مقیاس تشخیص اخلاق جامعه

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_9
#جلسه_113

#مقیاس_تشخیص_اخلاق_جامعه
#مقیاس_تشخیص_عقلانیت_جامعه

در المیزان دارد چون جامعه یک واحد مستقل است برای دیدن اخلاق جامعه باید دید این جامعه با دیگر جامعه ها چه برخوردی دارد و رفتاری های داخل یک جامعه ملاک اخلاق، در واحد جامعه نیست.
به دیگر سخن اگر مدعی ای بگوید که نگاه کنید در فلان کشور اروپایی هم به همدیگر کمک می کنند. در آمریکا هم هم خیریه وجود دارد؛ این پیشرفت و علم و تمدن را ببینید اگر بخواهیم مبادی و مبدئیت های اخلاقی را در آن جوامع لحاظ کنیم بایستی نگاه کنیم که در رفتار با دیگر جوامع چه برخوردی دارند؟!
غرب امروز هیچ ابایی ندارد که مستضعفان در سوریه و یمن و افغانستان و عراق سالیان سال آواره شوند و تحقیر شوند و تحمیق شوند و تهدید شوند و کشته شوند…!
آیا آکادمیهای پیشرفته غرب آیا از وضعیت یمن دردمند هستند؟! آیا مگر نه این است عهد دانشمندی آنست که بر شکم بارگی ظالم و گرسنگی مظلوم قرار نگیرند و به تعبیر حضرت امیر ع: أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ أن لا يُقارُّوا على كِظَّةِ ظالِمٍ، و لا سَغَبِ مَظلومٍ

نه تنها مقیاس تشخیص اخلاق یک جامعه را بایستی در تعامل با دیگر جوامع رصد کنیم بلکه میزان و مقیاس تشخیص عقلانیت یک جامعه نیز در تعامل با دیگر جوامع بایستی سنجیده شود.

عقل سبعیت است که فرمان میدهد به دریدن! عقل کلبی گراست که فرمان میدهد فرمانروایی دیو سرمایه سالاری!

چه خوب گفته است قرآن:

وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌

جلوه حیات مادی چشمانتان را پر نکند که این فتنه و ابتلای خداوندیست…

اما در عصر امام خمینی ره ملت ایران در عصر انسانیت پا گذاشت عصری که در آن ایرانیان بر این عهد متعهد شدند که خصم ظالم و عون مظلوم باشند.

بر این عهد متعهد شدند که ندای هل من ناصر حسین بن علی علیهما السلام را از دل تاریخ شنیده و ناصر دین خدا و موحدان و مستضعفان جهان باشند.

در این مقیاس است که بایستی محک زد که چه کسی پیشرفته است؟ چه کسی انسان است؟ چه کسی فضائل انسانی را کما هو حقه بدان دست یازیده است؟

#حلق_آویز_کردن_دیگر_جوامع
#ترور_اقتصادی_ملتها
#استخفاف_امم

گفتمان، وحدت، فطرت، قرارداد اجتماعي

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_11
#جلسه_112

گفتمان، وحدت، فطرت، قرارداد اجتماعي

روشن است كه وحدت، شرط شكل‌گيري يك جمعيت يا جامعه است. افق اخلاقي و فرهنگي مشترك و قوانين رسمي، هر يك به‌گونه‌اي پايايي جامعه را تضمين مي‌كنند.

اما تفاوت جوامع سنتي (خصوصا دين‌مدار) با مدرن ظاهرا در اين است كه محور وحدت در اولي، مرجعيت يك فرد (سلطان يا وليّ) يا يك متن مقدّس و انحصار يك تفسير معيار از آن است، اما در دومي؛ بيشتر توافق عمومي بر قوانيني (كه نه مبناي قدسي دارند و سلطاني) است كه توازن نسبي ميان آحاد جامعه براي پيشرفت فراهم مي‌كنند و همين قوانين، محور وحدت و گفتمان مي‌شوند.

بنابراين، اساسا گريزي از وحدت گفتماني در جامعه نيست و ربطي هم به فطرت ندارد و احساس مي‌كنم چون تصوير روشني از وحدت در حركت نداريم، لذا هرگاه كه سخن از وحدت و توحيد است، پاي فطرت را پيش مي‌كشيم.

#گفتمان واحد یا باورهای واحد

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_12
#جلسه_112

? #گفتمان_واحد یا #باورهای_واحد

? باید متوجه تفکیک این دوگانه در بحثی که وارد آن شده بودیم بشویم، یک موقع از گفتمان واحد سخن می گوییم و آن را تأویل می بریم به اینکه باورهای جامعه به یک شکل باشد، در حالی که معنای گفتمان واحد این نیست که همه باورهای مشترک آن هم در یک سطح از عمق و دقت داشته باشند.
گفتمان را استاد فلاح در کتاب رسالت گفتمان سازی به شکل زیر تعریف می فرمایند:
«آنگاه که یک مفهوم و معرفت سخن مقبولی به نظر برسد و به باور عمومی تبدیل شود و سرمنشأ شکل‌گیری یک مطالبۀ عمومی بشود گفتمان شکل گرفته است.»
? اگر گفتمان این باشد امکان اشتراک گفتمانی در بخشی از باورها یا باورهای کلیدی در یک جامعه اسلامی کاملا ممکن است و اساسا مگر می شود جلوی این همه تنوع را گرفت و اصلا مگر باید گرفت؟ همانطور که در یادداشت قبلی نوشته بودم این تنوع در مقام جاری شدن دین لازم و ضروری هم هست، لذا کسانی که می خواهند تحولات اجتماعی را مدیریت کنند خصوصا رهبران اجتماعی باید دقیقا مشخص کنند که سویه گفتمانی که می خواهند به جامعه بدهند چیست و بعد تلاش کنند که جامعه را به یک وحدت گفتمان برسانند، و اینجا است که همه تنوع ها و اختلاف سلیقه ها صرف پیشبرد این گفتمان واحد خواهد شد.
? حتی به نظر می رسد که مرزهای مذهبی و حتی دینی هم می تواند توسط گفتمان در نوردیده شود، و با استفاده از ظرفیت های فطری انسان ها گفتمان هایی ایجاد شود که غیر از مذهب حقه شیعه و حتی غیر از دین اسلام و حتی غیر از ادیان ابراهیمی نیز بتوانند با آن گفتمان همراهی کنند و باعث پیشبرد اهداف گفتمان شما در سطح بین المللی شوند. مثال مناسب در اینجا گفتمان مقاومت در کشورهای اسلامی و گفتمان مبارزه با استکبار در فضای بین المللی است.
❇️ لذا این خوانش که گفتمان واحد به معنای باورهای واحد آن هم به شکل حداکثری که همه باورها یکی باشد اصلا معنای صحیحی نیست و به نظر امکان وقوع آن حتی در زمان ظهور هم وجود نداشته باشد. مگر اینکه بگوییم در رئوس باورها مثلا توحید و نبوت و امامت و … را قبول داشته باشند، واقعا بین انسان ها اختلاف سطح فهم و باور در همین باورهای اصلی هم بسیار زیاد است. رجوع شود به آن روایاتی که حتی بین سلمان و ابوذر هم درجات ایمان متفاوت قائل هستند.

