معنای استکبار در مکتب امام(ره)

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_21
#جلسه_225

♦️معنای استکبار در مکتب امام(ره)

▫️بسم الله الرحمن الرحیم
🔸در رابطه با بحث استکبار و شناخت مفهومی آن، شهید مطهری معتقدند که با توجه به ادبیات قرآنی ما 2 نوع استکبار داریم. یک #استکبار_اخلاقی، که همان روحیه سرکشی و عدم خضوع در برابر خدای متعال و حقیقت است و خود را برتر از حق دیدن و دوم، #استکبار_عملی، که به معنای استعلای بر روی زمین و خود را بزرگتر و مسلط بر دیگران دیدن است. شهید معتقد است که این معنای دوم مرادف می شود با #استضعاف و شاید بتوان گفت که در مقابل معنای اول استکبار نیز #استسلام است.

🔸اما عرض بنده در چند نکته خلاصه میشود:

🔺اول اینکه #نقدی_به_استاد_عزیز داشتم که از ابتدا ترجمه ای که از مفهوم استکبار میکردند و توضیحاتی که می دادند خیلی نزدیک به معنای اخلاقی اسکتبار به تعبیر شهید مطهری بود و بنظرم به قدر کافی و راقی نمیتواند معنای استکبار را اتمسفر مکتب امام برساند.

🔺دوم اینکه #نقدی_هم_به_شهید_مطهری، به خاطر جعل واژه ای که برای این دو برداشت از واژه استکبار انجام داده اند. بنظر حقیر بهتر بود استکبار عملی را #استکبار_اجتماعی و استکبار اخلاقی را #استکبار_فردی نام گذاری میکردند. چون عملا استکبار اخلاقی را در ساحت خصیصه ای از فرد انسانی ترجمه کرده و استکبار عملی را در ساحت اثرگذاری اجتماعی ترجمه کرده است. و این برای کاربست، گویاتر و رساتر است.

🔺و سوم هم اینکه با اندک دانسته های خودم، احساسم این است، آن استکباری که در فضای #مکتب_سیاسی_اجتماعی_حضرت_امام مطرح میشود و بارها تکرار میشود و تکرار میشود و تکرار میشود، استکبار به معنای #اجتماعی آن است. اساسا آنقدر استعمال این واژه در ادبیات حضرت امام و حضرت آقا به این معنا پرتکرار است که میتوانیم بگوییم که این عزیزان، واژه استکبار را برای همین معنای اجتماعی استخدام کرده اند و در همه خطابات و منویات بدین منظور استفاده می‌کنند. مگر جایی خاص که توضیح و تبیین بحثی اخلاقی باشد. مانند شرح چهل حدیث و آداب الصلوة و…

شبهه ی تعارض #هویت_پروری و #آزاداندیش_پروری

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#ایمان_نیک_گفتار
#يادداشت_27
#جلسه_225

🔴 شبهه ی تعارض #هویت_پروری و #آزاداندیش_پروری

🔹با توجه به یادداشت گذشته در مورد محل تعارض الزامات تربیت و آزاداندیشی، اکنون بار دیگر مسأله را بازتقریر می کنیم :
🔺 ما چگونه تربیت کنیم تا در عین ایجاد #خودباوری_دینی و اعتقاد به عقاید حقه در متربی، صفت #خودشکنی و #خودبینی_مذموم اعتقادی نیز محفوظ مانده، آزادانه و بدون تعصب و جمود، مسیر حق و حقیقت را جستجو کند؟

🔸حلقه ی اندیشه ی کلامی دائما دائر مدار همین دو مطلوبیت قرار دارد:

🔺از طرفی باید هویت ما را تقویت کند. هویتی که پرمولفه است و مطلوبیت هایش کم نیست:
هویت فطری، هویت اسلامی، هویت شیعی، هویت انقلابی ، هویت ایرانی، هویت حزب اللهی، هویت جبهه ای، هویت جهادی، هویت مردمی، هویت حکمی، هویت عرفانی، هویت تربیتی، هویت فرهنگی، هویت تمدنی، هویت سیاسی، هویت کلامی(تکلم با ذهن مردم)، هویت دشمن ستیزی، هویت رهبری، هویت مسئولیت پذیری، هویت آرمان خواهی، هویت اخلاقی، هویت تشکیلاتی، هویت علمی و…

🔺از طرف دیگر باید از ما #هویت_ستیزی کند. یعنی نگذارد این هویت ها دست و پای ما را ببندد و مانع پرواز ما بشود. نقص ها و محدودیت های هر هویتی را از آن بزداید و ما را در مقام مطلوب #بی_تعینی و #بی_هویتی_ممدوح مستقر سازد که به قول معروف:
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
این هویت های مطلوب ما می تواند حجاب های نورانی ما بشود و در عین حال، #تعلق_های_مذموم ما را رقم زند.

🔹شاید بتوان گفت تردد ما بین این دو مطلوبیت، بی ارتباط با همان دوگانه ی معروف #تشبیه و #تنزیه و #سلب و #ایجاب نباشد.
مطلوبیت هویت پروری، #رویکرد_تشبیهی ما در امر تربیت است و مطلوبیت آزاداندیشی، #رویکرد_تنزیهی ما در تربیت

شبهه تعارض #هویت_پروری و #آزاد_اندیش_پروری

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#ایمان_نیک_گفتار
#يادداشت_28
#جلسه_225

🔴 شبهه تعارض #هویت_پروری و #آزاد_اندیش_پروری (3)

🔸در دو یادداشت گذشته تحریری از مسأله طرح گردیده و جوانب مختلف محل نزاع روشن شد.

🔸دغدغه ی اصلی این یادداشت ها ارتقاء نرم افزار تعلیمی-تربیتی حلقه ی اندیشه ی کلامی است به همین دلیل می خواهیم به لایه های کاربردی تر بحث نزدیک شویم.

🔹یکی از مولفه هایی که ذهن ما را نسبت به امر تربیت واقع بینانه تر میکند و ازچارچوب های ذهنی نسبت به مقوله ی رشد انسانی رهایی می دهد، توجه به محیط و اقتضائات زمانه ایست که متربی در آن زندگی می کند.
🔺اینکه ما در چه دورانی و چه اقتضائات تاریخی، زمانی و محیطی به سر می بریم، در انتخاب اهداف و مطلوبیت های تربیتی و ترجیح بین آنها اثری مستقیم دارد.
🔺بسیاری از تعارضات ذهنی تربیت، با مراجعه به واقعیت صحنه و اقتضائات عینی جامعه قابل حل و فصل است.
🔺این در مورد مسأله ی محل بحث ما نیز این صادق است . درست است که در مقام ذهن بین هویت پروری و آزاداندیش پروری تعارضی بدوی به ذهن می رسد، اما وقتی به واقعیت صحنه ی تربیت نگاه می کنیم ، تا حد خوبی می توانیم به پاسخ هایی دست پیدا کنیم.

▪️واقعیت چیست؟
🔺واقعیت این است که در دنیای امروز
و در دوران انقلاب اسلامی
و با وضعیت فعلی جبهه ی انقلاب
و در محیط تربیتی حوزه ی علمیه ی قم
و حتی در بین اساتید انقلابی و دغدغه مندان حزب اللهی

🔺همه چیز کمکی برای هویت زدایی از ماست، انگار همه چیز می خواهد خودباوری های ما را نابود کند، همه چیز به دنبال حذف مرزهای شخصیتی ما و محو ما انقلابیون از عرصه است.

