توحید از دیدگاه خط‌مشی اجتماعی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط‌مشی_اجتماعی
#امید_فشندی
#یادداشت_12
#جلسه_114

بازهم ساحت سلبي توحيد در اين بخش جلوه‌گري مي‌كند.
چه جاي تعجب، كه نويسنده «روح توحيد» را اساسا «نفي» مي‌داند.
اما نفيِ چه از كه؟ صفات سلبي از ذات اقدس إله؟ خير!
بلكه نفيِ حق قانون‌گذاري، نفيِ حق زمام‌داري، و نفيِ حق مالكيت از انسان.
اين چه تصويري از توحيد است كه اثبات آن مستلزم نفي حقوق اوليه و طبيعي انسانيت از اوست؟
چرا كمال او، ذات احديت، در سلب دارايي‌هاي آفريده‌هاي خويش است؟
و ناچيزترين دارايي‌ها، حقّ است! (هرچند كه برخي فقها حقوق را از مصاديق مال نمي‌دانند.)

چگونه نظريه‌ي فطرت از كسي كه در عمل، انسان را نه شايسته‌ي قانون‌گذاري مي‌داند و نه زمام‌داري و نه حتي مالكيت، قابل پذيرش است؟ آن گوهر الهي كجا رفته؟

بهتر نيست كه به همان اسلام فقاهتي قناعت كنيم؟
هرچند فردي و حداقلي است، اما حداقل حق مالكيت را براي عموم مردم قائل است.

بدبين نيستم، ولي اين طعم تند و تيز سلبي كه از مقاله در كام انديشه‌ي مخاطب مي‌ريزد، آيا بيش از آنكه نسخه‌ي ناب دكترين اجتماعي اسلام باشد، انفجار خشم و كينه‌اي تاريخي نيست كه از زير لايه‌هاي متراكمي از سركوب مذهب و نهاد دين توسط نهاد سلطنت و خلافت (در مقابل نهاد ولايت) و اخیرا هم مشروطیت فوران مي‌كند؟

(اگر حق سؤال هم از انسان نفي نشده باشد،) آيا مي‌توانم از نويسنده بپرسم كه بر فرض، توانستي حق قانون‌گذاري و زمام‌داري و مالكيت را از انسان سلب كني و همه را به خداوند يگانه بسپاري، بعدش چه؟ جامعه بايد با كدام قانون و زمام و مالي اداره شود؟
از اين توحيد منفي، فقط «نفي دكترين اجتماعي» درمي‌آيد، و يا حداكثر «دكترين اجتماعي نفي»

حقوق انسان را به بهانه‌ي توحيد از ايشان نفي و سلب مي‌كنيم، اما در عمل، به تعداد عالمان دين كه نمايندگان خدا و وارثان انبيا هستند، قانون‌گذار و زمام‌دار و مالك اثبات مي‌كنيم.
پس حق دارم كه بگويم دعوا بر سر مظلوميت خدا و حقوق سلب‌شده‌ي او نيست، بلكه جدال بر سر اين است كه سررشته‌ي تقنين و تدبير امور و اموال در دست چه كسي باشد؟ شاه يا فقيه؟ فرزندان آدم يا نمايندگان خدا؟

ربوبیت تام حق سبحانه و حیثیت عبداللهی و خلیفة اللهی انسان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_10
#جلسه_114

🔰 ربوبیت تام حق سبحانه و حیثیت عبداللهی و خلیفة اللهی انسان

نویسنده مدعیست توحید بدین معناست که:
• صلاحيت هر گونه طراحى و كارگردانى مستقل و خودسرانه در امور جهان و انسان را از هر كسى جز خدا سلب مى‌كند.

• حق ولايت و سرپرستى جامعه و زمامدارى زندگى انسان را نيز از هر كسى بجز خدا نفى مي‌كند.

• مالكيت مطلق و اصيل همۀ نعم و ذخائر و موجودى‌هاى جهان را نيز به خدا اختصاص مي‌دهد.

اگر چنین باشد و انسان را تماما عبد و مملوک حق سبحانه بدانیم در عصر حضور معصوم ع بایستی از او نظر خواسته و بخواهیم که فرمان و تدبیر الهی را بیان کند.
و ما سراسر سمع و گوش باشیم و حجت الهی سراسر زبان و تکلم باشد.

اما در زمان غیبت معصوم ع چه؟
اگر فقط نسبت عبداللهی را لحاظ کنیم به یک تقریر همه دانشها و همه تاریخ اندیشمندی و دانشمندی بشر عملا غلطیدن به ورطه طاغوت است عملا بازکردن دکانی در عرض دکان قرآن و سنت است عملا کارگردانی را از قرآن و سنت سلب کردن و دادن به دست دانشهای تولید شده توسط مسلمانان یا علوم انسانی غربیست.
فلذا به یک تقریر در زمان غیبت معصوم ع هیچ چیزی جز قرآن و سنت نباید محل رجوع ما باشد و افسار عقل مان را فقط بایستی به دست ثقلین بدهیم.

اما در سمتی دیگر مدعی دیگری ممکن است بگوید همچنانکه انسان حیثیت عبداللهی دارد حیثیت خلیفة اللهی نیز دارد و حیثیت خلیفة اللهی در انحصار معصوم نیست بلکه هر انسانی به واسطه حکمت و کتاب و میزان میتواند از سر سفره هدایت الهی ارتزاق نموده و کارگردانی حیات و زیست بشریت را جزءا یا کلا رقم بزند.

به دیگر سخن انسانی که عبد شده است رسالتی می یابد تا ربوبیت کرده و ولایت بورزد. فلذا بدین سخن تاریخ دانشمندی و اندیشمندی موحدان همه ذیل حیثیت خلیفة اللهی که از مجرا و مسیر عبداللهی حاصل شده رسمیت می یابد.

⁉️حال سخن اینجاست که چه نسبتی با ربوبیت و ولایت یکسره الهی و حیثیت عبداللهی و خلیفة اللهی انسان است؟

آیا انسان موحد به صرف اینکه هدفش بسط توحید است مبتنی بر اقدام پژوهی دست به کنشگری بزند؟ یا اینکه انسان موحد تا از صفر تا صد کارش از دین استخراج نشده نباید دست به سیاه و سفید بزند؟!

انسان دوران پسا‌مدرن

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_11
#جلسه_114

🔰در کتاب روح توحید خوانیم
زندگى انسان تركيبى است از ذهن و واقعيت، از انديشه و عمل. اگر يكى از اين دو، يا بخشى از هر يك، محكوم قطب‌ها و قدرت‌هاى ضدخدائى شود؛ ذهن خداگراى با واقعيتى غيرخدائى، يا واقعيت خداپسند با ذهنيتى خداناشناس توأم گردد، در قلمرو زندگى انسان دوگانگى رخ داده و در عبوديت خدا، شرك پديد آمده است.
انسان در اين صورت عقربه‌ايست كه در طيف مغناطيسى عنصر بيگانه‌اى قرار گرفته و اگر يكباره روى از قطب 12 و جهت طبيعى بر نگردانيده باشد، بارى، دچار نوسان و سرگشتگى است، يعنى انحراف از جهت درست و صراط مستقيم سرشت انسانى، از جهت خدا؛

🔰حال از این زاویه توصیف نیکلا گریمالدی از انسان دوران پسامدرن بسیار جذاب می نماید، انسانی که سراسر نوسان است سراسر سرگشتگیست سراسر کثرت است و سراسر اضطراب و حیرت و در جستجوی سراب حقیقت و آرامش و رفاه…

🔰🔴 انسان دوران پسا‌مدرن

💢 نیکلا گریمالدی(فیلسوف فرانسوی)، انسان بحران‌زده‌ی از خودبیگانه مستغرق در میان‌مایگی و گرفتار در وضع آبسورد را #انسان_پاره‌پاره نامیده است.
گریمالدی در توضیح وضع و صفات این انسان پاره‌پاره می‌نویسد:

🔸 از آنجا که ما دیگر نمی‌دانیم چه می‌خواهیم، چه را دوست داریم، به چه ارج می‌نهیم، چه را می‌ستاییم، دیگر نمی‌دانیم که خود چه هستیم…
درست بگوییم این رنج و عذاب نیست، درد نیست، تشویش نیست، حتی نوعی ناراحتی و خشم هم نیست، #تجزیه‌ای_نهانی ، #گسستنی_درونی ، #ناسازگاری_پنهانی است… انسان پاره‌پاره را می‌توان اینگونه به تصور آورد: انسانی بسیار سازگار با ضروریاتِ سیستم‌های فنیِ بسیار پر شتاب و در عین حال بسیار بیگانه از خواست عقلانی درونی انسان؛ انسانی از نظر فنی بسیار کارآمد و کارساز، و از نظر عقلانی بیزار از بحث و استدلال؛

🔸 انسانی که گرچه در مراکز بزرگ شهری و شبکه‌های بسیار متراکم ارتباطی و تولیدی فرو رفته و درهم فشرده و برهم انباشته شده است اما #بسیار_تنهاست ؛ زیرا با آنکه ارتباط‌هایش از گذشته بیشتر شده، #قابلیت_فکری و عقلانی‌اش در ارتباط با دیگران پیوسته کمتر و کمتر می‌شود… پیوسته جهان‌وطن‌تر و در عین حال پیوسته شهرستانی‌تر می‌شود. پیوسته اجتماعی‌تر شده و پیوسته کمتر اجتماعی است. پیوسته بیشتر آگاه و کمتر فرهیخته است. پیوسته سرگرمی‌های بیشتری او را به سوی خود می‌کشند، و برعکس پیوسته برای سرگرمی‌های بیشتر، کمتر فرصت دارد…

🔻 چون اختلاف‌ها و جدایی‌ها، طرد شدن‌ها و تنهایی‌ها را نیز به همان اندازه می‌افزاید و فقر نیز پیوسته بیشتر می‌شود؛ گونه‌ی انسان که بدین‌سان #اتم‌واره شده دیگر خوشبختی را تنها از گفته‌های پیشینیان خواهد شناخت…
چون هیچکس حقیقتی جز آنچه در برخورد بی‌واسطه با اوست و با آن کار می‌کند نمی‌شناسد. روابطِ اشخاص، ساده و سست و ضرورتاً #مبتذل و نوعاً #ناپایدار خواهد بود. رفتار انسان بدون عوالم درونی، بدون کناره‌گیری، بدون خویشتن‌داری، بدون دل‌نگرانی، بدون دگراندیشی و جدایی، بدون نفی وضعیت‌های گوناگونی که برایش پیش می‌آید، اسیر انگیزش‌های گوناگون خواهد بود. بجای آنکه با گرایشی پایدار در جهت یک هدف متحد شود تقریباً به شمار برخوردها و لحظه‌ها #پاره‌پاره خواهد شد.

📚 کتاب “انسان پاره‌پاره” – #نیکلا_گریمالدی /نشر نی/صص ۹،۱۰،۱۱۹،۱۲۰،۱۲۱)

اهل بیت علیهم السلام و دامن زدن به تنوع در اصحاب

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_13 (بخش 1)
#جلسه_113

🌐 اهل بیت علیهم السلام و دامن زدن به تنوع در اصحاب

💠 تصویری که ما از اصحاب اهل بیت علیهم السلام داریم گاهی یک تصویر فانتزی است و چون جریانات و آدم های اصلی آن ها را درست کار نمی کنیم، پیچیدگی های فعلی فرمان رهبران انقلاب را نیز متوجه نمی شویم.
💠 دانشی که در اینجا به شدت سودمند است و به نظرم یکی از عوامل رفتار پیچیده و دقیق و شبه معصوم رهبر انقلاب کار جدی در این دانش است، دانش رجال است. البته نه به این صورت مفتضحی که خیلی ها کار می کنند و صرفا کلمه ثقه را دنبال می کنند که می یابند یا نه! و البته تر این دانش غیر از کارکرد ارزیابی روایات تقریبا مهم ترین منابع ما برای بررسی سیره اهل بیت است و به نظرم ایده انسان 250 ساله ناشی از کار جدی مؤلف آن در فضای رجالی و منابع اصیل رجالی است.
🔹 طلبه باشی و حداقل راویان اصلی را یک بار در کشی و نجاشی نبینی مطمئنا ضرر بزرگی است. مخصوصا کشی از این جهتی که عرض کردم بسیار ویژه است (این از پیش منبر و پیام بازرگانی کار)😊
💠 در روایاتی که در ذیل ترجمه جناب زراره در کتاب کشی آورده است تنوع زیادی دارد از توثیقات بسیار سنگین از حواری موسی بن جعفر خوانده شدن، تا اینکه امام باقر ع بفرمایند لو لا زرارة لظننت أن أحاديث أبي (ع) ستذهب؛ تا اینکه امام صادق ع بفرمایند أما ما رواه زرارة عن أبي جعفر (ع) فلا يجوز لي رده! / سمعت أبا عبد الله (ع) يقول أحب الناس إلي أحياء و أمواتا أربعة: بريد بن معاوية العجلي و زرارة و محمد بن مسلم و الأحول /
و تعریف های عجیبی از این قبیل که به کشی و نجاشی مراجعه کنید.
🔹 از طرفی در همین کشی می بینیم که روایات سنگینی در ذم زراره هم آمده است،
عن أبي بصير عن أبي عبد الله (ع) قال قلت الذين آمنوا و لم يلبسوا إيمانهم بظلم قال أعاذنا الله و إياك من ذلك الظلم قلت ما هو؟ قال هو و الله ما أحدث زرارة و أبو حنيفة
تا اینکه در یک داستانی در مورد استطاعت حج بعد یک رفت و برگشتی حضرت امام صادق ع به راوی بگویند: كذب علي و الله كذب علي و الله لعن الله زرارة لعن الله زرارة لعن الله زرارة !!!
تا اینکه بفرماید: ما أحدث أحد في الإسلام ما أحدث زرارة من البدع عليه لعنة الله !

💠 پسر زراره از این روایاتی که ظاهرا بین اصحاب هم پیچیده بود ناراحت می شود و نزد حضرت می رود گلایه می کند که این چه حرف هایی است که اصحاب به نقل از شما می زنند؟
عن عبد الله بن زرارة قال قال لي أبو عبد الله (ع) اقرأ مني على والدك السلام و قل له إني إنما أعيبك دفاعا مني عنك فإن الناس و العدو يسارعون إلى كل من قربناه … فإنما أعيبك لأنك رجل اشتهرت بنا و لميلك إلينا و أنت في ذلك مذموم عند الناس غير محمود الأثر لمودتك لنا و بميلك إلينا فأحببت أن أعيبك ليحمدوا أمرك في الدين بعيبك و نقصك و يكون بذلك منا دافع شرهم عنك يقول الله جل و عز: أما السفينة فكانت لمساكين يعملون في البحر فأردت أن أعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كل سفينة !
فافهم المثل يرحمك الله فإنك و الله أحب الناس إلي و أحب أصحاب أبي (ع) حيا و ميتا فإنك أفضل سفن ذلك البحر القمقام الزاخر و أن من ورائك ملكا ظلوما غصوبا يرقب عبور كل سفينة صالحة ترد من بحر الهدى ليأخذها غصبا ثم يغصبها و أهلها و رحمة الله عليك حيا و رحمته و رضوانه عليك ميتا و لقد أدى إلي ابناك الحسن و الحسين رسالتك حاطهما الله و كلأهما و رعاهما و حفظهما بصلاح أبيهما كما حفظ الغلامين فلا يضيقن صدرك من الذي أمرك أبي (ع) و امرأتك (امرتک) به و أتاك أبو بصير بخلاف الذي أمرناك به فلا و الله ما أمرناك و لا أمرناه إلا بأمر وسعنا و وسعكم الأخذ به و لكل ذلك عندنا تصاريف و معان توافق الحق و لو أذن لنا لعلمتم أن الحق في الذي أمرناكم به
فردوا إلينا الأمر و سلموا لنا و اصبروا لأحكامنا و ارضوا بها و الذي فرق بينكم فهو راعيكم الذي استرعاه الله خلقه و هو أعرف بمصلحة غنمه في فساد أمرها فإن شاء فرق بينها لتسلم ثم يجمع بينها لتأمن من فسادها و خوف عدوها في آثار ما يأذن الله و يأتيها بالأمن من مأمنه ، و الفرج من عنده عليكم بالتسليم و الرد إلينا و انتظار أمرنا و أمركم و فرجنا و فرجكم و لو قد قام قائمنا و تكلم متكلمنا ثم استأنف بكم تعليم القرآن و شرائع الدين و الأحكام و الفرائض كما أنزله الله على محمد (ص) !