منظور از وحدت گفتمانی چیست؟

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_10
#جلسه_112
❇️منظور از وحدت گفتمانی چیست؟

1⃣اگر منظور ما از وحدت گفتمانی این است که این امکان وجود دارد که کل انسان ها کبریات واحدی را قبول داشته باشند و در رفتارهای اجتماعی به کار گیرند, این محال است شکل بگیرد. چون حق و باطل در همیشه ی تاریخ وجود دارند و درگیری همیشگی بین آنها در جریان است. بنابراین محال است همه ی بشریت ذیل گفتمانی واحد جمع شوند.

2⃣اگر منظور از وحدت گفتمانی قبول کبریات و به کار بستن آنها توسط بخشی از مردم است, که این مسلم است. در طول تاریخ همیشه اینگونه بوده که گروهی از مردم گفتمان واحد, عقاید واحد, دین واحد و حتی عملکرد واحدی داشته اند و اساسا انسان ناچار است برای رسیدن به اهداف خود با جمعی به وحدت در باور و گفتمان برسد. چه امکان و لزوم وحدت گفتمانی را قبول داشته باشد و چه آن را نفی کند.

✅امکان و لزوم وحدت گفتمانی در گروهی از مردم مسلم و یقینی است. پس بحث از امکان وحدت گفتمانی چه ضرورتی دارد در حالی که کاملا مسلم است. بلکه انسان ها ناچار از وحدت در گفتمان هستند

آخرین سخنرانی سردار شهید حاج احمد متوسلیان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_11
#جلسه_112
? متن زیر، آخرین سخنرانی سردار شهید حاج احمد متوسلیان برای قوای محمد رسول الله در پادگان زبدانی واقع در خارج از شهر دمشق است.

?کمتر از ده روز پس از ایراد این سخنان، حاج احمد در جاده طرابلس به بیروت به همراه ۳ تن از همراهانش به اسارت مزدوران رژیم صهیونیستی در آمد.

بسم الله الرحمن الرحیم

?“بعد از انجام عملیات فتح المبین در ایران، روند مسایل سیاسى جهان، تغییرات عمده اى پیدا کرد و کامل کننده این تغییرات، عملیات پیروزمندانه الى بیت المقدس بود”.

?در پى این دو عملیات بود که ابر قدرت آمریکا و امپریالیزم بین المللى به این نتیجه رسیدند که عراق نه تنها قادر نیست در مقابل انقلاب اسلامى ایران بایستد و آن را به زانو در بیاورد، بلکه موجودیت خود او نیز در منطقه به خطر افتاده و هر آن بیم آن مىرود که با سقوط جریان صدامى در منطقه امپریالیزم و منافع آن متحمل ضربات سنگینى بشوند. به همین دلایل، امپریالیزم به فکر افتاد که باید این جریان بعثى را به نحوى از نابودى نجات دهد. بنابراین تصمیم گرفتند تا هماهنگى خاصى در بین ایادى خودشان در منطقه ایجاد نمایند…

?آمریکا آرام نمى نشیند و هر روز توطئه هاى جدیدتر و خدعه آمیزتر از قبل را بر ملتهاى مسلمان تحمیل مى نماید؛ غافل از آنکه #تا_در_اقصى_نقاط_جهان_گوینده_لااله_الاالله_هست_همان_جا_مرز_اسلامى ماست. ما این هنرنمایى هاى فرسوده و نقاشى هاى از بین رفته در طول تاریخ بر روى صفحات لجن مالى شده اى را که به نام #مرزهاى_جغرافیایى_در_بین_ممالک_اسلامى علم کرده اند، هرگز قبول نداریم…

?با افراد و کشورها تا آن زمانى که علیه #کفر “یعنى اسراییل” بجنگند، ما نیز همراه و همکار خواهیم بود و اکنون برادران سورى مان در این جهت هستند و ما هم در کنارشان هستیم و با این برادران همکارى مىکنیم و مى جنگیم و اعتقاد داریم که انقلاب ا سلامى را باید به جهان صادر کنیم.

?با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد و عملیاتمان را علیه آنها شروع خواهیم کرد. هر کس با ماست؛ بسم الله! هر کس با ما نیست، خداحافظ!

?#ما_با_ایمانمان_میجنگیم؛ جندالله با ایمانش مى جنگد. بگذار بوقهاى تبلیغاتى رسانه هاى صهیونیستى و سران اسراییل به ما بگویند شما براى خودکشى آمده اید! ما ثابت مى کنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمینهاى مقدس اسلامى از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستى آزاد بشود.

?اینها – اسراییلى ها – وقتى باورشان شد که نیروهاى ما به عزم جنگ با آنها دارند به سوریه مى آیند، فورا اعلام آتش بس کردند! آتش بس؟! الان تمام فشارها دارد وارد مى شود که کشورهاى دیگر هم تن به آتش بس بدهند؛ آن هم در شرایطى که ارتش اسراییل با تجاوز به لبنان، در منطقه اى به طول هشتاد کیلومتر و به عرض چهل کیلومتر پیش مى آید و سرزمین مقدس اسلامى را اشغال مىکند…

?این مسلمانان واقعى هستند که اکنون دارند در مقابل تجاوز صهیونیستها ایستادگى مى کنند و ما نیز به یارى خدا هر شهرى را که توسط اسراییلى ها محاصره شده، با در محاصره انداختن نیروهاى دشمن آزاد خواهیم کرد و اسراییل را به سقوط مى کشانیم!

