کدام قسمت از توحید به مبارزه دعوت می‌کند؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_47
#جلسه_223

⭕️کدام قسمت از توحید به مبارزه دعوت می‌کند؟

ادعا این است که خدا به دارالسلام دعوت کرده است؛ «وَاللَّهُ یَدْعُوا اِلى دارِ السَّلامِ». با این وجود توحید در نگاه مولف محترم، ستیزه‌جو است و صف‌بندی‌ها را بهم‌ می‌زند و درگیری می‌سازد. این دعوت به صلح و دارسلام، چگونه با این مبارزه‌ها قابل جمع است؟ مگر می‌شود ادعای واقعی از صلح داشته و خود درگیری را به وجود بیاورد؟
وقتی ما این دوگانگی صلح و مبارزه را احساس کردیم، حال نوبت به این می‌رسد اندیشه توحیدی را با دقت نگاه کنیم که کدام قسمت از آن است که دعوت به مبارزه می‌کند؟ البته این‌جا وقتی از اندیشه توحیدی حرف می‌زنیم، مراد همان توحید ناب است که مولف از آن حرف می‌زند؛ نه آن توحیدی که اتفاقا مولف در قسمت‌هایی آن را ذم می‌کند.

وقتی در خوانش مولف از توحید، به دنبال قطعه‌ي مبارزه طلب بگردیم، شاید آن وقت بتوانیم راحت‌تر مشکل دیگر خوانش‌ها را هم پیدا کنیم؛ بهتر درک کنیم که چرا دیگر خوانش‌ها از توحید این مبارزه را ندارند.

توحیدی از جنس اصالت وجود

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#اصالت_وجود
#توحید
#ستیزه
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_47
#جلسه_223

 

🔰توحیدی از جنس اصالت وجود🔰

توحید در نظام اندیشه، همانند اصالت وجود در فلسفه عمل می کند. همان طور که در فلسفه وقتی اصالت وجود را قائل می شوی. هرگونه غیریت را باید منکر شوی در توحید هم همان طور است.
اصالت وجود، غیریت وجود را چه در مراتب طولی وجود و چه در مراتب عرضی وجود و حتی در غیر از وجود مانند ماهیت، منکر می شود و مانع حضور و عرضه اندام آن ها می شود.
لذا نقطه ستیزه جویانه اصالت وجود، کل اصالت وجود هست. و در ستیزه با هر بعد، همان طور ستیزه می کند که آن ادعا غیریت کرده است. یعنی اگر در مرتبه طولی ادعا غیریت باشد، اصالت وجود در مرتبه طولی مبارزه می کند اگر در مرتبه عرضی ادعا غیریت باشد، اصالت و جود در مرتبه عرضی مبارزه می کند.
حال این مسئله را به توحید نسبت دهید. توحید هم مانند اصالت وجود ستیزه دارد. و این ستیزه توحید از کل آن نشات می گیرد. و در هر بعدی که چیزی ادعای غیریت در برابر توحید کند، توحید با او مبارزه و ستیزه می کند. این یعنی که توحید دست بر روی غیریت گذاشته است نه بر روی مساله خاصی. و شاید بتوان اعجاز های متفاوتت انبیا را شاهد بر این مسئله گرفت که توحید در باب اعجاز هم که بخواهد حضور پیدا کند نگاه به این می کند که غیریت ها در چه مسئله ای ادعای غیریت دارند و در همان مسئله اعجاز را رقم می زند.

چرا تقریرهای توحیدی نابی داریم که سیتزه با مستکبران را باعث نمیشود؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_136
#جلسه_223

💠 چرا تقریرهای توحیدی نابی داریم که سیتزه با مستکبران را باعث نمیشود؟

☑️ #معرف_یادداشت: در بحث «چرایی درگیری شعار توحید با استکبار» مؤلف کتاب بحثی را مطرح فرمودند که توحید اصیل و راستین اساساً با مستکبران درگیر می شود و مستکبران هم اساساً با توحید اصیل و راستین به ستیزه بر می خیزند؛ این سؤال توسط جناب #استاد_فلاح مطرح شد که چرا ما برخی از تقریرها از توحید را داریم که ستیزه خیز نیستند؟ در این یادداشت به این سؤال جوابی داده می شود.

🔺 مؤلف بعد از تبیین مواجهه های دوگانه طبقه مستکبر و مستضعف با توحید که یکی به ستیزه بر می خیزد و یکی استقبال می کند، فرمودند:
🏷 «این دو گونه واکنش در واقع، نشانه و خاصیت توحید اصیل و راستین است. یعنى در همۀ زمانها، و در آینده نیز هر گاه توحید در مفهوم اصیل و با شکل درستش مطرح گشته و مطرح گردد، ناگزیر همان جبهه‌بندى و موضع‌گیرى‌هاى متقابل را به همراه داشته و خواهد داشت.»
🔺 اگر به این سخن توجه کنیم معنای روشنش این است، که هر توحیدی ولو ادعای خلوص و ناب بودن هم بکند، اگر با مطرح شدنش، این مواجهه دوگانه (ستیزه مستکبران و استقبال مستضعفان) را نداشته باشد، #توحید_اصیل_و_راستین نیست.
🔺لذا توحیدی که ولو برخی از #عارفان_مسلمان ارائه می کنند اگر توحیدی نباشد که با مستکبران و طواغیت درگیر شود؛ توحید ناب اسلامی نیست!
🔺 حضرت امام خمینی (ره) در یک بیان زیبایی، این طعنه را به برداشت های عرفانی از دین می زند و این کار این ها که همه چیز را می برند آسمانی می کنند طوری که انگار اسلام برای این زندگی زمینی نیامده است را مورد نکوهش قرار می دهند:
🏷 ما در يك مدتي گرفتار بوديم به يك نفر از مردم و به قشري از اهل علم كه اينها اسلام را از آن طرف نگاه مي‏كردند. عرفا اسلام را قبول داشتند، لكن تمام مسائل را برمي‏گرداندند به آن معاني عرفاني، مسائل روز قائل نبودند. حتي اگر روايتي يا آيه‏اي در جهاد مي‏آمد اينها همان «جهاد نفس» را مي‏گفتند هست.
صحيفه امام، ج‏10، ص: 459
🔺 به نظر می رسد آن چیزی که #معیار_ارزیابی_ادعای_توحید آن هم #توحید_اصیل_و_راستین باید قرار بگیرد، فقط بحث #کارآمدی نبود که در این مقاله توسط مؤلف مطرح شده است؛ بلکه باید یک معیار بالاتر و دقیق تری بیاوریم که البته نفی کارآمدی هم نمی کند؛ آن هم معیار #جامعیت است؛ اسلام اگر بخواهد اسلام راستین و واقعی باشد باید تک بعدی و از دریچه محدود یک دانش خاص نگاه نکند بلکه همه اسلام را ببیند؛ به قول استاد #وحید_جلیلی در یک جزوه زیبایی که عشق دوره دانشجویی ما بود مطالعه آن؛ #دین_همه_دین_است!
.

