لازمه جامعیت داشتن دین از نگاه شهید مطهری

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_123
#جلسه_339

بسم الله الرحمان الرحیم

شهید مطهری برای جامعیت داشتن دین یک لازمه بیان می‌کنند، یک لازمه ذاتی و آن این که اگر قرار است دین جامعیت داشته باشد باید مباحات داشته باشد به عبارت دیگر باید یک منطقه‌ی رها و آزاد در دین وجود داشته باشد.

در بدو امر شاید اینگونه به نظر برسد که ادیان گذشته و ماقبل اسلام، قسمت‌های رها و آزاد بیشتری دارند چرا که اسلام را دین کامل‌تری نسبت به ادیان قبلی می‌دانیم و چون رهایی در آن ادیان بیشتر است لذا جامعیت آن ادیان هم بیشتر از جامعیت اسلام است.

اما این خطا از آن روست که مباح را حکم نداشتن در نظر گرفته‌ایم؛ اینکه یک منطقه‌ای حکمش اباحه باشد فرق دارد با این که دین حکمی نداشته باشد. فرق است میان این که در یک قسمتی دین حرف نزده باشد با این که حرف دین در آن قسمت رهایی و آزاد بودن است. از همین جهت است که ما احکام را به پنج دسته تقسیم می‌کنیم و نمی‌گوییم احکام چهار دسته هستند و در موارد غیر این چهار دسته، اسلام حکم ندارد. بلکه حکم دارد و حکم به اباحه است.

چنانچه در علم اصول فقه هم گفته می‌شود که اباحه گاهی ناشی از این است که فعل مباح از هر ملاکی که انسان را به سوی انجام یا ترک عمل بخواند، خالی است و گاهی ناشی از وجود ملاکی است که ان مطلق العنان بودن مکلف است.
و الإباحة قد تنشأ عن خلوّ الفعل المباح من أيّ ملاك يدعو إلى الإلزام فعلا أو تركا، و قد تنشأ عن وجود ملاك في أن يكون المكلّف مطلق العنان‏ (حلقه ثانیه شهید صدر)
🌺

نقطه اصلی بر جامعیت دین

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_132
#جلسه_339

🔹ظاهرا نقطه اصلی که بر جامعیت دین تاکید میشود، جامع دو ساحت عالم است. یعنی دال مرکزی که در جامعیت دین بر آن تمرکز میشود این است که دین فقط منحصر به امور مادی نیست و برای عالم آخرت نیز برنامه دارد. از طرفی دین منحصر در آخرت نیست و برای زندگی دنیای انسان نیز برنامه های مفصلی ارائه کرده است. به عبارت دیگر دین هم متکفل سعادت دنیایی انسان است و هم متکفل سعادت اخروی انسان لذا سعادت دنیوی انسان از سعادت اخروی او جدا نیست و هر دو ساحت از یک برنامه جامع پیروی میکند.

🔹مشهور است که مسیحیت دین آخرت و معنویت بود و یهود دین دنیا و مادی گری و اسلام جمع بین این دوست. هم دنیا را دارد و هم آخرت را.

🔰حضرت امام ره می فرمایند:
“آنهایی که آن طرف را می‌بینند و این طرف را نمی‌بینند ناقصند – اهدنا الصّراط المستقیم، غیرالمغضوبِ علیهم، غیرِ ضالین. در یک روایتی هست – من نمی‌دانم وارد است یا نه – هست؛ می‌گویند، نقل می‌کنند که قضیه مغضوب علیهم – به حَسَب قول مفسرین – عبارت از یهود است و ضالین عبارت از نصارا. در یک روایتی نقل می‌کنند – من نمی‌توانم تصدیق کنم، من نقل می‌کنم از آنهایی که نقل کرده‌اند – که رسول الله – مثلاً – فرموده است:کانَ اخی موسی‌ عَیْنُهُ الیُمْنی‌ عَمْیاء و اخی عیسی عَیْنُهُ الیُسْری‌ عَمْیاء، وَ انا ذُوالعَیْنَیْنِ‌ (1) آنهایی که می‌خواهند تأویل کنند، می‌گویند چون تورات بیشتر توجه به مادیات و امور سیاسی و دنیوی داشته است – یهود هم که می‌بینید دو دستی چسبیده‌اند و دارند می‌خورند دنیا را و باز هم بسشان نیست، امریکا هم آنها دارند می‌خورند، ایران هم الآن آنها دارند [می‌خورند] باز هم بسشان نیست، همه جا و همه را می‌خواهند – و در کتاب حضرت عیسی [علیه السلام‌] توجه به معنویات و روحانیت بیشتر بوده است؛ از این جهت «عین یُسرا» یش که عبارت از طرف طبیعتش است عَمْیاء بوده است – البته من نمی‌توانم بگویم‌ این از پیغمبر صادر شده لکن گفته‌اند این را- یعنی توجه به این جهت «یسار» که عبارت از «طبیعت» است نداشته و کم داشته است؛ و او هم به حَسَب شریعتش توجهش به مادیات زیاد بوده. «و انا ذوالعینین»، هم جهات معنوی، هم جهات مادی. شما احکامش را که ببینید شهادت بر این مطلب است. احکامش احکامِ – عرض می‌کنم که – سیاسیاتش [را] ملاحظه می‌کنید.”
صحیفه امام خمینی، جلد 3، صفحات 226-227

شرکت،هویتی جدید به جای خانواده

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مستند_ضد
#بحران_جمعیت
#خانواده
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_115
#جلسه_339

