بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_59
#جلسه_341
#شریعت_سهل_و_سمحه
دین اسلام در مقایسه با ادیان دیگر به معنای کلمه دین آسانی هست تا آنجا که دین یهود به واسطه حلال های زیاد در دین اسلام به نبوت رسول اکرم و دینش شک کردند شاید برای ما ملموس نباشد ولی وقتی در مقایسه با سایر ادیان بسنجیم به این نکته پی می‌بریم مثلا اکثر عرفای طی طریق کرده یکی از مهمترین راهکارها برای کسب مدارج بالای عرفانی را نماز اول وقت می‌دانستند و حتی تا آنجا که حتی نماز بدون حضور قلب را هم مفید کسب معرفت می‌دانستند حالا مقایسه کنید با موارد زیر در ادیان مختلف:
مثلا نظام طبقاتی در هندوئیسم وقتی که شما به در یک خانواده هندو متولد می‌شوید یک شناسنامه همراه شناسه خود دارید که نشان دهنده ی طبقه شماست مثلا اگر در طبقه پیشه ور به دنیا بیایید نمی‌توانید حاکم یا حتی روحانی شوید و باید به همان مشاغل تعریف شده برای طبقه خود بسنده کنید و منتظر تناسخ و زندگی آینده خود باشید این زمانی بد تر میشود که شما حاصل ازدواج دختر طبقه بالاتر با پسر طبقه ی پایین باشید این ازدواج که نامشروع تلقی می‌شود حاصلش بچه ای در طبقه بندی نجاسات میباشد. نجاسات لزوما برای گذران زندگی باید از تخلیه فاضلاب و سوزاندن اموات و سرقت از اموال اموات امرار معاش کنند و حتی سایه آنها نباید بر افراد عادی بیافتد.(مقایسه شود با محدودیت های ولد زنا)
یا مثلا در یکی از شاخه های دین هندو پوشیدن هرگونه لباس برای مردان در گرما و سرما جائز نیست یا بعنوان دیگر مثال در یکی دیگر از شاخه های هندوئیسم طی طریق جز از روزه مرگ ممکن نیست و افراد بعد از طی ریاضت هایی سخت در آخر برای رسیدن به موکشه ترک خوردن می‌کنند تا بمیرند(مقایسه شود با نماز اول وقت) از این دست احکام و مناسک در اکثر ادیان وجود دارد حال برخلاف آنها دینی آمده که نه رهبانیت کاتولیکی دارد نه ریاضت شرقی و جالب تر اینکه عرفای آن از طرق ساده به مدارجی بالاتر از تصور گذشتگان رسیده اند و این سهولت تحقیقا در بیت ادیان بی سابقه هست

ضمنا دوستان خورده نگیرند که نه خیر مسیحیت دین آسان تری هست اولا مسیحیت چه شاخه ارتدوکس ش چه شاخه کاتولیک اش با این چیزی که بین ما معروف هست متقاوت هست اونها به شدت احکام سختی دارند که یک نمونه ی معروفش همین ترک ازدواج در مسیحیت کاتولیک هست
در ثانی مسیحیت هالیوودی حتی با مسیحیت آمریکایی هم زمین تا آسمون فرق میکنه چه برسه به مسیحیت پروتستان(که متفاوت از مسیحیت لوتری شده) و چه مسیحیت های با اصالت تر مثل ارتدوکس و کاتولیک
یهودیت هم که نیاز به توضیح نیست

دایره تاثیر فهم سهله و سمحه از دین

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_81
#جلسه_341

🔹 دایره تاثیر فهم سهله و سمحه از دین

با اندکی تامل در گفتار و سیره رفتاری یک عالم دینی ویا اسلام شناس می توان تشخیص داد که تلقی سهله و سمحه از شریعت در فهم اسلامی او وجود دارد یا نه. و همین مساله یکی از ریشه های بسیاری از پدیده های مهم از جمله حب و بغض های اجتماعی نسبت به یک عالم دینی و یا توانایی رهبری جامعه است. در حالی که اکثریت این بزرگواران ( چه آنانی که فهم سهله و سمحه از دین دارند و چه آنانی که ندارند) قائل به قرار گرفتن ویژگی سهله و سمحه در ادله اثبات احکام شرعی به عنوان مناط قطعی حکم نیستند و یا حداقل بر اساس بود و نبود این ویژگی حاضر به دادن فتوای عملی نیستند.

بنابراین نمی توان گفت که اگر سهله و سمحه بودن به عنوان ملاک حکم شرعی پا به فقه نگذارد پس دیگر این ویژگی در حد توصیف و تبیین های پسینی کارکرد دارد عملا بی فایده است.
البته واضح است که حتی در لایه ی فقه و افتا نیز تلقی سهله و سمحه از دین تاثیرگذار است اگرچه به صورت مستقیم و به عنوان ملاک حکم شرعی اخذ نشود.

🔸 اهمیت این موضع به این خاطر است که همین مساله به نوعی امتیاز و ویژگی مثبت #مکتب_اهل_بیت ع است. چرا که سختگیری فقه امامیه و انضباط اجتهادی ما باعث شده تا تلقی های متفاوت فقها از شریعت به راحتی و سهولت نتواند شریعت را دستخوش تغییر و نوسانات فراوان قرار دهد. بر خلاف فقه اهل سنت که فهم های کلامی فقها تاثیرات بسیار شدید و مستقیمی در فقه و شریعت می گذارد که اثرات نامطلوب آن را می توان به صورت افراط و تفریط های بسیار شدید یا گرایشات کاملا متضاد مکاتب فقهی مختلف مشاهده کرد.
☘️

شریعت سهله سمحه در روایات

[در پاسخ به عقیل رضانسب]
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_259
#جلسه_341