 

🔺 حضرت امام نه تنها #عرفا بلکه #فلاسفه و #فقها را هم با همین معیار که شما بخشی از دین را می شناسید و ادعای #اسلام_شناسی نکنید را مورد نکوهش قرار می دهند و می فرمایند:
🏷 اينكه در روايت است كه اسلام غريب است، از اول غريب بوده و الآن هم غريب است، براي اينكه غريب آن است كه نمي‏شناسند او را. در يك جامعه‏اي هست او، اما نمي‏شناسند، نمي‏شناسند اسلام را، هيچ وقت شناخته نشده به آن طوري كه بايد باشد. مگر پيش خودمان، هميشه يك ورق را گرفته‏اند، آن ورق ديگر را حذفش كرده‏اند؛ يا مخالفت با آن كرده‏اند.
يك مدت زيادي گرفتار عرفا ما بوديم، اسلام گرفتار عرفا بود. آنها خدمتشان خوب بود؛ اما گرفتاري براي اين بود كه همه چيز را برمي‏گردانند به آن ور!
يك وقت هم گرفتار شديم به يك دسته ديگري كه همه معنويات را برمي‏گردانند به اين، اصلًا به معنويات كار ندارند؛ كأنّه اسلام آمده براي اينكه [دنيا را بگيرد] اسلام هم طريقه‏اش مثل هيتلر كه او آمد كه دنياگيري كند و كشورگشايي كند
يكي مي‏آيد چهار تا از جنگهاي اسلام را بررسي مي‏كند، بعد مي‏شود اسلام‏شناس!
خوب، تو جنگ‏شناسي، از اسلام بگو من اين ورقش را مي‏شناسم. فقيه حق ندارد بگويد كه من سلام‏شناسم. فقيه بايد بگويد من فقه‏شناسم، من فقه اسلام را مي‏شناسم؛ آني كه از همه بهتر مي‏داند همان است كه فقه اسلام را مي‏داند. فيلسوف حق ندارد بگويد من سلام‏شناسم، اين بگويد من يك قسمي از مثلًا معقولات اسلام را ادراك كردم. آن هم كه حكومت اسلامي را بررسي كرده و اطلاع پيدا كرده كه وضع حكومت چه بوده او حق ندارد بگويد من سلام‏شناسم، بگو من حكومت سلام‏شناسم.
صحيفه امام، ج‏8، ص: 530-531
🔺 بعد از این طرح بحث ها که در دو جای مختلف به آن پرداخته اند، راه کار را این می دانند که باید یک جامعیتی باشد، کسی اسلام شناس است و بلکه اسلامی اسلام واقعی است که #جامعیت در شناخت و جامعیت در تحقق داشته باشد؛

🏷 [عرفا] اسلام را با يك صورت ديگري غير از آن #صورت_واقعي كه جامع است، #جامع همه اطراف است، نظر مي‏كردند.
صحيفه امام، ج‏10، ص: 460

🔷 #نتیجه_گیری: از مباحثی که عرض شد این نتیجه حاصل می شود که مؤلف در این بیان این خاصیت #ستیزه_خیزی را مخصوص به #توحید_اصیل_و_راستین می داند و نه هر توحیدی، و توحید اصیل و راستین هم معیارش این است که #جامعیت داشته باشد.

☑️ #بعدالتحریر
🔹 فیش کامل این بیانات امام در نرم افزار #فیش_نگار ثبت شد.
🔹جزوه #دین_همه_دین_است استاد جلیلی را در پست بعد می فرستم.
البته محتوای این جزوه، کامل از تحلیلی که در این نوشتار بود پشتیبانی نمی کند؛ بیشتر به عنوان استقراض واژه استفاده کردم؛ و البته می خواستم خود جزوه را هم دوستان اگر ندیدند ببینند.
.

جریان توحید در دو جهاد اكبر و اصغر

#امید_فشندی
#یادداشت_99
#جلسه_223
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

💡 جریان توحید در دو جهاد اكبر و اصغر

حضرت روح‌الله از جهاد اكبر و اسفار اربعه راهیِ جهاد اصغر و مبارزه با استكبار شد؛ لذا در دعوت حیات‌بخش خود هم سهم فرد را به‌خوبی می‌پردازد و هم حق جمع و جامعه را:

از جای برخیزید و قرآن كریم را به دست گرفته و به فرمان خدای تعالی گردن نهید تا مجد خود و عظمت اسلام عزیز را اعاده كنید. بیایید و به یك موعظه خداوند گوش فرا دهید؛ آنجا كه می‏فرماید قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی‏ وَ فُرادی‏ همه قیام كنید و برای خدا قیام كنید؛ قیام فرادی‏ در مقابل جنود شیطانی باطنِ خودتان، و قیام همگانی در مقابل قدرتهای شیطانی. (صحیفه، ج10، ص338)

اما كسی كه روح توحید را نفی حاكمیت طاغوت و استكبار می‌داند، ظاهرا سهم سنگینی برای مبارزه با طغیان نفس و شیطنت درونی انسان قائل نیست:

از آیه‌ی شریفه‌ی: «اِنَّماٰ اَعِظُكُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِله مَثنیٰ وَ فُرادیٰ» استفاده كردند برای این معنا، نه اینكه «اَن تَقوموا لِله مَثنیٰ وَ فُرادیٰ» تا بروید نماز بخوانید؛ نه، تا حكومت درست كنید، تا نظام اسلامی درست كنید. (99/12/05)

همان‌طور كه فقه اگر از پشتیبانی جهان‌شناسی عرفانی و جامع‌نگر برخوردار نباشد كالبدی بی‌جان و پوستینی وارونه می‌شود؛ استكبارستیزی توحید هم اگر از رهگذر جدال دو جنود عقل و جهل در ساحت وجود انسان نگذرد، مبارزه‌ای كور و بر سر دنیا خواهد شد.

برداشت بدون درگیری از توحید؛ نقص يا اختلال؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_20
#جلسه_223

♦️برداشت بدون درگیری از توحید؛ نقص يا اختلال؟

▫️بسم الله الرحمن الرحیم
🔸این سوال مطرح است که کدام یک از این دو پرسش صحیح است؟ آیا این پرسش درست است که بگوییم درگیری و مبارزه از کدام #قطعه و ناحیه از نگاه توحیدی برمیخزد؟ و یا اینکه بگوییم کدام #تقریر و یا #رویکرد از نگاه توحیدی است که مبارزه خیز است و موجب درگیری موحد با غیر آن میشود؟

🔸در پاسخ، بنظر حقیر باید گفت که هر دو سوال میتواند از دو حیث صحیح باشد.
🔸از یک حیث میتوان گفت آن اندیشه توحیدی که بوی مبارزه نمیدهد و دشمن تراشی نمیکند به این دلیل است که در واقع همه آن #منظومه_توحیدی و معارف دینی را در واقع دریافت نکرده و به بعد یا ابعادی از اسلام شناخت پیدا کرده، ایمان آورده و عمل میکند. #دین_همه_دین است و اگر آن را #تمام دریافت نکنی و به عمل نیاوری، آن خاصیت دین و توحید به معنای حقیقی کلمه را نداشته و به همین دلیل است که برخی نگاه های توحیدی از درونش ستیزه برنمی خیزد. به تعبیر حضرت آقا در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، این نوع نگاه توحیدی #نقص دارد و «#نومنُ_بِبَعض_و_نَکفُرُ_بِبَعض» میشود. پس در این تقریر بحث رویکرد خاص حاکم بر کل نگاه توحیدی نیست، بلکه معضل در این اندیشه از ناحیه نا تمام بودن و #نقص_در_اخذ_منظومه_معارف_توحیدی است.
🔸از حیث و مقام دیگر، نگاه دوم هم صحیح و قابل دفاع است و بحث این نیست که قطعه و یا قطعه هایی از منظومه معارف اخذ نشده است، بلکه مساله این است که #نارسایی در این تقریر از توحید وجود دارد. کل منظومه دیده شده، اما مقوله خوب فهم نشده و #اختلال_در نظام_ادراک_و_اندیشه وجود دارد. کج فهمی ها، تخفیف در معانی و… موجب این اتفاق میشود. در این جا حتی حالتی وجود دارد که فراتر از نارسایی در برداشت، اساسا #ناروایی وجود دارد و اصلا چیزی که از توحید برداشت شده ربطی به توحید ندارد و بویی از آن نبرده است. بلکه با نگاه #مادی_گرایانه، #سکولار و #سوبژکتویستی به توحید نگریسته شده، فلذا خروجی آن نیز بیش از فراهم کردن یک حس خوب و فرار از فشارهای روانی برای بشر در گل نشسته چیزی نخواهد بود. ناظر به این بحث، این جمله استاد بسیار زیبا بود:
⬅️ «ما در عصر سرقت شعارهای فطری قرار داریم.» ➡️
والسلام علي من اتبع الهدی

