امكان ارزیابی پیروزی اولیای الهی

#یادداشت_104
#امید_فشندی
#جلسه_228
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استكبار

💡 امكان ارزیابی پیروزی اولیای الهی

قضاوت پیرامون عملكرد یك شخص و یك سلسله مانند رسولان الهی و مصلحان اجتماعی، به تصویری كه از #طرح (پروژه) و #عملیات ایشان داریم بستگی دارد؛ در پی چه بودند؟ تا بگوییم شد یا نشد.

بر اساس باورهای اعتقادی ما كه طبیعتا بر روایت‌های تاریخی – حتی قرآن – غلبه دارد، اساسا شكست برای مردان الهی معنا ندارد و در هر صورت – ظفر ظاهری یا شهادت – پیروز و رستگارند، پس چه سودی دارد كه دراین‌باره فكر كنیم؟!

خب نظر ما در مورد #نسبت_تكلیف_و_نتیجه مهم است.

به‌گمان بنده باور ما به قضاوقدر، عصمت، امامت و ولایت، عملا دریچه‌ای برای توجه به «طرح و برنامه»ی اولیای الهی و ارزیابی آن باز نمی‌کند … الگوی پیشرفت یعنی چه؟

خداوند مقدر فرموده كه همواره رسولانش غالب و پیروزند: كتب الله لأغلبنّ أنا و رسلی إن الله قوی عزیز … (مجادله/21)

چه داوود و سلیمان و محمد به حكومت برسند و چه امثال عیسی بر صلیب بشوند، غالب بوده‌اند ….

ظاهرا صرف حیات و دعوت ایشان، یعنی غلبه!

یکی از موضوعاتی که در فناوری های شناختی مطرح میشود، طبقات تصرف ادراک است.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_54
#جلسه_228
#بازی_و_بازیگری_جهاد

یکی از موضوعاتی که در فناوری های شناختی مطرح میشود، طبقات تصرف ادراک است.
به این معنا که چگونه میتوان از اولین لایه ارتباطی با ادراک، که امروزه رسانه ها و به تعبیر دقیق تر فضای سایبر است، به لایه های حکومتی و دکترین های سلطه رسید.(مغزا)

در این موضوع بحث میشود که رسانه ها، شبکه های اجتماعی، اینفلوئنسرها و … آفندهای غیرعاملی هستند که باید طبق دکتورینِ سایبرنتیکِ نظمِ نوین جهانی، بازیگری صحنه را داشته باشند.

(با ظن بسیار بالایی میتوان گفت که دکتورین های سایبرنتیک در گام دوم انقلاب دال مرکزی درگیری های تمدنی باشد، لذا عمیق ترین ویرایشهای فرهنگی را به خود اختصاص میدهند.)

با توضیحات فوق باید متذکر شد که شناخت بازیگرها و بازی در این درگیری ذو ابعاد، یکی از ضروریات حضور مقتدرانه در درگیری تمدنی است. به این نوع شناخت در جنگهای بعد پنجم، Gamification میگویند.

قرآن انبياء را چطور معرفي مي كند؟

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_144 (بخش اول)
#جلسه_228

💠 قرآن انبياء را چطور معرفي مي كند؟

☑️ #معرف_يادداشت: ذيل بحث حرف نو و جذاب بودن #سخنان_فطري براي بشريت، مباحثه اي در كلاس شكل گرفت، كه اگر اينطور بوده است، چرا ظاهر اين است كه همه امت ها انبياء خود را پس زده اند، و كار به جايي رسيده است كه خداوند بر آن امت عذاب نازل كرده است؟ تصويري كه قرآن از پيامبران ارائه مي دهد، چطور است؟ آيا تصوير اين است كه دائماً انبياء توسط مردم پس زده مي شوند و انبياء با امت ها درگير هستند؟

🔺 آيات متعدد قرآن كه اكثر مردم را لايعقول و لا يعلمون و … معرفي مي كند، و تصوير درگيري انبياء با امت هاي خويش و عذاب دن امت ها را مي دهد؛ اين تصوير را مي سازد كه گويا انبياء يك سري عناصر مقدس و بركناري از جامعه هستند، كه صرفا مشغول يك سري بكن نكن ها هستند، و افرادي كه خودشان در دل صحنه هستند و مشغول مبارزه و درگيري با طواغيت هستند نبودند؛ همين عامل هم باعث اين شده كه دائماً دعوت هاي انبياء نمي گيرد و موفق به تشكيل جوامع نمي شوند، چرا كه ظاهراً خود آن ها دنبال اين كار نبودند.
🔺 به نظر مي رسد كه اين يك نگاهي است كه گاهي ممكن است حتي به لحاظ كمي آيات زيادي چنين تصويري را القاء كنند، البته نه به اين صورتي كه تقرير شد بلكه به همان صورتي كه اكثر جوامع با انبياء همراه نمي شوند، و دائماً انبياء با عدم موفقيت در امت هاي خويش مواجه هستند؛ نگاه جامعي به آيات قرآن در مورد انبياء نيست. اين نگاه به برخي از غرر آيات كه در مورد پديده انبياء آمده است توجه نكرده است.
🔺 يكي از آن آيات آيه 25 سوره مباركه حديد است، اين آيه #فلسفه_بعثت_انبياء را #قيام_براي_برپايي_عدالت آن هم قيامي با حديد، و اين ناقص آن تصويري است كه انگار انبياء يك سري آدم خوب و اخلاقي هستند و فقط يك سري نكن ها دارند؛
لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَيِّنٰاتِ وَ أَنْزَلْنٰا مَعَهُمُ اَلْكِتٰابَ وَ اَلْمِيزٰانَ #لِيَقُومَ_اَلنّٰاسُ_بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا اَلْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنٰافِعُ لِلنّٰاسِ وَ لِيَعْلَمَ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اَللّٰهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿الحديد، 25﴾
🔺 يكي ديگر از آياتي كه با اين تصوير كه انبياء انسان هاي مقدس و در گوشه اي بودند، آيه 20 سوره مباركه فرقان است، در اين آيه مشي در بازارها كه دنيايي ترين صورت زندگي بشري است، را فعل انبياء مي شمرد، و اين به معناي حضور اجتماعي انبياء در مادي ترين ابعاد زندگي امت ها است.
وَ مٰا أَرْسَلْنٰا قَبْلَكَ مِنَ اَلْمُرْسَلِينَ إِلاّٰ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ اَلطَّعٰامَ وَ يَمْشُونَ فِي اَلْأَسْوٰاقِ وَ جَعَلْنٰا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كٰانَ رَبُّكَ بَصِيراً ﴿الفرقان‏، 20﴾
اكل طعام و مشيء در اسواق مي خواهد اين تصوير كه انبياء انگار يك سري ملائكه هستند كه در بين مردم هستند و اينطور نيست كه يك زندگي عادي اجتماعي در بين مردم دارند.
🔺 يك دسته ديگر از آيات كه آيات سوره شعراء هستند كه با يك عبارت تكراري، انبياء را به عنوان برادران امت مطرح مي كند؛ اخ قوم بودن، به معناي يك حضور برادرانه در جامعه است، به گونه اي كه نبي يك انسان مقدس بركنار و بي تأثير در جامعه نيست.
إِذْ قٰالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ ﴿الشعراء، 106﴾
إِذْ قٰالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ ﴿الشعراء، 124﴾
إِذْ قٰالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صٰالِحٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ ﴿الشعراء، 142﴾
إِذْ قٰالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لاٰ تَتَّقُونَ ﴿الشعراء، 161﴾

 

🔺#جمعبندي:
لذا بايد براي تصويري كامل پيدا كردن از چهره انبياء در امت هاي خويش، و مأموريتي كه انبياء داشتند و سنجش ميزان موفقيت آن ها، يك نگاه جامع به همه آيات بيندازيم و همچنين نقش آيات كليدي كه در مقام بيان مستقيم چهره مستقيم انبياء و مأموريت آنهاست را جدي تر ببينيم، نسبت به قصص انبياء كه قاعدتاً براي عبرت گيري بخش هايي كه امم به حرف انبياء عمل نكردند بيشتر پرداخته مي شود؛ مثلاً قوم جناب موسي با وجود همه نواقصي كه پر تكرار در قرآن آمده است، بالاخره به واسطه همراهي با حضرت يك جامعه اسلامي تشكيل دادند و حكومتي تشكيل دادند كه نبي خدا در رأس آن است؛ قرآن براي اينكه امت اسلامي دچار نواقص آن ها نشود، مشكلات آن ها را پر تكرار نقل كرده است؛ يا اينكه جناب سليمان و داود با وجود اينكه يك حكومت اسلامي تشكيل دادند، ولي به اين چهره آن ها پر حجم پرداخته نشده؛ يا حضور يوسف با وجود اينكه حاكم اسلامي شده است، اين چهره ايشان در قصه ايشان پر رنگ نيست؛ اين ها همه به دليل تعريف قصه با صورتي است كه عبرت آموزي داشته باشد؛ و همان يك آيه كه انبياء آمدند براي قيام عمومي براي اجراي عدالت براي بيان مأموريت انبياء كفايت مي كند.
.

اقتصاد یکی از اقسام حکمت عملی بود

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_70
#جلسه_228

✨اهم نکات مناظره استاد علوی بروجردی- استاد خسروپناه✨
🔰 بخش_اول

✅استاد علوی

🔹کار فقه حکم کردن بر موضوعات است

🔹موضوع فقه وضع حکم برای موضوعات است.

🔹موضوعات دو نوع اند:
۱.اختراع شرع است
۲.اختراع شرع نیست- عرف این موضوعات را به ما میده

🔹در اقتصاد، بحث موضوعات است نه احکام

✅ استاد خسروپناه

🔸اقتصاد یکی از اقسام حکمت عملی بود

🔸درست است کار فقه حکم کردن برای موضوع است، لکن باید موضوع را درست شناخت
اقتصاد را باید با مبانی آن دید تا بتوان موضوع را درست شناخت و درست حکم کرد.