💠 شریعت سهله سمحه در روایات

روایاتی که در مورد این بحث مطرح است موارد زیر است:

1️⃣ عدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةُ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ عُثْمَانَ يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُغْضَباً يَحْمِلُ نَعْلَيْهِ حَتَّى جَاءَ إِلَى عُثْمَانَ فَوَجَدَهُ يُصَلِّي فَانْصَرَفَ عُثْمَانُ حِينَ رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ يَا عُثْمَانُ لَمْ يُرْسِلْنِي اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِيَّةِ وَ لَكِنْ بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ أَصُومُ وَ أُصَلِّي وَ أَلْمِسُ أَهْلِي فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِي فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي وَ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحُ.
الكافي (ط – الإسلامية) / ج‏5 / 494 – من لا يحضره الفقيه / ج‏1 / 12
🔺 روایت به لحاظ سندی خوب است، می شود صحیح السند محسوب شود.

2️⃣ و سُئِلَ عَلِيٌّ ع- أَ يُتَوَضَّأُ مِنْ فَضْلِ وَضُوءِ جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِينَ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَوْ يُتَوَضَّأُ مِنْ رَكْوٍ أَبْيَضَ مُخَمَّرٍ فَقَالَ لَا بَلْ مِنْ فَضْلِ وَضُوءِ جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ أَحَبَّ دِينِكُمْ إِلَى اللَّهِ الْحَنِيفِيَّةُ السَّمْحَةُ السَّهْلَةُ.
من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص: 12 / وسائل الشيعة، ج‏1، ص: 210

🔺به جز این دو روایت متن دیگری در متون اصلی ظاهرا وجود ندارد، روایت اول که روایت اصلی است به دلیل اینکه به لحاظ سندی قوت بیشتری دارد (روایت دوم ضعیف است) از نظر دلالت در بستر یک داستان رخ داده است که کاملاً معنای آن را جهت دارد می کند، اینکه زین عثمان بن مظعون به شکایت نزد رسول اکرم ص رفت، اینکه در تذکری که پیامبر به عثمان دارد هم در تفسیر سهله و سمحه بودن دین بحث ارتباط با همسر را آن هم با واژه أَلْمِسُ أَهْلِي که به معنای روابط زناشویی است می آورد و هم بعد در یک تأکیدی ویژه می فرمایند «فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِي فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي» و یکی از سنت های خودشان را اختصاص به ذکر می کنند: «وَ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحُ» نشان دهنده این است که عثمان بن مظعون چنان مشغول عبادت شد که از خانواده خود دوری می کرده است و همین باعث شکایت زن او شد؛ همانطور که اولین ذکر نبی اکرم ص هم به او این است که «لَمْ يُرْسِلْنِي اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِيَّةِ» و این نکته نشان می دهد که شریعت سهله و سمحه ویژگی شریعت است، یعنی مجموع احکام این صفت را دارند، و لذا نباید پا را فراتر از همین احکامی که آمده است گذاشت و عبادات جدیدی به شکل بدعت در دین خدا وارد کرد.

روایت دوم نیز بین دو امر مباح سهل تر را انتخاب کرده است، یعنی آبی که مسلمان با آن وضو گرفته است و به مقدار گرفتن وضو از آن باقی مانده است و آبی تمیز از ظرفی مناسب؛ هر دو امر مباح هستند لذا نمی شود دلالتی برای امور واجب و حرام داشته باشد.

🔷 در جمعبندی از این دو روایت می توان گفت که روایت در مقام جلوگیری از بدعت گذاری در بخش عبادات دین است و نهایت در میان دو امر مباح دستور به امر سهل تر را می دهد، لذا نه تنها این سهل گیری دارای دامنه وسعی است که بتواند باعث سکولار شدن فقه شود، این قاعده با این فضای معنایی اتفاقا مقابل روحیه متشرعین ایستاده است و آن ها را از افراط در امور عبادی و حساسیت به امور جزئی منع می کند، نه اینکه بخواهد تقویت کننده فضای روشنفکری باشد که دین اسلام کلاً فضا را به گونه ای سهل می گیرد که می توان با این قاعده به جنگ شریعت اسلامی رفت.

❇️ محتوای سهله و سمحه بودن دین در روایات #اهل_سنت نیز وجود دارد، در کتب اصلی اهل سنت یک باب به خود اختصاص داده با عنوان «باب الدِّينُ يُسْرٌ»
صحيح البخاري (1/ 16) سنن النسائي (8/ 121)

وَقَوْلُ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَحَبُّ الدِّينِ إِلَى اللَّهِ الحَنِيفِيَّةُ السَّمْحَةُ»
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِنَّ الدِّينَ يُسْرٌ، وَلَنْ يُشَادَّ الدِّينَ أَحَدٌ إِلَّا غَلَبَهُ، فَسَدِّدُوا وَقَارِبُوا، وَأَبْشِرُوا، وَاسْتَعِينُوا بِالْغَدْوَةِ وَالرَّوْحَةِ وَشَيْءٍ مِنَ الدُّلْجَةِ»
صحيح البخاري (1/ 16)

وَقَالَ – عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ -: «بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ وَلَمْ أُبْعَثْ بِالرَّهْبَانِيَّةِ الصَّعْبَةِ»
الاختيار لتعليل المختار (4/ 181)

در فضای روایات اهل سنت هم این سهله بودن مقابل رهبانیت گرفته شده است.
.جالبه که زن عثمان بن مظعون که روایتی که در شریعت سهله سمحه داریم حاصل سؤال پرسیدن و شاکی شدن ایشان از شوهرش است بعداً مصداق آیه 50 سوره احزاب میشه که حکم اختصاصی هبه کردن زن مر خود را به نبی است.
َ اِمْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهٰا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرٰادَ اَلنَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهٰا خٰالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ اَلْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنٰا مٰا فَرَضْنٰا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوٰاجِهِمْ وَ مٰا مَلَكَتْ أَيْمٰانُهُمْ لِكَيْلاٰ يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كٰانَ اَللّٰهُ غَفُوراً رَحِيماً ﴿الأحزاب‏، 50﴾

عثمان بن مظعون جزو مسلمانان هجرت کننده به حبشه بود. ایشان سال دوم هجری از دنیا رفت و نخستین مهاجر دفن شده در بقیع است.
زن او به نام خولة بنت حکیم انصاری به نقل طبری بعد از رحلت حضرت خدیجه ایشون پیشنهاد ازدواج با عایشه و سوده را به پیامبر داد.
.