?روزى را نزدیک خواهیم نمود که اسراییل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید. باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیزپروازى که شب و روز برایشان معنا ندارد و باشد آنجایى به هم برسیم که با گرفتن هزاران اسیر از صهیونیستها به جهانیان ثابت کنیم که #ما_به_اتکا_به_سلاح_ایمانمان_میجنگیم؛ نه به اتکاى هواپیما، نه با موشکهاى سام، نه با تانک، نه با توپ، نه با آتش جنگ افزارهاى مادى مان، ان شاءالله.

پ.ن:
تاثیر اندیشه و عمل امام راحل و شاگردان ایشان بر ذهن جامعه و توحیدی کردن اندیشه و عمل عموم مردم و عمق بخشی به باورهای آنان در آن مدت کم واقعا حیرت انگیز است.

مسو شدن با توحید الهی، یعنی رشد دائمی انسان.

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_10
#جلسه_111

«ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» در حدیث می فرماید: لیعبدون ای لیعرفون.
همسو شدن با توحید الهی، توحیدی که بتواند تمام کثرات را در خود پوشش دهد، توحیدی که لا حد له، یعنی رشد دائمی انسان.
این هم سویی مراتب مختلف دارد و به راحتی به دست نمی آید. احتیاج به تلاش علمی و عملی دارد. بندگی می طلبد. این هم سویی یعنی سلوک.
رسیدن به بی نهایت.
اگر توحید را این گونه فهم کنیم، به راحتی نمی توانیم همه شئون جامعه را از اندیشه و عمل و … یکی کنیم.
اینجاست که در همین فضای توحیدی نحله های فکری و مکاتب مختلف می آیند که همه هم توحیدی هستند.
اینجا فضای تضارب آرا کمک می کند. هم افزایی می کند. رشد می دهد و بالا میبرد. از این مباحثات علم تولید می شود و در خدمت جامعه توحیدی قرار می گیرد.

اما این تضارب آرا قطعا با دیالکتیک تفاوت دارد. در این تضارب آرا سخن از حق است. این تضارب آرا، بین دو موحد بر اساس اخوت است و تلاش برای رشد متقابل. در این تضارب آرا، نفی دیگری وجود ندارد. چون می داند که حق واحد است، و اگر دیگری را نفی کنی، او را از دایره توحید خارج کرده ای. معتقدم عمده مباحثات مرسوم حوزه اصیل از این جنس است.
اما فضای دیالکتیک، فضای تز و آنتی تز است. در این فضا حق و باطلی وجود ندارد. ایده ای افراطی مطرح می شود، یک کسی می آید عَلَم تفریطی مخالفت بر میدارد و از تقابل این دو خلق یک علم متعادل می شود!
لذا صحبت از دیالکتیک در اندیشه اسلامی کاملا غلط است.

بله ما تضارب آرا داریم، ما آزاد اندیشی داریم برای درک و فهم و شناخت بهتر و برای عبادت بهتر. گریزی هم از این رشد نداریم. محتاج آزاداندیشی هستیم. ولی این آزاداندیشی قطعا با دیالکتیک فاصله بسیار زیادی دارد.

توحيد از ديدگاه مطالعه و قضاوت در مورد انسان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_10
#جلسه_111

حسّ بنده اين است مباحثي كه نويسنده ذيل عنوان «توحيد از ديدگاه مطالعه و قضاوت در مورد انسان» مطرح مي‌سازد، نسبت وثيقي با توحيد به‌مثابه‌ي يك «دكترين اجماعي» كه دغدغه‌ي اصلي نگارش مقاله است، ندارد؛ نه توانست اين انديشه‌ي توحيدي را در جريان نهضت بالا بياورد، و نه پس از پيروزي انقلاب توانست برجسته كند.

اساسا توحيد در فضاي فكري-فرهنگي شيعه برجستگي معناداري ندارد و به‌نظر مي‌رسد كه نويسنده متأثر از فضاي إخواني و آثار سيدقطب، جذب مباحث توحيدي در جهان‌بيني و ايدئولوژي اسلامي شده باشد، بلكه اين ولايت است كه محور مباحثات كلامي شيعي بوده و طبيعتا ذهنيت جامعه و حتي حوزه هم استقبال بيشتري به ولايت‌انديشي دارد تا توحيدمحوري.

آیا قرآن را یک متن اصلاحی میدانید

#یادداشت / در جواب برادر #سجاد_توکلی
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_10
#جلسه_111

سلام آقا سجاد
ممنون از حسن عنایتتان

آیا قرآن را یک متن اصلاحی میدانید
ایا بعثت نبوی و تحول انسانی در انقلاب حقیقی نبوی را مبتنی بر تکست قرآن ارزیابی نمی کنید؟

قرآن خوانده میشد و عوض میشدند .

اتفاقا یکی از بدبختی های شیعه رها کردن متن است
شیعه هزار و اندی سال است با امام می اید جلو ، به امام نگاه میکند و به متن نه
این خساراتی دارد
اولین خسارتش این است که امام را متوجه نمیشود
امام را نمیفهمد
چون کاملا محسوس میخواهد خودش را به امام بسپرد و هر چه امام گفت را پیش ببرد
ولی کثرات موضوعات و جزییات امور و تزاحمات اجازه نمیدهد که از روی فعل امام به محتوای مد نظر امام دست یافت ، حتی از کلام جزیی امام خیلی اوقات نمیشود به آن محتوا دست یافت
لذا شیعه مداما مقلد تر میشود
دستور قران تدبر و دستور ائمه تفریع است امام شیعه مداما اسیر تقلید های شکلی از امام میشود و لذا هی تنزل اتفاق می افتد
در صورتیکه اگر متن وسط بود و به همان توصیه اهل بیت شیعه در داد و ستد متن و امام پیش میرفت ، تمام شیعه امروز عالم شده بود ، در حالیکه قاطبه عوام است و بلکه علمایش هم به سمت عوامیت خیلی اوقات.
انقلاب ما هم متاثر از این عوامیت است که به هیچ وجه مطلوب قرآن و اهل بیت و امامان انقلاب نبوده است
مردم ایران خیلی الکی انقلابی شدند ، با حب امام ، با محبت امام ، با شیفتگی امام انقلابی شدند
شعار یا مرگ یا خمینی خیلی شعار خوب و در عین حال خرابی است
خیلی خوب است چون خمینی جلوه حق است
خیلی بد است چون حجاب حق میشود ، زمینه نفهمی و امام نفهمی میشود

با تاریخ انقلاب رجوع کنید ، ما مداما با چپ شده ها و برگشته ها و تعرب ها طرفیم چرا ؟
و بعد مداما تاکید امام و اقا بر تبیین انقلاب ، چرا
چون انقلابی شدن ملت ایران یک انقلابی شدن سالم نیست
یک انقلابی شدن تفکری جدی نیست
نه اینکه اجباری است ، نه اینکه هوسی است
اندیشه های کوتاه است
ساده است
دوام نمی آورد
جوشش آفرین نیست
البته همه آن موفقیت های شگرفت انقلاب هم البته به واسطه همین دارایی بوده است ، به واسطه همین فهم ها
و خیلی از شکست ها هم به خاطر همین نافهمی ها

لذا امروز مهمترین کار انقلاب ، فهم و پدید آوردن آن عقلانیت انقلابی است که خدا به حضرت امام و خلصین انقلاب عنایت کرده بود.

ما این را باید باور کنیم وسط انقلاب هستیم هنوز
در حال انجام انقلاب
مهمترین کار تکمیل و تتمیم آن کار اساسی انقلاب است که انقلاب را به غلیان می آورد ، انقلاب را ایجاد میکند ، انقلاب را گر میدهد ، پرواز میدهد ، ان هم پدید آیی اندیشه انقلاب است ، ترویج اندیشه انقلاب است .
این است که هویت جدیدی درست میکند
هویت انقلابی

امروز هویت بچه های انقلابی ، خودم را عرض میکنم و مثل خودم را هویت ضعیفی است این باید با اندیشه قوی انقلاب تقویت شود
بخش زیادی از جامعه هم که اصلا نسبتی ندارند یا به شدت کم نسبتند با این اندیشه.

ببخشید قدری شلخته نوشته شد.

توحید از دیدگاه انسان‌شناختی

#یادداشت / در جواب #امید_فشندی
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_11
#جلسه_111

ممنون از طرح بحث خوبتان
پرداخت و دنبال کردن این که اندیشه ها در عمل و در طول زمان چه کرده اند و چه نکرده اند خیلی کار مغتنمی است.

اینکه در عمل چرا نتوانسته ایم این ایده را بالا بیاوریم
لزوما به ناتوانی متفکرین بر نمیگردد
هر فکری هر لحظه که ما اراده کنیم بالا نمی آید
قابلیت امر حقیقی است ، یک بازی و شوخی نیست
جملات جهان بینی توحیدی ساده امیر المومنین در مسجد کوفه پیش از خطبه های سیاسی ، هزار سال بعد شده است کل سرمایه یک دستگاه فلسفی
یعنی هزار سال طول کشیده تا قابلیت اتفاق بیفتد و مخاطب علی بن ابی طالب را مادر تاریخ بزاید.

لذا این به قول شما بالا نیامدن را لزوما نمیتوان به قصور و تقصیر مولف برگرداند
فیلم هم تمام نشده است که الان بعد از فیلم الان در حال نقد آن باشیم
کماکان مولف و متنش با هزار کنش دارند زور میزنند دقیقا همین اتفاق بیفتد و این محتوا بالا بیاید
همین که من امروز با این متن ارتباط میگیرم و کیف میکنم که آن را تدریس کنم
همین که استادمان که سنگین ترین مباحث توحیدی را در حکمت و عرفان گذرانده است با این کتاب صفا میکند
خب نشان میدهد فاعلیت فاعل قابل اعتنا ست

ضمن اینکه بالا نیامدن یک امر اندیشه ای را باید دقیق تر نگاه کرد
یک وقت است منظورمان این است که یک اندیشه در بستر یک کار اندیشه ای رشد نکرده است ، مورد توجه متفکران قرار نگرفته است ، مورد داد و ستد و بحث و جرح و تکمیل و حاشیه قرار نگرفته است

یک وقت است به این معناست که در فضای مردمی جدی نشده است
و مورد عنایت قرار نگرفته است

مورد اول قبول است که دلایلش را باید بررسی بکنیم
اما در فضای مردم ، اندیشه توحیدی انقلاب از زاویه همان ولایت مندی و ولایت گرایی ، زندگی شده است ، در متن زندگی وارد شده است بدون آن که اسم و رسم آن بر سر زبانها و پرچم ها باشد

لذا حضرت اقا حضور ما در غرب اسیا و نجات فلسطین و سوریه را عمل به توحید میدانند حال آنکه شاید هیچ شهید مدافع حرمی در وصیت نامه اش اسمی از توحید نبرده باشد

لذا باید این دو میدان قضاوت را تفکیک کرد
بله در محیط عمومی نخبگانی اندیشه ای شیعه علی رغم تراث فلسفی عرفانی ویژه ای که داریم که سرامد تفکر بشر از اول تا اینجاست ، خیلی مورد عنایت نیست و به تبع امتداد اجتماعی آن هم مفقود است.

اختلاف سلیقه ها در مقام اجرا

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_11
#جلسه_111

? #اختلاف_سلیقه_ها_در_مقام_اجرا
? در بحث وحدت گفتمانی و بحث اختلاف سلیقه یک موقع در تعامل با جریان های باطل و معارض با اندیشه های اسلامی هستیم که در پست قبل به آن پرداختم؛ یک موقع در تعامل با اختلاف سلیقه ها در مقام جاری شدن و اجرای دین است.
? در این مقام به نظر می رسد نگرانی های حالت قبل وجود ندارد؛ و به خیالی آسوده تر می توان به این اختلاف سلیقه ها اجازه حیات و حتی تریبون و تبلیغ و یارکشی داد.
? این اختلاف سلیقه ها تا زمانی که از دایره اندیشه دینی بیرون نزند، و همچنین تا زمانی که جاده صاف کن اندیشه های غیر دینی نشود، به راحتی حق حیات و فعالیت خواهند یافت؛ همین چیزی که در جمهوری اسلامی شاهد آن بودیم که هم جریان های با خوانش فلسفی عرفانی از دین حیات دارند و مشغول هستند، و هم جریان های تفکیکی و حتی روشنفکری. هم خوانش های سنتی از دین مشغول حیات جدی هستند و هم خوانش های نو و روشنفکری.
?البته اینجا هم باز به نظر می رسد که باید هیمنه قرائت رسمی تا حدی حفظ شود البته نه به معنای محدودیت جدی ایجاد کردن برای خوانش های دیگر، بلکه به معنای قرار دادن امکانات بیشتر در اختیار سلیقه های رسمی. رسمی هم به معنای سلیقه ای که ولی فقیه در اجرای دین دارد.