🔸اگر مبانی فلسفی را مد نظر قرار ندهیم، موضوع را درست نشناخته ایم. لذا حکم درستی نیز نمی توانیم بکنیم.

🔸از قرن ۱۹ به بعد این ۳ مبنا پذیرفته شد:
۱- اصالت انسان۲- اصالت عقل خود بنیاد ۳- اصالت دنیا
همه ی مکاتب اقتصادی عصر حاضر این مبانی را قبول دارند.

اقتصاد سرمایه داری(عقل بسندگی) یا مارکسیستی(مادی گرایی) از دل این سه مبنا شکل گرفته است. لذا وقتی اینها را پذیرفتید یعنی مبانی آنها را هم پذیرفته اید. یا نفی مطلق خداوند و یا نفی توحید در ربوبیت
لذا اگر میخواهید حکم کنید که نظام سرمایه داری یا سوسیالیستی حلال است یا حرام، باید موضوع را درست با این مبانی بشناسید.

🔸اگر توحید در ربوبیت را پذیرفتیم نمیتوانیم این نظامات اقتصادی موجود را بپذیریم. این پارادوکس است
با استفاده از شیوه ی اصول فقهی میتوان از دلالت های التزامی بین آیات و روایات قواعدی را استخراج کنیم و با استفاده از این قواعد مکتب اقتصادی اسلام را ارائه دهیم که با هیچ مکتب دیگری سازگاری ندارد.

✨اهم نکات مناظره استاد علوی بروجردی- استاد خسروپناه✨
🔰بخش دوم

❇️استاد علوی

🔹اینکه در یک جهت با یک مکتب اشتراک داشتیم، معنایش التزام به تمام آنچه که آنها می‌گویند نیست. در خود کاپیتالیسم و سرمایه‌داری، از نظر فکری مکاتب مختلف هست.

ممکن است برخی مکاتب در سطح کلان پشتوانه های فلسفی داشته باشند ولی اینکه تمام فعل و انفعلات بشر ( مخصوصا عموم افراد عادی) را مبتنی بر فلسفه بدانیم، درست نیست. لذا میتوان یک بنا را که بشر انتخاب کرده اخذ کرد لکن مبنا را اخذ نکرد.

🔹فلسفه ی اسلامی نداریم. بلکه فلسفه ی مسلمین داریم. لذا اسناد فلسفه به اسلام اشتباه است. لذا هم اینکه بگوییم پشتیبان همه ی گزاره های اقتصادی مبانی فلسفی است اشتباه است و هم اینکه بگوییم این فلسفه با فلسفه اسلامی در تضاد است.

🔹دلیل رجوع به عقلا این است که عقل حجت باطنی است و این عقل به انسان فکر داده که بنا درست کند.

🔹توقع اینکه تمام علوم را از انبیا و دین بگیریم، توقع درستی نیست.. علوم بر اساس نیاز بشر ایجاد میشود.

❇️استادخسروپناه

🔸اسلام با سرمایه و مالکیت مخالف نیست. بلکه با سرمایه داری و کا\یتالیسم مخالف است. با این مکاتب مخالف است.

🔸نمی‌توانید بگویید کاپیتالیسم را قبول دارم اما عقبه فلسفی‌اش را قبول ندارم. مگر دست من و شماست که بشود گفت این را قبول دارم و آن را قبول ندارم؟ مانند کسی که بگوید من حرکت جوهری ملاصدرا را قبول دارم، اما اصالت وجود را قبول ندارم

🔸عقل بسندگی و نص بسندگی را قبول نداریم. لکن اینها از محل بحث خارج است. محل بحث علم اقتصاد نیست بلکه مکتب اقتصاد است.

🔸اسلامیت یک حکم به تأسیسی بودن حکم نیست، به امضائی بودن حکم هم است.

آنچه که بنای عقلا است، شارع یا به‌صراحت با روایت یا با سؤال و جواب تأیید کرده، یا مطلق یا با تصحیح و اصلاح؛ چرا که گاهی در طول زمان عقلا هم انحرافاتی پیدا کرده‌اند، و امام اصلاح می‌کند. اینها همه اسلامی هستند.

🔸انواع سیره عقلا:
1- سیره عقلا در عصر معصوم که مورد تایید معصوم واقع شده است- این نوع قطعا اسلامی است

2- سیره عقلا در عصر معصوم که مورد تایید یا ردع معصوم واقع نشده است- طبق مبنای اصولی کفایت عدم ردع، این نوع هم اسلامی است

3- سیره عقلا بعد از عصر معصوم (سیره عقلایی مستحدثه)- اینجا محل نزاع است-

نظر بنده این است که باید سراغ قواعد رفت. اگر توانستیم بنابر قاعده‌ای امضاء یا عدم ردع را تأیید کنیم، این سیره عقلای مستحدثه قابل پذیرش است و الا فلا.

✨اهم نکات مناظره استاد علوی بروجردی- استاد خسروپناه✨
🔰بخش سوم

❇️استاد خسروپناه

🔹عقلا بما هم عقلا نظرشان حجت است. نه عقلا بما هم سوسیالیست.

اگر منشأ حکم عقلا بماهم عقلا، عقل بماهو عقل باشد، به خاطر ملازمه ی عقلیه امضاء شارع هم لازم نیست و حجت شرعی است- اگر منشائش عقل نباشد نیاز به امضا و عدم ردع دارد.

🔹منشا بسیاری از سیره های عقلایی، عادات و ایدئولوژی هاست. سیره ی عقلا در مکاتب اقتصادی، سیره عقلا بما هم عقلا نیست. مبتنی بر حکم عقل بما هو عقل نیست. بلکه سیره عقلا بما هم سوسیالست یا کاپیتالیست است.

🔹ممکن است پس از بررسی تطابق قواعد فقهیه، در جایی حرف سوسیالیست‌ها را تأیید کنیم و یک جایی حرف کاپیتالیست‌ها را در آن قسمت تأیید کنیم و معنایش این نیست که کاپیتالیسم را با مبانی فلسفی آن قبول کرده‌ایم. چون اینجا جواز آن را با معیار فقهی تأیید کرده‌ایم، اما وقتی جواز آن را با معیار فقهی تأیید کردیم، اسلامیت‌اش را پذیرفته‌ایم، ولو منشأ عقلایی داشته باشد.

❇️استاد علوی

🔹ما اصلاً مسئله سرمایه‌داری و کاپیتالیسم مدّنظرمان نیست. چیزی که درباره آن صحبت داریم [این است که] ممکن است مشترکاتی در جهاتی بین ما و بعضی از مکاتب باشد. این هیچ دلیل تعبّد به آن مکاتب نیست.

🔹سیره‌ای که ما تعبیر می‌کنیم، عبارت است از آن بناء عقلایی در مقام عمل که باید ریشه عقلی داشته باشد که حجت باطنی است، و برای دوام نظام عقلایی است که نظام جامعه‌شان باشد.

✨اهم نکات مناظره استاد علوی بروجردی- استاد خسروپناه✨
🔰بخش چهارم

❇️استاد علوی

🔹 ما به‌عنوان فقیه در فقه، حکم‌مان را می‌بریم روی این موضوع؛ این موضوع عقلایی که هیچ اشکالی هم ندارد. به این معنا است که فقه‌الاقتصاد پیدا می‌شود، و احکام اقتصادی ایجاد می‌شود. اما اینکه در اینجا ما مکتبی در قبال سایر مکاتب و یک مکتب مستقل داریم، البته در مقام گفتن ایرادی ندارد، و ما هم پز می‌دادیم و می‌گفتیم مکتب اقتصادی اسلام.

لکن لازمه‌اش این است که اگر گفتیم مکتب، برای تمام فعل و انفعالات و مشکلاتی که پیش می‌آید باید راهْ پیش‌بینی کنیم. باید راه داشته باشیم. آیا بر اساس این امضاءها یا عدم ردع، می‌توان این راه‌ها را در مشکلات پیش‌بینی کرد.

🔹آیا شرع وظیفه‌اش این است که همه علومی که مردم و اتباع نیاز دارند، به آنها ارائه بدهد؟ آیا این کار لزومی دارد؟ آیا کار شرع این است؟ یعنی رسول‌الله که در مدینه مبعوث شدند، مشکل اقتصادی بود که حضرت برای رفع آن آمد؟ یا اقتصاد مدینه با اقتصادی که در مکه بود تفاوت اساسی پیدا کرد؟

بله، شرع به انصاف بیشتر ارشاد می‌کند. شرع به رعایت حال طرف ارشاد می‌کند: أقاله الله. از این احکام ارشادی زیاد داریم. اما اینها آیا مکتب درست می‌کند؟

🔹در احکام امضائی برای فهمیدن حکم باید به آن حدودی که در بین عقلا است مراجعه کنیم. بالا و پائین کردن‌اش دست شرع نیست، دست عقلا است

🔹ما اگر بخواهیم این مال را تعدیل کنیم، باید از عناوین ثانویه استفاده کنیم. عیبی ندارد که مالیات بر اجتماعات ببندیم، اما اصل‌ شرع در اینجا برای گفتن چه دارد؟ لذا می‌بینیم که در اسلام این معنا هست که آن کسی که سرمایه زیاد دارد، اگر می‌خواهد فردای قیامت روی سرش سایه‌ای باشد، باید به اوقاف و موقوفات بپردازد و کارهای خیر کند.
لذا شرع بنابه اساس دیگری در این موارد تأثیرگذار است. روش شرع با روش آنها متفاوت است. اما این دیگر اقتصاد نیست، اخلاق است. این به آن جهت ارشاد برمی‌گردد که شرع دارد.

