مشورت یعنی…

#یادداشت
#یادداشت_90
#مشخصات_اسلام
#جلسه_350
#سعید_خورشیدی
#شورا

مشورت یعنی…
مشورت با دیگران در یک “کار” یعنی آن ها را در این کار سهیم دانستن ! یعنی اراده دیگران را در این “فعل” دخالت دادن !
یا به عبارت بهتر یعنی اراده خود را با اراده دیگری آمیختن و یکی کردن !
به همین خاطر از مشورت کردن با افراد خودرای منع کرده اند ، چون نقض غرض میکند و اراده طرف مقابل را به کلی کنار میزند.
امام صادق (ع) میفرمایند : لاتَشِرْ عَلَی الْمُسْتَبِدِّ بِرَایِهِ !

چرا مشورت میکنیم ؟
چرا باید اراده دیگری را در امری که در دست داریم دخیل کنیم ؟
1- جهل
مشورت ممکن است از سر ناچاری خودمان باشد ! به این معنا که واقعا خود را نیازمند به مشورت گرفتن بدانیم تا در کاری که پیش رو داریم، درست را از نادرست تشخیص بدهیم. یا در امری حکومتی روش درستی که نمیدانیم را تشخیص بدهیم و به پیش برویم !
2- تربیت
ممکن است طرف مقابل را نیازمند ببینیم به اینکه با او مشورت بشود ! ملنند پدری که برای تقویت اراده فرزند نوجوان در برخی امور خانواده اراده او را از طریق مشورت دخیل میکند تا اراده اش را تقویت کند و … یا مانند حاکمی که رشد زیردستانش برای او مهم است و از طریق مشورت گرفتن با آنها ، رشد اراده را به آنها هدیه میکند !
3- ادای تکلیف
تصویر این مورد با دو مورد بالا متفاوت است !
باید فضایی را تصور کنیم که “کار” عده ای از انسان ها در دست یک فرد قرار دارد !
به این معنا که یک فرد میتواند در امور افراد بسیاری، اعمال اراده کند و بلحاظ هستی شناختی اختیار آن را دارد که اراده خود آن افراد را هم دخیل بکند یا نکند !
اینجا شاید بتوان گفت تکلیف حاکم این است که از طریق مشورت، اراده مردم را بیاورد و در حاکمیت دخیل کند.
باز هم شاید مشورت گرفتن اهل بیت (ع) از باب حاکمیت ایشان بوده و در امور جمعی میخواسته اند اراده جمعی را دخیل کنند و این را وظیفه حاکم میدانسته اند.
امیرالمومنین در نامه 50 نهج البلاغه میفرمایند حق امیران لشگر بر من این است که بدون لحاظ انان تصمیمی نگیرم !
اَلا و اِنَّ لکم عندى … و لا اَطوى دونکم امراً اِلا فی حکم
البته این معنا با دموکراسی متفاهم در کشور ما متفاوت است. مشورت معنایی نیست که در آن مشورت کننده ، مقهور مشورت دهنده شود !
باز هم امیرالمومنین زمانی که مجموعه ای از بزرگان از جمله ابن عباس به ایشان پیشنهاد نصب معاویه و طلحه و زبیر در چند منصب ، در جهت برقراری صلح را دادند ، ضمن اشاره به اینکه آنان حق دارند مشورت بدهند و اراده شان را دخیل کنند، به حق خودشان هم اشاره میکنند و میفرمایند :
لک ان تشیر علىّ و اَرى فاِنْ عصیتُک فاَطِعْنى

چگونه می توانیم هشیار شویم؟

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_71
#جلسه_350

ما از بین هوا، آب و غذا، بیش از همه به غذا احساس نیاز می کنیم و پس از آن به آب و تقریبا، اصلا به هوا احساس نیاز نمی کنیم. در حالیکه بدون غذا چند روز می توانیم زنده بمانیم و بدون آب حداقل یک روز زنده می مانیم، اما بدون هوا اصلا لحظه ای نمی توانیم زنده بمانیم.

به نظر می رسد در مورد سایر احتیاجات خود و نعمت های خداوند نیز، امر همین گونه است. همانگونه که استاد عزیز فرمودند، خدایی که همه جا با ماست را، نمی ببینیم و حضور او را متوجه نمی شویم. اما نعمت های سطحی بسیار ساده تر را، می ببینیم و وجود آنها را حس می کنیم.

استاد عزیز فرمودند مشکل اینجاست که هشیارانه زندگی نمی کنیم. اما چگونه می توانیم هشیار شویم؟

قطعا یکی از مهمترین عوامل هشیاری، ارتباط با معنویات است؛ اما ای کاش امر بیشتر برای ما واضح بود و بهتر عمل می کردیم.

تجربه های شورا در انقلاب اسلامی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_130
#جلسه_350
#شورا

🔰تجربه های شورا در انقلاب اسلامی

2. مجلس تدوین قانون اساسی:
مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یا همان مجلس خبرگان قانون اساسی پس از پیروزی انقلاب در پی انتخابات تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۵۸، در روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ با ۷۵ نماینده تشکیل شد. ریاست آن بر عهده حسینعلی منتظری بود. وظیفهٔ آن بررسی نهایی قانون اساسی، برای تصویب توسط مردم بود. درابتدا قرار نبود مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شود و قرار بر این شده بود که تکلیف قانون اساسی با همه‌پرسی مشخص شود، اما پس از صحبت‌های فراوان تصمیم بر این شد که این قانون در مجلسی با نام مؤسسان طرح و پس از بررسی تصویب شود.

اهمیت این شورا از چند جهت است:

1. اولین گام در مهندسی دنیا بر اساس دین: تأسیس حکومت قانون الهی
این اولین گام در تاسیس جمهوری اسلامی است که بنا دارد دین را پیشوا و مهندس دنیا قرار بدهد. این شورا نه تنها یک عقلانیت جمعی را در جسد چند ده اصل و قانون صورتبندی می کند بلکه ارزش ها و آرمانهای انقلاب اسلامی را در قالب یک پایگاه و بنیاد حقوقی تثبیت می کند. به یمن و برکت قانون اساسی هنوز هم نسل هایی که در جریان انقلاب نبوده اند میتوانند با ارزش های فطری دمیده شده در این قانون نسبت برقرار سازند.

2. تکیه گاهی برای نظام انقلابی
اصول مترقی قانون اساسی، تکیه گاه مستحکمی برای ساخت نظام انقلابی بوده و هست. فصل شوراها از جمله همین موارد می باشد. نظام جمهوری اسلامی ایران در معرض تهدیدهایی است که چارچوب نظری قدرت در غرب پدید آورده است. چارچوب نظری ای که صراحتا با آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی ناهمخوان است. فلذا با تکیه به قانون اساسی میتوان امید داشت که روز به روز ساختار و نظام جمهوری اسلامی به تصویر مطلوب نظام انقلابی نزدیکتر گردد.

3. جلوه گاه ترقی و تعالی عقلانیت دینی
این شورا با تدوین قانون اساسی مترقی بودن عقلانیت دینی را به رخ جهانیان کشید. قانون اساسی یکی از منابع اصلی صدور انقلاب و تبلیغ انقلاب اسلامی در میان مستضعفان جهان خاصه جهان اسلام می تواند باشد.

