مراحل درک گزاره دینی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_5
#جلسه_105

#سوال

➖یک نکته.
در مراحل درک گزاره دینی، قهمیدن در مرحله اول قرار گرفته است. در حالی که ظاهرا منظور تصور اولیه اجمالی است. وگرنه فهم تفصیلی و بیشتر در تک تک مراحل شکل می گیرد و افزایش می یابد. مثلا فهم از توحید افعالی در مرحله حس قلبی، بالاتر از فهم در مرحله ایمان است.

در این نوشته تلاش می کنم مباحث جلسه قبل را با فطرت تطبیق بدهم:
➖مراحل درک گزاره فطرت
1. فهم اولیه و اجمالی فطرت. به این معنا که فطرت به معنای یک نیروی درونی است که انسان را به سمت خوبی های الهی سوق می دهد.
(سوال: این میزان از فهم، در مرحله اول کفایت می کند؟ یا باید تفصیل بیشتری داشته باشیم؟)

2. پذیرفتن. اگر مرحله اول را مرتبه تصور بدانیم، اینجا تصدیق عقلی صورت می پذیرد که بله! ما فطرت داریم. به این دلیل و به آن استدلال.

3. ایمان. از اینجا به بعد دیگر مسئله سخت می شود. اینکه من به فطرت ایمان دارم به چه معناست؟ ظاهرا به این معنا باشد، که فطرت را در اعمال خود ضریب می دهم و دخیل می کنم.

4. بینش. دو احتمال:
اول- جهان را فطری می بینم. یعنی اگر فطرت در مرحله بینش من قرار بگیرد، دیگر جهان بینی من فطری می شود.
دوم- وقتی بخواهم در مورد انسان ها قضاوت کنم، فطرت را در شناخت انسان دخیل می کنم.

❓❓از این مرحله به بعد را تصور هم ندارم. یعنی در مرحله حس قلبی، ادراک شهودی و تحقق چه اتفاقی در وجود انسان در نسبت با فطرت می افتد. و این سوال اصلی این نوشته است.

فطرت در روایات

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#ایمان_نیک_گفتار
#یادداشت_2
#جلسه_105

فطرت در روایات همان عقلی است که به یک معنا در مقابل جهل قرار دارد. زیرا فطرت گرایش های خاص و پاک انسانی است همانطور که در روایات عقل از ابتدای خلقت انسان با خصوصیت اقبال به سوی حق و حقیقت همراه بوده است در حالی که جهل اهل ادبار بوده است. این همان جنبه ی الهی انسان است و آن جنبه ی طبیعی و بشری اوست. جهل در مقابل عقل به معنای نادانی نیست بلکه به معنای حالتی است که انسان را به عمل ناشایست می اندازد یعنی طبیعت خاکی انسانی. نمونه هایی از به کار برده شدن جهل در این معنا را می توان در قرآن جستجو کرد:
قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ.(سوره هود آیه 46)
و إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِين‏(سوره بقره آيه 67)
قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلِين‏(سوره يوسف آیه 33)
بر این اساس، جنود هفتادگانه ی عقل نشان از کثرت عرضی فطرت دارد. این یعنی فطرت در همه ی عرصه های مختلف زیست و حیات انسانی حرف دارد همانطور که جنبه ی بشری انسان اقتضائات متقابلی در این زمینه ها خواهد داشت.
و همانطور که فطرت کثرت عرضی دارد، کثرت طولی هم برای آن قابل توضیح است. کثرت طولی به این معنا که در هر مرتبه ای از سیر و صعودش به شکلی بروز می کند و منزلگاهی برای سالک الی الله که بر بستر فطرت حرکت می کند خواهد ساخت.
این یعنی فطرت همان مسیر انساني است ، مسيري كه با سیر کننده اش یکی است. انسان خودش هم راه است و هم مسیر و هم راهرو. سیری از خود ، ‌در خود و به سوی خود. اینجاست که فطرت الله معنا می یابد. فطرت ترجمان توحید در درون انسان است . انسان در مسیرتوحیدی اش به حقیقت خود بار می یابد. بنابراین فطرت به مانند توحید مقصد و مقصود انسان است.
.

گزاره دینی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_4
#جلسه_105
سوال1 : منظور دقیق از گزاره دینی ، صرفا گزاره های معارفی و توصیفات دین است یا حیطه اخلاقی و شرایع را هم شامل میشود ؟
سوال 2 : استاد فرمودند گاهی بدون فهم ، باور ایجاد میشود ، این مختض این مرحله است یا ممکن است بدون مراحل اولیه ، مثلا شهود هم حاصل شود ؟
سوال 3 : وقتی از گزاره های دینی صحبت میکنیم ، باید مقصود ما یکسری قضایا و نسب باشد . مثل لا موثر فی الوجود الا الله ، قل هوالله احد ، الله ولی الذین آمنوا و … تک تک مراحل را میشود برای این گزاره تصور کرد ، اما چطور میشود بدل به این گزاره شد ؟ چطور میشود تبدیل به یک نسبت شد ؟ آیا منظور این است که انسان در این دره ، ظرف تحقق این گزاره است ؟

توحید از دیدگاه انسان‌شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_5
#جلسه_105

