حق طلبی مانعی برای ادبیات شورای منفعت گرا

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#شورا
#حق_طلبی
#منفعت_طلبی
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_129
#جلسه_349

 

🔰حق طلبی مانعی برای ادبیات شورای منفعت گرا🔰

یکی از ویژگی های که برای جریان های مخالف اسلام ناب بیان می کنند، ظرفیت بالای شورایی آنهاست. به طوری که در نسبت با آن ها بیان می شود که این جریان های توانایی گفت و گو و دیالکتیک با یکدیگر را به شدت دارا هستند. در حالی که اسلام ناب اصلا توانایی گفت و گو و دیالوگ با غیر را ندارد. فلذا جریان اسلام ناب متهم به دیکتاتوری و مطلق گرایی و انحصار طلبی خواهد شد. اما سوال اساسی این است که آیا واقعا این مقایسه دقیق و درست می باشد؟
در جریان هایی که ادعای اسلام ناب در آن ها مطرح نیست، چیزی که اهمیت پیدا می کند، سود و منفعت بیشتر هست. این مفهوم، معیار گفت و گو و دیالکتیک قرار می گیرد و با همین ادبیات و فهم، به شورا می پردازند. یعنی به سبب معیار و ملاک منفعت بیشتر، و نسبیت در تحقق منفعت، می توانند به گفت و گو با متفاوت ترین گروه ها بپردازند و در نهایت ادعای ظرفیت بالایشان در شورا را کنند.
اما در مقابل در جریان هایی که ادهای اسلام ناب را دارند، به سبب ملاک حق و حقیقت گرایی، این توانایی از آن ها سلب می شود چرا که با دیالکتیک و گفت و گوی برپایه منفعت بیشتر و تقسیم منافع، همراهی ندارند. فلذا به نزاع با گروه های دیگر پرداخته و متهم به عدم ظرفیت در کار شورایی می شوند. و برچسب دیکتاتوری را حمل خواهند کرد.
فلذا شاید بتوان این ادعا را مطرح نمود که بخش خوبی از اتهام های به جریان اسلام ناب در باب شورا و مشورت و ظرفیت گفت و گو و دیالکتیک از روی بی انصافی و منفعت گرایی جریان مخالف باشد. چرا که پایه و اساس شورا در ادبیات فعلی، تقسیم منفعت در بین یکدیگر می باشد. و این در تضاد با فهم اسلام ناب می باشد.

مشورت

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_133
#جلسه_349

وقتی می‌خواهیم مشورت کنیم، با هم‌فکران خود و کسانی که به لحاظ اندیشه‌ای به ما نزدیک هستند، مشورت می‌کنیم و معمولا هم در شورا‌ها کسانی که در یک طیف هستند، هم‌نظر هستند و اصلا تلاشی نمی‌شود که فکر طرف مقابل را هم بفهمند.
شاید یکی از عوامل اینگونه مشورت کردن این باشد که همیشه خود را حق می‌دانیم و طرف مقابل را باطل و لذا در تصور ما باطل که چیزی برای ما ندارد. و برای رهایی از این خود حق‌پنداری، باید کمی از اتکای به فهم خود دست کشید و به راحتی از کنار سخن دیگر نگذریم. گاهی باید به دنبال فهمیدن دیگران هم باشیم و گوش برای شنیدن دیگر سخنان داشته باشیم.
به عبارت دیگر بستری برای تعامل افکار وجود ندارد و جریان‌های فرهنگی برای فهم یکدیگر آنچنان تلاشی نمی‌کنند. باید بستر تفکر فراهم شود تا در بستر تفکر، تعامل افکار و گفتگو‌ها شکل بگیرد. در گفتگو‌ها باید افکار با یک دیگر تعامل داشته‌ باشند نه آنکه هر کدام مسیر خود را بروند.

تفاوت ظرفیت های خرد جمعی و خرد فردی

ترویجی طور نویسی

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_68
#جلسه_349

آیا تا بحال به تفاوت ظرفیت های خرد جمعی و خرد فردی توجه کرده ایم؟
آیا تا بحال دقت کرده ایم که زاویه دیدهای انسان های مختلف تا چه حد میتواند متفاوت باشد و این تفاوت ها تا چه حد می توانند مفید واقع شوند؟

شاید اگر به خودمان و اطرافیانمان نگاه کنیم متوجه شویم که در مواجهه با پدیده های گوناگون عکس العمل های متفاوتی از خودمان بروز میدهیم.

مثلا فرض کنید عصری در کتابخانه ی فتوت نشسته اید و ناگهان صدای داد و فریاد از توی راه پله بلند میشود که نشان از دعوا دارد.

همگی توجهشان جلب میشود.

چه اتفاقی خواهد افتاد؟

برخی از بچه ها دم در خواهند رفت و سر و گوشی آب خواهند داد، یکیشان بر میگردد و میگوید فلانی است با همسایه گلاویز شده است.

این را که میگوید، جمعیت باقی مانده برخیشان دوباره هندز فری را میگذارند توی گوششان و ادامه ی صوتشان را گوش میدهند، برخی شروع میکنند به مسخره بازی و برخی هم شروع میکنند با همدیگر صحبت میکنند و کمی تحلیل چاشنی داستان میکنند. برخی دیگر هم پا میشوند و به عده ی اولی میپیوندند و در صحنه ی دعوا حاضر میشوند.

از میان همان هایی که رفته اند به صحنه ی دعوا یک نفرشان رگ گردنش باد کرده و وارد دعوا شده است، یکی هم برعکس سعی میکند طرفین را آرام کند. بقیه هم ایستاده اند و دارند تماشا میکنند. حتی ممکن است یکی شان زیرزیرکی چند تا عکس و فیلم هم بگیرد و همزمان توی گروه آغاز بگذارد.