4. اجتهاد بین الاذهانی
شورای تدوین قانون اساسی نشان داد اجتهاد شورایی قابلیت تحقق دارد و شدنی است. اجتهادی که مبتنی بر عقلانیت بین الاذهانی بدون آنکه به انسداد برسد قانونی تدوین کند که مبنای جمهوری اسلامی گردد.

بازخوانی تئوریک مذاکرات و تجربه نگاری مجلس تدوین قانون اساسی میتواند ما را با ابعاد و خفایای مقوله شورا در عینیت جمهوری اسلامی آشنا سازد.

ولی فقیه در موقف جمع آرای فقهای زمانه است.

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_350
#شوری
#مشورت
#عقل_جمعی

🔰ولی فقیه در موقف جمع آرای فقهای زمانه است.

البته ایشان به عنوان مرجع تقلیدی که مقلدینی دارند، قطعا بعض فتاوی ایشان از سایر مراجع متفاوت خواهد بود اما در مقام صدور احکام حکومتی، با عقل جمعی می اندیشند و آرای فقهای زمانه را در مسئله مورد نظر جمع بندی و اعمال می کنند.

تهیه ی قانون اساسی از جمله مواردی است که فقها به شور نشستند و با استفاده از عقل جمعی برای جمهوری اسلامی، قانون و سیاست های کلی تعیین کردند.

تقریر14000830

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_350
#تقریر
#یقظه
#شوری

جلسه350-14000830

🔰نکته ی اخلاقی/یقظه
[پیاده شده توسط آقای سعیدی صابر]

یکی از نکته هایی که خوب است گاهی به همدیگر تذکر بدهیم یا به آن توجه کنیم این است که (نمی دانم چقدر به این مسئله توجه کردید) ما چقدر داریم آگاهانه زندگی می کنیم؟!

ما موقعی که اول صبح بیدار می شویم آن قدر هوشیار می شویم که متوجه می شویم که به اندازه ی کافی هوشیار نیستیم، خیلی اذیت می شویم. یعنی آدم می فهمد که هوشیاری یک نعمتی است و موقعی که هوشیاری کم است انسان در معرض خطر است. ولی به طور کلی نمی دانم چقدر توجه می کنید که ما چقدر هوشیار محسوب می شویم، ببینید بر اساس اعتقادات مان که در این هیچ شکی ما نداریم و بنا نداریم که با این اعتقادات دربیفتیم، چه تصویری از خدا داریم؟ چه تعریفی درباره ی خدا داشتیم؟ حقیقتی که در همه جا حاضر است، در تمام ذره ذره وجود ما حاضر است، تمام وجود ما متوجه اوست، تمام عالم متوجه اوست، و توجیه عالم است، معنای عالم است، معنای انسان است، و توجه به او باعث معنا شدن انسان می شود،

🌱ولَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡ،

اینکه این خدایی که این طور همیشه همراه ما هست، ما به او توجه نداریم. نمره ی آگاهی ما می شود چی؟! یعنی حقیقتی تا این حد بزرگ که الان برای ما مخفی است، الان ما چقدر می دانیم، چقدر آگاه هستیم، خیلی نمره ی آگاهی پایین است، یک آن آن هم فاجعه است، چه رسد به اینکه تمام زندگی ما اصلا همین است، و شاید یک آن هم نبوده که آنچنانکه شایسته ی این توصیفات است ما به خدا خیره شده باشیم.

یا مثلا نعمت های خداوند متعال، خب همه چیز نعمت های خداوند متعال است در دستان ما جاری است، ما به هر چیز دست می زنیم نعمت های خداست، و از هر چیز داریم استفاده می کنیم نعمت های خداست، چقدر اصلا توجه می کنیم به اینکه این نعمت خداست و موقعی هم که گاهی متوجه می شویم، یک چیزی را متوجه می شویم، مثلا تشنگی زیادی که غالب شده بوده است یک آب خنکی می خوریم توجه می کنیم که این عجب نعمتی بود، خیلی کم، گاهی، چقدر عمیق می فهمیم این را؟! یعنی به عمق همان تک نعمت حتی پی می بریم؟!

یا مقوله ی مرگ که گفته شده «یأتی بغتة»، مشخص است ولی بر شما مشخص نیست که چه وقت می رسد و برای هیچ کس هم هیچ گونه تضمین و قول و وعده ای داده نشده است، حتی آقا رسول اکرم هم ایشان می گفت که من هم نمی دانم، که جهت دارد این ندانستن های این بزرگان، این توجه به مرگ که از ما خواسته شده.

یعنی هوشیاری. نمی دانم توجه فرمودید یا نه، از منظر دینی، من کاری با روانشناسی ندارم که مشغول می کند ما را، واقعا یک مشت مزخرفات مشغول می کند ما را، زحمت هم کشیدند، خیلی زحمت کشیدند، ولی شما اگر از این وادی و از این کانون درد باخبر نباشی، می روی آنجا مشغول می شوی، از منظر دینی ما چقدر هوشیار محسوب می شویم؟! نمره خیلی پایین است. و این یعنی ما در تک تک لحظات داریم رفوزه می شویم.

جمله ی آخر این باشد: این رفوزه شدن را دائماً قلب من دارد اعلام می کند، بعد من این را برمی دارم یک جور دیگر تفسیر می کنم، مثلا می گویم تفریحاتم کم است، البته از این جهت اشکال دارد زندگی ما، تفریحات کم است، طرائف الحکم در آن کم است، و و و، ولی واقعا انسان، قلب انسان، جان انسان آگاهی می خواهد، تشریف انسان به این است که هوشیارانه زندگی کند، ولی این طوری نیست، فقط دو ـ سه موردش را عرض کردم، از این منظرها که نگاه می کنیم، «إنّ الإنسان لَفی خسر» موقعی که به دفتر شریعت مراجعه بکنیم معنا می شود، و الا همین طوری من نگاه می کنم می بینم که نه دیگر، امروز صبح که بلند شدیم و صبحانه هم که خوردیم، حس نمی کنم که لفی خسر، حتما البته خدا خیلی می داند که این را می گوید، نه، یک دو سه خط دفتر شرع را اگر توضیح بدهند برایمان، «إنّ الإنسان لَفی خسر» یعنی آن قدر آگاهی و هوشیاری لازم است که تمام آنات ما از آن غافل است و محروم است، بعد حاضر هم نیستیم که «إنّ الإنسان لَفی خسر» را باور کنیم.
1️⃣

تقریر،اصل شوری

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_350
#تقریر
#یقظه
#شوری

🔰گزاره8. اصل شوری
8. اصل شورا: اصل شورا در مسائل اجتماعى از نظر اسلامى اصلى معتبر است. در مواردى كه نصّى از اسلام وارد نشده مسلمين بايد روش عملى خود را با شورا و فكر جمعى انتخاب نمايند.