کدام بخش توحید از یا کدام رویکرد از آن، مبارزه خیز است؟

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#ايده
#تقریر
#یادداشت_65
#جلسه_223

✨کدام بخش توحید از یا کدام رویکرد از آن، مبارزه خیز است؟

❇️اگر توحید را در مرحله ی ذات و صفات بیاوری و با خصوصیات خدای خویش در خوشی و خرمی زیست کنی، زندگی زیبایی ست! خیلی دوست داشتنی و عاشقانه است! لکن کاری از پیش نبرده ای. عملا در همان زندگی که عموم مردمِ بی توجه مشغولند، عمر سپری میکنی.
لکن این خدایت کجای زندگی توست؟ زندگیِ توِ موحد چه فرقی با غیر موحد که خدا را به یگانگی قبول ندارد، دارد؟

❇️اگر توحید را به مرتبه فعل آوردی و برای خدایت در اداره ی امور جهان سهم قائل شدی، اقلش این است که در حیطه ی نفس خودت و اداره امور شخصیت، او را دخیل دانستی. پس در درونت جنگی بر پاست. بین خداوند متعال و خدایان دگر دعوایی دائمی داری. برای اجرای فرامین خدا در وجود خویش، باید همه را غیر خدا بیرون کنی، حتی نفس خودت را ! عجب جنگ زیبایی ست.

❇️اگر توحید را به مرتبه فعل آوردی و خدایت را در همه چیز دخیل دانستی و همه ی امور جهان را از او و به سوی او فهم کردی، دیگر جنگ خونین برپا میشود. همه کس و همه چیز که میخواهند سری در سر ها درآورند و میخواهند فرمانی بدهند، دشمن تو میشوند. چون فرمان الهی را مقابل خود میبند. منافع خود را در خطر میبند. پول و قدرت خود را در معرض خطر میبند. هستی و زندگی خود را بر باد رفته میبیند. لذا با تمام توان و تا آخرین نفس به مبارزه و قیام علیه «لا اله الا الله» برمی خیزند.

🔰توحید بخش بخش و قسمت قسمت نیست. توحید همه ی توحید است. میتوان آن را بخش بخش دید. لکن وقتی کل را میبینی میفهمی که همه را دارد و اصلا جدا از همه نیستند. توحید یعنی نفی عبودیت غیر خدا در همه حال و همه جا و همه چیز.

🔰🔰وقتی توحید را با این رویکرد دیدی، جنگ حقیقی نمایان می شود. همه غیر خداها که برای خود حقی قائل هستند به میدان میایند و مبارزه میکنند. از همه طرف می زنند. جنگ احزاب راه می افتد.

🔰🔰🔰نسخه های ناقص توحید در واقع توحید نیستند. توحید حقیقی بخش بخش نمیشود. لذا فرد به تمام توحید نرسیده است در واقع اصلا به توحید نرسیده است. توهم توحید است. لذا جنگ حقیقی وقتی آغاز می گردد که توحید حقیقی در وسط میدان باشد و توحید حقیقی نیز وقتی وسط میدان است که تمام توحید را به وسط آورده باشیم. و الا با توحید های ناقص جنگ های ناقص کوچک درونی شکل میگیرد.

امان از بسیج که همه معادلات کاغذی را به هم میریزد.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_89
#جلسه_223

پیرامون یادداشت برادرم امید

▫️اول اینکه ای کاش آن متن شیوایی که در جلسه صبح در محیط اسکای روم مرقوم فرموده بودند را نیز بازتاب میدادند
محتوا همین است اما ادبیات آفاق و انفس شاید ادبیات روشن تر و واضح تری باشد نسبت به جهاد اصغر و اکبر

▫️دیگر اینکه دوست دارم نگاه و توجیه ایشان را نسبت به تقدمی که در جهاد اصغر نسبت به جهاد اکبر در این روایت معروف که حضرت امام به عنوان روایت اول در کتاب شریف چهل حدیث آورده اند ، بشنویم

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع
أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ بِسَرِيَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ.
کافی : ج5 ص12

▫️ایضا اینکه نبی ختمی ابتدا مسلمین را به جنگ میفرستند و بعد آنان که به جهاد اصغر رفته اند را به جهاد اکبر دعوت میکنند چه طور توجیه میشود ؟
آیا نبی مکرم با این وصف مشمول این حکم نمیشوند که سهم سنگینی برای مبارزه با طغیان نفس و شیطنت درونی انسان قائل نیستند؟

▫️یا در مثالی دیگر اینکه امیر مومنان علیه السلام ، مردمانی که تربیتشان در حد همان 25 سال پای رسانه خلفاست را پیش از آنکه در مدار حیات عرفانی سوق دهد به سوی مبارزه با معاویه فرا میخواند چگونه باید فهمید ؟ مبارزه ای کور بر سر دنیا ؟

▫️یا حتی اینکه امام خمینی با آن همه معارف و ذخایر عرفانی ، پیش از آنکه در میدان تربیت عرفانی نفوس ، شاه باید برود را شاه بیت غزل رهبری خویش قرار میدهد و بعد ندای جنگ در راس امور است را در صور هدایت خویش میدمد، چگونه فهمیده میشود .

▫️یا کربلا …

▪️راه چیست
راه مبارزه با طغیان های نفس
راه رهایی از شیطنت های درونی انسان
راه حاج قاسم
امان از حاج قاسم
امان از بسیج که همه معادلات کاغذی را به هم میریزد.

نباید گفت که توحید ایشان اصیل و راستین نیست چه رسد هشتک کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتضی_قربانی
#یادداشت_33
#جلسه_223

⁉️باید احتیاط کرد، مسئله‌ی ساده‌ای نیست⁉️

⛔️نباید گفت که توحید ایشان اصیل و راستین نیست چه رسد هشتک کرد.

▫️آیا رویکرد توحیدی با رویکرد اجتماعی باهم فرق دارند یا لزوما هرکسی دارای رویکرد توحیدی شد صاحب نگاه‌های اجتماعی و فرهنگی و تمدنی می‌شود؟

▫️آیا می‌توان گفت ستارگان درخشان عالم در طول تاریخ مجازا نورافشانی می‌کرده‌اند؟
▫️آیا می‌توان گفت عارفان گمنام و اولیای الهی در عصر خود در کسوت دستگیری طالبان طریق نبوده‌اند؟

▫️توحید مراتبی دارد و در هر مرتبه به حسب خود ناب است.