بچه های تحلیل گرِ توی کتابخانه یکی شان دارد در مورد تبعات محیطی این دعواها و تصویری که از فتوت ایجاد میشود حرف میزند و میگوید نباید دعوا کنیم، یکی شان پیوست های تربیتی و هویتی ناظر به درون جمع را لحاظ میکند و میگوید باید دعوا میکردیم.

بعید نیست که یکی هم آن وسط از زاویه ی وحدت وجود، یا مردمسالاری و .. مساله را بررسی میکند و ربطش میدهد به مباحث کلاس فقه و حلقه اندیشه کلامی و شاهد می آورد برای بحث صبح خودش.
و
و
و

میبینید چقدر تنوع میتواند بالا باشد؟

آیا می توان این وسط رفتار کسی را لزوما غلط دانست و رفتار دیگری را درست؟ یا اینکه هر کدامشان وجهی داشتند؟

آیا این تفاوت ها بی دلیل اند؟
و آیا این تفاوت ها بی فایده اند؟

قطعا این طور نیست. میتوان بررسی کرد و منشا های متعددی را برای تک تک این تفاوت ها پیدا کرد.به هر دلیلی یکی شجاع تر است، یکی فکری تر است، یکی جمعی اندیش تر است، یکی دورنگر تر است و …

حالا فرض کنید اگر قرار باشد یک تصمیم مهمی را برای این جمع اتخاذ کنیم. به نظر شما اگردر تصمیم گیریمان از همه ی این کمالاتی که بچه ها دارند به نحوی بهره ببریم بیشتر سود نکرده ایم؟

این میشود بهره گیری از خرد جمعی

باید دانست که این تفاوت ها و تکمیل ها از اول برای شریعت اسلام روشن بوده اند، خدایی که این بشر و این ظرف های گوناگون را در گوشه گوشه ی این عالم خلق کرده است و بعد هم اداره و تدبیر نموده، میداند چه خبر است…

از اول یک دستور خوب به ما داده و فرموده : و امرهم شوری بینهم

البته این همه ی داستان نیست، ولی یک اصل مهم است.

عقل جمعی که نمی توان بر آن تکیه کرد!

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_349
#شوری
#مشورت
#خرد_جمعی

🔰عقل جمعی که نمی توان بر آن تکیه کرد!

عقل جمعی ما آلوده ی به علوم انسانی غربی شده است. علومی که پشتیانی کننده ی از حرص و درندگی انسان بریده از وحی و دین شده است.

مشورت با چنین عقلی که پیچیده ی در اوهام و شوائب است، اندک آرایی را که برآمده از متن دین است یا با اصالتی همراه است را در نطفه خفه می کند و به تحقیر و تمسخر آن می پردازد.

تربیت شدگان دانشگاه که قبله و غایت آمالشان غرب است، از همان دسته افرادی هستند که آلوده ی به حرص و فرومایگی شده اند و توان درک مفاهیم بلند اسلامی مانند تقوا، ایمان، انفاق و … را ندارند. این ها اساسا صلاحیت مشورت ندارند.

تا زمانی که پارادایم علم اسلامی خود را خلق نکرده باشیم، توان استفاده از خرد جمعی و ناب اسلامی را نخواهیم داشت. زیرا این اسلام است که غبار از فطرت آدمی می زداید و دفائن عقول را اثاره می کند. عقول مؤمنین است که کامل کننده ی همدیگر است، زیرا هم سوی با یکدیگر به یک قبله نماز می کنند و نیتی جز بندگی خدای متعال ندارند.

البته خلق همین پارادایم هم فقط با استفاده از خرد جمعی ممکن خواهد بود. اما آن جمعی که می خواهند یک پارادایم علمی قدرتمند را کنار بزنند، باید اراده های سختی به میدان بیاورند و از همه ی آنچه تراث اسلامی می نامیم تغذیه کرده باشند.

امام بزرگوار ما با استفاده از همین تراث اسلامی و اراده ای پولادین و معنویتی بی نظیر، نظام سلطه ی غربی را کنار زد و انقلاب شکوهمند اسلامی را پدید آورد.

امروز نیز اگر روی اندیشه و مکتب او سرمایه گذاری کنیم، و به گفتمان سازی مکتب امام ره بپردازیم، می توانیم خطوط ذهنی مشترک جبهه ی انقلاب را زیاد کنیم و سمت و سویی واحد به دست بیاوریم و به این وسیله تلاش کنیم تا از خرد جمعی بهره ببریم و از علوم انسانی غربی عبور کرده و دانش اسلامی خود را پدید بیاوریم.

مشورت ولی با جامعه و مشورت جامعه با یکدیگر

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_113
#جلسه_349
#مشخصات_اسلام
#مشورت_ولی_با_جامعه_و_مشورت_جامعه_با_یکدیگر

دقتی برادر وطن فدا ذیل بحث شورا داشتند و آن تفکیک بین مشورت ولی با جامعه مردمی و مشورت مردم جامعه با یکدیگر بود که به نظر می آید این دقت، قدری می بایست شکافته و بسط داده شود.

در یادداشت قبل گذشت که در بحث مشورت و عقل جمعی تفاوت و تمایزی وجود دارد و هم چنین رابطه عموم و خصوص من وجه قائل شدیم.

آنچه که در بحث مشورت پیامبر در جنگ احد با اصحاب گذشت رشد اصحاب بود این موضوع از این حیث می تواند به عنوان شاخصه مشورت باشد لذا می توان پذیرفت که چه اینکه مشورت از سمت ولی جامعه باشد با افراد جامعه و چه اینکه مشورت اعضای جامعه با یکدیگر باشد رشد و ارتقا از رکن اصلی این پدیده است و نباید نادیده گرفته شود.
لذا اگر ولی جامعه با هر اندازه اشراف و افضلیتی که به موضوع داشته باشد تا حدی که او معصوم باشد و اصحابی را به مشورت انتخاب کرده و دعوت می کند در اصل این مشورت رشدی اتفاق می افتد که اصل رشد مقدس است و ارتقای جامعه انسانی را به دنبال دارد لذابرای یک جامعه انسانی کمال طلب، رشد در ذیل مشورت یک همراهی فطری را به دنبال دارد و از این رو می توان مشورت با اعضای جامعه را یک تمایل فطری دانست(البته مشورتی که با اهلش صورت بگیرد).