از آنجا که بحث از جامعه انسانی به عنوان انسان کبیر باید از قواعد حاکم بر انسان صغیر تبعیت کند، لذا می توان این گونه دریافت که مراحل درک یک گزاره دینی در انسان کبیر نیز باید همان هفت مرحله باشد و هنگامی که یک گزاره دینی از مرحله فهم در جامعه انسانی عبور کرده و به مرحله تحقق برسد این جامعه از یک روح دینی در آن گزاره غنی شده و توانسته است به فرهنگ دینی دست یابد.
در جامعه ای که گزاره های دینی به مرحله تحقق می رسند و به فرهنگ یک جامعه تبدیل می گردند آن زمان هر عمل، دانش و اندیشه ای متاثر از این فرهنگ به سمت یک گزاره دینی جهت دار خواهد شد و به اقتدار این فرهنگ دینی خواهد افزود.
در این ساز و کار درک انسانی باید به این مباحث پرداخت که ذکر و قلب جامعه انسانی چیست و تکرار ذکر و گشوده شدن دریچه قلب انسان کبیر به چه صورت خواهد بود؟
در کدامین گزاره از مفاهیم دینی ادراک کامل داشته ایم و این الگو در این گزاره ها محقق است؟
به طور مثال آیا می توان گفت گزاره «انفاق» در جامعه انسانی ایران به تحقق رسیده است؟ یا گزاره «مواسات» که به تازگی از سمت ولی جامعه مطرح شد در چه سطحی از این ادراک قرار گرفته است؟
بررسی سطوح ادراکی جامعه از گزاره های دینی به یقین کار متکلمین به تعریف جدید خواهد بود که توانایی ها و شاخصه های خاص خود را می طلبد.

مستوری فطرت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#محمد_حسین_خانی
#یادداشت_5
#جلسه_105

?مستوری فطرت:
حضرت علامه جوادی(حفظه الله) تعبیر جالبی دارند که فطرت درحالت عادی مستور است و عندالاضطرار ظهور پیدا می کند.

?یعنی انسان هرچند هم خطاکار و فراموش کار باشد باز در هنگام اضطرار و لحظه های سخت به صدای دورن خود که گوش می دهد فطرت او بیدار می شود و یک روزنه امیدی برای او باز می کند. رابطه فقری که بین او و صاحب اوست را به رخش می کشد می فهمد که یک چیزی هست که می تواند مشکلش را حل کند وآن چیز غیر از دوستان و آشنایان وخدایانی است که تا آن لحظه به آنها اعتقاد داشته
شبیه برخورد امام صادق علیه السلام با شخص ملحدی که از امام درباره خدا سوال می کند وامام می فرمایند:
آیا تا به حال سوار کشتی شدی؟

می گوید :بله

+تا بحال کشتی دچار سانحه شده که
شما در حال غرق شدن باشی؟

_بله

+در آن وقت آیا قلبت متوجّه جایی شده که تو را از مهلکه نجات دهد؟

_بله

+همان خداوند عالمیان است

یک استدلال ساده که نشان می دهد در هنگام اضطرار یک ملحد هم وجود خدا را درک می کند.
این کار فطرت است
حتی فرعون هم که ادعای خدایی داشت در حال غرق شدن به استغاثه افتاد ولی از پیامبر الهی کمک خواست
چقدر این حال اضطرار و فطرت بیدار را می تواند به اضطرار به ولی وحجت خدا وآن احساس نیاز فراگیر تشبیه کرد.
شاید بشود پیوندی بین حال اضطرار، استغاثه، نیاز به ولی، فطرت بیدار وشخص منتظر ایجاد کرد

نکاتی پیرامون تاثیر عمل بر اندیشه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_5
#جلسه_105

بسم الله الرحمن الرحیم

پیرامون تاثیر عمل بر اندیشه ( خصوصا اندیشه ی دینی ) نکاتی چند به ذهن می رسد:

? اگر ما در پهنه ی وجود به دنبال علم و اندیشه ی انسان بگردیم آن را کجا خواهیم یافت؟ به عباری اگر چه وجود متنی ای را در عالم بیابیم آن را اندیشه ی انسان خواهیم دانست؟

به ذهن بنده چنین می رسد که اگر مفاهیم صرف و صور ذهنیه را علم بدانیم آن را بصورت وجود ذهنی خواهیم یافت، موجوداتی آیینه وار که تصاویری در آنها ( به درست یا غلط ) نقش بسته است؛ اما اگر علم را در پرتو عین الیقین یا به عبارتی شهود حقیقت و مواجهه ی بی واسطه با حقیقت بدانیم، در پهنه ی متن عالم، یافتن این علم، یافتن همان انسان است با این وصف که اتساعی شامل فلان حقایق دارد. = در یک جمله : علم را در قالب اتساع وجودی انسان می یابیم. ( البته بخش وجود ذهنی کلامم کار میطلبد، پردازشم در حد تاملات اولیه است )

??و اما این اتساع وجودی چگونه رخ خواهد داد؟
به نظر میرسد یا در یک کلام باید گفت این اتساع از عمل در می آید، یا باید گفت عمل نقش بسیار مهمی در این اتساع دارد.
( البته نیاز است برای عمل هم تعریفی فنّی ارائه دهیم تا به قضاوتی دقیق دست یابیم )

? اگر ما تعالیم دین را بدواً مجموعه ای از دانستنی ها قلمداد کنیم، و از آن به اندیشه ی دینی و یا ایمان و … یاد کنیم، باید یک نکته را پیش از هر چیز در نوع نگرشمان به گزاره های دینی ضرب کنیم، و آن اینکه : دین اسلام جامع دنیا و آخرت است، دنیا را مزرعة الآخره می داند و آخرت را توفّی حقیقت اعمال دنیا.

این مساله آشکارا برای ما یک پیام مهم دارد که : تعالیم دین اسلام اگر چه برای آخرتی آباد می باشند اما این مهم به این معناست که آنها برای به کار بسته شدن در دنیایند. ( کاربردی اند )

و فهم هر چه بهتر معارفی کاربردی جز از طریق کاربست محقق نخواهد شد ( مثال معروف آموزش رانندگی نظری و عملی )

⭕️پ.ن:
– برای تبیین این مساله توضیحات بیشتر و حتی ورود های بهتری نیز وجود دارد.
-به نظر بنده به همین دلیل، مباحثی در این رده در کتاب طرح کلی اندیشه ی اسلامی و در سبک ورود آقا در آن کتاب بسیار پررنگ هستند، و ایشان مدام بر تعهد عملی یک عقیده ی اسلامی تاکید دارند و در هر فصلی از تعهد عملی موضوع آن فصل نیز سخن میگویند.
– جوهره ی مکتب امام ره : جمع دنیا و آخرت است