▫️قضاوت در مورد این طایفه‌ی الهی و نورانی امری راحت نیست نمی‌توان منکر وصول ایشان به حقیقت شد خیلی سخت است که توحیدِ این استعداد‌های عالی را توحید ندانست و گفت عارفی که مصلح اجتماعی نیست توحیدش بی‌اثرست و کارآمد نیست. ما حال این طایفه را درک نمی‌کنیم، هنوز وارد آتش نشده‌ایم. سنخ گرفتاری‌های روزانه و حال خرابی ایناها را نچشیده‌ایم. اصلا تا به حال دو رکعت نماز خوانده ایم. عارف تا مدتها فقط خدا را می‌بیند و درگیر او و در سیر باطنی در اوست. جسدش، فقط در دنیا است! می‌دانیم قیامت صغرای انفسی چیست؟ می‌دانیم چطور می‌شود زنده بود ولی در حالات بعد از مرگ زیست.
▫️حیرت و هیمان چقدر برایمان قابل تحمل است.
▫️به کرات تجربه کرده‌ایم که کوچک‌ترین و پست‌ترین امور دنیا و گرفتاری‌های دنیا زندگی و برنامه روزانه شخصی را مختل کرده چه برسد به اینکه در آن حال توانایی خدمات اجتماعی داشته باشیم.
▪️آیا از شخص محتضر و بیمار توقع فعالیت کلان دارید؟
▪️این طایفه تا مدتها مریض‌اند و زندگی عادی ندارند. گرفتار توحید شده‌اند با زور نفس می‌کشند حقیقت برایشان سنگین است. به ندرت کسی از این مرحله عبور می‌کند و به بقای در زندگی دنیا می‌رسد غالب این ستارگان در قبل بقاء زندگی می‌کنند و به قیام با سیف نمی‌رسند. تا بیمار نشویم حال بیمار را درک نمی کنیم پس کمی با احتیاط باید قضاوت کرد. نباید گفت توحید اینان اصیل و راستین نیست.

▫️شاید بتوان گفت می‌توان عارف بود، توحید ناب داشت اما خالی از اندیشه اجتماعی بود.
می‌شود عارف باشی ولی استفاده از گوشی را ندانی و این ناتوانی غباری بر توحیدت ننشاند.
با یافتن حقیقت لزوما واجد تمام مهارت‌های مادی نمی‌شویم. می‌شود حقیقت را یافت ولی مهارت در رانندگی نداشت.
و…
“باید بررسی کرد مسئله ساده نیست” شاید عدم کنش‌های اجتماعی ربطی به توحید نداشته باشد و جامعیت توحیدی با جامعیت دینی و تشریعی فرق داشته باشد.
شاید دارا بودن اندیشه اجتماعی توحیدی با توحید داری و محقق شدن فرق داشته باشد.

استغفرالله ربی و اتوب الیه

خدا سویی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_34
#جلسه_223

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا سویی

هر انسانی گاه گداری به بررسی بالا تا پایین زندگی، اهداف، مسیر و … ی خود می پردازد و سعی میکند مطمئن شود که در انتخاب بهترین مسیر اشتباه نکرده است، شاید ملاک های متعددی برای تشخیص یک هدف مناسب یا یک راه مناسب داشته باشد، لذا گاه سعی میکند یک ملاک « شامل » را پیدا کند و بر اساس آن همه چیز را به نسقی واحد در آورد و از تشویش ها و تشتت های احتمالی در امان باشد.

شاید در زندگی یک انسان غربی و مادی ( دهری ) کمالات دنیوی ملاک باشد، مثلا اعتبار اجتماعی، قدرت، ثروت و … شاید هم گاه در همان پارادایم خود راقی تر از این نگاه کند و مثلا خدمت به تاریخ بشریت، خدمت به علم، پیشبرد تکنولوژی و … برایش مطرح باشد.

اما در محیط معنایی و هویتی یک مسلمان – نه صرفا از این جهت که متعلق به یک بوم خاص یا فرهنگ اجدادی خاص است، بلکه از آن جهت که جهان را به نحو خاصی میشناسد و حقیقت، سعادت، شقاوت، زیبایی، قباحت، پیشرفت، پسرفت و … را با نگاه خاص خودش فهم می کند و می یابد – آنچه معنا بخش به همه ی اهداف و مسیر هاست، و آن چه مطلوب برتر است و حکومت می کند بر تمام معیار ها، تنها یک چیز است: حضرت حق سبحانه و تعالی

حضرت حق سبحانه و تعالی، نه از آن منظر که صاحب حق فرماندهی است و هیچ مطاعی فوق او یا در کنار او قرار ندارد، بلکه از آن منظر که یک موجود است مطلوب حقیقی و حاکم بر تمام معیار هاست؛ او کمال مطلق است و اولین خمیره ی فطری انسان -به حق- بر میل به کمال مطلق بنا شده است و مشتق این خمیره در او نفرت از نقص است. لذا انسان فطرتا میل به کمال مطلق را بر هر چیزی حاکم می کند و از هر چیزی که جز آن است نفرت دارد و فراری است.

لذا « خدا »، و بهتر بگویم « خود خدا » است که بر تمامی معیار های یک مسلمان حکومت می کند، یک مسلمان در مقام بررسی مسیر زندگی خود به این فکر می کند که آیا مسیر زندگی من الی الله است؟ یا الی چیز دیگری؟
آیا انتهای این سیر تصمیمات و حرکت ها اوست؟ یا چیز جز او است؟
هر گاه که در تصمیماتش به این نتیجه برسد که انتهای این مسیر جز اوست، باید در آن تجدید نظر کند.

آن چه گفته شد البته دارای یک عمق معنایی است که در صورت عدم التفات کامل به معنونات عبارات، از خلل صرف عبارات به دست نمی آید و احساس خواهد شد که یک ملاک کلی بی اثر است، حال آنکه ابدا چنین نیست!

اما اگر به این بحث تا همین جا اکتفا کنیم، یک سوال مهم را می توانیم مطرح کنیم و با نگریستن به پاسخ درخشان و متلألیء آن یک دغدغه ی بسیار مهم را بالا بیاوریم، و سپس بر ضرورت یک تدبیر با غنای راهبردی هر چه بالاتر برای پاسخ گویی به آن دغدغه تکیه کنیم.

و آن سوال این است که : اوج تجلی «خداسویی» در زندگی یک انسان به چه چیزی است؟

اوج تجلی « خدا سویی» انسان به چه چیز است؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_35
#جلسه_223

سوال : اوج تجلی « خدا سویی» انسان به چه چیز است؟

به بیان روشن تر، اگر خدا سویی را به شدت در زندگی یک انسان فعال بدانیم، و زندگی اش را «خداسو» بیابیم، در یک دریافت کلی مسیر زندگی او چه رنگ و بویی دارد؟ یا چه صورت و شکلی دارد؟

ابتدا پاسخی کلی تر را مطرح می کنیم و سپس به یک تبلور ملموس تر نزدیک میشویم.

بدون اطاله چنین به نظر می رسد که توحیدی بودن به جمیع شئونه وصف این زندگی است؛ توحید یک امر منتشر است در پهنه ی هستی، یعنی در پهنه ی دنیا، در پهنه ی آخرت و عالم معنا، و در ارتباط دنیا و معنا، همچنین منتشر است در پهنه ی کل عباد، در کل تاریخ ( گذشته، حال و آینده )، و در کل حوادث و وقایع.

کل خلق و کل حوادث و وقایع همگی تجلیات حضرت حق سبحانه و تعالی هستند؛ همگی یک معنا دارند و همگی مخلوق یک خالق اند و …، لذا انسانِ « خدا سو » زندگی توحیدی دارد، زندگی اش همه سو است یا به عبارتی جامع است. انسان « خداسو » آن گاه که گذار از جامعیت را در خود حس کند دچار تردید خواهد شد و به تجدید نظر خواهد پرداخت.

اما همین مساله هنوز گویی چندان واقعی نیست، و چندان با مختصات تصمیم گیری نسبت برقرار نکرده است، هنوز راه تشخیص در آن کمی بسته است، گو آن که اساسا این شبهه را به وجود بیاورد که هر طریقی را انسان «خداسو» می تواند انتخاب کند حال آنکه به نظر نمی رسد که چنین امری صحیح باشد.

اینجاست که با کمی ضرب واقعیت های صحنه در اقتضائات توحید منتشر و همه جانبه این احتمال برایم پررنگ است که رنگ اصلی زندگی انسان خداسو، حضور در میانه ی نبرد خونین حق و باطل است.