در مرتبه دیگر مشورت اعضای جامعه با یکدیگر است این مشورت از حیث تشکیکی قطعا از رتبه ضعیف تری از حیث فطری و نفسانی برخوردار است ولی مطمئنا درجه ای از رشد و کمال را به همراه دارد لذا نمی توان این مرتبه از فطری بودن را نادیده گرفت.

دومین توصیفی که در کنار رشد و ارتقا یافتگی فطری در مشورت می توان اضافه کرد، تشکیکی بودن طرف های مشورت است که این نیز قابل توجه است.

#امید_فشندی
#یادداشت_206
#جلسه_349
#مشخصات_اسلام

🔰 اصل شورا؛ سودای مردم‌سالاری و اصول قانون اساسی

مردم‌سالاری وقتی تحقق می‌یابد كه مردم، سالار زندگی و زمانه‌ی خود باشند؛ كار مردم به مردم سپرده شود و ایشان را راهبری كرد تا مردم خود برای انجام امورشان برخیزند.

سازوكارهای سیاسی برای اداره‌ی جامعه باید به‌گونه‌ای باشد كه امكان #مشاركت_جمعی و #هم‌افزایی اندیشه‌ها و اقدامات عموم مردم را در تمام لایه‌های اداره‌ی كشور بدهد: از انتخاب تا نظارت و مطالبه و عزل و نصب: ظرف شورا از جمله‌ی این سازوكارهاست كه در قانون اساسی هم تجلی یافته است.

#احمد_مسجدجامعی در پیش‌گفتار كتاب #دموكراسی_محلّی دراین‌باره می‌گوید:

مبنای شكل‌گیری زندگی جمعی #مشاركت است و مشاركت هم برپایه‌ی اخلاق استوار است، چه‌اینكه اخلاق نیز امری مشاركتی است؛ زیرا وجه غالب اخلاق در روابط میان افراد و به‌طور جمعی شكل می‌گیرد و اهمیت‌دادن به نظر و حقوق دیگران – در هر سطحی از تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری، تا برنامه‌ریزی و اجرا – مستلزم نگاهی اخلاقی است… در قانون اساسی، به‌منظور جلوگیری از پدیدآمدن شكل‌های نوینی از استبداد و تمامیت‌خواهی، به تفكیك قوا و به‌ویژه تقسیم امور به حوزه‌های ملّی و محلّی پرداخته شد و اصل بر اداره‌ی غیرمتمركز كشور قرار گرفت.

#محمدحسین_بوچانی (رییس مركز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران) نیز در مقدمه‌ی همان كتاب می‌نویسد:

وقوع انقلاب اسلامی و شرایط خاص مطالبات مدنی و سیاسی سبب گشت كه رویكرد حكومت یا مدیریت محلی با محوریت سلسله‌مراتب شوراها در 10 اصل به‌طور مستقیم و غیرمستقیم خود را نمایان كند و حتی فصل هفتم قانون اساسی به شوراهای محلّی اختصاص یابد… راه توسعه‌ی ملّی در توسعه‌ی منطقه‌ای و واگذاری امور به شوراها و مدیریت‌های محلّی و اقتداربخشی به این نهادهاست…. درحقیقت دولت محلّی قانون اساسی را باید دولت محلّی شهروندمدار نامید كه به‌عنوان تسهیل‌كننده و پدیدآورنده‌ی شبكه‌ای برای حضور شهروندان در قدرت تصمیم‌سازی، ناظر بر عملكرد حكومت است…. روح قانون اساسی بیانگر اداره‌ی امور محلّی به دست شوراهای محلّی است.

29 آبان 1400

شیعه و اجماع و اتفاق نظر مسلمین

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_70
#جلسه_349

اینکه شیعه همواره به دلیل اقلیت بودن و تعداد کمتری که نسبت به جمعیت کل جهان اسلام داشته، میانه خوبی با اجماع و اتفاق نظر مسلمین نداشته، حرف صحیحی است.
شاید اقبال به اجماع در فقه اهل سنت به دلیل عمل صحابه و همچنین عدم غنای منابع فقهی صحیح باشد.
ولی اینکه بگوییم به همین دلیل در فقه شیعه به مسئله اجماع اهمیت داده نشده، به نظر حرف صحیحی نیست. چرا که آنچه فقیه به دنبال آن است، قطع یا ظن معتبر است و در فقه شیعه با ادله معتبر، ظن معتبر بودن اجماع ثابت نمی شود، مگر اجماعی که کاشف از قول معصوم باشد‌.

نقش شورا در پیشبرد امور

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#گفتمان_جامع
#یادداشت_141
#جلسه_349

🔰در پیشبرد امور به صورت شورایی دبیر یا رئیس شورا نقش بسیار جدی دارد. اوست که نظرات را میچرخاند و بالا می آورد و زمینه نظرخواهی و رشد افراد را را به وجود می آورد. اوست که جمع بندی نهایی را صورت میدهد و اعضا را به اصمیم می رساند. لذا اگر او فرد ناشایستی باشد اساسا شورایی شکل نمیگیرد و یا به رشد انسان ها منتهی نمیگردد و نظام اجتماعی بهم میریزد.
لذا در جامعه ای که امور به دست مردم رقم میخورد ضروری ست که مرکز ثقل این دایره ها به شکل مطمئنی از طرف خدواند متعال تعیین گردد تا بتوان حول آن دوایر متعددی را به چرخش در آورد.

