تاملی در #معیار ارائه شده برای #ارزیابی و #سنجش ادعای توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_37
#جلسه_166

💠تاملی در #معیار ارائه شده برای #ارزیابی و #سنجش ادعای توحید1️⃣

ابتدا ادعای ایشان درباره معیار ارزیابی و توحید سنجش را خلاصه وار مرور میکنیم:

▪️توحید اگر فراتر از ذهن و دل یا منش فردی قلمرویی نداشته باشد و نقشی فعال و موثر در فضای فکری و زندگی اجتماعی نداشته باشد
توحید اگر تعهدی در ناسازگاری و نفی وضع موجود و اثبات وصفی دیگر در سامان نظم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و طرحی نوین در شکل و قواره اجتماعی نداشته باشد
اگر در فضای صلح کلی با رقیبان و انداد خدا بسازد
نمیتوان وجود توحید را در چنین اشخاص ، گروه ها یا اجتماعاتی باور کرد.

▪️همچنین اگر آن را چون نظریه ای برای محافل و بحث و مجادله و پرداخت به ریزه کاری هایی برای اوقات فراقت و تفنن بدل کنیم و به سان محوری برای یک تابلو نقاشی زینتی و تشریفاتی در تالار دین نگاه کنیم
دیگر با یک دعوت انقلابی انبیایی رو به رو نیستیم و طبیعتا کارکردهای آن را نیز در جذب مشتاقانه مردم و معارضه وحشیانه دشمنان نخواهد داشت.

🔹این اصل ادعا بود که به نظر صرفا بیان یک قاعده و معیار است
یک #ادعای_کبروی
که البته با مثالی از حنفاء عصر جاهلی آن ادعای کبروی را به شکل صغروی در ایشان دنبال و تطبیق میکند.

🔹متن اما آگاهانه ولی بی سر و صدا در بستر قرائن تخاطب و به کمک پر و بال دادن بسیار به آن ادعای کبروی ،خیلی راحت ذهن مخاطب را متوجه عصر حاضر و گذشته اسلامی میکند و او را به #تطبیق_صغروی این کبری بر تمام این اعصار سوق میدهد.

🔹ایشان اگر چه مثل امثال #دکتر_شریعتی از قرون گذشته اسلام به عنوان مصداق بارز توحید دروغین و ادعایی نام نمی برند،
اما همین که در صدد تبیین #قرو_ اسلامی و ارزیابی منصفانه آن بر اساس معیار کبروی توحید بر نمی ایند و به مثالی در عصر جاهلیت بسنده میکنند گویی همه این تاریخ را ملحق به همان حنفاء عصر رسول قلمداد مینمایند.

🔹 و اینگونه مبتنی بر این نقص تاریخی و انحراف بزرگ، دعوت خود را به مثابه دعوتی نو و اصیل و مغایر و طوفانی و انقلابی و راه گشا معرفی و چشم ها را به سوی این دعوت نو خیره میکنند و البته در دل آن سرمایه غنی و افتخار بزرگ بهره مندی از یک هویت توحیدی تاریخی ممتد را از ایشان سلب مینمایند.

🌀اینکه ایشان حقیقتا چه تصویری از قرون اسلامی دارند و ایا در صددند با زبان بی زبانی و متناسب بیانی تقیه بنیان و مبتنی بر این معیارها، تصویری انفعالی و تفننی از دغدغه های توحیدی ما در دل تاریخ ارائه کنند و به تخطئه تاریخی خودمان پرداخته ان را مصداق چریدن مشترک در چراگاه اهل کفر معرفی نمایند یا صرفا تبیین این معیار مد نظرشان هست و در مقام بیان صغرای این امر نیستند، مساله ما نیست

🔸اما از قِبل این ابهام ، فارغ از چیستی #نگاه_صغروی نویسنده ، دغدغه ای در زمین کنجکاوی ذهن جوانه میزند که تاریخ خود را مبتنی بر این معیار باری دیگر ، دقیق تر و عینی تر ورق بزنیم و ببینیم مشی ما و تعامل ما با توحید انبیایی که مورد توجه نویسنده است در طول تاریخ چگونه بوده است.
و به شکل عینی به بررسی و سنجش #خود_تاریخی مان مبتنی بر این معیار و حقیقت بپردازیم.

🔸حالا این “#ما” در “#تاریخ_ما” میتواند مای عامی به اندازه همه دین داران باشد یا صرفا فضای اسلامی را در بر بگیرد ، در فضای اسلامی نیز چه مای عام اسلامی و چه مای خاص شیعی و در فضای شیعی، مای عام متدینین چه مای خاص علمای شیعه و در بین ایشان چه مای اخص اهل حدیث یا فقها یا متکلمین یا فیلسوفان یا عارفان میتواند مورد نظر قرار بگیرد.

🔻در یادداشت بعدی سعی میشود خیلی اجمالی به مرور فراز هایی از تاریخ ما بپردازیم و نشان دهیم مبتنی بر این معیار با صغریات متنوعی در تاریخ ما رو به رو هستیم که قضاوت مطلق و نهایی پیرامون آن را سخت مینماید.

قالب #روح #لایه_ها

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_8
#جلسه_166
#قالب #روح #لایه_ها

❇️به نظر می رسد آنچه محل اعتنای اطراف اختلاف نظر در جلسه ی اخیر بود موارد زیر باشند:
🔸- لزوم تطبیق پذیری اسلام با همه ی زمان ها و مکان ها با تنوعات و تکثراتی که دارند.
🔸- جدیت معنا و روح در تعالیم اسلامی
🔸- لزوم عدم تحمیل سلیقه ها و فرهنگ های خاص که تنها یک مصداق از معنای اسلام خواسته اند به سایر طبایع
🔸- لزوم حضور حداکثری دین در تمامی عرصه ها و تا هر کجا که سخنی دارد
و ..

❇️آیا اسلام به صورت روح معنایی جلو می آید و به قوالب کاری ندارد؟ یا قوالب برایش بسیار موضوعیت دارند؟ آیا همه جایی و همه زمانی بودن اسلام اقتضای بی قالبی دارد؟ آیا چادر مشکی برای اسلام موضوعیت دارد یا حیا؟ آیا نفی قالب دهی از اسلام ملازم است با سکولاریته کردن دین؟ و منجر به انفعال از بنائات عقلایی متعارف میشود؟ آیا اسلام در قضیه ای مثل حیا، لابشرط از قالب است؟ و…

❇️که به نظر میرسید به علت عدم روشنی مفهوم «قالب»، حتی در مواردی که اختلافی هم نیست نزاع لفظی پیش می آید.

✅به نظر می رسد یک مدل قابل تامل برای رعایت جمیع جوانبی که آن ها را می پسندیم،و برای پرهیز از نزاع در موارد غیر اختلافی، مدلی دارای ایده ی « لایه های قالب » است. به این صورت که مثلا ممکن است اسلام تا لایه هایی از قالب را ورود کند و موضوعیت بخشی کند و لایه هایی را ورود نکند.

❇️مثلا در مورد حیا و پوشش، می توان گفت مثلا روح مد نظر اسلام حیا و عفت است، لایه ی اول قالب متناسب با این روح، قالب « حجاب » است که برای اسلام موضوعیت دارد و حدود آن را همه مکانی و همه زمانی میداند، و لایه ی دوم قالب آن مثلا « چادر» است که برای اسلام ممکن است موضوعیت نداشته باشد هرچند مطلوبیت دارد، و ….

❇️یا در مورد « ذکر و یاد خدا »، میتوان گفت روح مد نظر اسلام « ذکر الله » است ( اقم الصلوه لذکری )، و قالب مد نظر اسلام هم نماز است و برایش موضوعیت دارد، اما در لایه ی بعد مثلا اینکه نماز جماعت باشد یا فرادی و … اسلام قالب جماعت برایش موضوعیت ندارد هرچند مطلوبیت دارد.

