این تحول است یا رِفُرم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

یادداشتی در بازتقریر چند بحث از استاد و نهایتا طرح یک سوال مهم

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_84
#جلسه_371
#بازتقریر ؟

عنوان : این تحول است یا رِفُرم؟

جناب استاد امروز در ذیل بحث نسبتا مفصلی پیرامون نظام آموزشی، به تبعات منفی تربیتی الگوی آموزشی حوزه ها و مدارس ابتدایی تا دبیرستان پرداختند. اشاره ای هم داشتند به گفتگویشان با برخی دانشجوبان عدالتخواه و تناقضی که میان مطالبه ی مردمسالاری و مسئولیت ناپذیری ما -که یکی از آبشخورهای آن، الگوی آموزشی ماست- وجود دارد و ایشان آن را گوشزد کرده اند.

در جملات انتهایی بحث شان – و ظاهرا ناظر به راهکار – مطلبی را با عنوان « صیرورت الگوی آموزشی » مطرح کردند و خیلی گذرا اشاره فرمودند که : « ممکن است سوال شود که این آیا همان رِفُرم نیست؟ و با مطالبه ی حضرت آقا مبنی بر لزوم تحول منافاتی ندارد؟ پاسخ این است که من تحول را هم اینگونه میفهمم. » و تمام.

در درجه ی اول باید بگویم فارغ از اینکه این مبنا و نظر ایشان را بپذیریم یا نپذیریم اصل موضوعی که ایشان در همین یک جمله متعرض اش شدند بسیار بسیار مهم و کلیدی است. و یکی از گلوگاه هایی است که اگر مجموعه ی ما از روی بصیرت نسبت به آن نظری نداشته باشد بسیاری از فعالیت های بلند مدتش در معرض تهدید و آسیب جدی است.

در برخی یادداشت های اخیر و در مقام بازتقریر فرمایشات استاد اشاره کرده بودیم که آنچه تمام تلاش های اساسی ما را در پاسخ به مطالبات و نیازهای اساسی جبهه ی انقلاب اسلامی (یا همان – حداقل – کاندیداهای حلقه ی اول یاران حضرت آقا به عنوان امام ما ) ناممکن و یا “قطعی الاَبتَریه” می کند، نبود پایگاهی تعلیم و تربیتی است که نیروی پشتیبانی آن فعالیت های اساسی را تربیت کند.

از طرفی می دانیم تکلیف احراز وظایف این پایگاه بر دوش حوزه های علمیه به عنوان مرکز تربیت بدنه ی رهبری دینی است. و در ضمن نارسایی فاحش این نهاد از این وظیفه ی خطیر را الگوی تعلیم و تربیت این نهاد تحلیل میکنیم.

سابقا در جلسات تبیین راه در ذیل مباحث مربوط به مدرسه ی تمدن ساز – حداقل به صورت کلی – تبیین شده بود که منظور حضرت آقا از تحول چیست و چرا ایشان این تحول را ضروری میدانند و نبودش را به معنای مرگ یا انزوای قطعی حوزه قلمداد می فرمایند. (شاید بتوان گفت دال مرکزی آن توضیح مساله ی “تناسب خروجی و فرآیند” بود، که در ضمن مثال دوره های آموزشی دوران دفاع مقدس و رویکردهای سختگیرانه و سهل گیرانه توضیح خوبی از آن بیان شده بود.) به این بیان که برای دستیابی به آمادگی های لازم برای افق جدید وظایف نهاد پرورش عالمان دین باید فکری اساسی کرد تا بتوان آن افق را احراز کرد، افق جابجا شده و ارتقا یافته است اما سازوکارهای تعلیم و تربیتی همچنان متناسب با افق پیشین اند.

اینجاست که اهمیت آن فرمایش یک خطی جناب استاد بیشتر خودنمایی میکند، چرا که با همه ی توضیحات بالا سوال اساسی ای که باقی می ماند این است که «چه باید کرد؟»، و آن فرمایش جناب استاد بخشی از پاسخ این سوال است، که در آن به مفهوم «صیرورت» اشاره شده است.

بنده ضمن اینکه مایل به پذیرش نظر جناب استاد در مقام ارائه ی نسخه ی کلی تحول هستم، اما برایم یک سوال مطرح است و آن هم اینکه آیا می توان در طراحی روال کلی حرکت به سمت این مطلوب استثنائاتی قائل شد؟

به عنوان مثال – کما اینکه چندی پیش نیز در یادداشتی در استقبال از فرمایش دیگری از جناب استاد به آن اشاره کرده بودم – اگر ما بخواهیم حلقه ی اولی برای این حرکت تحولی داشته باشیم، آیا می توانیم در تعلیم و تربیت آن حلقه ی اول تن به ساختارهای تعلیم و تربیتی برآمده از صیرورت بدهیم؟

یا حتی اگر بتوان الگوهایی را در ذهن داشت که در ضمن آنها این مساله (تن دادن به ساختارهای برآمده از صیرورت در تعلیم و تربیت حلقه ی اول حرکت تحولی) نیز پذیرفته بشود، آیا مدل مطلوب تر برای ما همین مدل است؟ یا ترجیح میدهیم در فرآیندی هرچه شبیه تر به مدل مطلوب این مهم را به انجام برسانیم؟

در پیاده سازی مدلی هرچه شبیه تر به مدل مطلوب نهایی، هم فرصت های بسیار مهمی هست که گذر کردن از آنها کار راحتی نیست، و هم تهدیدهای بسیار مهمی هست که همچنان اند. فرصت هایی از قبیل اینکه کادر تربیت شده در این مدل تصویری بسیار روشن از نقطه ی مطلوب و فواید آن دارند، و در فاعلیت خودشان غایتی واضح دارند. و تهدید هایی از قبیل رمیدن نوعِ طلاب و جامعه ی مخاطب از حضور یا ادامه دادن این مسیر به دلیل استیحاشی که از این امر جدید و نا مانوس دارند.

اما آیا قضاوت نهایی در مورد این بخش از مخاطبین هم پیروی از مدل صیروت مدار است؟

البته به صورت کلی پیاده سازی مدلی هوشمند مرکب از مدل های صیرورت مدار و غیر صیرورت مدار، بر حسب ظرفیت مخاطبین نیز شدنی و قابل فرض است، منتها در این شکل از کار بسیار حاجتمند خواهیم بود به شخصی هوشمند که بخش زیادی از اوقات خودش را صرف رصد و تامین این هوشمندی در صحنه ی تعلیم و تربیت بکند. (که با یک زبانی حتی شاید بتوان گفت وقت خودش را در چنین کاری تلف بکند، البته تلف کردنی مقدس)
خاصیت چنین رویکردی دستیابی به فرصت ها در عین پرهیز از تهدیدهاست، منتها آفت آن این است که احتمالا به قدری به هوشمندی و اِعمال آن نیاز دارد که امکان احراز صد درصدی آن نیست، و بواسطه ی نوسانات استیحاش در عین میل به افق های بزرگ موجب تلفاتی در استعداد نیروی انسانی میشود. (که البته ممکن است در قضاوتی، این تلفات پذیرفته بشود، هرچند تصمیم راحتی نیست)

نقدی بر مشخصات

#جلسه_371
#مشخصات_اسلام
#محمد_امامی
#یادداشت_85
#نقدی_بر_مشخصات
#جلسه_371

🔰چند وقت قبل نقدی درباب این که کتاب مشخصات اسلام حامل منطقی خاص و و آشکار نیست نوشتم ، و هر چه خواننده بیشتر به دقت و کاوش می پردازد، این سوال بیشتر با او همراه است، چرا شهیداین بحث را مطرح کرد؟ شهید کجا را هدف گرفته و آن هدف چه مختصاتی دارد.؟

همان طور که قبلا نوشتم این کتاب بیشتر فهرستی از شاخص های اسلام است و اصلا بر ای این نیامده که مایز شاخصه های اسلام را پژوهش کند. اما حتی اگر فرض بگیریم که با فهرستی از مشخصات مواجه هستیم، میتوان نقد های دیگری هم کرد.