🔰این تصور که جبهه حق به خاطر حق خواهی اش در تشکیل شورا ضعیف است بسیار نادرست است. عمده ی مشکل در تشکیل شورا از آنجاست که مهارت و اخلاق لازم را برای گفتگو و اقناع یکدیگر و رسیدن به تصمیم مشترک نداریم.
حضرت آقا در موقعیت های مختلفی توصیفات ویژه ای از شهید بهشتی ره داشته اند, از جمله حلیم بودن، حل شدن در جمع، قدرت جمع بندی و… ( که در فیش ها بعضی شان آمده است)
این یک نمونه موفق در مقابل چشمان ماست.

مثلا می فرمایند حلیم بودن لازمه مدیریت یک کار دسته جمعی است و آن کسی که حلیم نیست توانایی عضویت در یک تشکیلات را ندارد. این مهارت ها را باید تمرین کرد تا بتوانیم شورا ها را به ظهور برسانیم

فهم ناقص از شورا ریشه عدم بهره مندی از آن در لایه حاکمیتی!

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_269
#جلسه_349

💠 فهم ناقص از شورا ریشه عدم بهره مندی از آن در لایه حاکمیتی!

شورا را به دو معنا می شود گرفت 1. مشورت گرفتن و تصمیم گیری نهایی توسط خود فرد 2. مشورت گرفتن و تصمیم نهایی جمعی.
واقع این است که مدل اول مدلی است که در نهایت به حذف شورا خواهد انجامید. وقتی شخص مخصوصاً در سطوح حاکمیتی به یک اشرافی می رسد، و بر اساس این اشراف به یک تحلیل و راهکاری می رسد، هر چه هم نخبگان خلاف آن به او مشورت بدهند (ولو احتمال زیاد عقل جمعی نخبگان دارد بهتر تحلیل می کند) او خلاف آن مشورتها تصمیم خواهد گرفت، و نهایتاً این جمع را مزاحمی برای خود خواهد دید که دائماً سر راه او سنگ اندازی می کنند و لذا از اصل قید آن را می زند.

وقتی خود را عقل برتر بدانیم دیگر «شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا» که اثر مشاوره در روایات دانسته شده است معنا ندارد، وقتی در تصمیم گیری به جای اعتماد به عقل جمعی خود را تصمیم گیر نهایی بدانیم انفراد به رأی است که فرمود لَا رَأْيَ لِمَنِ انْفَرَدَ بِرَأْيِهِ. [بحار، ج‏72، ص 105] بلکه بالاتر وقتی مشورت گرفته می شود و چون تصمیم گیر را خود می دانیم نه جمع، به مرور و در تکرار یک نوع استبداد رأی به جای مشارکت در عقول، برای ما شکل می گیرد و نتیجه اش هلاکت است که فرمود: «مَنِ #اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ #هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا» [وسائل الشيعة، ج‏12، ص: 40]

به نظر روایاتی که تصریح می کند که وقتی مشورت گرفته می شود نباید خلاف مشاوره داده شده عمل کرد، ما را به این سمت می کشاند که مشورت را نباید به طور مطلق اینطور معنا کنیم که بقیه نظر می دهند و من تصمیم می گیرم، بلکه باید برای عقل جمعی احترام قائل بشویم.

فَإِذَا أَشَارَ عَلَيْكَ النَّاصِحُ الْعَاقِلُ #فَإِيَّاكَ_وَ_الْخِلَافَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ الْعَطَبَ. [وسائل الشيعة، ج‏12، ص: 42]
اسْتَرْشِدُوا الْعَاقِلَ وَ #لَا_تَعْصُوهُ فَتَنْدَمُوا [بحار، ج‏72، ص: 100]

بلکه بالاتر از احترام حتی اگر فهم خودمان خلاف عقل جمعی است، به خود بگوییم که وقتی این افرادی که شرایط مشاوره را دارند (عاقل / وَرِع / ناصح / متدین / راستگو و برادر / حلیم / با تجربه / با تقوا / خدا ترس / مطلع در موضوع مورد مشاوره) [1] چنین مشورتی می دهند، شاید من دارم اشتباه می کنم و احتمال زیاد این جماعت دارند درست می گویند که فرمود:
ما استنبط الصّواب بمثل المشاورة [الحیاة ترجمه احمد آرام، ج‏1، ص: 315]
الِاسْتِشَارَةُ #عَيْنُ_الْهِدَايَةِ. [وسائل الشيعة، ج‏12، ص: 40]

یک نکته هم می شود اضافه کرد آن هم اینکه مخصوصاً در لایه های حاکمیتی نیاز به پشتیبانی نخبگانی وجود دارد، لذا اصل مشاوره و استفاده از عقل جمعی نخبگان یک پشتیبانی جدی برای ادامه مسیر درست خواهد کرد، لذا فرمود: «#الْحَزْمُ (دوراندیشی) مُشَاوَرَةُ ذَوِي الرَّأْيِ وَ اتِّبَاعُهُمْ.» [وسائل الشيعة ؛ ج‏12 ؛ ص39] و همچنین فرمود: «لَا #مُظَاهَرَةَ (پشتیبان) أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ [همان] / وَ لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ [همان، ص40]»

[1] همه این موارد در روایات به عنوان شرایط کسی که با او مشورت گرفته شود ذکر شده است. رجوع شود به #يادداشت_268 مورد 4

جایگاه عقلانیت فردی

بسم الله الرحمن الرحیم
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#يادداشت7
#جلسه_349

✅جایگاه عقلانیت فردی؛ خرد جمعی و شورای فکری در اندیشه اسلامی کجاست؟

🌿با توجه به آموزه های اسلامی به نظر میاید هر کدام از این موارد جایگاه و اهمیت مخصوص به خود دارند و اثبات هرکدام دلیل بر نفی دیگری نمیباشد

🍀به عبارت دیگر در برخی آیات و روایات به عقلانیت فردی و توجه به تفکر و عقلانیت افراد در تعیین سرنوشت خود و جامعه تاکید شده است تا جایی که یک لحظه تفکر ورزیدن که ناشی از عقلانیت است را معادل 70 سال عبادت دانستند که خود نوعی نخبگی اصیل محسوب میشود