? #جمعبندی
? به نظرم جمهوری اسلامی در این مدل نمره خوبی می گیرد، ولی در آن مدل که به جریان های باطل حق حیات کنترل شده و تحت هیمنه دین بدهد شاید نمره خوبی نگیرد. شاید را هم از این جهت عرض کردم، بیشتر این جریان ها نخواستند که تحت هیمنه دین حیات داشته باشند، و خیلی سریع خود را به فاز تقابلی می کشاندند و معلوم است که وقتی به فاز تقابلی بیفتی دمت را قیچی خواهند کرد.
خیلی طبیعی است که یک حکومت جریان مقابل خودش که به صورت مبنایی و ریشه ای او را قبول ندارد و از آن طرف هم دست به تقابل و تشتت اجتماعی بزند را با قدرت حذف کند.
? در طور تاریخ تشیع ما همیشه یک حیات این شکلی تحت هیمنه حکومت های سنی داشته ایم، هر جا هم دست به تقابل جدی زده ایم حکومت ها دم ما را چیده اند. البته واقعا تقریبا هیچ حکومتی نبوده است که برخوردهای عاقلانه ای مثل جمهوری اسلامی کند و تا زمانی که به فاز تقابلی نرسیده ایم برخورد سخت و جدی با ما صورت ندهد.
?برخی برخوردهای افراطی در اوایل انقلاب (که من قبول ندارم زیاد برخورد افراطی شده باشد و معمولا اینطوری بوده که جریان های رقیب دست به تقابل جدی می زده اند و از حق حیات کنترل شده خود نمی خواستند استفاده کنند) هم کمی طبیعی بوده است، ما قرن ها حیات تحت هیمنه دیگران را داشتیم آن هم دیگرانی که اصلا حق حیات کنترل شده هم به ما نمی دادند، لذا بعد از حکومت در مواردی هم دم برخی ها را قیچی کرده باشیم، خیلی نمره منفی سنگینی محسوب نمی شود.
? اختلاف سلیقه ها در مقام اجرای دین می تواند نعمت بزرگی برای جاری شدن دین باشد و انگیزه سنگینی برای طرف های این اختلاف سلیقه برای کار و فعالیت بیشتر ایجاد کند.
.

انسان شناسی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_9
#جلسه_110

حضرت آقا در این چند صفحه از مقاله در قالب 7قاعده به انسان شناسی پرداخته اند که دقت در آنها نکات قابل تامل بسیاری دارد:
❇️نکته اول: سرفصل ها بسیار کاربردی و اثر گذار در زندگی مردم عصر حاضر انتخاب شده و قادر است ویرایش جدی به زندگی فردی و اجتماعی انسان عصر حاضر بزند. این سوال مطرح میشود که ایشان با چه توجه و عنایتی این گزاره ها را به عنوان مهم ترین معیار انسان شناسی و بازگشت انسان به خود انتخاب کرده است. در حالی که مطالب بسیار دیگری را میشد برای انسان شناسی مطرح کرد.

❇️نکته دوم: سبک کلامی حضرت آقاست که چه طور و با چه سبکی مطالب کلامیِ عمیقی (که توضیح هر بخشش نیازمند به تکلم و توضیح بسیار است) را اینچنین خلاصه و در قالب جملاتی کوتاه، به نحوی که قابل فهم برای عموم مردم باشد ارائه کرده اند. نکته ی جالب تر اینکه این جملات به نحوی هنرمندانه طراحی شده که در عین خلاصه بودن از تاثیرگذاری آن کاسته نشده و به شدت قابلیت انبعاث دارد.
این سبک ارتباط با ذهن جامعه و ارائه معارف به شکلی که مردم آن را در عینیت زندگی خود ملموس ببینند و با آنها درگیر شوند نیاز به بررسی دقیق دارد.

❇️نکته سوم: سبک استفاده از آیات قرآن است. با چه نگاهی و با چه سبک روشی به آیات قرآن نگاه میشود که این مفاهیم از آنها استخراج می گردد

نحوه تعامل با باطل

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_10
#جلسه_110

? #نحوه_تعامل_با_باطل

? جامعه ای که هیچ باطلی در آن نباشد و مسیر کاملا برای جریان حق باز باشد، تقریبا نه وجود داشته و نه دارد، فقط ان شاء الله در زمان ظهور تحقق بیابد (؟!)
بنابراین می شود بحث را در دو مقام بحث کرد
1️⃣ آیا وجود اختلاف مطلوب است؟
در این بحث اگر کسی بخواهد قائل به مطلوب بودن وجود اختلافات بشود و بخواهد به لوازم آن پایبند باشد، خیلی راحت به پلورالیسم در حق می رسد؛ به این معنا که حق مطلقی وجود ندارد و هر گفته ای بهره ای از حق دارد؛ و معلوم است که این اندیشه در فضای توحیدی اندیشه مترودی است، و اساسا اندیشه های غیر توحیدی نفی و طرد 100 درصد می شوند؛ و اساسا ادبیات حق و باطل ادبیاتی است که معلوم و واضح است که دین اسلام مدافع و بیان کننده آن است.
خود همین مقاله هم با عنوانی که دارد (روح توحید نفی عبودیت غیر خدا) می خواهد بگوید که هر چه که غیر خدا باشد باید عبودیتش نفی 100 درصد شود. چون فقط خدا است که حق است.
2️⃣ نحوه برخورد با اختلافات موجود در جامعه اسلامی
بحث بعدی این است که با اختلافات مبنایی در جامعه اسلامی چه باید کرد؟ منظور اختلافاتی نیست که به نحوی اختلاف سلیقه در اجرای دین است، بلکه اختلافاتی از جنس همین چیزهایی که دوستان مثال می زدند، یعنی در جامعه اسلامی یک عده مارکسیست هستند، یک عده مثل سروش قائل به نظراتی هستند که ضدیت آن ها با مبانی دینی آشکار است مثلا همین پلورالیسم!
در اینجا که به نظر می رسد دوستان بیشتر این قسمت منظورشان باشد، به نظر می رسد که می شود قائل به یک نوع تساهل و تسامح شد! البته نه به معنای تساهل و تسامح در اصل اینکه خودمان هم شک کنیم که آن ها حق هستند یا ما! یا طوری که جامعه را گرفتار شبهات و تردید ها کنیم! بلکه به معنای مدارا و رفق.
مدارا و رفق عنصری ویژه در عقاید دینی است و در روایات داریم که المداراة نصف الایمان! یا قُفْلُ‏ الْإِيمَانِ‏ الرِّفْق!
به این معنا که برای شیوه و روش جامعه اسلامی چون مبتنی بر رشد فکر مردم و عبور مردم از گردنه های شبهات و عقاید باطل است، باید به مدافعین این نظریه ها به صورتی که هیمنه حکومت اسلامی حفظ شود اجازه حیات داد، تا در تعاملی که با جریان حق و عقاید حقه می کنند، باعث پیشرفت جامعه اسلامی و عبور آن ها از این گردنه های باطل گردد.
لذا خیلی مهم است که باید این حالت مهیمن بودن حفظ شود. یعنی طوری نباشد که دیگر تبلیغ مارکسیست و لیبرالیسم به صورت رسمی تریبون داشته باشد و اجازه یارکشی داشته باشند.