❇️ این قسمت روایت مد نظرم هست که حضرت می گوید من خودم بین شما اختلاف می اندازم بعد هم خودم جمع تان می کنم، انگار که خود حضرت دارند برای اهدافی مثل حفظ اصحاب و همچنین برای پیشبرد دین خدا در صحنه عمل به این اختلاف دامن می زنند.
🔺 دعوا هم سر این است که حضرت در مورد یک سوال فقهی به ابوبصیر یک چیز می گوید به زراره یک چیز و به مفضل یک چیز دیگر! در آخر همین روایت هم آخرش حضرت به راوی نمی گوید که کدام درست است و می گوید تعبد داشته باشید! (در پرانتز واقعا این روحیه تعبد به کلام اهل بیت ع در بین ماها طلاب هم ضعیف شده و همین عامل تضعیف این روحیه در مردم هم شده! امام می گوید من چه گفتم بگو چشم!)
🔺 این نشان می دهد که امام مثل برخی فقهای ما که کلا در مقام فتوا هستند نیست، امام مشغول رهبری اجتماعی است و حتی جریانات اطراف خودش را طوری پیش می برد که در نهایت کارها به سرانجام برسد؛ یک تیپ های فقها داریم که واقعا اگر خط غلو در مورد اهل بیت نبود این ها هیچ وقت مقامات عالیه اهل بیت را نه می فهمیدند و نه به کسی می رساندند، و خیلی از اوقات هم اهل درس و بحث و کار علمی هستند و اون تیپ های خط غلو (که به نظرم الان ما خیلی شبیه تر به آن ها هستیم تا آن تیپ های فقها!) بودند که حتی جایی نیاز به درگیری عملی بود پای کار بودند.
🔺 به نظر در این سطحی که امام می گوید برای ولی فقیه مجاز نباشد، یعنی خودش با دو حکم متضاد با هم باعث ایجاد اختلاف در اصحاب و یارانش شود و بعد بخواهد جمع کند! واقعا چنین کاری فقط از امام معصوم بر می آید؛ چون در نهایت آن دو چیزی که امام می گوید هر دو واقعا صحیح است (برویم ببینیم نفس الامر را چپکی نفهمیده باشیم! فتأمل)
🔺 اما شاید بشود گفت که فقیه با الگو گیری از این فضای امام می تواند اختلاف های موجود را در جهت پیشبرد اهداف اسلامی مدیریت و راهبری کند بدون اینکه بخواهد تلاش جدی بکند که این اختلاف ها به یک وحدت نظری برسد، که به نظر هم اگر تلاش بکند هم خیلی سخت و نشد باشد و چه بسا آن ابهت و جایگاه رهبری اش نیز خراب شود.
🔺 رهبر کارش ایجاد گفتمان و سویه و جهت گیری در جامعه است و باید از همه تنوعاتی که در جامعه ایمانی هست برای پیشبرد این گفتمان بهره ببرد و این هنر یک رهبر بزرگ است.
🔺 و چه هنرمند تر رهبری چون سید علی خامنه ای که از ظرفیت های جهان اسلامی و حتی فراتر از جهان اسلامی برای پیشبرد این گفتمان و این مبارزه تمدنی با تمدن شیطانی غرب در حال بهره مندی است.

آزادی مطلق در هیچ جای جهان پیدا نمیشود.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_12
#جلسه_113
❇️آزادی مطلق در هیچ جای جهان پیدا نمیشود. همه انسان ها به نحوی تحت تاثیر قدرت های داخل یا خارج خود زیست میکنند. هیچ کس نمیتواند آزادِ آزاد باشد. رهاترین انسان, که در غاری تنهایِ تنها زندگی میکند, لااقل تحت قدرت نفسانی درون خود قرار دارد.

❇️در این میان شخص موحد واقعی که تنها از یک منشا و مبدا اطاعت میکند و آن منشا نیز آگاه ترین نسبت به داشته ها و توانایی های انسان است, از همه آزاد تر است.

❇️آزادی اندیشه نیز همین روند را دنبال میکند. آزاد اندیشیِ مطلقِ مطلق که وجود ندارد. آزاد اندیشی به ناچار تحت پذیرش باورهایی شکل میگیرد. بحث های آزاد اندیشی بعد از پذیرش قدر متیقن ها بین طرفین شکل می گیرد. هیچ بحثی آزاد و رهای مطلق نیست. بنابراین پذیریش ولایت فقیه نیز مشکلی با آزاد اندیشی ندارد. بعد از پذیرش ولایت, بسیاری از موضوعات و بحث هاست که بین افراد شکل میگیرد. موضوعات مختلف اجتماعی, اقتصادی, سیاسی و… حتی افکار و باور های ولی را نیز میتوان محل تامل و بحث قرار داد و به ایشان ارائه اندیشه کرد.

❇️بازترین فضای گفتگو نیز ذیل ولی الهی شکل میگیرد. آزاد اندیشی واقعی در جامعه ی ولایی حاصل میشود. ولی الهی است که اجازه میدهد همه ی افکار در جامعه آزادانه فکر و مباحثه کنند. حتی افکار مخالفِ ولایت و باور های بنیادین نیز در جامعه ولایی اجازه ی مباحثه و گفتگو دارند. تحمل جامعه ی موحد در مقابل اندیشه مخالف بسیار بالاتر از جامعه ی مشرک است.

مقیاس تشخیص اخلاق جامعه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_9
#جلسه_113

#مقیاس_تشخیص_اخلاق_جامعه
#مقیاس_تشخیص_عقلانیت_جامعه

در المیزان دارد چون جامعه یک واحد مستقل است برای دیدن اخلاق جامعه باید دید این جامعه با دیگر جامعه ها چه برخوردی دارد و رفتاری های داخل یک جامعه ملاک اخلاق، در واحد جامعه نیست.
به دیگر سخن اگر مدعی ای بگوید که نگاه کنید در فلان کشور اروپایی هم به همدیگر کمک می کنند. در آمریکا هم هم خیریه وجود دارد؛ این پیشرفت و علم و تمدن را ببینید اگر بخواهیم مبادی و مبدئیت های اخلاقی را در آن جوامع لحاظ کنیم بایستی نگاه کنیم که در رفتار با دیگر جوامع چه برخوردی دارند؟!
غرب امروز هیچ ابایی ندارد که مستضعفان در سوریه و یمن و افغانستان و عراق سالیان سال آواره شوند و تحقیر شوند و تحمیق شوند و تهدید شوند و کشته شوند…!
آیا آکادمیهای پیشرفته غرب آیا از وضعیت یمن دردمند هستند؟! آیا مگر نه این است عهد دانشمندی آنست که بر شکم بارگی ظالم و گرسنگی مظلوم قرار نگیرند و به تعبیر حضرت امیر ع: أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ أن لا يُقارُّوا على كِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ

نه تنها مقیاس تشخیص اخلاق یک جامعه را بایستی در تعامل با دیگر جوامع رصد کنیم بلکه میزان و مقیاس تشخیص عقلانیت یک جامعه نیز در تعامل با دیگر جوامع بایستی سنجیده شود.