❇️استاد خسروپناه

🔸 باید معنای مکتب دقیق مشخص شود تا محل نزاع مشخص گردد

داستان حضرت صالح:

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_29
#جلسه_228
#انبیا_ارشاد_یا_حکومت

از اول خلقت انسان بر طبق دیدگاه قرآنی و شیعی زمین خالی از حجت خداوند نبود و جنگ بین حق و باطل هم بلافاصله بعد از خلقت آغاز گشت در یادداشت قبلی اشکالاتی به توجیهاتی که در مورد کم توفیقی کمی و کیفی انبیا-از نظر این حقیر- پرداختم در این چند یادداشت انشالله به نفی انزوا طلبی انبیا و حکمرانی آنها می پردازم.
1. داستان حضرت صالح:
ابوحمزه ثمالی از امام باقر (علیه السلام) روایت می کند که جبرئیل درباره هلاکت قوم ثمود برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان کرد که حضرت صالح به میان قومش رفت و به آنان چنین پیشنهاد کرد: «من در شانزده سالگی به سوی شما فرستاده شدم و اکنون یکصد و بیست سال از عمرم گذشته است؛ پس از آن همه تلاش، اینک برای اتمام حجت، پیشنهادی به شما می کنم و آن این که اگر بخواهید، من از خدایان شما تقاضایی می کنم، اگر خواسته مرا برآوردند از میان شما می روم و دیگر کاری به شما ندارم و شما نیز تقاضایی از خدای من بکنید تا خدای من به تقاضای شما جواب دهد. در این مدت طولانی، هم من از دست شما به ستوه آمده ام و هم شما از من خسته شده اید». قوم ثمود گفتند: پیشنهاد شما منصفانه است. از این رو روزی را وعده گذاشتند که برای انجام آن بروند.
بعد از اون هم وقایع معجزه و ناقه… تا اینجا که <<صالح در این هنگام با خطاب به آن هفتاد نفر فرمود: «آیا دیگر تقاضایی دارید!؟» گفتند: نه، بیا با هم نزد قوم خود برویم و از آنچه دیدیم خبر دهیم تا به تو ایمان بیاورند.
صالح همراه آن هفتاد نفر به سوی قوم ثمود حرکت کرد ولی هنوز به قوم ثمود نرسیده بود که شصت و چهار نفر از آنها مرتد شدند و گفتند: «آنچه دیدیم سحر و جادو و دروغ بود».
هنگامی که به قوم رسیدند، آن شش نفر باقیمانده، گواهی دادند که آنچه دیدیم حق است ولی قوم سخن آنان را نپذیرفتند و اعجاز صالح را به عنوان جادو و دروغ پنداشتند، عجیب آن که یکی از آن شش نفر نیز شک کرد و به گمراهان پیوست و همان شخص (به نام قدار) آن شتر را پی کرد و کشت(کافی ج 8ص 185)
حالا یک سوال این عدم ایمان باتوجه به دیدن چنین معجزه ای از چیست؟
1. مشکل قوم فقط ایمان به خداست یا اطاعت کردن از صالح
به قرآن رجوع میکنیم، گروهی از قوم به گروه دیگر که می‌خواستند اطاعت کنند می گفتند:
وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ(مؤمنون 34)
2. از اولین دستورات صالح بعد از آوردن معجزه به روایت قرآن:
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ ۖ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ
تقسیم آب بعنوان مهمترین عنصر زندگی در بشر نخستین که به نظر بوی تثبیت حکومت و قدرت را می‌دهد
به نظر می‌رسد کل این داستان و قضیه اگر یک ایمان فردی بدون بروزات اجتماعی باشد غیر منطقی است

در داستان حضرت شعیب هم بحث اطاعت آمده فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ(شعرا 179)
و نکته ناظر به بحث ما بعد اجتماعی و حکومتی این اطاعت است
أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ
وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ
وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ(شعرا 181-183)
به نظر اینکه ایمان به خدا مسئله اصلی کفار نیست باید و نباید های دینی است که مسئله ساز هست
قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ ۖ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ(هود 87)
مشکلی که در هر دوی این داستان آنها بیان شده دو چیز است:
1. مسئله بافت و تاثیر تربیت بر آنها-به تفصیل در یاداشت نتیجه بحث خواهد شد-
نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا
2. دستورات اجتماعی دین برخلاف بت‌ پرستی که غالبا خالی از دستورات اجتماعی اند
أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا
برای قوم شعیب این مسئله که تصرف در اموالشان هم باید در چارچوب دین باشد قابل پذیرش نبود کما اینکه برای بشر امروزی هم نیست

پیامبران پیروز؟ ؛ پیامبران مغلوب؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#مهدی_خداپرست
#یادداشت_25
#جلسه_228

♦️پیامبران پیروز؟ ؛ پیامبران مغلوب؟

▫️بسم الله الرحمن الرحیم
🔸در رابطه با مساله موفقیت و یا عدم موفقیت انبیاء، پیروزی و یا شکست آن ها در نساب طول تاریخ بشر و یا هرکدام در دوره خود و غیره، بحث های خوبی در کلاس و در یادداشت ها مطرح شد. بنظرم رسید حضرت آقا نیز در مباحث نبوت کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، ادعاهایی دارند که بررسی و نقد و ارزیابی آن ها نیز خالی از لطف نیست و بلکه حتما لازم است.
🔸در این یادداشت یکی از زوایای ادعای ایشان را بررسی میکنیم. در یک جا اینطور بیان میکنند:
🔻«سوال اول این بود که آیا انبیای الهی #مجموعا #موفق شدند یا #ناکام شدند؟ میگوییم مجموعا موفق شدند، همه انبیاء. به دلیل اینکه میخواستند بشر را بالا بیاورند و آوردند… انبیاء در مجموع موفق شدند و کامیاب شدند، ناکام نشدند. و اما هر #دانه_دانه از پیغمبران، یعنی هر #تک_تک از نهضت های انقلابی و توحیدی، آیا آنها موفق شدند یا نه؟ می گوییم اینجا یک قاعده کلی وجود دارد. قاعده کلی این است که هرکدامی که دارای #ایمان و #صبر کافی بودند، #موفق_شدند، هرکدامی دارای ایمان و صبر کافی نبودند، #موفق_نگشتند.»🔺
و در جای دیگر اینگونه:
🔻«انبیاء بر طبق #سرشت جهان دارند حرف میزنند؛ بنابراین مایه و #اقتضای_موفقیت در نهضت انبیا و در انقلاب پیغمبران به طور کامل موجود است. اگر تو میبینی پیغمبری در تاریخ #شکست خورد، این را دلیل ندان که حرف حق باید شکست بخورد؛ نه حرف حق باید پیروز بشود، نظام حق باید غالب بشود، دست حق باید بر سر باطل بکوبد و متلاشی کند، پس چرا پیغمبر شکست می خورد یک جا؟ برای خاطر اینکه #پیروان پیغمبر، یا ایمان کافی و یا صبر کافی ندارند. صبر به خرج نمیدهند.»🔺

🔸از بررسی این دو عبارت به چند نکته در نگاه ایشان پی میبریم. اولا اینکه، ایشان معتقد است که بصورت قطعی در عداد کل تاریخ انبیاء، این حرکت پیروزمندانه و کاملا رو به جلو بوده است و در مجموع خواست انبیاء محقق شده و بشریت را ارتقاء داده اند.
🔸به این عبارت ایشون نیز توجه بفرمایید:
🔻«ما یک وقتی تشریح کردیم این را که چطور #دین از اولی که بوجود آمده تا امروز، #همه_اش_پیشرفت_داشته، #یک_قدم عقب نشینی نداشته . یک قدم، به عقیده ما، دین تا حالا عقب نشینی نداشته. آنی که خیال میکنند عقب نشینی است، آن پیشرفت است در واقع.»🔺

🔸خب اینجا هضم همین نکته سنگین است! چه طور ادعا میشود که انبیاء پله به پله، بشر را ارتقاء داده اند و دین همواره پیشرفت داشته است؟ خوب است یک نگاهی به وضعیت امروز بشر در نسبت با دین بیاندازیم. کره زمین را #حاکمیت_نفس_اماره پر کرده است. اندیشه، فرهنگ و تمدن #غرب بشریت را به #انحطاطی کشانده که فرسنگ ها با تعلیمات پیامبران فاصله گرفته و او را در دنیایی لجن بار مشغول شهوات و… کرده و بدان نیز افتخار میکند.
حال سوال اینجاست که آیا به این وضعیت میگویید پیشرفت؟!
آیا بشر در دوره های های گذشته در بستر الهیاتی والاتری نمی زیسته؟ و حداقل بستر برای زندگی توحیدی مهیاتر از امروز نبوده است؟
چگونه روایتی باید از وضع امروز بشریت داشت تا بتوان گفت که دین دائما در حال پیشرفت بوده است و یک قدم هم عقب نشینی نداشته؟
ممکن است کسی انقلاب اسلامی را معیار بارز این ادعا بیان کند، ضمن اینکه خود این موضوع جای مباحثه دارد، اما نکته قابل توجه این است که این نظریه توسط آیت الله خامنه ای قبل از وقوع انقلاب اسلامی مطرح شده است و واضح است که وابسته به ان رخداد نیست و یک نظریه پایه و ثابت بنیادین و تاریخی است. حتی نمیگوید که گاها عقب هم رفته و بعد دوباره رو آمده است و پیشرفت کرده که بگوییم نمودارش در کل افت و خیز ها صعودی است. خیر، همواره در حال صعود بوده است.