1. اگر بنا داریم فهرستی از مشخصات را بنویسیم، باید گزاره های ایدئولوژیک را به گونه ای تقریر کنیم که چسبیده و مماس با نظریه سازی باشد. و نه این که صرفا توصیفی از گزاره ها ایدلوژیک بکنیم. ربا، رشوه، احتکار، کار، اشتغال و حرفه از سوی شهید صرفا توصیف شد و اصلا به خواننده کمک نمی کرد که نظریه اسلامی در آن گزاره را بدست بیاورد. مثلا در احتکار و رشوه فرصت مناسبی بود تا با استفاده از همین احکام فقهی اشاره ای به به نحوه نسبت حکومت و بازار کند. نظریه ای که به عنوان نظریه رقیب بازار آزاد مطرح میشود . یا در مثال ربا شهید به خود ربا اشاره کرد واما هیچ اشاره ای به عقد دین نکرد، تا ذهن خواننده را به نظریه اسلامی در باب شروع کار نزدیک کند.

2. کتاب مشخصات اسلام ما را با یک کل منطبق بر هم آشنا نمی سازد. انگار جهان بینی اسلام سویه ای دارد و گزاره های ایدئولوژیک اسلام سویه ای دیگر. گزاره های ایدئولوژیک اسلام صورت جهان بینی نیست و جهان بینی اسلام دقیقا مشخص نیست از چه صحنه ای پیشتیبانی میکند.درحالیکه در کتاب روح توحید نفی عبودیت غیر خدا این منطق منطبق برهم را بیشتر لمس و شهود میکنیم.

احتکار در روایات

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_132
#جلسه_371
#یادداشت
#احتکار_در_روایات

🔹ویژگی احتکار کنندگان از منظر روایات:

لا يَحْتَكِرُ إلاّ الخَوّانونَ

لا يَحْتَكِرُ إلاّ خاطئٌ

الاحْتِكارُ شِيمَةُ الفُجّارِ

الاحْتِكارُ رَذيلَةٌ

المُحْتَكِرُ مَلْعونٌ

المُحْتَكِرُ مَحرومٌ نِعْمتَهُ

المُحتَكِرُ في سُوقِنا كالمُلْحِدِ في كِتابِ اللّه

المُحتَكِرُ آثِمٌ عاصٍ

🔹آثار مال اکتساب شده از راه احتکار:

كُلُّ حُكْرَةٍ تَضُرُّ بالنّاسِ و تُغْلي السِّعْرَ علَيهِم فلا خَيرَ فيها
هر احتكارى كه به مردم زيان رساند و نرخها را بالا برد خير و بركتى ندارد.

🔹سیمای محتکر در روز قیامت:

يَقومُ المُحتَكِرُ مَكْتوبٌ بَينَ عَيْنَيهِ : يا كافِرُ ، تَبَوّأْ مَقْعدَكَ مِن النّارِ
در قيامت بر پيشانى محتكر نوشته شده است: اى كافر! جايگاهت دوزخ باد!

يُحْشَرُ الحَكّارونَ و قَتَلَةُ الأنْفُسِ إلى جَهَنّمَ في دَرَجةٍ .
محتكران و آدم كشان در جهنم هم درجه اند .

المُحتَكِرُ البَخيلُ جامعٌ لمَن لا يَشْكُرُهُ ، و قادِمٌ على مَنْ لا يَعْذِرُهُ
محتكرِ بخيل براى كسى (وارث) گرد مى آورد كه از او تشكر نمى كند و به سوى كسى (خداوند) مى رود كه عذرش را نمى پذيرد.

مَنِ احْتَكَرَ فَوقَ أربَعينَ يَوما ، فإنَّ الجَنّةَ تُوجَدُ رِيحُها مِن مَسيرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ ، و إنّهُ لَحَرامٌ علَيهِ .
هر كس بيش از چهل روز احتكار كند، بوى بهشت ، كه از مسافت پانصد سال به مشام مى رسد ، بى ترديد بر او حرام است

مدار توسعه ی معنایی

بسم الله الرحمن الرحیم

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_86
#جلسه_371

عنوان : مدار توسعه ی معنایی

در جلسه ی امروز مطرح شد که آیا می توان همان گونه که در مورد رشوه توسعه ی معنایی ایجاد کردیم در مورد احتکار نیز این کار را کرد یا خیر، و مباحثی پیرامون پذیرش یا رد این مساله مطرح شد و همچنین کاستی هایی که در ساحت فقهی وجود دارد.

در این رابطه چنین به ذهن میرسد که اولا توسعه ی معنایی اساسا و به نحو اولی در همه ی مفاهیم امری بلامانع است. لذا می توان در هر معنایی توسعه ای ایجاد کرد و فرع بر آن توسعه احکامی را مبتنی بر تمثیلی که مبنای این توسعه است ایجاد یا بیان نمود و یا حدس زد یا پیشنهاد کرد.

بعنوان مثال در عرف ما معنای گوشت کوب توسعه داده شده و به هر چیز یوغوری که بر اثر کوبیده شدن آسیبی نمیبیند اطلاق گوشت کوب میشود، در حالی که گوشت کوب به نحو اولی بر شیئ مشخصی دلالت می کند.
و از این قبیل تصرفات…

لذا در مورد احتکار، به نظر میرسد از این منظر هیچ مانعی وجود ندارد و ما بر هر نوع حبسی که منجر به کمتر شدن بهره ی دیگران از محبوس، و یا بالاتر رفتن سود حبس کننده میشود، می توانیم اطلاق احتکار کنیم.

مثلا به اندیشمندی که آراء و نظریه های متعددی را در مورد مسائل مبتلا به جامعه تولدی کرده و حتی صحتش را آزموده اما در اختیار جامعه قرار نمیدهد بگوییم او اندیشه را احتکار کرده است.

مانعی وجود ندارد.

اما در این مقام آنچه باید محل بررسی اصلی ما قرار بگیرد لزوم یا فایده ی این توسعه است. لزوم و فایده ای که مبتنی بر اصول، قابل پذیرش و یا امضا باشد. و یا مبتنی بر تکوین و … قابل دستیابی باشد.