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_امامی
#یادداشت
#جلسه_223
#چون_انبیاء

📌این که چه بعدی از توحید و کدام پرتو آن ، مستکبران وطاغوتیان را به خشم می آورد، وهستی خود را بر باد رفته می بینند، متوقف بر آن است که قلب تپینده استکبار را درهردوره ای چه بدانیم؟

#هنر_انبیا تیر اندازی بر همین قلب و کانون #حیات_مستکبرین است، که از ابتدا با درگیری مستقیم، غیریت وضدیت خود را نشان میدهند.

📚سوره های مکی قران ماننتد، اعراف، شعرا، هود به دنبال این هستند تا با بیان دعوت انبیاء در دوره های مختلف شیوه دعوت پیامبران، واکنش ملا واقوام و عاقبت معاندین را به روش استقرا به مومنین نشان دهد.

📍وقتی در شیوه وروش آنان تدبر میکنیم، پیامبران به دنبال به ریختن #نظم_موجود در دوران خود و مقابله با مدیر این نظم بوده اند، و تمام توان خود را معطوف به از بین بردن مهم ترین پایه نظام موجود می کردند.

در دعوت انبیائی چون نوح ، هود، ثمود به صورت مستقیم دعوتی یگانه به پرستش خداوند با عبارت اعبدوالله شده است .
ليا قَوْمِ اعْبُدُوا الله

اما وقتی به به دعوتی انبیائی چون #شعیب نگاه می اندازیم علاوه بر دستور به پرستش خداوند به نهی از کم کردن میزان و کیل شده است.

یا در دعوت حضرت #لوط هیچ اشاره ای به عبادت خداوند نشده است(البته احتمال آن که قوم لوط خداپرست بودن می باشد) و به عنوان اولین دعوت نهی از فعل زشت انان شده است :
وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمينَ (80)

📍لوط وشعیب هرکدام پرتویی متفاوت از توحید را مطرح کرده اند، اما با در یک نقطه با دیگر پیامبران اشتراک دارند، و ان هم هدف گرفتن پایه #نظم_موجود دوران خود بوده است. به همین خاطر است که مدیران نظم موجود درمواجه با همه پیامبران به سرعت واکنش نشان داده اند.پس باید به دنبال قلب حیات طاغوت بود.

چرا کسی از حزب الله #نمی_ترسد،

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_امامی
#یادداشت
#جلسه_223
#دومین_یادداشت
#چرا_کسی_از_ما_نمی_ترسد
#استکبار_داخلی

چرا کسی از حزب الله #نمی_ترسد، چرا #مستضعفین با کنش های حزب الله ارتباطی نمی گیرد، چرا حزب الله نیروی #ستاد شده،تا مگر در پس اتفاقی یا حادثه ای خودی نشان دهد.

آیا مشکل در آن است هر چه فریاد داریم بر سر #آمریکا نمیزنیم،یا مردم دیگر آن مردم نیستند؟

یا شاید هم مشکل از ماست،که نتوانسته آیم به قلب استکبار های تولید شده در کشور بزنیم،استکبار های که با باند و گروه های خود بر تمامی ابعاد زندگی جامعه ایرانی #چنبره زده اند.

حزب الله نقطه زن نیست،#نمی_داند و #نمی_اندیشد و #اقدام_نمی کند، تا قلب استکبار اقتصادی،استکبار نظام دیوان سالاری،استکبار فرهنگ در ایران،و استکبار سیاسیت بازان را نشانه بگیرد …
وشاید نقشه آن هاست،که یا مارا #حواله به دشمن بیرون می دهند،یا #تکثر در کنش های ما ایجاد می کنند …

حزب الله را خسته می کنند،حزب الله در میدان هست اما در کنار گود؛ باید قدرت و مهارت مبارزه با مستکبرین اسلامی ایرانی را یاد بگیریم ….

مناظره پیرامون انتخابات 1400

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_90
#جلسه_223

#گزارش_کنش
اردوی اسلام ناب
تدریس مکتب امام
مناظره پیرامون انتخابات 1400

با سللم خدمت استاد ، دبیر محترم و دوستان عزیز ،
و عرض پوزش از عدم امکان حضور در جلسه امروز /
جهت حضور در اردوی اسلام ناب عازم تهران هستم

فقط چند نکته
🔹به اشتراک گذاشتن گزارش کنش ها
▫️فکر میکنم در این مرحله از حیات این حلقه و این مرتبه از الفتی که داریم ، جا دارد که #کنش_های_میدانی مان را نیز همچون فکرهایی که به سرمان میزند در این محفل با هم به اشتراک بگذاریم چه کنشهای به ظاهر خرد چه کلان
▫️هم اصلش را هم محتوایش را هم اثار یا تجربه های درونش را هم موفقیت هم شکستش را
▫️اطلاعش و اِخبارش اولا ان #تعارف و آشنایی را که محمد امامی در جمعه خاوه گفت افزون میکند
از حال و هوای هم بیشتر سر در می اوریم
در این جمع خیلی ها دارند کارهایی را پیش میبرند ، کارهایی در همین فضاهای طلبگی انقلابی اما جمع از آن مطلع نیست

میتوان البته بیش از این را نیز طمع کرد

▫️میتوانیم در فضای همین حس و حال حلقه هم را در این کنش ها #مدد دهیم
هم #مددهایی #فکری و کلامی
از این جنس که هر کس پیرامون کنشش بنویسد و دیگران بخوانند و بازخورد بدهند، گیر بدهندو پیشنهادبدهند ، تشویق کنند و تعالی ببخشند
هم #مدد های #اخوانی و #ایمانی
دعایی که بدرقه است و سلامی و صلواتی یا به اقتضا مددی به خانواده ای یا هر چیز دیگر

🔹درباره #اردوی_اسلام_ناب
▫️این اردوی اسلام ناب که اکنون عازم هستم ، برای خیلی از دوستان شناخته شده است
اردویی با محوریت اثار فکری حضرت امام که به همت برخی شاگردان قدیم و همراهان فتوتی استاد فلاح و تیم عزیزان حوزه شریف چند سالی است برپا شده است و هر از چندی برای دوستان دانشجو و طلبه در محل آبعلی تهران برگزار میگردد.
گه گداری که اساتید خوب به جهت مشغله ها اجابتشان نمیکنند در سرفصل مکتب امام به مثل بنده قناعت میکنند
▫️تابستان سال پیش با برخی رفقای این جمع تدریس طرح کلی حضرت اقا را تجربه کردیم که جدا از خود اردو و شیرینی های همکاری در آن ، تمرین جمعی یک ماهه رمضان برای امادگی در اردو بسی لذت بخش و البته معرفت افزا بود
▫️امشب هم یک گفتگو یا شبه #مناظره ای داریم در محل اردو با محتوای افق انتخابات و با برادران #محمد_یلماز و آقا #وحید_اشتری
دوستان ما را از دعای خیر خویش محروم نفرمایند
▫️اگر شد حتما گزارشی محتوایی از این سفر در این حلقه مینویسم
ولی امیدوارم به جایی برسیم که وقتی مثلا قرار است مناظره ای یا هر کنش دیگری از این دست اتفاق بیفتد و یکی از ما در آن حضور داشته باشد همه احساس کنیم یکی از جمع ما و بلکه کل جمع ماست که به ان کار زده است
انوقت به شکل ارگانیک همه در کار مدد او خواهیم بود
به قول استاد این روزها دور نیست

🦋ملتمس دعای همه دوستان حلقه کلامی
☘️

جهاد اکبر كدام است؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_49
#جلسه_223
#پاسخ_به_اشکال_برادرفشندی

1⃣ بخش اول

بنا داشتم ادامه یادداشت هویت و بحث رابطه خلاقیت و هویت را ذیل درگیری ادامه دهم اما از آنجا که اشکال جناب فشندی را حائز اولویت بر این بحث دیدم، لذا این یادداشت را اختصاص به پاسخ گویی به این اشکال خواهم داد که چه قبول افتد و در نظر آید.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ سَرِيَّةً فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ عَلَيْهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ.(وسائل الشيعة، ج‏15، ص: 161)
در روایتی از نبی ختمی مرتبت صلوات الله علیه مطرح می شود که ایشان گروهى را به جنگ با كفار فرستادند و چون بازگشتند، فرمودند: خوشا به حال مردمى كه جهاد اصغر را به پايان رسانده و جهاد اکبر بر ايشان باقى مانده است! سؤال شد: اى رسول خدا! جهاد اکبر كدام است؟ فرمود: جهاد با نفس‏!