🔺ما در عصر غرب زدگی به سر می بریم، در عصر بحران هویت، در عصر گسستن از سنت های معقول تاریخ، در عصر انقطاع نسل ها، در عصر معنازدایی از حیات بشر
🔺ما در دورانی از انقلاب اسلامی به سر می بریم که جنگ احزاب انقلاب با دشمنانش شروع شده و دشمنی های آنها به اوج خود رسیده است و همه ی هجمه ها برای محو ما و هویت های ماست؛
🔺 ما در وضعیتی از جبهه ی انقلاب به سر می بریم که دائما نارسایی ها و کم کاری های چهل ساله مان بر سر ما خراب می شود و ناکارآمدی های زیادمان دهان همه را برای تضعیف و تخریب هویت مان پر کرده است؛
🔺در محیطی از حوزه های علمیه تنفس می کنیم که هنوز اتصال به اندیشه ی ناب اسلامی امام در مهجوریت است و بزرگان آن طلبه را در میان مشاوره های واگرا و تحیرزای خود نسبت به انقلاب رها می کنند

🔸گفتیم که رویکرد هویت پروری رویکرد تشبیهی ما در تربیت است، ما هنوز تشبیهی نداریم تا برای ارتقای آن به تنزیه برسیم، هنوز ایجابی نداریم تا به سلبش برسیم، هنوز هویتی نداریم تا برای رهایی از تعین زدگی آن، به تنزیه حریت و آزاداندیشی متمسک شویم.
🔸 تجربه هم همین را نشان داده است، هر چه دیدیم از وادادگی انقلابی ها دیده ایم، از عقب نشینی ها، از انحراف ها ، از جدا شدن از اصالت ها

🔹این درست است که آزادگی و آزاداندیشی هم در میان ما کمیاب شده است و تعویق ما در این عرصه هم زیاد است. ولی باید مراقب بود، مشکل عمده ی ما هویت های ماست. همین ما، همین ما به راحتی خودمان را از دست می دهیم و این محوری ترین مشکل راهبردی امروز انقلاب اسلامی ست.
.

فرمول استقلال طلبه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#طلبه
#فرمول_استقلال_طلبه
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_48
#جلسه_224

 

🔰فرمول استقلال طلبه🔰

از مهم ترین ویژگی های یک طلبه مطلوب و تراز انقلاب اسلامی، استقلال طلبه می باشد. اما مسئله اساسی فرمول دستیابی به این استقلال می باشد. این فرمول شامل چهار مولفه می باشد.

🔺1-شور علمی: اولین مسئله در یک طلبه مطلوب داشتن یک شور و انگیزه مناسب و پایدار در راستای فعالیت علمی می باشد. عموم طلاب یا از شور علمی مناسب برخوردار نیستند و یا شور عملی آن ها ناپایدار می باشد و در برهه های زمانی مختلف دچار نوسانات جدی خواهند شد.

🔺2-شعور علمی: مسئله دوم شعور علمی است، طلاب باید بتوانند تقریری دقیق و کامل و درجه از علوم داشته باشند و جایگاه علوم مختلف را در ساختار فکر اسلامی پیدا کنند تا متناسب با ضریب هر علم، آن را کسب کنند.

🔺3-منطق برنامه ریزی: عامل سوم منطق برنامه ریزی می باشد. برنامه ریزی تحصیلی از مهم ترین ویژگی های یک طلبه تراز می باشد. برای رسیدن به یک تراز علمی باید از یک برنامه واقعی و در عین حال انقلابی و پویا استفاده کرد. که در صورت عدم داشتن برنامه ریزی مناسب دو نکته قبل محقق نخواهد شد.

🔺4-مهارت های تحصیلی: طلبه تراز، برای بالا بردن سرعت و دقت و کیفیت کار علمی و برای تحقق کامل برنامه ها و سازه های علمی خویش، باید از مهارت های مختلف تحصیلی از ساده ترین مهارت ها مانند تایپ ده انگشتی گرفته و تا مهارت های ویژه پژوهشی و … برخوردار باشد.

اندر فرصت و خطر #موفقیت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_137
#جلسه_224

💠 اندر فرصت و خطر #موفقیت

☑️ #معرف_یادداشت: در بحث #استکبار، معنای استکبار را خود را برتر از حق دانستن معنا کردیم، عواملی مثل قدرت و ثروت و موفقیت و … به عنوان عوامل استکبار آفرین مطرح شد، در این یادداشت به بحث #موفقیت و خطر استکبار آفرینی آن در عین اینکه به آن نیاز داریم پرداخته می شود؛ همانطور که قدرت و ثروت و بقیه عوامل نیز اینچنین هستند، یعنی در عین اینکه نیاز حتمی حیات اجتماعی ماست، این خطر استکبارسازی را نیز دارند.

🔺 از آنجا که میزان انسانیت انسان اراده و عزم انسان است؛
«بعضى از مشايخ ما، أطال اللّه عمره، مى‏فرمودند كه «عزم» جوهره انسانيت و ميزان امتياز انسان است‏.» (خمینی، روح‌الله، شرح چهل حديث، ص7)
هر میزان که انسان اراده کند و این اراده را اعمال کند، انسانیت او بالا تر می رود؛
🔺 معنای این سخن این است که روح انسان برای مرید شدن و به درجات بالای انسانی رسیدن، نیاز به #اراده_ورزی دارد؛ به همین دلیل در روایات ما #بزرگ_ترین_گناه را ناامیدی دانسته اند؛ انسانی که #من_نمی_توانم و یا جامعه ای که #ما_نمی_توانیم را در خود نهادینه کرده است، به طور کل از مسیر سعادت فردی و اجتماعی باز مانده است و در مسیر تعالی و حرکت به سمت #حیات_طیبه قرار ندارد.
🏷 علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ [روایت صحیحه]
قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُول‏ الْكَبَائِرُ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّه‏ و … / الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏2، ص: 280
🔺 یک نتیجه مهم از این سخنان این است که روح انسان نیازمند به #تغذیه_از_موفقیت_ها است؛ اگر کسی اراده کند و آن اراده را اعمال کند، مستعد برای #اراده_ورزی بیشتر است، و این یعنی این انسان در مسیر تعالی و انسانیت در حال طی طریق است.
🔺 روحی که تجربه موفقیت نداشته باشد و دائماً شرایط شکست را برای خود محیا کند، به بی عزمی و بی ارادگی و #خمودگی و #نمی_توانم و #ناامیدی گفتن نزدیک تر است و همانطور که دیدیم، این انسان در معرض یک #گناه_کبیره است، آن هم گناهی که به سرعت او را از مسیر تعالی و رشد انسانی به سمت #حیات_طیبه باز می دارد.
🔺 اما این را هم باید توجه داد که انسان دقیقاً در همان چیزهایی که حتماً باید در آن ها غوطه ور باشد، امتحان می شود؛ اساساً امتحان در بستری که امکان ابتلا وجود دارد معنا دارد، و الا اگر انسان زمینه لغزشی نداشته باشد امتحان و آزمایش او بی معنا ست. لذا در همین چیزهایی که کمال قطعی انسان است و اگر انسان از آن ها بهره مند نباشد، از انسانیت باز می ماند، شیطان دام خود را پهن می کند و انسان را شبیه به خود می کند.
🔺 همانطور که روح انسان نیازمندی قطعی به #تغذیه_از_موفقیت_ها دارد، این موفقیت ها می تواند دست آویز شیطان شود تا او را با همین عاملی که می توانست به #حیات_طیبه برسد، به زندگی عفن و کثیف و شیطانی بکشاند؛ تازه این عامل رشد انسانی از آن عواملی است که زمینه گناهی که خود شیطان را از درگاه خداوند راند، در آن فراهم تر است؛ یعنی گرفتاری در اینجا، از آن گرفتارهای بزرگ است، که همان استکبار و مستکبر شدن است.
🔹 خداوند همه ما را از شر شیطان و از وسوسه نفس حفظ بفرماید.
.

#محرومیت_مستکبرین

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_50
#جلسه_224
#محرومیت_مستکبرین

🔹در یادداشت قبلی ویژگی مستکبرین را در قرآن بیان کردیم و در این یادداشت محرومیتی که خداوند به مستکبرین نسبت می دهد بیان می شود.
انشالله در یادداشت بعدی دعوت و مبارزه موحدان و مستکبران را بررسی می کنیم و این عوامل را در آن وقایع تطبیق می دهیم.

