سید مصطفی فرزند روح الله

انقلاب اسلامی در گام دومش همه چیز را اصلاح میکند و خطی را بی ویرایش در زندگی ما نمیگذارد.
هر گزاره ای بعد از انقلاب اسلامی، دیگر نمیتواند با نگاه های سطحی و بدون اثر آن دیده شود.
اساسا خیز برای رقم زدن یک تمدن، جدای از اینکه چه قدر دانش و اندیشه نیازمند است، مرد خودش را هم میخواهد، شجاعت هایی میطلبد به بلندای بزرگترین ابتلائات، دلی در گرو میگیرد برای گذر از سهم‌گین‌ترین امواج و اگر اینچنین، مرد اصلاح و تحول بودی، تورا لایق علمداری میکنند.
الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر…
خمینی کبیر، کبیر بودنش از آن جهت است که ۱۴۰۰ سال را گذراند و آن عزم و شجاعت در قامت طرح رقم زدن یک تمدن ظهور کرد. خمینی کبیر دورانی را برای مردم ایران آغاز کرد که اگرچه آنها را از سطح حقارت به اوج عزت رساند و صاحب هویت کرد، اما به آنها نیز گوش زد کرد که از امروز خود را برای ابتلائاتی آماده کنند درخور خلیفه اللهی و اولین ابتلای این امت، رفتن خود خمینی بود، آنگونه که ایمانشان خالص گردد و بگویند انقلابِ با مردم، تا مردم هستند پابرجاست، اما همیشه برای رفتن امامشان سوزی داشته باشند که لحظه ای از مبارزه آنها را به عقب نراند؛ این امت بارها نشان داد وقتی دست از غیر خدا کشید، خدا به آنها نورچشمی دیگر عطا میکند و این بار نیز خدا به آنها نشان داد که” خامنه ای خمینی دیگر است.”
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد…

چندصباحی است “خمینی‌دیگر” به ما پیام آغاز گام دوم را رسانده است و خواسته که جوانان بلند شوند و همچون نسل همراه خمینی، معجزه ای خلق کنند.
این حرف را در این چندسال جوانانی خمینیْ‌مسلک، خمینی‌ْمشرب و خمینیْ‌معشوق، شنیدند و همه‌ی زندگی پرشور جوانی را به خدمت و وقف حرف او درآوردند.
این بزرگمردان، انسان عادی نیستند آنها عصای موسی شده اند و عزم کرده اند طلسم کفر را از چشمان بشریت بزدایند.
آنان همانند که خمینی در وصفشان فرمود: “خوشا به حال آنان که در این قافلۀ نور جان و سر باختند!”
اما فراتر از این اوصاف، خمینی کبیر از ابتدای انقلاب مقدس اسلامی‌اش، چشم انتظار نسلی بود که در چله ای بعد پای رقم زدن یک جهاد علمی و طوفنده بیاستند و اندیشه مدرن بشریت جاهل را بشکافند و دوباره برای بشریت رجعتی الی الله رقم زنند، از این رو فرموده بود: “فرزندان انقلابی ام، ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست‏‎ ‎‏بردارید، شما بدانید که لحظه لحظۀ عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد.‏‎ ‎‏می دانم که به شما سخت می گذرد؛ ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ می دانم که‏‏شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست؛ مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟ ولی‏‎ ‎‏تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینۀ انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید؛ با‏‎ ‎‏غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزی از آن شماست…من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به‏‎ ‎‏این گلهای معطر و نوشکفتۀ جهان اسلام، سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین‏‎ ‎‏زندگی خود را بدانید؛ و خودتان را برای یک مبارزۀ علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به‏‎ ‎‏اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید.‏”
اعیاد اسلامی برای چنین فرزندان انقلابی، جز با قیام و خون طروات و نشاطی ندارد و شادی فرزندان انقلاب در گرو حضور مجاهدانه در میدان مبارزه و زخم زدن بر پیکره سخت استکبار است.
عید قربان تا تیرماه ۱۴۰۰، برایم معنایی جلوه‌گرتر از دیگر معانی نداشت، اما از این تاریخ به بعد وقتی محمدحسین فرج نژاد با همه نوگلان و همسرش، آنگونه غرق خون به ساحت قدسی تقدیم شد، دریافتم که انقلاب ها با “و فدیناه بذبح عظیم” مورد آزمایش قرار میگیرد، آنجا که بنا باشد رسالت پیامبری متوجه جوانان گردد. عید قربان از این تاریخ برای فرزندان خمینی کبیر رنگی دیگر گرفت و نشانه خدا را دریافتند که باید وعده ذبح عظیم را به هم دهیم و هرساله منتظر اینگونه حاضر شدن در محضر حجتش باشیم.