از آنجا که همیشه و همیشه تقدس جهاد اکبر برای ما از ذیل این روایت شکل گرفته و در تمامی وعظ ها شنیده ایم و شنیده ایم که جهاد با نفس از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است اما هیچ گاه برنگشتیم تا این روایت را با نگاهی ذیل منطق مقام بحث فهم کنیم، لذا است که جهاد اکبر را به اولویتی و طرازی غیر مطلوب در المان های هویت شیعی قرار میدهیم.

روایت فوق وقتی بحث از جهاد نفس را مطرح می کند و این جهاد را جهاد اکبر در مقابل جهاد اصغر می نشاند، زمانی است که خود پیامبر گروهی را وارد معرکه و نبرد سخت کرده و آنها از این نبرد پیروزمندانه بازگشته اند که اتفاقا در اینجا روایت تعبیر صریح دارد که «فلما رجعوا»؛ آنگاه حضرت دم از جهاد اکبر می زنند.

لفظ «مرحبا بقوم» خود دلیل دیگری است از اینکه جهاد اصغر مقدم بر جهاد اکبر است و چه بسا امکان ندارد کسی وارد عرصه جهاد با نفس شود بدون اینکه از مسیر و صراط جهاد اصغر گذشته باشد.

به تعبیر دیگر و توجهی بالاتر، حتی می توان گفت زمانی این جهاد با نفس مورد ارزش و مرحبای ولایت قرار خواهد گرفت که این جهاد اکبر متاخر از جهاد اصغر باشد و مقدمات سلوکش را از جهاد اصغر گذرانده باشد لذاست که روح این حدیث و آهنگ آن را ازابتدای متن کتاب روح توحید، می شنویم و گویی که از همان ابتدا سلوک توحیدی با میدان کشیدن جهاد اصغر شروع می شود.

قبلا هم عرض شده بود که در روایتی از امام زین العابدین علیه السلام داریم که ما به فرزندانمان قبل از «هر چیزی» جهاد نبی را می آموزانیم و این تقدم خود دلیل دیگری است بر اینکه اگر ولی در سیر تکامل خاص خود، اتصال دائمی به نور الانوار دارد و کسب فیض می کند صراط کسب فیض را از این درگیری دیده و قرار داده اند.

در تکمله گزاره های فوق، نمی توان قلم را برداشت و از جملات پیام قطع نامه صرف نظر کرد که
«در آینده ممکن است‏‎ ‎‏افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمرۀ خونها‏‎ ‎‏و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفۀ شهادت بیخبرند و‏‎ ‎‏نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و‏‎ ‎‏بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد‏‎ ‎‏نمی سازد. و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصلۀ طولانی را باید بپیماییم و‏‎ ‎‏در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم(29/4/67)»

و باید این بیان قدسی هم نگاهی کنیم شاید اندکی دلمان را روشن شود که آنگاه که برای بی‌عملی مان توجیهات سلوکی جهاد اکبر بلند کردیم و کنج های بی خطر را برای موت اختیاری انتخاب کردیم چه بسا خدا می بیند:

«مثلاً از جمله‌ی چیزهایی که خیلی ذهن بنده را مشغول میکند به عنوان یک مسئول، خطاب به حضرت یونس (سلام ‌الله ‌علیه‌) است که ایشان یک حرکتی انجام دادند که ناشی از یأس و خستگی بود یعنی قومشان به ایشان جواب ندادند؛ آن وقت خدای متعال به این پیغمبر که یک عمر هم در [بین] این جمعیّت زحمت کشیده بود و خستگی برای او معنا نداشت میفرماید: وَذَا النّونِ اِذ ذَهَبَ مُغاضِبًا فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه؛(۱۲) خیال کرد ما به او سخت نخواهیم گرفت؛ نخیر، بر او سخت میگیریم؛ و سخت هم گرفت و آن مجازات کذائی برای جناب یونس به وجود آمد. بنده غالباً وقتی که احساس بی‌عملی میکنم -چه در خودم، چه در دیگران، چه در مسئولین- به یاد این [آیه] می‌افتم که «فَظَنَّ اَن لَن نَقدِرَ عَلَیه»؛ خیال میکنیم که این بی‌توجّهی، بی‌اهتمامی، بی‌عملی موجب واکنش تند از طرف حضرت باری‌تعالی (جلّ جلاله) نخواهد شد؛ چرا، خواهد شد؛ یعنی این معنا عملیّاتی میشود برای ما، عینی میشود و خودش را نشان میدهد.(4/12/99)»

توحید روح مبارزه با استکبار

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محسن_همت
#یادداشت_33
#جلسه_223

توحید روح مبارزه با استکبار
اسلام دین رحمت و جنگ
جنگ در بستر رحمت الهی

اولین صف بندی عالم را پیامبران راه می اندازند
یک طرف خدا / یک طرف بقیه موجودات
پیامبران: خداوند خالق همه موجودات است
پس همه مخلوق خدا هستند
پس اوست فقط لایق پرستش است
پس فقط باید خدا را عبادت کرد

بندگان: بله درست است
پیامبران: نخیر. عبادت فقط به معنای سجده کردن نیست. به معنای اطاعت هم است.
في مجمع البيان وَ رَوَى الثَّعْلَبِيُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ قَالَ: أَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ فِي عُنُقِي صَلِيبٌ مِنْ ذَهَبٍ فَقَالَ يَا عَدِيُّ اطْرَحْ هَذَا الْوَثَنَ مِنْ عُنُقِكَ ، قَالَ فَطَرَحْتُهُ وَ هُوَ يَقْرَأُ هَذِهِ الْآيَةَ (اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِن دونِ الله ) حَتَّى فَرَغَ مِنْهَا فَقُلْتُ لَهُ إِنَّا لَسْنَا نَعْبُدُهُمْ‏ فَقَالَ أَ لَيْسَ يُحَرِّمُونَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ فَتُحَرِّمُونَهُ وَ يُحِلُّونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَتَسْتَحِلُّونَهُ قَالَ فَقُلْتُ بَلَى قَالَ فَتِلْكَ عِبَادَتُهُم.

یعنی چه: یعنی از این فراعنه و طاغوت و محمدرضای پهلوی و … نباید اطاعت کنید وگرنه مشرکید!
بندگان: یاابالفضل!!!!! مشرک؟
پیامبران: بله مشرک
بندگان: حالا چه کار کنیم؟
پیامبران: انقلاب برای راه اندازی حکومت توحیدی

این بود سیر بهم ریختن جوامع توسط پیامبران😁

تاملات خوبی در باب نسبت بین جهاد اکبر

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#امتداد_امروزین_توحید
#توحید_و_استکبارستیزی
#علی_اکبرنژاد
#جلسه_223
#یادداشت_40

🖋تاملات خوبی در باب نسبت بین جهاد اکبر یا #تنزیه_انفسی و جهاد اصغر یا #تنزیه_آفاقی مطرح شد. اما به طور کل به نظر می‌رسد از دل مکتب امام باید پاسخ واضح‌تر و روشنگرانه‌تری نسبت به این مسئله ارائه نمود. خصوصا در این جا که دربردارنده‌ی جامعیت میان انفس و آفاق بوده و تشنه پاسخی فراگیر از مکتبی جامع است.