🔸اما نکته ای دیگری که ایشان مطرح میکنند و از ظاهر عبارات برداشت میشود، این است که اما اگر بخواهیم پیامبران را تک به تک بررسی کنیم که آیا همگی پیروز بوده اند یا خیر، ممکن است به این نتیجه برسیم که برخی پیامبرانی که دارای ایمان و صبر کافی نبوده اند، موفق نشده باشند. اما جای دیگر اینطور مطرح میکنند که آن پیامبرانی که پیروانشان دارای ایمان و صبر کافی نبودند، موفق نگشته اند.
باز در اینجا سوالاتی ذهن را درگیر میکند. از جمله اینکه، چطور میشود بگوییم دین یک قدم هم عقب نشینی نداشته اما از طرف دیگر بگوییم برخی پیامبران ناکام ماندند؟
این مساله هم واضح نشد که علت این عدم کامیابی، ضعف ایمان و صبر درخود پیمبران بوده و یا پیروانشان و یا هردو؟ اگر ضعف در خودشان بوده، آیا این با جایگاه و ویژگی های نبی در تعارض نیست؟ و اگر در پیروان بوده، خب چرا پیامبران نتوانستند تعداد اندکی را حداقل پای کار توحید نگه دارند؟ مگر شعارهای آن ها فطری و منطبق با خواست حقیقی بشر نبود؟ پس چه شد که برندگی لازم واثرگذاری ویژه ای نداشت؟
چطور باید کار پیامبران را ارزیابی و تحلیل کنیم؟ چگونه باید تاریخ نبوت و رسالت را باز تقریر و روایت کنیم؟ قرآن چگونه این سرگذشت را برای ما روایت کرده است؟

داستان_حضرت_عیسی_در_انجیل

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_32
#جلسه_228
#انبیا_ارشاد_یا_حکومت
#قسمت_چهارم
#داستان_حضرت_عیسی_در_انجیل
بر خلاف حضرت موسی و قومش که بارها و بارها در قرآن داستانشان بیان شده به جنبه های اجتماعی دعوت حضرت عیسی کمتر پرداخته شده این در حالیست که در عهد جدید مفصلا به این قضیه پرداخته شده
یکی از بزرگترین نشانه ها در نفی ایمان گرائی فردی بحث The Kingdom of the God
هست جایی که عیسی مسیح (ع) مژده ملکوت الهی و حکومت آن را به مردم می دهد
عبارت “پادشاهی خدا” (همچنین “پادشاهی از بهشت” یا “پادشاهی از نور”) در عهد جدید بیش از 80 بار بیان شده است. پادشاهی خدا قلمرویی است که خداوند در آن سلطه دارد و عیسی مسیح پادشاه است. در این پادشاهی ، اقتدار خدا به رسمیت شناخته شده است و اراده او نیز رعایت می شود. مفهوم پادشاهی خدا اساساً یکی از فضا ، قلمروها یا سیاست ها نیست ، مانند یک پادشاهی ملی ، بلکه یکی از حکومت های سلطنتی ، سلطنت و کنترل حاکمیت است.
و نکته جالبت تر که مفید بحث ماست اینکه:
عیسی به پیروان خود آموخت كه چگونه به پادشاهی خدا وارد شوند: نه هر كس به من بگوید ، “پروردگار ، خداوند” ، وارد پادشاهی بهشت نخواهد شد ، اما كسی كه اراده پدر من را انجام دهد. در بهشت است. (متی 7: 21 ، ESV)
خلاصه اینکه بحث حضرت عیسی نیز همانند سایر انبیا صرف ایمان به خداوند نیست بلکه بعد اجتماعی دینداری به ویژه حکومت از مهترین هدف های رسالت اوست

بازی_های_زبانی_ویتگنشتاین

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_33
#جلسه_228
#دعوت_انبیا
#تاثیر_بافت
#بازی_های_زبانی_ویتگنشتاین
ویتگنشتاین در مقاله بازی های زبانی خودش به به این مسئله می‌پردازد که ایمان حاصل یقین عقلی بلکه حاصل عادتی است که فرد تحت تاثیر بافتی که در آن متولد شده کسب می‌کند برای مثال کسی که در یک منطقه شیعه نشین به دنیا آمده شیعه می‌شود و کسی که در یک منطقه مسیحی نشین متولد شده مسیحی
یا به قول خودش برای ایمان آوردن باید از بچگی یکشنبه به یکشنبه کفش به پا کنید و راهی کلیسا شوید
برای تقویت این این ایده میخواهم به عباراتی از قران اشاره کنم مشرکان در مقابل انبیا از این ادبیات استفاده می‌کردند:
1.نتبع ما الفینا علی ابائنا
2.وجدنا علیه ابائنا…
3.وجدنا علیها ابائنا…
4.وجدنا ابائنا لها..
5.وجدنا ابائنا کذلک یفعلون
6.وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ…
7. …نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا…
و…
به نظر مسئله‌ بافت تاثیر زیادی بر ایمان یا عدم ایمان در مردم دارد
بعلاوه اینکه همانطور که در فیزیک قانونی به نام قانون لختی وجود دارد به نظر در علوم انسانی نیز همین‌گونه است و انسان نیز میل به ثبات دارد و به شدت در مقابل تغییر به حالت تدافعی می رود

<<العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر>>

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_34
#جلسه_228
#نتیجه_گیری
تا اینجای کار دوتا بحث مطرح شد اول اینکه یکی از مشکلاتی که بر سر راه پیامبران قرار داشت بحث بافت، تربیت و میل به ثبات و عدم تغییر در انسان را باید دانست یا به قولی
<<العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر>>
بحث دوم هم در مورد بخش اجتماعی دین و باید و نباید های اجتماعی آن است همانطور که مطرح شد گاهی صرف اینکه دین بعنوان یک مسئله فردی بیان می شد مشکل ساز نبود بلکه مشکل بحث باید و نباید های اجتماعی دین بود مثل بحث معاملات در قضیه قوم شعیب یا بحث تشکیل حکومت در حضرت موسی، عیسی و…
حال چند پرسش بزرگ پیش رو هست
1. چرا باتوجه به اینکه از بدو خلقت انسان نبوت هم آغاز شده با همه ی تأییدات الهی و فطری و علم الهی ای که به پیامبران رسیده در دوراهی حق و باطل سنت های باطل در بشر نهادینه شده به طوری که برای تغییر آن پیامبران زیادی جان خود را از دست داده اند و در طول زمان همیشه جزو اقلیت بوده اند و در فشار؟!؟!؟!
2. چرا دین در توجیه باید و نبایدهای اجتماعی اش این اندازه ضعیف عملکرده که در دوران های مختلف عموما نتوانسته اندیشه بشر را اقناع کند؟
3.مگر نه اینکه فطرت انسانی و علم الهی و نخبگی پیامبران همه و همه در خدمت اقناع بشر برای تغییر در سبک زندگی و گام نهادن در مسیر حق بوده پس چرا نتیجه ای متفاوت رقم خورده است؟
4. با توجه به اینکه پیامبران با همه ی نخبگی شان و امداد های الهی نتوانستند قطار زندگی بشر را به ریل صحیح برگردانند این مهم در زمان ما و بدست ما چگونه اتفاق خواهد افتاد؟

درباره #نشست_فقهی جایگاه #مصلحت در قانون گذاری و احکام حکومتی حجت الاسلام وحیدرضا #طراوت

#يادداشت
#مکتب_فقهی_امام_خمینی
#اداره_فقهی_جمهوری_اسلامی
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_145
#جلسه_228

☑️ درباره #نشست_فقهی جایگاه #مصلحت در قانون گذاری و احکام حکومتی حجت الاسلام وحیدرضا #طراوت

☑️ #معرف_يادداشت: نشست دیروز به لحاظ محتوایی خیلی در آب و هوای کلاس فقه حکومتی بود؛ سؤالی که برای برادر طروت دغدغه شده بود و معلوم بود که با این دغدغه زندگی فقهی کرده بود و تلاش زیادی برای پاسخ به آن کرده بود؛ این بود:
«جمهوری اسلامی در سیره و اعتقاد رهبرانش خود را مکلّف به پیاده سازی شریعت می داند؛ آیا بعد از انقلاب فقهی اداره شده است؟ و چالش های فقهی اداره کردن جامعه چه بوده و راه حل این چالش ها چیست؟»

🔺 این سؤال برای همه ما که دغدغه انقلاب ما را به حوزه کشانده یا در حوزه نگه داشته و با این دغدغه طی طریق طلبگی می کنیم؛ بسیار مهم است. ما ذیل شخصیت امام، کار خود را صرفا کتاب فقه و فلسفه و عرفان خواندن نمی دانیم، بلکه پیاده شدن این ها در زندگی فردی و اجتماعی و حرکت دادن جامعه به سمت آرمان های الهی خود که تمدن سازی و ایجاد حیات طیبه است؛ را نیز وظیفه خود می دانیم. لذا اندیشیدن در مورد سؤالات زیر یکی از واجبات ما است. «آیا ما در جمهوری اسلامی کشور را فقهی اداره کردیم و توانستیم در مسیر پیاده شدن شریعت الهی گام برداریم؟ چالش های ما در این مسیر چه بوده است؟ سیره امام و آقا در این مسیر چه بوده است؟ راه حل برون رفتن این چالش ها چیست؟»
🔺 ارائه دهنده محترم، تلاش خوبی برای نشان دادن چالش کشیدند و بن بست هایی که داریم را به خوبی ترسیم فرمودند؛ اگر همین میزان بود خیلی کار ارزشمندی بود؛ چه رسد به اینکه ایشان تلاش خیلی خوبی هم برای رسیدن به یک چارچوب توصیه ای و یک پیشنهاد روشی برای حل چالش ها نیز داشتند؛ تلاشی که پیشنهاد سه وجهی از «استنابط – عقل و تجربه» در آن حضور داشت. خداوند بر توفیقاتشان بیفزاید.

