وقتی حوزه نمی تواند نقش راهبری خود را برای انقلاب اسلامی که خود مولّد و مادر آن بود را ایفا کند.و به تعبیری وقتی حوزه از ولیده خود، انقلاب اسلامی عقب افتاده باشد، ضرورت تحول و اصلاح حوزه به صورت طبیعی برداشت می شود. چرا که وقتی راهبر اتقلاب اسلامی توانایی هدایت آن را نداشته باشد، عاقبت و مسیر آن نامشخص و خطرناک می شود.
حال برای مقابله با این تهدید، حوزه باید متحول شود فلذا ضرورت تحول حوزه به عنوان اصلی ترین مسئله حوزه باید مورد بررسی قرار گیرد.

🔰راهبرد تحول حوزه🔰

راهبرد اصلی تحول حوزه، اتصال به انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی، کانون تفاوت هاست. انقلاب اسلامی توانست تراز مسلمانی را در دنیا جا به جا کند. و حتی می توان ادعا کرد که انقلاب اسلامی، یک تراز نوینی برای حیات بشری مقرر کرد.
انقلاب اسلامی منبع و معیار این تحول می باشد. لذا برای تحول حوزه باید آن را به اندیشه و عینیت و فرمان انقلاب اسلامی متصل کرد. و این ایده تحول اتقلابی حوزه می باشد.
وکلیدی ترین و اصلی ترین سخن این تحول این می باشد که مکتب امام آینده علمی حوزه است.

چرا ملت ها ایمان نیاوردند؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_60
#جلسه_227

چرا ملت ها ایمان نیاوردند؟

فَلَوْ لا کانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إيمانُها إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلي‏ حينٍ98

وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَميعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّي يَکُونُوا مُؤْمِنينَ99

وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَي الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ 100 #سوره_یونس

در آیه 100 سوره یونس به علت عدم ایمان آوردن اقوام اشاره شده است : ” لا یعقلون ” ! پس ریشه یابی قرآن از عدم ایمان آوری اقوام گذشته جذاب نبودن دعوت انبیا نیست!
علت عدم ایمان آوری ملت های گذشته را میتوان همان #جاهلیت در نظر گرفت. جاهلیتی که باعث می شود اراده ی خود را بر اساس تمایلات نفس اماره و شهوت و غضب جهت دهی کنند و نه عقل!

🔸 اما سوال بعدی ما باید این باشد که آیا دعوت انبیا به معنای واقعی کلمه جذاب بوده است؟
جذابیت دعوت فطری انبیا از چه سنخی است؟
آیا جذابیت دعوت های توحیدی باید صرفا چیزی از جنس کارآمدی به معنای مدرن باشد تا برای مردم انگیزه ساز باشد؟
تحلیل آیات #سوره_زخرف که ظاهرا خلاف این را نشان می دهد :

وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿٣٣﴾

وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿٣٤﴾

وَزُخْرُفًا ۚ وَإِنْ كُلُّ ذَٰلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿٣٥﴾

به نظر می رسد جذابیت دعوت انبیا را باید در چیز دیگری جستجو کرد

نوشتن یعنی خلق کردن

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_37
#جلسه_227

نوشتن یعنی خلق کردن
خلق معانی و حروف و کلمات
نوشتن تجلی افکار و احساس آدمیست

انسان به خلق کردن و نوآوری نیاز دارد
به آب نیاز دارد به استراحت نیاز دارد به نوشتن هم هم
نوشتن حس مثبت بودن را تقویت میکند
نشاط می‌آورد
سبُک میکند
پختگی میدهد
قضاوت میشود
جذب میکند
دفع میکند
خاطره میسازد
جرقه میزند
انسجام بخش است
فکر میاورد
تلاشیست به عمق
ورز میدهد
محکم میکند
و…

روایت فردمحور از تاریخ

#امید_فشندی
#یادداشت_103
#جلسه_227
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

💡روایت فردمحور از تاریخ

معروف است كه تاریخ را همیشه فاتحان می‌نویسند اما فراتر از ظفرها و هزیمت‌ها، تاریخ با #شخصیت‌ها گره خورده است نه توده‌های مردم … چه تاریخ به روایت فاتحان باشد چه قرآن، همیشه یك شخص – حق یا باطل، ولی یا طاغوت – است كه پیشران اصلی حوادث و تحولات و مسسب شرایط و وضعیت موجود معرفی می‌شود.

روایت حتی منابع معتبری – مانند قرآن – از تاریخ البته به مفهوم توصیه به رعایت قواعد حاكم در آن روایت نیست؛ اُمَم البته امام می‌خواهند، ولی #امامت_امت سطحی ارتقایافته از حركت و صیرورت جوامع است كه از دوران #شخص_محوری – هرچند اگر معصوم باشد – گذر كنیم و به دوران رشد جامع و فراگیر انسانی برسیم.

در جمهوری اسلامی، شعار امامتِ امت می‌دهیم اما امت به چتر و عصا و انگشتر امام دل‌خوش است!

اینكه منویات ولی چقدر در عمل محقق می‌شود یك بحث است، اما اینكه ظرفیت‌های یك ملّت را به انگشت اشاره‌ی یك شخص گره بزنیم، بحث دیگری است.

انقلاب شد كه #یك_شخص بر سرنوشت #یك_ملت حكومت نكند؛ چه #شاه باشد چه #شیخ ، چه تركیب این دوتا که #شاخ بشود برای مردم.

روی سخن بنده به شخص ولی فقیه و بالاتر، انبیا و ائمه نیست، بلكه نسبتی است كه مردم با كانون ولایت می‌گیرند … باشد از سوگیری‌های ویرایش‌های ما باشد.

حضرت امام فرمودند:

اگر شما می‏توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان توده‏های مردم رنجدیده كنید، كاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نموده‏اید. باید پایه‏های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها باشد. (صحیفه امام، ج21، ص239)