🔰شرکت،هویتی جدید به جای خانواده🔰

در اقتصاد کاپیتالیستی، چیزی که محور قرار می گیرد و همه ایده های اقتصادی بر آن سوار می شود، سرمایه است. سرمایه به عنوان یک شی اساسا باید به عنوان یک ابژه مورد بررسی قرار گیرد اما در اقتصاد سرمایه داری به خاطر انباشت این سرمایه و میزان اهمیت بالای آن ، تبدیل به سوبژه می شود. این یعنی سرمایه از یک شی مفعول به یک فاعل در نظام محاسبات تغییر پیدا می کند.
سوبژه شدن سرمایه ثمره یک جهان بینی و ایدئولوژی می باشد. این سوبژگی سرمایه سبب می شود در نظام محاسبات اقتصادی و اجتماعی سرمایه نه دیگر به عنوان یک شی مفعول بلکه به عنوان یک فاعل اثر گذار در صحنه حضور پیدا کند لذا دست به تغییر برنامه های اقتصادی و اجتماعی زده و آن را به نفع خود تغییر میدهد.
لذا در ادبیات اقتصادی و اجتماعی می بینیم که انباشت سرمایه مورد اهمیت واقع می شود. در صورتی که سرمایه اساسا یک ابژه ای بیش نیست و نمی تواند تاثیر فعال در شناخت و ارزش گذاری ها داشته باشد. اما در فرهنگ کاپیتالیستی این سرمایه به سبب سوبژگی خود به صورت فعال خود را به عنوان یک عامل مهم و ارزشمند معرفی می کند.
وقتی سرمایه به عنوان یک سوبژه در نظام معرفتی قرار می گیرد، می تواند ویرایش های اساسی به نظامات اجتماعی بزند. یکی از ویرایش هایی که سوبژگی سرمایه به نظامات اجتماعی می زند، دخالت در مفهوم خانواده است.
چرا که مفهوم خانواده در ادبیات دینی به عنوان اولین و مهم ترین نظام اجتماعی ، از اهمیت بالایی برخوردار هست. و خود را در محور محاسبات اجتماعی قرار می دهد. محوریت خانواده از اهمیت و جایگاه ویژه انسان گرفته شده است اما وقتی سرمایه محوریت انسان را از او می گیرد و خود را به عنوان مهم ترین مسئله در نظام معرفتی معرفی می کند. به تبع آن خانواده از محوریت نظام اجتماعی می افتد. و جای خود را به شرکت می دهد. شرکت یعنی محل کسب و جمع آوری سرمایه .
در فرهنگ و تمدن اسلامی، انسان ها، هویت اجتماعی خود را با خانواده خویش معرفی می کنند. اما در ادبیات و فرهنگ غرب مدرن، هویت اجتماعی هر فرد به شرکت و محل کسب سرمایه اوست.
زمانی که خانواده محوریت نظامات اجتماعی را داشته باشد، سایر مسائل اجتماعی، خود را با آن هماهنگ می کنند. فلذا وقتی در خانواده مسئله ای به نام فرزند آوری اهمیت پیدا می کند تمامی نظامات اجتماعی دیگر خود را با آن هماهنگ کرده و سعی در همراهی با آن را دارند.
اما در نظام غربی، شرکت به دلیل محوریت خود و غایت انباشت سرمایه بیشتر در خود، هر چیزی که مانع این مسئله شود را منع می کند. فلذا در ادبیات سرمایه داری، مفهوم خانواده و به تبع آن مفهوم فرزند آوری به دلیل مانعیت که برای انباشت سرمایه دارند ، از چرخه اهمیت خارج شده و سبب می شود در فرهنگ و تمدن غربی، فرزند و خانواده بیشتر تبدیل به یک شر شود.
فلذا شاید بتوان این گونه ادعا کرد که بحران جمعیتی که دنیای توسعه یافته و در حال توسعه امروز با آن مواجه هست، ریشه در سوبژگی سرمایه و اقتصاد سرمایه داری است .چرا که سوبژگی سرمایه تمام نظام معرفتی را تحت تاثیر خود قرار داده است. و به سبب این تاثیر نظامات اجتماعی از جمله نظام خانواده و مسئله فرزندآوری آن نیز تحت شعاع قرار گرفته است.
و به تبع تنها راه مقابله با این بحران جمعیتی چیزی جز مقابله با نظام سرمایه داری نیست. و راه مقابله با نظام سرمایه داری، بازگرداندن سرمایه از سوبژه به اوبژه است.

لوازم جامعیت اسلام

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#جلسه_339
#محمد_صحرایی
#یادداشت_93

🔹”یکی از لوازم جامعیت اسلام این است که دایره ی مباحات یعنی منطقة الفراق داشته باشد”

✔️در مورد این گزاره دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد.

⏹اول اینکه اصلِ وجودِ منطقه الفراق، شرط جامعیت است نه گستردگی اش.
❗️در بیانات برخی از عزیزان احساس شد که اینطور برداشت کرده اند که هرچه دامنه ی مباحات بیشتر باشد دین جامع تر خواهد بود!!!