تبیین_منشأ_تمایز_شرایع

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#یادداشت_95
#جلسه_341
#تبیین_منشأ_تمایز_شرایع

پاسخ به یک سوال :
چگونه میشود که خدای واحد و مهربان در حق همه ی بندگان، شریعتش برای یک قوم سهل تر و راه برنده تر باشد از شریعتی دیگر.
توضیح:
مقدمه اول:
مرحوم علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه ی “و اتقوا یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا و لا یقبل منها شفعة و لا یوخذ منها عدل و لا هم ینصرون” بحث مفصلی در مورد شفاعت میکنند.
ایشان با تحلیل شفاعت نزد عرف و با واکاوی مفهوم آن، شفاعت را دخالت کردن شفیع در تام شدن سببیت میدانند و سپس مبتنی بر آیات شریفه ی قرآن، دو گونه شفاعت اثبات میکنند.
یکی شفاعت تکوینی که شامل همه ی سببیتهای عالم تکوین میشود مثل سببیت غذا برای حصول میل سیری. یعنی غذا شفیع است بر حصول کمال سیری از طرف اسماء الهی .
و دیگری شفاعت تشریعی است که در فضای جذب مغفرت و رحمت رحیمیه ی الهی می باشد.
نکته ی حائز اهمیت در شفاعت های شفیعان در نزد خداوند این است که در همه ی اینها نقصی از جانب سببیت الهی نیست و خداوند در جهت سببیتش تام است و تعلّق نگرفتن سبب به مسبب بخاطر نقصِ کسی است که قرار است در حق او شفاعت صورت گیرد.
مثلا بنده ای که مستحق عقاب است با آوردن اسم یا غفار الذنوب خود را از تحت اسم عقاب الهی خارج میکند و تحت اسم مغفرت الهی قرار میگیرد و در نتیجه مورد مغفرت الهی واقع شود.
در اینصورت گفته میشود اسم یا غفار شفیع او شده تا سببیت تعلّق غفران الهی در حقّ او تام شود.
مقدمه ی دوم: همه ی اتفاقات این عالم بر اساس قواعدِ بسیار دقیق از مسیر اسماء الهی جریان می پذیرد و آنچه که تعیین می کند چه اسمی جریان یابد وضعیت و ظرف کسی است که قرار است در حق او اسم الهی جاری شود.
مقدم
نتیجه گیری: در اینجا نقش حضرت محمد صلی الله علیه و آله بخوبی مشخص میشود که حضرت با کمال و لطافت وجودی خاصی که داشتند باعث شدند که کاملترین اسماء هدایت الهی از مسیر راحت ترین و لطیف ترین و گیراترین اسماء الهی جریان یابند و آن اسماء به مرحله ی حکم و دستورات الهی تنزّل یابند.
و به عبارت بهتر حضرت محمد شفیع همه ی امت در تنزّل نعمت هدایت الهی شده اند.
اینگونه است که شریعت حضرت محمد صلی الله علیه و آله به یمن وجود مبارک ایشان کاملترین و لطیفترین و راحت ترین شریعت الهی است.

برخی_مظاهرشریعت_سهل و سمحه در قران مبتنی بر فرمایشات علامه در المیزان

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#محمد_صحرایی
#یادداشت_96
#جلسه_341
#برخی_مظاهرشریعت_سهل و سمحه در قران مبتنی بر فرمایشات علامه در المیزان

ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه ، نكفر عنكم سيئاتكم : اگر از گناهان كبيره اجتناب كنيد، گناهان صغيره شما را محو مى كنيم
و نيز فرموده :ان اللّه لا يغفر ان يشرك به ، و يغفر مادون ذلك لمن يشاء: خدا اين گناه را نمى آمرزد كه بوى شرك بورزند، و گناهان پائينتر از آنرا از هر كس ‍ بخواهد مى آمرزد و اين آيه بطور مسلم در غير مورد ايمان و توبه است ، براى اينكه ايمان و توبه شرك قبلى راهم جبران نموده ، آنرا مانند ساير گناهان مشمول آمرزش خدا مى كند.

اولئك يوتون اجرهم مرتين: اينان اجرشان دو برابر داده ميشود
و نيز فرموده : من جاء بالحسنه ، فله عشر امثالها: هر كس كار نيكى كند، ده برابر مثل آنرا خواهد داشت.
و نيز همانطور كه ميتواند عملى را با عملى ديگر مبدل نموده ، و نيز عملى اندك را بسيار كند، همچنين ميتواند عملى را كه معدوم بوده ، موجود سازد، كه در اين باره فرموده : و الذين آمنوا و اتبعتهم ذريتهم بايمان ، الحقنا بهم ذريتهم ، و ما التناهم من عملهم من شى ء، كل امرء بما كسب رهين:
كسانيكه ايمان آوردند، و ذريه شان نيز از ايشان پيروى نموده ، ايمان آوردند، ما ذريه شانرا بايشان ملحق مى كنيم ، و ايشانرا از هيچيك از اعمالى كه كردند محروم و بى بهره نمى سازيم ، كه هر مردى در گرو عملى است كه كرده و اين همان لحوق و الحاق است ، و مثلا كسانيكه عمل آباء نداشته اند را داراى عمل مى كند.