🔺اصل شور کردن مطلوبیت دارد یا تصمیم حاصل شوری؟

آیا نفس شوری مصلحت دارد؟ مثل اینکه در فقه خوانده اید که گاهی از اوقات خود فعل مصلحت است. به طور معمول تلقی این است که مصلحتی مطرح است و فعلی هدف گرفته شده است. برای رسیدن به آن مصلحت. گاهی از اوقات خود آن فعل مصلحت است. مثلا فرض کنید اینکه پدر تذکر دهد، خود این مصلحت است. تذکرات پدر را کاری نداریم، البته آن هم باید درست و حسابی باشد، ولی آن چیزی که فرزند احتیاج دارد آن حالت تذکر شنیدن است یک صدایی بالاتر از خود داشتن. خود این فعلی که دستور داده می شود، خود این مصلحت دارد. یا مثال هایی از این قبیل.

آیا خود شورا مصلحت دارد که این حالت های فردی در مدیر یا این حالت هار فردی در همه ی ما شکسته شود. یا اینکه نه بحث این است که شما با عقل جمعی باید کار را پیش ببرید.

اگر این باشد آدم در فکر فرو می رود. اصل شوری یعنی عقل جمعی. شما همین را طراحی می کنید و ساز و کاری را فراهم می کنید که یک تصمیم زمانی که می خواهد گرفته شود، عقل جمعی آنجا حضور داشته باشد. بعد می گویید که اصل شورا را مراعات کرده اید. چه موقعی که یک مدیر دارد تصمیم می گیرد و چه موقعی که به عهده ی کافه وجمعیت گذاشته شده است که بگویید چه کار باید کرد. این تفاوت ایجاد می کند.

ما یک نکته ای که الان احتیاج داریم نشان دادن این مسئله است. یعنی الان در دولت آقای رئیسی ما احتیاج داریم نشان بدهیم که با عقل جمعی داریم تصمیم می گیریم. این که چرا نمی شود، بحث دیگری است این را باید کسانی که عقل آن شدن ها را دارند برای ما مشخص کنند که روی زمین چه شکلی به خودش می گیرد. اما به نظر من به جهات متعددی خیلی راهبردی است که ما بتوانیم در مقطع آقای رئیسی یعنی در همین دولت انقلابی نشان بدهیم که باعقل جمعی کار می کنیم و همه را قانع کنیم که اجازه بدهید با عقل جمعی تصمیم بگیریم. اینجا بیشتر در فکر فرو می رویم که حالا ما یک چیزی گفتیم! اصلا همان چیزی که حضرت آقا می فرمایند! واقعا باور دارید که با عقل جمعی مسیرمان را پیدا می کنیم. می گویید که این بنده خدا خودش را کشته است و در این زمینه متخصص شده است. عقل هم 95 درصد نزد این آقا است و 5 درصد نزد مردم است. اینجا عقل جمعی به چه معنا است؟ اصلا جمعی را در نظر نگیر و بگو عقل خالی، عقل در کار باشد. یعنی مطلوب عقلانیت وافر باشد. یا نه عقل جمعی مطلوب است یا نه، شورا مطلوب است.

➖اگر مطلوب عقلانیت وافر باشد، امکان دارد که شما به سمت نخبه گرایی بغلتید.
➖اگر مقصود شورا است تظاهری از مردم سالاری است.

من منکر نیستم که تصمیم پخته را می شود گرفت ولی جمعی این تصمیم را بگیرید، حتی نظر خودت را به جمع القا کن، ولی به صورت تصمیم جمعی تصمیم را بگیر. خیلی ها اینطور گرایش دارد. یعنی بحث عقل نیست. عاقلانه پیش بردن کار است. می گوید که همان تصمیم خودت، تصمیم خوبی است ولی اینطور اجرا نکن، شورایی اجرا کن.

دوستانی که در کار بودند، می دانند که خیلی از مدیران رویه ی اینچنینی دارند، حالِ احتیاج به شورا ندارد ولی شورایی کار را پیش می برد. یعنی تصمیم سازی و تصمیم گیری را شورایی پیش می برد. ولی خوب که نگاه می کنید می بینید که …

آن وقت که پیش آقای احمدی نژاد می رفتیم، بچه ها در مورد ایشان خوش بینی هایی داشتند و به ایشان می گفتند که در مورد آقا یک چیزی بگو، ایشان هم یک چیزهایی حاشیه ای می گفتند. یکی از چیز هایی که می گفتند این بود که می گفت حضرت آقا در جلسه هایی که می نشینیم، ایشان خیلی از تصمیم های مهم را شورایی می گیرد، بعد می گفت که ایشان یک چیزی در ذهن خودش است، جو را جمع می کند و خودش هم مدیر جلسه می شود. می گوید همه بحث کنید، بعد در جمع بندی ها نظر خودش را اعمال می کند و همه هم راضی هستند و فکر می کنند که با هم فکری هم تصمیم گرفتیم. ایشان می گفت که من هم در این جلسه ها بودم، فقط بعضی مواقع از پشت صحنه خبر داشتم و می دانستم که نظر آقا چیست. بعد می دیدم که همه ی جلسات به نظر آقا منتهی می شود ولی همه فکر می کنند که ما نظر دادیم.

بچه ها می گفتند که این چیز خوبی است یا بد است؟ ایشان می گفت خوب است که اینطور دل ها را به دست می آورد. منتها این توانمندی قابل توجهی است. ضمن اینکه احترام به حرف ها می گذارد ولی واقعا جمع را به این نقطه ای که مد نظرش است می رساند.

– یعنی عقل می تواند جمعی باشد ولی منفعل باشد.
– اینجا بیشتر یک کار تربیتی و اجتماعی صورت گرفته است. شما زمانی که ده یا بیست بار این کار را می کنید، آخر سر وجدان به شما می گوید که اگر بنا است حرف خودت را بزنی، بزن!
2️⃣

تقریر

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_350
#تقریر
#یقظه
#شوری

مسئله در این حد است یا عمیق تر است؟ یعنی شما می گویید که من هم مثل بقیه هستم ولی بگذارید با هم فکر کنیم و ببینیم که داریم چه کار می کنیم. زمانی هم که با هم می نیشینیم واقعا بحث این است که ببینیم چه می شود، ببینیم چه به عقلمان می رسد.

می پرسد که چرا این کار را می کنید؟ در این بیست جلسه ای که دارید صحبت می کنید، نظر خودتان را به کرسی نشاندید، البته خیلی عالی است که تحویل می گیرید و دو سه ساعت وقت می گذارید و بعد هم حق الزحمه این هایی که در این جلسه شرکت می کنند چند میلیون می شود. جواب این ها را می توانید در آینده بدهید؟ می گویید که بله من چند میلیارد سود کردم. اینکه همه با هم احساس کنیم که یک تصمیم کلی گرفتیم.

ولی انصافا حالت حضرت آقا اینطور بود؟

➖این مهم است که شما اعتقاداتت چه دارد می گوید، نه موقف راهبردی ات!

بعضی از کسانی که در وادی مردم سالاری می آیند، راهبردی می آیند. یعنی با نظریه های پایه نمی آیند. فلذا می بینید که وقتی شهر شلوغ می شود می گوید که این بساط را جمع کنید. با این رویه جواب نمی دهد و مردم سالاری در معرض تهدید است. این را قبول کنید. سال های سال است که من دارم مشاهده می کنم. آخرش می بینید که یک نظریه می دهد و اینطور از آب درمی آید. یعنی اصلا طور دیگری بوده ولی اینطور اجرا شده است.