دسته بندی فطریات به شناختی و گرایشی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_4
#جلسه_104

❇️ دسته بندی فطریات به شناختی و گرایشی
? فطریات شناختی باید منظور همان بدیهیات باشد، و اگر منظور شبیه چیزی باشد که افلاطون می گوید که ما همه چیز را می دانیم و فقط یادآوری می شود، خیلی فضا آماده می شود تا به سمت ادبیات کانتی که مقولات فاهمه قائل است سوق داده شود.
اگر این معنا از فطریات شناختی را بپذیریم آن وقت فطری شناختی یعنی نیاز به استدلال ندارد که همان بدیهیات است؛ اگر این را نگوییم دو دسته آیات که یک دسته می گوید وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً و یک دسته آیات ذکر و تذکر است إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ با هم به تنافی بر می خورند.
اگر این معنا از فطریات شناختی را نپذیریم حتی اگر مثل کانت به مقولات فاهمه قائل نباشیم، واقعا زیرآب اصل علم (به معنای شناخت عقلی) زده می شود، زیرا اصلا دیگر شناخت نیست و عقل هم کاری نمی کند بلکه فقط یادآوری است، تازه نفس الامر گزاره ها هم معلوم نیست چطور می شود.

?فطریات گرایشی (قلبی) اما این مشکل را ندارند، و حتی اگر بگوییم میل انسان به صورت طبیعی در آن گرایش وجود دارد اشکالی پیش نمی آید، و به نظر می رسد اینکه می گوییم فطرت بیشتر اینجا مد نظر باشد؛ (هر چند که بقیه مراتب یعنی حسی و خیالی و عقلی هم بالاخره فطرت گفته می شود) یعنی درون انسان یک سوق و کششی به سمت خدا قرار داده شده،
.

به نظر میرسد ما نیاز ویژه ای به تاملات درونی داریم

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_4
#جلسه_104
#روش

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظر میرسد ما نیاز ویژه ای به تاملات درونی داریم، پرداختن به موضوعاتی از قبیل ساحات قلمروی زندگی، تاثیر و تاثرات ساحات مختلف بر یکدیگر، نحوه ی خروجی دادن نفس، ما به الاشتراک انسان ها ( آنچه در خودمان به صورت ذاتی می یابیم ) فطرت، سوی فطرت، میزان اثر پذیری از فطرت، ظرفیت فطرت برای توحید ( به وحدت کشی) اجتماع، زبان فطری و … با مروری بر تعالیم حفظی ( در مقابل تعالیم به جان نشسته ) [ دو گانه ی علم حضوری و حصولی ] و کنکاش در آن ها چندان فایده ای نخواهد داشت و ما را به بطن موضوع نخواهد برد و دست ما را از خوب اندیشیدن کوتاه خواهد کرد.

هر چند وقتی در درون خود غوص می کنیم داشتن ابزار های موضوع یاب به ما کمک شایانی خواهد کرد و این مهم با تکیه بر دانش ها شدنی خواهد بود.

مرحوم آیت العظمی بهجت (ره) با نقل خاطره از استادشان میفرمودند: « ایشان با تمرکز بر علم اصول مخالف بودند و میگفتند : الاصول اِما العقل و اِما العقلاء، و اَما العقل فعندنا، و العقلاء فنحن »

به نظر می رسد ما هم باید دست کم از این چنین ورودی هم بهره ببریم که «الفطرة فعندنا، و الانسان فنحن» تا بلکه بهره ی دقیق تری و فهم حقیقی مصیب تری حاصل آوریم و کلمات اندیشمندان و بزرگان را درست و موضوع شناسانه ادراک کنیم.

توحید از دیدگاه انسان‌شناختی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_4
#جلسه_104

با مراجعه اندکی به مباحث امام خمینی در موضوع فطرت به تعریف و اضلاع فطرت از دیدگاه ایشان رسیدم که سعی شد این مطالب با فهرست بندی متفاوت و خلاصه شده ارائه گردد:
شرح چهل حديث (اربعين حديث)(موسوعة الإمام الخميني 46 )، متن، صص: 200-203
• تعریف فطرت:
o فطرت الله حالت و هيئتى است كه [خداوند]خلق را بر آن قرار داده، كه از لوازم وجود آنها و از چيزهايى است كه در اصل خلقتْ خميره آنها بر آن مخمّر شده است. و فطرت‏هاى الهى، از الطافى است كه خداى تعالى از بين جميع مخلوقات، بنى الانسان را به آن اختصاص داده و ديگر موجودات يا اصلًا داراى اين‏گونه فطرت‏هايى كه ذكر مى ‏شود نيستند، يا ناقص‏اند و حظّ كمى از آن دارند.
o جميع معارف حقه از امورى است كه حق- تعالى شأنه- بندگان را بر آن‏ مفطور فرموده است
• تعریف به مصداق فطرت:
o در احادیث و روایات و حتی قرآن فطرت را به مصداق معرفی کرده اند یعنی تفسير به اشرف اجزاء شى‏ء‏، من جمله
• توحید
• دین(شامل توحید و دیگر معارف)
• اسلام(صحيحه عبداللَّه بن سنان)
 مَا تِلْكَ الْفِطْرَةُ؟ قَالَ: «هِيَ الإِسْلَامُ، فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِينَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ عَلَى التَّوْحِيد
• معرفت(حسنه زراره)
 الْمَعْرِفَةَ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَالِقُه‏
• در مقابل «تهوّد» و «تنصّر» و «تمجّس»(در «كل مولود يولد على الفطرت‏»)
 وقال صلى الله عليه و آله و سلم: «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى فَطْرَةٍ حَتَّى يَكُونَ أبَواهُ يُهَوِّدانِهِ ويُنَصّرانه ويُمَجّسَانه»؛ «هر زاده شده ‏اى ‏بر فطرت توحيد زاده است، پس والدين او، او را يهودى يا نصرانى يا مجوس گردانند». (عوالي اللآلي، ج 1، ص 35، حديث 18)
• اوصاف احکام فطرت
o در احکام فطرت احدی اختلاف نکرده زیرا که از لوازم وجود در اصل طینت و خلقت است
• فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها يعنى، اختصاص به طايفه‏اى ندارد
o چیزی او را تغییر ندهد
• لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّه‏(در اینجا امام تبدیل را تغییر گرفته اند)
o از امور معجبه آن است كه با اين‏كه در فطريات احدى اختلاف ندارد- از صدر عالم گرفته تا آخر آن- ولى نوعاً مردم غافل‏اند از اين‏كه با هم متفق‏ اند؛ و خود گمان اختلاف مى‏ نمايند. مگر آن‏كه به آنها تنبه داده شود، آن وقت مى ‏فهمند موافق بودند
• وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ‏
o احكام فطرت از جميع احكام بديهيه بديهى‏ تر است‏
• اگر توحيد يا ساير معارف از احكام فطرت يا لوازم آن باشد، بايد از اجلاى بديهيات و اظهر ضروريات باشد، وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏.
• احکام و لوازم فطرت(نقل از آیت الله شاه آبادی رضوان الله علیه)
1. فطرت بر اصل وجود مبدأ
2. فطرت بر توحید
3. فطرت بر استجماع جمیع کمالات ذات مقدس
4. فطرت بر یوم معاد و روز رستاخیز
5. فطرت بر نبوت
6. فطرت بر وجود ملائکه و روحانيين و انزال كتب و اعلام طرق هدايت‏