شریعت_سمحه_سهله

یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_341
#شریعت_سمحه_سهله

پیامبر اکرم ص: بُعثت بالحنيفيةِ السمحة السهل
ماجعل عليكم في الدين من حرج
لاضرر و لاضرار في الاسلام
يريد الله بكم اليسر ولا يريد بكم العسر
يريد الله أن يخفف عنكم و خُلق الانسان ضعيفاً

احکام باید به‌گونه‌ای باشد که چوپان‌ها و بیابانی‌ها و پشت‌کوهی‌ها هم بتوانند تکالیف را به‌جا آورند و امتثال نمایند. (در محضر بهجت، ج۲، ص۲۹۴)
.
.
.
ناگزیر از اجتهاد هستیم؛
حتی با عقل ناقص.
حتی در عصر حیات معصوم ع.
حتی اجتهاد نکردن هم خود یک نوع اجتهاد است.

اصلا اجتهاد کردن، خواسته ی شریعت است و رشد انسان را در پی دارد. از این رو یک امتحان الهی است که انسان را به کمال می رساند.

سمحه و سهله بودن دین اسلام و گزاره های کلی از این دست که ویژگی های اساسی دین را بیان می کنند، باید به وضوح در نوع اجتهاد فقها مشخص باشد و همه ی احکام با این اصول باید سازگار باشند.

اگر امروز، آسان بودن و آسان گیری دین را نمی توانیم درست روایت کنیم؛
یا به خاطر این است که اصل این قواعد را به درستی نفهمیده ایم؛
یا به خاطر این است که فقاهتمان مشکل دارد.

به نظر می رسد، در فرآیند اجتهاد، جایگاه عقل و استفاده از آن را به درستی مشخص نکرده ایم، به همین خاطر است که احکام حاصل از فقاهت ما مدام با این دست گزاره های عقلی معارضه می کند.
.

اجتهاد راهبرد و ساز و کاری برای پرورش امت خردمند

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_120
#جلسه_341

🔰اجتهاد راهبرد و ساز و کاری برای پرورش امت خردمند

القای اصول مأموریت ائمه معصومین علیهم السلام
تفریع اصول مأموریت ما!

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «إنّما علینا أن نلقی إلیکم الأُصول و علیکم أن تفرّعوا
(در روایتی مشابه، امام رضا (علیه‌السلام) به احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی فرمود: «علینا إلقاء الأُصول و علیکم التفریع»)*

اگر یکی از مهمترین وظیفه انبیاء علیهم السلام و در نهایت نبی ختمی ص و اوصیاء ایشان علیهم السلام اثاره دفائن عقول بدانیم باید گفت اجتهاد لازمه ختمیت شریعت و نیز لازمه لاینفک امت ختمی که قرار است مأموریت امامت امم را بر عهده داشته باشد می باشد.

به تعبیر دیگر ائمه معصومین علیهم السلام میتوانستند به گونه ای مشی کنند که به تعطیل عقل بیانجامد و اصحاب ایشان اجتهاد در امر شریعت را خط قرمز بدانند اما ائمه معصومین علیهم السلام با #مشارکت_بخشی، تدارک سازوکار و ساختار #جرئت_بخش و در نهایت #مرجعیت_بخشی به اصحاب خویش مسیر را برای اجتهاد هموار کردند.

تنها شریعتی میتواند عهده دار عنوان ثقیل و عظیم ختمیت شود که کالجبل الراسخ بوده و تندباد تغیرات زمانه و تحولات روزگار آن را به انفعال تام نکشاند.

سماحت و سهولت و خطر عرفی زدگی دین!

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_121
#جلسه_341
#شریعت_سهله_سمحه

🔰سماحت و سهولت و خطر عرفی زدگی دین!
قاعده سماحت و سهولت دین هر چند از نظرگاهی فرصتی بی نظیر در فهم درست دین باشد و حتی بیش از آن مبدل به قاعده فقهیه ای در استنباط احکام شرعیه گردد اما بایستی از سوی دیگر نظر داشت که این مقوله چنانچه در معرض دستبرد تفسیرهای ناصواب قرار دارد.

تفسیرهای ناصوابی که هدفی جز عرفی گرایی را دنبال نکرده و به دنبال هضم دین و ارزشهای دینی در نظام ارزشی مد نظر خویش هستند. برای پیش گیری از این امر هم می بایست معنای دقیق قاعده سماحت و سهولت به درستی فهم شده و نسبت آن با دیگر قواعد نظیر قاعده لاحرج و قاعده لایکلف الله نفسا الا وسعها و دیگر قواعد به درستی تبیین گردد.
همچنین ساحت حضور این قاعده آیا در ساحت شریعت و احکام است یا فقط در حصه خاصی از شریعت و احکام می باشد؟
نسبت این قاعده با کلیت امر دین که هر حال نوعی کلفت و سختیست چه می شود؟ آیا این قاعده بدین معناست که دین کلفت و سختیست اما شریعت ختمی سهل ترین سختی هاست؟!

به نظر میرسد طرح قاعده سماحت و سهولت با توجه به آسیبهای چند دهه اخیر و نیز تهاجم فرهنگی چند دهه اخیر بایستی با رعایت جوانب لازم دیده شود تا به یک مرتبه با صحنه ای مواجه نشویم که ما هم شده ایم سرباز تمدن غرب و جاده صاف کن عرفی گرایی دینی!
.