مثلا فرض کنید می توان چنین ادعا کرد که فایده ی توسعه ی معنایی عنوان احتکار از موارد مربوط به طعام به کالاهای مصرفی اصلی، این است که می توان علاوه بر بسط یدی که در مدیریت ارزاق ایجاد میشود در سایر کالاهای اساسی هم بسط ید ایجاد کرد و صحنه را به نفع کمتر برخورداران مدیرت نمود و از سودجویی سودجویان جلوگیری کرد.اما سوال اینجاست که آیا موازین شرعی اجازه ی چنین حکمی را مبتنی بر توسعه ی معنایی میدهد؟

یا فرض کنید چنین ادعا شود که میتوان احتکار را از معنای مذکور به احتکار در اندیشه و .. نیز توسعه داد. سوال ایجاد میشود که اگر فایده ی مد نظر برای این توسعه این است که مثلا شخص محتکر اندیشه را وادار به نشر اندیشه نمود، چنین چیزی اساسا دائر مدار بسط ید است؟ و کسی می تواند مبتنی بر بسط ید و با استفاده از عامل قدرت کسی را وادار کند که از احتکار اندیشه اش دست بردارد؟ تکوینا شدنی است؟

لذا صرف توسعه ی معنایی بما هو توسعه ی معنایی نمیتواند از مطلوبیت خاصی برخوردار باشد، و صرف آن ظاهرا تنها به درد ورزش ذهن خواهد خورد، اما توسعه ی معنایی مفید و مطلوب را باید از دل نیاز و مبتنی بر دایره ی امکان ترتب فایده بر توسعه ی معنایی جستجو کرد، نه از دل امکان معانی مخیله ی مرتبطه. و این مساله نیازمند مقدمات قابل توجهی از قبیل شناخت احکام، مبانی، و شناخت دایره ی موضوعات و امکان وقوعشان است.

خدای_بازار

#مشخصات_اسلام
#یادداشت_86
#محمد_امامی
#جلسه_371
#خدای_بازار

🔰خدا در بازار کجاست؟ در قلب های مبادله کنندگان؟ در نیت خرید و فروش کالا؟ یا خدا هست اما منفعل. به انتظار فعلی یا قولی یا سیره ای از عقلا در بازار نشسته که گاهی رد کند و گاهی امضا کند؟

✅ تو گویی خدا هیچ حرفی برای اقتصاد و بازار ندارد. این تصویری است که از خدای سر کلاس های فقهی گرفته ایم که قدرت احیای تراث را ندارد. مکاسبی که خط به خط کلمه به کلمه خوانده ایم. در حالیکه مکاسب به دنبال رد پای خدا در بازار است… در بازار آزاد انسان خداست، اوست که عرضه وتقاضا را مشخص می کند، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد… خدای بازار انسان است، با مطلق اختیارات…. اما خدای مکاسب، خدایی است که در بازار است و با بازار نسبت برقرار می کند، و دولت به عنوان نماینده اقتدار خدا بر روی زمین است…

۱. عرضه و تقاضا در بازار اسلامی به انسان سپرده نشده، بلکه این خداست که مشخص می کند چه باشد و چه نباشد. مکاسب محرمه برای این آمده تا عرضه و تقاضا را به دست خدا معین کند، دولت ضلعی از بازار است برای نظارت،نه جزئی از بازار برای مشارکت.

۲. خدا در بازار جلوه قاهره دارد آن گاه که احتکار جای ابتکار را می گیرد. آن جا که احتکار عدالت مصرفی اشیا را تحت شعاع قرار می دهد و آن گاه که احتکار دست به انتحار زندگی انسانی می زند. وطیفه دولت اسلامی است که وارد شود. و اجناس را بدون رضایت محتکر بفروشد..

شاید بتوان نسبت های دیگری و مجراهای دیگری از ورود خدا در بازار بشماریم…

✅تعریف اصطلاحی احتکار و فلسفه حرمت آن؛

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#یادداشت_17
#جلسه_371
#احتکار
#تقریر

✅تعریف اصطلاحی احتکار و فلسفه حرمت آن؛

🌿اِحتِکار نگهداری کالای ضروری در صورت کمیاب شدن آن در بازار با هدف فروختن آن به بهای بیشتر است. مشهور فقیهان شیعه احتکار را حرام و مربوط به کالاهای ضروری، به‌ویژه مواد خوراکی دانسته‌اند. البته برخی از فقیهان دایره حکم احتکار را گسترش داده و معتقدند احتکار همه کالاهای مورد نیاز جامعه را دربرمی‌گیرد.

🌿فلسفه حرمت احتکار، جلوگیری از اختلالِ نظام و ایجاد عسر و حرج برای مردم ذکر شده است.

🌿برای مقابله با احتکار به عنوان یک عامل مهم در کاهش عرضه و افزایش قیمت، از جانب شارع مقدس اهتمام ویژه ای صورت پذیرفته است چرا که این موضوع مستقیما با نظام اقتصادی اسلام و معیشت مسلمین عجین است و لذا حکم به حرمت این فعل اقتصادی مینماید که هم مجازات دنیوی برای آن لحاظ شده است و هم عقوبت اخروی

⬅️بنابراین احتکار یک مسئله در باب مکاسب محرمه محسوب میشود که ریشه در یک زذئله اخلاقی حرص و ولع به کسب مال بیشتر دارد

توسعه احتکار توسط بشر مدرن

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_150
#جلسه_371

⭕️توسعه احتکار توسط بشر مدرن

احتکار در گذشته به معنای انبار کردن احتیاجات ضروری مردم و نفروختن آنها به منظور افزایش قیمت آن و سود بیشتر بود. در این روز‌ها که بشر مدرن برای رسیدن به نفس و تمایلات نفسانی‌اش از هر ابزاری استفاده می‌کند و پایه تکنولوژیش براساس نفسانیت است، احتکار را آنقدر توسعه داده است که اگر واقعا بخواهیم احتکار را از جامعه برچینیم و نگذاریم ضروریات جامعه بازیچه اغنیا و سرمایه‌داران شود، نباید صرفا با یک مصداق احتکار که انبار کردن و نفروختن است، برخورد کنیم و مانع آن شویم؛ هر چند با همین مصداق هم به درستی برخورد نمی‌شود.
در ادامه اشاره‌ای می‌شود به مواردی که امروزه می‌تواند مصداق احتکار باشد:

۱. از بین بردن کالا:
گاها پیش می‌آید که عرضه بیشتر از تقاضا است و این باعث پایین آمدن قیمت‌ها می‌شود و در این هنگام بسیار به نابود کردن کالا روی می‌آورند تا عرضه را کم کنند و قیمت‌ها افزایش یابد؛ اخبار ریختن گندم در دریاها توسط آمریکا را حتما شنیده‌اید؟ از این اتفاقات در جامعه‌ی غربی رواج دارد در حالی که در همین کره‌ی خاکی افرادی هستند که دچار فقر غذایی هستند. و متاسفانه گاها اخبار غیر رسمی از این قبیل امور در کشور خودمان هم به گوش می‌رسد. در این مواقع واقعا جای برخورد با این افراد است؛ البته اگر بتوان از قبل این اقدام را شناسایی کرد و مانع آن شد. و الا اگر کالا نابود شده باشد در اینجا باید فقها علاوه بر حکمی که برای محتکر دارند، یک حکم تعذیری هم استنباط کنند.