فطرت یکی از اندیشه های پشتیبان انقلاب اسلامی است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_4
#جلسه_104

?«فطرت یکی از اندیشه های پشتیبان انقلاب اسلامی است».

➖انسانِ امروزِ دانشگاه و حوزه ما، همان انسان غربی است با همان پاردایم ها. با همان مطلوبیت ها. با همان نیازها و با همان اهداف. منطق تصمیم گیری مادی غرب، کاملا بر همه دنیا چیره است. قدرت هژمونی غرب بیش از آنکه مدیون قدرت اقتصادی و نظامی و سیاسی باشد، مدیون تحمیل انسان مادی به ذهن بشر امروز است.
➖برای ایجاد یک تحول عظیم در انسان، به گزاره های ناب احتیاج است. فطرت یکی از آن گزاره های شگفت است که هم در ساحت فرد و هم در ساحت جامعه، بسیار موثر است.
➖این گزاره ها وقتی به کار یک انقلاب می آیند که بتوانند هویت بخش باشند. فطرت، به انسان مسلمان هویت می بخشد و او را از انسان غریزی، انسانی که حیوان است، انسانی که گرگ است متفاوت می سازد.
➖برانگیختن فطرت انسان، یک ابزار قوی برای تمدن سازی است. مفهومی که توانایی دارد از پایین تا بالای یک تمدن را جهت ببخشد. از تک تک رفتارهای یک پدر خانواده، تا رفتار صنفی یک گارگر، تا رفتار یک مدیر، تا رفتار کاسب و معلم و مربی و ورزشکار، همه را می تواند پشتیبانی کند. همچنین برای سیاست گذاری های کلان و جهت دهی ساختار یک جامعه، فطرت یک ابزار فوق العاده قوی است.
➖فطرت را می توان از بنیادی ترین لایه ها، تا کاربردی ترین بخش های زندگی دخیل کرد.
➖اگر چنین می فهمیدیم و تبیین می کردیم، آن وقت می دانستیم انقلاب ما پیش از آن که انقلاب اسلامی باشد، یک انقلاب انسانی است. این انقلاب ابعاد انسان را آن گونه که هست و ظرفیت دارد، محترم شمرده است. و چنین انسانی به کار انقلاب اسلامی می آید.

هیئت به مثابه یک #نهاد_فطری

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_4
#جلسه_104

هیئت به مثابه یک #نهاد_فطری

#بکاء، #هیئت، #رستاخیز_فطری و #وحدت_ملی.
بسم الله
??? #حب_الحسین_یجمعنا???
?پیشتر توضیح داده بودم که #توحید_کلمه لازم بیّن #کلمه_توحید و #بسط_اجتماعی_توحید است.

?#وحدت و یا به عبارت دیگر #توحید_کلمه جایگاهی ویژه در اندیشه #رهبرانه #امامین_انقلاب دارد:

?اگر حكومت كنندگان كشورهاى اسلامى نماينده مردمِ با ايمان و مجرى احكام اسلام مىبودند، اختلافات جزئى را كنار مىگذاشتند، دست از خرابكارى و تفرقهاندازى برمىداشتند، و #متحد مىشدند و #يد_واحده مىبودند، در آن صورت مشتى يهودى بدبخت، كه عمال امريكا و انگليس و اجانبند، نمىتوانستند اين كارها را بكنند، هر چند امريكا و انگليس پشتيبان آنها باشند. ?
امام خمینی ره در درسهای ولایت فقیه

?#دنیای_اسلام یک نسخه امروز دارد و آن #اتحاد است. در درون کشورها هم همین نسخه وجود دارد؛ ملّتها باید #متحد باشند. #ملت_ایران باید #متحد باشد.?
امام خامنه ای 1394/04/27

?البته تذکرات و بیانات #امامین_انقلاب بسیار بسیار زیاد است که مجال پرداخت بدان در این مقال نمی گنجد لکن لب مطلب همین است که اگر انقلاب اسلامی آرمانی جز #بسط_اجتماعی_توحید ندارد این آرمان در سایه سار #وحدت_کلمه حاصل می شود.

?اما مقوله #وحدت زمانی رقم میخورد که بر اساس #ساخت_فطری انسانی رقم بخورد. این ساخت در هیئات مذهبی ما به طول پنهان وجود دارد این نوشتار سعی دارد ضمن ایجاد خودآگاهی نسبت بدین #ساخت_فطری زمینه برای مراقبت از این ساخت پدید آورد.