اسلام_دین_اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_116
#جلسه_341
#اسلام_دین_اجتماعی

عن ابن مسعود قال: أتى النبيّ «ص» رجل يكلّمه فأرعد، فقال: «هوّن عليك! فلست بملك، انّما انا ابن امرأة كانت تأكل القدّ».
ابن مسعود گويد: مردى نزد پيامبر آمد و با او سخن مى‏گفت، و در آن حال لرزه بر اندامش افتاده بود؛ پيامبر گفت: «راحت باش! من شاه نيستم، پسر زنى هستم كه گوشت مانده خشك شده مى‏خورد».

برای اثبات اجتماعی بودن اسلام همین یک روایت کافی است که ثابت شود اسلام یک دین اجتماعی است
شریعتی که وقتی یک انسان بدون هیچ شان اجتماعی و عظمتی با پیامبر آن دین و نفر اول آن شریعت گفتگو می کند و از استرس و اضطراب لرزه به اندامش می افتد
اینگونه خود را معرفی کند
که من ملک یا پادشاه نیستم
در همین یک کلمه نفی کل نظام پادشاهی و اشرافی بودن است
اول می گوید من پادشاه نیستم
ودر آخر می فرمایند من فرزند مادری هستم که گوشت مانده خشک شده طعامش بوده( غذای کف جامعه و حتی پایین تر از متوسط جامعه)
وقتی یک نفر با پیامبر با تصور ملوکی خودش برخورد می کند وهمچین جوابی را می شنود
به نظرم باید عاشق این پیامبر و شریعت شود شریعتی که پیامبرش از خود مردم است و سختی های یک جامعه را چشیده
آیا اجتماعی بودن چیزی غیر از این تعابیر و برخورد هاست

از #خاتم تا #خمینی (۲)

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#جلسه_341
#جلسه_342
#علی_اکبرنژاد
#یادداشت_61

 

🔰 از #خاتم تا #خمینی (۲)

✅✅اسلام دین زندگی گراست.

🔸آنچه فطرت پاک توحیدی نوعا برای انسان می‌پسندد، هم‌گامی شریعت با طریقت است برای نیل به حقیقت. طریقت را در دل شریعت می‌جوید و شریعت را برخاسته از حقیقت می‌پسندد. فلذا دغدغه‌ی نگرش الهیاتی به مسلک‌های مختلف در اداره زیست فردی، خانوادگی و اجتماعی، به نظر می‌رسد که برخاسته از دل همین خواست فطری باشد.

🔸به دیگر تعبیر، فطرت توحیدی بشر، اگر از زنگارهای عالم ماده اندکی مبرا باشد، نیک خواهد فهمید که اصالت عالم بر حقیقت هستی تعلق دارد و اساسا دوگانگی و توازی میان ماده و معنا امری پوچ و بی‌معناست است. بلکه تکثرات نیز از دل یک حقیقت واحد جوشیده و از بستری واحد برخاسته‌اند.

 

✅✅ اسلام دین اجتماعی است.

🔸از لوازم زندگی‌گرا بودن اسلام، اجتماعی بودن این دین است. چون دین اساسا برای انسان آمده است؛ و انسان نیز چه از حیث مادی بنگریم، چه از حیث معنوی، با جامعه گره خورده است، فردِ انسانی، همواره پیوندی عمیق با دیگر انسان‌ها در خود حس می‌کند. به طوری که گویی نقصان ذاتی خویش را اساسا در اتصال با دیگری و پیوند خوردن با جامعه می‌جوید. طبع انسان مدنی است و نیز مشخص است که مسلک و آیینی که برای “انسان” آمده نیز مدنی باشد.

🔸اگر طبق نگاه عرفا، عقل و حیات انسان کبیر را برخلاف حقیقت اندماجی انسان صغیر، منتشر در میان آحاد بنگریم، پس ظرفیت‌های حیاتی انسان کبیر آنگاه پدیدار می‌شود که پیوندی عمیق میان آحاد برقرار گردد. و چون هر یک از آحاد به عنوان جزئی فهیم -که گویی به شخصیت کل، نوعی خودآگاهی دارد- آنگاه که به مبدأ جامع خویش -یعنی انسان کبیر- می‌نگرد، در خود پیوندی عمیق با دیگر اجزاءِ این کل، برای رسیدن به کمال حقیقی حس کرده و شدیدا آن را طلب می‌کند.

🔸به نظر می‌رسد ناب ترین نگرش به حقیقت کلی اسلام از چنین آبشخورهایی برخوردار باشد.

[ادامه دارد…]

تمثیلی برای سهله و سمحه بودن شریعت

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#ازنظرایدئولوژی
#سیدمرتضی_شرافت
#جلسه_341
#یادداشت_72
#یادداشت_بیات
#شریعت_سهله_و_سمحه
#بازتقریر یا #شاهد