عقل جمعی مطلوب است یا شورا

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_350
#تقریر
#یقظه
#شوری

🔺عقل جمعی مطلوب است یا شورا

شورا یعنی شعور راهبردی؛ عقل جمعی یعنی شعور اجتماعی عمیق تر از شعور راهبردی است. این نقطه ی گره است.

اگر شور و مشورت روش مدیریتی شما است، ما به کسانی احتیاج داریم که به عقل جمعی اعتقاد داشته باشند. مبانی این در حوزه تدریس نمی شود. فلذا می بینید که طرف آمده به سمت مردم سالاری می کشد ولی سائقش یک شعور راهبردی است نه یک شعور اجتماعی.

این خیلی تفاوت دارد. گاهی از اوقات می بینید که فرمان نمی چرخد، این با نگاه راهبردی به مردم سالاری پرداخته بود، قبول داشت ولی فکر می کرد که حکمتش یک نکته ی راهبردی است. فکر نمی کرد که مسئله عمیق تر از این حرف ها است. اگر بگوید که مطلوب عقل است. امکان دارد که شما بگویید که اینطور هم نیست که عقل نزد جمعیت باشد. این بحث فوق العاده مهمی است.

اگر شورا را به معنای شعور اجتماعی بگیرید امکان دارد احساس کنید که آزاد اندیشی جزء الزامات شورایی شدن جامعه است. اگر این بحث ها را به هم گره بزنید وضع ناموسی پدید خواهد آمد. این ها وقت مشبع می خواهد چون بخصوص بحث های ما دیسیپلین ندارد. حرف های ما انسجام کافی ندارد و توضیح دادنش وقت مفصل می خواهد. واقعا الگوی جدید حکمرانی مطرح است. اصل اینکه به حکمرانی توجه کنیم بد نیست ولی واقعا شیعه الگوی جدیدی برای حکمرانی دارد با حضور خود آقا امام زمان عج، ولی فقیه که …

دراین فصل فرهنگ نوشتم که الگوی جدید حکمرانی حضرت امام ره هم خدا در آن است، هم ولی فقه و هم نخبگان و هم مردم؛ الگویی که مد نظر امام ره است همه ی این ها با هم جمع می شود. این مکتب دارد این را می گوید، من با عبارت های امام ره کاری ندارم. این مطالب را که کنار هم بگذارید دارد این را می گوید. به این نگاه ها نگاه های نومکتبی می گویند.

من اصل پذیرش ولایت را از طرف آقا امیرالمؤمنین تحلیلم این است که واقعا آقا امیرالمؤمنین نمی خواست امیر شود، ایشان واقعا تحلیلش این بود که من کار علوی نمی توانم بکنم. شما گیج هستید و نمی توانید استفاده بکنید، یکی دیگر بیاید و امیر شود! وقتی که از ایشان هم مشورت می خواستند، مشورت می دادند. یک تاریخ فکر می کنیم که آقا امیرالمؤمنین دارد بازی در می آورد! این بازی نیست، کار علوی که ایشان قبول دارد با حکومت پیش نمی رود. ولی قبول می کند چون مردم می خواهد.
4️⃣

تقریرجلسه۱۴۰۰۰۹۰۸

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_350
#تقریر
جلسه 354– ۱۴۰۰۰۹۰۸

🔰مصائب مردم سالاری

یکی از نکته هایی که در مردم سالاری مورد نیاز است این است که انسان ها برای خودشان شخصیت قائل شوند و خودشان را تکریم کنند.

معمولا هر کمالی یک آفت و نسخه ی بدلی دارد. الان جریان کفر روی این کار می کند و تمام شعارهای فطری را تحریف می کند و به کار می بندد. این وضعیت دنیای امروزاست ما درعصر سرقت شعارهای فطری هستیم.

برای اینکه مردم سالاری محقق بشود یک سری اتفاقات زیرساختی باید بیفتد که بخشی از آن ها در درون انسان ها است. انسان ها باید به خودشان خوش بین شوند و برای خودشان احترام قائل باشند و خودشان را مؤثر بدانند. انسان ها باید نسبت به اینکه اثر می گذاریم و اثر گذاشته می شود، امیدوار باشند. این اتفاقات درونی است.

باید به بحث مردم سالاری به صورت زیرساختی پرداخته شود.
زمانی که به تربیت مردم سالارانه می پردازیم با یک مشکلی مواجه می شویم آن هم اینکه همه ی انسان ها ظرفیت بالفعل برخورد کریمانه را ندارند. یعنی وقتی که برخورد کریمانه می کنید دچار وهم می شوند. این جزء مصائب تربیت مردم سالارانه است.

شما در رفتار آقا امیرالمؤمنین هم می بینید، با اینکه قتال العرب است با اینکه برخوردهای او کاملا مردم سالارانه بوده است، شکایت های او در نهج البلاغه منعکس است.

یا مثلا آقا رسول اکرم ص که عرب های جاهلی جلوی ایشان دراز می کشیدند و می گفتند “حدثنی یا محمد!” یعنی ظرفیت برخورد کریمانه را نداشتند.
این نکته محرومیت ایجاد می کند.

🔰نمونه ای از خدمات حلقه

آقای نقویان یک کلیپ پر کرده است با این مضمون که روحانیت نباید پست و مسئولیت قبول کند. البته خود ایشان نماینده ولی فقیه در دانشگاه بوده است و مسئولیت داشته. جلسات مولانا برگزار می کند و … .

بحث ولایت خیلی جدی است، این خیلی مهم است که شما در طرح چه کسی دارید بالا می آیید. چرا ایشان الان این حرف را می زند؟ این چیزی است که خیلی ها نمی فهمند مانند احمدی نژاد و مهدی نصیری و … . خیلی مهم است که شما در کدام ولایت دارید حرف می زنید.

ما می توانیم این موضوع را کاملا منصفانه بررسی کنیم و خروجی بدهیم و مثلا بگوییم که در این 40 سال روحانیت جلوی چه حوادثی را گرفته است.

الان ذهن جامعه مدام دارد زخم برمی دارد و کسی هم به فکر مرهم نیست. در فضای مجازی یک جنگ فرهنگی درگرفته است. این هم که نشان دهند که ما از سر دلسوزی این حرف ها را داریم می زنیم و با کسی جنگ نداریم هم جزء جنگ است.
در این مورد هم می توان یادداشت داد و کلیپ تهیه کرد و تبیین کرد که روحانیت در این 40 سال چه کرده است.

تیپ های خاص با ادبیات خاصی هستند که می توانند در اینباره جواب آماده بکنند و اطلاعات زیادی ارائه کنند.
الان هیچ جایی را نداریم که از این کارها بکنند. مثلا یک تیم سه نفره روی محتوا کار کنند و یک روز هم در حلقه بحث کنیم، بعد خودشان هم جمع بندی بکنند و دوستان هم 30 تا یادداشت بدهند و خروجی بدهند.
اگر این دست کارها 15 تا نمونه کار کنیم، بقیه گوشی دستشان می آید که شبهه ها بدون پاسخ نمی ماند.