۲. ایجاد تقاضای کاذب:
این مورد شاید در بورس مصداق‌های زیادی داشته باشد، که با به راه انداختن صف‌های خرید و فروش طولانی به خالی کردن جیب خرده سرمایه‌گذران بورسی می‌پردازند.
در اینگونه موارد هم لازم است حاکم ورود کند. حاکم اگر واقعا می‌خواهد مانع احتکار شود و جلو پرشدن جیب‌های سرمایه‌داران از طریق خالی کردن جیب مردم را بگیرد باید مانع از این قبیل مصادیق احتکار بشود.

۳. ایجاد نیاز کاذب:
بشر مدرن با تسلطی که بر رسانه دارد، با تبلیغات آن قدر روی افکار جامعه کار می‌کند که کالاهایی که هیچ احتیاجی به آن‌ها نیست و بود ونبودشان تاثیری ندارد، را به عنوان نیاز ضروری مبدل می‌کند. نه تنها کالا‌های غیر ضرور را به نیاز ضروری تبدیل می‌کند بلکه گاها چیز‌های مضر را هم به ضروریات تبدیل می‌کند. حال چه از طریق تبلیغ مستقیم و یا حتی از طریق کار روی ناخودآگاه مخاطبان رسانه‌ها.
این هم نمونه‌ی دیگری از اعمال احتکارگونه‌ی است که سرمایه‌داران به وسیله‌ آن جیب مردم را خالی می‌کنند و در واقع کنترل بازار را کاملا در دست خود می‌گیرند.
🌺

تسری حکم احتکار به مصادیق جدید احتکار

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_151
#جلسه_371

⭕️تسری حکم احتکار به مصادیق جدید احتکار

در یادداشت قبل سعی شده بود که در معنای احتکار و مصادیق آن توسعه داده شود و احتکار در معنای امروزین آن معنا شود.
نکته‌ای که در اینجا لازم توجه است، احتکار فقهی نامیدن این گونه موارد است. بله به این گونه کار‌ها بد هستند ولی آیا می‌توان حکم محتکر را به آن‌ها هم تسری داد؟ حتی اگر حکم محتکر را تسری بدهیم، در بعضی از موارد، مانند نابود کردن کالا، دیگر کالایی نیست که بخواهیم محتکر را مجبور به فروش آن کنیم و یا مثلا در ایجاد نیاز کاذب، محتکر مانعی از فروش ندارد.
و همچنین بیشتر فقها حکم احتکار را در خصوص بعضی از کالا‌های ضروری مطرح کردند که معمولا مواد غذایی باشد؛ مانند: گندم، جو، خرما و کشمش و معمولا در غیر این موارد را تنها گفته شده است که احتکار کار خوبی نیست و به نظر می‌رسد با این حکم، کنترل بازار تنها در قسمت مواد غذایی توسط حاکم صورت می‌گیرد، و دیگر بر روی کلیّت بازار کنترلی ندارد.
البته هرچند که روایاتی در مصادیق توسعه احتکار نداشته باشیم، اما فقیه می‌تواند قاعده‌ی لاضرر را در این قسمت جریان دهد؛ در مواردی که این گونه امور جنبه ضرر و زیان برای مردم داشته باشد، طبق قاعده لاضرر حاکم می‌تواند مانع آن شود.

نقد

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_156
#جلسه_371
#نقد

✨مشخصات اسلام
هرچه جلو تر میرویم بیشتر به این نظر مایل میشوم که مرحوم شهید مطهری ره در کتاب وزین مشخصات اسلام،‌ دنبال این نبوده که لزوما مشخصات اسلام بنویسد بلکه بیشتر دنبال این بوده که در دعوای موجود در جامعه نظرات و مرز بندی اسلام را مشخص کند. شاید بهتر باشد اینطور بگوییم که به دنبال این بوده اند مشخصات اسلام بنویسد لکن در متن درگیری روز،‌ لذا شاید گاهی از عنوان خارج شده و به جای یک گزاره که بتواند به عنوان مشخصه اسلام مطرح شود،‌یک گزاره مطرح کرده اند که در درگیری آن روز خطوط قرمز اسلام را مشخص کند و مرز بندی ها روشن تر سازد.

لذا حجم گزاره های اقتصادی در این کتاب به شدت زیاد شده و در برخی زمینه های مهم دیگر اصلا بحثی صورت نگرفته است. می توان اینطور گفت که اگر شهید میخواست مشخصات اسلام را به صورت مطلق و بدون در نظر گرفتن درگیری های روز بنگارد،‌ یقینا بعضی از این گزاره ها را مطرح نمی کردند و بعضی گزاره هایی که اینجا مطرح نشده است را یقینا مطرح می کردند.

🔸اخیرا توفیق شد کتاب «شیعه در اسلام » که نگاشته علامه طباطبایی ره است را خواندم. ظاهرا علامه این کتاب را به درخواست عده ای، به منظور معرفی مذهب شیعه به جامعه غرب تالیف نموده اند. گزارش هایی از عطش مردم غرب به اسلام به ایشان داده شده و گفته شده که مذهب شیعه غریب است و اثری وجود ندارد که بتوان با آن مذهب شیعه را به این مردم معرفی کرد و به عطش های آنان پاسخ گفت و علامه بزرگوار با همین انگیزه اقدام به تالیف این کتاب کرده اند. لذا عطش بنده هم برای خواندن این کتاب خیلی زیاد شد.

🔸لکن با مطالعه این کتاب حقیقتا بهت زده شدم. اصلا انتظار نداشتم که برای معرفی شیعه به مردم مظلوم غرب این مباحث مطرح شود. بسیار بی روح و خشک بود. من که شیعه بودم اصلا به این مباحث جذب نشدم چه برسد به غیر شیعه. با ارتکاز های قبلیم در مورد معرفی اسلام ناب اصلا سازگار نبود. با اسلوب حضرت امام ره و مقام معظم رهبری حفظه الله در معرفی اسلام و تشیعه که اصلا سازگاری نداشت. واقعا برای معرفی شیعه و جذب مردم به مذهب شیعه باید استدلالت عقلی و بعضی روند های تاریخی خشک راجع به شاخه های مختلف شیعه را شرح داد؟!

(البته اصلا قصد بی انصافی در مورد ایشان را ندارم. در واقع اینقدر زده شدم که کتاب را تا انتها نخواندم. ممکن است اصلا قضاوتم در مورد کتاب صحیح نباشد. لذا لطفا اسم کتاب و نویسنده را فراموش کنید و فقط به اصل اشکال دقت کنید. هدف این بود که در مورد سبک ارائه و معرفی اسلام قدری بیشتر تعلم کنیم. شاید در فرصتی دیگر قسمت انتهایی آن را هم خواندم.)

خانه داری در افق علامگی

#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_151
#جلسه_371
#خانه_داری
#کار
#معنای_کار

🔰 خانه داری در افق علامگی

امروز خانه داری شغل محسوب نمی شود. بلکه زن خانه دار در پیش خویش محقر است. احساس هویت نمی کند. بلکه در جامعه این ناهنجاری شدیدتر بوده و خانه داری مساوق امّلی و بی سوادی و عقب ماندگی است.

در حالیکه زن قیّم و ربّ مدبّر خانه و خانواده است و اگر ربّ از مدار ربوبیت خویش خارج گشت چه بر سر مربوبین خواهد آمد؟!

