تمایز واضح در تهران

بسم الله الرحمن الرحیم

اخیرا با تعدادی از دوستان در نشست اندیشگاه گام دوم در تهران شرکت کردیم، علیرغم اینکه اکثر دوستان وقت قابل توجهی روی مقالاتشان نگذاشته بودند اما مقالاتشان پذیرفته شده بود و در مدارج مختلفی قرار گرفته بود.

بخشی که بنده شرکت کردم تا ارائه ها را استماع کنم سه ارائه داشت : یکی مقاله ای بود از دو دانشجوی دانشگاه فرهنگیان که دبیر و معاون مدرسه هم بودند، در مورد الزامات تربیت دانش آموزانی آزاد اندیش (احتمالا موضوع این بود، چون خیلی در ارائه شان روشن نشد نهایتا حرفاشن چیست)، یکی ارائه ی محمد اقای حسنزاده بود در مورد اینکه آیا آزاد اندیشی مساله ای مدرن است یا توحیدی؟ و دیگری در مورد بررسی اغواهای ضد انقلابی در کارتون ها با تطبیق بر یک کارتون مشخص.

اگرچه دو مقاله ی دیگر هم به نظر نمیرسید که وقت گذاری خاصی پشتشان بوده باشد، و در عین حالی که زحماتی برایشان کشیده شده بود و ایده هایی موجود بود و بعضا شایسته ی تقدیر هم شاید بود، اما سخن و اندیشه ی خاصی قابل رویت نبود.

مقاله ی اقای حسنزاده اما به پشتوانه ی استظهار به اندیشه ی جناب استاد فلاح و تلاش ها و چکش کاری های انجام گرفته در حلقه اندیشه کلامی، به نظر کاملا متفاوت از سایرین میرسید؛ سخن داشت، دقت عیق داشت، چالش برانگیز بود و مخاطبین را درگیر کرد.

دبیر این بخش در ابتدا گفت به نظر بنده این مقاله ظرفیت این را دارد که کل نشست ما را به چالش بکشد

یکی از حضار هم در انتهای وقت (تنهاهمین ارائه ای که تقریبا به وقت تعیین شده مقید ماند همین ارائه بود) به دبیر این بخش اعتراض کرد و گفت اجازه بدهید این بحث قشنگ باز بشود و گفتگو کنیم.

 

اگر چه این حضور هنوز اصلا در تراز آنچه از حلقه ی کلامی توقع میرود نبود، اما از دل همین حضور ضعیف در یک نشستی که شاید بشود آن را نمایشی محض دانست میشد الهامات فراوانی گرفت، و روشنای آینده ای درخشان را برای حلقه ی کلامی به تصویر کشید.

واقعا برایم ملموس شد که ما با اتکاء به آنچه در نرم افزار حلقه کشت میکنیم میتوانیم حضوری جمعی و ویرایشگر را رقم بزنیم و حرفهای زیادی را به گوش های مهمی برسانیم.
به توفیق الهی انشاالله

حفاظت شده: هنر آزاداندیشی و آزاداندیشی هنری

این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

انتخاب لفظ مناسب دریچه ای به سوی کشف زوایای مفهومی

به نظر می رسد دقت در انتخاب واژگان صرفا منحصر در ثمرات لفظی نباشد و به درک مفهوم پدیده نیز کمک کند. مخصوصا که آن واژه معنایی در تمدن غرب یافته باشد و عینیت خارجی را رقم زده باشد که مراد ما نباشد.
در روزگار ما به خاطر اینکه تمامی شعار های فطری توسط غرب سرقت شده و با تقریری متفاوت از مستوای اصلی خود بیان شده اند و تجسد خارجی را نیز در آن تمدن به وجود آورده اند، به راحتی نباید تن به انتخاب واژگانی داد که تقریر غربی را در جامعه ما زنده میکنند و الا دچار اشتراک لفظی میشویم و دائم باید مواظب کژفهمی ها باشیم.
اینکه حضرت امام رضوان علیه محکم جلوی انتخاب واژه دموکراسی می ایستند و جمهوری را انتخاب میکنند به خاطر همین است.
اینکه حضرت آقا در مقابل توسعه ابتدا حیات طیبه و بعد پیشرفت را مطرح میکنند به خاطر همین است که نشان دهند که مراد ما و مقصود ما در اینجا با تمدن غرب متفاوت است و ما چیز دیگری را اراده کرده ایم.
به خصوص اگر واژه ای داشته باشیم که در تراث اسلامی ما سابقه داشته است. چنین واژه ای می تواند به راحتی ما را به تراث شیعی وصل کند و ما و مفهوم این حقیقت را برای ما واضح کند.