🖋جدای از آنکه ظرف صدور مقاله‌ی روح توحید، در پاسخ به ریشه‌های بنیادین مبارزه علیه دشمنی مشخص یعنی رژیم طاغوتی است، تا جوان انقلابی در اندیشه‌ی راهبردی جدال، دچار رویکرد‌های چپ اندیشانه نشده و به چاه التقاط و الحاد نلغزد؛ انتظار خواهد رفت که بیش از پرداخت به مولفه‌های انفسی مبارزه، اصول کلی جهاد را ترسیم کرده و مبانی جهاد آفاقی را از سهم بیشتری برخوردار نماید.

🖋وگرنه اساسا عنصر معنویت و خودسازی در بیانات رهبری -که فراوان مورد اهتمام و امعان نظر ایشان هست- به نظر می‌رسد به شدت از عناصر مبارزه‌خیز اندیشه راهبردی ایشان پشتیبانی کرده و بسترساز هرگونه فعالیت انقلابی قرار خواهد گرفت.

چرا برخی تقریر های توحیدی ظاهرا ناب مبارزه خیز نیستند؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_59
#جلسه_223

🔵چرا برخی تقریر های توحیدی ظاهرا ناب مبارزه خیز نیستند؟

🔹اگر بپذیریم که هر تقریر نابی از توحید لاجرم مبارزه خیز است ، این سوال مهم پدیدار می گردد که چرا برخی از بزرگان که ما قائل به توحیدی بودن اندیشه آن ها داریم اهل مبارزه و قیام نبوده اند؟

🔹 شاید بتوان گفت علی رغم این که مبارزه خیز بودن و نبودن تا حد زیادی به تقریر ما از توحید باز می گردد ، با این وجود اما باید به این نکته هم توجه کرد که مبارزه خیز بودن توحید در همه ی لایه ها و قسمت های توحید به یک اندازه شفاف و واضح نیست

🔹ظاهرا در لایه ی #توحید_ربوبی این خصیصه بیشتر خود را نشان می دهد. دقیقا همان جایی که نوبت به تشریع و اداره حیات بشر می رسد.

🔹 برهمین اساس به نظر می رسد اندیشمندانی که دغدغه شان تا لایه ی توحید ربوبی امتداد پیدا نکرده است به جنبه های ستیزه خیز توحید کمتر توجه کرده اند.

🔹 اما نکته ی مهم این است که در قرآن کریم بیشتر جنگ و جدال با جبهه ی کفر و شرک و ظلم بر سر ربوبیت و مشتقات آن است.

مکتب امام آینده علمی حوزه است!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_135 (بخش اول)
#جلسه_222

💠 مکتب امام آینده علمی حوزه است! (2)

☑️ #معرف_یادداشت: بحثی با عنوان «مکتب امام آینده علمی حوزه است.» در کلاس طرح شد، در این یادداشت تلاش می شود یک #معناشناسی از این جمله صورت بگیرد و تلاش شود که فهمی که نویسنده از آن دارد را تبیین کند.

🔺 این جمله را به دو شکل می شود معنا کرد:

1️⃣ معنای دوم

🔺 این جمله معنای دیگری نیز دارد آن هم این است که واقعا و به شکل درجه 1 دانشی، آینده علمی حوزه چیزی جز مکتب امام در افق دانشی آن نمی تواند باشد.
🔺 مکتب امام در لایه دانشی از همه دانش های مرسوم حوزوی تغذیه کرده است و در همه آن ها یا صاحب یک مکتب جدید است و یا لا اقل شاگرد اول برترین مکتب موجود در آن دانش است.

☑️ فقه و اصول
🔺 در فضای فقه و اصول با اتفاقات عجیبی که در دوره نجف بعد از مشروطه افتاده است، فقه و اصول به یک تصلب و مکانیکی شدنی نزدیک شد، و با فرصت موسع و بی دغدغه ای! که آیت الله خوئی پیدا کرد توانست آن خوانش فریز شده و مکانیکی از فقه را با شاگردپروری گسترده به حوزه علمیه شیعه حقنه کند.
🔺فقه و اصول نجف نزدیک به مشروطه تلاشی قابل تحسین برای ارتباط بین فقه و لایه های هستی شناسانه عالم انجام داد، آن هم ارتباط با فصل اخیر حکمت اسلامی یعنی فلسفه صدرالمتألهین؛ ولی این تلاش هم در ذات خود یک نقص جدی داشت و آن اینکه یک حیات فلسفی عمیق و واقعی و متصل به سلسله شاگردان صدرا نداشتند و فلسفه را به معنای عمیق صدرایی خود نفهمیده بودند (ان شئت راجع الی مباحث اجتماع الأمر و النّهي الاستاذ نائینی؛ فوائد الاصول، ج‏2، ص: 399 الی 460) و هم این مشکل ذاتی و هم اینکه شروع چنین حرکتی است، باعث شد که خلط بین حقیقت و اعتبار در کار این بزرگان پر تکرار باشد. کما اینکه در فلسفه مشاء که شروع کار است خلط بین ذهن و عین بسیار پر تکرار بلکه به صورت پیش فرض وجود دارد.
🔺 امام در فضای فقه صاحب یک مکتب فقهی است؛ ایشان در امتداد فقه و اصولی که از صاحب جواهر و شیخ انصاری بود قرار می گرفته است منتها فقه امام یک تفاوت جوهری با فقه صاحب جواهر و شیخ انصاری دارد آن هم این است که فقه آنها فقه قاعده ای از پایین به بالاست و فقه امام فقه قاعده ای از بالا به پایین؛ به این معنا که در فقه شیخ اعظم قواعد فقهیه از کف صحنه فقه می آیند و ساخته می شوند و بالای سر کل فقه قرار می گیرند و کار فقهی او را به انتظام می کشانند؛ اما در فقه امام این فلسفه و عرفان اوست که می آید و در فقه سر ریز می کند و قواعد عام را که کل فقه او را به انتظام می کشند را شکل می دهد.
🔺 امروز نگاه فقهی اصولی خشک مکانیکی نجفی در حال افول است؛ بله شاید ظاهرا همه کسانی که دارند فقه می گویند امتداد آقای خوئی باشند، ولی فقه ورزی به آن شکل یک فقه ناکارآمد و ناتوان است که خود همین عامل حذف تدریجی آن خواهد شد؛ و لذا همه کسانی که امروز فقه گوی مشهور قم هستند مجبور هستند که کمی از آن فضای فقه مکانیکی فاصله گرفته و این شروع شکست آن مکتب فقهی است. لذا شما می بینید به شهید صدر که در قله فقه نجفی قرار دارد و با باهوشی توانسته برخی فضاها را بشکند جای خود را باز کرده و آینده قطعی از آن مکتب فقهی امام است بعون الله. به این دلیل که فقه امام فقه ورزی در صحنه اداره و اجرا است، و ابزارهای فقهی که ساخته است نیز قوت حضور در چنین افقی به او داده است.
🔹 کاش برادر #محمد_هادی_جوهری زودتر این کتاب های مدرسه معرفتی را که یک سال پیش تدوین شده اش را تحویلش دادم! در پژوهشکده چاپ کند و بخش فقه که #استاد_موسوی ارائه فرمودند را دوستان ذره ذره بنوشند، نه اینکه بخوانند!
خلاصه برای رجوع در این بخش به کتاب مدرسه معرفتی بخش فقه مراجعه شود، که ان شاء الله چاپ خواهد شد.