🔸محرومیت از ایمان:
انما یؤمن بـایـتنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجدا وسبحوا بحمد ربهم وهم لایستکبرون(سجده 15)

🔸محرومیت از هدایت:
قل ارءیتم ان کان من عند الله وکفرتم به وشهد شاهد من بنی اسرءیل علی مثله فـامن واستکبرتم ان الله لایهدی القوم الظـلمین(احقاف/10)

🔸محرومیت از ولایت الله:
واما الذین استنکفوا واستکبروا فیعذبهم عذابا الیما ولایجدون لهم من دون الله ولیا ولا نصیرا(نساء/173)

🔸محرومیت از محبت:
… انه لایحب المستکبرین(نحل/23)

🔸محرومیت از بهشت:
ان الذین کذبوا بـایـتنا واستکبروا عنها لاتفتح لهم ابوب السمآء ولایدخلون الجنة(اعراف/40)

🔸محرومیت از برکت:
ان الذین کذبوا بـایـتنا واستکبروا عنها لاتفتح لهم ابوب السمآء

🔸محرومیت از آمرزش:
سواء علیهم استغفرت لهم‌ام لم تستغفر لهم لن یغفر الله لهم(منافقون/6)

#ایده

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_48
#جلسه_224

#ایده

در یادداشت امروز قصد دارم بحث ابتدای جلسه که مربوط به ذهن فعال بود را به صحبت‌‌های انتهایی جلسه پیوند بزنم؛ صحبت‌هایی که در مورد حلقه و تعهد جدید بود.

اینکه گفته شد تحلیل‌های جامعه، براساس حافظه نزدیک است؛ شاید در خود حلقه کلامی هم به همین صورت باشد. وقتی می‌بینیم که ذهن فعال و آن حافظه نزدیک،‌ هنوز از اردو خاوه فاصله نگرفته است، بهتر از هنگامی که تنها یک هفته گذشته است یا قبل از اجرای اردو، نسبت به تعهدات ملتزم است، شاید نشان از آن دارد که این حافظه نزدیک در تصمیم‌گیری‌های جمع حلقه موثر است.

شاید لازم باشد که ذهن فعال حلقه کلامی متولی داشته باشد تا تعهدات بهتر انجام شود و امور به خوبی پیش‌برود.
و شاید ریشه مشکلاتی که مانع اجرای کامل نرم‌افزار حلقه اندیشه کلامی می‌شود، در همین حافظه نزدیک و ذهن فعال باشد!

درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

#امید_فشندی
#یادداشت_100
#جلسه_224
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

💡 موازنه میان استکبارستیزی (عنصر سلبی هویت ملّی) و خودباوری (عنصر ایجابی هویت ملّی)

استكبار البته خوی ناپسندی است و آنگاه كه در قامت یك دولت یا تمدّن جلوه كند، خسارت‌ها به بار آورد، اما روی دیگر سكّه‌ی سیاه استكبار، #استخفاف است: خودكم‌تربینی!

تا مردی و مردمی خود را كم‌تر از آنچه معیار و مطلوب است نبینند، راه برای دیگری كه خود را برتر از ایشان بداند باز نمی‌شود.

استكبارستیزی خوب است و از شعارهای انقلاب، اما همانطور كه در #یادداشت_90 اشاره كردم، #هویت_ملی ما هم به عناصر سلبی نیازمند است و هم عناصر ایجابی، عرض شد كه ضرورت نفی حكومت شاهنشاهی پهلوی كه عنصری سلبی است، فراگیرتر است از اثبات جمهوری اسلامی… این‌جا هم (به عكس البته) می‌توان گفت كه حداقل به موازات تأكید بر استكبارستیزی كه عنصر سلبی هویت ملی ماست، رواست كه بر خودیابی و خودباوری ملّی هم كه عنصر ایجابی و فراگیرتر است، تكیه شود

روش انتقال پیام و گفتمان سازی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_66
#جلسه_224
🔰روش انتقال پیام و گفتمان سازی
🔰🔰تواضع و فروتنی

❇️به وفور دیدم افرادی که طلبه نیستند در مباحثه با طلبه ها و مباحثی که با طرح میکنند، ویا حتی در مباحثه بین طلاب انقلابی و غیر انقلابی، این مسئله مطرح میشود که فرد انقلابی تر محکوم میشود به تندروی، تعصب. فراوان دیده ام که بازخورد مباحث این جمله بوده که «شما فکر میکنید فقط خودتان میفهمید.!»
❇️برای رفع این نقیصه چه باید کرد؟ چه کار باید بکنیم که افراد حرف ما را پذیرا باشند و کلام انقلاب به جانشان بنشیند؟ این یکی از نکاتی است که در گفتمان سازی و بسط یک اندیشه بسیار اهمیت دارد. یقینا کار بر روی محتوای کلام به تنهایی کارساز نیست. یکی از مواردی که در این زمینه بسیار مهم است روحیه تواضع و فروتنی در مقابل روحیه تکبر و استکبار است.

❇️شهید مطهری(ره) می فرماید:
« مسأله ديگر كه قرآن مجيد در سبك و روش تبليغي پيغمبران نقل مي‏كند، تواضع و فروتني است (نقطه مقابل استكبار). كسي كه مي‏خواهد پيامي را، آنهم پيام خدا را به مردم برساند، بايد در مقابل مردم در نهايت درجه فروتن باشد، يعني پرمدّعايي نكند، اظهار انانيت و منيت نكند، مردم را تحقير نكند، بايد در نهايت خضوع و فروتني باشد.
[قرآن كريم از زبان نوح عليه السلام خطاب به گروهي از قومش مي‏فرمايد:] «اوَعَجِبْتُمْ انْ جَاءَ كمْ ذِكرٌ مِنْ رَبِّكمْ عَلي‏ رَجُلٍ مِنْكمْ»(اعراف۶۳) آيا تعجب مي‏كنيد كه پيام پروردگار شما، ذكر پروردگار شما، مايه تنبيهي كه از طرف پروردگار شماست، بر مردي از خود شما بر شما آمده است؟ عبارت‏ «مِنْ رَبِّكمْ» نشاندهنده اين است كه نمي‏خواهد خدا را به خودش اختصاص بدهد و در چنان مقامي بگويد خداي من، شما كه قابل نيستيد تا بگويم خداي شما. بعد مي‏گويد: «عَلي‏ رَجُلٍ مِنْكمْ» بر مردي از خود شما، من هم يكي از شما هستم.
شما ببينيد چقدر تواضع در اين آيه كريمه نهفته است كه خطاب به پيغمبر اكرم مي‏فرمايد: «قُلْ انَّما انَا بَشَرٌ مِثْلُكمْ» بگو به مردم من هم بشري مثل شما هستم، «يوحي‏ الَي» بر يكي از امثال خود شما وحي نازل مي‏شود، «انَّما الهُكمْ الهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يرْجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يشْرِك بِعِبادَةِ رَبِّهِ احَداً»(فکهف ۱۱۰)
متناسب با همين مطلب، مسأله ديگري در تبليغ مطرح است و آن مسأله رفق و لينت و نرمش يعني پرهيز از خشونت است. كسي كه مي‏خواهد پيامي را، آنهم پيام خدا را به مردم برساند تا در آنها ايمان و علاقه ايجاد بشود، بايد لين القول باشد، نرمش سخن داشته باشد. سخن هم درست مثل اشياء مادي، نرم و سخت دارد. گاهي يك سخن را كه انسان از ديگري تحويل مي‏گيرد، گويي راحت الحلقوم گرفته، يعني اينقدر نرم و ملايم است كه دل انسان مي‏خواهد به هر ترتيبي كه شده آن را قبول كند. گاهي برعكس، يك سخن طوري است كه گويي اطرافش ميخ كوبيده‏اند، مثل يك سوهان است، آنقدر خار دارد، آنقدر گوشه و كنايه و تحقير دارد و آنقدر خشونت دارد كه طرف نمي‏خواهد بپذيرد.» حماسه حسینی-ج۱-ص۳۳۳