دیدگاه ما نسبت به خانه و خانواده به عنوان پایگاه عزم و اراده و آن نقطه کانونی ویرایشگر حیات و سبک زندگی مان نیازمند تحول می باشد.

کما اینکه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بارها این مقوله را تذکر داده اند:

«زن بودن، برای زن یک نقطه‌ی امتیاز است، یک نقطه‌ی افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانه‌داری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد.» ۱۳۹۱/۰۴/۲۱

«بنده عقیده ندارم به این که زنها نباید در مشاغل اجتماعی و سیاسی کار کنند؛ نه، اشکالی ندارد؛ اما اگر چنانچه این به معنای این باشد که ما به خانه‌داری به چشم حقارت نگاه کنیم، این میشود گناه. خانه‌داری یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آینده‌ساز.» ۱۳۹۲/۰۲/۱۱

اگر زنی بخواهد خانه و خانواده خویش را عالمانه اداره کند نیاز به چه تخصص هایی دارد؟

زن به عنوان پرورش دهنده جهان فکری فرهنگی و عقیدتی فرزندان نیاز به تخصص هایی دارد.
به طور مثال

آشنایی با زبان و ادبیات فارسی (مجموعه آثار اصیل مشتمل بر هویت و حکمت فارسی)

الهیات و معارف اسلامی

علوم قرآن و حدیث

تاریخ ایران

تاریخ اسلام

مربیگری عقیدتی

علوم تربیتی

مدیریت فرهنگی هنری

مدیریت کسب و کارهای کوچک

مشاوره

مطالعات خانواده

اقتصاد خرد

کاردانی علوم ورزشی

کاردانی آموزش ابتدایی

کاردانی بهداشت عمومی

کاردانی بهداشت محیط

بهداشت مواد غذایی

کاردانی امور زراعی و باغبانی

کتابداری

علوم تغذیه

روانشناسی

آمار

صنایع دستی

نقاشی و گرافیک

کاردانی طراحی پوشاک

نمایش عروسکی

هنر دکوراسیون

هنر آشپزی

هنر خیاطی

هنر آرایشگری

و…

در یک فحص اولیه می بینیم خانه داری اگر بخواهد عالمانه و هنرمندانه تحقق پذیرد بیش از 20 رشته کارشناسی و کاردانی و نیز چندین فن و مهارت لازم دارد.

اما متاسفانه مواجهه نابخردانه و ناآگاهانه ما با مقوله مادری و خانه داری خلاف سنت حکمی ما که تدبیر منزل یکی از شاخه های اصلی و رکین حکمت عملی محسوب می گردد ما را بدین وضع کشانده که آن شغلی که در افق علامگی است اکنون مساوق بی سوادی و بی عرضگی و امّلی مطرح می گردد.

ما متاسفانه مقهور پارادایم غربی در تعریف زن و مختصات نقش آفرینی زن شده ایم. ما متاسفانه مقهور پارادایم غربی در تعریف کار و شغل گشته ایم.
غرب حقیقتا به طغیان علیه مفهوم #خانه و #بیت برخاسته است.
غرب حقیقتا علیه جهان معنایی و فرهنگی مادری عصیان کرده است.
و این عصیان و طغیان را در جهت کالا انگاری زن و استثمار و بهره کشی وی سودهی نموده است.

در یک جامعه ایمانی خانواده هسته و سلول حیات بخش جامعه است و چه کسی بیش از همه مظهر حیّ قیّوم عنصر خانواده است؟! بلاشک زن و مادر در خانواده این نقش حساس، جامعه پرداز و تمدن ساز را بر عهده دارد.

مادرانگی را ارج بنهیم. خانه داری را قدر بدانیم و ارزش و منزلت درخور اجتماعی برای آن قائل شویم. خانه و خانواده را کما هو حقه بدان التفات و توجه داشته باشیم.

پ.ن:
*مقاله فاخر و زیبای مادرانگی؛ گوهر مفقود عصر (https://farhikhtegandaily.com/news/67237/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%9B-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%B1-%D9%85%D9%81%D9%82%D9%88%D8%AF-%D8%B9%D8%B5%D8%B1/) نوشته جناب دکتر سید مهدی ناظمی را بخوانید.
.

رشوه

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_131
#جلسه_370
#رشوه

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

لَعَنَ اللّه ُ الراشيَ و المُرتَشِيَ و الرائشَ الذي يَمشِي بَينَهُما .

خدا لعنت كند رشوه دهنده و رشوه گيرنده و واسطه بين آن دو را .

اولین اثر رشوه دوری از نعمت خداست
و در این روایت حضرت هم رشوه دهنده و هم رشوه گیرنده و هم واسطه بین آنها را مورد لعن قرار داده
یعنی تمام افرادی که این در این مصیبت شریک هستند

🔹رشوه و گسترش فساد ساختاری

اگر به صورت کلان و فرایندی رشوه را در یک ساختار بررسی کنیم علت حرمت و حساسیت شریعت را متوجه می شویم
در یک نهاد کارمند وظیفه حل مشکل ارباب رجوع دارد
حال اگر فردی بخواهد به این کارمند رشوه بدهد که تحت عنوان شیرینی هم گفته می شود چند حالت دارد؟

یا این کارمند در مقابل گرفتن این پول باید کار غیر قانونی انجام بدهد که این عمل باعث ترویج بی قانونی و تبعیض بین فقیر و غنی می شود

یا این کارمند کار قانونی انجام می دهد ولی ترتیب اثری در سرعت کار رشوه دهنده ایجاد می شود
در این حالت نیز اگر کارمند توانایی انجام آن کار را در زمان کمتری دارد این پول باعث تنبلی و توقع به گرفتن رشوه برای کاری که وظیفه او هست می شود
علاوه بر این این پول حرمتش این است که این کارمند دارد ار بیت المال بابت این کارش پول دریافت می کند و این رشوه باعث اخلال در نظام اداری می شود.

در روایت دیگر رشوه را همان کفر محض می شمارند:
إيّاكُم و الرّشوَةَ ؛
فإنّها مَحضُ الكُفرِ و لا يَشُمُّ صاحِبُ الرّشوةِ رِيحَ الجَنَّةِ .

از رشوه گرفتن دورى كنيد ؛
كه آن كفر محض است و رشوه گير بوى بهشت را استشمام نمى كند .

یعنی رشوه علاوه بر تاثیرات فرهنگی و اقتصادی که بر جامعه دارد در عقاید و خداشناسی رشوه دهنده و رشوه گیرنده تاثیر سوء دارد.
شاید اینطور بشود تفسیر کرد که
در ذهن این افراد این مفهوم جاباز می کند که آن چیزی که کار من را حل می کند این پول دادن است و خدا را نادیده بگیرند.

تامین معاش عزتمندانه در اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مجتبی_امیری
#یادداشت_16
#جلسه_370
#گسترش_زندگی
#تقریر

✅ تامین معاش عزتمندانه در اسلام

✳️وقتی #آیت_الله_جوادی_آملی می فرماید کشور را #کمیته_امدادی اداره نکنیم، یعنی اولویت اول این است مردم از کار خودشان درآمدی #عزت_مندانه داشته باشند. دادن یارانه آخرین گام است.