⏹نکته دوم در مورد معنای مباحات است.
مباح گاهی در مقابل حرام بمعنای حلال و گاهی در مقابل ممنوع بمعنای جایز و گاهی یکی از احکام خمسه بمعنای نداشتن حکم است یعنی انجام و ترکش ترجیحی بر هم ندارند و هیچ ثوابی یا عقابی بر هیچکدام مترتب نمیشود مثل خوردن و آشامیدن.
✅مراد از اباحه در بحث ما همان معنای سوم است که نباید با إباحه در أصالةالاباحه در لسان فقهاء اشتباه گرفته شود چون مباح در أدلّه ای که در اثبات این اصل عملی ذکر میکنند بمعنای حلال بودن و جایز بودن است. مثل آیات:
– هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا
– یا ایها الناس کلوا ممّا فی الارض حلالا طیّبا
– قل لا أجد فی ما أوحی الیّ محرّما علی طاعم یطعمه إلا أن یکون میتة أو دماً مسفوحاً أو لحم خنزیرٍ.

جامعیت=وسطیت؟

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مصطفی_امیدی
#یادداشت_57
#جلسه_339
#جامعیت_اسلام
#جامعیت=وسطیت؟
در تعریف جامعیت استاد شهید (ره)، بازگشت تمام کمالات را به جامعیت برگرداند تا آنجایی که وسطیت و امت وسطا بودن در اسلام را هم به همین جامعیت ترجمه کرد.
علی ظاهر وسطیت می‌تواند چند حالت معنایی نسبت به طرفین داشته باشد
1.صاحب بخشی از طرفین
2.جامع طرفین(دیدگاه شهید مطهری ره)
3. متمایز از طرفین
4.مرکز و شاخص نسبت به طرفین
اینکه ادعای شهید چه اندازه صحیح باشد جای بحث هست چون لزومی ندارد که وسطیت=جامعیت باشد گرچه
علامه در المیزان وسط را متمایز معنا می‌کند (نه این طرف وثنی ها(مادی گرائی) نه آن طرف(یهود و نصرا(آخرت گرائی) ) ولی در توضیح با شهید هم عقیده هست و وسطیت را جامع بین دین و دنیا تعریف کرده(المیزان ج 1 صفحه 481-483)از طرفی در تفاسیر دیگر مثل تفسیر نمونه، وسطیت را نفی افراط و تفریط نفی طرفین تعریف کرده به نظر بنده از کلمه وسطا بیش از اینکه جامع طرفین فهمیده شود متمایز از طرفین فهمیده می‌شود گرچه این تمایز در اینجا به دلیل اینکه امکان نفی هردو طرف (دنیا و آخرت) وجود نداشت منجر به اجتماع بین هردو شد
به نظر بهترین تعریف درباره این واژه شاخص بودن هست و آن هم در جهانی که مهمترین چیزش تعریف استاندارد و شاخص هست

جامعیت مفهومی نشأت گرفته از زندگی گرایی در اسلام

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#زندگی_گرا
#جامعیت
#اسلام
#محمد_هادی_جوهری
#یادداشت_116
#جلسه_339

🔰جامعیت مفهومی نشأت گرفته از زندگی گرایی در اسلام🔰

زندگی و سبک زندگی یعنی نحوه زیست انسان ها. اساسا ادعایی که اسلام در خود دارد، هدایت زندگی و ارائه برنامه ای برای زندگی بشریت هست.
فلذا اثبات جامعیت برای اسلام به اثبات زندگی گرایی آن برمیگردد. اسلام وقتی ادعا می کند که دین زندگی گرا می باشد. و به دنبال ارائه برنامه ای برای زیست آن ها می باشد یعنی دارای جامعیت است. زیرا همان طور که بیان شد، زندگی یعنی زیست انسان ها. و زیست یک انسان همراه با تمام نیاز ها و خواست های او می باشد. فلذا زمانی که دین اسلام محوریت خود را زندگی بشر قرار می دهد و موضوع شریعت به جای فعل انسان،زندگی انسان می شود، خود به خود آن جامعیت ایجاد می شود. چون که زندگی انسان در برگیرنده دو بعد مادی و معنوی است و هر دو رویکرد فردی و اجتماعی در زیست انسان جای دارد. این همان جامعیتی است که اسلام آن را ادعا می کند. اما این جامعیت زمانی محقق می شود که زندگی گرا بودن اسلام درک شود.

باشگاه حلقه اندیشه کلامی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#مهدی_اعلایی
#یادداشت_63
#جلسه_339

حلقه اندیشه کلامی یک باشگاه است. باشگاهی که روزانه دو ساعت در آن تمرین می کنیم، تا بتوانیم در میدان مبارزه اندیشه ها، اندیشه امام را تئوریزه کرده، بسط داده و …

اگر واقعا حلقه را، باشگاه می دانیم، چند نکته به ذهن می رسد:
۱. ممارست روزانه : کسی که می خواهد در ورزش پیشرفت کند، باید روزانه به تمرین های لازم ممارست داشته باشد. در حلقه هم، باید روزانه اشتغال به حلقه داشته باشیم.

۲. التزام کامل : تمریناتی که مربی به ورزشکار می دهد، هرکدام خاصیتی برای متربی دارد. اگر متربی نخواهد به خود فشار بیاورد و با همه تمرینات همراهی نکند، انتظار نتیجه مطلوب را نباید داشته باشد. در حلقه اندیشه کلامی هم، اگر ما می خواهیم آثار این نرم افزار را در طلبگی و زندگی خود ببینیم، باید به همه بخش های مختلف حلقه از جمله کلاس، یادداشت، مطالعه، نشست و … ملتزم باشیم.