شاید اشکال کنید که با این نگاه همه ی ما تبدیل به مبلغ می شویم در صورتی که هدف ما کار علمی کردن بود. شما می دانید که نظر بنده اینطور نیست، من در بحث گفتمان سازی توضیح دادم، در بحث الگوی خلق دانش، با یک سری مبانی معرفت شناختی و روش شناختی و سیاست گذاری تولید علم و مدیریت مراکز دین پژوهی، با یک سری مبانی به یک الگوی شش ضلعی برای خلق دانش رسیده ایم. یک ضلع این الگو گفتمان است.

خود بنده وقتی دم از گفتمان می زنم، یک نیم نگاه جدی به بحث تولید علم دارم. طراحی مدرسه معرفتی امام خمینی ره از همین ایده است.

اگر یک مجالی باشد که ایده ها برای دوستان باز شود و هر کدام از این ایده ها یک کارگردان پیدا بکند، معلوم می شود که همه ی اضلاع فکر شده است. اگر بنده دوستان را دعوت به گفتمان سازی می کنم با اینکه تبلیغ بسیار شریف است، دعوت ما به تبلیغ نیست و ما نمی خواهیم شما را از تولید علم کوچ دهیم. اصلا اینطور نیست، من این مجموعه را واجد مسئولیت و تعهد و توسعه ی خدمات علمی و دانایی در حوزه می دانم.

البته هنوز احساس می کنم که با این اتفاقات فاصله داریم. به خاطر همین هم فعلا به زمینه سازی می پردازیم.
1️⃣

تقریر

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_350
#تقریر

این مجموعه باید مرجعیت چند موضوع را به عهده بگیرد، به این معنی که نشان دهد ما اجازه نخواهیم داد در این باب ها برای مردم ذهنیت ضعیف درست کنید، ما از فکر درست و روشن فکری و روشن بینی حراست خواهیم کرد و اساسا ما طرفدار روشن فکری هستیم و این را سفاهت می دانیم که شما خودت را اینقدر راحت تحقیر کنید و این همه رزومه و کارنامه را نبینید. البته انتقادها را هم می گوییم. مثلا اینکه خلق طلبگی جلوی بعضی از حرفه ای گری ها را می گیرد.این ها جزء ایرادهای ما است و لطمه های خوبی هم زده است ولی نمی شود که فقط این ها را برجسته کرد! یک دنیا با ما درگیر است و پنجه ی یک نظام سلطه را در مشت خودمان خورد کرده ایم، این یک واقعیت است.

باید بررسی که 40 سال پیش نظام سلطه کجا بود و ما کجا بودیم و 40 سال بعد ما کجا هستیم و نظام سلطه کجا خواهد بود. اصلا بر اساس آیتم های دیگران بررسی کنیم.
البته اینکه این پیشرفت ها را بگوییم یکی از کارها است.

دعوت به کلام انقلابی، دعوت به مهربانی با خلق خدا است. آن چیزی که در دل من است، درگیری نیست! هر چند خباثت هایی از این مدعیان روشن فکری دیدم که آدم به سختی می تواند خودش را کنترل کند. ولی ما این ها را فراموش می کنیم، ما در دلمان فقط مهربانی است.

آقایان بسم الله، ایشان به ذهن جامعه یک زخم زده است. شما فکر می کنید که روحانیت را زده است، نه، هویت جامعه را مورد آسیب قرار داده است. روحانیت بخشی از هویت این مردم است.

در پروتکل های یهود هست که شما اشراف را بزنید تا مردم بی دفاع شوند. شما بخاطر ناراحتی که از آن خان دارید، با آن ها همراهی می کنید و متوجه نمی شوید که با از بین رفتن او، شما هم از بین می روید! آن خان بود که از روی قدی و حفظ منافع خودش قدرت بسیج کردن داشت و می توانست جلوی ایشان بایستد. یهودی ها می گویند که سه قشر عامل ثبات هستند، 1. روستائیان 2. زنان 3. روحانیت. در طول تاریخ در این 200 سال این ها را هدف قرار داده اند. انواع ضربه ها را به این سه قشر وارد آورده اند. اینجا چیزهای بعضا جانکاهی وجود دارد. انواع واقسام طراحی ها و ضربه های مستمر، تئوری پردازی و تولید دانش و … .

حق طلبی مانعی برای ادبیات شورای منفعت گرا

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#شورا
#حق_طلبی
#منفعت_طلبی
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_129
#جلسه_349

 

🔰حق طلبی مانعی برای ادبیات شورای منفعت گرا🔰

یکی از ویژگی های که برای جریان های مخالف اسلام ناب بیان می کنند، ظرفیت بالای شورایی آنهاست. به طوری که در نسبت با آن ها بیان می شود که این جریان های توانایی گفت و گو و دیالکتیک با یکدیگر را به شدت دارا هستند. در حالی که اسلام ناب اصلا توانایی گفت و گو و دیالوگ با غیر را ندارد. فلذا جریان اسلام ناب متهم به دیکتاتوری و مطلق گرایی و انحصار طلبی خواهد شد. اما سوال اساسی این است که آیا واقعا این مقایسه دقیق و درست می باشد؟
در جریان هایی که ادعای اسلام ناب در آن ها مطرح نیست، چیزی که اهمیت پیدا می کند، سود و منفعت بیشتر هست. این مفهوم، معیار گفت و گو و دیالکتیک قرار می گیرد و با همین ادبیات و فهم، به شورا می پردازند. یعنی به سبب معیار و ملاک منفعت بیشتر، و نسبیت در تحقق منفعت، می توانند به گفت و گو با متفاوت ترین گروه ها بپردازند و در نهایت ادعای ظرفیت بالایشان در شورا را کنند.
اما در مقابل در جریان هایی که ادهای اسلام ناب را دارند، به سبب ملاک حق و حقیقت گرایی، این توانایی از آن ها سلب می شود چرا که با دیالکتیک و گفت و گوی برپایه منفعت بیشتر و تقسیم منافع، همراهی ندارند. فلذا به نزاع با گروه های دیگر پرداخته و متهم به عدم ظرفیت در کار شورایی می شوند. و برچسب دیکتاتوری را حمل خواهند کرد.
فلذا شاید بتوان این ادعا را مطرح نمود که بخش خوبی از اتهام های به جریان اسلام ناب در باب شورا و مشورت و ظرفیت گفت و گو و دیالکتیک از روی بی انصافی و منفعت گرایی جریان مخالف باشد. چرا که پایه و اساس شورا در ادبیات فعلی، تقسیم منفعت در بین یکدیگر می باشد. و این در تضاد با فهم اسلام ناب می باشد.