بستر و زمینه‌ی تمامی اقدامات

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_34
#جلسه_224

⛰بستر و زمینه‌ی تمامی اقدامات
⏳⏳⏳⏳⏳⏳⏳⏳⏳⏳⏳⏳

این را فهمیده‌ام و بدنبال نهادینه کردن آن در خود هستم که اگر دیر به خود آییم و جدیت صحنه‌ی نبرد را متوجه نشویم
قطعا خون شهیدان و تلاش مجاهدان تاریخ، گریبان‌گیر ما می‌شود.
ما در نقطه‌ای از تاریخ زندگی می‌کنیم که ثمره و سرمایه‌ی هزاران ساله‌ی انبیاء و اوصیا را در دست داریم.
سالها اولیای الهی رویای تحقق حکومت برای بسط توحید و اجرای احکام الهی را داشته‌اند.
اکنون ما در چنین سرمایه‌ی گرانبهایی نَفَس می‌کشیم. این اکسیژنی که بدون توجه تام به ارزشش از آن استفاده می‌کنیم آرزوی صالحان و مصلحان تاریخ بوده است. همان طور که ما آرزوی زندگی در حکومت حضرت حجت عج را داریم.
عملکرد روزانه بلکه، لحظه به لحظه‌ی ما صاحب دارد، حساب دارد، تاثیر دارد، بازخواست دارد. زندگی و اوقات ما، زندگی ما نیست بلکه زندگی یک تاریخ، انسان است. ما زندگی شخصی نداریم زیرا عالم بسیار دقیق و پر از تاثیر و تاثر است پس سادگی نباید کرد.
نباید غافل از نقش موثر و سرنوشت ساز و مسئولیت‌های واجب خود باشیم.
ممکن است با کوتاهی و سستی امثال ما بیست سال دیگه مقدورات و امکانات انقلاب از دست برود و به خانه‌ی اول برگردیم.
اگر هوشیار و پایه‌کار طرح ولی نباشیم قدرت عمل را از دست می‌دهیم و متحمل خسارات تاریخی‌ای می‌شویم که قابل تدارک نیستند چناکنه امثال مختار و توابین و… دچار آن شدند.
شیعه لهو و لعب را نمی‌فهمد چون زمانی برای تلف کردن ندارد. شیعه در جنگ است دائما باید در تدراک حمله و حمله به جبهه‌ی باطل باشد. اگر حال ما چنین نباشد و چنین جدیتی حتی در راه رفتن و امور عادی زندگی خود نداشته باشیم باید گفت جدی‌ترین کارهای ما لهو و لعب است زیرا از مدار تاثیر و اثر خارج شده و صرفا یک خوشخیالی را دچار شده‌ایم.
این مهم است دائما باید آماده باش باشیم. هر لحظه، آماده‌ی شهادت باشیم.
ما باید در هر نقشی که برای خدمت در آن مشغولیم، آنچنان راسخ و استوار و جدی باشیم که گویا تنها در مقابل لشگر کفر ایستاده‌ایم و یک تنه می‌خواهیم آن را شکست بدهیم.
این روحیه باید زمینه‌‌ی و گارد در تمامی کارها باشد.
ما باید اینقدر محکم و استوار باشیم که وقتی در کوچه راه می‌رویم جای پای ما در زمین نقش ببندد و اگر عارفی از آنجا عبور کرد عزم و جدیت ما را بر روی زمین مشاهده کند.
شوخی نیست در برهه‌ای از تاریخ بدنیا آمده‌ایم که نسبت به گذشتگان و آیندگان مسئولیت سنگینی داریم.

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_36
#جلسه_224

پیرو جمله ای که استاد در آخر صحبت هایشان فرمودند: « موتور روشن، ماشین گرم، دنده جا نمی رود!! »

چند سال پیش جناب استاد در اثناء یکی از درس هایشان سوالی را مطرح کردند که خیل توجه مرا جلب کرد، بعد ها روی آن بیشتر فکر کردم، آن زاویه ی بررسی را جدید میدیدم برای همین از همان زاویه سعی کردم مساله را عمق ببخشم و نکات بیشتری استخراج کنم.
ایشان پرسیده بودند : چه چیزِ تاریخ است که مبرر عبرت انگیزی آن است؟ بعد خودشان توضیحی دادند که دقیق یادم نیست، چیزی در این معانی که « یکسان بودن انسانیت و انسان ها ».

از اصل این مساله که بگذریم آن ایده ی شاید جدیدی که بعدها از دل همین مساله برای من حاصل شد پردازش این سوال بود که : زمان و زمانه ی مهم را چگونه می توان تشخیص داد؟ خودم را مثلا در سال 61 هجری تصور میکردم جای یک انسانی که در هندوستان در خانه اش نشسته است و هیچ خبر ندارد که هزاران کیلومتر آن طرف تر چه خبر است. مثلا شب دهم محرم است، گله را به چرا برده، شامش را خورده است آماده ی استراحت است، شاید در فکر مساله ای است که امروز بین او و همسایه اش اتفاق افتاده، یا در فکر یکی از امور فردایش، یا خوشحال است یا ناراحت است یا هر حالت دیگری، بالاخره زمان برای او بدون هیچ وصف خارق العاده ی خاصی در حال سپری شدن است، آسمانش همان آسمان دیشب است، از دیدگاه او فردا صبح هم با دیروز صبح هیچ تفاوت چشمگیری ندارد و هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد، لذا دغدغه ی خاص خارق العاده ای هم ندارد و جز همان کار روزمره ی همیشگی اش چیز جدیدی در میان نیست.
صبح هم که بیدار می شود تصوراتش از زندگی، و حالش در نسبت با گذر زمان هیچ فرقی با دیروز ندارد. روزی است مثل همه ی روزها، دیوار ها همان شکلی اند، انسان ها همان دیروزی هایند، برنامه ها و وقایع متوقع همان منوال دیروز را دارند و … کلا هیچ چیزی حکایت از اینکه امروز روز خاصی است نمی کند..
نه در، نه دیوار، نه انسان ها، نه گذر زمان، نه هیچ چیز دیگری حکایت خاصی از ویژه بودن زمان نمی کنند .

سال ها بعد این خبر به گوش مردم آن جا خواهد رسید که در آن لحظه ای که زمین و زمان، در و دیوار، گذر زمان در آن با هیچ روز دیگری تفاوت نداشت، یکی از مهمترین وقایع کل تاریخ بشریت در حال رقم خوردن بود، اتفاقی که کم و زیاد شدن حتی یک نفر در آن تاثیر گذار و پر اهمیت بوده است.

اما چرا این مرد متوجه این مساله نبوده است؟ اگر متوجه میبود آیا حس و حالش از گذر زمان، انگیزه ها و اقداماتش و … با آن حال غفلتش مساوی می بود؟ هرگز! پس چه چیزی یک زمان ویژه را از یک زمان غیر ویژه متمایز می کند؟ از کجا میشود یک بزنگاه را شناخت و اقدام متناسب با بزنگاه رانه یک لحظه زودتر نه یک لحظه دیر تر انجام داد؟ آیا ما بزنگاه ها را تشخیص می دهیم؟ به راستی ما برای تشخیص دادن بزنگاه ها جز آن که گویی منتظریم در و دیوار به ما اطلاع بدهند چه می کنیم؟ آیا گذر زمان برای ما امروزش با دیروزش فرق می کند؟ میدانیم که بزنگاه مهمی را رد نداده ایم؟ و و و … به نظر میرسد زمان و زمانه ی مهم را، بزنگاه را، با تحلیل می توان شناخت! با شناخت! قرار نیست چیزی از دل تک تک ثانیه ها خودش را به ما نشان بدهد و بگوید من زمان مهمی هستم! بلکه باید در ورای زمان، از نسبت میان حوادث و اتفاقات ولو به ظاهر عادی شده، تحلیلی داشت، شناختی داشت، تا بتوان بزنگاه را تشخیص داد و کار متناسب با آن را انجام داد.