۳. نگاه به میدان : اهمیت نگاه به میدان، از دو جهت است:
الف) جهت گیری صحیح : در ورزش، نگاه به میدان مبارزه، به ورزشکار کمک می کند که بفهمد چه ضعف هایی دارد و در چه زمینه هایی باید خود را رشد دهد. در حلقه اندیشه کلامی نیز، اتصال به صحنه و نگاه به میدان، به ما کمک می کند که فرمان حلقه را به سمتی بچرخانیم، که ما را به آنچه می خواهیم، برساند‌.

ب) امید افزایی : وقتی در انجام تمرینات، میدان را نگاه کنیم و خود را در جایگاه مبارزه ببینیم و با این دید تمرین کنیم که در حال آماده شدن برای مبارزه هستیم، با امید و انرژی خیلی بیشتری کار می کنیم. در حلقه هم، اگر ما به میدان و نیازهای صحنه تسلط داشته باشیم، با انرژی، امید و روحیه بیشتری کار می کنیم و با حلقه پیش می آییم.

نکات دیگری در این زمینه به ذهن می رسد، لکن فرصت اجازه نمی دهد. اگر عمری بود و توفیقی، ان شاء الله باز هم، قلم فرسایی می کنیم.

معنای جامعیت یک دین

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#جلسه_339
#محمد_صحرایی
#یادداشت_94
#سوال:
معنای جامعیت یک دین نسبت به دین دیگر چیست؟
برخی میگویند به تناسب نیازهای مردم ادیان تکامل پیدا کرده اند
یعنی مثلا مردم در زمان حضرت موسی علیه السلام به انواع معاملات مبتلا نبودند؟ به ازدواج و مراوادت مختلف خانوادگی و اجتماعی و مالی و زیستی مبتلا نبودند؟ کدام حوزه از نیازهای آدمی در بشر جدید متفاوت شده؟
دقیقا چی تغییر کرد که دین تغییر کرد و دقیقا چه تغییری کرد؟
با در نظر گرفتن این آیه شریفه که ” إن الدین عندالله الاسلام”
و
“مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلَا نَصْرَانِیًّا وَلَٰکِنْ کَانَ حَنِیفًا مسلما”

جامعیت اسلام

#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_79
#جلسه_339

🔸جامعیت اسلام چیزی نیست که در بادی امر و در مواجعه با معارف و متن دین قابل انکار باشد!
چه به صورت لمی وارد شویم و با توجه به نگرش های توحیدی به جامیعت برسیم و چه با نگاه انی به مجموع احکام به این جمع بندی برسیم که این دین جامع است وچه با نگاه به برخی موضوعات اساسی در منظومه ی اسلام مثل حادثه ی غدیر و ولایت به جامعیت دین پی ببریم.
با این وصف این سوال پیش می آید که مخالفت های درون دینی با جامعیت ناشی از چیست؟
به نظر می رسد شبهات جامعیت در واقع شبهه کارآمدی است بویژه زمانی که با هیمنه تمدنی مدرنیته مواجه می شویم خیلی ها با گوشت و پوست احساس می کنند که اسلام جامع نیست و اساسا نباید از دین توقع جامعیت داشت!

جامعیت دین

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#محسن_همت
#جلسه_339

💠جامعیت
استاد شهید جامعیت را آنقدر گسترده کرد که حتی وسط را جمله «امة وسطا» که خداوند متعال از اوصاف امة پیامبر نام می برد را به معنای جامعیت می گیرد
به نظرم وسط با توجه به اطرافش معنا می دهد
🔹وقتی اطراف، دنیا و آخرت باشند =» وسط به معنای جمع طرفین خواهد بود= جامعیت
🔹 وقتی اطراف، شرق و غرب باشند=» وسط به معنای نفی طرفین یعنی نه شرقی و نه غربی خواهد بود و این به معنای جامعیت نیست.

معنای جامعیت دین اسلام

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#عقيل_رضانسب
#يادداشت_256
#جلسه_339

💠 معنای جامعیت دین اسلام

وقتی سخن از #جامعیت_دین_اسلام به میان می آید، این سؤال جدی می شود که به منابع دین اسلام که مراجعه می کنیم با وجود گستردگی حیرت آوری که دارد واقعاً در برخی عرصه ها سخن نگفته است، لا اقل برخی عرصه های مستحدث را می توان گفت که دین سخن نگفته! بگذریم که خیلی عرصه هایی که مستحدث هم نبودند انگار یک واگذاری به انسان صورت گرفته است.
واقع این است که وقتی دین را یک پدیده جدای از انسان، یک پدیده بیرون از انسان ببینیم این تصویر راحت شکل می گیرد؛ وقتی دین را یک پدیده بیگانه که از بیرون آمده و یک سری دستور برای انسان آورده تلقی کنیم، سخن از جامعیت آن صحیح نخواهد بود چون به وضوح برخی موارد را نگفته است. وقتی حواسمان نباشد که مخاطب دین انسان است، و انسان همانند همه پدیده های دیگر مخلوق خداست، آن هم مخلوقاتی که از خدا جدا نیستند، آن هم مخلوقی به نام انسان که خلیفةالله است؛ راحت می گوییم که دین در برخی عرصه ها سخن نگفته، و جامعیت را دیندارانی که سودای حاکمیت دارند به دین تحمیل کردند.