مشورت

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_133
#جلسه_349

وقتی می‌خواهیم مشورت کنیم، با هم‌فکران خود و کسانی که به لحاظ اندیشه‌ای به ما نزدیک هستند، مشورت می‌کنیم و معمولا هم در شورا‌ها کسانی که در یک طیف هستند، هم‌نظر هستند و اصلا تلاشی نمی‌شود که فکر طرف مقابل را هم بفهمند.
شاید یکی از عوامل اینگونه مشورت کردن این باشد که همیشه خود را حق می‌دانیم و طرف مقابل را باطل و لذا در تصور ما باطل که چیزی برای ما ندارد. و برای رهایی از این خود حق‌پنداری، باید کمی از اتکای به فهم خود دست کشید و به راحتی از کنار سخن دیگر نگذریم. گاهی باید به دنبال فهمیدن دیگران هم باشیم و گوش برای شنیدن دیگر سخنان داشته باشیم.
به عبارت دیگر بستری برای تعامل افکار وجود ندارد و جریان‌های فرهنگی برای فهم یکدیگر آنچنان تلاشی نمی‌کنند. باید بستر تفکر فراهم شود تا در بستر تفکر، تعامل افکار و گفتگو‌ها شکل بگیرد. در گفتگو‌ها باید افکار با یک دیگر تعامل داشته‌ باشند نه آنکه هر کدام مسیر خود را بروند.

تفاوت ظرفیت های خرد جمعی و خرد فردی

ترویجی طور نویسی

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_68
#جلسه_349

آیا تا بحال به تفاوت ظرفیت های خرد جمعی و خرد فردی توجه کرده ایم؟
آیا تا بحال دقت کرده ایم که زاویه دیدهای انسان های مختلف تا چه حد میتواند متفاوت باشد و این تفاوت ها تا چه حد می توانند مفید واقع شوند؟

شاید اگر به خودمان و اطرافیانمان نگاه کنیم متوجه شویم که در مواجهه با پدیده های گوناگون عکس العمل های متفاوتی از خودمان بروز میدهیم.

مثلا فرض کنید عصری در کتابخانه ی فتوت نشسته اید و ناگهان صدای داد و فریاد از توی راه پله بلند میشود که نشان از دعوا دارد.

همگی توجهشان جلب میشود.

چه اتفاقی خواهد افتاد؟

برخی از بچه ها دم در خواهند رفت و سر و گوشی آب خواهند داد، یکیشان بر میگردد و میگوید فلانی است با همسایه گلاویز شده است.

این را که میگوید، جمعیت باقی مانده برخیشان دوباره هندز فری را میگذارند توی گوششان و ادامه ی صوتشان را گوش میدهند، برخی شروع میکنند به مسخره بازی و برخی هم شروع میکنند با همدیگر صحبت میکنند و کمی تحلیل چاشنی داستان میکنند. برخی دیگر هم پا میشوند و به عده ی اولی میپیوندند و در صحنه ی دعوا حاضر میشوند.

از میان همان هایی که رفته اند به صحنه ی دعوا یک نفرشان رگ گردنش باد کرده و وارد دعوا شده است، یکی هم برعکس سعی میکند طرفین را آرام کند. بقیه هم ایستاده اند و دارند تماشا میکنند. حتی ممکن است یکی شان زیرزیرکی چند تا عکس و فیلم هم بگیرد و همزمان توی گروه آغاز بگذارد.

بچه های تحلیل گرِ توی کتابخانه یکی شان دارد در مورد تبعات محیطی این دعواها و تصویری که از فتوت ایجاد میشود حرف میزند و میگوید نباید دعوا کنیم، یکی شان پیوست های تربیتی و هویتی ناظر به درون جمع را لحاظ میکند و میگوید باید دعوا میکردیم.

بعید نیست که یکی هم آن وسط از زاویه ی وحدت وجود، یا مردمسالاری و .. مساله را بررسی میکند و ربطش میدهد به مباحث کلاس فقه و حلقه اندیشه کلامی و شاهد می آورد برای بحث صبح خودش.
و
و
و

میبینید چقدر تنوع میتواند بالا باشد؟

آیا می توان این وسط رفتار کسی را لزوما غلط دانست و رفتار دیگری را درست؟ یا اینکه هر کدامشان وجهی داشتند؟

آیا این تفاوت ها بی دلیل اند؟
و آیا این تفاوت ها بی فایده اند؟

قطعا این طور نیست. میتوان بررسی کرد و منشا های متعددی را برای تک تک این تفاوت ها پیدا کرد.به هر دلیلی یکی شجاع تر است، یکی فکری تر است، یکی جمعی اندیش تر است، یکی دورنگر تر است و …

حالا فرض کنید اگر قرار باشد یک تصمیم مهمی را برای این جمع اتخاذ کنیم. به نظر شما اگردر تصمیم گیریمان از همه ی این کمالاتی که بچه ها دارند به نحوی بهره ببریم بیشتر سود نکرده ایم؟

این میشود بهره گیری از خرد جمعی

باید دانست که این تفاوت ها و تکمیل ها از اول برای شریعت اسلام روشن بوده اند، خدایی که این بشر و این ظرف های گوناگون را در گوشه گوشه ی این عالم خلق کرده است و بعد هم اداره و تدبیر نموده، میداند چه خبر است…

از اول یک دستور خوب به ما داده و فرموده : و امرهم شوری بینهم

البته این همه ی داستان نیست، ولی یک اصل مهم است.

عقل جمعی که نمی توان بر آن تکیه کرد!

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_349
#شوری
#مشورت
#خرد_جمعی

🔰عقل جمعی که نمی توان بر آن تکیه کرد!

عقل جمعی ما آلوده ی به علوم انسانی غربی شده است. علومی که پشتیانی کننده ی از حرص و درندگی انسان بریده از وحی و دین شده است.

مشورت با چنین عقلی که پیچیده ی در اوهام و شوائب است، اندک آرایی را که برآمده از متن دین است یا با اصالتی همراه است را در نطفه خفه می کند و به تحقیر و تمسخر آن می پردازد.

تربیت شدگان دانشگاه که قبله و غایت آمالشان غرب است، از همان دسته افرادی هستند که آلوده ی به حرص و فرومایگی شده اند و توان درک مفاهیم بلند اسلامی مانند تقوا، ایمان، انفاق و … را ندارند. این ها اساسا صلاحیت مشورت ندارند.

تا زمانی که پارادایم علم اسلامی خود را خلق نکرده باشیم، توان استفاده از خرد جمعی و ناب اسلامی را نخواهیم داشت. زیرا این اسلام است که غبار از فطرت آدمی می زداید و دفائن عقول را اثاره می کند. عقول مؤمنین است که کامل کننده ی همدیگر است، زیرا هم سوی با یکدیگر به یک قبله نماز می کنند و نیتی جز بندگی خدای متعال ندارند.

البته خلق همین پارادایم هم فقط با استفاده از خرد جمعی ممکن خواهد بود. اما آن جمعی که می خواهند یک پارادایم علمی قدرتمند را کنار بزنند، باید اراده های سختی به میدان بیاورند و از همه ی آنچه تراث اسلامی می نامیم تغذیه کرده باشند.

امام بزرگوار ما با استفاده از همین تراث اسلامی و اراده ای پولادین و معنویتی بی نظیر، نظام سلطه ی غربی را کنار زد و انقلاب شکوهمند اسلامی را پدید آورد.

امروز نیز اگر روی اندیشه و مکتب او سرمایه گذاری کنیم، و به گفتمان سازی مکتب امام ره بپردازیم، می توانیم خطوط ذهنی مشترک جبهه ی انقلاب را زیاد کنیم و سمت و سویی واحد به دست بیاوریم و به این وسیله تلاش کنیم تا از خرد جمعی بهره ببریم و از علوم انسانی غربی عبور کرده و دانش اسلامی خود را پدید بیاوریم.