عقل سبعیت است که فرمان میدهد به دریدن! عقل کلبی گراست که فرمان میدهد فرمانروایی دیو سرمایه سالاری!

چه خوب گفته است قرآن:

وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌

جلوه حیات مادی چشمانتان را پر نکند که این فتنه و ابتلای خداوندیست…

اما در عصر امام خمینی ره ملت ایران در عصر انسانیت پا گذاشت عصری که در آن ایرانیان بر این عهد متعهد شدند که خصم ظالم و عون مظلوم باشند.

بر این عهد متعهد شدند که ندای هل من ناصر حسین بن علی علیهما السلام را از دل تاریخ شنیده و ناصر دین خدا و موحدان و مستضعفان جهان باشند.

در این مقیاس است که بایستی محک زد که چه کسی پیشرفته است؟ چه کسی انسان است؟ چه کسی فضائل انسانی را کما هو حقه بدان دست یازیده است؟

#حلق_آویز_کردن_دیگر_جوامع
#ترور_اقتصادی_ملتها
#استخفاف_امم

گفتمان، وحدت، فطرت، قرارداد اجتماعي

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_11
#جلسه_112

گفتمان، وحدت، فطرت، قرارداد اجتماعي

روشن است كه وحدت، شرط شكل‌گيري يك جمعيت يا جامعه است. افق اخلاقي و فرهنگي مشترك و قوانين رسمي، هر يك به‌گونه‌اي پايايي جامعه را تضمين مي‌كنند.

اما تفاوت جوامع سنتي (خصوصا دين‌مدار) با مدرن ظاهرا در اين است كه محور وحدت در اولي، مرجعيت يك فرد (سلطان يا وليّ) يا يك متن مقدّس و انحصار يك تفسير معيار از آن است، اما در دومي؛ بيشتر توافق عمومي بر قوانيني (كه نه مبناي قدسي دارند و سلطاني) است كه توازن نسبي ميان آحاد جامعه براي پيشرفت فراهم مي‌كنند و همين قوانين، محور وحدت و گفتمان مي‌شوند.

بنابراين، اساسا گريزي از وحدت گفتماني در جامعه نيست و ربطي هم به فطرت ندارد و احساس مي‌كنم چون تصوير روشني از وحدت در حركت نداريم، لذا هرگاه كه سخن از وحدت و توحيد است، پاي فطرت را پيش مي‌كشيم.

#گفتمان واحد یا باورهای واحد

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_12
#جلسه_112

🌐 #گفتمان_واحد یا #باورهای_واحد

💠 باید متوجه تفکیک این دوگانه در بحثی که وارد آن شده بودیم بشویم، یک موقع از گفتمان واحد سخن می گوییم و آن را تأویل می بریم به اینکه باورهای جامعه به یک شکل باشد، در حالی که معنای گفتمان واحد این نیست که همه باورهای مشترک آن هم در یک سطح از عمق و دقت داشته باشند.
گفتمان را استاد فلاح در کتاب رسالت گفتمان سازی به شکل زیر تعریف می فرمایند:
«آنگاه که یک مفهوم و معرفت سخن مقبولی به نظر برسد و به باور عمومی تبدیل شود و سرمنشأ شکل‌گیری یک مطالبۀ عمومی بشود گفتمان شکل گرفته است.»
💠 اگر گفتمان این باشد امکان اشتراک گفتمانی در بخشی از باورها یا باورهای کلیدی در یک جامعه اسلامی کاملا ممکن است و اساسا مگر می شود جلوی این همه تنوع را گرفت و اصلا مگر باید گرفت؟ همانطور که در یادداشت قبلی نوشته بودم این تنوع در مقام جاری شدن دین لازم و ضروری هم هست، لذا کسانی که می خواهند تحولات اجتماعی را مدیریت کنند خصوصا رهبران اجتماعی باید دقیقا مشخص کنند که سویه گفتمانی که می خواهند به جامعه بدهند چیست و بعد تلاش کنند که جامعه را به یک وحدت گفتمان برسانند، و اینجا است که همه تنوع ها و اختلاف سلیقه ها صرف پیشبرد این گفتمان واحد خواهد شد.
💠 حتی به نظر می رسد که مرزهای مذهبی و حتی دینی هم می تواند توسط گفتمان در نوردیده شود، و با استفاده از ظرفیت های فطری انسان ها گفتمان هایی ایجاد شود که غیر از مذهب حقه شیعه و حتی غیر از دین اسلام و حتی غیر از ادیان ابراهیمی نیز بتوانند با آن گفتمان همراهی کنند و باعث پیشبرد اهداف گفتمان شما در سطح بین المللی شوند. مثال مناسب در اینجا گفتمان مقاومت در کشورهای اسلامی و گفتمان مبارزه با استکبار در فضای بین المللی است.
❇️ لذا این خوانش که گفتمان واحد به معنای باورهای واحد آن هم به شکل حداکثری که همه باورها یکی باشد اصلا معنای صحیحی نیست و به نظر امکان وقوع آن حتی در زمان ظهور هم وجود نداشته باشد. مگر اینکه بگوییم در رئوس باورها مثلا توحید و نبوت و امامت و … را قبول داشته باشند، واقعا بین انسان ها اختلاف سطح فهم و باور در همین باورهای اصلی هم بسیار زیاد است. رجوع شود به آن روایاتی که حتی بین سلمان و ابوذر هم درجات ایمان متفاوت قائل هستند.

منظور از وحدت گفتمانی چیست؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_10
#جلسه_112
❇️منظور از وحدت گفتمانی چیست؟

1⃣اگر منظور ما از وحدت گفتمانی این است که این امکان وجود دارد که کل انسان ها کبریات واحدی را قبول داشته باشند و در رفتارهای اجتماعی به کار گیرند, این محال است شکل بگیرد. چون حق و باطل در همیشه ی تاریخ وجود دارند و درگیری همیشگی بین آنها در جریان است. بنابراین محال است همه ی بشریت ذیل گفتمانی واحد جمع شوند.

2⃣اگر منظور از وحدت گفتمانی قبول کبریات و به کار بستن آنها توسط بخشی از مردم است, که این مسلم است. در طول تاریخ همیشه اینگونه بوده که گروهی از مردم گفتمان واحد, عقاید واحد, دین واحد و حتی عملکرد واحدی داشته اند و اساسا انسان ناچار است برای رسیدن به اهداف خود با جمعی به وحدت در باور و گفتمان برسد. چه امکان و لزوم وحدت گفتمانی را قبول داشته باشد و چه آن را نفی کند.

✅امکان و لزوم وحدت گفتمانی در گروهی از مردم مسلم و یقینی است. پس بحث از امکان وحدت گفتمانی چه ضرورتی دارد در حالی که کاملا مسلم است. بلکه انسان ها ناچار از وحدت در گفتمان هستند

آخرین سخنرانی سردار شهید حاج احمد متوسلیان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_11
#جلسه_112
📝 متن زیر، آخرین سخنرانی سردار شهید حاج احمد متوسلیان برای قوای محمد رسول الله در پادگان زبدانی واقع در خارج از شهر دمشق است.

🔺کمتر از ده روز پس از ایراد این سخنان، حاج احمد در جاده طرابلس به بیروت به همراه ۳ تن از همراهانش به اسارت مزدوران رژیم صهیونیستی در آمد.