مخاطب دین انسان است و انسان یک مختصاتی در این عالم دارد، انسان موجودی است که استعداد مظهریت همه اسماء الهی در درون او کار گذاشته شده، می تواند خدایی شود همانی که قرآن او را خلیفةالله نامیده است؛ انسان موجودی است که به واسطه فطرت دین را خدا در درون او کار گذاشته است، ابزار هدایت و حرکت کمالی به سمت قرب الهی را درون او و در ذات او قرار داده است. نبی اساساً آمده که این طلب ادای میثاق فطری انسان را بکند، و دفائن عقول آن ها را برانگیزد.
وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ … وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ (خطبه 1 نهج البلاغه)
لذا با دو ابزار فطرت و عقل خداوند دین را روی انسان نصب کرده است، و شریعت الهی که توسط انبیاء آورده می شود نیازی نیست که همه چیز را بگوید تا جامع باشد، جامعیت دین یعنی دین در هیچ بعدی از ابعاد حیات فردی و اجتماعی انسان سکوت نکرده و بی سخن نیست، همین شریعت انبیاء به دلیل غفلت ها و غشاوه هایی که بر عقل و فطرت انسان می نشیند، در همه عرصه ها ورود کرده ولی ورودی نیست که همه چیز را با تمام جزئیات بیان کرده باشد بلکه ورودی است که می خواهد زنگارزدایی و غفلت زدایی کند، لذا جامع است چون در همه عرصه ها ورود کرده است و برای جامعیت نیازی نیست تمام جزئیات را گفته باشی. مخصوصاً اینکه علاوه بر آن ابزار درونی که در انسان کار گذاشته شده و همان خود دین است، در خود شریعت هم ابزارهایی کار گذاشته باشی که در مقابل هیچ امری بلاتکلیفی و انسداد ایجاد نشود.

علوم انسانی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_119
#جلسه_339

لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ (88)سوره حجر
ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه نصيب دسته‏هايى از ايشان كرديم ميفكن و بخاطر آنچه آنها دارند غم مخور و به مؤمنان نرم‏خويى كن.

وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ (131) سوره طه
ديدگان خويش را به آن چيزهايى كه رونق زندگى دنيا است و بعضى از دسته‏هاى آدميان را از آن بهره داده‏ايم تا در باره آن عذابشان كنيم نگران و خيره مساز كه روزى پروردگارت بهتر و پايدارتر است .

💠جایگاه شناسی آیات: آیات متناظر
به وزان دو آیه 35 سوره محمد(ص) و 139 سوره آل عمران {وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ…} ما با این دو آیه مواجه هستیم. این دو آیه تتمیم و تکمیل دو آیه پیشین است.

💠تبیین آیات:
🔰تفسیر اجمالی آیات:
حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم شان می فرمایند:
“هم شما بدان هم آنها بدانند هم به آنها اعلام بکن که زرق و برق دنیا برای هیچ کس میوه نمی‌شود و هیچ کس از دنیا طرْفی نمی‌بندد ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ مبادا چشم بدوزی به آنچه را که در دست دیگران است دیگران هم بدانند شما هم مستحضر باش که آنچه در دست دیگران است یا در باغ دیگران است فقط شکوفه است اینجا جای میوه نیست درختِ دنیا برای احدی میوه نمی‌دهد اینجا جای سردی است شما در منطقه‌های سردسیر کم و بیش مأنوس هستید که آنجا اصلاً درخت سبز نمی‌شود بر فرض درخت سبز بشود میوه نمی‌دهد یک تابستان کوتاهی دارد که تا این درختان می‌خواهند شکوفه بکنند پاییز زودرس می‌آید بساطش را به هم می‌زند… بنابراین تو بدان به آنها هم بگو که اگر واقعاً میوه می‌خواهند شجرهٴ طیّبه جای دیگر است, سایه می‌خواهند جای دیگر است اینجا جای امتحان است فقط شکوفه‌های خوش‌رنگی اینها پیدا می‌کنند که اینها را می‌آزماید نه اینکه به فواکه چشم ندوز, نه اینکه به اثمار و ثمرات اشجار چشم ندوز, به ازهار چشم ندوز به شکوفه چشم ندوز غیر از شکوفه چیز دیگر نیست ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾ حالا وجود مبارک پیغمبر که از همهٴ اینها منزّه بود بعضیها یک چشمشان به طرف مثلاً شکوفه است بعضی هر دو چشمشان را پُر می‌کنند خیره خیره به یک جا نگاه می‌کنند فرمود این طور خیره خیره نگاه نکن این فقط شکوفه است هر دو چشمش را پُر کرده پُر کرده دو چشمت را پُر کردی داری نگاه می‌کنی این برای کسی میوه نمی‌شود ﴿وَلاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ﴾ یعنی گروههایی از اینها را چه چیزی متمتّع کردیم ﴿زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ نه ثَمر, فقط شکوفه است تازه این شکوفه هم برای آزمون است ﴿لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ﴾ اما آنچه را که ما به شما می‌دهیم که محصول آن صبر و محصول این تسبیح, محصول استعانت بالصبر و الصلاة است آن رزق ربّ توست که هم بهتر است هم ماندگارتر ﴿وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَی﴾ ”

🔰فتنه و ابتلای امروز ما: فتنه شکوفا و مجلل دنیای غرب
مسئله امروز ما همین است که دنیای غرب و ما فیها چشمان ما را پر کرده است، حال یکی اقتصاد دنیای غرب و GDP بالای کشورهای غربی را بدان چشم دوخته دیگر فرهنگ اجتماعی و تشکیلاتی غرب در نظرش جلوه گری می کند دیگری پیشرفتهای علمی و معیارهای علمی و گفتمان های علمی غرب در نظرش پیشتازی و عزیز بروز می کند و خیلی از ما گرفتار سبک زندگی غربی و این نوع زیستن را برگزیده ایم، در نظر خیلی هایمان هم زرق و برق فناوری ها و تکنولوژی های دلربایی می کند و … . تمام دنیای غرب و زرق و برق آن وسیله ای برای آزمایش و امتحان جبهه مقاومت شده است.