☑️ بعد از جلسه گفتگویی با حاج آقای طراوت داشتیم، و بنده دو نکته را عرض کردم؛

1️⃣ جناب استاد موسوی (که تشکر می کنم که در این نشست حضور کامل داشتند و بحث را شنیدند) در #مکتب_فقهی_امام_خمینی ایده ای دارند، که خیلی کمک کننده و افق گشا برای ایده جناب طراوت است؛ آن هم این است که فقه امام فقه قاعده ای از بالا به پایین است، یعنی سر ریز فضاهای حکمی عرفانی ایشان از بالا در فقه و قاعده ساختن و گذاشتن بر بالای سر فقه که فقاهت ایشان را سامان می دهد.
2️⃣ یک نگرانی در توسعه فقاهت ذیل مکتب فقهی حضرت امام این است که برخی زمینه ها، بعد از اینکه خوب امتداد داده نمی شود؛ فرد را آرام آرام به فضای لیبرالی می کشاند؛ و این بلایی بود که بر سر برخی شاگردان و یا شاگردان شاگردان امام آمده است. آن هم به این دلیل است که فقاهتی که وارد تعامل مصلحت محورانه برای ویرایش جامعه می کند، چون الان متن فرهنگ جوامع متأثر از #تمدن_غرب است، در یک داد و ستدی می افتد که اگر مراقبت نشود، فقه را سکولار خواهد کرد.

🔹 در کلاس #حلقه_اندیشه_کلامی بنده به اقتضاء موضوعاتی که پیش می آمد، سعی کردم متأثر از نگاه های جناب #استاد_موسوی یک فضایی بین فضای فقهی و کلامی مباحثی را بنگارم، که شش هفت تا یادداشت شده، حاج آقای طراوت فرمودند که این یادداشت ها را خدمتشان بفرستم، برای خوش خوان شدن در یک فایل وُرد جمعشان کردم و برایشان ارسال کردم، و در پست بعد تقدیم برادران می کنم.

نسبت گفتمان پیشرفت و گفتمان مقاومت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#گفتمان_مقاومت و #گفتمان_پیشرفت
#علی_اکبرنژاد
#جلسه_228
#یادداشت_47

🔰نسبت گفتمان پیشرفت و گفتمان مقاومت⁉️

🔸در جلسه بیان شد که #گفتمان_پیشرفت در فرمایشات رهبری از سهم بیشتری برخوردار است نسبت به #گفتمان_مقاومت.

🔸و اینکه اگر ما نیز در رویکردهای تبلیغی خود برای گفتمان پیشرفت سهم بیشتری قائل شویم، ذهنیت و اراده‌ی اقشار و گروه‌های بیشتری از بدنه‌ی نخبگانی کشور را همراه خواهیم کرد. چرا که با پاسخی جامع مواجه خواهند بود که قادرند آن را در برگیرنده همه‌ی مطلوبات و آرمان‌های فطری خویش قلمداد کرده و در عین‌حال عنصر نخبگی‌شان نیز همواره به همین جهت رهنمون گردد.

🔸و معتقدیم که گفتمان مقاومت نیز اساسا درخدمت گفتمان پیشرفت بوده و برمدار چنین فهمی از نگرش راهبردی اسلام می‌چرخد.

💡حال در این‌جا لازم است که به نکته‌ای توجه شود:

🔹گفتمان مقاومت را می‌توان بُعد سلبی گفتمان پیشرفت قلمداد نمود. در حالیکه به نظر می‌رسد از گفتمان جامع که #توحید است وام گرفته و به خوبی جبهه انقلاب را یاری رساند.
اما چگونه؟

🔹بدین صورت که تثبیت نظام اسلامی، در حقیقت شورشی واقعی بود -نه صوری و ظاهری و زودگذر- علیه نظم قطبی جهان مدرن.
یک آشوب، یک طوفان، یک تکانه‌ی بنیان برافکن، یک تحول بنیادین و اثرگذار، که قطعا با بسیاری از قیام‌های چریکی محدود و کوچک یا مبارزات منفی گروهک‌های معترض، اختلافات بنیادین و فراوانی دارد.

🔹حال یک معجزه به دست ما رقم خورده است! یعنی تبدیل یک انقلاب برخوردار از ذاتی ناپایدار به یک نظام منسجم و قاعده‌مند.
اما نظامی که اساسا معترض است و حقیقتا انقلابی!

📌#فیش
… به اعتقاد من نگاهِ کلان این است: دنیا امروز دنیای بدی است؛ دنیا، دنیای فاسدی است، دنیای گرسنگی است، دنیای تبعیض است، دنیای بی‌عدالتی است، دنیای زورگوییِ کسی مثل ترامپ است، دنیای حاکمیّت بی ‌قید و شرط سرمایه است؛ دنیا این است. فرق هم نمیکند؛ اروپا و آمریکا در این زمینه فرقی ندارند؛ کشورها‌ی دیگری هم که در این سطح و در این حد و اندازه نیستند، به نحوی کمک‌کارِ این جریانند. یعنی دنیای سلطه است؛ دنیا تقسیم شده به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر. در مقابل این دنیای بد و فاسد، یک نظامی سر بلند کرده و آن نظام جمهوری اسلامی است، آن انقلاب اسلامی است. آن شعارهایی که شما اشاره میکنید، در بافت و ساخت اصلی این نظام وجود دارد. خب بله، گاهی اوقات تخلّف میشود؛ در زمان پیغمبر هم گاهی اوقات میشد که کارهای خلافی انجام میگرفت، در زمان امیرالمؤمنین هم همین جور. یک اشکالاتی وجود دارد، یک انحرافهایی وجود دارد؛ در این تردیدی نیست، امّا این به کلّیّت نظام به هیچ وجه صدمه نمیزند. این نظام یک #نظام_معترض است؛ معترض به این ساخت قدرت در دنیا؛ یعنی به بی‌عدالتی معترض است، به ظلم معترض است، به فقر و گرسنگی معترض است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47188

🔸نظامی که اساسا بر پایه‌ی یک اعتراض بنیادین به ساخت قدرت در دنیا نهادینه شده و خود را در برابر ناموسی‌ترین ارکان یک “تمدن” قرار داده است، اگر ذره‌ای دست از عناصر بنیادین خود بکشد، به طور قطع در هاضمه تمدن مدرن غرق خواهد شد. البته پس از دریده و پاره‌پاره شدن توسط آرواره‌های این تمدن وحشی!

🔸هرچند گفتمان مقاومت در حال حاضر جزو عناصر جدانشدنی هویت شیعی است که با اندک تحریکی سریعا اثاره شده و علیه دشمنانش می‌آشوبد؛
اما مسئله اینجاست که گویا ما نتوانسته‌ایم جایگاه مفهومی مقاومت را بعنوان یک عنصر ضمانت‌بخش به فکر و فرهنگ اسلامی، در ذهنیت جامعه به درستی جانمایی کنیم. بلکه با آن برخورد قشری و جناحی کرده تا در یک فضای دوقطبی، معطوف به جبهه‌ای خاص تلقی شده و عملا پرچم پیشرفت، آبادانی و آینده‌نگری را به لیبرال‌ها بسپاریم!

📛گویی جبهه انقلاب با نگاه به گذشته در پی حفظ هرآنچه هست، است و جناح لیبرال با نگاه به آینده در پی گسترش صلح و ایجاد محیطی آماده برای رشد و بالندگی!

⚠️هیهات هیهات از این همه سفاهت!

🔸به سرعت باید با یک کار تخصصی و عمیق، فریاد عدالت‌خواهانه و روحیه‌ی مقاومت و ستیزه‌جویانه‌ی جبهه انقلاب را با اندیشه ایجابی «پیشرفت» گره زده و به این سفاهتی که جامعه‌مان بدان گرفتار شده است، پایان دهیم.

🔸گفتمان پیشرفت آنگاه رنگ واقعیت به خود می‌گیرد که نظامی برخاسته از آرمان‌های اسلامی یک ملت به استقرار رسیده باشد. وگرنه تا قبل از نظام‌سازی، سخن گفتن از «پیشرفت» یا توهم است یا تخدیر و یا صرفا نمایش یک غایت دور از دسترس.

🔸فلذا انتظار می‌رود که در کشورهای واقع در محور مقاومت نظیر عراق، سوریه، لبنان و فلسطین یا دیگر ملت‌هایی که پیش از مرحله‌ی نظام‌سازی، دست به تشکیل جبهه‌ای علیه استکبار جهانی زده‌اند، طبیعتا گفتمان مقاومت از غنای بیشتری نسبت به گفتمان پیشرفت برخوردار باشد.

🔸هرچند به طور ضمنی در پس فکر گروه‌های مقاومت نیز این نکته نهادینه شده است که علت مقاومت، گفتن یک “نه” بزرگ به خدای‌گونه‌های مستکبر جهان است؛ و غایت مقاومت نیز رسیدن به نظام پیشرفته‌ی اسلامی.

✅بنابراین؛
💡گفتمان مقاومت #ضمانت‌بخش است و گفتمان پیشرفت #هویت‌ساز.
💡گفتمان مقاومت #ویرایش‌دهنده است و گفتمان پیشرفت #اراده‌ساز.
💡گفتمان مقاومت #رهایی‌بخش است و گفتمان پیشرفت #بیدارکننده.
💡گفتمان مقاومت #حرکت‌دهنده است و گفتمان پیشرفت #انگیزه‌ساز.
💡گفتمان مقاومت #لا_اله است و گفتمان پیشرفت #الاّ_لله.

آیا مقاومت صرفا یک رویکرد سلبی و انفعالی است؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_62
#جلسه_228

🔵 آیا مقاومت صرفا یک رویکرد سلبی و انفعالی است؟

🔹 یکی از اشکالاتی که در باب ضریب دادن به #گفتمان_مقاومت مطرح می شود این است که مقاومت یک معنای سلبی و زویکرد انفعالی است؛ فلذا این که حزب الله و حزب اللهی گری به مقاومت شناخته می شود در افکار عمومی به این معناست که این جماعت طرحی نو و ایجابی برای ساختن و پیشرفت ندارند و تمام حرفشان “نه” به توسعه ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برای حفاظت از ارزش ها و آرمان هایشان است!