✅ از نگاه اسلامی اولویت‌های تامین معاش مردم به ترتیب زیر است:
1️⃣ توانمندسازی مردم برای کسب درآمد کافی از کار و تلاش
2️⃣ تامین مالی سرمایه فعالیت اقتصادی به روش مشارکتی
3️⃣ اعطای قرض الحسنه
4️⃣ دادن صدقه (یارانه)

🌿بنظر میاید براساس مراحل مطرح شده ضروریست با یک شیب ملایم یارانه ها به سمت توانمندسازی مردم سوق پیدا کند یعنی به گونه ای مهندسی معکوس شود و خوب است متولیان اقتصادی و سیاستگذاران ضمن ارائه راهکارهای کوتاه مدت جهت کاهش فشار اقتصادی مردم به ویژه قشر کم درآمد جامعه، زمینه را برای تولید ثروت پایدار و درآمد کافی را هم فراهم نماید چرا که توزیع درآمد به تنهایی نمیتواند مانع فقر شود بلکه میبایستی به سمت تولید ثروت با مالکیت عموم مردم حرکت نماییم.انشااالله

سیاست ، فرهنگ و چالشهای امروز انقلاب

#حسین_کلاتی

#یادداشت_12

#مشخصات_اسلام

#جلسه_

370 #سیاست_فرهنگ

#تمدن_غرب منتظرِ چه هستیم؟

سیاست ، فرهنگ و چالشهای امروز انقلاب بسم الله انقلاب اسلامی پس از 40 و اندی سال و با انبوهِ دستاوردهای چشم نوازش (که محلِ بحثِ این نوشته نیست نه این که محلِ توجه نویسنده نباشد) امروز در چند مسئله اساسی که اتفاقاً محوری ترین نقاطِ نزاع تمدنی ما با غرب هم هستند، دچارِ چالشِ اساسی است که شاید مهمترینِ آنها چالشِ عدالت و خانواده باشد.
خانواده به عنوانِ نقطه ی کانونیِ فروپاشیِ تمدّن غرب، امروز مردمان مؤمن و انقلابی ما را دچارِ بحران کرده است و ما در سیری نزولی در حالِ باختنِ قافیه در نقطه ای هستیم که نوکِ پیکانِ هجومِ ما به تمدن غرب بوده است و از قضا مزیتِ ما در پهنای تاریخِ ایران حتی قبل از اسلام نیز بوده است.
بزرگترینِ سوغات غرب برای بشر، آزادی با تمامِ معانی خودش در منظومه اندیشه مادی بوده است و عمومِ مردمِ جهان حتی بخشِ زیادی از مردمِ ما از این سوغاتِ مسموم و مشوب به هزار فساد و آفت، استقبال کرده اند امّا عدالت پاشنه آشیلِ اساسی غرب است که موجب شده است بغضِ فروخفته ای در دلِ مردمانِ مستضعف ذخیره شود و نهضت های عریض و طویلی از جمله در خودِ کشور های غربی و در دلِ آمریکا همچون جنبش 99 درصدی بیافریند.
مقوله عدالت در گذشته ی نه چندان دور مدّعیانی همچون بلوک شرق داشت که از هم پاشید و انقلاب اسلامی را به عنوانِ مدّعیِ بی رقیب در عرصه عدالت در جهان باقی گذاشت امّا روندِ کند رشد عدالت و یا عقبگرد در برهه هایی، خود عاملِ اعتراض مردمِ انقلابی به نظام شده است و مشروعیتِ نظام را در اذهان عمومی کمرنگ می کند و موجب این شده است که عملاً بسیاری نظام اسلامی را از انقلاب اسلامی جدا کنند و آن را نسخه ای رقیق شده و غیر انقلابی و دچارِ آفاتِ سرمایه داری ببینند؛ این مسئله چیزی است که جامعه در تأمین عادی ترین نیازهای زندگی روزمره اش مدام با آن دست و پنجه نرم می کند چه بخواهیم و چه نخواهیم. چه آن را به حزب و جریانِ خاصی در کشور نسبت بدهیم یا ندهیم…

و امّا فرصتی که امروز برای جریان انقلابی فراهم شده است بی نظیر است. عناصرِ گفتمان ساز و فرهنگ سازِ اصلی در جامعه در مشتِ جریانِ انقلابی و گفتمانی و مکتب امامی است؛ از جمله صداو سیما و سازمانِ تبلیغات که تقریباً به تمامِ تریبون های کشور دسترسی دارند و هیچ قدرتی با آنها در امرِ گفتمان سازی نمی تواند رقابت کند.

دولت و مجلس هم معتقد به انقلاب اسلامی است و میخواهد کشور را در مسیرِ آرمانهای انقلاب پیش ببرد (با وجودِ این که ممکن است ترازِ انقلابی گری و درکِ اندیشه ای اش ضعیف تر باشد) و به این دو مقوله (یعنی عدالت و خانواده) توجهِ جدی دارد.

سوال این جاست که ما برای حلِ معضلاتِ اساسی مان و تحوّل در این عرصه ها چه چیز کم داریم و منتظرِ چه هستیم؟؟؟

حد توسعه در زندگی چقدر است؟

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_148
#جلسه_370

حد توسعه در زندگی چقدر است؟
تا چه اندازه تلاش برای دستیابی به رفاه برای خانواده مجاز و ممدوح است؟ اینکه این حد آن جایی است که به از برده شدن حقی و اسراف و تبذیر و یا ترک تکلیف و وظیفه کشیده نشود می‌تواند حد خوبی باشد؟
در اینجا اگر به دو نکته توجه شود، به نظر می‌رسد که می‌تواند حد خوبی برای توسعه در زندگی باشد.
اولا اینکه باید به تکلیف و وظیفه توجه داشت؛ وظیفه شامل وظایف اجتماعی که بر دوش آدمی است هم می‌شود، به عنوا نمونه از جمله وظایف اجتماعی روشنگری و تبیین حق است و یا یک وظیفه اجتماعی برای مسلمانان تبلیغ اسلام است. و همچنین وقتی گفته می‌شود تکلیف، نباید فقط ذهن به سمت واجبات برود، در سیر الی الله برای بعضی، ترک مستحبات هم جایز نیست.

ثانیا وقتی گفته می‌شود اسراف، نه فقط منظور این باشد که اسراف در رفاهی که به دست آمده است، بلکه منظور زیادروی در به‌دست آوردن رفاه هم هست.
🌺

ناروا بودن رشوه به چه نحوی مشخصه‌ای از مشخصات اسلام است؟

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_149
#جلسه_370

ناروا بودن رشوه به چه نحوی مشخصه‌ای از مشخصات اسلام است؟
بدی و ناروایی رشوه نه‌تنها در دیگر ادیان بلکه بی‌دین‌ها هم بدی رشوه را می‌فهمند پس چگونه می‌توان آن را مشخصه‌ی اسلام دانست؟ در حالی که شهید بزرگوار بیان و تقریر متفاوتی از رشوه در اینجا بیان نفرمودند.