در بحث «آزادی» به عنوان یک نیاز فطری بشر، اگر اعتقاد ما این است که آزادی حقیقی همان عبودیت محض الهی است و هرچه عبودیت بیشتر باشد انسان آزاد تر است، این معنا در تراث اسلامی ما به « حریت» بسیار نزدیک میشود. اگر با بررسی هایی به این نتیجه رسیدیم که حریت در فرهنگ ما مساوی همان نیاز فطری است که غربی ها آن را باز تقریر کرده و به اسم آزادی شناخته میشود، میتوانیم حریت را به جای آن بنشانیم. وقتی این جا به جایی لفظی انجام گرفت، در عالم معنا و فهم مفهومی نیز ممکن است هدایت هایی برای ما اتفاق بیافتد و زوایایی جدید را کشف کنیم که قبلا با لفظ آزادی نمی توانستیم آن را ببنیم. لذا انتخاب لفظ اسلامی میتواند فهم ما را گسترش دهد و عمیق تر کند. به خصوص که چنین واژه ای از پشتیبانی تراث اسلامی برخوردار است و میتواند از ظرفیت خود آن تراث برای فهم ها عمیق تر استفاده کرد. چه بسا بسیاری از تلاش ها قبلا در تراث شده باشد و زوایای خفی ای کشف شده باشد و دیگر نیاز به تلاش مجدد ما برای تعریف عمیق این پدیده نباشد.

بیشتر نیازمند «آزاداندیشی» هستیم تا «آزادیِ اندیشه»

در «آزادی اندیشه» گفته می‌شود که اندیشیدن جایز است یا نه؟ بلکه ارتقایی هم می‌توان زد اینکه آیا اندیشیدن مطلوب هم هست ؟ و فراتر از این به وجوب اندیشیدن هم می‌توان فکر کرد؛ به تعبیری آزادی اندیشه که هیچ، بلکه وجوب اندیشیدن.

امّا قبل از آنکه جواز اندیشیدن را صادر کنیم، شاید بهتر باشد در این تامل شود که آیا اساسا امکان ممانعت از اندیشیدن وجود دارد؟ و یا اینکه وقتی سخن از «آزادی اندیشه» می‌شود، سخن از بروزات اجتماعی اندیشه است، والّا اندیشیدن بدون هیچ بروز و ظهوری و یا صرفا بروزات فردی، توانایی ممانعت از آن نیست.

پس شاید بتوان گفت اندیشیدن را نمی‌توان سلب کرد، بلکه کسانی هم که نفع‌شان در نیاندیشیدن دیگران است، از اندیشیدن ممانعت نمی‌کنند، بلکه اندیشیدن را به انحراف می‌کشانند. و به تعبیری ما بیشتر از آنکه به «آزادی اندیشه» نیاز داشته باشیم، به «آزاداندیشی» نیاز داریم. و شاید بتوان گفت صرف داشتن یک جامعه فکور شاید کمالاتی داشته باشد، ولی آنچه که مطلوب است و رشد آفرین، یک جامعه «آزاداندیش» است.

گزارشی از تجربه حضور در همایش ملی بیانیه گام دوم؛ فکرورزی و آزاداندیشی

روز یکشنبه 23 بهمن 1401 به همراه استاد فلاح و جمعی از دوستان موسسه در همایش ملی بیانیه گام دوم؛ فکرورزی و آزادندیشی شرکت کردیم. اگر بخواهم همایش را به صورت کلی توضیح دهم، باید بگویم یک همایش تقریبا بی هدف، بدون دایه و دلسوز، که معلوم نیست قدم بعدی دارد، یا ندارد و برای چه اصلا دارد برگزار می شود؛ قرار است این همایش دردی را دوا کند؟ خلاصه، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

در این همایش بنده مقاله خود را که در موضوع آزاداندیشی نگاشته بودم، ارائه کردم. چقدر در آن تقریبا یک ساعتی که مقاله خود را ارائه می کردم و با داوران گفتگو می کردم، احساس های عجیبی داشتم … بگذریم …

واقعا در آن همایش به این جمله استاد فلاح رسیدم که مانع اصلی در راه آزاداندیشی «خلأ تئوریک» است. باید برای فهم دقیق آزاد اندیشی و تبیین صحیح آن برای دیگران تلاش کنیم.

مقاله بنده که کاملا از فرمایشات استاد فلاح بود و فقط کمی صورت دهی به آن کرده بودم؛ اما به کرّات داوران اذعان می کردند که ایده ای که در دل مقاله است، بسیار ناب و زیباست.

جمع بندی بنده از این همایش این بود که وضعیت کلی جبهه همین است. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آقا یکی از فعال ترین مراکز ملی است که فعالیت می کند. اندیشگاه بیانیه گام دوم که از 8 اندیشکده تشکیل شده است هم … بگذریم …

واقعا وضعیت صحنه و اوضاع جبهه به شدت نا امید کننده است.

باید تلاش کنیم . باید چشمه خلق سخن شویم . باید دست به یکدیگر دهیم به مهر، فتوت را کنیم آباد، تا بتوانیم ان شاء الله تغیییر اساسی در صحنه رقم بزنیم …