🔹 در حالی که مقاومت صرفا همین در همین رویکرد سلبی که می توان آن را #مقاومت_ایستا نامید خلاصه نمی شود.
مقاومت را می توان به گونه ای دیگر هم معنا کرد که از ان به #مقاومت_پویا تعبیر می شود.
مقاومت پویا از سویی به معنای ایستادگی در برابر موانعی است که میخواهند ما را متوفق کرده و مانع حرکت رو به رشدمان بشوند و از سوی دیگر به معنای پایمردی در برابر عواملی است که هدفشان منحرف کردن حرکت و تغییر جهت دادن ما از مسیر آرمان ها و ارزش هاست!

🔹با این توصیف مشخص می شود که مفهوم مقاومت به معنای پویای آن اساسا یک پدیده ی فعال ، تهاجمهی و در مسیر پیشرفت محسوب می شود.

🔹 پ ن : تعابیر مقاومت ایستا و مقاومت پویا را از ادبیات فاخر و قابل توجه حجت الاسلام محمد مهدی #فاطمی_صدر وام گرفته ام .

چرا استقامت بر طریق شرط دستیابی به ماء غدق (پیشرفت) است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#احمد_قوی
#یادداشت_63
#جلسه_228

🔵 وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا [ #سوره_جن آیه 16]
چرا استقامت بر طریق شرط دستیابی به ماء غدق (پیشرفت) است ⁉️

🔹 مقاومت یکی از اصلی ترین مولفه های هویت انقلابی و حتی شیعی ما می باشد و این پدیده ی مترقی نه تنها با پیشرفت در تعارض و تنافی نیست بلکه می توان ادعا کرد که مقاومت لازمه ، مقدمه و حتی ممیزه ی پیشرفت اسلامی ایرانی (به تعبیر حضرت استاد پیشرفت حسینی) مد نظر ما است.

🔹 همان طور که در #یادداشت_62 بیان شد مقاومت یک مفهوم پویا ، ایجابی و در مسیر رشد و پیشرفت است اما سوال اساسی این است که چرا پیشرفت ما در گرو مقاومت است؟!
چرا ما حزب اللهی ها این قدر بر طبل جنگ و مقاومت و نفی و سلب کوبیده ایم تا تصویر افکار عمومی از ما آدم هایی باشد که باید بروند و فدا بشوند تا بتوان مملکت را ساخت؟!

🔹واقعیت مهمی که اینجا باید بدان توجه کرد آن است که انقلاب اسلامی در دنیایی شروع شد و ادامه پیدا کرد که در آن حاکمیت مطلق از آن نظام سلطه، مستکبران و جنود جهل است. بنابراین تصور حرکت بدون مزاحمت در مسیر پیشرفت اسلامی به هیچ وجه واقع بینانه نیست. پیشرفت همه جانبه و حقیقی بدون مقاومت در برابر اراده استکباری حاکم بر عالم و نفی عبودیت غیر خدا به هیچ وجه قابل تحقق نیست.

#گفتمان_مقاومت یا #گفتمان_پیشرفت؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#درگیری_شعار_توحید_با_استکبار
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_43
#جلسه_228

#گفتمان_مقاومت یا #گفتمان_پیشرفت؟

✅در حلقه اندیشه کلامی از استاد شنیدیم که جبهه انقلاب در فضای جبهه مانده است. هنوز از آن برنگشته و هنوز تصمیم نگرفته دنیا را آباد کند.
از طرفی استاد فرموده اند بهترین تجربیات معنوی جبهه انقلاب فضای زاهدانه جنگ است. و جای دیگر گله کردند که ما از کنار امکانات هویت متعالی ساز شیعی و انقلابی مان خیلی ساده و زاهدانه می گذریم.
و البته قطعا یکی از بزرگترین امکانات هویت ساز انقلابی ما همین فضای جبهه و جنگ است.

🔷وقتی در جلسه گذشته فرمودند باید جبهه انقلاب تصمیم بگیرد و گفتمان پیشرفت را انتخاب کند. و گفتمان مقاومت -که امروز در آن مانده ایم- هم باید در خدمت گفتمان پیشرفت باشد، من نگران نشدم. و اصلا احساس نکردم داریم گفتمان مقاومت را از دست می دهیم. حتی وقتی با تعبیر تند اعتراض به سرود «منم باید برم» همراه بود.
🔸احساس من بیشتر این بود که چیزی اضافه تر از گفتمان مقاومت باید به دست بیاوریم.
🔸در واقع گفتمان مقاومت را احتیاج داریم برای گفتمان پیشرفت. یعنی مقاومت اساسا خودش غایت نیست. مقاومت یک رویکرد است. این گونه است که می توان امکانات هویت ساز شیعی را کنار هم جمع کرد.

🔷مگر می توان از قیام سیدالشهدا به راحتی گذر کرد؟! مگر می توان این همه روایات جهاد و جایگاه آن در اعتقادات اسلامی را ندید؟!
مگر می توانیم از پیشرفت معنوی در انقلاب اسلامی سخن بگوییم و چشممان را روی جبهه و شهدا و آن همه عارف جوان ببندیم؟! مگر عظمت حاج قاسم را می توان لحاظ نکرد؟!
اتفاقا باید عرصه مقاومت و جهاد را برای بقیه حوزه های دینی و اجتماعی مدل سازی کرد.

🔶اسلامی که توانسته جنگ و قتل و خونریزی و کشت و کشتار و خشونت را به مهمترین مدرسه انسان سازی تبدیل کند و از دل این همه خشونت، انسان هایی بسیار لطیف و رقیق تربیت کند، قطعا می تواند عرصه های دیگر را هم محل سلوک انسان قرار دهد. نباید از کنار این جنس انسان سازی به سادگی گذشت.

🔸وقتی حضرت اقا عنوان اقتصاد مقاومتی را جعل می کنند یعنی به این شاخصه شیعی نهادینه شده در هویت مردم ایران، توجه دارند.
یا اگر جهاد علمی را در کشور ترویج می کنند و معنویت و شهادت را در این حوزه می دمند.
یا اگر جهاد خدمت مطرح می شود.
🔸حتی وقتی حضرت استاد از عنوان «پیشرفت حسینی» استفاده می کنند یعنی از کنار مقاومت با راحتی گذر نمی کنند.

✅ما می توانیم عرصه اقتصاد را به میدان سلوکی بی نظیری بدل کنیم. کما این که بی شمار آموزه در قرآن و روایات برای این امر داریم.
✅می توانیم تعلیم و تربیت را محل جهاد قرار دهیم کما این که بی شمار آموزه در قرآن و روایات برای این امر داریم.
✅می توانیم طب و بهداشت را میدان رشد و تعالی قرار دهیم کما این که بی شمار آموزه در قرآن و روایات برای این امر داریم.
✅می توانیم شعر و داستان و فیلم و موسیقی را جهاد ببینیم و جهادی ببینیم. می توانیم خدمت را جهاد بدانیم و جهادی ببینیم.

ما بی شمار آیه و روایت داریم که تک تک حوزه های اجتماعی ما را محور رشد می داند. اصلا وقتی صحبت از جهاد اکبر می شود، یعنی توجه به گفتمان مقاومت به عنوان یک رویکرد قابل چشم پوشی نیست.

تصمیم امامت

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#ایمان_نیک_گفتار
#يادداشت_30
#جلسه_228

⭕️ تصمیم امامت

«آیا می خواهیم وارد حوزه ی تمدن بشویم یا کی خواهیم با نوعی انعزال و گوشه گیری به حیات خود ادامه دهیم؟
اگرجبهه ی انقلاب این تصمیم را نگیرد، تصمیم نگرفته است که #امام_جماعت بشود
یک پدیده ی گسترده که سرمایه ی بی نظیر انقلاب اسلامی ست، هنوز در گروه یک تصمیم است.»

🔹این جملات که در جلسه مطرح شد، جملات آشنایی ست،
🔸شیعیان در طول تاریخ، مخاطب این دعوت قرار گرفته اند:
🔺 تصمیم برای امامت

🔹دعوت به امامت در جای جای دین ما نهفته است:
قیام برای اصلاح، تواصی به حق و تواصی به صبر، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله، ارشاد جاهل، تفقه در دین، اظهار علم از سوی عالم، برائت از مشرکین، برپایی قسط، اقامه ی نماز، صله ی ارحام، اخوت و مواسات بین مومنین، اهتمام به امور مسلمین، دورباشی(هیهات) از ذلت، زیارت امام، حریت و آزادگی، حب و بغض فی الله، عالم یا متعلم بودن، رعایت حق همسایگان، احیاء امر اهل بیت، ذکر علی علیه السلام، شب زنده داری، عبادت کار، صدقه، خمس، زکات ، انتظار فرج، تقیه، انفاق، کیاست و فراست مومن، شهادت و…

🔹آیا این مفاهیم جدای ازمقوله ی امامت اند؟!

🔹این نظم اجتماعی چه چیزی از مردم می سازد؟
🔺مردمی آگاه، مسئول، متعهد، دلسوز، کارآمد، جامعه ساز و مصلح

🔹باید نگاهمان نسبت به عقایدمان بازیابی شود
🔹باید تقریری از معارف شیعی ارائه شود که در جای جای آن، مسئولیت و تعهد اجتماعی موج بزند
🔺تقریری که تکلیف مردم را در عینیت این زمان روشن کند تا زنده بودن دین را در همین دوران به اصطلاح مدرن بودگی حس بکنند که :
« لو علم النّاس محاسن کلامنا لاتّبعونا »

گفتمان پيشرفت فصل اخير گفتمان انقلاب اسلامي / گفتمان مقاومت جنس گفتمان انقلاب اسلامي

#يادداشت
#روح_توحيد_نفي_عبوديت_غير_خدا
#درگيري_شعار_توحيد_با_استكبار
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_146 (بخش اول)
#جلسه_228

☑️ گفتمان پيشرفت فصل اخير گفتمان انقلاب اسلامي / گفتمان مقاومت جنس گفتمان انقلاب اسلامي

☑️ #معرف_يادداشت: در دو جلسه اخير #حلقه_انديشه_كلامي گريزهايي توسط جناب #استاد_فلاح زده شد كه از آن بوي نقد به #گفتمان_مقاومت مي آمد؛ برداشت هاي متنوعي از اين بيانات شد، در اين يادداشت برداشتي كه نگارنده دارد، عرضه خواهد شد.