بسم الله الرحمن الرحیم

🔸“بعد از انجام عملیات فتح المبین در ایران، روند مسایل سیاسى جهان، تغییرات عمده اى پیدا کرد و کامل کننده این تغییرات، عملیات پیروزمندانه الى بیت المقدس بود”.

🔸در پى این دو عملیات بود که ابر قدرت آمریکا و امپریالیزم بین المللى به این نتیجه رسیدند که عراق نه تنها قادر نیست در مقابل انقلاب اسلامى ایران بایستد و آن را به زانو در بیاورد، بلکه موجودیت خود او نیز در منطقه به خطر افتاده و هر آن بیم آن مىرود که با سقوط جریان صدامى در منطقه امپریالیزم و منافع آن متحمل ضربات سنگینى بشوند. به همین دلایل، امپریالیزم به فکر افتاد که باید این جریان بعثى را به نحوى از نابودى نجات دهد. بنابراین تصمیم گرفتند تا هماهنگى خاصى در بین ایادى خودشان در منطقه ایجاد نمایند…

🔸آمریکا آرام نمى نشیند و هر روز توطئه هاى جدیدتر و خدعه آمیزتر از قبل را بر ملتهاى مسلمان تحمیل مى نماید؛ غافل از آنکه #تا_در_اقصى_نقاط_جهان_گوینده_لااله_الاالله_هست_همان_جا_مرز_اسلامى ماست. ما این هنرنمایى هاى فرسوده و نقاشى هاى از بین رفته در طول تاریخ بر روى صفحات لجن مالى شده اى را که به نام #مرزهاى_جغرافیایى_در_بین_ممالک_اسلامى علم کرده اند، هرگز قبول نداریم…

🔸با افراد و کشورها تا آن زمانى که علیه #کفر “یعنى اسراییل” بجنگند، ما نیز همراه و همکار خواهیم بود و اکنون برادران سورى مان در این جهت هستند و ما هم در کنارشان هستیم و با این برادران همکارى مىکنیم و مى جنگیم و اعتقاد داریم که انقلاب ا سلامى را باید به جهان صادر کنیم.

🔺با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد و عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد. هر کس با ماست؛ بسم الله! هر کس با ما نیست، خداحافظ!

🔸#ما_با_ایمانمان_میجنگیم؛ جندالله با ایمانش مى جنگد. بگذار بوقهاى تبلیغاتى رسانه هاى صهیونیستى و سران اسراییل به ما بگویند شما براى خودکشى آمده اید! ما ثابت مى کنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمینهاى مقدس اسلامى از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستى آزاد بشود.

🔸اینها – اسراییلى ها – وقتى باورشان شد که نیروهاى ما به عزم جنگ با آنها دارند به سوریه مى آیند، فورا اعلام آتش بس کردند! آتش بس؟! الان تمام فشارها دارد وارد مى شود که کشورهاى دیگر هم تن به آتش بس بدهند؛ آن هم در شرایطى که ارتش اسراییل با تجاوز به لبنان، در منطقه اى به طول هشتاد کیلومتر و به عرض چهل کیلومتر پیش مى آید و سرزمین مقدس اسلامى را اشغال مىکند…

🔸این مسلمانان واقعى هستند که اکنون دارند در مقابل تجاوز صهیونیستها ایستادگى مى کنند و ما نیز به یارى خدا هر شهرى را که توسط اسراییلى ها محاصره شده، با در محاصره انداختن نیروهاى دشمن آزاد خواهیم کرد و اسراییل را به سقوط مى کشانیم!

🔺روزى را نزدیک خواهیم نمود که اسراییل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید. باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازى که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایى به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم که #ما_به_اتکا_به_سلاح_ایمانمان_میجنگیم؛ نه به اتکاى هواپیما، نه با موشکهاى سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگ افزارهاى مادى مان، ان شاءالله.

پ.ن:
تاثیر اندیشه و عمل امام راحل و شاگردان ایشان بر ذهن جامعه و توحیدی کردن اندیشه و عمل عموم مردم و عمق بخشی به باورهای آنان در آن مدت کم واقعا حیرت انگیز است.

مسو شدن با توحید الهی، یعنی رشد دائمی انسان.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_10
#جلسه_111

«ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» در حدیث می فرماید: لیعبدون ای لیعرفون.
همسو شدن با توحید الهی، توحیدی که بتواند تمام کثرات را در خود پوشش دهد، توحیدی که لا حد له، یعنی رشد دائمی انسان.
این هم سویی مراتب مختلف دارد و به راحتی به دست نمی آید. احتیاج به تلاش علمی و عملی دارد. بندگی می طلبد. این هم سویی یعنی سلوک.
رسیدن به بی نهایت.
اگر توحید را این گونه فهم کنیم، به راحتی نمی توانیم همه شئون جامعه را از اندیشه و عمل و … یکی کنیم.
اینجاست که در همین فضای توحیدی نحله های فکری و مکاتب مختلف می آیند که همه هم توحیدی هستند.
اینجا فضای تضارب آرا کمک می کند. هم افزایی می کند. رشد می دهد و بالا میبرد. از این مباحثات علم تولید می شود و در خدمت جامعه توحیدی قرار می گیرد.

اما این تضارب آرا قطعا با دیالکتیک تفاوت دارد. در این تضارب آرا سخن از حق است. این تضارب آرا، بین دو موحد بر اساس اخوت است و تلاش برای رشد متقابل. در این تضارب آرا، نفی دیگری وجود ندارد. چون می داند که حق واحد است، و اگر دیگری را نفی کنی، او را از دایره توحید خارج کرده ای. معتقدم عمده مباحثات مرسوم حوزه اصیل از این جنس است.
اما فضای دیالکتیک، فضای تز و آنتی تز است. در این فضا حق و باطلی وجود ندارد. ایده ای افراطی مطرح می شود، یک کسی می آید عَلَم تفریطی مخالفت بر میدارد و از تقابل این دو خلق یک علم متعادل می شود!
لذا صحبت از دیالکتیک در اندیشه اسلامی کاملا غلط است.

بله ما تضارب آرا داریم، ما آزاد اندیشی داریم برای درک و فهم و شناخت بهتر و برای عبادت بهتر. گریزی هم از این رشد نداریم. محتاج آزاداندیشی هستیم. ولی این آزاداندیشی قطعا با دیالکتیک فاصله بسیار زیادی دارد.

توحيد از ديدگاه مطالعه و قضاوت در مورد انسان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_10
#جلسه_111

حسّ بنده اين است مباحثي كه نويسنده ذيل عنوان «توحيد از ديدگاه مطالعه و قضاوت در مورد انسان» مطرح مي‌سازد، نسبت وثيقي با توحيد به‌مثابه‌ي يك «دكترين اجماعي» كه دغدغه‌ي اصلي نگارش مقاله است، ندارد؛ نه توانست اين انديشه‌ي توحيدي را در جريان نهضت بالا بياورد، و نه پس از پيروزي انقلاب توانست برجسته كند.

اساسا توحيد در فضاي فكري-فرهنگي شيعه برجستگي معناداري ندارد و به‌نظر مي‌رسد كه نويسنده متأثر از فضاي إخواني و آثار سيدقطب، جذب مباحث توحيدي در جهان‌بيني و ايدئولوژي اسلامي شده باشد، بلكه اين ولايت است كه محور مباحثات كلامي شيعي بوده و طبيعتا ذهنيت جامعه و حتي حوزه هم استقبال بيشتري به ولايت‌انديشي دارد تا توحيدمحوري.

آیا قرآن را یک متن اصلاحی میدانید

#یادداشت / در جواب برادر #سجاد_توکلی
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_10
#جلسه_111

سلام آقا سجاد
ممنون از حسن عنایتتان

آیا قرآن را یک متن اصلاحی میدانید
ایا بعثت نبوی و تحول انسانی در انقلاب حقیقی نبوی را مبتنی بر تکست قرآن ارزیابی نمی کنید؟

قرآن خوانده میشد و عوض میشدند .