حضرت آقا در اهمیت زمان شناسی قیام توابین را مثال می زنند، که توابین همان کارهایی را کردند که روز عاشورا نکردند، قیام کردند، خطر کردند، جان دادند، و … اما چون دیر این کار را کردند قیامشان آن اثری که باید میداشت را نداشت، و به جایی نرسید! اما اگر در روز عاشورا همین کار ها را میکردند تاریخی را ورق زده بودند.

حال ماییم و دنیای پر و پیچ و خم امروز! جنگ احزاب و ضرورت هشیاری ما! تحلیل ما چیست؟ چه باید کرد؟

واقعا موسسات افکار سنجی چقدر قدرت تحلیل رفتار جامعه‌ی ایران را دارند

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#امتداد_امروزین_توحید
#عقل_مدنی
#علی_اکبرنژاد
#جلسه_224
#یادداشت_41

🔰واقعا موسسات افکار سنجی چقدر قدرت تحلیل رفتار جامعه‌ی ایران را دارند⁉️

🔹در حال حاضر بخش عمده‌ای از علوم اجتماعی آکادمیک ما مشتمل است بر روش‌های سنجش افکار، تمایلات یا آرمان‌های کل یا بخشی از جامعه، تا تحلیلی کلان نسبت به مولفه‌های شخصیتی جامعه‌ی هدف را، به فرد یا نهاد تصمیم‌ساز و سیاست‌گذار ارائه نموده، تا منطبق بر آن داده‌ها بهترین تصمیم یا سیاست اتخاذ گردد.

🔹اما به نظرم #عقل_مدنی چیزی فراتر از این جنس تحلیل‌های سطحی و روبنایی است. این تحلیل‌ها شاید توان پشتیبانی از نظرگاه عقل مدنی را داشته باشد یا خیر… به هر حال گره زدن #عقل_مدنی به صرف نتایج موسسات افکارسنجی به احتمال زیاد بسیار رهزن و نارسا خواهد بود.

🖋اما ما از نظرسنجی‌های مرسوم موسسات پژوهشی در حوزه جامعه‌شناسی و افکارسنجی چه انتظاری داریم؟
🖋آیا در تحلیل نبض تفکری جامعه، برخورداری از بهترین ابزارها و مدرن‌ترین روش‌های افکارسنجی راهگشا خواهد بود؟
🖋آیا چالش حوزه در عدم برداشت مناسب از اتمسفر حاکم بر جامعه و در دست نداشتن نبض تفکر جامعه و نیازهای آینده‌ی آن و… با مجهز شدن به ابزارآلات مرسوم در حوزه افکارسنجی قابل حل است؟
🖋و یا اساسا شناسایی شخصیت جامعه ریشه در علوم بنیادینی در فضای هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و یا انسان‌شناسی دارد که حوزه یا از آن‌ها محروم است و یا همچون آب زلالی در کوزه‌ی کتابخانه‌ها ریخته و گرد جهان می‌گردد؟!

💡با توجه به اینکه نتایج اندیشکده‌ها و موسسات افکارسنجی داخلی یا خارجی در بسیاری از مواقع نارسایی خود را بارها و بارها در تحلیل رفتار جوامع -به خصوص جامعه به‌پاخاسته ایران- اثبات کرده‌اند، به نظر می‌رسد آینده از آن گروهی است که دقیق‌ترین و جامع‌ترین مدل را برای شناخت #عقل_مدنی یا ذهن فعال جامعه ارائه داده و به کار گیرد.

💪حوزه‌ی امروز به جهت برخورداری‌های فلسفی‌اش احتمالا بتواند دست برتر خود را در این میدان آشکار سازد.

✅اما به شرط خودآگاهی و فرهیختگی…!

 

📌حوزه‏ها و روحانیت باید #نبض_تفكر و #نیاز_آینده_جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، #مهیای_عكس‌العمل_مناسب باشند. چه بسا شیوه‏های رایج اداره امور مردم در سال‌های آینده تغییر كند و جوامع بشری برای حل مشكلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا كند. علمای بزرگوار اسلام از #هم‌اكنون باید برای این موضوع فكری كنند.
(فرازی از منشور روحانیت)

دانش، اندیشه، کلام انقلابی، فقه حکومتی و راهی که پیش روی ماست

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_69
#جلسه_224

دانش، اندیشه، کلام انقلابی، فقه حکومتی و راهی که پیش روی ماست

بخش اول

هر چند اندیشه با طبع گرمی که دارد پیش برنده و پیشتاز عرصه معرفت است به عبارت دیگر اندیشه معمولا یک امر پیشینی است و دانش یک امر پسینی است. به طور مثال اندیشه مدیریتی وجود داشت پیش از آنکه دانش مدیریت وجود داشته باشد.
اما از سوی دیگر بایستی مد نظر داشت که دانش سمت و سوق برای اندیشه و تفکر ایجاد می کند. دانش برای اندیشه چارچوب پویش می سازد.
دانش امریست که نحوه وجود آن دفعی نیست بلکه دانش ولیده تاریخ حیات و زیست بشری است. انسان غربی در مسیر زیست و حیات خود به مسائلی برخورده و در تفکر بدین مسائل اندیشه هایی تولید شده و این اندیشه ها در بستر تاریخی تبدیل به تراث دانشی غرب شده است. به عبارت دیگر تراث دانشی غرب برساخته از پارامترهای معرفتی و غیر معرفتی ای است که همه در حیات غربی رشد کرده اند و جوهره آن را در حیات و زیست تمدن غربی میتوان یافت. به عبارت دیگر دانش غربی چیزی جز انعکاس حیات غربی در صورت دانشی نیست.
حال سوال این است که در عصر و زمانه کنونی که حیات و زیست ما در مساس و بعضا در هم تنیدگی با حیات غربی است چه استراتژی پژوهشی بایستی اتخاذ شود؟ آیا بایستی مجموعه ای از استراتژی های پژوهشی اتخاذ شود؟ آیا در این میان استراتژی پژوهشی مادر وجود دارد یا خیر؟ بعد از این امر سوال میکنیم که الگوی خلق دانش تمدنگرای ما چیست؟ آیا میتوان به الگو اساسا برای خلق دانش فکر کرد؟ یا اساسا از بن این قضیه منتفیست؟!
همچنین سوال دیگر آنست که از آنجایی که دانش غربی پاسخ به سوالات حیات انسان غربی است و مسلما سوالات حیات انسان مؤمن و چالشهای حیات و زیست مؤمنانه کاملا متفاوت با آن سوالات می باشد ما چه نسبتی بایستی با دانشهای غربی خاصتا علوم انسانی غربی بگیریم؟!
چندین استراتژی پژوهشی از ابتدای انقلاب تاکنون با تنوعاتی که بوده تجربه شده است:
استراتژی پالایش یا تهذیب که مرسوم ترین استراتژی پژوهشی از ابتدای انقلاب تاکنون بوده است که معتقد به پالایش و تهذیب علوم انسانی غربی بوده است.
موسسه امام این استراتژی را با تاکید بر فلسفه و تراث حکمی پیش برده اند و موسسات فقهی اصولی با تاکید بر دانش فقه و اصول.
استراتژی دیگر استراتژی تاسیس بوده است که فرهنگستان کانون اصلی و محور اصلی این استراتژی بوده است.
استراتژی دیگر بازسازی تراث اسلامی و واسازی(شالوده شکنی و هضم آن در تراث اسلامی) علوم غربی خاصتا علوم انسانی غربی بوده است.
و نهایتا استراتژی دیگر پژوهش حین عمل و اقدام پژوهی بوده است که این هم در بعضی از مجموعه ها دنبال شده است. به عبارت دیگر سخن این استراتژی آنست که:
🔹ما نظم دیگری جز نظم تجدد در نظر داریم و به چگونگی قوام و به راه تحقق آن می اندیشیم و برای رسیدن به آن اندیشه ورزی میکنیم و در خلال این پویش و نهضت نظم نوینی را رقم می زنیم چرا که علم و حیات انسانی(جامعه) با هم قوام می یابند.