⭕️و در هر دو مورد بالا چنین نیست که اسلام به طور مطلق اجازه ی عبور از قوالب خودش را داده باشد، و مثلا فرموده باشد می توان برای یاد خدایی که روح نماز است، طریقی جز نماز برگزید و روح معنا را حفظ کرد( آن چنان که برخی فرق مسلمان نیز به آن گرویده اند )، یا برای حیا طریقی جز حجاب برگزید، و… بلکه در سطوحی قالب قطعی را تعیین فرموده است و اجازه ی عدول از آن داده نشده است.

روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#یادداشت
#یادداشت_26
#احمد_قوی
#جلسه_166
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#شناخت_میدان #طاغوت #ولایت #جهان_اسلام #انحطاط_مسلمین #استعمار
یکی از سوالات یادداشت قبل این بود که اگر علت انحراف جامعه اسلامی قلب مقاهیم بنیادین دین و در راس ان ها توحید است. پس چرا ما قرن 4 و5 را اوج تمدن اسلامی می دانیم؟
در این جا خوب است به یک پرسش اساسی تر بیندیشم : نسبت ما شیعیان با اتفاقی که در قرن ها ابتدایی بعد از صدر اسلام به وقوع پیوسته و از آن به تمدن اسلامی تعبیر می شود چیست؟ آیا این تمدن اسلامی است یا این که به تعبیر برخی باید آن را تمدن مسلمین قلمداد کرد ؟ خصوصا این که شروع نهضت علمی ترجمه کر منجر به گسترش علومی مانند فلسفه و… در جهان اسلام شده است حاکمیت جور و دولت بنی عباس در عصر حضور معصومین ع بوده است؟
حضرت آقا در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در ذیل بحث ولایت این پدیده را اینگونه تحلیل می کنند (قریب به معنا) : اگرچه که از حیث مواجهه با دنیای مسیحیت و جهان غرب این پدیده افتخارات زیادی برای دنیای اسلام داشته است و پیشرفت های فراوانی صورت پذیرفته. و حتی در عرصه نظامی در اکثر جنگ های صلیبی مسلمانان به پیروزی رسیدند و اثری از ضعف و زبونی و تحقیر امروز در جهان اسلام وجود نداشت. ولی با تمام این ها به واسطه ی این که این پدیده ذیل حرکت طاغوتیان و ظالمین به وقوع پیوست و نسبتی که باید با ولایت اهل بیت برقرار نشد در نتیجه این پدیده آن ثمرات لازم مثل گسترش عدالت و اقامه توحید … را محقق نکرد.
(البته این جا یک سوال جدی و البته غیر مرتبط به بحث این است که اگر ما نخواهیم با نگاهی سیاه و سفید با این تجربه تاریخی برخورد کنیم با چه شاخصی می وان سره از ناسره و وجوه اسلامی از طاغوتی این تمدن را تشخیص داد؟)
به نظر می رسد با این تحلیل از منظر حضرت آقا انحطاط مسلمین یک پدیده متاخر و صرفا مربوط به دوران پسا استعمار نیست. بلکه ریشه های آن را می توان در همان دوران قرون اولیه و زمان بحث های کلامی اشعری معتزلی هم مشاهده کرد.

معیار_ارزیابی_ادعای_توحید

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_37
#جلسه_166

داشتم فکر میکردم پیامبر اعظم ص، خاتم الانبیاء و ختم رسل، به عنوان قطب و سردار توحید آنچنان ادعای ایشان در توحید صادق بود که اینچنین حیات و زندگانی ای را رقم زد.

وقتی حیات و زیست خویش را با زیست نبی ختمی ص مقایسه میکنم فرسنگ ها فاصله و دوری احساس میکنم.

معیار ارزیابی ادعای توحید زندگانی توست یا رسول الله!

ویلی، ویلی، ویلی…….

چه دور از اوییم. چه از او دوریم…یا رحمة للعالمین……..اغثنا

زیارت حضرت رسول ص در روز شنبه فرازی سوزناک و حزن انگیز دارد……دعاییست حرق حزین…

آنگاه سه بار بگو

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

همه از خداييم و به سوى او باز مى گرديم

أُصِبْنَا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَةَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْيُ وَ حَيْثُ فَقَدْنَاكَ

فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ يَا سَيِّدَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ [الطَّيِّبِينَ ] الطَّاهِرِينَ

فقدان نبی ختمی ص یعنی فقدان حیات توحیدی مجسم. یعنی فقدان توحید مجسم. هنوز که هنوز است نیافته ایم او را……نشناخته ایم او را…..
.

توحید اسلام

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_47
#جلسه_165

«توحید اسلام به‌عنوان طرز تفکری که متعهد سامان ویژه‌ای برای زندگی و طراح شکل و قواره‌ی دیگری برای جامعه … یک نظم اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نوین».

پیش‌تر هم اشاره شد به این ناهم‌گونی: راهبران نهضت، پیش از پیروزی، مردم را با زبان #کتاب و #حکمت به خیز و خروش دعوت کردند، اما پس از پیروزی ایشان را بر سفره‌ی سیاه‌وسفید #شریعت نشاندند و به #فقه بسنده کردند.

تفسیر سوره‌ی حمد #رهبر_انقلاب تعطیل و شیخ لطف‌الله صافی دبیر شورای نگهبان جمهوری اسلامی شد!

چه انتظاری از اسلام برای مردم ایجاد شده بود؟
اما، چه روحی از اسلام در کالبد نظام دمیده شد؟

شریعت، بسط اجتماعی حقیقت ( توحید )

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید
#شریعت
#بسط_اجتماعی_توحید
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_12
#جلسه_166

 

 

شریعت، بسط اجتماعی حقیقت ( توحید )

شریعت را ظهور و بروز رفتاری حقیقت دین می دانند. اما مسئله این است که این شریعت تا چه اندازه در جامعه امروزی کارآمد می باشد و می تواند مسائل جامعه امروزی را پاسخ دهد.
اما پاسخ به مسئله بالا نیازمند این است که نگاه ها مختلف به شریعت را بررسی کنیم.

برخی در مورد شریعت بسیار اخباری گرایانه عمل می کنند و معتقدند هر چیزی که در روایات و قرآن به صورت مستقیم به آن اشاره شده است ، می تواند جز شریعت باشد و الا اجتهادهای خود ساخته اندیشمندان جزیی از شریعت نمی باشد. در این نگاه ، اجتهادها و برساخت های اجتماعی روحانیت و جامعه شیعی ، شریعت روحانیت است نه شریعت ائمه معصومین علیهم السلام.خروجی این نگاه این می شود که باید این را پذیرفت شریعتی که این گروه تحویل جامعه می دهند حتی زندگی فردی انسان امروز را نمی تواند اداره کند چه برسد بر زندگی اجتماعی، چرا که خواسته و یا ناخواسته زندگی امروزی با زندگی زمان تاسیس شریعت به این معنا ، زمین تا آسمان تفاوت دارد.

عده ای دیگر بر این باورند که شریعت فقط آن دسته از مسائلی نیست که به صورت مستقیم در روایات آمده ، ولی این را هم پذیرفته اند که قواعد کلی داخل در شریعت موجود، توانایی تولید برساخت های جدید متناسب با شرایط جامعه امروزی را ندارد لذا برخی مانند آیت الله علوی بروجردی در باب اقتصاد اسلامی بر این باور است که چیزی به نام اقتصاد اسلامی وهم است و وجود ندارد. و در علم اقتصاد باید به همین علم اقتصاد غربی مراجعه کرد.

اما عده ای دیگر بر این باورند که در شریعت قواعد کلی و راهبردی وجود دارد که از خود معصومین علیهم السلام به ما رسیده و این قواعد ظرفیت تولید برساخت ها و نظامات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و … مختلفی را متناسب با شرایط جامعه امروزی دارد. شهید مطهری در کتاب اسلام و مقتضیات زمان سعی بر نشان دادن این قواعد ثابت و متغیر در دین دارد. تمام این ها شریعت است . این را باید دقت کرد که شریعت شیعی از این جهت زنده است که باب تولید و نظریه پردازی در آن بسته نیست به عبارتی دیگر و راقی تر، فقه شیعی پویا است . اساتید چون استاد اراکی ، خسروپناه ، واسطی و … بر این نظریه اعتقاد دارند. با این نگاه بر شریعت، آنگاه می توان از آن انتظار اداره جامعه اسلامی را داشت . اما اینکه فی المجلس چه مقدار از این نظامات در دست هست و ظرفیت بالفعل صحنه چقدر می باشد ، سخنی دیگر است . اما بالقوه شریعت در این نگاه توان مدیریت و اداره زندگی انسان در هر دو ساحت اجتماعی و فردی را داراست.

نکته : التبه این یادداشت فقط طرح مسئله و طرح مدعا می باشد و برای پاسخ کامل و دقیق نیاز به مطالعه و تفکر بسیار است…

اسلام معنا بخش و یا اسلام هویت بخش

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#اسلام_هویت_بخش
#اسلام_معنا_بخش
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_11
#جلسه_165

 

اسلام معنا بخش و یا اسلام هویت بخش

دوگانه ای در خوانش از اسلام در بین روشنفکران و نواندیشان دینی وجود دارد و این است که اسلام و توحید کانه یک هویت مستقل هست که وقتی در فرد و جامعه حلول پیدا می کند برای او نظامات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و … درست می کند و یا اینکه اسلام و توحید همانند یک روح معنا هستند که فقط نوع نگرش کلی انسان را عوض می کند و عرضه اندام در بعد نظامات مختلف برای جامعه ندارد.
اما این دو گانه را از جهات مختلف می شود مورد دقت نظر قرار دهیم.

جهت اول : تقریر دقیق خوانش ها
در خوانش اول سعی بر این است که استقلال هویتی اسلام حفظ شود و آن را برنامه ای جامع و کامل برای اداره زندگی بشر چه در ساحت فردی و چه در ساحت اجتماعی نشان دهد. و سعی شود از دل دین ساختار و سازه های مختلفی را برای اداره جامعه معرفی کند.
اما در خوانش دوم اسلام اصلا یک برنامه و روش برای اداره حیات بشری نیست. و اساسا اسلام در این خوانش یک طعم دهنده است یک عینکی برای ساختارها و سازه های هر قوم و قبیله و جامعه ای .

جهت دوم : تفاوت دو خوانش
اگر بخواهیم کمی رادیکال ببینیم ، در خوانش دوم عملا اسلام یک دین سکولار می شود و اسلام ورژن جدید مسیحیت و روحانیت بدل پاپ خواهد شد. و اسلام در نهایت یک معنای فرهنگی خواهد بود که در جامعه رواج خواهد داشت .
اما خوانش اول به شدت با سکولاریزه شدن دین مبارزه می کند و سعی خود را بر این میگذارد که اسلام عنصری فعال در حیات بشری نشان دهد و فعالانه در عرصه های مختلف حضور پیدا کند و …

جهت سوم : دعوای ساختار محوری
مسئله ای که در این دو خوانش مطرح است افراط در ساختار محوری است . هر دو خوانش به دنبال ساختار می باشند یکی به دنبال کشف ساختار ها در اسلام و دیگری به دنبال انکار این ساختار ها در اسلام و تبعیت از ساختار های موجود در خارج.
نکته ای که در این جا باید به آن توجه کرد آیا این حد از توجه به ساختار خود بازی کردن در زمین علوم انسانی غربی نمی باشد. چرا که ساختار محوری در ادبیات علوم انسانی غربی به شدت مورد توجه است و اینکه هر دو گروه سعی می کنند با این ادبیات با دین و اسلام مواجه شوند خود جای تامل دارد.

جهت چهارم: طرفداران هر دیدگاه
در فضای امروز جامعه نخبگانی دو گروه هستند که طرفدار اندیشه دوم یعنی اسلام به عنوان یک روح معنا هستند . یکی چپ های اسلامی که همثال میلاد دخانچی در آن قلم می زنند و یکی هم لیبرال های اسلامی که عبدالکریم سروش ها در آن نظریه پردازی می کنند. و اما در سمت دیگر برخی از اندیشمندان حوزوی چون استاد خسروپناه و اراکی و … سعی بر تقریر این خوانش هستندکه اسلام یک هویت مستقل است و دارای نظامات اجتماعی می باشد.

انحراف_در_صدر_اسلام

#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حامد_خواجه
#یادداشت_3
#جلسه_165
#انحراف_در_صدر_اسلام

⭕️وقتي دين واقعي -بخوانید توحید به معنای تمام کلمه- در صحنه‌ي زندگي انسان‌ها حضور نداشته باشد تا انسان‌ها بتوانند با عالم غيب و معنويت ارتباط پيدا کنند، میل‌ها و نفس امّاره افسار زندگي انسان‌ها را در دست مي‌گيرد و جامعه را به سوي هلاکت پيش مي‌برد و اين همان خطر انحراف از دين است. که همین خلا جامعه از توحید، باعث شد که انحراف صدر اسلام پیش بیاید.

⭕️ وقتی بعد از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله، خلیفه اول به عنوان اعلام برنامه می‌گوید: «نبي اکرم در اتخاذ تصميمات و اداره‌ي امور با وحي مؤَيّد و مستظهَر بود، ولي ما اکنون که وحي آسماني با رحلت نبي اکرم قطع شده، ناگزيريم در اتخاذ تصميماتِ لازمه به اجتهاد و صواب ديد فکري خود عمل کنيم» (منبع: کتاب معنویت تشیع / علامه طباطبایی/ ص ۴۸)

⭕️ این سخن به ظاهر ساده، در نگاه عموم مردم مشکلی به وجود نمی‌آورد؛ و این عدم توجه به لوازم این سخن یعنی توحید به معنای اینکه تمام مناسبات ما باید از سمت خداوند مشخص شود، مدنظرشان نبوده است و تنها توحیدی نظری و ذهنی داشتند.

بازنگری_معنای_دین

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_23
#جلسه_165
#بازنگری_معنای_دین

🔰 در نکاتی که در جلسه امروز مطرح شد، با این بخش از مطالبات همراهم که واقعا می بایست نگاه به #دین و #کارکرد آن را دوباره #بازآوری کنیم و اتفاقا شاید همین بازآوری باعث گردد ما را در مدار حرکت #فطری عالم قرار دهد.

🔰وقتی در اتمسفر دين، دم از یک توحید فطری می زنیم که در کنار آن آمده است «إِنَّ اَلدِّينَ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلْإِسْلاٰمُ﴿آل‏عمران‏، 19﴾» اما در مقام كنش گری در جایگاه یک #مقوله_اضافه ای، استعمال می کنیم نباید توقع داشت که این دین در رشد بشری و حرکت در #قوس_صعودش نه تنها موثر نبوده بلکه در مواقعی مانع و سد عبور به سمت کمالات قرار گرفته است.

🔰دینی که در روح آن نفی عبودیت های غیر خدا را فریاد نکند و نتواند رشد بشری را در همین جوهره اصیل به تصویر و #معنابخشی بیاراید، یعنی که در فضای فطری تعریف و تفسیر نگشته و نتوانسته است در قامت یک عنصر #آرمان_ساز و #هویت_بخش ظاهر گردد.

✅ما نیازمندیم به آن تعریفی از دین و اسلام رجعت کنیم که بتواند دائما در تمامی ساحت های زندگی بشری و در تمامی پیچ های تاریخی مبارزات، آرمان های دور و نزدیکش را سریعا به او بنماید و عزم جدی و فرح پیروزی را برایش رقم زند.

⚠️به نظر می آید اشکالات بخش دوم این جلسه که نفی تلازم حرکت بشری به واسطه دین بود ناظر به مغالطه_اشتراک_لفظی شکل گرفته در مفهوم دین است که باید در این مفهوم بازنگری و بازتعریف جدی داشته باشیم تا آنگاه بتوانیم ارزیابی کنیم که حرکت صعودی بشر ناظر به مدار فطری دین بوده یا به واسطه کثیری از متغیرهای غیردینی(به معنایی غیرفطری)

توحید اصیل

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_22
#جلسه_165

🔰توحید اصیل
جریان اصیل توحید را می توان با یک شاخصه شناخت وآن را ارزیابی کرد
وآن هم مبارزه است
توحیدی که بتواند با کفر کنار بیاید و کاری به هم نداشته باشند این توحید توحید انحرافی است
یکی از وظایف توحید مبارزه با طاغوت است
اما همیشه این مبارزه به صورت علنی نیست
گاهی مثل سه سال دعوت پنهانی پیامبر در حال جمع آوری عده وعده است ومبارزه تن به تنی نیست
گاهی مثل شبکه وکالت امام کاظم علیه السلام است
روی دیگر این مبارزه می شود کربلا می شود صلح
فهم حضرت آقا از سیره ائمه که در کتاب انسان 250ساله تبیین می کند این اصل را به خوبی نشان می دهد که در تمام این 250 سال مبارزه برقرار بوده اما به حسب زمان و شرایط قالب های این مبارزه متفاوت است

وجود افرادی در اجتماع که علیه اسلام شبهه افکنی می کنند مفید یا مضر؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_67 (بخش اول)
#جلسه_164

#شهید_مطهری
#وجود_شبه_افکنان

💠 وجود افرادی در اجتماع که علیه اسلام شبهه افکنی می کنند مفید یا مضر؟

🔺 چندی پیش جمله ای از شهید مطهری در گروه #حلقه_اندیشه_کلامی گذاشته شد که متن آن به شکل زیر است:
«من در نوشته های خود نوشته ام: من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی می کنند و مقاله می نویسند، متأثر که نمی شوم هیچ، از یک نظر خوشحال می شوم. چون می دانم پیدایش اینها سبب می شد که چهره اسلام بیشتر نمایان بشود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی می کنند، وقتی خطرناک است که حامیان دین آن قدر مرده و بی روح باشند که در مقام جواب برنیایند؛ یعنی عکس العمل نشان ندهند. اما همین مقدار حیات و زندگی در ملت اسلامی وجود داشته باشد که در مقابل ضربت دشمن عکس العمل نشان بدهد، مطمئن باشید که در نهایت امر، به نفع اسلام است»
مجموعه آثار شهيد مطهري (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج‏24، ص: 400
🔺 نتیجه این نگاه ایشان این می شود که ایشان در همین کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران ذیل بخش مفهوم آزادی عقیده هم بحثی را مطرح می کنند که در دانشکده الهیات برای تدریس مارکسیست یک استاد مارکسیت واقعی خدا ناباور ولو با حقوق بالا پیدا کنیم مارکسیست بگوید:
«من به همين دانشكده در چند سال پيش نامه نوشتم و گفتم يگانه دانشكده‏اى كه‏ صلاحيت دارد يك كرسى اختصاص به ماركسيسم بدهد اين دانشكده است نه اين كه ماركسيسم يا بخش اعتقادى و فلسفى و منطقى‏اش (ماترياليسم ديالكتيك) را يك استاد مسلمان تدريس كند، بلكه برويد استادى كه واقعا ماركسيسم را شناخته باشد و مؤمن به ماركسيسم باشد، ماترياليسم ديالكتيك را شناخته باشد و معتقد به آن باشد و مخصوصا به خدا اعتقاد نداشته باشد، به هر قيمتى شده پيدا كنيد، حقوق گزاف به او بدهيد بيايد در همين دانشكده الهيات اينها را تدريس كند. بعد ما هم مى‏آييم، حرفى اگر داشته باشيم مى‏گوييم و منطقمان را عرضه مى‏داريم. هيچ كس هم مجبور نيست كه منطق ما يا منطق آنها را بپذيرد. چرا مسئله را به اين صورت در مى‏آوريد كه در اين دانشكده چون الهيات است ماركسيسم تدريس نشود. خير، بايد ماركسيسم تدريس شود و وسيله استادى هم تدريس شود كه معتقد به ماركسيسم است؛ فقط جلو دروغگويى و حقه‏بازى را بايد گرفت.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج‏24، ص: 126

☑️ در بررسی این نگاه دو جور می شود بررسی کرد؛ یکی اینکه اصل این سخن آیا درست است یا نه، و دیگری اینکه این نوع نگاه و این نحوه بیان از طرف کسی مثل ایشان که جایگاه فکری برای طیف نخبگان حوزوی و دانشگاهی انقلابی داشتند (مخصوصا برای مؤثرین در فضای حاکمیتی) آیا منجر به خطاهایی شده است یا نه؟
1️⃣ بررسی اصل سخن
🔺 برای بررسی درستی اصل سخن به نظر می رسد مخصوصا در کانتکسی که شهید مطهری دارد بیان می کند اصل این سخن صحیح است که ما نسبت به شبهه افکنی نگرانی نداریم البته تا زمانی که خودمان فشل نشده ایم؛ و ثانیا در فضاهای تخصصی بشود معتقدین به مرام های مختلف بیایند و در فضایی گفتگو طور و مناظره طور حرف هایشان را مطرح کنند و از این طرف هم کسانی داشته باشیم که بتوانند سخن صحیح اسلام را بیان کنند.
.

💠 وجود افرادی در اجتماع که علیه اسلام شبهه افکنی می کنند مفید یا مضر؟

2️⃣ بررسی خطاهای احتمالی که ناشی از این نحوه بیانات گرفتار شدیم!
🔹 بررسی زیر جمعبندی نهایی و باور قطعی بنده نیست و فعلا به عنوان چیزی که به نظر می رسد مطرح می کنم؛
🔺 به نظر می رسد با توجه به جایگاهی که شهید مطهری داشته اند از این فضای سخنان ایشان توسط طیفی از کسانی که در آن سال ها در فضای انقلاب کار فکری می کرده اند، معناهایی ایجاد کرد، که منجر به این شد که حساسیت های نسبت به شبهه افکنی و شبهه افکنان و تغذیه مستقیم از متون غیر اسلامی را از دست بدهند!
🔺 در واقعی خلطی که اینجا روی داده است این است که بین چیزی که در اصل مضر و بد است ولی می شود یک سری محاسن برایش قائل شد و بین اینکه آن امر مضر و بد را به خاطر آن محاسن حداقلی اجازه حضور و حیات بدهیم؛ تفاوت جدی هست.
🔺 کار به جایی می رسد که این امر مضر و بد تجویز و ترغیب شده است، و در گام بعد توسط نسلی که تحت این فضای غیر صحیح تربیت شدند صحیح تلقی شد.
🔺 این نگاه ها که اصلش صحیح است ولی چون فقط خودش را می بیند و کار اثر گذاری هم در جهت تکثیر خودش انجام نداده است؛ باعث می شود که نسلی بیایند که نسبت به تغذیه از علوم انسانی غیر بومی حساسیت نداشته باشند، بدون اینکه شخصیت اسلامی شان به خوبی شکل گرفته باشد.
🔺 وقتی شما گرفتار فضایی می شوید که حامیان دین نه آن طوری که شهید مطهری می فرمایند مرده و بی روح؛ بلکه ضعیف هستند و این ضعف ناشی از استضعافی است که چند قرن مبتلایش شدیم و تمدنی مادی هم آن طرف هست که هیمنه سنگینی بر همه ابعاد زندگی بشر بالخصوص علم انداخته است؛ اینطور بیان ها غیرت افراد مؤثر در حاکمیت را نسبت به تن دادن به علوم انسانی با همان بیانی که خودشان دارند و با همان خلوصی که خود غربی ها می گویند حالا نه توسط استادی که زاده اروپا و آمریکا ست بلکه توسط استادی که از فرق سر تا ناخن پا غربی است و به آن علوم باور دارد؛ کم می کند.
🔺 بله شیطان هم با وسوسه انگیزی هایش باعث حرکت هایی می شود ولی نمی توانیم بگوییم وسوسه شیطان هم درست است یا به وسوسه شیطان میدان بدهید.