مسئله در اینجا این است که در مقام جاری شدن حق، باید به شکلی که حق مهیمن باشد اجازه حیات کنترل شده به جریان های معارض داده شود.

معرفی اجمالی کتاب گزینش تکنولوژی از بینش دریچه توحیدی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#حمزه_وطن_فدا
#یادداشت_9
#جلسه_109

?معرفی اجمالی کتاب #گزینش_تکنولوژی_از_بینش_دریچه_توحیدی
اثر استاد #اصغر_طاهرزاده

?مقدمه کتاب:
1-کتابي که در پيش رو داريد بازنويسي کتاب «گزينش تکنولوژي از دريچه‌ي بينش توحيدي» است که استاد طاهرزاده در سال‌هاي 70- 69 در خلال تفسير سوره يوسف ع مطرح نمودند .

2- نکته‌اي که در اين کتاب مورد تأکيد قرار گرفته، نقش نگاه توحيدي در گزينش تکنولوژي نوين و توجه به اين نکته است که تکنولوژي نوين در جهان امروز به عنوان معبود بشرِ مدرن مدّ نظر قرار گرفته و به همين جهت او را نسبت به حقيقت محجوب کرده است.

3- يکي از دغدغه‌هاي هر انسان موحدي اين است که چگونه نگاه توحيدي را بايد در زندگي کاربردي کرد و از آن بهره گرفت.
در اين کتاب روشن مي‌شود که تا انسان متوجه افق يگانه‌ي عالم هستي نشود، عموماً بر اساس اميال نفساني خود زندگي را شکل مي‌دهد و در نتيجه نمي‌تواند ضعف‌هاي انتخاب‌هاي خود را بشناسد و از هلاکت حاصل از آن رهايي يابد.

4- موضوع نگاه غربي به عالم و آدم که روشنفکران غرب‌زده را تحت تأثير خود قرار داده و آن‌ها را از فهمِ نظامي که بايد خداوند بر آن ولايت داشته باشد، محروم کرده، نکته‌ي مهمي است که بدان پرداخته شده تا هرکس خود را بپايد و مواظب باشد با چه نگاهي بايد به سرمايه‌هاي معنوي و ملّي خود بنگرد تا به‌راحتي آن‌ها را از دست ندهد.

5- در کتاب روشن مي‌شود که اگر توسعه‌ي تکنولوژي همراه با حکمت و فضيلت نباشد، جامعه را به گمراهي و ويراني و انهدام مي‌کشاند. و سرگيجه‌اي که جهان مدرن امروزه بدان گرفتار است به جهت غفلت از توحيدي است که حکمت و فضيلت را به همراه مي‌آورد.

به اميد آن‌که بتوانيم به کمک نگاه توحيدي همه‌ي انتخاب‌هاي خود را در راستاي پيوند با حقيقت انجام دهيم، اين کتاب را تقديم عزيزان مي‌نماييم.

??گروه فرهنگي الميزان
——————————————————————————
?لینک دانلود کتاب: http://lobolmizan.ir/book/1210

تسخیر انسان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_8
#جلسه_109

✅ظاهر آیات تسخیر بر امکان استفاده ابزاری انسان از طبیعت برای حرکت خود دلالت دارد.

✅از طرفی کل عالم در حال حرکت در مسیر توحیدی و فطری خود است.

◀️در جمع بین این دو گزاره سوالاتی حاصل میشود:
1⃣رابطه ی (هماهنگی کل جهان در حرکت در مسیر فطری) با (اراده انسان و تسخیر او) به چه نحو است؟ آیا انسان می تواند با اراده غیر توحیدی, موجودات دیگر را تسخیر کند و آنها را از حرکت در مسیر فطری باز دارد؟

2⃣اگر میتواند پس هماهنگی عالم بهم میریزد. و اگر نمیتواند پس حد تسخیر و اعمال اراده اش تا کجاست؟

3⃣چرا غیر از انسان, باقی موجودات که اختیار دارند(اجنه) قادر به تسخیر نیستند؟

✳️برداشت: تسخیر انسان و اعمال اراده اش, منحصر در استفاده ی از طبیعت و موجودات, در چارچوب حاکم بر عالم است. انسان نمیتواند مسیر عالم را تغییر دهد. نمیتواند هیچ یک از موجودات را از حرکت در مسیر طبیعی بازدارد. فقط میتواند از آنها استفاده کند. لکن میتواند مانع رسیدن آنها به کمال مطلوبشان شود. طبیعت تحت اراده ی غیر توحیدی انسان به کمال مطلوب نمیرسد. آسیب زدن به طبیعت غیر از بازداشتن آن از حرکت در مسیر فطری است. آسیب زدن به طبیعت یعنی بازداشتن آن از رسیدن به کمال مطلوب(هرچند که در مسیر طبیعی خود در حال حرکت است).
4⃣با فرض قبول این ادعا, چرا انسان مجاز است که سایر موجودات را از رسیدن به کمال مطلوب باز دارد؟