اتفاقا یکی از بدبختی های شیعه رها کردن متن است
شیعه هزار و اندی سال است با امام می اید جلو ، به امام نگاه میکند و به متن نه
این خساراتی دارد
اولین خسارتش این است که امام را متوجه نمیشود
امام را نمیفهمد
چون کاملا محسوس میخواهد خودش را به امام بسپرد و هر چه امام گفت را پیش ببرد
ولی کثرات موضوعات و جزییات امور و تزاحمات اجازه نمیدهد که از روی فعل امام به محتوای مد نظر امام دست یافت ، حتی از کلام جزیی امام خیلی اوقات نمیشود به آن محتوا دست یافت
لذا شیعه مداما مقلد تر میشود
دستور قران تدبر و دستور ائمه تفریع است امام شیعه مداما اسیر تقلید های شکلی از امام میشود و لذا هی تنزل اتفاق می افتد
در صورتیکه اگر متن وسط بود و به همان توصیه اهل بیت شیعه در داد و ستد متن و امام پیش میرفت ، تمام شیعه امروز عالم شده بود ، در حالیکه قاطبه عوام است و بلکه علمایش هم به سمت عوامیت خیلی اوقات.
انقلاب ما هم متاثر از این عوامیت است که به هیچ وجه مطلوب قرآن و اهل بیت و امامان انقلاب نبوده است
مردم ایران خیلی الکی انقلابی شدند ، با حب امام ، با محبت امام ، با شیفتگی امام انقلابی شدند
شعار یا مرگ یا خمینی خیلی شعار خوب و در عین حال خرابی است
خیلی خوب است چون خمینی جلوه حق است
خیلی بد است چون حجاب حق میشود ، زمینه نفهمی و امام نفهمی میشود

با تاریخ انقلاب رجوع کنید ، ما مداما با چپ شده ها و برگشته ها و تعرب ها طرفیم چرا ؟
و بعد مداما تاکید امام و اقا بر تبیین انقلاب ، چرا
چون انقلابی شدن ملت ایران یک انقلابی شدن سالم نیست
یک انقلابی شدن تفکری جدی نیست
نه اینکه اجباری است ، نه اینکه هوسی است
اندیشه های کوتاه است
ساده است
دوام نمی آورد
جوشش آفرین نیست
البته همه آن موفقیت های شگرفت انقلاب هم البته به واسطه همین دارایی بوده است ، به واسطه همین فهم ها
و خیلی از شکست ها هم به خاطر همین نافهمی ها

لذا امروز مهمترین کار انقلاب ، فهم و پدید آوردن آن عقلانیت انقلابی است که خدا به حضرت امام و خلصین انقلاب عنایت کرده بود.

ما این را باید باور کنیم وسط انقلاب هستیم هنوز
در حال انجام انقلاب
مهمترین کار تکمیل و تتمیم آن کار اساسی انقلاب است که انقلاب را به غلیان می آورد ، انقلاب را ایجاد میکند ، انقلاب را گر میدهد ، پرواز میدهد ، ان هم پدید آیی اندیشه انقلاب است ، ترویج اندیشه انقلاب است .
این است که هویت جدیدی درست میکند
هویت انقلابی

امروز هویت بچه های انقلابی ، خودم را عرض میکنم و مثل خودم را هویت ضعیفی است این باید با اندیشه قوی انقلاب تقویت شود
بخش زیادی از جامعه هم که اصلا نسبتی ندارند یا به شدت کم نسبتند با این اندیشه.

ببخشید قدری شلخته نوشته شد.

توحید از دیدگاه انسان‌شناختی

#یادداشت / در جواب #امید_فشندی
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_11
#جلسه_111

ممنون از طرح بحث خوبتان
پرداخت و دنبال کردن این که اندیشه ها در عمل و در طول زمان چه کرده اند و چه نکرده اند خیلی کار مغتنمی است.

اینکه در عمل چرا نتوانسته ایم این ایده را بالا بیاوریم
لزوما به ناتوانی متفکرین بر نمیگردد
هر فکری هر لحظه که ما اراده کنیم بالا نمی آید
قابلیت امر حقیقی است ، یک بازی و شوخی نیست
جملات جهان بینی توحیدی ساده امیر المومنین در مسجد کوفه پیش از خطبه های سیاسی ، هزار سال بعد شده است کل سرمایه یک دستگاه فلسفی
یعنی هزار سال طول کشیده تا قابلیت اتفاق بیفتد و مخاطب علی بن ابی طالب را مادر تاریخ بزاید.

لذا این به قول شما بالا نیامدن را لزوما نمیتوان به قصور و تقصیر مولف برگرداند
فیلم هم تمام نشده است که الان بعد از فیلم الان در حال نقد آن باشیم
کماکان مولف و متنش با هزار کنش دارند زور میزنند دقیقا همین اتفاق بیفتد و این محتوا بالا بیاید
همین که من امروز با این متن ارتباط میگیرم و کیف میکنم که آن را تدریس کنم
همین که استادمان که سنگین ترین مباحث توحیدی را در حکمت و عرفان گذرانده است با این کتاب صفا میکند
خب نشان میدهد فاعلیت فاعل قابل اعتنا ست

ضمن اینکه بالا نیامدن یک امر اندیشه ای را باید دقیق تر نگاه کرد
یک وقت است منظورمان این است که یک اندیشه در بستر یک کار اندیشه ای رشد نکرده است ، مورد توجه متفکران قرار نگرفته است ، مورد داد و ستد و بحث و جرح و تکمیل و حاشیه قرار نگرفته است

یک وقت است به این معناست که در فضای مردمی جدی نشده است
و مورد عنایت قرار نگرفته است

مورد اول قبول است که دلایلش را باید بررسی بکنیم
اما در فضای مردم ، اندیشه توحیدی انقلاب از زاویه همان ولایت مندی و ولایت گرایی ، زندگی شده است ، در متن زندگی وارد شده است بدون آن که اسم و رسم آن بر سر زبانها و پرچم ها باشد

لذا حضرت اقا حضور ما در غرب اسیا و نجات فلسطین و سوریه را عمل به توحید میدانند حال آنکه شاید هیچ شهید مدافع حرمی در وصیت نامه اش اسمی از توحید نبرده باشد

لذا باید این دو میدان قضاوت را تفکیک کرد
بله در محیط عمومی نخبگانی اندیشه ای شیعه علی رغم تراث فلسفی عرفانی ویژه ای که داریم که سرامد تفکر بشر از اول تا اینجاست ، خیلی مورد عنایت نیست و به تبع امتداد اجتماعی آن هم مفقود است.

اختلاف سلیقه ها در مقام اجرا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_11
#جلسه_111

🌐 #اختلاف_سلیقه_ها_در_مقام_اجرا
💠 در بحث وحدت گفتمانی و بحث اختلاف سلیقه یک موقع در تعامل با جریان های باطل و معارض با اندیشه های اسلامی هستیم که در پست قبل به آن پرداختم؛ یک موقع در تعامل با اختلاف سلیقه ها در مقام جاری شدن و اجرای دین است.
🔺 در این مقام به نظر می رسد نگرانی های حالت قبل وجود ندارد؛ و به خیالی آسوده تر می توان به این اختلاف سلیقه ها اجازه حیات و حتی تریبون و تبلیغ و یارکشی داد.
🔺 این اختلاف سلیقه ها تا زمانی که از دایره اندیشه دینی بیرون نزند، و همچنین تا زمانی که جاده صاف کن اندیشه های غیر دینی نشود، به راحتی حق حیات و فعالیت خواهند یافت؛ همین چیزی که در جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم که هم جریان های با خوانش فلسفی عرفانی از دین حیات دارند و مشغول هستند، و هم جریان های تفکیکی و حتی روشنفکری. هم خوانش های سنتی از دین مشغول حیات جدی هستند و هم خوانش های نو و روشنفکری.
🔺البته اینجا هم باز به نظر می رسد که باید هیمنه قرائت رسمی تا حدی حفظ شود البته نه به معنای محدودیت جدی ایجاد کردن برای خوانش های دیگر، بلکه به معنای قرار دادن امکانات بیشتر در اختیار سلیقه های رسمی. رسمی هم به معنای سلیقه ای که ولی فقیه در اجرای دین دارد.