🔹 به نظر شهید مطهری در کارهایش آن پیچیدگی هایی که امثال حضرت آقا در دست فرمانشان دارند را نداشتند؛ و واقعا اگر کانتکس انقلاب و شاگرد امام بودن و شور و نشاط انقلابی آن دوران نبود معلوم نبود که از این نحوه آثار میشد انقلابی را تغذیه تئوریک کرد و یا میشد با آن دست فرمان انقلاب را به پیش آورد تا الان! منظور این است که جنس کارهای علمی ایشان خیلی حرکت زا و مبارزه خیز نیست، شاید به این خاطر که خودشان بیشتر شخصیت علمی بودند تا مبارز! و شاید این دست هدایت الهی بود که یکی مثل آقا را بالا آورد که به قول خودشان هم در یک دست پرچم تبیین را داشتند و در دست دیگر پرچم مبارزه! [نقل به مضمون] (این پاراگراف آخر فقط به دلیل متون فوق نبود، یک حس کلی است و نه یک جمعبندی نهایی)

وقتی از #فطرت سخن میگوییم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_36
#جلسه_164
#نشست_فطرت

🔹#فطرت_سنگ😊

🌋وقتی از #فطرت سخن میگوییم
1️⃣گاهی شبیه این است که از یک بسته ، از یک #تراشه یا از یک سری ترسمات صحبت میکنیم که در نهاد انسان و هنگام خلقت کارگذاشته شده است.
یک سری #تنظیمات_کارخانه که حالا حالا در طول زندگی برای برخی این تنظیمات فعال میشود و گاهی نمیشود.
(مخصوصا در آن نگرشی به فطرت که آن را در بعد معرفتی در وجود انسان دنبال میکند این نگاه کاملا هویداست )

🏔پس فطرت چیست؟
یک سری داده های اولیه، فهم های اولیه که به شکل فابریک روی انسان نصب شده است
حالا با قبول این تعریف یک عده وجود این تنظیمات و داده های اولیه را قبول و یک عده رد میکنند.
و اینجا با قائلین فطرت و قائلین به عدم فطرت رو به رو میشویم . که عدمتا در نگاه غربی به فطرت با این دسه بندی رو به رو هستیم .

🗻حالا ما برای درست کردن این بحث و نجات از این تقریر سطحی میگوییم ، نه خیر!

2️⃣فطرت چیزی جدا از خلقت انسان نیست ، یک امر علی حده و مغایر با خلقت انسان نیست که به شکل انضمامی به انسان تعلق بگیرد و البته فقط هم به حوزه معرفت منحصر نمیشود.
بلکه فطرت همان شخصیت انسانی است ، همان ساخت انسان است ، همان خلقت انسان است و جعل و خلقتی جدای جعل و خلقت انسان نیست ، بلکه به نحوه این خلقت و نحوه بودن انسان دارد اشاره میکند.
خلقت انسان است که مساوق کمال دوستی و تنفر از نقص است، او این گونه خلق شده است.
این تقریر دوم قطعا ارتقای خوبی است برای بحث فطرت و با آیه فطرت الناس و معنای واژگانی فطرت نیز سازگار تر است است و ما را از دست تقریر مکانیکی و کم رمق اول هم خلاص میکند.

در این نگاه فطرت چیزی شبیه و عِدل طبیعت انسانی است
مثل این که انسان قوه بینایی دارد ، انسان قوه فکر کردن دارد یا قوایی دیگر از این دست
یک انسانی نیست که حالا یک قوه فکر کردن هم در او نصب شده است ، نه اصلا ساخت انسانی او این گونه است که از این دارایی بهره مند است.

ما ایا نمیتوان تبیین بهتری از فطرت داشت؟
3️⃣ایا با بحث #اسماء_الهی خیلی راحت تر و خوش نشین تر نمیشود این بحث را تقریر کرد؟
به این شکل که

اگر انسان #تجلی اسماء الهی است اگر #مظهر اسماء الهیه است خب روشن است که سراسر #علم است و #حیات است و #قدرت است
هر اسمی در ساخت او موثر بوده است ، دارایی انسان است و انسان چیزی جز ان نیست
اگر اسم حیات و علم و قدرت است که تجلی کرده است و شده است انسان، پس دارایی او علم و حیات و قدرت است
حالا این اسماء یا در باطن و در خفا هستند یا ظاهر و آشکار .
و به حسب قواعدی به شکل تشکیکی مرتبه ای از آن ها حاضر و مرتبه ای از آن ها در باطن است.
به شکل بالقوه ظرفیت شکوفاییی و ظهور همه این اسماء و مراتبشان هست که از مسیر سلوک و کنش اختیاری انسانی میتواند رقم بخورد و محقق بشود.
پس به شکل بالقوه انسان دارای تمام کمالات الهی است چون مخلوق #اسم_جامع_الهی است.

به نظر میرسد این ادبیات ، ساده و بی استبعاد توان روایت روشن فطرت و دارایی فطری انسانی را که در تقریر های قبلی به جان کندن باید اتفاق می افتد، داشته باشد.

#سوال❓

❓حالا ذیل این بحث اشکال یا سوالی که میتواند مطرح شود چنین است که؛
مگر همه عالم تجلی اسماء الهی نیستند؟
اگر این طور است پس همه عالم باید دارای دارایی های فطری باشد.
از همین سنگ و کلوخ گرفته تا دیگر اشیاء ریز و درشت عالم.
و اینگونه بحث #فطرت_سنگ مطرح میگردد.

❓آیا اینکه در روایت میگوید تمام عالم از سنگ و چوب و گیاه و حیوان مشغول عبادت و تسبیح پروردگار هستند و کشف و کرامات انبیاء و اولیاء هم بر این امر کاملا صحه میگذارد
اینکه در غم مصیبت سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، سماوات و ارض هم مصیبت زده و داغدار هستند یا در روز عاشورا از زیر هر سنگی خون جاری میشود یا به اذن الهی گوش به فرمان ولیّ خدا هستند و به او عشق می ورزند و امور فراوانی از این دست
دلالت بر این ندارد که برای غیر انسان نیز باید معتقد به یک دارایی فطری بود جدای از طبیعتی که هر یک از ایشان دارند.
یا با آن ادبیات اول مثلا نمیتوان گفت که تراشه یا بسته فطرتی برای سنگ و سایر اشیائ نیز نصب و جاسازی شده است؟

حال اگر این تعابیر درست باشد
❓تفاوت فطرت انسانی که در آیه مطرح شده است با فطرتی که برای سنگ و اقران او مطرح است چیست و در کجاست؟

❓آیا تفاوت این دارایی های فطری به شمول و جامعیت اسماء الهیه متجلی شده در انسان نسبت به سایر موجودات بر میگردد
ایا به ظهور و فعلیت بیشتر این اسماء در انسان بر میگردد؟
به اختیاری بودن ظهور این اسماء در انسان بازگشت دارد؟

❓چه تفاوتی وجود دارد که در ایه فطرت به شکل خاص فطرت انسانی مورد توجه قرار میگیرد
و ایا بیان این ایه فطرت را از سایر موجودات نفی میکند یا به تفاوت فطرت انسانی با سایر فطرت ها اشاره میکند یا عنوان فطرت برای دارایی های اسمائی سایرین تعبیر درستی نیست یا اینکه اساسا فطرت امری جدا از فضای تجلی اسمائی است و نباید با این ادبیات به توضیح آن پرداخت یا …

❇️به نظر میرسد تحلیل فلسفی عرفانی فطرت سنگ در کنار نمونه ها و تجربه های معرفتی عارفان یا تبیین های روایی از این امر به فهم روشن تری از مقوله فطرت انسانی کمک خواهد کرد.