اما چه گریزی است که غفلت، مرضی است که هیچگاه دست از این جبهه حق نمیکشد و دنبال کشیدن پرده ای بس ضخیم برای عقب راندن در این جبهه است و تا عیدی دیگر احیا نگردد جبهه خدا قدم باصلابت تری برنخواهد داشت.
اینگونه شد که انتخاب خدا برای فرزندان عصر خمینی، عید مبعث گردید، عیدی که در آن رسالت و نبوت تکمیل میگردد، آن روز که وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ.
شب عید مبعث ۱۴۰۱ عروج یکی دیگر از فرزندان خمینی است که الگویی است برای مبارزه ای سنگین و عمیق با همان جبهه ای که جز با دستان پر امید جوانانی که خمینی انتظار رسیدنشان میکشید، رقم نخواهد خورد.
سید مصطفی، که نامش هم‌نام فرزند روح الله است و ذوب در بعثت مصطفای نبی، عزم کرد که بار جمع شدن همه توان یک جبهه را یک تنه بردارد و به خط بزند، تنش را به پیشگاه امام رئوفان تقدیم کرد و در آغوش او رفت تا با دستانی باز تر

بتواند آن پرونده های سنگینی که برای گام دوم انقلاب و شکل‌گرفتن گفتمان پیشرفت باز کرده بود دنبال کند.
۲۷ بهمن ۱۴۰۱ آغازگر بعثتی است که تا کنون نچشیده بودیم و همان طور که خودش میگفت لمایحییکم. بعثتی که شهودی نشان داد میتوان جوان بود و با عقلانیتی مکتبی به دنبال شکل دادن ید واحده برای کنار زدن استکبار با الگویی نوین قدن برداشت.
سید مصطفی واقعا فرزند روح الله بود و چه نامی برازنده تر از این نام برای او.

ارتش؛ وقتی زمین می‌لرزد

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت166
#ایرانی_ها_چه_رویایی_در_سر_دارند
#میشل_فوکو

ارتش: وقتی زمین می‌لرزد

اولین گزارش زلزله طبس است 25شهریور 1357
آخرین بازماندگاه طبس با خشم به ویرانه ها می کاوند.مردان که به زمین چشم دوخته اند شاه ا لعنت می کنند؛ بولدوزر ها با شهبانو از را می رسند اما استقبال سردی می شود
از طرف دیگر ملا ها در پیام آیت الله خمینی به صورت مخفیانه کمک جمع می کنند و راهی طبس می شوند1.

به برداران خود کمک کنید ،اما نه از طریق حکومت. به دولت هیچ چیز ندهید.

زمین لرزه ای که مردم را متحد تر می کندو سیاستمداران را از هم جدا
مردم با وجود زلزله خون های که در جمعه سیاه ریخته شده را فراموش نمی کنند و سه روز عزای عمومی را به بهانه اینکه خون های در تهران ریخته خون ایرانی نیست را قبول ندارند
دوشنبه 13 شهریور مردم سربازان را گلباران می کنند و اشک می ریزند
پنجشنبه راهپیمایی عظیمی در تهران در مقابل مسلسل های خاموش رو به جمعیت
اما جمعه جوخه اعدام با خونسردی به مردم شلیک کردند و

همکاری اسرائیل با موساد
یکی از مردم می گفت افرادی که به ما شلیک کردند از ما نبودند موهایشان بلند بود و با زبان خارجی صحبت می کردند پس اسرایلی های بودند که دیروز با هواپیمایی باری آمده بودند .