🔺 ادعا اين است كه گفتمان پيشرفت فصل اخير گفتمان انقلاب اسلامي است و گفتمان مقاومت جنس گفتمان انقلاب؛ و كسي كه دارد گفتمان مقاومت را نقد مي كند، سخن او به معناي نفي گفتمان مقاومت نيست، بلكه دارد مي گويد كه انقلاب يك فصل اخيري گرفته است و بايد كنش هاي انقلابيون متناسب با اين فصل اخير باشد، و فصول گذشته در #حركت_جوهري انقلاب تبديل به جنس شده اند، و اگر در آن ها بمانيم، به معناي محروم شدن از هويت جديدي است كه انقلاب پيدا كرده است يا بايد پيدا كند.
🔺 ادعا از يك اصطلاح پر معنا و بسيار راقي در #حكمت_متعاليه بهره برده است، كه بايد كمي در مورد آن توضيح داده شود؛ تا مراد روشن شود.
🔺 در حكمت متعاليه فصل اخير بسيار پر معنا ست؛ در حكمت هاي قبل از صدرا شيء خاصي كه با آن مواجه مي شديم يك جنس داشت و يك فصل؛ يا به عبارتي يك ماده داشت و يك صورت؛ كه از تركيب اين ماده و صورت به نحو انضامي (و حتي در تصوير برخي صدرائيون بعد به نحو اتحادي!) اين شيء تشكيل مي شد، نياز ماده و صورت به يكديگر يك نياز دو طرفه بود، ماده بدون صورت محقق شدني نبود، چون يك چيز مبهم بدون ريخت بود، كه براي تحصل و قوام خود نيازمند به صورت است و صورت هم بدون ماده پياده شدني نبود و يك چيز خوشگل بي فرد بود!
🔺 شيء يك سلسله اجناس و فصولي دارد كه در سلسله اجناس به اجناس عاليه و در سلسله فصول به فصل اخير منتهي مي شود؛ مثلا انسان در سلسله اجناس و فصول خود حيوان (حساس متحرك بالاراده) و قبل از آن نامي (گيام) و قبل از آن جسم (قابل امتداد در ابعاد سه گانه) و قبل از آن جوهر بوده است و جوهر يكي از اجناس عاليه است؛ و از طرفي فصل اخير او ناطقيت است. اين فضا يك تصوير و برش ماهوي از اشياء را تبيين مي كرد.
🔺 در حكمت متعاليه، با اثبات #اصالت_وجود و رسيدن صدرا به يك #نگاه_وجودي و با ابزارهاي ويژه اي مثل #حركت_جوهري، بعد از اينكه ثابت كرد در هر شيء وجود اوست كه تمام حقيقت آن شيء را تشكيل مي دهد و 100 درصد متن آن شيء را تشكيل مي دهد؛ و از طرفي وجود نيز امري بسيط است نه مركب؛ و با استفاده از تفاوتي كه بين فصل منطقي و فصل حقيقي كه توسط حكمايي مثل بوعلي نيز مطرح شده بود، كار را به اينجا رساند كه حقيقت يك شيء مركب از ماده و صورت نيست، بلكه اين صورت اخير شيء است كه تمام حقيقت شيء را تشكيل مي دهد، و ماده (يا جنس) اين شيء همان صورت قبلي شيء است كه شيء در حركت جوهري كمالي خود به صورت لُبس بعد از لُبس آن مسير را طي كرده تا به اين صورت اخير رسيده است. صورت اخير تمام كمالات صورت هاي قبلي را در خود دارد، منتها بساطت او به هم نمي خورد.
🔺 با اين ارتقاي صدرا، صورت اخير كه تمام حقيقت شيء را تشكيل مي داد، مي شد همان وجود خاص اين شيء كه او نيز تمام حقيقت شيء را تشكيل مي داد و صورت اخير ديگر ماهوي نبود بلكه وجودي بود؛ آن هم وجودي كه در يك حركت جوهريه از هيولاي اولي (يا صورت جسميه) شروع كرده و همينطور آمده تا مثلا به انسان رسيده است؛ انسان به عنوان وجودي كه داراي نفس ناطقه است، همه كمالات حيواني و گياهي و معدني را در خود دارا ست؛ منتها با رسيدن به نفس ناطقه يك حقيقت جديدي است فراتر از همه موجودات قبل از خود.
🔺 نحوه حضور حيوانيت (حساس متحرك بالاراده) و نباتيت (نامي) و جسميت (ذو ابعاد ثلاثه) و جوهريت در اين وجود جديد به اين صورت است كه او يك حقيقت بسيط است كه تمام كمالات ماقبل را دارد، نه اينكه تركيبي از كمالات قبل باشد، بلكه كمالات قبل در او به يك وحدتي رسيده اند. كمالات صورت هاي قبلي اين شيء كه در حركت جوهري خود داشته است، الان به صورت جنس در آمده و حضور جنسي در اين هويت جديد دارند.

🔷 حال كه الگوي مفهومي فصل اخير و اجناس و فصول قبل از آن در نگاه صدرايي روشن شد؛ مي گوييم كه اگر گفته مي شود ما نبايد در مرحله #گفتمان_مقاومت بمانيم و بايد جبهه انقلاب هر چه سريعتر خود را به افق #پيشرفت برساند و چهره جديد خود كه #گفتمان_پيشرفت هست را عرضه كند؛ به اين معنا نيست كه بايد گفتمان مقاومت را كنار بگذارد، بلكه به اين معناست كه انقلاب در حركت جوهريه اشتداديه خود فصل اخيري پيدا كرده است (يا بايد بكند) كه اين فصل اخير #گفتمان_پيشرفت است؛ اين فصل اخير تمام كمالات فصول قبلي را به نحو اتحادي در خود دارد، لذا بزرگ ترين مبارزه در امروز نيز #آباد_كردن_ايران و ساخت الگويي پيشرفته است؛ همان كه آقا از آن به شكل گيري #هويت_عظيم_جمعي_بين_المللي از آن ياد مي كنند و جايگاه امروزين انقلاب در جهان سياهي و تباهي را شكل دادن به اين هويت مي داند؛(24/07/1384) و در جاي ديگري هدف انقلاب را ساختن ايران و ايجاد الگويي از انقلاب مي دانند كه امت هاي ديگر رشك ببرند و به سمتش حركت كنند؛ (14/ 03/ 1374) و #جوهره_مكتب_امام را همين جمع بين دين و دنيا مي دانند كه علت خصومت كور ابرقدرت ها با انقلاب نيز همين است. (14/ 03/ 1384)
🔺 اگر هنگامي كه شيء فصل اخيري پيدا كرده است، اسرار بر ماندن بر فصل قبلي و محدود شدن در آن و چهره اي متناسب با آن فصل قبلي نشان دادن جدي باشد، مثل اين مي ماند كه شيء در حركت جوهري خود به سمت انسانيت در مرحله حساس متحرك بالاراده متوقف شود؛ اما چون فصل اخير تمام كمالات ماقبل را در خود دارد، همانطور كه در صورت اخير انساني تمام كمالات حيواني و نباتي و جسمي ما قبل ديده مي شد؛ در صورت اخير انقلاب كه پيشرفت است، تمام كمالات صور قبلي به شكل جنس تحقق دارند، و اينطور نيست كه لباس آن ها كنده شده و دور انداخته مي شوند، بلكه لباسي جديد روي آن لباس قبلي بر تن پوشيده شده است.
🔺 گفتمان پيشرفت فصل اخير گفتماني انقلاب اسلامي است، و اگر در مرحله انقلاب اسلامي فصل اخير انقلاب گفتمان مقاومت بود و با آن توانستيم علاوه بر انقلاب، نظام اسلامي را نيز تشكيل بدهيم، امروز براي ادامه مسير انقلاب كه از تكميل و ارتقاي گام نظام سازي تا رسيدن به دولت اسلامي و كشور اسلامي و تمدن اسلامي است؛ نيازمند حركت بر اساس اين فصل اخير هستيم، فصل اخيري كه همچنان انقلابيگري را در خود جاي مي دهد بلكه عين انقلابيگري است و بلكه انقلابيگري در امروز به داشتن اين فصل اخير است.