🔰تمثیلی برای سهله و سمحه بودن شریعت

دویست سال قبل را تصور کنید. شما می خواهید از قم به تهران بروید. این سفر احتمالا بیش از یک روز از شما زمان می گیرد. شما باید اسباب سفر را فراهم کنید. از آب و غذا و هم سفر مناسب، تا برنامه ریزی برای زمان به موقع حرکت و انتخاب منزلگاه های بین راه. می بینید که وجود راه، و منزلگاه های بین راه، چقدر سفر را آسان تر می کند. اگر همین راه خاکی ساده نبود، و اگر این کاروانسراها نبودند، احتمالا خیلی به زحمت می افتادید.
حالا بیاییم به امروز. برای سفر به تهران، جاده مهیا شده است. آن هم آسفالته و چند بانده. با چراغ های متعدد و علامت گذاری و خط کشی. این راه همان شریعت است.
اساسا راه، تسهیلگر است. ممکن است این راه، تنها کمی مسیر را مشخص کند که مسافر راه را گم نکند. اما ممکن است مسیر به قدری تسهیل شده باشد، مسیر صعب العبور و پرپیچ و خم یک کوه را به یک تونل مستقیم تبدیل کند.
اساسا شریعت راه را آسان می کند. انسان را به مطلوب می رساند اما با زحمت و موونه کم تر. مانع گمراهی می شود.
شریعت اسلام، پیشرفته ترین راه است برای رسیدن. شریعت اسلام هم معبر است و هم معبد برای رسیدن به معبود و مقصود.
این شاید نزدیک به معنای سهله بودن شریعت است.
اما برای سمحه بودن شریعت نیز می توان از همین تمثیل استفاده کرد. سمحه است یعنی اگر اشتباهی کردی، دوربرگردان های راحتی است ومی توان به مسیر بازگشت. سمحه است یعنی گارد ریل های جاده طوری تعبیه شده اند که در صورت برخورد، کمترین آسیب به حرکت وارد شود. یعنی ماموری که در جاده مراقبت می کند، از خطا چشم پوشی می کند و می توان به راحتی جبران مافات کرد.
شریعت سهله و سمحه یعنی راه برای تقرب میلیون ها انسان به خدا به آسانی و با سرعت بالا و دشواری پایین فراهم است.

#مستند_ضد

#یادداشت
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_77
#مستند_ضد
#بحران_جمعیت
#جلسه_340

 

یادداشت مستند ضد – خورشیدی

اجتهاد در فضای عمومی حوزه

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_124
#جلسه_340

بسم الله الرحمن الرحیم
اجتهاد در فضای عمومی حوزه به توانایی استنباط احکام شرعی از منابع دینی گفته می‌شود و تلقی عمومی که وجود دارد این است که اجتهاد در دانش فقه است و در واقع بالا‌ترین درجه علمی دانش فقه، اجتهاد است و اما نسبت آن با دیگر علوم هم این است که بعضی از علوم مقدمه این اجتهاد هستند. اما مشکل اصلی در این است، فقه را برنامه جامع بشری نمی‌بینند و تنها در همان مسائلی زندگی می‌کنند که مسئله‌ی ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال پیش بشر بوده است و به اینکه مسئله امروز بشر چیست، کاری ندارند.
در اجتهاد مرسوم امروزی تکامل طبیعی علوم و افکار بشری را مدنظر ندارند و در همان گذشته‌ها زندگی می‌کنند و هرچند در زبان ادعای پایان‌ناپذری منابع اسلامی را دارند، ولی در عمل عکس آن رفتار می‌کنند، حال این به کنار که بعضا در زبان هم می‌گویند اسلام حرفی در فلان زمینه ندارد.

اما وقتی به معنایی که شهید بزرگوار از اجتهاد و اجتهادپذیری اسلام ارائه می‌کنند، نگاه کنیم؛ در می‌یابیم که با این نگاه اصلا امکان ندارد که بگوییم اسلام برنامه‌ای و دستوری برای فلان چیز و با فلان بخش از زندگی بشر ندارد.
اگر اسلام اصول و کلیات ثابتی دارد که فرازمانی است، و اجتهاد یعنی تطبیق و تفریع این کلیات بر جزئيات زمان‌مند و مکان‌مند؛ پس برای هر مسئله‌ و مشکل بشری، راه‌حل و راه‌کار دارد.
ناتوانی ما اولا در احصاء این کلیات و دوما در تطبیق آن، ربطی به دین ندارد، نباید ناتوانی خود را به پای سخن نداشتن دین بگذاریم.

اجتهاد پویا

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_133
#جلسه_340

«وظيفه يك فقيه اين نيست كه به لفظ، جمود كند و حكم هر واقعه جزئى را از قرآن يا حديث بخواهد؛ و اين هم نيست كه به بهانه نبودن حكم يك مسأله، به خيال‏بافى و قيّاسى بپردازد؛ وظيفه فقيه «تفريع» و ردّ فروع بر اصول است. اصول اسلامى در كتاب و سنّت موجود است. فقط يك «هنر» لازم است و آن هنر «اجتهاد» يعنى تطبيق‏ هوشيارانه و زيركانه كليات‏ اسلامى‏ بر جريانات متغيّر و زودگذر است.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (عدل الهى)، ج‏1، ص: 58

به نظر می رسد این سخن شهید محل خدشه باشد. با دقت در علوم اسلامی مشاهده میشود که اینگونه نیست که کلیات اسلامی به کل مشخص باشد و به صراحت در منابع اسلامی معرفی شده باشند و دیگر نیازی نباشد که در مورد آنها بحث صورت گیرد و تنها کاری که مسلمانان باید انجام دهند آن باشد که فقط کلیات را بر جزئیات و امور روزمره تطبیق دهند.

امر به این سهولت نیست.

اگر مراد از اصول و کلیات فقط اصول دین است،
اولا خود این اصول نیز در بسیاری از موارد محل اختلاف هستند و دعواهای تاریخی در این موارد بین مسلمین وجود داشته است.
ثانیا مشخص بودن اصول دین، امر را ساده نمیکند و حرکت از اصول دین تا قضایای جزئی زندگی بسیار طولانی است که ممکن است انحرافات فراوانی را رقم بزند، لذا اینکه بگوییم شریعت اصول دین را مشخص کرده و کفایت میکند، سخن درستی نیست.