🔰تحقیر و استخفاف کلان استراتژی غرب برای سلطه جویی و استعمار
بنیادی ترین راهبرد دستگاه استکبار و نظام سلطه در برابر مستضعفان را بتوان استراتژی #استخفاف و تحقیر ملل بیان کرد…
حق سبحانه در آیه 54 سوره زخرف می فرماید:
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ

فرعون با استخفاف و تحقیر شخصیت قوم خود، عقول قوم خود را دزدید و بر ایشان استعلا یافت!(حضرت علامه طباطبایی در المیزان اینگونه معنی می کنند آیه را: أي استخف عقول قومه و أحلامهم)

اجتهاد پذیری اسلام و اصول ثابت ؟

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_339
#اجتهاد
#جامعیت

🔰دین اسلام اجتهاد پذیر است.

🔺اما اصول ثابت و استواری دارد.

➕جمع این دو گزاره یعنی خدای متعال، عقل ما را به رسمیت شناخته است.
به عبارت دیگر اگر بتوانیم با استفاده از عقل خود و بر مبنای شریعت اسلامی، نظامی برپا کنیم که با هیچ یک از گزاره های اسلام، تضاد نداشته باشد؛ می توانیم این نظام را توحیدی بدانیم و ادعا کنیم که نظامی اسلامی ساخته ایم.

انسان توان نظام سازی دارد،
توان استنباط دارد
توان خلق معنا و خلق فرهنگ دارد
این قدرت یک نعمت است، هیچ نعمتی بی حکمت نیست.
هر نعمتی یک شکری دارد و یک امتحانی…

انسان با عقل و تجربه ی خود می تواند نظام های اسلامی را کشف کند، خالق او را اینگونه خلق کرده است، اما همین انسان بدون کمک و بدون راهنمایی به سختی می تواند(یا شاید اصلا نمی تواند) نظامی خلق کند که منجر به سعادتش شود، پس بر خالق است که او را هدایت کند تا به هدف خلقتش برسد.

آن هایی که ادعا می کنند اسلام دغدغه ی نظام سازی ندارد، برای عقل انسان در فرآیند استنباط حکم شرعی ارزش چندانی قائل نیستند.
.

فرآیند_تولید_علوم_انسانی

#یادداشت

#مشخصات_اسلام

#فرآیند_تولید_علوم_انسانی

#حسین_کلاتی

#یادداشت_3

#جلسه_338
طرح بحثی در فرآیند تولیدِ علوم انسانی :
استاد محترم در جلسه گذشته به بیانِ چهار مرحله برای تولید علم پرداختند که شاملِ مکتب، علم، نظام و برنامه می شد. به نظر می آید چند سوالِ جدی در این طرح بحث وجود دارد :
1- اگر این چهارمرحله برای تولیدِ علوم انسانی طراحی شده اند، نباید تولیدِ علم خودش مرحله دومِ این فرآیند باشد بلکه ماحصلِ طی مراحل از مکتب، نظام و برنامه است که به ما مجموعاً تمامِ سطوحِ یک علم را نشان میدهد لذا خروجی نمیتواند داخلِ فرآیند باشد. آیا دو معنا از علم در خروجی و فرآیند مدنظر است؟
2- تجربه دقیقاً چه جایگاهی در تولید علم دارد؟ اجمالاً این را می شود فهمید که تجربه به مثابه آزمونِ ادراکِ خود از دین در ساحتِ اقامه و عمل است و گاهی ما را به اشتباهاتِ مان در برداشت از دین و گاهی به سطحی بودنِ فهممان و پاسخگو نبودن نسبت به سوالاتی عمیق تر می رساند. امّا این که تجربه مرحله دوم از این فرآیند باشد محلِ تأمل است چه این که خطا در برداشت و یا تحلیل داده ها در همه مراحل قابل تصویر است؛ ممکن است در تصویرِ مکتب یا طرّاحی نظام و یا در برنامه ریزی دچار خطا باشیم لذا تجربه، مصحّح درک ما بلکه راهی برای رسیدن به حقیقت علم در تمامِ این سطوح است. آیا تصویرِ دیگری از جایگاه تجربه در تولیدِ علوم انسانی وجود دارد که آن را منحصر به مرحله ای خاص می کند؟
3- بیان شد که مرحله دوم تجربهِ مکتب در میدان عمل است که علم نامیده می شود. با فرضِ صحت این گزاره، آیا جنسِ مکتب، امری قابل تجربه است یا تا تبدیل به نظام و برنامه نشده است قابل تجربه نیست و در نتیجه قابل تئوریزه سازی نیست؟ با این توضیح آیا تجربه ی مکتب در میدان عمل موجبِ خسارت فراوان و نادیده گرفتنِ تمامِ فرآیند تولیدِ علم و فرآیندِ رسیدن علم به ساحت عمل نیست؟
4- سوال بعدی این است که فرآیند تولید علوم انسانیِ اسلامی از مکتب شروع می شود و به ترتیب تا برنامه پایین می آید و یا این که از برنامه آغاز میشود و به مکتب ختم می شود و یا سیری دیالکتیک بین از هر دو سو برقرار است و ما حصلِ آن علم خواهد بود؟
به نظر می آید اگر قائل به نظر اول باشیم فرآیندِ تولید علمِ ما همان فرآیند غرب در تولید علم است و ما صرفاً محتوایی دینی در آن ریخته ایم. آیا این لازمه را می پذیریم؟
5- رابطه فقه و فلسفه در رسیدن به علم دینی چیست؟ گزاره های توصیفی و دستوری اسلام چه جایگاهی در کشفِ علوم انسانی اسلامی دارند؟ شروع از مکتب به منزله شروع از فلسفه و گزاره های توصیفی شروع از مکتب است و شروع از برنامه عملی به منزله شروع از فقه و گزاره های دستوری است (مقصود از فقه، فقهِ موجود است و مقصود از فلسفه، فلسفه موجود و الا ممکن است با امتداد فلسفه آن را اعم از درکِ کلان و توصیفی از دین بدانیم و یا با ورودِ فقه به ساحتِ توصیفات تصویر دیگر از جایگاه این علم و نسبت آن با فلسفه به به دست آوریم. جواب این سوال با جواب به سؤال قبلی گره خورده است.