?انسان #فطرتا #آزادی_خواه و #عدالت_طلب است. هیئات با فراهم آوردن یک بستر #آزاد و #عادلانه و یکسان در حالیکه هیچ کس بر دیگری برتری ندارد و هر فرد آزاد است تا به اندازه ظرفیت روحی و صفای معنوی خویش بهره بگیرد.

?در بستر هیئت #آزادانه به همه اجازه داده شده که از #فطری_ترین و #انسانی_ترین سلاح خود یعنی #بکاء و #گریه بهره بگیرد و عواطف خود را با دیگران به #اشتراک بگذارد.
در بستر هیئت همه #آزادند تا یک #تجربه_معرفتی در دریای عواطف انسانی داشته باشند و بدون اینکه غل و غش ای در کار باشد انکسار و تاثر خود را بیان کنند.
در بستر هیئت #عادلانه هر کس به اندازه ظرفی که آورده از شهد معنوی هیئت می نوشد بدون هر گونه غرض ورزی یا بی عدالتی.

?در هیئت انسانها از عمق جان خود جاری می شوند و این مهم یک #خویشاوندی_فطری بین انسانها رقم میزند. خود #گریه و #بکاء ابزار این خویشاوندی فطری است.
به عبارت دیگر از طرفی #عدالت، #آزادی و #گریه با #فطرت #خویشاوند است و وحدت این همه بستری است برای رقم خوردن #وحدت_کلمه.

?آن زمان که همه نام #حسین را صدا می زنند فقط یک لفظ نیست که فریاد می زنند بلکه جان ایشان است که به سخن آمده و در قالب یک لفظ بروز پیدا می کند.
در این زمان است که زمان خود را به نظاره می نشیند و هستی انسانیت مظهر اسم #واحد الهی می شود.

به علت همین #ساخت_فطری و انسانی است که زیست نهادی نظیر #هیئت، از دل #مردم جوشیده و در دل #مردم زیسته و برآمده از #اراده_های_مردمی است.(1)

فلذا هر چقدر این #خویشاوندی_فطری در بستری #عادلانه و #آزاد به قبله آرمانی به نام #حسین رقم بخورد هیئات موفق ترند(2).
همان طور که در جریان رخداد انقلاب اسلامی در سال 57 هیئات نقش ویژه ای داشتند، در هر زمان و زمانه ای هیئات می توانند محملی باشند برای ایجاد #یک #رستاخیز_فطری به منظور ایجاد #تحولات_تمدنی.

پ.ن:
1. بهره گیری و الگوگیری از ساخت زیست نهادهای نظیر هیئت لازمه پیشبرد نهضت مردمی انقلاب اسلامی است.

2.فلذا مودّت ها و دوستیهایی که در هیئات شکل میگیرند ماندگار ترند و از عمق انسانی بیشتری بهره می برند.

فطرت و قلم های نزده، مقاله های ننوشته و گفتگو های نشده .

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسین_خاني
#یادداشت_4
#جلسه_104

بسم الله الرحمن الرحیم

?فطرت وسیله ای برای …

فطرت و قلم های نزده، مقاله های ننوشته و گفتگو های نشده .
خوب می‌شد اگر یک جلسه ای فطرت را بگذاریم وسط وتمام نظامات خود را یک بازنویسی بکنیم مثلا
فطرت و دستگاه تعلیم و تربیت
فطرت و وحدت حوزه و دانشگاه
فطرت و تبلیغ بین الملل
فطرت و علوم انسانی
فطرت و سبک زندگی
فطرت و تربیت فرزند
و…
?اگر جمعی بنشینند وبه اینها فکر کنند حتما به نظرات جدید و خیره کننده ای دست خواهند یافت.

?حضرت امام درباره فطرت و تعلیم و تربیت می فرمایند:
دانشگاه های سرتاسر جهان اگر موازین انسانی را، اخلاق انسانی را، آنچه که در فطرت انسان است، در کنار تعلیم و تعلّم قرار بدهند، یک عالَم، عالَم نور می‌شود. و اگر تخصصها و علمها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذیب، منفصل باشد از انسان آگاه، انسان متعهد، این همه مصیبتهایی که در دنیا پیدا شده است از همان متفکرین و متخصصین دانشگاهها بوده. این دو مرکز- که مرکز علم است هم می‌تواند مرکز تمام گرفتاریهای بشر باشد و هم می‌تواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد. علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم می‌توانند به مراتب ترقی و تعالی برسند.

(امام خمینی (ره)؛ 27 آذر 1359)

شاید تصور همه ما از دانشگاه(داخلی) یک مرکز ترویج فساد و بی دین کردن جوان ها باشد، اما وقتی دانشگاه فطرت بنا کردی نه تنها دانشگاه های ایران بلکه دانشگاه های دنیا می شود مرکز نور ونورانیت.
همچنین در بحث تبلیغ
واقعا ما برای بدست آوردن ذهن و دل مردم دنیا با چه ابزاری می خواهیم پیش برویم:
با مدینه فاضله مان (جمهوری اسلامی)
با پیشرفت مان
با مبلغین مان
با تمام چیز های که نداریم و غیره
اصلا
به فرض اینکه توانستیم با ابزار و محتوای دیگری هم به این هدف نزدیک شویم اما آیا هیچکدام مثل فطرت همه گیر و جهان شمول هستند؟

با تمام بشر می توان از در فطرت وارد شد، دری که همه بشریت روز از آن وارد شدند واکنون آن را گم کرده اند یک گمشده ی جهانی