☑️ فلسفه
🔺 امام در فلسفه یک محقق ذیل فصل اخیر حکمت اسلامی یعنی #حکمت_متعالیه محسوب می شوند؛ و در مکتب امام این بعد دانشی حضور جدی دارد، و اعتنای به آن وجود دارد.
☑️ عرفان
🔺اگر در فضای فلسفی امام یک محقق ذیل حکمت متعالیه است؛ اینجا یک محقق مبرز و بزرگ ذیل فصل اخیر عرفان اسلامی یعنی #عرفان_محی_الدینی هستند؛ تا جایی که حتی می توان یک مکتب عرفانی برای امام قائل شد.
🔺 این بعد جدی هستی شناسانه و خداشناسانه که به واسطه فلسفه و عرفان اسلامی تأمین می شود، یکی از ابعاد قطعی مکتب امام است و امام ستاره ای درخشان در آسمان لایه هستی شناسی علوم اسلامی است.

☑️ اخلاق
🔺 بعد دانشی حوزوی نیز در مکتب امام حضوری پرشور و چشم گیر دارد، و امام اینجا نیز در حد و اندازه یک مکتب اخلاقی مستقل و جدید آثار دارد و صاحب نظر هستند؛ آثار اخلاقی ویژه ای نیز در این زمینه دارند.

❇️ جمعبندی:
🔺 همانطور که ملاحظه می کنیم، مکتب امام یک خصویت ویژه دارد آن هم #جامعیت بین معقول و منقول و مشهود است؛ این جامعیت در علوم اسلامی باعث شده است که در هر بخشی که وارد بشود یک چگالی ویژه دانشی داشته باشد و چون دوره دانشورزی صرف با پیروزی انقلاب به پایان رسیده است؛ دانشورزی ای می تواند مانا باشد و در ادامه حیات حوزوی به زندگی ادامه بدهد که بتواند پاسخگوی این حرکت طوفنده و رقم زننده عصری جدید باشد؛ و دانشورزی ای این خصوصیت را خواهد داشت که از جامعیت در علوم اسلامی برخوردار باشد، جامعیتی که باعث شود توانمندی حل چند بعدی و پیچیده مسائل حیاتی که چند بعدی و پیچیده شده است؛ را دارد داشته باشد.
🔺 در نتیجه به شکل واقعی و دقیق باید گفت این جمله که « مکتب امام آینده علمی حوزه است» یک جمله ای است که علاوه بر اینکه به لحاظ روشی درست است، به لحاظ محتوایی هم آینده ای که رو به سوی تمدن سازی دارد، قطعا مکتبی که جامع علوم اسلامی باشد توانمندی پشتیبانی خواهد داشت، و کافی است برای حذف نگاه هایی که در این افق نیستند فقط زمان بدهیم. تمدنی که عقلانیتی برای بر ساخت دوباره آن لازم است که باید عقلانیتی صدرایی – ابن عربی ای باشد؛ و فقهی برای اداره آن لازم است که باید فقه مکتب امامی باشد.
.

درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

#امید_فشندی
#یادداشت_98
#جلسه_222
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

توحید را وقتی نفی حاكمیت و مالكیت مطلق انسان تقریر كنیم، طبیعتا هركجا كه به نام انسان بخواهد حكم یا ملكی تثبیت شود، نفی سلطه و سیطه‌ی الهی صورت گرفته و توحیدگرایان باید به مبارزه برخیزند.

حال چه به‌نام جمع (كمونیستم) چه به‌نام آزادی فردی (لیبرالیسم) و چه به دیگرنام‌ها

اما این كافی نیست!

#فقه‌سالاری به استبداد دینی نزدیك می‌شود اگر سازوكار اجرای فقه و حاكمیت و ولایت فقه را با فهم عرفی و مرسوم مردم از دین و فقه هماهنگ نكنیم.

منظورم این است كه در فهم فقهی و اقامه‌ی آن باید فراتر از متون و منابع مرسوم، فطرت و فهم مردم را هم لحاظ كرد و به رسمیت شناخت و حتی ارزش و اعتبار داد … مسأله‌ی شارع كه صرفا امتثال امرش نیست، غرض اصلی رشد انسان است و این رشد هم در بستر زمین زمانه‌ی حیات فردی و اجتماعی صورت می‌گیرد و زیاد نیست قواعدی که وراعصری و فرامصری برای تمام زمان و زمینه‌ها پاسخ واحدی داشته باشد.

حضور پررنگ توحید و کارآمدی آن در سراسر متن

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#حامد_خواجه
#یادداشت_46
#جلسه_222

#باز_تقریر

⭕️حضور پررنگ توحید و کارآمدی آن در سراسر متن

در سراسر متن حضور پررنگ توحید دیده می‌شود و همچنین باور کار آمدی توحید که پر تکرار است. مولف ۱۴ گذاره از پرتوهای توحید را آورده است؛ به نحوی تمام شئون زندگی را در بر می‌گیرد که تمام نظام اندیشه‌‌ اسلامی مولف توحید است.

وقتی با نگاه رایج به نظام اندیشه اسلامی نگاه شود، خدا‌شناسی قسمت اول نظام اندیشه اسلامی است و در ذیل خدا شناسی، قسمتی از آن به توحید اختصاص یافته است؛‌ یعنی در باور رایج اندیشمندان، توحید بخشی از دفتر خداشناسی که دفتر اول نظام اندیشه اسلامی است می‌باشد. امّا این باور رایج در نگاه مولف وجود ندارد. مولف اندیشه اسلامی را توحید می‌داند.

این باور از مکتب امام خمینی گرفته شده است و مولف در این هوا تنفس کرده است که اینگونه تمام سخنانش پرتو توحید است و انسجامی فوق العاده رقم خورده است. در این باور تمام نظام اندیشه‌‌ اسلامی، توحید است. توحیدی که قائل به یکتایی خدا است، نه صرف یکی بودن. وقتی از توحید ذاتی، صفاتی و افعالی صحبت می‌کنید؛ یعنی همه افعال، افعال خدا است، همه‌ي‌ صفات، صفات خدا است و همین‌طور نسبت به ذات.

در این باور خداشناسی یعنی توحید؛ بنده که نمی‌تواند خداشناسی کند، محدود کجا و نامحدود کجا؟ مگر محدود توان ادراک و احاطه بر نامحدود دارد؟ تنها توحید است که نصیب بنده می‌شود. و توحید یعنی باید دائما در حال حمد و تسبیح باشد. حمدی به‌جای آورد و بلافاصله و بدون تعلل خدا را منزه کند از این نسبتی که داده است. این جهان‌شناسی، تربیتی است؛ چون دائما در حال نفی خود است. آنچه را که فهمیده نفی می‌کند. مثل آن است که بالاترین صفات و خوبی‌هایی را که درک می‌کند، وقتی بخواهد نسبت بدهد، اول بگوید بلانسبت شما. وقتی تمام توان خود را گذاشته است برای حمد وپس از آن می‌گوید که منزهی از این‌ها و یا حتی بالا‌تر، قبل از حمد، تسبیح کند؛ در این‌جا آنقدر نفی خود شدید است که تربیت به اوج می‌رسد. در مکتب امام توحید به لحاظ ارزشی و روشی این چنین جایگاه ویژه‌ای دارد.

مولف هم تربیت شده این مکتب است و توحید در نظام اندیشه‌ای ایشان نیز از چنین جایگاهی برخوردار است. لذا این انسجام سخن در این مقاله دیده می‌شود.