فقه و شبیه سازی انسان

#یادداشت_مشخصات_اسلام
#جلسه_338
#محمد_صحرایی
#یادداشت_91
#اسلام_حضرت_آقا

کتاب سلولهای بهاری را که میخواندم، آنجا که کار به تولید اعضای بدن انسان رسید، آنجایی که از پیشرفت یک علم بوی قابلیت تولید و پرورش یک انسان به مشام میرسید.
با خود گفتم عجب!! فقها با این مساله چه خواهند کرد!!!؟
چه منطقی قرار است پاسخ این مساله را بدهد؟
وقتی واکنش حضرت آقا و پاسخ استفتاء، در آن کتاب گزارش شد
و حضرت آقا آنگونه از حرکت آنها استقبال و تشویقشان کرده بودند
منطق قدرتمند و فهم عمیق ایشان از اسلام برایم خیلی خودنمایی کرد.
چقدر راحت از مساله ای که خیلی از فقهای دیگر در کمتر از آن به بن بست میرسند عبور کردند.
فقهایی که پشت سدّ مساله ای مثل سیم کارتهای مکالمه تصویری ایستادند غافل از این که علم مسیر خود را در پیش گرفته و می رود و اگر فهم عمیقی از حوادث نداشته باشیم از همراهی و عرضه ی دین و رهبری دنیا جا می مانیم و در نهایت یا در سیلاب مدرنیته دچار اضمحلال میشویم و یا در چاله ی سنتگرایی متحجرانه می مانیم و منزوی می شویم و نابود میشویم.
چندی قبل یکی از دوستان از نفی رویکردی علمی دقیق شدن مولکولی و ماهیت شناسی ذره ای در طب با من سخن گفت و وارد شدن بررسیهای موشکافانه در تحلیل های طبّی را مضرّ و انحراف میدید یاد آن منطق حضرت آقا افتادم.
منطقی قدرتمند که همه ی دستاوردهای بشری را زیر چتر دین می آورد و در هیچ دانشی حدّ یقفی نمیگذارد.

معرفت عقلی و معرفت دینی

#یادداشت
#مشخصات_اسلام

#حامد_خواجه
#یادداشت_121
#جلسه_338

در پس زمینه ذهنی ما، بین معرفت عقلی و معرفت دینی یک مرزبندی محکم وجود دارد که باید این تفکیک معرفت عقلی از معرفت دینی را کنار بگذاریم. نباید عقل را محصور در معرفت و علم بشری بپنداریم و فقط نقل را در خدمت تامین معرفت دینی بدانیم. این تفکیک، پنداری اشتباه است.
هندسه معرفت دینی مان را باید ویرایش کنیم؛ نباید عقل را از دینشناسی مان بیرون کنیم و فقط به نقل بسنده کنیم. عقل و نقل در ذیل ساحت وحی باید باهمدیگر به دینشناسی بپردازند و هر دوی عقل و نقل به همراه یکدیگر منبع شناخت دین باشند.

هنگامی که سخن از عقل می گوییم، منظور تنها عقل تجریدی و محض نیست که در فلسفه و کلام برهان می آورد، بلکه مراد اعم از عقل تجریدی و نیمه تجریدی و حتی عقل تجربی است.
عقل نیمه تجریدی که در ریاضیات است و عقل تجربی که در علوم تجربی و انسانی آشکار می شود.

بله عقل تجربی هم می تواند معرفت دینی رقم بزند و علم دینی تولید کند؛ مخصوصا با بیانی که استاد امروز از علوم انسانی ارائه کردند:
که برای مسئله های زندگی خود، در پارادایم دین و آنچه از دین فهمیدید راه حل می آورید و هنگامی که وارد صحنه عمل شدید، صحنه این راه حل را ارزیابی می کند.

در علوم انسانی و به صورت کلی با آوردن دانایی ها به ساحت تجربه، هویت جدید و متفاوت انسانی پیدا می شود که با کره گیری از این هویت متفاوت می توان علم پدید آورد.
ما وقتی در پارادایم دینی باشیم و عقل تجربی را هم در هندسه معرفت دینی مان جا داده باشیم، می توانیم از این علم به عنوان علم دینی یاد کنیم. و شاید خود دین ؟!!
🌺

علم دینی

بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصاتـاسلام
#یادداشت_131
#جلسه_338

✨علم دینی

🔰در ادامه یادداشت قبل باید گفت که علم دینی آن نیست که گزاره های آن علم از متن دین آمده باشد.