🏷 #جمعبندی
🔺 به نظرم جمهوری اسلامی در این مدل نمره خوبی می گیرد، ولی در آن مدل که به جریان های باطل حق حیات کنترل شده و تحت هیمنه دین بدهد شاید نمره خوبی نگیرد. شاید را هم از این جهت عرض کردم، بیشتر این جریان ها نخواستند که تحت هیمنه دین حیات داشته باشند، و خیلی سریع خود را به فاز تقابلی می کشاندند و معلوم است که وقتی به فاز تقابلی بیفتی دمت را قیچی خواهند کرد.
خیلی طبیعی است که یک حکومت جریان مقابل خودش که به صورت مبنایی و ریشه ای او را قبول ندارد و از آن طرف هم دست به تقابل و تشتت اجتماعی بزند را با قدرت حذف کند.
🔺 در طور تاریخ تشیع ما همیشه یک حیات این شکلی تحت هیمنه حکومت های سنی داشته ایم، هر جا هم دست به تقابل جدی زده ایم حکومت ها دم ما را چیده اند. البته واقعا تقریبا هیچ حکومتی نبوده است که برخوردهای عاقلانه ای مثل جمهوری اسلامی کند و تا زمانی که به فاز تقابلی نرسیده ایم برخورد سخت و جدی با ما صورت ندهد.
🔺برخی برخوردهای افراطی در اوایل انقلاب (که من قبول ندارم زیاد برخورد افراطی شده باشد و معمولا اینطوری بوده که جریان های رقیب دست به تقابل جدی می زده اند و از حق حیات کنترل شده خود نمی خواستند استفاده کنند) هم کمی طبیعی بوده است، ما قرن ها حیات تحت هیمنه دیگران را داشتیم آن هم دیگرانی که اصلا حق حیات کنترل شده هم به ما نمی دادند، لذا بعد از حکومت در مواردی هم دم برخی ها را قیچی کرده باشیم، خیلی نمره منفی سنگینی محسوب نمی شود.
🔺 اختلاف سلیقه ها در مقام اجرای دین می تواند نعمت بزرگی برای جاری شدن دین باشد و انگیزه سنگینی برای طرف های این اختلاف سلیقه برای کار و فعالیت بیشتر ایجاد کند.
.

انسان شناسی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_9
#جلسه_110

حضرت آقا در این چند صفحه از مقاله در قالب 7قاعده به انسان شناسی پرداخته اند که دقت در آنها نکات قابل تامل بسیاری دارد:
❇️نکته اول: سرفصل ها بسیار کاربردی و اثر گذار در زندگی مردم عصر حاضر انتخاب شده و قادر است ویرایش جدی به زندگی فردی و اجتماعی انسان عصر حاضر بزند. این سوال مطرح میشود که ایشان با چه توجه و عنایتی این گزاره ها را به عنوان مهم ترین معیار انسان شناسی و بازگشت انسان به خود انتخاب کرده است. در حالی که مطالب بسیار دیگری را میشد برای انسان شناسی مطرح کرد.

❇️نکته دوم: سبک کلامی حضرت آقاست که چه طور و با چه سبکی مطالب کلامیِ عمیقی (که توضیح هر بخشش نیازمند به تکلم و توضیح بسیار است) را اینچنین خلاصه و در قالب جملاتی کوتاه، به نحوی که قابل فهم برای عموم مردم باشد ارائه کرده اند. نکته ی جالب تر اینکه این جملات به نحوی هنرمندانه طراحی شده که در عین خلاصه بودن از تاثیرگذاری آن کاسته نشده و به شدت قابلیت انبعاث دارد.
این سبک ارتباط با ذهن جامعه و ارائه معارف به شکلی که مردم آن را در عینیت زندگی خود ملموس ببینند و با آنها درگیر شوند نیاز به بررسی دقیق دارد.

❇️نکته سوم: سبک استفاده از آیات قرآن است. با چه نگاهی و با چه سبک روشی به آیات قرآن نگاه میشود که این مفاهیم از آنها استخراج می گردد

نحوه تعامل با باطل

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_10
#جلسه_110

🌐 #نحوه_تعامل_با_باطل

💠 جامعه ای که هیچ باطلی در آن نباشد و مسیر کاملا برای جریان حق باز باشد، تقریبا نه وجود داشته و نه دارد، فقط ان شاء الله در زمان ظهور تحقق بیابد (؟!)
بنابراین می شود بحث را در دو مقام بحث کرد
1️⃣ آیا وجود اختلاف مطلوب است؟
در این بحث اگر کسی بخواهد قائل به مطلوب بودن وجود اختلافات بشود و بخواهد به لوازم آن پایبند باشد، خیلی راحت به پلورالیسم در حق می رسد؛ به این معنا که حق مطلقی وجود ندارد و هر گفته ای بهره ای از حق دارد؛ و معلوم است که این اندیشه در فضای توحیدی اندیشه مترودی است، و اساسا اندیشه های غیر توحیدی نفی و طرد 100 درصد می شوند؛ و اساسا ادبیات حق و باطل ادبیاتی است که معلوم و واضح است که دین اسلام مدافع و بیان کننده آن است.
خود همین مقاله هم با عنوانی که دارد (روح توحید نفی عبودیت غیر خدا) می خواهد بگوید که هر چه که غیر خدا باشد باید عبودیتش نفی 100 درصد شود. چون فقط خدا است که حق است.
2️⃣ نحوه برخورد با اختلافات موجود در جامعه اسلامی
بحث بعدی این است که با اختلافات مبنایی در جامعه اسلامی چه باید کرد؟ منظور اختلافاتی نیست که به نحوی اختلاف سلیقه در اجرای دین است، بلکه اختلافاتی از جنس همین چیزهایی که دوستان مثال می زدند، یعنی در جامعه اسلامی یک عده مارکسیست هستند، یک عده مثل سروش قائل به نظراتی هستند که ضدیت آن ها با مبانی دینی آشکار است مثلا همین پلورالیسم!
در اینجا که به نظر می رسد دوستان بیشتر این قسمت منظورشان باشد، به نظر می رسد که می شود قائل به یک نوع تساهل و تسامح شد! البته نه به معنای تساهل و تسامح در اصل اینکه خودمان هم شک کنیم که آن ها حق هستند یا ما! یا طوری که جامعه را گرفتار شبهات و تردید ها کنیم! بلکه به معنای مدارا و رفق.
مدارا و رفق عنصری ویژه در عقاید دینی است و در روایات داریم که المداراة نصف الایمان! یا قُفْلُ‏ الْإِيمَانِ‏ الرِّفْق!
به این معنا که برای شیوه و روش جامعه اسلامی چون مبتنی بر رشد فکر مردم و عبور مردم از گردنه های شبهات و عقاید باطل است، باید به مدافعین این نظریه ها به صورتی که هیمنه حکومت اسلامی حفظ شود اجازه حیات داد، تا در تعاملی که با جریان حق و عقاید حقه می کنند، باعث پیشرفت جامعه اسلامی و عبور آن ها از این گردنه های باطل گردد.
لذا خیلی مهم است که باید این حالت مهیمن بودن حفظ شود. یعنی طوری نباشد که دیگر تبلیغ مارکسیست و لیبرالیسم به صورت رسمی تریبون داشته باشد و اجازه یارکشی داشته باشند.