اگر مراد از اصول و کلیات دین آن است که علاوه بر اصول دین، کلیات احکام را نیز مشخص کرده و قواعد اساسی را برای استنباط احکام جزئی بیان نموده و مسلمین فقط باید این قواعد کلی را بر احکام زندگی تطبیق کنند، این سخن نیز صحیح نیست. زیرا بسیاری از اختلافات و دعوا ها در همین اصول و کلیات احکام است. اساسا اصل اختلافاتی که بین فقها به وجود امده در همین اصول،‌تعریفات آنها و محدوده ی آنها و موضوع شناسایی احکام جزئی برای قرار گیری ذیل این کلیات است و بررسی خود موضوع جزئی بعد از اتخاذ مبنا در این اصول صورت میگیرد.

لذا امر به این سهولت نیست که اصول و کلیات کاملا مشخص باشد و فقط یک هنر لازم باشد که کلیات اسلامی را بر جریانات متغیر و زودگذر تطبیق دهد.
.

اجتهادپذیری_دین_اسلام

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#مشخصات_اسلام
#اجتهادپذیری_دین_اسلام
#یادداشت_109
#جلسه_340
در یادداشت هایی که امروز استاد محترم از شهید مطهری قرائت فرموند یکی از آنها به معجزه بودن بخشی از فقه اشاره داشت:

«قوه اجتهاد و استنباط يعنى قوه تطبيق اصول بر فروع و ردّ فروع بر اصول. معجزه فقه اسلامى در اين است كه كليات آن قابليت انطباق بر همه موارد را دارد به طورى كه در همه موارد ضامن مصالح عاليه انسان است.»

به نظر می آید وقتی شهید می فرماید کار مجتهد تطبیق اصول است بر فروع و رد فروع بر اصول این به معنای موضوع شناسی نیست بلکه به معنای این است که اسلام توانسته است اصولی را در منابع اصیلش مطرح کند که این اصول از حیث جامعیت و قابلیت اجتهاد پذیری آن قدر با صلابت اند که در هر عصری با هر مقتضیاتی توانایی خود را نشان میدهد و حکم آن مسئله را به وضوح روشن می نماید لذا ایشان این بخش از اسلام را معجزه ای برای علم فقه میدانند.

به نظر می آید استاد شهید می خواهند بر استراتژیک ترین علم بشری تکیه کنند و این نقطه را مورد توجه قرار دهند لذا شاید هنوز این معنا در آن عصر به کیفیت امروزه برجسته و پراستفاده نیست لذا از تعبیر معجزه استفاده می کنند که الحق و الانصاف معجزه بودن فقه با تکیه به همان مبانی و اصول همان استراتژیک بودن ان است.

هم چنین اینکه می توان گفت اجتهاد پذیری یعنی مواجه استراتژیک با یک اصل و کشف راهبرد و بعد از این مرحله است که نوبت به موضوع شناسی می رسد. لذا برداشت حقیر این است که در متنی که شهید به قلم آوردند به دنبال تطبیق حکم بر موضوع نیستند و کاملا در مقام کشف حکم بحث می کنند اما کشف حکم را در یک اتمسفر راهبردی بالا می آورند و این رویکرد را معجزه می نامند.

اجتهادپذیری

#یادداشت
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_78
#مشخصات_اسلام
#جلسه_340
#اجتهادپذیری
شهید مطهری در بیان مختصات اسلام، میفرمایند کلیات سلام به نحوی است که قابلیت اجتهاد و تطبیق این اصول بر فروع متعدد در طوال تاریخ را دارد. بر این اساس و فارغ از اختلافات مجتهدین، ممکن است اسلام در سالهای گذشته حکمی را بیان کند و امروز حکم دیگری بیان کند، به نحوی که حکم قبلی، امروز غلط بشود. علت این پدیده هم تفاوت در زمان و مکان است.
حال دو سوال ایجاد میشود :

1- آیا فقها سفسطه میکنند ؟ امروز حکمی میدهند و فردا حکم دیگر؟ آیا حقیقت احکام در لوح محفوظ نیز با تفاوت زمان و مکان ما تغییر میکند ؟
پاسخ این است که همه این عناصر مکان و زمان در لوح محفوظ ثبت است. این تفاوت ها هیچکدام اصول را تغییر نمیدهند. این تفاوت پاسخ های اسلام درباره یک موضوع ثابت، مانند پاسخ به سوال ” ساعت چند است” در دو زمان مختلف است. ساعت های متفاوتی که در پایخ این سوال داده میشود نشان از بی قاعدگی و بی ثباتی حقیقت نیست بلکه دقت و قاعده مندی را نشان میدهد.
اساسا یکی از معجزات فقه اسلامی این است که سامانه ای دارد که اصول را با توجه به شرایط مخاطب یعنی انسان، تطبیق میدهد. این فرایند از جهتی شبیه ترجم است که در آن لفظ کاملا تغییر میکند اما معنا ثابت است.

2- چگونه فروع را طوری تطبیق بدهیم که اصول منحرف نشوند؟
جای بررسی دقیق دارد اما اجمالا میتوان گفت اصول، خودشان روش را تعلیم میدهند.

#جامعیت_اسلام ،اجتهاد_پذیری

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_58
#جلسه_340
#جامعیت_اسلام
#اجتهاد_پذیری
#حجیت_یا_قطعیت
یکی از بارزترین ویژگی های دین اسلام که مستلزم خاتمیت هست اجتهادپذیری هست اما چیزی که ذهن را درگیر می‌کند ادعای قطعیتی است که بعدا نقض می شود بارها و بارها در مسائل مختلف با این بحث مواجه شدیم که به واسطه ی وثاقت مطلبی را به اهل بیت نسبت دادیم، از طرفی هم اهل بیت حقیقت محض هستند و کلام شان #واقع به همین دلیل به اطمینان و گاها حتی به یقین می‌رسیم این درحالی هست که در دوره ای دیگر با ادله دیگر یا روایتی مستندتر به نتیجه کاملا متفاوت از شکل اول می رسیم و اینجا نیز به همان اطمینان و یقین می رسیم که این عقلا محل اشکال هست
یکی از مشکلاتی که به شخصه با علوم دینی دارم ادعای قطعیت هست آن هم در جایی که وقتی به وادی عمل و مبتلا به انسانی می‌رسند به ظن معتبر و اماره تعدیل می شود درحالی که ادعای در جستجوی یقین بودن سرجای خودش باقیست
از طرفی در غرب هم به شکاکیت محض رسیدند جایی که عقل عملا همیشه متزلزل هست و زیر پایش خالیست
با اینحال به نظر من دیدگاه غرب به صداقت نزدیکتر هست بشر منقطع از وحی تا وقتی که اتصالش به وسیله منجی برقرار نشده حرف از اطمینان و قطعیت نباید بزند