انسان کامل ولایت تکوینی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#سعید_خورشیدی
#یادداشت_5
#جلسه_109

?از طرفی :
اکاروان هستی به سوی یک غایت مشخص حرکت میکند و در این مسیر همه اجزاء آن همراه و همنوا هستند .
?از طرف دیگر :
اما انسان میتواند در طبیعت اعمال اثر کند . میتواند چیزهایی بسازد و چیزهایی را نابود کند، میتواند حیوانات را اهلی کند. حتی بعضی از انسانها میتوانند در بعض دیگر آنها تصرف و اعمال اثر کنند .
?️جالب اینجاست که :
خداوند هم این تلقی را در قرآن کریم، تایید میکند، و میفرماید ما موجوداتی را برای انسان مسخر ساختیم، دریا و خورشید و ماه را مسخر او ساختیم ( به این معنا که به او خدمت کنند ) و چارپایان و گیاهان و عناصر را مسخرش نمودیم و در دسترس او قرار دادیم .
?به نظر میرسد :
یکی از مصادیق همنوایی طبیعت این است که بخشی از آن مسخر انسان باشد!
اعمال اثر انسان در این موجودات، خودش در نظام هماهنگ هستی جای میگیرد !
?به بیان دیگر :
همنوایی و همراهی عالم زمانی به هم میخورد که این موجودات، دیگر مسخر و در خدمت انسان نباشند !
✌️مثال ها :
مواردی که در جلسات پیش مطرح شد از دخالت و اعمال اثر انسان در طبیعت که به همنوایی و همسازی طبیعت خلل وارد کرده ، اتفاقا مواردی هستند که جمادات و گیاهان و حیوانات را از خدمت و بهره رسانی به انسان ، به آسیب و ضربه زننده به انسان تبدیل کرده ایم .
✍️شاید بعدا بشود گفت :
بهره انسان از نفت این است که آن را بسوزاند نه این که پلاستیک تولید کند ! این بهره نیست، این ضرر است، اینجا ما داریم نفت را از مسخریت خودش خارج میکنیم !
❓سوال مهم :
چطور است که کنار هم گذاشتن چوب ها و چرخ ساختن منافاتی با آن هماهنگی و تسخیر ندارد اما نفت را پلاستیک کردن این مشکل را دارد ؟! ما انسانها، نه هنگام اختراع چرخ و نه هنگام اختراع پلاستیک کف دستمان را که بو نکرده بودیم !
?جوابی که تا الان به ذهن حقیر رسیده :
کسی که نقشه جهان در دستش باشد و جایگاه و خواص و توصیفات موجودات را بداند، میتواند مرز تعیین کند . او ولایت تکوینی دارد نسبت به تمام موجودات ! #انسان_کامل #ولایت_تکوینی

تسخير

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_9
#جلسه_109

قرآن نه‌تنها از قابليت تسخير عالم از سوي انسان سخن مي‌گويد، بلكه از بارگذاري سازوكار تسخير انسان‌ها از سوي يكديگر در متن آفرينش آن‌ها خبر مي‌دهد: لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيّا (زخرف/32)

البته كه هر تسخيري، به آگاهي از سازمان وجودي مسخَّر (تسخيرشده) بستگي دارد و اين آگاهي و امكان تسخيري كه در پي مي‌آورد، همان هم‌آهنگي با هستي است.

از آن‌جهت كه »تسخير«، هم براي بهره‌برداري انسان از طبيعت به‌كار مي‌رود و هم انسان از انسان، لذا در معناي تسخير، عنصر اراده و اختيار مسخَّر أخذ نشده است، به‌گمان به اين دليل است كه تسخير بر علم (به قواعد حاكم بر سازمان وجودي تسخيرشده) استوار است و علم ناگزير، امكان تسخير را فراهم مي‌كند و خود تسخير امري ارزشي نيست.

اما چه تفاوتي ميان «تسخير» با «علو» و «استكبار» است؟
ظاهرا اين غايت تسخير (نيت تسخيركننده) است كه آن را مذموم يا ممدوح مي‌كند؛ اگر «به‌كارگيري» طبيعت يا انسان‌ها در راستاي منافع مشترك بشري (مقصوده‌ي محلّله و بلكه مكلّفه) باشد، نه منافع شخصي و دنيابسنده، تسخيري ممدوح است وگرنه، ذيل عناويني مانند علو و استكبار مي‌گنجد.

نكته اين‌كه اساسا جز هماهنگي با هستي و سازمان وجودي هست‌ها، نمي‌توان آن را تسخير كرد و به‌كار گرفت، اما آن‌جا كه پاي اراده‌ي انسان به معادلات باز شود، مي‌تواند موجودات و اشياء را در غير غايت طبيعي آن‌ها به‌كار گيرد و اين همان استكبار است؛ يعني سركشي از كاروان هم‌آهنگ هستي و بازي را بهم زدن!!

در اين فضا، حتي شخص رسول اكرم هم اجازه‌ي خودوكيل‌پنداري (وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيل زمر/41) و سيطره بر مردم (لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر غاشية/22) و اراده‌ي ايشان ندارد و صرفا به انذار و تبشیر اكتفا مي‌كند.

انسان غربی، انسان اسلامی

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_9
#جلسه_109

? #انسان_غربی #انسان_اسلامی

1️⃣ چون انسان غربی #هویتا انسان را غلط معنا کرده و ریشه اش در پشت کردن به خداست در پشت کردن به عالم غیب است، پس کلا انسان غربی مسیر را دارد عوض می رود، اصلا عوضی شده است؛ لذا حتی پوست کردن میوه با چاقوی او هم عوضی است! پوست میوه می کند به طرف می دهد و در رویش می خندد برای اینکه از او بهره کشی کند و …

2️⃣ همین تصرف هایی هم که تمدن غرب در طبیعت می کند تا جایی است که طبیعت اجازه بدهد و این به معنای این است که در نهایت انسان نمی تواند از امکانات طبیعت فراتر رود؛ شاید این ظرفیت ها را در نقطه تعالی انسان اسلامی هم به شکلی مورد استفاده قرار دهد. یعنی در نهایت شاید از شکاف هسته ای هم در تمدن اسلامی استفاده شود؛ اما انسان عوضی غربی دارد از ظرفیت های طبیعی به نحو عوضی استفاده می کند و بزرگ ترین مشکل او این است که هماهنگ و همسو با عالم غیب نیست و لذا همه تصرفاتش در عالم ماده هم دارد با درگیری با طبیعت پیش می رود.