#فطرت
#دروازه_ای_بسوی_عدن
#گمشده_ی_جهانی

فطرت یعنی زبان انتباه

#یادداشت
#یادداشت_قضا
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_3
#جلسه_104
زبان را توانایی برقراری ارتباط و انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر تعریف کرده اند .
گفته شد که زبان فطرت یعنی مخاطب قرار دادن فطرت
یعنی مفهومی را به فطرت شخص انتقال دادن
اما فطرت پذیرای مفاهیم نیست بلکه همه مفاهیم نزد او بالاجمال حاضرند .
پس زبان فطرت یعنی زبان انتباه ، زبان بشارت و انذار ، زبان نهیب زدن ، زبان احیا
این زبان فراگیر است و به تفاوت سن و تاریخ و نژاد و ژنتیک و حتی عقاید و سنت ها ، متفاوت نمیشود .
این زبان صراح و معروف است .
این زبان ، زبان قرآن است .
پر است از استفهام انکاری ! پر است از نشان دادن آسمان و زمین و آفاق و انفس! پر است از تاریخ و عبرت و چقدر در آن کم است تبیین دقیق علمی ! چه کم است اصطلاح تخصصی !
زبان فطرت خالی از برهان است ، تا حدودی از نقل هم خالی است ، بلکه انسان را به یک شهود آسان درونی سوق میدهد .
+ سوال : فهم فطری چیست ؟ همان شکوفایی نسبی فطرت کاشفه منظور است ؟

بَابٌ فِي تَنَقُّلِ أَحْوَالِ الْقَلْبِ

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_3
#جلسه_103

الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص423
بَابٌ فِي تَنَقُّلِ أَحْوَالِ الْقَلْبِ‏
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِيرِ قَالَ:

كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فَدَخَلَ عَلَيْهِ حُمْرَانُ بْنُ أَعْيَنَ وَ سَأَلَهُ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَمَّا هَمَّ حُمْرَانُ بِالْقِيَامِ قَالَ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أُخْبِرُكَ أَطَالَ اللَّهُ بَقَاءَكَ لَنَا وَ أَمْتَعَنَا بِكَ أَنَّا نَأْتِيكَ فَمَا نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِكَ حَتَّى تَرِقَّ قُلُوبُنَا وَ تَسْلُوَ أَنْفُسُنَا عَنِ‏ الدُّنْيَا وَ يَهُونَ عَلَيْنَا مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ مِنْ هَذِهِ الْأَمْوَالِ ثُمَّ نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِكَ فَإِذَا صِرْنَا مَعَ النَّاسِ وَ التُّجَّارِ أَحْبَبْنَا الدُّنْيَا

قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّمَا هِيَ الْقُلُوبُ مَرَّةً تَصْعُبُ وَ مَرَّةً تَسْهُلُ

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَمَا إِنَّ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ ص قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نَخَافُ عَلَيْنَا النِّفَاقَ قَالَ فَقَالَ وَ لِمَ تَخَافُونَ ذَلِكَ قَالُوا إِذَا كُنَّا عِنْدَكَ فَذَكَّرْتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا وَجِلْنَا وَ نَسِينَا الدُّنْيَا وَ زَهِدْنَا حَتَّى كَأَنَّا نُعَايِنُ الْآخِرَةَ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ نَحْنُ عِنْدَكَ فَإِذَا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِكَ وَ دَخَلْنَا هَذِهِ الْبُيُوتَ وَ شَمِمْنَا الْأَوْلَادَ وَ رَأَيْنَا الْعِيَالَ وَ الْأَهْلَ يَكَادُ أَنْ نُحَوَّلَ عَنِ الْحَالِ الَّتِي كُنَّا عَلَيْهَا عِنْدَكَ وَ حَتَّى كَأَنَّا لَمْ نَكُنْ عَلَى شَيْ‏ءٍ أَ فَتَخَافُ عَلَيْنَا أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ نِفَاقاً

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص كَلَّا إِنَّ هَذِهِ خُطُوَاتُ الشَّيْطَانِ فَيُرَغِّبُكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ اللَّهِ لَوْ تَدُومُونَ عَلَى الْحَالَةِ الَّتِي وَصَفْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِهَا لَصَافَحَتْكُمُ‏ الْمَلَائِكَةُ وَ مَشَيْتُمْ عَلَى الْمَاءِ وَ لَوْ لَا أَنَّكُمْ تُذْنِبُونَ فَتَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَخَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً حَتَّى يُذْنِبُوا ثُمَّ يَسْتَغْفِرُوا اللَّهَ فَيَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ الْمُؤْمِنَ مُفَتَّنٌ تَوَّابٌ‏ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ‏ وَ قَالَ‏ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ‏ .

این روایت، روایت بسیار ویژه و جذابی برای من همیشه بوده است، این روایت ابعاد جامعه شناختی و روان شناختی و حتی انسان شناختی جالبی دارد.
نشان میدهد همه انسانها که مفطور علی التوحید هستند وقتی با انسانی مواجه می شوند تجسم و تجسد فطرت ناب است آنگاه حال فطری شان فعال شده و در مدار گرایش و اندیشه و فعل او قرار میگیرند.
به عبارت دیگر وقتی در مدار مغناطیس انسان کامل اصحاب نبی ختمی ص قرار می گرفتند فطرت توحیدی و مخموره ایشان برانگیخته شده و جنود عقل بر ذهن و عین ایشان حاکم میگشت
اما مادامی که ایشان از مدار انسان کامل
از مدار انسانی که فطرت انسانی را به قله شکوفایی ازدهار رسانده
از مدار مغناطیس دین فطری
خارج می شدند دنیا و ما فیها بر ایشان غلبه پیدا میکرد و جنود جهل بر ذهن و عین ایشان حاکم میگشت.

حال اگر این مقوله در ارتباط با قطب فطرت مخموره صورت میگیرد طبعا بایستی انتظار داشته باشیم که این مقوله در ارتباط با قطب فطرت محجوبه نیز به نحو معکوس صورت بگیرد.
تمدن غرب مدرن تجسد و تجلی فطرت محجوبه است تجسد و تمثل جنود جهل است انسانی که ذیل ولایت تمدن غرب می زید(زندگی می کند) در مغناطیس فطرت محجوبه و جنود جهل قرار گرفته و نهایتا فطرت وی منکوس و معکوس خواهد شد.