رمز پیروزی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_54
#جلسه_228

♻️رمز پیروزی

🔸مصاحبه دفتر نشر آثار امام خمینی با ادریس هانی تحلیلگر سیاسی از مراکش

همه سفرهای من به ایران سفرهایی استثنایی بوده اند. در سفر به ایران می شود این کشور، فرهنگ ، سیاست، حال و آینده اش را دید. ایران این حس خاص و استثنایی را به کسانی که واردش می شوند القا می کند. در سفر به ایران، می توان دید که انقلاب چه تاثیری بر مردم این کشور داشته، چه دستاوردهایی داشته، چه کارهایی صورت گرفته و چه ارزش هایی به این انقلاب اضافه شده است. می توان مشاهده کرد که ایران درحال حاضر در حال برداشت کردن میوه های انقلاب است. انقلاب تنها در حد شعار و موضع گیری نبوده بلکه در پروژه های حقیقی و بزرگ عمرانی نمود پیدا کرده است. در رشد درک و شعور مردم ایران، می توان دید که آن ها پیروز شده و پیروزی های بزرگی را به پاس پایداری و اعتماد به نفسشان و اصرار بر مقاومت خود به دست آورده اند. همه این امور را تنها کسانی که به مقایسه گذشته و حال می پردازند و اهمیت جایگاه ژئوسیاسی و ژئو استراتژیک ایران را می دانند، متوجه می شوند و می فهمند که ایران چه کار بزرگی کرده است. و اینک من با این هدف به ایران آمده ام تا ببینم ایران امروز، بعد گذشت سی سال از انقلاب چه دستاوردهایی داشته است.‏

‏‏
🔹این تحلیلگر مراکشی که بیش از 7بار به ایران سفر کرده و به عنوان یک تحلیلگر برون مرزی به اتفاقات ایران نظر می کند و تحلیل می دهد انقلاب ایران را یک انقلاب پیروز می داند بعد از 35سال به ایران آمده و تصریح می کند که انقلاب ایران در حد شعار نمانده و واقعا صحنه را تغییر داده و این دشمنی های که مستکبرین جهان با ایران دارند به علت این تغییری است که ایران به صحنه دنیا زده
هانی این موفقیت را در اعتماد به نفس(بخوانید هویت) واصرار بر مقاومت می داند

❓واقعا اگر اعتماد به نفس و مقاومت ما را در این دنیا پیروز کرده
جا دارد که بیشتر به دنبال این باشیم که چه کسی و یا چه کسانی این دو نعمت را به ملت ایران دادند ؟

❓مولفه های این #هویت و #قدرت در عصر حاضر چیست؟

❓موانع و مشکلات در رشد این دو مولفه چیست؟

قدرت ایمان پشتوانه مقاومت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_55
#جلسه_228

🔸قدرت ایمان پشتوانه مقاومت

‏‏[‏‏اینکه بیشتر کشورهای عالم گروگان گیری را محکوم کرده اند، تردیدی در شما در مورد موضعتان‏‎ ‎‏پدید نمی آورد؟‏‏]‏

‏‏ــ ‏‏بیشتر کشورهائی که این کار را کرده اند، زیر فشار امریکا بوده است. ما می خواهیم به همه‏‎ ‎‏دنیا نشان دهیم که قدرت های فائقه را هم می توان به نیروی ایمان شکست داد. ما در برابر‏‎ ‎‏دولت امریکا با همه قدرتش مقاومت می کنیم و از هیچ قدرتی نمی ترسیم.
(زمان: 15 دی 1358 / 16 صفر 1400

‏‏موضوع: اعتراض ملت ایران به دولت امریکا ‏

‏‏مصاحبه کننده: خبرنگار مجله تایم‏)

🔹در یادداشت قبل دو مولفه ای که منجر به پیروزی انقلاب ایران شد را مقاومت و هویت برشمردیم

دوباره با یک جستجوی ساده در کلمات حضرت امام به دنبال علت این مقاومت بودم
این صحبت امام در جواب خبرنگار روزنامه تایم که درباره گروگان گیری افراد لانه جاسوسی سوال می کند

امام در پاسخ علت این اقدام را (شاخ بازی در برابر آزاد نکردن گروگان ها) اعتقاد به قدرت ایمان معرفی می کند و این اقدام را درسی برای دنیا می داند که همه بدانند حتی بزرگترین قدرت دنیا را می شود با قدرت ایمان عاجز کرد
و با آن مقابله کرد
امام در این مصاحبه دشمن درجه یک ایران را دولت آمریکا معرفی می کند

نقش ایمان در 8سال دفاع مقدس بیشتر روشن است در تمام خاطرات دوران جنگ اگر بخواهیم 2اصل مشترک نام ببریم که در همه این صحنه ها حضور دارد یک#ولایت_پذیری
دو #ایمان_به_خدا است که در تمام این صحنه حاکم است
اگر ایمان ملت ضعیف شد طبیعتا مقاومت مردم هم کمتر می شود.

تقریر برخی از مطالب کلاس

بسم الله الرحمن الرحیم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_40
#جلسه_228

تقریر برخی از مطالب کلاس

ذیل بحثی که در مورد ویژگی های مستکبر داشتیم استاد نکاتی را فرمودند که خیلی تامل برانگیز بود و باعث میشد که انسان یکه بخورد و به خودش رجوع کند، ویژگی های برشمرده میشد که وقتی کمی تشریح میشدند انسان احساس می کرد که در خودش این ها را سراغ دارد. مثلا چیزی به این مضمون گفته شد:

گاهی نفس انسان نسبت به چیزی موضع میگیرد، آن را نا خوش میدارد و انسان در رد آن میکوشد و ادله میچیند و … و میگوید این برای دنیا بد است. در حالی که حال اصلی او این است که این برای دنیای من بد است و الا آ« مساله برا یدنیا واقعا بد نیست

همچنین از حدیث شریف « لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلة اهله » این استنباط بعید دانسته نشد که تنهایی رهبر دعوت توحید یک امر همیشگی است، حتی آن زمان که یک عده دور او جمع میشوند باز هم همین است. دلیل اش هم در اصل به فاصله بر میگردد چون همیشه رهبر دعوت توحیدی از مامومین اش فاصله دارد.

چرا که او همواره با سرعت بالا در حال رشد است و به پیش میرود و سایرین حتی اگر جلو باشند ولی همواره از او عقب اند. لذا هدایت کلی و همیشگی « لا تستوحشوا فی طریق الهدی لقلة اهله » یک هدایت مبتلا به است.

و ذیل این مطلب در مورد معنویت حضرت آقا خاطراتی از جناب شیخ جعفر ناصری نقل شد با این مضمون که من هر وقت آقا را مجددا از نزدیک میبینم ، میبینم که ایشان خیلی نسبت به دفعه ی قبل رشد کرده اند و جلو رفته اند و این سرعت رشد خیلی عجیب است.

فرموده بودند من اوایل بعد از رحلت امام اگر میخواستم ده نفر که بیشترین معنویت را دارند نام ببرم یکی اش آقا بودند ولی الان این گونه است که میگویم اول ایشان اند و بعد با فاصله نفرات بعدی قرار دارند.

همین سرعت رشد هاست که باعث میشود او همیشه تنها باشد.

فتح خاکریز گفتمان مفاهیم کلان و رئیسی حیات بشری

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_75
#جلسه_228

#الهیات_مفاهیم
#الهیات_گفتمان

💠پرده اول: فتح خاکریز گفتمان مفاهیم کلان و رئیسی حیات بشری
در یادداشت پیشین مطرح شد که اولین مرتبه مقابله این دو جریان حق و باطل در ساحت ادبیاتی و واژگانی و معنا بخشی و روایت کردن عالم است. یعنی ما یک روایتی از انسان، هستی و خداوند داریم، جریان باطل هم یک روایتی دارد.
این مفاهیم چه هستند:
خدا، علم، دین، عقل، انسان، دنیا، هستی، هدف زندگی، عدالت، آزادی، کرامت انسان

هر یکی از این مفاهیم در بافتار و شبکه ای از دیگر مفاهیم اند که معنا می گردند. چگالی معنایی هر یک از مفاهیم فوق به واسطه جهان معنایی و مهمتر از آن بنیاد مفهومی این مفاهیم است که تعیین می گردد.

یکی از تجلیات #ملئت_ظلما_و_جورا این است که از این مفاهیم جز پوستینی وارونه برای بشر چیز دیگری نمانده!

💠پرده دوم: بررسی تطبیقی در باب مفهوم علم: علم در معنای غربی آن
علم یا ساینس در معنای غربی آن چیزی جز دانش آزمون پذیر نیست. یک تعریف رسمی از علم که از دانشنامه مریم-وبستر هست را مرور کنیم:

“علم به معنی اقدام قاعده‌مند برای توسعه و سازماندهی هدفمند اطلاعات باارزش جهان است که در قالب تفسیرهای قابل آزمایش و پیش‌بینی‌هایی دربارهٔ جهان، صورت می‌گیرد.”

توجه کردید؟!

در قالب تفسیرهای قابل آزمایش…

💠پرده سوم: ظلم مخفی دستگاه استکبار: دردنوشتی در باب دوگانه علم-ارزش به عنوان تمهیدی برای تقابل علم و دین
خب در این مسئله “الله الصمد” دیگر علم نیست! ارزش است. هر آگاهی ای که بخواهد ما را به موطن و عالمی ورای عالم ماده سوق دهد چیزی غیر از علم است!

بر همین اساس آمده اند هر آنچه که آزمون پذیر نبوده است را از معنا و مرتبت علمی انداخته اند!

جایگاه های اجتماعی، مناسبتهای سیاسی، رشته های درسی و حتی طبقه بندی کتابهای کتابخانه را بر اساس همین تعریف جابجا کرده اند!!!

خب این اگر اسمش جنایت نیست پس چیست؟

این اگر ملئت ظلما و جورا نیست پس چیست؟!

لکن این ظلم مخفی آنقدر مخفیست و ما بدان خو گرفته ایم که نفهمیده ایم چه ظلمی درحق ما شده است!

با وهمی وهن آلود دو گانه ای ساختند به اسم علم و ارزش گفتند قرآن علم نیست! ارزش است! و ما هم این فحش را گرفتیم و گفتیم بله درست است قرآن ارزش است و در نهایت دو گانه علم و دین را در تقابل با یکدیگر علم کردند و گفتند دین در تقابل با علم است.

علم یعنی آگاهی و دین چون در تقابل با علم است چیزی جز خرافه و جهل و وهم نیست!

سالهاست نخبه ای همچون استاد پارسانیا این انحرافات عظیم را تشخیص داده و یک تنه در برابر تمام هو شدن های دانشگاهیان ایستاده و این خاکریز گفتمان مفاهیم کلان و رئیسی را در حال حفظ کردن است.

ما بایستی بیدار شویم و دیگران را بیدار کنیم. باشد که چنین باشیم.