🔹به عبارت دیگر جامعه کنونی ما جامعه توسعه نیافته است. این جامعه همه نیازهای جامعه مدرن را دارد، بی آنکه از توانایی های آن برخوردار باشد. اگر می توانستیم خود را از این وابستگی نجات دهیم و راه رسیدن به جامعه ای را بیابیم که در آن روح دینی یعنی اعتقاد به توحید و عالم غیب و معاد حاکم باشد و مردمانش از سودای مصرف آخرین تکنولوژی های ساخته جهان توسعه یافته آزاد باشند و با همدلی و هماهنگی برای معاش توأم با اخلاق بکوشند، شاید افقی پیش رویمان گشوده می شد. توجه داشته باشیم که علم یک طرح مهندسی ساختنی نیست، یافتنی است.(صحبتهای داوری اردکانی با اندکی تصرف)

نکته و سوال ما آنست که
اگر بپذیریم که حیات تاریخی آن در انعکاس با آن تراث حوزه تمدنی ما، معنا می شود و در امتداد آن امتداد واقعی حیات تاریخی مؤمنانه آن شکل میگیرد نسبت ما با دیگر تراث دانشی چیست؟ بعضی معتقدند پرداختن به دیگر تراث دانشی انقطاع تاریخی برای ما رقم می زند و به جای سازنده بودن حیات دینی کاهنده حیات دینی در جامعه امروز ما خواهد بود و بیش از پیش ما را به سمت توسعه مدرن هل خواهد داد…
.

علم، حیات، قدرت یا دانش، فرهنگ، سیاست…؟!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_70
#جلسه_224

🔰علم، حیات، قدرت یا دانش، فرهنگ، سیاست…؟!

ما در مباحث کلام با سه اسم حیات و علم و قدرت سر و کار داریم
هدف ما این است که حیات ما حیات(مجموع فرهنگ و تمدن/فرهنگ را روح تمدن معمولا قلمداد میکنند) برتری شود.
حال برای ارتقای حیات از پایگاه علم مهندسی و طراحی حیات برتر را شروع کرده و در نهایت قدرت نوینی برای حیات برتر خلق کنیم.
یعنی از تحول در نهاد های علمی بایستی شروع کرد و بعد از پایگاه دانش نهاد قدرت یعنی حاکمیت را اصلاح کرد و در خلال این پویش حیات نوین رقم می خورد…

و یا اینکه نه از پایگاه قدرت و با اصلاح قدرت به سمت ساحت علم یورش برده و علمی نوین به منظور معماری حیات تمدنی نوین رقم بزنیم؟ یعنی ما موضوع اصلاح و تحول را حاکمیت قرار بدهیم و سپس با ابزارهای حاکمیتی نهادهای علمی را اصلاح کرده و در خلال این دو حیات نوین رقم می خورد؟

و یا راه سومی در پیش است؟ راه سوم هم آنست که ادعا می شود پیغمبر با زندگی اش انقلاب کرد؛ انقلاب محمدی چیزی جز انقلاب در حیات و زیست انسانها با ارائه و حیات زیستی برتر نیست، انقلاب محمدی و در پی آن انقلاب اسلامی نه از نهاد دانش شروع شد هر چند پی ریزی های دانشی داشت و نه از نهاد قدرت داشت هر چند زیرساختهای قدرت مردمی را فراهم ساخت بلکه انقلاب اسلامی خود حیات و زندگی مردم ایران را نشانه گرفت و از خلال این در نهاد قدرت تحول اساسی ایجاد کرد و در نهاد دانش تحول ضمنی. یعنی یک جمع باعثانی حیات و زیست نوینی در خود رقم بزنند و از پایگاه حیات به سراغ تحول در پایگاه قدرت و علم بروند و نهاد قدرت و نهاد علم را اصلاح کرده و متحول کنند…

قصه پر غصه و الله یدعو الی دار السلام…

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_71
#جلسه_224

قصه پر غصه و الله یدعو الی دار السلام…

خود انقلاب دعوتی بود به دارالسلام…

حقیقت انقلاب قرار بود که در تفسیر قرآن این انسان مکتوب بر ما گشوده شود اما صد عجب و هزار اسف و هزاران هزار آه که ملت ایران توفیق چندانی نه در استماع درس تفسیر حضرت روح الله داشتند و نه درس تفسیر شاگرد خلفش!!!

چه شد که این نعمت از ما دریغ گشت؟

چه شد که نتوانستیم ذهن جامعه را به درست هدایت و رشد ایشان بسپاریم؟ مشکل از کجا بود؟

قرار بود به دست توانمند ایشان ذهن و دل ملت ایران به هدایت قرآن گره بخورد اما گویا مسیر صعب العبور تر از آنست که فکرش را میکردیم…

از سال 1323 تاکنون خمینی و شاگردانش با بنان و بیانشان در حال ورز دادن ذهن جامعه ایران بلکه مستضعفان منطقه و جهان هستند. بایستی شتاب بخشید فرصت ها را غنیمت شمرد و گام ها را پر طمطراق تر برداشت تا بلکه فجر انقلاب به در زمان عمر ما به طلوع حقیقت عظمای ولایت منجر گردد.
.

«کلام انقلابی پشتیبان اندیشه دینی مردم است»

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_40
#جلسه_224

«کلام انقلابی پشتیبان اندیشه دینی مردم است»

یک سوال واضح کلام انقلابی چیست که این قدر مدعی است؟! این گزاره توصیفی است یا سخن از یک مطلوب است؟
کلام انقلابی قرار است تبدیل به یک دانش بشود؟! آیا نمونه واضح قابل اشاره ای هم داشته است؟!
اندیشمندان کلام انقلابی فقط امام و رهبری و شهید مطهری و علامه هستند؟ قبل از ایشان هم می توان از چنین دانشی آثاری پیدا کرد؟
اصلا کلام انقلابی بعد از انقلاب 57 ایران متولد شده است یا پیش از آن هم بوده است؟!
یک تامل دیگر هم روی عنوان کلام انقلابی باید بشود.
عنوانی که دو کلمه دارد و هر دو کلمه پر از اشتراک لفظی هایی که کار را برایش سخت می کند.
شما از کلام مرادی دارید غیر از آنچه امروز در علوم اسلامی به کلام معروف است. و از انقلابی نیز مرادی دارید بسیار ارتقایافته تر از آنچه مردم از انقلابی می فهمند. پس این عنوان شاید در لحظه اول ما را دورتر کند.
به این صورت که در نگاه اولی به نظر می آید سخن از عقایدی می کنید که می خواهد همین انقلابی گری ای که مردم دیده اند و پر از التقاط شده است، را رنگ قدسی ببخشد. به عبارت خودمانی اش ماله بکشد، خرابکاری ها و فسادهای انقلابیون سابق را. نعوذ بالله چیزی شبیه اعتقادات اشاعره دوران عباسیان.
در حالی که همین الان با عنوان شیک و فانتزی «اندیشه دینی» دارند تفکرات غربی را اسلام مالی می کنند و به خورد مردم می دهند.
آیا همین عنوان اندیشه دینی کار ما را بهتر راه نمی اندازد؟
آیا کلام انقلابی می تواند ابهام های خودش را برطرف کند و خود را به موقف پشتیبانی ذهن مردم بیاورد؟

در طلب فرصت #استکبار پژوهی در مکتب امام

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_91
#جلسه_224

❇️در طلب فرصت #استکبار پژوهی در مکتب امام

🔆مقدمه
🔅مدتهاست ، مدتی بسیار ، که امام #خمینی را به سان یک شریعت و راه ، یک هویت و معنا ، یک آینده و افق شناخته ام .