🍀از سویی دیگر در برخی مطالب دیگر به استفاده از خرد جمعی توصیه شده است که لازمه ماندن در صراط حق میباشد و با صیغه جمع همچون افلا تعقلون به دنبال احیای حرکت جمعی عقلانی مییباشد

🍀در برخی آیات و روایات دیگر نیز به مسئله شورا و مشورت توصیه اکید شده است

⬅️نتیجه اینکه در ساحت فردی هرکدام از این موارد وزن مخصوص به خود دارند اما در ساحت اجتماعی و شیوه حکمرانی قاعدتا توجه به سمت استفاده حداکثری از عقول بشری میباشد که به نوعی منجر به خرد جمعی و مردم سالاری دینی در عرصه اجتماعی میشود

عقل جمعی به مثابه جان مایه شورا

#یادداشت #حسین_کلاتی #یادداشت_8 #جلسه_349 #مشخصات_اسلام بسم الله
عقل جمعی به مثابه جان مایه شورا
فلسفه بعثت انبیاء، قیام جامعه برای خداست و نقش ایشان تحریک همین اراده های انسانی برای پیاده سازی اراده الهی به دست خودشان است و هدف از قیام مردم، اقامه دین به معنای امری خارج از وجود انسان ها نیست بلکه کمال خود ایشان است لذا تبعیت اراده مردم از اراده خدا و ولی الهی تنها وقتی جامعه را به سعادت می رساند که از روی آگاهی و اختیار باشد لذا حرکت کلانِ جامعه توحیدی تنها در چارچوب عقل جمعی پیش می رود.
در منطقِ حضرت امام و نگاهِ انقلاب اسلامی به انسان، فطرتِ توحیدی همیشه او را وادار به انتخابِ صلاح می کند مگر آن که به واسطه دخالت ها و شیطنت ها خلطی پیش بیاید و چیزی به اشتباه مصداقِ نمایش داده شود و این هم برای انتخاب های فرد و هم انتخاب های جامعه صادق است.
لذا با این توضیح عقل جمعی مقدمه ای برای شکل گیری اراده عمومی است که به طورِ فطری به سمت توحید پیش می رود و نقشِ ولی در این بین، زدودن حجاب های فهمِ عمومی و بیانِ قدرت مند و روشنِ حق و جلوگیری از اختلاط حق و باطل در جامعه است تا مردم اشتباه نکنند و آن چه را از نهادِ خود میخواهند را در متنِ زندگی اجتماعی و سیاسی خود بیابند.
این اصلِ اساسی یعنی اصالتِ فکر و اراده مردم، روح و جان مایه مردم سالاری است امّا مردم سالاری جسم و ظاهری هم دارد که بر آن سوار میشود و امکانِ تحقق می یابد. اهمیتِ جان و روح نباید انسان را از جایگاه قالبی و شکلیِ جسم غافل کند چه این که روحِ بدون جسم امکانِ حضور در دنیا را ندارد.
به نظر می آید مهمترین شکلِ حضور عقل و اراده جمعی، شوراست؛ شورا به معنای وجود سازوکاری رسمی و قانونی که به مردم قدرت میبخشد. مردم سالاری بدون قدرت بخشیدن به مردم بی معناست و تا وقتی به سازوکاری قانونی تبدیل نشده است چیزی از جنس گرایش به مردم و فهم جایگاه مردم است امّا در دلِ تزاحمات امر اجتماعی و وجود منافعِ فردی و گروهی متعارض چنین درکی تا با سازوکارِ رسمی و قانونی پشتیبانی نشود، پیاده نخواهد شد.
سازوکار بیعت در تاریخ اسلام و انتخابات در دوران ما از جمله مصادیقِ اصلی پیاده سازی معنای شوراست که از سطح ارزش مند تلقی کردن حضور مردم به سازوکاری سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است.
ایجادِ شوراهای محله ای و روستایی و شهری و کشوری توسط امام در ابتدای انقلاب نشان میدهد که شورای قانونی و رسمی آخرین مرحله و ضامن سالار بودن و حاکمیتِ مردم است و گفتمانِ جمهوریت و مبانی آن پشتیبانی کننده از همین چارچوب و به مثابه روحِ آن هستند.

تجربه های شورا در انقلاب اسلامی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_129
#جلسه_349
#شورا

🔰تجربه های شورا در انقلاب اسلامی
اگر جوهره شورا را در عقلانیت جمعی بدانیم. عقلانیت جمعی که برای خدا قیام کرده اند این مهم در چند صورت جلوه پر طمطراقی داشته است:

1. شورای انقلاب
شورای انقلاب اسلامی مهمترین نهاد انقلابی جمهوری اسلامی ایران در آغاز انقلاب بود که مسئولیت قوهٔ قانون‌گذار و اجرایی را بر عهده داشت.
شورا با اعلام امام خمینی ره برای مدیریت انقلاب در ایران در ۲۲ دی‌ماه ۱۳۵۷ تشکیل شد.

با اوج‌گیری تظاهرات مردم، در سال ۱۳۵۷ ه.ش، اندیشه تأسیس «شورای انقلاب اسلامی» مطرح شد که با سفر شهید مطهری به پاریس، این اندیشه، با امام خمینی ره در میان گذاشته شد.