یکی از ارتشی ها گفت ما همکاری فنی با اسرائیل داریم ومشاور نیرو های ضد چریک اسرائیلی ها بودند…

ایران ظاهرا پنجمین ارتش دنیا دارد از هر سه دلار یک دلار برای ارتش هزینه می شود
اما اصل قضیه این است آیا ارتش با بودجه و تجهیزات و هواپیما های شکاری ساخته می شود یا چه بسا با اینها جلوی ساخته شدن ارتش گرفته می شود.
ایران چهار ارتش دارد:
1.ارتش سنتی: سراسر کشور هستند
2.گارد شاهنشاهی: با محله مسکونی خاص و آموزش های خاص
3.ارتش جنگی: با سلاحهای که گاهی پیچیده تر از سلاه‌های آمریکایی است در اختیار ارتش آمریکا است
4. و بالاخره 30 تا چهل هزار مستشار آمریکایی
تمام این ارگان ها مستقیم با دستور شاه عمل می کنند و ستاد مشترکی وجود ندارد
در ایران با وجود نفت و فقر ارتش منبع درامد 4 میلیون ایرانی بود اما این دلیل مقبولیت ارتش نبود.
ارتش ایدئولوژِی خاصی ندارد ، در ایران هیچ گاه ارتش نقش ارگان فراگیر ملی را ایفا نکرده
ارتش ایران هیچگاه مستقل نبوده یا رنگ روسی داشته یا انگلیسی یا آمریکایی و همیشه حافظ شاهان بوده و هیچ گاه فرصت نکرده خود را با ایران یکی بداند.
زمانی فرمانده ای قدرت را بدست گرفت که لژیونقزاق ها بود و انگلیسی ها او را آورده بودند (پدر شاه) این اتفاق با سفیر آمریکا برای پسرش تکرار شد
ارتش با مارکسیسم مخالف است چون با شاه مخالف است
روزی یک نفر یک بخش نامه داخلی ارتش را به من نشان داد که نوشته بود زن ها و بچه ها نباید کشته شوند مگر اینکه مارکسیسم باشند.
در جای امنی در تهران با چند افسر عای رتبه ارتش که از مخالفین بودند جلسه ای داشتم
به من می گفتند با ازایش ناآرامی ها حکومت به ارتش فشار می‌آورد تا با کشتار اوضاع را کنترل کند.
ارتش نه آمادگی دارد نه انگییزه ای برای این کار
حکومت تازه فهمیده دشمن او کمونیست نیست بلکه مردم کوچه و بازار هستند
در تبریز 8 ماه پیش کل پادگان را عوض کردند همینطور در تهران از شهرستان ها نیرو جایگزین کردن
در جمعه سیاه سرباز ها یک افسر که دستور آتش داده بود را کشته بودند
به تدریج ارتش میفهمد که روبه روی آنها دشمن نیست بلکه بالای سرشان ارباب است
واضافه کرد ارتش هیچ یک از اسباب محبوبیت را ندارد و اگر رهبری دموکراتیک از ارتش بیرون بیاید او را بپذیریم ولی دیکتاتور نه

از یکی از افسران پرسیدم دشمن بزرگ ایران شوروی است یا آمریکا؟
بدون درنگ پاسخ داد: آمریکا ؛ آمریکایی ها هستند که بر ما حکومت می کنند
ارتش قفل است نه کلید و از دو کلیدی که ادعای باز کردند آن را دارند آنی که بهتر به این قفل می خورد کلید آمریکایی شاه نیست ؛کلید اسلامی جنبش مردمی است
#ارتش
#جنایت_اسرائیل
#محمد_حسین_خانی