مشورت ولی با جامعه و مشورت جامعه با یکدیگر

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_113
#جلسه_349
#مشخصات_اسلام
#مشورت_ولی_با_جامعه_و_مشورت_جامعه_با_یکدیگر

دقتی برادر وطن فدا ذیل بحث شورا داشتند و آن تفکیک بین مشورت ولی با جامعه مردمی و مشورت مردم جامعه با یکدیگر بود که به نظر می آید این دقت، قدری می بایست شکافته و بسط داده شود.

در یادداشت قبل گذشت که در بحث مشورت و عقل جمعی تفاوت و تمایزی وجود دارد و هم چنین رابطه عموم و خصوص من وجه قائل شدیم.

آنچه که در بحث مشورت پیامبر در جنگ احد با اصحاب گذشت رشد اصحاب بود این موضوع از این حیث می تواند به عنوان شاخصه مشورت باشد لذا می توان پذیرفت که چه اینکه مشورت از سمت ولی جامعه باشد با افراد جامعه و چه اینکه مشورت اعضای جامعه با یکدیگر باشد رشد و ارتقا از رکن اصلی این پدیده است و نباید نادیده گرفته شود.
لذا اگر ولی جامعه با هر اندازه اشراف و افضلیتی که به موضوع داشته باشد تا حدی که او معصوم باشد و اصحابی را به مشورت انتخاب کرده و دعوت می کند در اصل این مشورت رشدی اتفاق می افتد که اصل رشد مقدس است و ارتقای جامعه انسانی را به دنبال دارد لذابرای یک جامعه انسانی کمال طلب، رشد در ذیل مشورت یک همراهی فطری را به دنبال دارد و از این رو می توان مشورت با اعضای جامعه را یک تمایل فطری دانست(البته مشورتی که با اهلش صورت بگیرد).

در مرتبه دیگر مشورت اعضای جامعه با یکدیگر است این مشورت از حیث تشکیکی قطعا از رتبه ضعیف تری از حیث فطری و نفسانی برخوردار است ولی مطمئنا درجه ای از رشد و کمال را به همراه دارد لذا نمی توان این مرتبه از فطری بودن را نادیده گرفت.

دومین توصیفی که در کنار رشد و ارتقا یافتگی فطری در مشورت می توان اضافه کرد، تشکیکی بودن طرف های مشورت است که این نیز قابل توجه است.

#امید_فشندی
#یادداشت_206
#جلسه_349
#مشخصات_اسلام

🔰 اصل شورا؛ سودای مردم‌سالاری و اصول قانون اساسی

مردم‌سالاری وقتی تحقق می‌یابد كه مردم، سالار زندگی و زمانه‌ی خود باشند؛ كار مردم به مردم سپرده شود و ایشان را راهبری كرد تا مردم خود برای انجام امورشان برخیزند.

سازوكارهای سیاسی برای اداره‌ی جامعه باید به‌گونه‌ای باشد كه امكان #مشاركت_جمعی و #هم‌افزایی اندیشه‌ها و اقدامات عموم مردم را در تمام لایه‌های اداره‌ی كشور بدهد: از انتخاب تا نظارت و مطالبه و عزل و نصب: ظرف شورا از جمله‌ی این سازوكارهاست كه در قانون اساسی هم تجلی یافته است.

#احمد_مسجدجامعی در پیش‌گفتار كتاب #دموكراسی_محلّی دراین‌باره می‌گوید:

مبنای شكل‌گیری زندگی جمعی #مشاركت است و مشاركت هم برپایه‌ی اخلاق استوار است، چه‌اینكه اخلاق نیز امری مشاركتی است؛ زیرا وجه غالب اخلاق در روابط میان افراد و به‌طور جمعی شكل می‌گیرد و اهمیت‌دادن به نظر و حقوق دیگران – در هر سطحی از تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری، تا برنامه‌ریزی و اجرا – مستلزم نگاهی اخلاقی است… در قانون اساسی، به‌منظور جلوگیری از پدیدآمدن شكل‌های نوینی از استبداد و تمامیت‌خواهی، به تفكیك قوا و به‌ویژه تقسیم امور به حوزه‌های ملّی و محلّی پرداخته شد و اصل بر اداره‌ی غیرمتمركز كشور قرار گرفت.

#محمدحسین_بوچانی (رییس مركز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران) نیز در مقدمه‌ی همان كتاب می‌نویسد:

وقوع انقلاب اسلامی و شرایط خاص مطالبات مدنی و سیاسی سبب گشت كه رویكرد حكومت یا مدیریت محلی با محوریت سلسله‌مراتب شوراها در 10 اصل به‌طور مستقیم و غیرمستقیم خود را نمایان كند و حتی فصل هفتم قانون اساسی به شوراهای محلّی اختصاص یابد… راه توسعه‌ی ملّی در توسعه‌ی منطقه‌ای و واگذاری امور به شوراها و مدیریت‌های محلّی و اقتداربخشی به این نهادهاست…. درحقیقت دولت محلّی قانون اساسی را باید دولت محلّی شهروندمدار نامید كه به‌عنوان تسهیل‌كننده و پدیدآورنده‌ی شبكه‌ای برای حضور شهروندان در قدرت تصمیم‌سازی، ناظر بر عملكرد حكومت است…. روح قانون اساسی بیانگر اداره‌ی امور محلّی به دست شوراهای محلّی است.

29 آبان 1400

شیعه و اجماع و اتفاق نظر مسلمین

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_70
#جلسه_349

اینکه شیعه همواره به دلیل اقلیت بودن و تعداد کمتری که نسبت به جمعیت کل جهان اسلام داشته، میانه خوبی با اجماع و اتفاق نظر مسلمین نداشته، حرف صحیحی است.
شاید اقبال به اجماع در فقه اهل سنت به دلیل عمل صحابه و همچنین عدم غنای منابع فقهی صحیح باشد.
ولی اینکه بگوییم به همین دلیل در فقه شیعه به مسئله اجماع اهمیت داده نشده، به نظر حرف صحیحی نیست. چرا که آنچه فقیه به دنبال آن است، قطع یا ظن معتبر است و در فقه شیعه با ادله معتبر، ظن معتبر بودن اجماع ثابت نمی شود، مگر اجماعی که کاشف از قول معصوم باشد‌.

نقش شورا در پیشبرد امور

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#گفتمان_جامع
#یادداشت_141
#جلسه_349

🔰در پیشبرد امور به صورت شورایی دبیر یا رئیس شورا نقش بسیار جدی دارد. اوست که نظرات را میچرخاند و بالا می آورد و زمینه نظرخواهی و رشد افراد را را به وجود می آورد. اوست که جمع بندی نهایی را صورت میدهد و اعضا را به اصمیم می رساند. لذا اگر او فرد ناشایستی باشد اساسا شورایی شکل نمیگیرد و یا به رشد انسان ها منتهی نمیگردد و نظام اجتماعی بهم میریزد.
لذا در جامعه ای که امور به دست مردم رقم میخورد ضروری ست که مرکز ثقل این دایره ها به شکل مطمئنی از طرف خدواند متعال تعیین گردد تا بتوان حول آن دوایر متعددی را به چرخش در آورد.