مرحوم هاشمی رفسنجانی، در اینباره چنین نوشته‌است:

آقای مطهری، در مراجعت از سفر پاریس، دستور رهبر عظیم الشأن انقلاب ایران (۱۳۵۷) را مبنی بر تشکیل شورای انقلاب اسلامی، آوردند. امام خمینی، آقایان شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی را به عنوان هسته اولیه شورای انقلاب اسلامی تعیین و اجازه داده بودند که افراد دیگر، با اتفاق نظر این پنج نفر، اضافه شوند و در جلسات ابتدایی، تصمیم بر این شد که حتی الامکان، ترکیب شورا، از اعضای روحانی و غیر روحانی، به نسبت مساوی و نزدیک به هم باشد. ترتیب انتخاب اعضای دیگر و تکمیل آن شورا، چنین بود: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، آقایان سید محمود طالقانی، سید علی خامنه‌ای، محمد رضا مهدوی کنی، احمد صدر حاج سید جوادی، مهندس مهدی بازرگان، یدالله سحابی، مهندس مصطفی کتیرایی، سرلشکر ولی‌الله قرنی، سرتیپ علی‌اصغر مسعودی، به اتفاق آراء، به عضویت انتخاب شدند. پس از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) و تشکیل دولت موقت، آقایان بازرگان، سحابی، کتیرایی، حاج سید جوادی و قرنی، به دولت و ارتش منتقل شدند و به جای آن‌ها، آقایان حسن حبیبی، مهندس عزت‌الله سحابی، عباس شیبانی، ابوالحسن بنی صدر و صادق قطب زاده انتخاب گردیدند و در مرحلهٔ بعد، پس از شهادت استاد مطهری، آقایان مهندس میر حسین موسوی، احمد جلالی و حبیب‌الله پیمان انتخاب شدند و آقای مسعودی، به کار اجرایی رفت.

وی در رابطه با نقش شهید مطهری چنین می‌نویسد:

طبعاً چون امام حرف‌ها را برای ایشان زده بودند، مرجع برای ما ایشان بودند. بیشتر نص امام را از ایشان بایست می‌شنیدیم… ایشان، بیشتر از ما، مسائل فکری برایشان مطرح بود تا عملی و در گذشته هم این‌طوری بود. در شورای انقلاب اسلامی هم این‌طوری بود. خیلی مواظب بود که خطوط انحرافی فکری که آن روز در جامعه ما وجود داشت و سر و صدا هم زیاد داشت. این‌ها در شورای انقلاب راه پیدا نکنند.

در ۲۲ دی ۱۳۵۷ خمینی تشکیل شورای انقلاب را اعلام نمود. وی در بخشی از اطلاعیه خویش گفت:

… به موجب حق شرعی و براساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به این جانب ابراز شده‌است در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده‌است از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد.

همچنین امام خمینی ره در مصاحبه با خبرنگار کانال یک تلویزیون فرانسه در رابطه با اهداف شورای انقلاب گفت:

هدف این است که «شورای انقلاب» یک حکومت موقتی ایجاد کند که آن حکومت موقت، مجلس مؤسسان را تأسیس کند برای تصویب قانون اساسی و بعد بقیه کارها…

عزت‌الله سحابی از اعضای شورای انقلاب دربارهٔ این شورا می‌گوید:

شورای انقلاب آینهٔ تمام نمای ملت ایران و انقلاب بزرگ و فراگیر آن نبود، طرفداران شریعتی و نمایندگان احزاب سیاسی و ملی قدیم در آن‌جا نبودند، از نمایندگان جوانان و دانشجویان فعال هم هیچ‌کس نبود، از چپ‌ها و مارکسیست‌ها هم هیچ‌کس در آنجا نماینده نداشت، مجاهدین نماینده نداشتند، ولی آقایان روحانیون شورای انقلاب در سال ۵۸ تا ۵۹ مرا به‌عنوان نماینده مجاهدین و اصحاب شریعتی تلقی می‌کردند، مِلّیون هم به‌طور اخص نماینده نداشتند.

مهمترین راهبردی که حوزه برای تحول خویش به رهنمود حضرت امام ره بایستی در پیش بگیرد اتصال و اتساع خویش به جهان تجربه است.
تجربه نگاری تجربه شورای انقلاب با همه کم و کیف آن یکی از مصادیق این راهبرد می تواند باشد.
مجلس شورای انقلاب از آن رو حائز اهمیت است که تقریبا دو سال پر تلاطم اول انقلاب را مدیریت کرده است. دو سالی پر هیجان و پر التهاب انقلاب مردمی ایران را نه تنها مدیریت کرده بلکه مردم را در کانون مدیریت سعی کرد دخیل کند و این مدیریت در ترازی بوده است که انضباط تمدنی انقلاب اسلامی را به رخ کشیده است.

عقل جمعی یا ناب گرایی ؟

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_87
#جلسه_349

عقل جمعی یا ناب گرایی ؟
شاید یکی از دشوار ترین مسائلی که حق طلبان و حق گرایان با آن مواجه هستند همین مساله باشد!
چه طور می شور از طرفی قائل به وحدت واقع و حق بود و برآن اصرار و تاکید کرد و ذره ای در برابر عدول از حق کوتان نیامد و از طرف دیگر همه ی این ارزش ها را در بستر عقل جمعی بالا آورد؟
این چه گونه ای از عقل جمعی است که در بستر اتحاد ایمانی مردان خدا رشد می کند و هم زمان با حق گرایی و ناب طلبی موحدانه هم قابل جمع است؟
از طرفی می توان با قاطعیت ادعا کرد که تقاریر و فرآیند های تحقق شورا و رسیدن به عقل جمعی که در دنیا مرسوم گشته به هیچ وجه با مطلوبیت های ایمانی ما سازگار نیست. بنا براین همانند سایر مفاهیم ارزشمند انسانی که دچار تحریف گشته باید بر اساس فهم های عمیق اسلامی تقریر تازه و نیرومندی از شورا و مشورت ارائه داد تا با سایر مطلوبیت های اسلامی قابل جمع باشد!