عدم پذیرش عقل به عنوان یک منبع باعث انسداد باب اجتهاد

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_257
#جلسه_340

💠 عدم پذیرش عقل به عنوان یک منبع باعث انسداد باب اجتهاد

شهید مطهری در بحث مشخصات اسلام از منظر ایدئولوژی یکی از این مشخصات را اجتهادپذیری می داند که دو دلیل دارد یکی اینکه «كلّيات اسلامى به گونه‏اى تنظيم شده است كه اجتهادپذير است.» و دیگری «قرار گرفتن عقل در شمار منابع اسلامی است.»
مجموعه آثار شهيد مطهري (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 241

اما به نظر می رسد عامل دوم از عامل اول مهمتر است، یعنی اگر عقل به عنوان یک منبع اسلامی پذیرفته نشود، کلیات اسلامی اجتهادپذیری را فراهم نمی کند، چون آن چیزی که کلیات اسلام را موارد جزئی و متغیر تطبیق می دهد عقل است، اگر حجبت عقل به عنوان یک منبع اسلامی پذیرفته نشود، دلیلی ندارد که تطبیق اصل کلی بر فرع، یا اصل ثابت بر متغیر حجیت داشته باشد.
عقل در اندیشه شیعی بسیار جایگاه عظیمی داده شده است، فی الواقع عقل در کنار سایر منابع قرار داده نشده، بلکه همه آنچه که به واسطه نبی آمده از قرآن و سنت و روایات به عنوان حجت ظاهری دانسته شده و عقل در عداد آن ها به عنوان حجت باطن معرفی شده است.
«إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏» الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏1، ص: 16

به نظر می رسد که استنباطات شرعی ما هنوز نتوانسته عقل را تا این سطح مورد استفاده قرار دهد و این میزان به آن جایگاه بدهد. اصول فقه ما در بخش «ادله شرعیه عقلیه» بسیار نحیف است و برخی بیش از درک «حسن و قبح» شأنی برای عقل قائل نیستند.

عقل، اجتهاد، خاتمیت، جامعیت و جاودانگی دین

#امید_فشندی
#یادداشت_198
#جلسه_340
#مشخصات_اسلام

🔰 عقل، اجتهاد، خاتمیت، جامعیت و جاودانگی دین

در مواجهه‌ی نخست، قبول مقوله‌ی #اجتهاد در دین، با قول به #جامعیت آن ناهم‌خوان است؛ چه اینكه جامعیت جایی برای اجتهاد باقی نمی‌گذارد.

اما در مواجهه‌ای ژرف‌تر برای جمع میان آن دو، باید جوهری از اجمال را در دل جامعیت تصویر كرد تا گزاره‌ای معقول شود.

باور به خاتمیت دین، علاوه بر قول به جامعیت آن، قبول جاودانگی آن را نیز در پی دارد، و این مفاهیم همه با هم گره خورده است.

حال چالش اصلی این است كه خاتمیت، جامعیت و جاودانگی آن را با عقل‌ورزی و اجتهادپذیری آن جمع كنیم.

12 آبان 1400

اجتهادپذیری اسلام از نظر استاد شهید

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_80
#جلسه_340

اگر چه مطالبی که مرحوم استاد شهید در مورد اجتهادپذیری اسلام فرمودند درست و قابل قبول است اما می توان این نکته را به وضوح مشاهده کرد که مباحث کاملا در سطح اجمالیپ و کلیات بیان شده و اصلا جواب گوی پیچیدگی های اجتهاد ورزی در لایه ی اجتماع و تمدن نیست. شاید دلیل این امر هم عدم ابتلای واقعی و عینی فقه ما با مسائل پیچیده جامعه بوده باشد.
در مقابل فقه اهل سنت که به دلیل ابتلا به پیچیدگی های حکومت داری و ساخت حاکمیتی که پیدا کرده عملا نتوانسته در مسیر مستقیم اجتهاد ورزی ثابت قدم بماند و به افراط و تفریط های فراوانی (از قبیل عقل گرایی یا حدیث گرایی افراطی و در ادامه بستن باب اجتهاد و تقلید از مذاهب اربعه و همچنین نهضت احیای اجتهاد و سلفی گری و فقه مقاصدی و…) در امر اجتهاد گرفتار شده. بنابراین اگر چه نقدهای پیشا حکومت داری ما به فقه اهل سنت درست است ولی این واقعیت نیز غیر قابل انکار است که این نقد ها به یک معنا نقد ما قبل از ورود به میدان است در حالی که آن ها با مسائل و پیچیدگی های بسیار دشواری روبه رو بوده اند.
چیزی که خود ما هم امروزه به آن مبتلا شده و به وضوح دریافته ایم که حکومت داری و جامعه پردازی بر مبنای یک اجتهاد بدون افراط و تفریط فوق العاده دشوار است. و صرفا با بیان نکاتی کلی از قبیل بازگرداندن فروع به اصول یا قرار دادن عقل در منابع حجیت نمی توان اجتهاد مصابی به حمل شایع ارائه کرد.
☘️