شاید بتوان گفت رشوه‌ای که در اسلام ناروا شمره می‌شود، بسیار اعم‌تر از آن رشوه‌ای است که صرفا در آن حق کسی از بین می‌رود و ظلم در آن واضح است. یعنی اگر در رشوه حق هیچ ‌کسی از بین نرود و به هیچ کسی ظلم نشود و رشوه دهنده هم راضی باشد، آیا در این فرض هم رشوه ناروا است و ممنوعیت دارد؟

ناروا بودن رشوه، صرفا به خاطر پایمال شدن حق دیگری نیست، بلکه باید با یک نگاه اجتماعی به آن نگاه کرد، اینکه قدرت سرمایه و پول حتی در نظامات اجتماعی هم خود را نشان بدهد و ثروت حتی قدرت خود بر قانون هم تحمیل کند، ناروا است و ظلمی است که نباید در جامعه ترویج پیدا کند و لذا نباید هیچ مجالی برای قدرت‌نمایی ثروت در جامعه به وجود بیاید؛ همانگونه با تحریم ربا، در مقابل زایش ثروت و سرمایه ایستادگی شده است، باید با مقابله با رشوه هم مانع اعمال قدرت و نفوذ پول شد.

اندر مضرات رشوه و پارتی بازی!

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_370

🔰اندر مضرات رشوه و پارتی بازی!

به منظور کاویدن بخشی از آثار سوء فردی این رذائل اخلاقی خواستم چند خطی در موردشان بنویسم.

➖بی ثمر دانستن تلاش ها

کسی که با رشوه کاری را جلو می برد یا با پارتی بازی منصبی به دست می آورد به صورت طبیعی باید از تلاش و سخت کوشی دست بکشد.
بعد از این او دیگر تبدیل به یک انسان دیگر شده است. کسی که یادگرفته بدون تلاش و رنج کشیدن هم می توان کار را جلو برد و به مناسب بالا رسید، دیگر انگیزه ای برای کوشیدن نخواهد یافت.

➖بدبین شدن به افراد موفق

کافر همه را به کیش خود پندارد! از نظر او هر کسی که موفقیتی به دست آورده حتما یا رشوه داده یا پارتی داشته!

➖توقع بیجا از اطرافیان

این طبع آلوده دائما طلب کار است. هر کسی که با او اندک رابطه ای داشته باشد یا باید کاری برایش انجام دهد یا حقی را به نفعش ناحق بکند. طبیعتا به مرور زمان دور همچنین آدمی خلوت خواهد شد و دیگران از او فاصله خواهند گرفت.

➖نهایتا تباهی عمر و عدم رشد و تعالی

کسی که تلاش کردن را راه رسیدن به موفقیت تلقی نکند، نه تنها موفق نمی شود بلکه به هر موفقیت ظاهری هم که دست پیدا کند، جز پوچی و تباهی چیزی عایدش نخواهد شد.

راضی کردن، یا رعایت حقوق؟

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_83
#جلسه_370

🔰 راضی کردن، یا رعایت حقوق؟

زمانی که به تازگی ازدواج کرده بودم، به واسطه توصیه های مکرر، کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی را با دقت و اشتیاق مطالعه کردم.
خلاصه از نظر حقیر این بود، که مردان و زنان تفاوت های بسیار زیادی با هم دارند. تا آنجا که آنجا که انگار مردان از یک سیاره آمده اند و زنان از سیاره ای دیگر. حال که این دو موجود کاملا بیگانه قرار است در کنار هم زندگی کنند، باید نکاتی را رعایت کنند، تا بتوانند مسالمت آمیز و بدون درگیری زندگی خود را بگذرانند.
در نگاه اول، این نکات کاملا صحیح است؛ ولی مسأله کلیدی که اخلاق زناشویی غربی (مادی) را، از نگاه زناشویی اسلامی جدا می کند، این نکته است که در منطق اسلام آنچه اهمیت دارد، رعایت حقوق همسر است؛ اما در نگاه غربی آنچه اهمیت دارد، راضی کردن همسر است.
برای روشن تر شدن بحث، مثالی می زنم؛ اگر مردی یکی از حقوق همسر خود را رعایت نکند، ولی به نحوی زن را راضی کند به وضع موجود، در نگاه غربی هیچ اشکالی ندارد؛ ولی در نگاه اسلامی، مرد به زن جفا کرده و به او مدیون است.

شریعت اولوالعزم پرور

#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_149
#جلسه_370
#اولوالعزم
#شریعت_اولوالعزم_پرور

🔰شریعت اولوالعزم پرور
حضرت امام (ره) در کتاب چهل حدیث خود می‌فرمایند:
«بعضى از مشايخ ما(یت الله شاه آبادی قدس سره) ، أطال اللّه عمره، مى‏فرمودند كه «عزم» جوهره انسانيت و ميزان امتياز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.»
می‌توان گفت که از همین روست که سرداران توحید را انبیاء اولوالعزم نامیده‌اند؛ چرا که ایشان قلّه درجات انسانیت را در نوردیده اند تا آنجا که ایشان میزان و معیار اعمال امت خویش هستند.
مرتبت و منزلت عزم به عنوان جوهره انسانیت آنقدر عزیز است که در دعای شب مبعث عزم برترین زاد و توشه راحل الی الله معرفی شده است:
«وَ قَدْ عَلِمْتُ انَّ افْضَلَ زادِ الرَّاحِلِ‏ الَيْكَ‏ عَزْمُ إِرادَةٍ يَخْتارُكَ بِها،
وَ قَدْ ناجاكَ بِعَزْمِ الإِرادَةِ قَلْبِي‏»

در یادداشتهای پیشین مطرح شد که اولوالعزم بودن به معنای آنست که انسان در طلب معالی امور باشد(ِنّ اللهَ تعالي يحِبُّ مَعالي الاُمورِ و أشرافَها و يكرَهُ سَفسافَها). خداوند این مهم را با فطرت عشق به کمال آدمی و تنفر از نقص در جوهره جان و جهان آدمی مفطور ساخته است. هر انسانی در پی بی نهایت و ابدیت است. اما ما آدمیان شوربختانه مصادیق دروغین را پاسخی به این ندای فطری قرار میدهیم.

با استمداد از بیانی از امام صادق علیه السلام مطرح شد که در این مسیر طلب معالی امور موانعی هست:
ثَلَاثٌ يَحْجُزْنَ الْمَرْءَ عَنْ طَلَبِ الْمَعَالِي قَصْرُ الْهِمَّةِ وَ قِلَّةُ الْحِيلَةِ وَ ضَعْفُ الرَّأْي‏. تحف العقول، ص318

خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله منتهای عزم و اراده آدمی را به منصه ظهور گذاشتند و شریعت ختمی مأموریت اش آنست که امتی اولوالعزم برای تحقق آرمان و ارزشهای نبی ختمی صلوات الله علیه و آله بپروراند.

فلذا بر این اساس میتوان همه دین را با این رویکرد بازخوانی کرد. همه لایه های دین حقیقت، طریقت و شریعت همه برای پرورش امتی اولوالعزم است.
و اولوالعزم بودن لوازمی دارد:
قوة الرأی
کثرة الحیلة
و علوّ الهمّة
فلذا لایه های مختلف دین برای آنست که این لوازم را برای ما تدارک سازند. لایه حقیقت دین ما را از قوّة الرای برخوردار ساخته، لایه طریقت ما را با کثرة الحیلة و کثرة الطرق نیل به اهداف و آرمانهای الهی آشنا می سازد و نهایتا شریعت ختمی ما را از دون همّتی و قصر الهمّة می رهاند.