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_62
#جلسه_349
#مشخصات_اسلام
#آفات#عقل_جمعی#شورا#نخبه_گرایی
🔰نقاط ضعف نخبه گرایی:
علی ظاهر اولین نقطه ضعف که در مسئله‌ نخبه گرائی به ذهن خطور می‌کند مسئله دیکتاتوری هست که واقعا هم این مسئله جدیست گرچه این مورد در شورا هم به طور پنهان وجود دارد جایی که شخص بنا بر مهارت های روانشناسی یا ذاتی فکر جمع را به سمت انگیزه و رأی خود مایل می کند گرچه ممکن هست خود افراد آن جمع هم به این مسئله واقف نباشند و تصمیم گرفته شده را تصمیم خود بدانند اما مشکل و نقطه ضعف دوم احتمالی در مسئله نخبه گرائی عدم همراهی جمع با این تصمیم هست و تصمیمات در فاز اجرا احتمالا به مشکل بر خورد خواهد کرد
از طرف دیگر در این روش ممکن است زوایای پنهانی از مسئله وجود داشته باشد که شخص تصمیم گیرنده احتمال آن را هم نمی دهد
🔰نقاط قوت:
مهمترین نقطه ی قوت در این روش تاثیر بسیار کم عوامل خارجی در تصمیم گیری بخصوص تغییر مسیرهای احساسی هست
🔰نقاط ضعف شورا:
همانطور که بیان شد اولین نقطه ضعف شورا امکان دیکتاتوری پنهان هست دومین نقطه ضعف آن ضعف گروهی از اشخاص در بیان نقطه نظرات به دلیل حالات روحی شخص و یا نداستن مهارت های لازم بیان از طرفی قوت بیان و داشتن مهارت های سخنوری گروهی دیگر ممکن است مانع از رسیدن به نتیجه لازم شود برای مثال در گروهی متشکل از نخبگان درون گرا با مهارت های پایین سخنوری و بی سوادان سخنور تصمیمات اکثرا به نا کجا آباد خواهد رسید
3.نقش دبیر جلسه در به ثمر رسیدن نتیجه دلخواه خودش با ضریب دادن به بحث های موافق و وقت کافی ندادن به مخالفین بسیار پرنگ هست که این خود ضعف بزرگی هست
🔰 نقاط قوت:
مهمترین نقطه ی قوت شورا ایجاد عزم جمعی جدی برای عمل به تصمیمات در فاز اجراست
گرچه همانطور که ذکر کردم احتمال رسیدن به تصمیم درست تا حدی پایین هست
🔰 نقاط ضعف عقل جمعی:
عقل جمعی ایرادات شورا و نخبه گرائی را تا حد زیادی ندارد ولی مهمترین ضعف آن احتمال تاثیر عوامل خارجی و گرفتن تصمیمات احساسی در این نمونه به شدت بالاست و از طرفی برخلاف شورا به نظر آن قوت لازم برای ایجاد انگیزه جمعی در فاز اجرا را ندارد
🔰نقاط قوت:
امکان دیدن تمامی زوایای تصمیم بر اساس تجربه انباشته ی افراد مختلف در شرایط مختلف وجود دارد
2.در صورت ایجاد آمادگی و آگاهی جمعی تصمیمات اخذ شده از قوت کافی برخوردار است
3.تاثیر نخبگان در این روش بسیار بیشتر از روش شوراست
❇️نتیجه اینکه به نظر بنده بین این سه روش اگر دید کوتاه مدت یا میان مدت داشته باشیم شورا روش بهتری هست ولی اگر دید بلند مدت به مسائل حکومتی داشته باشیم ناچار به ارتقا سطح فکر اجتماع و استفاده از روش عقل جمعی خواهیم بود

قاعده لاضرر به عنوان قاعده ای بالادستی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_124
#جلسه_349

🔰قاعده لاضرر به عنوان قاعده ای بالادستی

در منظومه احکام و قواعد اسلامی بعضی از قواعد جنبه بالاستی دارند و در تعارض با بعضی از احکام دیگر این قواعد بالادستی حاکم هستند و اجازه حکم معارض را نمی دهند

در منظومه اسلامی این یک اصل حاکم است که “لا ضرر و لاضرار فی الاسلام”
یعنی حکمی که موجب ضرر شود مردود است و این ضرر دار بودن با روح شریعت در تعارض است و سازگار نیست
این یعنی اسلام نمی خواهد کسی یه علت پیروری از شریعتش ضرری به او برسد
اما سختی ماجرا جای دیگری است
این قواعد کلی و عام یک خوبی دارند اینکه روح شریعت را بیان می کنند
اما مشکلی که دارند این است که حدود و ثغورشان مشخص نیست
یعنی :
چه کسی می تواند این قاعده را تطبیق بدهد؟
ضرری که در اسلام نیست چه ضرری است مطلق ضرر یا ضرر قابل قبول؟
آیا این کلی بودن باعث تعطیلی احکام و اباحگری نمی شود؟
باید جوانب این کلی گوی ها را دید

فایده در زندگی اجتماعی چطور معنی می شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_125
#جلسه_349
#سوال

فایده در زندگی اجتماعی چطور معنی می شود؟
عرف فایده را چگونه فهم می کند؟
نگاه مقاصدی به گزاره های دینی و شریعت چه آسیب های دارد؟

اگر فایده را برای مردم تبیین نکنیم و این را برعهده مکلف بگذاریم چه آسیب های دارد؟
مثلا ممکن است
کسی بگوید برای من گوش دادن به موسیقی و رقص فایده دارد (چناچه امروزه تجویز همچین نسخه های توسط بعضی روانپریشان
روان شناس بسیار مرسوم است )
آیا این فایده داشتن همان فایده ای است که منظور اسلام است
به نظر همان اشکالاتی که در بحث لاضرر بود در اینجا نیست مطرح است
یعنی کلی گویی و مشخص نکردن دامنه و محدوده این قواعد کلی

حکمت_شورا

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#جلسه_349
#یادداشت_100
#تأملی_در_دو_آیه
#حکمت_شورا
وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿ آیه۳۸سوره شوری﴾
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ (159 آل عمران)