🔹یعنی مثلا برای علم اقتصاد یا مهندسی یا پزشکی نباید به دنبال آن باشیم که در آیات قرآن و یا احادیث اهل بیت علیهم السلام گزاره هایی در مورد شیوه ی ساخت هواپیما یا راه کار مدیریت بازار سرمایه به دست آوریم. بلکه تولید علم دینی بر عهده مسلمین است.

✅دین #مکتب هر علم را ارائه میکند و چارچوب های کلان آن و نقاط میز آن با سایر مکاتب را مشخص میکند. ادامه فرآیند بر عهده عموم مسلمین است که هرکس در حوزه ای مکتب اسلام در آن حوزه را بشناسد و با استفاده از گزاره های کلان اسلام سراغ مسائل آن علم برود و سعی بر حل کردن آنها کند. از ترکیب مکتب اسلام و #تجربه_مسلمین در حل مسئله، #علم_اسلامی تولید میشود.

✅✅لذا راهکار تولید #علوم_انسانی_اسلامی نیز به همین شیوه است. علوم انسانی اسلامی در صورتی تولید می شود که بر اساس انسان شناسی اسلامی به صحنه بزنیم و با استفاده از مکتب اسلام در عینیت جامعه به حل مسائل بپردازیم. حاصل این تجربیات علوم انسانی اسلامی را پدید می آورد.

🔹کسانی که علوم انسانی موجود را خوانده اند قطعا تصدیق میکنند که علوم انسانی موجود چیزی جز تجربه انسان ها نیست. منتها انسان هایی که در اتمسفر تمدن مادی زیست کرده اند و در پارادایم شیطانی به حل مسائل پرداخته اند.
.

جایگاه_بررسیهای_راهبردی_در_تولید_علوم_انسانی

#یادداشت
#حمیدرضاشب_بویی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_338
#یادداشت_108
#جایگاه_بررسیهای_راهبردی_در_تولید_علوم_انسانی

آنچه که به عنوان تولید علوم انسانی می شناسیم، متمرکز شدن بر مبانی دینی که می توان از آنها استشمام های علمی کرد، است به فرض مثال منابع دینی با روش اجتهادی مرسوم خروجی هایی دارد که امروزه در دایره فقه های مضاف دسته بنده شده است
این احکام را اگر بخواهیم با نام مکتب اقتصادی بشناسیم، وقتی لایه های بررسی های راهبردی مسائل از این احکام منقطع است نمی توان توقع داشت در دایره این مکاتب، تجربه های دقیق شکل خواهد گرفت و این تجربیات تئوریزه شده توانایی پشتیبانی از یک نظام اقتصادی داشته باشد.
لذا می بینیم نهایتا همین احکام تازه تولید شده نیز وقتی می خواهد خود را به عرصه تولید نظامات بکشاند، دست به دامان روش های تجربی علوم غربی شده و از آن ارتزاق می کند.
ضعف نبود لایه های بررسی راهبردی در نگاه یک فقیه منجر به تولید احکامی گشته که هیچ تضمینی برای تولید نظامات اسلامی از آنها وجود ندارد و لذاست که باید از تئوریزه کردن این دست تجربه ها بیش از تجربه های تحت نظامات غربی نگران باشیم.

جامعیت اسلام و فطری‌بودن دین

#امید_فشندی
#یادداشت_195
#جلسه_338
#مشخصات_اسلام

🔰 جامعیت اسلام و فطری‌بودن دین

جامعیت اسلام را به‌گونه‌ای باید تصویر و تقریر كرد كه با فطری‌بودن دین هم‌خوانی داشته باشند و آن را نفی نكند.

فطری‌بودن دین كه یعنی نسخه‌ی ناب و راست و بی‌انحراف دین در درون انسان نهفته است و برای رویش انسانیت در تمام زمینه‌ها نیازی به نماز استسقای باران و بارش از بالا نیست، بلكه جوشش درونی نیز در متن خلقت برای آبیاری نهال نهاد بشر تدارك دیده شده.

عمل کردن به اندیشه ها

#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#محمد_مرتضی_باروتی
#يادداشت_51
#جلسه_338
بسم الله الرحمن و الرحیم عمل کردن به اندیشه ها : تجربه است و تکرار این تجربه، علم پدید می آورد. در مجموع، علم در لغت و قرآن و روایات به معنای “معیت با عمل” استُ یعنی اگر کسی عالِم، خطاب شود با عملش، علمش را به دیگران نشان خواهد داد.وتقریبا دین اسلام برای هر عمل کردنی حکمی وضع می کند و به عبارتی فقه چارچوبی برای عمل به آن علم را ایجاد می کند که معنایش تولید علم منطبق با فقه اسلامی می باشد ومی توان رابطه علم اسلامی و ایدءولوژي اسلامی را مساوی دانست و امروز در جلسه مطلب جالبی عنوان شد راجع به تولید علم ،بدین شکل که عمل مکرر به اندیشه و گزاره ها ی یک مکتب به عبارت دیگر تجربه خورده و علم را پدید میآورد و شاید اینکه امیر المونین فرمودند تجربه بالاتر از علم است این افضلیت از باب مقدمی بودن و منشائیت تجربه برای تولید علم باشد.