به طور مثال در نماز
در تک تک اجزا و توصیه های مربوط به آن میتوان رگه هایی از تقویت عزم را دید.
در اصل به توصیه 51 رکعت نماز واجب خواندن
در توصیه به خواندن نافله های نماز
در توصیه به خواندن نماز در مسجد
در توصیه به خواندن نماز به صورت جماعت
در توصیه به خواندن نماز در اول وقت
در توصیه به خواندن نماز با تعقیبات
و …

همه و همه اصل تقویم و تقویت عزم در آن به صورت جدی مشهود می باشد.

بر همین اساس میتوان با این عینک خوانشی متفاوت از لایه های مختلف دین ختمی داشته باشیم.

🔰 رشوه و نظام اداری

#امید_فشندی
#یادداشت_218
#جلسه_370
#مشخصات_اسلام
#بازتقریر

🔰 رشوه و نظام اداری

رشوه در ساحت فردی معنا ندارد و جایی قابل تصویر است كه امكانی عمومی (حقوق عامه/بیت‌المال) در اختیار شخصی باشد كه مسئول اختصاص آن بر اساس ضوابظ و معیارهای قانونی است.

خود این مسئول نیز در قبال این خدمت، حقوق و مزایایی از بیت‌المال یا نهاد و جایگاه قانونی مربوطه، دریافت می‌كند، یا گاهی ممكن از هزینه‌ی این خدمت را از خود متقاضی دریافت كند.

اما مهم این است كه ضوابط استحقاق و إعطای حقوق و خدماتی كه مراجعه‌كنندگان از این مسئول مربوطه دارند، مشخص باشد.

حال اگر این مسئول در قبال إعطای حق مورد مطالبه، چیزی بیش از كارمزد تعریف‌شده‌ی خویش طلب كند، یا بخواهد در قبال دریافت چیزی، چیزی بیش از حق متقاضی به وی بدهد، #رشوه می‌شود.

اصل رشوه موجب اختلال در نظام اداری و خدمات عادلانه است، و البته زاییده‌ی نارسایی‌هایی نظام و قوانین موجود هم هست.

عدالت‌محوری قوانین و شفافیت در اجرای آن‌ها، از پیش‌گیرهای اصلی آفت شوم رشوه است.

13 دی 1400

بررسی فقهی امکان توسعه موارد احتکار (ایده 1) توسعه به همه ارزاق عمومی (کالاهای اساسی) به وسیله تأکید بر مناط

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_287 (بخش اول)
#جلسه_370

💠 بررسی فقهی امکان توسعه موارد احتکار (ایده 1) توسعه به همه ارزاق عمومی (کالاهای اساسی) به وسیله تأکید بر مناط

شهید مطهری در بحث مشخصات اسلام از منظر ایدئولوژی یکی از این مشخصات را #حرام_بودن_احتکار می دانند و می فرمایند:
«گردآوری ارزاق عمومی و نگه‌داشتن آنها به منظور بالا رفتن‏ قيمتها و گران‌تر فروختن، حرام و ممنوع است، حاكم شرعی علی‏رغم ميل و رضای مالك، آنها را به بازار عرضه [كرده] و به قيمت عادلانه به فروش‏ می‏رساند.» مجموعه آثار شهيد مطهري (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 245

ایشان نقطه تأکید را روی #ارزاق_عمومی می برند، اما در فضای فقهی ما این تعمیم داده نشده و تأکید بر موارد محدودی برده شده است؛ مثلا حضرت امام خمینی (ره) در کتاب تحریر الوسیله می فرمایند:
«مسأله 23- احتكار حرام است؛ و آن عبارت است از اينكه طعام را حبس و جمع كند و انتظار بكشد كه گران شود در حالى كه مسلمين به آن احتياج دارند و براى آن‏ها ضرورى است و كسى هم نيست كه به قدر كفايتشان، براى آن‏ها بذل نمايد. و اقوى آن است كه احتكار تحقق پيدا نمى‏كند مگر در غلّات چهارگانه (گندم و جو و خرما و كشمش) و روغن (حيوانى) و روغن زيتون. البته جمع كردن مطلق آنچه كه مردم به آن نياز دارند، امرى است كه از آن اعراض شده است (و مطلوب نيست). و ليكن براى غير آنچه كه ذكر شد، احكام احتكار ثابت نيست.» تحرير الوسيلة(ترجمه فارسى)، ج‏1، ص: 571
کسانی که در فقه احتکار را حرام می دانند تقریباً اجماع بر غلات و روغن دارند؛ (برخی ها اصل احتکار را مکروه می دانند نه حرام!)

به نظر می رسد که با محدود کردن حرمت احتکار در این موارد محدود در طول گذر زمان و تغییر سبک زندگی جوامع و همچنین در همان موقع تشریع نیز در غیر از شبه جزیره این حکم به درستی اجرا نخواهد شد. به دو شکل می شود مشکل حصر در موارد محدود گفته شده در فقه را حل کرد

1️⃣ توسعه به همه ارزاق عمومی (کالاهای اساسی) به وسیله تأکید بر مناط

به نظر می رسد که مناط در حرام کردن احتکار در غلات و روغن روی نیاز عموم مردم به آن می باشد، و روایات هم این مناط را بیان می کنند.
مثلا در صحیحه حماد از حلبی چنین می آید:
22901- 2- وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَحْتَكِرُ الطَّعَامَ وَ يَتَرَبَّصُ بِهِ هَلْ يَصْلُحُ‏ ذَلِكَ قَالَ إِنْ كَانَ الطَّعَامُ كَثِيراً يَسَعُ النَّاسَ فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ إِنْ كَانَ الطَّعَامُ قَلِيلًا لَا يَسَعُ النَّاسَ فَإِنَّهُ يُكْرَهُ أَنْ يَحْتَكِرَ الطَّعَامَ وَ يَتْرُكَ النَّاسَ لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ.
وسائل الشيعة، ج‏17، ص: 424
همانطور که می بینیم در این روایت بر قلیل بودن طعام و عدم دستری مردم به عنوان مناط احتکار بیان شده است. البته در این روایت فقط طعام بیان شده است و انحصار به موارد ذکر شده نیامده است.

یا در صحیحه حذیفه بن منصور از امام صادق علیه السلام روی تمام شدن طعام تأکید شده و می فرماید:
22916- 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: نَفِدَ الطَّعَامُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص- فَأَتَاهُ الْمُسْلِمُونَ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ نَفِدَ الطَّعَامُ وَ لَمْ يَبْقَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ إِلَّا عِنْدَ فُلَانٍ فَمُرْهُ بِبَيْعِهِ قَالَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا فُلَانُ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ ذَكَرُوا أَنَّ الطَّعَامَ قَدْ نَفِدَ إِلَّا شَيْ‏ءٌ عِنْدَكَ فَأَخْرِجْهُ وَ بِعْهُ كَيْفَ شِئْتَ وَ لَا تَحْبِسْهُ.
وسائل الشيعة، ج‏17، ص: 429