پ.ن:
تشکر از برادر سجاد توکلی عزیز که این حدیث رو پیدا کردند و در اختیار حقیر گذاشتند. کثّر الله امثاله.

اهمیت فطرت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_3
#جلسه_103
همه ی عزیزان بر اهمیت فطرت(به طور اجمال) واقفند و تاثیرات بی شمار التفات به آن را میدانند. همه بار ها و بارها در تبلیغ و صحبت با مردم، مخصوصا آنهایی که مشکلات بزرگ دارند و یا به اصطلاح به ته خط رسیده اند، دیده ایم که تاثیر برانگیختن فطرت و زدودن گرد و غبار از پیگیره ی انسانی فرد و یادآوری هویت والا و شخصیت عظیمش، به یکباره میتواند فرد را دگرگون کند و مسیر جدیدی را پیش رویش بگشاید. لکن هیچگاه در این مورد گفت و گو نکردیم و شاید هیچ اثری نداریم که مستقلا در این مورد بحث کند که چگونه میشود فطرت انسان ها را بیدار کرد؟ چگونه میشود انسانیت انسان را به او یادآوری کرد؟ چگونه میشود داشته های وجودی اش را آورد و جلوی چشمش قرار داد؟ چگونه میشود انسان را از منجلاب حیوانیت به در آورد؟ تاثیرات بیدار کردن فطرت چیست؟ چه جنس مشکلاتی را میشود با این شیوه حل کرد؟ و…
مباحثه این مطلب و یافتن جواب این سوالات قدرت بی نظیری برای مواجه با جامعه و انبوه مشکلات آن به ما میدهد و سطح پاسخگویی به مسائل را از پاسخ های خشک و اقناعی به پاسخ های محرک و منبعث کننده و احیا کننده تغییر میدهد و مواجه ی ما را با مردم مستضعف و مظلوم تحت سیطره ی تمدن پست مادی دگرگون میکند و بشریت را به گم شده ی خویش میرساند.
…وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا(مائده/32)

فطرة الله؛ خلق یک حقیقت سیال مشترک بشری در آینده!

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_3
#جلسه_103

فطرة الله؛ خلق یک حقیقت سیال مشترک بشری در آینده!

پرداختن به وضعیت پایه و طبیعی انسان، از جمله مباحث چالش‌زا و زمینه‌ساز دوران روشن‌گری در اروپای مدرن بوده؛ اینکه آیا وضع طبیعی انسان بر محور فرد می‌گردد یا جمع‌جویی و جامعه‌گرایی؟ طمّاع و حریص است یا قانع و راضی؟ پست و شرور و خبیث و رذل است یا پاک‌نهاد و شریف و فضیلت‌دار و کمال‌جو؟ منفعت‌طلب و خودخواه است یا ارزش‌مدار و نوع‌دوست؟ ستم‌پذیر و زیردست است یا ستم‌کار و دست‌انداز؟ آزاد و امیر است یا اسیر و بنده؟ مالک و حقوق‌دار است یا مملوک و مکلّف؟ از زمین روییده و ریشه در دنیا دارد یا از آسمان آمده؟ دل‌بسته‌ی اسطوره‌هاست یا دل‌داده‌ی حقایق؟ خودروست یا خلیفه؟ محصول تکامل تاریخ و تطوّر طبیعی است یا باردار امانت الهی؟ و سرانجام؛ خویش را منشأ معنا و محور ارزش‌ها می‌داند یا خدا را؟!

در توحید نظری، دار وجود و موجودات را دارای یک حقیقت واحده می‌دانیم و در توحید عملی اما در پی چه هستیم؟ توحید از باب تفعیل است و به‌معنای یکی‌جویی و یگانه‌سازی؟!

فطرت در معارف اسلامی و در ساحت نظر، پایگاه خدا در سرزمین وجود انسان و وجه الهی اوست، حقیقت مشترک و نهادینه‌ای در جوهره‌ی نوع بشر در آغاز خلقت.

اما در ساحت عمل؛ سیر تکامل بشر نشانِ چشم‌نواز و دل‌پذیری از این عنصر سحرآمیز نمی‌دهد، و عطش‌های عمیقی هم که همواره بشر را به تکاپوی پیوسته واداشته می‌تواند برون‌داد تنازع بقا و تکامل طبیعی نوع بشر در کنار دیگر حیوانات باشد.

این تقریر، منافاتی با توحید نظری ندارد، بلکه هم‌خوانی بیشتری با آن دارد.

ایده‌ی فطرت توانِ توجیه هزاران‌سال نزاع و اختلاف و تفرّق در تاریخ بشر را ندارد و بلکه در تقابل با آن است، چه این‌که چطور ممکن است بشریت با وجود اشتراک در گوهری چنان ارزش‌دار و قدرت‌مند، این‌قدر به تکثر و اختلاف بگراید!!

اما در برابر، اگر توحید عملی در ساحت وجود انسان را به‌معنای حرکت به‌سوی خلق حقیقتی مشترک در آینده‌ی بشریت و پایان تاریخ بدانیم، به گزارش‌های تاریخی از داستان مردم نزدیک‌تر است.

بر این اساس؛ همین جریان جهانی‌سازی و یک‌پارچه‌سازی فرهنگی، و هم‌سویی و هم‌آوایی در بینش‌ها و گرایش‌ها، در ستایش‌ها و نکوهش‌ها، و در خوش‌آمدها و بدآمدها و خلاصه حرکت به سمت تحقق #دهکده‌ی_جهانی را فطرت بدانیم، عقل‌پذیرتر و دل‌آرام‌تر است.

این تقریر؛ به توحید افعالی نیز نزدیک‌تر است، چه این‌که بهتر است توحید عملی را از گستره‌ی اعمال مشترک انسانی در دالان تاریخ – که تجلّی فعل الهی است – الهام بگیریم، که در یک حرکت پیوسته و جمعی به‌سوی خلق یک حقیقت و هویت مشترک انسانی در آینده ظهور می‌یابد؛ پس فرآیند خلق هویتی جمعی در آینده که از رهگذر تجربه‌های مشترک بشری تحقق می‌یابد را فطرت بدانیم بهتر است.