تقریر بحث

حمید شب بویی, [۰۱.۱۱.۲۰ ۱۳:۴۲]
[فرستاده شده از حمید شب بویی]
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_22
#جلسه_164
#نشست_استادمهدیان
#مبارزه_روشی_یا_محتوایی

🔰تقریر بحث

🔻استاد #مهدیان بحثی که نسبت به معرفی کتابشان ارائه فرمودند، دارای نکاتی بود که شاید بتوان به صورت کلی ان نکات را پذیرفت. مانند اینکه #جبهه_انقلاب از یک #ضعف_تئوریک برخوردار است و باید حرف بشنود و ایشان به واسطه کتابشان به دنبال احقاق این هدف بوده اند.

🔻اما از طرفی دیگر در جواب اشکال به اثر گذاری محتواهایی که ایشان در بستر #رسانه مطرح می کنند مطرح شد که می بایست در بستر رسانه ورود کرد و اتفاقا چون ایراد اصلی را در #عدالت_خواهان [به عنوان اعضای فعال جبهه انقلاب] می بینند سعی می کنند بیشترین مواضع تند و سلبی را نسبت به این گروه بگیرند، هم چنین اینکه با توجه به اینکه بستر رسانه، یک بستر به شدت اثر گذار شده می بایست در اینجا ورود کرد و متناسب خطوط و لوازم آن(مانند متن های کوتاه و #درگیری ایجاد کردن از باب موثر بودن و بیشتر دیده شدن بحث) حرکت کرد.

🔰تحلیل و اشکال

💠 به نظر حقیر این پاسخ در نهایت نمی تواند متناسب هدفی که ایشان از اول تعیین کردند را تغذیه کند. به عبارتی دیگر تناسبی بین حکم و موضوع نیست. در اینجا اگر حکم این است که باید #خلا_تئوریک_جبهه_انقلاب را پوشش داد و برای ویرایش آن برنامه ریزی کرد و پذیرفته ایم که رسانه یک ابزار در جهت تحقق این هدف باید باشد، نباید رسانه اصالت و موضوعیت پیدا کند و اتفاقا اثر گذاری را در ترفندهای رسانه ای پیش گرفت.

💠مصادیق اثر گذاری که از صحبت های ایشان دریافت شد همه و همه مصادیقی است که ناشی از ترفندهای رسانه ای شکل گرفته بود مانند اشاره به نوع #توئیت هایی که ایشان در مقام رد و ایجاد درگیری نوشته بودند و چه قدر بازخورد داشت و دیده شده بود در مقابل پیام هایی که ایجابی و #اندیشه ای تر بوده و اصلا دیده نشده است،گواه بر این تحلیل می باشد.

✅لذا باید این نقد را به ایشان داشت که شما در مقام هدف گذاری و تعیین نقطه عملیات،انتخاب درست و دقیقی داشته اید و با شما همراهیم و اما در مقام تشخیص موضوع و میدان، دچار #خطایی_تطبیقی گشته اید و عملا نمی توانیم اثرگذاری های ایشان را در راستای تکمیل و ویرایش خلأ تئوریک جبهه انقلاب بدانیم.

ضعفمان_در_صدور_انقلاب

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_31
#جلسه_164
#انقلاب_مستضعفین
#انقلاب_جهانی
#ضعفمان_در_صدور_انقلاب

انقلاب اسلام در ابتدای شکل گیری، با شعارها و اقدامات عملی که در عرصه ی بین المللی انجام داد، امید را در دلهای همه ی مستضعفین عالم زنده کرد و آن ها را دلبسته ی این انقلاب، این قرائت از اسلام و رهبران آن قرار داد. این دلبستگی و امید منحصر در شعیان و حتی مسلمانان نبود و شامل همه ی گروه های اعتقادی میشد. به طوری که حتی اطفال خود را به اسم رهبران ما نام می نهادند.
لکن در ادامه ی مسیر عوامل متعددی باعث شد که در حوادث مختلف، امید ها را ناامید کنیم و در باعث فاصله گرفتن دلهای برخی مردم جهان از ارمان های انقلاب شویم. قطعا در این بین رویش های فروانی بود لکن از ریزش ها و عوامل آن نباید چشم پوشید.
از جمله این عوامل می تواند موارد زیر را برشمرد:
1- تمرکز بر نگاه منحصر شیعی و تقدم امر ولایت بر توحید.
با تمرکز و تاکید بر ولایت و نفی مردمی که در پذیرش ولایت با ما همراه نبودند و عدم توجه به مفهوم وحدت آفرین توحید، بسیاری از گروه ها را از خود دور کردیم. غافل از اینکه ولایت نیز بر محور توحید و برای اقامه توحید امده است.
قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ ﴿۶۴.آل عمران﴾
2- کنار گذاشتن شعارهای انقلابی و روی آوردن به نظام جهانی بشری.
هرچند در طول این چهل سال، راس نظام و رهبری آن دائما بر شعارها و آرمان های انقلاب تاکید کرده و حافظ آنها بوده اند، لکن نقش دولت ها را نباید نادیده گرفت. عدول برخی دولت ها و بدنه ی اجرایی کشور از آرمان های انقلاب، پیام های منفی را برای جهان مخابره میکرد و مردمی که دلبسته ی این آرمان ها بودند را دلسرد می نمود.
3- ناکار آمدی:
در طول این 40 سال در بسیاری از عرصه ها با رویکرد انقلابی و اسلامی عملیات کردیم و موفق و پیروز شدیم. این پیروزی نقاط امید فراوانی را برای مستضعفین عالم آفرید.( مثل عرصه ی نظامی و دفاعی) لکن در بسیاری از عرصه ها، از الگوی غربی لیبرال دموکراسی تبعیت کردیم و سراغ الگوی اسلامی نرفتیم. و طبیعتا در این عرصه ها موفق نبودیم.( مثل عرصه اقتصاد) این شکست ها، هم باعث ناامیدی ملت قیام کرده ی خودمان شد و هم باعث ناامیدی ملت های مستضعف عالم. خصوصا اینکه شکبه های رسانه ای معاند در این بستر کار ویژه ای میکنند و جمهوری اسلامی را به عنوان الگویی ناموفق در اداره ی جامعه و معیشت و دنیای انسان ها معرفی میکنند.
4- ناکارآمدی سربازان برون مرزی انقلاب.
ادامه دارد…
.

چند نكته

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#توحيد_از_ديدگاه_خط‌مشي_اجتماعي
#اميد_فشندي
#يادداشت_45
#جلسه_163

چند نكته در مورد مباحث جلسه امروز:

#يك : اين چند خطي كه حضرت استاد سيدعلي خامنه‌اي از توحيد تقرير فرموده‌اند، پردازشی روشن از انديشه‌ي #توحيد_سياسي است. برخي معتقدند كه اسلام نه يك #نحوه زندگي كه برتر از آن، آمده تا به زندگي بشر #معني ببخشد. كساني كه دين را از #معنابخشي به عرصه‌ي معماري سياسي حيات اجتماعي مي‌كشانند، هم آبروي دين را بر باد مي‌دهند و هم آينده‌ي جامعه را.

#دو : توحيد اساسا در فضاي فكري-فرهنگي شيعه مطرح نبوده و نيست و تماما خرج ولايت شده، باطن توحيد را ولايت اهل بيت مي‌دانيم و ولايت هم در حقايق وجودي و باطني ايشان خلاصه شده و همواره ميان #غدير و #سقيفه در كشاكش است.

#سه : همين قدر هم كه توحيد در طرح ذهني متفكران شيعي معاصر بالا آمده، شديدا متأثّر از جريان سلفي‌گري در جهان اسلام – خصوصا – اخوان المسلمين – است.

#چهار : از منبرهاي بيت رهبري گرفته تا پستوهاي برائتي‌هاي قم، يك صدا شنيده مي‌شود، ولي با دو زبان، با يك تقسيم كار؛ تهران مدافع منافع و امنيت ملّي و چهره‌ي منطقه‌اي جمهوري اسلامي است، قم هم حافظ هويت ناب شيعي: سلام بر وحدت!

#پنچ : حجةالاسلام مهدي مسائلي (http://azadpajooh.com/)، گروه جامعه‎شناسي تشيّع زير نظر خانم دكتر سارا شريعتي (http://www.socio-shia.com/) و واحد مطالعات فرهنگ شيعي نشر آرما (https://nashrearma.com/product-category/arma-books/sarv/) مشغول پژوهش هاي قابل استفاده اي پيرامون فكر و فرهنگ و هويت شيعي هستند.

ناظر_به_طرح_بحث_آقای_وطن_فدا

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#حامد_خواجه
#یادداشت_1
#جلسه_163
#ناظر_به_طرح_بحث_آقای_وطن_فدا

⭕️ آقای وطن‌فدا در نقد دکترین اجتماعی بودن توحید، گفتند که این توحید اجتماعی از قبل هم بوده است و چیزتازه‌ای نیست که مولف آن را آورده باشد. مثال‌هایی را هم بیان کردند که توحید در جامعه رواج داشته است.

⭕️ در دفاع از مولف باید گفت که ایشان هم نمی‌گویند که چیز تازه‌ای می‌خواهم بیاورم که بگوییم این از قبل هم بوده است؛ سخنی که ایشان دارد این است که اسلام ناب این توحید را آورده است و اتفاقا این نمونه‌هایی که در طول تاریخ می‌‌بینید، به خاطر توحیدی است که اسلام به ارمغان آورده است.
🔆 در واقع مولف در حال مبارزه با غرب‌زدگانی است که از اوایل دوران قاجار شروع شدند و تا قبل از انقلاب به صورت جدی به دنبال آوردن مدرنیته به ایران بودند. و مولف آن توحیدی که در آن فضای غرب‌زده قبل از انقلاب بوده است را نقد می‌کند.

⭕️ لذا وقتی آقای وطن‌فدا می‌خواستند از توحید اجتماعی در گذشته مثال بزنند؛ مثال‌هایی که مربوط به دوران صفویه و ماقبل بوده است را می‌آورند.

اصل_اساسی_هرتمدنی_بایدتوحیدباشد

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#حامد_خواجه
#یادداشت_2
#جلسه_163
#اصل_اساسی_هرتمدنی_بایدتوحیدباشد

⭕️ در فضایی که سایه فرهنگ مدرنیته همه‌ی ذهن‌ها را فراگرفته است، از نکته‌ای مهم غفلت شده است؛ که اصل اساسی هر تمدنی باید توحید باشد. و به نحوی به توحید ابراهیمی رجوع داشته باشد که همه‌ی ادیان ابراهیمی به دنبال آن هستند. در این نگاه تمدنی است که ما شیعیان در عین اینکه وظیفه تمدن‌سازی داریم،‌ احتیاجی به شیعه کردن دیگران نداریم.
وقتی روی توحید دست بگذاریم نه تنها همه‌ی مسلمانان بلکه تمام پیروان ادیان الهی طالب این تمدن می‌شوند؛ تمدنی که اصل اساسی آن توحید است. البته باید توحید تقریر و تبیین شود.

🔆 لذا وقتی اینگونه به تمدن اسلامی نگاه کنیم؛ دیگر باعث کنار زده شدن اهل تسنن و یا افغانی‌ها و یا مسیحی‌ها و … نمی‌شویم.

⭕️ و با نگاهی که شیعه در مورد انتظار منجی دارد، می‌توان پیوندی بین مباحث تمدنی و مهدویت برقرار کرد و این که می‌گویند تعدادی از جوانان مسیحی یاران حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام هستند؛ روشن می‌شود.

روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#تفاوت_دو_توحید
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_7
#جلسه_165

❇️یکی از موضوعاتی که میتواند منبع خوبی برای بررسی های ما در تحلیل توحیدِ اسلام آورده و توحید پیش از اسلام باشد، خصوصا از این منظر که #آورده_ی_میدانی شان چه تفاوتی داشته است، و بود و نبودشان منجر به بودن یا نبودن چه نقاط قوت و ضعفی در یک اقدام آرمان خواهانه و اصلاح گرانه می شود، تفاوت اقدامات مصلحانه ی بزرگترین اصلاح خواه تاریخ بشر یعنی حضرت محمد بن عبدالله (ص) پیش و پس از بعثت است.

❇️اگر از منظر سران مکه، و یا هر کافر اهل تحلیلی که به هیچ وجه معتقد به نزول وحی و وجود ارتباط غیبی میان محمد بن عبدالله (ص) و خداوند نیست، به اقدامات ایشان نگاه کنیم، بروز چه تفاوتی باعث میشود که به هنگام مواجهه با دعوت توحیدی و کم جمعیت او پس از ادعای نبوت، به او ثروت مکه و سروری آن را پیشنهاد کنیم تا دست از این دعوت خود بردارد، و وقتی قبول نکرد انواع شکنجه ها و قتل ها و تحریم ها را برای نابودی آن دعوت به کار ببریم، اما در مواجهه با پیمان معروف به « حلف الفضول » که همان محمد بن عبدالله (ص) پیش از بعثت برای احقاق حقوق مظلومین بسته بود و به آن عمل نیز میکرد، چنین واکنش هایی نداشته باشیم؟

❇️از منظر یک کافر شخصی که میان اهل مکه سال ها به «محمد امین » شناخته شده بود، و فردی سرشناس بود، همان انسان، با همان شناخت همیشگی ای که از او داشتیم، با همان روحیات همیشگی، با همان پاکی و صداقت همیشگی و آرمان خواهی همیشگی، ایده ای جدید را به میدان آورده است، که این بار تحلیل منِ محاسبه گرِ دنیا خواه این است که این ایده مرا از ریشه نابود خواهد کرد.

❇️باید توجه داشت که برای چنین شخصی هیچ معیاری جز معادلات صحنه وجود ندارد، و او را با تفاوت های نظری کاری نیست! لذا آنچه تفاوت واکنش های او به اعمال محمد بن عبدالله (ص) را باعث شده است، تفاوت های نظری او پیش و پس از بعثت نیست، بلکه تفاوت اقدامات و اثر های میدانی اوست.

✅اساسامطالعه ی تفاوت اقدامات یک پیامبر پیش و پس از بعثت، آورده های فراوانی در تحلیل آنچه یک توحید ناب قدسی به ما خواهد داد دارد. موضوعی که در قرآن کریم با اشارات قابل توجهی در مورد حضرت موسی(ع) بیان شده است.

#ریاضت_یادداشت
#مرتاضان_یادداشت_گرا

ضرت آقا سال 94 در دیدار با فرماندهان سپاه می فرمایند:

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#مرتبت_معرفتی_توحید
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_9
#جلسه_165

🔰مقوله ی آرمان

🔅حضرت آقا سال 94 در دیدار با فرماندهان سپاه می فرمایند:

«خب، انقلاب چه کار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی اینجور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آنوقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: «فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛» «اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم» شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همهی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه. » 25/۰۶/1394

❓ایشان حیات طیبه را همان آرمانی می دانند که انقلاب به دنبال تحقق آن است و باید دائما زنده بماند و اقشاری همچون دانشجویان روحیه ی مطالبه اش را داشته باشند. اما حیات طیبه یعنی چه؟

«خب، حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی همهی این چیزهایی که بشر برای بِهزیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو حیات طیّبه است؛ ملّت ذلیل، توسری خور، حیات طیّبه ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو حیات طیّبه است. حیات طیّبه را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است. حیات طیّبه ی یک ملّت، از جمله این است که این ملّت، عزیز زندگی کند، سربلند زندگی کند، وابسته نباشد، مستقل زندگی کند …یکی از چیزهایی که حیات طیّبه را تأمین میکند، پیشرانی در علم و تمدّن جهانی است. یک ملّتی بتواند در مجموعهی دانش جهانی و مدنیّت جهانی، حالت پیشران داشته باشد و جلو ببرد؛ برای ارتقای کلّ بشریّت، یک نردبان جدیدی را جلوی پای بشریّت بگذارد؛ این یکی از اجزای حیات طیّبه است.» 25/۰۶/1394

📝 فهرستی از عناوین مربوط به آرمان نوشته ام که تقدیم میکنم:

• چیستی آرمان
• فرق آرمان و اهداف انقلاب اسلامی
• مصادیق آرمان برای انقلاب اسلامی
• لزوم آرمان خواهی و آرمان گرایی
• دوگانه آرمان خواهی و واقع گرایی
• آرمان سازی و ایجاد آرمان برای جامعه
• نسبت ولایت و مقوله ی آرمان
• نهاد اصلی آرمان ساز در جامعه
• جایگاه نخبگان در آرمان سازی
• نقش جنبش های دانشجویی در مطالبه آرمان ها
• جایگاه حوزه در مقوله ترسیم آرمان ها و مطالبه آن
• نسبت مردم با آرمان خواهی و آرمان سازی
.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#معیار_ارزیابی_ادعای_توحید
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_68
#جلسه_165

💠 دروغی به نام معنای بدون نحوه

🔺 دو جلسه پیش بحثی مطرح شد که اسلام اساسا آمده است که یک معنا را تأمین، و خود اسلام هم یک معنا است؛ لزوما تلازمی بین معنا و اینکه یک نحوه ای از زندگی و بودن در آن باشد وجود ندارد و اساسا اشتباه ما همین بود که از این معنا غافل شدیم و به قالب ها و نحوه بودن ها چسبیده ایم.

🔺 در بررسی این بحث باید گفت که اساسا این سخن ساخته و پرداخته اذهان مریض روشنفکری است که در دنیای معاصر دنبال این هستند که تمام تیزی های دین را بگیرند و دین را تبدیل به یک امر #اخته بکنند که با منافع هیچ زورمدار و ظالم و مستکبری درگیر نباشد. چیزی که تحت عنوان دین جهانی مطرح است در واقع یک مجمع بی خاصیتی از همه ادیان است، یعنی هر چیزی که در ادیان هست که به درد خر کردن بشر می خورد، به درد این می خورد که تبدیل به یک موجود رام شود که با نظام ظالمانه حاکم بر جهان کاری نداشته باشد و عین یک بره سرش را پایین بندازد و بچرد، و اگر کل گله اطراف خودش و حتی گله های دیگر را ببرند و ذبح کنند باز او فقط بع بع بکند و منتظر ریختن علوفه ای بشود و مشغول خوردن!
🔺 اساسا نمی شود گفت که معنایی داریم که هیچ شکل بودنی را اقتضا که هیچ حتی توصیه نمی کند؛ اگر هر معنایی یک روح و حقیقت دارد، آن روح و حقیقت تا زمانی که روح است که هیچ بروز و اثری ندارد، اتفاقا روح و حقیقت و معنا حتما بستری می خواهد برای جاری شدن؛ لذا شما قطعا فقه لازم داریم چه در جامعه اسلامی و دینی باشد و چه در بی دین و بلکه ضد دین ترین جامعه که آنجا به آن حقوق می گویند؛
🔺 شاید آن هم شاید بتوان گفت که معانی بسیار تنک و فردی که ادعایی برای سعادت بشر ندارند، خیلی اقتضای قالب و نحوه خاصی از بودن را ندارند، ولی وقتی شما سخنی می آوری که ادعا می کند که من هستم که سعادت بشر را الی الابد تأمین می کنم؛ من هستم که سخن پایانی هستم و بعد از من دیگر اساسا سخنی نیست؛ این معنا تا زمانی که در قالب و نحوه بودن نیاید اساسا ادعایش مسخره است؛ خب این معنای فخیم را به چه شکل می خواهی متحقق کنی؟ لذا می بینیم که قرآن که کتاب هدایت و سعادت است، علاوه بر تأکید بر آن معنا پر است از نحوه بودن و جاری شدن آن معنا، یعنی فقه.
🔺 بله این سخن صحیح است که اگر کار ما به جایی رسید که از معنا غفلت کردیم و چسبیدیم به قالب ها؛ اگر قالب ها از آن روح و حقیقت خالی شد؛ این یعنی انحراف و تحریف آن سخن؛ اگر هم با چنین چیزی مواجه شدیم، برخورد صحیح نفی ظواهر و قالب ها به صورت مطلق نیست، باید نفی ظاهر گرایی و قالب گرایی کرد و از آن طرف در روح و معنایی که باید در همه این ظواهر بدود دمید و آن را تقویت کرد.
🔺 ولی متأسفانه حلقوم هایی که الان این سخنان از آن ها بیرون می آید، #شیپور_شیطان هستند و هیچ وقت ملتزم به این نمی شوند که اگر مهم ترین معنایی که شما برای سعادت بشر ارائه کرده اید عبارت است از توحید؛ لازمه صریح و روشن آن (به قول حضرت آقا روح آن) نفی عبودیت غیر خدا است و شما در این نفی با همه طواغیت و مستکبرین عالم درگیر می شوید؛ یعنی این معناگروی برای تقویت معنای مورد نظر اسلام نیست، این برای زمین زدن معنای مورد نظر اسلام است، منتها می بینند که به خود معنا نمی شود مستقیم حمله کرد، لذا از راه نفی قوالب و ظواهر و نحوه های تحقق آن معنا شروع می کنند چون می دانند که با نفی نحوه های بودن خیلی راحت و سریع تر می شود به نفی آن معنا و روح رسید.
🔺 اساسا این معناگروی خود حامل یک معنایی است، معنایی که در آن معنا سعادت بشر در عبودیت و بندگی خدا، در سیر به سمت حیات طیبه، در رشد کمالات الهی نیست؛ بلکه معنایی است که خدایش یک چیز #گوگوریمگوری است و خود همین هم به فجیع ترین شکل توصیه هایی به نحوه بودن دارد، چون این معنای از معنا خود دعوت به یک #خریت و #گوسفندیتی است که با آن #گوگوریمگوریت کاملا همراه و همسان است.
.