چند نکته از توجه در مضمون دو آیه ی شریفه قابل برداشت است.
در آیه، قبل و بعد از عبارتِ “و أمرهم شوری بینهم …” مساله اجابت تکلیف حق و سپس اعمال عبادی همچون صلوة و انفاق آمده است.
این سیاق نتیجه میدهد که در مساله شورا لزوما طریقیت به واقع مهم نیست بلکه فارق از نتیجه ی مشاوره، بعنوان یک وظیفه ی شرعی و الهی در کنار اقامه ی صلوه و انفاق ذکر شده است.
نکته دیگر اینکه شورا بین دو عمل اقامه ی صلوة و انفاق که هر دو حیثیت اجتماعی و اصلاح دیگران دارند آمده است بنابر این در شوری با دیگران هم حیث رشد و اصلاح أمر دیگران مد نظر است.
در آیه دوم عبارت فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فی الأمر، توسط “فاءِ” تفریع، متفرع بر لو کنت فظّا غلیظ القلب شده است
که نتیجه ی این تفریع این است که حیثیت اساسی توجه به شورا در آیه ی شریفه حفظ مردم و پراکنده نشدن مردم از پیرامون رسول است.
بنابراین دعوت به شورا لزوما از باب طریقیت به واقع نیست.

آیا بین جلسه شورایی با جلسه مشورتی تفاوت وجود دارد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#جلسه_348
#شوری_مشورت
#یاداشت_6

✅آیا بین جلسه شورایی با جلسه مشورتی تفاوت وجود دارد؟

🍀نسبت به این موضوع مناسب ابتدا کلمه شوری و مشورت از جهت لغوی و اصطلاحی بررسی شود اما با توجه به اینکه این کلمات در قرآن کریم مطرح شده مناسب دو آیه شریفه در این خصوص محل بحث قرار گیرد:

🌿والَّذينَ استَجابوا لِرَبِّهِم وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمرُهُم شورىٰ بَينَهُم وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ﴿۳۸﴾
و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا می‌دارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند،
در این آیه شریفه به نظر میاید شوری حاصل خرد جمعی است که در واقع با ادامه آیه شریفه میتوان استفاده از خرد جمعی را نوعی رزق الهی برای بشریت دانست که خروجی آن نظر جمع خواهد بود

🌿وشاوِرهُم فِي الأَمرِ ۖ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُتَوَكِّلينَ﴿۱۵۹﴾
و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
در این آیه شریفه خداوند متعال نبی مکرم اسلام(ص)را به مشورت سفارش میکنند اما به نظر میاید تصمیم نهایی را بر عهده ایشان قرار میدهند که میبایستی با عزم راسخ و توکل بر خدا دنبال نمایند

🍀لذا با این تعابیر قرآنی میتواند گفت: جلسه شورایی یعنی جایی که خروجی آن حاصل جمع نظرات افراد است خواه موافق یا مخالف نظر فرد مسئول شورا باشد مانند مجلس شورای اسلامی اما در جلسه مشورتی تصمیم گیرنده نهایی فرد مشورت گیرنده است که میتواند موافق یا مخالف نظر جمع حاضر اقدام نماید مانند کابینه مشورتی ریاست جمهوری….

شورا همان مردم سالاری است؟

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_131
#جلسه_348

⭕️شورا همان مردم سالاری است؟

اگر قرار است شورا را مردم سالاری بفهمیم و یک شورای عمومی و خرد جمعی از این شورایی که شهید بزرگوار به عنوان اصل معتبر اسلامی یاد می‌کنند، بفهمیم و با فکر جمعی به حل مسائل بپردازیم، باید به دو نکته توجه کنیم اولا اینکه مردم تا مرحله‌ی حل مسئله و فکر کردن، آن هم فکر کردن جمعی بر روی مسئله مقام و جایگاه دارند و دوما اینکه البته همانگونه که شهید بزرگوار می‌فرمایند در جایی که نصی از اسلام وارده نشده، مسلمین باید به شورا روی بیاورند، امّا در مواردی که راهکار اسلام مشخص کرده است در اینجا دیگر مردم در مقام انتخاب راهکار و روش به شورا و فکر جمعی نمی‌پردازند و باید با همان حیث جمعی خود وارد میدان عمل شوند.

نکته‌ی دیگری که باقی می‌ماند این است که این شورا و مردم سالاری با خرد جمعی که در غرب وجود دارد متفاوت است؛ چنانچه در آیه شریفه می‌آید «والَّذينَ استَجابوا لِرَبِّهِم وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمرُهُم شورى بَينَهُم وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ» کسانی اهل شورا هستند که دعوت پروردگار را استجابت کرده‌اند و همچنین اقامه‌ی صلات کرده‌اند و اهل انفاق هستند. لذا اینجا است که وجه تمایز مردم سالاری دینی با خرد جمعی و یا دموکراسی مشخص می‌شود.

سفر یا سیاحت

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_132
#جلسه_348

⭕️سفر یا سیاحت

آن سفری که مورد توجه اسلام است با آن تصوری که ما از سفر داریم، فاصله بسیاری دارد. به راحتی نمی‌توان آیه شریفه
« سیرُوا فِی الْأَرْضِ … » را منطبق با تصوری که از سفر داریم دانست و توصیه در آیه را توصیه به این سفر دانست. و البته سفر را هم باید از طبیعت‌گردی جدا کرد.

آنچه ما از سفر در تصور غرب‌زده خود داریم، بیشتر همان توریست است، حتی در زیارت‌ها هم گاهی همینگونه است، توریست زیارتی. و شاید روایت « لَیْسَ فِی أُمَّتِی رَهْبَانِیَّةٌ وَ لَا سِیَاحَةٌ » با تصور ما از سفر سازگارتر باشد و یا آیه شریفه ۱۹۶ سوره مبارکه آل‌عمران با آنچه که امروز به عنوان توریست شناخته می‌شود سازگار‌تر باشد، که می‌فرماید : « لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ » شیفته‌ی رفت و آمد کافران در بین شهر‌ها نشوید.
در راستای روشن شدن موضوع شما را به دو فیشی که در کانال قرار داده شده است ارجاع می‌دهم.
https://eitaa.com/fishkalami/297
https://eitaa.com/fishkalami/298