⚫️مصطفای مکتب امام

در روزگاری که دور و برمان سرشار از کلاس ها و نشست ها و همایش های مکتب امام و اندیشه امامین انقلاب است، #درد_مکتب_امام داشتن کالایی کم یاب گشته است، چیزی که به جان انسان ها آتش می افکند و دیوانه وار آنها را وادار به کار میکند. وادار به کار و تامل و مجاهدت و حرص خوردن و فکر کردن و نخوابیدن و داد زدن…. عصر عصر کارهای صوری است. عصر کتاب و رزومه و همایش و کلاس است.
درد مکتب امام، درد انسان است.
درد مستضعفین است
درد مظلومین است
درد تعالی بشریت است
درد فهم و عقل است
درد اخلاق است
درد جبهه حق است
درد اسلام عزیز است

سید مصطفای عزیز را که میدیدی درد مکتب امام را از اعماق وجود او لمس میکردی. #مصطفای_مکتب_امام خودش را وقف فهم مکتب امام و اقامه و اجرای آن کرده بود. وقف جمع کردن همه گرد مکتب خمینی کرده بود.
وقتی به درستیِ حرکتی در مکتب امام پی می برد،
پایش می ایستاد،
هزینه می داد،
فریاد میکشید، حتی بر سر رفقایش
تا بتواند به همه فهماند.
اهل کار جدی بود، جدیِ جدی
کینه تمدن مادی غرب از چشمنانش حس میشد
وقتی از مکتب امام و غربت حزب اللهی ها میگفت حجم درد و غصه اش از صدایش بیرون می زد.
از کار نمایشی و بیلان کاری حالش بهم می خورد.
خودش را نفر دوم تعریف کرده بود که پشت یک عالم مجاهد ایستاده است.
اصلا نفر دوم بودن را تئوریزه کرده بود و داشت برایش خلق محتوا میکرد،
میگفت نفر دوم است که یک امام را امام می کند و دیگران را حول امام جمع میکند و جایگاه حقیقی امام را به او می بخشد
سید مصطفی به معنای حقیقی کلمه نخبه بود. شاید نتوانیم از این ویژگی او درس بگیریم و بخش زیادش اکتسابی باشد. ولی او واقعا هم درد علم داشت و هم درد اندیشه و برای هردو شان حریصانه تلاش میکرد. عاشق علم بود ولی در ذهن نمی ماند و به عینیت می رسد. می خواست حیات انسان را تغییر دهد و او را مبعوث کند. نه اینکه فقط داشته های ذهنی او را افزایش دهد. این ها را می شود الگو گرفت و تقویت کرد.

نمی خواهم از او شخصیتی فضایی و دور از درسترس درست کنم. سید مصطفی کنار ما بود و مثل همه ی ما بود. با هم می خندیدیم، با هم دعوا میکردیم، با هم گریه می کردیم، با هم می دویدیم، با هم قهر می کردیم، مثل همه ما جوان بود و در مسیر شدن، اصلا مگر چند سالش بود و چند سال بود که در حوزه تحصیل میکرد که از او انتظار داشته باشیم که بی عیب و بی نقص باشد.
ولی آن چیزی که مهم است این است که باید از خصوصیات ویژه ی ایشان درس بگیریم. شاید اگر خوب به دور و بر خود نگاه کنیم بازهم افراد اینچنینی بیابیم که هرکدام خصوصیات ویژه ای در خدمت به انقلاب اسلامی دارند. باید دارایی های هر کدام را بیابیم و قدرشان را بدانیم.
کسی که مسیر انقلاب را بفهمد و در مسیر این قرائت مترقی از اسلام عزیز تا آخرین لحظه تمام جهد خود را خرج کند قطعا عاقبت به خیر و عند ربهم یرزقون است.

اما مهم ترین خصوصیت او این بود:
سید مصطفی یک #ماموریت بود. یک ماموریت فخیم و محتشم!
ماموریت #گفتمان_سازی_مکتب_امام
این را از همه عملیات ها و سخنرانی ها و یادداشت هایش می توان فهمید.
خودش را خرج این مسیر عزیز کرد و عزیز شد.
حرص مکتب آتش به جانش انداخت و جانش را در بیابان گرفت.
امام عزیز! دستگیرش باش

حفاظت شده: سید شهیدان مکتب امام خمینی ره

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید: