بسم الله الرحمن الرحیم
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#يادداشت_60
#جلسه_337
باعنایت به بحث های امروز جلسه:
تقریر محل نزاع: ادعایی مبنی بر جامعیت دین مطرح شده است + تفسیری از این ادعا ارائه شده است دال بر اینکه این جامعیت، جامعیتی در حیطه ی مربوط به هدایت است نه بیشتر از آن
پاسخی مطرح شده است مبنی بر اینکه : اگر تجربه را وارد دین بکنیم آن وقت این قبیل مسائل و دغدغه های پشت آن ها نیز حل خواهد شد.
به نظر میرسد این پاسخ نمی تواند حل کننده ی دغدغه ی پشت این تفسیر از ادعای اول باشد.
به این بیان که:
مطرح شده است که دین اسلام دینی جامع و همه جانبه است. و گفته شده است که قول مقابل این ادعا این است که : دین یک دین محدود به حوزه ی فردی است و همه جانبه نیست.
حضرت ولی در فرمایشات اخیرشان آیاتی چند از قرآن کریم را بعنوان شاهد بر مدعای خودشان ذکر کرده اند، آیاتی که در دو دسته ی مسائل فردی و مسائل اجتماعی قابل دسته بندی اند. این آیات عبارتند از :
فردی:
ـٰاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکرًا کَثیرًا، وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیـلًا
قُمِ الَّیلَ اِلّا قَلیلًا، نِصفَه اَوِ انقُص مِنهُ قَلیـلًا، اَو زِد عَلَیهِ وَ رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلً
وَ یُؤثِرونَ عَلیٰ اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَة
وَلا تُؤتُوا السُّفَهـاءَ اَموالَکـُمُ الَّتی جَعَـلَ اللهُ لَکُـم قِیٰما
اجتماعی:
اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا اَولِیاءَ الشَّیطـٰن
فَقاتِل فى سَبیلِ اللهِ لا تُکَـلَّفُ اِلّا نَفسَکَ وَ حَرِّضِ المُـؤمِنین
کَی لا یَکونَ دولَةً بَینَ الاَغنِیاءِ مِنکُم ( حوزه ی مالی )
لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط ( عدالت )
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِها
لَئِن لَم یَنتَهِ المُنٰفِقونَ وَ الَّذینَ فى قُلوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِفونَ فِی المَدینَةِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ( حوزه ی امنیتی )
وَ اِذا جاءَهُم اَمرٌ مِنَ الاَمنِ اَوِ الخَوفِ اَذاعوا بِه؛ وَلَو رَدّوهُ اِلَی الرَّسول ( حوزه ی امنیتی )
دوستان میگویند این جامعیت مربوط به حیطه ی هدایت است، یعنی چه در عرصه ی فردی و چه در عرصه ی اجتماعی، هر جا که اگر ورودی نباشد امر هدایت بشر لطمه میخورد، دین آمده و در آنجا دستوراتی آورده است. و در بیشتر از آن ورودی نکرده است و نباید از عبارت جامعیت این طور برداشت شود که این مساله به این معناست که دین در همه ی مسائل، اعم از طب و مهندسی و … نیز ورود کرده است و فرمایشی دارد.
در پاسخ گفته شده است که اگر تجربه را وارد دین کنیم این مسائل حل خواهد شد. ( یعنی جامعیت را به اسلام نسبت خواهیم داد و از طرفی جامعیت را شامل تمامی این مسائل طب و مهندسی و … نیز خواهیم دانست )
این سخن نیز خود به دو نحو قابل توضیح است :
1- اگر تجربه داشته باشیم و با بهره گیری از تجربه موضوع شناسی درستی داشته باشیم خواهیم توانست از منابع دینی جواب همان سوالهایمان را هم دریافت کنیم. به عبارت دیگر: منابع دینی به این ها نیز ورود کرده اند اما ما بعلت نا آَشنایی با مساله سخن دین را در آن حیطه ها نمیفهمیم و لذا باید ابزار فهمش را و موضوع شناسی اش را کسب کنیم تا سخن منابع دینی را بفهمیم. به این ترتیب که اگر برویم و در مثلا فیزیک ورود کنیم میبینیم مساله ای وجود دارد در فیزیک که قرآن در فلان آیه به آن اشاره کرده است ( که ظاهرا این معنا مورد نظر برادرمان نبود )
2- تجربه خودش یکی ازمنابع دین است. و سخن برآمده از تجربه سخن دین است. اگر تجربه به شما گزاره ای طبی میدهد در واقع این گزاره را دین داده است. لذا این سخن خطاست که دین تنها مسائل مربوط به هدایت را پرداخته است، بلکه دین همه ی امور را چه به هدایت مربوط باشند چه نباشند میپردازد و پردازشش هم فقط به این نحو نیست که آیه ای یا روایتی ناظر به آن مساله آورده باشد.بلکه از منابع شناختی دیگر هم میشود استفاده کرد. در نتیجه: دین جامع است چرا که ما هر مساله ای را بالاخره توسط یکی از منابع شناخت مورد قبول دین خواهیم توانست که واکاوی کنیم. و این توقع که آیات و روایات به همه ی مسائل ورود کرده باشند توقع نابجایی است.
اما ناظر به این مباحث چند مساله را می توان مطرح کرد:
اول اینکه آیا به رسمیت شناخته شدنِ یک منبعِ شناخت، توسط یک مکتب، به معنای آن است که گزاره های حاصل از آن منبع، گزاره های همان مکتب است؟
دوم اینکه : به نظر میرسد از حیث منبع آن چه که مورد ادعای مقام عظمای ولایت است این است که همین نصوص دینی و منابع اصیل دینی هستند که جامعیت دارند ( فارغ از اینکه تفسیر جامعیت چه چیزی باشد ) و شاهد آن این است که ایشان در اثبات مدعای خودشان تنها به آیات قرآن استناد میکنند.
سوم اینکه : به نظر میرسد جامعیت مد نظر ایشان نه جامعیت امور مربوط به هدایت است. بلکه جامعیت مربوط به امور مخاطب خود که انسان باشد است. اما دایره ی این شمول را تا بیان جزئیات پایین نمی آورند.
به این بیان که مثلا اسلام به استواری در پرورش جسم فرمان میدهد و آن را مطالبه میکند ولی توضیح نمیدهد که برای پرورش جسم مثلا بازوان را بیشتر تقویت کنیم یا عضلات پا را!! لذا میتوان جامعیت اسلام نسبت به امور جسمی در کنار امور روحی را نسبت داد اما نمیتوان فلان فرمول پرورش جسم را به اسلام نسبت داد.
( فرق است میان جامعیت “ابعاد”، و بسط گزاره ها از مبانی تا دستورات جزئی؛ شاید بتوان این را پذیرفت که در امور مربوط به هدایت علاوه بر مبانی در برخی مسائل خاص تا دستورات جزئی را هم بیان کرده است و در غیر آن را نه، اما این لطمه ای به جامعیت “ابعاد” نمیزند)
شاهد این حرف از فرمایشات ایشان یکی سنخ مسائلی است که متعرضشان میشوند، که نمیتوان گفت اینها مسائل مربوط به هدایت است صرفا، کما اینکه تصریح میکنند بر مثلا حوزه ی امنیتی در مسائل اجتماعی
و دیگری این بیان ایشان است :
« یک جا میفرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِها؛(۱۲) یعنی همهی گوشه و کنارهای مسائل مالی را به شکل آن فکر کلّی و نظر کلّی و هدایت کلّی [بیان میکند؛] که البتّه اینها باید برنامهریزی بشود در عمل؛ امّا کلّیّات و جهتگیری، اینهایی است که بیان میکند. یعنی اسلام در همهی این مسائل دارای نظر است. » یعنی اسلام در همه ی این مسائل دارای نظر است. »
From <https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48891>