🔅از دوره دانجشویی ، از وقتی که با جزوه “به آفتابی صحیفه برگردیم” استاد #محمدصادق_کوشکی آشنا شدم ، از وقتی که استاد #وحید_جلیلی ما را به دنیای #صحیفه وارد کرد ، از وقتی که استاد #سعید_قاسمی کلمات امام را چون پتکی بر دیوارهای کلیشه ذهن مذهبی و سیاسی ما میکوفت.

🔅از دوره ای که استاد #طاهرزاده ، استاد #رحیم_پور و دیگر عزیزانی مکرر در مکرر ما را به امام و سلوک در طریق مکتب او فرامیخواندند .

🔅تا دوره ای که با همین دغدغه امام و مکتب امام به حوزه آمدیم و در به در به دنبال استاد و رفیق امامی میگشتیم .
تا در این دوران اخیر که در دوره های دانشجویی توفیق گفتگو با دانشجویان پیرامون راه و مرام امام داشته ایم.

🔅در تمام این سالها، امام و مکتب امام برایم مساله بوده است
گفتیم و شنیده ایم و زندگی کرده ایم ذیل این پرچم
اما
فقدان یک محیط ، فقدان یک رفیق ، فقدان یک استاد ، فقدان یک فرصت ، فقدان یک هویت باعث شده است که نتوانم آنچنان که دوست دارم و هوس دارم و شوق دارم و نیاز دارم و وظیفه است مفاد و محتوای این مکتب را بکاوم ، بفهمم ، تامل کنم ، تدبر کنم ، مباحثه کنم ، بنگارم و به عقل و قلب خویش وارد سازم.

🔅حس میکنم در یک لایه کاملا سطحی از برداشت مکتب امام ،خودم و امثال خودم فریز شده ایم . یک لایه ای که با کلماتی از صحیفه امام مانوس شده و صفا کرده است بدون آنکه از ریشه ها و عمق و معنای کلمات امام سراغ گرفته باشد.
🔅البته از بی کسی صحنه و در شلوغی شهر ، در فضاهای دانشجویی و امثال آن چه بسا مثل مایی عنوان استاد و معلم مکتب امام هم پیدا کند ، چه بسا کلاس های شلوغ و حتی جذابی هم داشته باشد و مخاطبین هم راضی و سر شار شوند.
🔅اما آنچه روشن است این است که مفاد و محتوای مکتب امام برای ما و مثل ما هنوز آن طور که باید آفتابی نشده است .
هنوز آن چنان که باید رخ ننموده است .
و سرشار از سوالاتیم و پر از ابهامات
#استکبار – #استضعاف – #ولایت – #مردم و #جمهوری – #فقر – #غنا – #عدالت – #آزادی – #استقلال – #پیشرفت – #جهاد – #وحدت – #خدمت – …

🔅هر چند که صحنه سرد و کم طراوت فضای اندیشه ای در میدان های دانشجویی و طلبگی و روشن فکری امروز، کمتر انسان را به تعمیق و تدبر و امتداد مفاهیم مکتب امام سوق میدهد
چون کماکان با همین تراز ساده و سطحی میشود در این میادین پادشاهی کرد. یا به عبارت بهتر وقتی سطح اولیه از مکتب امام هنوز به صحنه معرفی نشده است طبیعتا شوقی بر نمی انگیزد که انسان به وادی تعمیق پای بگذارد و مدام در این کوشش است که همین سطح اولیه را با جمع بیشتری از مخاطبین در میان بگذارد.

🔅اما
حالا گویی در این میان ، در فرصت مغتنم حلقه کلامی ، در پناه این اندیشمند بزرگ و استاد عزیز جناب فلاح ، دارد بستری و فرصتی این چنین فراهم میشود.
فرصتی برای تعمق در این مفاد
#استکبار – #استضعاف – #عدالت ، #فقر #غنا و ….

ان شاء الله

مستکبرین_در_قرآن

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_49
#جلسه_223

#مستکبرین_در_قرآن
#راه_های_شناخت_مسکبرین

🔘همیشه بوده اند ملت ها و افراد موحدی که در یک مسئله واحد نظرات متفاوتی داشته اند یک نوع از توحید با اشرافیت و استکبار مبارزه می کند و به هیچ وجه روی خوش به این افراد نشان نمی دهد و در طرف مقابل توحیدی هست که موحدان آن با مستکبرین هم سازش می کنند و باهم تفاهم دارند، استکبار با این توحیدی جنگی .

🔰برای قضاوت این دو نوع نگرش و تقریر توحید باید به سراغ قرآن رفت زیرا قرآن منبع مشترک هر دو گروه است. باید برای اثبات تقریر خود آن تقریر را از قرآن استباط کرد و آن را با قرآن سنجید

🔘چگونه در قرآن تقریر صحیح از توحید را کشف کنیم؟؟؟
سرنخ های این بحث در قرآن کجاست؟؟

🔺بهترین نمایندگان توحید در قرآن پیامبران هستند که وظیفه آنها بسط توحید بوده است،پس توحید اصیل توحیدی است که انبیا تقریر می کنند ویژگی این توحید اهمیت ویژه ای دارد.

🔺درگیری انبیا با قوم خود می تواند یکی از این سرنخ ها باشد .
سرنخ دیگر این موضوع
🔺صحبت مستقیم خداوند با مستکبرین است.
و…

انشالله در قران به دنبال این سرنخ ها می رویم تا نشانه های توحید اصیل که مبلغ آن انبیا بودند را بفهمیم
وبدانیم رابطه #توحبد و #استکبار چگونه است.

🔅احساس غرور

فاما عاد فاستکبروا فی الارض بغیر الحق وقالوا من اشد منا قوة…
(فصلت/15)

🔅استبداد
قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یـشعیب والذین ءامنوا معک من قریتنآ او لتعودن فی ملتنا…
(اعراف/88)

🔅استمرار شرک
انهم کانوا اذا قیل لهم لا الـه الا الله یستکبرون *
ویقولون ائنا لتارکوا ءالهتنا لشاعر مجنون
(صافات/35-36)

🔅اعراض از انبیاء
واقسموا بالله جهد‌ایمـنهم لـئن جاءهم نذیر لیکونن اهدی من احدی الامم فلما جاءهم نذیر ما زادهم الا نفورا
(فاطر/42)

🔅تکذیب آخرت
فالذین لایؤمنون بالاخرة قلوبهم منکرة وهم مستکبرون
(نحل/22)

🔅تکذیب انبیاء
افکلما جاءکم رسول بما لاتهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم وفریقا تقتلون
(بقره/87)

🔅تکذیب قرآن
فقال ان هذا الا سحر یؤثر
ان هذا الا قول البشر
(مدثر/24)

🔅تکذیب قیامت
امن هـذا الذی یرزقکم ان امسک رزقه بل لجوا فی عتو ونفور
ویقولون متی هـذا الوعد ان کنتم صادقین
(ملک/21)
واستکبر هو وجنوده فی الارض بغیر الحق وظنوا انهم الینا لایرجعون.
(قصص/28)

🔅عصیان
واذ قلنا للملئکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی واستکبر
(توبه/34)
قال یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرت‌ام کنت من العالین
قال انا خیر منه.
(ص/75-76)

انحصارگرایی در مواجهه با توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_استکبار_با_شعار_توحید
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_25
#جلسه_223
#انتقاد
#تقریر

⚠️ انحصارگرایی در مواجهه با توحید

🔹هنوز هم در جلسه ی حلقه ی اندیشه ی کلامی بوی #انحصارگرایی می آید، حرفش را می زنیم که توحید صرفا ذهنی نیست و همه جا حرف دارد، اما در تحلیل ها دوباره افراط و تفریط می کنیم، دوباره می شنویم که توحید آمده است تا با مستکبرین جامعه درگیر بشود و به ابعاد دیگرش بی مهری می کنیم.