3️⃣ ریشه همه انحرافات در تمدن غرب در بریدگی از عالم غیب است، و ریشه همه اصلاحات در تمدن اسلامی در اتصال به عالم غیب است؛ این تفاوت خیلی حرف کلی ای است و باید تمام لوازم این نگاه غیبی در سرتاسر زندگی فردی و اجتماعی انسان امتداد پیدا کند، همانطور که تمدن غرب الان تمام امتدادهای فردی و اجتماعی نگاه بریده از عالم غیب خودش را در سرتاسر زندگی بشر جاری کرده است.
.

تاثیر توحید بر انسان

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_9
#جلسه_109

«1. به معناى وحدت و يكسانى انسانها در رابطه با خدا است:
2. به معناى وحدت و برابرى انسانها در آفرينش و مايه هاى انسانى نيز هست:
3. به‌معناى يكسانى و برابرى انسانها در امكان تعالى و تكامل نيز هست:
4. به معناى آزادگى همه ى انسانها از قيد اسارت و عبوديت غير خدا نيز هست و اين تعبيرى ديگر از لزوم عبوديت خداست :
5. بر اين اساس به معناى تكريم و ارزش دادن به انسان نيز هست :
6. به معناى يكپارچگى و وحدت قلمرو زندگى و هستى انسان نيز هست :
7. به معناى هماهنگى و همگامى انسان با جهان پيرامونش نيز هست:»

مولف، پس از توضیحی پیرامون تاثیر توحید بر جهان بینی عمومی، به سراغ تاثیر توحید بر انسان می رود. در قدم اول، رابطه انسان‌«ها» با خدا را بررسی می کند. (نه رابطه انسان بما هو انسان، بلکه رابطه انسان ها در مقایسه با هم!) و به این می رسد که همه انسان ها در رابطه با خدا یکسان هستند.
در قدم دوم از توحید برداشت می کند، که انسان ها در آفرینش و مایه انسانی با هم برابرند! (باز هم مقایسه بین انسان هاست)
در قدم سوم (ظاهرا نتیجه مورد دوم است) امکان تعالی و تکامل را براین همه انسان ها یکسان می داند.
من فکر می کنم معنای چهارم، نتیجه 3 معنای قبلی است. برابری انسان ها را بیان نمود تا اسارت و عبودیت بعضهم بعضا را رد کند. و اینجا گل بحث است.
معنای پنجم، بالتبع معنای چهارم می آید. وقتی انسان فقط عبودیت خدا را بپذیرد، یعنی عبودیت مخلوق دیگری را نپذیرد، در واقع انسان مورد کرامت واقع شده است.

مورد ششم یک مقدار متفاوت از موارد قبلی است. و وارد ساحات شخصیتی انسان می شود. در این معنا از توحید، برداشت می کند انسان در صحنه اندیشه و عمل، هر دو موحد است و این دو همسو هستند. در این مورد به انسان بما هو انسان، و نه انسان در مقایسه با سایر انسان ها می پردازد.

مورد هفتم به رابطه انسان با جهان پیرامون را بررسی می کند و اینجا هم توجهی به انسان در قیاس با سایر انسان ها ندارد.

در این بخش از متن سخن از اختیار انسان و امکان عدم هماهنگی او با تکوین عالم مطرح شده است

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_8
#جلسه_108

در این بخش از متن سخن از اختیار انسان و امکان عدم هماهنگی او با تکوین عالم مطرح شده است.
چند گزاره در دل این عبارت نهفته است:
– انسان مختار است.
– برای او یک هدف معین وجود دارد.
– برای او یک مسیر معین وجود دارد.
– انسان شاید و باید خود را در این مسیر و این هدف قرار دهد.

وقتی توحید را به معنای این که یکی هست و نیست جز او معنا کردیم، در واقع معتقدیم حقیقت تمام عالم فقط اوست. اگر عالم را این چنین ببینیم، هماهنگی با عالم می شود عبارة اخرای موحد شدن. هماهنگی با عالم یعنی هماهنگی با خدای این عالم.

وگرنه منظور متن این نیست که انسان باید به جهان پیرامون از این جهت که کثیر است، هماهنگ باشد. که این با توحید نمی خواند.

توحید یعنی همه جهان هماهنگ باهم, ید واحده, در حال حرکت به سوی هدفی واحد

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان‌شناختی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_7
#جلسه_108

✅”توحید یعنی همه جهان هماهنگ باهم, ید واحده, در حال حرکت به سوی هدفی واحد”

کل هستی در حال تکاپو برای رسیدن به کمال نهایی خود است. همه ی موجودات در نهایت هماهنگی و همکاری در تلاشند که به مقصود برسند.

از این میان, همه و همه تنها میتوانند یه مسیر را بروند و در مسیر فطری خود گام بردارند.
1⃣تنها انسان( والبته اجنه) هستند که میتوانند آزادانه مسیر فطری و حرکت فطری خود را انتخاب کنند و یا مسیردیگری انتخابکنند و در نقطه ی مقابل حرکت عالم قرار گیرند.
2⃣و تنها انسان است که میتواند سایر موجودات عالم را تحت اراده ی خود تسخیر کند و از آنها در راه هدف انتخابی خود استفاده نماید.

⏪طبیعی است انسانِ موحدِ الهی که در مسیر معین برای هستی, گام برمیدارد موجودات دیگر را نیز در حرکت در مسیر طبیعی و فطری کمک میکند و طبیعت را در جهت رسیدن به کمال نهایی مسخر میکند. در مقابل انسان کافر طبیعت را فاسد و خراب میکند و مانع رسیدن به کمال نهایی آن میشود.

*⃣به عنوان مثال کمال یک گیاه آن است که شخص مومن آن را بخورد و از آن توان کسب کند و آن را در راه اطاعت الهی خرج کند. این وقتی حاصل میشود که مسخر اراده ی شخص مومن شود. لکن همین گیاه تحت اراده ی شخص کافر در مسیر غیر خدا خرج میشود و هدر می رود.