🔰این تصور که جبهه حق به خاطر حق خواهی اش در تشکیل شورا ضعیف است بسیار نادرست است. عمده ی مشکل در تشکیل شورا از آنجاست که مهارت و اخلاق لازم را برای گفتگو و اقناع یکدیگر و رسیدن به تصمیم مشترک نداریم.
حضرت آقا در موقعیت های مختلفی توصیفات ویژه ای از شهید بهشتی ره داشته اند, از جمله حلیم بودن، حل شدن در جمع، قدرت جمع بندی و… ( که در فیش ها بعضی شان آمده است)
این یک نمونه موفق در مقابل چشمان ماست.

مثلا می فرمایند حلیم بودن لازمه مدیریت یک کار دسته جمعی است و آن کسی که حلیم نیست توانایی عضویت در یک تشکیلات را ندارد. این مهارت ها را باید تمرین کرد تا بتوانیم شورا ها را به ظهور برسانیم

فهم ناقص از شورا ریشه عدم بهره مندی از آن در لایه حاکمیتی!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_269
#جلسه_349

💠 فهم ناقص از شورا ریشه عدم بهره مندی از آن در لایه حاکمیتی!

شورا را به دو معنا می شود گرفت 1. مشورت گرفتن و تصمیم گیری نهایی توسط خود فرد 2. مشورت گرفتن و تصمیم نهایی جمعی.
واقع این است که مدل اول مدلی است که در نهایت به حذف شورا خواهد انجامید. وقتی شخص مخصوصاً در سطوح حاکمیتی به یک اشرافی می رسد، و بر اساس این اشراف به یک تحلیل و راهکاری می رسد، هر چه هم نخبگان خلاف آن به او مشورت بدهند (ولو احتمال زیاد عقل جمعی نخبگان دارد بهتر تحلیل می کند) او خلاف آن مشورتها تصمیم خواهد گرفت، و نهایتاً این جمع را مزاحمی برای خود خواهد دید که دائماً سر راه او سنگ اندازی می کنند و لذا از اصل قید آن را می زند.

وقتی خود را عقل برتر بدانیم دیگر «شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا» که اثر مشاوره در روایات دانسته شده است معنا ندارد، وقتی در تصمیم گیری به جای اعتماد به عقل جمعی خود را تصمیم گیر نهایی بدانیم انفراد به رأی است که فرمود لَا رَأْيَ لِمَنِ انْفَرَدَ بِرَأْيِهِ. [بحار، ج‏72، ص 105] بلکه بالاتر وقتی مشورت گرفته می شود و چون تصمیم گیر را خود می دانیم نه جمع، به مرور و در تکرار یک نوع استبداد رأی به جای مشارکت در عقول، برای ما شکل می گیرد و نتیجه اش هلاکت است که فرمود: «مَنِ #اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ #هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا» [وسائل الشيعة، ج‏12، ص: 40]

به نظر روایاتی که تصریح می کند که وقتی مشورت گرفته می شود نباید خلاف مشاوره داده شده عمل کرد، ما را به این سمت می کشاند که مشورت را نباید به طور مطلق اینطور معنا کنیم که بقیه نظر می دهند و من تصمیم می گیرم، بلکه باید برای عقل جمعی احترام قائل بشویم.

فَإِذَا أَشَارَ عَلَيْكَ النَّاصِحُ الْعَاقِلُ #فَإِيَّاكَ_وَ_الْخِلَافَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ الْعَطَبَ. [وسائل الشيعة، ج‏12، ص: 42]
اسْتَرْشِدُوا الْعَاقِلَ وَ #لَا_تَعْصُوهُ فَتَنْدَمُوا [بحار، ج‏72، ص: 100]

بلکه بالاتر از احترام حتی اگر فهم خودمان خلاف عقل جمعی است، به خود بگوییم که وقتی این افرادی که شرایط مشاوره را دارند (عاقل / وَرِع / ناصح / متدین / راستگو و برادر / حلیم / با تجربه / با تقوا / خدا ترس / مطلع در موضوع مورد مشاوره) [1] چنین مشورتی می دهند، شاید من دارم اشتباه می کنم و احتمال زیاد این جماعت دارند درست می گویند که فرمود:
ما استنبط الصّواب بمثل المشاورة [الحیاة ترجمه احمد آرام، ج‏1، ص: 315]
الِاسْتِشَارَةُ #عَيْنُ_الْهِدَايَةِ. [وسائل الشيعة، ج‏12، ص: 40]

یک نکته هم می شود اضافه کرد آن هم اینکه مخصوصاً در لایه های حاکمیتی نیاز به پشتیبانی نخبگانی وجود دارد، لذا اصل مشاوره و استفاده از عقل جمعی نخبگان یک پشتیبانی جدی برای ادامه مسیر درست خواهد کرد، لذا فرمود: «#الْحَزْمُ (دوراندیشی) مُشَاوَرَةُ ذَوِي الرَّأْيِ وَ اتِّبَاعُهُمْ.» [وسائل الشيعة ؛ ج‏12 ؛ ص39] و همچنین فرمود: «لَا #مُظَاهَرَةَ (پشتیبان) أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ [همان] / وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ [همان، ص40]»

[1] همه این موارد در روایات به عنوان شرایط کسی که با او مشورت گرفته شود ذکر شده است. رجوع شود به #يادداشت_268 مورد 4

جایگاه عقلانیت فردی

بسم الله الرحمن الرحیم
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#يادداشت7
#جلسه_349

✅جایگاه عقلانیت فردی؛ خرد جمعی و شورای فکری در اندیشه اسلامی کجاست؟

🌿با توجه به آموزه های اسلامی به نظر میاید هر کدام از این موارد جایگاه و اهمیت مخصوص به خود دارند و اثبات هرکدام دلیل بر نفی دیگری نمیباشد

🍀به عبارت دیگر در برخی آیات و روایات به عقلانیت فردی و توجه به تفکر و عقلانیت افراد در تعیین سرنوشت خود و جامعه تاکید شده است تا جایی که یک لحظه تفکر ورزیدن که ناشی از عقلانیت است را معادل 70 سال عبادت دانستند که خود نوعی نخبگی اصیل محسوب میشود

🍀از سویی دیگر در برخی مطالب دیگر به استفاده از خرد جمعی توصیه شده است که لازمه ماندن در صراط حق میباشد و با صیغه جمع همچون افلا تعقلون به دنبال احیای حرکت جمعی عقلانی مییباشد

🍀در برخی آیات و روایات دیگر نیز به مسئله شورا و مشورت توصیه اکید شده است

⬅️نتیجه اینکه در ساحت فردی هرکدام از این موارد وزن مخصوص به خود دارند اما در ساحت اجتماعی و شیوه حکمرانی قاعدتا توجه به سمت استفاده حداکثری از عقول بشری میباشد که به نوعی منجر به خرد جمعی و مردم سالاری دینی در عرصه اجتماعی میشود