دین همه دین است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_3
#جلسه_103

? دین همه دین است!
? از آیه ای که حضرت آقا در متن این قسمت به آن اشاره می کند، بر می آید که دغدغه ایشان در این قسمت که می گوید توحید به معنای وحدت قلمرو زندگی انسان است این است که بگوید دین دو بخش باور ها و اعمال مبتنی بر این باور ها دارد؛ شخص موحد نباید به بخشی از دین که باورها باشد تن بدهد و به بخش دیگر که اعمال مبتنی بر این باورها باشد تن ندهد؛ یا به بخشی از باورها و اعمال تن بدهد و به بخش دیگری از باورها و اعمال تن ندهد.
?اگر می خواهی موحد باشی باید به تمام لوازم توحید پایبند باشی؛ نمی شود که دین را به صورت گزینشی برخورد کنی و هر جایش که با ذوق و سلیقه تو جور در آمد را بگیری و هر جا جور در نیامد را رها کنی.
? 21. أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ اَلْکتٰابِ وَ تَکفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمٰا جَزٰاءُ مَنْ یفْعَلُ ذٰلِک مِنْکمْ إِلاّٰ خِزْی فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ یوْمَ اَلْقِیٰامَةِ یرَدُّونَ إِلىٰ أَشَدِّ اَلْعَذٰابِ ﴿البقرة، 85﴾

فطرت چیست

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#محمد_حسین_خاني
#یادداشت_3
#جلسه_103

بالفطرة تثبت حجته
(صدوق، 1398ق: ص 35).

حجت به وسیله فطرت بر همگان تمام است
حال اینکه فطرت چیست؟
تفاسیری که در روایت درباره فطرت نقل کرده اند فطرت را اخلاص، ولایت و… معنا کرده اند.
یا اینکه بعضی از اعمال را فطری خوانده اند. مثل مسواک و استنشاق و…

روایات فطرت را که نگاه می کنی می بینی چقدر از مسائل فقهی، اخلاقی، اعتقادی، تربیتی ما به فطرت گره خورده
جا داره یک بررسی عمیق و همه جانبه در این موضوع انجام شود.

مفهوم فطرت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_3
#جلسه_103

?آقا در کتاب طرح کلی بحث تکوین و تشریع را بررسی می کنند و اینکه هر موجودی تکوینا به سمت تکامل خود پیش می رود به جز انسان که مختار است و تکاملش در متشرع بودن است.
عمل مطابق تشریع الهی است که انسان را در مدار تکامل خودش قرار می دهد.
وقتی بحث از جهت خدایی می شود، یعنی حرکت به سمت کمال انسان.
اگر قائلیم که وحدت حقیقی تنها از آن خداست، پس مسیر انحصاری هماهنگی تمام افراد عالم، توحید است.
✅این هماهنگی و وحدت جامعه بشری، عالی ترین مدینه فاضله ای است که می توان تصورش را داشت.

هنوز ما مفهوم فطرت را وارد نکرده ایم. اگر برای همه افراد انسان، فطرت خدایی قائل بشویم، یعنی ظرفیت کمال انسان افق و کرانه ندارد!! از تصورم خارج است تفکر در مورد جامعه ای که فطرت الهی انسانها در آن حاکم باشد! آن جامعه قطعا بهشت است. بهشت وحدت.

مباحثی بر پایه تقابل با نظریه فطرت

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمیدرضاشب_بویی
#یادداشت_3
#جلسه_103
با توجه به اینکه در بحث فطرت اشاره به کارکردهای این نظریه شد لازم است مباحثی نیز که بر پایه تقابل با نظریه فطرت تولید شده را مد نظر قرار داد زیرا که مطمئنا نباید غفلت کرد که جهان کفر برای تمامی رویکرد های انسان الهی مانع های خود را تعریف و تولید کرده است.
به عنوان نمونه فقط در بحث آشفتگی ناشی از گناه می توان مراجعه کرد به مبحثی تحت عنوان PTSD (Posttraumatic Stress Disorder) که اختلال و استرس پس از سانحه تعریف می شود که دراین مفهوم سانحه تعریفی عام دارد از یک تصادف و فوت ناگهانی عزیز برای یک شخص گرفته تا آشفتگی ناشی از تجاوز و دزدی که برای یک شخص رخ می دهد.
این اختلال و استرس در مکتب روانشناسی غرب دارای جمله ای کلیدی است: «PTSD ممکن است در هر سنی ایجاد شود».
این به معنای این است که این اضطراب فطری را به گونه ای قرار داده اند با توجه به اینکه فطرت منزجر از گناه که همه سنین را شامل می شود را خوب شناخته اند و سعی کرده اند در قالب یک اتفاق طبیعی ماتریالیستی جلوه دهند.
جالب تر این است که در درمان این اختلال راهکار ها به دو گونه روانشناختی و جسمی تبدیل می شود که بخشی از درمان با داروهای شیمیایی و بخشی دیگر با درمان های رواندرمانی جلو میرود.
از این رهرو باید به این دست مسائل نیز توجه داشت که حتی اگر بشر بپذیرد فطرت یک آشفتگی درونی در مقابل گناه در هر سنی ایجاد خواهد کرد اما در مقابل مکتب غرب این را در تفسیری دیگر پذیرفته است اما با بازتعریف آن توانسته مجددا بشر را به سمت فضای غیرالهی و جذاب گناه آلود خودش سوق دهد و عملا او را به این نتیجه برساند که «تو می توانی گناه کنی با اینکه اضطرابی در تو شکل خواهد گرفت اما این اضطراب امری طبیعی است و باید با راهکار هایی این اضطراب را از خود دور کنی و مجددا به مسیر قبلیت ادامه دهی.»