🔹بیایید همه اش را #با_هم_ببینیم، این یک #واقعیت است:

💢 توحید:

🔰 هم دلالت های #شناختی دارد
🔰هم دلالت های #انگیزشی
🔰 و هم دلالت های #کنشی

🔺هم #هستی را به ما بهتر می شناساند و هم #معرفت را، هم #انسان را به ما می فهماند و هم #جامعه را
🔺هم در ما #عشق و #محبت ایجاد میکند، هم #ترس و #اضطراب
🔺 هم #خودسازی ما را #سامان می دهد و هم #جامعه_سازی ما را، هم #سلوک ما را و هم #فرهنگ ما را

🔹 این همان #حقیقت_وحدانی_اسلام است که حضرت امام رحمه الله به آن اشاره دارد:

📌«آنکه می‌خواستم تذکر بدهم، و اگر فردا هم مهلت پیدا بکنم و بشود که صحبت بکنم تفصیلش را بیشتر می‌دهم، این است که یک #فاجعه‌ای برای اسلام از اول تا حالا بوده، و آن فاجعه اینکه اسلام را نشناخته‌اند. کسانی که بحث از اسلام کردند، چه در سابق و چه در لاحِق، اینها اسلام را با #همۀ_ابعادش_نشناختند. هر کسی یک بُعدی از ابعاد اسلام را در آن نظر کرده است و همۀ مطالبی که در اسلام بوده است و در قرآن کریم بوده است، به همان معنایی که خودش ادراک کرده، برگردانده.
🔺سابق ـ در قرنهای سابق ـ یک دسته #متکلمین بوده‌اند که اینها روی فهم تکلم خودشان، روی فهم ادراک خودشان، اسلام را آنطور توجیه می‌کردند که خودشان فهمیده بودند.
🔺یک دسته #فلاسفه بودند که روی فلسفه‌ای که آنها می‌دانستند، اسلام را به صورت یک فلسفه ادراک می‌کردند، خیال می‌کردند که #مکتب_فلسفی است.
🔺یک دسته #عرفا و این طایفه بودند که اسلام را به فهم عرفانی توجیه می‌کردند، و اسلام را کاَنه یک #مکتب_عرفانی می‌دانستند تا این زمانهای آخر …. آنها همه‌اش راجع به مسائل مابعدالطبیعه و مسائل عرفانی و فلسفی و اینطور چیزها بحث کرده‌اند،
🔺تا آمده است و رسیده است نوبت به این #قشر_متأخر. اینها عکس آنها عمل کردند؛ یعنی آن ابعادی که اسلام در معنویات داشته است، در فلسفیات داشته است، در عرفانیات داشته است، آنها را بکلی کنار گذاشته‌اند و همین ورق ظاهر را دیده‌اند؛ یعنی اسلام را یک #مکتب_مادی تصور کرده‌اند …. الآن از چند سالی پیش، در این وقتی که مثلاً #علوم_غرب به ما رسیده است و عرض می‌کنم که آن تبلیغات اینها رسیده است، اینها در عین حالی که مسلمانند، در عین حالی که همان طور که آنها بوده‌اند، در عین حالی که خوبند لکن شناختشان از اسلام همان #شناخت_مادیت_اسلام است. آنها دعوت به باطن می‌کردند و از ظاهر و از طبیعت غافل بودند، اینها دعوت به مادیت می‌کنند و از معنویت غافلند، و این هر دو اشتباه است؛ اسلام نه #محصور_در_آن_معنویاتی است که آنها می‌گویند، دارد معنویات؛ اما محصور نیست و نه #محصور_در_این_مادیاتی است که اینها می‌گویند؛ یعنی مادیات را دارد لکن محصور به این نیست.»

🗓 سخنرانی امام در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم پاریس 1357.07.22 (پاریس، نوفل‌لوشاتو)
.

مروری بر جواب های دوستان به پرسش های کلاس

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_88
#جلسه_223

⬅️ادامه تقریر جلسه 223
🔻مروری بر جواب های دوستان به پرسش های کلاس

▫️محسن/ حرف همان است که هست ، خدا یکی است ، خدا یک طرف و ما بقی هر که هست یک طرف
اما قصه این است که این باور امتداد پیدا نمی کند ، یعنی این رویکرد توحیدی در خیلی از مواقف و موضوعات وارد نمی شود و با خیلی چیزها برخورد نمی کند
یعنی چنانجه اگر فلان عارف با همین رویکرد به بهمان پدیده نگاه میکرد ، قطعه ای توحیدی فراهم میشد و این قطعه دیگران را به جنگ فرا میخواند ، اما اکنون به جهت عدم امتداد ، اندیشه این عارف از این قطعه تهی به حساب می آید.

▫️مرتضی قربانی / میشود عارفی توحیدی به حسب دارایی ها و توان های ذهنی و فهمی تنها در حیطه فردی مانده باشد و به ساحت اجتماعی کشیده نشده باشد و لذا اگر چه دارایی او جوهره ای بنیان بر افکن از طاغوت دارد اما چون در محیط اجتماع ضرب نشده است ، چنین برگ و باری ندارد.

▫️محمد صحرایی / توحید در خالقیت دعوا خیز نیست ، خدا به معنای خالق یک است و دو نیست ، اما وقتی کار به ربوبیت میکشد صحنه تغییر میکند و آرایش ها به هم میریزد و این توحید در ربوبیت است که دعوا درست میکند.

▫️محمد امامی / باید به قرآن رجوع کرد و دید پیامبران با چه چیز و مقابلین ایشان با چه چیز درگیر میشدند / گاهی اصل دعوت پیامبران است ، اما گاهی اصل دعوتی است که در فصلی اخیر به سراغ بازار و اقتصاد مردمانی رفته است یا به سراغ عادات فرهنگی اقوامی و با آن درگیر شده است
( قدری برایم گنگ بود و کامل متوجه نشدم منظور ایشان را ) ( شاید منظور این باشد که خیلی جا ها اصل توحید نیست که درگیر میشود بلکه امتداد تشریعی توحید است که با هویت های اقتصادی و فرهنگی غلط اقوام درگیر میشود)

▫️هادی جوهری / توحید درست مثل قصه وجود در فلسفه است ، وقتی اصالت وجود به میان می آید در هر ساحتی که وارد میشود غیر را نفی میکند ، در نظام طولی به نحوی اندیشه غیریت را پس میزند و در نظام عرضی به نحوی دیگر ، اینجا هم همین طور است ، هر جا غیریتی و صف مقابلی هست پس زده میشود چون جایی برای کسی باقی نمی گذارد و هر کس بخواهد خودیتی و غیریتی برای خود نگه دارد پس زده خواهد شد.

▫️امید / نگاه نویسنده در کل این نوشتار ناظر است به حوزه های آفاقی و از این جهت حامل غفلتی آشکار از حیطه های انفسی است و به نفس اماره یا شیطانی که درون انسان را به چالش میکشد اساسا پرداخته نشده است که این میتواند به اقتضای دوران نگارش و نظارت بر اندیشه های رقیب آن ایام باشد و این هویت فرازمانی این متن را دستخوش اشکال میکند و سخنی نو برای این دوران به حساب نمی آید.

▫️عقیل و علی کرانی هم نکاتی را فرمودند که نتوانستم صورت بندی درستی از کلامشان داشته باشم
اما اجمالا اینکه در پاسخ پرسش اول ، از قطعه ای دیدن آموزه توحید پرهیز داشتند و معتقد بودند که کل نگرش توحیدی است که با طبقه مستکبر درگیر میشود نه ابعاد و اجزایی از آن .