مسئله در اینجا این است که در مقام جاری شدن حق، باید به شکلی که حق مهیمن باشد اجازه حیات کنترل شده به جریان های معارض داده شود.

معرفی اجمالی کتاب گزینش تکنولوژی از بینش دریچه توحیدی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_9
#جلسه_109

🔹معرفی اجمالی کتاب #گزینش_تکنولوژی_از_بینش_دریچه_توحیدی
اثر استاد #اصغر_طاهرزاده

🔻مقدمه کتاب:
1-کتابي که در پيش رو داريد بازنويسي کتاب «گزينش تکنولوژي از دريچه‌ي بينش توحيدي» است که استاد طاهرزاده در سال‌هاي 70- 69 در خلال تفسير سوره يوسف ع مطرح نمودند .

2- نکته‌اي که در اين کتاب مورد تأکيد قرار گرفته، نقش نگاه توحيدي در گزينش تکنولوژي نوين و توجه به اين نکته است که تکنولوژي نوين در جهان امروز به عنوان معبود بشرِ مدرن مدّ نظر قرار گرفته و به همين جهت او را نسبت به حقيقت محجوب کرده است.

3- يکي از دغدغه‌هاي هر انسان موحدي اين است که چگونه نگاه توحيدي را بايد در زندگي کاربردي کرد و از آن بهره گرفت.
در اين کتاب روشن مي‌شود که تا انسان متوجه افق يگانه‌ي عالم هستي نشود، عموماً بر اساس اميال نفساني خود زندگي را شکل مي‌دهد و در نتيجه نمي‌تواند ضعف‌هاي انتخاب‌هاي خود را بشناسد و از هلاکت حاصل از آن رهايي يابد.

4- موضوع نگاه غربي به عالم و آدم که روشنفکران غرب‌زده را تحت تأثير خود قرار داده و آن‌ها را از فهمِ نظامي که بايد خداوند بر آن ولايت داشته باشد، محروم کرده، نکته‌ي مهمي است که بدان پرداخته شده تا هرکس خود را بپايد و مواظب باشد با چه نگاهي بايد به سرمايه‌هاي معنوي و ملّي خود بنگرد تا به‌راحتي آن‌ها را از دست ندهد.

5- در کتاب روشن مي‌شود که اگر توسعه‌ي تکنولوژي همراه با حکمت و فضيلت نباشد، جامعه را به گمراهي و ويراني و انهدام مي‌کشاند. و سرگيجه‌اي که جهان مدرن امروزه بدان گرفتار است به جهت غفلت از توحيدي است که حکمت و فضيلت را به همراه مي‌آورد.

به اميد آن‌که بتوانيم به کمک نگاه توحيدي همه‌ي انتخاب‌هاي خود را در راستاي پيوند با حقيقت انجام دهيم، اين کتاب را تقديم عزيزان مي‌نماييم.

🇮🇷گروه فرهنگي الميزان
——————————————————————————
🔗لینک دانلود کتاب: http://lobolmizan.ir/book/1210

تسخیر انسان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_8
#جلسه_109

✅ظاهر آیات تسخیر بر امکان استفاده ابزاری انسان از طبیعت برای حرکت خود دلالت دارد.

✅از طرفی کل عالم در حال حرکت در مسیر توحیدی و فطری خود است.

◀️در جمع بین این دو گزاره سوالاتی حاصل میشود:
1⃣رابطه ی (هماهنگی کل جهان در حرکت در مسیر فطری) با (اراده انسان و تسخیر او) به چه نحو است؟ آیا انسان می تواند با اراده غیر توحیدی, موجودات دیگر را تسخیر کند و آنها را از حرکت در مسیر فطری باز دارد؟

2⃣اگر میتواند پس هماهنگی عالم بهم میریزد. و اگر نمیتواند پس حد تسخیر و اعمال اراده اش تا کجاست؟

3⃣چرا غیر از انسان, باقی موجودات که اختیار دارند(اجنه) قادر به تسخیر نیستند؟

✳️برداشت: تسخیر انسان و اعمال اراده اش, منحصر در استفاده ی از طبیعت و موجودات, در چارچوب حاکم بر عالم است. انسان نمیتواند مسیر عالم را تغییر دهد. نمیتواند هیچ یک از موجودات را از حرکت در مسیر طبیعی بازدارد. فقط میتواند از آنها استفاده کند. لکن میتواند مانع رسیدن آنها به کمال مطلوبشان شود. طبیعت تحت اراده ی غیر توحیدی انسان به کمال مطلوب نمیرسد. آسیب زدن به طبیعت غیر از بازداشتن آن از حرکت در مسیر فطری است. آسیب زدن به طبیعت یعنی بازداشتن آن از رسیدن به کمال مطلوب(هرچند که در مسیر طبیعی خود در حال حرکت است).
4⃣با فرض قبول این ادعا, چرا انسان مجاز است که سایر موجودات را از رسیدن به کمال مطلوب باز دارد؟

انسان کامل ولایت تکوینی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_5
#جلسه_109

👈از طرفی :
اکاروان هستی به سوی یک غایت مشخص حرکت میکند و در این مسیر همه اجزاء آن همراه و همنوا هستند .
👈از طرف دیگر :
اما انسان میتواند در طبیعت اعمال اثر کند . میتواند چیزهایی بسازد و چیزهایی را نابود کند، میتواند حیوانات را اهلی کند. حتی بعضی از انسانها میتوانند در بعض دیگر آنها تصرف و اعمال اثر کنند .
🖐️جالب اینجاست که :
خداوند هم این تلقی را در قرآن کریم، تایید میکند، و میفرماید ما موجوداتی را برای انسان مسخر ساختیم، دریا و خورشید و ماه را مسخر او ساختیم ( به این معنا که به او خدمت کنند ) و چارپایان و گیاهان و عناصر را مسخرش نمودیم و در دسترس او قرار دادیم .
👇به نظر میرسد :
یکی از مصادیق همنوایی طبیعت این است که بخشی از آن مسخر انسان باشد!
اعمال اثر انسان در این موجودات، خودش در نظام هماهنگ هستی جای میگیرد !
👇به بیان دیگر :
همنوایی و همراهی عالم زمانی به هم میخورد که این موجودات، دیگر مسخر و در خدمت انسان نباشند !
✌️مثال ها :
مواردی که در جلسات پیش مطرح شد از دخالت و اعمال اثر انسان در طبیعت که به همنوایی و همسازی طبیعت خلل وارد کرده ، اتفاقا مواردی هستند که جمادات و گیاهان و حیوانات را از خدمت و بهره رسانی به انسان ، به آسیب و ضربه زننده به انسان تبدیل کرده ایم .
✍️شاید بعدا بشود گفت :
بهره انسان از نفت این است که آن را بسوزاند نه این که پلاستیک تولید کند ! این بهره نیست، این ضرر است، اینجا ما داریم نفت را از مسخریت خودش خارج میکنیم !
❓سوال مهم :
چطور است که کنار هم گذاشتن چوب ها و چرخ ساختن منافاتی با آن هماهنگی و تسخیر ندارد اما نفت را پلاستیک کردن این مشکل را دارد ؟! ما انسانها، نه هنگام اختراع چرخ و نه هنگام اختراع پلاستیک کف دستمان را که بو نکرده بودیم !
🔺جوابی که تا الان به ذهن حقیر رسیده :
کسی که نقشه جهان در دستش باشد و جایگاه و خواص و توصیفات موجودات را بداند، میتواند مرز تعیین کند . او ولایت تکوینی دارد نسبت به تمام موجودات ! #انسان_کامل #ولایت_تکوینی